علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز چهارشنبه مذاکرات هستهای در دولت روحانی را در حضور او و رئیسجمهور جدید به باد انتقاد گرفت. او گفت که رئیسجمهور جدید باید از تجربه رئیسجمهور قبلی درس بگیرد و به غرب اعتماد نکند.
وزارت خارجه آمریکا در پاسخ بار دیگر تکرار کرد که در مذاکرات بازگشت به برجام خلوص نیت دارد. اما تاکید آنها این بار یک تهدید مخفی را نیز با خود داشت: «اینکه فرصت برای همیشه باقی نخواهد ماند.»
ایلای لیک مینویسد که دلیل این تغییر شاید درک نادرست از سیاستهای ایران باشد. وبسایت خبری آکسیوس چند روز پیش گزارش داد که دولت بایدن نگران است ابراهیم رئیسی، قاضی متعصب و تندرویی که در سال ۱۹۸۸ هزاران زندانی سیاسی را به جوخه اعدام فرستاد، در مذاکرات هستهای رویکرد سرسختانهای پیش بگیرد.
در ایران دو قطبی تندرو و میانهرو وجود ندارد و قدرت واقعی در دست خامنهای است. او بود که در سال ۲۰۱۵ توافق را تایید کرد و اکنون حاضر نیست به برجام بازگردد. فراموش نکنیم که رئیسی در سال ۲۰۱۹ و در چارچوب دولت به اصطلاح میانهرو روحانی، رئیس قوه قضاییه شد.
دلیل بهتر برای بازنگشتن به مذاکرات با ایران، نشانههای فزاینده از متزلزل بودن حاکمیت خامنهای است. بلومبرگ با اشاره به ناآرامیها و تظاهرات مردم خوزستان میگوید که حاکمیت جمهوری اسلامی از براوردن نیازهای اولیه مردم عاجز است. تظاهرات در هفته جاری به تهران کشیده شده است و در شماری از ویدیوها، شبیه تظاهرات سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ مردم برکناری خامنهای را خواستارند.
دور اخیر تظاهرات با اعتراض به بیآبی و بیبرقی شروع شد اما در چهار سال گذشته شکستهای مدیریتی دیگر هم مردم را به خیابانها کشانده بود. در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ اعتراض به کارکرد بانکها و از بین بردن سپردههای مردم بود که جرقه تظاهرات را زد، در ۲۰۱۹ اعتراض به شلیک به معترضان غیرمسلح مردم را عصبانی کرد و در ۲۰۰۹ دزدیدن نتیجه انتخابات عامل تظاهرات مردمی بود.
اگر کسی ناکارامدی حاکمیت ایران در ارائه خدمات اولیه به مردم را به گردن تحریمهای آمریکا بیاندازید بسیار سادهانگارانه است. بحران بانکی ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ زمانی رخ داد که ایران هنوز داشت از مزایای برجام استفاده میکرد. این تحریمها نبودند که نیروهای امنیتی را به شلیک به سوی معترضان صلحطلب واداشتند. همچنین تحریمها در تغییر مسیر رودخانههای منتهی به خوزستان و حفر چاه در آنجا نقشی نداشتند. اینها انتخاب حاکمیت فاسد و بیرحم جمهوری اسلامی ایران بودهاند.
بایدن اکنون یک فرصت در اختیار دارد. او باید بیانیه این هفته وزارت خارجه در حمایت از معترضان ایرانی را دنبال کند و برای کمک به فعالان در دور زدن انسداد اینترنت، از آنان حمایت فنی کند.
او باید در کارزار همبستگی با مردم ایران دولتهای اروپایی را نیز با خود همراه کند. بایدن باید بودجهای را برای خانواده کارگران ایرانی که اعتصاب کردهاند در نظر گیرد و فعالیت دولت سابق در ارتباط گرفتن با مردم از طریق رسانههای اجتماعی را ادامه دهد.
به نوشته این مقاله، هدف و انگیزه اصلی سیاست ایران رئیسجمهور آمریکا، باید حمایت از تلاش مردم در رسیدن به انتقال دموکراتیک قدرت باشد. جایگزین این رویکرد، صبوری و کجدار و مریز رفتار کردن با رهبر جمهوری اسلامی برای محدود کردن برنامه اتمی او است؛ تا زمانی که حاکمیت بیمار او سقوط کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید