رفتن به محتوای اصلی

بکارگیری عبارت « خشن ترین منتقد» در مورد دکتر رضا براهنی زیر علامت سئوال

بکارگیری عبارت « خشن ترین منتقد» در مورد دکتر رضا براهنی زیر علامت سئوال

 

 

اهبر

 جناب ائلیار، با تشکر از انتشار چنین مقاله ای،[زادروز خشن‌ترین منتقد ایرانی!  http://www.iranglobal.info/node/28019]


اما انتخاب کلمه " خشن" در مورد استاد ارجمند، شاعر توانا، و رومان نویس نامدار( رازهای سرزمین من) که در نوع خود اثری جاودانه است، سزاوار نمی باشد.انتساب لقب "خشن" نسبت به وی خیلی بی انصافی و خارج از ظرافت و فرهنگ ادبی است، من اگر جای نویسنده مقاله بودم، برای تجلیل زاد روزمقام شامخ ایشان، که خدمات ارزنده ای به ادبیات عقب مانده فارسی کرده است، عنوان "مبرز،" و "توانا" را بکار می بردم. زیرا کلمه "خشن" هرگز زیبنده شخصیت محبوب و ادبی وی نمی باشد. کلمه خشن زیبنده سردمداران رژیم اسلامی است که مردم ایران را به خاک خون میکشند، و 34 سال است که جغرافیای ایران را جهنم کرده اند... ممنون.

آ.ائلیار

در مورد واژه ی خشن ، منظور این نیست که براهنی انسان خشنی ست. بل منظور « سخت گیری» در کار نقد است. یا خشن در کار نقد. « نقد بیرحمانه» اصطلاح معروفی ست، بین نقادان.

نادر

 اهبر, کامنت شما را کاملا تایید میکنم. استفاده از کلمه "خشن" در مورد استاد محترم براهنی بی انصافی میباشد. در واقع کسانی به خشونت روی میاورند که از علم و منطق کم میاورند. آیا این کلمه شایسته استاد براهنی هست ؟ ؟

کیانوش توکلی
 کلمه « خشن‌....» کلمه نا مناسب و با بار منفی می باشد.

ینیلیک

 چند پیشنهاد """ ساختار شکن ترین، سنت شکن ترین، بی‌ باکترین، رک‌ترین """ من نیز با خشن‌ترین موافق نیستم، خشن‌ترین در عین حال میتواند زمخت‌ترین نیز باشد، اگر جناب براهنی سنت محافظه کارانه، نون به نرخ روز خور، دچار روز مرگی نقد جامعه ادبی‌ فارسی‌ را تحرکی تازه داده، ساختار شکن‌ترین و سنت شکن‌ترین بهترین گزینه است.

آ.ائلیار

 مارسل رایش رانیسکی منتقد معروف آلمانی یک از رمانهای کنترگراس-برنده ی جایزه ی نوبل- را در جلو دوربینها از وسط دونیمه کرد! یعنی نوشته از نظر نقاد «چرت» بود. یعنی در «کار نقد» خشن و بیرحمانه برخورد کرد. یعنی منتقد بیرحمی بود. منظور این نیست که رانیسکی آدم خشن و بیرحمی ست، بل بدین معنی ست که او در کار نقد بیرحمانه عمل میکند.از نظر نویسنده ی مقاله براهنی نیز در کار نقد بیرحم ترین منتقد ایرانی است. ولی او این بیرحمی را با کلمه ی «خشن» بیان کرده است. که درست است . براهنی در نقد نه تنها استاد است بلکه در مورد نقاط قوت و ضعف اثر بدون اغماض ویا به اصطلاح « نقادان» بیرحمانه و یا خشن برخورد کرده است. کسانی که به کار نقد و ادبیات پرداخته اند معنی «خشن» را جور دیگری میفهمند و غیر از آن است که در عرصه ی «اجتماعی» معنی میدهد.

خرده گیران به استعمال واژه ی «خشن» تنها به مفهوم اجتماعی سیاسی و روانی کلمه دقت میکنند و از معنای تخصصی آن در عرصه نقد بی اطلاع هستند. « خشن» در اینجا مفهوم تخصصی در زمینه ی نقد دارد، و ربطی به مفهوم آن در زمینه ی اجتماعی ندارد. من اگر مطلب را مینوشتم از « بیرحمترین منتقد» استفاده مینمودم. چون واژه های دیگر در نقد، تخصصی نیستند و مورد استفاده قرار نمیگیرند. در کار نقد ادبی و هنر ، برخورد « خشن و بیرحمانه» یعنی « یاری به رشد و پیشرفت هنرمند» بر عکس برخورد «نرم» به اثر یعنی شکستن کمر هنرمند، و یاری به درجا زدن و عدم پیشرفت او. مقوله «نرم» در سیاست از پارامترهاست ولی در هنر جایی ندارد. برخورد نرم در هنر یعنی « رودربایستی، نان قرض دادن، عدم یاری به رشد، یعنی شکستن کمر هنرمند». از اینرو صاحب اثر وقتی کارش را به دست منتقد میدهد میگوید خواهش میکنم « بیرحمانه نقد شود». یعنی لازم نیست ملاحظه ی چیزی را بکنید. من تاب همه چیز را دارم.

اهبر
 جناب ائلیار، با توجه به اهمیت موضوع در خصوص تجلیل از زاد روز استاد ارجمند جناب دکتر رضا براهنی، شاعر، رمان نویس و منتقد نامدار، و مبرز ادبی که با ژرف نگری، باریک بینی، و مداقه استادانه، تاثیر رژفی در ادبیات سنتی ایران نهاده است، با بزرگداشت، چنین روز خجسته ای، و با تبریک بمحضر جناب ایشان، لازم است خاطر نشان شود که جناب دکتر براهنی، نه تنها با آفرینش آثار ادبی، و نقدهای تحلیگرانه، خدمت ارزنده ای نسبت به ادبیات فارسی کرده است، بلکه شخصیت شامخ ادبی، سیاسی، همچنین خصوصیات بشر دوستانه وی، برای هنر دوستان دارای احترام ویژه است. جناب دکتر رضا براهنی در تمام آثار ادبی خویش، چه در زمینه آفرینش شعر، رمان، داستان و چه در زمینه آفرینش آثار پربار و گرانبهای نقد ادبی، از جان خویش مایه گذاشته، در واقع هومانیسم را در مرکز تفکر ادبی خویش قرار داده، در مقابل ظلم و ستم دیکتاتور ها، با اراده محکم، و آزاده گی

تمام ایستاده است. وقتی که ما از جناب دکتر براهنی صحبت میکنیم، در واقع نه از یک فرد، بلکه از یک فرهنگ صحبت میکنیم، فرهنگی که در مقابل ظلم و ستم، تا آخرین نفس ایستاده است، فرهنگی که به خاطر پست و مقام، در مقابل جنایت کاران سر تعظیم فرود نیاورده است. در واقع صحبت از براهنی، صحبت از هر کس نیست، صحبت از براهنی صحبت از یک فرهنگ است. فرهنگی که دیدگاه تنقیدی شعر و رمان را در بطن جامعه دیکتاتور زده ایران، برای مقابله با ارتجاع حاکم به ابزاری کارساز مبدل ساخته، با تفسیر و ادغام هنر، در بطن مبارزه، آنرا را بمثابه نیروی سیال، بنمایش گذاشته، و بدین طریق خدمت ارزنده ای به اعتلای هنر و ادبیات ارائه کرده است. و چنین است که دوستان کامنت نویس با آگاهی تمام از خدمات گرانبهای وی، بکار بردن واژه " خشن" و یا "خشن ترین" را نسبت به وی، نه تنها زیبنده شان او نمی دانند، بلکه دور از شخصیت ادبی و خصوصیات انسانی و بشر دوستانه وی بشمار می آورند. اگر ما برای مثال منتقد ادبی آلمان زنده یاد " مارسل رایش رانیسکی" را که به "پاب ادبیات" آلمان شهرت داشت، با جناب "دکتر رضا براهنی" در مقام مقایسه بر آئیم، با تمام جنجالهای ادبی و انتقادات کوبنده وی ، نسبت به نویسنده گان آلمانی، جامعه ادبی آلمان برای تجلیل از شخصیت هنری، و احترام به نظرات تنقیدی او، به وی لقب "پاپ ادبیات" آلمان داده بود، که کلمه "پاپ" فقط به رهبر کاتولیکهای جهان، که بعنوان فردی "مقدس" بحساب می آید، داده شده میشود، در صورتیکه زند یاد رایش رانیسکی، بارها در ملا عام، بطور بی سابقه ای مطبوعات، برنامه های رادیو تلویزن، و همچنین آثار نویسندگان شهیر آلمانی را به باد انتقاد شدید گرفته بود، و همانطورکه شما نیز بدرستی بدان اشاره کرده اید، یکی از کتابهای "گونتر گراس" رمان نویس پر آوازه آلمانی و برنده جایزه ادبی نوبل را، در مقابل دوربینهای رادیو تلویزن تکه پاره کرده، و محتوای آن را هجویات نامیده، از پذیرفتن جایزه ادبی معروف آلمانی نیز، خودداری نموده بود. با وجود این، جامعه ادبی، و مطبوعات آلمان، احترام بزرگی بشخصیت، و نظرات تنقیدی او قائل بود. و برای تجلیل از وی، او را بعنوان "پاپ ادبیات" جامعه آلمان بحساب میاورد. در صورتیکه جناب "دکتر رضا براهنی" با تمام ژرفنگری، کنگاش و سختگیری اش در کار نقد ادبی، آثار هیچ نویسنده ای را مثل زنده یاد "رایش رانیسکی" در مقابل دوربینهای تلویزیون تکه پاره نکرده، و به آن حدت و شدت با آثار و نوشته های نویسندگان ایرانی برخورد ننموده است. در اینجا باید با عرض تاسف خاطر نشان ساخت که در جامعه مذهب زده، عقب مانده، و ارتجاعی ایران، نه تنها از نبوغ ادبی و شخصیت مبرز جناب دکتر رضا براهنی چنین تجلیلی بعمل نیامده است، بلکه افراد مغرض و خود خواهی که درعرصه هنر و ادبیات در واقع هیچکاره بودند، و هیچ وزنه ای نیز بحساب نمی آمدند، بارها با گستاخی تمام، به بهانه های مختلف به ساحت جناب دکتر رضا براهنی بی احترامی کرده، با افاضات بی اساس حتی بطور لفظی وی را تهدید به برخورد فیزیکی نمودند، که با واکنش هنر دوستان، مجبور به عقب نشینی و پس گرفتن حرفهایشان شدند. آری این است فرق میان جامعه پیشرفته ای مثل آلمان، و فرهنگ فقیر، و عقب مانده جغرافیای ایران. حال باید از نویسنده مقاله فوق که با گستاخی تمام لقب" خشن" و یا "خشن ترین" را به جناب دکتر رضا براهنی نسبت داده است، از وی پرسید، منظورش از بکار بردن چنین واژه خشونت آمیز چیست؟ آیا جناب براهنی، کسی را تهدید فیزیکی کرده است، که نویسنده مقاله چنین واژه ناپخته، و خشونت آمیزی را به او نسبت میدهد؟ و یا چه عاملی سبب شده است، که او در خصوص توصیف نبوغ و شخصیت ادبی وی، به چنین واژه غیر دوستانه ای متوسل بشود؟ آیا هدف او از بکار بردن چنین واژه ناپسندی چیست؟!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
کامنتهای ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید