بیروت،درمیان دلم ایستاده است.
دلداده ی قدیمی ِقلب ِ شکفته ام !
در لابلای اینهمه ،آتش
درامتداد ِ دود
دنبال چشمهای تو می گردم.
دنبال دستهای سپید ت که عشق را
بر سینه ی سپیده ی فردا نوشته بود.
وقتی
از شعرعاشقانه ی "فیروز" *
یک باغ ِارغوان
بر جان ِ بیقرار من وُ تو شکفته گشت-
خواندیم :
ای دوست داشتن !
ای رمز وُ راز ِهرچه شکفتن !
/////////////////
اما نشد زمانه بخندد به روی ما.
در خاور میانه ی غمگین
این بار هم
در خون فرو نشست همه ، آرزوی ما.
آری
دنبال شاعری
از جنس ِ شعرهای "نزار" م .
تا در میان اینهمه، آتش
شعری به رنگ ِ آب
شعری به رنگ ِ چشم تو بنویسد.
اینک من وُ سکوت ِ سیاه ِ شقایقم .
درروزگار درد
سرد ست.سرد،سرد، تمام دقایقم.
باری
"بیروت" درمیان دلم ایستاده است.
..........................................
"فیروز" ترانه خوان برجسته ی لبنان.
"تِزارقُبّانی" زبان ِ عاشقانه ی جهان ِ عرب.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید