رفتن به محتوای اصلی

عصبانیت و آشفتگی مقامات ایران از اظهارات ویلیام هیگ

عصبانیت و آشفتگی مقامات ایران از اظهارات ویلیام هیگ

 رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، سخنان ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا درباره "وجود شواهد غیرقابل انکار نقض حقوق بشر در ایران" را  "مغرضانه، مداخله‌جویانه، خلاف واقع" و همچنین درباره "بازداشت های خودسرانه" و ابراز نگرانی از وضعیت نسرین ستوده، فعال حقوق بشر و وکیل زندانی، را تلاش دیگری برای "سوء استفاده از موضوعات حقوق بشری" دانست !

انگشت گذاشتن بر روی پرونده ی مصیبت بار نقض حقوق بشر در ایران، برای مقام های  دیکتاتور ایرانی به رهبری خامنه ای که معتقد به داشتن "عادلانه ترین، آزادترین و مترقی ترین سیستم حکومتی در دنیاست" بی تردید برای آن ها بسیار خطرناک تر از " مطرح نمودن پرونده ی هسته ای ایران" می باشد. مخصوصا اگر از جانب مقامات بریتانیایی بیان شود که در این مورد، مقامات ایرانی حساسیت ویژه ای دارند، چرا که در افکار عمومی این سؤال مطرح می شود که "اگر بریتانیا که بطور مکرر به عنوان دشمن متخاصم، مغرض و مداخلانه جویانه توسط مقامات حکومتی و دولتی ایران معرفی می شود"، پس چرا مقامات بریتانیایی نسبت به نقض ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق انسانی و بنیادین مردم ایران، که ما (مردم ایران) این حقیقت مسلم و انکار ناپذیر را بهتر از همه میدانیم، ابراز نگرانی نموده و چرا مقامات بریتانیایی بطور رسمی خواستار پایبندی مسئولان ایرانی نسبت به کنوانسیون های بین المللی که امضاء نموده، می باشند"؟  گویا اظهارات مقامات بریتانیایی درباره بحران حقوق بشر در ایران، ادعاهای مقامات ایرانی را که دارای عادلانه ترین و آزادترین سیستم حکومتی در دنیاست، در افکار عمومی چه در ایران و چه بین المللی به چالش بزرگی کشیده اند!

صراحت و بی پرده سخن گفتن مقامات بریتانیایی در باره نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بنیادین مردم ایران، به شدت مقامات ایرانی را بیشتر از قبل عصبانی و آشفته کرده است. مقامات حکومت ایران مخصوصاً خامنه ای در چنان تکبر، خودپرستی و توحشی به سر می برند که نمی توانند  نگرانی های مقامات بریتانیایی و جامعه بین المللی را نسبت به نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی و حق حیات " یک بشر" را درک نمایند تا چه رسد به "حقوق انسانی، اساسی و حق تعیین سرنوشت مردم" ؟ مقام های ایرانی در واکنش به انتقادات مقامات بریتانیایی، چاره ای جز انکار واقعیتی که از روشنایی خورشید در روز روشن تر است و دادن پاسخ های وقیحانه و مضحکانه ندارند.

سران خودکامه مقامات ایرانی به رهبری خامنه ای جنایت کار، هرگز از سرنوشت حاکمان دیکتاتور مخلوع عربی، همچون قذافی، مبارک، بن علی و از وضعیت خفت بار متحد ایران، بشار اسد، عبرت نخواهند گرفت. مقامات ایرانی نه تنها در نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایت های متعدد و مکرر در ایران مسئول هستند، حتی در جنایات فجیع و تکان دهنده ای که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در حق مردم مظلوم سوریه (از جمله قتل و بریدن سرهای کودکان شیر خوار و زنان بی دفاع) مرتکب میشود، بنا به استناد گزارشات بین المللی در حمایات های همه جانبه ی مادی، نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، لجستیکی و همچنین بنا بر اعتراف خود مقامات عالی رتبه حکومتی و لشکری ایرانی و در رأس آنها خامنه ای، مرتکب جنایت در حق بشریت شده اند و می بایست در دادگاه بین المللی کیفری لاهه مورد محاکمه قرار گیرند.

پیشتر نیزآقای سایمون گس، سفیر وقت تهران در مطلبی با عنوان "جرم نسرین ستوده دفاع شجاعانه است"، که دسامبر۲۰۱۰ در وب سایت سفارت بریتانیا در تهران منتشرشد نوشت، "اصول مطرح در اعلامیه حقوق بشر را نمی توان با دستاویز فرهنگ تعبیر و تفسیر کرد " و در اعتراض به برخوردهای غیر انسانی با نسرین ستوده ابراز نگرانی نموده که  " دادستان های ایران اتهام مبهم اقدام علیه امنیت ملی را علیه خانم ستوده مطرح کرده اند، اما اتهام اصلی او در واقع دفاع شجاعانه و آشکار کردن بی عدالتی هایی است که حکومت ایران ترجیح می دهد که پنهان بماند" .

 افشاگری های سفیر وقت بریتانیا در ایران به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، واکنش تند مقامات ایران را برانگیخت به نحوی که علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران در واکنش به اظهارات آقای گس گفت : "به نظر می رسد ماموریت سفیر انگلیس در تهران به جای تنظیم روابط دوجانبه، تخریب روابط است "  و اضافه نمود که " وی باید ادب سفیر بودن را بیاموزد " و همچنین وزارت امور خارجه ایران، آقای گس را به دلیل درج مقاله ای علیه " جمهوری اسلامی ایران " احضار می کند.

آیا مقامات ایرانی می توانند با ذکر چند نمونه بگویند که مقامات بریتانیایی چگونه و در چه مواردی حقوق انسانی، اساسی و کنوانسیون های بین اللملی را با مردم بریتانیا نقض می کنند؟ آیا می توان همان برخوردهای ظالمانه، تحقیرآمیز و وحشیانه ای که حکومت ایران با مردم دارد را در بریتانیا مشاهده نمود؟ قطعا دولت دموکراسی بریتانیا، مسئولیت و پایبندی به تأمین حقوق انسانی، اساسی و کنوانسیون های بین المللی، آزادی بیان و عقیده که حاکمیت بریتانیا نسبت به مردمش دارد و همچنین استقلال قوه قضائیه در بریتانیا با نقض آشکار حقوق بنیادین، انسانی و وحشی گری حکومت ولی فقیه به رهبری خامنه ای با مردم ایران، مدافعان حقوق بشر، وکیل، دانشجو، روزنامه نگار، وبلاگ نویس و فعالان مدنی- سیاسی عرب اهواز، کرد، بلوچ، ترکمن، آذری، مدافعان حقوق اقلیت های دینی و مذهبی دارد، قابل مقایسه نیست!

اما این تنها بریتانیا، کانادا و اتحادیه اروپا نیستند که نقض حقوق بشر در ایران را محکوم می کنند بلکه جامعه جهانی به شکل متحد، نسبت به نقض فاحش و مکرر حقوق بشر آن هم بطور سیستماتیک ابراز نگرانی نموده و پایبندی ایران به " کنوانسیون های بین اللملی" که ایران آن را امضاء نموده، را خواستارند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد مورخ (۲۰ دسامبر۲۰۱۲/۳۰ آذر۱۳۹۱) با تصویب قطعنامه ای علیه ایران با ۸۶ رأی موافق، نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرد.

تصویب قطعنامه ی مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران برای نهمین سال متوالی و تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل و تمدید مأموریت او، آبرو ریزی بزرگ و لکه ی ننگی برای سران جمهوری اسلامی ایران و نشان دهنده ی واقعیت انکار ناپذیر بحرانی بودن وضعیت حقوق بشر در ایران می باشد که باید هر چه سریعتر برای درمان آن راه حل هایی یافته و اقدامات اساسی نمود.

مقامات ایران، اظهارات مقامات بریتانیا در رابطه با نقض حقوق بنیادین مردم ایران را نقض حاکمیت ملّی، خلاف حقیقت  و دشمن متخاصم ملت ایران معرفی می کنند، اما درباره گزارشات احمد شهید (وزیر امور خارجه ی سابق مالدیو که نه شخص ایشان و نه دولت مالدیو، سابقه کوچکترین دشمنی و اختلاف را با ایران ندارند) "گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران"، با وجود اینکه شورای حقوق بشر سه شرط دولت ایران (مرد باشد، مسلمان باشد، غیر عرب باشد) را برای تعیین گزارشگر پذیرفت، چه میتوانند بگویند؟ آقای شهید که تاکنون دولت ایران به او برای بازدید از ایران اجازه نداده، گفته است، حال که نمی توانم با دولت ايران صحبت کنم، مجبورم مرتب به اعضای سازمان ملل يادآوری کنم،" در ايران آن چنان نقض حقوق بشری وجود دارد که بايد درباره آن چاره ای انديشيد". او همچنین تصریح کرده است که بسياری از موارد نقض حقوق بشر در ايران کاملا آشکار و شناخته شده است و می توان به عنوان يک واقعيت معتبر آنها را پذيرفت. جواد لاریجانی (برادر صادق لاریجانی)، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه او را در یک برنامه تلویزیونی شبکه دوم صداوسیما «کودن» نامید و در جلسه ی شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو نیز او را «مغرض» و «نادان» خطاب کرد!

در حالیکه بسیاری از کشورهای جهان به منطبق نمودن هر چه بیشتر اعلامیه ی جهانی حقوق بشر در قوای مقننه، قضائیه و مجریه افتخار می کنند و از انتقادات در کاستی های عدم مطابقت قوانین و اجرای آن با اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی، استقبال نموده و در عمل، به دنبال رفع این کاستی ها هستند، مدافعان و نهادهای حقوق بشر  در جامعه شان آزادانه و در امنیت کامل فعالیت می کنند اما رئیس قوه ی قضائیه منصوب رهبر، صادق لاریجانی (آخوند شیعی) مورخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ طی همایشی در تهران با انتقاد از اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اذعان می کند که، ایران هم "بی توجه یا به اشتباه" به برخی از این اعلامیه ها ملحق شده و آنها را پذیرفته است! مؤسسه کانون مدافعان حقوق بشر در ایران غیر قانونی شناخته شده، وکلاء و اعضای آن توسط نیروهای مخوف و وحشی وزارت اطلاعات، سازمان امنیت سپاه و قوه قضائیه تحت تعقیب، بازداشت، شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته، تا مرحله اعدام پیش رفته و برای تحت فشار قرار دادن آن ها حتی به بستگان و آشنایان آن ها نیز رحم نمی کنند! 

 در حال حاضر دادگاه های ایران بر اساس "قانون مجازات اسلامی" رأی صادر می کنند که بر اساس کتاب "تحریرالوسیله" ی خمینی (آخوند و مرجع تقلید شیعی) که تحصیلات دانشگاهی نداشته و نه هیچ گونه علم و تخصصی در دانش حقوق، "بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران" تدوین شده است. حقوقدانان، سازمان های بین المللی و فعالان حقوق بشر، شیوه های مجازاتی همچون سنگسار، شلاق زدن، قطع نمودن اعضای بدن و قوانین تبعیض آمیز را که در این قانون در نظر گرفته شده و اجراء نموده، منطبق بر اصول و استانداردهای حقوقی و کیفری بین المللی نمی دانند و با استناد به مفاد این قانون، آن را برخلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر، به دور از کرامت و شرافت انسانی می دانند.

جمهوری اسلامی ایران که حتی به منتقدان وبلاگ نویس جوانی همچون ستار بهشتی کوچکترین رحمی نمی کند، اجازه برگزاری مراسم تدفین و سوگواری را به خانواده و بستگان داغدارش نمی دهد، مراسم چهلمین روز درگذشتش توسط نیروهای امنیتی بر هم زده شده و در همان مراسم  مادر و خواهرش را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و آنان را تهدید به سکوت و عدم اطلاع رسانی می کنند.

 ستار بهشتی، کارگر ساکن رباط کریم کرج،  به دلیل نوشتن مطالبی انتقاد آمیز از حاکمیت ایران در وبلاگ خود و تنها به خاطر استفاده از اینترنت برای حمایت از مدافعان حقوق بشر، مورخ ۹ آبان سال جاری در خانه خود توسط پلیس فتا (پلیس سایبری) بازداشت شد. مورخ ۱۶ آبان مقام‌های مسئول با خانواده او تماس گرفتند و خبر مرگ وی در زمان بازداشت را دادند. ستار بهشتی پیش از دستگیری، در وبلاگ شخصی اش با انتقاد از افزایش آمار اعدام در کشور نوشته بود که "خامنه ای رهبری و ریاست یک کشتارگاه" را به عهده دارد. جوان شجاعی که با مقالات خود در انتقاد از ظلم مقامات بلند پایه حاکمیت به ویژه شخص خامنه ای را با وجود داشتن دستگاه های مخوف امنیتی، به لرزه درآورد علی رغم اینکه نیروهای امنیتی، چندین بار وی، مادر بیمار وخواهرش را تهدید به مرگ نمودند، تا سکوت کند و دیگر ننویسد! 

احمدی نژاد، رئیس جمهور منتخب رهبر ایران در حالی " ایران را آزادترین کشور دنیا میداند"  که فعالان مدنی – سیاسی عرب اهواز، کرد، بلوچ، ترکمن، آذری (که از ظلم و تبعیض مضاعفی رنج می برند)، فعالان حقوق اقلیت های دینی و مذهبی، مدافعان حقوق بشر، فعالان حقوق زن وکودک، روزنامه نگار، وکیل، دانشجو، معلم، کارگر، مقاله نویس منتقد و ... را بازداشت، شکنجه و اعدام می کنند. حتی رئیس قوه قضائیه منصوب رهبری، به درخواست وی برای دیدار با دوست روزنامه نگار دولتی اش که زندانی است، به بهانه بازدید از زندان ها، اجازه بازدید نمی دهد!

حکومتی که زن را موجودی ناقص العقل( و نه یک انسان) دانسته و معتقد است که زن هرگز به کمال نمی رسد و حقوق برابری با مرد ندارد! کودکان زیر هیجده سال را اعدام نموده، مدافعان حقوق زن و فعالان حقوق کودک را زندانی و مورد شکنجه های روحی- جسمی، رفتارهای ظالمانه، تحقیر آمیز و غیر انسانی قرار میدهد!

حکومت مستبد دینی که برای آزادی دین، مذهب، عقیده و اندیشه کوچکترین ارزشی قائل نشده و به تفتیش عقاید میپردازد تا آنجا که برای چگونه اندیشیدن و فکر کردن باید از حاکمیت مطلقه ولی فقیه، کسب تکلیف نمود!! اگر مسلمانی از "دین اسلام به مسیحیت تغییر دین" ، و از" شیعه به سنّی تغییرمذهب" دهد آنان را مرتد از دین و مهدور الدم (مستحق اعدام) میداند، آنان را صرفا به دلیل تغییر عقیده و باور بازداشت، زندانی، شکنجه واعدام می کنند، زیرا به اعتقاد حکومت، تغییر دهندگان دین و مذهب از پیروی ولایت خامنه ای (آخوند شیعی و رئیس حکومت)، نماینده خدا و ولیّ امر مسلمین جهان خارج شده اند ! مخصوصا نسبت به تغییر مذهب عربِ منطقه اهواز از "شیعه به سنّی" که در سال های اخیر به شکل چشمگیری افزایش یافته در این منطقه نفت خیز و شاهرگ حیاتی اقصاد ایران حساسیتی فوق العاده و دشمنی بسیار ویژه ای دارند وبه طرز وحشیانه ای عکس العمل نشان میدهند. آزادی در مذهب و باور که حق تغییر مذهب نیز شامل می شود، از سوی میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی(ماده هیجدهم) که ایران از جمله کشورهای امضاء کننده آن است، تضمین شده.

کسب رتبه ی ۱۷۵ در رده بندی جهانی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۲ و در صدر کشورهای سرکوبگر آزادی بیان، کنترل آنلاین و بنا بر آمارهای سازمان سنجش سرعت، ایران در میان ١٨٥ کشور جهان از نظر سرعت اتصال در رده‌ی ١٧٦ قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران در حالی خود را جزو یکی از آزادترین کشورهای جهان میداند که بنا به استناد " گزارشگران بدون مرز" دشمن درجه یک اینترنت و جهنمی برای روزنامه نگاران و فعالان فضای مجازی است.

ایران با رتبه ی دوم جهان در اعدام های سالیانه پس از چین که بیش از یک میلیارد وسیصد میلیون نفر جمعیت دارد، قرار گرفته که البته اگر آمار کامل و واقعی اعدام ها مخصوصا فعالان مدنی- سیاسی گمنام را رسما بیان کند، قطعا رتبه ی اول جهان را بدست خواهد آورد!

مقامات جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب و تحت فشار قرار دادن مدافعان حقوق بشر و فعالان مدنی- سیاسی، با ایجاد فضای رعب و وحشت برای بستگانشان، آنان را بازداشت و بطور دائم تهدید و مورد اذیت و آزار قرار می دهند. از جمله بازداشت بستگان برخی از روزنامه نگاران رادیو فردا، بی بی سی فارسی و صدای آمریکا به جهت متوقف نمودن فعالیت هایشان، محکومیت خانم معصومه دهقان توسط دادگاه انقلاب اسلامی به یک سال زندان و پنج سال محرومیت از سفر به خارج از کشور(همسرعبد الفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و عضو مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر)، بازداشت همسر و برادر همسر محمد مصطفایی (وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر)، به جهت تسلیم نمودن خود به نیروهای امنیتی، احضار نمودن دختر خردسال و همسر نسرین ستوده (وکیل دادگستری، فعال حقوق بشر و یکی ازبرندگان جایزه ساخاروف اتحادیه اروپا) به دادگاه و همچنین محروم کردن یک مادر از ملاقات با فرزندان خردسالش، بازداشت خواهر و همسر شیرین عبادی، وکیل دادگستری و برنده جایزه صلح نوبل .

سرلشکر جعفری، فرمانده کل سپاه پاسدارن، اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد۱۳۸۸ را خطری بسیار بزرگتر از خطر جنگ میداند! 

 حکومتی  که مدعی است " آزادترین و عادلانه ترین سیستم حکومتی" به رهبری خامنه ای در دنیاست و با داشتن پرونده ای هولناک در نقض فاحش و مکرر حقوق بشر، رفتاری وحشیانه با مدافعان حقوق بشر و فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی در جامعه جهانی محکوم و منزوی شده و با وقاحت هر چه تمام تر "گزارشات و قطعنامه های بین المللی را انکار و آن را بر خلاف حقیقت می داند" ، چگونه می توان "ادعای صلح آمیز بودن برنامه ی هسته ای" اش را باور کرد؟ چگونه می توان، ادعای  " همکاری صادقانه و شفاف بودن برنامه های هسته ای اش را با آژانس بین المللی انرژی هسته ای را باور نمود"؟ آیا می توان باور نمود که هدف از برنامه هسته ای ایران "فقط دستیابی به صلح آمیز بودن" آن را دنبال میکند؟

 قطعا دستیابی ایران به سلاح اتمی، برای امنیت و صلح جهانی فاجعه بار خواهد بود و رفتار حکومت ایران با مردم را در نقض حقوق انسانی و اساسی، بیشتر از قبل گستاخ تر خواهد نمود.

محمد جلالی، مدافع حقوق بشر

دی ماه ۱۳۹۱

ژانویه ۲۰۱۳

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید