رفتن به محتوای اصلی

کالبد شکافی نیروهای سرکوبگر

کالبد شکافی نیروهای سرکوبگر

همانطور که جسته و گریخته به گوش می‌رسد امروز سپاه پاسداران به عنوان بازوی سرکوب رژیم خامنه ای تقریبا کنترل امنیتی کشور را به عهده دارد। نظر به این که اینجانب مدتی در سپاه و بسیج فعالیت داشتم مایل هستم جهت روشنگری افکار عمومی‌ تجربیات خودم را در این رابطه در اختیار یاران جنبش سبز بگذارم. به عنوان مثال، من در زمان خدمت از نزدیک شاهد عملکرد روزانه آقای محمد باقر ذوالقدر که به عنوان مشاور ریئس قوه قضایه منصوب شده بودم. از طرفی دیگر باید گفت معاون آقای ذوالقدر در آن موقع پاسداری بنام آقای خوش لهجه بود. به خدای ایران سوگند بر اساس آنچه من از نزدیک شاهد بودم این افراد فقط به خاطر پست، مقام و موقعیت اجتمایی با تظاهر به دینداری بر ما حکومت می کنند. در طول مدتی که در سپاه و بسیج بودم بسیاری از موارد عملکرد ضد اخلاقی این آقایان بودم ولی به احترام حسن سخن این وب لاگ از ذکر آنها خوداری می کنم.

قرض از ذکر این مطلب این می باشد که به اطلاع دوستان جنبش سبز برسانم که این قول بی‌ شاخ و دمی که در اذهان عمومی بنام سپاه پاسداران وجود دارد چندان به حقیقت نزدیک نیست. من نمی خواهم از فساد مالی و اخلاقی‌ حاکم بر این دستگاه سرکوب صحبت کنم، چرا که وارد شدن به زندگی‌ خصوصی‌ افراد از مرام جنبش سبز بدور است. من دوست دارم با یک آمار سر انگشتی تصویر واقعی از این قول بی شاخ و دم به یاران جنبش سبز ارایه دهم.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حدودا ۱۳۰۰۰۰ نفر پرسنل دارد و خود به ۵ زیر مجموعه تقسیم می‌شود.

نیروی زمینی سپاه انقلاب اسلامی

نیروی هوایی سپاه انقلاب اسلامی

نیروی دریایی سپاه انقلاب اسلامی

نیروی مقاومت بسیج سپاه انقلاب اسلامی ( بسیج از مجموعه شبه نظامیان داوطلب تشکیل می‌شود و عضویت در آن در زمان جنگ از اهمیت بیشتری برخوردار بود. تعداد افراد عضو بسیج به طور دقیق و روشن در دست نیست اما میتوان حدس زد که حدود ۲۵۰۰ نفر یطور رسمی استخدام باشند. )

نیروی قوس پاسداران انقلاب اسلامی

اگر بخواهیم به فعالیت های هر یک از این نیروها بپردازیم زمان زیادی می طلبد. به عنوان مثال نیروی دریایی سپاه انقلاب اسلامی هم اکنون کنترل کامل خلیج فارس وجزایر آن از دهانه اروندرود تا تنگه هرمز را عهده دار می‌باشد. توجه من بیشتر به نیروی زمینی سپاه، نیروی قدس و نیروی مقاومت بسیج می باشد که در سرکوب مردم دست دارند. اگر بخواهیم با توجه به تقسیم بندی ارکان ارتش جمهوری اسلامی ایران همان آمار را برای سپاه در نظر بگیریم تا حدود زیادی می توان به تعداد نیروهای سرکوبگر سپاه پی برد.

ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتشی از نوع منظم حساب می‌شود که حدودا دارای ۴۲۰۰۰۰ نفر پرسنل است।از این رو ارتش جمهوری اسلامی ایران خود، از سه زیر مجموعه تشکیل می‌شود که به آنها قوای سه گانه ارتش می‌گویند।

نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران که براورد می‌شود حدودا ۳۵۰۰۰۰ نفر پرسنل داشته باشد.

نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که براورد می‌شود حدودا ۵۲۰۰۰ نفر پرسنل داشته باشد.

نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که براورد می‌شود حدودا ۱۸۰۰۰ پرسنل داشته باشد।

این نیروها متشکل از نهادهای گوناگون می باشند. نیروهای عملیاتی، ضربتی، پشتیبانی, عقیدتی و سیاسی، پرسنلی, و نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه همگی تحت فرماندهی حسین تائب می باشند। این نیروها گزارش کار خود را تنها توسط حسین تایب بطور مستقیم به شخص رهبری ارائه می دهند. در اینجا باید گفت چرا تمامی این نیروها نمی توانند در سرکوب جنبش سبز شرکت کنند. بطور مثال بخش عظیمی از این نیروها به شکل پرسنل و به عبارتی به عنوان کارمند حقوق بگیر در استخدام سپاه هستند. در همین ارتباط باید گفت کنترل و حفاظت فرودگاهای کشور در اختیار سپاه می باشد پس این افراد در سرکوب مردم نمی توانند نقش مهمی را ایفا کنند. بیشترین توجه ما به نیروهای عملیاتی, بسیجی و حفاظت اطلاعات خواهد بود که مهمترین نقش را در سرکوب مردم ایفا می کنند. به نظر من این تعداد نمی تواند بیش از ۳۰،۰۰۰ نفر باشد. در این میان باید سربازان وظیفه را هم در نظر داشت که برای یک دوره ۲ ساله به خدمت گرفته می شوند. بر اساس تجربه سال ۱۳۵۷ بسیار بعید می رسد که سربازان وظیفه حاضر بر روی مردم اسلحه بکشند.

اکنون سوال اساسی‌ این هست که آیا ۳۰،۰۰۰ نفر نیروی عملیاتی‌ حاضر به سرکوب جنبش سبز هستند یا نه؟ حاضر بودن یا حاضر نبودن این تعداد نیروی سرکوبگر کلید طلایی پیروزی جنبش سبز می باشد. به عبارتی دیگر چنانچه در شاکله (ساختار ) این نیروی سرکوبگر هر گونه تشتت و چند دستگی وجود داشته باشد، از همین شکاف و چند دستگی باید استفاده کرد و آنها را به سوی مردم هدایت کرد. بر اساس تجربه شخصی اینجانب که تعدادی از بستگان نزدیک من در سپاه پاسداران خدمات می کنند باید گفت رژیم کودتایی جمهوری اسلامی به هیچ وجه نمی تواند بر روی توان عملیاتی ۳۰،۰۰۰ نفر نیروی سرکوبگر حساب کند. اکنون باید روشن ساخت ترکیب چنین دستگاه به ظاهر مخوفی که با کلاه کاسکت، موتورسیکلت، باتوم و اسلحه کمری در خیابانها ظاهر می شوند از چه عناصری تشکیل شده است.

این نیروها از چندین لایه تشکیل شده است. لایه مرکزی آنها ذوب شدگان در ولایت هستند. به عبارتی دیگر ذوب شدگان در ولایت همانند شعبان بی مخها حاضر بوده بخاطر حفظ رژیم "شاهنشاه" پهلوی به دکتر فاطمی چاقو بزنند। این ذوب شدگان در ولایت هیچ نام و نشان رسمی ندارند। آنها به اسلحه گرم مسلح بوده و با بیت رهبری در ارتباط مستقیم هستند. چماق دارانی نظیر مسعود ده نمکی و حسین اله کرم بطور مستمر با بیت شیطانی رهبری و شخص مجتبی خامنه ای در ارتباط هستند. این جنایتکاران در مقابل هر یک از ملاقاتها با بیت رهبری از چک های چندین میلونی بر خوردار می شوند.

لایه دوم نیروهای سرکوبگر بسیجی ها می باشند. این نیروها در مقابل مقداری امتیازات مالی و کسب برخی امتیازات اجتمایی در حقیقت خود را به دستگاه ولایت فقیه فروخته اند. این لایه از نیروهای سرکوبگر هر چند به اندازه لایه مرکزی ( ذوب شدگان در ولایت) حاضر به فداکاری در راه دستگاه ولایت فقیه نبوده ولی بخاطر همان امتیازات مالی و اجتمایی مجبور هستند در مقابل مردم بخاطر حفظ همان مزایا دست به سرکوب بزنند تا نسبت به فرمانده مافوق خود مراتب سرسپردگی را ابراز نمایند.

لایه سوم نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می باشد. هر چند در نظرگاه اول سپاه نیروی سرکوبگر اصلی بنظر می رسد باید دقت کرد که سپاه از لحاظ میزان سرکوبگری در رده سوم قرار می گیرد. این امر بدان معنا نیست که سپاه در لایه های مرکزی سرکوب نقش اساسی ندارد، بلکه بدان معنا می باشد که سپاه با قرار دادن دو لایه لباس شخصی و بسیجی در نوک پیکان حمله به مردم، تلاش می کند ضمن حفظ رژیم خود را از ظاهر شدن به عنوان یک نیروی سرکوبگر مبرا کند.

چهارمین لایه نیروهای سرکوبگر نیروهای انتظامی می باشند. تقریبا می توان گفت اکثر پرسنل نیروی انتظامی حاضر نیستند بخاطر حقوق مختصری که می گیرند به روی مردم اسلحه بکشند. بارها در تظاهرات بعد از ۲۲ خرداد شاهد بودم که نیروهای ملبس به نیروی انتظامی با لحنی بسیار آرام با مردم سخن می گفتند. آنها حتی در مواقع حمله ناگهانی لباس شخصیها، بسیجی ها و سپاهی ها مردم را مطلع می کردند و جهت حفظ جان آنها مسیر حمله نیروهای سرکوب گر رژیم را به مردم اطلاع می دادند.

اکنون در آستانه ۲۲ بهمن باید گفت جنبش سبز میتواند با شعار "نیروی انتظامی حمایت حمایت" اولین لایه دستگاه سرکوبگر را به طرف مردم هدایت کند. خوشبختانه در طول هشت ماه گذشته در کنار ریزش نیروهای رژیم، هیچ رویشی صورت نگرفته است. مطمئن باشیم که شکستن اولین لایه، خود به خود به تزلزل دیگر لایه ها نیز منجر خواهد شد. ما بی شماریم. هرگز هسته مرکزی نیروهای سرکوبگر ( ذوب شدگان در ولایت) قادر نخواهند بود در مقابل موج عظیم و ملیونی جنبش سبز مقاومت کنند. این امر را ما در روز عاشورا ثابت کردیم. این ملت زیر ظلم و ستم خامنه ای نخواهد رفت. اگر قرار بود ایران در مقابل ستم افرادی مانند سید علی سر فرود آورد، به یقین می توان گفت ایران امروز می بایست ایرانستان باشد. به امید پیروزی در ۲۲ بهمن

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید