ابتدا باید این موضوع را تذکر دهم که در طی سالهای اخیر در ایران ما با پدیدهای مثبت به نام شهروند نگار مواجه بودیم که در سایه آن بسیاری از حقایقی که میتوانست به واسطه سانسورهای شدید حاکمیت استبدادی جمهوري اسلامي و جو رعب و وحشت حاکم بر ایران از چشم خبرنگاران و روزنامه نگاران بدور بماند علنی شده و روشن گردند.
همین شهروند نگاران بودند که قتل ندا آقا سلطان را فیلمبرداری کرده و به جهانیان مخابره نمودند و همین ها بودند که مرگ بسیاری از آنها را که در جریان جنبش سبز جان خود را از دست داده بودن را بر ملا کرده و حاکمیت را دچار بحرانی جدی نمودند.
تعریف شهروند نگار این است که هر شهروندی میتواند در محل اقامت خویش تبدیل به خبرنگارشود و خبر وگزارش تهيه نمايد،که به واسطه بومی بودن وآشنایی اش ( جغرافیایی -فرهنگی -سیاسی- اجتماعی ) با محل زندگی خویش بسیار تاثیر گذارتر از هر خبر نگار حرفهای دیگری شود که در محل حاضر نیست.
با ذکر یک نکته دیگر به اصل ماجرا میپردازیم ؛طی سالهای گذشته کم نبوده اند کساني که به هر دلیلی اصرار داشته اند که وارد حریم روزنامه نگاری و خبرنگاری شوند این عده برای رسیدن به آرزوی خود با استفاده از فضای اینترنت خود را روزنامه نگار و خبر نگار معرفی کرده اما هرگز هیچ سند و مدرکی مبنی بر ادعای خویش نداشته و ارائه نکرده و نمیکنند .
یک روزنامه نگار يا خبرنگار یا به شکل آکادمیک روزنامه نگار وخبرنگار میشود یا به شکل تجربی با نگارش وتهيه خبردر روزنامههای رسمی یک کشور به عنوان روزنامه نگار يا خبرنگار معرفی میگردد و کسانی که هیچکدام از این دو را نداشته باشند در سایه ممارست و پشتکار و صداقت و رعایت امانت خبری و تحلیلی در فضای اینترنتی ،تاکید میکنم پس از سالها ممارست و کار توام با صداقت وجلب اعتماد افکار عمومي،از سوی افکار عمومی به عنوان تنها روزنامه نگار یا خبرنگار اینترنتي پذیرفته میشوند و در صورت کوچکترین خطا از سوی آنها ،افکار عمومی تلقی خود از آنها را پس میگیرد .
متاسفانه حریم روزنامه نگاری و خبرنگاری هرگز رعایت نشده و بسیار افراد شهرت طلب با استفاده از فضای اینترنت اقدام به معرفی خویش به نام خبرنگار و روزنامه نگار مینمایند،این عده نه تنها خبرنگار و روزنامه نگار نیستند بلکه به دلیل آنکه اقدام به پخش یا تکذیب اخبار محل غیر اقامت خویش مینمایند حتا شهروند نگار نیز نمیتوانند باشند.
اما اصل موضوع :اکنون که خبر شهادت ناصر خانزاده تاييد شده لازم ديدم مطالبي را به اطلاع افکار عمومي برسانم.
اصل موضوع مربوط به پخش خبر شهادت یک فعال سیاسی آذربایجان به نام ناصر خانزاده است که ابتدا توسط شهروند نگاران مقیم تبریز به سایتهای فعال آذربایجان منعکس و این خبر گزاریها نیز با احتياط فراوان بدون تایید یا تکذیب خبر آنرا منتشر نمودند متعاقب این خبر اینجانب نیز آنرابه نقل خبر از سایت گون آز تیوی در سایت ایران گلوبال درج نمودم .
نوع برخورد فرد یا افرادی با این خبر به گونهای غیر منطقی بود که پا را از تکذیب خبر فراتر گذشته و به تخریب همه آنهائی پرداختند که خبر را پخش کرده بودندوحتي آنها را پانترک وجاعل خطاب نمودند!
در حالیکه این خبر از سوی من در سایت خودنویس هم پخش شده که اصل خبر را از اینجا میتوانید ببینید .
جالب آنجاست که تکذیب کنندگان اینجانب و خبر مذکورادعا کردند که با خود ناصر خانزاده صحبت کرده اند و خبر کذب است و در ادامه با کذب خواندن خبر سعی در حمله به اینجانب نموده و به هر شکلی تلاش کردند جنجالی ایجاد کنند که نه تنها اصل ماجرا يعني خبر شهادت ناصر خانزاده درهنگامه هياهو وجنجال از بین برود بلکهحتي از اين نمد کلاهي هم براي آنها دوخته شود .
سوال من اين است که چرا در برابر خبر شهادت یک فعال سیاسی آذربایجان،شخصی که عضو مدیریت سایت وزین ایران گلوبال است چنان بر می آشوبد که در تکذیب خبر فوق زمین و زمان را به هم می بافد و حتا از سایت تحت اداره جمهوری اسلامی فاکت و دلیل میآورد اما همین شخص در سوگ ستار بهشتی مرثیهها میسراید؟
برخورد دوگانه این شخص در قبال دو پدیده مشابه و دو جنایت صورت گرفته از طرف جمهوری اسلامی ،چه موضوعی را ثابت میکند؟
چرایی سوگواری برای یک شهید و تکذیب شهید دیگر را در حالیکه هردو توسط جمهوری اسلامی به شهادت رسیده اند را باید بیشتر مورد توجه و کنکاش قرار داد.
این نشان میدهد آنکه چنین قضاوت و حکمی داده تنها بر اساس سلیقه شخصی خود یعنی با توجه به علاقه خود به یکی و نفرت خویش از دیگری چنین کرده است.
با اینکه هردو شهید یعنی ستار بهشتی و ناصر خانزاده درگیر مبارزهای مقدس علیه استبداد بوده اند اما یکی از شهدا ستار بهشتی است اهل تهران ،و دیگری ناصر خانزاده اهل تبریز و آذربایجان ،یکی ترک است و دیگری فارس !یکی برای آزادی و استقلال و بزرگی آذربایجان مبارزه میکرده و دیگری برای آزادی و استقلال ایران. آیا اینهادلایل اصلی برخورد دوگانه شخصی که هم خود را خبرنگار میداند و هم روزنامه نگار و هم قاضی و هم دادستان و هم عضو مدیریت سایت ایران گلوبال ،نبوده است؟
سانسور خبر شهادت و فشار بر فعالان و زندانیان سیاسی آذربایجان پدیده جدیدی نیست و اینگونه سانسورها و تحریفها و انکار شهیدان آذربایجان در راستای انکار ملت اذربایجان بوده واست اما سانسور ، تحریف و حتا تخریب کردن راوی خبر ر در سایت ایران گلوبال مایه تعجب اینجانب شده است چرا که طی سالهای گذشته این سایت همواره از اینگونه مسائل بدور بوده و این مشکلات تبعیض آمیز در ايران گلوبال وجود نداشته است. اينک چرا یکباره چنین شده شاید به دلیل تغییر رویکرد وکادر مديريتي ایران گلوبال و یا اقدام خودسرانه یکی از اعضای مدیریتی آن بوده و باشد؟!
امين موحدی روزنامه نگار مستقل و دانشجوی روزنامه نگاری درکالیفرنیا
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید