Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن:جمهوری گیلان گرامی امیدوارم بازهم در سایت بیایی از وگیلان ازاد برایمان بنویسی گیلان اتفاقا از همه زودتر اقدام کرد برای تشکیل نظام شوارایی فدرالی وخودگردانی و7 سالی رزمید وچقدر شهید داد مجلس شورای خودرا تشکیل داد وتمبر چاپ کرد خیلی زود 28 سال قبل از شهید پیشه وری وشهید قاضی محمد اتفاقا شهید پیشه وری در جنبش گیلان حضور جدی داشت و کناردیگر رفقای جنگلی میرزمید برای جمهوری گیلان این هم سنت جالبی است که هر ایالتی که زودتر علم مبارزه برای ازادی و خودگردانی و استقلال از حکومت دست نشانده مرکزی را برمیدارد مبارزان خودگردانی خواه ایالات دیگر برای همیاری در مبارزه به سنگر های ان ایالت میروند این نشان میدهد جنبش خودگردانی در ایالات ایران اصلا نژادپرستانه نیست وکاملا حق طلبانه است ودفاع از مظلوم در برابر ظالم است نه تمامیت خواهی قومی نژادی مطمئن باشید به محض بلند شدن درفش مبارزه درگیلان

دیگر مبارزان استقلال خواه وازادیخواه وعدالتخواه درکنارتان حاضر خواهند بود ودر ستیز با استعمار تهرانی- ایرانی-خارجی درسنگر هایتان خون خواهند داد مهم این است که مردم مظلوم ایالات غارت شده و تحت ستم به حاکمیت سیاسی اقتصادی بومی خود برسند واصلا بحث نزادی مطرح نیست در گیلان یک گیلانی کادوسی تبار بومی غیر اریایی در کناریک گیلانی قفقازی یا تالشی تبار یا یک گیلانی ترک منطقه استارا برای حقوق خویش در برابر تهران میجنگندوهر دو جنگلی هستند ما اصلا بحث نزادی نداریم بحث کاملا سرزمینی است واقتصادی و البته با تاکید بر بومی گرایی فرهنگ هر سرزمین واحترام و قبول داشتن فرهنگ های متفاوت هر سرزمین ولی اساس پیوستگی به خاک وتوده مردم غارت شده است ودفاع از انها .اینبار هم گیلان پس از تامل با قدرت به صحنه می اید.پیروز باشید
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آیدین گرامی / شما در تیتر مقاله نوشته اید : «مصدق شارلاتان» شارلاتان از نظر شما توهین نیست؟ ... من این کلمه ناشایست در مورد دکتر محمد مصدق را نقطه چین کرده ام

نوشته شده توسط: Anonymous

با سقوط جمهوری اسلامی ما گیلانی ها هم در کنار دیگر ملیتهای تحت ستم خواهان نظام فدرالی هستیم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

منظور از «معرفی افراد معلوم الحال از جمع پراگی ها » کیست ویا چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اعتقادات و باورهائی که در ذهن بعضی از انسانها تبدیل به تابو های لایتغیر می شوند و با هوسی جنون آمیز برای تقلید از رسم یا طرز فکری که بنیان فکری آنها را تشکیل می دهند و تمام تراوشات ذهنیشان سرچشمه گرفته از همان اعتقادات منجمد و دگم می باشند که در تمام ابعاد گفتاری و رفتاری نمودی یکسان دارند و درک تفکرات دیگر انسانها برایشان غیر ممکن است، چون امکان ارتباط فکری و قدرت یادگیریشان در حد صفر است و به کلیه مسائل از طریق فیلترهای ذهنی می نگرند، قالبی پیش ساخته در مغز خود دارند و هر مقوله و یا پدیده ای را، با کلیشه های منجمد در ذهنشان مهک می زنند و اگر در آن قالب نگنجد، غیر قابل تصور پنداشته و نیازی به تفکر در مورد آن را نمی بینند و طبیعاّ صاحبان اینگونه بینش و افکار را جبر زمان از خواب خلسه بیدار می کند،

نوشته شده توسط: Anonymous

به عنوان یک تورک از آذربایجان جنوبی می گویم که آذربایجان از ایران نیست و نبوده است. آریایی های پارس همان بهتر که با برادر و همزبانتان افغانستان دوستی کنید و آذربایجان را به حال خود وا گذارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیدین جان ، امیدوارم که این مرحله بحرانی زندگیت را بتوانی طی کنی . واقعا خیلی سخت است که انسان نداند چه ملیتی دارد ، یا هویت یا تبار واقعی اش چیست . و آنرا از دیگران بپرسد. درست مانند کسی که نمی داند پدر واقعی اش کیست. و با نوشتن آگهی آنرا از عموم مردم بپرسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اميدوارم كردها ازشرايط بوجود امده حهت صلح دايم درايت . ظرفيت وخويشتنداري نشان دهند ومثل تنظيم كننده خير ذوق زده نشوند چرا كه اعطاي اين ازادي يك روي ديگر هم ممكن است داشته باشد استفاده غلط از ازادي سبب خفقان خواهد بود

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

حقيقا منهم از اين ویدئو سر هم بندي شده جيزي سر دستگیرم نشد جز خراب كردن نوري زاده ....

نوشته شده توسط: Anonymous

مجله فارسی زبان هفته نوشت که این قرارداد صلح نیست بلکه انحلال وشکست پ.ک.ک. در آن ثبت شده است .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناي أيدين ، توهين نكنيد......در صورت تكرار بلوك خواهيد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی
به سلامتی شما کردها سلاح بر زمین گذاشتند اما کردهای ایران تازه دارند مسلح می شوند . لذا این پیروزی ملت کرد و ترک ترکیه را بر شما تبریک عرض می کنم
شما انصافا همان قرارداد سور و جمهوری مستقل مهاباد را اینبار باید به کردهای ایران هم بایستی یادآوری کنی چون در بی غرضی و حسن نیت شما اصلا و ابدا شکی نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

با توجه به اینکه جهت نسیم باد بهار عربی از غرب بسوی شرق می وزد، ما امیدواریم که با به هم پیوستن کردستان سوریه و ترکیه و عراق و ایران کشور یکپارچه کردستان استقلال خود را در سازمان ملل به جهانیان اعلام کند و با ادغام آذربایجان شمالی و جنوبی استقلال کشور آذربایجان یکپارچه در سازمان ملل به جهانیان اعلام گردد تا بدین طریق از شنیدن کلماتی مثل پانترکیست و تجزیه طلب راحت بشویم و در ضمن کودکان ما از مصیبت یاد گیری زبان فارسی در مدارس آذربایجان جنوبی خلاص شده و از سردرگمی در نوشتن دیکته بزبان فارسی به اشکال متفاوت راحت گردند،
مثلآ دیکته کلمه استیضاح را در نظر بگیرید که به ٨٨ فرم می شود نوشت، تجزیه حروف تشکیل دهنده شامل: حرف س به سه شکل (س ص ث) و حرف ت به دو شکل (ت ط) و حرف ض به چهار شکل (ض ز ذ ظ) و حرف ح به دو شکل (ح ه) نوشته می شود، البته بدون

احتساب تفاوت فرم نوشتن حروف در اول و یا وسط و یا آخر کلمات با محاسبات ریاضی ترکیبی که این حروف برای نوشتن دیکته استیضاح می تواند داشته باشد به شکل زیر می باشد،
3Sx(2T+4Z+2H)=24
2Tx(3S +4Z+2H)=18
4Zx(2T+3S +2H)=28
2Hx(2T+4Z+3S)=18
24+18+28+18=88
با در نظرگرفتن این مشکلات کودکان معصوم آذربایجانی چه گناهی دارند که زبان پانفارسیسم را یاد بگیرند، زبان فارسی نه زبان علم است نه زبان فلسفه و به جز ایران در هیچ کجای دنیا هم بدرد هیچکس نمی خورد شاید در تاجیکسان و یا درافغانستان در بالای کوههای تورابورا بشود با طالبان صحبت کرد،
نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم دیکتاتوری وفاشیست وپان فارسیسم ایران نمیتونه از این تحولات در خاورمیانه دور بماند وبه زودی شاهد زمین خوردن رژیم فاشیست فارسی ایران واحقاق حقوق ملیت های ایران خواهیم بود ایران برای همه ی ایرانیان

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عزیزان .شما کاربران و اپوزیسیون رنگارنگ را دست کم میگیرید با دشمنی مداومتان با اشخاص . در آینده روشن خواهد شد که شما از کجا سرنخ میگیرید .

نوشته شده توسط: Anonymous

متن کامل سخنان اوجلان در اجماع چند میلونی برگزاە کنندگان جشن نوروز .

http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=4412&ID_map=29&ID_map1=29&name

http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=4412&ID_map=29&ID_map1=29&name
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن:این اقدام شهروندان در همایش در کنار ارامگاه کورش درپاسارگاد شیراز که اقدامی خودجوش ومردمی بوده بسیار تودهنی جالبی است به رزیم ماقبل شهری رزیم هم که ازین اقدام به خشم امده با همان نارنجک های دست ساز که مردم برای ابراز وجود شهری خود دربرابر رزیم ماقبل شهری مهاجم استفاده میکنند به ارامگاه کورش حمله کرد شایسته است مبارزان شهری منطقه هم با حمله مشابه وبی احترامی به خاکمرده شاه چراغ (قبر یک مهاجم شیعه )در شیراز این اقدام وحشیانه رزیم را پاسخ گویند تا دیگر ازین جسارت ها نکند دوستان اذربایجانی هم شایسته بود امسال هم مانند سال های قبل که داشت سنتی میشد در نوروز در قلعه بابک گرد بیایند وبا بزرگداشت بابک خرمدین پیشوای شهریگری در اذربایجان وسمبل مقاومت ملی در انجا ابراز وجود کنند

کاش عیلامیان هم انقدر به شعور ملی و شهری رسیده بودند که با گردامدن در کنار معبد چغازنبیل در نوروز نیاکان عیلامی خویش را پاس میداشتند وبه رزیم ماقبل شهری مهاجم تودهنی میزدند خراسانی ها هم در مزار فردوسی مراسم مشابهی میگرفتند ونشان میدادند میخواهند به دوران شهریگری بازگردند به هرحال اقدامی جالب و اموزنده بود وباید مشابهش در ایالات دیگر تکرار شود گیلانیان نیز میتوانند بر مزار میرزا کوچکخان جمع شوند وملیگرایی خویش را ابراز کنند .در شهر ری مردم ری و تهران وکرج هم با جمع شدن بر مزار ستارخان میتوانند اقدام مشابهی داشته باشند گذشته از همه خاوران نیز که ارامگاه شهریگران گمنام ایرانی از اقوام وایده های مختلف است نیز همواره میتواند محل خوبی برای همایش های ملی و ابراز وجود شهری مردم باشد خاوران جایی است که خون تمامی اقوام شهریگرزن ومرد درانجا بهم پیوسته شده ونماد اتحاد ملی اقوام شهریگر ایرانی در مبارزه برای شهریگری در فلات ایران است .خاوران ودیگر گورهای شهریگران نسل کشی شده در سراسر ایران کعبه ها وزیارتگاه های جاودان شهریگران ایران است مکان هایی که مبارزان شهری درانجا با شهدا پیمان میبندند تا برای رسیدن به شهریگری بومی تا پای جان پیکار کنند وبا ایده های مختلف در کنار هم باشند تنها عامل وحدت واتحاد بین احاد ایران شهریگری است ارمان مشترک وهمگانی اقوام که درین مسابقه قصد دارند دران ازهم پیشی بگیرند مسابقه ای بسیار پاک وباشگون.امیدوارم درین مسابقه پیروز باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

تازه‌ترین اتهامات آقای عزیزان به اوپوزسیون که متاسفانه ایران گلوبال هم آن را چاپ کرده در سایتهای زنجیره‌‌ای سپاه پاسداران با استقبال مواجه و چاپ شد لطفاً از ابروی سایت خود مراقب باشید
http://rasanehiran.com/vdci.zavct1avubc2t.html
نقل قول:" در این یادداشت که از کامنت یکی از مخاطبان پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر برگرفته شده مواردی چون مدرک تحصیلی علیرضا نوری زاده، نقش وی در اعدام 121 افسر ارشد و خلبان، نحوه خروج نوری زاده از ایران و گفته هایی از بنی صدر درباره نوری زاده مطرح شده است.
ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی‌ در یادداشتی کامنتی را در خصوص ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی منتشر ساخت و در موردش توضیح داد که "اين کامنت با اسم مستعار به سايت فرستاده شده است و آي پي فرستنده کامنت مربوط به تلويزيون کانال وان همايون مي باشد."

نوشته شده توسط: محسن کردی

از نظر من سرو ته رژیم یک کرباسند چه خاتمی و چه خامنه ای. اما این ویدیو که اینجا درست شده پرت تر آن است که قابل دیدن باشد. وقت تان را تلف نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

gonah mrdom iran in ast ke hakman troristi ra bar sarnevesht khod savar kardeand,in melat haghesh ine

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای عزیزان لطفا مطالب خودتان را فقط یک بار در سایت منتشر کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نگهدار مقاله شما شائبه خوشخيالي پيري را تداعي ميكند . چنانچه نگهبان مراقبت از اصلاح طلبي حكومتي و نگران عدم ورود آنها به انتخابات خرداد 92 هستي . مقالات اخير شما هربار بيشتر از قبل مرا شگفت زده تر از قبل می کند.با وجود چنین اپوزیسیونی و بويژه شما نماد فداييان که از یک سوي به پذيرش خاتمي توسط رژیم دلخوش هستي و سوي دیگرش كه به آمريكا و رضا پهلوی چسبیده است، جمهوری اسلامی صدسال دیگر هم سرکار خواهد بود. اما مي پرسم:
1- تا اين حد بها دادن به خاتمي اسباب تمسخرتان را فراهم ميكند. هيچيك از دوستداران شما حتي داخل كشور زيربار تبليغ موضع ذهني شما نخواهند رفت .
2- نامه شما به رهبر جمهوري اسلامي ايران عين نامه محمود احمدي نژاد به اوباما مي باشد كه با استقبال روبرو نشد . زيرا مخاطبين نامه شما و احمدي نژاد شما را در حد و اندازه ديپلماتيك نمي بينند.

3- حضور خاتمي قطعا به پرشوري انتخابات نخواهد انجاميد و جلب20 ميليون راي و ريختن به سبد اصلاح طلبان بخاطر نقش خاتمي را از انديشه بيرون كنيد.
4- مردم ايران بويژه اقشار مدرن شهري و عناصر شاخص روشنفكر داخل اين بار به خاتمي و اصلاح طلبان روي خوش نشان نخواهند داد . مردم سرخورده و مايوس از انتخابات شده اند
5- رژيم جمهوري اسلامي بيشترين بهره از مقاله شما را عايد خود مي سازد . حتما مي پرسي چگونه ؟ رژيم از موضع خيالپردازانه شما نسبت به خاتمي شلاقي خواهد ساخت براي شانه و كتف اصلاح طلبان
نوشته شده توسط: Anonymous

من بايد خدمت شما بگويم كه مطلب اگر روياپردازنه نباشد خيلي خيلي از برخي واقعيات فاصله دارد كه ناشي از دور بودن آقاي نگهدار از ايران مي باشد.
1- اگر خاتمي از وابستگان خانواده امام خميني نبود بلاشك هم اكنون در كنار مهندس موسوي و كروبي بود .
2- گمان ندارم كه اتاق فكر نظام با حضور اصلاح طلبان خاكشيرمزاج ( غير تندرو) مخالف باشد . اما به گمانم بنابشواهد تارخي 88 ببعد كه در آنها حجه الاسلام آقاي خاتمي راس فتنه ناميده مي شود و در حن علني مجلس در برابر دوربين هاي صداوسيماي ضرغامي مرگ بر خاتمي گفتند خاتمي بتواند از سد تاييد صلاحيت عبور نمايد زيرا برخي از اصلاح طلبان كاركشته نظير عباس عيدي و ... حضور وي در صف كانديداها را مفيد به حال اصلاح طلبان بدانند
3- شركت مخفيانه آقاي خاتمي پاي صندوق راي مجلس دهم در دهي در دماوند بيشتر تغييرنگاه نسبت به خود را باعث شد و نظام بدون واكنش از كنار آن رد شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه هنوز آسوری های بانفوذ و حامیان دروغین آنها و اکراد مسلح و جدایی طلب و افکار متعصبانه و آذربایجانی های غیور و مردمان مظلوم و بی دفاع همگی وجود دارند میترسم از زمانی که تسلط حکومت مرکزی کمتر شود و فجایع بدتری بوجود آید شاید فراموش کردیم همه ما در ارومیه متولد شده ایم و همه انسان هستیم و هیچکدام نمی توانیم بر دیگری حکومت مطلق کنیم بهتر است بجای این درگیری های چند ص

چند صد ساله که توسط استعمار و دشمنان همه ما بوجود آمده به فکر آباد کردن سرزمینمان ارومیه باشیم کردها قتل عام شدند آذری ها قتل عام شدند مسیحیان قتل عام شدند در نهایت شهری ویران با کینه های عمیق و آرزوهای ساختگی جهت ایجاد سرزمین جدید و تهمت به همدیگر برجای مانده است هیچکدام پیروز نمیشویم و دستانمان به خون هم آلوده خواهد شد یادمان نرود خدایی هست آخرتی هست برای چه و برای که همدیگر را میکشیم بیایید باهم در کنار هم برای هم زندگی کنیم زندگی خیلی کوتاه است ارزش همسایه کشتن را ندارد
نوشته شده توسط: داریوش حاجبی

با درود به آقای داریوش برادری، نوشته شما را با دقت خواندم و در پاسخ به نوشته شما مایل هستم دیدگاه شخصی خودم را زیر مقاله شما ارائه بدهم. نقد چیست، منتقد کیست را در این بخش از دیدگاهم حذف میکنم زیرا که از حوصله این دیدگاه خارج است. نخست درباره مقاله های ضعیف و قوی در سایت ایران گلوبال: من هم با شناختی که از سایتهای خبری - تحلیلی ایرانی در سراسر اینترنت دارم، سایتی را نمیشناسم که بتوانم تمام مطالب اش را «قوی» ارزیابی کنم. نویسندگان مختلف با دیدگاههای مختلف و موضوعات مختلف؛ قوی و ضعیف در کنار هم قرار میگیرند. پس این نکته لازم بود که بدانیم این شامل همه سایتها میشود، حتا با مراجعه به سایتهای علمی معتبر میتوان به این نتیجه رسید و این هم تنها مربوط به سایتهای ایرانی نیست و سایتهای خارجی نیز مستثنی نیستند. نکته دوم

این است که آزادی بیان جدا از یک تعریف کلی مانند اینکه آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعهٔ چند صدایی و دموکراتیک است و توضیحات کلی دیگر در این زمینه، تعریف واحد و مشخصی ندارد و هر کس از دیدگاه خودش با عینکی که بر چشمانش زده است، دنیا را میبیند و اصل آزادی بیان را همانگونه نیز تعریف میکند. مدیریت سایت ایران گلوبال همانگونه که شما میدانید، آزادی بیان را به مفهوم واقعی کلمه پذیرفته است و برای اجرای بدون شرط آن تا به امروز جانفشانی کرده است و با سانسور مخالفت میکند و این اجرای بی چون و چرای اصل آزادی بیان سایت ایران گلوبال را نسبت به تمام دیگر سایتها برجسته کرده و میکند. این البته به این مفهوم نیست که این سایت کامل و بی نقص عمل میکند. این سایت طبیعی است که نیاز به رسیدگی دقیق تری دارد، نیاز به مدیریت مدبرانه تری دارد تا بتواند شاگرد نمونه باشد و به عنوان پرچمدار واقعی به عنوان یک رسانه در جامعه ایرانی انجام وظیفه نماید. برای بهتر شدن باید بیش از گذشته مقاوم تر باشیم و در مقابل افرادی که هنوز با کوته بینی در دنیای سیاسی - اجتماعی خود خواسته یا ناخواسته سیر میکنند و در واقع برای آزادی بیان با کشیدن خط قرمزها محدودیت ایجاد میکنند، استوار باشیم. کم نیستند افرادی که با اصل آزادی بیان در دنیای اطلاعات و اخبار مخالفند و مخالفتشان را با نیرنگی در دفاع از حفظ شئونات جامعه و ارزشهای وابسته به آن توجیه و یا پنهان میکنند. نباید فراموش کنیم که یکی از مجادله‌ آمیزترین و بحث برانگیزترین مسائل در جوامع نه تنها از هم گسیخته و در هم ریخته ای مانند جوامع در حال رشد بلکه حتا در جوامع امروزی مشخص کردن دقیق حد ومرزهای آزادی بیان است که ما هم طبیعی است که در مدیریت با این مشکل تا اندازه ای نسبی درگیر هستیم. پرسش من از شما: چگونه میتوانیم جامعه ایرانی را که چند صدایی است، متحد سازیم؟ گمان نمیکنم که در میان ما کسی باشد که هنوز قبول نداشته باشد که جامعه اسلام زده ایرانی چند صدایی است که معیار اساسی آن همانگونه که در بالا بدان اشاره کردم، آزادی بیان است. من به دلائل زیر با محدود سازی و در اصل با ایجاد شورای ذهنی که مصلحت اندیش و گزینه ای عمل کند، مخالفت میکنم:
1) - انسان بالغ است، او آزاد آفریده شده است و داشتن آزادی در انتخاب باور سیاسی و شناخت ارزشهای اجتماعی امری الزامی ست و یک انسان آزاد تا زمانیکه بطور نمونه به افراد حقیقی و حقوقی لطمه ای وارد نساخته و یا در جامعه دست به ترویج جنگ و خونریزی نمیزند، و نمونه های دیگر نباید در بیان اندیشه محدود باشد. ایندسته از محدودیت های از پیش مشخص شده و تعریف شده ای که مورد قبول همگان نیز هستند، برای اجرای اصل آزادی بیان حیاتی است.
2) - ما و من در مدیریت ایران گلوبال این حق را نداریم که از انسان دیگری برده بسازیم و بگوییم که تو در دنیای مجازی آزاد هستی آنچه را که میخواهی بیان کنی ولی در اصل آنچه را که ما و من میپسندیم بگو و خلاف آئین نامه ما در سایت عمل نکن!! ( امری و تحمیلی)
به باور من هر انسانی حق انتخاب دارد میان راه درست و یا نادرست. پس بنابراین در انتخاب راه درست و یا نادرست اندیشیدن ما نباید به دیگران تعیین و تکلیف نماییم. وقتی که من باور دارم که بدون شك آزادی و اصل آزادی بیان از بزرگترين نعمتهای زندگی و از گرانبهاترين سرمايه‏ های سعادت مادی و معنوی انسان است؛ چگونه میتوانم خواهان محدود کردن آن باشم؟
با سپاس از شما برای نگارش و انتشار مقاله در سایت ایران گلوبال
نوشته شده توسط: Anonymous

آیدین گرامی، پرسش خوبی مطرح کرده اید. در واقع بخش بسیار بزرگی از ایرانیان از پدر و مادری از تبارهای ناهمگون ایرانی زاده شده اند، بگذریم که اگر باز هم در زمان عقب تر رویم این آمیختگی قومی به جایی می رسد که دیگر هیچ تبار خونی خالصی در این سرزمین نمی ماند، بلکه هر ایرانی نتیجه آمیختگی اقوام گوناگون این سرزمین است. اینجاست که ایرانی بودن به عنوان هویت راستین مردم ایران نمود عینی می یابد. این همان چیزی است که رژیم جمهوری اسلامی هدف گرفته و به نماد های اصلی هویت ایرانی هجوم می آورد، که تازه ترین آن نارنجک اندازی به آرامگاه کورش بزرگ توسط پاسداران بسیجی است که فیلم آن را در این لینک می توان دید:

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=YaJNZhubuwE#!

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله جالبی بود؛ متاسفانه نویسنده سرنا را از طرف گشادش می زند. یک سری اتهامات را ردیف کرده و به فعالین ملی ملل غیر فارس نسبت می دهد و تحلیلش از تبعیضات ملی بر ملل غیر فارس مغرضانه و جهت دار است که با واقعیات موجود سازگارنیست. ایشان جانانه تلاش می نماید که تمام مصیبت های فعلی خصوصا تبعیض در مورد ملل غیر فارس را به حاکمیت کنونی نسبت دهد و فعالیت ها و حرکات شکل گرفته در مناطق غیر فارس را به عوامل بیگانه و خارجی منصوب نماید.( متد جمهوری اسلامی). در پاره ای موارد از اتحادیه های بین المللی نظیر اتحادیه اروپا و ... ارتجاعی بودن تجزیه طلبی سخن رفته است تا مقاله قدری عطر و بوی مدرنتیه دهد؛ اما این هم مانع از تراوش ذهنیت و اندیشه تنگ نظرانه و تحقیر آمیز نویسنده نسبت ملل غیر فارس نشده است. ایشان در نوشته اش برخوردهای تحقیر آمیز نسبت به ملل فارس و ذهنیت برتری طلبی نهادینه شده در جامعه فارس را نادیده

می انگارد و مستقیم به فعالین و حرکات ملل غیر فارس می تازد. اتفاقا به استادیوم ها و میادین ورزشی اشاره می نماید که نمونه خوبی برای اثبات برخی مسائل و فرهنگ عمومی حاکم بر جوامع است. اگر افراد حاضر در استادیوم ها را نمونه آزمایشی از جامعه در نظر بگیریم آن موقع شاید بتوان به عمق فاجعه در فاشیزم نهادینه شده در جامعه فارس پی برد. بدون شک آنجائیکه شعار " صدای ار ار نمی یاد؛ ترکه صداش در نمی یاد" به صورت ریتمیک توسط جمعی 40 هزار نفری بصورت کر خوانده می شود؛ نمی توان این را به حساب جمهوری منفور اسلامی ایرانی گذاشت؛ بدون شک خواستگاه این شعار همانا ذهنیت فاشیستی شکل گرفته در یک ملت ( فارس) نسبت ملتی دیگر ( تورک) در طول خصوصا صده اخیر را نشان می دهد. نویسنده به تاریخ کهن و زیست هزاران ساله این مردمان در کنار یکدیگر اشاره می نماید که خود سئوال دارد؛ چرا که این مناطق همواره پیوسته نبوده و در طول تاریخ جدا نیز بوده اند. بر فرض درست بودن این مقوله باز هم این دلیلی بر زیست داوطلبانه این ملل در کنار هم نمی تواند باشد. بهترین راه برای سنجش این همزیستی مسالمت آمیز و داوطلبانه نیز در حقوق بین الملل مشخص شده است و آن مراجعه به آرای عمومی از طریق رفراندوم و حق تعیین سرنوشت است. اینکه چرا نویسنده به این مهم اشاره نمی نماید و تلاش وافری در فاشیست و مرتجع جلوه دادن مدافعین حقوق ملل غیر فارس می نماید جای بسی سئوال و تعجب است. ایشان موضوعات ذکر شده توسط گروه های سیاسی غیر فارس را تکراری و سطحی می داند؛ حال اینکه مقولاتی این چنینی نظیر عدالت آزادی؛ برابری؛ حقوق ملی؛ حقوق زنان؛ کارگرو .. معمولا به صورت مشابه در تمام طیف های سیاسی به صورت و تکراری مورد بحث قرار میگیرد و اگر قرار باشد جهت عدم تکرار اینها را از دایره لغت و موضوعیت خارج کنیم آنگاه این همه تلاش و فعالیت موضوعیت خود را از دست می دهد و اصلا برای چیست؟ یعنی این مسئله مختص فعالین ملی ملل غیر فارس نیست و عمومیت دارد. سخن آخر اینکه جوهر نوشته "پاک کردن صورت مسئله به جای قبول نمودن تبعیض ملی و حل مسئله است و بس". تبعیض ملی و خود برتر بینی ملیت فارس در ایران آشکارتر از آن است که با چنین مقالاتی بتوان بر آن سرپوش نهاد و چنین روشی به هرچه بیشتر عمیق تر شدن گسل بین فارس و غیر فارس در ایران خواهد انجامید و ای بسا به جای راه حل نرم افزاری؛ سرانجامی سخت افزاری را موجب شود. در اینصورت نمی توان ملل غیر فارس را منشاء ان تقدیم نمود. ستارخان اگر می دانست چه سرانجامی در تهران و پارک اتابک متوجه او و آذربایجان خواهد شد به حرف "حیدر عمی اوغلی" گوش می داد و به تهران نمی رفت و ای بسا تدبیری دیگر می اندیشدید! نتیجه آن دلاوری های بی مورد برای ایران ؛ شکست مشروطه؛ تثبیت فاشیزم رضاخانی ( پان فارسیزم)؛ تضعیف روزافزون سیاسی؛ اقتصادی اجتماعی آذربایجان و وضعیت اسف بار کنونی است و نسل امروز آذربایجان باید از تاریخ خود درس لازم را گرفته باشد ....
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای داریوش برادری عزیز، با سپاس از نقد و زحمات شما نظر خود را نه در مورد نوشته شما - بل به عنوان یکی از اعضای مدیریت- در باره خود ایران گلوبال مینویسم: این کامنت برای عموم نوشته نشده بود بلکه من آنرا برای دوستان مدیریت نوشته بودم و اکنون منتشر میکنم. عبارات نوشته بدون شرح و بسط است و بیشتر به جنبه عملی و مشکل گشایی توجه دارد. در حقیقت سخنان درونی جمع ماست:

«نوشته آقای برادری را دقیق خواندم. رویش هم اندیشیدم. اما کاری ندارم که چه نوشته است. نظر خودم را مینویسم:1- ایران گلوبال آینه است، نه دوربین. فرق آینه و دوربین در این است که دورببن جهت دارد ولی آینه نه. در آینه همه چیز دیده میشود- در دوربین هم همینطور- ولی آینه فاقد فکر است، اما دوربین «فکر» دارد. کار دور بین مثل نوشتن «هنری » یک قصه رئالیستی ست- اما کار آینه فاقد «هنر و اندیشه» است. تنها صحنه را «مرده نشان» میدهد- نه بیشتر. ایران گلوبال « جلسه بحث و گفت و گوست- که فاقد مسئول جلسه است و لاجرم فاقد اهداف از همین جلسه. به اصطلاح قدیمی ایران گلوبال « جلسه حمام» است. « هرکس ساز خود را میزند». آیا سایت نباید «فکر» داشته باشد؟ آیا سایت نباید «مقصد» داشته باشد؟ آیا همینکه «همه چیز روی سفره ریخته شد» کار تمام است؟ روی سفره ریختن همه چیز « کار مهمی» ست که تنها از دست ما بر میاید؟ 2- سایت عملاً- نه نظراً- فکر و مقصد ندارد. «آینه و سفره همه چیز بودن» بیشتر منفی ست و کمتر مثبت. 3- سایت در مهمترین مسایل کار جمعی نمیکند 4- از اینرو نیز عملا فکر و مقصد ندارد. « ماشین اتوماتیک ایران پیماست» -پراز همه گونه آدم- بی هدف و بی راننده به راهش ادامه میدهد. و همه هم سرو کله یکدیگر میکوبند. 5- « آیا با سایت همکاری کنم یا نه؟ سئوال خیلیهاست». * اشکال اساسی سایت « عدم کار جمعی در مسایل مهم است.» - عدم پیگیری فکر و مقصد خودش است - نظراً فکر سایت « روشنگری» ست- و مقصدش «نزدیکی همه بهم از طریق درک متقابل» . اما بلد نیست چگونه روشنگری کند و چگونه درک متقابل ایجاد نماید. چرا که کار جمعی نمیکند و جمع هم پیگیر «فکر و مقصد» نیست. در نتیجه سایت شده سفره همه چیز. پرسش اساسی برای سایت اینست: « برای رسیدن به درک متقابل چگونه میتوان روشنگری کرد؟»- « مسایل اساسی چیست و چگونه میتوان کار جمعی کرد؟». شکل جمع چه مدیریت باشد و چه همکاران- بدون درک عمیق و پاسخ درست به این دو سئوال - رهایی از دست تصویر مرده آینه ممکن نیست. نوشتن یک قصه هنری رئالیستی نیاز به هنرمند دارد نه آینه. و این هنرمند درسایت «کارجمعی با فکر و مقصد» است. در غیر اینصورت چه جمع مدیریت باشد یا نباشد- چه همکار زیاد باشد یا کم آینه به دوربین تبدیل نخواهد شد. میتوانید به کار بیشتر منفی آینه ادامه دهید...» پایان کامنت درونی - در علامت سه نقطه ی پایانی نیز چیزی حذف نشده و به معنای « ببینید به کجا میرسید است. اینجا اضافه میکنم: دوستی ایران گلوبال را از نظر « کیفیت اندیشه و ادبیات» "کیهان بچه ها" نامیده پرسید:« وضع کیهان بچه ها کی درست خواهد شد؟» گفتم با این روش که ما کار میکنیم هیچوقت. کیهان بچه ها نام مجله ای بود که زمان شاه برای کودکان منتشر میکردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" تهدید اقتصادی برای یکی‌ از اعضای بریکس، فرصت اقتصادی برای یکی‌ از اعضای سیوتس """ قبرس نیاز به ۱۰ ده بیلیون دلار دارد، این کشور دست از پا درازتر راهی‌ روسیه شد تا این کاپیتال و سرمایه را از طرف روسی وام بگیرد، بدون شک پوتین روسیه با "" نفت بشکه‌ای ۹۳ دلار "" در چند سال اخیر نمیتواند پوتین نمیتواند این مبلغ را پرداخت کند. شاهکار پوتین شاید در کم کردن ریسک آب شدن مبلغ ۳۰ سی‌ بیلیون دلار در بانک‌های قبرس باشد. "" ولی‌ ۱۰ ده بیلیون دلار فقط ۱ یک درصد از کلّ جی‌ دی پی‌ " " ترکیه است و ترکیه میتواند این مبلغ را پرداخت کند، در مقابل با زنده کردن معا هده سال ۲۰۰۴ کوفی عنان دو بخش قبرس را به شکل فدراسیون متحد سازد و در استخراج منابع عظیم گاز دارای مدیترانه با قبرس به تفاهم برسد، راستی‌ آیا اسم "" سرگی مگنیتسکی "" به گوشتان خورده است، سال‌ها پیش این مأمور مالیات روسیه، ورود

پول به قبرس را از طرف پوتین و شرکا را افشا کرد، چند هفته بعد، جناب پوتین و شرکا اوو را کشتند، چرا این به این موضوع اشاره کردم؟ چونکه فرهنگ شعر و وری و کمونیستی مخیلهٔ ما را از کار انداخته، اتحادیه اروپا و المان به این فساد مالی‌ پوتین آگاه بودند، منتظر فرصت بودند تا زهر خود را بر سیستم پوسیده و پلاسیدهٔ پوتین روسیه وارد کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
این نوشته سراسر نفرت افکنی و نژادپرستی می باشد. اگر کردها در طول تاریخ تحت سیطره دیگران بوده و هیچ وقت کشوری و تمدنی خلق نکرده اند نباید از ملت مترقی ترک آزربایجان طلبکار باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" سیوتس و میست، بریکس‌های جدید هستند """ همانطور که شما نیز اشاره کرده‌اید، کشور‌های "" ترکیه، اندونزی و مکزیک "" از شاخص‌های اقتصادی رشد بیشتری نسبت به روسیه یا هند از اعضای بریکس برخوردارند. سیوتس CIVETS شامل کشور‌های "" کلمبیا، اندونزی، ویتنام،مصر، ترکیه و کرهٔ جنوبی "" است. میست MIST شامل کشور‌های ""مکزیک، اندونزی، کرهٔ جنوبی و ترکیه"" است. توجه """" کاپت یاCAPPT""" شامل کشور‌های """ شیلی، آرژانتین، پرو، فیلیپین و تایلند "" است، با مرگ حضرت چاوز، رمانتیزم سیاسی، عوام فریبی جای خود را به عمل گرائی اقتصادی در آمریکای لاتین داده و این کشور‌ها نیز در حال تبدیل شدن به اقتصاد‌های نو ظهور هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ملیتهای تحت ستم باید پرونده اشغال سرزمینشان را همراه با پرونده اتمی رژیم به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پان فارسیزم و جهنمی که دهان باز می‌کند """ قطار آشتی‌ ملی‌ بین کرد و ترک در ترکیه به راه افتاده است، نزدیک به ۴ هزار جنگندهٔ پ ک ک وقت خود را در کوه‌های قندیل نخواهند کشت، بدون شک راهی‌ مرز ایران با کردستان عراق خواهند شند، در شرق کشور، بزودی نیروهای آمریکا ئی و ناتو، افغانستان را ترک خواهند کرد. با حل مساله کرد و ترک در ترکیه، سقوط اسد تسهیل خواهد شد، نیرویی جهنمی، در غرب و شرق ایران، با سقوط اسد، تمرکز خود را بر روی رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ متمرکز خواهد کرد. منطقه در حال گذر است، دوران گذار، دوران فقط دوران یارگیری نیست، دوران تفکر منطقه‌ای و عمل گرائی دوطرفه است. چه زود طرفند رژیم جمهوری اسلامی فارسی‌ آش رشته شد، از پ ک ک به ضرر ترکیه استفاده کرد، اینک کلّ منطقه برای شکار فال بینان و جنگیران لحظه شماری میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن:مهم محلی است که نطفه فرد بسته شده است وفرد درانجا رشد کرده از نوزادی فرد میتواند هویت خویش را از مادر بداند یا از پدر این دیگر بستگی به دلایل درونی و کشش های خود فرد دارد که گرایش به کدام ریشه خود دارد پدری یا مادری و میخواهذ در کدام زمین بزید و بامردم کدام زمین بیشتر رابطه گرمی دارد خیلی از ایرانی ها هستند که نتیجه ازدواج های برونگروهی وباز هستند این خود فرد است که بعدا با مطالعه و زندگی در مردم سرزمین و قومش را انتخاب میکند اینکه تهرانی باشد یا اذربایجانی یا عیلامی یا ...کتاب "اسلحه میکروب فولاد" را بخوان به فارسی ترجمه شده دران کتاب به اهمیت زمان ومکان بسته شدن نطفه ادمی در سرنوشتش اشاره شده دوستان زیادی خواندن

انرا توصیه کرده اند ضمنا هویت ملی قومی اجباری و زوری نیست وهویت شهری هم همینطور هرکسی میتواند ادم با هویت باشد یا نباشد میتواند با شغلش هویت پیدا کند یا با طبقه اجتماعیش هویت قومی ملی اختیاری است یک ادم که در

تشخیص هویت خویش سرگردان است میتواند در هر سرزمینی که اورا پذیرفتند زندگی کند و در کنار مردم ان باشد وخودراجزو انان بداند و با انان متحد شود در پیگیری حقوق اجتماعی ولی معمولا ادم های هویت پیدا نکرده در ایالات که بزور بدون

دعوت به ایالات از طرف دولت گسیل میشوند تا شغلی را ازیک بومی ان ایالت بربایند هیچگاه خودرا از مردم بومی نمیدانند ومعمولا علیه مالکیت مردم پذیرای خود دست به تعرض و غارت میزنند و بعد که دستشان رو شد ایالت را با فرار ترک میکنند

معمولا این افراد هویت های عام مثل شیعه مسلمان یا ایرانی یا اریایی را یدک میکشند.وبه اصول تمدن مثل کاربا زحمت وعدم دزدی پایبندی ندارند.این افراد دزد هستند غارتی یا به قول مردم غربتی یا کولی.التبه این کولی ها الان مدیران دولتی پرتابی از تهران به ایالات هستند وبجای گاری کولی ها ماشین های چند هزار دلاری سوار میشوند .من هیچوقت ازدواج های باز وبین گروه های قومی را توصیه نمیکنم اگر ازدواجی شیرین و مستحکم میخواهید که دران احترام متقابل باشد از خویشان خویش هسر پیداکنید فرزندان ازدواج های باز و برون گروهی دچار اکثر تضادها وتنش ها میشوند ازدواج های باز اکثرا به طلاق میانجامند و درگیری های دراز مدت بین زن ومرد یا طلاق عاطفی یکی از دلایل افزایش طلاق دردوران حاضر همین ازدواج های بین قومی و باز است که افراد هیچ فرکانس مشترکی باهم ندارند ودر زندگی به اصطلاح مشترک تنها باهم ستیز میکنند تداخل قومی بیرویه بخاطر دلایل مختلف این ازدواج هاارا دامن زد مثلا دانشگاه ازاد که بخاطر حفظ امپراطوری افراد را از ایالات مختلف جابجا میکرد و جوانان تحت فشار غریزه های سرکوب شده در دانشگاه با فردی از قومی دیگر اشنا شده وتن به این ازدواج های ایرانی میدادند وبلافاصله با ظهور تضادهای قومی واختلاف های طبعی در زندگی مشترک ازدواج به طلاق یا خیانت می انجامید سعی کنیم جلوی اوارگی فرزندان دختر و پسرمان را بخاطر درس خواندن در گستره این امپراطوری بی درو پیکر بگیریم تا به دام این ازدواج های ایرانی نیفتند و زندگیشان تباه شود عشق و شریک زندگی تو در قومت است وبسیار به تو نزدیک است کسی که کهن الگوهای مشترک ژنی باتو دارد با اطمیان باو ازدواج کن تا فرزندانی ارام وبی تنش داشته باشی ومستحکم و باهویت.بخاطر حفظ امپراتوری ایران تن به این عشق های حکومتی نده وخودت باش و با خودیت ازدواج کن وعشق بورز.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام اقای برداری گرامی / نوشته جامع و در خور فکریست.ایران گلوبال در نگاه اول شاید تو ذوق بزند ولی اگر قرار شود خط و مرز روشن داشته باشد و بر آن اساس ناگزیرمی شود دست به سانسور بزند دوم/ بهتر بود مشخص ترمی نوشتید که مدیریت سایت چکاری انجام دهد بطور مثال اخبار روز امد در یک یادداشت سیاسی به گروههای اتنیکی هشدارداد که از این مرز عبورنکنید وگرنه مطالب تان درج نخواهد شد.سوم مطرح کردی که گروههای تجزیه طلب و استقلال طلب مدیا خود را دارند و بروند در آنجا ها مطالب شان درج کنند بعبارتی هر کسی برود خونه خود و با خود گفتگو کند و این نقص غرض است ودر حالی مباحث جنبش سیاسی ایران می باید در یک ظرف قرار گیرد و نحله های گوناگون به ویژه در مورد مسایل قومی _ملی با هم گفتگو کنند وگرنه عواقب بدی در انتظار مردم ایران خواهند بود بخصوص که کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ دست به فتنه گری میزنند. انان برای مهار زدن

حکومت خامنه ای گروههای اتنیکی را بسوی تجزیه و جنگ داخلی سوق داده اند و این ها در خارج حدود دو و یا سه هزار نفر تخمین زده می شوند در داخل هم می توانند نیروهایی را بسیج کنند .اوضاع آذربایجان و خورستان می تواند بسیار خطر ناک شود . بنظر می رسد که برخی کشورها ی منطقه بسیار فعالند .البته هنوز مشخص نیست امریکا در این بین چه کار خواهد کرد . خامنه ای کشور را بسوی یک جنگ داخلی هدایت می کند. در این میان نه تنها از گفتگو فرار کرد بلکه بایستی استقابل کرد . ایران گلوبال این شرایط را برای گفتگو مساعد کرده است هر چند ضعف های جدی هم دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن:افسوس شایع بود صادرات نفت به 800 هزار بشکه رسیده است و باعث خشنودی بود ولی حالا با افزایش وانهم به چین کشوری که ایران را از طریق تحمیل اجناس مصرفیش به فروپاشی اقتدصادی کشانده چند روززپیش یکی از دوستانم در بازار از سود فروش کالاهای بنجل چینی برای کاسب ها میگفت فقط یک مورد را بگویم که شال و روسری ساخته شده در چین یا همان لچک روستایی ها که بر سر میکنند از تهران بصورت عمده هر دانه حدااثکر 6 هزار تومان دست کاسب میرسد و کاسب انهارا 25 تا 30 هزار تومان به مردم میفروشد یک کالای بیمصرف که مربوط به دوران ماقبل شهری است وبراحتی در ایلات هم قابل تولید است از چین می اید و باین سود شگفت دست مردم میرسد وقتی اینگونه سود بر کالا اضافه میشود خود حساب کنید وضعیت سقوط ارزش پول ملی را در هروز.این بلایی است که حکومت نفتی وارداتی و کاسب های وارداتی فروش بر سر

اقتصاد ایران می اورند همه شان هم وطن پرستان اریایی دو اتشه هستند.یک جنس را با 5 برابر قیمت خرید فروختن این اقتصاد ماقبل شهری کاسبکاری ماست این تجارت ماست این صنعت ماست که نمیتواند در شهرها لچک زنان را تولید کند لچکی که در هزاران سال گذشته در روستا و ایل تولید میشد .به کجا میرویم دوران ماقبل تاریخ تمدن با پول نفت ودوستی با چینی های چشم بادامی دوستی که چه عرض کنم همسری .
نوشته شده توسط: Anonymous

مرگ برفارس های سگ،درودبرآذربایجان جنوبی.

نوشته شده توسط: Anonymous

زمان ما لباس فرم برای زندانی نبود ولی هنگام ملاقات خانواده ام با شهرام ایشان بالباس فرم زندان بوده اند.
و هم اینکه یکی از خواسته های شهرام رادمهر و خانواده اش انتقال با لباس شخصی بوده است. حتی موضوع پا بند زدن هم برای من تازگی داشت.
در ضمن مقایسه زندانی ها ومقاومت انها امری مسخره و ابلهانه است انچه که باید در نظر گرفت حقوق ¨زندانی و جلوگیری از نقض انهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" وحدت در کثرت به مثابهٔ وحدت در عین کثرت """ تکامل فارسستانی این مفاهیم """ عآدل بودن در عین ظالم بودن، راستگو بودن در عین دروغ گو بودن، تحجر بودن در عین تجدّد و مدرن بودن. ماست مالی‌ کردن همه چیز به نفع هیچ چیز، و اینگونه در این جامعه عقب مانده، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، زمانی‌ اشاره کردم که زبان فارسی‌ از "" فقر مفهومی‌ "" رنج میبرد، این فقر مفهومی‌ جامعه فارسی‌ را در باتلاق درک گرفتار کرده است. هر کسی‌ که امید پیشرفت، اصلاح، ترقی‌ این جامعه را دارد یا ساده لوح است، یا مغرض

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای برادری ممنون از شما که سایت ایران‌گلوبال را مورد نقد قرار داده‌اید. در نوشته شما مطالب ارزنده‌ای وجود دارد که مرا به فکر وامی‌دارد و سوالاتی برایم مطرح می‌کند. ••• در کشورمان ایران، با تنوع و رنگارنگی بسیار و زیبا، انسان‌ها دارای نظرات گوناگون هستند. از راستِ راست تا چپِ چپ. از افراط تا افراط!!! مسائل گوناگونی در حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور وجود دارند که هر کسی هم نظری در باره آنها دارد. از نظر من این کثرت به هیچوجه بد نیست بلکه خوب هم است و می‌تواند به عنوان بنیانی برای پویایی جامعه بکار گرفته شود. اگر از جنبه منفی به این تنوع و کثرت نگاه کنیم، آنرا «آش شله قلمکار» خواهیم دید و اگر از جنبه مثبت به آن بنگریم، روندی در جهت رسیدن به «هم‌پیوستگی و یا هم‌بودگی با حفظ کثرت و استقلال آنها». من شخصا اصطلاح وحدت را زیاد دوست ندارم و به نظرم وحدت یک اتوپی است. برای من وحدت

مفهومی است که عدم اختلاف و تفاوت را می‌رساند و این ناشدنی است. در جامعه سرزمینی به نام ایران، این کثرت و تنوع و تفاوتها وجود دارد و شایسته است که هر یک از آنها امکان بروز داشته باشد و بتواند خود را به دیگران عرضه بدارد. من شخصا دوست دارم بدانم که هم‌وطن من با افکار فاشیستی و نژادپرستانه و انسان‌ستیزانه، چه حرفی برای گفتن دارد. اگرچه از وجود چنین افکاری در جامعه متاسفم و از آن رنج می‌برم. من شخصا میل دارم بدانم که هم‌وطن استقلال‌خواه من برای چه می‌خواهد از دیگران جدا شود و راه خود را برود و آیا می‌توان راهی برای باهم بودن پیدا کنیم یا نه. می‌خواهم بدانم که هم‌وطن پان ایرانیست من با عقاید افراطی‌اش چه منطقی دارد و چرا می‌خواهد زبان مادری مرا در تنگنا قرار دهد و از دور خارج کند و از بین ببرد. دلم می‌خواهد بدان که چرا یکی دیگر می‌خواهد ترک‌تباران را در استان اردبیل جمع کند و دیواری دور آنها بکشد. و دلم می‌خواهد دیگران هم از وجود چنین افکاری در این جامعه مطلع شوند. البته که با گشت و گذاری در اینترنت می‌توان به همه این نظرات و افکار و عقاید دست یافت ولی چرا نباید امکانی بوجود آورد که همه این افکار در آنجا امکان عرضه داشته باشند؟ شخصا وجود چنین امکانی را مفید می‌دانم و به همین دلیل نیز با ایران‌گلوبال همکاری می‌کنم. من ایران‌گلوبال را آیینه تمام نمای جامعه ایران می‌دانم. آینه‌ای با تمام صافی و روشنی و نیز زنگارهایش. این سایت تجربه جدیدی در جامعه ماست و می‌تواند تجربه‌ای موفق یا ناموفق باشد. اگر همه به عنوان یک امکان مثبت به آن بنگریم، می‌توانیم آنرا به «ساختاری نو و متفاوت و مفید و زیبا» تبدیل کنیم. ••• مدیریت ایران‌گلوبال بارها با این مساله روبرو بوده است که: مرز ما کجاست؟ خط قرمز ما کدام است؟ چه مطالبی باید منتشر شوند و چه مطالبی را باید کنار گذاشت؟ خوشبختانه در مدیریت سایت کسی وجود ندارد که به سانسور مطالب معتقد باشد. طبق توافقی که به عمل آمده، تابوی ما اتهام، توهین، ایجاد دشمنی و نفاق و جنگ‌افروزی است. در ضمن به نظر من سایت، محل برخورد اندیشه‌هاست و نه مکانی برای تبلیغ. هر کسی می‌تواند برای تبلیغ مطاع خود، امکان خودش را بسازد و بکار گیرد. گاهی مسائلی پیش می‌آیند که از این حد نیز فراتر می‌روند و باز مدیریت را مجبور به بحث و اظهار نظر و تصمیم‌گیری می‌کند. و پویایی کار ما نیز در همین است. ایران‌گلوبال در طول سالیان حیات خود بسیار متحول شده است. حرفی نیست که به دلیل خصلت خود، یعنی امکان نشر مطالب توسط نویسندگان، گاهی مطالبی ناخوشایند و «خارج از محدوده» در سایت مشاهده می‌شود. گاهی به نظر می‌رسد که «استقلال‌خواهان» و «تجزیه‌طلبان» عنان سایت را در دست گرفته‌اند و گاهی نیز برعکس، چنین می‌نماید که «تمامیت‌خواهان» و «پان ایرانیستهای افراطی» بر سایت مسلطند. زمانی شکایت می‌کنند که کمونیست‌ها سایت را به میدان تاخت و تاز خود بدل ساخته‌اند و زمانی دیگر شکایت می‌شود که سایت تبدیل شده است به ارگان سلطنت‌طلبان و «شاه الهی‌ها»! ولی زمانی که مجموعه عملکرد سایت را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که علیرغم حرکات نوسانی، تعادلی در مطالب سایتبه هر حال من ایران‌گلوبال را آینه تمام‌نمای جامعه ایرانی می‌بینم و فکر می‌کنم که نباید چهره‌هایی را از این آینه زدود و خارج کرد. بگذاریم تا همه، حرفهایشان را بزنند. دیگران را آنچنان که هستند بپذیریم و تلاش کنیم تا به تفاهمی برای باهم زیستن برسیم. امید ما این است که همکاران و خوانندگان سایت، با هم‌فکری و نقد و بررسی‌های خود در این راه به ما یاری رسانند و راهنمای ما باشند.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

این مقاله را در چند نوشته کوتاه نقد خواهم کرد. این نوشته اولین در این رابطه است

تفاوت سیاستهای "تبعیض آمیز" و "دمکراتیک" کدام است؟ (1)
استمرار تبعیض در سیاست زبانی یا حل دمکراتیک آن در ایران
http://www.iranglobal.info/node/17348

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود و آرزوی سالی خوش برای شما و سایر همکارانتان.
حتما ، متاسفانه به دلیل تازه کاری در سایت شما فکر می کردم که هم باید در بخش لینکها و هم بخش اتومات مطالب را منتشر کنم تا دوستانی که تمایل به خواندن مطالب در وبلاگم ندارند در سایت ایران گلوبال آنرا بخوانند.
ممنون از تذکر شما حتما رعایت خواهم کرد و از شما عذر خواهی می کنم.
با احترام
شاهین شعبانی

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز پیام جامع و همە جانبەی اوجلان در رابطە با صلع بین ترکیە و پ ک ک از طرف یک پرلمانتار کورد بە زبان کوردی و یک پارلمان تار دیگر بە زبان تورکی در مراسم 2 میلونی جشن نورز خواندە شد حتمأ بعدأ محتوای تمام پیام را خواهید دید ولی عجالتأ اولین فیلمهائی کە از این مراسم بزرگ پخش شدە را ببینید
https://www.facebook.com/photo.php?v=364016283717908&set=vb.32322931779…

https://www.facebook.com/photo.php?v=364016283717908&set=vb.323229317796605&type=2&theater
نوشته شده توسط: Anonymous

تا هنگامی که برداشت جامعه از آزادی این باشد که تو نیز آزادی سخن بگویی اما فقط باید چیزی بگویی که من می پسندم هیچ سخن حقی بر زبان نخواهد رفت ( احمد شاملو )

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی يک سوال از تو و يک جواب از تو ؟ اين زبان شيرين فارسی « دری» که جنابعالی و هم نژاد هايت به آن تکلم ميفرمائيد کی و از کجا به ايران امروزی تشريف فرما شده ؟؟؟. حتما جواب بده .و در ضمن جنابعالی خيلی دم از تمدن ميزنی کدام تمدن. بقول ايرج اسکندری در کتاب هزاره ها مينويسد وقتی صحبت از تمدن ايرانی ميشود اين بر ميگردد بقبل از آمدن آريائی ها يعنی سومر ها چرا که بعد از آمدن آريائی ها آنچه هست ويرانی و کشتار است.خوب امروز هم با چشم خود ميبينيم وضع افغانستان را تاجکستان را و ايران را. و باز ميبينم آذربايجان شمالی و ترکيه را .آخر اين تمدن شما چيست؟شما از علم غيب صحبت نکنيد امروز دنيا ، دنيای اينترنت و ماهواره است همه ميبيند . تا به حال در اين دنيا کسی برای گردش و تفريح و استراحت برود ايران، افغانستان و يا تاجکستان .!!! تا از ثمرات علم و تمدن شما هم بهره مند شود .انسان لااقل بايد با

خود ش راست و صادق باشد و اعلا مورد تمسخر ديگران ميشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

نتیجه حرفهای شما در این گفتگو در جهت خلاف حقوق ملیتهاست، متد برخورد شما در این مقاله تماما از موضع دولتی، از موضع بالا از موضع هدایت بحران قومی از سوی دولت فارسی ایران تنظیم شده است. شما با این تئوری میخواهید ملیتهای غیرفارس ایران را در اسارت دولت ایران نگهدارید. اما بسیار شک دارم که این تئوریها دیگر کارگر بیافتد. تنها ممکن است بخشی از جامعه را فریب دهد. اما اکثریت را نه! شما در این گفتگو به راه حال کاری نداشته اید، کل جامعه ایران را بسوی یک جنگ داخلی هدایت کرده اید

نوشته شده توسط: Anonymous

ملت تورك در ازربايجان جنوبي خواهان ايجاد دولت مستقل خويش است، قرارداد هاي ،ننگين تركمنچاي و گلستان وطن عزيزمان ازربايجان را به دو قسمت شمالي وجنوبي تقسيم كرده است، زمان إخراج اشغالگران از ازربايجان جنوبي فرا رسيده است .هر دو ملت تورك و كورد با اتحاد و پند گرفتن از سرنگوني حكومت هاي روانشادان سيد جعفر پيشه وري در ازربايجان جنوبي و قاضي محمد در كردستان توسط ارتش عاريامهري به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راه رهايي وطن در اتحاد و بدست گرفتن سرنوشت خويش مي باشد.مذاكرات صلح در توركيه خواب از چشمان پان فارسيسم ها و پان ايرانيست ها ربوده است ، زيرا خوب مي دانند كه تأثيرات مثبت حق تعيين سر نوشت ملت كورد در توركيه به ملل تحت ستم در جغرافياي ايران الهام بخش خواهد بود، لذا با پيش كشيده بعضي شرط هاي غير عقلا نئ به خيال خود سعي در دل سؤز نشان دادن خويش به ملت كورد مي باشند ، حال اينكه بعضي از اين

قلم بد ستان در سر كوب ملت تورك و كورد در كنار و خدمت رژيم هاي پان فارس أريا مهري و اخوندي بوده اند و در حالت فعلي نيز شمشيررا از رو بسته و أقدام به تهديد فعا لان سياسي و ملي هر دو ملت را مي كنند. دركجا ديده شده كه دشمن منافع ملي يك ملت نسبت به سر نوشت همان ملت دلسوزي كند. زمان عوام فريبي بسر أمده است!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای درویش پور در مقاله خود خیلی ناشیانه مسئله ملت های ایران را به چالش می کشند که هر اسنان با وجدان را ناراحت می کند. ایشان سوالی مطرح می کنند: ....افرادی که پیشینه ای "دو رگه" دارند کجا جای می گیرند؟ مناطقی همچون نقده که هم کرد نشین و هم ترک نشین هستند خود را باید چگونه تعریف کنند؟...

آقای محترم یک عده که اقلیت ناچیزی هستند باید موجب عدم تحقق حقوق اکثریت باشند؟! ضمنا در شهرستان نقده 20% درصد کرد مهاجر هستند آیا وجود آنها در نقده باید دلیلی برای عدم احقاق حقوق ترک های نقده شود؟! آیا چینین تفکری در کشور ما با نام بهانه بنی اسراعیلی (که به نادرست متاثر از ادبیات مذهبی است) مشهور نگشته است!. چرا آقای درویش پور از سنقر و بیجار نام نمی برد؟!
اگر قومیت فارس این حق را دارد خود را ملت بداند مگر ترک های ایران چه چیزی از این قومیت کم دارد؟ در کشور ایران ملت های ترک, کرد, بلوچ, عرب و ترکمن وجود دارد. و در کشوری که ایران نامیده می شود قریب 90 سال حاکمیت فارس محور وجود داشته و دارد و اگر دموکراسی وجود نداشته است برای همه ملت ها شرایط یکسان بوده است ولی در قبال مسئله و حقوق ملی فارس های به اندازه ترک ها, کردها و اعراب تحت ستم ملی قرار نگرفته است و این دقیقا موضوعی است که ناسیونالیزم افراطی فارس منکر آن است. و در زیر نام ملت ایران حقوق سایر ملت ها را به شکل رندانه ای منکر شده و به آسمیله کردن این ملت ها می پردازند.
در ایران باید همه ملت ها از حقوق ملی یکسانی برخوردار شوند و الا وحدتی برای این کشور نمی توان تعریف کرد. اگر همه جای این کشور را بگردی با خون ترک ایرانی آغشته گشته است و اکثر حکومت های بعد اسلام از ترک ها بودند ولی همین ترک ها به جای تحمیل زبان خود به سایرین بر عکس, زبان فارسی را به قله رفیع زبان ادبیات و شعر رساندند ولی حاکمیت فارس محور در طول این 90 سال حاکمیت خود با افکار فاشیستی و شونیستی مبتلا به راسیسم زبانی و فرهنگی چنان تیشه به ریشه فرهنگ و زبان سایر ملت ها زده است که اکنون بین ترک و فارس و سایر ملت ها کینه های عمیقی بوجود آمده است... به امید روزی که در ایران همه ملت ها از حقوق برابری برخوردار شوند....
نوشته شده توسط: Anonymous

1389/9/9
واشنگتن پست: جنگ باعث شد عراق ”به عنوان هديه يی در سينی طلايی به ايران هديه شود“

واشنگتن پست در شماره امروز خود نوشت: وقتی که بوش با گفتن اين که بدون صدام حسين جهان جای بهتری است و تلاش می کرد جنگ عراق را توجيه کند، آسانج می توانست دست در کيسه خود کند و تلگرام های درز داده شده دولت آمريکا را بيرون بکشد و به مشاهدات خصوصی ملک عبدالله پادشاه عربستان اشاره کند که جنگ باعث شد عراق ”به عنوان هديه يی در سينی طلايی به ايران هديه شود“.

واشنگتن پست در ادامه می نويسد: عراق اکنون دارای يک دولت شيعی و بسياری از مقامات ارشد آن به طرز بدشگونی با ايران دوست هستند. اين هميشه سياست آمريکا بوده که چون ايران به طور واقعی تهديدی برای منطقه بوده از صدام به عنوان وزن تعادلی در مقابل ايران استفاده می کرده است.
به نوشته واشنگتن پست، هشدار جهان عرب نسبت به قريب الوقوع بودن ساخت بمبی از سوی ايران به تمام و کمال در اسناد افشا شده ويکی ليکس عيان است. به همان اندازه تلاشهای منظم و موثر دولت اوباما برای منزوی کردن تهران مشهود می باشد.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای...... سالار افشار..... در قرار داد لوزان (Vertrag von Lausanne) 24 ژولای 1923 میلادی نیامده است که جانشین قرارداد سرو (Vertrag von Sevres) 1920هست و یا باعث بی اعتباری آن میباشد. هر قرار دادی بنا به شرایط زمانی و سیاسی اعتبار خاص خود را دارد. در زمان قرار داد "سورس" کشوری بنام ترکیه شکل نگرفته بود و هنوز در عرصهء درونی و بین المللی به رسمیّت شناخته نشده بود. .....

....قبل از مهاجرت مردمان تُرک تبار در اواخر قرن 11 به آسیای کوچک ( ترکیه امروز) مردمان ایرانی تبار (کُرد)، ارمنی، یونانی، لازان، یهودی، عرب، آشوری و غیره بسر می بردند و از ساکنان اصلی و تاریخی آسیای کوچک هستند و تمدنها با شکوه و ساختارهای قانونمند را بیناد گذاشته بودند. تنها قوم و نژادی که اشغالگر و مهاجم و مهاجر هست نژاد تُرک تباری است. قرارداد 1920" سورس" معاهده ای است که بین مردم کُرد و یونانی و تُرک که در آن زمان از حقوق سیاسی مساوی برخوردار بودند با حضور قدرتهای خارجی آن زمان بسته شده است. همین طور که امروز این سرزمین بصروت غیر دمکراتیک و با زور شمشیر ترکیه نامیده میشود میتواسنت کردستان و یونانستان نامگذاری شود !.در آن زمان کُردها و یونانی ها از حقوق سیاسی بیشتری برخوردار بودند چون از ساکنین اصلی و تاریخی آسیای کوچک بودند و هستند، آثار باستانی موجود امروز در کشور ترکیه بیانگر این هست. قرارداد 1920 سورس غیر دمکراتیک و یا حقوق مردم تُرک را پایمال نکرده بود که در قرارداد بعدی لغو شود. میتوان این دو قرار داد را این طوری تعریف کرد که: قراردا سورس 1920 به حل اختلافات بین مردمان کُرد، یونانی، و تُرک تباران پرداخته است و قرارداد 1923 لوزان به حل مسئلهءِ کشورهای بالکان تحت اشغال عثمانی یرداخته که بهم ربطی ندارند. بعد از فروپاشی عثمانیان سرزمین ها ی تحت اشغال عثمانی طی قرارداد ها استقلال خود را باز یافتند.● قرارداد لوزان (Vertrag von Lausanne) 24 ژولای 1923 میلادی بین کشورهای : بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، یونان، رومانی، کشورهای استقلال یافتهء بالکان: صربستان،کوراتین، بطور کلی کشورهای اسلاو بسته شد. ● امّا به روشنی در این قرارداد آمده است که تمامی جغرافیای آناتولی بدون خدشه دار شدن و محدود کردن استقلال (زوورنیتت) آن و مردمان آن ( که کُردها باشند) در حوزهءِ سیاسی کلان کشوری نوپا بنا ترکیه قرار خواهد گرفت، در واقع این یک جمله نشان میدهد که قرارداد لوزان نه اینکه قرارداد سورس 1920 را لغو و بی اعتبار نکرده تازه بر صحت و عملی شدن قانونی آن تأکید جهانی کرده است. طبق هر دو قرارداد سورس 1920 و لوزان 1923 مردم کُرد میتوانند امروز هم برای تشکیل حکومت ملّی خود به ارگانهای جهانی شکایت کنند. این اطلاعات را من از منابع معتبر آلمانی کسب کرده ام. با سپاس از شما.