سارا نظامی، خواهر ساناز از تهران برای news.com.au. نوشت :«ما آرزو می کردیم که خداوند زندگی را به ساناز برگرداند ولی خوب این تنها یک آرزو بود ولی ساناز زندگی خود را از دست داد ولی با اهدا اندام خود به هفت نفر زندگی بخشید»
پرستار بیمارستانی که از ساناز مراقبت می کرد گفت که خانواده ساناز به ما اعتماد کرد که او بر نمی گردد.
سارا همچنین می نویسد که ساناز در ماه اگوست در ترکیه با نیما نصیری ازدواج کردو وپس از مدت کوتاهی به اطراف لس انجلس منتقل شدند.جایی که شوهر ساناز در ان بزرگ شده بود. این دو از طریق اینترنت با هم اشنا شده بودند.ساناز دارای تحصیلات عالیه بود .او به سه زبان تسلط داشت .لیسنانس مهندسی و کارشناس ارشد در ترجمه زبان فرانسه بود و قصد داشت که مدرک دکترا خود را بگیرد. ساناز و شوهرش در ماه نوامبر از کالفرنیا به میشگان رفتند .او از طریق امیل و اسکایب با ما ارتباط داشت .ساناز در هفتم دسامبر از خواهرش خواست که ترجمه هایی که از انگلیسی به فارسی را بخواند که او بعنوان شغل دوم انتخاب کرده بود. سارا نوشت که من شوکه شدم ساناز دختر شاد ودقیقی بود ولی برخی از نوشته های او حذف شده بود .برای او نوشتم که «ایا همه چیز اوکی هست؟» او جواب داد که مشکلی نیست .روز بعد ساناز بخاطر ضربه مغزی به بیمارستان Marquette General در میشیگان منتقل شد
پلیس امریکا براین اعتقاد است که ساناز توسط شوهرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود . وکیل نیما تمایل ندارد چیزی در این باره به مطبوعات به گوید. مغز ساناز در اثر کتک کاری شوهر ضربه سختی خورد وورم کرده بود ،بگونه ای که گردش خون مختل شد.مسئولین بیمارستان توانست از طریق نت با خانواده اش در ایران تماس بگیرد . ساناز در 18 دسامبر به خاک سپرده شد. سرگذشت سانازنه بخاطر اهدای اندامش امروز در سطر اخبار جهان قرار گرفت.
ناهید حسینی در فیس بوک اش نوشت :«ساناز فقط 27 سال داشت، مهندس بود، فوق لیسانس زبان فرانسه داشت ومسلط به زبان انگلیسی... در کشورش دل تنگ بود، آدم حساب نمیشد، درکش نمیکردند، دنبال دنیای بهتری بود، پرنده بود و پرواز میخواست،برنامه داشت در امریکا دکترایش را بگیرد. در پرواز به دام خفاشی افتاد که شوهر نامیده شد، از طریق اینترنت با نیما نصیری آشنا میشه، بدون شناخت دقیق، در ترکیه با او ازدواج میکند و به امریکا میرود، ولی بعد از مدتی، شوهرش اورا آنقدر کتک میزند تا ضربه مغزی میشود، در بیمارستان بی کس و تنها می میرد، پرستارها با خانواده اش در ایران تماس می گیرند و اعضا خانواده نمیتوانند ویزا بگیرند و به امریکا بروند، از فاصله بیش از 6000 مایلی از طریق اسکایپ دختر مرده خود را می بینند و با او خداحافظی میکنند، از پرستار می خواهند بجای آنها پیشانی ساناز را ببوسد. با موافقت خانواده ساناز اعضا بدن او به 7 نفر در 5 ناحیه امریکا پیوند زده شده است. میگویند ساناز آمریکا را خیلی دوست داشته است. شاید خانواده فکر کرده اند با پیوند اعضا بدن سانازنظامی هنوز او در خانه مورد علاقه اش زنده خواهند ماند!»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید