رفتن به محتوای اصلی

ایران و تجربه ملل: کار سیاسی باید از آگاه‌سازی آغاز شود

ایران و تجربه ملل: کار سیاسی باید از آگاه‌سازی آغاز شود

 بنابر گزراش سایت کنفرانس :هاوارد بارل در سخنان خود گفت که بخش عمده مبارزه مسلحانه در آفریقای جنوبی خواب و خیال و رویا و تبلیغ زیاد بود؛ زیرا واقعیت مبارزه مسلحانه در آنجا به یک سری عملیات پراکنده ختم می‌شد. این استراتژی از بدو قضیه اشتباه بود تا در دهه 70 به بازسازی استراتژی رسیدند و طرح جدیدی را پایه ریختند».

بارل گفت: «آنچه به ما یاد داد که نقطه قوتمان در چیست و چه باید انجام دهیم، اطلاعاتی بود که از بطن جامعه و کار میدانی به دست ما می‌رسید. زمانی که دانشجویان و سیاه پوستان آگاه توانستند جامعه کارگری را آگاه کنند. این کار میدانی به ما نشان داد که کار سیاسی را باید از طریق آگاه‌سازی آغاز شود».

وی افزود: «سه نقطه که فعالان سیاسی شناسایی کرده بودند، حساسیت بخش مالی به نظام مالی بین‌المللی بود که تحریم‌ها تاثیر گذار شد. بخش کشاورزی و معادن به کار ارزان سیاه پوستان وابسته بود. شکاف بین سفیدپوستان پاشنه آشیل سوم ضعف بود. در دهه 70 متشکل کردن نیروی کار سیاه پوست ارزان قیمت شروع شد. سفید پوستان پیشرو و فعالان سیاسی در دل طبقه کارگر آنها را متحد کردند. در دهه 80 دور نخست تحریم‌های بین‌المللی علیه آفریقای جنوبی شروع شده و شدیدتر می‌شود و در اواخر دهه 80 شکاف درون جامعه اقلیت سفیدپوست پیش آمد».

به گفته بارل، قدرت نظام سیاسی سفیدپوست آپارتاید در مقطعی شرایط اصلاحات را ایجاد کرد و ما از آن فرصت استفاده کردیم. در اوایل دهه 80 این نظام سیاسی به ظاهر پیشنهادی به گروه‌های مخالف می‌کند که امتیازهای اصلاحی به گروه‌های معترض دهد تا بخشی از جمعیت سیاه پوست دارای امتیاز شود. تحلیلی بود مبنا بر قصد سفیدپوستان بر پایه اختلاف اندازی میان سیاه پوستان و برخی معتقد بودند که باید از این فرصت استفاده کرد.

وی افزود: «این گشایش نیم بند سیاسی در نظام جدا از تحریم‌ها ناشی از محاسبات داخلی آنها بود. این باز کردن فضای سیاسی برای خنثی کردن آنها بود و سیاست پیش‌گیرانه بود تا توان و انرژی آنها را بگیرند. از آن گشایش نیم بند به سمت ایجاد متشکل کردن نیروهای پراکنده استفاده کرده و چارچوب گفتمانی که پیدا شد بر پایه ی اولویت چگونگی قدرت سیاسی و مشروعیت قدرت سیاسی بود».

بارل در ادامه گفت: «ما همواره تلاشمان بر این بود که پشتوانه وسیعی داشته باشیم و این وسعت را گسترده‌تر نگه داریم. آنچه تسلیحاتی بود کمکی بود از سوی اتحاد جماهیر شوروی و بخش مالی از طریق شرکت مالی بزرگی در لندن و کشورهای اسکاندیناوی تامین می‌شد. بخش مهمی از فعالیت بر پایه ی تقسیم این کمک‌های مالی بین‌المللی میان نیروهای داخلی برای متشکل کردن نیروها بود. ما توانستیم با کمک‌های دریافتی به تشکل برسیم».

بارل در پایان سخنان خود گفت: «انجمن‌ها و گروه‌های مبارز که در بطن جامعه حضور داشتند، احزاب سیاسی نبودند؛ اما سوال اصلی این بود که تعهد حداقلی شما چیست؟ هدف ما اول آفریقای جنوبی مردم سالار است. آفریقا جامعه‌ایست متکثر که همه در آن حق دارند. در نتیجه این تعهد حداقلی ما توانستیم دور هم جمع شویم. نکته دوم، عملیاتی بود که بر آن توافق شد بدین ترتیب که هرچه بیشتر از طرق مختلف به نافرمانی مدنی در داخل رسیدیم. ما از خودمان نپرسیدیم چه کاری برای رسیدن اهداف مشترک کافی است؛ بلکه ضرورت را مورد سوال قرار می‌دادیم. ما حداقل‌هایی که برای خودمان تصور و تدوین کردیم و می‌دانستیم از آنجا به بعد بر حداکثرهایی که مخالفت داریم به مبارزه سیاسی بپردازیم».

 

در ادامه رامین احمدی از طریق اسکایپ برای حضار سخنانی را ایراد کرد. احمدی در سخنان خود گفت که برای رسیدن به هدف باید هم استراتژی داشت و هم برنامه برای رسیدن به این استراتژی. چهار مکانیزم اصلی بیشتر وجود ندارد که عبارتند از: مکانیزم واگردانی. قدرتمندان قانع شده و تصمیم می‌گیرند که همراه جنبش معترضان شوند که کم اتفاق می‌افتد و در مراحل اول مبارزه پیش می‌آید. زمانیکه جنبشی سرکوب شده، کشته و قربانی دارد، مشخص است که به این نتیجه نمی‌توان رسید. مکانیزم دوم، همراه شدن است که با آنکه قانع نشدند اما همراه می‌شوند؛ زیرا حس می‌کنند نمی‌توانند به شکل قبل حکومت کنند. مکانیزم سوم انقلاب است که همه جامعه را در برگرفته و همه به جنبش می‌پیوندند و اصحاب قدرت یا نمی‌توانند یا می‌ترسند که جنبش را سرکوب کنند و از صحنه خارج می‌شوند و مکانیزم چهارم فروپاشی است و از درون می‌ریزد».

به گفته احمدی، دو مورد آخر این روزها توسط روشنفکران بسیار بحث می‌شود. این دو مورد بیشتر به ایران نزدیک است. جنبش ضد خشونت ناچار است طی روندی دینامیک برنامه‌های خود را پایه‌ریزی کند. از سال 1931 تا 1961 در آمریکای لاتین نمونه آن است که بیشترین اتفاقات از تحولات خیابانی صورت گرفت. یک جنبش همانطور که تاریخ نشان داده است بدون استراتژی موفق نمی شود.

وی افزود: «نکته دوم سازمان‌دهی است. هیچ جنبشی بدون سازمان‌دهی به موفقیت نمی‌رسد. سازمان‌دهندگان باید اعتماد به نفس داشته باشند. کسانی که فکر نمی‌کنند نماینده مردم هستند و خواسته‌های آنها را نمایندگی می‌کنند، مانع پیشرفت کار است. مساله بعدی اعتماد میان یکدیگر است. گروه‌های سیاسی در دوران رقابت و تهمت زدن نسبت به هم بدبین می‌کند و زمانی که اعتماد وجود ندارد، سازمان دهی مشکل می‌شود. مساله بعدی مساله شعار است. انقلاب بی‌خشونت را باید تبلیغ کنیم. باید آرم و شعار داشت که نشان دهد خواسته‌های مردم جامعه را در بر دارد».

احمدی در پایان سخنان خود گفت: «درس از جنبش سبز به ما یاد داد که نیاز به استرتژی، آرم و شعار و سازماندهی وجود دارد. باید از تجربه‌های کشورهای دیگر برای رسیدن به این رسید. مساله جنگ، می‌تواند تغییر کند. می‌تواند از سوی اسرائیل و آمریکا به بهانه مساله هسته‌ای شروع شود یا از طریق ایران به بهانه تحریم‌ها. سپاه که با مردم خود سر جنگ دارد با دیگری راحت‌تر به سمت جنگ می‌رود. باید مردم را نسبت به مساله جنگ آگاه کرد که اگر این اتفاق افتاد جامعه آگاه باشد».

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید