رفتن به محتوای اصلی

جهانی نوین با نسلی جدید
02.06.2009 - 12:57

شرایط کنونی جهان به مرحله ای رسیده است که دیگر معادلات و راهکارهای مرسوم و سنتی جوابگوی بن بست موجود آن نیست و خانه تکانی در ساختار آن از ضروریات اساسی بشمار میرود. انسان چنان در قفس خودساخته خویش گرفتار شده است که ازخود بیگانگی و بی ارزشی او از عوارض اصلی جهان کنونی هستند سرمایه و کسب هرجه بیشتر سود برای انباشت هرچه بیشتر آن ، همه چیز و حتی انسان را تحت شعاع خود قرار داده است . در این میان اوضاع ایران و انسان ایرانی نیز بی تاثیر از این روند جهانی نبوده است و حتی در رده بندی جایگاه آن ، پائین ترین و اسفبارترین موقعیت را نصیب خود ساخته است یعنی انسان ایرانی از حداقل منزلت نیز برخوردار نیست امری که دیگران را با ایران و ایرانی متمایز میسازد بدین مفهوم که دستاوردهای بشری و مدرن را که بخشی از بشریت بدان دست یافتند برای انسان ایرانی حتی در سطح حداقل آن تبدیل به رویای دست نیافتنی شده است

فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه که پیشینه تاریخی دارد چنان روح و روان انسان ایرانی را در اسارت خود گرفته است که مستبد بودن از معرفه ها و خصوصیات تغییر ناپذیر انسان ایرانی گشته است و اگر هم در برهه ای از تاریخ تلاش برای خلاصی از آن و مدرن سازی صورت گرفته است حاصلی در بر نداشته است در این میان بحران هویت نیز نقش خاص خود را داشته است و اگر هم راهکاری برای برونرفت از این سرنوشت شوم تاریخی موجود بوده است مختصات بیان شده فوق ، تمام جانفشانی ها و انرژی ها را در نطفه خفه ساخته است .

یک جامعه خلاق و مبتکر جامعه ای است که افراد آن با در نظرداشتن پدیده های منفی و ترمزکننده که به رفتار رسوبی تبدیل شده است و مانع رشد و اصلاح مسیر جامعه گردیده است مبارزه بی امانی را در درون خود دامن زده تا عقلانیت را جایگزین احساسات کند که شور و احساسات یکی از نشانه های بارز جوامع رشد نیافته میباشد عقلانیت را گاهی در تضاد کامل با احساسات شخصی خود که به آن عادت تاریخی شده است و بخشی از خویشتن را نمایندگی میکند در تقابل خود نیز میتوان مشاهد کرد و درگیر گشتن با احساسات خود و گردن نهادن بر شعور ، مستلزم شجاعت لازم است . جامعه ای که افراد آن حتی شجاعت فرهنگی لازم را برای تغییر و تحول ساختاری حتی در کوچکترین مجموعه بشری یعنی خانواده را ندارند توان هیچ کاری را نخواهد داشت فرهنگ استبدادی و افراد مستبد از همین واحد کوچک جامعه سر برآورده اند.

آیا جامعه ما به درجه ای از شعور و بلوغ رسیده ست که از همین واحد که از دوست داشتنی ترین مجموعه با وجود بی عدالتی ها در آن برای افراد آن محسوب میشود و علیرغم دلبستگی به آن شروع کرده و برابری حقوق را جایگزین نابرابری موجود نماید ؟ از همین مورد بظاهر کم اهمیت میتوان بوضوع درک کرد که تغییر یک جامعه در ابعاد وسیع و بنیادی آن چقدر سخت میتواند باشد اما اراده و عزم تغییر خود در هر عرصه ای که باشد قدمی مثبت تلقی میشود و بنظر میرسد جامعه ایران خصوصا نسل جوان در صدد زدودن زنگارهای تاریخی از اسارت زمانی و مکانی خود برآمده است که همین امر بشارتی بسیار گرانبهاست .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.