گفته می شود که حمید سطوتی فرزند محمدباقر سطوتی که زمانی دادستان انقلاب اسلامی تبریز بود و در کشتار و شکنجه هزاران تن در تبریز دست داشته است از خویشاوندان سلمان خدادادی است که اکنون در تهران زندگی می کند، تا کنون هیچ عکسی در هیچ کجا از حمید سطوتی یافت نشده است! تارنگاری به نام حمید سطوتی که یک تارنگار هوادار رژیم است یافت شده است اما روشن نیست که گرداننده آن تارنگار همان حمید سطوتی دادستان است یا کسی است که با وی همنام است؟ http://www.satvati.blogfa.com
آنچه می‌گویید در تئوری درست است. اما کاربست آن در عمل اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار و مستلزم دخالت نظامی دولتهای منطقه و قدرت‌های بزرگ جهانی است. به نظر من، دموکرات‌ها در هرکشوری پیش از هر چیز باید بر حقوق فرهنگی و زبانی این قوم‌ها در واحدهای سیاسی کنونی تأکید کنند. ادعاهای ارضی بنیاد استواری ندارند. شما اگر به نقشۀ آذربایجان بزرگ، ارمنستان بزرگ، کردستان بزرگ در اینترنت نگاه کنید، خواهید دید که همه را برپایۀ روایتی یک جانبه و قوم مدارانه از گذشته به وجود آورده اند. ارمنستان بزرگ بنا به ادعای ارمنیان، سرزمین‌هایی را که کردها در ترکیه و در بخشی از آذربایجان از آن خود میدانند، دربرمی‌گیرد. مرزهای آذربایجان بزرگ را ناسیونالیست‌های آذری برپایۀ برخی نوشته‌های تاریخی تا دیار بکر می‌کشانند. کردها تمام سرزمین‌هایی را که ترکان عثمانی از ارمنیان گرفته‌اند از آن خود میدانند. بنابراین،
به نظر من باید اقدامات جنگ‌جویانه را از هر طرف محکوم کرد و بر دولتهای منطقه فشار آورد تا حقوق فرهنگی و زبانی مردمان خود را به رسمیت بشناسند. والسلام! وگرنه، دور باطل کشت و کشتار ادامه خواهد یافت و در این میان انبوه مردم بی‌گناه قربانی خواهند شد. کمی با چشم باز به اوضاع سوریه بنگرید! از خونریزی نباید دفاع کنید! این را هم فعلاً باید از ذهن خود بیرون کنیم که با تفنگ میتوان این گونه مسائل پیچیده را حل کرد. به تبلیغات دولتهای غربی نیز نباید زیاد اعتماد کرد. این دولت‌ها به سادگی میتوانند رنگ عوض کنند.
به لاچین
زنجیر زنی و قمه زنی را ترکمنهای قزلباش صفوی ( یعنی بخش مهمی از اجداد آذریهای مدعی ترک بودن) از بیابانهای ترکیه با خود به ایران آوردند. تا پیش از صفویه غرب ایران و از جمله آذربایجان ایرانی فارسی زبان و سنی مذهب بودند( البته این مذهب سنت نیز به آنها بزور شمشیر تحمیل شده بود) ترکمنهای قزلباش گرد شاه اسماعیل جمع شدند و شروع به ایرانی کشی به بهانه دشمنی با سنیها کردند. آنها با زنجیر و قمه خود را زخمی می کردند تا برای ایرانی کشی بیشتر تحریک شوند. اکثر ایلات و عشایر غرب ایران در زمان پس ازصفویه بعد از کشتار ایرانیان به ایران وارد شدند. کردهای شرق ترکیه نیز بعد از کشتار یا تبعید ایرنیان فارسی زبان آن منطقه که مذهب شیعه داشتند بدست عثمانیها به تلافی کشتار سنیها در غرب ایران به منطقه وارد شدند.
نویسنده محترم خیال میکند که شاید فهمیدن نوشته اش برای بعضی ها مشکل است. ولی احتمالا خود نویسنده در فهمیدن عقاید آن بعضی ها مشکل دارد. آن بعضی ها میگویند , خانم محترم از تروریزم مقدس سازی نفرمائید. با زبان دیگر: پانیسم درست نیست و تروریسم را مقدس کردن هم به همان اندازه درست نیست. قابل فهم تر از این نمیشود بیان کرد.
دوتا سرباز را در آذربایجان کشتن که ممکن بود تنها امید برای امرار معاش بک خاواده بوده باشند و هرجای دیگر هم همین طور, تروریسم است. از این این ها مقدسات نسازید.
من به شما برای این پرده درانی خرافی نیز درود میفرستم. در حقیقت شیطان واقعی خود همین محمد پسر عبد الله است که عامل بی سرو سامانی جهان عرب و جنگهای کنونی در ایران و کشور های همسایه است. این شیطان خفته در درون جامعه ایران بدون کمک جریان چپ هر گز بیدار نمیشد . شعار های ضد ملی حزب توده مانند مرگ بر شاه و غرب میدان را برای بی وطن های اهل تشیع انچنان باز کرد که خود چپ نیز در محاق ارتجاع سیاه افتاد. این شیعیان مرده پرست بجای خدمت به زادگاه خود و ساختن امکانات رفاهی برای همنوعان خود بیش از 1400 سال است که پول مردم را به دامان ارتجاع سیاه میریزند و شیوخ عرب به ریش مردم اسلام زده میخندند. اسلام ریشه میهن پرستی و انسان دوستی را از مردم ایران گرفته است. شاید یک انقلاب جنسی بتواند از بار خرافات کم کند و و راهیان ان سنگ سیاه عشق
بازی با حوریان بهشتی را در ان دنیا فراموش کنند چرا که جز دروغ چیزی نصیبشان نخواهد شد. بدون شک ارزوی رسیدن به حوری بهشتی و و در حوض کوثر غلتیدن و بدور از رنج جهان یکی از عوامل اساسی تحریک مسلمان بریا رفتن به مکه است.
چندی پیش پلیس کابل مرد جوانی را که قصد بمب گذاری داشت دستگیر کرد و دربازجوئی بدنی روشن شد که الت تناسلی وی در محوظه اهنی قرار گرفته شده است .پلیس کابل علت را جویا میشود و مرد مسلمان میگوید علت محافظت از الت تناسلی در محوفظه اهنی برای این است که پس از انفجار بمب الت تناسلی اسیبی نبیند چرا که بعد از شهادت و رفتن فوری به بهشت به ان الت برای جماع با حوریان بهشتی نیاز دارد. این اسلام ناب محمدی است.
آقای خرمدین نوشته فرموده اید عین نوشته شما « این یکی ملت ایران را که اولین دولت مدون جهان است هنوز هم امتداد دارد را میخواهد امت کند . دیگری هم در شمال ایران در سرزمین پدری من آذربایجان میخواهد ما آذریها را ترک کند . » آقای خرمدین دروغ به این بزرگی را از روی کدام جعلیات تاریخ در آورده اید که ایران اولین دولت مدرن دنیا بوده که شما میخواهید برایش افتخار بکنید ؟ واقعا دنیای عجیبی است . و در ثانی ملت آذربایجان زبانش ترکی است و تمام دنیا این را میداند اگر جنابعالی کم معلومات هستی مقصر خودت هستی چون الان دنیای انترنت با کوچکترین مراجعه یک دنیا معلومات در اختیارت میگذارد .
پاسخی برای خیالبافی به نام "تقاضا" که در این پندار است که این نگارنده "توبه" کرده و به "صراط مستقیم" آمده است و حالا تقاضای سانسور مرا تا اطلاع ثانوی، تا روشن شدن نتیجه ی "آزمایشات" دارد: خیر، از این خبرها نیست! باز هم که کژفهمیدید یا دوست دارید کژبفهمید! تکرار می کنم: پان باوری، اعمال سیستماتیک تبعیض ملی، نسل کشی، شووینیسم در سطح حکومتی و تبلیغ رسانه ای و گسترده ی آن در لایه های مردم، عامل اصلی پیدایش تنشهای شووینیستی در میان ترکها و کردها و آشوریها و ارمنی ها و عربها و فارسها/فارسی زبانها در منطقه است. این نگارنده مانند بسیاری انسانهای دیگر به راه حلهای دمکراتیک برای همزیستی صلح آمیز باور دارد و از حقوق برابر و اختیار ملیتها تا مرز جدائی طلبی دفاع می کند. شیرفهم شد؟!
البته زبان فارسی زبان دوم هفتاد درصد ملل ایران نیست چون این زبان به درد نخور و بی اهمیت برای ملل غیر فارس و زبانیست که امروز جوابگوی نیازهای ملی و بین المللی در سطح جهانی و زبان صنعت علم و تکنولوژی و دنیای اینترنت نیست و زبانی است که تنها در هرات و قندهار افغانستان شاید به درد بخورد .و چون زبانی است که نه با رای گیری و نظر خواهی انتخواب شده و نه زبانی است که در سطح بین الملی و جهانی مثل زبان انگلیسی به درد بخورد نیست و زبانی است که با دیکته و سیاست ویرانگر انگلیس به رضا پالانی قلدر دیکتاتور بعد ازبه حاکمیت کنجانده شدن توسط انگلیس به ملل غیر فارس در اکثریت در جغرافیای ایران با زور و قلدری و جنایت تحمیل شده و مورد قبول هیچ ملتی ازغیر فارس نیست .
با سلام دو روئی را ببینید تا دیروز میگفت ما با پ ک ک (تروریست )فرقی نداریم حال که وضعیت تروریستها روز به روز بدتر میشود میگوید که :
دمیرتاش : پ ک ک نماینده ی حزب دموکراتیک خلق ها نیست
گوناز تی وی : رهبر همصدر حزب کردی دموکراتیک خلق ها ادعا کرد که پ ک ک حزب آنان را نمایندگی نمی کند
به گزارش گوناز تی وی دمیرتاش در گفتگو با روزنامه ی آلمانی سوددویچ زایتونگ در پاسخ به سوال "آیا حزب دموکراتیک خلق ها شاخه ی قانونی پ ک ک است؟" گفت :
پ ک ک نماینده ی ما نیست ما هم نماینده ی پ ک ک نیستیم. دولت تورکیه برای اینکه کارهای پ ک ک را به گردن ما بیاندازید چنین تبلیغ می کند. اما دیدگاه ما نسبت به پ ک ک مانند دیگاه حزب عدالت و توسعه به آنها نیست. کسانی که به ما رای می دهند هم دیدگاهی مانند دیدگاه عدالت و توسعه به پ ک ک را ندارند.
وی همچنین در پاسخ به سوال "آیا حملات پ ک ک به حزب دموکراتیک خلق ها آسیب می رساند؟" گفت :
نه ما به پ ک ک آسیب می رسانیم و نه پ ک ک به ما. پ ک ک برای خودش برنامه های دیگری دارد.
دمیرتاش تاکید کرد که حزب دموکراتیک خلق ها با پ ک ک در رقابت نیست. ما در تورکیه فعالیت می کنیم و در چارچوب قانون اساسی تورکیه هستیم اما پ ک ک در ایران ، تورکیه و عراق هم فعالیت می کند.
لازم به ذکر است که رهبران حزب دموکراتیک خلق ها بارها از اینکه آنان به پ ک ک تکیه دارند سخن گفته اند.
گوناز تی وی
پ ک ک از رمق افتاد / رابطه ی بین قندیل با شهرها قطع شده است
Çərşənbə, 29.09.2015 00:59
گوناز تی وی : گروه تروریستی پ ک ک از حملات هوایی دو ماه ی ارتش خسارات فراوانی دیده است.
به گزارش گوناز تی وی در گزارشی که از وضعیت نبرد با تروریسم در تورکیه منتشر شده است مشخص شده که این گروه تروریستی از رمق افتاده و به وضعیت قبل از 2013 بازگشته است.
گزارش شده است که دیگر پ ک ک نمی تواند از مناطق کردنشین حمایت لجستیکی به دست اورد و مسئولان مناطق عملیاتی در استانهای مختلف شناسایی شده اند.
گروه تروریستی پ ک ک در 11 ژوئیه ی گذشته به صورت یک طرفه اعلام کرد که دیگر به آتش بس با دولت تورکیه پایبند نمی باشند و در تاریخ 20 ژوئیه با به قتل رساندن دو پلیس تورکیه در منزل مسکونی شان حملات علیه این کشور را آغاز کرد. در پی این حوادث ارتش عملیات خود علیه این گروه تروریستی را در 24 ژوئیه با قدرت آغاز نمود.
روزنامه ی صباح در این باره گزارش داده که تا کنون بیش از 1300 تروریست کشته شده اند و زاغه های مهمات و افرادی از کادر رهبری خود را از دست داده اند.
این گروه دیگر امکان برقراری ارتباط با مناطق داخلی تورکیه و حمایت لجستیکی را به سختی بدست می آورد
با سلام از سایت آزاده ایران گلوبال انتظار میرود دانشمندان و اولین هایجغرافیای باصطلاح ایران را معرفی کند
دکتر محمدحسین مبین درگذشت
گوناز تی وی: دکتر محمدحسین مبین، که به دلیل فعالیت‌هایش لقب "پدر جذامیان ایران" را نیز یدک میکشد و رئیس "انجمن کمک به جذامیان آزربایجان" نیز بود، بامداد امروز 28/9 /2015درگذشت.
آقای توکلی برای گذاشتن مقاله هم، کد قدیمی کار نمی کند و من هر بار تفاضای کد موقتی (یک بار مصرف) می کنم.
در ایران گلوبال می نویسم به چند دلیل:
1- به مسئله ملی می پردازد و مخاطبانی در این حوزه به آن مراجعه می کنند.
2 - یک فوروم همگانی است که می توان در آن بدون واسطه و بسرعت گفتگو کرد.
3 - زمان و چگونگی نشر در اختیار نویسندگان است و نیازی به طی کردن روال معمول برای انتشار مطالب نیست.
4 - سانسور در آن اعمال نمی شود.
5 - گفتگوهائی را در شبکه های اجتماعی، بدون توجه به سطح، پرستیژ و ضعف و قدرت آنها، دنبال می کنم.
6 - باوری به رعایت هیرارشی و طاقچه بالا گذاشتن این و آن ندارم.
از ایران گلوبال در واقع نا امیدم، به چند دلیل:
1- رو به بی محتوائی، آشفتگی و بی پرنسیپی روز افزون می رود.
2 - بسیاری از مطالب و کامنتها بدون رعایت قوانین رسانه ها و مطبوعات آزاد در آن منتشر می شود.
3 - میدانی شده است برای نویسندگان و کامنت گذاران مجهول الهویه و بی مسئولیت.
4 - مدیریت آن اقدامی جدی برای حل این مشکلات نمی کند.
آقای توکلی به "کلمات تند و رادیکال" اشاره کردند که "میراث چپ" است. منظور ایشان را متوجه نمی شوم.
من هنوز بر این باورم که پان ایرانیستها "مرتجع" هستند و جریانهائی از آنان "ادبیات مزورانه ای" دارند. زیرا با تزویر می نویسند و واپسگرا هستند. خوب شد؟
"ارتشهای فاشیستی" یعنی ارتشهائی که در نسل کشی های قومی شرکت می کنند و در خدمت کودتاگران و رژیمهای دیکتاتوری هستند. بحثی با شما در مورد جایگاه اردوغان ندارم که تکراری می شود.
کسی به نام "سهیل" به نکته ی مهمی اشاره کرد که از نظر دور مانده است: "آنها که برای کوبانی به عنوان شهر کردی شعر می سرایند و اشگ تمساح می ر یزند فراموش می کنند که در آن شهر عرب و ارمنی و ترکمن هم می زیستند. از حقوق فرهنگی مردمان گوناگون آن منطقه دفاع کنیم. در دام خاک پرستی نیفتیم."
در این مسیر باید بیشتر نوشت و گفتگو کرد. بسیار ممنونم.
مقام‌های جمهوری اسلامی در مورد برخی گزارش‌ها مبنی بر احتمال «ربوده شدن» شماری از فرماندهان سپاه پاسداران در جریان حادثه منا در عربستان سکوت کرده‌اند.
به گزارش دیگربان، برخی رسانه‌های جهان عرب گزارش کرده‌اند که در جریان حادثه منا، سازمان «موساد» اسرائیل با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت عربستان اقدام به ربودن شماری از مسئولان سپاه پاسداران کرده است.
علی اصغر فولادگر٬ رئیس دفتر مطالعات راهبردی سپاه پاسداران از فرماندهان سپاه است که گفته میشود در این حادثه مفقود شده است.
حسن دانش، فؤاد مشغلی، عمار میر انصاری٬ حسن حسنی و شمار دیگری از نیروهای سپاه پاسداران و دفتر بعثه حج ایران از جمله مفقودان این حادثه اعلام شده‌اند.
مقام‌های جمهوری اسلامی تاکنون به این گزارش‌ها واکنشی نشان نداده‌اند٬ اما به شدت از عربستان برای همکاری نکردن در شناسایی کشته شد‌گان و پیدا کردن مفقودان و انتقال پیکر قربانیان به ایران خشمگین هستند.
پیش‌تر گزارش‌هایی در خصوص مرگ برخی فرماندهان سپاه و مقام‌های حکومتی ایران در حادثه منا منتشر شده که مقام‌های ایران ترجیح داده‌اند در این‌باره نیز سکوت کنند.
تمام اینهایی را که ردیف کردی ، در باکو و استانبول و اوران اوتان و اویغورستان و مغولستان و ترکستان میشود ملاحظه کرد . ارمنی کشی و کرد کشی اخیر گرگزادههای ترک را لابد در رسانه ها دیده اید ؟
کاربر گرامی (فرستاده شده توسط B)...لطفآ به پسر عموی همسایه اتان پیشنهاد بکنید که چند مدتی در این کشور ( مادر) استراحت بکنند و با اشخاصی که بخاطر فقر, کلیه هایشان را می فروشند رفت آمد داشته باشد تا از نزدیک با سرزمین ( مادری) بیشتر آشنا بشوند. در ضمن بخاطر بر انگیزه کردن هر چه بیشتر میهن پرستی میتوانید ایشان را به تفریحات سالم از جمله به دار آویحتن هم میهنان از بالای جرثقیل های ساختمانی در ملع عام و در ساعت 6 صبح راهنمائی بفرمائید. استدعا میشود که ایشان را در روز های عاشورا برای استراحت کامل با قمه زنان و زنجیر زنان خیابان ها آشنائی بدهید تا هر چه زودتر الحاق این دو سرزمین به سر انجام برسد. شما اصلآ نگران اسم های « تجزیه طلبان» نباشید . ما همه تجزیه طلبان در خدمت گذاری حاضر خواهیم بود.
در جواب شیروخورشید اینها مهره فارسها در اذربایجان هستند...هرچی جنایتکار در اذربایجان دیدیم یا فارس بوده یا دست پرورده فرهنگ و حکومت فارسی ...خودتون مقایسه کنید..توی جمهوری اذرباجان خبری از این همه تجاوز و جنایت نیست ...حالا سری به مطبوعات فارسستان بزنید!!!!انسان حیرت میکنه...به مهاجرت فارسها و کرودها به تبریز و ارومیه متاسفانه جنایات در این شهرها زیاد شده...خودم شاهد بودم که 4 کورد رو به اتهام تجاوز و ادم دربایی 20 دختر معصوم دستگیر کردند!!!
جالب اینجاست فارسها سعی دارند با نشان دادن چهره ترکها خودشون رو به دنیا زیبا رو نشون بدن ...از محمد گلزار تبریزی بگیر تا بسیاری دیگر!!! در کمال پررویی دختران زیبا رو تهران رو فارس معرفی میکنند در حالی که اگر سر به شیراز و اصفحان بزنید و بوشهر که فارسها خالص زندگی میکنند از فرط زشتی و سیه چردگی حالتون به هم میخوره!!!
کلا فارسستان افغانستان و پاکستان یا همون پارسستان یکیند ...همه غرق در ... ...و در زشتی زشترین و بد نژادترین و جنایتکارترین ملت دنیا ...به پاکستان برگدید ای هندی زاده ها!!!
ای شیروخورشید ... به چهره سیاه سوخته خودت در اینه نظری افکن وخجالت بکش ... چشم دیدن بهشت جمهوری اذربایجان رو نداری که در منطقه ای که فارسها به ... همه فارسها در ظاهر خودشون دوستار اذریها نشون میدن و در باطن دوست ندارن یک اذری زنده بمومنه!!! چهره زیبای اذری وکشورهای ابادشون باعث حسادت فارسهات..همه فارسها به دنیال ازدواج با اذریها برای اصلاح نژاد هستند...ای اذری بیدار و قدر خود دان ...
مژده به علاقمندان خرید استانهای کشور . هرچه زودتر چمدانها را بسته و این بار نه از المان شرقی بلکه از لندن و پاریس لوس انجلس رهسپار ایران شوید . حراج قرن است صاحب خانه د رایران نیست و اموال از شهرو روستا و استان و بخش به فروش میرسد. در این ایران فروشی قرن دولتهای اسرائیل و اعراب و امریکا وشرکتهای چند ملیتی مانند حزب توده و فدائیان خلق و سازمان رجوی و غیوران تجزیه طلب و روشنفکران جهانی و اخوندهای اهل تشیع و همه وو همه به شما برای فروش ابدی ایران به نازلتذرین قیمت و بدون پیش پرداخت کمک میکنند. عجله کننید و این فرصت بدست امده را از دست ندهید که پشیمانی سودی ندارد .در ضمن نیاز مبرم به داشتن رئیس جمهور های دائمی با تجربه و مجرب در کار های تجزیه طلبی و جنگ افروزی و دشمنی است هرچه زوتر با رهبر ی احزاب و سازمانهای چپ .
پسر عموی همسایه مان که از آذربایجان شمالی آمده بود میگفت غالب مردم برای الحاق و بازگشت به کشور مادر یعنی ایران روزشماری میکنند و اکنون لیست نام تجزیه طلبان و نوکران ترکیه را تهیه کرده اند تا آنان را به دولت آینده در ایران تحویل دهند تا بقیه عمرشان را د رجزایر کیش و قشم و خارک بگذرانند و دیگر برای مردم غزل تجزیه و خداحافظی در عمرشان نخوانند و.
perso-centralism هم در ایران نفسهای آخرش را میکشد. یکی از دوستانم که تازه آذربایجان جنوبی برگشته, میگفت, به هر خانه ایکه رفتم بحث فقط از احیای هویت ملی آذربایحانی بود. احیای شعور هویتی امری طبیعی است و حالا روندی بین ملت آذربایجان به خود گرفته , که هیچ قدرتی قادر به مهارش نیست. آذربایجانیها به هیچ ملتی نفرت ندارد مگر آنان که یکقرن است زور گفته اند و میخواهند ادامه دهند. آذربایجانیها به همه ملل همسایه و غیر همسایه با دید رفاقت و برابری نگاه کرده اند.
کدامیک بیشتر آسیب میزنند روسپی های سیاسی که فکر خود را میفروشند یا تن فروشی که تن نحیف خود را میفروشد ؟ به صورت کدامیک با ید ت ف انداخت .
با تا سف که زنی از روی استیصال و هر گونه دیگری احتیاج دست به اینکار بزند ویا این کار را پیشه خود می کند. تا سف چند برابر دارد روسپیان سیاسی یک روسپی تن و بدن خود را در مقابل مبلغی میفروشد اما افکار و فکر خود را نمی فروشد حتی نزدیکان خود را هم نمی فروشد اما با تا سف روسپیان سیاسی از راست مرتجع تا چپ مرتجع همچی را میفروشد . دو خریدار اصلی بازار اینها هم انگلیس و روسیه است خوب پول و امکانات در اختیار شان می گذارد. این یکی ملت ایران را که اولین دولت مدون جهان است هنوز هم امتداد دارد را میخواهد امت کند . دیگری هم در شمال ایران در سرزمین پدری من آذربایجان میخواهد ما آذریها را ترک کند .
خرمدین از آذربایجان
حالا کجایند ایران ستیز های توهم پردازی که فکر میکنند با دشنام و دروغ میتوانند تاریخ و فرهنگ ایران را نفی کنند. ایران ستیز ها وقتی با نوشته های مستدل و علمی مانند مقاله بالا روبرو میشوند از صحنه غیب میشوند. ایران ستیزها دنبال ذهن های ساده و نا آگاه میگردند تا دروغ های خود را همراه با تعصب نژادی و قومی به آنها قالب کنند و به این شیوه زمینه نفرت و جنگ قومی را در ایران فراهم کنند.
این پیروزی در صورتی بدست امده است که 40 درصد ساکنان کاتالونیا, اسپانیائی هائی هستند که در زمان فرانکو, برای برهم زدن بالانس اتنیکی در شهرهای کاتالان اسکان داده شده اند. هفته پیش از یک ملت 7.5 ملیونی 1.5 ملیون نفر در بارسلونا دست به تظاهرات زده و مارش استقلال سر دادند که در نوع خود بی نظیر بود. اسپانیا از سیاست هویچ و چوب انگلیسی که در اسکاتلند موفق عمل کرد را در پیش گرفته است. بانکها و شرکتهای بزرگ با تهدید به ترک کتالونیا چوب و وعده های پوچ اختیارات بیشتر توسط دولت مرکزی هویج آن است.
آفرین به این انسان های شجاع که سخن حق همه مردم ایران را میگویند و از رژیم رسوای جمهوری اسلامی نمی ترسند. هرکس میتواند باید به این مردم آزاده بپیوندد و از حق ملت خود حمایت کند.
جناب فلکی اولا در دوره شاه هیچ موقع اینطور نبود, در ثانی برای چه اینها هر کدامشان یک متر ریش بلند کرده اند؟ سر هر چیز صلوات بفرس کجا, روسپی صادر کردن کجا؟
این عکس و عکس هایی از این دست در دنیای مجازی است که چنین بازتابی پیدا می کنند. در زمان شاه هر روز در شهرهای ایران به ویژه در تهران از این برنامه ها دایر بود. شما هر وقت اراده می کردید، دختر جوانی در آپارتمان شما حاضر می شد. فردی یا جمعی برایش علی السویه بود. مهم دستمزد بود. یادم است یک بار در تهران در بحبوحۀ انقلاب دختر جوان زیبایی به من گفت که سکس جمعی را با سربازان امریکایی خیلی دوست داشت. آنچه در جمهوری اسلامی حال به هم زن است، مشروعیت دینی دادن به فحشا به توسط آخوندهاست. البته من مخالف نامۀ محمد نوری زاد نیستم. ایشان بر ضد شاه انقلاب کرد زیرا آن رژیم را رواج دهندۀ فساد و فحشا می دانست. غافل از اینکه رژیم انقلابی اش در این زمینه می رفت که دست رژیم شاه را از پشت ببندد.
من با نظرات آقای لاچین Lachin کاملا موافقم . مسئله را به این طرف و آن طرف نکشید مقصر هم دولت مردان هستند و هم ما مردان. و این که تخمین زد این خانم کجائی است و متعلق به کدام ملیت است بدترین برخورد به مسئله است
فرض هم گیریم که ایران قدرت منطقه ای است؟ که چی حالا؟ وضعیت مردمش چطوره؟ قدرت بودن منطقه ای تن فروشی دختران ایرانی در مشهد به زائران عراقی، نبود آزادی، خشکسالی و بی لیاقتی و سو مدیریت خیلی افراد رو توجیه میکنه؟ کوروش کبیر تموم شد، حالا ظریف و قدرت منطقه ای و شکست لابی اسراییل و غرورهای کاذب دیگر دل مشغولی جدید ایرانی ها شدند.
به جای توجیه و اینکه ایران چی به دست آورده، به مردم آگاهی بدهید که از حق خود دفاع کنند. از جمهوری اسلامی بپرسید که‌چرا اصلا باید این همه هزینه میکرد که در آخر چیزی کمتر از آنچه میخواست به دست آورد. واقعا اگه جمهوری اسلامی از بین بره، کار و کاسبی مقاله نویس ها و تحلیلگران سیاسی ایران و رادیو تلویزیون بدجور خراب میشه.
افرادی که با نامهای جعلی غیر معقول همچون " ضد متظاهر " ، زود نزول " ، " ضد گرگ " و نامهایی شبیه این کامنت می نویسند که احتمال دارده فقط یک نفر باشند با نامهای محتلف ، هرگز اعتقادی به حقوق اولیه زبانی 30- 35 میلیون ترک ساکن ایران ندارند ، اینها شمشیر را از رو می بندند و هر کس در مورد این حق اولیه و ابتدایی انسانی مطلبی بنویسد آنرا پان ترک می نامند ، برای آنها مهم نیست اصلا مفهوم پان تورک چیست ، برای آنها مهم آنست که کسی در مورد تدریس زبان غیر فارسی در ایران حرفی به میان نیاورد ، تصور اینها مثل گفته حداد عادل است که گفته بود : " اصل 15 قانون اساسی برای ترکهای ایران اجرا شده و آن اینکه پدران و مادران ترک بدون مانع با فرزندان خود به زبان ترکی صحبت می کنند " ! گستاخی را نگاه کنید !
یعنی اگر حداد نا عادل و حدادهای دیگر اگر می توانستند جلو ترکی حرف زدن پدران و مادران ترک با فرزندانشان را در منزل هم بگیرند این کار را میکردند ، چون این کار شدنی نیست آنرا حقوقی میدانند که اصل 15 قانون اساسی به آنها داده است !! حالا این " زود نزول" ها و غیره اگر حقی بر غیر فارسها در تحصیل و تدریس به زبان خود در مدارس قائل هستند بنویسند تا ما ببینیم خط قرمز آنها کجاست که آنرا رد نشویم ! آن حالتی که آقای لوایی در مورد دختر 7 ساله آذربایجانی می نویسد سرنوشت همه ترکها و غیر فارسهای ایران است که حقیقت انکار ناپذیر است نه تفکر پان تورکیستی و غیره . و طبیعی است این ظلم از طرف هر دولت و هر گروه و قوم و ملت شود ، و یا این تفکر شوونیستی از طرف آنها تائید شود محکوم است و باید نسبت به این طرز تفکر اعلام انزجار نمود.
تظاهرات مجاهدین سیاه پوست علیه حضور روحانی در نیویورک!
Posted on 25 سپتامبر 2013 by .
براى چى امروز اومديد اينجا؟
چون دلمون براى اينا مى سوزه
براى كى؟
همين ها ديگه كه اذيتشون مى كنند.
كى دقيقاً كى رو اذيت مى كنه؟
م م م م م
شما هوادار مجاهدين هستيد؟
م م م م م
از كجا فهميديد اينجا تجمعه؟
كليساى محل بهمون گفت كار خوبيه.
مى دونيد اين ها كى هستند كه عكسشون روى جليقه تون هست؟
آدم هاى خوبى هستند. براى آزادى و اين ها…
اسمشون رو مى دونيد؟
م م م م م
ممكنه ازتون عكس بگيرم؟
… با خوشحالى سر به سر هم مى گذارند و سه نفرى جلوى دوربين ژست مى گيرند…
Niusha Boghrati
دوستان... تفی که بایستی انداخته شود بایستی به صورت ما (( مردان)) انداخته شود چون ما مردان هستیم این « بازار» را گرم نگه میداریم.. شغل تن فروشی نه به اسلام ربطی دارد , نه به مسیحیّت نه به یهودیّت و نه.....این مردان هستند که حتی با داشتن زن وبچه , راهی این نوع « بی راهی ها» میشوند. عرضه و تقاضا مکمل هم دیگرند. در کشورهای غیر اسلامی این « بی راهی ها » حتی به کاخ سفید واشینگتون در امریکا و وست مینستر لندن هم کشیده شده است. کاربری که نوشته است که (( از قیافه و چهره و آناتومی این زن معلوم است که کرد است)).. اولآ این شخص یک « انسان» است چه ربطی به « کرد» بودن دارد. تازه فرض کنیم که این «کرد» خارجی هم باشد چون ( غیرت) این کاربر قبول نمی تواند بکند که این شخص ایرانی باشد, توصل شده به آناتومی و چهره و قیافه کذابی.حال می پرسیم با بودن این شخص به عنوان ( زن کرد ) از کشورهای هم جوار, آیا
, وظیفه انسانی تو و ما را نسبت به هم نوع خود کم میکند؟ این زن اصلا « کرد» نباشد , سیاه پوست باشد. آن وقت چه خواهیم گفت؟ اگر جواب ما ((به ما چه؟)) باشد, متاسفانه از انسانیت دور هستیم. ثانیآ باکدام میعارهای « آناتومی» شما این شخص را ( غیر ایرانی) می دانید؟ لطفآ در کامنت دیگر بیشتر توضیح دهید.. دوستان.. ژاک برل این خواننده مشهور فرانسوی ترانه مشهوری دارد بنام ( در لنگر آمستردام ).. این ترانه را به روسپی های آمستردام خوانده است. شما را دعوت به شنیده این ترانه مشهور میکنم.
https://www.youtube.com/watch?v=n2kkr0e_dTQ
ادامه:
اگر بین من و ما ارتباطی ایجاد شود که «مای سیستمی»-مای دوم( سیستم در خدمت اجتماع و انسان) - را تولید کند در آن صورت «من و سیستم و اجتماع» هر کدام ضمن استقلال خود در ترکیب میتوانند به یک «نظم انسانی و اجتماعی» دست یابند. و بیگانگی سیستم با افراد و افراد نسبت به یکدیگر از میان برخیزد. روشن است که رسیدن به این هدفها تنها به صورت اجتماعی ممکن است. نه گروهی و فردی. نیاز به شرکت همه ی مردم هست در تعیین چگونگی سرنوشت خود. و رهایی از بیگانگی عمومی و بیگانگی با خود.
من و تو و ما در نوشته های کافکا مطرح شده و او اگویسم ایجاذ شده توسط سیستم را بخوبی نشان میدهد.
از ذکر مثالها در میگذرم که نوشته مختصر شود .
متد بر خود به آثار کافکا
گفتیم
انسانها با سیستم بیگانه و با خودشان بیگانه میشوند.. در خانواده- در عشق و دوستی و در شغل و کار و...
در این میان ادبیات میکوشد از راه ایده-محتوا - و اشکال هنری-قالب- در ایجاد زندگی زیبا یاری کند. با نشان دادن زشتی ها، پوچی ها، گندیدگی ها، بیگانگی ها ، و زیبایی ها و مبارزات.
با دو متد به کافکا و آثارش برخورد میکنند:
1- با توجه به زندگی شخصی- مثل نویسنده آلمانی Fingerhut و برخی های دیگر.
2- با توجه به ایده و کار هنری.مثل برخی نقادان .
الف - برخی ها زندگی کافکا را در نظر گرفته میگویند : او مریض، تحت اقتدار پدر ، شکست خورده در عشق،گریزان و بیگانه با محیط، یهودی تحت تبعیض و فشار، بی علاقه به شغل خود بود و بر این زمینه آثاری که نوشته بازتاب زندگی شخصی بد اوست. و از این رو نیز این نوشته ها یأس آلود اند.
ب- نظر دیگر میگوید کافکا و هر نویسنده ی بزرگ دیگر بر اساس زندگی و تجارب خود و دیگران ، محیط را به شکل هنری و عموم بشری بازتاب میدهد . اینجا تعیین کنند برای کیفیت نوشته «عناصر هنری و عموم بشری» ست نه زندگی شخصی. هر چند که زندگی شخصی نویسنده در آثار او تأثیر گذار است.
درست است که کافکا زندگی خوبی نداشت ولی ندیدن عناصر عموم بشری و هنر ی آثار او به معنای آن است که ما به دیدگاه ناقص الف بغلتیم. و عمل کرد سیستم جامعه را فراموش نماییم.
دیگاه ب در حقیقت سنتز زندگی شخصی و زندگی عمومی ست و نسبت به نظر اول کامل است. متد اول دید علمی نیست. چرا که عناصر هنری و عموم بشری را ندیده میگیرد. دنیای هنری دنیایی ست که از نو خلق میشود. هرچند از دنیای واقعی یا خیالی آب میخورد.
کافکا در آغار به اکپریونیسم توجه داشت ولی عمدتاً آثار او را می توان جزء مکتب ادبی سمبلیسم نامید.
او برای به کار گیری سمبل ها آنها را به دقت مهندسی میکند: مانند تعداد چیزهایی که سه عدد هستند. درها. آدمها و... در مسخ. یا سمبل به کار گیری نام فلیسه و تعداد حروف در نام قهرمان داستان -یا نزدیکی معنی دهقان و کشتزار در نام خانوادگی. Felice Bauer در ارتباط با نام قهرمان داستان حکم (Das Urteil)؛ فريدا براندنفلد (Frieda Brandenfeld) ؛ یا نوشتن قسمت های غیر ردیفی در رمان. مثلا نوشتن فصل اول داستان بعد آخر آن. و بعد قسمتهای میانی. و غیره.
----
منابع مراجعه شده= Baxılmış qaynaqlar
0-Jürgen Habermas:Der philosophische Diskurs der Moderne
Modernin Fəlsəfî Diskursi=
1- : پیام کافکا -هدایت=S.Hedayət: Kafkanın peyğamı
2- بیگانگی درآثار کافکا- م. فلکی M. Fələki: Özgəlik, Kafkanın əsərlərində
3- Çevrilmə=Die Verwandlung
4-Qəsr=Das Schloß
5-Məhkəmə prosesi=Der Prozess
6-Ac sənətçi =Ein Hungerkünstler
7-Hökm=Das Urteil
8-Atama məktub =Brief an den Vater
9-Qətl =Der Mord
Cəza koloniyasında =In der Strafkolonie-10
Kənd həkimi =Ein Landarzt-11
12- ...Və sa
برای مسائل آن منطقه راه حل ساده ای وجود ندارد. فعلا باید سعی کرد که نفرت های قومی شدت پیدا نکند. آنها که برای کوبانی به عنوان شهر کردی شعر می سرایند و اشگ تمساح می ر یزند فراموش می کنند که در آن شهر عرب و ارمنی و ترکمن هم می زیستند. از حقوق فرهنگی مردمان گوناگون آن منطقه دفاع کنیم. در دام خاک پرستی نیفتیم. شما از کدام تاریخ سخن می گویید. تاریخ را هرقومی به سود خود می نویسد. دستگاه های تبلیغاتی غرب اکنون به سود کردها به کار افتاده اند. فردا می توانند آن ها را رها کنند و به سود قوم دیگری در آن منطقه تبلیغ کنند. ذهن روشن و روح بزرگی می خواهد که در این آشقته بازار بی رحم آدم بازیچه این و آن نشود.
«سیستم حاکم» بریک جامعه یا جامعه ی بشری،نظم و ارتباطات عناصر تشکیل دهنده ی جامعه و عمل این نظم است.
در جامعه ی بشری «سیستم برده داری نوین» حاکم است. از عملکرد های مهم این سیستم تولید فنومنهای«بیگانگی»، «پوچی زندگی» و از این راه «نابودی حیات» است. پاسخ درست به این سیستم «مبارزه برای ایجاد سیستم بهتر» است. نه در دایره ی
«بیگانگی» و «پوچی» گیر کردن . و از آن خود را «آزاد» نکردن. انسان آگاه وقتی میتواند خود را ار این «دایره ها» آزاد کند که «مبارزه» نماید. تسلیم نشود.
کافکا «بیگانگی» را در داستانها و رومانهایش توضیح داد. تنها تا این حد توانست با آن مبارزه کند. صادق هدایت «بیگانگی و پوچی» را در آثار خود توضیح داد ، او هم مبارزه کرد. اما نتوانست خود را از این دایره ها رها کند. و عاقبت در چنگ
پوچی به زندگی خود پایان داد.
درست است که بیگانگی و پوچی زندگی در سیستم برده داری واقعیت اند، و تلخ. و باز درست است که انسان از خاک میاید و به خاک برمیگردد. حیوان هم همینطور. اما حیوان امکانات این را ندارد که به «زندگی» خود «معنا» دهد. ولی انسان صاحب این امکان هست . هر کس میکوشد معنایی را که دوست دارد به آن بدهد. یعنی معنا ها مختلف اند. یکی از آنها «مبارزه» است. مبارزه برای ایجاد سیستم بهتر. برخیها از این راه به زندگی خود معنی میدهند. بدون اینکه زندگی معنایی داشته باشد بله «پوچ» است.
کافکا و هدایت در حد آثار خود «مبارزه» کردند و به زندگی خود معنا دادند. هدف این مبارزه هم شناخت سیستم و تغییر آن بود. و گرنه صرفاً «شناخت برای شناخت» مشکلی را حل نمیکند. باید در تغییر آن «حرکت» کرد. «حرکت اجتماعی و مدنی» انجام داد. متأسفانه این دو نویسنده قدم به «حرکت اجتماعی و مدنی برای تغییر سیستم» نگذاشتند. و یا نتوانستند بگذارند.
خوب است اینجا به شخصیتMilena Jesenka اشاره کنم. او که گویا 13 سال از کافکا هم کوچک بود عاشق کافکا ست.
عضو حزب کمونیست بود که اخراج شده. (یعنی با مغز خود میاندیشید و نه با مغز حزب. روشن است که حزب چنین کسی را تحمل نمی کند ). دوست کافکاست. پدیده ی بیگانگی در سیستم را درک میکند؛ که مارکس هم آنرا توضیح داده . برای مبارزه جهت تغییر سیستم بیگانگی حاکم بر جامعه به حزب پیوسته بود که تحمل اش نمی کنند. نمی تواند کافکا را شریک زندگی و همرزم خود کند. و عاقبت در اردوگاه نازیها از بین میرود. میلنا اینجا شخصیتی ست که میخواهد بعد از شناخت سیستم برای سیستمی انسانی مبارزه ی اجتماعی پیش ببرد. اما هدایت و کافکا نمی توانند به این مرحله برسند.
مبارزه ی اجتماعی یکی از معناهایی ست که میتوان به زندگی داد. و زندگی میلنا صاحب این معنی ست.
عشق های کافکا
زنانی که پا پا به زندگی کافکا میگذارند بیشتر با دنیای او بیگانه اند. غیر از Milena همه آدمهای معمولی هستند. او را درک نمیکنند. و زندگی مشترک پا نمی گیرد. ملینا مبارز اجتماعی ست اما کافکا در دنیای خود زندانی ست. باز دو عنصر جداگانه هستند. آنها هیچکدام با کافکا دوست روحی نبودند و « عشق » یا « ارتباط و دوست داشتن متقابل جهت ازدواح» به تدریج از بین میرود. به خصوص که کافکا تجربیات تلخ از این دوستی ها دارد و فاقد سلامتی جسمی ست.
هر چند «نیرویی» که کافکا در آغاز از این عشق ها میگیرد تأثیر زیادی در «خلاقیت» او دارد. و او را در مقابله با بیگانگی یاری میکند. ولی افسوس که موقتی اند . چرا که دنیاها متفاوتند و گاهاً متضاد. و بیگانه با هم.
من و ما
هر انسان صاحب من است. ولی انسان تنها من نیست. او «ما» هم دارد. از وقتی که اجتماع تشکیل داده و از حیوانات جدا شده است. سیستم فنومنی ست که ظاهراً نشانه و نماینده ی «ما» است. اما کمی که در خدمت ما باشد بیشتر در خدمت «من» خود است. سیستم ، «مایی» را برای «من» خود میخواهد ؛ و چون خودش «منگرا»ست، «منگرایی Egoizim را در جامعه ایجاد میکند چرا که اساس آن بر « مال من- مال تو» قرار دارد. من گرایی سیستم در تضاد است با «مای» درون انسان.
از زاویه ی تکامل انسان، جامعه و زبان هم نگاه کنیم میتوان گفت نخست واژه ی «من» به وجود آمده و بعد که درک بشر به مرحله ی بالاتری از «حیات یا زنده ماندن» رسیده ، کلمه ی « ما» به پدید آمده است. حیات انسان یعنی من و ما . «ترکیب من و تو »، «ما» را آفریده است. هم از نظر زندگی اجتماعی و هم اززاویه ی زیستی. اما سیستم که نماینده ی و سمبل «ما»ست گفتیم در خدمت من خود است و منگرایی را در جامعه ایجاد میکند. که از از عناصر مهم بیگانگی ست.
زبان فارسی یکی از زنجیرهای زندان مردمان ایران است . کسی که بجز این نیمچه زبان به زبان دیگر مسلط نیست , محکوم به محدودیت فکری , دگماتیسم , و دوری از ادبیات و فرهنگ حقیقی بشری است . ادبیات این زبان , ۹۹% در وصف عقده های جنسی خیالی است . تمام شعر فارسی پر از ساقی , و می است , اما در زندگی حقیقی دیدن این ساقی ممکن نیست , و اگر لبی هم تر کنید , با شلاق جهالت تازیانه خواهید خورد . در این زبان , اسامی و واژهه های علمی معدل ندارند , اما برای همان دشنام دهها لغت میتوان یافت . همین گستردگی دشنام و فحش های زبان فارسی , شاخص کیفیت فرهنگی و زبانی ان است .
میلیاردها دلار صرف این کویر(زبان فارسی ) خشک کردند , ... . این زبان در دربار سامانیان ساخته شد , و زبان بومی مردم ایران نبود . چون هر چیز قلابی با دروغ جا کردن عاقبتش معلوم است , زبان شیرین ! دری هم امروزه متاسفانه مظهر عقب ماندگی , اوهام , خرافات , شعر با عقده های جنسی و شاید بهترین زبان برای دروغ گویی و مانیپلاسیون واژه ها است .
دین اسلام , زبان فارسی , تاریخ باستانی , نژاد آریایی , و ملیت قلابی ایرانی , امروزه دیوارهای زندان مردمان ساکن این زندانند .
خانم هایده ترابی گرامی، شما با همان اکانتی که مقاله در سایت می گذارید،وقتی آون لاین باشید و کامنت بنویسی ،با عکس تان و یک زمانه درسایت درج می شود و احتیاجی به آکانت مخصوص کامنت گذاری نیست.
پدیده های «حکومت و دولت و قدرت و حاکمیت» که همه به معنای «سیستم حاکم برجامعه» باشند فنومنهای«ارتجاعی »-اند. در سیستم جهانی برده داری نوین هیچ حکومتی مترقی نیست. همه حکومتها اعم از دیکتاتوری یا به اصطلاح «دموکراتیک» ارتجاعی اند چرا که همه «ماشینهای» این برده داری جهانی اند. برای تجاوز به «حیات انسانی» که نابودش کرده اند. بنا براین سخن از حکومت خوب و مترقی و دموکراتیک «خود فریبی» ست. اجزاء سیستم برده داری نمی تواند در خدمت «حیات انسانی باشد» . چیزی که در خدمت حیان بشر نیست ارتجاعی که چه عرض کنم « گند و کثافت و تعفن» است.
به حکومتها نه چسبید، ببینید با سیستمی که ایجاد کرده اند چگونه «انسان و حیات اش» را فاسد کرده اند. در سیستم جهانی برده داری نوین «همه چیز» را فاسد کرده اند. هیچ چیز سالم نمانده است.
راه و هدف مبارزه ی بشر تنها می تواند برای تغییر این وضع و خروج از این سیستم باشد برای رسیدن به یک سیستم انسانی.
این راه راهی ست معترض به سیستمها . فرق نمی کند چه نوع حکومتی باشند. یا در کدام نقطه باشند و حاکم بر کدامین مردم باشند.
همه به نوعی گندیده هستند. یکی با تبر گردن میزند دیگر با پنبه و آمپول. گوهر اینان در ضد انسان و حیات بودنشان تفاوت کیفی با هم ندارند.
گور پدر اردوغان، با شناختی که از جامعه ترکیه دارم به شما اطمینان می‌‌دهم هر وقت که بلبشو، بی ثباتی ترکیه را فرا میگیرد ناسیونالیستها قدرت را به دست می‌‌گیرند، لطفا دقت کنید که این روند ۱۸۰ درجه مخالف روند جاری در یونان است، یعنی شرایطی که در ترکیه منجر به روی کار آمدن ناسیونالیستها میشود در یونان منجر به روی کار آمدن "" انار شیست‌ها "" میشود. ضمنا اینرا هم بدانید که هیچ قانونی در هیچ کجای دنیا، نه پان را غیر قانونی اعلام کرده و نه ناسیونالیزم را ، چیزی که باید "" غیر قانونی اعلام شود ناسیونالیزم عقب مانده "" است که در قرن ۲۱، قادر به خلق حزب، بانک مرکزی مستقل از دولت، قوّه قضا ئیه مستقل از دولت، مطبوعات آزاد و هکذا نشدند.
-اردوغانیزم ، داغش ایسم گام به گام است. هیچ ربطی هم به دموکراتیزم ندارد. اسلامی گرایی از مبدا تا مقصد ارتجاعی بوده و هست. دموکراسی نیم بند ترکیه نتیجه ی کوششهای جامعه ی مدنی 80 سال اخیر است و هیچ پیوندی با اسلام گرایی و ترکیزم ندارد.
- جنبش حق طلبانه ی آذربایجان نیز ربطی به پان ندارد. این حرکت را نمی توان به پان ترکیزم پیوند زد. هر چند که افرادی چند، پان گرا یا ترکیه پرست نیز در حرکت آذربایجان حضور دارند. اما کل حرکت هیچ پیوندی با ایده لوژی های ارتجاعی ندارد. در همه ی جنبشها همه گونه عقاید هست ولی اهداف و تاریخ یک جنبش را به نام چند نفر نمی نویسند. و نخواهیم نوشت.
جنبش آذربایجان یک حرکت حق طلبانه و حقوقی-سیاسی ست.برای رفع تبعیض، حق تعیین سرنوشت. عدالت اجتماعی. دموکراسی.
و مسئله اش جدا از ترکیه پرستی و پان گرایی و اردوغانیزم ا ست.
آتاترک قیاس پذیر با رضاشاه نیست. من نمی خواهم دست به قیاس مع الفارق بزنم. درباره او و کار عظیمی که کرد کتاب های تحقیقی فراوان نوشته اند. به ویژه محققان اروپایی درباره او بسیار کار کرده اند. حتی اسلامی ها نیز نمی توانند تصویر او را از ذهن و فرهنگ ترک ها بزدایند. رضاشاه یک سرباز بی سواد بود و وزیر کتک می زد و به نخست وزیرش زن...می گفت. آتا ترک مرد دانش آموخته ای بود. اما یکسان سازی فرهنگی او را دیگر نمی توانید منکر بشوید. اتفاقا در این زمینه ایرانی ها به ویژه همشهری های شما از تجربه ترکیه الگوبرداری کردند. موضوع دارد منحرف می شود. پیشنهاد می کنم به نکته اصلی این متن بپردازید.
جناب جاوید . شما بارها مطالب و اخبار و شایعات ضد ایرانی و ضد فارسی در اینجا درج کرده اید . اگر شما کرد هستید باید بیشتر زیر ذزه بین مسئول باشی چون بی دقتی عمدی یا سهوی در کارتان در این سایت دیده میشود . سوء استفاده نباید ضد ایرانی و راسیستی انجام دهید .پارسیان میگفتند گوشت را بدست گربه ندهیم !
از مسئول سایت تقاضا میشود به این خانم کلید کمنت گذاری برای مدتی داده نشود چون ایشان بارها به دیگران از جمله به فارس و ایرانی و کرد و ارمنی و روس از موضع راسیستی یا زناننه پرخاش و توهین نموده و کمنت هایش وجود دارد . توبه فعلی ایشان و جشن صراط مستقیم ایشان باید به محک آزمایش گذاشته شود . تعجب من در اینجاست که ایشان وقت گرانبها و توانایی های خارق العاده شان را در اینجا هدر میدهند و تریبون و بلندگوی بهتری ندارند .
به اون لحظه و به اون دختری هم فکر کن که این اعدامی ب. زور لباس از تنش میکند و اون فریاد کمک خواهی سر میداد ولی این اعدامی فقط فکر شهوتش بود،وبت اسیب روحی ای که اون دختر تا ابد میخوره
"" ابتکار عمل یا بوسه مرگ؟ "" روسیه هم اکنون در اوکراین درگیر است، چچنستان نیز مثل آتش زیر خاکستر است، استقرار روسیه در سوریه با ورود هزاران سرباز روسی توام نخواهد بود، مسیر ایران و ارمنستان راه زمینی لجستیکی برای روسیه خواهد بود، روسیه دو هدف مهم را با این استراتژی در بعد ژئوپلتیکی دنبال میکند. ۱- ترغیب مبارزان چچنی و کشواندن آنان به سوریه از میدان جنگ اوکراین. ۲- متشنج کردن منطقه تا " توافق ایران با غرب " را با ناا آمن مسیر لوله‌های نفت و گاز از ایران به ترکیه، به شکست بینجامد. البته اگر شما چپی و کمویست باشید قادر به دیدن این نقش شوم پوتین نخواهید شد، در هر حال، رژیم فارس ایران، دوباره بزرگترین بازنده خواهد شد.
تقاضای کد جدید کردم تا بتوانم خودم کامنتهایم را منتشر کنم . هنوز پاسخی نیامده است. متأسفانه به این شکل امکان ویرایش کامنتها وجود ندارد. برخی از آنها درهم ریخته و مغلوط منتشر شده است. از این بابت پوزش می خواهم.
گفته می شود که حمید سطوتی فرزند محمدباقر سطوتی که زمانی دادستان انقلاب اسلامی تبریز بود و در کشتار و شکنجه هزاران تن در تبریز دست داشته است از خویشاوندان سلمان خدادادی است که اکنون در تهران زندگی می کند، تا کنون هیچ عکسی در هیچ کجا از حمید سطوتی یافت نشده است! تارنگاری به نام حمید سطوتی که یک تارنگار هوادار رژیم است یافت شده است اما روشن نیست که گرداننده آن تارنگار همان حمید سطوتی دادستان است یا کسی است که با وی همنام است؟
http://www.satvati.blogfa.com
آنچه می‌گویید در تئوری درست است. اما کاربست آن در عمل اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار و مستلزم دخالت نظامی دولتهای منطقه و قدرت‌های بزرگ جهانی است. به نظر من، دموکرات‌ها در هرکشوری پیش از هر چیز باید بر حقوق فرهنگی و زبانی این قوم‌ها در واحدهای سیاسی کنونی تأکید کنند. ادعاهای ارضی بنیاد استواری ندارند. شما اگر به نقشۀ آذربایجان بزرگ، ارمنستان بزرگ، کردستان بزرگ در اینترنت نگاه کنید، خواهید دید که همه را برپایۀ روایتی یک جانبه و قوم مدارانه از گذشته به وجود آورده اند. ارمنستان بزرگ بنا به ادعای ارمنیان، سرزمین‌هایی را که کردها در ترکیه و در بخشی از آذربایجان از آن خود میدانند، دربرمی‌گیرد. مرزهای آذربایجان بزرگ را ناسیونالیست‌های آذری برپایۀ برخی نوشته‌های تاریخی تا دیار بکر می‌کشانند. کردها تمام سرزمین‌هایی را که ترکان عثمانی از ارمنیان گرفته‌اند از آن خود میدانند. بنابراین،
به نظر من باید اقدامات جنگ‌جویانه را از هر طرف محکوم کرد و بر دولتهای منطقه فشار آورد تا حقوق فرهنگی و زبانی مردمان خود را به رسمیت بشناسند. والسلام! وگرنه، دور باطل کشت و کشتار ادامه خواهد یافت و در این میان انبوه مردم بی‌گناه قربانی خواهند شد. کمی با چشم باز به اوضاع سوریه بنگرید! از خونریزی نباید دفاع کنید! این را هم فعلاً باید از ذهن خود بیرون کنیم که با تفنگ میتوان این گونه مسائل پیچیده را حل کرد. به تبلیغات دولتهای غربی نیز نباید زیاد اعتماد کرد. این دولت‌ها به سادگی میتوانند رنگ عوض کنند.به لاچین
زنجیر زنی و قمه زنی را ترکمنهای قزلباش صفوی ( یعنی بخش مهمی از اجداد آذریهای مدعی ترک بودن) از بیابانهای ترکیه با خود به ایران آوردند. تا پیش از صفویه غرب ایران و از جمله آذربایجان ایرانی فارسی زبان و سنی مذهب بودند( البته این مذهب سنت نیز به آنها بزور شمشیر تحمیل شده بود) ترکمنهای قزلباش گرد شاه اسماعیل جمع شدند و شروع به ایرانی کشی به بهانه دشمنی با سنیها کردند. آنها با زنجیر و قمه خود را زخمی می کردند تا برای ایرانی کشی بیشتر تحریک شوند. اکثر ایلات و عشایر غرب ایران در زمان پس ازصفویه بعد از کشتار ایرانیان به ایران وارد شدند. کردهای شرق ترکیه نیز بعد از کشتار یا تبعید ایرنیان فارسی زبان آن منطقه که مذهب شیعه داشتند بدست عثمانیها به تلافی کشتار سنیها در غرب ایران به منطقه وارد شدند.
نویسنده محترم خیال میکند که شاید فهمیدن نوشته اش برای بعضی ها مشکل است. ولی احتمالا خود نویسنده در فهمیدن عقاید آن بعضی ها مشکل دارد. آن بعضی ها میگویند , خانم محترم از تروریزم مقدس سازی نفرمائید. با زبان دیگر: پانیسم درست نیست و تروریسم را مقدس کردن هم به همان اندازه درست نیست. قابل فهم تر از این نمیشود بیان کرد.
دوتا سرباز را در آذربایجان کشتن که ممکن بود تنها امید برای امرار معاش بک خاواده بوده باشند و هرجای دیگر هم همین طور, تروریسم است. از این این ها مقدسات نسازید.
من به شما برای این پرده درانی خرافی نیز درود میفرستم. در حقیقت شیطان واقعی خود همین محمد پسر عبد الله است که عامل بی سرو سامانی جهان عرب و جنگهای کنونی در ایران و کشور های همسایه است. این شیطان خفته در درون جامعه ایران بدون کمک جریان چپ هر گز بیدار نمیشد . شعار های ضد ملی حزب توده مانند مرگ بر شاه و غرب میدان را برای بی وطن های اهل تشیع انچنان باز کرد که خود چپ نیز در محاق ارتجاع سیاه افتاد. این شیعیان مرده پرست بجای خدمت به زادگاه خود و ساختن امکانات رفاهی برای همنوعان خود بیش از 1400 سال است که پول مردم را به دامان ارتجاع سیاه میریزند و شیوخ عرب به ریش مردم اسلام زده میخندند. اسلام ریشه میهن پرستی و انسان دوستی را از مردم ایران گرفته است. شاید یک انقلاب جنسی بتواند از بار خرافات کم کند و و راهیان ان سنگ سیاه عشق
بازی با حوریان بهشتی را در ان دنیا فراموش کنند چرا که جز دروغ چیزی نصیبشان نخواهد شد. بدون شک ارزوی رسیدن به حوری بهشتی و و در حوض کوثر غلتیدن و بدور از رنج جهان یکی از عوامل اساسی تحریک مسلمان بریا رفتن به مکه است.چندی پیش پلیس کابل مرد جوانی را که قصد بمب گذاری داشت دستگیر کرد و دربازجوئی بدنی روشن شد که الت تناسلی وی در محوظه اهنی قرار گرفته شده است .پلیس کابل علت را جویا میشود و مرد مسلمان میگوید علت محافظت از الت تناسلی در محوفظه اهنی برای این است که پس از انفجار بمب الت تناسلی اسیبی نبیند چرا که بعد از شهادت و رفتن فوری به بهشت به ان الت برای جماع با حوریان بهشتی نیاز دارد. این اسلام ناب محمدی است.
آقای خرمدین نوشته فرموده اید عین نوشته شما « این یکی ملت ایران را که اولین دولت مدون جهان است هنوز هم امتداد دارد را میخواهد امت کند . دیگری هم در شمال ایران در سرزمین پدری من آذربایجان میخواهد ما آذریها را ترک کند . » آقای خرمدین دروغ به این بزرگی را از روی کدام جعلیات تاریخ در آورده اید که ایران اولین دولت مدرن دنیا بوده که شما میخواهید برایش افتخار بکنید ؟ واقعا دنیای عجیبی است . و در ثانی ملت آذربایجان زبانش ترکی است و تمام دنیا این را میداند اگر جنابعالی کم معلومات هستی مقصر خودت هستی چون الان دنیای انترنت با کوچکترین مراجعه یک دنیا معلومات در اختیارت میگذارد .
پاسخی برای خیالبافی به نام "تقاضا" که در این پندار است که این نگارنده "توبه" کرده و به "صراط مستقیم" آمده است و حالا تقاضای سانسور مرا تا اطلاع ثانوی، تا روشن شدن نتیجه ی "آزمایشات" دارد: خیر، از این خبرها نیست! باز هم که کژفهمیدید یا دوست دارید کژبفهمید! تکرار می کنم: پان باوری، اعمال سیستماتیک تبعیض ملی، نسل کشی، شووینیسم در سطح حکومتی و تبلیغ رسانه ای و گسترده ی آن در لایه های مردم، عامل اصلی پیدایش تنشهای شووینیستی در میان ترکها و کردها و آشوریها و ارمنی ها و عربها و فارسها/فارسی زبانها در منطقه است. این نگارنده مانند بسیاری انسانهای دیگر به راه حلهای دمکراتیک برای همزیستی صلح آمیز باور دارد و از حقوق برابر و اختیار ملیتها تا مرز جدائی طلبی دفاع می کند. شیرفهم شد؟!
البته زبان فارسی زبان دوم هفتاد درصد ملل ایران نیست چون این زبان به درد نخور و بی اهمیت برای ملل غیر فارس و زبانیست که امروز جوابگوی نیازهای ملی و بین المللی در سطح جهانی و زبان صنعت علم و تکنولوژی و دنیای اینترنت نیست و زبانی است که تنها در هرات و قندهار افغانستان شاید به درد بخورد .و چون زبانی است که نه با رای گیری و نظر خواهی انتخواب شده و نه زبانی است که در سطح بین الملی و جهانی مثل زبان انگلیسی به درد بخورد نیست و زبانی است که با دیکته و سیاست ویرانگر انگلیس به رضا پالانی قلدر دیکتاتور بعد ازبه حاکمیت کنجانده شدن توسط انگلیس به ملل غیر فارس در اکثریت در جغرافیای ایران با زور و قلدری و جنایت تحمیل شده و مورد قبول هیچ ملتی ازغیر فارس نیست .
با سلام دو روئی را ببینید تا دیروز میگفت ما با پ ک ک (تروریست )فرقی نداریم حال که وضعیت تروریستها روز به روز بدتر میشود میگوید که :
دمیرتاش : پ ک ک نماینده ی حزب دموکراتیک خلق ها نیست
گوناز تی وی : رهبر همصدر حزب کردی دموکراتیک خلق ها ادعا کرد که پ ک ک حزب آنان را نمایندگی نمی کندبه گزارش گوناز تی وی دمیرتاش در گفتگو با روزنامه ی آلمانی سوددویچ زایتونگ در پاسخ به سوال "آیا حزب دموکراتیک خلق ها شاخه ی قانونی پ ک ک است؟" گفت :
پ ک ک نماینده ی ما نیست ما هم نماینده ی پ ک ک نیستیم. دولت تورکیه برای اینکه کارهای پ ک ک را به گردن ما بیاندازید چنین تبلیغ می کند. اما دیدگاه ما نسبت به پ ک ک مانند دیگاه حزب عدالت و توسعه به آنها نیست. کسانی که به ما رای می دهند هم دیدگاهی مانند دیدگاه عدالت و توسعه به پ ک ک را ندارند.
وی همچنین در پاسخ به سوال "آیا حملات پ ک ک به حزب دموکراتیک خلق ها آسیب می رساند؟" گفت :
نه ما به پ ک ک آسیب می رسانیم و نه پ ک ک به ما. پ ک ک برای خودش برنامه های دیگری دارد.
دمیرتاش تاکید کرد که حزب دموکراتیک خلق ها با پ ک ک در رقابت نیست. ما در تورکیه فعالیت می کنیم و در چارچوب قانون اساسی تورکیه هستیم اما پ ک ک در ایران ، تورکیه و عراق هم فعالیت می کند.
لازم به ذکر است که رهبران حزب دموکراتیک خلق ها بارها از اینکه آنان به پ ک ک تکیه دارند سخن گفته اند.
گوناز تی وی
با سلام لطفا" برای آگاهی بی علمان چاپ فرمائید .
پ ک ک از رمق افتاد / رابطه ی بین قندیل با شهرها قطع شده است
Çərşənbə, 29.09.2015 00:59
گوناز تی وی : گروه تروریستی پ ک ک از حملات هوایی دو ماه ی ارتش خسارات فراوانی دیده است.
به گزارش گوناز تی وی در گزارشی که از وضعیت نبرد با تروریسم در تورکیه منتشر شده است مشخص شده که این گروه تروریستی از رمق افتاده و به وضعیت قبل از 2013 بازگشته است.
گزارش شده است که دیگر پ ک ک نمی تواند از مناطق کردنشین حمایت لجستیکی به دست اورد و مسئولان مناطق عملیاتی در استانهای مختلف شناسایی شده اند.
گروه تروریستی پ ک ک در 11 ژوئیه ی گذشته به صورت یک طرفه اعلام کرد که دیگر به آتش بس با دولت تورکیه پایبند نمی باشند و در تاریخ 20 ژوئیه با به قتل رساندن دو پلیس تورکیه در منزل مسکونی شان حملات علیه این کشور را آغاز کرد. در پی این حوادث ارتش عملیات خود علیه این گروه تروریستی را در 24 ژوئیه با قدرت آغاز نمود.
روزنامه ی صباح در این باره گزارش داده که تا کنون بیش از 1300 تروریست کشته شده اند و زاغه های مهمات و افرادی از کادر رهبری خود را از دست داده اند.
این گروه دیگر امکان برقراری ارتباط با مناطق داخلی تورکیه و حمایت لجستیکی را به سختی بدست می آورد
گوناز تی وی
MA
با سلام از سایت آزاده ایران گلوبال انتظار میرود دانشمندان و اولین هایجغرافیای باصطلاح ایران را معرفی کند
دکتر محمدحسین مبین درگذشتگوناز تی وی: دکتر محمدحسین مبین، که به دلیل فعالیت‌هایش لقب "پدر جذامیان ایران" را نیز یدک میکشد و رئیس "انجمن کمک به جذامیان آزربایجان" نیز بود، بامداد امروز 28/9 /2015درگذشت.
آقای توکلی برای گذاشتن مقاله هم، کد قدیمی کار نمی کند و من هر بار تفاضای کد موقتی (یک بار مصرف) می کنم.
از ایران گلوبال در واقع نا امیدم، به چند دلیل:در ایران گلوبال می نویسم به چند دلیل:
1- به مسئله ملی می پردازد و مخاطبانی در این حوزه به آن مراجعه می کنند.
2 - یک فوروم همگانی است که می توان در آن بدون واسطه و بسرعت گفتگو کرد.
3 - زمان و چگونگی نشر در اختیار نویسندگان است و نیازی به طی کردن روال معمول برای انتشار مطالب نیست.
4 - سانسور در آن اعمال نمی شود.
5 - گفتگوهائی را در شبکه های اجتماعی، بدون توجه به سطح، پرستیژ و ضعف و قدرت آنها، دنبال می کنم.
6 - باوری به رعایت هیرارشی و طاقچه بالا گذاشتن این و آن ندارم.
1- رو به بی محتوائی، آشفتگی و بی پرنسیپی روز افزون می رود.
2 - بسیاری از مطالب و کامنتها بدون رعایت قوانین رسانه ها و مطبوعات آزاد در آن منتشر می شود.
3 - میدانی شده است برای نویسندگان و کامنت گذاران مجهول الهویه و بی مسئولیت.
4 - مدیریت آن اقدامی جدی برای حل این مشکلات نمی کند.
آقای توکلی به "کلمات تند و رادیکال" اشاره کردند که "میراث چپ" است. منظور ایشان را متوجه نمی شوم.
من هنوز بر این باورم که پان ایرانیستها "مرتجع" هستند و جریانهائی از آنان "ادبیات مزورانه ای" دارند. زیرا با تزویر می نویسند و واپسگرا هستند. خوب شد؟
"ارتشهای فاشیستی" یعنی ارتشهائی که در نسل کشی های قومی شرکت می کنند و در خدمت کودتاگران و رژیمهای دیکتاتوری هستند. بحثی با شما در مورد جایگاه اردوغان ندارم که تکراری می شود.
کسی به نام "سهیل" به نکته ی مهمی اشاره کرد که از نظر دور مانده است: "آنها که برای کوبانی به عنوان شهر کردی شعر می سرایند و اشگ تمساح می ر یزند فراموش می کنند که در آن شهر عرب و ارمنی و ترکمن هم می زیستند. از حقوق فرهنگی مردمان گوناگون آن منطقه دفاع کنیم. در دام خاک پرستی نیفتیم."
در این مسیر باید بیشتر نوشت و گفتگو کرد. بسیار ممنونم.
خبر های داغ از ایران
حادثه حج؛ احتمال ربوده شدن شماری از پاسداران
مقام‌های جمهوری اسلامی در مورد برخی گزارش‌ها مبنی بر احتمال «ربوده شدن» شماری از فرماندهان سپاه پاسداران در جریان حادثه منا در عربستان سکوت کرده‌اند.
به گزارش دیگربان، برخی رسانه‌های جهان عرب گزارش کرده‌اند که در جریان حادثه منا، سازمان «موساد» اسرائیل با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت عربستان اقدام به ربودن شماری از مسئولان سپاه پاسداران کرده است.
علی اصغر فولادگر٬ رئیس دفتر مطالعات راهبردی سپاه پاسداران از فرماندهان سپاه است که گفته میشود در این حادثه مفقود شده است.
حسن دانش، فؤاد مشغلی، عمار میر انصاری٬ حسن حسنی و شمار دیگری از نیروهای سپاه پاسداران و دفتر بعثه حج ایران از جمله مفقودان این حادثه اعلام شده‌اند.
مقام‌های جمهوری اسلامی تاکنون به این گزارش‌ها واکنشی نشان نداده‌اند٬ اما به شدت از عربستان برای همکاری نکردن در شناسایی کشته شد‌گان و پیدا کردن مفقودان و انتقال پیکر قربانیان به ایران خشمگین هستند.
پیش‌تر گزارش‌هایی در خصوص مرگ برخی فرماندهان سپاه و مقام‌های حکومتی ایران در حادثه منا منتشر شده که مقام‌های ایران ترجیح داده‌اند در این‌باره نیز سکوت کنند.
تمام اینهایی را که ردیف کردی ، در باکو و استانبول و اوران اوتان و اویغورستان و مغولستان و ترکستان میشود ملاحظه کرد . ارمنی کشی و کرد کشی اخیر گرگزادههای ترک را لابد در رسانه ها دیده اید ؟
کاربر گرامی (فرستاده شده توسط B)...لطفآ به پسر عموی همسایه اتان پیشنهاد بکنید که چند مدتی در این کشور ( مادر) استراحت بکنند و با اشخاصی که بخاطر فقر, کلیه هایشان را می فروشند رفت آمد داشته باشد تا از نزدیک با سرزمین ( مادری) بیشتر آشنا بشوند. در ضمن بخاطر بر انگیزه کردن هر چه بیشتر میهن پرستی میتوانید ایشان را به تفریحات سالم از جمله به دار آویحتن هم میهنان از بالای جرثقیل های ساختمانی در ملع عام و در ساعت 6 صبح راهنمائی بفرمائید. استدعا میشود که ایشان را در روز های عاشورا برای استراحت کامل با قمه زنان و زنجیر زنان خیابان ها آشنائی بدهید تا هر چه زودتر الحاق این دو سرزمین به سر انجام برسد. شما اصلآ نگران اسم های « تجزیه طلبان» نباشید . ما همه تجزیه طلبان در خدمت گذاری حاضر خواهیم بود.
فعلا که اذربایجان اباد وکشور فارسستان ویران
در جواب شیروخورشید اینها مهره فارسها در اذربایجان هستند...هرچی جنایتکار در اذربایجان دیدیم یا فارس بوده یا دست پرورده فرهنگ و حکومت فارسی ...خودتون مقایسه کنید..توی جمهوری اذرباجان خبری از این همه تجاوز و جنایت نیست ...حالا سری به مطبوعات فارسستان بزنید!!!!انسان حیرت میکنه...به مهاجرت فارسها و کرودها به تبریز و ارومیه متاسفانه جنایات در این شهرها زیاد شده...خودم شاهد بودم که 4 کورد رو به اتهام تجاوز و ادم دربایی 20 دختر معصوم دستگیر کردند!!!
جالب اینجاست فارسها سعی دارند با نشان دادن چهره ترکها خودشون رو به دنیا زیبا رو نشون بدن ...از محمد گلزار تبریزی بگیر تا بسیاری دیگر!!! در کمال پررویی دختران زیبا رو تهران رو فارس معرفی میکنند در حالی که اگر سر به شیراز و اصفحان بزنید و بوشهر که فارسها خالص زندگی میکنند از فرط زشتی و سیه چردگی حالتون به هم میخوره!!!کلا فارسستان افغانستان و پاکستان یا همون پارسستان یکیند ...همه غرق در ... ...و در زشتی زشترین و بد نژادترین و جنایتکارترین ملت دنیا ...به پاکستان برگدید ای هندی زاده ها!!!
ای شیروخورشید ... به چهره سیاه سوخته خودت در اینه نظری افکن وخجالت بکش ... چشم دیدن بهشت جمهوری اذربایجان رو نداری که در منطقه ای که فارسها به ... همه فارسها در ظاهر خودشون دوستار اذریها نشون میدن و در باطن دوست ندارن یک اذری زنده بمومنه!!! چهره زیبای اذری وکشورهای ابادشون باعث حسادت فارسهات..همه فارسها به دنیال ازدواج با اذریها برای اصلاح نژاد هستند...ای اذری بیدار و قدر خود دان ...
مژده به علاقمندان خرید استانهای کشور . هرچه زودتر چمدانها را بسته و این بار نه از المان شرقی بلکه از لندن و پاریس لوس انجلس رهسپار ایران شوید . حراج قرن است صاحب خانه د رایران نیست و اموال از شهرو روستا و استان و بخش به فروش میرسد. در این ایران فروشی قرن دولتهای اسرائیل و اعراب و امریکا وشرکتهای چند ملیتی مانند حزب توده و فدائیان خلق و سازمان رجوی و غیوران تجزیه طلب و روشنفکران جهانی و اخوندهای اهل تشیع و همه وو همه به شما برای فروش ابدی ایران به نازلتذرین قیمت و بدون پیش پرداخت کمک میکنند. عجله کننید و این فرصت بدست امده را از دست ندهید که پشیمانی سودی ندارد .در ضمن نیاز مبرم به داشتن رئیس جمهور های دائمی با تجربه و مجرب در کار های تجزیه طلبی و جنگ افروزی و دشمنی است هرچه زوتر با رهبر ی احزاب و سازمانهای چپ .
تماس بگیرد.پسر عموی همسایه مان که از آذربایجان شمالی آمده بود میگفت غالب مردم برای الحاق و بازگشت به کشور مادر یعنی ایران روزشماری میکنند و اکنون لیست نام تجزیه طلبان و نوکران ترکیه را تهیه کرده اند تا آنان را به دولت آینده در ایران تحویل دهند تا بقیه عمرشان را د رجزایر کیش و قشم و خارک بگذرانند و دیگر برای مردم غزل تجزیه و خداحافظی در عمرشان نخوانند و.
perso-centralism هم در ایران نفسهای آخرش را میکشد. یکی از دوستانم که تازه آذربایجان جنوبی برگشته, میگفت, به هر خانه ایکه رفتم بحث فقط از احیای هویت ملی آذربایحانی بود. احیای شعور هویتی امری طبیعی است و حالا روندی بین ملت آذربایجان به خود گرفته , که هیچ قدرتی قادر به مهارش نیست. آذربایجانیها به هیچ ملتی نفرت ندارد مگر آنان که یکقرن است زور گفته اند و میخواهند ادامه دهند. آذربایجانیها به همه ملل همسایه و غیر همسایه با دید رفاقت و برابری نگاه کرده اند.
کدامیک بیشتر آسیب میزنند روسپی های سیاسی که فکر خود را میفروشند یا تن فروشی که تن نحیف خود را میفروشد ؟ به صورت کدامیک با ید ت ف انداخت .
با تا سف که زنی از روی استیصال و هر گونه دیگری احتیاج دست به اینکار بزند ویا این کار را پیشه خود می کند. تا سف چند برابر دارد روسپیان سیاسی یک روسپی تن و بدن خود را در مقابل مبلغی میفروشد اما افکار و فکر خود را نمی فروشد حتی نزدیکان خود را هم نمی فروشد اما با تا سف روسپیان سیاسی از راست مرتجع تا چپ مرتجع همچی را میفروشد . دو خریدار اصلی بازار اینها هم انگلیس و روسیه است خوب پول و امکانات در اختیار شان می گذارد. این یکی ملت ایران را که اولین دولت مدون جهان است هنوز هم امتداد دارد را میخواهد امت کند . دیگری هم در شمال ایران در سرزمین پدری من آذربایجان میخواهد ما آذریها را ترک کند .
خرمدین از آذربایجان
شتر در خوال بیند پنبه دانه - گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه . کاتالونی نه جدا شده و نه اکثریت رای را آورده . بهتر است اخبار را کامل نقل کنید .
حالا کجایند ایران ستیز های توهم پردازی که فکر میکنند با دشنام و دروغ میتوانند تاریخ و فرهنگ ایران را نفی کنند. ایران ستیز ها وقتی با نوشته های مستدل و علمی مانند مقاله بالا روبرو میشوند از صحنه غیب میشوند. ایران ستیزها دنبال ذهن های ساده و نا آگاه میگردند تا دروغ های خود را همراه با تعصب نژادی و قومی به آنها قالب کنند و به این شیوه زمینه نفرت و جنگ قومی را در ایران فراهم کنند.
این پیروزی در صورتی بدست امده است که 40 درصد ساکنان کاتالونیا, اسپانیائی هائی هستند که در زمان فرانکو, برای برهم زدن بالانس اتنیکی در شهرهای کاتالان اسکان داده شده اند. هفته پیش از یک ملت 7.5 ملیونی 1.5 ملیون نفر در بارسلونا دست به تظاهرات زده و مارش استقلال سر دادند که در نوع خود بی نظیر بود. اسپانیا از سیاست هویچ و چوب انگلیسی که در اسکاتلند موفق عمل کرد را در پیش گرفته است. بانکها و شرکتهای بزرگ با تهدید به ترک کتالونیا چوب و وعده های پوچ اختیارات بیشتر توسط دولت مرکزی هویج آن است.
آفرین به این انسان های شجاع که سخن حق همه مردم ایران را میگویند و از رژیم رسوای جمهوری اسلامی نمی ترسند. هرکس میتواند باید به این مردم آزاده بپیوندد و از حق ملت خود حمایت کند.
برای بشار اسد از سوریه چیزی مانده تا ابتکار عمل هم وجود داشته باشد؟
جناب فلکی اولا در دوره شاه هیچ موقع اینطور نبود, در ثانی برای چه اینها هر کدامشان یک متر ریش بلند کرده اند؟ سر هر چیز صلوات بفرس کجا, روسپی صادر کردن کجا؟
این عکس و عکس هایی از این دست در دنیای مجازی است که چنین بازتابی پیدا می کنند. در زمان شاه هر روز در شهرهای ایران به ویژه در تهران از این برنامه ها دایر بود. شما هر وقت اراده می کردید، دختر جوانی در آپارتمان شما حاضر می شد. فردی یا جمعی برایش علی السویه بود. مهم دستمزد بود. یادم است یک بار در تهران در بحبوحۀ انقلاب دختر جوان زیبایی به من گفت که سکس جمعی را با سربازان امریکایی خیلی دوست داشت. آنچه در جمهوری اسلامی حال به هم زن است، مشروعیت دینی دادن به فحشا به توسط آخوندهاست. البته من مخالف نامۀ محمد نوری زاد نیستم. ایشان بر ضد شاه انقلاب کرد زیرا آن رژیم را رواج دهندۀ فساد و فحشا می دانست. غافل از اینکه رژیم انقلابی اش در این زمینه می رفت که دست رژیم شاه را از پشت ببندد.
من با نظرات آقای لاچین Lachin کاملا موافقم . مسئله را به این طرف و آن طرف نکشید مقصر هم دولت مردان هستند و هم ما مردان. و این که تخمین زد این خانم کجائی است و متعلق به کدام ملیت است بدترین برخورد به مسئله است
مبارزات ملت کاتالونیا تجربه خوبی برای ملت آذربایجان جنوبی است .
فرض هم گیریم که ایران قدرت منطقه ای است؟ که چی حالا؟ وضعیت مردمش چطوره؟ قدرت بودن منطقه ای تن فروشی دختران ایرانی در مشهد به زائران عراقی، نبود آزادی، خشکسالی و بی لیاقتی و سو مدیریت خیلی افراد رو توجیه میکنه؟ کوروش کبیر تموم شد، حالا ظریف و قدرت منطقه ای و شکست لابی اسراییل و غرورهای کاذب دیگر دل مشغولی جدید ایرانی ها شدند.
به جای توجیه و اینکه ایران چی به دست آورده، به مردم آگاهی بدهید که از حق خود دفاع کنند. از جمهوری اسلامی بپرسید که‌چرا اصلا باید این همه هزینه میکرد که در آخر چیزی کمتر از آنچه میخواست به دست آورد. واقعا اگه جمهوری اسلامی از بین بره، کار و کاسبی مقاله نویس ها و تحلیلگران سیاسی ایران و رادیو تلویزیون بدجور خراب میشه.
البته میخواسته بنویسد: بدون شرح یا با شرح یا فقط شرح بی شرح!
افرادی که با نامهای جعلی غیر معقول همچون " ضد متظاهر " ، زود نزول " ، " ضد گرگ " و نامهایی شبیه این کامنت می نویسند که احتمال دارده فقط یک نفر باشند با نامهای محتلف ، هرگز اعتقادی به حقوق اولیه زبانی 30- 35 میلیون ترک ساکن ایران ندارند ، اینها شمشیر را از رو می بندند و هر کس در مورد این حق اولیه و ابتدایی انسانی مطلبی بنویسد آنرا پان ترک می نامند ، برای آنها مهم نیست اصلا مفهوم پان تورک چیست ، برای آنها مهم آنست که کسی در مورد تدریس زبان غیر فارسی در ایران حرفی به میان نیاورد ، تصور اینها مثل گفته حداد عادل است که گفته بود : " اصل 15 قانون اساسی برای ترکهای ایران اجرا شده و آن اینکه پدران و مادران ترک بدون مانع با فرزندان خود به زبان ترکی صحبت می کنند " ! گستاخی را نگاه کنید !
یعنی اگر حداد نا عادل و حدادهای دیگر اگر می توانستند جلو ترکی حرف زدن پدران و مادران ترک با فرزندانشان را در منزل هم بگیرند این کار را میکردند ، چون این کار شدنی نیست آنرا حقوقی میدانند که اصل 15 قانون اساسی به آنها داده است !! حالا این " زود نزول" ها و غیره اگر حقی بر غیر فارسها در تحصیل و تدریس به زبان خود در مدارس قائل هستند بنویسند تا ما ببینیم خط قرمز آنها کجاست که آنرا رد نشویم ! آن حالتی که آقای لوایی در مورد دختر 7 ساله آذربایجانی می نویسد سرنوشت همه ترکها و غیر فارسهای ایران است که حقیقت انکار ناپذیر است نه تفکر پان تورکیستی و غیره . و طبیعی است این ظلم از طرف هر دولت و هر گروه و قوم و ملت شود ، و یا این تفکر شوونیستی از طرف آنها تائید شود محکوم است و باید نسبت به این طرز تفکر اعلام انزجار نمود.سازمان تروریستی و ضد ملی رجوی با اجیر کردن عده ای سیاه پوست بی خبر از همه جا به جنگ ملاها رفته است . برای دیدن تصاویر رجوی بر سینه این افراد به سایت زیر بروید .
تظاهرات مجاهدین سیاه پوست علیه حضور روحانی در نیویورک!https://mojahedinkhalg.wordpress.com/2013/07/19/black-skin-mojahed/
Posted on 25 سپتامبر 2013 by .
براى چى امروز اومديد اينجا؟
چون دلمون براى اينا مى سوزه
براى كى؟
همين ها ديگه كه اذيتشون مى كنند.
كى دقيقاً كى رو اذيت مى كنه؟
م م م م م
شما هوادار مجاهدين هستيد؟
م م م م م
از كجا فهميديد اينجا تجمعه؟
كليساى محل بهمون گفت كار خوبيه.
مى دونيد اين ها كى هستند كه عكسشون روى جليقه تون هست؟
آدم هاى خوبى هستند. براى آزادى و اين ها…
اسمشون رو مى دونيد؟
م م م م م
ممكنه ازتون عكس بگيرم؟
… با خوشحالى سر به سر هم مى گذارند و سه نفرى جلوى دوربين ژست مى گيرند…
Niusha Boghrati
دوستان... تفی که بایستی انداخته شود بایستی به صورت ما (( مردان)) انداخته شود چون ما مردان هستیم این « بازار» را گرم نگه میداریم.. شغل تن فروشی نه به اسلام ربطی دارد , نه به مسیحیّت نه به یهودیّت و نه.....این مردان هستند که حتی با داشتن زن وبچه , راهی این نوع « بی راهی ها» میشوند. عرضه و تقاضا مکمل هم دیگرند. در کشورهای غیر اسلامی این « بی راهی ها » حتی به کاخ سفید واشینگتون در امریکا و وست مینستر لندن هم کشیده شده است. کاربری که نوشته است که (( از قیافه و چهره و آناتومی این زن معلوم است که کرد است)).. اولآ این شخص یک « انسان» است چه ربطی به « کرد» بودن دارد. تازه فرض کنیم که این «کرد» خارجی هم باشد چون ( غیرت) این کاربر قبول نمی تواند بکند که این شخص ایرانی باشد, توصل شده به آناتومی و چهره و قیافه کذابی.حال می پرسیم با بودن این شخص به عنوان ( زن کرد ) از کشورهای هم جوار, آیا
, وظیفه انسانی تو و ما را نسبت به هم نوع خود کم میکند؟ این زن اصلا « کرد» نباشد , سیاه پوست باشد. آن وقت چه خواهیم گفت؟ اگر جواب ما ((به ما چه؟)) باشد, متاسفانه از انسانیت دور هستیم. ثانیآ باکدام میعارهای « آناتومی» شما این شخص را ( غیر ایرانی) می دانید؟ لطفآ در کامنت دیگر بیشتر توضیح دهید.. دوستان.. ژاک برل این خواننده مشهور فرانسوی ترانه مشهوری دارد بنام ( در لنگر آمستردام ).. این ترانه را به روسپی های آمستردام خوانده است. شما را دعوت به شنیده این ترانه مشهور میکنم.https://www.youtube.com/watch?v=n2kkr0e_dTQ
Gəliş-gediş;gəliş-gediş
Bir-bir;ik-iki
Səssiz-sözsüz
Boyunlar qıssa;ayaqlar qıssa
Başlar aşağı; qollar uzun
Nə azız;nə göz
Zənbillər asılı;torbalar asılı
Başla bədən;nədodaq nə söz
Gəlişlər özgə;gedişlər özgə
Kölgə özü ilə özgə
Kölgələr alış-verişdə
kölgələr gəlış -gedışdə
Yarılmış kölələr;yırtılmıç kölgər
رفت و آمد-رفت و آمد
یک یک-دو بدو
بیصدا-بی سخن.
گردن ها کوتاه-پاها کوتاه
سرها پایین-دستها دراز.
نه دهان-نه چشم.
زنبیلها آویزان-کیسه ها آویزان
سر و تن-نه لب نه سخن
آمدنها بیگانه-رفتنها بیگانه
سایه- با خود بیگانه.
سایه ها-در آمد وشد
سایه ها-در خرید و فروش
سایه های دو نیمه
سایه های وارفته
ادامه:
اگر بین من و ما ارتباطی ایجاد شود که «مای سیستمی»-مای دوم( سیستم در خدمت اجتماع و انسان) - را تولید کند در آن صورت «من و سیستم و اجتماع» هر کدام ضمن استقلال خود در ترکیب میتوانند به یک «نظم انسانی و اجتماعی» دست یابند. و بیگانگی سیستم با افراد و افراد نسبت به یکدیگر از میان برخیزد. روشن است که رسیدن به این هدفها تنها به صورت اجتماعی ممکن است. نه گروهی و فردی. نیاز به شرکت همه ی مردم هست در تعیین چگونگی سرنوشت خود. و رهایی از بیگانگی عمومی و بیگانگی با خود.
من و تو و ما در نوشته های کافکا مطرح شده و او اگویسم ایجاذ شده توسط سیستم را بخوبی نشان میدهد.
از ذکر مثالها در میگذرم که نوشته مختصر شود .
متد بر خود به آثار کافکا
گفتیمانسانها با سیستم بیگانه و با خودشان بیگانه میشوند.. در خانواده- در عشق و دوستی و در شغل و کار و...
در این میان ادبیات میکوشد از راه ایده-محتوا - و اشکال هنری-قالب- در ایجاد زندگی زیبا یاری کند. با نشان دادن زشتی ها، پوچی ها، گندیدگی ها، بیگانگی ها ، و زیبایی ها و مبارزات.
با دو متد به کافکا و آثارش برخورد میکنند:
1- با توجه به زندگی شخصی- مثل نویسنده آلمانی Fingerhut و برخی های دیگر.
2- با توجه به ایده و کار هنری.مثل برخی نقادان .
الف - برخی ها زندگی کافکا را در نظر گرفته میگویند : او مریض، تحت اقتدار پدر ، شکست خورده در عشق،گریزان و بیگانه با محیط، یهودی تحت تبعیض و فشار، بی علاقه به شغل خود بود و بر این زمینه آثاری که نوشته بازتاب زندگی شخصی بد اوست. و از این رو نیز این نوشته ها یأس آلود اند.
ب- نظر دیگر میگوید کافکا و هر نویسنده ی بزرگ دیگر بر اساس زندگی و تجارب خود و دیگران ، محیط را به شکل هنری و عموم بشری بازتاب میدهد . اینجا تعیین کنند برای کیفیت نوشته «عناصر هنری و عموم بشری» ست نه زندگی شخصی. هر چند که زندگی شخصی نویسنده در آثار او تأثیر گذار است.
درست است که کافکا زندگی خوبی نداشت ولی ندیدن عناصر عموم بشری و هنر ی آثار او به معنای آن است که ما به دیدگاه ناقص الف بغلتیم. و عمل کرد سیستم جامعه را فراموش نماییم.
دیگاه ب در حقیقت سنتز زندگی شخصی و زندگی عمومی ست و نسبت به نظر اول کامل است. متد اول دید علمی نیست. چرا که عناصر هنری و عموم بشری را ندیده میگیرد. دنیای هنری دنیایی ست که از نو خلق میشود. هرچند از دنیای واقعی یا خیالی آب میخورد.
کافکا در آغار به اکپریونیسم توجه داشت ولی عمدتاً آثار او را می توان جزء مکتب ادبی سمبلیسم نامید.
او برای به کار گیری سمبل ها آنها را به دقت مهندسی میکند: مانند تعداد چیزهایی که سه عدد هستند. درها. آدمها و... در مسخ. یا سمبل به کار گیری نام فلیسه و تعداد حروف در نام قهرمان داستان -یا نزدیکی معنی دهقان و کشتزار در نام خانوادگی. Felice Bauer در ارتباط با نام قهرمان داستان حکم (Das Urteil)؛ فريدا براندنفلد (Frieda Brandenfeld) ؛ یا نوشتن قسمت های غیر ردیفی در رمان. مثلا نوشتن فصل اول داستان بعد آخر آن. و بعد قسمتهای میانی. و غیره.
----
منابع مراجعه شده= Baxılmış qaynaqlar
0-Jürgen Habermas:Der philosophische Diskurs der Moderne
Modernin Fəlsəfî Diskursi=
1- : پیام کافکا -هدایت=S.Hedayət: Kafkanın peyğamı
2- بیگانگی درآثار کافکا- م. فلکی M. Fələki: Özgəlik, Kafkanın əsərlərində
3- Çevrilmə=Die Verwandlung
4-Qəsr=Das Schloß
5-Məhkəmə prosesi=Der Prozess
6-Ac sənətçi =Ein Hungerkünstler
7-Hökm=Das Urteil
8-Atama məktub =Brief an den Vater
9-Qətl =Der Mord
Cəza koloniyasında =In der Strafkolonie-10
Kənd həkimi =Ein Landarzt-11
12- ...Və sa
برای مسائل آن منطقه راه حل ساده ای وجود ندارد. فعلا باید سعی کرد که نفرت های قومی شدت پیدا نکند. آنها که برای کوبانی به عنوان شهر کردی شعر می سرایند و اشگ تمساح می ر یزند فراموش می کنند که در آن شهر عرب و ارمنی و ترکمن هم می زیستند. از حقوق فرهنگی مردمان گوناگون آن منطقه دفاع کنیم. در دام خاک پرستی نیفتیم. شما از کدام تاریخ سخن می گویید. تاریخ را هرقومی به سود خود می نویسد. دستگاه های تبلیغاتی غرب اکنون به سود کردها به کار افتاده اند. فردا می توانند آن ها را رها کنند و به سود قوم دیگری در آن منطقه تبلیغ کنند. ذهن روشن و روح بزرگی می خواهد که در این آشقته بازار بی رحم آدم بازیچه این و آن نشود.
«سیستم حاکم» بریک جامعه یا جامعه ی بشری،نظم و ارتباطات عناصر تشکیل دهنده ی جامعه و عمل این نظم است.
درست است که بیگانگی و پوچی زندگی در سیستم برده داری واقعیت اند، و تلخ. و باز درست است که انسان از خاک میاید و به خاک برمیگردد. حیوان هم همینطور. اما حیوان امکانات این را ندارد که به «زندگی» خود «معنا» دهد. ولی انسان صاحب این امکان هست . هر کس میکوشد معنایی را که دوست دارد به آن بدهد. یعنی معنا ها مختلف اند. یکی از آنها «مبارزه» است. مبارزه برای ایجاد سیستم بهتر. برخیها از این راه به زندگی خود معنی میدهند. بدون اینکه زندگی معنایی داشته باشد بله «پوچ» است.در جامعه ی بشری «سیستم برده داری نوین» حاکم است. از عملکرد های مهم این سیستم تولید فنومنهای«بیگانگی»، «پوچی زندگی» و از این راه «نابودی حیات» است. پاسخ درست به این سیستم «مبارزه برای ایجاد سیستم بهتر» است. نه در دایره ی
«بیگانگی» و «پوچی» گیر کردن . و از آن خود را «آزاد» نکردن. انسان آگاه وقتی میتواند خود را ار این «دایره ها» آزاد کند که «مبارزه» نماید. تسلیم نشود.
کافکا «بیگانگی» را در داستانها و رومانهایش توضیح داد. تنها تا این حد توانست با آن مبارزه کند. صادق هدایت «بیگانگی و پوچی» را در آثار خود توضیح داد ، او هم مبارزه کرد. اما نتوانست خود را از این دایره ها رها کند. و عاقبت در چنگ
پوچی به زندگی خود پایان داد.
کافکا و هدایت در حد آثار خود «مبارزه» کردند و به زندگی خود معنا دادند. هدف این مبارزه هم شناخت سیستم و تغییر آن بود. و گرنه صرفاً «شناخت برای شناخت» مشکلی را حل نمیکند. باید در تغییر آن «حرکت» کرد. «حرکت اجتماعی و مدنی» انجام داد. متأسفانه این دو نویسنده قدم به «حرکت اجتماعی و مدنی برای تغییر سیستم» نگذاشتند. و یا نتوانستند بگذارند.
خوب است اینجا به شخصیتMilena Jesenka اشاره کنم. او که گویا 13 سال از کافکا هم کوچک بود عاشق کافکا ست.
عضو حزب کمونیست بود که اخراج شده. (یعنی با مغز خود میاندیشید و نه با مغز حزب. روشن است که حزب چنین کسی را تحمل نمی کند ). دوست کافکاست. پدیده ی بیگانگی در سیستم را درک میکند؛ که مارکس هم آنرا توضیح داده . برای مبارزه جهت تغییر سیستم بیگانگی حاکم بر جامعه به حزب پیوسته بود که تحمل اش نمی کنند. نمی تواند کافکا را شریک زندگی و همرزم خود کند. و عاقبت در اردوگاه نازیها از بین میرود. میلنا اینجا شخصیتی ست که میخواهد بعد از شناخت سیستم برای سیستمی انسانی مبارزه ی اجتماعی پیش ببرد. اما هدایت و کافکا نمی توانند به این مرحله برسند.
مبارزه ی اجتماعی یکی از معناهایی ست که میتوان به زندگی داد. و زندگی میلنا صاحب این معنی ست.
عشق های کافکا
زنانی که پا پا به زندگی کافکا میگذارند بیشتر با دنیای او بیگانه اند. غیر از Milena همه آدمهای معمولی هستند. او را درک نمیکنند. و زندگی مشترک پا نمی گیرد. ملینا مبارز اجتماعی ست اما کافکا در دنیای خود زندانی ست. باز دو عنصر جداگانه هستند. آنها هیچکدام با کافکا دوست روحی نبودند و « عشق » یا « ارتباط و دوست داشتن متقابل جهت ازدواح» به تدریج از بین میرود. به خصوص که کافکا تجربیات تلخ از این دوستی ها دارد و فاقد سلامتی جسمی ست.
هر چند «نیرویی» که کافکا در آغاز از این عشق ها میگیرد تأثیر زیادی در «خلاقیت» او دارد. و او را در مقابله با بیگانگی یاری میکند. ولی افسوس که موقتی اند . چرا که دنیاها متفاوتند و گاهاً متضاد. و بیگانه با هم.
من و ما
هر انسان صاحب من است. ولی انسان تنها من نیست. او «ما» هم دارد. از وقتی که اجتماع تشکیل داده و از حیوانات جدا شده است. سیستم فنومنی ست که ظاهراً نشانه و نماینده ی «ما» است. اما کمی که در خدمت ما باشد بیشتر در خدمت «من» خود است. سیستم ، «مایی» را برای «من» خود میخواهد ؛ و چون خودش «منگرا»ست، «منگرایی Egoizim را در جامعه ایجاد میکند چرا که اساس آن بر « مال من- مال تو» قرار دارد. من گرایی سیستم در تضاد است با «مای» درون انسان.
از زاویه ی تکامل انسان، جامعه و زبان هم نگاه کنیم میتوان گفت نخست واژه ی «من» به وجود آمده و بعد که درک بشر به مرحله ی بالاتری از «حیات یا زنده ماندن» رسیده ، کلمه ی « ما» به پدید آمده است. حیات انسان یعنی من و ما . «ترکیب من و تو »، «ما» را آفریده است. هم از نظر زندگی اجتماعی و هم اززاویه ی زیستی. اما سیستم که نماینده ی و سمبل «ما»ست گفتیم در خدمت من خود است و منگرایی را در جامعه ایجاد میکند. که از از عناصر مهم بیگانگی ست.
ادامه دارد
زبان فارسی یکی از زنجیرهای زندان مردمان ایران است . کسی که بجز این نیمچه زبان به زبان دیگر مسلط نیست , محکوم به محدودیت فکری , دگماتیسم , و دوری از ادبیات و فرهنگ حقیقی بشری است . ادبیات این زبان , ۹۹% در وصف عقده های جنسی خیالی است . تمام شعر فارسی پر از ساقی , و می است , اما در زندگی حقیقی دیدن این ساقی ممکن نیست , و اگر لبی هم تر کنید , با شلاق جهالت تازیانه خواهید خورد . در این زبان , اسامی و واژهه های علمی معدل ندارند , اما برای همان دشنام دهها لغت میتوان یافت . همین گستردگی دشنام و فحش های زبان فارسی , شاخص کیفیت فرهنگی و زبانی ان است .
میلیاردها دلار صرف این کویر(زبان فارسی ) خشک کردند , ... . این زبان در دربار سامانیان ساخته شد , و زبان بومی مردم ایران نبود . چون هر چیز قلابی با دروغ جا کردن عاقبتش معلوم است , زبان شیرین ! دری هم امروزه متاسفانه مظهر عقب ماندگی , اوهام , خرافات , شعر با عقده های جنسی و شاید بهترین زبان برای دروغ گویی و مانیپلاسیون واژه ها است .دین اسلام , زبان فارسی , تاریخ باستانی , نژاد آریایی , و ملیت قلابی ایرانی , امروزه دیوارهای زندان مردمان ساکن این زندانند .
خانم هایده ترابی گرامی، شما با همان اکانتی که مقاله در سایت می گذارید،وقتی آون لاین باشید و کامنت بنویسی ،با عکس تان و یک زمانه درسایت درج می شود و احتیاجی به آکانت مخصوص کامنت گذاری نیست.
پدیده های «حکومت و دولت و قدرت و حاکمیت» که همه به معنای «سیستم حاکم برجامعه» باشند فنومنهای«ارتجاعی »-اند. در سیستم جهانی برده داری نوین هیچ حکومتی مترقی نیست. همه حکومتها اعم از دیکتاتوری یا به اصطلاح «دموکراتیک» ارتجاعی اند چرا که همه «ماشینهای» این برده داری جهانی اند. برای تجاوز به «حیات انسانی» که نابودش کرده اند. بنا براین سخن از حکومت خوب و مترقی و دموکراتیک «خود فریبی» ست. اجزاء سیستم برده داری نمی تواند در خدمت «حیات انسانی باشد» . چیزی که در خدمت حیان بشر نیست ارتجاعی که چه عرض کنم « گند و کثافت و تعفن» است.
راه و هدف مبارزه ی بشر تنها می تواند برای تغییر این وضع و خروج از این سیستم باشد برای رسیدن به یک سیستم انسانی.به حکومتها نه چسبید، ببینید با سیستمی که ایجاد کرده اند چگونه «انسان و حیات اش» را فاسد کرده اند. در سیستم جهانی برده داری نوین «همه چیز» را فاسد کرده اند. هیچ چیز سالم نمانده است.
این راه راهی ست معترض به سیستمها . فرق نمی کند چه نوع حکومتی باشند. یا در کدام نقطه باشند و حاکم بر کدامین مردم باشند.
همه به نوعی گندیده هستند. یکی با تبر گردن میزند دیگر با پنبه و آمپول. گوهر اینان در ضد انسان و حیات بودنشان تفاوت کیفی با هم ندارند.
گور پدر اردوغان، با شناختی که از جامعه ترکیه دارم به شما اطمینان می‌‌دهم هر وقت که بلبشو، بی ثباتی ترکیه را فرا میگیرد ناسیونالیستها قدرت را به دست می‌‌گیرند، لطفا دقت کنید که این روند ۱۸۰ درجه مخالف روند جاری در یونان است، یعنی شرایطی که در ترکیه منجر به روی کار آمدن ناسیونالیستها میشود در یونان منجر به روی کار آمدن "" انار شیست‌ها "" میشود. ضمنا اینرا هم بدانید که هیچ قانونی در هیچ کجای دنیا، نه پان را غیر قانونی اعلام کرده و نه ناسیونالیزم را ، چیزی که باید "" غیر قانونی اعلام شود ناسیونالیزم عقب مانده "" است که در قرن ۲۱، قادر به خلق حزب، بانک مرکزی مستقل از دولت، قوّه قضا ئیه مستقل از دولت، مطبوعات آزاد و هکذا نشدند.
-اردوغانیزم ، داغش ایسم گام به گام است. هیچ ربطی هم به دموکراتیزم ندارد. اسلامی گرایی از مبدا تا مقصد ارتجاعی بوده و هست. دموکراسی نیم بند ترکیه نتیجه ی کوششهای جامعه ی مدنی 80 سال اخیر است و هیچ پیوندی با اسلام گرایی و ترکیزم ندارد.
- جنبش حق طلبانه ی آذربایجان نیز ربطی به پان ندارد. این حرکت را نمی توان به پان ترکیزم پیوند زد. هر چند که افرادی چند، پان گرا یا ترکیه پرست نیز در حرکت آذربایجان حضور دارند. اما کل حرکت هیچ پیوندی با ایده لوژی های ارتجاعی ندارد. در همه ی جنبشها همه گونه عقاید هست ولی اهداف و تاریخ یک جنبش را به نام چند نفر نمی نویسند. و نخواهیم نوشت.
جنبش آذربایجان یک حرکت حق طلبانه و حقوقی-سیاسی ست.برای رفع تبعیض، حق تعیین سرنوشت. عدالت اجتماعی. دموکراسی.
و مسئله اش جدا از ترکیه پرستی و پان گرایی و اردوغانیزم ا ست.
آتاترک قیاس پذیر با رضاشاه نیست. من نمی خواهم دست به قیاس مع الفارق بزنم. درباره او و کار عظیمی که کرد کتاب های تحقیقی فراوان نوشته اند. به ویژه محققان اروپایی درباره او بسیار کار کرده اند. حتی اسلامی ها نیز نمی توانند تصویر او را از ذهن و فرهنگ ترک ها بزدایند. رضاشاه یک سرباز بی سواد بود و وزیر کتک می زد و به نخست وزیرش زن...می گفت. آتا ترک مرد دانش آموخته ای بود. اما یکسان سازی فرهنگی او را دیگر نمی توانید منکر بشوید. اتفاقا در این زمینه ایرانی ها به ویژه همشهری های شما از تجربه ترکیه الگوبرداری کردند. موضوع دارد منحرف می شود. پیشنهاد می کنم به نکته اصلی این متن بپردازید.
جناب جاوید . شما بارها مطالب و اخبار و شایعات ضد ایرانی و ضد فارسی در اینجا درج کرده اید . اگر شما کرد هستید باید بیشتر زیر ذزه بین مسئول باشی چون بی دقتی عمدی یا سهوی در کارتان در این سایت دیده میشود . سوء استفاده نباید ضد ایرانی و راسیستی انجام دهید .پارسیان میگفتند گوشت را بدست گربه ندهیم !
از مسئول سایت تقاضا میشود به این خانم کلید کمنت گذاری برای مدتی داده نشود چون ایشان بارها به دیگران از جمله به فارس و ایرانی و کرد و ارمنی و روس از موضع راسیستی یا زناننه پرخاش و توهین نموده و کمنت هایش وجود دارد . توبه فعلی ایشان و جشن صراط مستقیم ایشان باید به محک آزمایش گذاشته شود . تعجب من در اینجاست که ایشان وقت گرانبها و توانایی های خارق العاده شان را در اینجا هدر میدهند و تریبون و بلندگوی بهتری ندارند .
به اون لحظه و به اون دختری هم فکر کن که این اعدامی ب. زور لباس از تنش میکند و اون فریاد کمک خواهی سر میداد ولی این اعدامی فقط فکر شهوتش بود،وبت اسیب روحی ای که اون دختر تا ابد میخوره
"" ابتکار عمل یا بوسه مرگ؟ "" روسیه هم اکنون در اوکراین درگیر است، چچنستان نیز مثل آتش زیر خاکستر است، استقرار روسیه در سوریه با ورود هزاران سرباز روسی توام نخواهد بود، مسیر ایران و ارمنستان راه زمینی لجستیکی برای روسیه خواهد بود، روسیه دو هدف مهم را با این استراتژی در بعد ژئوپلتیکی دنبال میکند. ۱- ترغیب مبارزان چچنی و کشواندن آنان به سوریه از میدان جنگ اوکراین. ۲- متشنج کردن منطقه تا " توافق ایران با غرب " را با ناا آمن مسیر لوله‌های نفت و گاز از ایران به ترکیه، به شکست بینجامد. البته اگر شما چپی و کمویست باشید قادر به دیدن این نقش شوم پوتین نخواهید شد، در هر حال، رژیم فارس ایران، دوباره بزرگترین بازنده خواهد شد.
تقاضای کد جدید کردم تا بتوانم خودم کامنتهایم را منتشر کنم . هنوز پاسخی نیامده است. متأسفانه به این شکل امکان ویرایش کامنتها وجود ندارد. برخی از آنها درهم ریخته و مغلوط منتشر شده است. از این بابت پوزش می خواهم.