در دفاع از حق ملت آذربايجان، ترديد نخواهیم کرد

اینروزها بر میزان تکرار واژه ملت در محافل سياسي ایران افزوده شده  و به بهانه دفاع از اقوام، سازمانها وتشکلهای رنگارنگ و مراکز متعددي تحت عناوین استراتژیک و غیره، برای دفاع ازمثلا حقوق ملت بلوچستان و کردستان و خوزستان... ،ایجاد و تبلیغ میشود و حتا کسانی‌ که ادعای دفاع از تمامیت ارضی ایران را دارند و در برنامه‌های تلوزیونی خود پرچم سه‌ رنگ ایران را مقابل خود ،افراشته مي نهند در تبلیغ اين خط  میکوشند و سران و تشکیل دهندگان چنین تشکلها وجريانهايي را تبلیغ و تطهیر میکنند.اما آنچه که در این میان عجیب به نظر می آید ،دریغ از تکرار نام آذربایجان و حقوق حقه آنها در چنين روندي می‌باشد ،تو گویی همه اقوام ایرانی میتوانند ملت باشند و آذربایجانی نمی‌تواند!

 اگر قرار بر این باشد که در جلسات وکنفرانسهاي مختلف ومحافل سياسي اپوزيسيون ايران درخارچ کشور،اقوام ساکن فلات ایران لقب ملت را با خود یدک بکشند در آنصورت آذربایجان "ملت تر" از بقیه خواهد بود چرا که نه تنها به عنوان ملیتی جداگانه در سازمان ملل شناخته شده است بلکه کشوری مستقل به نام آذربایجان نیز در نقشه سیاسی  و جغرافیای جهان موجود است.

آنچه که به نام جمهوری آذربایجان نامیده میشود بخشی از آذربایجان بزرگ می‌باشد که در مرحله‌ای از تاریخ از همدیگر جدا گشته اند . بحث بر سر این نیست که جمهوری آذربایجان بخشی از ایران بوده است که اگر چنین فرض کنیم بحرین و افغانستان نیز بخشی از ایران بوده اند بلکه بحث بر سر این است که آذربایجان اکنون به عنوان کشور و ملتی جداگانه با اصالت مستقل شناخته میشود و در پیوند نژادی و فرهنگی‌ ساکنان دو سوی ارس تردیدی وجود ندارد به نحوی که ساکنان   دو سوی ارس از نظر نژادی "آذربایجانی" و مناطق موجود در شمال و جنوب ارس جزو جغرافیای آذربایجان محسوب میشوند .

بنابر این اگر قرار باشد که قومی را بر دیگری مرجح داشت و در معادلات سیاسی آنها را بر دیگری  ترجيح داد ، به عنوان یک آذربایجانی در دفاع از حقوق ملت آذربایجان لحظه‌ای درنگ نکرده و سکوت را جايز نخواهم شمرد .

بدون تعارف عنوان می‌کنم که آذربایجانی در پي اثبات مکرر ملت بودن خويش نيست بلکه بنا به کنوانسیون‌های بین المللی و اسناد تاریخی‌ ، آذربایجان کشوری مستقل است و آذربایجانی ملتی مستقل محسوب میشود و ملت آذربایجانی نیازی به آن ندارد که ملت بودن خود را دوباره ثابت نماید و اگر در تذکر این نکته تا به حال سکوت کرده و به تکرار خویش نپرداخته  بنا به شرایط خاص ایران بوده است تا بتوانیم به شکلي متحد در مبارزه علیه استبداد دینی حاکم بر ایران ،عمل ودر تداوم مبارزه بکوشيم اما اگر احساس شود که در این مسیر از حسن نیت ملت آذربایجان در مبارزه برای آزادی ایران از چنگال حاکمیت اسلامی سؤ استفاده میشود ،در بیان حقایق و جدایی‌ راه خویش و مسیر مبارزه خویش لحظه‌ای تردید نخواهیم کرد.

چگونه میشود که در محافل سياسي ورسانه هاي ايراني ،  نمايندگان بنام جدایی‌ طلبان ساير اقوام ،مدام مورد تکريم قرار ميگيرند  وبنام نمايندگان فلان ملت! معرفی‌ ميشوند اما آذربایجانیانی که بنابر گواهي تاريخ در رشادت و تلاش آنهابراي استقرارآزادي  ودموکراسي در ايران  تردیدی نیست ،به عنوان جدایی طلب قلمداد  و محکوم به اجحاف و سرکوب گردند.

برخورد دوگانه اصحاب رسانه‌ها و محافل اپوزیسیون خارج از کشور در قبال اقوام ایرانی و حساسیت منفی‌ آنها نسبت به نام آذربایجان و آذربایجانی به مرحله غیر قابل تحملی رسیده است به نحوی که در تعیین استراتژی و نقشه راه برای برون رفت از زیر یوغ استبداد دینی جمهوري اسلامي ایران ونيل به آزادي، شاید مجبور باشیم راهي مستقل برای خویش برگزینیم .