روحیه تعصب گرایانه علت برخوردهای خشونت آمیز است (پیرامون در گیری مجاهدین)

 برخورد متعصبانه با مخالف باعث خوی وخلق خشونت آمیز میشود. تعصب نیز ریشه اش در مقدس کردن ومطلق کردن ها میباشد. حزب اللهی بسیجی در حمله به مخالف خود چه در زمان قدیم وچه در زمان اعتراضات مردمی در سه سال پیش بخشا از روحیه مزدوری و بخشا از روحیه تعصب بویژه در سالهای ابتدای پنجاه وهفت بود که با چماق به مخالف خود میپرید و هیچ حق و حقوقی برای مخالف خود قائل نبود. این روحیه تعصب هم ناشی از "امام "کردن خمینی بود که در "ماه "دیده شده بود و اورا "حقیقت مطلق "و "نماینده "خدا معرفی میکرد.

در همین رابطه نیز مجاهدین خلق "رهبر ایدئولژیک "را بجای "ولی فقیه " و "امام"خمینی نشاندند و رجوی را تا مقام "ازجنس دیگر "بقول مهدی ابریشمچی بالا بردند که باز بقول مهدی ابریشمچی "تنها درمقابل خدا جوابگوست". اینگونه است که ما شاهد یک روند مرید ومرادی هستیم که مرید هرگز مراد خود را زیر سوال نمیبرد و یک حالت بقول اریش فروم "اقتدارگرایی و اقتدارجویی " بوجود میاید که اشخاص خود را "جذب "در "رهبر "دیده و خود را با "رهبر"توصیف میکنند. یعنی رهبر او میشود و او رهبر ! برای همین هرگونه برخورد با رهبر که حال میتواند سازمان ویا رهبری یک سازمان ویا "مقام ولی فقیه "باشد ، برای مرید برخورد بامقدسات است وبرخورد با خود ا وست برای همین در این رابطه برای او نقطه وجود دارد "یا با منی یا با دشمن "و بقول رجوی "نقطه میانی "وجود ندارد . این تفکر را هم بوش پسر داشت و هم خمینی و هم رجوی دارد ! بهر روی چنین روابطی مرید ومرادی و یااقتدارگرایانه واقتدارجویانه را باید یک رابطه فاشیستی دانست وبرخورد با آن یک وظیفه است . در صیغه مجاهدین هرکس مخالف آنهاست "مزدور "رزیم است. آنها فکر نمیکنند چرا کسانی که سابقه بیست یا سی ساله در این سازمان داشته اند باید دا وطلبانه "مزدور "رژیم شده باشند ؟ آنها از مجاهدین چه رنجی دیده اند. مثلا زنی که خود جزو "شورای رهبری " واز "الماسهای بی بدیل "بقول رجوی بوده اند اکنون "مزدور رژیم "است واگر این تعداد را نگاه کنیم به هشتصد تا هزار نفر میرسد که از نظر مجاهدین مزدور میباشند . این نتیجه میشود که این سازمان تولیدی اش "مزدور "بوده است . ولی این قابل باور نیست بلکه آنچه قابل باور است این است که افرادی از این سازمان رنج ودرد فراوانی دارند که هم به کینه تبدیل شده است و هم بهر روی جوانی خود را از دست رفته میبینند که بهترین باورها وپتانسیل یک نیرویی کرده اند که دیگر به آن باور ندارند و برای خود "وظیفه "به گفته خود دانسته اند که این در مورد مجاهدین خلق "افشاگری "نمایند. ولی ظاهرا رهبران مجاهدین به گفته یکی از رهبرانشان پاریس را مانند عراق "خاک رهبری "خود میدانند که بقول رجوی "حق آب وگل "در آن دارند و برای همین برای آنها "بی غیرتی "است که در "زیر گوش رهبریشان "در پاریس "مزدوران رژیم "جولان دهند بهمین دلیل بایستی که نیروهای خود را بر ای سرکوب این ها به عنوان "مزدور" به خیابانهای پاریس بفرستند مانند حزب الهی ها که تحمل مخالف افشاگر خود در زمان پنجاه و هفت را نداشت و توهین به خمینی میدانست و چماقداران خود را به میدان میفرستادند تا مخالف را کتک بزند. متاسفانه سازمان مجاهدین یک فرهنگ دارد وانهم فرهنگ سرکوبگرانه که مخالف خود را تنها با تهمت وفحاشی برخوردمیکند و البته اسم این ها هم از نظر سازمان "ایرانیان خشمگین با غیرت "میباشد ! اپوزیسیون ایرانی با هرگونه برخورد چماق داری با هر مخالفی در گوشه ای از جهان باید برخورد داشته باشد . سیاست حذف وخشونت برعلیه مخالف یک چهره زشت از اپوزیسیون ارائه میدهد . این واقعا نفرت آور و دردآور بود که در وسط خیابانهای پاریس یک گروه مدعی "آلترناتیوی ودموکراتیکی "این گونه به حرکات چماقداری وسرکوبگرانه علیه مخالفان خود برخورد میکند. کسی که منطق ندارد مجبور به خشونت میشود ، کسی که حاضر نیست بار آگاهی دهی را بکشد چماق خود را بلافاصله بیرون میکشد چون میداندمنطقش ضعیف است و تعصب وخشونت با تقدس گرایی نشانه هایی از فاشیسم است . اپوزیسیون ایرانی اکثرا هرگز مجاهدین را یک گروه دمکراتیک ندانسته اند ولی بایستی برخورد با این سازمان را بخاطر سیاستهای جنگ طلبانه اش از یک طرف و همکای وهمگامی اش با جنگ طلبان صهیونیستی و همچنین بخاطر برخوردهای ضد دموکراتیکش بیش از ین ایزوله نمایند. البته باید این را هم بیان کرد که متاسفانه در بین ایرانیان وگروهها وسازمانهای سیاسی این فرهنگ بطور ضعیف ویا قوی مانند آنجه در مجاهدین هست وجود دارد . نمونه اخر آن نیز برخورد چند نفره طرفداران رضا پهلوی به سبک چماقداران سابق محمد رضا شاه با معترضین علیه نقض حقوق بشر در سوئد بود که از این حضرات که با عکس رضا پهلوی آ مده بودند خواسته بودند که این عکس ها را نداشته باشند چون میخواهند که مساله گروهی نباشد بلکه برای یک امر همگانی علیه نقض حقوق بشر باشد. ولی ظاهرا چند نفر هوادار رضاپهلوی نیاز به تصویر برای تبلیغ داشته اند و خواسته اند که از این زمینه سو استفاده کنند که باعث درگیری میشود که حتی رژیم هم از ان استفاده کرده و خبرگزاری حکومتی "تابناک "به ان اشاره کرده و به ضعف اپوزیسیون اشاره داشته است این است که میبینیم هر کس با هر عملی که بنام اپوزیسیون انجام میدهد از سرکوب مخالفین مجاهدین در پاریس تا عملکردهای چماقداری طرفداران پهلوی در سوئد باعث سو استفاده رژیم وبدنام کردن کل اپوزیسیون میشود