رفتن به محتوای اصلی

جدا از نقد افکار و اعمال مجاهدین، از حقوق انسانی آنها نیز دفاع کنیم

جدا از نقد افکار و اعمال مجاهدین، از حقوق انسانی آنها نیز دفاع کنیم

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق

آقای جواد فیروزمند، کلی بخاطر برداشت شما از شعر "من درونی من" خندیدم. واقعا خیلی بامزه بود. در رابطه با اینکه خواسته اید نظر من را راجع به انتشار این خبر بدانید، نظر من این است که جدا از نقد افکار و اعمال مجاهدین، وظیفه ما این است که از حقوق انسانی آنها نیز دفاع کنیم. متاسفانه اکثر نیروهای سیاسی در این مورد کم کاری میکنند. آنان از حقوق انسانی افرادی چون آیت الله بروجردی حمایت میکنند (که مثبت هم هست)، ولی در قبال مجاهدین سکوت اختیار کرده اند. این وضعیت میتواند یک فاجعه دیگر برای مجاهدین بیافریند.

کامران

کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق

دولت مالکی نممی تواند امنیت شهر اشرف را تامین نماید. حکومت ولایت فقیه براحتی هی تواند به آنها ضربه بزند. خمینی با کشتار 67 می خواست مجاهدین خلق را نابوی کند. وارثان خمینی با نابودی اشرف فکر می کنند می توانند مجاهدین را نابود نمایند. باهر عقیده و دیدگاه سیاسی که ما ایرانیها باشیم باید از حقوق انسانی وپناهندگی آنان حمایت نماییم.

جواد فیروز مند

javadfirozmand@yahoo.co.uk

کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق

این خبر جدای از هر گونه موضع گیری سیاسی،یک مسئله انسانی است.و بسی تاسف برای مجاهدین و رهبرانشان که انسان های آگاه جامعه را با فشار تشکیلاتی و بی خبر از دنیای خارج در این کمپ نگه داشته و اصرار دارند که آنها را گوشت دم توپ رژیم های عراق و ایران و آمریکا کنند.مجاهدین از 5 سال پیش این موضوع را می دانستند ولی نه تنها هیچ راه حل درستی ارائه ندادند بلکه اصرار داشتند که آنها نیز در آینده قربانی شوند.گوئی مجاهدین از قربانی کردن و قربانی دادن بدشان نمی آید!

شکست استراتژی مجاهدین در عراق تازه گی ندارد. با ورود رهبران آنها به عراق در سال 1365 و همکاری گسترده با صدام حسین پیشاپیش شکست خورده بود.

راه حل مجاهدین در عراق نیست و تحصن و اصرار بر ماندگاری در عراق نه تنها آب رفته را به جوی باز نمی گرداند بلکه بدنه اصلی مجاهدین را در معرض نابودی قرار داده است.

راه حل نجات مجاهدین، یک شهامت و شجاعت تاریخی است نه اصرار کودکانه بر شهید سازی و شهید پروری(در آخرین نمونه مانند 17 ژوئن و خودسوزی ها برای مریم رجوی)! به این شکل:

1.پذیرش شکست استراتژی نبرد مسلحانه و ارتش آزادیبخش

2.افشای مناسبات خیانت بار مالی،اطلاعاتی،نظامی مجاهدین در دوران حکومت صدام حسین و گزارش سرگشاده به خلق

3.شرکت در جبهه اوپوزیسون ملی و واقعی مردم ایران و خارج شدن از ایزولاسیون و همکاری با احزاب و سازمان های آینده نگر و مردمی

4.انحلال سازمان مجاهدین و چرخش به یک حزب یا سازمان جدید مردمی و نفی مبارزه مسلحانه.

5.دست کشیدن از تهدید و ارعاب و اعمال توتالیتری و نفی ایدئولوژی فرقه ای

با سقوط صدام حسین ، عراق دیگر جای مجاهدین نبوده و نخواهد بود(مجاهدین با حضور رهبرانشان در عراق از سال 1365 ،خود را سوزاندند!).اصرار بر ماندگاری در عراق و آگاه بودن نسبت به عواقب خطرناک آن از طرف رهبران مجاهدین، خیانت ملی و میهنی است و اگر ماندگاری در عراق یک حکم ایدئولوژیک است چرا مریم رجوی و مسعود رجوی و مهدی ابریشمچی و دیگر رهبران مجاهدین در عراق نماندند!؟مگر خون آنها رنگین تر از سایر اعضاء مجاهدین است؟

رهبران مجاهدین تا کنون حتی یک اشتباه تاریخی را نپذیرفتند و انتظار نمی رود که در این رابطه یک قدم عقب بشکند.و این همانی است که می تواند به یک کشتار فرقه ای بیانجامد.

یک نکته هم با خانم آزاده سپهری دارم؛

شما بعنوان یک نویسنده و شاعر که تا کنون در سایت های وابسته به مجاهدین نیز مطلب می نوشتید و غیر مستقیم از آنان حمایت می کردید(مانند سایت های دیدگاه یا بحران،آفتابکاران ،سین جیم ها و یاد داشت،مصاحبه با وریا محمدی در کنار ایرج مصداقی و ... )راجع به این مطلب که خود در ایران گلوبال منتشر نموده اید نظری ندارید؟

آیا "من درونی من" حرفی واضح و آشکار برای گفتن ندارد؟

شعر "من درونی" شما مطابق با آئین درونی مجاهدین تحت نام انقلاب ایدئولوژیک است !ملاحضه کنید؛

من درونی من، شعری از آزاده سپهری

من درونی من

نه نام دارد، نه جنسيت

نه سن و سالی مشخص، نه مليت

و نه حتی ميداند

از کدام شهر آمده است.

من درونی من

نه فرزند است

نه مادر، نه خواهر

نه همسر است

نه دوست

نه رفيق.

من درونی من

مرا باور ندارد

و هر صبح که از خواب برميخيزد

مرا از ياد برده

و باز نمی شناسد.

من درونی من

آنگاه که مستم

هوشيار است

و آنگاه که هوشيارم

در خواب.

آنگاه که گوشه می گزينم

جمع را ميخواهد

و آنگاه که در جمع ام

هوس گوشه دارد.

آنگاه که ميخندم

ميگريد،

آنگاه که فرياد ميزنم

ميخندد

و آنگاه که ميگريم

می ميرد.

من درونی من

با من سر جنگ دارد

و راحتم نمی گذارد.

آنگاه که می خواهم بی تفاوت باشم

برآشفته ميشود

و آنگاه که می خواهم سکوت کنم

به صدا درميايد.

من درونی من

مرا دگرگونه ميخواهد.

مازیار

کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق

به رغم همه شرایط خطرناکی که در رابطه با انتقال حفاظت کمپ اشرف از نیروهای آمریکایی به ارتش عراق به وجود آمده, شخصا فکر میکنم که اینبار نیز مجاهدین از این شرایط پیچیده و گذرکاه بغرنج سیاسی به سلامت گذر خواهند کرد چرا که آنها قبلا نیز تواناییهای خود را در زمینه عبور و دور زدن انواع و اقسام موانع بخوبی نشان دادند. اتفاقا

این امر موجب می شود که دوباره حقوق بشر و لاجرم حقوق بین الملل در رابطه با امر پناهندگی منجر به بازبینی مجدّد آن از سوی سیاستمداران و حقوقدانان در سطح کلان خواهد شد. بیچاره رژیم آخوندی که اینبار هم در رویارویی با مقاومت مردم ایران بور خواهد شد و مثل سابق شکست دیگری را در این عرصه به کارنامه اش اضافه خواهد شد طوریکه با خفّت و خواری مجبور می شود که با لب و لوچه آویزون و افتان و خیزان و نالان این صحنه را هم ترک کند. در این امر شکّی نیست. این خط و اینهم نشون!!

مزدک

ابوالفضل و فاطمه، نام های منتخب ایرانیان !

تازه این اخبار درست هم باشد دلیلی براینکه باور مردم ایران به اسلام بیشتر شده نیست.در رژیمیکه اگر اسم بچه ات غیره اسلامی باشد شناسنامه نمی توانی بگیری خب مردم مجبور به تظاهرند.تاریخ نشان داده که استبداد بهیچ عنوان نمی تواند درون انسانها را تسخیر کند.

در بررسیهایی که درمورد ایرانیان شده اکثریت مردم ایران در یک محیط دمکراتیک به اسلام و حرامیان اسلامی نه خواهند گفت. وقتی سایه زور از روی مردم پس زده شود این حرامیان خواهند فهمید که چنددرصد ایرانیان مسلمان و طرفدار اسلام و نظام اسلامی اند.خوشبختانه کاری را که ایرانیان در 1400 سال نتوانستند انجام دهند خود این حرامیان به بهترین وجهی انجام دادند.هرچند که این جنایتکاران بهای سنگینی را به مردم تحمیل کرده و خواهند کرد ولی بازهم ارزش رهایی از اراجیف و رسوبات اسلامی را دارد.لاقل نسلهای دیگر قدر ازادی خود را خواهند دانست و برای ابد گنداسلام و جاکشهایش را از ایران زمین پاک خواهند نمود

کیانوش توکلی

22 میلیون کدو بجای 22 میلیون رای !

جمال گرامی شما مرتب مقالات و نوشته ها و اخبار مورد علاقه خود را در بخش اظهار نظر می گذارید در حالی که شما می توانید کد دیدگاهها را بگیرید و هر چه دلتان خواست مطلب بگذارید . http://www.iranglobal.dk/MG/I-G.php?mid=22 این جا اختصاص به اظهارنظر کاربران است اشکال کار در این است که حجم صفحه اظهار خیلی سنگین می شود و باز شدن را دچار اشکال می کند

مزدک

"اوین ، بیا وببین"(برگی از خاطرات )

شوخی نمی کند ، اکثر زندانیان و ازجمله خود او در خیابان به عنوان مشکوک دستگیر شده و به این روزانداخته اند تا در این میان ارتباطی را با گروه و سازمانی "کشف" کنند و بعد هم به عنوان محارب یا مرتد ومنافق آدم را اعدام کنند .(از مقاله) اینها تازه از محمد وعلی وسایر رهبران اسلامی مترقی ترند!همین خواندن شهادتین در هرروزچندین بار و شهادت به یکتایی الله و رسولی..

یا بقولی جاکشی الله از طرف محمد هرروز و هر ساعت وهر لحظه چیزی جز به برده گی ذهنی وفکری گرفتن انسانها هست؟اصولا تمام ایدیولوژیها هدفی جز مسخ وتسخیر روح و فکر و ذهن انسانها را ندارند.انسانها باید ابزارهایی بدون احساس و بدون فکری از خود گردند و مانند ماشین توسط عاملان ایدیولوژها بکار گرفته شوند.عمال ادیان تک خدایی (اسلام و یهودیت و مسیحیت...) سعی در جا انداختن خدایشان همچون فاحشه ای خوش اب و رنگ و لوند دراذعانها می باشند (هر چند که بقول استاد منوچهر جمالی الاها از زشتی بی صورتند برعکس خدا در فرهنگ اصیل ایران که هرروز صورتی فخود میگیرد!).در چنین نظامی پیامبران و امامان وسایر رهبران دینی به مشتی جاکش ومعامله گر و قدرت طلبانی جنایتکار تبدیل میشوند که هدف اصلی شان حداکثر استفاده سیاسی واقتصادی و...از قبل چنین فاحشه گانی است.شکی نیست که در چنین شرایطی عده ای از انسانها حاضر به همخوابی با چنین فاحشه گانی نیستندو بطور طبیعی با منافع جاکشان الله در تضاد می افتند.ودراسلام محمد خود بخوبی جزای کسانی را که از فرمان او بعنوان جاکش الله و بقیه جاکشان سرپیچی کند تعیین کرده.با مراجعه به قرآن میتوان فهمید که همان عزراییل با شما برخوردی اسلامی و یا در حد جاکشان الله می کرده نه بدتراز ان بلکه منصفانه تر از خود محمد!

نویسنده سایت

همه تخم مرغ ها در یک سبد!

باسلام متاسفم ازاتفاق ناخوشایندی که برای شما افتاده. احساس بسیار ناراحت کننده ای است. چندسال پیش بهمراه خانواده ودوستی دوروزی به فرانسه رفتیم. درمرکزشهر پاریس منتظر اتوبوس بودیم که ناگهان دختری بلوند وقد بلند بادستهای بازوروئی پرازلبخند به دوست ما نزدیک شد. آنچنان نزدیک شد که مافکرکردیم آنها همدیگر راسالهامیشناسند. درشگفتی ما دوست ما سعی براین داشت که اورا ازخود براند. بهرحال اورادورکرد ودقایقی کوتاه پس ازرفتن اومتوجه شد که کیف او ربوده شده.

دوست ما کاملا شوکه شده بود. مسیرماهم تغییرکرد وبطرف اداره پلیس رفتیم. پس ازدوساعت انتظار یادداشت کوتاهی تهیه کردند وهیچ اقدامی نشد. درکیف او پاسپورت مدارک وکردیت کارد وپول وهرآنچه که مهم بود داشت وهمه رفته بود. هم اکنون هیچ جای دنیا مطمئن نیست نه فقط بارسلونا.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید