رفتن به محتوای اصلی

از روز اول نکبت شوم 1357 تا امروز، هیچ «مایی» زاده نشده است
24.01.2024 - 06:25

 

کامنتی زیر نوشته : سکوت ما نتیجه اش اینه آره

تصویر

اندکی بازگویی هزار بار گفته شده و میلیونها بار پشت گوش انداخته شده!

از واقعه نکبت بار 1357 تا امروز، مادر ایران، هنوز هیچ «مایی» را نزاییده است. به همین سبب نیز، مایی وجود نداشت که بخواهد کنش و واکنشی از خود نشان دهد. «ما» هیچوقت سکوت نکردیم؛ زیرا هیچگاه، «ما» نبودیم؛ بلکه هر کداممان عضوی یا هواداری یا یسل کشی یا معتقدی به فرقه ای/سازمانی/حزبی/گروهی/تشکیلاتی/گرایشی و امثالهم بودیم. در میان اینهمه انسان، «مایی» به وجود نیامد و شکل نگرفت؛ وگر نه خونریزترینها هرگز ثانیه ای مجال آن را نداشتند که حتّا پشه ای را بکشند. به دلیل آنکه در میان اینهمه معترض و ناراضی و خشمگین در طول بیش از چهل سال آزگار، «مایی» منسجم و بیدارفهم و مسئول و میهندوست و مردمدوست پا نگرفت، آن قلیل آدمکش و خونریز و جبّار و متجاوز و روانپریش و عقده ای و پست فطرت روزگار توانسته اند تا امروز به هر جنایتکاری و تبهکاری و خباثتی اقدام کنند.

نه! مایی وجود ندارد. از سال فاجعه 1357 تا امروز، هیچگاه «مایی» به پا نخواست، سوای «آذرخشی تکاندهنده به نام زلزله مهسا» که تمام آن خبیثان حاکم و این لشگریان منفرد و مغزسوخته مدّعی اپوزیسیون به نابودی اش همّت جانثار کردند. «ما» شدن به شعور و فهم و آگاهی و بیدارمغزی و دریادلی و مسئولیّت و پشتکار و استقامت و هرگز میلیمتری واپس ننشستن از خواسته های فوری و عاجل، منوط است. نه!  مایی وجود ندارد. تاریخ معاصر ما از سال فاجعه نکبت بار 1357 تا همین لحظه های مکرّر شونده «اعدام پشت اعدام»، هیچ نشانه ای و ردّپایی از «ما» را به خاطر ندارد و در جایی نیز ثبت نکرده است.

اگر اینهمه مدّعیان هل من یزید و «مخزن العقلاء» و «مطلق العلماء» و «اعلم الرّجال» که در هر گوشه و کنار جهان پراکنده اند و مصدر اجرایی و آمری و توصیه ای و همه فن حریف انواع و اقسام تخصّصها و کارشناسیها و نظریّه پردازیها و صاحب نظرها در شبکه های اجتماعی و اینترنتی و غیره و ذالک هستند و سخت به «زر زدنهای مفت» خود ایمان راسخ دارند، ارزنی استعداد داشتند، به جای هیچکس بودن و لا در غربت، تلاش میکردند که در کنار یکدیگر، «ما» شوند، امروزه روز اخبار هولناک اعدام جوانان وطن و تجاوز به نوگلان میهن، اخبار دنیا را بمباران نمیکرد.امّا دریغ و افسوس که آن «ما» فقط در «دستور زبان» کاربرد دارد و در واقعیّت دلخراش مصیبتهای میهن، هیچ نشانی از آن نیست. به همین دلیل، آنانی که حاکم اقتلویی هستند تا انرژی در بدن دارند به فعّال کردن و تند و تیز شدن گیوتین الهی، شبانه روز خواهند افزود تا بتوانند اقتدار و حکومت ناحقّ خود را استمرار دهند؛ زیرا میدانند که در هیچ کجای این جهان پهناور، «مایی» نیست که بخواهد در برابر آنها عرض وجود کند.
نه!. مایی وجود ندارد. از روز اول نکبت شوم 1357 تا امروز، هیچ «مایی» زاده نشده است. جستجو کنیم و بشناسیم موانع «ما» را. موانعی که از رگ گردن نیز به تک تک مدّعیان و یسلکشان عرصه سیاست و تقابل با حکومت گیوتینی آخوندشاهی نزدیکتر است. آنانی که من را و تو را و او را نمیگذارند «ما» شویم، حاکمین نالایق و خونریز و اعدامچیان عقده ای نیستند؛ بلکه من و تو و او هستیم که پرده ضخیم و دیوار چین «ما نشدن» را بیش از چهل سال است که در برابر همدیگر برافراشته ایم و منتظر معجزه نشسته ایم. وای بر ما! که دیوارهای عقیدتی/حزبی/سازمانی/فرقه ای/گروهی/دینی/مذهبی تک تکمان، آبشخور دوام و ضخامت دیوار موانع «ما» شدن هستند.
نه!. مایی وجود ندارد. هنوز باید ماشین گیوتین الاهی آنقدر جوانان و نوجوانان را گردن بزند تا شاید روزی روزگاری، «مایی» از جایی برخاست که «ما بودنش» نه از خواست قدرتپرستی و حاکم کردن اراده جبّار و توسعه مبانی عقیدتی اش؛ بلکه از عشق به میهن و مردم و وفاداری به اصالتها و پرنسیپهای فرهنگ باهمستانشان باشد. شاید. روزی روزگاری.....
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نابینا ناشنوا ناشناس

جناب ناظر البته باید بدونید که دمکراسی یه بازی ه مثل همه بازی ها کسی رو تو دمکراسی راه میدنند که قوانین بازی قبود داشته باشه و قوانین رعایت کننه و اهل گفتگو و دیالوگ باشه فکر ننیکنم با کسانی که کلاشیکف در دست داشتن و سیاتور زیر زبون بشه گفتگو و دیالوگ کرد

ش., 27.01.2024 - 12:12 پیوند ثابت
ناظر

عنوان مقاله
از روز اول نکبت شوم...

جناب محترم آقای توکلی! اگر به ردیف کامنتها توجه مبذول فرمائید، بطور معمول کامنت ارسالی همواره بر روی کامنت قبلی قرار میگیرد. کامنتی که مبنی بر پاسخ بر کامنت جناب حیدریان به شرف حضورتان ارسال شده بود، لازم می بود بالای کامنت مذبور قرار گیرد. نه در پائین آن. شما در ضمن در کامنتهای قبلی، کلمات ( پالان، حزب توده، اکثریت،...و امثالهم را) حذف کرده، بجایش نقطه چین قرار داده بودید. آیا از نظر شما بکار گیری چنین کلمات و نقد و انتقاد از حزب توده، سازمان اکثریت، و یا رضا دیکتاتور، ممنوع و یا مکروه است؟ در صورتیکه در کامنتهای مشابه از این کار چشم پوشی کرده بودید.

چ., 24.01.2024 - 21:48 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
آتشکده ای که هرگز خاموش نخواهد شد.

حرفی دیگر!

مجدّدا درووووود

هر خبر شومی که در باره قتل جوانان و آزار نوجوانان و شکنجه و ستم بی حدّ به مردم ایران است، بازتاب وحشتناکی در خانه ما دارد. دیروز همسرم با شنیدن خبر اعدام «قبادلو» از بس گریه و شیون و فریاد کرد، صدایش در نمیاید و لالمون گرفته. حتّا نمیشه به قیافه اش نگاه کنی، انگار هزار ساله که ماتم گرفته. ولی من هیچوقت امیدهایم را از دست ندادم و  یقینی دارم که زاییده آگاهی و ندای سروش درونم است. من در برخی زمینه ها، انتقادهای خاصّ خودم را نسبت به سروده ها و دیدگاهها و موضعگیریهای زنده یاد «احمد شاملو» دارم. ولی این سروده اش را همیشه دوست داشته ام و در خاطرم هست مدام. میدانم که روزگاری نه چندان دور؛ شاید همین فردا، حکومت ضحّاکیان خونریز و مغزخوار جوانان فرو خواهد پاشید. من یقین دارم و میدانم که چنین روزی فراخواهد رسید. و همچنین میدانم که فردای ایران پس از فروپاشی حکومت ضحّاکیان، خیلی روشن و سرشار از شادیها و پایکوبیها و بزرگی جویها و خنده ها و لبخندها و بزرگواریها و پیشرفتها خواهد بود. به همین دلیل یقین دارم که اگر ایرانیان در کنار همدیگر بایستند و مقاومتهای استخواندار و سازش ناپذیر در مقابل حکومت ضّحاکیان نشان دهند، آنگاه به یقین میتوان امیدوار بود که:

روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه یی ست
وقلب
برای زندگی بس است .
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه یی ست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد .
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که دیگر نباشم

«احمد شاملو»

شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان
چ., 24.01.2024 - 15:57 پیوند ثابت
ناظر

عنوان مقاله
از روز اول نکبت شوم...

رضا قلدر که با کودتا سر کار گذاشته شد، در آن دوران پیکر دولت سلطنتی حاکم بر ایران تورک قارجار بود. با تمام اختیارات مجلس و قانون گذاری، یعنی قوه قضائیه، قوه مقننه و مجریه. رضا خان فکر میکرد که اگر اسم دولت تورک را عوض کرده پهلوی بگذارد، دیگه همه چیز تمام است. در صورتیکه نود درصد محتوای سیستم حاکم، همچنین افراد رده بالای حکومتی، اندیشمندان، بخش بزرگی از جمعیت کشور، دولتمردان ارتش، ژنرالها، فرماندهان، سیاستمداران، حقوقدانان، ارگانهای خفیه، همچنین مطبوعات،هنرمندان، موسیقی دانان، آواز خوانان، شعرا و نویسندگان و بخش بلامنازعی از بنیه ارتش، قانون، مجلس و بسیاری از رجال ارگانهای دولتی از شاهزادگان مقتدر قاجار بودند. رضا خان فکر میکرد، به توصیه آقایش انگلیس، با حذف نام قاجار و تبدیل آن به پهلوی، مثلا میتواند ریشه های فرهنگی، تاریخی، اتنیکی، یک ملت ریشه دار با تاریخ هزاران ساله را محو کند. سوای اینکه جغرافیای موسوم به ایران یک اقلیم چند ملیتی است و هر ملتی دارای ویژه گیهای زبانی، فرهنگی و اتنیکی خود میباشد که اتنیک فارس نیز یکی از این اقلیت هاست، که زبان و فرهنگ خود را نزدیک یکقرن بدست شاه و شیخ بر مردم ایران مسلط کرده است، اکنون نیز با انکار حقوق زبانی، فرهنگی، اتنیکی ملیتهای ایران، جغرافای نامبرده را به یک فرو پاشی هولناک سوق میدهد.
روشنفکران پان ایرانیست اتنیک فارس، با تاسف درس نیاموخته از تاریخ، خود را آقا بالاسر دیگران محسوب نموده، هیچگاه حاضر نیستند، موجودیت ملتهای ایرانی را به رسمیت شناخته با آنان بر سر یک میز نشسته برای آینده ایران گفتگو نمایند. همینان با ادعای تمامیت خواهی و تمرکز گرائی دیکتاتورمابانه، آخرین میخ را برتابوت تمامیت ارضی جغرافیای موسوم به ایران خواهند زد.

چ., 24.01.2024 - 15:44 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
پهلوانان ایران

تحشیه ای دیگر!

دروووود بر آقای بهمن گرامی!

از روزی که آخوندها بر ایران، حاکم اقتلویی شدند تا امروز، سالیان سال است که میگذرد و من نمیتوانم بخندم یا دلشاد باشم. غمی سنگین که روز به روز، ضخامت آن به دلیل اخبار هولناک وقایع میهنی بیشتر میشود، قلبم و روحم را به سختی آزار میدهد. همش نگرانم. آنقدر نگرانم که شبانه روز چشمانم به میهن، دوخته شده و انگار که بر روی این کره زمین و در آسمانها، هیچ چیز دیگری نیست سوای میهنی به نام ایران و مردمش. برای من و در نظرم از روزی که یاد میدهم، مردمم را به هر گونه ای و نژادی و چهره ای و زبانی و گویشی و آداب و رسومی و دینی و مذهبی و امثالهم بودند، با جان و دل  دوست داشتم و هنوزم دوست دارم. برای من، معیار، ایرانی بودن و انسان بودن مهم بود و هنوزم مطرح و مهم است. ولی دریغ و هزاران افسوس که سالیان سال است «مفهوم میهن و مردم» در گردابهای هلاکت آور «مذهبی/دینی/ایدئولوژیکی و فرقه ای و قومی و امثالهم» لت و پار شده است و حاکمان بی لیاقت نیز از این وضعیّت، نه تنها تا کنون، بهره برداریهای قدرتمدارانه کرده اند؛ بلکه به گسترش و دوام آنها با تمام توش و توان تبلیغاتی خودشان سعی بلیغ کرده اند.

مسئله دوباره ایرانی شدن در کنار همدیگر به این منوط است که هر گرایشی و سازمانی و حزبی و گروهی و کانونی و انجمنی و اتّحادیه ای و صنفی، مسئله «میهن و مردم» را فراتر از علقه های «عقیدتی» خودش بداند و سفت و سخت به چنین پرنسیپی وفادار بماند و از آن، مدام حمایت و دفاع و در صدد بال و پر دادن آن بر آید تا بتوان در مقابل حکومت گیوتینداران الهی، صف آرایی خجسته و با شکوه و بسیار زیبایی را برافراشت. امّا وقتی که «عقیده/دین/مرام/مسلک/ایدئولوژی/حزب/سازمان/تشکیلات و امثالهم» اولویّت و ارجحیّت داشته باشند، آنگاه اعضاء و کنشگران و معتقدان، تمام همّ و ذکرشان این خواهد بود که مردم ایران را در جامعیّت وجودی، تابع عقیده و ایدئولوژی و مرام و مذهب و دین و مسلک خودشان کنند تا بتوانند بر مردم به نام همان «عقیده/دین/مذهب/ایدئولوژی مشترک»، حکومت ابدی داشته باشند. تا زمانی که سازمانها و گروهها و احزاب عقیدتی وجود دارند و فعّال مایشاء هستند، حکومت فقاهتی دوام خواهد آورد و به هر جنایت و تبهکاری اقدام خواهد کرد و هرگز به هیچکس بر روی کره زمین و حتّا مردم ایران، برای جنایتهایی که مرتکب میشود، پاسخگو نخواهد بود؛ زیرا توجیه جنایتهای خودش را به اوامر الهی حواله میدهد و ادّعا میکند که من فقط در مقابل «الله» مسئولم؛ نه عبیدش!.
بردارید نگاهی سرسری به تمام شبکه های اجتماعی و تلویزیونها و رادیوها و وبسایتها و وبلاگها و ولاگها و غیره و ذالک ایرانیان در سراسر دنیا بیفکنید. ایرانیانی که مدّعی هستند به شدّت مخالف حکومت فقاهتی و انگلهایی مفتخور و خبیث به نام آخوند هستند. ببینید و بسنجید و برآوردکنید میزان تحصیلات و امکانات مالی و نفوذ و نقش اینهمه مخالفان به ظاهر را – یا شایدم جدّی را- و سپس بکوشید حساب دو دو تا چهار تا کنید و از خود بپرسید که اینهمه تضاد و تناقض و کشمش و دشمنی و نفرت و رقابت و حسادت و بی مسئولیّتی و عملا بی خاصیّتی حضرات مدّعی اپوزیسیون در کجا میتواند «ریشه» داشته باشد؟. بکوشید به پسزمینه ها و سایه ها و کتمانگریها و لاپوشانیها و تظاهر کردنها و توجیهات و غیره و ذالک راه پیدا کنید تا بتوانید چشم اندازی روشن از وضعیّت پراکتیکی و ادّعاهای گفتاری حضرات به دست آورید.
مشکل ایران، حکومتگران فقاهتی با دستگاههای سرکوبگر و حتّا بیگانگان منفعت طلب نیستند؛ بلکه مشکل کلدی ایران، مخالفانی هستند که هیج تصوّری از مفهوم «میهن و مردم» ندارند؛ سوای سیاه لشگری که باید در خدمت عقاید فرقه ای و حزبی و سازمانی و تشکیلاتی حضرات در آید. این است رمز و راز، ذلالتهای چهار دهه ای مردم ایران در سیطره حکومت آخوندی و پیشتر از حکومت آخوندی نیز، دقیقا علقه های عقیدتی و مذهبی و حزبی و گروهی و فرقه ای و سازمانی و تشکیلاتی بود که کنشگران و اضاء و هوادارانشان به دلیل فقدان «بینش تاریخی» و «بلاهت ذاتی و عدم آگاهی پیش پا افتاده از تاریخ و فرهنگ ایرانیان و همچنین نشناختن وضعیّت و آداب و رسوم و زبان و مسلک اقوام ساکن ایران» توانستند در اقدامهای حماقت آلود و خشونتهای خودخواسته و برنامه ریزی شده، پایه های نظام «پادشاهان پهلوی» را همچون موریانه از درون بخورند و آن را از پا در آورند؛ طوری که محصول اقداماتشان تا امروز در خدمت و تسلیم مطلق کردن ایران و مردمش به گروهی از شنیعترین جنایتکاران تاریخ بشر مختوم شده است.
امروزه روز، آنانی که میخواهند از شرّ یسل کشان الله، آسوده شوند، هیچ راهی دیگر ندارند سوای اینکه «میهن و مردم» را فراتر از تمام علقه های عقیدتی بگذارند و به نام «میهن و آزادی و مردم در جامعیّت وجودی»، در کنار یکدیگر بایستند برای مصاف با گیوتینداران خبیث الهی و پا به پای همدیگر، سرود «ای ایران، ای مرز پُر گهر» را با صدایی رسا و تندرسان فریاد بزنند و هرگز دمی واپس ننشینند و سکوت نیز نکنند تا روزی که زمامداران و ارگانهای حکومت فقاهتی در تمام جلوه هایش خلع ید و معزول شوند و برای همیشه از داشتن نشانه ای خردلسان نیز در تاریخ و زندگی اجتماعی ایرانیان محو و پاک شوند؛ آنهم اگر مدّعیان اپوزیسیون و ایراندوستی به راستی «ایرانی» هستند و هنوز «خون بابک و مزدک، آریوبرزن و ابومسلم خراسانی و اسپهبد فیروز و المقنع و استاسیس و آذرک و طاهر ذوالیمینین و مازیار و افشین و یعقوب لیث صفّار و اسفار پسر شیرویه و ماکان دیلمی و مرداویج و صدها و هزاران نفر همچون این عزیزان» در رگ آنها میجوشد و سرمشق و حیاتبخش لحظه های وجودی آنها هستند. این گوی و این میدان! پهلوانان رادمنش به پیش!
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
چ., 24.01.2024 - 15:23 پیوند ثابت
بهمن

عنوان مقاله
مایی که وجود نداشت

حرف حساب جواب ندارد و حق با نویسنده محترم است.
هنوز هم جریانی بنام ما مردم وجود ندارد و گروهی خود را نماینده مردم می‌شمارد.
کارشکنی از همین گروه های مدعی است که ظرفیت و توان لازم را برای یک برنامه کوتاه مدت ندارند.
متاسفانه تجربیات تاریخی مانند همین حکومت اسلامی و دوران شوروی نقشی درباورهای جریان چپ و دینی نداشته است.
جریان چپ ازآغاز َسال57 تا امروز مدافع نظام اسلامی دشمنی با غرب بوده است.
اعلامیه ده مهر گروه توده ای ها به‌صراحت می‌گوید هنوز به نابودی جهان سرمایه داری و دفاع از نظام اسلامی باوردارد، درحالیکه مسکن خود را از روسیه به غرب انتقال داده اند.
جریان مهم دیگر دینی مانند مجاهدین خود رادرخدمت غرب و دولت یهود قرارداده اند و هنوزدر انتظار حمله غرب به ایران هستند.
فاجعه سال 57 کشور ما رااز درون منفجرکرد و تنها راه حل شرکت همه برای یک نظام قانونی در کشور است.
خمیرمایه ویا فرهنگ میهن دوستی از سوی جریان چپ ودینی نه تنها وجود ندارد بلکه بیش از صد سال است که چپ سر ستیزه جویی دارد.
ما درایران یک آخوند میهن دوست نداریم که دغدغه خاطر ایران و منافع مردم را داشته باشد.
گروه ههای تجزیه طلب کرد متاسفانه تحت تربیت واندیشه چپ نه تنها مخالف دمکراسی هستند بلکه طرفدار جنگ داخلی و دخالت خارجی میباشند و همکاری آنها با دولت اسرائیل خود گویاست.

چ., 24.01.2024 - 13:17 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.