نامه شیرین عبادی به احمد شهید در پی بازداشت فعالان محیطزیست
در پی بازداشت شماری از فعالان محیطزیست که در اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه تجمع کرده بودند، شیرین عبادی در نامهی به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوقبشر در مورد وقوع فاجعهای زیستمحیطی در ایران هشدار داده است.
شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل با نوشتن نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمانملل برای ایران، وی را از وضعیت دریاچه ارومیه و بازداشت فعالان محیطزیست مطلع کرده است.
رونوشت این نامه سرگشاده به تاریخ دوم خرداد ۱۳۹۱(۲۲ مه) به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد؛ ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر و همینطور گزارشگر سازمان ملل در بازداشتهای خود سرانه و گزارشگر سازمان ملل در حقوق بشر و محیط زیست ارسال شده است.
فعالان محیطزیست در اعتراض به بیتوجهی دولت به وضعیت دریاچه ارومیه تجمع کرده بودند
بازداشت فعالان محیطزیست در اول خرداد
شماری از فعالان محیطزیست در استانهای آذربایجان غربی و شرقی هفته گذشته با صدور فراخوانی از مردم خواسته بودند تا برای اعتراض مجدد به سیاستهای دولت در ارتباط با دریاچه ارومیه، روز اول خرداد ۹۱ در شهر ارومیه دست به تجمع اعتراضی بزنند.
همزمان در حالیکه انتشار اطلاعیهای منسوب به استانداری آذربایجان شرقی در فضای مجازی از صدور مجوز راهپیمایی برای دریاچه ارومیه در تاریخ اول خرداد ۹۱ خبر میداد، فرمانداری ارومیه در آذربایجان غربی، در اطلاعیهای فوری صدور مجوز برای برگزاری تظاهرات را رد کرده و برگزاری هرگونه گردهمآیی در این روز را غیرقانونی دانسته بود.
:
جناب دکتر احمد شهید،
گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ایران
به اطلاع می رساند دریاچه ارومیه که در شمال غربی ایران قرار دارد، یکی از شورترین دریاچه های جهان است که هم اکنون نیمی از آب خود را از دست داده است. کارشناسان زیست محیطی علت این امر را سد سازی بی رویه بر روی رودهای منتهی به این دریاچه دانسته و اعتقاد دارند که با باز کردن دریچه های این سدها می توان از وقوع یک فاجعه زیست محیطی جلوگیری کرد.
در صورت ادامه روند فعلی، تخمین زده می شود که دریاچه ارومیه در مدتی کمتر از ۳ سال خشک شود که در این صورت ۱۰ میلیارد تن نمک به صورت گرد و غبار و طوفان بر سر شش میلیون نفر ساکنین مناطق اطراف خواهد بارید و سبب از بین رفتن مزارع و کشتزارهای بسیاری خواهد شد.
به دعوت تعدادی از فعالان مدنی و زیست محیطی در روز دوشنبه اول خرداد ماه سال ۱۳۹۱ در اعتراض به سیاست های اجرائی دولت در شهر ارومیه و چند شهر دیگر تجمعاتی مسالمت آمیز صورت گرفت که متاسفانه منجر به یورش و خشونت نیروی انتظامی و بازداشت بیش از ۱۰۰ نفر از شهروندان و حامیان این تجمعات شد.
بعد از ۲ روز تعدادی از آنها آزاد شدند اما هنوز از سرنوشت چندین نفر از بازداشت شدگان خبری در دست نیست و طبق گزارشات واصله آقایان حسن احمدیان، علی حامد ایمانی، محمد اسکندر زاده و خانم افسانه توفیق جزء بازداشت شدگان هستند.
بدین وسیله توجه جنابعالی را به مساله خشک شدن دریاچه ارومیه جلب می کنم زیرا این امر سبب شده که در چندین تجمع اعتراضی که تا کنون صورت گرفته است، تعدادی از فعالان محیط زیست دستگیر شوند و همچنین بی توجهی حکومت جمهوری اسلامی ایران آینده چند میلیون نفر از ساکنین اطراف این دریاچه را با خطر جدی مواجه ساخته و این موضوع می تواند به اختلافات قومی موجود در این منطقه دامن زند که برای ثبات و آرامش ایران بسیار زیانبار است.
با تقدیم احترام
شیرین عبادی
پروسه خشکاندن درياچه اورميه و ادعای اختلافات قومی خانم عبادی
سرمقاله یوردنت
در خبر ها آمده که خانم شيرين عبادي در خصوص خشک شدن درياچه اورميه و دستگيري قريب صد نفر از تظاهر کنندگان روز اول خرداد، نامه اي* به آقاي احمد شهيد و مقامات سازمان ملل نوشته و طي آن مطالبي را عنوان کرده است.
از اينکه خانم عبادي پس از اينهمه بحث و جدل حول اين فاجعه زيست محيطي، به اين موضوع علاقه نشان ميدهد جاي خوشوقتي است. بخصوص اينکه اقدام ايشان برای جلب افکار عمومي جهاني به اين موضوع، خود چرخش مهمي در مقايسه با برخوردهاي گذشته وي ميباشد. هنوز در خاطرمان هست که وي در جريان توجه جامعه جهاني به موضوع سنگسار در ايران، چگونه به اعتراض برخواسته بود و آنرا طرفندي ساخته و پرداخته حکومت اسلامي ايران براي انحراف توجه جهانيان از مساله زندانيان جنبش سبز ميناميد.
با اين حال وقتي نامه خانم شيرين عبادي را در خصوص درياچه اورميه با دقت ميخوانيم در آن نکاتي ميبينيم که مايوس کننده است.
اول اينکه ايشان مثل همه آنهائي که از آوردن نام آذربايجان هراس دارند در هيچ جاي اين نامه اش اسمي از آذربايجان نياورده است. مثل اينست که اين منطقه " شمال غرب ايران" آذربايجان ناميده نميشود و مثل اينست که "تعدادی از فعالان مدنی و زیست محیطی" که خانم عبادي در نامه اش به عنوان دعوت کنندگان به تجمعات ذکر کرده، فعالان حرکت ملي آذربايجان نبوده اند. ميشود تنها اين حدس را زد که خانم عبادي به اين دليل از آوردن نام آذربايجان امساک کرده که مبادا در مجامع بين المللي و سازمان ملل متحد، نام آذربايجان همراه با نام ايران مطرح شود و در نتيجه سوالاتي در باب مسائل ائتنيکي و بخصوص موقعيت آذربايجانيها در ايران به ميان آيد، موضوعي که بنا به سابقه گذشته، ايشان مطلقا با آن مخالف است.
اما دومين و مهمترين مساله در نامه وي اشاره به چيزي است که اصلا وجود خارجي ندارد و آن اينکه گويا خشک شدن اين درياچه به “اختلافات قومی موجود در این منطقه دامن ميزند” . واقعيت اينست که تا حالا کسي قرائني گزارش نکرده که خشک شدن اين درياچه به اختلافات قومي موجود د راين منطقه دامن بزند. بر عکس، در جريان ابراز مطالبات مردم در اورميه و ساير شهرهاي آذربايجان، بدليل تمرکز مردم به اين مساله حياتي که زندگي همه ساکنين اطراف اين درياچه را در معرض تهديد قرار داده، مسائل حاشيه اي که بشود آنرا به اختلافات قومي در منطقه تعبير کرد عملا مجال بروز پيدا نکرده است. مضاف بر اين ، دورنماي خشک شدن اين درياچه و بجا ماندن سرزمين نمکزار، خود عاملي براي نزديکي و همدلي همه ساکنان اين منطقه شده و در آينده نيز با خشک شدن کامل درياچه، و بدنبال مهاجرت ناگزير ساکنان اطراف اين درياچه، اساسا “اختلافات قومی موجود” نيز اگر هست از اساس منتفي خواهد بود. اما آنچه که از فحواي کلام خانم شيرين عبادي ميشود استنباط کرد نگراني اصلی ايشان مربوط به خشم آذربايجانيها از سياست هاي ضد آذربايجاني دولت جمهوري اسلامي است که ممکن است به ذعم ايشان به “ثبات و آرامش ایران بسیار زیانبار” باشد. اما خانم عبادي اين را صريحا نميگويد و آنرا در لفافه “اختلافات قومی موجود” ميپوشاند و با اين کار سياست رسمي ضديت با ترکها و ديگر ائتنيک ها در ايران را در پرده قرار ميدهد.
اگر در نامه خانم عبادي باز هم بيشتر دقت کنيم مشخصا تصوير مخدوشي از واقعيت بزرگتری را در آن ميبينيم. درست است که وي از سد سازي هاي بي رويه و بي توجهي حکومت جمهوري اسلامي صحبت کرده است اما اين را ناگفته ميگذارد که آيا اين سد سازي هاي بي رويه از سر اتفاق و ناداني برنامه ريزان بوده يا برنامه اي پشت پرده در حال اجرا ميباشد. اينکه مهندسين سد ساز در اين منطقه هيچ يک مطالعه اي روي اثرات محيطي احداث سد ها نکرده باشند از احتمالات نا محتمل است و در این میان براي يک شخصيت معروف جهاني نيز که برنده جايزه صلح نوبل هم هست، اين گونه سطحي نگري نميتواند اتفاقي باشد.
حتي اگر اين احتمال نيز داده شود که احداث اين سدها از سر ناداني بوده و برنامه اي براي خشک کردن عمدي اين درياچه در بين نبوده است، اين مساله ناگفته مانده که چه نيت پنهاني در کار دولتي است که ميخواهد در عرض دو سال و با صرف قريب ده ميليارد دلار، آب از خزر به مسافتي به طول دو سوم ايران کانال کشي کند تا در کوير لوت کشاورزي راه بياندازد، اما در مورد درياچه اورميه دست دست ميکند و اقدامي به عمل نمياورد.
مساله وجود برنامه هاي کلان اقتصادي، سياسي و اجتماعي حکومت جمهوري اسلامي ايران براي نابودي زير ساختهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مردم آذربايجان خبر تازه اي نيست اما نکته تاسف بار اينست که بدنه اصلي اوپوزيسيون نيز با هر حرکت خود حتي اگر در قالب همدردي با مردم تحت ستم نيز مطرح شود، به وضوح نشان ميدهد که با سياست هاي کلان حکومت ايران همسوئي دارد، مساله ای که به رفع نگرانی آنان از بر هم خوردن “ثبات و آرامش ایران” کمکی نخواهد کرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید