ژینا کرایسکی/ the atlantic
ترجمه از انگلیسی: سارا کاظمی
برای زنان کُرد در ترکیه، سیاست چریکی یک پیشنهاد رهایی است.
۹ژانویه ، ۳ زن کُرد در مرکز اطلاع رسانی موسسه کردستان - که در یکی از خیابان های شلوغ پاریس قرار دارد- به قتل رسیدند. قتل در ابتدای شروع [پروسه] صلح حساس بین مقامات ترکیه وعبدالله اوجلان، بینانگذار دربند حزب کارگران کُردستان (پ ک ک) اتفاق افتاد و واضح به نظر می رسید که آنها قصدمختل کردن مذاکرات را دارند. برخلاف انتظاری که آنها داشتند، پس از این قتل هر دو طرف برخورد نرم را درپیش گرفته و سوگواران بزرگترین گردهمایی عمومی کُردها را با اجازه حزب عدالت و توسعه (آ ک پ) برگزار کردند. قتل کسانی که خواستار صلح هستند نیروی تازه ای را به مذاکرت میان ترکیه و کُردها داد. و برای زن های کُرد، این قتل دو روایت درهم تنیده و به همان اندازه مهم را بیان میکرد
زنان کُرد از ابتدا نقشی اساسی را در جنبش کُردستان ایفا کرده اند. آنها مبارزه کردند، اعتراض کردند، رای دادند، و برای مدیریت انتخاب شدند. و در جایی در مسیر [مبارزە]، آنها آزادی را ( که بسیار بحث برانگیز، پیچیده و شاید ماندگار و قابل تکرار ) به دست آوردند .
سکینه جانسز، یکی از زنان کشته شده در ۹ ژانویه از اعضای موسس پ ک ک بود ( همه اسامی دراین مطلب، بجز اسامی که برای عموم شناخته شده هستند اسامی مستعاراست ). لیلا شویلمز و فیدان دوغان فعالین جوانی بودند که در اروپا بر سر مسئله کُرد در ترکیه کار میکردند. دوغان در کنگره ملی کُرد فعال بود و از جلسه ای در بروکسل بازگشته بود. آنها مسلح نبودند و یا یونیفورم گریلایی بر تن نداشتند و در قرارگاه های قندیل پناه نگرفته بودند. آنها در دفتری کوچک در پاریس بودند و قاتل از صدا خفه کن استفاده کرد، اما هنوز رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه آنها را "تروریست ها " معرفی میکند .
حدود دو دهه است که جذب زنان در پ ک ک پدیده ای طبیعی شده است. او می گوید "این غیر ممکن است که بدانم چگونه بسیاری به این گروه ملحق شده اند"، اما در کتاب خودش، "خون و اعتقاد" *آلیزا مارکوس؛ عکس العمل جامعه کُردستان به مبارزان زن پ ک ک مخلوطی از شوک و غرور است. جمع بندی مارکوس نشان میدهد که چگونه به طور ناگهانی جنبش رشد قابل ملاحظه ای داشته است. زنان با پیوستن [به مبارزه] خود را به زمستان های سخت و تابستان خونین در قندیل متعهد کردند. آنها به حمله های ادامه میدهند و تقریبا به طور قطع در کوه جان خود را از دست میدهند، اما آنها هچنان [بە قندیل] می روند .
زنانی برای فرار از فقر، پ ک ک می پیوندند. آنها از جامعه محافظه کارانه ای که خشونت خانگی در آن رایج است و فرصت کمی برای زنان وجود دارد فرار میکنند. سایر گریلاهای زن فارغ التحصیلان دانشگاه ها هستند. آنها تاریخ کُرد و اوجلان را مطالعه میکنند و همچنین نظریه های مارکسیستی که ریشه پ ک ک می باشد و مبارزه را بعنوان یک ورزش فکری و فیزیکی در نظر میگیرند. بسیاری به دلیل آنکه بستگانی در زندان دارند، برای اجتناب از زندانی شدن ملحق میشوند. آنها استدلال میکنند که مبارزه در کوه بی خطر تر از اعتراض در خانه است .
در کوه زنان و مردان با هم نوشته های اوجالان را مطالعه میکنند، موسیقی گوش میدهند و آموزش استفاده از اسلحه میبینند. با هم غذا میخورند و به هنگام جنگ نیز در کنار هم میجنگند. آنها حق داشتن رابطه جنسی، ازدواج و داشتن فرزند را ندارند. تاکید بر پرهیزگاری، نه به دلیل پاک بودن و احترام گذاشتن به ناموس خانواده است، بلکه برای آرامش و کاهش انحراف [از مبارزه] می باشد. اگر آنها قوانین را زیر پا گذارند، دستگیر یا زندانی و یا به گفته برخی اعدام میشوند. دلایل اوجالان برای حضور زنان چه برای توانمند سازی چه برای افزایش نیروها قابل بحث هستند. تعداد کمی از زنان از بیگانگی با خودشان بیزار هستند. اما صرف نظر از دیدگاه اوجالان، زنان جنبش کُردی را تغییر دادند .
مارکوس سال گذشته در یک تماس تلفنی به من گفت "برای درک درست تر فمنیسم در جامعه کُردی، باید کمتر به پ ک ک و بیشتر به ب د پ توجه" کنم. او منظورش حزب صلح و دمکراسی است که حامی برقرای صلح هستند بود، [حزبی] که به صورت اجباری، ۴۰٪ آن از نمایندگان زن تشکیل شده است. ارتباط بین گریلاهای زن پ ک ک و نمایندگان زن در ب د پ کم و بیش مستقیم است، که کامیابی یا یک نفرین عڤن، شالوده پیچیده فمنیسم کُردی هستند.
ژیمان فرمانده یک واحدگریلایی ۱۰۰ نفره است، او اعتراف میکند که به دلیل خشونت خانگی خانه را ترک کرده است. میگوید قتل های ناموسی بسیاری وجود دارد ولی دلیل پیوستن او به پ ک ک تنها برای فرار از خانه نیست، بلکه مبارزه برای قربانیان خشونت خانگی است. در یک روز سرد پاییزی در سپتامبر گذشته، او در محوطه ای جنگلی در کوه های قندیل بر روی صخره ای درکنار یک قوری که به تازگی جوش آمده بود نشسته بود، کوه هایی که تحت کنترل پ ک ک است. جنگ های اخیر به خصوص مشکلات بسیاری بوجودآورده است جاده منتهی به محوطه تقریبا تخریب شده است، دیواره کناری که گودال عمیق سیاهی در آن است و خانه هایی کوچک درون غار که بر سقف آنها پرچم درخشان کُردستان نقاشی شده است. ژیمان قد بلند، چهارشانه با موهای سیاه زبر یک چهره مهربان اما جدی مُلَبَس به یونیوفورم گشاد گریلایی است. او و هیچ یک از مردانی که او را احاطه کرده اند مسلح نیستند. زمانی که او صحبت میکند، آنها آرام هستند.
او میگوید "ما در یک جامعه مردسالار زندگی میکنیم. به زنان احترام گذاشته نمیشود، من اینجا از زندگی ام لذت میبرم و حقوق بیشتری دارم. ما در یک ظرف مشترک فلفل های پر شده از برنج را می خوریم". ژیمان به خاطر غذای ساده ای که خودش پخته است معذرت خواهی میکند.
تصویر زن گریلا از هر دو طرف مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. در غرب ترکیه، ژیمان پرتره کودک - قاتلی است که اسلحه دارد و برای خانواده تُرک و امنیت ملی تهدیدی به حساب می آید، و برای کُردهای جنوب شرقی، او قهرمانی است که برای آینده بهتر کُردها زندگی اش را به خطر انداخته است. در رسانه های اصلی ترکیه، او زنی اخمو و مردانه است و در مقالات کُردی به او افتخار میشود و قوی است. حتی آن دسته از زنان کُرد که خشونت را رد میکنند به احتمال زیاد آزادی های اکثریت عظیم آنها به اعتبار ژیمان است که باورهای اعتقادی او را به مرگ نزدیک می دانند .
زمانی که اردوغان، جانسز، دوغان و شویلمز را "تروریست ها " خطاب میکند، روایت فرسوده و تفرقه اندازی در دستش سفت نگه داشته بود. او نیز ناخواسته به سیر تکاملی جنبش زنان کُرد که "یک جنبش درون یک جنبش " است اشاره کرد. زیرا ریشه هایی که در زنانی مثل ژیمان وجود دارد، دفتر پاریس را به کوه های قندیل و یا هر مکان دیگری مرتبط می کند .
دیاربکر. چند صد مایلی شمال غربی مقر ژیمان، که به طور بالفعل پایتخت کُردستان خیالی است، و اعتراضات مکرر و به طور معمول میتواند هزاران نفر به خیابان ها بکشد. لاله خسته در رستوران کوچکش بی صدا و شاکی از دست شوهرش که بیکار نشسته و مسابقه فوتبال نگاه میکند برای مردم محلی گرسنه سوپ عدس سرو میکند. لاله ۴۲ ساله و اهل دیاربکر است و نسبتا یک زن آزاد است، کسب و کار کوچک خود را دارد و دخترش دانشجواست. او به وضوح اولین اعتراضی را که به دلیل آن مجبور به ترک خانه شده بود را به یاد می آورد. او میگوید "احساسم مثل این بود که اگر یک قدم به جلو بر میداشتم گلو له ای از پلیس دریافت میکردم، اما اگر من به خانه بر میگشتم پدرم مرا میکشت" .
در ۱۹۹۰ زمانی که ارتش به زور هزاران کُرد را زندانی و یا مجبور به کوچ کرد، صلح ناممکن به نظر میرسید و اعتراضات زنان را از خانه هایشان جذب [مبارزە] کرد. امروزه این کشور با شتاب و با عجله از دهه ۹۰ گذر کرده است اما هنوز هم دلایلی برای اعتراض وجود دارد. دادگاه های بسیاری فعالین کُرد را برای ارتباط داشتن با پ ک ک هدف قرار داده و هزاران زن و مرد کُرد را زندانی کرده است و حق تحصیل و آموزش به زبان [مادری] امکان پذیر نیست، اوجلان در سلول انفرادی است و کُردها، سیاست همگون سازی (آسیمیلاسیون ) را حتی زمانی که برای آنها مزایای اقتصادی و اجتماعی به همراه آورد رد می کنند. لاله همچنان اعتراض میکند و دخترش عاشق کسانی است که به پ ک ک پیوسته اند و به مشارکت آنها افتخار می کنند .
انقلاب وعده های زیادی - بویژه برای زنان - در چنته دارد. آنها به دو دلیل شرکت میکنند " یک بعنوان عضوی از جامعه تحت ستم و بعنوان مردم ستمدیده ای که در آن جامعه هستند. هنگامی که بهار عربی بیش از ۲ سال پیش آغاز شد زنان کُرد متوجه شدند. در مناطقی مثل مصر و تونس زنان با ریسک به مردانی که در کوچه و خیابان جان خود را به خطر انداختند ملحق می شدند، اما اگر چه این جنبش موفق شد و ساختارسیاسی را تکان داد، آنها نتوانستند جایگاه امنی برای زنان در سیستم جدید بوجود آوردند. و این زنان کُرد را ناراحت میکرد. آیا باید آنها انقلاب خود را رو به پایان بدانند، با وجود مذاکرات جدید برای آنها چه اتفاقی روی خواهد داد؟!
برای کُردهای ترکیه ، دوران جنگ زمانی برای ناامیدی و خشم میباشد. اما برای زنان کُرد ممکن است کلید آزادی بادوامی باشد. در۳۰ سال گذشته، برای زنان کُردی مثل ژیمان که در کوه مبارزه میکنند، سازمان و تمرکز به مسئله زنان و ریشه های آن فراتر از جنوب شرقی [ترکیە] رفته است. جنبش زنان دیگر صرفا همراهی ساده برای جنبش کُردستان نیست بلکه در حال حاضر دغدغه و یک مسئله محوری جنبش می باشد .
در مرکز کادم (Kadem )* در دیاربکر که مرکز برای حمایت از زنان است، معمولا بحث های داغی در آن صورت می گیرد. دیاربکر محلی دشوار ـ محافظه کارانه و خشونت بار می تواند باشد و یاری دادن به زنانی که در کادم هستند میتواندهمراه با اعتراض هایی باشد که برای حقوق کُردها صورت می پذیرد. زنان کُردی که در مرکز کادم حضور دارند مانند بسیاری دیگر از زنان کُرد سازمان، خود را در حال مبارزه با دوچیز میبیند؛ دولت و مرد کُرد. آنها پیشرفت های خود را در نظر میگیرند. "این مهم است که بدانید ما با ذهنیت مرد کُرد مبارزه کردیم و آنها در هم شکسته ایم " یکی از اعضا در جلسه آخر هفته به من گفت "در این منطقه زنان نسبت به مردان قدرت بیشتری دارند" .
شواهد قابل توجه ای که پیشرفت زنان کُرد در ترکیه همانطور که مارکوس گفت دستاورد، ب د پ میباشد. زمانی که به نمایندگان حزب ب د پ اجازه داده شد به دیدار اوجلان بروند یکی از آنها آیلا اکات (Ayla Akat) نماینده زن شهر باتمان بود .
زنان عضو ب د پ در دیابکر که سال گذشته آنها را در دفترشان در کادم ملاقات کردم . سلطان یکی از اعضا این سازمان میگوید " دولت و ذهن مردانه آن دوچیزی است که به زنان ستم میکند و ما باور داریم هنگامی که زن آزاد شود، مسئله کُرد حل شده است ". سلطان برای زنان تحت خشونت، مکانی امن فراهم میکند، علیه فحشا در دیاربکر مبارزه کرده و با مسئولان محلی بر سر حقوق زنان لابی میکند.
زبیده زمرُد (Zubeyde Zumrut) مسئول ب د پ در دیابکر است. به رغم همه چیز، زمرد فکر میکند زنان کُرد از زنان ترک بهتر هستند. او به رجب طیب اردوغان رهبر حزب اسلامی آ ک پ اشاره می کند که سقط جنین را به قتل تشبیه میکند و از زنان میخواهد حداقل ۳ بچه دنیا بیاورند. او میگوید "در همین حال، سیاستمداران کُرد همتایان زن خود را در تظاهرات و پارلمان سهیم میکنند. زنان کُرد از زنان ترک خوشخبت تر هستند چون آنها میدانند سازمانی هست که به آنها کمک کند" .
با این حال من هنوز زن فعال تُرکی که در مورد مسئله زنان کار میکند ندیدم. حتی یک فعال در زمینه زنان کُرد اعتراف میکند که آنها به وضعیت زنان کُرد حسودی میکند. چرا آنها حسودی میکنند ؟ میگویند؛ زنان کُرد ممکن است در بعضی موارد با مردان برابر باشند اما آنها هنوز میدانند در جای خود ایستاده اند. این زنان در نهایت در کوه یا در زندان یا مانند آن زنان در پاریس می میرند. آنها بچه هایشان را در پ ک ک از دست میدهند. آینده خود را با قومیت خود تعیین میکنند. آنها در میان خشونت زندگی میکنند و درحال ایجاد حقوقی هستند که در جریان اصلی فمنیسم به حاشیه رانده شده اند. برای بیشتر افراد خارج از جامعه کُردی، این زنان فمنیست نیستند بلکه آنها تروریست هستند. سازمانی که زنانی چون زمرد در آن حضور دارند ب د پ نیست، بلکه پ ک ک است .
شاید هیچ جمعیتی از زنان کُرد به اندازه زنان اردوگاه پناهندگان مخمور در عراق، توسط پ ک ک به طور همزمان تنبیه و هم بالا برده نشده است. وقتی در خیابان های شنی اردوگاه قدم میزننم آنها داستان هایی را درباره روستاهای از دست رفته، از کودکانی کشته شده توسط مارگزیدگی، از جستجو برای آب و از ساختن ساختمان های گِلی و در نهایت با بتن. در مرکز اردوگاه بنای یادبودی برای کشته شدگان ساکنین کمپ مخمور ساخته شده است که در پ ک ک کشته شده اند. دیواره های بنای یادبود با عکس های گریلاها به صورت فاتحانه کاشی کاری شده است. پرتره ای بزرگ از اوجلان در کنار یکی از همرزمان زنش بر دیوار اتاق نصب شده است؛ دختر جوانی که خود را برای اعتراض به حبس اوجلان آتش زده است. زنی شروع به گریستن کرد. او به قابی که در آن عکس دختری با کمر قرمز مایل به قهوه ای و کلاشنیکوفی بر شانه اش در کنار درختان قندیل می باشد اشاره می کند. او میگوید؛ مشکل از زنان است. دختر یکی از بستگان او بوده است.
او هنوز مفتخر است که یکی از چهار زنی بوده که برای سرپرستی کمپ انتخاب شده است، تقلید از ساختار قدرت و اشتراک گذاری برگرفته از ب د پ و در پناه پ.ک.ک است. او میگوید "شما ، زنان پ ک ک را در موضع قدرت میبینید. این سیستم ما باید در سراسر جهان شناسانده و معرفی شود .
استانبول در غرب ترکیه انگار نقطه ای دور افتاده از کوه های ژیمان یا لاله در دیابکر و یا از خیابان های خشک کمپ مخمور است. این شهر همچنین دارای بزرگترین جمعیت کُرد ترکیه است و فعالیت ها در استانبول به شکل بهتری وجود دارد. در آنجا من صباحت تونجل(Sebahat Tuncel) یکی از نمایندگان صریح اللهجه ب د پ ملاقات کردم. او به دلیل پیروزی اش در انتخابات سال ۲۰۰۷ در حالی که به خاطر اتهامات تروریستی در زندان بود، معروف شد.
مدتی قبل تونجل به اتهام عضویت در پ ک ک به ۸ سال زندان محکوم شد. در نتیجه سخنرانی او در دانشگاه گالاتاسرای در مورد زنان و سیاست لغو و همچنین خروج او از کشور ممنوع اعلام شد.او در انتظار حکم دیوان عالی کشور است و در صورتی که حکم تایید شود موقعیت خود را در ب د پ از دست میدهد و باید به زندان بازگردد. او سخنرانی داشت با موضوع " بیایید و مرا بگیرید ".
تونجل چهره ای جذاب، با موهای مجعد سفید و سیاه و گونه هایی برجسته دارد. زمانی که با او رسمی نیستم شوخی میکند و میگوید "مطبوعات هیچ وقت، عکس نمایندگان کُرد را خندان منتشر نمیکنند" .
تونجل میگوید زنان کُرد، از سوی ترکیه تحت فشار هستند. حزب عدالت توسعه میخواهد زنان را در نقش های سنتی نگه دارد. اما مبارزه زنان کُرد به خصوص نمایندگان کُرد مجلس این تصور را از بین برده است. او در حالی که آه می کشد می گوید "سیاست مداران حزب عدالت و توسعه، نمایندگان کُرد مجلس را خشونت طلب می نامند. آنها نمیتوانند تحمل کنند که زنان کُرد دوشا دوش و برابر با مردان آزاد بوده و نقش ایفا می کنند .
علی رغم اتهامات تروریستی که تونجل به آن متهم است، وی رابطه اش را با پ ک ک رد میکند. او آنها را اعتباری برای دستاوردهای خودش می داند، و در نظر او اوجلان فمنیست است و مصاحبه ۲۰۰ صفحه ای اوجلان " کشتن آن مرد" (Killing the Man) یکی از متون مورد علاقه او می باشد. خانواده و دوستان او در کوه هستند. او میگوید؛ آنها از من میخواهند عمه ام را تروریست بنامم. جنبش زنان ما با گریلا های زن آغاز شده است .
تونجل از عمه اش پیروی نمیکند و سیاست را برگزید. او به صورت محرمانه از مذاکرات تاریخی مطلع است، مذاکراتی که امیدواریم به یک آتش بس و به دنبال آن یک سازش سیاسی منجر شود. پس از آن ژیمان سلاحش را پس خواهد داد و برای بازگشت به ترکیه عفو میشود، لاله دیگر برای تظاهرات و رفتن دخترش به کوه نگران نیست، و زنان کمپ مخمور به خانه بر خواهند گشت.
تونجل بدون ترس از دستگیری و ترس از مردانی که او را با خود برابر نمی دانند کار خواهد کرد. او میگوید "زنان کُرد از آنچه پس از انقلاب در مورد زنان اتفاق می افتد آگاه هستند. زنان سیاسی برای جلوگیری از حرکت معکوس زنان برای بازگشت به خانه در جامعه تلاش می کنند" .
توضیحات مترجم :
*JENNA KRAJESKI روزنامه نگار مستقر در استانبول است . اوسالها در روزنامه هایی مثل ، المصری الیوم، مجله نیویورکر، مجله سیاست جهانی، Bidoun، سان فرانسیسکو کرونیکل و ... فعالیت کرده است .
*(Kadem(Kadın Destek Merkezi ، مراکز حمایت از زنان در ترکیه .
Blood and Belief, Aliza Marcus
*A.k.P مخفف ( Adalet ve Kalkınma Partisi) حزب عدالت و توسعه
* B.D.P مخفف ( Barış ve Demokrasi Partisi) حزب صلح و دمکراسی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید