رفتن به محتوای اصلی

دیپلماسی زیرآبی فرهنگی با انگشت!

دیپلماسی زیرآبی فرهنگی با انگشت!

ششم تیرماه 1313 خورشیدی شهید اصغر قاتل بر اثر یک سری سؤتفاهمات فرهنگی، در میدان توپخانه به دار کشیده شد. وی مأموریت های دیپلماتیکش را در خرابه های شترخان در بیابان های جنوب تهران به انجام رسانده و حدود بیست کودک را تجاوز کرده و کشته بود.

خبر انگشت رساندن دیپلمات جمهوری اسلامی به دختران برزیلی در استخر خانوادگی را میتوان باور نکرد و آنرا دسیسۀ دیگری از سوی «دشمن» دانست که از یک سو دانشمندان اتمی را در خیابان میکشد و از یکسو میآید در کهریزک به زندانیان ما تجاوز میکند و از یکسو دلار و طلا بار کامیون میکند از کشور بیرون میفرستد، (که فقط یک فقره اش لو رفت) و از یکسو یکنفر را زیرآبی میفرستد سراغ بچه های برزیلی که دیپلمات ما را بدنام کند.

پیش از اینکه رهبر معظم فتوای کش ندادن موضوع را صادر بفرمایند، من لاغگو که اهل کش دادن هم نیستم، اول این را طی کنم که بهرحال دوست و دشمن در این متفق القولند که دیپلمات جمهوری اسلامی در برزیل به استخر «مختلط» خانوادگی رفته و ظاهراً هیچ زن و بچه ای هم همراهش نبوده است. اما اینکه سخنگوی سفارت اسلامی در برزیل قضیه را «حاصل تفاوت فرهنگی» اعلام کند کمی با عقل جور در نمیآید که آقای حکمت الله قربانی ابتدا صیغۀ محرمیت خوانده و به یک لیوان آب فوت کرده و قبل از داخل شدن به استخر آب لیوان را به استخر ریخته!! «ظاهراً تلاش ایشان برای بهمزدن آب و مخلوط شدن آن موجب سؤتفاهم شده است!».

مرد حسابی یک چیزی بگو به عقل جور در بیاید، آخر یک لیوان آبِ محرمیت به کجای استخر به آن عظمت میرسد و از نظر شرعی، ابعاد استخر تناسبی با میزان آب توی لیوان نباید داشته باشد؟ (توضیح المسائل آقای خامنه ایِ خودتان، رهبر معظمتان، برای هر سه وجب و نیم در سه وجب و نیم استخر، یک سطل "آب صیغه خوانده شده" تجویز میکند. حالا شما میخواهید یک استخر خانوادگی را با یک لیوان آب توجیه کنید؟)

همین هول هولکی حرف زدن و ماستمالی کردن و آبمالی کردن! شک را به یقین تبدیل میکند. (البته بنده تمثیلی عرض کردم) باز صد رحمت به سخنگوی وزارتخارجه که تصریح کرد: «اتهامات مطرح شده مغایر با سوابق این عضو سفارت ایران در برزیل است.» این یک مقدار معقولتر است، چرا که در پروندۀ استخدامی او تأکید شده «بسمه تعالی. نامبرده تاکنون در هیچ استخر مختلطی زیرآبی نرفته و دختران مردم را انگولک ننموده است.»

شهید اصغرقاتل هم پیش از اینکه به اولین بچه تجاوز کند و سر او را ببرد، هر اتهام مطرح شده ای مغایر با سوابق او بوده. او شغل اصلیش بامیه فروشی بود و دیپلمات های جمهوری اسلامی شغل بعدیشان همین خواهد بود. (البته رژیم که بییفتد)

آن فقید سعید هم مثل دیپلمات رژیم در برزیل، مسلمانی مؤمن و معتقد بود و در آخرین دقایق زندگیش «بنا اظهارات حاضران، گفت در صورت آزادی، دو گوسفند برای قربانی نذر خواهد کرد.» (ویکیپدیای فارسی)

شهید اصغرقاتل برای مأموریت به جای برزیل به عراق رفته بوده! او هم در دادگاه مطالبی در مورد تفاوت فرهنگی گفته است که ثبت اینرنت شده اما زیاد مهم نیست، تفاوت فرهنگی اینجا مهم میشود که ناگهان یک عده دختربچۀ برزیلی وحشتزده از استخر بزنند بیرون و خانواده هایشان جمع شوند و بخواهند دیپلمات جمهوری اسلامی را کتک بزنند و طرف خیس خیس فلنگ را ببندد و سر از تهران در بیاورد و در فرودگاه امامخمینی خودش را خشک کند! باز بگوئید چرا از ایرانی ها انگشت نگاری میکنند؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
منبع:
گویا

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید