رفتن به محتوای اصلی

طبرزدی به پرسش های در باره (فرافکنی اصلاح طلبان حکومتی) پاسخ داده است

طبرزدی به پرسش های در باره (فرافکنی اصلاح طلبان حکومتی) پاسخ داده است
تفسیر از:
اقبال اقبالی

 پاسخ به اعتراضات و پرسش های مقاله ی: «بار دیگر فرافکنی اصلاح طلبان حکومتی شروع شد».
به دنبال انتشار مقاله ی «بار دیگر فرا فکنی اصلاح طلبان حکومتی شروع شد»، که بازتاب بسیار گسترده ای در بین خوانندگان گرامی از مخالف و موافق داشت،گروهی از دوستان نیز دیدگاههای اعتراضی یا انتقادی و نیز موافق خود را به صورت پیام کوتاه-کامنت- در زیر مقاله گذاشتند. من با علاقه مندی برای ان ها پاسخ گذاشته و از فرصت استفاده نمودم تا دید گاه هایم را شفاف تر بیان کنم. از ان جا که اصلاح طلب های حکومتی و برخی دولتمردان به صورت هماهنگ، در پی راه اندازی یک بحث بی حاصل، تا اندازه ای گمراه کننده ، زیر عنوان مخالفت با تحریم ها بدون ارایه ی راه حل منطقی و درست هستند، بر ان شدم تا این پاسخ های نسبتا مفصل را در یک مجموعه ی جدا گانه به شرح زیر تقدیم علاقه مندان عزیز کنم:

Heshmat Tabarzadi محسن جان درود.اول این که من برای هر کس با هر عقیده که زندان افتاده باشد احترام قایل هستم و بچه های زندانی این را از نزدیک دیده اند.از مجاهد و بهایی و کمونیست و اصلاح طلب و کرد و کارگر و همه و همه...پس شما لطف کنید و برخورد احساسی نکنید. اما این حرف به مفهوم نقد نکردن روش ها و دید گاهها نیست.ضمن این که در درون زندان از نقد خود داری می کنم و این را نیز دوستان می دانند.این دور و با رفتار جدید اصلاح طلب ها پس از جنبش سبز که به نحوی به ارمان های جنبش خیانت کرده و شریک در قدرت شدند قصد نقد بی رحمانه دارم.من 8 سال حکومت این ها را دیده ام و به خوبی ان ها را می شناسم. همه را نمی گویم. بخشی از ان ها به اصولی معتقدند اما بسیاری فقط به قدرت و حفظ نظام و خط امام و جمهوری اسلامی می اندیشند. این ها در این 16 سال گذشته دروغ های زیادی به مردم گفتند و هنوز دست بردار نیستند.هر گاه به مردم نیاز دارند به طرف مردم می ایند و روز دیگر در کنار دیکتاتوری هستند.یا باید با مردم و در کنار مردم باشی یا با دیکتاتوری.شتر سواری دولا دولا نمی شود.من با روش ها و نظرات کار دارم و به شخصیت افراد کاری ندارم. اما در این دوره نقد من و افشاگری هایم بی رحمانه استو نمی توانم بپذیرم به نام اصلاح طلبی ادم کشی مثل پور محمدی را وزیر دادگستری کنند.شما نیز حرف و روش من را بی رحمانه نقد کنید تا دستتان را ببوسم
Heshmat Tabarzadiبا سپاس از دوستان. اول این که خوشحالم اقا امین به جایی ان برخورد غیر دوستانه که در صفحه ی خودش با نقد من کرده بود امد این جا و نقدش را بیان داشت.اقای احمدیان عزیز اگر دقت کرده باشی من در متن مقاله نیز اوردم که کسانی به نام زندانیان سیاسی چنین نامه ای به اوباما نوشتند.بنابراین شما عجولانه داوری کردید و ان جا نوشتید که من به زندانیان سیاسی فحش دادم! عزیزم من اطلاع دارم که ان متن را ان 55 ننوشتند. اگر خواستی دلیل ان را خواهم گفت. من رجایی شهر که بودم برخی از دوستان اصلاح طلب می گفتند فلانی اگه تو هم قبول داری اجازه بده تا امضایت پای نامه های دسته جمعی ما بیاید. من می پرسیدم خوب کی می نویسد و ان ها نیز به یک منبع بیرون از زندان اما مطمئن ارجاع می دادند که من نمی خواهم اسم ببرم. من هم هیچ گاه نپذیرفتم. گفتم تا خودم متنی را تایید نکنم چک سفید نمیدم دست کسی. بگذریم...اما خطاب اصلی من در این نقد اصلاح طلبان حکومتی هستند و نه برخی از زندانیان. این در متن هم هست.حال شما می گویید ایراد من به این متن و سایر رفتار اصلاح طلب های حکومتی و همراهان چیست در این نقد به مواردی اشاره شده.از جمله این که ادرس اشتباهی می دهند. مگر عامل اصلی تحریم امریکا است؟عامل اصلی که در تهران است چرا ما بخواهیم ادرس اشتباهی بدهیم.اگر می ترسیم بگوییم رفتار ماجراجویانه ی حکومت اسلامی موجب تحریم ایران شده حد اقل سکوت کنیم. وانگهی من هم موضع خودم را گفتم. می گویمدوست ندارم نفتم را بفروشند و ماشین سرکوب را تقویت کنند یا در سوریه و لبنان هزینه کنند. من از اوباما می خواهم که نفت ایران را کامل تحریم کند. ایا حق ندارم نظرم را بگویم و روش اصلاح طلب حکومتی و همراهان را نقد کنم؟ضمن این که کسانی که روحانی را به قدرت رساندند باید پاسخگوی اقدامات او از جمله مشروعیت دادن به پور محمدی جنایتکار هم باشند. نباید باشند؟ایا این سفسطه است؟نظر و روش قابل نقد است. به ویژه کسانی که تا دیروز می گفتند که مشکل تحریم ها نیست و مشکل مدیریت است امروز که خود به قدرت رسیده اند می گویند مقصر امریکا است که تحریم می کند و مردم را زیر فشار می گذارد نه حکومت جمهوری اسلامی
Heshmat Tabarzadi رها جان.در مورد سکوت موسوی و کروبی چند نکته را توضیح بدهم. اول این که ایشان و زهرا رهنورد به دلیل در حصر بودن برای من قابل احترام هستند. این مسئله در مورد سایر زندانیان اصلاح طلب نیز صداقت دارد و من برای ان ها نیز احترام قایل هستم.دوم این که دختر خانم اقای موسوی در استانه ی انتخابات مصاحبه داشت و اعلام کرد با پدرم دیدار داشتیم و او گفت به این دلیل که در جامعه حضور ندارم نمی توانم در مورد انتخابات اظهار نظر کنم. در واقع ترجیح دادند سکوت کنند. این البته نظر ایشان بوده و قابل احترام. اما اگر از من بپرسید خواهم گفت که مگر می شود کسی در جایگاه اقای موسوی باشد که 4 سال پیش چنان اتفاقاتی را شاهد است اما اینک نتواند بگوید که ایا در انتخابات شرکت می کند یا خیر. ولی اقای خاتمی در اولین مصاحبه پس از پیروزی در انتخابات و در یزد با صراحت اعلام کرد که جو تحریم انتخابات را شکستیم و سکوت موسوی و کروبی را نیز گرفته بودیم.من الان منبع ان مصاحبه را در ذهن ندارم اما نزدیک به مضمون چنین چیزی از ایشان نقل شد و با واقعیت نیز ساز گار بود.
August 21 at 9:32pm · Like · 8
Heshmat Tabarzadi اقا محمد من هم از دید گاه خودم همین روش ها را نقد کردم. کار دیگری نکردم. تناقض ها گفتاری و رفتاری را بیان کردم. در ضمن اگر ممکن است شما بفرمایید تعریف این دوستان از رفرم چیست. ایا تعریف معینی ارایه داده اند یا این که هر کاری دوست داشتند انجام بدهند و بعد هم بگویند رفرم است دیگر. ایا شرکت در تظاهرات در سال 88 و ان همه هزینه که فقط در چارچوب انقلابی گری قابل تعریف است نیز رفرم بود؟ایا شرط گذاشتن برای شرکت در انتخابات و در عین حال یواشکی از روستای فیروز کوه و بودن تامین شرط ها شرکت کردن هم رفرم است. این رفرم طول و عرضش چیست. بگویند تا بدانیم.
August 21 at 9:36pm · Like · 3
Heshmat Tabarzadi محمد جان من مدعی نماینده ی مردم نیستم. می گویم یکی از این مردم هستم و در عین حال چون مردم ایران حق و امکان این را ندارند که جز از کانال های استصوابی و گزینش شده و فیلتر های حکومتی رای و نظر بدهند من می توانم ادعا کنم اکثریت قاطع از این رژیم و سیاست های ان ناراضی هستند و من با صدای بلند نظر این اکثریت را بیان می کنم.اگر حکومت مدعی است غیر از این است رفراندم بگذارد که نمی گذارد تا مردم رای خود را بدهند. ان 51 در صد را اولا جمهوری اسلامی اعلام کرد که قابل تایید نیست. دوم از روی اضطرار بود. و این که این ها حتا امار درست واجدین شرایط را نمی دهند. اگر بگویند الان شب است باید گفت روز است.من مدعی هستم اکثریت قاطع ملت ایران حاضر نیستند نفت ان ها را اخوند ها بفروشند و حیف و میل کنند. این هم نظر مردم است و من جرات بیان ان را دارم و هزینه اش را داده و می دهم. حرف من این است.
Heshmat Tabarzadi حمد سراج زاده ی عزیز. اگر بگویم امار های یک رژیم سرکوبگر را می پذیرم ان وقت تحلیل هایم منطقی خواهد بود؟دروغ سازی های این ها را نمی دانی؟
August 21 at 11:40pm · Like · 8
Heshmat Tabarzadi سیاوش جان ارادت. من یکی قابل این حرف ها نیستم. افتخارم این است که یک مبارزم.ولی در کار خود صادقم. به نام مبارز به مردم دروغ نمی گویم.
August 21 at 11:42pm · Like · 7
Heshmat Tabarzadi سارا خانم این مشکل همه ی مردم است. فقط کارکنان شرکت نفت نیستند که در تنگنا هستند.شاید با تشکیل یک صنوق ملی و باامانت داری صادق بشود راه حل موقت پیدا کرد.ضمن این که پاسخگوی این وضع حکومت است. مردم باید از حکومت بخواهند دست از ازار و اذیت مردم و ماجراجویی بردارد.ضمن این که دولت ما پول نفت را می دهد به رژیم اسد.همین امشب شنیدید که با شیمیایی چند نفر را کشت. اصلاح طلب ها ی حکومتی می گویند نفت بفروشیم تا بیشتربدهند به اسد.واقعا این ها شرم نمی کنند. اگر من امکان حرف زدن داشتم خیلی ها را افشا م کردم.
August 21 at 11:47pm · Like · 6
Heshmat Tabarzadi موسیوند جان تو هنوز یک تعریف از رفرم نداده ای. من منتظرم عزیزم.
Heshmat Tabarzadi 1-درود من به همه ی شما. اعم از مخالف و موافق.من چقدر از بحث ها و گفتگو های انتقادی که در ان تخریب یکدیگر نباشد لذت می برم. من از ان ادم هایی نیستم که اهل دفتر و دستک بازی باشم و خودم را پنهان کنم . اگر زندان نباشم و تا انجا که برایم محدودیت درست نکنند دوست دارم با مخاطب خودم ارتباط مستقیم داشته باشم.در واقع اگر حرفی می زنم مخاطب راحت بتونه بی رحمانه حرفم را نقد کنه یا اگر موافق است نظر خودش را بدهد.
در این تحلیل من به هیچ وجه به هیچ زندانی سیاسی توهین نکرده و این در مرام من نیست. از ابتدا نیز نوشتم که این نامه را به نام 55 نفر دادند. من اگاهی دقیق دارم که مثلا دکتر ناظری که در زابل است روحش هم از این نامه خبر ندارد و بقیه ی قضایا. من چگونه میتونم ملکی را که در اعتصاب است و عضو همبستگی است را متهم کنم. حتا بر این باور هستم که ادمهایی مثل مومنی و هدایت و عابدینی هیچ ارتباطی به قدرت ندارند. اما اگر بگویم برخی از زندانیان سیاسی قبلا وزیر و کیل بودن و قرار بوده سال 88 وزیر و وکیل بشن اما به دلیل جنگ قدرت و ظلم حکومت به زندان افتادند و هر ان ممکن است از زندان ازاد شوند و دوباره وزیر و معاون وزیر بشند، این به مفهوم شریک در قدرت است نه شریک در حاکمیت سرکوب.این واقعیتی است. یا مثلا یادتون هست که زمان خاتمی که دولت و مجلس در دست اصلاح طلب ها بود در عین حال برخی از ادم های متصل به این قدرت که اصلاح طلب حکومتی بودند در زندان بودند. برخی بعدا از قدرت فاصله گرفتند و برخی را نیز مثل کرباسچی یا نماینده ی مردم همدان در مجلس ششم، به قدرت راه ندادند. عزیزان نه همه ی 55 نفر این نامه را امضا کردند. نه همه ی ان ها وصل به قدرت هستند. و نه ان هایی که وصل به قدرت هستند در جناح سرکوبگر هستند. بلکه شریک قدرت هستند و خودشان نیز رد نمی کنند و از دید گاه خودشان این خوب است.این دوستان هنوز اصل ولایت فقیه را قبول دارند و خط امامی هستند واین را رد نمی کنند. من به این دلیل که زندانی هستند برایشان احترام قایل هستم اما نظر و روش ان ها را قابل نقد می دانم و بسیاری از وضع موجود را نتیجه ی کار ان ها می دانم.ان ها اگر ازاد شوند حتما دوباره برای رفتن به قدرت تلاش می کنند، چون رییس جمهور و دولت را قبول دارند و معتقدند که نظام را باید در مسیر خط امام قرار داد. متن نامه ی 55 نفر را این افراد نوشتند و وارد جزئیات نمی شوم.اگر چه اصلاح طلب هستند اما به اصلاح طلب حکومتی معروف هستند. فرق انها با یک فعال مدنی یا حقوق بشری یا دموکراسی خواه یا فعال کارگری یا حقوقی، در همین نکته است.منظور من از وابستگی به قدرت نیز همین است و اگر به گونه ای گفته ام که موجب سوئ برداشت شده پوزش می خواهم.
August 22 at 6:54pm · Like · 4
Heshmat Tabarzadi 2- این نظر من است که در ان تحلیل امده اما با کمال تاسف یکی از همین اصلاح طلب ها در روز روشن این حرف من را ناقص و تحریف شده در صفحه ی خودش قرار داد که من از این کار بسیار رنجیدم . بعضی از دوستانش نیز امدند و به من ناسزا گفتند که میتونید خودتون به صفحه ی ایشان بروید و بخوانید.
ایشان نظر من را این گونه تحریف کردند:
متن زیر قسمتی از نوشته مفصل آقای طبرزدی هست که ساعتی قبل در فیسبوک خودشون منتشر کردند، ایشون به شدت به نامه 55 زندانی به اوباما نقد وارد کردند. فارغ از نقد ایشون ترکیب بدیع و جالبی در قسمتی از متن بود که واقعا برام جالب بود: "" زندانیانِ سیاسی مستقل از قدرت""!!
با این حساب الان متوجه شدم که ما یه سری زندانی سیاسی هم در زندان های اوین و رجایی شهر داریم که متصل به قدرت هستند و فعلا چند سالی مامور به خدمت هستند در آن نواحی و آقای طبرزدی هم چون از قدرت مستقل هستند، الان می تونن آزادانه در فیسبوک خودشون به اونها فحش بدن!
این قسمت نوشته ایشون رو بخونید و قضاوت کنید:
"(ملت ایران اگر امروز ازادی داشت و می توانست حرف خود را بزند، از اوباما می خواست که با حکومت ایران بیش از این مماشات نکند و نفت او را نخرد و با مقامات او لاس نزند و بگذارد تا این ملت با نیروی ملی و سیاسی-اجتماعی خودش، سرنوشت خود را تعیین کند...پس جا دارد این مقاله ی من را نیز پرزیدنت امریکا بخواند و اگاه شود زندانیان سیاسی مستقل از قدرت، و اکثریت ملت سرکوب شده ی ایران، از ان ها چه می خواهند" .
با این کاری که این دوست اصلاح طلب انجام داده من حق ندارم در نقد صریح خود از این جریان و رفتار ان طی16 سال گذشته تاکید بیشتری داشته باشم؟ که قطعا خواهم داشت.این اصلاح طلب عزیز حق خود می داند که حرف من را این گونه تحریف کند و از ان مامور و... در بیاورد. خیلی ها حوصله ندارند متن بلند من را بخوانند واین گونه جا می افتد که طبرزدی گفته که زندانیان اصلاح طلب حکومتی مامور هستند و این حرف جا می افتد و این ظلم در حق این دوستان وخانواده ی انها است. در صورتی که من اصلا چنین چیزی را نمی گویم و این را ظلم در حق زندانی می دانم.این دوست نادیده ی اصلاح طلب به راحتی چنین کار غیر اخلاقی را انجام می دهد.خوب این دوستان اگر از قدرت بدشون میاد دنبال وزارت و ریاست و وکالت نروند و در قدرت حکومت اسلامی شریک نشوند.ایا اگر در سال 88 به جای این که احمدی رییس شود، موسوی رییس شده بود ،فلانی به جای زندان به وزارت نرسیده بود؟ خوب دعوا شد و تقلب شد و مردم را کشتند و ایشان نیز به جای وزارتخانه از اوین سر در اورد. مثل عماد باقی و طبرزدی و انتظام و شیوا نظر اهاری نبود که در دوره های گوناگون همواره زندان باشد. من برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کنم به همین دلیل هم در دوره ی هاشمی هم در دوره ی خاتمی و هم در دوره ی احمدی زندان بودم و در دوره ی روحانی تا حالا بیرونم، اما تضمینی نیست که من را بر نگردونند. چون 4 سال دیگه از حکم 8 ساله ام مونده.
August 22 at 6:55pm · Like · 4
Heshmat Tabarzadi 3-عزیزان برخی از دیدگاه اصلاح طلبی و امید به روحانی به نقد دیدگاه من پرداختند.دیدم حتا جنبش سبز و موسوی را نیز نقد کردند که این هم حق انها ست و قابل احترام است. امیدوارم روحانی در شعار های مطرح شده پیروز باشد. من هم بدم نمیاد روزنامه ام چاپ شود، حزبم تشکیل شود، میتینگ برقرار شود و کتابم چاپ شود و بقیه ی عمر در زندان نباشم. ولی تجربه ی 35 ساله ی جمهوری اسلامی و 16 ساله ی اخیر و 8 ساله ی اصلاح طلبی بر خلاف این می گوید. ممکن است فشار بین المللی رژیم را وادار کرده باشد به مرور سر عقل بیاید و دست از سرکوب و تفتیش عقاید و شکنجه و اعدام و زندان و تقلب و دروغ و ترور و... بردارد. امیدوارم. اما فعلا نشانه ای نمی بینیم. اگر روحانی قرار بود چنین کند نباید پور محمدی که عضو کمیته ی مرگ بود را به عنوان وزیر دادگستری انتخاب می کرد. عزیزان من بسیاری از این اصلاح طلب ها را می شناسم که نه تنها اعدامهای گروهی دهه ی شصت را محکوم نمی کنند که در جلساتی که جمع محدودی هست می گویند حق ان ها ها بود که اعدام بشند. این ادبیات و باور ان ها است. به همین دلیل یک نفر از ان ها به این کار روحانی اعتراض نکرد.این است که من اصرار دارم اصلاح طلب حکومتی باید نقد بشه و این ها بیش از این خودشون را در شعار های جامعه ی مدنی و حرف های مردم پسند مخفی نکنند. شما به ادبیات همین اصلاح طلبی که حرف من را تحریف کرد و پوزش هم نخواست نگاه کنید. در صفحه ی خودش می نویسد که -قریب به مضمون البته- این حرف طبرزدی در مورد زندانیان اصلاح طلب من را - یعنی ایشان را - به یاد یک گفتگوی بین ایشان و همسر زندانی اش با خانواده ی یک مجاهد در سالن ملاقات می اندازد که ان خانواده به این ها می گفته شما ها مامورید و نه زندانی. اما 2 سال است که ازاد شده ولی مثلا همسر ایشان هنوز زندانی است!؟ من نقل به مضمون کردم. ببینید این ها در برخورد با مجاهدین حتا چهرفتار بی رحمانه ای دارند. من البته نه از روش مجاهدین و نه افکار ان ها دفاع نمی کنم و منتقد جدی هستم. اما این را می دانم که همان سال 88 علی صارمی و حاج اقایی و کاظمی را بی گناه اعدام کردند و حبس همه ی دوستان ایشان به اندازه ی حبس سعید ماسوری نمی شود.
در واقع این برخورد اصلاح طلب ها با گرو هایی است که در سال 67 توسط همین پورمحمدی ها و به دستور ایت اله خمینی به صورت دسته جمعی اعدام شدند و درود بر منتظری که در برابر او ایستاد. پس از این اصلاح طلبی مایوسم چه برسد به روحانی که اساسا اصلاح طلب نیست.
August 22 at 6:56pm · Like · 5
Heshmat Tabarzadi 4-نقد سوم مربوط به تحریم ها است. اول این که بدتر از تحریم حمله ی نظامی است. کسانی که به جای فشار به رژیم و به جای عدم همکاری با رژیمی که نمی خواهد به خاطر کشور و مردم اعتماد جهانی را جلب کند و شفاف سازی کند، ادرس اشتباهی داده و امریکا را مقصر قلمداد می کنند به این دلیل که راه حلی نمی دهند، کشور را به سمت خطر حمله ی نظامی هل می دهند. اگر دنیا فکر می کند با تحریم می تواند رژیم را زیر فشار بگذارد و به این دلیل حمله نمی کند ، من که به شدت با حمله ی نظامی مخالفم بگویم به جای تحریم ،حمله کن چون من اصلاح طلبم و ادم خوبی هم هستم . یک روز هم از سفارت تو رفتم بالا و کارمند های تو را 444 روز گروگان گرفتم!؟ حسن روحانی و طرفدارانش باید اعلام کنند که جان مردم و امنیت کشور برایشان بیش از غنی سازی اهمیت دارد.این را بگویند و از مردم کمک بخواهند. نه این که ان ها نیز وارد بازی گذشته بشوند و از این طرف عده ای را وا بدارند که شما از اعتبار زندانی سیاسی و مخالفت با رژیم، از پرزیدنت اوباما بخواهید که تو را خدا نفت ما را تحریم نکن! این بسیار حرف مزخرفی است.اگر راست می گویید راه حل بدهید. از روحانی بخواهید ما تو را انتخاب کردیم تا جان و مال و امنیت کشور را به بلند پروازی هسته ای احمدی نژاد و شرکا، ترجیح بدهی و به عنوان رییس جمهور اعلام کنی که برنامه ی هسته ای را تا جلب اعتماد جهانی تعطیل می کنم.در این صورت می توان از امریکا نیز انتظار داشت تا تحریم ها را متوقف و در مورد امنیت ایران تضمین بدهد و حمله نکنند.
وقتی من به عنوان یک ایرانی که در نفت سهم دارم می بینم که روحانی نیز به شرکا می پیوندد و اساسا خودش در به وجود امدن این وضع نقش داشته و نفت من را می فروشند و ماشین سرکوب را تقویت می کنند یا در سوریه و لبنان هدر می دهند، من هم حق دارم بگویم نفت من را نخرید. لطفا نخرید. من هم به شدت با تحریم مایحتاج ضروری مردم مخالف هستم.اما اگر راه حلی ندارم و زورم به رژیم که مسبب اصلی این وضع است نمی رسد و دوست ندارم بگویم که روحانی هم هیچ کاره است، خوب ترجیح می دهم ادرس اشتباهی هم ندهم. وقتی مردمی که خود باید سرنوشت خود را تعیین کنند ،ساکت باشند ،حکومت نیز این سکوت را علامت رضا می داند.ان هایی نیز که حرف می زنند باید حرفی بزنند که رژیم بدش نیاد. پس به اوباما می گویند تو کوتاه بیا!تو اجازه بده نفت ما را بخرند و به گفته ی خودشان 800 میلیارد دلار ان را طی 8 سال به هدر بده و...
August 22 at 6:56pm · Like · 7
Heshmat Tabarzadi درود بر مهرداد مبارز.
1-مهرداد جان درود بر تو. من نمی دانم چرا برخی دوستان در این جا اظهاراتی می فرمایند و چیز هایی به من نسبت می دهند اما ان گاه که از ان ها توضیح می خواهی به یک باره سکوت می کنند.من عادت دارم اگر جایی چیزی گفتم یا کاری انجام دادم که بعدا فهمیدم اشتباه است یا به کسی ضرر زدم، حتما پوزش بخواهم یا جبران کنم. بگذریم...
در مورد این مقاله ی انتقادی ام که البته می پذیرم که بخشی از ان از محدوده ی تحلیل بیرون رفت و موضع من در مورد یکی از مهم ترین مسائل روز را باز تاب داد، بد نیست یک توضیح بدهم و کمی گپ بزنیم و درد دل کنم. راستش این دوماه خیلی به من سخت گذشت. از سخت ترین دوره های زندگی ام بود. اما امروز بسیار خوشحالم.
ان روز که خاتمی و رفسنجانی با هم ائتلاف کردند و برخی از تحریمی ها از جمله دوستان خوب خودم را کشاندند پشت سر حسن روحانی و درواقع بردند در مسیر حماسه ی سیاسی مورد نظر سپاه و حاکمیت،اولین و سنگین ترین ضربه ی روحی را دریافت کردم. نه می توانستم حرف بزنم و نه عده و عدهای که کاری انجام بدم. یک زندانی سیاسی که مشروط به عدم فعالیت در کنج خانه ام سرگرم درس و بحث خودم هستم . نشستیم و تماشا کردیم تا روحانی بیاید و با خود گفتم خوب چاره ای نیست جز سکوت و خون دل خوردن و خوش بین بودن. روحانی که امد ، گفتیم امیدواریم تنفسی باشد و ایشان زندانیان را ازاد کند. روحانی جنایتکار و امنیتی و سرکوب گر را اورد و در کرسی وزارت نشاند و دومین ضربه را دریافت کردم.گفتیم شاید از ان 18 میلیونی که حکومت گفت به روحانی رای دادند، گروهی بلند شوند و بگویند چرا این ها را اوردی. اما اگر از این چاردیواری اتاق من صدا در امد از ان ها هم در امد.
ضربه ی دوم را هضم نکرده بودم که حجاریان اعلام کرد در انتخابات 88 نه تخلف شد و نه تقلب. بلکه احمدی نژاد به مردم سیب زمینی داد و 24 میلیون رای جمع کرد.هنوز این ضربه که همگی از درون جبهه ی مثلا ضد دیکتاتوری به ما وارد می شد را تحلیل نکرده بودم که این بار به نام دوستان خودم مثل حسین ملکی و دکتر ناظری و ...نامه نوشتند و گفتند که زندانیان سیاسی از اوباما خواستند که تحریم های جدید که دقیقا علیه دیکتاتوری است و مانع از فروش نفت و هزینه کردن ان در سوریه و لبنان از یک سو و هزینه ی ماشین سرکوب و اختلاس و پر خوری حکومتی ها و اعوان و انصار می شود را، متوقف کند و اجازه بدهد تا روحانی به تثبیت قدرت دیکتاتوری بپردازد-این را از ان کلام می شود فهمید نه این که ان نامه چنین می خواست-.
ای کاش مسئله به این جا ختم می شد. عده ای که از لابی های قدرتمند رژیم هم هستند و گروهی که در فکر نجات جمهوری اسلامی و تحویل ان به حسن خمینی و رفسنجانی و خط امامی ها هستند، به راه افتادند و خواستند این نامه و درخواست را به نام ملت ایران جا بیندازند- و البته عده ای از انسان های شریف را نیز با خود همراه کردند. انسان هایی که می دانم به فکر ملت هستند اما تحلیل درستی از ماهیت اصلاح طلبان حکومتی و این رژیم ندارند- و عده ای هم اساسا عقیده اشان این است و فورا به دنبال اصلاح طلب راه می افتند و یک شبه از ظریف و جنتی و پورمحمدی و روحانی اصلاح طلب می سازند.
Yesterday at 6:45pm · Like · 3
Heshmat Tabarzadi 2-اما خوشبختانه شب گذشته که به صورت تصادفی چند برنامه ی تلوزیونی اگر چه با پارازیت را دیدم خستگی از تنم بیرون رفت.یکی برنامه ی چالنگی با نوری زاده و سازگارا بود. بسیار از این اگاهی و تحلیل و وطن پرستی ان ها لذت بردم. این برنامه بسیار در بین مردم تاثیر دارد.برنامه ی میبدی با داعی را دیدم.از برنامه ی خانم پهلوان شنیدم. پیش تر برنامه ی افق با حضور اسماعیل خویی و نوری علا و ماسالی را دیده بودم. مصاحبه ی دکتر ملکی همرزم خودم در همبستگی را دیده بودم. نامه ی شما ها زندانیان سیاسی در تبعید را دیده بودم.مقالات افرادی چون دکتر فاطمی و بقرات را خوانده بودم. دیدم اپوزسیون با طیف های گوناگون اما با موضع مشترک بر روی مسائل اساسی ایستاده است.بسیار امیدوار شدم و روحیه گرفتم. درستش هم همین است که گول بازی حکومت را نخوریم. مگر ندیدیم که ظریف چگونه موضع گرفت.ما می گوییم پول نفت برای ماشین سرکوب و برای هزینه در سوریه و لبنان و بعدش هم برای پر شدن جیب این ها و اختلاس 3000 میلیا ردی هزینه می شود پس بهتر است که فروخته نشود. شنیدم در این تحریم جدید امریکا، مسئله ی حقوق بشر بسیار مطرح است. رژیم می داند که این تحریم کار ساز است و مجبور است کوتاه بیاید به زندانی سیاسی و نویسنده و فعال مدنی متوسل می شود و شعار وا ایرانا وا مردما سر می دهد. چرا باید گول بخوریم.البته می دانم که عده ای نفع می برند و دوست دارند پول نفت باشد و حکومت کنند. اما مردم نفعی نمی برند. مگر این که صندوقی باشد که امانت دار ملت باشد و پول ملت را به اخوند ها ندهد. اگر این باشد می شود رضایت داد . ان هم با شرایطی. چرا من باید پول نفتم را بدهم دست دشمنم تا بزند توی سر خودم. کدام عقل سلیم این را قبول دارد؟غرب باید از فروش دارو و کالا های اساسی مردم جلو گیری نکند که نمی کند.مهرداد جان از این اگاهی که در اپوزسبیون و روشنفکر ها وجود دارد لذت بردم و در پایان این بیت از غزل حافظ در ذهنم تکرار شد که:
تو خوش می باش با حافظ بر و گو خصم جان میده/چوگرمی از تو می بینم چه باک از خصم دم سردم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید