ایشان در بخشی از اظهاراتشان (در رابطه با ترور ۶ آمریکایی، توسط سازمان مجاهدین خلق)، که در پیش از انقلاب رخ داده، مسائلی را عنوان کردند که تعجب نگارنده این سطور را موجب شد. ایشان در آن مناظره، مجاهدین مارکسیست شده را عامل این ترورها معرفی میکند. وی از "وحید افراخته" به عنوان رهبر و فرمانده عملیات نام میبرد. همچنین از اعضائ "تیمهای عملیاتی" و ذکر نام آنان هم نمیگذارد. و در پایان، کار را به آنجا میرساند، که حتی میگوید که دو نفر آخری در خارج از کشور به سر میبرند. حتی با تعجب میگوید که، " کسی هم با آنها کاری ندارد"
نگاهی به مواضع آقای " ایرج مصداقی" در مصاحبه با بی بی سی !
حفظ " پرنسیبهای اخلاقی در مبارزه سیاسی - اجتماعی"
چند هفتهای از موضوع خارج شدن مجاهدین از " لیست تروریستی " دولت آمریکا میگذرد . و در این مدت ، شاهد مواضع گوناگون جریانات سیاسی در این رابطه بودیم . هر جریانی از زاویه نظری و از جهت منافع سیاسی و یا احیانا ، منافع طبقاتی که از آن دفاع میکند، این قضیه را به چالش کشیده است. که البته این موضع گیریها ، موضوع بحث این مطلب نیست.
ابتدا یک موضوع را جهت روشن نمودن قضیه مورد بحث، مشخص کنیم. در " لیست تروریستی " بودن یا نبودن مجاهدین از سوی دولت آمریکا هیچگونه جنبه اخلاقی و بار مثبتی در افکار عمومی ندارد. به اصطلاح اگر بخواهیم از جنبه پرنسیبهای اخلاقی به قضیه بنگریم، نه با تروریست نامیدن این سازمان از سوی دولت آمریکا، و یا بر عکس آن ، مجاهدین نه تروریست میشوند و نه آزادیخواه. به اصطلاح، دولت آمریکا مرجع صلاحیت داری در این قضیه نیست. تروریستیترین دولت جهان ، نه از صلاحیت این برخوردار است که مجاهدین را تروریست بنامد و نه آن که بر عکس ، آنان را آزا! دیخواه معرفی کند.
این قضیه، مانند همان داستان قدیمی " منافق " خواندن سازمان مجاهدین خلق از سوی رژیم فاشیستی حاکم بر ایران، و یا داستان " مارکسیست اسلامی " خواندن مجاهدین از سوی دیکتاتوری سلطنتی سابق است. این هر ۳ جریان ( حاکمیت فاشیستی ولایت فقیه، دولت آمریکا و حکومت شاه) ، کوچکترین مشروعیتی در این زمینه نه داشته اند و نه دارند. به همین دلیل نه خارج شدن مجاهدین از این لیست ، و نه ابقأ آنها در این لیست، به لحاظ اخلاقی هیچ ارزشی در انظار افکار عمومی ندارد.
به همین دلیل، موضوع این مطلب ، یک بحث ارزشی و اخلاقی است. همان ارزشها و پرنسیبهای اخلاقی که باعث میشود بسیاری به میدان مبارزه وارد شوند. همانهایی که از دیدن گرسنگی، فقر و فحشا ، جنگ و بی خانمانی ، دلشان به درد میآید. مبارزه برای رسیدن به آرمانهای انسانی امری اخلاقی و ارزشیست. و غیر از این نیست.
موضوع این مطلب بر میگردد به مصاحبه ، و یا بهتر بگوییم ، مناظره آقایان ،" هوشنگ امیر احمدی "، " علی کشتگر " و آقای " ایرج مصداقی " با بنگاه خبری بی بی سی ، که در رابطه با خارج شدن مجاهدین از " لیست تروریستی " دولت آمریکا در برنامه " صفحه دو " شبکه خبری بی بی سی ، انجام شد.
موضوع این مطلب ، نه آنالیزی بر کل این مناظره است ، و نه قضیه خارج شدن مجاهدین از لیست " تروریستی دولت آمریکا. بلکه بخشی از اظهارات آقای " ایرج مصداقی " در این مناظره باعث نوشتن این مطلب گردید، . اظهاراتی که بسیار عجیب و غیر معمول بود. عجیب به این خاطر که ، با شناختی که از آقای " مصداقی " داشتم، باور نمیکردم که یک " زندانی سیاسی سابق " ، که عمری را در مبارزه به خاطر تحقق " آرمانهای انسانی " و رسیدن " به جامعه بی طبقه توحیدی "در زندان گذرانده باشد ، این گونه سخن بگوید.
داستان از آنجا شروع میشود که آقای " مصداقی " در ردّ هر گونه ادعای " تروریستی نامیدن " مجاهدین ، از سوی دولت آمریکا، به مسالهای اشاره کرد ، که به لحاظ سیاسی، علامت سوال بزرگی در مورد زوایای " شخصیتی و اخلاقی " آقای " مصداقی " قرار میدهد.
ایشان در بخشی از اظهاراتشان ( در رابطه با ترور ۶ آمریکایی ، توسط سازمان مجاهدین خلق)، که در پیش از انقلاب رخ داده، مسائلی را عنوان کردند که تعجب نگارنده این سطور را موجب شد. ایشان در آن مناظره ، مجاهدین مارکسیست شده را عامل این ترورها معرفی میکند. وی از " وحید افراخته " به عنوان رهبر و فرمانده عملیات نام میبرد. همچنین از اعضائ " تیمهای عملیاتی " و ذکر نام آنان هم نمیگذارد. و در پایان ، کار را به آنجا میرساند، که حتی میگوید که دو نفر آخری در خارج از کشور به سر میبرند. حتی با تعجب میگوی�! � که ، " کسی هم با آنها کاری ندارد"!
اینجا بگذارید یک موضوع مهم را توضیح دهیم، تا ابعاد این قضیه بهتر روشن گردد. از زاویه نگاه انسانی، و حتی سیاسی، عمل " تقی شهرام "، در ترور " مجید شریف واقفی " و " صمدیه لباف " جای هیچ گونه توجیهی ندارد. به زبان آدمیزاد، کاری که " تقی شهرام " کرد، جنایت بود. والسلام! از نظر نگارنده این سطور، یکی از مهمترین عوامل روی کار آمدن ارتجاع در ایران ، همین عمل غیر اخلاقی بود. این عمل غیر اخلاقی هم به وجهه مجاهدین ضربه زد و هم به مارکسیست ها. از یادمان نرود که " خمینی " و طرفدارانش چگونه این قضیه را به پیراهن عثمان تبدیل کردند و چ! گونه در بوق و کرنا کردند که " مارکسیسم " یعنی این! به همین دلیل، این موضوع را در اینجا باید، متذکر میشدم تا این شک و شبهه به وجود نیاید که نگارنده ، هیچگونه سمپاتی به " تقی شهرام " داشته باشد.
بگذارید نکته دیگری را هم اینجا یاد آوری کنیم. به راستی اگر بخواهیم ، از زشتترین و کریهترین عمل حزب توده و جریان اکثریت ، نمونهای بیاوریم کدام است؟ مگر غیر از این است که زشتترین عمل این دو جریان، انتشار اطلاعیهای بود ، که اینها در آن از هوادرانشان خواستند که در همکاری با جریان حاکم، نیروهای انقلابی را به حاکمین جدید و دستگاههای اطلاعاتی آنان معرفی کنند؟ آیا غیر از این بود که این عمل ، بیش از این که یک " اشتباه سیاسی " باشد، عملی زشت، غیر قابل بخشش و غیر اخلاقی بود؟ حتی میشود گفت که این عمل " حزب! توده " و " اکثریت "، یک جنایت بود. هر چند که بسیاری از نیروهای این دو جریان نیز، بعدها اعدام شدند. اما قربانی دادن این دو جریان، چیزی از " عمل کثیفی " که در حمایت از رژیم حاکم کردند کم نمیکند. جنایت و خیانت همیشه کثیف است!
آقای " مصداقی "!
آیا در ردّ ادعای " تروریست نبودن " مجاهدین، لازم بود که اسامی تیم عملیاتی را در یک رسانه همگانی اعلام کنید؟ حتی ، اعلام کنید که دو نفر از آنها هنوز زنده هستند و در خارج از کشور زندگی میکنند؟ آیا این به آن معنا نیست، که با زبان بی زبانی میگویید که دستگیری آنها هم راحت هست؟ چون در خارج از کشور زندگی میکنند و از حریم امنیتی برخوردار نیستند؟ شما ، در ردّ ادعای تروریست نبودن مجاهدین، احتیاجی به این نداشتید که " نمک موضوع " را زیاد کنید ! یک دفاع حقوقی میتوانست کافی باشد. اما آن چه شما در آن مناظره گفت�! �د، بیشتر از آن که یک دفاع منطقی باشد، خوش رقصی بود! این ، یک امر " غیر اخلاقی " و غیر قابل بخشش است .
آقای " مصداقی "!
بحث من و شما، یک بحث معرفتی نیست. نه قصد بحث سیاسی دارم و نه قانع کردن شما را! ای کاش باور میکردم که سهواً این نکات را در آن مناظره گفتید. شما مختار هستید که به مسایل سیاسی از هر جنبهای که دوست دارید بپردازید. این ، حق طبیعی شماست. اما آنجا که در جهت پیش بردن اهداف سیاسی تان ، پرنسیبهای اخلاقی و سیاسی را زیر علامت سوال قرار میدهید، قضیه اجتماعی میشود. مخصوصا این که شما یکی از سخنگویان جریان " ایران تریبونال " هم هستید.
آقای مصداقی!
با وسایل نامشروع نمیتوان به اهداف مشروع دست یافت! مگر آن که اهداف شما فقط، بر پایه " کسب قدرت" استوار باشد. برای رسیدن به آزادی نمیتوان گفت که وسیله هدف را توجیه میکند. اما برای کسب قدرت، هدف همیشه وسیله را توجیه میکند. خوشرقصی کردن برای صاحبان قدرت یکی از این وسایل است!
با امید به سرنگونی هر چه سریع تر رژیم فاشیستی حاکم بر ایران بدست مردم!
و با آرزوی تحقق استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی و برقراری جمهوری مردمی در ایران!
با احترام سعید صارمی
۲۰۰۱۲۱۰۱۱
افزودن دیدگاه جدید