رفتن به محتوای اصلی

حق تعیین سرنوشت

حق تعیین سرنوشت

در جهان امروز که سازمانهای بین المللی وخصوصا سازمان ملل متحد وسازمانهای حقوق بشر معروف نقشی اول در جهان بازی می کنند، قوانین ملی با ضرورت احترام به آنها، ولی قاعده جهانی شده که این قوانین نباید با قوانین بین المللی که اکثریت نمایندگان ملل جهان آنها را تأیید کرده اند تناقض وتقابل داشته باشند.
نیز، در جهان امروز مبارزه ملل تحت اشغال وتحت سلطه که برابر قوانین بین المللی ودر رأس آنها قانون حق تعیین سرنوشت که به تصویب سازمان ملل متحد به تصویب رسیده، حق استقاده از هرگونه وسیله دفاعی برای بازگرداندن حقوق ضایع شده خود دارند، وبا توجه به پیشرفتهائی که در زمینه حقوق بشر حاصل شده وبا استفاده از این قوانین ملتها اصولا نباید در این زمانه حتی نیازی به حمل اسلحه ومقابله مسلحانه برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت خود داشته باشند بلکه باید قوانین کشورها اجازه دهند تا ملتهای تحت سلطه درهر زمانی که می خواهند بتوانند به این حق انسانی خود برسند، همچنانکه در انگلیس با وجود اینکه ملت سکات بیش از ۳۰۰ سال با انگلیسیها در یک کشور همزیستی کرده اند وباوجود اینکه عمده ثروت وصنایع وکشاورزی ودامداری ونفت جزیره انگلیس درمناطق سکات واقع است، به آنها اجازه داده شد که در دو سال آینده رفراندومی برای حق تعیین سرنوشت در مناطق ملی اسکات براه اندازند، واین رفراندوم جدائی در کانادا برای کبک فرانسوی زبان، ودر بلژیک ودر اسپانیا ودر ایتالیا هم پذیرفته شده است.

همچنین دمکراسی اینک در جهان به اندازه ای از انتشار رسیده است که در هرکشوری برابر قوانین جهانی باید بتوان آزادانه اظهار نظر کرد، وبتوان با مسالمت مطالبه حق وبتوان بصورت مسالمت آمیز تظاهرات واعتراضات راه انداخت وبرابر قوانین بین المللی بر نظامهای حاکم در همه کشورها واجب شده تا از این فعالیتها نه تنها ممانعت نکنند؛ بلکه بر نظامهای سیاسی است تا آنها را از دشمنان آزادی و فعالیتهای مخرب عوامل غیر دمکرات واز تجاوزهای ناسیو نالیستها ونژادپرستان نژادهای حاکم حفاظت نمایند.

در ایران أما، وضعیت سیاسی در کشور نه تنها فرصتی به کسی داده نمی شود تا از حقوق ملی خود دفاع کند بلکه حتی اجازه داده نمی شود نسبت به یک مسئول دولتی اعتراض شود وهر اعتراضی مجازات دارد، اما اعتراض به قوانین ظالمانه کشور که وصحبت از حقوق ملی عمدتا بنام محارب وفعال علیه امنیت کشور حکم اعدام صادر می شود. البته، از نظامی سیاسی قرون وسطائی ونژاد پرست مثل نظام حاکم بر ایران چنین توقعی جائی از اعراب ندارد، ولی عجیب اینکه موضعهای اتخاذ شده وتئوریهای سیاسی مطرح شده توسط نیروهای اپوزیسیون ایرانی در خارج مایه حیرت ماست که با وجود اینکه خود در این کشورها بخوبی با قوانین بین المللی آشنا هستند، وبرای حفاظت از حقوق خود همیشه آنها را به رخ دولتمردان این کشورهای آزاد می کشند، وبرای رسیدن به حقوق خود تظاهرات هم می کنند بدون اینکه حتی گاز اشک آور علیه آنها استفاده شود؛ ودر تمام گفتار ونوشتارشان پشتیبانی از مبارزات آزادیخوانه خود در ایران را عمده خواسته های خود عنوان می کنند، ولی وقتی موضوع به حقوق ملی ملتهای تحت ستم غیر فارس در ایران می رسد همه جناحهای اپوزیسیون راست وچپ ومیانه، نه تنها در کنار این مطالبات ملل نمی ایستند بلکه در برابر آنها صف بندی می کنند وآنقدر در اعتراض به این حقوقق پیش می روند که به تهدید وخط ونشان کشیدن هم می رسند، وبیش از این، حتی شهدای مبارز این ملتها را تروریست می خوانند!

این آقایان وخانمهای بسیار شیفته شعار تمامیت ارضی ایران، همه هم از فارسها نیستند بلکه بسیاری از آنها از میان ملتهای ستمدیده هستند که تحت تأثیر شعارهای احزاب عمدتا چپ وچپ میانه اند قرار گرفته، وشعار خمینی را ” همه باهم” تکرار می کنند بدون اینکه حدود حقوق این همه را باهم تعیین کنند.

با پیگیری مواضع ونوشتارها ونشستها وکنگره های متعدد اپوزیسیون ایرانی در خارج می بینیم گه این باصطلاح مبارزان آزادی حتی به وجود ملل غیر فارس در ایران هم اعتراف نمی کنند وبعضی از آنها نام ملیتها یا اقوام بر ملل غیر فارس اطلاق می کنند بتصور اینکه این تسمیه حقوقی ملی برای آنها متضمن نمی شود، درصورتیکه هرملتی از ملل غیرفارس متشکل از ملیونها وبعضی از دهها ملیون انسان است ولی نژادپرستان فارس با این نامگذاری می خواهند از اعتراف به وجود ملل در ایران گریزی داشته باشند. بعضی از این خانمها وآقایان هم در نوشته های خود وبعضی هم در نشستی که در شهر پراگ اخیرا داشتند حق تعیین سرنوشت را در شرایط فعلی ایران غیر قابل اجرا می بییند وشعاری تازه ای را شروع کردند مطرح کردن، وان ملت-دولت است، با این مضمون که ملت به مردمی گفته می شود که در یک کشور مستقل زندگی می کنند، یعنی یک کشور یک ملت، اما دیگر ملتها اقلیتهایی هستند که می توان حقوق فرهنگی وعبادتی وغیره برای آنها در نظر گفت!! و وقتی از این آقایان می پرسید که آیا فلسطینیها حق استقلال دارند یانه می گویند بله، ولی اگر موضوع احواز یا بلوچستان یا کردستان مطرح می شود آنرا نمی پذیرند.

در میان اپوزیسیون، سلطنت طلبها هم هستند ولی ما از آنها سخنی به میان نمی آوریم زیرا که آنها اصلا وجود ملل و حداقل ملیتها وحتی بعضی اقلیتهای زبانی را هم نمی پذیرند وایران را یک رنگه فارس می خواهند والبته چون این گروهها برمبارزه ملل تحت ستم اثری ملموس نمی توانند داشته باشند ما آنها را از حساب مبارزات ملل تحت ستم واشغال شده جدا می کنیم هرچند آنها با مال وامکانات مالی ورسانه ای خود دیگر دشمنان ملتها را تغذیه می کنند.
در نهایت این مقاله لازم است اشاره کنیم که حرکت حق طلبانه ملتهای تحت ستم غیر فارس وخصوصا ملت ما دیگر از این معابر مالرو گذشته وبه شاهراه پیروزی نزدیک شده، نه بسبب نیروی آتش خود در مقابله با اشغالگران که ارتشهای چند صد هزار نفری دارند، بلکه به نیروی پشتیبانی وسیع مردمی از استقلال ملت عرب احواز. ملت احواز اینک همه متفق است که استقلال تنها راه حل برای آینده بهتر است واگر هنوز نیرویی “اهوازی” کوچک از میان وابستگان به احزاب چپ سراسری یا سالوسان عناصر ناسیونالیست ونژاد پرست فارس، همچنان مبارزه ملت ما را می خواهند بسوی وابستگی به اپوزیسیون نژاد پرست چپ وراست مربوط کنند، نقش اینها به زودی یا با عودت به آغوش ملت عرب احواز زیر فشار وسعت انقلاب آزادیبخش به پایان خواهد رسید یا توسط مردم کنار زده وایزوله خواهند شد.

منبع اویان نیوز

 

انتشار از: امير حسين موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
اویان نیوز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید