مردم شمال نیمروز حق دارند به اندازه کافی از آب هیرمند استفاده کنند. تا آنجا که حتی قطره ای هم به زابل نرسد. مقصر اصلی انگلیس است. بهتر است منتظر بمانیم تا ببینیم ایا انگلیسها به این مهاجرین آواره کمک میکند یا نه.
آقای دوشکی از روی انسانیت و دلسوزی این متن را نوشته اند. اینکه انگلیسها به ای موضوع توجه نشان نمیدهند، علت دارد. (زابل یا سیستان) امروزی که قبل از ۱۹۲۷.م. ایالت شمالی بلوچستان یعنی قسمتی از نیمروز بود، البته من به اندازه الس پهره ای که نوه حاکم نیمروز است و آقای دوشکی اطلاعات وسیعی از تاریخ بلوچستان ندارم. آنچه مینویسم هنوز در اذهان بلوچهای نیمروز باقی هست. در نیمه های بهار ۱۹۲۷ انگلیسها با ۳۰۰۰ سرباز و شخص رضامیرپنج با ۲۰۰۰ سرباز خراسانی، ازبک، افغان سیزده روز با بلوچهای نیمروز میجنگند و حتی با توپخانه هم نمیتوانند قلعه سکواه را فتح کنند. از اینرو دایر ژنرال انگلیسی به خونریز ترین سربازانش دستور میدهد تا هرچه میتوانند سرهای نوزادان دهقانان و رمه دارانی که در پائین و اطراف قلعه زندگی میکردند را بریده و بیاورند. شاهدان میگویند ۶۲ سر بریده شده کودکان گهوارهای تا چهار ساله ظرف سه ساعت جلوی پای رضاخان و ژنرال دایر انداخته میشود. سپس رضاخان به سربازان خود میگوید که سرها را میان دو پتو قرار داده و هشت سرباز آنها را با بیرقی سفید به قلعه ببرند و به محمدرضاخان براهوئی بگویند: اگر تسلیم نشوی به تمام روستاهای نیمروز حمله میکنم و هیچ بلوچی را زنده نمیگذارم. وقتی حاکم نیمروز ای عمل غیر انسانی را می بیند به یکی از آن هشت سرباز میگوید: برو به دایر بگو من فردا صبح جواب میدهم و هفت سرباز را تا جوابم اینجا نگه میدارم. حاکم نیمروز شب را با هفت وزیرش به مشوره می نشیند و نتیجتا به آنها میگوید، من صبح به تنهایی نزد آن شرورها خواهم رفت و برای شما و نیمروز امان میخواهم. صبح روز چهاردهم سردار با هفت سربازی که گروگان نگهداشته بود از قلعه پائین می آید و روی به ژنرال دایر میگوید: من تسلیم شما هستم و از بلوچهای نیمروز خواسته ام که با شما نجنگند و شما هم کسی را نکشید. سپس مشتی خاک از زمین برداشته در جیب خود می ریزد و ادامه میدهد، این سهم من از نیمروز و من اسیر شما.
دایر و رضاخان ششصد سرباز خراسانی را که داوطلب ماندن در نیمروز بودند به سرپرستی یکی از اقوام شوکت الملک(پدر اسدالله علم) مسئول تقسیم و شناسائی اراضی نيمروز میکند و خود با اسیرشان و بیش از هزار بار شتران و دهها هزار گاو و گوسفند به تهران باز میگردند. از آنجا که سردار نیمروز نوه علی خان براهویی بود و دختر علی خان مادر فیروز میرزا فرمانفرما، انگلیسها از اعدام وی صرف نظر میکنند. اما تا پایان عمر ۱۹۸۴ـ م. در منزلش حبس بود.
در ظرف مدت شش ماه شصت هزار خراسانی به نیمروز کوچ میکنند. رضاخان قریه نصرت آباد سنجرانی را زابل نام گذاری میکند و پادگان نظامی در آنجا می سازد. از اینرو مهاجرینی که به نیمروز آمدند در میان بلوچها به زابلی مشهور شدند.
جناب دوشوکی،
انگلیسها نیمروز را به سه قسمت تقسیم می کنند. از زرنج تا خواجه علی که مرز بلوچستان با پشتونستان هست به افغانستان، نارو را در ۱۹۴۸ به پاکستان و جنوب نیمروز را به ایران واگذار میکنند. شاید شرم فجایعی که انگلیسها در سرتاسر بلوچستان انجام داده اند، مانع از نشر مقالات شما باشد. و یا بقول الس پهره ای انگلیسها هنوز خود را مالک بلوچستان میدانند که نمیگذارند راه آهن زاهدان به کرمان وصل شود و اگر غرب از راه چابهار بخواهد کمکهای نظامی به افغانستان بفرستد، فقط مولوی عبدالحمید را در جریان میگذارد و اصلا از تهران سئوال نمیکند. و بسیاری مسایل که شما و الس بهتر از من میدانید.
من دلسوزی شما را احترام میکنم. اما اکثریت همین مهاجرین از زمان ژنرال دایر تا جمهوری اسلامی، ژاندارمها و پاسدارانی بوده و هستند که هر زمان به خون مردم بلوچستان تشنه اند. انگلیس آنها را آورد، حالا انگلیس اگر لیاقت و انسانیت دارد به آنها سرپناه و آذوقه بدهد.
من اعتراف می کنم مسئولان رده بالای روزنامه شرق هیچ تماسی با من نداشته اند چون اصولا مسئولان رده بالای روزنامه ها در تماس با مصاحبه شونده ها نیستند و این امرمهم بر عهده خبرنگاران ویژه هست / من اعتراف می کنم که فقط آقای صدرا محقق خبرنگار بخش اجتماعی روزنامه شرق با من در تماس بودند 2 بار تقاضای مصاحبه کردند بار اول قبول نکردم اما بار دوم در خواست مصاحبه شان را پذیرفتم برای انتشار در خارج از ایران نه در داخل ایران / من اعتراف می کنم اگر خبرنگار روزنامه شرق نبودند هرگز این مصاحبه را قبول نمی کردم / من اعتراف می کنم عاشق این مصاحبه ام با خبرنگار روزنامه شرق هستم . / من اعتراف می کنم بعد از این سکوت خواهم کرد و حاضر به اعتراف جدیدی نخواهم بود ........../ مهناز هدایتی
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
آقای بهرامی گرامی، من دقدیقا به این دلیل کامنت شما را عدم انتشار زدم یعنی به دلیل تبلیغ نفرت و کینه قومی-ملی. شما با فرضیاتی که پیش می کشید و انداختن قتل عام تاریخی توسط حاکمان را بر گردن مردم، به این کار دست زده اید. لطفا همانطور که نوشتم اگر تز و تظریه ای در این مورد دارید، ان را همراه با اسناد مربوطه که احتمالا نمی توان آنها را در بخش کامنتها گذاشت، به صورت مقاله ای بنویسید تا آن را در سایت منتشر کنیم وگرنه از انتشار کامنتهایی که به کینه و نفرت دامن بزنند، معذوریم. با تشکر از همکاری شما.
آقای و یا خانم مسئول کامنتها لطفا آدرس عوضی ندهید نوشته های ترکها در این سایت نوشته های منطقی و تدافعی در مقابل انواع نوشته های نفرت پراکنانه بر علیه ترکها میباشد در ارتباط با کامنت قبلی و پاسخ شما توضیحات زیر را نیز لازم میدانم: با توجه به اینکه برخی فعالین و سیاسیون کرد کاسه ی داغتر از آش شده و بیشتر از ارمنیها ادعای قتل عام ارامنه را در بوق و کرنا میدمند و سنه چاک میکننند و با در نظر گرفتن این واقعیت که در بیشتر این مناطق که ارمنیها ادعای قتل عام شدن توسط ترکها را دارند کردها ساکن هستند مسئله خارج از سه حالت نمیتواند باشد 1-کردها ساکنان اصلی این سرزمینها هستند نه ارمنیها و سابقه ی حضور آنها در این نواحی به پیشتر از سال 1914 -به ادعای ارمنیها سال پاکسازی قومی-میرسد در اینصورت نباید اصولا در این مناطق قتل عام و پاکسازی قومی برعلیه ارمنیها صورت گرفته باشد چرا که ساکنان آنجا را کردها و نه
ارمنیها تشکیل میدادند و اکنون نیز تشکیل میدهند با در نظر گرفتن مسئله به اینصورت این سوال را باید از سینه چاکان کرد پرسید چرا و به چه منظور ادعای کذب ارمنیها را تبلیغ میکنید؟2-کردها بعد از پاکسازی شدن ارمنیها توسط ترکها در خانه و شهرها و روستا های آنها ساکن شدند در اینصورت باید از ینه چاکان کرد پرسید نقش کردها در این پاکسازی چه بوده است و به چه دلیل ترکها ارمنیها را از این نواحی بیرون کردند و به کردها گفتند بفرما ؟ آیا این مسئله مربوط میشود به نقش پر رنگ کردها در اینکار؟ که در اینصورت مدعیان کرد باید موقع مطرح کردن مسئله به این موضوع اشاره نمایند و اگر اسکان یافتن کردها در این نواحی روی حساب دلسوزی و محبت ترکها نسبت به کردها بوده در اینصورت کردها باید دعاگوی ترکها باشند و اگر به هر دلیل ارمنیها را محق میدانند و خواهان احقاق حقوق آنها هستند آیا نباید خود اکراد داوطلبانه از مناطق مورد ادعای ارامنه خارج بشوند؟ 3-کردها در پاکسازی این نواحی از وجود ارامنه نقش برجسته ای داشته اند و بعد از عملیات این زمینها را تصاحب کرده اند در اینصورت چرا کردها نقش خود را در اینکار انکار میکنند و آدرس عوضی میدهند؟
شما كه سواد داريد ، به كتاب تاريخ ارمنستان كه هم شهري شما محمد قاضي آنرا ترجمه كرده مراجعه بفرماييد،اونجا دقيقا نوشته كه كردها چه بر سر ارامنه در حال مهاجرت آورده اند.
هروقت سواد شما به اصطلاح دانشجو به این رسید که بتوانید سرکلاس درس این اساتید بنشینید یا دست کم یکی از کتاب های منتشر شده توسط آنها را بخوانید آن وقت جواب سوال خودتان را هم در می یابید. امان از حسادت که نمی گذارد اصل موضوع را ببینید و بشنوید.
خانم هدایتی من کجا ابراز پشیمانی کرده ام؟ دقیق موضوع را برایتان توضیح دادم. مسئولان روزنامه شرق می گویند با شما مطلقا تماس نداشته و قصد مصاحبه نداشته و مصاحبه ای انجام نداده اند. چه برای انتشار در داخل یا خارج از کشور. گفتید شرق گفته مصاحبه را برای انتشار در خارج می خواهد. من گفتم شاید آن فرد مصاحبه کننده از خودش گفته. من گفتم اساسا موضوع به من ربطی نداشت و به خواست دوستان شرق که امکان تماس مستقیم با این سایت برایشان دشوار بود وارد موضوع شدم. ابراز پشیمانی دیگرچه صیغه ای است؟
ازمدیرمحترم کامنت ها تشکرمیکنم که توضیحات مختصر درباره قتل عام ارامنه ارائه دادند،سیستم فاشیستی ترک درسال 1915عامل قتل عام بود نه کردهایی که فاقد سیستم حکومتی بودند،جناب اردوغان چند سال پیش که مسائله برسمیت شناخته شدن کشتارارامنه درکنگره آمریکا ومجلس فرانسه مطرح شد بجای پوزش ازارامنه منکراین قتل عام شد،وطی زدوبند های سیاسی بجای اینکه سعی کند به زیان دیدگان این قتل عام مساعدت نماید ،با دادن باج به سارکوزی ودول غربی این پرونده را مسکوت گذاشت،جناب ناظر دبیر،نفرت از فاشیسم عشق به انسانیت است،شما موقعی میتوانی از انسانیت دم بزنی که ازفاشیسم نفرت داشته باشی،نمیتوان عاشق آتاتورک بود واز انسانیت دم زد،چنگیزخان را ستود وعاشق انسان بود،
فاشیسم هیتلر از سه گروه یهود ،کمونیسم ،انگلستان نفرت داشت ،فایشسم ترک از کل عالم نفرت دارد،فاشیسمی که گرگ علامت آن است ،هر انسانی باید از آن نفرت داشته باشد،گرگ نماد درندگی است واین را میرساند که ملل غیر ترک راباید درید ونابود کرد
در زمان شوروی کمونیستی و پهلوی اولین قدم برای اسیمله کردن ملت ترک برداشتن و حذف کلمه ترک از زبان های ترکی بود
زبان قزاق به جای ترکی قزاقی
زبان ازبکی به جای ترکی ازبکی
زبان قزقیز به جای ترکی قرقیز
زبان آذری به جای ترکی اذربایجان یا همان اذربایجان تورکجه سی
.....
چیزی به نام زبان اری وجود خارجی ندارد
به کتاب زبان اذری و کسروی از استاد صدیق مراجعه فرمائید
اینها که خود را استاد دانشگاه اروپا و امریکا می نامند چقدر وقت اضافی دارند که 24 ساعت در رسانه های فارسی تئوری بافی میکنند ؟ تا آنجایی که من شاهد بودم چنان برای اینها برنامه میریزند و از شان کار میکشند که فرصت غذا خوردن حسابی نمی یابند .
ژبرایشان برنامه میگذارند که حتی وقت غذا خوردن حسابی نمی یابند
زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام “آذری” یاد کرده‌اند، زبانی از خانواده زبان‌های ایرانی بوده‌است. این نظریه هنوز مخالفانی میان قوم‌گرایان دارد، اما در نزد زبان‌شناسان دنیا به صورت عام پذیرفته شده‌است. ». اولا زبانشناسی يک علم است و کسروی هم زبانشناس نبود و بگفته مرحوم پرفسور حميد نطقی اولين استاد جامعه شناسی ايران، نظريه پردازی کسروی در مورد زبانشناسی لکه ننگی شد که حتی ديگر آثار او را زير سوال برد و کسروی از اين کارش خيلی پشيمان بود . ولی آقا پارسا ميفرمايند « اما در نزد زبان‌شناسان دنیا به صورت عام پذیرفته شده‌است.» .کدام زبانشناس دنيا !!؟؟؟
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
آقای بهرامی گرامی اولا که شما در بازنویسی کامنت خودتان کلمات «ساکنان کنونی» را ننوشته اید. دوما انداختن قتل عامی که در گذتشه صورت گرفته به گردن «ساکنان کنونی» که در گذشته وجود خارجی نداشته اند نمی تواند درست باشد. سوما انداختن قتل عامی که در گذشته و به دست یک حکومت صورت گرفته به گردن یک قوم و ملت و مردم به جز ایجاد کینه و نفرت بین مردم نتیجه ای ندارد که خلاف مقررات سایت است. توجه داشته باشید که مسؤلیت قتل عام به عهده حکومت و حاکمان است و نه اهالی محل مورد بحث. شما اگر بتوانید ادعای خودتان را مستند کنید، می توانید آن را بصورت مقاله ای مستند در سایت منتشر کنید، در غیر اینصورت ادعاهای فرضی شما را که به ایجاد تنفر بین مردم می انجامد، نمی توانیم به عنوان کامنت منتشر کنیم.
جناب اقبالی از این صحبتهای کوتە بینانە دست بردارید حکومت اقلیم کوردستان هیچ عضو پ ک ک را نمیتواند دستگیر کند و نمیخواهد دستگیر کند و بە تورکیە تحویل دهد این در حالی است کە بە تاریخ کنگرەی ملی کورد کە پ ک ک و حزب بارزانی در کنار هم در بارەی کوردستان تصمیم میگیرند اگر هم 2 نفر بە تورکیە تحویل دادە شدە باشند کە معلوم هم نیست با چە اهدافی تورکیە این گونە خبر را پخش میکند احتمالأ این 2 شخص خود خستە شدە باشند و از طریق مرز سلوپی کە در کنترل حکومت اقلیم است انجام گرفتە این این چیزی متوجە حکومت کوردستان نمیکند کە لکەی ننگی بر دامن آنها باشد
چرا کامنت قبلی من درج نشد؟ امیدوارم مسئول کامنتها دلیل اینرا توضیح دهد و این کامنت را مجددا مینویسم به این امید که از طرف مسئول کامنتها حذف نشود . در مناطقی که ارمنیها مدعی هستند قتل عام و پاکسازی قومی صورت گرفته مثل "وان" و "مناطق اطراف کوه آغری و یا بقول ارمنیها و فارسهاآرارات" کردها ساکن هستند بنابراین اگر ادعای ارمنیها درست باشد علی الاصول باید این کار توسط کردها انجام گرغته باشد
سلام . عزیز ائلچین، ممنون از نوشته ی خوب شما. و چوخ ساغ اولون محبت لریز اوچون. خوشحالم از اینکه "نوشتن" برای شما
یک کار جدی ست. و مسایل با ارزشی را مطرح میکنید. با آرزوی مطالعه نوشته های دیگر از شما. واراولون.
قای امینی...خیلی ممنون از این مصاحبه و تحلیل عمیق در مورد موضوعات اجتماعی و سیاسی در ایران معاصر....تنها تعجب من این است که شما در مقدمه به یکی از دلایل وضع موجودی فعلی ایران اشاره کردید ولی دیگر در طول مدت بحث به این موضوع هیچ سخنی به میان نکشیدید. و این موضوع, وجود حکومت های ترکان ( حکومت های ایلی ) به مدت هزار ساله بوده است که ایران را به این وضع ناهنجار اجتماعی و سیاسی تبدیل کرده است. . این شگرد زیرکانه شما در محافل و بحث های سیاسی بیرون از کشور خیلی متداول شده و خوشبختانه ما ترک ها به این مسائل خیلی عادت کرده ایم . ولی این مقدمه شما باعث میشود که یک سوال طبیعی و ساده به ذهن من ترک و چند میلیون ترک در ایران برسد. واین سوال ساده این است که اگر قبول کنیم که .........
اگر قبول کنیم که حکومت ترک ها باعث عقب مانده گی ایرانی ها بودند پس شما (فارس ) زبان های آریائی و مدافع حقوق بشر در عرض هزار پانصد ساله کجا تشریف داشتید.؟ ( فرض بر 2500 سال ایرانیان). خودتان بهتر میدانید که اگر ( آزربایجان ) را از معادله انقلاب مشروطیّت حذف کنیم از این انقلاب با شکوه چیزی نخواهد ماند. حتم دارم که آن ( علی مسیو ) را که شما اشاره کردید می دانید که چرا به ( علی مسیو ) مشهور بود و میدانم که میدانید چطور پسر بچه های 17 و 18 ساله اش ( حسن و قدیر) با طرز وحشتانکی همرا با ثیقه السلام در تبریز به دست روس ها به دار آویحته شدند. ودر هنگام اعدام ( حسن فریاد می کشید.. یاشاسین مشروطیّت .... زنده باد مشروطیّت) . آیا شما فارس ها برای اولین بار( فقط یک بار) کی اراده خواهید کرد که به ایرانیان بگوئید که سمبل این انقلاب با شکوه مشروطیّت که ( ستارخان ) بود با هزاران دوز و کلک به تهران دعوت کردیم و در باغ اتابک او را ( ترور.. ترور... ترور ) کردیم..آقای امینی عصر روشنگری در اروپا همراه بود با انقلاب صنعتی...انقلاب مشروطیّت در روز سوم اسفند 1299 به دست رضا شاه پایان داده شد. همین رضا شاه بود که به مجلس شورائی ملی ( طویله ) می گفت. مرحوم پیشه وری تا خواست که همان قوانین مشروطیّت را ( انجمن های ایالتی و ولایتی) را در آزربایجان پیاده روی کند با اسم تجزیه طلب و نوکر استالین روبرو شد. هیچ وقت یادتان نرود که حزب توده در آزربایجان زیاد طرفداری نداشت و نخواهد داشت. آیا شما وزیر ( امور خارجۀ) پیشه وری را می توانید اسم ببرید که می خواست آزربایجان را تجزیه بکند؟ امیدوارم در بحث های آینده مسائل و بحث های دقیق تری را از شما بشنویم همانطور که مشتلقانه در بحث های زنده شما را در ( اورئنج کانتی - شهر ارواین -کالیفرنیا) شرکت می کنم... بهترین ها را برایتان آرزومندم...
من شنيده و خوانده ام. روح شاعران لطيف و با احساس نرم است. اما جدا از نظر و نقد م. سحر به مواضع احزاب و سازمانها. قبل از ايشان بخشا خود آن سازمانها خود رانقد کرده اند. اما م. سحر که خود را شاعر مينامد. با چه روحي و با چه وجداني بعنوان شاعر اين همه کلمات زشت و نا روا را نثار ديگران و مخالفان خود ميکند. ايشان اکنون مخالفان خود را با بدترين کلمات .... مورد خطاب پرخاش قرار ميدهد. فکر بکنيد اگر او روزي جاي حاکمان شرع جمهوري اسلامي مينشسد. چکار ميکرد. من متاسفم براي نه اقاي م. سحر، بلکه متاسفم براي کسي که نام خود را شاعر گذاشته و ديگراني هم باور کرده اند که او شاعر است.
اقای کیانوش توکلی من با اقای مجید امروز تماس گرفتم و مدرک اثبات و صحت این مصاحبه با خبرنگار روزنامه شرق را برای ایشان فرستادم در نهایت اقای مجید از اینکه با عجله در این مورد قضاوت کرده بودند ابراز پشیمانی کردند و گفتند بهتر بود در این مورد از اول دخالت نمی کردند به هرحال صحت این مصاحبه با خبرنگار روزنامه شرق توسط اقای مجید واسطه روزنامه شرق تایید شد می توانید از اقای مجید بیشتر در این مورد جویا شوید ... با سپاس مهناز هدایتی
یاد الس پهره ای بلوچ بخیر که چند سال قبل در پالتاک گفت: عقل همه ادیان ششهزار سال از سن شان کوچکتر است، ادیان برای عاقل شدن باید ششهزار سال به عقب برگردند و از آنجا خود را اصلاح کنند.
آقا جلال، نفرت از ترک، نفرت از انسان است. و کسی که از انسان نفرت کند، از حقوق انسان، از عدالت و آزادی نیز متنفر خواهد بود. و کسی که چنین ماهیتی بخود بگیرد، خود نیز از دایره انسانیت خارج میشود. و کسی که به دیگران حقوق انسانی قائل نیست، حق ندارد از انسان بودن صحبت کند. زیرا کینه نسبت به انسان روح و روان او را مثل خوره خواهد خورد. و او را به یک دیکتاتورقصی القلب مبدل خواهد کرد. و کسی که به انسان، و حقوق او کوچکترین ارزشی قائل نشود، خود نیز از دایره معرفت، اخلاق و حقوق بشر خارج خواهد شد. این است عاقبت کسی که دلش از کینه و نفرت نسبت به نوع انسان آغشته است. و چنین کسی دیگر نمی تواند از بشر دوستی، و انسان و انسانیت دم بزند.
آقای خوشحالی، بدون حق تعیین سرنوشت ملیتها، برای کسب دموکراسی، و حقوق شهروندی، آزادیهای سیاسی، مدنی، اقتصادی و تقسیم قدرت، و حق خود گردانی مناطق مختلف جغرافیای ایران، حرف زدن از دموکراسی در واقع خنده آور و سر گرم کردن مردم است. و هیچ مفهومی نخواهد داشت. چطور که تجربه تقریبا یکقرن نشان میدهد، بدون تقسیم قدرت، هیچ تغییر اساسی در جامعه ایجاد نخواهد شد. اگر با مسئله حق تعیین سرنوشت خلقها همچنان بازی بشود، و به حقوق مسلم و رای مردم اعتنائی نشود، دیر یا زود جغرافیای جهنم ایران، بتدریج اما حتمی به یک در گیری فراگیر و کشمکشهای خونین داخلی که نتایجی جز از هم گسیختن جغرافیای ایران ندارد، به پیش خواهد رفت. نشانه های این پروسه تاریخی که بصورت اعتراضات جسته و گریخته خود را بروز میدهد شروع شده است، اما هنوز عمق آتش این طغیان در زیر خاکستر عصیان توده های میلیونی نهفته، و در حال تکوین است. و اگر روزی
آتش خشم مردم شعله ور شود، هیچ قدرتی قادر نخواهد بود، در مقابل دهها میلیون مردم عاصی به ایستد، و رژیم اسلامی نیز مثل رژیم معدوم شاه دیر یا زود، اما برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده خواهد شد. این را مطمئن باشید.
آقای منظر جاوید، در مورد کشتار مردم ایران و چپاول ثروت عمومی، و به فقر و فلاکت کشاندن مملکت، تبعید، زندان و اعدام هزارتن از جوانان آزادیخواه، میفرمائید: "براستی چه کسی در این نظام لعنتی پاسخگوست؟" جواب خیلی روشن است؛ سرکردگان، رژیم ولایت باصطلاح فقیه، سران قاتل سپاه پاسداران، مثل محسن رضائی، عناصر اطلاعاتی و جاسوسی، که به نیروهای لباس شخصی معروفند، وزرا، استانداران، رئیس و روسای گردن کلفت بانکها، ادارات و گروهای امنیتی که به گروههای ضربت معروفند، و بالاخره تمام دست اندر کاران و عاملان و سر سپردگان رژیم جنایت پیشه اسلامی. و مخصوص فرمانده هان سپاه، روسای جمهور سابق، مانند شخص رهبر، یعنی آخوند سید علی، آخوند رفسجانی، آخوند، خاتمی، آخوند بی عمامه احمدی نژاد، رهبران ارگانهای رسمی رژیم، معاونان ریاست جمهوری، عناصر و تشکیلاتها و عوامل رژیم در خارج، و کسانی که به نحوی از رژیم حمایت میکنند. و این
مثل روز روشن است. رژیم اسلامی دستش رو شده است، دیگر برای بقای خود، دشمن تراشی نسبت به کشور های خارجی تاثیر خود را از دست داده است. مردم ماهیت ضد انسانی رژیم را دریافته اند. رژیم دیگر نخواهد توانست، سر مردم را با شعار ضد آمریکائی، و مشابه آن سرگرم بکند. فرزندان و فک فامیل و خانواده های عشیره ای سران رژیم با ماشین های دویست میلیون دلاری میگردند، و در کاخهای آنچنانی زندگی میکنند، در صورتیکه در جغرافیای بی قانون، هرج و مرج، وحشت زده، و تنازع بقای ایرانی، میلیونها ایرانی در قعر بی عدالتی، با ترس و نا امیدی، خفقان و عدم امنیت جانی، فقر و گرانی روز افزون دست به گریبانند. کسانی که امروز، به هر دلیلی در سرا پا نگهداشتن رژیم جنایت کار اسلامی تلاش میورزند، و در نهان و آشکار بنفع رژیم تبلیغات میکنند، بی شک در جنایت 34 ساله رژیم شریک هستند.
جلال خان , از قدیم گفتند کافر همه را به کیش خود میداند. در این که وجود شما پر از نفرت میباشد , شکی وجود ندارد .
البته گفتید که به اصطلاح از فاشیسم ترکی نفرت دارید , اما از آنجایی که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید بلافاصله خودتان را لو دادید که مشکل و یا نفرت تان تنها از " ترک " میباشد و با فاشیست هیچ مشکلی ندارید
شبکه های مافیایی مانند سرتان اقتصاد ایران را نبود کرده اند و صد ها پروژه را بدون مناقصه گرفتند و ناتمام گذاشتند. کدام تیم شفاف سازی خواهد کرد. گر حکم شود که مست گیرند
این مقالات ادامه ی همان درکی است که شاه را سگ زنجیری آمریکا می دانست و هر بار اعلام می کند که رژیم حاکم بر ایران آخرین روزهای خود را سپری می کند و سرمایه داری جهانی در حال فروپاشی است.
رژیم ایران از سال ۲۰۰۱ به بعد، ابتدا با سقوط طالبان در افغانستان و سپس سال ۲۰۰۳ با واژگون شدن رژیم صدام، توانست با کمترین هزینه، حداکثر سود را از رویدادهای منطقه ببرد. در فاصله کمتر از دو سه سال گروههای سیاسی هوادار وی در عراق قدرت گرفتند.
عربستان سعودی، یکی از رقبای اصلی رژیم ایران در منطقه، نتوانست از سقوط صدام سودی ببرد، اگرچه در جنگ علیه وی شرکت کرده بود و برای مدت‌ها دولت جدید عراق را قبول نداشت و تضادهای شدید مذهبی و سیاسی میان آن دو شکل گرفت. همین اتفاق در افغانستان نیز پس از سقوط طالبان رخ داد و عربستان یکی از اهرم‌های قدرت خود در منطقه از دست داد.
این تغییرات تعادل قوا در منطقه به رژیم ایران این امکان را داد، تا اهدافی به مراتب فراتر از آنچه در سر داشت، دست یابد و این امر عربستان را واداشت که از آمریکا بخواهد به ایران حمله کند و هزینه ی آنرا بپردازد، زیرا رژیم ایران وارد جنگی گسترده با عربستان شد که گستره آن از عراق تا لبنان، شمال یمن، بحرین و منطقه قطیف در داخل عربستان را در بر می‌گرفت.
در این منطقه توازن قوا کاملا به نفع ایران تغیر پیدا کرده است و رژیم حاکم بر ایران، حتی با جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله و اسرائیل، به رویائی با "دشمن دیرینه" خود روی آورد.
آیا مشکل است که این وقایع را دید و کور ماند؟
جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله با اسرائیل آشکارا توسط خامنه ای هدایت شد و خود وی نیز اعلام نمود که از آن حمایت کرده است.
وی همیشه از این جنگ بعنوان یک «پیروزی بزرگ» یاد میکند.
وی براحتی اصلاح طلبان را نیز از گردونه ی مبارزه با خود کنار زد و امروزه با توجه به ضعف آمریکا، وارد مذاکره با وی شده است.
کمی چشمانتان را باز کنید. این آمریکا است که دائما سعی می کند توپ را توی زمین ایران بیندازد، زیرا وی فاقد استراتژی مشخص در این منطقه است. آمریکا دیگر نمی داند که رژیم حاکم بر ایران چه اهدافی را دنبال می کند.
«بهار عربی» نتوانست در سوریه به پیروزی برسد و امروزه اوضاع آنچنان بشدت بضرر غرب و آمریکا پیش می رود، که درگیریهای بسیار شدید و خونین میان مخالفان صورت می گیرد.
ترکیه و عربستان نتوانستند دولت ایران را به مرزهای خود محدود کنند. چیزی که توسط رژیم بسیار خطرناک تعبیر شد و بی دلیل نبود که مهدی طائب اعلام کرد که اهمیت سوریه ز خوزستان بیشتر است. با شکست حکومت سوریه، این امکان که نیروهای القاعده وارد عراق و سپس جنوب ایران شوند، بسیار بالا بود و می باشد.
شاه، سگ زنجیری آمریکا نبود. کرزای نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. رژیم عربستان نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. اینها همه ائتلافهای منطقه ای هستند و چپ ایران که حتی با خودش نمی سازد و اصلا ائتلاف نمی شناسد، هر ائتلافی را سگ زنجیری می نامد.
علت این احساس چپ ایران نیز واضح است. این چپ هویت ندارد و هزاران مارکس و لنین نمی توانند به وی هویت بدهند. با هر ائتلافی، این چپ فرو می پاشد و....
جناب anonymous:تنها من نیستم که از فاشیسم ترکی بیزارم ،درجهان کمترملتی را شاهد هستیم که خاطره خوشى از عملکرد فاشیست های ترک درتاریخ داشته باشد،ازارمنه گرفته تا گرجی ها ،روس ها ،اروپایی ها ،چینی ها همه وهمه وقتی نام ترک را میشنوند ،احساس انزجار میکنند،البته منظورم فقط فاشیسم ترک است نه کل ملت ترک
هادی سنجرانی طی امیلی نظر انتقادی به نوشته دکتر دوشوکی داشته است که من عین نامه را در اینجا کپی می کنم :«عرض سلام و درود،طی گزارشی از شما با مضمون فاجعه شرم آور پالایش
آوارگان سیستانی از شهرهای خراسان،این مقاله و مطالب ارایه شده از جانب
شما مخالف آرمان های شما میباشد و با این عمل دست به تخریب و ایجاد کینه
و دشمنی نه در میان اقوام سیستانی با سایر قومها بلکه در میان خود
سیستانی ها زده اید،خواسته یا ناخواسته این مقاله شما دست به کینه و
دشمنی زده و موجبات استفاده بیجا شده.
لذا از شما خواهشمندم مطلب ارایه شده را تصحیح نمایید زیرا عده بسیار
زیادی سیستانی در استانهای همجوار به خوبی و آرامش زندگی میکنند و پست
های بسیار مهم در این استانها را بر عهده اجرا دارند.
(منظور از شما در این پیام کلیه مسئولین محترم سایت www.iranglobal.info میباشد)
اگر وقت کرده اید این فیلم یک دقیقه ای را ببینید :واقعا شرم اور است که نظام برای ساخت یک پل که کودکان مدرسه را از خانه به مدرسه برساند؛ این همه سال وعده داده است ولی روزی چند صد میلیون خرج سوریه و لبنان می کند. ننگ ابدی بری جمهوری اسلامی
رد فرضیه موهم و دروغ زبان باستان کسروی توسط استاد صدیق
کتاب فرضیه زبان آذری و کسروی را مطالعه فرمائید
استاد صدیق با تلاش ها و مطالعات چندین ساله مهر ابطال را بر فرضیه کسروی وارد آورد
کسروی خود این فرضیه را فقط برای مسائل سیاسی ارائه کرده بودند
این متن در فیس بوک مهناز هدایتی بود کپی اش را در اینجا می گذارم
Mahnaz Hedayati
about an hour ago · Edited
« به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم »
من این خانم نسرین تبریزی را نمی شناسم و نمی دانم چه کسی است که این مصاحبه من را برای روز آنلاین فرستاده است البته که سایت معتبر روز آنلاین این خانم نسرین تبریزی را خیلی خوب می شناسند چراکه سال ها با این سایت همکاری داشته است اما من فقط مصاحبه ام را برای آقای خبرنگار روزنامه شرق ایمیل کردم و ایشان اصل مصاحبه من را در اختیار داشته اند و این موضاعاتی که در مورد آقای بنیامین نتانیاهو در اول مصاحبه نوشته اند اصلا در موضوع مصاحبه من نبوده است پس چرا بدون اجازه من در اول مصاحبه آمده است ؟
..............
Mahnaz Hedayati
about an hour ago · Edited
« به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم »
من این خانم نسرین تبریزی را نمی شناسم و نمی دانم چه کسی است که این مصاحبه من را برای روز آنلاین فرستاده است البته که سایت معتبر روز آنلاین این خانم نسرین تبریزی را خیلی خوب می شناسند چراکه سال ها با این سایت همکاری داشته است اما من فقط مصاحبه ام را برای آقای خبرنگار روزنامه شرق ایمیل کردم و ایشان اصل مصاحبه من را در اختیار داشته اند و این موضاعاتی که در مورد آقای بنیامین نتانیاهو در اول مصاحبه نوشته اند اصلا در موضوع مصاحبه من نبوده است پس چرا بدون اجازه من در اول مصاحبه آمده است ؟
در ضمن چرا به سایت ایران گلوبال گفته اید این مصاحبه را از سایت بردارند چون با روز آنلاین مصاحبه شده است من اصلا با روز آنلاین افتخار این مصاحبه را نداشته ام من فقط با خبرنگار روزنامه شرق مصاحبه کرده ام و اصل مصاحبه من را به شدت کوتاه و مختصر شده بعلاوه قسمت اضافه شده از طرف خودشان در سایت روز انلاین مشاهده کردم و خواندم و شوکه شده ام به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم .
جای تاسف داره به عنوان یک سیستانی خیلی بهم بر میخوره این مطالب و میخونم .واقعیتش اینه که امیدها کم شده برای مردم سیستان.شاید جز خودمون هیچ کس دیگه ای نتونه ای مشکلاتمون و حل کنه .سالهاست که هر بلایی سرمون میاد پاسخ ما فقط سکوته !
اکثر سازمانها، نهادها و احزاب اپوزیسیون در مورد مسائل مختلف جهانی و ایران از قبیله مسئله آواره گان فلسطینی و سوری و افزایش دمای زمین و غیره اعلامیه و بیانیه صادر می کنند. اما در مورد مسائل بلوچ و سیستانی سکوت اختیار می کنند. هموطنان ! من نه فارس زبان هستم و نه شیعه، اما این هموطنان بیگناه و آواره سیستانی ما هم شیعه هستند و هم فارس زبان. بحث قومی و زبانی و مذهبی مطرح نیست. این یک فاجعه انسانی است. من این را در برنامه صفحه دو بی بی سی نیز مطرح کردم. اما افسوس که این مقاله نویس های حرفه ای و طورمانویس های فصلی انگار که نه انگار. بحث من اصلا سیاسی نیست بلکه . . . .
انسانی و ایرانی است. چرا اینها در مورد هموطنان فارس زبان و شیعه خود از سیستان سکوت کرده اند؟ چرا؟ چرا آنها حقا و به درستی از مهاجرین افغان، آواره گان فلسطین، مهاجرین سوری و غیره حمایت می کنند و بیانیه صادر می کنند. اما در مقابل نژادی پرستی ضد انسانی تعداد اندکی از خراسانی ها سکوت اختیار می کنند. هزاران هموطن سیستانی ما بی خانمان و آواره و دربدر شده اند و آه ندارند با ناله سودا کنند و بقول نادرست بسیجی متعفن و ضد بشری بنام حسین میر دشتی معاون برنامه ریزی و امور اداری فرمانداری سبزوار به سگ فروشی و اولاغ فروشی و تکدی گری روی آورده اند، اما از دولت بی تدبیر و نومیدکننده و عوامفریب خبری نست. و اپوزیسیون هم لابد منتظر هستند تا از دولت تدبیر و خانم دکتر ابتکار چه اوامری برسد. جدا برای هر انسان با شرفی شرم آور است.
اقا جلال در ضمن كردهاي ساكن ارمنستان كه در ميان ارامنه تقريبا حل شده اند را كردهاي غير مسلمان كه به كردهاي يزيدي معروفند تشكيل ميدهند و تنها زبان رسمي در كشور ارمنستان زبان ارمني است.
هرچه به روز مذاکرات 5+1 با رژيم نزديکتر می شويم، لحن باندهای درگير جنگ قدرت، در مورد اين مذاکرات صريحتر می شود و صف آرايی آنها در مقابل هم آشکارتر.
جالب اين جاست که هر دو باند در حالی که يکديگر را مورد حمله قرار می دهند و هر کدام موضع ديگری را نسبت به مذاکرات اتمی در پيش رو رد می کند، اما هر دو اصل مذاکرات را تأييد می کنند و ضروری می دانند. يک باند، رقيب را متهم می کند که با انديشهٴ «تسليم طلبی» مذاکرات را خراب خواهد کرد، باند رقيب طرف مقابل را به «افراطی گری» و تلاش برای به شکست کشاندن مذاکرات متهم می کند. با اين همه هر دو بر ضرورت اصل مذاکرات و به نتيجه رسيدن آن تأکيد می کنند.
روزنامه جوان، ارگان بسيج پاسداران به نمايندگی از باند خامنه ای در شمارهٴ امروزش (شنبه) نوشته است: «با تأکيد بر اين که به تلاش و تحرک ديپلوماتيک اهميت می دهيم، نيروهای خط مقدم ديپلوماسی کشور را به شناخت بيشتر ماهيت نظام سلطه متذکر می شويم».
روزنامه حکومتی جمهوری که نظرات رفسنجانی را منتشر می کند، «دور جديد مذاکرات هسته يی» را «اميدواريهای تازه» می داند و هشدار می دهد که «برخی گروه های افراطی» قصد «تخريب فضای گفتگوها» را دارند. به تيم مذاکره کننده هم يادآوری می کند که تحت تأثير اين فضا قرار نگيرد و «از طرح پيشنهادهای غيرواقع بينانه و حساسيت زا پرهيز کند».
همين رويکرد در ساير روزنامه ها و رسانه های باندی نيز ديده می شود.
حالا سؤال اين است که اگر اين باندهای متخاصم هر دو بر ضرورت مذاکرات تأکيد می کنند و هر کدام به زبان خاص و از موضع منافع خود خواستار مذاکره هستند، پس اين دعوا و درگيری ناشی از چيست و اختلاف کجاست؟
با دقت در اظهارات سردمداران و مقالات و سرمقاله های روزنامه های باندی به روشنی می شود ديد که نظر مشترک آنها ناشی از شرايط خفگی کل نظام است که گردنش در حلقه طناب بحرانها به ويژه تحريمها هر روز دارد بيشتر فشرده می شود. بنابراين همهٴ باندهای رژيم خواستار ادامه تنفس و به تأخير افتادن لحظهٴ خفگی هستند. اما اختلاف در چيست؟ اختلاف در نيت آنها و نقشهٴ مسيرشان برای آينده است. خامنه ای در اين خيال است که پس از گشايش در تحريمها با سرعت بيشتر به سمت دستيابی به بمب پيش خواهد رفت و از جنگ افروزی منطقه يی هم برای وارد کردن فشار به جامعه بين المللی حداکثر استفاده را خواهد نمود. رفسنجانی در اين فکر است که رابطه با غرب به ويژه آمريکا را بازسازی و ادامه حيات رژيم را از اين طريق امکانپذير کند. اين البته با سرکشيدن جامهای زهر متعدد توسط خامنه ای امکانپذير است، امری که ولی فقيه ارتجاع هرگز نمی خواهد به آن تن دهد و تاج و تخت خود را به سادگی به رفسنجانی تقديم کند. در نتيجه تشديد بيش از پيش جنگ قدرت و شتاب گرفتن روند فروپاشی نظام ولايت فقيه در چشم انداز قرار دارد و به روشنی می شود آن را ديد.
کسانی که همانند آخوندها به زنان به چشم طعمه های جنسی نگاه می کنند، باید مواظب باشند که ایران گلوبال محل تبادل افکار است، و اگر کسی بخواهد بخاطر خانم بودن نویسنده، جنسیت او را ابزاری برای تحقیر و یا سرکوب او قرار دهد، قطعآ مسئولین محترم ایران گلوبال با برخوردی مناسب برخورد های مردسالاری را بی جواب نخواهند گذاشت،
گفتگو با آخوندها مانند گفتگو با شیرو پلنگه که لطفا" ازدریدن حیوانات وخون ریزی دست بردارید و گیاه خواری بشید ....ببین چقدر آهو و گوزن خوشگلن ..قول بدید که دیگه ازهم پاره شون نکنید...بله چه خوب ...35 تحلیلگر امریکائی بفرمائید که چند میلیون دلار رژیم آخوندی به حساب بانکی تان واریز کرده ؟ تشریف بیارید داخل ایران و در مراسم اعدام کردن و زجر کش فرزندان فقیر و بدبخت ایرانی توسط آخوندها وبوسیله جراثقال ها بصورت زنده شرکت کنید..! چه آخوندهای دیکتاتور رو دوست دارن ؟ یه بار امریکا هی صبر کرد و هی با هیتلر مذاکره کرد ...نتیجه مذاکراتش چی بود؟ صبر کنید تا شیر و پلنگ های آحوندی بالدار هم بشن .!!.
ما مهمانانی را که نمی شناختیم به خانه امان راه دادیم، آنها بفکر غارت خانه امان بودند*** ما بزبان آنها شعر سرودیم، آنها بفکر نابودی زبان ما بودند*** ما برای عدالت و استقلال سینه سپر کردیم، آنها چنگ و دندانشان را برای اشغال و تجاوز بما نشان دادند،*** ما برای صلح کردن جنگیدیم، آنها برای محو موجودیت ما
به اطلاع جلال برسونم كه در قتلعام ارامنه در سال ١٩١٥ كردها سهم بسيار بالايي داشته اند،همچنين قتلعام معروف به جلولوق كه به رهبري قاتل و جنايتكار معروف سيميتقو انجام شد.
این مصاحبه متن کوتاه شده اش از طرف خبرنگار مورد نظر اولین بار در سایت روز آنلاین منتشر شده است . بی شک هویت خبرنگار برای روز آنلاین ثابت شده و تایید شده که روز آنلاین که یکی از سایت های معتبر هست اقدام به نشر این مصاحبه کرده است و بعد از انتشار در روز انلاین مهناز هدایتی این مصاحبه را در ایران گلوبال منتشر کرده و به دلایلی که محدودیت در ایران هست نام خبرنگار ذکر نشده است بلاخره یک روزی خبرنگار خودش نامش را عنوان می کند .
آی کيشی الووه ساغليق ياخشی يازيبسان« دستت درد نکند مرد خوب نوشته ای». آقای لوائی اگر در يک پاگراف کوچکی توضيح ميدادی که استاد زهتابی و يا مهندس امانی کی بود و سرنوشتشان چطوری شد خيلی بهتر ميشد . بعضی ها از سرنوشت اين دو مبارز آذربايجانی بی خبر هستند. مخصوصا استاد زهتابی که بانی حرکت ملی آذربايجان بشکل کنونی اش است.
اگر به سوالها و جوابهایشان دقت کنید مشخص است که باید در یک گفتگوی زنده صورت گرفته باشند چون بعضی از سوالها وابسته به مطلبی در پاسخ قبلی هستند، در حالی که خانم هدایتی ادعا میکنند سوالها به یکباره توسط ایمیل به ایشان رسیده و ایشان دفعی جواب دادند. نتیجه اینکه فرض بنده بر این است که ایشان خودشان نقش خبرنگار فرضی را هم بازی کرده اند. حتی این گرینه که کسی با ایشان شوخی کرده باشد را هم قبول ندارم.
من نیز شجاعت این دختر ایرانی را تحسین میکنم. رفتن به راهی که هدایت شده سخت نیست. اما رفتن به راهی که ورود
نداره وجای مسیر باقی بگذاری افتخار هست. کاری که دختران وزنان با شهامت وشجاع ایرانی انجام دادند وادامه میدهند.
آنها همه گرد وخاکها را تنفس کردند اما روزی هوای پاک قله کوه را استنشاق خواهند کرد.
من نمیدانم کردها درطول تاریخ به کدام سرزمین تجاوزکرده اند، کردها همیشه قتل عام شده اند،اما کسی را قتل عام نکرده اند ،جناب خزرطمع کردها به سرزمین اعراب را متذکرشده درحالی که عرب ها کرکوک را تعریب کردند ،موقعی که شما هنوز درمغولستان بوده ای،کردها در مهاباد ،بوکان ،سردشت حضورداشته اند،اگرفاشیسم فارسی بد محکوم است فاشیسم ترکی هم باید محکوم باشد،نظر جناب آذربایجان محترمانه بود اما من قبول ندارم که ارمنی ها منفور باشند ،انسانیت ارمنی ها قابل مقایسه با فاشیست های تر کیه نیست ،درارمنستان دویست هزارکرد وجود دارد زبان کردی بعد اززبان ارمنی رسمیت دارد،درترکیه بیست ملیون کرد وجود دارد بعد از یک قرن مبارزه ،فشارجنبش دموکراتیک برهبری اوجلان،فشاراتحادیه اروپا،تازه جناب اردوغان پذیرفته زبان کردی درمدارس خصوصی تدریس شود.
افشای همکاری بشار اسد و القاعده عليه رزمندگان سوری
لويی مقداد هماهنگ کننده سياسی و مطبوعاتی ارتش آزادی سوريه گفت: رژيم سوريه و رژيم ايران موفق شدند شبه نظاميانی از قبيل احرار الشام و دولت اسلامی عراق را وارد سوريه کنند.
رژيم اين گروهها را ايجاد کرده است که با ما بجنگند و انقلاب را بربايند… آنها می خواهند اين پيام را به جامعه بين المللی ارسال کنند که بشار اسد با القاعده می جنگد. اين حقيقت ندارد. بشار اسد و القاعده هر دو با ما می جنگند. آنها با ارتش آزادی سوريه می جنگند.
اینگونه دست انداختن ها، هر چقدر هم که با مزه باشند اما یک انسان را در توهمات خویش غرق تر میکنند. حیف نیست یک انسان را از انسان بودنش عاری و به یک بیمار روانی تبدیلش کنیم؟
جامعه و جهان و من و شما، چه نفعی خواهیم داشت در از پا در آمدن یک زن متوهم؟
من این مصاحبه را انسانی نمیدانم.
مردم شمال نیمروز حق دارند به اندازه کافی از آب هیرمند استفاده کنند. تا آنجا که حتی قطره ای هم به زابل نرسد. مقصر اصلی انگلیس است. بهتر است منتظر بمانیم تا ببینیم ایا انگلیسها به این مهاجرین آواره کمک میکند یا نه.
آقای دوشکی از روی انسانیت و دلسوزی این متن را نوشته اند. اینکه انگلیسها به ای موضوع توجه نشان نمیدهند، علت دارد. (زابل یا سیستان) امروزی که قبل از ۱۹۲۷.م. ایالت شمالی بلوچستان یعنی قسمتی از نیمروز بود، البته من به اندازه الس پهره ای که نوه حاکم نیمروز است و آقای دوشکی اطلاعات وسیعی از تاریخ بلوچستان ندارم. آنچه مینویسم هنوز در اذهان بلوچهای نیمروز باقی هست. در نیمه های بهار ۱۹۲۷ انگلیسها با ۳۰۰۰ سرباز و شخص رضامیرپنج با ۲۰۰۰ سرباز خراسانی، ازبک، افغان سیزده روز با بلوچهای نیمروز میجنگند و حتی با توپخانه هم نمیتوانند قلعه سکواه را فتح کنند. از اینرو دایر ژنرال انگلیسی به خونریز ترین سربازانش دستور میدهد تا هرچه میتوانند سرهای نوزادان دهقانان و رمه دارانی که در پائین و اطراف قلعه زندگی میکردند را بریده و بیاورند. شاهدان میگویند ۶۲ سر بریده شده کودکان گهوارهای تا چهار ساله ظرف سه ساعت جلوی پای رضاخان و ژنرال دایر انداخته میشود. سپس رضاخان به سربازان خود میگوید که سرها را میان دو پتو قرار داده و هشت سرباز آنها را با بیرقی سفید به قلعه ببرند و به محمدرضاخان براهوئی بگویند: اگر تسلیم نشوی به تمام روستاهای نیمروز حمله میکنم و هیچ بلوچی را زنده نمیگذارم. وقتی حاکم نیمروز ای عمل غیر انسانی را می بیند به یکی از آن هشت سرباز میگوید: برو به دایر بگو من فردا صبح جواب میدهم و هفت سرباز را تا جوابم اینجا نگه میدارم. حاکم نیمروز شب را با هفت وزیرش به مشوره می نشیند و نتیجتا به آنها میگوید، من صبح به تنهایی نزد آن شرورها خواهم رفت و برای شما و نیمروز امان میخواهم. صبح روز چهاردهم سردار با هفت سربازی که گروگان نگهداشته بود از قلعه پائین می آید و روی به ژنرال دایر میگوید: من تسلیم شما هستم و از بلوچهای نیمروز خواسته ام که با شما نجنگند و شما هم کسی را نکشید. سپس مشتی خاک از زمین برداشته در جیب خود می ریزد و ادامه میدهد، این سهم من از نیمروز و من اسیر شما.دایر و رضاخان ششصد سرباز خراسانی را که داوطلب ماندن در نیمروز بودند به سرپرستی یکی از اقوام شوکت الملک(پدر اسدالله علم) مسئول تقسیم و شناسائی اراضی نيمروز میکند و خود با اسیرشان و بیش از هزار بار شتران و دهها هزار گاو و گوسفند به تهران باز میگردند. از آنجا که سردار نیمروز نوه علی خان براهویی بود و دختر علی خان مادر فیروز میرزا فرمانفرما، انگلیسها از اعدام وی صرف نظر میکنند. اما تا پایان عمر ۱۹۸۴ـ م. در منزلش حبس بود.
در ظرف مدت شش ماه شصت هزار خراسانی به نیمروز کوچ میکنند. رضاخان قریه نصرت آباد سنجرانی را زابل نام گذاری میکند و پادگان نظامی در آنجا می سازد. از اینرو مهاجرینی که به نیمروز آمدند در میان بلوچها به زابلی مشهور شدند.
جناب دوشوکی،
انگلیسها نیمروز را به سه قسمت تقسیم می کنند. از زرنج تا خواجه علی که مرز بلوچستان با پشتونستان هست به افغانستان، نارو را در ۱۹۴۸ به پاکستان و جنوب نیمروز را به ایران واگذار میکنند. شاید شرم فجایعی که انگلیسها در سرتاسر بلوچستان انجام داده اند، مانع از نشر مقالات شما باشد. و یا بقول الس پهره ای انگلیسها هنوز خود را مالک بلوچستان میدانند که نمیگذارند راه آهن زاهدان به کرمان وصل شود و اگر غرب از راه چابهار بخواهد کمکهای نظامی به افغانستان بفرستد، فقط مولوی عبدالحمید را در جریان میگذارد و اصلا از تهران سئوال نمیکند. و بسیاری مسایل که شما و الس بهتر از من میدانید.
من دلسوزی شما را احترام میکنم. اما اکثریت همین مهاجرین از زمان ژنرال دایر تا جمهوری اسلامی، ژاندارمها و پاسدارانی بوده و هستند که هر زمان به خون مردم بلوچستان تشنه اند. انگلیس آنها را آورد، حالا انگلیس اگر لیاقت و انسانیت دارد به آنها سرپناه و آذوقه بدهد.
با سلام
دیروز من یک کامنت فرستادم . میتوانم علت نگذاشتن آن کامنت را بدانم
با تشکر
من اعتراف می کنم مسئولان رده بالای روزنامه شرق هیچ تماسی با من نداشته اند چون اصولا مسئولان رده بالای روزنامه ها در تماس با مصاحبه شونده ها نیستند و این امرمهم بر عهده خبرنگاران ویژه هست / من اعتراف می کنم که فقط آقای صدرا محقق خبرنگار بخش اجتماعی روزنامه شرق با من در تماس بودند 2 بار تقاضای مصاحبه کردند بار اول قبول نکردم اما بار دوم در خواست مصاحبه شان را پذیرفتم برای انتشار در خارج از ایران نه در داخل ایران / من اعتراف می کنم اگر خبرنگار روزنامه شرق نبودند هرگز این مصاحبه را قبول نمی کردم / من اعتراف می کنم عاشق این مصاحبه ام با خبرنگار روزنامه شرق هستم . / من اعتراف می کنم بعد از این سکوت خواهم کرد و حاضر به اعتراف جدیدی نخواهم بود ........../ مهناز هدایتی
آقای بهرامی گرامی، من دقدیقا به این دلیل کامنت شما را عدم انتشار زدم یعنی به دلیل تبلیغ نفرت و کینه قومی-ملی. شما با فرضیاتی که پیش می کشید و انداختن قتل عام تاریخی توسط حاکمان را بر گردن مردم، به این کار دست زده اید. لطفا همانطور که نوشتم اگر تز و تظریه ای در این مورد دارید، ان را همراه با اسناد مربوطه که احتمالا نمی توان آنها را در بخش کامنتها گذاشت، به صورت مقاله ای بنویسید تا آن را در سایت منتشر کنیم وگرنه از انتشار کامنتهایی که به کینه و نفرت دامن بزنند، معذوریم. با تشکر از همکاری شما.
آقای و یا خانم مسئول کامنتها لطفا آدرس عوضی ندهید نوشته های ترکها در این سایت نوشته های منطقی و تدافعی در مقابل انواع نوشته های نفرت پراکنانه بر علیه ترکها میباشد در ارتباط با کامنت قبلی و پاسخ شما توضیحات زیر را نیز لازم میدانم: با توجه به اینکه برخی فعالین و سیاسیون کرد کاسه ی داغتر از آش شده و بیشتر از ارمنیها ادعای قتل عام ارامنه را در بوق و کرنا میدمند و سنه چاک میکننند و با در نظر گرفتن این واقعیت که در بیشتر این مناطق که ارمنیها ادعای قتل عام شدن توسط ترکها را دارند کردها ساکن هستند مسئله خارج از سه حالت نمیتواند باشد 1-کردها ساکنان اصلی این سرزمینها هستند نه ارمنیها و سابقه ی حضور آنها در این نواحی به پیشتر از سال 1914 -به ادعای ارمنیها سال پاکسازی قومی-میرسد در اینصورت نباید اصولا در این مناطق قتل عام و پاکسازی قومی برعلیه ارمنیها صورت گرفته باشد چرا که ساکنان آنجا را کردها و نه
ارمنیها تشکیل میدادند و اکنون نیز تشکیل میدهند با در نظر گرفتن مسئله به اینصورت این سوال را باید از سینه چاکان کرد پرسید چرا و به چه منظور ادعای کذب ارمنیها را تبلیغ میکنید؟2-کردها بعد از پاکسازی شدن ارمنیها توسط ترکها در خانه و شهرها و روستا های آنها ساکن شدند در اینصورت باید از ینه چاکان کرد پرسید نقش کردها در این پاکسازی چه بوده است و به چه دلیل ترکها ارمنیها را از این نواحی بیرون کردند و به کردها گفتند بفرما ؟ آیا این مسئله مربوط میشود به نقش پر رنگ کردها در اینکار؟ که در اینصورت مدعیان کرد باید موقع مطرح کردن مسئله به این موضوع اشاره نمایند و اگر اسکان یافتن کردها در این نواحی روی حساب دلسوزی و محبت ترکها نسبت به کردها بوده در اینصورت کردها باید دعاگوی ترکها باشند و اگر به هر دلیل ارمنیها را محق میدانند و خواهان احقاق حقوق آنها هستند آیا نباید خود اکراد داوطلبانه از مناطق مورد ادعای ارامنه خارج بشوند؟ 3-کردها در پاکسازی این نواحی از وجود ارامنه نقش برجسته ای داشته اند و بعد از عملیات این زمینها را تصاحب کرده اند در اینصورت چرا کردها نقش خود را در اینکار انکار میکنند و آدرس عوضی میدهند؟شما كه سواد داريد ، به كتاب تاريخ ارمنستان كه هم شهري شما محمد قاضي آنرا ترجمه كرده مراجعه بفرماييد،اونجا دقيقا نوشته كه كردها چه بر سر ارامنه در حال مهاجرت آورده اند.
هروقت سواد شما به اصطلاح دانشجو به این رسید که بتوانید سرکلاس درس این اساتید بنشینید یا دست کم یکی از کتاب های منتشر شده توسط آنها را بخوانید آن وقت جواب سوال خودتان را هم در می یابید. امان از حسادت که نمی گذارد اصل موضوع را ببینید و بشنوید.
متاسفم برای ایران گلوبال
شما همه به صورت مغرضانه علیه فرهنگ و زبان ترکها فعالیت می کنید
متاسفم
حال شما حق ندارید از ازادی و برابری سخن به زبان بیاورید
خانم هدایتی من کجا ابراز پشیمانی کرده ام؟ دقیق موضوع را برایتان توضیح دادم. مسئولان روزنامه شرق می گویند با شما مطلقا تماس نداشته و قصد مصاحبه نداشته و مصاحبه ای انجام نداده اند. چه برای انتشار در داخل یا خارج از کشور. گفتید شرق گفته مصاحبه را برای انتشار در خارج می خواهد. من گفتم شاید آن فرد مصاحبه کننده از خودش گفته. من گفتم اساسا موضوع به من ربطی نداشت و به خواست دوستان شرق که امکان تماس مستقیم با این سایت برایشان دشوار بود وارد موضوع شدم. ابراز پشیمانی دیگرچه صیغه ای است؟
ازمدیرمحترم کامنت ها تشکرمیکنم که توضیحات مختصر درباره قتل عام ارامنه ارائه دادند،سیستم فاشیستی ترک درسال 1915عامل قتل عام بود نه کردهایی که فاقد سیستم حکومتی بودند،جناب اردوغان چند سال پیش که مسائله برسمیت شناخته شدن کشتارارامنه درکنگره آمریکا ومجلس فرانسه مطرح شد بجای پوزش ازارامنه منکراین قتل عام شد،وطی زدوبند های سیاسی بجای اینکه سعی کند به زیان دیدگان این قتل عام مساعدت نماید ،با دادن باج به سارکوزی ودول غربی این پرونده را مسکوت گذاشت،جناب ناظر دبیر،نفرت از فاشیسم عشق به انسانیت است،شما موقعی میتوانی از انسانیت دم بزنی که ازفاشیسم نفرت داشته باشی،نمیتوان عاشق آتاتورک بود واز انسانیت دم زد،چنگیزخان را ستود وعاشق انسان بود،
فاشیسم هیتلر از سه گروه یهود ،کمونیسم ،انگلستان نفرت داشت ،فایشسم ترک از کل عالم نفرت دارد،فاشیسمی که گرگ علامت آن است ،هر انسانی باید از آن نفرت داشته باشد،گرگ نماد درندگی است واین را میرساند که ملل غیر ترک راباید درید ونابود کرددر زمان شوروی کمونیستی و پهلوی اولین قدم برای اسیمله کردن ملت ترک برداشتن و حذف کلمه ترک از زبان های ترکی بود
زبان قزاق به جای ترکی قزاقی
زبان ازبکی به جای ترکی ازبکی
زبان قزقیز به جای ترکی قرقیز
زبان آذری به جای ترکی اذربایجان یا همان اذربایجان تورکجه سی
.....
چیزی به نام زبان اری وجود خارجی ندارد
به کتاب زبان اذری و کسروی از استاد صدیق مراجعه فرمائید
اینها که خود را استاد دانشگاه اروپا و امریکا می نامند چقدر وقت اضافی دارند که 24 ساعت در رسانه های فارسی تئوری بافی میکنند ؟ تا آنجایی که من شاهد بودم چنان برای اینها برنامه میریزند و از شان کار میکشند که فرصت غذا خوردن حسابی نمی یابند .
ژبرایشان برنامه میگذارند که حتی وقت غذا خوردن حسابی نمی یابندزبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام “آذری” یاد کرده‌اند، زبانی از خانواده زبان‌های ایرانی بوده‌است. این نظریه هنوز مخالفانی میان قوم‌گرایان دارد، اما در نزد زبان‌شناسان دنیا به صورت عام پذیرفته شده‌است. ». اولا زبانشناسی يک علم است و کسروی هم زبانشناس نبود و بگفته مرحوم پرفسور حميد نطقی اولين استاد جامعه شناسی ايران، نظريه پردازی کسروی در مورد زبانشناسی لکه ننگی شد که حتی ديگر آثار او را زير سوال برد و کسروی از اين کارش خيلی پشيمان بود . ولی آقا پارسا ميفرمايند « اما در نزد زبان‌شناسان دنیا به صورت عام پذیرفته شده‌است.» .کدام زبانشناس دنيا !!؟؟؟
آقای بهرامی گرامی اولا که شما در بازنویسی کامنت خودتان کلمات «ساکنان کنونی» را ننوشته اید. دوما انداختن قتل عامی که در گذتشه صورت گرفته به گردن «ساکنان کنونی» که در گذشته وجود خارجی نداشته اند نمی تواند درست باشد. سوما انداختن قتل عامی که در گذشته و به دست یک حکومت صورت گرفته به گردن یک قوم و ملت و مردم به جز ایجاد کینه و نفرت بین مردم نتیجه ای ندارد که خلاف مقررات سایت است. توجه داشته باشید که مسؤلیت قتل عام به عهده حکومت و حاکمان است و نه اهالی محل مورد بحث. شما اگر بتوانید ادعای خودتان را مستند کنید، می توانید آن را بصورت مقاله ای مستند در سایت منتشر کنید، در غیر اینصورت ادعاهای فرضی شما را که به ایجاد تنفر بین مردم می انجامد، نمی توانیم به عنوان کامنت منتشر کنیم.
جناب اقبالی از این صحبتهای کوتە بینانە دست بردارید حکومت اقلیم کوردستان هیچ عضو پ ک ک را نمیتواند دستگیر کند و نمیخواهد دستگیر کند و بە تورکیە تحویل دهد این در حالی است کە بە تاریخ کنگرەی ملی کورد کە پ ک ک و حزب بارزانی در کنار هم در بارەی کوردستان تصمیم میگیرند اگر هم 2 نفر بە تورکیە تحویل دادە شدە باشند کە معلوم هم نیست با چە اهدافی تورکیە این گونە خبر را پخش میکند احتمالأ این 2 شخص خود خستە شدە باشند و از طریق مرز سلوپی کە در کنترل حکومت اقلیم است انجام گرفتە این این چیزی متوجە حکومت کوردستان نمیکند کە لکەی ننگی بر دامن آنها باشد
چرا کامنت قبلی من درج نشد؟ امیدوارم مسئول کامنتها دلیل اینرا توضیح دهد و این کامنت را مجددا مینویسم به این امید که از طرف مسئول کامنتها حذف نشود . در مناطقی که ارمنیها مدعی هستند قتل عام و پاکسازی قومی صورت گرفته مثل "وان" و "مناطق اطراف کوه آغری و یا بقول ارمنیها و فارسهاآرارات" کردها ساکن هستند بنابراین اگر ادعای ارمنیها درست باشد علی الاصول باید این کار توسط کردها انجام گرغته باشد
سلام . عزیز ائلچین، ممنون از نوشته ی خوب شما. و چوخ ساغ اولون محبت لریز اوچون. خوشحالم از اینکه "نوشتن" برای شما
یک کار جدی ست. و مسایل با ارزشی را مطرح میکنید. با آرزوی مطالعه نوشته های دیگر از شما. واراولون.
قای امینی...خیلی ممنون از این مصاحبه و تحلیل عمیق در مورد موضوعات اجتماعی و سیاسی در ایران معاصر....تنها تعجب من این است که شما در مقدمه به یکی از دلایل وضع موجودی فعلی ایران اشاره کردید ولی دیگر در طول مدت بحث به این موضوع هیچ سخنی به میان نکشیدید. و این موضوع, وجود حکومت های ترکان ( حکومت های ایلی ) به مدت هزار ساله بوده است که ایران را به این وضع ناهنجار اجتماعی و سیاسی تبدیل کرده است. . این شگرد زیرکانه شما در محافل و بحث های سیاسی بیرون از کشور خیلی متداول شده و خوشبختانه ما ترک ها به این مسائل خیلی عادت کرده ایم . ولی این مقدمه شما باعث میشود که یک سوال طبیعی و ساده به ذهن من ترک و چند میلیون ترک در ایران برسد. واین سوال ساده این است که اگر قبول کنیم که .........
اگر قبول کنیم که حکومت ترک ها باعث عقب مانده گی ایرانی ها بودند پس شما (فارس ) زبان های آریائی و مدافع حقوق بشر در عرض هزار پانصد ساله کجا تشریف داشتید.؟ ( فرض بر 2500 سال ایرانیان). خودتان بهتر میدانید که اگر ( آزربایجان ) را از معادله انقلاب مشروطیّت حذف کنیم از این انقلاب با شکوه چیزی نخواهد ماند. حتم دارم که آن ( علی مسیو ) را که شما اشاره کردید می دانید که چرا به ( علی مسیو ) مشهور بود و میدانم که میدانید چطور پسر بچه های 17 و 18 ساله اش ( حسن و قدیر) با طرز وحشتانکی همرا با ثیقه السلام در تبریز به دست روس ها به دار آویحته شدند. ودر هنگام اعدام ( حسن فریاد می کشید.. یاشاسین مشروطیّت .... زنده باد مشروطیّت) . آیا شما فارس ها برای اولین بار( فقط یک بار) کی اراده خواهید کرد که به ایرانیان بگوئید که سمبل این انقلاب با شکوه مشروطیّت که ( ستارخان ) بود با هزاران دوز و کلک به تهران دعوت کردیم و در باغ اتابک او را ( ترور.. ترور... ترور ) کردیم..آقای امینی عصر روشنگری در اروپا همراه بود با انقلاب صنعتی...انقلاب مشروطیّت در روز سوم اسفند 1299 به دست رضا شاه پایان داده شد. همین رضا شاه بود که به مجلس شورائی ملی ( طویله ) می گفت. مرحوم پیشه وری تا خواست که همان قوانین مشروطیّت را ( انجمن های ایالتی و ولایتی) را در آزربایجان پیاده روی کند با اسم تجزیه طلب و نوکر استالین روبرو شد. هیچ وقت یادتان نرود که حزب توده در آزربایجان زیاد طرفداری نداشت و نخواهد داشت. آیا شما وزیر ( امور خارجۀ) پیشه وری را می توانید اسم ببرید که می خواست آزربایجان را تجزیه بکند؟ امیدوارم در بحث های آینده مسائل و بحث های دقیق تری را از شما بشنویم همانطور که مشتلقانه در بحث های زنده شما را در ( اورئنج کانتی - شهر ارواین -کالیفرنیا) شرکت می کنم... بهترین ها را برایتان آرزومندم...من شنيده و خوانده ام. روح شاعران لطيف و با احساس نرم است. اما جدا از نظر و نقد م. سحر به مواضع احزاب و سازمانها. قبل از ايشان بخشا خود آن سازمانها خود رانقد کرده اند. اما م. سحر که خود را شاعر مينامد. با چه روحي و با چه وجداني بعنوان شاعر اين همه کلمات زشت و نا روا را نثار ديگران و مخالفان خود ميکند. ايشان اکنون مخالفان خود را با بدترين کلمات .... مورد خطاب پرخاش قرار ميدهد. فکر بکنيد اگر او روزي جاي حاکمان شرع جمهوري اسلامي مينشسد. چکار ميکرد. من متاسفم براي نه اقاي م. سحر، بلکه متاسفم براي کسي که نام خود را شاعر گذاشته و ديگراني هم باور کرده اند که او شاعر است.
اقای کیانوش توکلی من با اقای مجید امروز تماس گرفتم و مدرک اثبات و صحت این مصاحبه با خبرنگار روزنامه شرق را برای ایشان فرستادم در نهایت اقای مجید از اینکه با عجله در این مورد قضاوت کرده بودند ابراز پشیمانی کردند و گفتند بهتر بود در این مورد از اول دخالت نمی کردند به هرحال صحت این مصاحبه با خبرنگار روزنامه شرق توسط اقای مجید واسطه روزنامه شرق تایید شد می توانید از اقای مجید بیشتر در این مورد جویا شوید ... با سپاس مهناز هدایتی
یاد الس پهره ای بلوچ بخیر که چند سال قبل در پالتاک گفت: عقل همه ادیان ششهزار سال از سن شان کوچکتر است، ادیان برای عاقل شدن باید ششهزار سال به عقب برگردند و از آنجا خود را اصلاح کنند.
آقا جلال، نفرت از ترک، نفرت از انسان است. و کسی که از انسان نفرت کند، از حقوق انسان، از عدالت و آزادی نیز متنفر خواهد بود. و کسی که چنین ماهیتی بخود بگیرد، خود نیز از دایره انسانیت خارج میشود. و کسی که به دیگران حقوق انسانی قائل نیست، حق ندارد از انسان بودن صحبت کند. زیرا کینه نسبت به انسان روح و روان او را مثل خوره خواهد خورد. و او را به یک دیکتاتورقصی القلب مبدل خواهد کرد. و کسی که به انسان، و حقوق او کوچکترین ارزشی قائل نشود، خود نیز از دایره معرفت، اخلاق و حقوق بشر خارج خواهد شد. این است عاقبت کسی که دلش از کینه و نفرت نسبت به نوع انسان آغشته است. و چنین کسی دیگر نمی تواند از بشر دوستی، و انسان و انسانیت دم بزند.
آقای خوشحالی، بدون حق تعیین سرنوشت ملیتها، برای کسب دموکراسی، و حقوق شهروندی، آزادیهای سیاسی، مدنی، اقتصادی و تقسیم قدرت، و حق خود گردانی مناطق مختلف جغرافیای ایران، حرف زدن از دموکراسی در واقع خنده آور و سر گرم کردن مردم است. و هیچ مفهومی نخواهد داشت. چطور که تجربه تقریبا یکقرن نشان میدهد، بدون تقسیم قدرت، هیچ تغییر اساسی در جامعه ایجاد نخواهد شد. اگر با مسئله حق تعیین سرنوشت خلقها همچنان بازی بشود، و به حقوق مسلم و رای مردم اعتنائی نشود، دیر یا زود جغرافیای جهنم ایران، بتدریج اما حتمی به یک در گیری فراگیر و کشمکشهای خونین داخلی که نتایجی جز از هم گسیختن جغرافیای ایران ندارد، به پیش خواهد رفت. نشانه های این پروسه تاریخی که بصورت اعتراضات جسته و گریخته خود را بروز میدهد شروع شده است، اما هنوز عمق آتش این طغیان در زیر خاکستر عصیان توده های میلیونی نهفته، و در حال تکوین است. و اگر روزی
آتش خشم مردم شعله ور شود، هیچ قدرتی قادر نخواهد بود، در مقابل دهها میلیون مردم عاصی به ایستد، و رژیم اسلامی نیز مثل رژیم معدوم شاه دیر یا زود، اما برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده خواهد شد. این را مطمئن باشید.آقای منظر جاوید، در مورد کشتار مردم ایران و چپاول ثروت عمومی، و به فقر و فلاکت کشاندن مملکت، تبعید، زندان و اعدام هزارتن از جوانان آزادیخواه، میفرمائید: "براستی چه کسی در این نظام لعنتی پاسخگوست؟" جواب خیلی روشن است؛ سرکردگان، رژیم ولایت باصطلاح فقیه، سران قاتل سپاه پاسداران، مثل محسن رضائی، عناصر اطلاعاتی و جاسوسی، که به نیروهای لباس شخصی معروفند، وزرا، استانداران، رئیس و روسای گردن کلفت بانکها، ادارات و گروهای امنیتی که به گروههای ضربت معروفند، و بالاخره تمام دست اندر کاران و عاملان و سر سپردگان رژیم جنایت پیشه اسلامی. و مخصوص فرمانده هان سپاه، روسای جمهور سابق، مانند شخص رهبر، یعنی آخوند سید علی، آخوند رفسجانی، آخوند، خاتمی، آخوند بی عمامه احمدی نژاد، رهبران ارگانهای رسمی رژیم، معاونان ریاست جمهوری، عناصر و تشکیلاتها و عوامل رژیم در خارج، و کسانی که به نحوی از رژیم حمایت میکنند. و این
مثل روز روشن است. رژیم اسلامی دستش رو شده است، دیگر برای بقای خود، دشمن تراشی نسبت به کشور های خارجی تاثیر خود را از دست داده است. مردم ماهیت ضد انسانی رژیم را دریافته اند. رژیم دیگر نخواهد توانست، سر مردم را با شعار ضد آمریکائی، و مشابه آن سرگرم بکند. فرزندان و فک فامیل و خانواده های عشیره ای سران رژیم با ماشین های دویست میلیون دلاری میگردند، و در کاخهای آنچنانی زندگی میکنند، در صورتیکه در جغرافیای بی قانون، هرج و مرج، وحشت زده، و تنازع بقای ایرانی، میلیونها ایرانی در قعر بی عدالتی، با ترس و نا امیدی، خفقان و عدم امنیت جانی، فقر و گرانی روز افزون دست به گریبانند. کسانی که امروز، به هر دلیلی در سرا پا نگهداشتن رژیم جنایت کار اسلامی تلاش میورزند، و در نهان و آشکار بنفع رژیم تبلیغات میکنند، بی شک در جنایت 34 ساله رژیم شریک هستند.جلال خان , از قدیم گفتند کافر همه را به کیش خود میداند. در این که وجود شما پر از نفرت میباشد , شکی وجود ندارد .
البته گفتید که به اصطلاح از فاشیسم ترکی نفرت دارید , اما از آنجایی که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید بلافاصله خودتان را لو دادید که مشکل و یا نفرت تان تنها از " ترک " میباشد و با فاشیست هیچ مشکلی ندارید
شبکه های مافیایی مانند سرتان اقتصاد ایران را نبود کرده اند و صد ها پروژه را بدون مناقصه گرفتند و ناتمام گذاشتند. کدام تیم شفاف سازی خواهد کرد. گر حکم شود که مست گیرند
تجلیل از کسروی دو علت دارد
فارسگرایی و پان ایرانیست بودن کسروی
ضدیت با اسلام ( اسلام عربی )
این مقالات ادامه ی همان درکی است که شاه را سگ زنجیری آمریکا می دانست و هر بار اعلام می کند که رژیم حاکم بر ایران آخرین روزهای خود را سپری می کند و سرمایه داری جهانی در حال فروپاشی است.
رژیم ایران از سال ۲۰۰۱ به بعد، ابتدا با سقوط طالبان در افغانستان و سپس سال ۲۰۰۳ با واژگون شدن رژیم صدام، توانست با کمترین هزینه، حداکثر سود را از رویدادهای منطقه ببرد. در فاصله کمتر از دو سه سال گروههای سیاسی هوادار وی در عراق قدرت گرفتند.عربستان سعودی، یکی از رقبای اصلی رژیم ایران در منطقه، نتوانست از سقوط صدام سودی ببرد، اگرچه در جنگ علیه وی شرکت کرده بود و برای مدت‌ها دولت جدید عراق را قبول نداشت و تضادهای شدید مذهبی و سیاسی میان آن دو شکل گرفت. همین اتفاق در افغانستان نیز پس از سقوط طالبان رخ داد و عربستان یکی از اهرم‌های قدرت خود در منطقه از دست داد.
این تغییرات تعادل قوا در منطقه به رژیم ایران این امکان را داد، تا اهدافی به مراتب فراتر از آنچه در سر داشت، دست یابد و این امر عربستان را واداشت که از آمریکا بخواهد به ایران حمله کند و هزینه ی آنرا بپردازد، زیرا رژیم ایران وارد جنگی گسترده با عربستان شد که گستره آن از عراق تا لبنان، شمال یمن، بحرین و منطقه قطیف در داخل عربستان را در بر می‌گرفت.
در این منطقه توازن قوا کاملا به نفع ایران تغیر پیدا کرده است و رژیم حاکم بر ایران، حتی با جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله و اسرائیل، به رویائی با "دشمن دیرینه" خود روی آورد.
آیا مشکل است که این وقایع را دید و کور ماند؟
جنگ سال ۲۰۰۶ حزب‌الله با اسرائیل آشکارا توسط خامنه ای هدایت شد و خود وی نیز اعلام نمود که از آن حمایت کرده است.
وی همیشه از این جنگ بعنوان یک «پیروزی بزرگ» یاد میکند.
وی براحتی اصلاح طلبان را نیز از گردونه ی مبارزه با خود کنار زد و امروزه با توجه به ضعف آمریکا، وارد مذاکره با وی شده است.
کمی چشمانتان را باز کنید. این آمریکا است که دائما سعی می کند توپ را توی زمین ایران بیندازد، زیرا وی فاقد استراتژی مشخص در این منطقه است. آمریکا دیگر نمی داند که رژیم حاکم بر ایران چه اهدافی را دنبال می کند.
«بهار عربی» نتوانست در سوریه به پیروزی برسد و امروزه اوضاع آنچنان بشدت بضرر غرب و آمریکا پیش می رود، که درگیریهای بسیار شدید و خونین میان مخالفان صورت می گیرد.
ترکیه و عربستان نتوانستند دولت ایران را به مرزهای خود محدود کنند. چیزی که توسط رژیم بسیار خطرناک تعبیر شد و بی دلیل نبود که مهدی طائب اعلام کرد که اهمیت سوریه ز خوزستان بیشتر است. با شکست حکومت سوریه، این امکان که نیروهای القاعده وارد عراق و سپس جنوب ایران شوند، بسیار بالا بود و می باشد.
شاه، سگ زنجیری آمریکا نبود. کرزای نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. رژیم عربستان نیز سگ زنجیری آمریکا نیست. اینها همه ائتلافهای منطقه ای هستند و چپ ایران که حتی با خودش نمی سازد و اصلا ائتلاف نمی شناسد، هر ائتلافی را سگ زنجیری می نامد.
علت این احساس چپ ایران نیز واضح است. این چپ هویت ندارد و هزاران مارکس و لنین نمی توانند به وی هویت بدهند. با هر ائتلافی، این چپ فرو می پاشد و....
جناب anonymous:تنها من نیستم که از فاشیسم ترکی بیزارم ،درجهان کمترملتی را شاهد هستیم که خاطره خوشى از عملکرد فاشیست های ترک درتاریخ داشته باشد،ازارمنه گرفته تا گرجی ها ،روس ها ،اروپایی ها ،چینی ها همه وهمه وقتی نام ترک را میشنوند ،احساس انزجار میکنند،البته منظورم فقط فاشیسم ترک است نه کل ملت ترک
هادی سنجرانی طی امیلی نظر انتقادی به نوشته دکتر دوشوکی داشته است که من عین نامه را در اینجا کپی می کنم :«عرض سلام و درود،طی گزارشی از شما با مضمون فاجعه شرم آور پالایش
آوارگان سیستانی از شهرهای خراسان،این مقاله و مطالب ارایه شده از جانب
شما مخالف آرمان های شما میباشد و با این عمل دست به تخریب و ایجاد کینه
و دشمنی نه در میان اقوام سیستانی با سایر قومها بلکه در میان خود
سیستانی ها زده اید،خواسته یا ناخواسته این مقاله شما دست به کینه و
دشمنی زده و موجبات استفاده بیجا شده.
لذا از شما خواهشمندم مطلب ارایه شده را تصحیح نمایید زیرا عده بسیار
زیادی سیستانی در استانهای همجوار به خوبی و آرامش زندگی میکنند و پست
های بسیار مهم در این استانها را بر عهده اجرا دارند.
(منظور از شما در این پیام کلیه مسئولین محترم سایت www.iranglobal.info میباشد)
با تشکر هادی سنجرانی»
21/7/1392
اگر وقت کرده اید این فیلم یک دقیقه ای را ببینید :واقعا شرم اور است که نظام برای ساخت یک پل که کودکان مدرسه را از خانه به مدرسه برساند؛ این همه سال وعده داده است ولی روزی چند صد میلیون خرج سوریه و لبنان می کند. ننگ ابدی بری جمهوری اسلامی
رد فرضیه موهم و دروغ زبان باستان کسروی توسط استاد صدیق
کتاب فرضیه زبان آذری و کسروی را مطالعه فرمائید
استاد صدیق با تلاش ها و مطالعات چندین ساله مهر ابطال را بر فرضیه کسروی وارد آورد
کسروی خود این فرضیه را فقط برای مسائل سیاسی ارائه کرده بودند
دوست من در مورد این دو بزرگوار خواهم نوشت
این متن در فیس بوک مهناز هدایتی بود کپی اش را در اینجا می گذارم
Mahnaz Hedayati
..............about an hour ago · Edited
« به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم »
من این خانم نسرین تبریزی را نمی شناسم و نمی دانم چه کسی است که این مصاحبه من را برای روز آنلاین فرستاده است البته که سایت معتبر روز آنلاین این خانم نسرین تبریزی را خیلی خوب می شناسند چراکه سال ها با این سایت همکاری داشته است اما من فقط مصاحبه ام را برای آقای خبرنگار روزنامه شرق ایمیل کردم و ایشان اصل مصاحبه من را در اختیار داشته اند و این موضاعاتی که در مورد آقای بنیامین نتانیاهو در اول مصاحبه نوشته اند اصلا در موضوع مصاحبه من نبوده است پس چرا بدون اجازه من در اول مصاحبه آمده است ؟
Mahnaz Hedayati
about an hour ago · Edited
« به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم »
من این خانم نسرین تبریزی را نمی شناسم و نمی دانم چه کسی است که این مصاحبه من را برای روز آنلاین فرستاده است البته که سایت معتبر روز آنلاین این خانم نسرین تبریزی را خیلی خوب می شناسند چراکه سال ها با این سایت همکاری داشته است اما من فقط مصاحبه ام را برای آقای خبرنگار روزنامه شرق ایمیل کردم و ایشان اصل مصاحبه من را در اختیار داشته اند و این موضاعاتی که در مورد آقای بنیامین نتانیاهو در اول مصاحبه نوشته اند اصلا در موضوع مصاحبه من نبوده است پس چرا بدون اجازه من در اول مصاحبه آمده است ؟
در ضمن چرا به سایت ایران گلوبال گفته اید این مصاحبه را از سایت بردارند چون با روز آنلاین مصاحبه شده است من اصلا با روز آنلاین افتخار این مصاحبه را نداشته ام من فقط با خبرنگار روزنامه شرق مصاحبه کرده ام و اصل مصاحبه من را به شدت کوتاه و مختصر شده بعلاوه قسمت اضافه شده از طرف خودشان در سایت روز انلاین مشاهده کردم و خواندم و شوکه شده ام به هرحال اگر به این کارشکنی ها ادامه بدهید من مجبور می شوم نام خبرنگار روزنامه شرق را اعلام کنم .
مهناز هدایتی
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2013/october/10/article/10-23.html
جای تاسف داره به عنوان یک سیستانی خیلی بهم بر میخوره این مطالب و میخونم .واقعیتش اینه که امیدها کم شده برای مردم سیستان.شاید جز خودمون هیچ کس دیگه ای نتونه ای مشکلاتمون و حل کنه .سالهاست که هر بلایی سرمون میاد پاسخ ما فقط سکوته !
اکثر سازمانها، نهادها و احزاب اپوزیسیون در مورد مسائل مختلف جهانی و ایران از قبیله مسئله آواره گان فلسطینی و سوری و افزایش دمای زمین و غیره اعلامیه و بیانیه صادر می کنند. اما در مورد مسائل بلوچ و سیستانی سکوت اختیار می کنند. هموطنان ! من نه فارس زبان هستم و نه شیعه، اما این هموطنان بیگناه و آواره سیستانی ما هم شیعه هستند و هم فارس زبان. بحث قومی و زبانی و مذهبی مطرح نیست. این یک فاجعه انسانی است. من این را در برنامه صفحه دو بی بی سی نیز مطرح کردم. اما افسوس که این مقاله نویس های حرفه ای و طورمانویس های فصلی انگار که نه انگار. بحث من اصلا سیاسی نیست بلکه . . . .
انسانی و ایرانی است. چرا اینها در مورد هموطنان فارس زبان و شیعه خود از سیستان سکوت کرده اند؟ چرا؟ چرا آنها حقا و به درستی از مهاجرین افغان، آواره گان فلسطین، مهاجرین سوری و غیره حمایت می کنند و بیانیه صادر می کنند. اما در مقابل نژادی پرستی ضد انسانی تعداد اندکی از خراسانی ها سکوت اختیار می کنند. هزاران هموطن سیستانی ما بی خانمان و آواره و دربدر شده اند و آه ندارند با ناله سودا کنند و بقول نادرست بسیجی متعفن و ضد بشری بنام حسین میر دشتی معاون برنامه ریزی و امور اداری فرمانداری سبزوار به سگ فروشی و اولاغ فروشی و تکدی گری روی آورده اند، اما از دولت بی تدبیر و نومیدکننده و عوامفریب خبری نست. و اپوزیسیون هم لابد منتظر هستند تا از دولت تدبیر و خانم دکتر ابتکار چه اوامری برسد. جدا برای هر انسان با شرفی شرم آور است.اقا جلال در ضمن كردهاي ساكن ارمنستان كه در ميان ارامنه تقريبا حل شده اند را كردهاي غير مسلمان كه به كردهاي يزيدي معروفند تشكيل ميدهند و تنها زبان رسمي در كشور ارمنستان زبان ارمني است.
تنها راه نجات ....نياز مشترک، نيت های متضاد
هرچه به روز مذاکرات 5+1 با رژيم نزديکتر می شويم، لحن باندهای درگير جنگ قدرت، در مورد اين مذاکرات صريحتر می شود و صف آرايی آنها در مقابل هم آشکارتر.جالب اين جاست که هر دو باند در حالی که يکديگر را مورد حمله قرار می دهند و هر کدام موضع ديگری را نسبت به مذاکرات اتمی در پيش رو رد می کند، اما هر دو اصل مذاکرات را تأييد می کنند و ضروری می دانند. يک باند، رقيب را متهم می کند که با انديشهٴ «تسليم طلبی» مذاکرات را خراب خواهد کرد، باند رقيب طرف مقابل را به «افراطی گری» و تلاش برای به شکست کشاندن مذاکرات متهم می کند. با اين همه هر دو بر ضرورت اصل مذاکرات و به نتيجه رسيدن آن تأکيد می کنند.
روزنامه جوان، ارگان بسيج پاسداران به نمايندگی از باند خامنه ای در شمارهٴ امروزش (شنبه) نوشته است: «با تأکيد بر اين که به تلاش و تحرک ديپلوماتيک اهميت می دهيم، نيروهای خط مقدم ديپلوماسی کشور را به شناخت بيشتر ماهيت نظام سلطه متذکر می شويم».
روزنامه حکومتی جمهوری که نظرات رفسنجانی را منتشر می کند، «دور جديد مذاکرات هسته يی» را «اميدواريهای تازه» می داند و هشدار می دهد که «برخی گروه های افراطی» قصد «تخريب فضای گفتگوها» را دارند. به تيم مذاکره کننده هم يادآوری می کند که تحت تأثير اين فضا قرار نگيرد و «از طرح پيشنهادهای غيرواقع بينانه و حساسيت زا پرهيز کند».
همين رويکرد در ساير روزنامه ها و رسانه های باندی نيز ديده می شود.
حالا سؤال اين است که اگر اين باندهای متخاصم هر دو بر ضرورت مذاکرات تأکيد می کنند و هر کدام به زبان خاص و از موضع منافع خود خواستار مذاکره هستند، پس اين دعوا و درگيری ناشی از چيست و اختلاف کجاست؟
با دقت در اظهارات سردمداران و مقالات و سرمقاله های روزنامه های باندی به روشنی می شود ديد که نظر مشترک آنها ناشی از شرايط خفگی کل نظام است که گردنش در حلقه طناب بحرانها به ويژه تحريمها هر روز دارد بيشتر فشرده می شود. بنابراين همهٴ باندهای رژيم خواستار ادامه تنفس و به تأخير افتادن لحظهٴ خفگی هستند. اما اختلاف در چيست؟ اختلاف در نيت آنها و نقشهٴ مسيرشان برای آينده است. خامنه ای در اين خيال است که پس از گشايش در تحريمها با سرعت بيشتر به سمت دستيابی به بمب پيش خواهد رفت و از جنگ افروزی منطقه يی هم برای وارد کردن فشار به جامعه بين المللی حداکثر استفاده را خواهد نمود. رفسنجانی در اين فکر است که رابطه با غرب به ويژه آمريکا را بازسازی و ادامه حيات رژيم را از اين طريق امکانپذير کند. اين البته با سرکشيدن جامهای زهر متعدد توسط خامنه ای امکانپذير است، امری که ولی فقيه ارتجاع هرگز نمی خواهد به آن تن دهد و تاج و تخت خود را به سادگی به رفسنجانی تقديم کند. در نتيجه تشديد بيش از پيش جنگ قدرت و شتاب گرفتن روند فروپاشی نظام ولايت فقيه در چشم انداز قرار دارد و به روشنی می شود آن را ديد.
کسانی که همانند آخوندها به زنان به چشم طعمه های جنسی نگاه می کنند، باید مواظب باشند که ایران گلوبال محل تبادل افکار است، و اگر کسی بخواهد بخاطر خانم بودن نویسنده، جنسیت او را ابزاری برای تحقیر و یا سرکوب او قرار دهد، قطعآ مسئولین محترم ایران گلوبال با برخوردی مناسب برخورد های مردسالاری را بی جواب نخواهند گذاشت،
گفتگو با آخوندها مانند گفتگو با شیرو پلنگه که لطفا" ازدریدن حیوانات وخون ریزی دست بردارید و گیاه خواری بشید ....ببین چقدر آهو و گوزن خوشگلن ..قول بدید که دیگه ازهم پاره شون نکنید...بله چه خوب ...35 تحلیلگر امریکائی بفرمائید که چند میلیون دلار رژیم آخوندی به حساب بانکی تان واریز کرده ؟ تشریف بیارید داخل ایران و در مراسم اعدام کردن و زجر کش فرزندان فقیر و بدبخت ایرانی توسط آخوندها وبوسیله جراثقال ها بصورت زنده شرکت کنید..! چه آخوندهای دیکتاتور رو دوست دارن ؟ یه بار امریکا هی صبر کرد و هی با هیتلر مذاکره کرد ...نتیجه مذاکراتش چی بود؟ صبر کنید تا شیر و پلنگ های آحوندی بالدار هم بشن .!!.
ما مهمانانی را که نمی شناختیم به خانه امان راه دادیم، آنها بفکر غارت خانه امان بودند*** ما بزبان آنها شعر سرودیم، آنها بفکر نابودی زبان ما بودند*** ما برای عدالت و استقلال سینه سپر کردیم، آنها چنگ و دندانشان را برای اشغال و تجاوز بما نشان دادند،*** ما برای صلح کردن جنگیدیم، آنها برای محو موجودیت ما
به اطلاع جلال برسونم كه در قتلعام ارامنه در سال ١٩١٥ كردها سهم بسيار بالايي داشته اند،همچنين قتلعام معروف به جلولوق كه به رهبري قاتل و جنايتكار معروف سيميتقو انجام شد.
این مصاحبه متن کوتاه شده اش از طرف خبرنگار مورد نظر اولین بار در سایت روز آنلاین منتشر شده است . بی شک هویت خبرنگار برای روز آنلاین ثابت شده و تایید شده که روز آنلاین که یکی از سایت های معتبر هست اقدام به نشر این مصاحبه کرده است و بعد از انتشار در روز انلاین مهناز هدایتی این مصاحبه را در ایران گلوبال منتشر کرده و به دلایلی که محدودیت در ایران هست نام خبرنگار ذکر نشده است بلاخره یک روزی خبرنگار خودش نامش را عنوان می کند .
آی کيشی الووه ساغليق ياخشی يازيبسان« دستت درد نکند مرد خوب نوشته ای». آقای لوائی اگر در يک پاگراف کوچکی توضيح ميدادی که استاد زهتابی و يا مهندس امانی کی بود و سرنوشتشان چطوری شد خيلی بهتر ميشد . بعضی ها از سرنوشت اين دو مبارز آذربايجانی بی خبر هستند. مخصوصا استاد زهتابی که بانی حرکت ملی آذربايجان بشکل کنونی اش است.
اگر به سوالها و جوابهایشان دقت کنید مشخص است که باید در یک گفتگوی زنده صورت گرفته باشند چون بعضی از سوالها وابسته به مطلبی در پاسخ قبلی هستند، در حالی که خانم هدایتی ادعا میکنند سوالها به یکباره توسط ایمیل به ایشان رسیده و ایشان دفعی جواب دادند. نتیجه اینکه فرض بنده بر این است که ایشان خودشان نقش خبرنگار فرضی را هم بازی کرده اند. حتی این گرینه که کسی با ایشان شوخی کرده باشد را هم قبول ندارم.
لوس بازی های این جناب ... جناب شعبانی کمی سلیقه برایت از خدای منان آرزو میکنم .
من نیز شجاعت این دختر ایرانی را تحسین میکنم. رفتن به راهی که هدایت شده سخت نیست. اما رفتن به راهی که ورود
نداره وجای مسیر باقی بگذاری افتخار هست. کاری که دختران وزنان با شهامت وشجاع ایرانی انجام دادند وادامه میدهند.
آنها همه گرد وخاکها را تنفس کردند اما روزی هوای پاک قله کوه را استنشاق خواهند کرد.
من نمیدانم کردها درطول تاریخ به کدام سرزمین تجاوزکرده اند، کردها همیشه قتل عام شده اند،اما کسی را قتل عام نکرده اند ،جناب خزرطمع کردها به سرزمین اعراب را متذکرشده درحالی که عرب ها کرکوک را تعریب کردند ،موقعی که شما هنوز درمغولستان بوده ای،کردها در مهاباد ،بوکان ،سردشت حضورداشته اند،اگرفاشیسم فارسی بد محکوم است فاشیسم ترکی هم باید محکوم باشد،نظر جناب آذربایجان محترمانه بود اما من قبول ندارم که ارمنی ها منفور باشند ،انسانیت ارمنی ها قابل مقایسه با فاشیست های تر کیه نیست ،درارمنستان دویست هزارکرد وجود دارد زبان کردی بعد اززبان ارمنی رسمیت دارد،درترکیه بیست ملیون کرد وجود دارد بعد از یک قرن مبارزه ،فشارجنبش دموکراتیک برهبری اوجلان،فشاراتحادیه اروپا،تازه جناب اردوغان پذیرفته زبان کردی درمدارس خصوصی تدریس شود.
افشای همکاری بشار اسد و القاعده عليه رزمندگان سوری
لويی مقداد هماهنگ کننده سياسی و مطبوعاتی ارتش آزادی سوريه گفت: رژيم سوريه و رژيم ايران موفق شدند شبه نظاميانی از قبيل احرار الشام و دولت اسلامی عراق را وارد سوريه کنند.
رژيم اين گروهها را ايجاد کرده است که با ما بجنگند و انقلاب را بربايند… آنها می خواهند اين پيام را به جامعه بين المللی ارسال کنند که بشار اسد با القاعده می جنگد. اين حقيقت ندارد. بشار اسد و القاعده هر دو با ما می جنگند. آنها با ارتش آزادی سوريه می جنگند.
اینگونه دست انداختن ها، هر چقدر هم که با مزه باشند اما یک انسان را در توهمات خویش غرق تر میکنند. حیف نیست یک انسان را از انسان بودنش عاری و به یک بیمار روانی تبدیلش کنیم؟
جامعه و جهان و من و شما، چه نفعی خواهیم داشت در از پا در آمدن یک زن متوهم؟
من این مصاحبه را انسانی نمیدانم.