در میان اشگ وخون ، درمیان جنگ نا جوانمردانه تحمیل شده بر اوکرائین هشتم مارس گرامی باد
می خواهم تصویری از زنان میهنم ترسیم کنم .اما تصویر مادرانی که در هراس از جنگ دست کودکان خود را گرفته در سرمای جان سوز دشت های اوکرائین با درد واندوهی به سنگینی یک کوه که برگرده هایشان نشسته است بسوی گریز گاه امنی می گریزند راه بر من می بندد. .
تصویر پیرزنی که تمامی عمر کار کرده ودر این پیرانه سری بدنبال اندک آرامشی است با سری زخمی که بسختی قدم بر می دارد وکشان کشان در امتداد راهی که نهایتش پیدا نیست ره می سپارد قلبم را بدرد می آورد. تصویر دختران زیبا وشاداب اوکرائینی که مست از سرمستی جوانی در روز هائی نه چندان دور با هزاران آرزو دست در دست پسران جوا ن به زندگی لبخند می زدند و حال با چشمانی اشگبار وهراسناک وداعی تلخ را تجربه می کنند دیدنس سخت تلخ است.
وداع مادران با فرزندان ، خواهران با برادران ، دخترکان کوچک با پدران ! تصاویر تلخی که هشتم مارس را اشگ آلود می سازد وشادی پیکار چنین روز بزرگی را که از درون مبارزه ، شجاعت ،اشگ وخون ملیون ها زن در سراسر جهان راه باز کرده وبر تارک تقویم زمان نشسته است. اندو هناک می کند..
روز هشت مارس امسال روز دادخواهی میلیون ها زن اوکرائین گرفتار شده در مالیخولیای جنگ طلبانه پوتینی است بهمراه میلیون هازن ومرد آزاده در سر تا سر جهان که از ستم وظلم رفته بر ملت اوکرائین سخن می گویند و جهان را بداد خواهی فرا می خوانند .
دریچه چشم را بر تصویر جهان غرق در شوک و اضطراب جنگ را می بندم از تاریک روشن زندگی سرگی به روشنای این روز و چهره زنان میهنم می اندازم از این همه تلاش ،شجاعت ،زیبائی و فداکاری آن ها اندکی التیام می یابم وامیدورانه با فردای ایران و جهان می اندیشم .
کدام روز است که بی حضور زیبای زن چه در قامت مادر ،همسر ،دختر و خواهر در ذهن ودیده آغاز نشود ؟حضوری زیبا که توان زندگی ،توان کارکردن، توان دوست داشتن وعشق ورزیدن می دهد.هر صح که دریچه های ذهنم را می گشایم ده ها چهره زیبا ومهربان زنانی که در زندگیم حضور داشتند و دارند با ویژگی های خود ظاهر می شوند.
این زن که این چنین آراسته بعد مرگ پدردر تاریک روشن هوا به آرامی به زیر زمین خانه می خزد پشت دار قالی می نشیند گره بر تارو پود فرش می اندازد ، دف می کوبد وبه آرامی شعری زیر لب زمزمه می کند
"نخستین بار گفتش از کجائی؟
بگفت از دار ملک آشنائی
بگفت آن جا بصنعت در چه کوشند؟
بگفت اندوه خرند و جان فروشند
مادر من است زنی که هرگز از آن همه حوادث که بر زندگیش نازل شد نهراسید وپنجه در پنجه آن افکندوساخت زندگی را آنسان که شایسته بود.
صدای باز شدن در و خروج زنی بنام فاطمه خانم که به آرامی با بقچه ای در زیر بغل طول کوچه را طی می کند تا به هتل بیمه برسد و کار سنگین روزانه آغاز کند از منظر چشمم می گذرد. این صفیه خاله جان است که دارد برای سه فقر بی خانمان که شب در طالار خانه جایشان داده صبحانه آماده می کند.منیر خانم سرگرم جابه جا کردن پدر و برادری است که هر دو دیر گاهی است در بستر بیماری اند.دارد زیر استکانی های برنجی را برای عروسی نمی دانم کدام خانه صیقل می دهد.
این همسر من است زنی با ذهنی به زیبائی آواز یک پرنده ، به وسعت یک دشت بیکران که تمامی شب کودکان بیمار را ویزیت کرده به مادرنشان تسلی داده وحال اندک آرامشی، پلک بر هم نهادنی در همان بیمارستان لبریز ازکودکان بیمارتن بخواب سپرده .این دختر من است! چه سخت راه ها که همراه پدر ومادر طی نکرده است وحال سرگرم کار با کودکان است پا بپای کودکان می دود غم خواریشان می کند.او هرگز از این همه سختی که بر او وارد کردیم گلایه ای نکرده مهربان تر از آن است که لب به شکوه بگشاید.
دریچه های بیشتری می گشایم بر حیات اجتماعی سرزمینی که زنان در تمامی طول تاریخ نقشی تعین کننده در آن داشتند .امروز در این سرمای تن سوز حکومت اسلامی زنان فعال ترین مبارزان سیاسی و اجتماعی اند .
زنی در سلول دور خود می چرخد حال او سال هاست که برای دفاع از حقوق شهروندی هر شهروند ایرانی وجهانی در مقام یک وکیل مبارزه می کندزنی که از درون زندان در رابطه با جنگ اوگرائین به دبیر کل سازمان ملل نامه می نویسد . «این جنگ نبردی بین دمکراسی و دیکتاتوری است، اما خوشبختانه مردم اوکراین در این نبرد تنها نیستند و دنیا با نگرانی زیادی به کمک اوکراین شتافته است.» نامش نسرین ستوده است.زنی دیگر بی هراس بر زمانداران بر دستگاه قضا می تازد زنی که جان بر سر دست نهاده رنج شکنجه وزندان بجان پذیرفته تا از حق مظلومی چون گوهر عشقی مادر ستاربهشتی دفاع کند. زنی که هر زمان سخن از آزادی وعدالت در میان است بر سر ایمان خود می لرزد وبی مهابا در پیشاپیش دادخواهان قدم بر می دارد نامش نرگس محمدی است .
دختری ریز نقش اما مبارزدیرگاهی است علم مبارزه ای جانانه در تقابل با حکومت متحجر اسلامی بر افراشته وصد ها هزار زن ایرانی را الهام بخش گردیده است. زنی بنام مسیح علی نژاد کسی که جرئت ایستادن و بر داشتن حجاب این پوشش بر آمده از ذهن های معیوب ومتحجرحکومت اسلامی را به زنان می دهد ."روز دوشنبه موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران، گفته بود که ارسال فیلم و عکس برای مسیح علینژاد جرم و مشمول ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی است این مقام گفته بود این افراد با یک تا ۱۰ سال مجازات زندان روبرو خواهندشد."
دفتر ذهنم را ورق می زنم ورق هائی مملو از نام وچهره ده ها زن که با شهامت در کشورم مبارزه ای سخت ،تلخ ودرد آور و بی امان را به پیش می برند. از زینت جلالیان که بعد پانزده سال زندانی شدن بی ملاقات و بدون مرخصی هنوز عدالت را فریاد می زند وبا شهامتی تحسین بر انگیز سر از تسلیم شدن در برابر شکنجه گران باز می زند وبصراحت از رود روئی خود با رژیم حاکم می گوید .
براستی سپیده قلیان کجاست .این دخترک شاد ،پرشور وطن ؟
"من این جا هستم در تنگنای یک سلول اما در قلب شما "
روز هشتم مارس روز مادرانی است که همراه تصویر فرزندان کشته شده خود می گردند و مردم را به داد خواهی فرا می خوانند. مادرانی خمیده پشت در میان گور های دسته جمعی خاوران می چرخند و فرزندان خود بنام می خوانند.
نهایت در چنین روزی در مقابل سه چهره زیبا با لبخندی به وسعت دشت های سرزمینم می ایستم .زنانی که هر کدام با سبدی از گل های سپید با علم به جزای سنگین بر داشتن حجاب در ام القرای حکومت اسلامی حجاب از سر گرفته وبا شعر وسرود بمناسب هشتم مارس روز جهانی زن گل به زنان مسافر نشسته در کوپه های مترو هدیه دادند. زنانی که با چنگ ودندان اززیبائی هستی و آینده مردمان این سرزمین دفاع می کنند.
"یاسمن آریانی»، «منیره عربشاهی» و «مژگان کشاورز» سه فعال مدنی و مخالف با حجاب اجباری اغتشاش در اذهان عمومی"بخوان پخش گل در مترو بمناسبت هشتم مارس" مجموعا به ۵۵ سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند."چه سرزمین زیبا ،عجیب ودر عین حال با تاریخ تلخی وپرشوری است این سرزمین !
هشتم مارس روز جهانی زن مبارک باد. ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید