Skip to main content

● ادبیات

آ. ائلیار

Üzümə baxıram, oyulub boşalıbdır! O, məndən geçib gedən, yox olan ana kimi. O ki, mənim simamdan suvay, və bir ac qışqırıqlı uşaqdan başqa, özündən heç bir nişan, qoymadı qalsın.

به چهره ام می نگرم . سوراخ و پوک و تهی شده است! به مانند آن مادری که از من عبور کرد و ناپدید شد. و چیزی هم از خود باقی نگذاست . جز چهره ای که من دارم. و بچه ای که گرسنه جیغ میزند
آ. ائلیار

Kaftar! Göz-yaşı ilə əqd olarmı? Xam xəyaldasan. Mən öz sevgim ilə evlənmişəm. Mənə Nux`sər deyərlər, arzuyun könlündə qoyaram. Dünyayın odlaram

کفتار! تو خیال میکنی عقد کرده ای. عقد با گریه عقد نیست. من با عشق خودم عقد کرده ام. به من میگن نوخ سر. آرزوی ات را به دلت میگذارم. دنیایت را به آتش میکشم
مهرداد صمدزاده
اما آنچه فیلم بر آن تاکید دارد نه سرنگونی رژیم‌های خودکامه، بلکه روش جایگزینی آنها‌ست که راه رسیدن به جامعه دمکراتیک را ممکن یا غیر ممکن می‌سازد. . این شورشی است کور و عاری از هرگونه محتوای دموکراتیک که اساسا هدفی جز حذف شخص دیکتاتور را ندارد. تمرکز دوربین بر حمل عکسهای عالیجناب با نشان حرف X توسط توده‌ی به عصیان درآمده تایید این واقعیت است. چنین است که جنبش لاجرم طریق مدنیت را رها و راه خشونت را در پیش می‌گیرد، راهی که فرجام آن میلیتاریسم و فاشیسم می‌باشد.
بهنام چنگائی
ای آیت الله
لانه ی ددها و دیوها و انگل ها
بگذار،
دست و دل و موهایم آزادانه با باد برقصند.
آ. ائلیار
آرتیمیا قلب آذربایجان است. نگذارید آرتیمیا بمیرد
بهروز مطلب زاده
روز ششم نوامبر سال ۲۰۱۸ برابر است با صد و دوازدهمین سال انتشار هفته نامه ملانصرالدین.
در آینه مبارزات فرهنگی تاریخ یک صدساله اخیر ملت های مشرق زمین، به ویژه درتاریخ پرتکاپوی مردم قفقاز و ماوراء قفقاز و ایران، علیه جهل و خرافات و عقب ماندگی و موهومات دینی و مذهبی، نام جلیل محمد قلی زاده ناشر هفته نامه ماندگار «ملانصرالدین» همچون ستاره ای پر فروغ می درخشد.
میرزا جلیل محمد قلی زاد که بود؟
آ. ائلیار
göyün anası əlvan incə iplər ilə bir şey toxuyur
مادر آسمان با نخ های رنگارنگ اش چیزی می بافد
کتایون آذرلی
در غربت کسی در غرفه های نگاهت نیست
شهلا و. ی. صفایی
تو،
ای دختر انقلاب
ای درد کشیدۀ چهل سال عذاب
تو،
ای فریاد در گلو شکستۀ زنان وطن
زناني كه در انتظار صبح روشن
ميدان ازادی را فتح خواهند کرد.....
سیدعلی صالحی
با این همه ...

با این همه به خواجه سلیمان بگوئید:

نه کشتار کبوتر و نه قتل عام قناری،

ما از رسیدن به رویاهای آزادی

هرگز ناامید نمی شویم.



باری،

بادی وزید،

کاوه نبود

دوشیزه صلح،

حجاب سیاه را

برزمین کوفت،

پرچم سفید ‌برافراشت.
کتایون آذرلی
نویسنده ای مردمی و غیر دانشگاهی که از لواط با مردان روی گردان شده است. "آره تینو" باید سپاسگزار "ایزابلا سقوزا" باشد که او را از ظلالت رهانیده است. او در یک شعر این خبر را به گوش جهانیان می رساند، بی آن که از جزییات اقدام او به طور صریح چیزی بگوید. اما به ما اطمینان می دهد که با وجود همجنس گرایی فطری اش "مدتی است که در ورودی عقب را مهر و موم کرده است"
یک روز از سقوط اخلاقی روحانیون نگران است، روز دیگر شنیع ترین هرزه نگاری های خود را منتشر می کند. مردی است خودساخته، یک رسوایی آفرین کولی....
آ. ائلیار
خدای ات را پس دادیم، و امام ات را-
12 امام داده بودی-
13 امام برایت تحویل دادیم!
دیگر چه دادی که نمی توانی پس بگیری؟


بهنام چنگائی
اعتراض به جنایت ضدبشری یا حکم قطع دست یک انسان به اصطلاح دزد ( بیکار و گرسنه)
آ. ائلیار
جهان به تمامی نگران توست
آی گل آزادی!
طاهره بارئی
رابطه ای نبود
جز انگشتهای اشاره
که مثل الف ابتدا
آسمان را از نو می خواستند بنویسند
منوچهر برومند (م. ب. سها)
ديدى چگونه باد ز هر آشيان ربود
هر پوپكى كه خواست به پرواز پر گشود؟!
ديماه سرد آمد و سوزش به جان نشست
مامِ وطن ز سوزِ دىِ سرد رخ شَخود(١) ؟!
افتاد كاج و سرو و صنوبر فرو شكست
بهنام چنگائی
از این تفِ سربالا،
هان از گل‌های کوچکم سرشار می‌شود
فریادی می‌شوم شاد
بر لبانِ کودکانِ خیزان در برف
و حبابی بر سینه‌ی آسفالت.
و شما در سطل زباله‌ايد
مثل همیشه‌ی زمان
شهین مهین فر
چشمهای تان را باز کنید. امیر ارشد، مصطفی، ریحانه، ندا، سهراب، بهنود، افشین، شهرام، معلم زحمتکش روستایی، فرزاد کمانگر، را ببینید! آنها امروز در خیابان هایند!
حسن جداری
جمهوری اسلامی منحوس تو ای شیخ بار و ثمرش چیست به جز نکبت و ادبار؟ حمهوری حبس و ترور و قتل و شکنجه جمهوری آدمکشی و وحشت و کشتار
کلاغ سخنگو
یکی بود یکی نبود غیر از گلوبال سایتی نبود
مینی بوسی بود نام آور، شوفری داشت کارآور.موقرمزی و فرفری
با معرفت و سرسری...
منوچهر برومند (م. ب. سها)
جوانى پى جستن نان خويش
نشست و بساطى بگسترد پيش
كه شايد فروشد به كس كاسه اى
خَرَدْ نان خورش پر كند طاسه اى
بَرَدْ پيش ِ مامش كه رنجور بود
نِشستَنگهش كلبه اى دور بود
همان مامِ افتاده در دامِ درد
زمانى به جاى پدر شير مرد
پس از سالها رنج و كار مدام
بهنام چنگائی
حضرت آقا! مالک و عاشقِ بلندترینِ شب یلدا
مهین میلانی
زمانه به ما یاری می رساند که گاهی به امیالِ خود در گذشته نیشخند زنیم. امیالی که همه ی جان ما را در برگرفته بود و زندگی را گاهی از ما پس. در مرحله ی انتقالی ی اینیسیاسیون به دوران پختگی یا بلوغ یا گذر از آن فراافکنی های اولیه یاد می گیریم که ذهن ماست که همه ی دنیا را در بر دارد.
س. اقبال
خامنه‌ای لااقل در گزینش مدیران فرهنگی کشور بی‌تفاوت باقی نمی‌ماند. چنانکه آشکارا انتخاب رییس و مدیر برای حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را بخشی از وظیفه‌ی شخصی خود می‌بیند. جدای از این، آنچنانکه در اطلاعیه‌ای که از سوی دفتر او انتشار یافت دیدیم، انتخاب وزیر برای وزارت‌خانه‌های آموزش و پرورش، علوم و ارشاد اسلامی را هم از اختیارات همیشگی خود می‌پندارد. خامنه‌ای حتا ضمن راه‌اندازی و حمایت مالی انجمن قلم، سیاست
یوسف لطیف‌پور
برنامه مرور بر آثار سهراب شهید ثالث که این روزها در لندن جریان دارد بخشی از یک حرکت گسترده‌تر برای شناخت سینمای شهیدثالث است که از سال پیش و با برگزاری برنامه‌های مشابهی در برلین، تهران، بروکسل و مونیخ اوج گرفته. این که این اوج تا کجاها می‌رود و به چه نتیجه‌ای می‌رسد، جای بررسی دارد.
منوچهر برومند (م. ب. سها)
صبحگاهان ،گاه عصيان گشت وباج از رهگذر
شامگاهان تلخ فرجامش به پاى دار بود
خواب خود خواهى گران ،خود محورى ها بيكران
بانى فقر وستم در ملك ما بسيار بود
مردم اندر رنج نادارى ،گريبان چاگ ِ غم
آ. ائلیار
نه بارابارلیق بیلدیلر-نه ده قارداشلیق
سنه جلاد اولدولار-منه زیندانبان...
نه برابری را درک کردند- نه برادری را
و شدند جلاد تو- و زندانبان من.
طاهره بارئی
یا شاید
هیچوقت آنان گل سرخ نبوده اند
بلکه بلبل هائی
با بالا پوش صورتی
که پا نهادند به اقلیم فنجان
تا پنجره هائی رو به سوی سرود مرور کنند؟
رضا مقصدی
زمین
چه تلخ، چه غمناک
با تو حرف زده ست.
تو‌ای تبار ِطربناک ِ پاک ِ دیرینه!
سرود ِ سوگ ِ تو اینک به جان ِ باغم ریخت
یغما گلرویی
.ایمان بیاورید به دستهای خلقی که

خانه خرابی سرنوشت آنهاست

و از سقفهای آوار شده نمی ترسند.

این دستها دوباره

خشت

روی خشت

خواهند گذاشت.
آزاده سپهری
در بَسیاری موارد
روابَطَ کانی منجر بَه
نوعی روابَطَ خانی می شود
که گویا بَه آن
روابَطَ خان-وادگی هم گفته می شود...
منوچهر برومند (م. ب. سها)



به گيتى كه نامهربانى كند
تباهى جهان كامرانى كند

زمانه چو ناسازگار آمدست
جفا در جهان كامكار




بهنام چنگائی
جانِ شیفه، محمود جان!