جواد خادم را چند ماه پیش در کنفرانس «مهرداد مشایخی» دیدم. مردی مسن با زبانی جوان و چشمانی تیز از پشت عینک ته استکانیاش. بسیار «تیز»تر از سناش مینماید. او که در سال ۱۳۵۷ در دورانی بسیار کوتاه، عضو کابینه دکتر شاپور بختیار بوده، بعد از انقلاب به واسطه نقش عمدهاش در کودتای شکست خورده نوژه نزد جماعت سیاسی شناخته میشود.
جواد خادم، در حاشیه کنفرانس با اشاره به گفتگویی که با رضا پهلوی کرده بودم، به من گفت که اگر جای مشاوران رضا پهلوی میبود، نمیگذاشت آقای پهلوی تن به آن گفتگو بدهد.
اما خود آقای خادم خوشبختانه به سوالهایم پاسخ داد:
نیک آهنگ کوثر: آقای خادم، شما چندی پیش در برنامه «افق» صدای آمریکا، از عملیاتی که به «کودتای نوژه» معروف شد، دفاع کردید. به نظر شما، این عملیات و شکست آن نهایتا منتهی به ضعیف شدن بخشی از نیروی نظامی ایران شد، یا نشد؟ و اگر شد، آیا انگیزه لازم برای حمله صدام حسین به ایران را فراهم نکرد؟
جواد خادم: این سوال بدی نیست. شما میتوانید بگویید هر اتفاقی که بعد از ایران افتاد باعث تضعیف نیروی نظامی در ایران شده است. اما یکی از دلایل کودتای نوژه، جلوگیری از جنگ بود. اگر یادتان باشد، آن زمانهای صحبت از کمربند سبز میکردند. در آن زمان آمریکا نگران این بود که «انقلاب اسلامی» به کشورهای عرب کشیده بشود، و این نگرانی به مقدار زیادی باعث شده بود که فشار زیادی روی صدام بود و رژیم و دولت عراق بود که جلوی این کار را بگیرد و به احتمال زیاد دولت عربستان به عراق کمک میکرد که مانع گسترش انقلاب به عراق و بعد هم به عربستان سعودی بشود. و البته یکی از دلایل کودتای نوژه برای همین بود که بر اساس آنچه در رسانهبود، متوجه میشدیم که عراق ممکن است به ایران حمله کند و این کودتا اگر موفق میشد میتوانست که مانع وقوع این جنگ بشود.
شما میتواند به آن صورت بگویید که باعث ضعف نیروهای نظامی در ایران شد. در هر صورت یادتان باشد که نیروهای نظامین در ایران روحیه ضعیفی داشتند. پادشاه از ایران رفته بود و کسی به آنها، توجهی به آن صورت نداشت، و تمام توجه این بود که یک نیروی موازی ارتش یعنی سپاه پاسداران بوجود آید که امروز که با هم صحبت میکنیم، به خوبی متوجه هستیم که حفاظت از مملکت در همه صورتها به دست پاسداران است و ارتش یک وضعیت نمایشی دارد و عملا یک نیروی ذخیره است که بعدا از وجودش استفاده کنند.
اما به هر صورت، فاصله زمانی کودتا و حمله عراق به ایران خیلی زیاد نبود و بسیاری از اعضای نخبه نیروی هوایی هم اعدام شدند.
خب هنوز اعدام نشده بودند. یادتان باشد که جنگ حدود دو ماه بعد از کودتای نوژه بود. کودتای نوژه در ۱۸ تیر بود و جنگ هم در ۲۹ شهریور آغاز شد. یادتان باشد، بر اساس گفته خیلی از روسای انقلاب، در زمان جنگ، خیلی از افسرانی که به خاطر کودتای نوژه در زندان بودند، داوطلب شدند که به میدان جنگ بروند و خیلیهایشان هم رفتند و کشته شدند. در هر صورت مطلبی که شما میگویید میتوانسته باعث بشود که نیروی نظامی ایران یک مقدار ضعیفتر بشود.
شما قبل از طراحی کودتا آیا دیدارهایی با مقامهای عراقی داشتید؟
اصلا! به هیچ عنوان! آنها که مسوول کودتا نبودند. همه چیز دست افسران ایرانی بود. عراق نقشی در کودتا نداشت.
آیا شما و آقای بختیار هیچ دیداری با مقامهای عراقی نداشتید؟
حتما داشتیم! حتما داشتیم! نه به خاطر کودتا، که به خاطر مسائل دیگر. به هیچ عنوان به خاطر اینکه از آنها برای کودتا به معنای اجرایی کمک بگیریم نبوده است.
ولی آیا دولت عراق از کار شما و برنامه برای کودتا مطلع بود؟
حتما مطلع بود! حتما مطلع بود که آقای بختیار میخواهد یک کودتایی بکند. هر کسی بخواهد این را کتمان بکند حتما یک شوخی است.
شما در یکی از گفتگوهایی که کردیم، در باره نقشتان در رادیو بغذاد صحبت کردید. نقش شما در رادیو بغداد چه بود؟
من تاسیس کننده رادیو بغداد بودم. مثل همین امروز که همه اپوزیسیون سعی میکند صدایی داخل مملکت داشته باشد و مخالف دولت صحبت کند. قصد بر این بود که یک صدا باشد و صدای بسیار خوبی هم بود. البته به خوبی هم در ایران پخش نمیشد.
بعد از کودتا بود یا قبل از کودتا؟
خیلی قبل از کودتا بود، حدود چهار ماه قبل از کودتا.
اما به هر صورت رژیم عراق هم میدانست که کسانی که در کودتا نقش دارند، درگیر تاسیس آن رادیو هستند. درست است؟
نه، یعنی چه؟ آن رادیو یک چیز تبلیغاتی بود. نه به این معنا که قسمتی از کودتا باشد. هیچ ربطی به هم نداشت.
از آن فضا کمی دور شویم. میخواهم در باره دیدگاه آقای بختیار بپرسم. ایشان از قربانیان جمهوری اسلامی هستند و عملا نمیتوان از ایشان سوال کرد. من میخواهم بدانم که آیا آقای بختیار، حمله به ایران را از سوی عراق محکوم کردند؟
بله. بلافاصله، بلافاصله. اعلامیه دادند. این اعلامیه وجود دارد. اگر به آرشیو نهضت مقاومت ملی مراجعه کنید آنرا پیدا میکنید. من خوب به خاطر دارم که ایشان اعلامیه مفصلی دادند و محکوم کردند.
اما بعد از این محکوم کردن [اقدام عراق] این رابطه آقای بختیار و شما با رادیو بغداد و عراق، باقی ماند یا قطع شد؟
ببینید، من شخصا بعد از کودتای نوژه هیچ نقشی در نهضت مقاومت ملی نداشتم. من مبارزه بلند مدت را پیشبینی میکردم و به هیچ عنوان بعد از کودتای نوژه دلیلی نمیدیدم که در یک سازمانی باشم که «دراز مدت» فکر نمیکند. و چون من فکر میکردم که باید یک نسل بگذرد تا یک اتفاق بعدی در ایران بیافتد، هیچ دخالتی در نهضت مقاومت ملی، از سه، چهار ماه بعد از کودتای نوژه نداشتم.
میتوانید توضیح بدهید این برنامه نداشتن برای درازمدت به چه معنایی است؟
فراموش نکنید که آقای بختیار انسانی بود که میخواست تمام عمرش برای رسیدن به دموکراسی در ایران مبارزه کند، بنابرین نمیتوانست دست از مبارزه بکشد، حتی به این خاطر که کودتای نوژه شکست خورده است. اما آنچه فرق طرز فکر من با ایشان است، این بود که من معتقد بودم که یک نسل طول میکشد [برای وقوع یک اتفاق دیگر] بنابراین استراتژی نهضت مقاومت ملی باید به صورت دیگری در بیاید. آن زمان من فکر میکردم که نهضت مقاومت ملی باید به تدریج به شکل یک چتر برای تمام اپوزیسیون در خارج از مملکت دربیاید. هم وقت لازم داشت و هم حوصله میخواست، به طور همزمان. برای همین است که الان که میبینید که [تلاش میکنم] چیزی به نفع اپوزیسیون در خارج از کشور باشد و همه اپوزیسیون در آن وجود داشته باشد و لاغیر. این نظر سی سال قبل من بود. تنها فرقش این است که امروز، زمان درست است و آن زمان درست نبود.
در مورد ترور مرحوم بختیار، فکر میکنید ترور ایشان به خاطر انتقامگیری به واسطه نقششان در کودتای نوژه بود یا نه، از اول به دنبال حذف ایشان بودند؟
فراموش نکنید که پیش از کودتای نوژه هم سو قصد به جان ایشان شده بود. آقای خمینی از آدمهای شجاع و جسور میترسید. آقای خامنهای هم امروز میترسد. چون آدمهای شجاع هستند که کاری علیه رژیم میکنند. از بین بردن اینها [آدمهای شجاع] همیشه در دستور کارشان بوده. آنها هر لحظه میتوانستند آقای بختیار را بکشند. اگر به گفتگوی من با «افق» گوش کنید، [گفتهام] که از سه سال قبلش گفتهام که دستگاههای اطلاعاتی دنیا به آقای بختیار گفته بودند که سه نفر را خواهند کشت، آقای بختیار، شادروان برومند و من. یکی از دلایلی که من از پاریس آمدم بیرون به همین خاطر بود که جوان بودم و بچههای کوچک داشتم و آمدم به انگلیس. البته آنها از روز اول میخواستند آقای دختر بختیار، و بعد از کودتای نوژه هر سه ما را میخواستند بکشند.
شما بر اساس گفته خودتان که [سی و دو سال پیش] میخواستید نسلی دیگر بیاید، الان زمان را مناسب میدانید. چه عناصری در این نسل جدید میبینید؟
مساله نسل جدید نیست. فراموش نکنید که من یکی از اشخاصی هستم که معتقدم صدمهای که الان به رژیم خورده، خود رژیم به رژیم زده نه اپوزیسیون. اپوزیسیون تنها کاری که در این سی سال کرده، افشاگری کرده که بهدرستی توجه مردم دنیا را به مسائلی که داخل مملکت میگذرد جلب کرده. اما اینکه میگویم زمان درست است، شما ببینید وضع اقتصادی مملکت، مدیریت اقتصاد، مسائل اجتماعی و غیر و غیر و غیر... خودتان میتوانید یک لیست زیادی از آن درست کنید. شرایط مملکت در یک حالی است که این شماره معکوس فروپاشی شروع شده و منظور من از فروپاشی این است که رژیم خودش از دورن فرو میپاشد، نه اینکه مردم انقلاب دیگری راه بیاندازند. تنها بحثی که من دارم این است که که اگر این فروپاشی اتفاق افتاد، اپوزیسیون داخل مملکت به هیچ عنوان آمادگی این را ندارد که تشکیلاتی ارائه بدهد، بنابرین اپوزیسیون خارج از کشور باید خودش را آماده کند تا اگر اتافاقی افتاد، اپوزیسیون داخل مملکت را کمک کند. متاسفانه اگر فروپاشی شد و نیروهای مردمی و دموکرات آمادگی نداشته باشند، مطمئن باشید که این دیکتاتوری نعلین تبدیل به دیکتاتوری چکمه خواهد شد. و دوباره روز از نو، روزی از نو، و تاریخ خودش را تکرار میکند، و نیروهای اپوزیسیون باید آماده باشند که اگر یک «خلا سیاسی» بوجود آمد، از این خلا سیاسی استفاده کند و به عنوان سخنگوی مردم ایران با دنیا تعامل کند.
چه تفاوتی میان جواد خادم ۳۲ سال پیش و جواد خادم امروز وجود دارد؟
هیچ فرقی وجود ندارد. فرقش این است که من مسنتر شدهام و تجربه بهدست آوردهام، و طرز فکرم همانی هست که بود که این رژیم باید دچار فروپاشی بشود تا مردم آماده بشوند. ۳۰ سال پیش همین حرف را می زدم که امروز میگویم. این دارد اتفاق میافتد و شماره معکوس فروپاشی شروع شده. شما توجه داشته باشید که مثلا چند وقت پیش مساله نیشابور [بر سر گران شدن مرغ] بوجود آمد. من از آن محدوده میآیم و آشنایی نزدیکی دارم. شما فرض کنید از چهار شهر، ۵۰۰ نفر بیایند بیرون، این مساله یک هفته، دو هفته ادامه پیدا کند، رژیم دچار گرفتاری میشود و باید عکسالعمل نشان بدهد. آن وقت شروع میکند به از هم پاشیدن.
شما کسی هستید که یک زمان، کودتا را برای مقابله با رژیم، عملی درست تشخیص دادید. اگر امروز شرایط مناسبی برای کودتا باشد، باز از کودتا دفاع میکنید؟
نه چون احتیاجی نیست. چون شمارش معکوس فروپاشی آغاز شده و احتیاج به یک فوت قوی مردم ایران دارد.
ادامه دارد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید