نرودا Neruda*
گون ؤپور یاناقلاریمی
فرشیمی سالیب
ایده سئوود
آغ شام آغاجلاری
چاخناشمادا دیر
دنیز قوش دالغالار
گول وریر منه
آلما گیلاس آغاجلاری
نرودا
سسلیرمنی
آتا-آنام دنیایا گلمه مدن
او گیرلنیردنیادا
آنلامیرام نه سئولویور
امما
حس ادیره م
سئویر منی
گون گیمی
آغاج کیمی
سو کیمی
اوموسوز
گره ک سیز
نرودا
سئوگی دیر
حیات دیر
منه
نرودا Neruda*
آفتاب برگونه هایم بوسه میزند
درختان بید و
سنجد و
صنوبر
فرشم را گسترده اند
دریا و
پرندگان و
امواج
غوغا میکنند
درختان سیب و
گیلاس
برایم گل میدهند
نرودا صدایم میکند
او درجهان پرسه میزند
پیش از آنکه پدر و مادرم به دنیا بیایند
نمی فهمم چه میگوید
اما احساس میکنم
دوستم دارد
مثل آفتاب
مثل درخت
مثل آب
بی انتظار
بی نیاز
نرودا
عشق و
زندگی ست
-----------
* نرودا Pablo Neruda شاعر - شیلی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید