رفتن به محتوای اصلی

در واقع پرسش این است؛ چه باید کرد؟

در واقع پرسش این است؛ چه باید کرد؟

تقابل باندهای درونی رژیم اسلامی به مرز بود و نبود علیه یکدیگر رسیده است، تا آنجا که بنیاد نظام دستخوش تغییر نگردد. اگر تا همین ایّام اخیرتنها فرزندانِ گمنام مردم قربانیان شقاوتهای بیرحمانه ماشین سرکوب و ترور رژیم ملایان بودند، امّا حال حراستیهای بیت ًرهبری ً در پی شکار آیات عظام و آقازادگانی هستند که حاضر نیستند بسهولت چِشم طَمعَ از قدرت و ثروت اندوزیهای افسانه ای خود که در طی این سالها در پناه خون و جنایت اندوخته اند بردارند. تا جائیکه هاشمی رفسنجانی که روزگاری خود ازگردانندگان اصلی رژیم و عزیز دُردانه امام (راحل) بود در دام این دایرهِ ترورِ گرفتار آمده است و در حال حاضر در تکاپو است که جانِ فرزندان خود را از گزند آسیبهای احتمالی باند ًرهبر ً و رئیس جمهور مصون بدارد. گفته میشود آقازاده های این آیت الله اُزبکی متهم اند که در برپایی ًفتنه ً های اخیر با سران ًفتنه ً، موسوی کروبی و خاتمی، همداستان بوده اند و قصد شان هم برکناری ًرهبر ً از عرش ولائی اش بوده است. در همین رابطه مسئولین قضائی رژیم اعلام کرده اند پرونده های عریض و طویلی برای فرزندان هاشمی، نه فقط مهدی هاشمی، تنظیم کرده اند تا درفرصت مُقتضی برای رُوکم کردنِ این شیخ ازهمه جا درمانده به جریان بیاندازند. امّا علیرغم همه نزاعها و اختلافاتی که در بین جناح بندیهای حکومت در ماههای اخیر پدید آمده است یک نکته واقعی را نمی بایست از نظر داشت؛ دعواهای باندهای حکومتی تا جایی کِش خواهد آمد که اساس نظام از سوی مردم مورد تهدید جدی قرار نگیرد که در آنصورت همین رهبران اصلاح طلب ًجنبش سبز ً در کنار ًرهبر ً و فرماندهان سپاه اش علیه مردم به دفاع از کلیّت نظام برخواهند خاست. در اینجا برای روشنتر شدن هر چه بیشتر این واقعیت ضروری میدانم شما را به اظهارات اخیر شیخ کروبی ارجاع دهم که در رابطه با شعارهای ساختارشکنانه مردم علیه رژیم اسلامی اعلام میکند؛ آنهائیکه بنا دارند در گردهمائی های 22 بهمن شعارهای ساختارشکنانه علیه حکومت سردهند از عوامل وزارت اطلاعات هستند تا بدین گونه بهانه کافی به دست نیروهای سرکوبگر رژیم برای سرکوب هر چه بیشتر مردم بدهند. این در واقع همان مواضع سیاسی که پیشترآقایان خاتمی و موسوی اتخاذ کرده که همیشه تلاش میورزند مردم را از دادن شعارهای ضد حکومتی منع کنند و مبارزات آنان را تا آنجائیکه به بنیادهای جمهوری اسلامی آسیبی نرسانند تأیید و یا ًراهبری ً کنند. و بزعم همیشگی این آقایان اگر مطالبات مردم در این پیکار نابرابر فراتر از مرزهای موجودیت جمهوری اسلامی رفت این مبارزات غیرخودی بوده و بیگانگان در آن دخالت داشته. و متعاقب آن نمایندگان و سخنگویان آنها در خارج از کشور که همچنان گام به گام وهماهنگ با رهبران ًجنبش سبز ً در داخل کشور خواست سیاسی خود را صرفا ً محدود به برکناری محمود احمدی نژاد از ریاست دولتِ ً رهبر ً اعلام میکنند. بعبارتی دیگر جمهوری اسلامی بماند، احمدی نژاد برود و ًرهبر ً هم کمی با مردم مهربانتر شود. روشن است ًبهشتی ً که امثال این آقایان و دوستانشان به مردم وعده میدهند همان جهنمی است که خمینی حدود 31 سال پیش در پهنای خاک ایران برپا کرد.

غرب و آمریکا هم امید خود را نسبت به تغییرات ًاصلاحی ً در ساختار نظام و یا احتمالا ً برسرکار آمدن جناحهایی از حکومت جهت حل مُضعلات غرب با رژیم را از دست داده اند، و در پی آن میباشند تا در صورت اجماع جهانی تحریمهای اقتصادی و سیاسی هوشمندانه ای را بر علیه جمهوری اسلامی بکار بندند. بی تردید راهکاری که این بهانه را به دولت دست نشانده ًرهبر ً خواهد داد که مدعی شود همه ء نابسامانیهای این اقتصاد زِواردرفته ناشی از تحریمهای اقتصادی غرب بر علیه ایران است که در دوره های متناوب به دلایل گوناگونی اعمال شده اند. بهررو بهانه فراوان است که حکومت از آنها بهره جوید تا بی کفایتی خود در اداره امورمملکتداری را توجیه کند.

امّا آشفتگی سیاسی در جمهوری اسلامی صرفا ً محدود به حوزه دولت و حکومت نمیشود. در همین اواخرخبرهایی پیرامون تشکیل اجتماعات پنهان از مراجع و طلبه ها در حوزه های علمیه قم و نجف انتشار یافت مبنی براعتراضات روحانیان نسبت به روش باجی دهی دولتِ احمدی نژاد به مراکز متعدد دینی که در نهایت حوزه هم تیُول ًرهبر ً شود. موضوعی که بیست سال وقت آیت الله منتظری را گرفت که به ًرهبر ً بقبولاند کمک های میلیاردی دولت به مراکز دینی بر خلاف سنّتِ تشیع بوده است. چرا که پیش از این مراجع و حوزه عمدتا ً منابع مالی خود را مستقیم از طریق مردم با وصول خمس و زکات تأمین میکردند تا شریعت اسلام را در اقصی نقاط ایران و منطقه بسط و توسعه دهند. آیت الله منتظری باور داشت وابسته کردن هر چه بیشترمراکز دین به دولت، استقلال حوزه ها را از بین خواهد برد و رابطه رهبران دین با مردمِ مسلمان را محدودتر خواهد کرد. در واقع روند طبیعی که درهمهء حکومتهای مذهبی رخ میدهد؛ بتدریج دین دولتی شده و یا به روایت ساده تر دین و حکومت یکی شده و رهبران دین مجیزگوی اهل سیاست.

امّا اگر خواسته باشیم به اختصار وضعیت سیاسی و شرایط اجتماعی و اقتصادی در مملکت را تشریح کرده باشیم، میبایست اعتراف کرد اوضاع در همهء عرصه ها آشفته و درهم ریخته است. روشن است با وجود چنین رژیم بی لیاقت و توطئه گری نه به ثبات سیاسی در عرصه داخلی میشود امید داشت ونه به صلح و امنیت سیاسی در عرصه بین المللی. و نتایج برنامه جدید اقتصادی دولتِ احمدی نژاد (اجرای طرح رایانه نقدی) هنوز به بار ننشسته که کارشناسان ماه فروردین را ماهِ فاجعه اقتصادی برای کشور و مردم ارزیابی میکنند. کارخانه ها و مراکز تولید با کمتر از ظرفیت 40 درصد لنگ لنگان چرخ تولید خود را حفظ کرده اند. سطح تولید نفت به یک میلیون بشکه کمتر از ظریفتی که اوپک برای ایران در نظر گرفته کاهش یافته است. و آنچه را که هم از بابت فروش این ثروت ملی حاصل میشود به حساب ذخیره بانکی آقازادگان در خارج واریز میشود و یا بخشا ًصرف هزینه دستگاههای ترور و روضه خوانی ًآقایون ً در ایران و خاورمیانه میشود. ارزیابی شده است اگر قرار است صنعت نفت ایران به دوران بازتولید طبیعی خود باز گردد نیازمند 500 میلیارد دلار سرمایه گذاری است. البّته منظور سرمایه گذاری در ایرانی که هم ثبات سیاسی در آن برقرار باشد و هم شهروندان این کشور در صلح و آرامش با حکومت مرکزی بسر برند.

روند ًمذاکرات ً هسته ی رژیم با غرب هم تا این لحظه به هیچ نتیجه مطلوبی نرسیده است. قُلدورمنشی رژیم در مقابل خواست گروه 5+1 و نهادهای بین المللی مبنی بر پایان بخشیدن به غنی سازی اورانیوم با غلظت بالا در خاک ایران کماکان ادامه دارد. البته میبایست به این واقعیت اذان داشت بخشی از اظهارات مقامات سیاسی جمهوری اسلامی در رابطه با پیشرفت های هسته ای بلوف و غیر واقعی است، تا بدینوسیله با تشدید هر چه بیشتر بحران سیاسی با غرب سرکوب قیام مردم در داخل کشور را توجیه کنند، و از سویی بحرانهای داخلی دیگر را تحت پوشش این مُعضل جهانی قرار دهند که حکومت قادر به حل آنها نیست. بی شک با آغاز تحریمهای بیشتر از سوی آمریکا و هم پیمانانِ اروپایی اش علیه رژیم شرایط معیشت مردم بویژه مردم تهیدست دهشناکتر از آن چیزی که امروز است خواهد شد. تهدید نظامی احتمالی آمریکا و متحدانش را هم نباید از نظر دور داشت که در صورت تحقق آن بیگمان تمامیت ارضی ایران سخت بمخاطره خواهد افتاد.

به یک کلام تداوم ماندگار شدن این حکومت دینی مترادف است با فقرو فلاکت و کشتار بیشترمردم بی دفاع، گسترش بی اخلاقی، تشدید بحرانهای بین المللی در سطح منطقه و جهان، وقوع احتمالی جنگی ویرانگر علیه مرزهای ملی کشور، و کوچ دوباره جوانان تحصیلکرده کشور به اقصی نقاط جهان و همه ی دیگر نابسامانیهای اجتماعی و فرهنگی که ذکر یک به یک آنها خارج از حوصله این نوشتار کوتاه است. و درواقع اینهم امید واهی است که عده ای تصور میکنند جمهوری اسلامی با این هیبت اش قادر است از درون متحول شود، شرایط بحران زده کشور در همهء عرصه ها را رو به بهبودی سوق دهد، و یا گشایشی شود که عقب بنشیند و به بخشی از مطالبات مردم پاسخ مثبت دهد. بی شک حکومتی که تا بامروز این چنین بیرحمانه جوانان کشور را به خاک و خون کشیده است، هرگز در آینده هم دست از روشهای جنایت بار خود علیه مردم برنخواهد داشت. این رژیم 31 سال است با مردم ایران اهتمام حجّت کرده است؛ پاسخ هر اعتراض سرب داغ، شکنجه و تجاوز است. جمهوری اسلامی در نزد مردم ایران حاکمیتی بی اعتبار و شکننده ای است که دیر یا زود میبایست در مقابل قدرت لایزال مردم سرتکریم فرود آورد و حقّ حاکمیت ملی مردم بر سرنوشت خود را برسمیت بشناسد. امروز همهء رهبران کنونی جمهوری اسلامی میدانند که حکومت در بین مردم فاقد پایگاه اجتماعی است. بسیج همه ی توان نظامی ازاقصی نقاط ایران برای سرکوب مردم در 22 بهمن دلیل شکست و فروریزی شأن و اعتبار رژیم در نزد افکار عمومی است. 22 بهمن امسال نقطه اوج ریزش رژیم اسلامی از درون بود. بدین معنا که از این پس جمهوری اسلامی میبایست برای تداوم موجودیت خود ازهمهء ابزارهای سرکوب خود بهره جوید. قطار هزاران اتوبوس در خیابانها اطراف میدان آزادی در سالگرد انقلاب اسلامی که برای حمل خانواده های پاسداران، بسیجی ها و امت ساندیس خور از دور و اکناف کشور سازمان داده شده بودند، بمثابه شکست حکومت در مقابل جنبش بپاخاسته مردم است. این در واقع عجز و درماندگی حکومت ملایان است که میبایست برای هر نمایش خیابانی به نفع خود دست به دامن نیروهای هوادار خود از این گوشه و آن گوشه کشور گردد تا با این حیله خود را حکومتی مردمی معرفی کند.

و امّا در خصوص روند جنبش دمکراسیخواهی مردم علیه حکومت که در ماههای اخیر فراز و نشیب های متغیری را پشت سر گذاشته است، میبایست این واقعیت را در نظر گرفت. مردم مصمم هستند تا با جانِ دل از این استبداد دینی عبور کنند و به آروزی یکصد سال اخیر همه ی نسل های آزادیخواه ایران که خواستار حق حاکمیت مردم بر جان و سرنوشت خود میباشند جامعه عمل بپوشانند. 31 سال سیادت رژیم اسلامی بر کشور تجربه ای بغایت زیانبار و اندوهبار و امّا از برخی جهات گرانقدر برای ملت بزرگ ایران محسوب میشود تا در گذرگاه تاریخی با شناختی عمیقتر از نیرنگ روضه خوانان دیگر فریب ریاکاران دین را نخورند و برای ساختن ایرانی آزاد و پیشرفته به ابزارهای مدرن و دمکراتیک متوسل شوند. نسل جوان ایران که امروز پیشگام در این رستاخیز ملی است بنا دارد در جامعه ای آزاد زندگی کند که همزیستی مسالمت آمیز با دیگر مللِ آزادِ جهان را اساسی ترین منشور سیاسی خود میداند. 31 سال از استیلای ویرانگرایانه مُنادیان دین بر کشور میگذرد. فلسفه وجودی این رژیم ضد انسانی خود زمینه ساز رنسانس دینی علیه اسلام سیاسی در بین مردم شده است که دیگرهرگز دل به نجواها و فریبکاران دین نبندند که ًبهشت موعود ً آنها چیزی جز سراب نیست. و طبیعی است آنچه که نتیجه روند مبارزات اخیر مردم علیه جمهوری اسلامی است رشد و گسترش بنیاد اندیشه عرفیگری در درون جامعه است که تبدیل به باورایدئولوژیکی عمومی شده است که خود آغازگرپایان عصر سیادت ایدئولوژیها بر بستر جامعه سیاسی ایران است.

ولی در پهنای این امواج خروشان انسانی علیه یکی از مستبدترین حکومتهای تاریخ بشریت پرسش این است چه وظایف عاجل و مُبرمی پیش روی جامعه سیاسی و روشنفکری ایران قرار میگیرد که بکار بندد تا مُلک و ملّت دگربار در این روزهای پر مخاطره و سرنوشت ساز در منجلاب جمهوری اسلامی دیگری درنغلتند؟ در واقع چه باید کرد که بتوانیم کمک موثری برای هم میهنانِ بپاخاسته خود در داخل کشور باشیم که از هر فرصت بهره میجویند،خطر میکنند، خود جوش و مبتکرانه به خیابانها میایند تا اساس و موجودیت نظام جمهوری اسلامی را به چالش کشند؟ پرسش این است چه تدبیری میباست اندیشید و برگزید که در دام رهبران اصلاح طلب ً جنبش سبز ً گرفتار نیائیم که غایت خواست آنها حفظ همین رژیم ولائی و باز گشت به سالهای نخست انقلاب اسلامی؛ آن دورانی که امام (ره) حاکم مطلق بر این سرزمین پهناور و سرنوشت ملّت بزرگ ایران بود؟

استهکلم 14 فوریه 2010

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید