رفتن به محتوای اصلی

ما را بشا رت می دهد یک صبح ِلبریز
01.11.2013 - 03:20

           

           

یک شاخه ی دیگر، درآوازش، فروریخت.

با آرزوهای فروزان-

با شور ِ کُردستان  ِجان  ِ من ، در آمیخت.

 

جانی که در غمگین ترین گُلگشت هایش-

آهنگ وُ رنگش را شقایق ها  سروده ست.

 

شاید به غمها ی دگر باید بگویم:

این سینه، این آ ه

آن غمگسار ِ تیره ی آیینه  بوده ست.
 

بگذار امشب ، آسمان، برما ببارد

بگذار امشب، هر گلی ، در خواب مانده-

از راز ِ پیغام  ِ نسیمی بر نخیزد.

در خواب های مادری تلخ

بگذار رویای سیاهی ، سایه ریزد.

 

اما خوشا ، خورشیدِ فروردین  ِ شیرین-

در روبروی چشم ما آیینه دار ست.

 

مارا بشارت می دهد صبحی که یکریز-

می ریزد از کوه های تبریز.

 

می ریزد از جان های بی تاب

بر سرزمین  ِ خسته ی در شب، نشسته.

بر هر چه از تاریکی وُ خواب.

 

ما را بشارت می دهد یک صبح  ِ لبریز.

یکشنبه . 5 آبان 92

reza.maghsadi1@gmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار
برگرفته از:
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.