حمایت حسین شریعتمداری از تلویزیون های اپوزیسیون

5 مارس 2012‎  یا ۱۵ اسفند ۱۳۹۰ بود که حسین شریعتمداری در مصاحبه تلویزیونی در صدا و سیمای رژیم این مطالب را مطرح نمود:«چند سال قبل خبرنگار CNN به کیهان آمده بود، در آنجا یک سوالی در مورد تلویزیون های ماهواره‌ای مطرح کرد و گفت نظر شما در این مورد چیست، گفتم؛ اگر من اختیار و بودجه داشتم هزینه شبکه های ماهواره ای را می دادم تا به هیچ وجه تعطیل نشوند.

در این هنگام آن خبرنگار گفت واقعا چنین تصوری دارید؟ گفتم آره، بعد چند کلیپ که از آنها ضبط کرده بودم را برای آن خبرنگار گذاشتم، خود خبرنگار گفت: واقعا همین است که شما می گویید.»

شریعتمداری افزود: «به نظر من فعالیت این شبکه ها بسیار به نفع ماست و من هنوز بر این باورم که اگر بعضی از این شبکه ها در حال افول هستند، به طریقی به آنها کمک بشود. چون هیچ چیز بهتر از این نیست که تحلیل و نظرات این شبکه ها همیشه برقرار باشد.»

من یقین می دانم  وقتی آقای شریعتمداری بعنوان یکی از تئوریسین های مهم رژیم این پیشنهاد را مطرح کند یعنی این کار صورت گرفته است و آقای شریعتمداری در این مصاحبه از کارهای انجام شده خود گزارش داده است.

اما آنچه ذهن مرا به خود مشغول نموده است این است که منظور آقای شریعتمداری از این شبکه ها کدام تلویزیون است؟

چند روزی است مطلبی از وبلاگ آقای شهرام همایون سوژه صدا و سیما و سایت ها و روزنامه های مختلف رژیم از جمله روزنامه کیهان شده است.

متن کامل وبلاگ ایشان را در ادامه می آورم و سپس نکاتی درباره این مطلب خدمتتان ارائه می کنم و قضاوت را به شما گرامیان واگذار می کنم .

اصل مطلب وبلاگ آقای شهرام همایون:

«بارها از من پرسیده شده چرا برای رساندن پیامهای خود از رسانه ها فراگیرتری مانند بی بی سی فارسی استفاده نمی کنم؟

آیا تا به حال پیشنهادی از طرف این رسانه ها نشده یا اینکه خود من مایل به حضور در این رسانه ها نیستم؟

در طول سال های سال کار در عرصه سیاست از شبکه ها و گروه های مختلف درخواست همکاری داشتم که بی بی سی و صدای آمریکا و امثال آن کمترینش بوده اند. اما به دلیل مختلف قبول نکردم زیرا:

اولا: شبکه کانال یک بسیار قدرتمند تر، مهم تر، پر طرفدار و قابل اعتماد تر از بی بی سی و امثال آن بوده و هست.  امروز که من در کنار ملت ایران هستم برای اولین با خانواده ای تشکیل داده ام که در طول تاریخ نظیر نداشته است. و این در کارنامه ملت ایران ثبت است.

دوم: می توانم به جرات بگویم در طول تاریخ فعالیت رسانه ای که داشتم هیچ نقطه سیاهی (از مسائل مالی گرفته تا مشکلات اخلاقی و جنسی) در کارنامه من و شبکه ام وجود ندارد. در حالی که پرونده بی بی سی فارسی و صدای آمریکا برای همگان مشخص است.

شبکه ای که در آن دختران ایرانی طعمه هوسرانی صادق صبا می شوند آیا جایگاهی برای سردادن آزادی انسانهاست؟

آیا یک ایرانی وطن پرست می تواند بپذیرد در شبکه ای کار کند که دختر پاک ایرانی "الهام ستاکی" را که مورد تجاوز قرار گرفته، طرد و به مجری تجاوزگر "مهدی فلاحتی" پست بالاتر می دهند؟

به نظر من کسانی که به این شبکه نگاه می کنند درخیانت های این شبکه سهیم اند.

در آخر باید بگویم از اینکه بعضی از دوستان خوبم مانند علی رضا نوری زاده و مسعود بهنود به این شبکه می روند واقعا متاسفم. و فکر می کنم آنها نیز باید در انتخابشان تجدید نظر کنند. البته من فقط مسئول گفته ها و عملکرد خودم هستم و دیگران باید در مورد عملکرد خود پاسخگو باشند.»

همانطور که ملاحظه کردید در این پست وبلاگ آقای همایون ضمن تعریف و خودستایی از خود و شبکه اش به تخریب شبکه بی بی سی و صدای آمریکا پرداخته است. اگر چه شهرام همایون در تمامی پست های خود جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار داده است اما در کنار آن آب های زیادی را نیز به آسیاب دشمن ریخته است.

صدا و سیما و تمامی سایت های وابسته به رژیم نیز به صورت هماهنگ و البته خیلی سریع در امر انعکاس و بازتاب این مطلب هیچ کوتاهی نکردند و تمامی آنرا مورد توجه قرار دادند و منتشر کردند. که این هماهنگی و سرعت انعکاس شک بر انگیز است.

نکته دومی که باید مورد توجه شما قرار گیرد استفاده آقای همایون از سایت بلاگفا (blogfa.com) است.

وبلاگ شخصیت شناخته شده ای مثل آقای همایون که مدیر و مجری یک شبکه تلویزیونی (به قول رژیم) سلطنت طلب و ضد انقلاب می باشد چگونه است که در ایران فیلتر نشده است؟

 چگونه است که مدیر بلاگفا که وبلاگ های مخالف را با کوچکترین زاویه با رژیم حذف می کند وبلاگ رسمی شهرام همایون را فیلتر و یا حذف نکرده است؟

شاید گفته شود حتما این وبلاگ هنوز شناسایی نشده است. در پاسخ باید گفت: اگر شناسایی نشده پس چگونه سایت ها، خبرگزاری ها و روزنامه های داخلی ایران و حتی صدا و سیما آن را دیده و به آن پرداخته اند؟ فقط سایت بلاگفا و وزارت اطلاعات آن را ندیده اند؟

نکته آخر اینکه ایشان بارها در بیان و عمل نشان داده اند که اهل معامله و دلالی هستند . بعنوان نمونه برخورد دوگانه ایشان در مورد مجاهدین خلق قابل توجه است. ایشان تا چندی پیش مجاهدین را اولین دشمن خود اعلام می کرد ولی اخیرا در برنامه های خود فعالیت های آنها را مورد ستایش قرار داده و حتی با آنها در لس آنجلس برنامه مشترک اجرا می نماید. و اعلام می کند واسطه انتقال پایگاه فعالیت های مجاهدین به لس آنجلس من بودم.

در پایان این جمله آقای شریعتمداری کیهان رژیم را دوباره با هم بخوانیم که گفت:

"اگر من اختیار و بودجه داشتم هزینه برخی شبکه های ماهواره ای را می دادم تا به هیچ وجه تعطیل نشوند."