جاوید شاه تنها یک شعار نیست، بلکه راه پیروزی ماست
در گردهمایی سال ۱۳۹۵ در پاسارگاد به مناسبت هفتم آبان (روز کوروش بزرگ) ملت ایران به ویژه نسل جوان نشان داد که به دنبال بازگشتِ یک نظام ملی است که بر پایهی شالودهی ایرانگرایی و نهاد پادشاهی استوار باشد. با بهتر پدیدار شدن کارنامه و اهمیت نهاد پادشاهی به عنوان ستون پیشرفت، آبادانی، سازندگی و نگاهبانی از ارزشهای فرهنگی کشور از یکسو، و قرارگیری در جایگاه نماد یکپارچگی و هویت ملی از سوی دیگر، نهاد پادشاهی روز به روز نزد ایرانیان محبوبتر شده است.
همواره پایه و اساس فرهنگ، هویت و اقتدار شهروند ایرانی، بر بنمایه شاهنشاهی استوار بوده است. از آن هنگام که کوروش بزرگ، پدر ایرانیان، کشور ایران را بنیاد گذارد، تا کنون همواره پادشاه و نهاد پادشاهی در بینش ایرانیان تنها یک حکمران و مالک اختیار مردم کشور نبوده بلکه شهریار ایران شخصیتی است که فَرّ کیانی و یا فَرّ ایزدی در اختیار دارد.
در حقیقت شخص با انجام خویشکاریهای خود و رسیدن به درجهای از کمال است که فرموهبت یا فرزانگی را به دست میآورد. فردی که فَرِّ کیانی به او داده میشود میتواند شهریار ایران باشد و اگر فرازنگیِ خویشتن را از دست دهد، فرّ کیانی میتواند از او گرفته شود بنابراین، فرّ کیانی موهبتی موروثی نیست.
شهریار ایران باید فردی باشد با ویژگیھایی مانند فرهمندی، دادگری، آبادگری، نیکخواهی خویشکاری، رواداری، آزاداندیشی و شادزیستی.
شاه در فرهنگ ایرانگرایی دارای پیوند عمیق با مردم سرزمیناش در راستای بهتر و والا زیستن است. در تعریف ساده، فرهنگ ایرانی در «عنصر» شاه نهفته است تا جایی که بزرگداشت شهریاری و شهریاران به شخص نیست بلکه بزرگداشت جایگاه و گوهر شاهنشاهی ایرانی است.
فردوسی بزرگ میگوید:
به گیتی مر آن مرز را فرّهیست
که در سایهی فرّ شاهنشهیست
نیابد زبان جز بدین نکته راه
که همواره جاوید و پاینده شاه
از همین رو جاویدشاه تنها یک شعار نیست!
امروزه فریاد «جاویدشاه» فقط یک شعار سازمانی و سیاسی نیست بلکه فریادِ یک هویت، یک (جهاننگری) و یک بینش ایرانی است. در سالهای اخیر، ما در ایران نظارهگر خیزشهای مردمی بودهایم که با توجه به شعارهایشان میتوان ماهیت آنان را ملی و پادشاهی قلمداد کرد. در این راستا نیروهای بیرون از جناح پادشاهی همواره در تلاش بودهاند که این شعارها را به کلی انکار و یا آنها را تحریف نمایند. حتا این طیف امروزه نیز تلاش میکند تا در میادین برونمرزی، از مردم و کنشگرانِ پادشاهیخواه به گونهای موذیانه درخواست کند تا از سر دادنِ شعارهای ملی نظیر: «جاویدشاه» و یا «رضاشاه روحت شاد» پرهیز کنند به این بهانه که این شعارها درخواست مردم ایران نیستند و شعارهای سازمانی هستند که سبب میشوند تا اتحاد سازمانهای اپوزیسیون خارج از کشور شکل نگیرد اما حقیقتی که این افرد از آن طفره میروند، ملی و مردمی بودن این شعارهاست.
چه کسانی پشت پردهی این درخواستها هستند و چرا این خواسته را از پادشاهیخواهان دارند؟
میتوان گفت عمدتاً سازمانهای چپگرا و مذهبیونِ کراواتی هستند که با شعارهای ملی مخالفت میکنند و هنوز به دنبال دیکتاتوری «پرولتاریا» و یا «توتالیتاریسم اسلامی» از نوع کراواتی آن هستند. اندیشه مارکسیستی مانند اندیشهی اسلامگرایی، با ملیت و ملیگرایی در تضاد است، بنابراین گوهر شاهنشاهی را رد میکند و درخواستاش برای سر ندادن شعار جاویدشاه در میادین و خیابانها از این رو مطرح میشود که مکتب سوسیالیسم و مکتب اسلام برایشان بر منافع ملی و سربلندی ایرانیان مقدم است.
آیا چنین درخواستی حتا در باور این طیف، ارتجاعی تلقی نمیشود که از اکثریت بخواهند که بر خلاف باورشان، از فریاد جاویدشاه صرف نظر کنند؟ درواقع این گروهها از مردم ایران میخواهند که خودسانسوری کنند تا با خیالی آسوده بتوانند جنبش آزادیخواهی و ایرانگرایی را به ناکجاآباد هدایت کنند.
پیشنهاد من به این افراد و گروهها این است که شما هم شعار سازمانی خودتان را در میادین فریاد بزنید تا مردم دریابند شما چه کسانی هستید و باور شما چیست! آیا از فریاد زدن نام مارکس, لنین, مریم و مصدق هراسی دارید؟ آیا به دنبال عوامفریبی هستید؟ آیا به دنبال تحریف شعار مردمِ داخل و خارج کشور هستید که در چهارچوب دیدگاه سازمانی شما نمیگنجد؟ آیا به دنبال چسباندن برچسب نامِ خود بر روی ایرانگرایان هستید؟ آیا شما رأی مردم در فردای آزاد ایران را قبول خواهید داشت؟ اگر مردم به نظام پادشاهی رأی دهند، آنوقت چه خواهید کرد؟ آیا هدف شما با مطرح کردن این درخواست، جلوگیری از انسجام مردم بر مبنای یک شعار واحد نیست؟ آیا هدف شما با مطرح کردن این درخواست اختلاف انداختن در صف ایرانگرایان نیست؟ آیا شما که این درخواست را دارید خود، از سرسپردگان این رژیم تبهکار اسلامی هستید و یا در به وجود آمدن آن نقش نداشتهاید؟!
پاشنهی آشیل این رژیمِ سرکوبگر اسلامی، در انسجام ما و در چهارچوب اندیشهی ایرانگرایی خلاصه میشود. از دیروز تا امروز، ارتجاع سرخ و سیاه تلاش کردهاند تا ایران ما را از بیخ و بن تهی سازند اما ما باید هوشیارانه عمل کنیم و آگاه باشیم که جاویدشاه فقط یک شعار نیست!
جاویدشاه یگانه عنصر و عامل برپاییِ شکوه عظمت ایران و تنها راه رهایی و پیروزی ملت ایران از چنگال ایرانستیزان در طول ۱۴۰۰ سال گذشته است. جاویدشاه یعنی پس گرفتن کرامت انسانیِ از دست رفتهی مردمان ایرانزمین.
برحذر داشتن مردم از سر دادن شعارهای ایرانگرایانه، مانند سانسور طیف پادشاهی در رسانههاست تا اینگونه جلوه دهند که مبارزین آزادیخواه، اگرچه مخالف این رژیم هستند اما به دنبال ایرانگرایی نیستند تا بدینسان با تأثیرگذاری بر افکار عمومی، مسیر مبارزات ملی را منحرف سازند.
باور ما این است که بر اساس میراث فرهنگی، تاریخی، سیاسی و سنتی ایرانیان، نهاد پادشاهیِ ایرانی تنها سامانهای است که نه تنها ضامن همبستگی و یکپارچگی ملی همه ایرانیان است، بلکه در کارنامهی خود و در طول تاریخِ سرزمین ما، همواره نشان داده است که ستون اصلی پیشرفت، آبادانی، سازندگی و نگاهبان ارزشهای فرهنگی کشورمان بوده و هنگام بحرانهای هولناک، تنها دادرس مردم ایرانزمین در مقابل ناروایی و نابودی بوده است.
بنابراین در راستای پدافند از جنبش ایرانگرایانهی مردم که با صدای بلند در میادین و خیابانها شعار «جاویدشاه» و «رضاشاه روحت شاه» را سر میدهند، باید هوشیارانه عمل کرد و در مقابل کسانی که به دنبال القای خودسانسوری بر ما هستند ایستاد و فریاد زد: در هر مکان و هر زمان «پاینده ایران، جاویدشاه!»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید