متن خلاصه صحبتها: شش موضوع مطرح ميشود / اوّل، در بانک ملّی شعبه ميدان ولی عصر تهران، به 400 نفر شماره داده بودند برای گرفتن پولشان، امّا به نفر 83 که رسيده، پول تمام شده و مردم اعتراض کرده اند و شلوغ شده و مثل بقيه بانکها درگيری پيش آمده است / همچنين در بانک ملّت شعبه بازار، باز درگيری شده و اين داستان در تمام بانکها ادامه دارد/ همانطوری که قبلاً هم صحبت کرديم، تحت تاثير سه عامل، مردم حق دارند پول خودشان را از بانک بگيرند: عامل اوّل اينکه پول در ايران در حال سقوط است و با حذف يارانه ها، پيشبينی تورم 40 درصدی ميشود، بنابر اين روند سقوط پول تشديد خواهد شد، عامل دوّم اينکه قرار است نرخ ارز متعادل بشود، آنچنان که احمدی نژاد گفته، در نتيجه صاحب نظران پيشبينی ميکنند که برابری ريال با پولهای خارجی مانند دلار به 3000-4000 تومان برسد، و عامل سوّم، مسئله ورشکستگی بانکها است که چهار برابر سرمايه شان را وامهايی الان تشکيل ميدهد که لاوصول است و در واقع گويی چهار برابر سرمايه بانکها را گروهی خورده اند و پس نميدهند بنابر اين به بانکها اعتماد نيست بخصوص به بانکهايی مانند ملّی و ملّت /يک دليل مبارزاتی هم اين کار مردم دارد و آن اينکه در سلسله کنشهای سياسی، آکسيونهايی که حکومت را فلج ميکند، در زير سرفصل آکسيونهای عدم همکاری، گرفتن پول از بانک و پشت کردن به دولت و به رسميت نشناختن دستگاههای دولت از جمله بانکها و ابراز بی اعتمادی به دستگاه دولت، حرکت خوبی است که مردم از خودشان نشان ميدهد و اين انگيزه هم موثر است که به عنوان اعتراض پولشان را بگيرند / همينجا اين سوال را هم جواب بدهم که بعضی ها سوال کرده اند که ما پولمان را در چه بانکی بگذاريم که سالم باشد؟ من تا آنجايی که تحقيق کرده ام، واقعيت اينست که در بين بانکهای دولتی و خصوصی هيچ کدام را نميشود به آنها اعتماد کرد، چرا که پشت پرده خيلی از اين بانکها مانند بانک پاسارگاد و ديگران، دستهای سپاه يا بيت رهبری يا ارگانهای اينچونينی قرار دارد، به همين دليل اقتصاد دانان ميگويند، با اين روشی که دولت سقف گذاشته برای تبديل پول، به سرعت ارز دو نرخه خواهد شد و همين الان هم ديروز در بازار آزاد دلار به 1025 تومان رسيد، و شايد سالمترين راه اين باشد که پول را به ارز خارجی تبديل کنيد، و آنچنان که اقتصاددانان ميگويند اين بهترين مسيری است که از بی ارزش شدن و سقوط آن ميتواند جلوگيری کند / نکته دوّم، پيشنهاد خيلی خوبی را در اينترنت و سايت بالاترين و ساير سايتها من ديدم بچه ها مطرح کرده اند و آن اينکه زنگ تلفن های دستی مان را تبديل کنيم به سرود "اي ايران" که سرود ملّی منتخب ملّت است و رسماً سالهاست که مردم سرود اي ايران را در مراسم ميخوانند يا در سخن رانی ها يا در جاهای عمومی، بنابر اين اگر همه دست به دست بدهند و زنگ موبايلهايشان را به سرود اي ايران تبديل کنند، و نحوه دانلود کردنش را هم بچه ها روی اينترنت گذاشته اند، به نظر من کار بسيار خوبيست و در واقع از آن کارهايی است که همبستگی را افزايش ميدهد و از آن آکسيونهايی است که نمايش همبستگی عمومی و ميان تمام ملّت و مقاومت است و کودتاچيان هم امکان برخوردشان بسيار پايين است، برای اينکه وقتی در مترو، در اتوبوس، در اماکن عمومی، در دانشگاه، در مدرسه... وقتی زنگ تلفن با اهنگ اي ايران به صدا در بيايد، هم بچه ها را به هم وصل ميکند و نشان ميدهد که بی شماريم و هم يک پيام مقاومت در مقابل حکومت است از جانب سبزها / نکته سوّم، آقای ابوالفضل اسلامی، کنسول ايران در ژاپن هم اعلام تبری از دولت کودتاچی کرده و پيوست خودش را به جنبش سبز اعلام کرده است / نکته چهارم، صحبتهای آقای کرّوبی در جمعی از گروههای اصلاح طلب که به ديدن ايشان رفته بودند است، و در واقع با حرفهايی که ايشان زد، به جو سازی خبرگزاری فارس و جنجالی که ميخواستند بکنند خاتمه داد و با انتقاد از تحريف حرفش، گفته که من با قاطعيت ميگويم که هرگز بر سر حقوق ملّت معامله نميکنم و يکی از بزرگترين حقوق اين ملّت آرايی است که به امانت در صندوقهای رأی ريخته اند و من تا پايان راه در کنار ملّت خواهم بود و برای برگزاری انتخابات آزاد و رفع موانع موجود خواهم کوشيد / من فکر ميکنم اين بخش از حرفهای آقای کرّوبی و ساير بخشهای صحبتش، کاملاً نشان داد که داغ اختلاف ايجاد کردن در جنبش سبز به دل کودتاچيان می ماند و همه دست اندرکاران جنبش سبز از جمله چهره های شاخص و محبوبیمانند آقای کرّوبی تا تمام جناحهای سياسی و بچه هايی که در ميدان هستند و تمام سربازانی که در اين جنبش يک رهبر هستند، متحد و يکپارچه کنار هم ايستاده ايم و کف مطالبات ما هم پايين کشيدن دولت کودتاچی است / نکته پنجم، خبری بود که در شرکتهای طرف قرارداد پتروشيمی بندر امام خمينی اعتصاب شروع شده است به دليل عدم پرداخت دستمزدشان برای چند ماه و قبلاً هم در ساير شرکتهای تابعه شرکت نفت و پرتوشيمی و پيمانکارهای طرف قرارداد اين مشکل را داشته ايم، چرا که از آنجايی که دولت پول ندارد گفته آنقدری به پيمانکارها پول بدهند که فقط حقوق کارمندان را بدهند و اگر حقوق کارگران پرداخت نشود اشکالی ندارد، به همين دليل هزاران نفر در معرض عدم پرداخت پول و بيکاری قرار گرفته اند که به اين ترتيب با اعتصاب اعتراض خودشان را اعلام ميکنند / نکته ششم، مسئله حرف آقای خامنه اي است که در آمل مطرح کرده و دوباره تاکيد کرده که در 22 بهمن ملّت توی خيابان می آيند، که بسيار ايشان حرف درستی زده و ملّت در 22 بهمن پايشان را در خيابان خواهند گذاشت و ترکيب مردم هم در آن روز ديده خواهد شد که در همان مسيرهايی که حکومت اعلام خواهد کرد، ملّت هم قدم خواهند گذاشت و همه خواهند ديد که 8% بيشتر طرفدار دولت کودتايی و آقای خامنه ای نيستند و اکثريت مطلق 92% مردم اين دولت کودتايی و آقای خامنه اي را نميخواهند / فکر ميکنم در 22 بهمن حرکتی که ما آرام و صلح آميز در مسيرهايی که اعلام ميشود ميکنيم، در واقع جنبش را وارد يک فاز جديد خواهد کرد و نشان خواهد داد که اين دور تازه خشونت ورزی که حکومت بعد از عاشورا شروع کرده تاثيری روی اراده مردم ندارد و تيغ خشونت ورزی کند خواهد شد و بنا بر اين ما وارد فاز جديد خواهيم شد / اينجا اين سوال را هم جواب بدهم که "ما با آمدن در خيابان چه ميکنيم؟ ما وقتی در آکسيونهای بزرگ ميليونی پايمان را در خيابان ميگذاريم، در واقع نمايش قدرت و همبستگی ملّی ميدهيم و مانند دفعات قبل، مشتی را به صورت گوريلی که با آن در رينگ هستيم ميزنيم، آن را گيج ميکنيم، آنها ريزش ميکنند، دنيا ميفهمد و در اين فاصله آکسيونهای ديگری را که داريم مانند همين زنگ تلفن، شعارنويسی، اسکناسنويسی، پول را از بانک بيرون کشيدن، کمکاری، اعتصاب و ... اينها در واقع فلجسازی و ايجاد شکاف در حکومت را تشديد ميکند و سه سرفصل مشروعيت زدايی، فرسايش و ايجاد شکاف و فلجسازی کودتاچيان، به نقطه انتهايی که برسد، دولت کودتايی را پايين خواهد کشيد / در مورد سوالات ديگری مانند اينکه "آيا در 22 بهمن ما ميتوانيم آکسيون نهايی را انجام بدهيم و چون بعدش هم تعطيل است، در خيابان بمانيم و مراکز قدرت حکومت مانند را بگيريم و کارشان را تمام کنيم؟" روزهای بعد صحبت ميکنيم، و امکان آن را با هم بررسی ميکنيم