کو عدوی آفتاب فاش بود

رهبر جمهوری اسلامی، دیروز طی سخنانی برسم مسبوق، جنبش اعتراضی ملت و موثران سیاسی آن را به باد لعن و طعن و نفی گرفت.

آنچه قلم را واداشت که دیگربار برخیزد و برقصد، نه کلیشه هایییست که ایشان همچون گذشته در ضم مخالفان و معترضان و در صدرشان، موثران سیاسی جنبش بر زبان راند، بل اشاره ایست به حقیقتی عینی و مدغن یعنی انحراف انقلاب، که در بخشی از سخنانشان از زبانشان جاری گشت، البته من باب نفی آ.

ایشان مصرند بر آنکه، انقلاب نه تنها از آرمانها و اهداف تعبیه شده در شعائرش منحرف نگشته بلکه در مسیر تکامل خود، مقتدر تر و پر رنگ تر از همیشه گام بر می دارد.

((دشمنان انقلاب و برخی افراد دیگر که دانسته یا ندانسته با زبان دشمنان سخن می گویند، تلاش بسیاری دارند تا اینگونه وانمود کنند که انقلاب اسلامی از راه خود منحرف شده است اما واقعیت آن است که حرکت امروز انقلاب اسلامی و اهداف آن، همان حرکت و اهدافی است که امام بزرگوار (ره) در روز اول انقلاب ترسیم کردند.))

نه . اتفاقا برعکس، واقعیت انحراف انقلاب است نه ادامه حرکت انقلاب در مسیر اهداف و آرمان های اصیلش؟

انقلاب را با اهداف و اقوالش تعریف می کنند و بدیهیست کسی که اهداف انقلاب را درک نکرده باشد خود را آئینه بی نقص و ترک انقلاب بشمار آورد، خود انقلاب را نیز نشناخته و دقیقا خود، اصل و نفس انحرافیست که گریبان انقلاب را گرفته.

انفجار خشم مردم در بهمن پنجاه و هفت له یا علیه هیچ خاصی نبود بلکه مشرب از مطالبات مسلوبی می گرفت که ملت میزان پیشروی و پسروی خود را با داشتن و نداشتن آن می سنجید.

اگر آزادی می خواست دلیل فقدانش بود، اگر استقلال می خواست، دلیل فقدانش بود، بنابراین شما درکتان از انقلاب منقص است. شما بر این تصورید که ملتی بر خواست که این برود و آن بیاید، آنی که تابلوی اسلام تصورش می نمود. ابدا، همین درک غلط است که شما را بدانجا کشانده که نسبت انقلاب را با خود بسنجید و نه نسبت خود را با انقلاب. اغتشاشگر معرفی کردن ملت، خس و خاشاک معرفی کردن ملت، اشتباه گرفتن ملت، جعل ملت همه منشا از چنین خبطی می گیرد. شاه هم مرتکب همان خبط شد و دیر شنید، البته از شما بعید است شنیدن. انحراف انقلاب که عینی ترین واقعیت امروز است ریشه در ارتکاب همین برداشت غلط یاشیطانی دارد.

اهداف انقلاب

سخن اینجاست: اهداف اساسی و اصلی انقلاب مگر در صدرش جز آزادی بود؟ جز از قید استبداد رستن بود؟

مگر این مطالبه که در جملگی شعارهای انقلاب مشهود بود، جز لاینفک و اساسی آرمان های انقلابیون بشمار نمی رفت و مگر رهبران و هادیان انقلاب تعهد و همراستایی خود را بدین مطالبات اعلام نمی کردند؟

اگر غیر از این بود بگوئید و اگر نه، این کدام آزادیست که در شلوغی محابس و برگزاری دادگاه های نمایشی و برپاساختن سکوهای اعدام در وسط میادین شهر و قتل و کشتار و تجاوز تعریف می شود؟

چه نگاهی می تواند در تصویر به خون غلطیده نداها و سهراب ها و ترانه ها یابنده آزادی باشد؟

جز نگاه ربایندگان و منحرف کنندگان انقلاب که آزادی خود را در سلب حق حیات آزاد جامعه جستجو می کردند و می کنند.؟

این کدام آزادیست که حتی تجمعات اعتراضی آرام ملت را که تنها منفذ قانونی اعتراضشان به وضعیت کشورست و در نص قانون اساسی بدان تصریح شده، به خون می کشد و ظهر عاشورا را به میدان هتک و ضرب و به زیر گرفتن فرزندان میهن تبدیل می کند؟

این کدام آزادیست که مدتهاست سوغاتی جز به عزانشستن برای مادران به همراه ندارد؟

این کدام آزادیست که در تبدیل مساجد به خانه فساد و هتک و تجاوز نما و نمود می یابد؟

این کدام آزادیست که در به محاق فرستادن قریب به صد روزنامه نگار معنا می یابد و ایران را به جهنم اهل فکر و قلم تبدیل کرده است؟

این کدام آزادیست که دانشجویان را بجای درس و دانشگاه راهی اوین کرده است؟

این کدام آزادیست که فرزندان جوان انقلاب عزیزمان را مجبور به ترک میهن ساخته و از رهگذر این جبر جمله شان در اوج جوانی و بهره مندی از پتانسیل های خدمت به وطن، رهل اقامت در غربت افکنده اند؟

این کدام آزادیست آقای خامنه ای، آخرش کمی تامل کنید، لحظه ای جایی،آری آنجا که جز خود و خدایتان هیچ نباشد، در این خلوت، اندکی تامل کنید، آخر مگر حبس شیوا نظرآهاری ها در سلول های قفس مانند هم جز آرمان های انقلاب بود؟

شلوغ کردن قبرستان ها و شلوغ شدن زندانها جزوی از آرما نهای انقلاب بود؟

دروغ جزو آرمان های انقلاب بود. خباثت هم جزوی از آرمانهای انقلاب بود، مرتضوی هم نمادی از آرمانهای انقلاب است؟

تصور غالب بر آنست که در دوران آن دو دیکتاتوز ما بیش از سه یا چهار آرش و تهرانی در سیاه ترین دوران ساواک نداشتیم، اکنون بازداشتگاه های سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و بسیاری از ارگان های دیگر، هر کدامشان دست کم 10 آرش و تهرانی را.........................

نامه خانم کروبی را خواندید؟ اهداف انقلاب در شناعتی که با علی کروبی شد،تعریف میشود؟ پس وای به حال انقلاب.

آرمان های انقلاب کجا این بود، که در سی و یکمین سالگرد انقلاب به جای حامیان انقلاب، اتوبوسها تجمع کنند و هزازران باتوم بدست مراقبت کنند و عده ای عشاق ساندیس و مرغ و گوشت ....................؟ کدام آرمان انقلاب در پیروی حکومت برخواسته از انقلاب از منطق سنگ ها را بسته ........ را رها کنید، تعریف می شد و میشود؟

نه این ها جز آمال آلوده منحرف کنندگان و ربایندگان انقلاب بود و هست. نه آرمانهای اصیل انقلاب.

از ملت سخن رانده اید.

کدام ملت، ملیونها معترض در کف خیابان که هر یک بشکلی نوازش شده اند به ضرب باتوم و گاز و گرز گزمگان و گماردگان حکومت مدعی انقلاب را، جان دادگان و شهدای ملت را، صدها چون ندا و ترانه و سهراب را، چندین هزار به محبس و شکنجه گاه سپرده شده را یا معدودی عشاق تنعم از بیت المال مهجور را که با اتوبوس و ساندیس و مرغ و گوشت، حاکمیت از آنان پذیرایی کرد در سالروز انقلاب و به زحمت حجمشان توانست یک چهارم محیط میدان آزادی را پر کند؟

ملت حقیقی که دیدنش با چشم غیر مسلح از تحریک اعصاب بینائیی توسط اشعه آفتاب برای هر منصفی سهل تر است، اتوبوسهای کرایه ای و آدم های کرایه ای و بسیج و سپاه و هزاران نیروی امنیتی گسیل شده به کلان شهرها در سالگرد انقلاب نیست.

از همه محروم تر خفاش بود، کو عدوی آفتاب فاش بود

شاخص سنجش وزن خود را در اعمال بی سابقه ترین حکومت نظامی و فشار و تهدید و تبدیل مساجد به خانه های فساد و تجاوز سنجیده اید و با وقاحت انرا به حساب انقلاب واریز می کنید؟

البته حرف را باید به اهلش زد که گوش شنوایی داشته باشد و مستعد برخاستن از خواب توهم، شما نیستید، ثابت کرده اید و نیستید. که اگر غیر از این نبود نه در چنین منجلاب خود ساخته ای اینچنین حقیرانه دست و پا می زدید و نه اینگونه راقم سرنوشت تیره ای برای خود می شدید که نه از هم اکنون بل از نخست لحظه تکیه بر مسند قدرتتان قابل پیش بینی می نمود.

آری اگر انقلاب را اینگونه فهمیده اید، تفسیر مذکورتان از کم و کیف حرکت انقلاب همان است که فرمودید.

جمله آنکه شما نه بزعم برخی بازیچه اید و نه به زعم برخی دیگر دچار خودفریبی جبری شده اید، نه، شما خود فریبید، خود جهلید و خود، بانک مرکزی تقصیر.

mrshokouhifard@gmail.com