رفتن به محتوای اصلی

پرستش سیاسی و چشم بستن بر حقایق و واقعیات
15.02.2011 - 15:10

از این باید خوشحال بود که هر روز که می گذرد دایره دید خیلی از مردم با دیدن حقایق زندگی بازتر می شود. این بخش از مردم دیگر مثل انسانهای مسخ شده در ایده ای و مکان دست بدهان در برابر مسائل گیر نمی کنند. فکر را آزاد کرده اند و در برابر حقایق قرار نمی گیرند. اما هستند انسانهایی که به هر دلیل که برای خود دارند در برابر هر نوع حقیقتی چشمها را می بندند و نمی خواهند آنها را ببینند و خود را در مخمصهء قبول آنها بیاندازند. در دنیای پیرامون ما نمونه های بسیاری را می توان مثال زد و به بررسی آنها پرداخت. در عالم سیاست این مسئله همواره خود را بطور عیان نشان می دهد. انسانهایی هستند که به هر صورت نمی خواهند حقایق را ببینند. آنها بیشتر از این هراس دارند که با دیدن حقایق زمینه های بحران فکریشان فراهم آید و نتوانند در این مسئله بی تفاوت بمانند. آنها بیشتر برای خود دیوارهایی را ایجاد کرده اند و در درون آنها احساس راحتی می کنند. آنها نمی خواهند که این دیوارهای فکری ترک بردارد و آفتاب حقایق بر آنها بتابد. حقیقت مسئله ای ساده نیست و چه بسا از بنیان تفکری را زیر وزبر کند. انسانی که سالهای بیشماری بر روی مسئلهء خاصی سرمایه گذاری کرده است، نمی خواهد طوفان حقایق براحتی بر آن سرمایه موج بیاندازد و آنها را نابود سازد. بر همین اساس است که سعی می کند در برابر امواج هم به هر نحوی بیاستد و یا با آنها مبارزه کند. چه بسا اگر در برابر حقایق تسلیم شود، بتواند براحتی مسائل درستری را هم پیش ببرد. اما چون او چشمش را بر حقایق بسته است، پس نمی خواهد آنها را هم قبول کند و رنج خود را صد چندان هم می کند. انسان می تواند به هر مسئله ای و فکری در سیاست خو بگیرد و جدایی از آن هم برایش دشوار باشد. خو گرفتن باعث می شود که او نتواند براحتی آن مسئله را ترک کند و یا در مقابل آن قرار گیرد. او تا زمانی در این مسئله پیش می رود که آن مسئلهء سیاسی جزیی از پیکر و ذهن او می شود. او به هیچ وجهه نمی تواند قبول کند که مسئله ای که او بدان آنچنان خو گرفته است، در زمانی بلای جان او و انسانهای دیگر می شود. در شرایطی همین انسان حاضر است که زندگی و جان عدهء زیادی از همنوعان خود را در معرض نابودی قرار دهد تا مسئلهء سیاسی او همچنان به زندگی ادامه دهد. اگر چه هم این مسئله حقیقتی را دارا نباشد و تنها برای او و درعالم فکر او حکم حقیقت را داشته باشد. انسان در چنین حالتی تنها به مسئله ای غیر از واقعیات توجه دارد و حتی می خواهد هم در برابر حقیقت و هم در برابر واقعیات قرار گیرد. او می خواهد که این دو مولفه را تغییر دهد و در خدمت مولفهء سیاسی خود قرار دهد. دردنیای سیاست بوده بقول خود تمام دنیا را اراده گرایانه تغییر دهند و بخدمت افکار خود در آورند. آنها آنچان بر خود و دیگران تلقین کرده بودند که می توانند اقیانوسها را خشک و یا کوهها را جابجا کند. اینها نتوانسته اند به این امر هرگز دست یابند و بقولی خدا شوند. هر چند توانسته اند در سطحهایی از جامعه و جهان تغییراتی بوجود آورند، اما بازهم نتواسته حقیقت را تغییر دهند. در جنگ دوم جهانی رهبر آلمان توانست دامنهء جنگ را به کشورهای دیگر بکشاند، اما نتوانست از حقیقت شکست خوردن جلوگیری کند. این مسئله را می توان به قسمتهای دیگر هم تعمیم داد. انقلابات جهانی آنچنان که پیروان این ایده ها و رهبران می خواستند پیروز نشدند. ارنستو چگوارا نتوانست در کنگو و بولیوی انقلاب کند. مذهبیهای انقلابی نتوانستند انقلابشان را آنچنان که می خواسته اند صادر کنند. براین اساس دامنهء حرکات انسانی در عالم سیاست هم محدود است. این پندارها نیست که تعیین کننده هستند، بلکه واقعیات و حقیقت است که تعیین می کنند، که چه امری روی دهد یا روی ندهد. انسان با اینکه از توانایهای بیشماری برخوردار است، اما نمی تواند تنها به صرف ارادهء خود امری را در سیاست پیش ببرد. این مسئله بستگی به هماهنگی با حقیقت دارد.

در اینجا روشن می شود که اگر انسان در برابر حقایق و واقعیات قرار گیرد، عملش و فکرش زیان می رساند هم به خود او وهم به پیرامونش می توان خطر برساند. سیاست هم امری پیچیده است و هم امری سهل می باشد. آنجا که به پیدا کردن حقایق و واقعیات مربوط می شود، امری پیچیده است. اما زمانی که انسان اینها را شناخت، این امر ساده می گردد. این مسئله کاملا با اراده گرایی سیاسی فرق دارد. راه را می توان در ذهن ترسیم کرد، اما نمی توان ادعا کرد که راه ترسیم شده، راه واقعی در سیاست است. متاسفانه برای برخی از انسانها راه ترسیم شده در ذهن حکم راه حقیقی در روی زمین را پیدا می کند و آنها تلاش می کنند به هر وسیله ای این راه را به دیگران تحمیل کنند. راه رستگاری، راه خوشبختی و هزاران راه دیگر که تصور می شود را در برابر انسانها قرار می دهند و این راهها هم همه اش در ذهن است و نمی توانند واقعی باشند. پیامبران زیادی آمده اند که راه رستگاری را به مردم نشان دهند. رهبران بیشماری بوده اند که مدعی بوده اند، آزادیبخش هستند. اما باز هم انسان نتوانسته است که رستگار و آزاد باشد. علت هم این است که واقعیات را تنها در ذهن خود ترسیم کرده اند و آنرا نتوانسته اند با واقعیات زمینی هماهنگ کنند.

همانطور که پیش تر اشاره شد، انسان می تواند از هر مسئله ای در ذهن خود بتی بسازد و به پرستش آن بت بپردازد. بتی که شکستن آن برایش دشوار است. بهترین راه برای جلوگیری از سکتاریسم سیاسی در هر نوعش، همانا بت نساختن است. اگر هم به نوعی انسان دچار این امر شد، باید در اسرع وقت این بت ها را از ذهن خود بیرون کند تا بتواند راحتتر واقعیات را ببیند. انسانی که مسخ یک نیرو، انسان، فکر و یا گروه می شود، در عالم خود می پندارد که دیگران هم این حالت او را دارند. اما دیگران این طور فکر نمی کنند و امکان دارد که بر ضد افکار او هم باشند. زمانی که از آن دایره پا بیرون می گذارد، تازه می فهمد که چقدر خوش باوریش قوی بوده است. جالب این است که خودش در مورد دیگران همین فکر را داراست، اما نمی تواند آنرا در مورد خودش در زمانی که در دایرهء مخصوصش است، قبول کند. به هر صورت انسان احتیاج دارد که واقعیات و حقایق را بشناسد و آنها در زندگی که سیاست هم بخشی از آن به نوعی است، بکار ببندد. در غیر این صورت انسان مورد مثال دائما با مشکلات برای خود و اطرافش روبرو می شود. زمانی هم می رسد که دامنهء افکار غیر واقعی فوران می کند و می تواند فاجعه ای بمانند جنگ جهانی دوم را در مثالی بزرگتر بوجود آورد. انسانی که واقعیات و حقیقت را بشناسد، غیرممکن است به دگماتیسم و سکتاریسم و فرقه گرایی و پرستش و... دچار شود. چون راه را می داند و بر زمین سفت گام بر می دارد، در عالم خیال و ذهن سیاسی راه نمی پیماید.

15.2.2011

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.