Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی بنظر میرسد، که خودتان نیز به گفته های خود باور ندارید؟ و یا بطور کلی از قوانین کشور های اروپائی در مورد دیوار کشی ها و محدودیت مهاجرت، نسبت به اتباع خارجی، و دئپورت آنها بی اطلاع هستید. شما حتی از موضوع ایالات متحد آمریکا که در بین خود و کشور مکزیک دیوار آهنی بطول هشت صد کیلومتر و به ارتفاع پانزده متر کشیده است، بی اطلاع هستید. و در تخیل خود از مرز های آزاد و انترناسیونالیسم، و جهان وطنی تخیلی، اظهارافضات میفرمائید. شما انگار چشمتان را به واقعیت کان دهنده دنیا بسته و در عالم خیال زندگی میکنید. وقتی از مرزهای آزاد صحبت میشود، بدان معناست که تمام مردم جهان در هر کشوری که بخواهند میتوانند، زندگی بکنند. آیا هر افریقائی، آسیائی و یا آمریکای لاتینی میتواند در هر کجا که بخواهد زندگی بکند؟ اگر چنین است پس چرا دریای مدیترانه قبرستان پناهجویان لقب گرفته است. اگر چنین است

پس چرا دریای مدیترانه قبرستان پناهجویان لقب گرفته است. اگر چنین است پس چرا دیوار مرزی بین ایالات متحده آمریکا و مکزیک به دیوار مرگ معروف است؟ و تمام پناهجویان را از همان دم مرز دئپورت میکنند. شما با تمام ادعاهای خود فقط یک هدف را دنبال میکنید، و میگوئید: آهای ملل ایران! از حقوق خود دفاع نکنید، و از زبان و فرهنگ خود دفاع نکنید، زیرا از طریق مرزهای آزاد تخیلی مشکلتان حل خواهد شد، و احتمالا زبان فارسی بزودی جای زبان انگلیسی خواهد گرفت. عزیزجان! به همین خیال باش!
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، ولی، از شما سپاسگزارم، در نوشتاری به نام: (فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز) و در لینک زیر به پرسش شما پاسخ داده ام http://iranglobal.info/node/16877

نوشته شده توسط: تبریزی

پاسخ به دوست گرامی، صائب ..........

دوست گرامی، صائب، شما می گوئید: ( .......... با توجه به تبلیغات انترناسیونالیستی تان آیا ممکن است که برای نمونه یک کشور انترناسیونالی نشان بدهید و بگوئید که هر کس می تواند به دلخواه خود در آن زندگی بکند؟ .......... ) دوست گرامی، کشورهای آمریکا، آلمان، چین، روسیه، فیلیپین، مکزیک، هند، دانمارک و .......... کشورهائی هستند که با روش خودگردانی مردمی (فدرالیسم دموکراتیک) گردانده می شوند و هرگز شالوده کار در این کشورهای فدرال دیوارکشی های ناسیونالیستی میان مردم نیست، برای نمونه پنجاه استان آمریکا هرگز با دیوارکشی های ناسیونالیستی و نژادپرستانه و زبان پرستانه برپا نشده اند، در آمریکا و بر پایه ساختار آن، آمریکائی کسی است که شهروند آمریکا است و شناسنامه آمریکائی دارد و زبان و نژاد نشانه برتری هیچکس بر دیگری نیست و همه نژادها و گویشوران به همه زبان ها دارای حقوق برابر هستند، همه بخش های آمریکا خودگردان ( فدرال ) هستند اما این خودگردانی با دیوارکشی های ناسیونالیستی و نژادی و زبانی کوچکترین پیوندی ندارد، میلیون ها تن از سراسر جهان به آلمان آمده و پس از گرفتن شناسنامه آلمانی در آلمان زندگی می کنند و آلمانی به شمار می روند و نژادپرستی و زبان پرستی جائی در آلمان ندارد، در آلمان ناسیونالیسم در بخشبندی فدرالیستی آن جائی ندارد و آلمانی کسی است که شهروند آلمان است و شناسنامه آلمانی دارد، نمونه ها فراوانند و شما می توانید به سادگی آنها را پیدا کنید، از سوی دیگر در سرتاسر جهان مرزهای ناسیونالیستی رو به نابودی هستند، برای نمونه در اروپا مرز میان این کشور و آن کشور معنای خود را از دست داده است و پول بسیاری از کشورهای اروپائی یکی شده است که (یورو) نام دارد و یا چیزی به نام مرز میان آمریکا و کانادا از میان رفته است و اگر کسی بخواهد از آمریکا به کانادا و یا از کانادا به آمریکا برود مانند آن است که از شهری به شهری دیگر می رود و مرزبندی میان آمریکا و کانادا مرزبندی نمادین است و بود و نبود آن یکی است! سخن کوتاه، همه مرزهای ناسیونالیستی در سرتاسر جهان رو به نابودی هستند و در فرجام تاریخ یک کشور در جهان بر جا خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است و این آن چیزی است که به آن تک میهنی (اینترناسیونالیسم) گفته می شود، (یک کشور در سرتاسر جهان به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان)
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی قبل از هر چیز باید به محضرتان عرض کنم، که وجه تسمه " تبریز" و همچنین آرم ستاره سرخ با محتوای حرفتان اصلا همخوانی ندارد. چون محتوای بحثتان همان حرفهای تکراری سازمانهای به ظاهر چپ سابق را بخاطر می آورد. سازمانهائی که تحت یوشش دمکراسی، و زبان واحد فارس، و ملت واحد ایران ـ فارس، اهداف ناسیونال شوونیسم را به پیش میبرند. شما نیز مثل آنان هیچ حقوقی برای خلقهای ایران قائل نیستید. اگر بنا به ادعای شما زبان فارسی هیچ نقشی در ایران ندارد، پس چرا با زور سرنیزه به خلقهای غیر فارس تحمیل میشود؟ شما میگوئید، این رژیم است که به مردم ظلم میکند. این مشخص است. اما اگر گفته شود، ماهیت اتنیکی، زبان و فرهنگ دولتمرادان دیکتاتور جمهوری اسلامی، فارسی است، و در خدمت فرهنگ فارس است. میگوئید؛ که ای بابا رهبر خودش ترک است. در صورتی که همین رهبر که مادرش فارس است، از نظر زبان مادری، فارس زبان

بحساب می آید. و اگر هم به فرض ترک باشد، از آن مانقور های تاریخ است، که در خدمت راسیسم دولتمردان فارس قرار دارد. شما از طرفی کسانی را که برای حقوق مدنی و زبان خویش مبارزه میکنند، ناسیونالیست میخوانید، در صورتیکه شخص جنابعالی در عمل یک ناسیونال شوونیسم تمام عیار هستید. از این جهت نه اسم "تبریز" زیبنده محتوای صحبت شماست، و نه آرم ستاره سرخ. شما در ادامه مطلب خود مدام از (مرزهای آزاد، مرز های روبه نابودی، و جهان تک میهنی، و انتر ناسیونالسیم، و یکپارچگی جهان.. و از این نوع چیزها اظهار افاضات میفرمائید)، بنظر میرسد، با توجه به چنین حرفهائی یا شما از اوضاع جهان خبر ندارید، و یا خود را به بیخبری زده اید. در خصوص ادعای شما اکنون این سئوال مطرح میشود؛ که منظورتان کدام کشور ها هستند، که مرز هایشان رو به نابودی است؟ آیا منظورتان کشورهای پیشرفته اروپائی است، که سه روز پیش در کشور فرانسه دختر سیزده ساله ای را که در پاریس زاده شده است، از طریق پلیس از مدرسه ربوده، و به همراه خانواده اش به رومانی دئپورت شد؟ و یا پناهندگانی که برای اعتراض به دئپورت شدن در جلوی کلیسای هامبورگ در آلمان روزها اعتصاب غذا کرده بودند، که بدن نیمه جان شان به بیمارستان انتقال یافت. شاید منظورتان پناهجویان ایرانی هستند، که بخاطر اعتراض به وضعیت غیر انسانی هایم پناهندگی، در ایالت بایرین آلمان دست به خود کشی زدند، و عده ای نیز با نخ و سوزن لبهایشان را دوختند؟ و شاید منظورتان پناهجویانی هستند، که هفته گذشته بیش از چهار صد پناهجو که تقریبا نصفش زن، و کودک شیر خواره بودند، در آبهای مدیترانه غرق شدند، و هیچ کس به یاریشان نشتافت. آیا این است مفهوم مرزهای آزاد و انترناسیونالیسمی که شما آنرا تبلیغ میکنید؟ این مرز های آزاد انترناسیونالیسم و فرو ریختن مرزها، و سر حدات کجاست که جنابعالی آن را مدام تکرار میکنید؟ و آنرا بعنوان مدینه فاضله ملکه ذهنتان کرده اید؟ اگر ممکن است محل و نام این مرز های آزاد را در همین صفحه بصورت لیستی منشر بفرمائید، تا حد اقل آواره گان و پناهجویانی که از جنگهای سوریه، افغانستان، عراق، لیبی، مصر، ایران، لبنان، و یا سایر کشور ها که بدنبال پناهجوئی هستند،در اختیارشان قرار بگیرد. تا پناهجویان از مرزهای آزاد تان بهره مند گشته از محضر مبارک تان تشکر نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم و یا آقای تبریزی لطفا اگر ممکن است برای اطلاع عموم بفرمائید، که شما از کی طرفدار فدرالیسم هستید. و برنامه تان برای مردم چیست. اگر پلاتفرمی در این خصوص در دست دارید، لطفا انرا انتشار بفرمائید، تا خوانندگان از نظرات خوب و گرانبهای جنابعالی برای دوستی خلق ها ااستفاده بکنند. ای کاش صحنه سیاسی ایران عزیز، شخصیتهائی مثل شما زیاد داشت.
با تشکر.

نوشته شده توسط: Anonymous

خواندن مطالب کامنت گإاران برای هزارمین بار به ما نشان می دهد که اگر عشیره پرستان به اهداف خود برسند چه سرنوشت شومی در انتظار مردمان این منطقه خواهد بود. هنوز نه به دار است و نه به بار، اینها یقه "شوینیسم فارس" را رها کرده ان و بر سر غنیمتی که هنوز بدست نیامده بر سر و فرق هم می کوبند. آنچه که وحشتناک است، فراز زیر از کامنت آ. ائلیار است: «و فراموش نکند که « اورمیه قلب آذربایجان است». و ملت آذربایجان در یک فضای دموکراتیک آنرا بار دیگر به پان کردیسم نشان خواهد داد» من با تمام اختلاف عقیده ای که با ایشان دارم، او را از خردگرایان جنبش قومی می دانم و همیشه امیدوار بودم موضع کسانی مثل او و همچنین تبریزی بر موضع امثال شاملی و لوایی و ... چیره بشود. ولی با این نوشته ایشان گویا باید گفت: «زمین شوره سنبل برنیارد، در او تخم و عمل ضایع مگردان!»

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آدمین بنطرم شما برای ایز گم کردن به هر تاکتیکی در پی عصبانی کردن دیگران هستید. کمنت من در برگیرنده هچ توهینی نمیباشد و صرفا شما بخاطر عینک شوونیستی که قاعدتا باید داشته باشید آنرا منتشر نکردید. دیگر حرفی برای کسانی با اینهمه محدودنگری ندارم. وگر نه به قضاوت دیگران میگذاشتید. تفاوتی بین سانسور شما با جمهوری اسلامی و دیگر دیکتاتورها که امکانات را در دست دارند/ میشود از نوع برخوردتان فهمید. در ضمن من قبل از ارسال کپی نوشته را برداشته ام و هنوز هم فکر میکنم هیچ توهینی در درون آن نیست.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

ناشناس گرامی، اینک بشنوید از گزنفون. گزنفون در کتاب "کورش نامه" خود، که به شرح زندگی کورش بزرگ، به عنوان پادشاهی آرمانی، اختصاص دارد، در بازگویی شیوه آموزش و پرورش ایرانیان باستان از جمله می گوید: " ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺑﻪ ﻣﻜﺘﺐ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺩﺏ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﺭﺅﺳﺎ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﻴﻨﺸﺎﻥ ﺍﻛﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺠﺮﻯ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻧﻴﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺴﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺗﻬﺎﻣﺎﺕ ﺩﺯﺩﻯ ﻭ ﺧﺪﻋﻪ ﻭ ﺑﻰ ﺣﺮﻣﺘﻰ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍﮔﻮﻳﻰ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺫﻣﺎﻳﻢ ﺍﺧﻼﻗﻰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﻃﻔﻠﻰ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺗﻘﺼﻴﺮﺍﺕ ﻣﻰ ﺷﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺛﺒﻮﺕ ﺟﺮﻡ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﻰﺷﺪ ﻭﻟﻰ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﺑﻬﺘﺎﻥ ﻧﺎﺭﻭﺍﻳﻰ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺮﻧﻤﻰ ﺁﻣﺪ، ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﻰ ﺷﺪ...ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻣﺰﺍﺝ ﺧﻮ ﻣﻰﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻋﻠﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺼﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺰﺭگ ﺗﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻳﻦﺧﺼﻠﺖ ﻣﺘﺼﻒ ﻣﻰﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻗﻬﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺻﻔﺖ ﻣﺘﺼﻒ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ. ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﺮﻏﻴﺐ

ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧد ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﺅﺳﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻄﻴﻊ ﻭ ﻭﻇﻴﻔﻪﺷﻨﺎﺱ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺷﻨﺎﺳﻰ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺰﺭگ ﺗﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻣﻬﺘﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻯ ﻭﺍﺟﺐﺷﻤﺮﻧﺪ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ، ﺑﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺁﺩﺍﺏ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ نوﺷﻴﺪﻥ ﻣﻰ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﻣﺼﺮﻑ ﺧﻮﺭﺍﻙ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ...ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻦ ﻃﻔﻮﻟﻴﺖ ﭘﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﻧﻬﺎﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﻨﺎﻫﺎﻯ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺑﻴﺘﻮﺗﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﺖ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﺠﺮﻯ ﻣﻰﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺑﻨﺎﻫﺎﻯ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺳﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻣﺰﺍﺝ ﺧﻮ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﺭاﻳﻦ ﺳﻦ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺧﺎﺻﻰ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﺮﺑﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﻛﻤﻚ ﻫﺎﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻣﻰ ﮔﻤﺎﺷﺘﻨﺪ. ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺍﻳﺠﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺭﻭﺯ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﻨﺎﻫﺎﻯ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ...ﺑﺪﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻮﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧﺪ، ﺍﺯ ﺗﺤﻤﻞ ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﮔﺮﻣﺎ ﻫﺮﺍﺳﻰ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻫﻨﺪ، ﺑﻪ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻭﻯ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﻯ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻩ ﺍﺳﺐ ﺗﻴﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻧﻴﺰﻩ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺗﺎﺧﺖ، ﺟﻠﺪ ﻭ ﭼﺎﻻﻙ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ..ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﻛﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﻤﺮﻳﻨﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﻃﻔﻮﻟﻴﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺗﻴﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻭ ﻧﻴﺰﻩ ﭘﺮﺍﻧﻰ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ.ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺮﺧﻰ ﺍﺯ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﺭﻗﺎﺑﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺩﺭ ﻣﻸ ﻋﺎﻡ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﻳﺰﻯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺗﻮﺯﻳﻊ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ...ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻣﺠﺎﺯﻧﺪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺩﺍﺭﻧﺪ."
برگرفته از کتاب " کورش نامه "، اثر گزنفون، ترجمه رضا مشایخی ـ قابل دسترسی در:
http://www.iranmaktoob.com/wp-content/uploads/kourosh-name.pdf
متن انگلیسی کورش نامه (سایروپدیا) از واتسن و دیل، قابل دسترسی در:
http://www.shsu.edu/~his_ncp/XenCyr.html
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی، شما که همیشه در پشت کلمه " ناسیونالیسم" سنگر گرفته ای، و آن را برای خودت سپر بلا کرده ای، آیا شخص جنابعالی تعلق تباری به قوم و یا اتنیکی داری؟ یا از آسمان به زمین افتاده ای؟ شما که همیشه از مدینه فاضله " انترناسیونالیسم جهانی" صحبت میفرمائید، نمونه " انترناسیونالیسم" یا همان اردوگاه سوسیالیسم خدا بیامرز را دیدیم، که به زندان خلقها تبدیل شده بود. با توجه به تبلیغات انترناسیونالیستی تان، آیا ممکن است که برای نمونه یک کشور انترناسیونالی نشان بدهید، و بگوئید، که هر کس میتواند به دلخواه خود در آن زندگی بکند؟ این مرز های آزاد که شما همیشه از آن یاد میکنید، کجاست که مردم از آن خبر ندارد؟ کجاست این مدینه فاضله شما که همیشه از "جهان وطنی" ابراز افاضات میفرمائید؟ ممکن است نامش را ذکر بفرمائید، تا خوانندگان نیز بدانند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

به اميد برگزاري باشكوه اين روز منتظر. بايد يكزمان برسد كه همه اين راه رادريابيم وانتخاب بايد كرد. ،اينروزها روز حداقلي انتخابات مدني است كه مردمي با خواستهاي مشترك برحكومت تحميل ميكنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کيهان يوسفی نوشته فرموده ايد « ارومیه سرزمین کردها بوده است و خواهد بود » . سوال ؟ حالت خوب کاکا؟ آخرين دفعه کی به اورميه تشريف برده ای ؟ آيا تا بحال اصلا در اورميه بوده ای ؟ آيا يک نفر خارجی منظورم غير کرد و ترک وارد شهر اورميه بشود آيا اين شهر را شهر کردها ميتواند بخواند؟ بجز اهالی برخی روستا ها که به شهر برای خريد و فروش ميايند آيا آثار ديگری از کرد بودن شهر ميتواند بيابد ؟ و در ضمن زبان رايج شهر ترکی است و کردها نيز برای امرار امور و گذران زندگی ترکی حرف ميزنند.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، نخست آن چرا ما باید به این باور بی چون و چرا برسیم که شبنامه ای که دوست گرامی ما، کیهان یوسفی عکس آن را به ایران گلوبال فرستاده اند حتما از سوی ناسیونالیست های ترک نوشته شده است؟ پان ترک نماهای دروغین وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و پان آریانماهای دروغین وزارت اطلاعات آخوندی چندین بار شبنامه هائی این چنینی را پخش کرده اند! با نگاهی به لینک زیر خواهید فهمید که سخن از چیست http://www.iranglobal.info/node/18934 دیگر آن که با دید ناسیونالیستی نگاه کردن به اورمیه و آذربایجان و کردها و ترک ها و فارس ها و آشوری ها و .......... جز رسیدن به بن بست پیامدی ندارد! چاره کار در ایران آینده و پس از نابودی رژیم ولایت فقیه روش: (فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز!) است که در لینک زیر نیز در این باره ها نوشتاری رهگشا برای آینده نوشته شده است http://iranglobal.info/node/16877

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایران خواه , تحریف است. من به شما قول میدهم که ثابت خواهم کرد که تحریف است

نوشته شده توسط: محسن کردی

جناب خشایار. تصور میکنم اشتباه میکنید. تا جایی که بخاطر دارم آلبرایت هنگامی این سخن را گفت که دیگر وزیرخارجه نبود. اما در اصل منظور تاثیری ندارد و آن این که ما بعنوان ایرانی باید بدانیم که اینها بر اساس منافع خودشان هرگونه که ایجاب کند موضع میگیرند و این سخن آلبرایت دال بر این نیست که آمریکا از این عمل یعنی دخالت در کودتا پشیمان است. پایش بیافتد دخالت که هیچ تجاوز هم میکند. سر این که مشکلی با هم نداریم؟ اگرنه من شخصا هیچ شکی در دخالت آمریکا در کودتا ندارم منتها عقیده دارم که «متاسفانه» این دخالت شکست خورد و بناچار دو روز بعد بدون دخالت آمریکا و با همت خود مخالفان مصدق و بی عملی عمدی خود مصدق، مصدق سرنگون شد. کودتای آمریکایی (که من آنرا اصلا کودتا نمی نامم. آنکه می پذیرد که با دوتا زرهپوش و کامیون سرهنگ نصیری در مقابل مصدق و تانکهایش کودتا کرده باید مغز خود را معاینه کند. ادامه..

من شخصا مشکلی هم با کودتا ندارم بگذارید این مورد اختلاف ما باقی بماند. به عقیده من برکناری مصدق عملی بغایت صحیح بود و شرح آنرا در مقالاتی با نام «من هم حاضر بودم در کودتای 28 مرداد شرکت کنم» آورده ام. به عبارت دیگر آن کودتا را (من آنرا قیام مینامم) بر علیه سیاست های ایران بر باد ده مصدق تایید میکنم و حتا بگیر و ببندها و دیکتاتوری 25 ساله شاه را هم تایید میکنم. متاسفانه روشن فکر ایرانی (تاریک اندیشانی بیش نبودند) بجای آنکه زیر بال این دیکتاتور با بگیرند و به او کمک کنند تا کشور را از واپسماندگی بیرون بکشد و به موقع مناسب خودش به دنبال دمکراسی بروند، تا توانستند سر راه او سنگ اندازی کردن و او را به دیکتاتوری عمیق تری سوق داند. شرح آنرا بارها نوشته ام و حاضرم در دفاع از این نظریه هرکجا بخواهید بحث کنم. دیکتاتوری شاه لازم و به نفع منافع ملی داخلی و خارجی ما بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

" ناشناس" گرامی، هرودوت افزون بر توصیف بزرگی و نیرومندی سیاسی و نظامی و سازمان ارتباطی منظم ایران هخامنشی ویژگی هایی را از ایرانیان بر می شمارد، که نشان می دهد در آن روزگار فرهنگ و تمدنی جا افتاده در میان این قوم وجود داشته است، از جمله اینکه: " پارس‌ها می‌خواهند که از جوانان خود مردانی شجاع و پر تهور بسازند و داشتن فرزندان زياد را در خانواده تشويق می‌کنند. همه‌ی جوانان بايستی سوارکاری و تيراندازی را فرا گيرند. هر عملی که ارتکاب آن منع شده، صحبت کردن از آن نيز ممنوع است. به عقيده پارس‌ها بدترين و ننگين‌ترين کارها، دروغ گفتن و پس از آن قرض گرفتن است. استدلال آن‌ها اين است که کسی که قرض می‌کند، گاه مجبور است دروغ بگويد." ، " پارس‌ها مواد پاک مانند خاک و آب را آلوده نمی‌کنند. آن‌ها در مجراهای آب، ادرار نمی‌کنند و آب دهان در آن نمی‌اندازند و دست و روی خود را(در آن‌جا) نمی‌شويند و حتی

اجازه نمی‌دهند که کسی چنين کند. بر عکس ما(يونانی‌ها)، مجراهای آب را چندان گرامی نمی‌داريم." ، " پارس‌ها در زمينه ديانت از يونانی‌ها متمايز هستند. آن‌ها عادت ندارند که برای خدايان مجسمه بر پا کنند و يا معبد و قربان گاهی بسازند. برعکس، آن‌ها کسانی را که چنين کنند به ديوانگی متهم می کنند و علت آن به نظر من آن است که آن ها هرگز مانند يونانيان خصوصيات بشری برای خدايان خود قايل نبودند." ،"پارس‌ها عادت دارند روز تولد خود را جشن بگيرند. در آن روز آن‌ها حق خود می‌دانند که غذايی مطبوع‌تر از غذای روز‌های ديگر بخورند. اعيان و اغنيا گاو يا اسب يا شتر و يا خری می‌کشند و آن را در پارچه‌ای در اجاق‌های بزرگی کباب می‌کنند. افراد بی‌چيز و فقير به جانوران کوچک‌تر بسنده می‌کنند. پارس‌ها به طور معمول غذای مقوی سنگين کم‌تر می‌خورند. بيش‌تر به غذاهای سبک علاقه دارند که همه را يک‌جا به سر سفره نمی‌آورند." ، :" پارس‌ها از همه‌ی ملت‌های ديگر جهان بيش‌تر استعداد اخذ عادت‌ها و رسوم خارجيان را دارند. برای نمونه، چون آن‌ها لباس مادها را زيباتر از لباس ملی خود ديدند، آن لباس‌ها را پوشيدند"، : " کوروش مانند پدری مهربان و رئوف است که برای مردم کار می‌کند. او مردی ساده، جفا کش، بسيار عالی همت، شجاع و در فنون جنگ ماهر بود. او بود که ايالت کوچک پارس را به يک مملکت بزرگ تبديل کرد ."، " فردی را برای يک گناه کوچک به مرگ محکوم نمی‌کنند ."
برگرفته از: http://www.jazirehdanesh.com/find.php?a=19.546.587.fa
ضمناً متن انگلیسی تاریخ هرودوت از جورج راولینسن برای مقایسه به این نشانی به رایگان در دسترس است:
http://classics.mit.edu/Herodotus/history.mb.txt
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای یوسفی، تنها چیزی که می توانم در این مورد بگویم این است که متاسفم!
از نظر من طبیعتا اگر سرزمینی مورد تهاجم قرار بگیرد، مردم آن سرزمین حق دارند که از خود دفاع کنند ولی در شرایطی آزاد و دمکراتیک مردم هر منطقه‎ای حق دارند که چگونه زیستن خود را تعیین کنند و تصمیم بگیرند که با چه کسی باشند و یا نباشند. یعنی اگر بخش از ایران و یا آذربایجان و یا... در شرایط آزاد و دمکراتیک تصمیم بگیرند که از ما جدا شوند، تصمیم آنها محترم و قابل اجراست اگرچه ما مخالفش باشیم. برای این تفکر خاک مقدس نیست بلکه انسان است که اهمیت دارد.
وقتی برای کسی معیار خاک باشد و نه انسان‎هایی که بر روی آن خاک زندگی می کنند و نه خواست و اراده آن انسان‎ها بلکه آنچه که خود این شخص می‎گوید و اراده می‎کند، نتیجه جز فاجعه نخواهد بود. این فاجعه عبارت است از تقدس خاک و در نتیجه، جنگیدن برای در تصرف داشتن آن و انحصار آن به خود.

یعنی جنگ و کشتار و ویرانی و بدبختی و بی‎خانمانی و آوارگی و گرسنگی و بیماری و هزاران درد و بلای دیگر برای انسانها.
برخلاف شما، برای من، انسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر 99 درصد مردم اورمیه ترکی‎زبان باشند و در شرایطی دمکراتیک و با آزادی کامل بخواهند که با کردستان باشند یا با آذربایجان و یا با هر جای دیگری، اگر هم مخالف نظر این 99 درصد باشم، خواست و تصمیم این مردمان است که برای من تعیین کننده است. برعکس من، برای شما نه خواست و اراده و تصمیم مردمان آن دیار، بلکه خواست و اراده خود شما تعیین کننده است. برای شما اینطور است که اگر مردم اورمیه تصمیم بگیرند که مثلا با آذربایجان باشند، این تصمیم و اراده پشیزی ارزش ندارد و « ارومیه سرزمین کردها بوده است و خواهد بود »، اورمیه ملک شخصی شماست و باید بماند و حتما که باید این را به مردم آن دیار تحمیل کرد اگرچه به بهای بی‎خانمانی و کشتار هزاران و میلیونها انسان.
واقعا متاسفم که هنوز هم چنین تفکری در میان مردمان ما وجود دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان، من برای نظرات شما احترام قائلم و از اینکه بعضی از دوستان مبرهن آنچه را در ذهن خویش طی این سالها پرورش داده اند و رو کردند ممنون هستم ؟ ارومیه سرزمین کردها بوده است و خواهد بود و این به این معنا نیست که آذریها در این شهر مهمان باشند، آماری که ارائه کردید خود بدون شک مصداقی نمی تواند باشد در مورد جمعیت کنونی کردهای ارومیه ،کردها در ارومیه اگر اکثریت نباشند، کمتر از 50 درصد این شهر را نیز تشکیل نمی دهند و اینکه ترکها در این شهر از امکانات بیشتر برخوردار بوده اند مدیون خوش خدمتی به حکومت مرکزی است، آنانی که خون هزاران آذری غیور که توسط چکمه پوشان رژیم شاهنشاهی کشته شدند را فراموش کردند و پوتین به پا کردند و به جنگ فرزندان کرد در کردستان آمدند ولی ندانستند که تنها بازیچه دست گفتمان مرکزگرا هستند

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب منصور فکر می کنم احتمالا شما می خواهید با من شوخی کنید. شما از من انتظار دارید که توهین شما را منتشر کنم تا ببینید که چه توهینی کرده اید؟ اگر می خواهید بدانید که دقیقا چه توهینی کرده اید، می توانید توسط ایمیل با ما تماس بگیرید.در ضمن زندانی بودن یک نفر هیچ حق و حقوق اضافی برای او به بار نمی آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با پوزش از همه من هم حالم بد شد از اینکه چگونه میشود آدمی اینچنین خود را نا دیده بگیرد و چیستی و کیستی خود را زیر پرسش ببرد و اگر کسی از ریشه و هویت خود و اینکه از کجا امدیم و به کجا میرویم دفاع میکند و در برگهای گاهشمار تاریخ به جستجوی فرهنگ نیایی و اجدادی خود میگردد به نژادپرستی متهم میگردد و اصولا این گونه اتهامها در این روزها بسیار ایران ستیزان در لباس هم میهن و یا بهتر است بگویم تنها هم زبان چون اینان از ایرانی بودن خود تنها گویش انرا دارند و از فرهنگ و منش میهنی هیچ بیادگار با خود از میهن نیاورده اند . و به گفته خود ایشان که ایرانیان را متهم میکنند به اینکه واپسگرایی را به گردن اعراب می اندازیم . خود ایشان هم بهترین گزینه را برای فرار از تاریخ غبار گرفته و ناپدید شده بدست اعراب مجهول خواندن تاریخ ایران و هویت ایرانی آریایی و متهم کردن ایرانیها به نژاد پرستی میداند اینهمه سنگ نبشته بر

کوها و کتیبه های این سرزمین را چگونه نادیده میگیرند مگر اروپاییان کوشش نمیکنند که نخستین تمدن را از ان خود سازند مگر اعراب از هویت خود دفاع نمیکنند و نویسندگان و دانشمندان انها در جستجوی تاریخ خود نیستند اگر کیستی و چیستی خود را جستجو نمودیم و انگیزه نابودی امپراتوری خود را جستجو نمودیم . نژاد پرستیم . ؟ اگر نپیکهای ما را نمیبردند و نمیسوزاندند هم اسکندرماسادونی و هم تازیهای عرب تبار دیگر معمایی وجود نداشت همه چیز روشن بود و دیگر نیازی به اینهمه پژوهش در بودن خود و هستی دادن به خود نبود بجای اینهمه نیرو برای نادیده گرفتن خود میکنید که آسانترین گزینه میباشد بهتر است به جستجوی تارین گم شده و نابود شده باشید . زندگی برای همه بسیار زود بپایان میرسد . اینرا هم بیاد داشته باشید ......
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آدمین یا شما شوخی میکنید که میفرمایید من یه نویسنده توهین کرده ام ویا مطلب مرا صرفا با دیدگاههای بغایت ناسیونال شوونیستی بعضی ها همخوانی ندارد انتشار نداده اید؟
من از شما میخواهم بدون سو استفاده کردن از قدرت خویش مثل یک آدمین آنرا انتشار دهید تا من ببینم کجای این مطلب من به کسی توهین کرده ام/ حتی من با دادن اسم یکی از اعضای انجمن مشروطه در ماکو خواستم که به شما نشان دهم که میخواهم دوستان کرد ما به واقعیتها و نه رویاها فکر کنند/ زمانی که من در مقابل اسلامیستها بخاطر دفاعم از برادری کرد و تورک در زندانها خوابیده بودم این آدمها کجا بودند که حالا شما نوشته مرا توهین حساب میکنید/ قدری این عینک شوونیستی و خود بزرگ بینی را بخاطر داشتن این صفحه از چشمتان بردارید. اکر صادقید آنطور که نوشته ام انتشار دهید تا دیگران قضاوت کنند.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر اشتباه نکنم کاربر Anonym باید یکی از خودی های مصاحبه گر یا مصاحبه شونده یا یکی از این دو باشد که پایین هر نظری می آید و چیزی به خبط می نویسد. در جایی سوال کرده بود آیا پاره سفالی پیش از آمدن اسلام به ایران می شود پیدا کرد یا نه؟؟؟؟ واقعا خنده دار است. گویا ایشان هرگز به موزه های آثار باستان نرفته ست. ولی بگذریم برای من شخصا قضیه ی "حافظ" و نظر آقای ضیاابراهیمی خیلی جالب توجه ست. اینکه شاعری از شهر سکونت خود بارها و به دفعات یاد می کند دلیل بر این نیست که هویت ملی را نفی کرده. اگر فارسی آقای ابراهیمی به اندازه ای باشد که حافظ را بخوانند و بفهمند می بینند که حافظ به سمرقند و خراسان و بخارا و هرات و اصفهان و تبریز و بغداد و غیره نقاط هم مکرر اشاراتی دارد! از جمشید و کیقباد گفتن حافظ چه؟ آخر مگر می شود آدم این قدر سرسری مدعی چیزی شود؟

به علاوه اگر شکسپیر حرفی از انگلیس نزند یا گوته از آلمان یا والت ویتمن از آمریکا آیا به این معناست که مملکتشان در آن وقت دچار بحران و فروپاشیدگی و عدم انسجام ملی بوده؟ جواب این است که می توانسته باشد یا نباشد اما این اصلا طریق برخورد علمی با هیچ موضوعی نیست چرا که یک شک و شبهه ی ابتدایی مثل اینکه "حافظ از شیراز گفته ست" هیچ فرضیه ای را نمی تواند به کرسی حقیقت بنشاند. با نظردهنده ی پیش موافقم که این گفتگو مثل گفتگوی دو دانشجوی سال اول تاریخ است.
نوشته شده توسط: Anonymous

tamame in maghale mikhahad begooiad mobareze va hozoor dar pratic lazem nist va zende bad passivism

j
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonym گرامی که به «برابر گرفته شدن دو نقشه » در مقالات من اشاره کرده اید، محض اطلاع لطفاً توجه کنید که «من ننوشته ام آنها برابر اند و یا طرح آنها عمل برابر ی ست یا عده ای با بارزانی و غیره نیروی برابر دارند». نوشته ام دوناسیونالیسم متقابلاً نقشه ی ارضی طرح میکنند. مسئله ی من در مقالات برابری نیست بل مقابله به مثل است و سیاست غلط «طرح ادعای ارضی» در شرایط حاضر . که از طرف دو ناسیونالیسم پیش برده میشود. این کار و سیاست خلاف « حل مسایل منطقه از راه مسالمت آمیز» است. در شرایط حاضر طرح ادعای ارضی ، از آنجایی که هیچ مردمی حاکم بر اداره ی امور خود نیست - و همه تحت حاکمیت حکومت قرار دارند ، قابل حل نیست و تنها بر شدت اختلافات میافزاید و چه بسا باعث درگیری های خونبار نیز بشود- عمل غلطی ست. متأسفانه « ناسیونالیسم ها» یا ناسیونالیستها- قدرت درک این مسئله را ندارند.

و اکنون در این نوشته باز طرح شده که « اورمیه مال کردهاست و ما- کرد و ترک- دوست و برادریم». این چکیده ی نوشته در مورد ادعای ارضی ست. و عملاً طرف مقابل را به این سمت میراند که بگوید « نه ، ما برادر نیستیم ، دشمن هم دیگریم». خوب این هم خواسته ی حکومت است که کرد و ترک دشمن هم باشند و تحت ستم بودن نیز فراموش شود. و مبارزه ی مشترک و حقوق مشترک. ناسیونالیسمها به جز «جنگ» و کشتار راحلی برای حل مسایل ندارند. و نتیجه آنهم چه در ترکیه و چه در خود آذربایجانغربی برای همه روشن است که « از کشته ها پشته ساخته است». به اصطلاح در شبنامه - چه گفته شده که یوسفی برآشفته؟ گفته شده « ادعای ارضی بر ارومیه مطرح است» و آقا هم با سخن خود آنرا تأیید کرده است. و تکرار کرده که شهر مال آنها ست و کرد و ترک برادراند. جوک تحویل میدهد به جای اندیشه و راحل! وای بحال مردم ستمدیده ی کرد که چنین قلمزنانی دارد! بی جهت نیست که هزاران انسان تا کنون با این جوکها قربانی شده اند. ناسیونالیسم فرجامی جز این ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایران خواه آیا شما آثار گزنفون و هرودوت را خوانده اید؟ و در چه زبانی خوانه اید؟

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، بالا بئی، اگر از دیدگاه ناسیونالیستی به زبان نگاه کنیم به همان هوده ای می رسیم که شما و همه ناسیونالیست ها در جهان رسیده اید، شما می گوئید: ( .......... زبان تنها عنصر ارتباط نیست بلکه زبان روح یک ملت است و اگر کسی زبان ملتی را سرکوب بکند در حقیقت روح و روان آن ملت را نابود کرده است .......... ) و این همان دیدگاه ناسیونالیستی درباره زبان است، البته ناسیونالیست ها درباره نژاد و تبار هم می گویند: ( .......... نژاد تنها عنصر بیولوژیک نیست بلکه نژاد روح یک ملت است و اگر کسی نژاد ملتی را آلوده بکند در حقیقت روح و روان آن ملت را آلوده کرده است! .......... ) با چنین دیدگاه هائی زن و مرد ترک و فارس نباید باهم زناشوئی کنند چون زبان و نژاد که روح یک ملت است آلوده شده و یا نابود می شود! ..........

.......... دوست گرامی، ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها در سرتاسر تاریخ و سرتاسر جهان باخته اند و بزرگترین بازندگان تاریخ بوده اند! دوست گرامی، بالا بئی، شما می گوئید: ( .......... این عنصر زبان است که نان درمی آورد نه برعکس! .......... ) اما آنچه که همگان در سرتاسر تاریخ دیده اند چیز دیگری است و با سخن گفتن به زبان مادری نه کباب هائی به پهنای یک وجب و درازای سه وجب از آسمان خواهند بارید و نه نان سنگک برشته کنجدی و نه سکه های زرین! برای نمونه اگر زبان ترکی زبان کاربردی ایران شود و همه هفتاد میلیون ایرانی در سرتاسر ایران به زبان ترکی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ایران نیز به زبان ترکی برنامه هایشان را پخش کنند اما رژیم ولایت فقیه بر سر کار باشد برای ایرانیان چه سودی از زبان ترکی خواهد رسید؟ اما اگر زبان فارسی زبان کاربردی ترکیه شود و همۀ مردم ترکیه به زبان فارسی بخوانند و بنویسند و رادیو و تلویزیون ترکیه نیز به زبان فارسی برنامه هایشان را پخش کنند برای ترکیه ای ها چه زیانی خواهد رسید هنگامی که بر کشورشان مانند ایران آخوندهای مفت خور فرمانروائی ندارند؟ و آیا کشور ترکیه را زبان ترکی سرزمینی بهشت آسا کرده است یا کشورداری با خردورزی؟ پس این زبان نیست که مردم یک کشور را خوشبخت یا بدبخت می کند بلکه این رژیم است که مایه بدبختی و خوشبختی مردم یک سرزمین است اما بدبختانه ناسیونالیست های ایرانی همه چیز را رها کرده و سفت و سخت از زبان چسبیده اند! آن هم کدام ناسیونالیست ها؟ آنهائی که از بس خورده اند و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند و اندوه نان ندارند! دوست گرامی، بالا بئی، شما کدام یک از پان آریاهائی را که در فرامرز نشسته اند و از نژاد آریائی و سرزمین اهورائی و جمشید پیشدادی و فریدون کیانی و .......... داد سخن می دهند را دیده اید که یک بار بیل و کلنگ به دست گرفته و کار کند؟ شما کدام یک از ناسیونالیست های ترک را که در فرامرز و کشورهائی مانند ترکیه و آلمان و سوئد و کانادا و .......... نشسته اند را دیده اید که دستان پینه بسته و چهره آفتاب سوخته داشته باشند؟ هیچ یک از کارگران و برزگران و رنجبران ایرانی بیست و چهار ساعته از زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای سخن نمی گویند بلکه این میلیاردرزاده های زرسالار (بورژوا) هستند که همه چیز را رها کرده و سفت و سخت از زبان چسبیده اند! دوست گرامی، بالا بئی، برای کسانی که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار نینداخته است زبان هیچ نیست جز ابزاری برای پیوند میان انسان ها و سخن گفتن یا سخن نگفتن با یک زبان نشانۀ خوب بودن و بد بودن و برتری هیچکس در هیچ کجای جهان نیست، ترک هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و ترک هائی هستند که بدترین آدم ها هستند همچنان که فارس هائی هستند که بهترین آدم ها هستند و فارس هائی هستند که بدترین آدم ها هستند و این کردار انسان ها است که آنها را خوب و بد می کند نه سخن گفتن به این زبان و آن زبان. دوست گرامی، بالا بئی، در زمانی از سوی ناسیونالیست های ایرانی سخنانی درباره زبان پرستی و نژادپرستی گفته و نوشته می شوند که همۀ مرزها در جهان رو به نابودی هستند و جهان به سوی تک میهنی ( اینترناسیونالیسم ) می رود و مرزبندی های گوناگون میان این کشور و آن کشور دارند از میان می روند و دیوارکشی ناسیونالیستی میان کشورهای گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده است و رسیدن به یکپارچگی جهانی بی چون و چرا است و تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است.
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ دقت کردید که چه میزان از انرژی دوستان صرف این ... میشود وبه جای اینکه این انرژی و وقت صرف هدف اصلی که همانا رهایی و احقاق حقوق ملی شود صرف ..... میگردد .انگار دو ملت در آستانه جدایی بوده و فقط همین مانده که شهرها را تقسیم نمایند .متاسفانه نه میدانید سیاست چیست ؟ آزادی یعنی چه ؟نه به دموکراسی عقیده دارید باور کنید دموکراسی و اعتقاد به فرایندهای دموکراتیک حلال تمامی این بحثها. خواهد بود . خدا کند که به روز واقعه هر دو ملت دارای رهبران سیاسی و عاشق آزادی و دموکرات باشند که اگر چنین باشد مطوژمئن باشید که بدون اینکه خون از دماغ کسی بیاید همه این مسائل خواهد شد و ارومیه و شهرهای همچون آن شهرهای صلح و دوستی.

نوشته شده توسط: Anonymous

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=470878743027071&set=a.140846826…

A A A
اخبار
Paylaş:
ترکیب جمعیتی آزربایجان غربی بر حسب آمار دولتی
Çərsənbə Axşamı, 21.10.2013 08:43
گوناز تی وی : اورمیه حتی 5% هم کرد ندارد.
به گزارش گوناز تی وی بنا بر آمار رسمی دولتی که رژیم ضد تورک و آریاپرست ایران منتشر کرده است حتی 10% مردم شهرستان اورمیه نیز کردتبار نمی باشند.

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=470878743027071&set=a.140846826030266.28637.100003148481392&type=1&relevant_count=1


A A A
اخبار
Paylaş:
ترکیب جمعیتی آزربایجان غربی بر حسب آمار دولتی
Çərsənbə Axşamı, 21.10.2013 08:43
گوناز تی وی : اورمیه حتی 5% هم کرد ندارد.
به گزارش گوناز تی وی بنا بر آمار رسمی دولتی که رژیم ضد تورک و آریاپرست ایران منتشر کرده است حتی 10% مردم شهرستان اورمیه نیز کردتبار نمی باشند.

مطابق امار رسمی "مرکز آمار ایران" که برای سال 1390 شمسی منتشر شده است جمعیت کل استان آزربایجان غربی 3.080.576 نفر می باشد که بر اساس "طرح بررسی و سنجش فرهنگ عمومی کشور(شاخص های غیرثبتی)" که برای هر استان و نیز برای کل کشور بطور جداگانه بصورت کتاب منتشر شده است و مربوط به بررسی میدانی دولتی در سال 1389 می باشد %76.2 از جمعیت این استان یعنی برابر با 2.347.398 نفر از اهالی استان تورک ه
نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه اغلب کسانیکه به عنوان مدافعین جریانهای سیاسی ترکی یا آذری اظهار نظر میکنند از کمتریت سواد سیاسی بی بهره هستند. اما در خصوص اصل موضوع باید بگویم از عجائب این است که هر دو ملت که سالهای متمادی تحت ظلم دولت مرکزی بوده ند وبار سنگین استضعاف فرهنگی ،اقتصادی ،..... به دوش کشیده اند و همچنین قرون متمادی در کنار هم زندگی کرده اند امروز اینگونه برای هم شاخه وشانه میکشند.من به عنوان یک کرد به همان اندازه که به حقوق ملت خودم اهمیت قائلم به همان اندازه برای حقوق ملت عزیز ترک احترام قائلم و به عنوان کسی که به آزادی عشق میورزم از جان ودل حاضرم که برای آزادی برادر تورک خودم تلاش نمایم .برای من قابل باور نیست کسی که به دنبال آزادی ملت خودش باشه از آزادی ملتهای دیگر دفاع نکنه . اما در خصوص مناطق وشهرهای دو ملیتی باید بگویم که همیشه از نظر من ارومیه مظهر همزیستی ملل و اقوام گوناگون بوده و اصولا

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی آقای یوسفی،

من خود کرد و طرفدار سیستم فدرالی برای آینده ایران کثیراللمله هستم. اما شما گمان نمیکنید که کرد نامیدن شهر ارومیه باعث تحریک احساسات دوستان ترک شود، آن هم در شرایطی که دلیل قانع کننده ای برای این کار نیست؟

به نظر شخص من تعلق هر شهر و یا روستایی به کردستان و یا آذربایجان در ایران آینده، براحتی از طریق مراجعه به رای ساکنین آن شهر و یا روستا قابل تشخیص خواهد بود. در مورد شبنامه ها که تصویر آن در مقاله تان آمده است کاملا با شما موافقم. شبنامه مزبور کاملا شوونیستی و فقط در راستای ایجاد شکاف بین ملت کرد و ترک بوده است. اما انتظار من از شما بعنوان یکی از فعالین با سابقه کردستان فراتر از آنست که شهر ارومیه را کرد بنامید آن هم بدون عنوان نمودن اینکه تصمیم نهایی در این مورد بایست توسط خود مردمان ارومیه و طی یک رفراندم آزاد، دمکراتیک و سالم گرفته شود.

دوست گرامی آقای آزاد اورمولو:

نام استان آذربایجان غربی تا آنجا که من اطلاع دارم توسط حکومت پهلوی نامگذاری شده که نه احترامی برای ملت کرد قائل بود و نه احترامی برای ملت ترک. نام آن چیزی را ثابت نمیکند همانگونه که اگر نام آن از طرف حکومت دیکتاتوری سلطنتی، کردستان شمالی نامیده میشد نیز چیزی را ثابت نمیکرد. ملاک نظر ساکنان آن شهر و یا روستاست که خود را کردستانی بنامند و یا آذربایجانی.

با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آدمین میتوانم بپرسم چرا نوشته مرا نگذاشتید؟ در ضمن اینبار دقت کردم تا دو بار ارسال گردد که بهانه ای در کار نباشد. در نقد این نوشته بود/ اگر کسی خوشش نیامده حتما باید توضیحی داده شود.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

حتماً به این صفحه مراجعه کنید و معنی واقعی شووینیست و فاشیست و توتالیتریست بودن را خوب درک کنید. به توهینهایی که به پرچم کشورهای تورک همچون آذربایجان و تورکیه می شود دقت کنید و به لجنپراکنیهایی که مختص گردانندگان چنین صفحه هایی است.

https://www.facebook.com/urmiye.kurdostan

نوشته شده توسط: Anonymous

کردها در آزربایجان مستقل همان حقوقی را خواهند داشت که ترک های کرکوک سنندج و قروه در کردستان دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا تبریزلی، حسن آقا، صابر خان، دلیل و علت بیکاری، گرانی، فقر، تورم ، خفقان، کشتار و اعدامها، و همچنین دلیل سرکوب زبان، و فرهنگ غیر فارس در جغرافیای ایران، در واقع رژیم دیکتاتور اسلامی است، این رژیم که ذره ای ارزش به حقوق انسانها قایل نیست، ایران را به جهنمی مبدل کرده است. اما زبان و فرهنگ ترویجی، رژیم که سالانه میلیونها دلار صرف اشاعه آن میکند زبان فارسی است. پس دولت کنونی، دولتی است، با ماهیت فارس زبان، شوونیسم، تمامیت خواه و قلدر. که هر گونه داد خواهی و فریاد آزادی خواهی انسان غیر فارس را سرکوب، زندانی و یا به جوخه اعدام میسپارد. زبان تنها عنصر ارتباط نیست، بلکه زبان روح یک ملت است، واگر کسی زبان ملتی سرکوب بکند، در حقیقت روح و روان آن ملت را نابود کرده است. آقا تبریزلی، عرض به شرف مبارکت، از نان مثال آوردید و میگوئید، که مردم نان میخواند، و نه پان. لطفا در این

باره بیشتر مطالعه کنید، و به آگاهیتان کمی بیفزاید، زیرا این عنصر زبان است که نان در می آورد. نه بر عکس! هرگاه زبان و فرهنگ ملتی سرکوب بشود، و تمام امکانات علمی و عملی از آن ملت گرفت شود، مردم به استعمار فرهنگی، زبانی، سیاسی، و اقتصادی کشیده شود، و به یک اسیر زیر دست، در دست مرگز گرایان مبدل میشود. نمونه اش را حضرت شریف با تمام استدلالتان مشاهده میفرمائید. در واقع این زبان است که، نان در می آورد، نه برعکس. و بدون زبان هر ملتی لال میشود، و کسی که نتواند، با محیط اطراف خود ارتیاط زبانی برقرار کند، بی نان میماند. و یا مثل زیر دستی محتاج دیگران میشود.این است وضعیت مللتها در جغرافیای جهنم ایران. شما که آدم با سوادی هستی! لطفا قدری دراین باره بیشترمطالعه بکن و همینطوری سرسری به موضوع نگاه نکن. قوربانت بالا بئی
نوشته شده توسط: Anonymous

تراز این پرسش و پاسخ با عناوین علمی شرکت کنندگانش هیچ تناسبی ندارد. آقای ابراهیمی از دیدن آمریکایی هایی که در رستوران ها "پرسه " می زنند و مصرف می کنند ناگهان "متوجه واکنش به­شدت اروپایی" خود شده، به " وجود ماهیت اروپایی" درونش پی می برد! این شیوه اکتشاف "علمی" جناب "استاد" به موضوعات تاریخی و سیاسی و مانند آن نبز گسترش یافته است. برای مثال از اینکه حافظ خود را در اشعارش اهل شیراز خوانده نتیجه گرفته که در آن زمان ایران و ایرانی بودن معنایی نداشته است! لابد جناب " استاد" تا کنون چشمش به شاهنامه فردوسی و اشعار نظامی گنجوی و دیگر شاعران و نویسندگان پیش از حافظ، که فراوان از ایران و ایرانی یاد می کنند، نخورده است! "استاد" سپس پیشینه 2500 ساله تمدن ایران را نیز " افسانه" می شمرد و بدینگونه آثار هرودوت و گزنفون و یافته های بیشمار تاریخی و باستان شناسی را نیز یکسره نفی می نماید! لابد این

شیوه داوری هم یکی دیگر از واکنش های " به شدت اروپایی" ایشان است! سطح این گفتگو از سطح مکالمه دو دانشجوی سال اول تاریخ هم نازل تر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان دقت کنيد در رابطه با جمهوری مهاباد برهبری قاضی محمد بايد بگويم در تمامی اسناد مربوطه از جمله در توافقنامه با دولت قوام چنين عنوان شده
کردستان آذربايجان ، مثلا وقتی هئيت نمايندگی دولت ملی آذربايجان عازم تهران ميشد برادر قاضی محمد بهمراه هئیت نمايندگی آذربايجان که 13 نفر بود سفر کرد با هواپيمای حکومت ملی با خلبانی شهيد فريدون ابراهيمی و در معرفی ايشان چنين ميايد نماينده کردستان آذربايجان . يعنی جمهوری مهاباد جزو آذربايجان. خواهش ميکنم به اسناد حکومت ملی که در دست همه است مراجعه بفرمائيد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر اقا می گویند در زمانهای ماضی یک اخوندی بوده که در مسجد بالای منبر تشریف می برده رو ضه برای امام حسین می خوانده .طبق سنت خانمها جدا از اقایان در سمت چب و اقایان در سمت راست منبر اخوند می نشستند و از روضه ایشان مستفیض می شدند. و وقتی تعریف مصیبت کربلا به نقطه اوج و شیون زاری حظار بیداد می کرد هورمونهای اخوند اقا هم شروع به پرواز می کرد و اخوند قش کنان خودرا می انداخت وسط خانمها. این داستان چون همیشه تکرار می شد یک مردی بلند شده و به او می گوید حضرت اقا چرا همیشه طرف خانمها قش می کنید. حالا اژدر اقا اگر یمین و یسار اورمو با تورکها از یک طرف وکرد /اسوری از طرفی دیگر تشکیل شده وشما اطلاعی از امار ندارید وهمینطور اسوری بودن نام اورمو یکی از نظریات است ایا بهتر نیست ژست انتر ناسیونالیستی تان را نگهدارید و اصلا قش نکنید بیفتید بغل کرد و اسوری با ان امار از خود دراودیتان

نوشته شده توسط: Anonymous

اقا نصرت در نزدیکهای میانا سالهاست سدی را برای ساختن روی رود قزل اوزن شروع کرده اند به نام سد شهریار این سد در نزدیک روستای به نام اوستور(Üstur Üst-ur)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کيهان يوسفی و جمال ! حقيقتا فکر ميکنيد که اورميه کردستان است ؟ آنوقت بايد به بافت اجتماعی و نمود های اجتماعی نگاه کرد ! مثلا در زمينه ورزش و هنر و امثالهم . آيا کرد ها در اورميه نمود اجتماعی از خود نشان داده اند . جواب صفر . ولی هر آنچه که در رابطه با اورميه مطرح است توسط ترکهاست حتی اعتراضات درياچه اورميه . من اصلا با کرد ها مسئله ای ندارم ولی يک حقيقت انگار پذير اينست که عنوان کردستان بودن اورميه مربوط ميشود به حضور پ کا کا در آذربايجان غربی در سالهای که توسط رژيم جمهوری اسلامی جا داده شده بودند و پ کا کا تشکيلاتی بنام پژاک تاسيس کرد که بعد ها هر ازگاهی به نافرمانی از رژيم بر آمد منتها حد و حسابش را خوب ميداند و جريانات کردی هميشه با شک و شبهه به پژاک نگاه ميکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز در پاسخ به شما باید بگویم اولا روزنامه شرق مصاحبه خبرنگارش با مهناز هدایتی را تکذیب نکرده است سکوت علامته رضایت می تواند باشد پس روزنامه شرق می توانست همان روز اول چنین مصاحبه ای را تکذیب کند بعد از این هم غیر موجه هست . دوما شما اجازه ندارید به خانم هدایتی توهین کنید تخریب و ترور شخصیت از اصول حرفه ای خبرنگاری نیست کار خوبی هم نیست . سوما شما نوشته اید روزنامه شرق مهناز هدایتی را نمی شناسد که بهتر است از زبان روزنامه شرق حرف نزنید چون اعتبار روزنامه شرق را زیر سئوال می برید. وقتی خبرگزاری فارس نیوز جام نیوز بولتن نیوز باشگاه خبرنگاران کیهان شریعتمداری خبرگزاری ایسنا رویداد اعتماد و دیگر خبرگزاری ها و روزنامه های داخل ایران از مهناز هدایتی شاعره مقیم لندن بارها مطلب نوشته اند واسم برده اند کافی هست در گوگل جستجو کنید پس دیگر جای سخنی با شما باقی نمی ماند .

نوشته شده توسط: Anonymous

در مشکین شهر, یکی از شهرهای آذربایجان, روستایی بنام " ur" و کوه هایی به نام "urami" وجود دارند. در شهرهای دیگر آذربایجان و کلا دنیای ترک ممکن هست کلمه هایی که با " ur" شروع شده باشد هم بوده باشند. اسم "urumchi" مرکز ترکستان شرقی (سین سیانگ ) در غرب چین هم دقیقا با " ur" شروع میشود و با urumia در چهار حرف اول که "urum" مشترک می باشد. و این نشان گر ترکی بودن اسم این شهر است. با اینکه ملیتهای مختلف به صورت اقلیت در این شهر ساکن هستند, ولی این شهر یک شهر آذربایجانی میباشد. کسانی هم که ... ان را کردی مینامند, به ملت آذربایجان اعلام جنگ میکنند. که این به سود دو ملت کرد و ترک نمیتواند باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

در مطلع، جناب ابراهیمی عنوان می کنند که در بیست و اندی سالگی چند مدتی را در کالیفرنیا سپری کرده اند و به فرهنگ ذمه ی ایرانیان آمریکایی-صفت! که خودرو محور و مصرفی هستند پی برده اند و تفاوتهای هویت اروپانشین خود را با این گونه "ایرانیان" در تضاد زیادی دیده اند. به نظرم جالب آمد کسی که از جایگاه عدم تبعیض بر می خیزد و می خواهد "توهم زدایی" هویت کند تا چه اندازه برتری جویانه خود را از آن گونه ایرانی ها متمایز می کند. گویا خوانندگان این مقاله/مصاحبه هیچ درکی از کشورهای اروپایی و مصرف گرایی آنها خصوصا انگلیس (کشور اقامت این استاد) و فرانسه و آلمان و غیره ندارند. دوما تحقیق نمونه بردارانه ی ایشان در آمریکا چگونه بوده است؟ یعنی یک محقق و پژوهشگر واقعی شکمی حرف نمی زند و آمار اساسی و موجه خود را در مورد ایرانیان آمریکا نشین و عرق "آمریکایی گرایی شان" باید در دست داشته باشد

و آن را با عدم "اروپایی گرایی" ایرانیان ساکن اروپا مقایسه کند و پس از مدت ها تفحص و استنتاج در این باب بتواند حرفی مقعول و مستند ارائه دهد. در جمعی در انگلیس چند سال پیش یادم می آید همین نو-استاد فرمودند که به تبعیت "سوییسی" خود می بالند. خوب اگر ایشان به سوییسی بودن خود می بالند چرا دیگران را در امر شماتت می کنند؟ مسئله ی بحران هویت ما ایرانیان و جدالهای درونی مان نیازمند محققین بس جدی تر و کوشنده تر و راستگوتر است، وگرنه اینگونه تناقض گویی ها ما را به جایی نخواهد برد. من یک ملی گرا نیستم و به آریایی گری هم هیچ باوری ندارم اما این مصاحبه هیچ تفکر یا ایده ی جدیدی را ارائه نمی دهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

دست شما درد نكند كه از وجود ملتهاي كرد و عرب و ترك و بلوج و تركمن نام برديد

نوشته شده توسط: Anonymous

ملا حسنی که امام جمعه ارومیه است وقدرتش بسی از استانداری بیشتری است،جزء حرفهای خنده دارکه برای رسانه ها به جوک ولطیفه تبدیل شده است،چه گلی به سرمردم ترک زبان زده است،تا یک کرد ذوب شده درولایت ،به مردم کرد بزند،درضمن نکته دیگری که دوستان اشاره کرده اند ،تروریست بودن گروهای مسلح کردی است،پ ک ک که با حکومت فاشیست ترکیه میجنگد به هیچ عنوان تروریست نیست،و دیدگاه اروپا وآمریکا دراین باره پشیزی ارزش ندارد،چون آنان براساس منافع خود تصمیم میگرند،نه منافع ملل تحت ستم

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران سرزمین تمام قومیت های ایرانی است و راز سربلندی ایران در گروه دوستی و مشارکت تمام ایرانیان در اداره سرزمینمان است.شوربختانه این پان های رنگارنگی که در این سایت جاخوش کرده اند فقط به تفرقه افکنی و بیان دیدگاه های قومی خویش می پردازند و هر کدام تکه ای از خاک ایران را ملک پدری خویش میدانند .هر ایرانی با هر قومیت و زبانی حق دارد که در هر کجای ایران زندگی کند.آذربایجان نیز بخش جدایی ناپذیر ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کردی عزیز ، درود بر شما . لطفآ عرایض مرا ار نظر بگذرانید :
1 ـ خانم مادلین البرایت از ۲۳ ژانویه ۱۹۹۳ – تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ وزیر امور خارجه آمریکا بود .
2ـ خام مادلین آلبرایت در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی ، در برابر جمعی از ایرانیان به نقض آمریکا در کودتای 28 مرداد 32 اعتراف کرد. بنا بر این ، بر خلاف ادعای شما این اعتراف در زمانی است که خانم البرایت وزیر امور خارجه آمریکا است و مقام رسمی دارد.خانم البرایت در آن سخنرانی گفت :
[ در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر مردمی ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجهـند ولی آن کودتا آشکارا باعث پس‌رفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب

1 ـ خانم مادلین البرایت از ۲۳ ژانویه ۱۹۹۳ – تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ وزیر امور خارجه آمریکا بود .
2ـ خام مادلین آلبرایت در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی ، در برابر جمعی از ایرانیان به نقض آمریکا در کودتای 28 مرداد 32 اعتراف کرد. بنا بر این ، بر خلاف ادعای شما این اعتراف در زمانی است که خانم البرایت وزیر امور خارجه آمریکا است و مقام رسمی دارد.خانم البرایت در آن سخنرانی گفت :
[ در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر مردمی ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجه اند ولی آن کودتا آشکارا باعث پس‌رفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد. ]
3ـ اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز، در ژوئن 5 ۲۰۰۹ در نطق از پیش تنظیم شده خود در قاهره اذعان کرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کار آمریکا بوده‌است
4ـ سازمان « سیا» نیز ، در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ با خارج کردن اسنادی از طبقه‌بندی محرمانه به نقش خود در کودتای 28 مرداد اعتراف کرد.
در این جا ، مهم این نیست که آمریکا در ویتنام، یا عراق یا افغانستان چه کرد و چه می کند. مهم این است که بر خلاف ادعای هواداران نظام پادشاهی ، در 28 مرداد کودتای آمرکایی ـ انگلیسی صورت گرفته است.
سایت بی . بی . سی به مناسبت 60 امین سال کودتا ، نوشته ای را از آقای ابراهیم گلستان منتشر کرد . آقای گلستان که به عنوان فیلمبردار شاهد ماجرا بود ، می گوید :
« برای دادن پاسخ ... نیازی ندارم به "اسناد و تالیفات مختلف" ... من آن روز ۲۸ مرداد همه را به چشم خود دیده ام و از همه آن رویدادها خودم برای دستگاه های تلویزیون و خبر پخش کنی آن روزگار فیلم خبری برداشته‎ام که در آرشیوهایشان، خاصه و عمدتا در اصل نزد NBC نیویورک، میشودشان یافت.من آن روز را به چشم خود دیده ام و "دنیا را جز به چشم خود" نمی بینم.آنچه آن روز ۲۸ مرداد پیش آمد، در اول حمله ناگهانی ده ها چماق به دست‌های سید ابوالقاسم کاشانی بود که نصف روز مردم رهگذر بی خبر را از توی میدان توپخانه تا خیابان های اطراف آن با کتک زدن بی بهانه و کوبیدن بی دلیل هراساندند و رماندند و راندند. و بعد، چند ساعت بعد، یک دسته آرتشی با چند تانک به خانه مصدق هجوم بردند و در پناه خود گذاشتند تا دسته ای زن و مرد از جوان و پیر بریزند به تاراج خانه مصدق که هرچه را در آن بود کوبیدند و کندند و بردند. شاه آنجا نبودید آن روز.... » .
برای خواندن نوشته آقای گلستان در مورد 28مرداد ، به لینک زیر رجوع کنید:

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/08/130819_28mordad_golestan_ebrahim.shtml
نوشته شده توسط: Anonymous

دلیل بیکاری زبان فارسی نیست، دلیل گرانی زبان فارسی نیست، دلیل تورم زبان فارسی نیست، دلیل کمبود خانه زبان فارسی نیست، دلیل رشوه خواری زبان فارسی نیست، دلیل کمبود کالا زبان فارسی نیست، دلیل بیماری زبان فارسی نیست، دلیل زمین لرزه زبان فارسی نیست، دلیل سیل زبان فارسی نیست، دلیل خشک شدن دریاچه اورمیه زبان فارسی نیست، دلیل ترافیک زبان فارسی نیست .دلیل همه اینها تمامیت خواهی است در عرصه سیاسی اقتصادی و .... در عرصه فرهنگی هم تمامیت طلبی زبان و فرهنگ فارسی , زمینه ساز تضییع حقوق ملتهای غیر فارس میباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیز آ الیار, شما نقشه ایکه یک فرد و یا تعداد انگشت شماری از آزربایجانی ها کشیده اند , با نقشه ایکه از کردستان بزرگ در سایتهای رسمی تشکیلات کرد ها و در دفتر کار بارزانی آویزان است, یکی میگیرید؟ من نمیدانم این چه نوع مقایسه است؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جمال گرامی آنچه را که مطرح کرده اید «خیلی روشن» هم نیست و خود موردی است برای یک سلسله تحقیقات وسیع تاریخی که مورد بحث ما هم نیست. مساله ما این است که ساکنین این منطقه چگونه می توانند در صلح و مسالمت کامل، همه با هم زندگی خوب و راحتی داشته باشند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

الپر آتاسی گرامی، 1- همانطوری که نوشته ام، من آمار دقیق و قابل اتکایی از ساکنین منطقه ندارم و 35-40 درصد را تنها بر اساس شنیده هایم که طبیعتا آنها هم بر حدسیات استوارند، نوشته ام. از آنجایی که خودم هم امکان مسافرت به ایران را ندارم، مسلما نمی توانم مشاهداتی هم در این مورد داشته باشم.. 2- در مورد آسوری بودن نام اورمیه من هیچ حکمی صادر نکرده ام و تنها یکی از نظریات مطرح در این مورد را نوشته ام، آن هم به صورت سوالی. در مورد نام اورومچی مرکز ترکستان شرقی هم جواب من به این سوال بسیار ساده و صادقانه است: نمی دانم و هیچ اطلاعی در این مورد ندارم.