کشور را ویران کردید، گورتان را گم کنید ؛ از اینجا برو وگرنه مردم را رو سرت می ریزم ! ما را از چه می ترسانید؟ پول نداریم نان بخوریم! برو گمشو .. شما ریدید تو مملکت ما و …

رژیم اسلامی در طول چهار دهه بر جامعه فشار میآورد تا در چهارچوب مقررات مذهبی شکل گیرد هرچند که بسیاری از این مقررات از اسلام اولیه برون نیامده است و صرفا در طول تاریخ این روحانیت بوده که در هر مکانی بر حسب منافع خود مواردی را بصورت حدیث به آن افزوده و هیچ جائی در اسلام اولیه نداشته است, حجاب یکی از آن موارد میباشد. و اما جامعه و نسل جوان آن که پرورش یافته مادریست که خود در پیش از انقلاب در شرایطی زندگی کرده که از آزادیهای فردی گسترده ای برخوردار بوده نیز بطور خزنده در امتداد همان راه پیش میرود که خارج از چهارچوب مقررات مذهبی بوده و همسو با جهان مدرن میباشد لذا اسارت در چهار چوب استبداد دینی را بر نمیتابد. از طرفی رژیم اسلامی که به واقعیت این مقابله خزنده واقف است نیک میداند که در طول این چهار دهه جامعه پیشروی خزنده خود را هرگز متوقف ننموده و همچنان آنرا ادامه میدهد و نیک میداند که عملا قادر به توقف این پیشروی نیست لذا حجاب را ابزار خوبی برای ایجاد خدشه در این راه میبیند و از طرفی بر این باور است که این مسئله سبب تمرکز افکار جامعه به آن و غافل ماندن از مطالبه مواردی میشود که رژیم تابحال از حل آنها عاجز مانده, وگرنه این اقدام هیچ ربطی به باورهای مذهبی رژیم ندارد که بی حجابی خلاف دین است, چون اگر غیر از این میبود اختلاس و چپاول ثروت ملی و فساد اخلاقی نهادینه شده در سیستم حاکمیت را که خود از گناهان کبیره بشمار میآیند بر نمیتابید و هر روز شاهد رشد و وسعت آن در سیستم حاکمیت نمیبودیم.

رژیم بخوبی از ضعف خود در اداره امور کشور و حل مشکلات مردم آگاه است و برای نمایش قدرتش حجاب را وسیله قرار داده تا با ایجاد فشار روانی بر مردم و کم و زیاد کردن آن مردم را وادارد تا به شرایط کاهش فشار روانی رضایت داده و به اصطلاح قدر عافیت را بدانند و میزان مطالباتشان را کاهش دهند, غافل از اینکه این بازیها ممکنست در کوتاه مدت موثر باشند ولی مطالبات مردمی همچنان سر جایشان باقی هستند و نهایتا جامعه به نقطه انفجار خواهد رسید.