رفتن به محتوای اصلی

نظری به پدیدهء مقدسات

نظری به پدیدهء مقدسات

در اینجا کلمهء مقدس بمعنای پاکی کلمه ای عربی است و مشتقات فراوانی از آن حاصل می شود. عرب زبانان از این کلمه برای افراد و امکان استفاده می کنند و اینها را به نوعی برتر و پاک و منزه می شمارند. اما اگر به معنا و درون و تشابه این کلمه نگاه کنیم در میان تقریبا همهء انسانها در هر نقطه ای این پدیده وجود دارد. معنا و مفهوم آن در کل به مرزهایی برای انسان تبدیل شده است که از آنها نمی توان براحتی گذشت و یا مورد تعرض و انتقاد قرار داد. این پدیده بیشتر در جوامعی که از نظر صنعتی در درجات پائینتری هستند، نقش عمده را بازی می کند و بیشتر حالت غیر طبیعی بخود می گیرد. اما در جوامع پیشرفتهء صنعتی هم بسیار دیده می شوند، اما ابعاد آنها فرق می کنند. در قرون وسطی قدسیان بیشماری بوده اند  که پاک و منزه شمرده شده اند و حتما کسی هم نمی توانسته است به آنها تعرض و انتقادی بکند. این پدیده مرزش رادر تاریخ قبل و بعد از این قرون به مفاهیم، حکومت گران و حکومت شوندگان و در بعدی گسترده به مردگان هم رسانده است. آنها که دیگر در قید حیات نیستند، اما سایهء آنها همواره بر بخشی از جوامع بشری گسترده است. در سیاست، همواره حاکمان خودکامه و قدرت مطلقه بدست، مقام خود را چه بوسیلهء خود و چه بوسیلهء جامعه تا حد خدایی رسانده اند. خدا یا خدایان در مفهوم معتقدانشان علاوه بر مظهر قدرت مطلقه و ناظر، مفهوم پاکی و مبدا و هدف  را دارا می باشد. در میان طرفداران هر تقدسی  توهین و انتقاد به آنها حالت شکستن و نابودی این مفاهیم و یا افراد را پیدا کرده است و میکند. در این پدیده خاطیان را بستگی به نوع و شدت و حدت خشونت در یک جامعه، به انواع و اقسام مختلف مورد مجازات قرار داده اند. زندان و کشتن نمونه هایی از این مجازات بوده اند.

 انسان اگر بخواهد و نتواند خود را کنترل کند، همانطور که خود را می تواند، آزاد کند، بهمان صورت هم می تواند، خود را محدود و محدودتر بکند. یعنی در بعد دوم این اشاره  دامنهء مقدسات را برای خود گسترده بکند. نژاد، ملیت، اخلاق عرفی جامعه، مردگان و زندگان، ناموس، خاک، مذهب، عقیده، مادر، پدر، خانواده، بچه، حزب، گروه و علاقه مندیها، حقوق و هزاران پدیدهء دیگر برای انسانها خوب یا بد می توانند حالت تقدس پیدا کنند. و بر این اساس هم انسان مرزها را بدور خود تعیین و تنظیم می کند. تقدس شکنی برای انسان کار آسانی نیست. چون آن را با پاکی و خوبی گره زده اند. این را می توان یکی از مشکلات بشر بحساب آورد که با این پدیده چگونه باید برخورد بکند. چون این مسئله همانطور که اشاره شد، دامنهء گسترده ای هم دارد. و بسان بسیاری از مفاهیم اجتماعی، پدیده ای در مفهوم کلی آن پیچیده است. در زمینهء اخلاق بعنوان مثال این مرزها در مکانها ی مختلف فرق می کنند. در هر جامعه ای مسئله ایی عمده و مهم و درست است که به آنها خدمت کند، در جامعهء دیگر همین اخلاق می تواند، مورد نکوهش قرار گیرد.

در مثالی دیگر در باب اهمیت و پیچیدگی این مفهوم اجتماعی می توان به تلاش انسان برای تعیین مرزها و تناسب یا مبارزهء خود در طبیعت اشاره کرد.  زمانی که رفاه و سعادت انسان هدف قرار می گیرد، موجودات دیگر مورد تعرض و نابودی قرار می گیرند و زمانیکه سعادت موجودات و طبیعت اهمیت پیدا می کند، آنوقت بقا و سعادت انسان است که محدود می شود. تناسب بین اینها برای انسان یکی از مشکلاتی است که هنوز هم در جریان است و انسان بعنوان عضوی از طبیعت نمی خواهد در این رقابت بازنده باشد. همینطور هم در بعد دیگر بقای انسان بستگی به بقای طبیعت دارد. در اینجا این مسئله پیش می آید که آیا حفظ طبیعت مهم تر و مقدس تر است یا انسان و یا هر دو اینها مهم هستند. دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارند که حتی موجب برخورد بین گرایشهای فکری انسانها شده اند و همواره هم در جریان هستند، تا حدی که برای عده ای تغذیهء انسانها از حیوانات کاری غیر اخلاق و ناهنجار شمرده می شود.  این مسائل و تضادها همواره بر راه انسان قرار داشته اند. بشر باید بداند که در بعد کلی این مسائل را چگونه برای خود حل کند و آیا راه حلی وجود دارد یا هیچ راه حلی نیست. بر این اساس است که بشر همواره در حال شناخت و بررسی و تعیین و شکستن مرزهایی است که خود و یا طبیعت برایش می سازند. در کل هم انسان هیچ هدفی ندارد، جز حفظ خود نباشد. اگر به کلمهء پاکی برگردیم، مفهوم آن این است که انسان خود را از گزند دشمنانش حفظ کند و بتواند منافع خود یا همان انسان را حفظ کند. امنیت داشته باشد و نابود نشود. بر این اساس حتی به ماورالطبیعه یا همان متافیزیک هم پناه برده است و انواع و اقسام پدیده های غیر طبیعی را برای حفظ خود درست کرده است که در شرایطی هم بر ضد او عمل کرده اند. آیا در میان موجودات دیگر هم تقدس وجود دارد؟ این را می توان در حیطهء مرزهای آنها برای بقا دید. یک حیوان برای شکار منطقه ای را برای خود انتخاب می کند و نمی گذارد که رقیب به آن محیط نزدیک شود. از نظر ما انسانها زندگی و حرکات یک حیوان ساده تر از یک انسان است. همینطور هم انسان با تکیه به سلاح تفکر توانسته است که دامنهء زندگی خود را از آن سادگی مطلق بدر آورد و آنرا در حد توان خود گسترش دهد. این مسئله همواره مشکلاتی را هم برای انسان پدیده آورده است و همانا مقدسات یا همان مرزها که زمانی به انسان خدمت می کنند، می توانند در بعدی مشکلات او شوند. می توان در یک مثال ساده برای بیان مفهوم آنرا بسان خانه ای که انسان برای حفاظت خود می سازد و همین خانه می تواند در سیل و زلزله موجب نابودی او شود، فرض کرد. در بعد اجتماعی و سیاسی، انسان همواره در حال شناخت و پدید آوردن است و همین هم برای بقای او در بعد کلی لازم است. انسان مرزهایی را می سازد و بعد آنها را تغییر و یا نابود می کند. همین هم به انسان کمک کرده است که به این انسان امروزی بدل شود. اگر حرکت یکی از پدیده های رشد و تعالی انسان باشد، همین هم لازمه عبور از مقدساتی است که برای خود می سازد و یا باید آنها را تا حدی تغییر دهد. انسان نمی تواند از حرکت باز ایستد، چون طبیعت در حرکت دائم است. سکون انسان به نابودی او می انجامد.

13.5.2012

azadal@hotmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
ایمیل رسیده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید