شاعری انقلابی که چه بود و چه شد
در حالی محافل دولتی و رسانههای خبری در ایران از قیصر امینپور به عنوان "شاعر انقلاب" یاد میکنند، که برخی از شواهد و گفتهها حاکی از آن است که او نه تنها در سالهای آخر عمر خود از حکومت فاصله گرفته بود، بلکه ناامیدی و غربت محسوسی در شعرش و همچنین عصیان خاموشی در رفتارش نسبت به قدرت حاکم دیده میشد.
قیصر امینپور که هشتم آبان، پنج سال از مرگش گذشت، به عقیده دوستان و منتقدانش از معدود شاعران پس از انقلاب ایران است که هنوز از خوانندگان آثارش چندان کم نشده است.
به همین دلیل، برای حکومت ایران بسیار مهم است که قیصر امینپور را به خود منسوب کند؛ امری که در مواردی موجب دوری طیف روشنفکر ادبیات ایران از سخن گفتن درباره این شاعر شده است.
اما علاوه بر وجه بارز شاعری امینپور - که دربارهاش پرداخته خواهد شد - سلوک سیاسی متفاوت و استقلال فکری و مادی، آن هم در میان همنسلان نزدیک به حکومت، مهمترین عامل ماندگاری این شاعر محسوب میشود.
مقامها و رسانههای دولتی در ایران با استناد به سابقه قیصر امینپور، همواره او را "شاعری انقلابی" توصیف میکنند. حتی آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، که برای درگذشت این شاعر پیام تسلیت فرستاد، در پیام خود، او و دوستانش را "نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب" توصیف کرد.
"قیصر امین پور در شکلگیری حوزه هنری، نقش ویژه داشت و به همراه کسانی همچون حسن حسینی، محسن مخملباف، حسامالدین سراج، یوسفعلی میرشکاک و حسین خسروجردی، در پی ترویج چیزی بود که آن را "هنر اسلامی" میخواندند."
اشاره آیتالله خامنهای و دیگر مقامهای جمهوری اسلامی به زمانی است که قیصر امینپور کتابهای علی شریعتی را میخواند و نوار سخنرانی فخرالدین حجازی را گوش میکرد و حتی با کسانی که در اشغال سفارت آمریکا در تهران نقش داشتند همراه میشد.
این بخش از قرائت دولتی درباره قیصر امینپور غیرقابل انکار است. او همان کسی است که در شکلگیری حوزه هنری، نقش ویژه داشت و به همراه کسانی همچون حسن حسینی، محسن مخملباف، حسامالدین سراج، یوسفعلی میرشکاک و حسین خسروجردی، در پی ترویج چیزی بود که آن را "هنر اسلامی" میخواندند.
اما همزمان با استقرار و ثبات بیشتر جمهوری اسلامی و پررنگ شدن "بایدها و نبایدها" و "مصالح انقلاب" در تمامی زمینهها از جمله "شعر انقلاب"، قیصر امینپور راه خود را تا حدود زیادی از نزدیکانش جدا کرد: "کم کم داشتند دخالت میکردند. در اینکه چه کاری ساخته شود چه کاری ساخته نشود. چه شعری گفته شود چه شعری گفته نشود... همین باعث یکسری اصطکاکهایی شد که سال ۶۶، سیزده نفر از شاعران و هنرمندان از آنجا جدا شدند و من هم جزو آنها بودم."
در واقع قیصر امینپور از حوزه هنری جدا نشد، بلکه "اخراج" شد؛ اخراجی که در تعیین خط مشی آینده حرفهای و سیاسیاش بسیار تأثیرگذار بود.
او همان موقع بود که تحصیل در دانشگاه را جدیتر گرفت و وارد فضای دانشگاهی شد. مؤانست و همنشینی با کسانی چون محمدرضا شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران، باعث تغییراتی در فکر و شعر او شد.
او را "شاعر دفاع مقدس" میخواندند، اما از بقیه شاعرانی که درباره جنگ ایران و عراق شعر میسرودند و جنگ را تقدیس میکردند، متفاوت شد:
"شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ
که بر جنگ"
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ
که بر جنگ"
همچنین شاعری که به صراحت در شعرش از از آیتالله خمینی با عنوان "امام" یاد میکرد، نام جانشین او یعنی آیتالله خامنهای را حتی بر زبان هم نیاورد.
"قیصر امین پور نه تنها در شبهای شعر سالانه آیتالله خامنهای شرکت نمیکرد، بلکه حتی یک بار در اواخر عمر خود ترجیح داد در همان شب دیدار شاعران دولتی با آیتالله خامنهای، به پای سخنرانی محمد خاتمی در موزه قرآن برود که تازه از سیاست کناره گرفته بود."
امینپور حتی به طرز آشکار و محسوسی از رهبر کنونی جمهوری اسلامی دوری میگزید. او نه تنها در شبهای شعر سالانه آیتالله خامنهای شرکت نمیکرد، بلکه حتی یک بار در اواخر عمر خود ترجیح داد در همان شب دیدار شاعران دولتی با آیتالله خامنهای، به پای سخنرانی محمد خاتمی در موزه قرآن برود که تازه از سیاست کناره گرفته بود.
قیصر امینپور همچنین به غیر از عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، هیچ منصب دولتی قبول نکرد و فقط حقوق استادیاش در دانشگاه را میگرفت. همین مشاغل علمی به او استقلال مالی بیشتری بخشیده بود، به طوری که علیرغم دعوت جشنوارههای دولتی از او، کمتر در محافل ظاهر میشد و سکههای طلای دولتی را قبول نمیکرد.
این رفتار پرهیزکارانه، رمز محبوبیتش شد. شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر، درباره قیصر امینپور گفته است: "از نظر خیلیها او به اصطلاح شاعری حکومتی بود. ولی جزو انگشت شمار شاعرانی بود که کارش را به سبب اعتقادش انجام میداد و در مجامع کیسهدوزی ظاهر نمیشد."
محمود معتقدی، شاعر، نیز درباره او گفته است: "زیاد در محافل و مجالس دیده نمیشد و شعرش همواره مخاطبان خاص خود را داشت."
گرچه برخی در درون جمهوری اسلامی، چرخش فکری و رفتاری قیصر امینپور را نپسندیدند و آن را "بیوفایی" تلقی کردند، اما هیچگاه علنا علیه او موضعگیری نکردند.
سلوک شعری: همدردی با مردم
امینپور که بر قالبهای مختلف شعری نظیر چهارپاره، مثنوی، غزل، دوبیتی، نیمایی و نو تسلط داشت، زبانی ساده و روان را برای تمامی شعرهایش به کار میبرد. به همین سبب، زیباییهای شعرش بیشتر به چشم میآمد.
شعر امین پور به گفته بهاءالدین خرمشاهی "شعری جاندار و متفاوت با همه کلیشهها" بود. حتی شاعری چون محمدعلی سپانلو هم که به نظر میرسد حساب قیصر امینپور و حکومت را از هم جدا نکرده، در مورد اهمیت و ارزش شعر او گفته است: "معتقدم در بین شعرایی که از طرف دستگاه حکومت حمایت میشدند، قیصر امینپور بهترین بود."
"به اعتقاد منتقدان و اهل ادب، شعر قیصر امینپور به دلیل سادگی و حس دردمندانهاش توانست در میان جوانان و دانشجویان نسبت به دیگر شاعران همنسلش بیشتر خوانده شود."
اما علاوه بر شکل شعر قیصر امینپور، مضامین آثار وی نیز در بستر زمانه رشد کرد؛ زمانهای که بر اثر اتفاقات مختلف، چیزی جز "درد" برای مردمانش نداشت و او این دردها را به خوبی حس کرده و "دردواره"هایی سروده بود:
"شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید"
یا:
"درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟"
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید"
یا:
"درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟"
به اعتقاد منتقدان و اهل ادب، شعر قیصر امینپور به دلیل سادگی و حس دردمندانهاش توانست در میان جوانان و دانشجویان نسبت به دیگر شاعران همنسلش بیشتر خوانده شود.
اما هر چه امینپور به آخر عمر خود نزدیک میشد، همین دردها که "از ریشههای یأس" میآمدند او را مأیوستر و غریبتر در وطن خویش میکردند:
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
این تویی در آن طرف، پشت میلهها رها
این منم در این طرف، پشت میلهها اسیر
این منم در این طرف، پشت میلهها اسیر
دست خسته مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خستهام از این کویر
با خودت مرا ببر، خستهام از این کویر
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید