Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

شما بفرماييد چه كسي به شما اقليت اين اجازه را داده است كه سرزمين مادري مرا اشغال كني

نوشته شده توسط: Anonymous

حداقل من اين جسارت را دارم كه در داخل با تصوير و نام خودم مبارزه مي كنم اما شما كه فراري هستيد و حتي در خارج از كشور با نام مستعار مي آيد چه؟ شما هم به گروه محققين اينكه من چه كسي هستم و چگونه در داخل كشور فعاليت مي كنم و جمهوري اسلامي مرا دستگير نمي كند پيوستيد؟ مبارك باشد .خنده ام مي گيرد كه حداقل از زير لحاف بيرون امديد و قدري به خود جسارت داديد كه حداقل با نام مستعار در سايت ايران گلوبال نظري داديد

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از احزاب آزربایجان جنوبی در رابطه کمک سازمان ملل برای رفراندم استقلال آزربایجان جنوبی ما احزاب جدید التاسیس نامه ای به آقای حسین باراک اوباما نوشتیم و اگر شما هم بخواهید می توانید تا پنچ روز امضاء کنید، تا نامه فرستاده شود. متن نامه به آقای حسین باراک اوباما
جناب آقای حسین باراک اوباما ریئس جمهور ایالات متحد امریکا، چنانکه در جریان هستید ما ملت آزربایجان از سازمان ملل برای استقلال خودمان کمک خواستیم ولی تا حال آقای بانکی مون خودشان را گوش سنگینی زده اند. ما نمایندگان مات آزربایجان از جنابعالی می خواهیم، برای زیر فشار گذاشتن آقای بانکی مون، خودتان و هیئت دولت جنابعالی تا تحقق استقلال آزربایجان دست به اعتصاب غذا بزنید و از کارخانجات امریکا هم بخواهید، دست از کار بکشند و اعتصاب کنند. پیروزی جنابعالی را از خداوند متعال و قادر خواستاریم.
حزب تک نفره
حزب آزربایجان
حزب توران

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي موحدي تعجب نكنيد از گروه افرادي كه مبارزه به هرقيمت از اين نوع حركات هم استفاده مي كنند اين موضوع خيلي ساده است جناب آقاي ونداد مي توانند فيلم و صدا مراسم مستهجن را در سايت متشر نمايند و به قول خودشان بگويند خبرنگار هستند و ما را كودك فرض كنند خوب اينجا لازم نيست تلفن خانزاد كه ايشان مي شناسند را به شخص بي طرف بدهند بلكه با مكالمات تلفني از اين شخص بخواهند با صداي خودش توضيح بدهد و تكذيب نمايد حالا كه به قول آقاي ونداد ايشان عصباني هم شده اند مي توانند بياييند و با صداي خودشان تكذيب نمايند و آقاي خبر نگار هم صداي ايشان را پخش كنند اين نوع حركت در مورد بنده هم يكبار اجرا شد و تا كنون هم خيلي مصر هستند و ماهيت جنسي مرا ريز شك و ترتديد و حتي تصويرم را با تماس تلفني از طريق هك ولي متاسفانه به سنگ مي خورد و خبر يورش پليس فتا را به سايت صداي دانشجو ارسال مي كنند كه نهايتا

اينجانب اينجا تكذيب كردم تا جايي كه حتي نا اين آواخر از طريق فيس بوك با من تماس گرفتن و در قالب نزديكان يكي از رهبران و ليدرهاي حركت ملي آزربايجان مي خواستند ببيند من كي هستم آيل از داخل و يا خارج و حتي تمايل به تماس تلفني با من داشتن و شماره تلفن بنده راهم گرفتن به هرحال اين موضوعات كه گروه هاي مبارزه به هر قيمت كاملا مشخص است كه چكونه رفتار خواهند كرد
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

داریوش گرامی! هیچ کامنتی از شما حذف نشده است. البته اگر در کامنتهایتان به کسی توهین کنید و یا به کسی (چه حقیق و چه حقوق) اتهام بزنید، کامنت شما منتشر نخواهد شد. کامنتهایتان را با توجه به مقررات سات بنویسید. مطمئنا حدف نخواهند شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مستشار شما خودتان پانفارس باهوش هستید به این دلیل باهوشی که میدانید این ایران عزیزتان که واسه خودتون درست کردید دیر یا زود از هم خواهد پاشید میخواهید با چنین چیزهایی جلوی این کار رو بگیرید نمیتوانید این کار رو انجام بدید چون ملت بزرگ ترک آذربجان دیگر زمان خیابانی -ستارخان - پیشه وری - انقلاب اسلامی - شریعت مداری نیستند که اشتباه کردند اینک همه اونها درس شده واسه ما . من یک فارس واقع گرا تا حالا ندیدهام از اون فردسی شوئنیسمش گرفته تا خود شما .و این قدرت ماست که شما رو به حرف زدن وا داشته

نوشته شده توسط: Anonymous

پیروز باشید آقای قندچی .. صداقت این روزها جرم بزرگی است استاد

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفم که شما به خودسانسوری مبتلا شده اید . من دیروز نظریاتم را کامل و مفصل در این صفحهذ شما قرار دادم ولی مورد سانسور قرار گرفته است . شما اگر میخواهید هرچه به میل و مورد تائیدتان است منعکس و هرچه برخلاف نظر شماست سانسور کنید اجر خود می برید و زحمت به دیگران میدید . چون من قادرهستم در چندین وبسات اینترنتی مهم شما را افشا کنم و نظر خودم را بنویسم بهتر است چنین کاری نکنید . و اگر واقعا به آزادی معتقدید سانسور را کنار بگذارید . برای چه فورمول میگذارید تا هرچه مورد تائید شما بود منعکس گردد این مصداق واقعی سانسور است . داریوش

نوشته شده توسط: Anonymous

این مساله، اینقدر کش دادن نمیخواد که!
اگر ایشون مدعی اند که ناصر خانزاده ای که عکسش منتشر شده زنده هست، خوب به راحتی یا عکسهای دیگه ای هم از ایشون منتشر کنند و یا اینکه از آقا ناصر بخواهند که یک ایمیل بزنند و دروغ بودن خبر رو به همه اطلاع بدهند. یا اینکه اصلا شماره ی تلفن ناصر خانزاده ای که عکسش منتشر شده رو بگذارند که زنگ زده بشود و دروغگویان رسوا شوند.
آقای ناصی خانزاده کشته شده اند، در این هیچ شکی نداشته باشید. اطلاعات بعدی در این مورد، نه در گوناذ، که در رسانه ای که منبع اصلی این خبر بود منتشر خواهد شد. حتما تاخیر در انتشار کامل جزئیات به این دلیل بوده که چهره ی حقیقی بسیاری از دشمنان آذربایجان کاملا و برای آخرین بار آشکار بشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، بابک بخت آور، ناهمسانی بنیادین و ریشه ای دیدگاه های من و شما در این است که باورداشت شما و دوستانی مانند شما ناسیونالیسم است و شما همه چیز را از فیلتر ناسیونالیستی می گذرانید و من به باورداشتی به نام ناسیونالیسم باورمند نیستم! و گر نه سخنان دیگری مانند جدائی و زبان مادری و حق تعیین سرنوشت و همه پرسی و هویت طلبی و دولت ملی و استقلال و .......... همگی شاخ و برگ هستند نه ریشه!..........

دوست گرامی، بابک بخت آور، ناهمسانی بنیادین و ریشه ای دیدگاه های من و شما در این است که باورداشت شما و دوستانی مانند شما ناسیونالیسم است و شما همه چیز را از فیلتر ناسیونالیستی می گذرانید و من به باورداشتی به نام ناسیونالیسم باورمند نیستم! و گر نه سخنان دیگری مانند جدائی و زبان مادری و حق تعیین سرنوشت و همه پرسی و هویت طلبی و دولت ملی و استقلال و .......... همگی شاخ و برگ هستند نه ریشه! برای نمونه در سرتاسر جهان کمابیش دویست میلیون تن پارس زندگی می کنند و شما همه این دویست میلیون تن پارس را همانند هم می دانید و به همه این دویست میلیون تن پارس به یک چشم نگاه می کنید و همه این دویست میلیون تن پارس را با یک چوب می رانید! اینها نمونه هائی از سخنان شما هستند: ( .......... راسیزم نه تنها در ساختار سیستم سیاسی که در تار و پود ملت فارس نیز نهادینه شده و حس برتری جویی را در آنها تقویت نموده است .......... ) و یا ( .......... این قوم برگزیده خدا را هم بنده نیست و خود را خالق هستی می داند .......... ) و یا ( .......... همین فارس ها وقتی به انگلیسی و در چنان محیطی مکالمه می نمایند نمی توانند به صورت عریان آن افکار کثیف و شرم آور نژادپرستانه را مطرح نمایند .......... ) و یا ( .......... آیا فارس ها این حقوق را برای ملت تورک آذربایجان به رسمیت می شناسند؟ .......... ) و یا ( .......... اگر بنا بر احترام به حقوق انسانی، ملی و سرزمینی باشد می توان چه در کنار هم، چه جدای از هم به صورت مسالمت آمیز زیست. چیزی که به نظر من اکثریت ملت فارس و سیستم حاکم و اپوزیسیون سیاسی فارس از آن بی بهره و بیگانه اند .......... ) دوست گرامی، بابک بخت آور، پرسش من از شما این است که شما کی و کجا و چگونه با دویست میلیون پارس در سرتاسر جهان گفتگو کردید و پی بردید که همه دویست میلیون پارس مانند هم می اندیشند و پندار یک پارس با پندار پارس دیگر کوچکترین ناهمسانی ندارد؟! ترازوی نیک و بد برای شما پارس بودن و ترک بودن است نه چیز دیگر چون باورداشت شما ناسیونالیسم است! شما می گوئید: ( .......... اروپا هزینه ای بس سنگین را برای رسیدن به این احترام متقابل پرداخت. بیش از 40 میلیون کشته فقط در جریان جنگ جهانی دوم .......... ) البته در جنگ جهانی یکم چهارده میلیون تن و در جنگ جهانی دوم پنجاه و پنج میلیون تن کشته شدند اما هوده ای که پس از پرداخت این هزینه سنگین اروپائیان به آن رسیدند چه بود؟ دوست گرامی، نه تنها اروپائیان بلکه همه جهانیان به این هوده رسیدند که ناسیونالیسم زهر کشنده ای است که به هر سرزمینی پا گذاشته است اشک چشم مردم آن سرزمین خشک نشده است و پندارهای ناسیونالیستی جز جنگ و مرگ و ویرانی و تیره روزی و آوارگی و شکست پیامدی نداشته اند. از این روی همه جهانیان پندارهای ناسیونالیستی را دور ریخته اند و خود را آسوده کرده اند اما آنچه که مایه اندوه و افسوس است این است که در ایران دوستان نازنینی مانند شما پیدا شده اند و رفتن به راهی که دیگران رفته اند و از رفتن به آن پشیمان شده اند را در پیش گرفته اند! دوست گرامی، بابک بخت آور، شما در سرتاسر تاریخ هرگز نمی توانید حتی یک رهبر یا یک رژیم یا یک کشور را پیدا کنید که در سایه باورداشتی زهرآگین به نام ناسیونالیسم به پیروزی رسیده باشد و همه ناسیونالیست ها بزرگترین بازندگان تاریخ بوده اند. پس چرا ناسیونالیسم و پندارهای ناسیونالیستی را مانند همه خردمندان جهان دور نمی ریزید و خود را آسوده نمی کنید؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

از خواندن این نوشته بسیار متاثر شدم.فقط میتوانم بگویم بعد از خواندن نامه آقای ذالنور با آقای شریفی تماس گرفتم که در آن زمان دبیر شورای نهضت مقاومت ملی بودند و جریان اخراج آقای مرید را جویا شدم که ایشان شدیدا اخراج آقای مرید را تکذیب کردند و حتی اشاره کردند که آقای مهندس مرید خود تقاصای استعفا کرده بودند که هنوز از طرف دکتر بختیار و شورا تائید نشده بود و قرار بود که آقای شریفی دربعد از ظهر همان روز بقتل رسیدن زنده یاد دکتر بختیار نزد ایشان بروند و در مورد استعفای آقای مهندس مرید تصمیمی بگیرند .خوشبختانه آقای رحیم شریفی اضافه کردند اگر فردی این گغته ها را قبول ندارد میتواند با ایشان تماس بگیرد.ایران هرگز نخواهد مرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مرزهای سیاسی کشورها ازلی و ابدی نیستند. با اراده انسانها قابل تغیرند.
تورک آزربایجان جنوبی خود را شهروند درجه یک ایران حس نمی کند.
شاخصهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... مبین تبعیضات است.
اگر تورک آزربایجانی، سعادت خود را در درون مرزهای جدید ببیند، حق دارد که در این مورد اقدام کند.
لزومی ندارد که تاوان بقیه را تورکها بدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی که جان ارزان می شود - تایماز اورمولو
یادداشت تحلیلی مبتنی جامعه شناختی ملی در مرکز و پیرامون ایران

این نوشته را بر خلاف رسم معمول از آخر به اول می نویسم . به بیان دیگر برای درک بهتر موضوع و تحلیلی که در ارتباط با مسئله مطروحه در این مرقومه ارائه خواهم داد درخواست می کنم ابتدا به تماشای سه ویدیو که لینک های آن در پیوست این مطلب تقدیم خواهد شد ، بپردازیم:

ویدیوی اول ) صحنه ای از یک درگیری خیابانی در جنگ داخلی سوریه : یک زن که در وسط خیابان از سوی تک تیراندازان نشانه گرفته می شود بی حرکت روی آسفالت خوابیده است. عبدالله حیدر فیحان نوجوان ۱۷ ساله تلاش می کند او را در حالی که تک تیراندازان به سویش شلیک می کنند نجات دهد. او نه آشنای این زن است و نه همسایه اش. اما می داند که اگر به نجات این زن نشتابد زن می میرد. به همین خاطر سینه خیز بطرف زن حرکت می کند و ...در نهایت با به خطر انداختن جان خود زن را از مهلکه بیرون می آورد.

ویدیوی دوم ) صحنه ای ازکیف قاپی در یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا : یک موتور سوار به کیف قاپی یک زن مبادرت می کند که در اثر سر و صدای زن ده ها نفر به دور موتور سوار جمع شده و علی رغم خشونت دزد وی را دستگیر می کنند.

ویدیوی سوم )زور گیری فجیع در پایتخت ایران : چهار زورگیر با دو موتورسیکلت سبک در هنگام روز و مقابل چشمان شهروندان به یک مرد حمله می‌کنند تا به او دستبرد بزنند.سارقان با تهدید قمه، مالباخته را مجبور می‌کنند تا کیف و کت خودش را تحویل بدهد، اما او مقاومت می‌کند و یکی از زورگیرها پس از گرفتن اموال مرد، با وارد آوردن ناگهانی یک ضربه قمه، صورت او را مضروب می‌کند تا زمین‌گیر شود و نتواند تعقیب‌شان کند، سپس هر چهار سارق از صحنه وقوع جرم می‌گریزند.

وقتی که جان ارزان می شود:

با مشاهده سه ویدیو از سه گوشه متفاوت از جهان ، نکته مشترکی که ما را به خود جلب می کند به هیچ انگاشتن جان از طرف یک و یا چندین نفر شاهد در یک صحنه وقوع جرم می باشد . با این تفاوت که ناظزان در ویدیوی اول و دوم ارزش جان خود را کمتر از قربانی فرض کرده و در مقابل ظلم و بی عدالتی واکنش نشان می دهند. در مورد سوم شاهدین یا ناظرین جان قربانی را چنان ارزان فرض می کنند که صرف ذره ای جهد ، تلاش و حتی فریادی را هم شایسته مصرف برای رهایی هم نوع خود نمی دانند.

سئوال اساسی این است که در ایران اسلامی ، وارث 2500سال تمدن آریایی با رژیمی که در 24 ساعت صدها ساعت در تبلیغ زهد ، ایثار ، جهاد و شهادت برنامه می سازد و مالک بزرگ ترین سیستم های سرکوب و تجسس است ، چرا اجتماع به این درجه از بی توجهی ، سهل انگاری و سقوط اخلاقی رسیده که جان انسان ها ، مایملک و آبرویشان به پشیزی هم نمی ارزد ؟!

فساد ، فحشاء ، اعتیاد ، فقر ، بیکاری ، بی بند و باری ، مهاجرت های گسترده از پیرامون به مرکز ، سقوط ارزش های اجتماعی و دینی ، بی سوادی ، سهل انگاری و صدها مورد دیگر ، قطعا ناشی از ترویج و شیوع گسترده فساد ، استبداد ، خود محوری در میان سران رژیم از بالا ترین سطوح تصمیم گیری تا پایین ترین سطوح اجرایی در کشور ایران می باشد. نبود مراکز نظارتی غیر دولتی ، فساد گسترده در قوه قضائیه و مقننه ، سانسور و سرکوب سنگین تمام عناصر اجتماعی ، سیاسی ،فرهنگی و نیز نبود رسانه های جمعی آزاد ، تبعیض و بی عدالتی گسترده ملی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از عمده ترین علل وضع موجود می باشد.

وضع موجود منحصر به تهران نمی باشد بلکه با قوت و ضعف کم و بیش طبقه بندی شده به شرح آنچه در پایین ذکر خواهم نمود در بخش های مختلف ایران تقسیم شده است .

وضعیت اجتماعی در تهران و مراکز جمعیتی فارس نشین یا در مراکزی که فرهنگ فارسی حاکم می باشد:

بزه ها و جراعم اجتماعی و واکنش مردم در تهران و مراکز برخی استان ها مانند فارس ، اصفهان ، خراسان کم و بیش مشابه ویدیوی سوم می باشد. در این مناطق ارزش های خانوادگی و مناسبات اجتماعی سنتی در خانواده از قبیل جایگاه پدر و مادر ، زن و شوهر ، مناسبات میان شاگرد و معلم و نظایر اینها کاملا به هم ریخته است . فساد گسترده جنسی و مالی زندگی در این شهر ها را بسیار مشکل کرده است . دروغ ، تظاهر ، ریا ، بی بند و باری بسیار گسترده است . مردم نیز در مقابل مجرمین بسیار خنثی عمل می کنند. نمونه های مختلف از زورگیری و صحنه های قتل از قبیل حادثه میدان کاج در تهران شاهد بر این مدعا می باشد.

وضعیت اجتماعی در مناطق قبایلی ، عشایری و مناطق مرزی :

در استان های مثل سیستان و بلوچستان ، ایلام بخش هایی از کردستان و اقلیم اهواز ، ارزش های اخلاقی و ارزش های سنتی اجتماع پر رنگ تر از گروه اول بوده و گسست خانوادگی و اجتماعی کمتر می باشد. در عوض خشونت و عصبیت عشیرتی رنگ خشونتی بیشتری به اجتماع داده است . واکنش مردم نسبت به جرایمی از قبیل زورگیری ، تجاوز و اعمال ضد اجتماعی طبیعی تر می باشد ولی در مقابل خشونت های خانوادگی و اعمال مجازات های قبیله ای خاموش می باشند. شیوع قتل های ناموسی و خودسوزی زنان در این مناطق چشم گیر است .

وضعیت اجتماعی در مراکز غیر فارس و دور از فرهنگ فارسی حاکم :

در مناطق و مراکز ترک نشین شامل استان های آزربایجان و مراکز توسعه یافته تر کردستان ، عرق ملی و ارزش های سنتی اجتماعی بیشتر نمود دارد و مردم در مقابل جرائم آشکار اجتماعی واکنش های طبیعی تری از خود به نمایش می گذارند به طوریکه ظهور اعمال مجرمانه شیوع یافته در تهران و مراکز فارس نشین کمتر از این موارد می باشد. ولیکن به تدریج با رسوخ فرهنگ فارس حاکم از طریق رادیو و تلوزیون گسست های خانوادگی از قبیل طلاق ، به اجرا گذاشتن مهریه و موارد کلاهبرداری و جرایم اقتصادی در حال افزایش می باشد.

یک بررسی میدانی از جامعه ایرانی در خارج از کشور :

نمایش و یا نمود وضع مشروحه فوق در خارج از کشور به خوبی قابل رد گیری می باشد. برای ثبوت ادعای فوق بررسی جامعه پناهندگان ایرانی در خارج از کشور بسیار قابل توجه است . در یک بررسی میدانی از کشور های میانی و مقاصد پناهندگی متوجه میشویم اکثریت قاطع پناهندگان ایرانی در خارج از کشور به گروه اول یعنی مناطق و مراکز فارس نشین یا تحت حاکمیت فرهنگ فارس تعلق دارد. اکثریت پناهندگان ایرانی ادعای تعلق به گروههای دینی اقلیتی ، گروههای با تمایل جنسی غیر معمول و غیره را دارند. اینها اصلاحاً پناهندگان اجتماعی و دینی نامیده می شوند. گروههایی مثل بهایی ها ، همجنس گرایان و غیره . اکثریت پناهندگان ایرانی که عموماً به دروغ و فقط جهت دستاویزی برای فرار از ایران خود را از این گروهها معرفی می کنند متعلق به دسته اول یعنی شهروندان فارس می باشند .در مقابل اکثریت پناهندگان سیاسی ایرانی متعلق به گروهای نژادی و زبانی غیر فارس نظیر ترک ها ، کردها و عرب ها بوده و فارس ها فقط اقلیت کوچکی از پناهندگان سیاسی را تشکیل می دهند.این وضع در ترکیه که گذرگاه رایج پناهندگان ایرانی به مقاصد پناهنده پذیر می باشد به وضوح قابل رد گیری می باشد. به عنوان مثال از حدود 1500نفر پناهنده ساکن در نئوشهیر ترکیه تنها در حدود بیست نفر آزربایجانی و تعداد به مراتب کمتری از کردها و عرب ها دیده می شوند که همگی پناهندگان سیاسی می باشند. بقیه پناهندگان یعنی اکثریت قاطع پناهندگان ایرانی همگی متعلق به فارس زبان ها یا ساکنین مناطق با فرهنگ حاکم فارس بوده و اصالت ملی غیر فارس خود را یا از دست داده اند و یا حساسیت بسیار کمی به آن دارند.

نمود سیاسی وضع حاضر در مرکز و پیرامون :

وضعیت سیاسی و اعتراضات اجتماعی و سیاسی نیز از الگویی کم و بیش مشابه در ایران پیروی می کند . به عنوان مثال علی رغم بهره گیری از دها تلوزیون فارس زبان و صد ها و بلکه هزاران سایت و بهر گیری از اپوزوسیون ثروتمند و لابی های متعدد سیاسی و فرهنگی ، اپوزوسیون مرکز گرا (فارس ) قادر به جمع آوری نیرو و اجرای هیچ تحرک سیاسی خیابانی نمی باشد. به عنوان مثال پس از اجرا و نمایش صدها ساعت برنامه در خصوص مرگ مشکوک ستار بهشتی وبلاگ نویس معترض فارس در رباط کریم تهران در مراسم چهلم این فرد به اعتراف همان مراکز خبر رسانی مرکز گرا در تهران چند میلیونی تنها کمتر از چهل نفر در مراسم اشتراک می کنند. اما در اعتراضات نجات دریاچه اورمیه در آزربایجان علی رغم بایکوت خبری رسانه های فارس زبان و در حضور فقط یک تلوزیون آزربایجانی و معدودی سایت خبری آزربایجانی که کمتر از شماره انگشتان دو دست می باشند اجتماعات متعدد در روزهای متوالی با حضور هزاران نفر بر پا می شود. در کردستان نیز اعتصاب های موفق و تعطیلی های گسترده بنگاه های تجاری به دنبال اعدام برخی مخالفان و فعالان ملی انجام می گیرد که در مراکز فارس نشین به کلی در حد آرزو می باشد. در الاهواز نیز علی رغم سرکوب سنگین و خونین گاه و بیگاه شاهد اعتراضات پر شمار مردمی در شهر های مختلف این اقلیم هستیم . در بلوچستان نیز همین وضع قابل مشاهده است.



نتیجه گیری :

اکنون در شرایط حاد اقتصادی ناشی از تحریم های جهانی و ادامه ماجراجویی ها اتمی رژیم فارس محور ایران و با ادامه بحران های سیاسی و اجتماعی به نظر می رسد گسست و گسیخت اجتماعی و فرهنگی در ایران به شدت در حال افزایش می باشد به طوریکه کشور در آستانه هرج و مرج و از هم پاشیدگی شدید در همه ارکان است . رژیم ایران با ادامه وضع موجود به همه ضربه می زند اما ضربه های اقتصادی و زیست محیطی در پیرامون چشم گیر تر از مرکز و ولی ضربه ها و گسست های فرهنگی و اجتماعی در مراکز بسیار چشم گیر تر از پیرامون می باشد.

پیوست (لینک ویدیوها ):

Suriye: https://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=4cOLc-Psc8U#!

Tayland: http://iranglobal.info/node/13187

Tehran: http://www.asriran.com/fa/news/244622/%D8%B2%D9%88%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%82%D9%85%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%88-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85
نوشته شده توسط: Anonymous

بایکوت کامل خبری نامه رفراندم استقلال آزربایجان در رسانه های فارسی زبان-یادداشت سردبیر
آزربایجان ایشچیلری : در حالیکه روزها و ساعات اولیه مطرح شدن ضرورت رفراندوم برای استقلال آزربایجان جنوبی از ایران از سوی احزاب عمده آزربایجان جنوبی خطاب به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل را می گذرانیم ، شاهد سکوت سهمگینی بر رسانه و سایت های فارسی زبان و شبکه های تلوزیونی فارسی زبان می باشیم .

سر در گمی حاکم بر رسانه های مزبور حاکی از نکته سنجی و درایت سیاسی فعالان سیاسی آزربایجان می باشد. هم زمانی انتشار این نامه با 21آزر سالروز برپایی حکومت ملی آزربایجان نیز یکی از نکات قوت طراحان این نامه می باشد. اما آنچه

قابل توجه می باشد واکنش دست پاچه ایران پرستان در سایت بالاترین می باشد. تنها رسانه فارسی زبان مطرح کننده این نامه ایران گلوبال بوده که انتشار این خبر در آن توسط یکی از روزنامه نگاران آزربایجانی صورت گرفته است . در این سایت نویسندگانی که قبلا رمز درج خبر و مقاله دریافت کرده اند خود مستقلا عمل نموده و لینک ، فیلم یا مطلب مورد نظر خود را درج می کنند. همین لینک توسط یکی از خوانندگان در سایت بالاترین درج شده است که بیشترین تعداد رای منفی را کسب کرده و قطعا بزودی این لینک از این سایت حذف خواهد شد . باهم به بازخوانی کامنت های این مطلب در بالاترین می پردازیم :

آذربایجان جنوبی برای "رفراندوم استقلال " از سازمان ملل کمک خواست

در یک اقدام بی‌ سابقه گروههای سیاسی آذربایجانی نامه مهمی خطاب به دبیر کّل سازمان ملل متحد نوشته و بر اساس مصوبهٔ ۲۲۰۰ - ۱۹۶۶ این سازمان خواستار برگزاری رفراندوم در اراضی‌ آذربایجان برای استقلال از ایران شدند این نامه و مفاد و مطالبات آن کاملا حقوق و در چهار چوب قوانین بین المللی میباشد
کاربرانی که به لینک بالا رأی داده‌اند (مثبت آبی، منفی قرمز):
ardabil delight hoormazd mehrayeen salahadin skyboy saman_7_3 sagheb m.mokhtari iron.man sorena.parsi ariya7 baphomet behnaat Soleil

delight کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
حالا چرا جدا نوشتي؟!
رأی ۱ pirooz.p کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
این عقب افتاده ها گروههای سیاسی آذربایجانند؟ اینها را که سر هم جمع بزنی 500 نفر هم نمیشوند. برای گرفتن پاسگاه مرزی هم کافی نیستند. بان کی مون حسابی خواهد خندید:)))))
رأی ۱ skyboy کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
مغول در خواب بیند پنبه دانه
هرکس که خودش را ایرانی نمی داند. بقچه اش را بردارد و تشریف ببرد به سرزمین نیاکانش در صحرای گبی
رأی ۰ ardabil کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:

حالا چرا جدا نوشتي؟!


به خاطر اینکه بهانه دستتان نیفتد.
رأی ۱ ardabil کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:

این عقب افتاده ها گروههای سیاسی آذربایجانند؟ اینها را که سر هم جمع بزنی 500 نفر هم نمیشوند. برای گرفتن پاسگاه مرزی هم کافی نیستند. بان کی مون حسابی خواهد خندید:)))))


من هم اینجا لینکش را گذاشتم که شما هم بخندید!
رأی ۱ ardabil کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:

مغول در خواب بیند پنبه دانه
هرکس که خودش را ایرانی نمی داند. بقچه اش را بردارد و تشریف ببرد به سرزمین نیاکانش در صحرای گبی


حرکت ملی آذربایجان در سالهای اخیر توانسته است به خوبی توجه سازمان های حقوق بشر بین المللی را به این مساله جلب کند که در ایران همواره فعالان سیاسی آذربایجان و سایر اتنیکها تهدید به کشتار و قتل عام می شوند.
جالب اینجاست که استفاده از نام ملتی دیگر (مغول) برای تحقیر ملتی دیگر هنری است که از دست پان ایرانیست ها برمی آید و بس.
بخش نظرات غیرفعال شده است.(پایان نقل قول از بالاترین )

همانطور که قبلا نیز بارها شاهد همین رفتارها در همین سایت ، صفحه های فبس بوکی و کانال های مختلف تلوزیونی بوده ایم این بار نیز انتظار داریم بار دیگر شاهد انواع و اقسام تهمت ، افترا ، فحش و ناسزا باشیم . به هر حال این نامه ضربه ای کاری به شوونیسم فاشیسم ایرانی است و قطعا بسیاری را عصبانی خواهد کرد.
سردبیر آزربایجان ایشچیلری - تایماز اورمولو
لینک بالاترین :http://balatarin.com/permlink/2012/12/13/3218709
نوشته شده توسط: Anonymous

نیک آهنگ چون تنش به تن ............. آنچه مسلم است این آقا با هدف این مصاحبه رو انجام داده و نیز قصد مالي از خانواده هاشمی را خودش تلویحا اعتراف کرده ، و نیز مدارکی رو به دادگاه داده که هیچ ارتباطی با جریان دادرسی نداشته و نیز هیچ دادگاهی نمیتواند که خبرنگاری را مجبور به ارایه مدارک غیر مرتبط کند

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر می اید. تجزیه طلبان ترک ونه البته آذری بهتر است به دنبال شخص لا اقل با سوادی بگردند. که حداقل کمی تاریخ بداند.نه مانند این هویت(چون من مطمئن نیستم اساسا"این هویت وجود خارجی داشته باشد). می نویسد:ترکان از 9000 سال قبل در آذربایجان بوده اند. حتما بابک خرم دین هم که به دنبال احیا دین باستانی ایرانیان وسنن ایرانیان در 1200 سال پیش هم ترک بوده؟!ایشان حتی نمی دانند ترکان از 1000 سال قبل در آناتولی مستقر شده اند.... خلاصه اگر واقعا ایشان یک بانو حقیقی باشند بهتر است از این آسمان و ریسمان بافتن دست بر دارند.
پاینده باد ایران
برقرار باد آزادی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاویا خانم میرا لطفا جواب بدید
1-شما چرا از سعید متین پور که بخاطر هویت طلبی به8سال زندان محکوم شده و4ساله توزندانه هیج اسمی نبردید؟
2-آیا موافق رسمی شدن زبان ترکی در ایران بصورت دموکراتیک(مثل افغانستان امروزی -عراق امروزی)هستید؟
3-آیاقبول دارید که استانهای خوزستان کردستان اردبیل از استانهای اصفهان یزد وکرمان محرومترند چرا؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي جمال سلام امروز براي اولين بار نوشته شما كاملا موافق هستم و اين را به او اضافه مي كنم كه من هميشه در نوشته هايم كه به قول شما حمله به اكراد بود اما بر اين باور هستم كه من فعاليت آزديخواهي آنان را مي ستايم امروز ترس رژيم جمهوري اسلامي در غرب كشور از آزربايجان و كردستان است و اين طرح فدراليزم كردن اسلامي هم بيشتر براي همين منظور است البته 40% هم جنبه هاي بين المللي و ساختن ظاهري دموكراسي براي مجامع بين المللي است

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

در چند روزی که از انتشار نوشته من گذشت، دوستان عزیزی لطف کرده و در مورد آن اظهار نظر کرده اند که من به دلیل مشغله زیاد نتوانستم زودتر از این به آنها بپردازم. با پوزش از همه دوستان به برخی مطالب می پردازم و پیشاپیش از اینکه به دلیل تعدد کامنتها، مجبورم متنی طولانی را در اینجا قرار دهم، پوزش می خواهم.

پیش از همه می خواهم خاطرنشان کنم که من هم- مانند برخی از کسانی که امروز از فعالین مبارزه ملی هستند - خاستگاه چپ دارم و زمانی عضو یکی از سازمانهای سراسری بودم و اکنون بیست و چند سالی است که – متاسفانه یا خوشبختانه – عضو هیچ تشکیلات سیاسی نیستم. به همین دلیل می خواهم از دوستانی که مرا به عضویت افتخاری "چپهای دمکرات آذربایجان"، "دمکرات چپ"، "دمکرات تبریز"، "چپ مرکزگرا" و یا هر حزب و سازمانی مفتخر کرده اند تشکر کنم و اجازه می خواهم که این عضویت افتخاری را نپذیرم. من ترجیح می دهم که خودم باشم و عضو هیچ گروه و دسته ای نباشم و البته در ضمن رابطه انسانی و اجتماعی و سیاسیم را با همه کسانی که می خواهند چنین رابطه ای با من داشته باشند، حفظ کنم. هیچ فشار و جوسازی و هیاهویی نیز نمی تواند این رابطه را از هم بگسلد. در ضمن من به این اعتبار که خواستار عدالت اجتماعی، دمکراسی و سعادت و رفاه انسانها هستم و در این راه تلاش می کنم، هنوز هم خودم را چپ می دانم ولی نه به شکل سنتی. «««»»»
موضوعی که در بیشتر کامنتها مطرح شده، سوءبرداشت و یا سوءتفسیری است که از نوشته من صورت گرفته است. امیدوارم که این امر عمدی و برای های و هوی و جنجال نباشد و به ضعف نوشتاری من مربوط باشد. «««»»» اولین مساله ای که من مطرح کرده ام، ایرادی است که به تیتر خبر گرفته ام. تیتر خبر می گوید که «آذربایجان جنوبی برای رفراندوم از سازمان ملل کمک خواست ولی خود خبر می گوید که تعدادی تشکل سیاسی آذربایجانی به سازمان ملل نامه نوشته اند. طبیعتا این دو با هم متفاوتند. اگر این تشکلهای سیاسی نفوذ قابل توجه و قابل مشاهده ای در آذربایجان داشتند، می شد که این فرض را پذیرفت ولی من تا حالا ندیده ام و جایی نخوانده ام که این تشکلها توانسته باشند حرکتی را در میان مردم آذربایجان بوجود آورند و سازمان دهند. به همین جهت هم این سوال را مطرح کرده ام که چه کسی این نمایندگی را به این تشکلها داده است؟ هر کسی می تواند این تصور را داشته باشد و این ادعا را بکند که حرف دل میلیونها انسان را می زند ولی تا زمانی که معلوم نشود که آیا این حرفها، واقعا حرف دل این مردمان است یا نه، در حد یک ادعا باقی می ماند. «««»»»
موضوع دیگری که برخی از دوستان در کامنتهای خود به آن پرداخته و سعی کرده اند بحث را به آنجا بکشانند، موضوع گذشته است. اینکه پیشه وری و رسول زاده و لنین و استالین و شوروی که و چه و چگونه بوده اند؟ مساله من اصلا به اینها مربوط نمی شود و من وارد چنین بحثی نمی شوم. آنها هر چه بوده اند و هرچه گفته اند و کرده اند به خودشان مربوط است و به گذشته های دور تعلق دارند. مساله من این است که اکنون و در زمان حال چه بر سر مردم آذربایجان و دیگر نقاط ایران می آید و چه ستمهایی بر آنها می رود و راه خروج از این وضعیت چیست. به نظر من باید این ستمها و تبعیض ها را به گفتمان روز تبدیل کرد و بحث ها را دامن زد تا نه تنها روشنفکران جامعه ما، بلکه همه مردم ایران در این مورد روشن شوند و این ستمها و تبعیض ها را بشناسند و به سوی حل دمکراتیک این معضل کشانده شوند. ده سال پیش چنین بحثی در جامعه ما تابو بود و هنوز هم برای بسیاری تابوست. خوشبختانه این گفتمان دارد در جامعه ما جاری می شود. حرف من این است که هرگونه شتابزدگی در این راه می تواند به ضد خود و به زیان مردم ما تمام شود. به نظر من کار با جنجال پیش نمی رود. تکیه به این قدرت و آن قدرت خارجی و جهانی هم جز کشت و کشتار نتیجه ای نخواهد داشت. حال دوستان با این نظر من مخالف باشند یا موافق، امر دیگری است. «««»»»
برخی از دوستان از من می پرسند که من در این راه چه کاری انجام داده ام. باید بگویم که به نظر خودم به عنوان یک فرد عادی، در این را کوشیده ام. من نه یک شخصیت سیاسی برجسته هستم و نه دارای یک حزب و یا سازمان سیاسی. کار و تلاشی که می کنم در حد یک نفر است. اگر به نظر دوستان همین مقدار کار کافی نبوده و یا در راه خطایی بوده، لطفا خود دست به کار شوند و یا مرا قانع کنند و یا جلو همین کارهای مرا هم بگیرند. تنها چیزی که باید به این دوستان بگویم این است که هیاهو و جار و جنجال را من از این گوش می گیرم و از آن گوش به در می کنم. من استدلال می خواهم و منطق. تهاجمات لفظی برخی هم به خواهر و مادر و زن و بچه من و دیگران، تنها تاثیرشان این است که فکر کنم اگر اینها به قدرت برسند چه می کنند و آیا کهریزکها را برپا نمی دارند؟ «««»»»
برخی از دوستان چنین وانمود می کنند که من با رفراندم مخالفم. من صریحا گفته ام و می گویم که موافق رفراندوم هستم و در ضمن می گویم که هر رفراندومی دمکراتیک نیست. رفراندوم شرایط خود را دارد. باید تمامی مردم و سازمانها و احزاب سیاسی این امکان و فرصت را داشته باشند که نظرات خود را تبلیغ کنند و به مردم بشناسانند و سرانجام به رای مردم متوصل شوند و نتیجه را برای دوره ای به رسمیت بشناسند و هر زمانی که مردم به نتیجه دیگری رسیدند، رفراندوم دیگری برگزار کنند. «««»»»
حرف من این است که در شرایط فعلی جامعه ایران و آذربایجان که هنوز مساله حقانیت "حق تعیین سرنوشت" به گفتمان رایج تبدیل نشده، و تا زمانیکه جمهوری اسلامی به همین روال به حاکمیت خود ادامه می دهد، یک رفراندوم دموکراتیک خیالی است خام. «««»»»
همانطور که بارها و بارها گفته و نوشته ام، من جدایی را حق طبیعی هر ملت، ملیت، قوم و جمعی از مردمان می دانم که دیگر نخواهند در مجموعه ای باقی بمانند. ولی در ضمن من به باهم بودن باور دارم و آنرا درست می دانم و فکر می کنم که در یک جامعه باید تلاش در این باشد که زمینه های جدایی را از بین ببریم. زمینه جدایی در ایران چیست؟ تبعیض ها و ستمهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و زبانی، به رسمیت نشناختن همدیگر و تحقیر و تمسخر هم و... آیا اگر ما بتوانیم این زمینه ها را از بین ببریم، دلیلی برای جدایی باقی می ماند؟ به نظر من نه! متاسفانه برخی می خواهند از آخر شروع کنند. می خواهند جدا شوند تا این زمینه ها را از بین ببرند! برخی این روند را طولانی می دانند و صبر و حوصله و شکیبایی لازم را ندارند! من از اینها می پرسم اگر امروز این شکیبایی را نداشته باشید و این ظرفیت را از خودتان نشان ندهید که دیگران را، مخالفان خود را تحمل کنید، فردا که جدا و مستقل شدید، چگونه می توانید منِ مخالفتان را تحمل کنید؟ من اگر تلاشی از شما در جهت به رسمیت شناختن مخالفانتان و احترام به آنها و نرمی با آنها نبینم، با چه اطمینانی باید به دنبال شما راه بیفتم؟ آیا باید گذشته ها را دوباره تکرار کنیم؟ «««»»» کسانی نیز باهم زیستن را برنمی تابند و به همین دلیل مبارزه در راه رهایی از دست رژیم را امر خود نمی دانند. برای آنها فرقی نمی کند که میلیونها انسان تحت حاکمیت این رژیم چه سرنوشتی پیدا کنند. برای آنها تنها و تنها این مساله اهمیت دارد که خود را رها سازند و به همین دلیل نیز تلاش دارند مبارزه با رژیم را کنار بگذارند و فقط استقلال و رهایی را مساله خود می دانند. «««»»»
دوست عزیزمان آقای حامد ایرانی می گویند که «5 نفر و فقط 5 نفر روشنفکرفارس زبان نشان دهیدکه فارسی را زبان ملی فقط (توجه کنید فقط) فارس زبانان بدانند و زبانهای ملی غیرفارس زبانان را برایشان برسمیت بشمارند.» اگر این سوال 5 سال پیش از من می شد، دستانم را به علامت تسلیم بالا می بردم ولی امروز نه! امروز هستند روشنفکران فارسی زبانی که زبانهای رایج در ایران را به رسمیت می شناسند و نه تنها در مورد مساله زبان، بلکه در مورد تمامیت ارضی و جدایی و استقلال طور دیگری فکر می کنند. تعداد آنها زیاد نیست و تلاش ما باید بر این باشد که با گسترش این گفتمان، تعداد هرچه بیشتری را قانع کنیم و واقعیات را به آنها بشناسانیم. کار زیادی در پیش داریم و اگر امروز این کار را نکنیم، حتا اگر فردا کشور مستقل خود را برپا داریم، مجبوریم نه به رابطه ای دوستانه با آنها و کشورشان، بلکه به دشمنی با آنها تن دهیم. باید این سموم را از ذهنها زدود. دوست عزیز، شما در همین سایت، آقای توکلی را مشاهده کنید، به نوشته های آقای بی نیاز و بحث من با ایشان مراجعه کنید: http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=26616 • http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=26754 • http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=14092 • و اگر خواستید من می توانم تعداد بیشتری را به شما نشان دهم. «««»»» دوست عزیز آقای آزاد اورمولو می نویسند که «اینکه آن تشکیلاتی که به حق تعیین سرنوشت اعتقاد دارد و به اعتقاد شما جمهوری اسلامی آن را تحمل می کند پای این نامه را امضا نکرده است و ...» اتفاقا این بخشی از مساله ایست که مطرح می کنم. چرا تشکلهای مدنی و احیانا احزاب داخل ایران این نامه را امضا نمی کنند؟ اگر گفتمان رفراندوم در داخل آذربایجان و ایران عمومی و فراگیر شده باشد که نه این تشکلها و نه مردم که دیگر نباید ترسی از حمایت از آن و امضای آن داشته باشند. این امر نشان می دهد که متاسفانه این گفتمان هنوز به قدر کافی وارد جامعه نشده است. «««»»» مورد دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم برخورد منتشر کننده خبر، یعنی آقای امیرحسین موحدی با نظر من است. متاسفانه ایشان به جای پرداختن به اصل مطلب و یا حتا پرداختن به نوشته من در مطلبی با عنوان «اتمام حجت ملت آذربایجان با روشنفکران ایران» (http://www.iranglobal.info/node/13302 )به قیمومت از سوی ملت آذربایجان و با ادبیاتی بی اندازه کین خو و عیر مدنی نوشتند: "گسترش لجن پراکنی و جو تخریب و تحقیر روشنفکران آذربایجان به یکباره زبانه کشیدواز فرط استیصال و درماندگی در برابر منطق ملت آذربایجان کار به فحاشی و تهدید و ترعیب انجامید." و همچنین: "...افرادی که هنوز در کمال وقاحت تحت عناوینی چون پان ایرانیست داعیه مبارزه آرمانی و دمکراسی خواهانه دارند..."
و به دنبالش افزوده اند که: "همین افراد ؛ملت آذربایجان را که قربانی پان ایرانیسم شده و برای رهایی از ستم شوونیزم مبارزه میکنند به "پان ترکیزم" متهم میکنند" «««»»» ایشان در پاسخ به سوال کامنت نویسی که این موارد را نشان دهید، ایشان را به نوشته من و مقاله آقای جداری رجوع دادند و سپس در برابر سوال من که: "آقای موحدی گرامی! شما نوشته من و آقای جداری را لجن پراکنی می دانید؟ می توانید این لجن پراکنی را نشان دهید؟ آیا من و یا آقای جداری «ملت» آذربایجان را «پانترکیست» نامیده ایم؟ آیا می توانید موردی را به عنوان نمونه بیاورید؟ آیا این شما هستید که جوسازی می کنید یا من؟ آیا نسبت ناروا دادن به یک نفر جوسازی نیست؟" • نوشته اند: "عجب !فعالین آذربایجانی را همدست رژیم خوانده اید‌ می‌گوئید لجن پراکنی نیست؟" «««»»» و برای اینکه ثابت کنند که من این کار را کرده ام، متنی را از آقای جداری اورده ند مبنی بر اینکه: ""سازشکارانی که با یاری خواستن ازدبیر کل سازمان ملل و از طریق رفراندوم و همه پرسی، میخواهند سرنوشت خلق آذربایجان را تعیین کنند..." واقعا که عجب! من تا به حال چنین شعبده بازی ای ندیده بودم! پرسیدنی است که این دو چه ربطی به هم دارند؟ نوشته آقای جداری چه ربطی به من دارد؟ و آیا سازشکار دانستن کسانی و تشکیلاتهایی لجن پراکنی است؟ در این صورت که نوشته های خود ایشان پر است از چنین سخنانی! ایشان به جای اینکه نشان دهند من کجا ملت آذربایجان را پانترکیست خوانده ام (نه من و نه حتا آقای جداری، چنین کاری نکرده ایم) ترجیح می دهند سوال را نادیده بگیرند و به هیاهو بپردازند. «««»»» توصیه دوستانه من به ایشان این است که از شیوه تحریف و تخریب توهین دست بردارند و اگر حرفی برای گفتن دارند وارد گود شوند. آقای امیرحسین موحدی، هم تیتر خبری که در مورد نامه به سازمان ملل نوشته اید تحریف است و هم آنچه که از قول من نوشته اید. «««»»» سخن به درازا کشید. گرچه گفتنی بسیار است، به همین قناعت می کنم و بعنوان آخرین مساله میل دارم به شیوه بحثها اشاره ای کرده باشم. دوستان عزیز، من امیدوارم که بتوانیم در جوی دوستانه و مدنی در تریبون ایرانگلوبال و در صورت امکان در جاهای دیگر نیز، به بحث و تبادل نظر و افکار بپردازیم. من امیدوارم که این بحثها سازنده باشند، و به همین دلیل دوست دارم اصل مساله را در نظر آوریم و بشکافیم و از حمله و تهاجم به هم و جوسازی و تحریف گفتار و نوشتار هم پرهیز کنیم. در این صورت خواهیم توانست به نتایجی دست یابیم. من شخصا گوش شنوا برای هر سخنی دارم و آماده ام اشتباهاتم را تصحیح کنم. با تشکر از همه خوانندگان گرامی.
نوشته شده توسط: Anonymous

تا نبينم نميتونم نظر بدم

نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض سلام و خسته نباشيد به همه دوستان ارجمند و بزرگوار كه در يك موضع آقاي موحدي اينگونه بر خود اشفته اند اين در حالي است كه به اطلاع برسانيم كه انهاي كه حركت استقلال طلبانه حركت ملي آزربايجان را به رژيم جمهوري اسلامي مي چسباند متاسفانه سرخوردگاني هستند كه از منشور ملي شكست خورده هستند و آنهاي هم كه اين عمل را زود و غير واقعي مي خوانند به اطلاع مي رسانم كه نه تنها زود بود بلكه يكسال هم تاخير كرده ايم بايستي قويا به اطلاع برسانم كه اكنون مبارزه بين رژيم جمهوري اسلامي و به قول شما تجزيه طلبها شروع شده چرا كه بر اساس اطلاع از منبع موثق به اطلاع مي سانم كه امروز مورخ 26 آذرماه يكهزارو سيصدو نود و يك پيش نويس طرح تشكيل انجمن هاي ايالتي و ولايتي به صورت كاملا محرمانه به كمسيون امنيت ملي واصل گرديد لذا انگار بر اساس انچه كه من فكر مي كردم رژيم زودتر از آن هم به فكر فدرال اسلامي است و خواهشا

از امروز به فكر شش ماه بعد كه انتخابات مي خواهد برگزار بشود نباشيد بلكه يا قبل از عيد سال 1392 و يا بعداز آن اين مصوبه اگر در مجلس مصوب گردد تا تشكيل انجمن ها فوق آقاي احمدي نژاد به صورت رييس جمهور موقت به كار خود ادامه خواهد داد
نوشته شده توسط: Anonymous

من مقاله آقای اژدر بهنام و کامنتها را مطالعه کردم . اکثر کامنتها کاری با محتوای مقاله ندارند. از کمونیست و کلن صحبت میکنند. هرچه نگاه کردم که نویسنده مطالبی در باره آنها نوشته نتوانستم سخنی پیدا کنم. خوشحال میشوم که این نظر دهندگان بگویند چرا مسایلی خارج از موضوع عنوان میکنند؟ چه ربطی به صحیح و صحیح نبودن نظر نویسنده دارد؟ از طرف دیگر ندیدم نویسنده با رفراندوم و حتا حق جدایی و استقلال که انتخاب ملت باشد مخالف باشد. نویسنده میگوید : ای کاش بتوان چنین رفراندومی را برگزار کرد تا حقایق روشن شود. و همینطور میگوید:

آرزوی شخصی من این است که روزی در فضایی دموکراتیک بر سر چگونگی اداره آذربایجان و سایر بخشهای ایران، بحث‌های کافی در میان مردم صورت گیرد و اختلافات نیز به صورتی دمکراتیک و با همه‌پرسی واقعی و آزاد حل شوند و دیگر هیچ ظلم و ستم و تبعیضی در کار نباشد و همه بتوانیم، در سیستمی که انتخاب می‌کنیم – چه باهم و چه جدا از هم – به رفاه و سعادت برسیم ولی این تنها می تواند آرزویی نیک باشد و فرسنگها دور از واقعیات امروزی است. نویسنده استقلال را زمانی صحیح میداند که خواست مردم باشد. خواست چند گروه کوچک برای استقلال کافی نیست. در مقاله جدایی زیانمند ارزیابی شده است. در نظرات دلایلی که اثبات کند سودمند است و کار عملی است وجود ندارد. تقاضا و شعار رفراندوم احتیاج به زمان و مکان مناسب یعنی شرایط مناسب و عملی دارد. از مقاله فهمیده میشود که این وضعیت هنوز در آذربایجان وجود ندارد. در نظرها کسی نمیتواند توضیح بدهد که رفراندوم امکان پذیرو عملی و زمانش مناسب است. در مقاله به نظرهای مختلف دموکراتیک برخورد شده هم به رفراندوم هم به استقلال و جدایی . اما در نظرها نویسنده ضد دموکراسی و ضد آذربایجان نامیده شده است بدون اینکه نظر دهنده دلیلی بیاورد. خیلی از نظردهندگان بدون دلیل اتهامهای سیاسی یادکرده اند بدون اینکه برای حرف خود برهانی یاد کنند. راحت نظر مقاله را دیکتاتورمنشانه با انک های مختلف کوشیده اند خفه کنند. علیرغم ادعاها هیچ برخورد دموکراتیکی به فکر مقاله نکرده اند. در کامنتها و مقاله گفتگوی استبداد با دموکراسی جریان دارد که از نظر من صحیح نیست و باید طرفها با موازین امروزی با هم صحبت کنند. به جای نقد نظر نویسنده به خود او چسبیده اند که بگوید چه کرده و چه نکرده است. انگار مقاله بیوگرافی نویسنده است و این نظر دهندگان هم تفتیش کننده. نظر دهندگان مثل اینکه نماینده انتخاب شده مردم آذربایجان هستند و هرکس غیر از آنها فکر کند ضد آذربایجان است. با کامنتهای تبلیغاتی فشار مستبدانه به خواننده و حتی نویسنده وارد میکنند که حتما باید مثل آنها فکر کند. از طرف دیگر حرف از صحبت دموکراتیک داشتن میکنند. از نظر من برخورد بیشتر نظردهندگان به مقاله نشان میدهد خوانندگان نتوانسته اند مقاله را درک کرده و نظر درخوری در رابطه با آن بدهند. این کامنتها فقط تهاجم و انک و اتهام و عنوان کردن مطالب خارج از مقاله است. هیچ کمکی به من خواننده نمیکند که موضوعی را با برهان خالی کند. خیلی متعجب و متاسفم از این برخورد گروهی مستبدانه و سطح پایین گفتگو. اگر این نظر دهندگان نمونه از استقلال طلبان آذربایجان باشند باید بگویم وای به حال مردم آذربایجان. نظر دهندگان نه دلیل میشناسند و نه داخل موضوع و نه خارج موضوع میدانند. انگار شهر هرت است و هرکس تبلیغات خودش را میکند. برای کسی هم چون و چرایی نیست. حقا هم ایرانگلوبال از این جهت شهر هرت است. نظر دهی با این ترتیب ده سال دیگر هم برای خواننده موضوعی را روشن نمیکند و بیش از پیش بیسوادی را وسعت میبخشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

خدمت دوستانی که مخالف حق تعیین سرنوشت برای ملل ساکن ایران هستند عرض کنم که باید بسوزید و بسازید. دیگر در قرن 21 هیچ ملتی برای خود قیم نمیخواهد. از برادران موحد هم به خاطر جسارت در سخن گفتن تشکر و قدردانی میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز جناب تبریزی؛
من نیز از شما سپاسگزارم که زحمت کشیده و قدری روشنتر مواضع و افکارتان را بیان نموده اید.
ابتدا باید صمیمانه عرض کنم که من در اصل گلوبالیزم و جهانی شدن با شما تمام و کمال موافقم و آن را گامی مثبت در راستای رشد جامعه بشری؛ مدرنیته و دموکراسی و در عین حال اجتناب ناپذیر می دانم. اما در باب نظرات شما در مورد مسائل ایران و حل مسائل ملی در چهارچوب ایران و دیدگاه هایتان در مورد حرکات ملی ملل غیر فارس در ایران عمدتا مخالفم. مقایسه مبارزات برای احقاق حقوق ملی ملتی که تحت تبعیض است با دیکتاتورها و فاشیست هایی نظیر هیتلر و موسولونی و ناپلئون ... که در راس هرم قدرت قرار گرفته و در راستای گسترش اهداف امپریالیستی و توسعه طلبانه خود می جنگیدند از ریشه نادرست و بی انصافی محض در حق جنبش های حق طلبانه ای است که در آذربایجان و سایر مناطق ملی ایران می گذرد.

همین مقایسه مع الفارق شما را به نتیجه ای کاملا متفاوت می رساند. به عقیده شما مشکل ایران صرفا نبود دموکراسی و مدرنیته است و مثالهایی که از مبارزات مردم فیلیپین می آورید نیز در راستای تقویت این موضع است. شما به درستی می گویید که شاید مردم اسکاتلند در بریتانیا یا کبک در کانادا و غیره رای به استقلال اسکاتلند ندهند ( شاید! ). چرا که در بهشت برین زندگی می نمایند. اما در اینجا نکته قابل توجهی را فراموش می نمایید و ان اینکه هرچند ممکن است آنها جدا نشوند ولی حق جدائی و استقلال برای آنها به رسمیت شناخته شده است! اتحاد آنان جنبه ای داوطلبانه دارد نه اجباری! یعنی اگر زمانی ملکه انگلستان فیلش هوای هندوستان نمود و خواست فاشیست بازی در بیاورد آن موقع مردم اسکاتلند می تواند بر اساس همین حق تعیین سرنوشت راه خویش را در پی گیرند! همین نکته اساس و شالوده خواست های حرکت ملی آذربایجان را نیز تشکیل می دهد. ما در ایران خصوصا در 100 سال اخیر تجربه راسیزم فارس و تبعیض ملی را داریم. متاسفانه این راسیزم نه تنها در ساختار سیستم سیاسی که در تار و پود ملت فارس نیز نهادینه شده و حس برتری جویی را در آنها تقویت نموده است. طوری که این قوم برگزیده را خدا را هم بندگی نیست و خود را خالق هستی می داند. این نوع تفکر و نفرت به غیر فارس وضعیت کنونی را به بار آورده و شکاف بین ملتها را تقویت نموده است.
سیستم موجود در ایران بر اساس هویت فارسی–شیعی بنا نهاده شده و رسمیت یافتن این زبان و آن مذهب از اساس تیشه به ریشه هویت های ملی دیگر ( تورک و عرب؛ کورد و ... ) می زند و قصد نابود کردن آنها و استیلای خود را دارد. لذا مبارزه با این سیستم ضروری است و بی اعتمادی به آنان طبیعی. تنها چیزی که می تواند به این معضل خاتمه دهد از دید من به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت ملت هاست. بهترین؛ دموکراتیک ترین و کم هزینه ترین راه. زمانی که می بینم کسانی با شعار دموکراسی و انسان دوستی ابتدائی ترین حقوق مردمان سرزمینم را با ناشایست ترین شعارها و اتهام ها مورد سئوال و حمله قرار می دهند نسبت به صداقت آنان تردیدی جدی پیدا می نمایم و مبارزه با ان را بسیار ضروریتر از سایر موارد و مسائل می یابم.
جناب تبریزی؛ من می دانم و ایمان دارم که شما آریاپرست نیستید. اما مواضع شما ناخواسته موقعیت آنها را تقویت می نماید. فرض نماییم من نیز با شما همراه شوم. بر اساس دیدگاه شما و گلوبالزیمی که از آن دفاع می نمایید آیا فکر می کنید ملت فارس (یا حتی خود شما) راضی خواهند شد که زبان انگلیسی زبان رسمی کشور ایران شود؟ و بقیه زبان ها زبان رسمی ایالات؟ آیا فکر نمی کنید که همین مکاتبه فارسی ما گامی در جهت رشد و تقویت هویت ملی فارسی و برعکس نابودی هویت ملی تورکی است؟ من چرا باید فارسی بنویسم؟ اگر بناست زبان بیگانه یاد بگیرم ترجیح می دهم انگلیسی یاد بگیرم تا فارسی! ( چه همین الان افرادی را از آفریقا می بینم که همین فارس آنها قبول ندارند و تحقیر می نمایند اما بدلیل تسلط به زبان انگلیسی به صورت قابل توجهی در زمینه تحصیل و مسائل آکادمیک از ما جلوترند.) نمی گویم و ادعا هم نمی کنم آنها (فارس ها) تورکی بنویسند تا خدای ناکرده دموکرات مآبان مرا نیز به پان تورکیزم و گرگ خاکستری و وابستگی به تورکیه .. متهم نمایند؟ می گویم راه گلوبالیزم و مدرنیه ابتدا از همین زبان بین المللی انگلیسی شناخت هویت های مختلف و جهان مدرن می گذرد. بنده خود در انگلیس تحصیل می نمایم و دوستانی از سراسر دنیا از تمامی نژادها و زبان ها دارم. حتی همین فارسها وقتی به انگلیسی و در چنان محیطی مکالمه می نمایند نمی توانند به صورت عریان آن افکار کثیف و شرم آور نژادپرستانه را مطرح نمایند.
دوست عزیز جناب تبریزی؛ شما از ازدواج دختر و پسر آلمانی با فرانسوی نیز سخن رانده اید. حرکتی ملی که در آذربایجان جریان دارد خواست هایی سیاسی دارد و آن تشکیل دولت-ملت آذربایجان است. ازدواج و پوشش و مسائلی از این دست تماما خصوصی و مربوط به خود انسانهاست. هرچند که ازدواج یک کورد با فارس یا حتی تورک در جامعه ایران با سیستم سیاسی کنونی خواسته یا ناخواسته به روند آسیمیلاسیون ملل غیر فارس شدت و سرعت می بخشد ولی باز هم این یک مسئله خصوصی افراد جامعه است. حال اینکه اگر ملت ما دولت ملی خود را داشته باشد حتی در صورت ازدواج با هر ملتی فارس و انگلیس یا غیره باز هم از آسیمیلاسیون دور خواهد بود چون که زبان رسمی خود را دارد و مجبور به تکلم به زبان بیگانه نخواهد بود. طبیعتا یادگیری زبان های بیشتر امری مثبت بوده و به رشد فکری انسانها و اینتگراسیون (نه آسیمیلاسیون!) می انجامد؛ اما بیگانگی از هویت ملی نیز عوارض روانی و اجتماعی خودش را دارد.
دوست عزیز جناب تبریزی؛ از اتحادیه اروپا نام بردید و از مرزهای تشریفاتی. باز هم یادآور می شوم اگر یکی از این کشورها قصد تعددی به همین مرز تشریفاتی را داشته باشد با چنان واکنشی رو به رو میشود که هرگز قصد تجاوز به آب و خاک دیگران را نداشته باشد! این روابط دوستانه نتیجه مستقیم احترام متقابل و به رسمیت شناختن حقوق ملی و سرزمینی یکدیگر است. اروپا هزینه ای بس سنگین را برای رسیدن به این احترام متقابل پرداخت. بیش از 40 میلیون کشته فقط در جریان جنگ جهانی دوم! آیا فارس ها این حقوق را برای ملت تورک آذربایجان به رسمیت می شناسند؟ یا شاید ما نیز ناگزیر از تجربه ای تلخ باشیم.
ضمنا این نکته را نیز تصریح نمایم که جدایی بدین معنا نیست که فارس یا کورد و ... نمی تواند از مرز آذربایجان عبور کند و مراودات بین المللی از طریق آن نداشته باشد. آذربایجان شمالی و بسیاری از کشورها از شوروی جدا شدند ولی هنوز هم در بین کشورهای مشترک المنافع بدون ویزا مراوده می نمایند. همین مسئله در مورد یوگوسلاوی نیز صادق است.
سخن آخر این که اگر بنا بر احترام به حقوق انسانی؛ ملی و سرزمینی باشد می توان چه در کنار هم؛ چه جدای از هم به صورت مسالمت آمیز زیست. چیزی که به نظر من اکثریت ملت فارس و سیستم حاکم و اپوزوسیون سیاسی فارس از آن بی بهره و بیگانه اند.
با سپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مستشار ! اولا 90 در صد برنامه های گوناز تی وی فاش کردن جنایات جمهوری مولائی فارس در ایران است.
گوناز تی وی تنها کانال است که جمهوری اسلامی با فاشیسم فارس یک جا را به وحشت انداحته است. گوناز تی وی تنها کانال تلویزیونی است که جمهوری اسلامی با تمام توانش میکوشد تاملت ترک در ایران دست رسی به آن نداشته باشند.جمهوری اسلامی فارسی ایران نگذاشت گوناز تی وی از طریق ترک سات فرستاده شود ویک بارهم مانع این کار از هات برد شد.البته اخیرا از هات برد هم فرستاده میشود و اگر جمهوری اسلامی بتواند همین امروز جلویش را میگیرد. جمهوری اسلامی در سطح

گسترده ای در ایران و مخصوصا در آزربایجان با امواج پارازیتی تصویرهای گونازرا مختل میکند.
جمهوری اسلامی هر روز بشقابهای دریافت امواج تی وی را در تهران و آزربایجان جمع آوری و صاحبانشان را جریمه میکنند.چه را؟ وچه راجمهوری اسلامی فارسی ایران را این همه کانالهای تی وی کردی و فارسی که مرتب به مولاها و غیر مولاهای حاکم در ایران فحش خواهر و مادر میدهند و به پیغمبر و امامان و قرآن توهین میکنند, ناراحت نمیکند؟ وحتی آنها اجازه دارند با پخش
رکلامهای داخل ایرانی ,پول هنگفتی هم به جیبشان بزنند؟ در عین حال نمیگذارند( اگر بتوانند) از داخل ایران کسی به گوناز
تلفن بزند.
آقای مستشار, شما یک کلمه, فبط یک کلمه از حرفهائیکه توسط مجریان گوناز گفته شده است, به گوئید , که به نفع جمهوری اسلامی بوده است.
شما یک کلمه از حرفهای مجریان گوناز بگوئید که غیر واقعی باشد.
آقای مستشار واقعیت این است شما ها تا حال به مونو پولی پان فارسیستی و پان آریائی خو گرفته و عادت کرده بودید. شماها به
فرهنگ دروغ و زورو حیله عادت کرده بودیدو ازاین بابت به وحشت افتاده اید که دیگر نمیتوانید این کار را بکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقا ونداد از فعالان خوب در حوزه اطلاع رساني و با نظر ايشان موافق هستم نبايد اخبار دروغ را منتشر كنيم . تا زماني كه حقيقت هست چرا اخبار دروغ را سراغ بگيريم در ضمن رژيم روزانه ده ها نفر را زنداني يا اعدام مي كند و موارد زيادي هست كه بأيد اطلاع رساني شود...

نوشته شده توسط: Anonymous

اين چپهاى مرتجع استالينيستى﴿ کلن ﴾ که حتا قادر به اداره يک شرکت کوچک هم نيستند ، سالهاى و سال است که از کسية سرمايه دارى تغذيه مى کنند . وهيچ کار توليدى مفيدى ازدستشان بر نمى آيد، پرونده چپ استالينيستى براى هميشه به زوباله دانى تارخ سپرده شده است و ديگر تاريخ مصرف ندارد.اين اقايان بايد فردا درمقابل ملت ازربايجان جواب گو باشند .اينگونه مقالات ، سند خيانت اين اقايان به مردم ازربايجان مى باشد .اين جده صاف کنها ى فارس گرا بايد بدانند،که ملت ازربايجان بر سر منافع ملى خودش با هيچ کس تعارف ندارد. فارسهاهم تا دير نشده به تشکيل دولت فارسستان به مرکزيت يزد ويا کاشان اقدام کنند. ׳
مشکل ملل داخل زندانى به اسم ايران فقط از طريق سازمان ملل قابل حل است .چون هيچ نيروى در اين منطقه قادر به حل اين مهم
نيست .براى اين احزاب استقلال طلب ارزوى موفقيت دارم . ׳

نوشته شده توسط: Anonymous

سخنی کوتاه با طرفداران تمامیت ارضی ایران من همانطور که‌ بارها اعلام کردم به‌ هیچ وجه‌ به‌ طیف پان ها و نژاد گرائی و خالکوبیهای اولترا ناسیونالیسم نه‌ باور داشتم و نه‌ میتوانم با آن سمپاتی داشته‌ باشم ولی یک مسئله‌ را طرفداران تمامیت ارضی ایران خوب باید متوجه‌ باشند اگر مثلأ کشوری به‌ نام ایران دارای بزرگترین زرادخانه‌های اتمی جهان باشد اگر بزرگترین و مقتدر ترین ارتش دنیا از آن ایران با همین مرزها باشد باز تجزیه‌ ایران 100% است و اجتناب ناپدیر مسئله‌ به‌ ایران ختم نمیشود اگر پاشنه‌ی در دنیا بر این چرخ بچرخد تجزیه‌ تمام کشورهای چند ملیتی جهان اجتناب ناپذیر است اصلأ نه‌ منطقی است و نه‌ انسانی جهان با نزدیک به‌ 7 میلیار جمعیت و حدود چند 1000 زبان و ملیتهای گوناگون

در اختیار 200 کشور عضو سازمان ملل باشد و نمایندگی این چند 1000 ملیت را این 200 ملت برگزیده‌ از نظر خود انها بکنند جهان یا باید یک جهان یکدست و یک ملیتی به‌ نام انسان باشد و یا جهان با نامهای ایران ، ترکیه‌، عراق، امریکا ، چین ، روسیه‌ برای آنهائی که‌ حقشان در سازمان ملل به‌ عنوان ملت ضایع میشود پایدار نخواهد ماند سیر زمان و تاریخ جهان که‌ تا کنون نشان داده‌ که‌ هر روز کشورهای تازه‌ای به‌ اعضاء سازمان ملل اضافه‌ میشود اگر 50 سال پیش 50 کشور مستقل عضو سازمان ملل بودند عرض 50 سال 150 کشور تازه‌ مستقل شده‌ به‌ تعداد این 50 کشور اضافه‌ شدند بنا بر این تمامیت خواهان ایرانی بهتر است که‌ عینک تمامیت خواهی را از چشمان خود بر دارند نه‌ محقول است نه‌ منطقی نه‌ پسندیده‌ که‌ نزدیک به‌ 30 یا 35 میلون ترک آذری از حق کشور مستقل در ایران محروم باشند یا 10 ،، 12 میلون کورد در ایران از این حق محروم باشند باور کنید نسل جوان و تازه‌ متولد شده‌ی کورد ، بلوچ . ترک آذری به‌ چیزی غیر از استقلال و حقوق تمامأ برابر با تمام ملتهای جهان رضایت نخواهند داد مقامت در برابر خواست ملتها به‌ بهانه‌ی تمامیت ارضی در نهایت مجبور به‌ شکست و تسلیم شدن در مقابل استقلال ملتهاست
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امیر حسین موحدی، محروسه را با سین می نویسند نه با صاد! با این حد از سواد می خواهید آذربایجان را نجات دهید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

این نظر شماست و می توانید تا پایان عمرتان در این افسوس بمانید ؛ چون آنچه شما حقیقت می پندارید ؛ دروغ محض است . / بله من بچه قائم شهر هستم این را همه حتی شما می دانید و چیزی برای مخفی کردن ندارم و ادعای آذربایجانی بودن نکردم ؛ اگر بر خلاف رویه همیشگی تان در سطحی نگری و سرسری خواندن مطالب ؛ اینبار دقت بیشتری داشته باشید ؛ من در متن نوشتم از طریق دوستان آذربایجانی ام و نوشتم در آذربایجان خدمت سربازی بوده ام . ( مشخصا مراغه ) / در مورد دشمنی من با آنچه شما ادعا می کنید ؛ خوشحال میشوم بنویسید تا مورد قضاوت قرار گیرد و اگر منظور شما از مردم آذربایجان ؛ چند نفر وکیل الدوله تجزیه طلب هست ؛ بله من دشمن آنها هستم / در بالاترین به هر اسمی که باشم ؛ مطالبی که در همین سایت را می نویسم ؛ منتشر می کنم ؛ شما دلخوش از آب گل آلود نباش که فرصت ماهی گیری برای شما نیست /

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا ببینیم این یلینک با آن تحلیلهای نیم متری حرفی برای گفتن دارد در این مورد PYD یا همان حزب نزدیک به‌ P K K که‌ در سوریه‌ برای مطالبات ملت کورد مبارزه‌ میکند با ارتش آزاد سوریه‌ در همکاری و مبارزه‌ برای سرنگونی بشار اسد به‌ توافق رسیدند از این پس مبارزان مسلح این حزب کوردستانی نزدیک به‌ پ ک ک همهراه ارتش آزاد سوریه‌ و حکومت موقت سوریه‌ که‌ قرار است بعد از بشار اسد بر سر کار بیاید همکاری میکنند قرار بر این شده‌ معاون رئیس ائتلاف مخالف بشار اسد یک کورد از این حزب یا به‌ معنی دیگر یک پ ک ک باشد اگر فردا حکومت تازه‌ی سوریه‌ نیز تشکیل شذ معاون رئیس جمهور و نخست وزیر پ ک ک یا همان حزب کوردی سوریه‌ خواهد بود و حقوق ملت کورد تمامأ در قانون اساسی تازه‌ی سوریه‌ به‌ رسمیت شناخته‌ خواهد شد در عوض مبارزان کورد همدوش مخالفین سوری بشار است برای سرنگونی بشار اسد به‌ میدان خواهند آمد

هر چند من شخصأ با این مخالفم احزاب کورد سوریه‌ به‌ هیچ عنوان نمیبایست وارد ائتلاف مخالفین رژیم اسد میشدند آنها میبایست تعادل خود را بین اسد و اپزسیون اسد حفظ میکردند و از هیچ کدام از این 2 نمیبایست پشتیبانی میکردند .

http://www.hawlati.co/babetekan/35716
نوشته شده توسط: Anonymous

آزاد تورك عزيز، منظور بنده م همين است. نه من و نه ملت آذربايجان ناجي يا نماينده كسي نيستيم و قيم هم نمي خواهيم. در يك كلام: "ادعاي قيم بودن كسي را نداريم، كسي را به قيمي قبول نداريم!" من از اين خواست امضاكنندگان درخواست رفراندوم حمايت ميكنم و آنرا كاري دمكراتيك ميدانم. اين سازمانهاي ادعاي نمايندگي نظر مرا نكرده اند بلكه من خواست آنها را موافق خواست خودم مي يابم و در اين مسئله خودم آنها را بيان كننده خواست خود مي بينم. متٲسفانه مخالفان اين حرف حساب سازمانهاي سياسي مزبور، نه استدلال به درد بخوري ارائه داده اند و نه حرفي زده اند كه سر دربياوريم، چرا مخالفند. آقاي بهنام و آقاي جدايي گويا به لحاظ ايدئولوژيك مخالف اين قضيه شده اند. مثل مسلماني كه هيچ تجربه خودي هم نداشته باشد بنا بر سنت و اعتقادات آئيني مخالف خوردن گوشت خوك يا نوشيدن شراب است. اين كار در دين كار مرسومي است

اما كشانيدن آن متد به عرصه سياست در پايان سال 2012 كار عاقلانه نيست. در ثاني اين دوستان خوشبختانه پيشه وري را قبول دارند و او گفته است حرف نهاي، حرف ملت خواهد بود. خوب بگذاريد ملت حرف خود را بزند. امروز شعار جوانان ما در تبريز و اروميه و زنجان و اردبيل اين است: "يئل ياتار طوفان ياتار ياتماز تيرختور بايراغي، اولسون آيدن گٶزلريز، گلميشدي رفراندوم چاغي!" از هر كجاي ضرر كه برگرديد خير است. به مردم مظلوم خود بپيونديد. اين ملت به نيروي آقاي جداري و بهنام هم احتياج مبرم دارد. اينها هم فرزندان اين ملت هستند. دوستان زمان را دريابيد. فردا دير خواهد شد. در گذشته هر كاره كه بوده ايد و تا به امروز در هر جا كه قرار داشتيد. بنظر من كار آقايان موحدي قابل ستايش است. به خدا چيزي از پرستيژ شما كم نخواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

/.آذربایجان مثل مصر سوریه وغیره ...باید با نیروی نظامی آزاد شود متاسفانه باید از طریق دمکراسی ورفرادوم صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم ومظلومیت خود را به جهانیان برسانیم لازم با شد با سلاح حق خود رایگیریم . با سلاح شدن آذربایجان مساوی با باسلاح شدن تمام میلیتها

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب موحدی من بار اول بود نوشته ی شما میخواندم و چند نکته به ذهنم رسید. 1. خود شما بهتر میدانید تمامی ایران پان ایرانیست نیستند. من به شخصه به عنوان یک فارس تمامی هموطنانم را دوست دارم بدون ذره ای فکر کردن به قومیتشان. نکته ی دیگر اینکه در حال حاضر بر تمام ایرانیان مخالف حکومت فشار وجود دارد و این تنها مختص ترکهای عزیز نیست. اعراب خوزستان، بلوچها، کردها، لرها و حتی خود فارسها. من در این حکومت دشنام شنیده ام، اخراج موقتی شده ام، تهدید شده ام و .....مشکل ما مردم نیستند. به عقیده ی من ما باید همه دست در دست یکدیگر قرار دهیم و فکری به حال خودمان کنیم. باید شر اینها را از سرمان کم کنیم نه اینکه راه را فقط در جدا شدن ببینیم. من دوستان ترک بسیاری دارم که حتی فارسی را خوب صحبت نمیکنند اما به شدت خود را ایرانی میدانند با آنها میخواهید چکار کنید؟ بیرونشان کنید؟ تا کنون به این نکته فکر کرده اید؟

فکر کرده اید که ایرانیان در برابر برخی تغییرات به شدت ایستادگی نشان میدهند و یکی از آنها همین جدایی است و تقریبن تمامی ما به این کلمه آلرژی پیدا کرده ایم؟ روزی با دوستی سنی صحبت میکردم که تمام حرفش این بود که اینها ما سنی ها را مورد آزار قرار میدهند. جواب من هم چیزی به جز واقعیت نبود. بیشتر این کسانیکه به جرم فعالیت علیه نظام در زندان و تحت شکنجه هستند مگر سنی هستند؟ نسرین ستوده، ستار بهشتی، رضا شهابی، مهدی خزعلی و .... اینها به قول آقایان شیعه هستند و اینطور تحت فشار. حالا شما تصور کنید در چنین شرایطی هر قومیتی هم بخواهد حرف از جدایی بزند. آیا منطقی است؟ آیا نسرین ستوده و امثال او برای همه ی ما ایستادگی نمیکنند؟ آیا ستار برادر همه ی ما نبود؟ آیا همه ی ما در حال زجر کشیدن نیستیم. آیا اینروزها فارسها هم به مانند دیگر هموطنان زیر خط فقر نیستند و به آنها ظلم نمیشود؟ و هزاران آیا و سئوال دیگر. به امید روزی که همه با هم برادرانه و در کنار هم زندگی کنیم و هر قومیتی در ایران بتواند حقوق اولیه ی خود را داشته باشد و به زمان مادری اش تکلم کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا اين هموطنان چرا اينقدر به اين درجه دچار توهم قيم بودن بر ديگران هستند؟ آقاي مستشار راست حسيني بياييد و از برگزاري رفراندومي كه ملت باغ آذربايجان به دور را قيم هاي خود خوانده بتوانند انتخاب خود را بكنند. دفاع از اين خواست انساني شٲن اهل سياست و اهل قلم هموطن فارس را بالا خواهد برد. اين زنگها هر چند دير، اما از سوي اين سازمانهاي سياسي آذربايجاني براي همه هموطنان فارس به صدا در آمده است. توپ در ميدان شماست. انتخاب شما در تعيين مسير تحولات آتي براي خودتان هم به اندازه ما مٶثر خواهد بود. آخر اگر شما ها كه دستي در كار نوشتن داريد درد ماها را درك نكنيد و با ما در چاره آنها همراهي نكنيد، به كدام بخش ملت فارس بايد اميد ببنديم؟ به عناصر (به اصطلاح چپ) ضد حقوق بشر و شعبان بي مخ ها و دكتر سكويي ها؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش گرامی ؛ موضوع روشنه ؛ شما می تونید 2 تا ناصر خانزاده در محله ی "یکه دوکان" پیدا کنید ؟؟؟ من شماره ناصر خانزاده در این محله را در اختیار یک نفر بی طرف می گذارم تا موضوع روشن شود ----- آقای موحدی با چه سندی از خبر دروغ و متعاقب آن تهدید بر علیه من ؛ حمایت می کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شما می تونید 2 تا ناصر خانزاده در محله ی "یکه دوکان" پیدا کنید ؟؟؟ من شماره ناصر خانزاده در این محله را در اختیار یک نفر بی طرف می گذارم تا موضوع روشن شود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی ؛ این خبر شایعه محض هست . پیشتر هم اعلام کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

آگاهی و بیداری ملت بزرگ آذربایجان موتور محرک حرکات آزادی خواهانه ملل ایرانی است. ملل دیگر کنگره ملیتهای فدرال باید هم باید از این اقدام الگو بگیرند. راسیسم فارس از این اقدام ملت آذربایجان دست و پای خود را گم کرده و شروع به اقداماتی کرده که این جور مواقع انجام می دهد! نفرت پراکنی، تهمت، توهین، تهدی و هوچی گری را باز شاهد خواهیم بود!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحد ؛ شما را در این مقام نمی بینم / یک سوال ؛ در هیچ کجای متن و عکس ؛ بنده اسمی از شما نیاودم ؛ شما چطور مدعی هستید که مورد خطاب من بوده اید؟؟ شما چطور از پیامهای دریافتی " الف.نگار " که من قسمت مربوط به نام شما را از آن حذف کرده ام ؛ مطلع هستید ؟؟ / ممنون میشم با رعایت نزاکت ؛ و خارج از تهدید و ارعاب ؛ پاسخگو باشید / با یادداشتهای بالا ؛ شما در مقام شکایت نیستید ؛ متشاکی هستید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی با ادبیاتی وقیحانه ؛ دیگران را متهم به لجن پراکنی می کنید ؛ درحالیکه خود به این کار مشغولید ؛ آقای موحدی ؛ این "آزبایجان جنوبی " که می فرمایید در کجا قرار دارد؟؟ مردمی که شما مدعی وکالتشان هستید , کجایند؟ در نقش نژاد پرستی ؛ تجزیه طلب ؛ دیگران را متهم به نژادپرستی می کنید ؛ وه که چه هنرمندید ///

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی ؛ خوب است که از طرف خودتان حرف می زنید و این را یک قدم به جلو می بینم و بهتر است همیشه همینطور بوده و خدای نکرده خود را نماینده گروهی فرض نکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا به همه شهيدان آذربايجان مخصوصا شهيدان باكري هم رحمت كند.ياد همه شهيدان مظلوم وطن به نيكي ياد باد .انشالله آزادي همه زندانيان سياسي و وطن عزيزمان را جشن خواهيم گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی ؛ منظورتان از " ما " کیست؟ شما و برادرتان و آی دی " الف . نگار " ؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جنجال داریم تا جنجال آقای موحدی ؛ بله من برای اثبات آنچه حق هست جنجال که سهل است ؛ حتی می جنگم / ارگ گوناز تی وی خبر را تایید کرده ؛ من لیستی از سایتهایی که خبر را شایعه دانسته و منتشر نکرده اند را در اختیارتان می گذارم / منبع این خبر هر جا که باشد ؛ خبر شایعه است ؛ شماره موبایل و ایمیل آقای خانزاد موجود است و مسلما ایشان از زیر خاک قادر به پاسخگویی نیستند/ بهتر است به جای هوچی گری ؛ نظرتان را در مورد تهدید الف . نگار ؛ اینجا بنویسید تا از رفتار مشابه با این شخص ؛ تبرئه شوید / آیا شیوه اثبات درستی یک خبر ؛ ( به حق یا ناحق ) ؛ تهدید و ارعاب خبرنگار و خانواده اش است ؟؟؟؟ / سکوت شما در این زمینه سوال برانگیز نیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای موحدی ؛ اگر شما مشکلی با من دارید ؛ بنده شخصا هیچ شناختی از شما ندارم و فکر نمی کنم پیش از این هم با هم حتی گفتگویی داشته بودیم ؛ من متوجه نمی شوم که شما چطور خود را نامزد این اتهام کردید ؛ اسمی از شما در این نوشتار نیست !! ؛ آیا شما تنها شخصی هستید که در ایران گلوبال و خودنویس می نویسید؟؟ / من از صفحه فیس بوک الف . نگار ؛ متوجه شدم که ایشان هم در ایران گلوبال و هم در خودنویس می نویسد ؛ و حتی لینکهای بالاترین ایشان هم گواه بر این است /// به هر روی چنانچه خود اصرار دارید که الف . نگار باشید ؛ من حرفی ندارم // ضمنا به شما نصیحت می کنم که از رویه زشت شهید سازی حمایت نکنید ؛ چه که این خبر توسط هرانا و دیگر سایتهای بی طرف هم منتشر نشده و در تماس با آنها ؛ حتی تکذیب هم شد / اطلاعات تماس با آقای خانزاد در دسترس است و مسلما ایشان از زیر خاک ؛ پاسخگوی تلفن و ایمیل نبوده و نیستند

نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ به دوست گرامی، بابک بخت آور - دوست گرامی، بابک بخت آور، از این که نوشتار مرا خوانده اید و یادداشتی در آن باره نوشته اید از شما سپاسگزارم، من نیز پاسخ شما را در چند بخش می دهم..........

پاسخ به دوست گرامی، بابک بخت آور - دوست گرامی، بابک بخت آور، از این که نوشتار مرا خوانده اید و یادداشتی در آن باره نوشته اید از شما سپاسگزارم، من نیز پاسخ شما را در چند بخش می دهم. شما می گوئید: ( .......... شما با وجود اندیشه اینترناسیونالیستی افراطی از مرزهای ایران و یکپارچگیش بی امان و دو آتشه دفاع می نمائید! آیا این پارادوکسی با افکار اینترناسیونالیستی شما ندارد؟ .......... ) دوست گرامی، بابک بخت آور، در نوشتاری که من نوشته ام نه از یکپارچگی مرزهای ایران سخن گفته ام و نه دفاع از چنین مرزهائی بلکه سخن من از انگیزه کسانی است که خواستار جدائی از ایران هستند. در همه جهان جدائی خواهی در سرزمین هائی رخ می دهد که رژیم هائی فاسد مانند رژیم ولایت فقیه بر سر کار باشند. من نوشتم: ( .......... هیچکس در هیچ کجای جهان در کشورهائی که با اندیشه خردمندانه گردانده می شوند خواستار جدائی از آن کشور نیست چون در چنین کشورهائی دیکتاتورهائی خونخوار و نفهم مانند روح الله خمینی و علی خامنه ای با قانون (ما می فرمائیم) فرمانروائی نمی کنند .......... اما اگر سطح زندگی در ایران مانند آمریکا و کانادا و آلمان و ژاپن و حتی ترکیه می بود و رژیمی با اندیشه خردمندانه در ایران کشورداری می کرد آیا باز هم کسی سخن از جدائی می گفت؟ .......... ) پس همچنان که می بینید هرگز سخن من به معنای آریاپرستی و فارس پرستی و چنین چیزهائی نیست. من هرگز مانند یک آریاپرست نمی گویم: چو ایران نباشد تن من مباد! کی و کجا در نوشتاری که من نوشتم از یکپارچگی مرزهای ایران به سبک ناسیونالیست های پان آریا دفاع کرده ام؟ حتی آرزوی من این است که همه مرزهای ایران نابود شده و از میان بروند! و مرزی میان ایران و کشورهای ترکیه و عراق و جمهوری آذربایجان و ارمنستان و نخجوان و ترکمنستان و افغانستان و پاکستان بر جای نماند! و اگر مرزی بر جا بماند مرزی تشریفاتی باشد نه دیوارکشی ناسیونالیستی و هیتلری! نوشتار مرا در این ستون هر خواننده بی سوئی بخواند خواهد فهمید که من نه پان آریا هستم و نه پانفارس! و سخن من سرتاپا چیز دیگری است. ********** دوست گرامی، بابک بخت آور، شما می گوئید: ( .......... شما مکررا از اتحادیه اروپا به عنوان مثال یاد می نمایید غافل از این که این اتحادیه بیشتر جنبه اقتصادی دارد تا سیاسی! بیشتر کشورهای عضو آن استقلال کامل سیاسی در امور داخلی خود دارند .......... ) البته من در این نوشتارم از اتحادیه اروپا نام نبرده ام و نوشته ام: ( .......... همۀ مرزها در جهان رو به نابودی هستند و جهان به سوی تک میهنی ( اینترناسیونالیسم ) می رود و مرز میان این کشور و آن کشور دارد معنای خود را از دست می دهد و تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است و دیوارکشی ناسیونالیستی میان کشورهای گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده است .......... ) دوست گرامی، بابک بخت آور، شاید شما از نوشتارهای دیگر من که در آنها از اروپا نام برده ام خواسته اید یاد کنید. نخست آن که من در نوشتارهای پیشینم از سازمانی سیاسی به نام ( اتحادیه اروپا ) نام نبرده ام بلکه از بخشی از کره زمین به نام اروپا و نابودی دیوارکشی های ناسیونالیستی در میان بسیاری از کشورهای اروپائی یاد کرده و گفته ام که مرزبندی های ناسیونالیستی میان کشورهای اروپائی از میان رفته اند و مرز میان کشورهای اروپائی مرزهائی تشریفاتی هستند نه مرزبندی ها و دیوارکشی های ناسیونالیستی مانند صد سال پیش! برای نمونه اگر دختری آلمانی به فرانسه برود و عاشق پسری فرانسوی شود و آن پسر فرانسوی هم عاشق آن دختر آلمانی شود و پس از دلدادگی و مهرورزی، این دو تن بخواهند باهم ازدواج کنند پس از این ازدواج، نه دولت آلمان دختر آلمانی را برای چنین ازدواجی تیرباران خواهد کرد و نه دولت فرانسه پسر فرانسوی را برای چنین ازدواجی با گیوتین گردن خواهد زد! این چکیده سخن من در درباره اروپا در نوشتارهای پیشینم هست و من هرگز درباره سازمانی سیاسی به نام ( اتحادیه اروپا ) و یا ( پارلمان اروپا ) و یا سازمان های سیاسی دیگر اروپائی چیزی ننوشته ام. ********** دوست گرامی، بابک بخت آور، شما می گوئید: ( .......... در عجبم که شما چرا به اسکاتلند اشاره نمی نمائید که قرار است در آینده ای نزدیک بر سر استقلال یا ماندن در ترکیب بریتانیا به رفراندوم برود؟! .......... ) دوست گرامی، چند سال پیش در استرالیا همه پرسی شد که آیا مردم استرالیا می خواهند کشورشان در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع با بریتانیا بماند یا نه؟ همه مردم استرالیا ماندن در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع بریتانیا را پذیرفتند! بدانید این بار هم اگر همه پرسی در اسکاتلند برای ماندن یا نماندن در کنار بریتانیا انجام شود مردم اسکاتلند ماندن در کنار بریتانیا را برخواهند گزید! اگر می پرسید چرا؟ پاسخ شما این است که در بریتانیا مانند ایران رژیمی مانند رژیم آخوندهای مفت خور بر سر کار نیست! در بریتانیا شهبانو الیزابت دوم پادشاه آن کشور است و زمانی خانم مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا بود و در بریتانیا حجاب اجباری و یا نابرابری حقوقی زن و مرد معنی ندارد! در بریتانیا چیزهائی مانند تورم تازنده و گرانی های جهشی و هزاران بدبختی و تیره روزی که دستاوردهای رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه برای ایرانیان دردمند هستند وجود ندارند و .......... دوست گرامی، بابک بخت آور، اسکاتلند بخشی از خاک دوزخی به نام ایران نیست بلکه بخشی از خاک بهشتی به نام بریتانیا است! ********** دوست گرامی، بابک بخت آور، شما می گوئید: ( .......... تعبیر و تفسیر از اینترناسیونالیزم شما بسیار کهنه و تاریخ گذشته است .......... ) پس شما تعبیر و تفسیر نوین و تاریخ نگذشته و تازه اینترناسیونالیسم را به ما یاد دهید! وانگهی پدیده هائی مانند کهنه پرستی و مرده پرستی و گذشته پرستی و .......... همواره با زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم همراه بوده اند و اگر می گوئید این چنین نیست پس شما نوآوری ها و نواندیشی های ناسیونالیست هائی مانند: ناپلئون بناپارت، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، اسلوبودان میلوشوویچ، صدام حسین و .......... را به ما یاد بدهید! ********** دوست گرامی، بابک بخت آور، شما می گوئید: ( .......... کشورهای اسیر دیکتاتوری نظیر ایران و روسیه و چین اگر تجزیه شوند بیشتر به گلوبالیزم و صلح و ثبات جهانی کمک خواهد شد .......... ) دوست گرامی، البته روسیه و چین را نمی توان کشورهائی گرفتار رژیم های دیکتاتوری نامید اما راهکار شما اگر این است که مردم کشورهای گرفتار دیکتاتوری با تجزیه آن کشورها به مردم سالاری برسند راهکار بهتر این است که با نابودی رژیم های دیکتاتوری مردم آن سرزمین ها به مردم سالاری برسند. برای نمونه زمانی در فیلیپین دیکتاتوری به نام فردیناند مارکوس فرمانروائی می کرد و گروه هائی در بخشی از فیلیپین به نام ( میندانائو ) در آن زمان خواستار تجزیه از فیلیپین برای رهائی از دیکتاتوری فریدیناند مارکوس بودند اما پس از آن که بانوئی دلاور به نام ( کورازون آکینو ) با برپائی انقلابی در فیلیپین رژیم دیکتاتوری فردیناند مارکوس را سرنگون کرد و مردم فیلیپین دیدند که خانم کورازون آکینو مانند فردیناند مارکوس دیکتاتور و زورگو و ستمگر نیست چیزی به نام جدائی خواهی در میندانائو هم از میان رفت!
نوشته شده توسط: Anonymous

شما هم داريد اشتباه سبزها را مرتکب مي شيد. مطمئن باشيد اين رفراندم انجام نميشه و اگر بشه رأي نمي يا ره. چهار تا تشکل راه انداختيد فکر مي کنيد توده مردم دنبال شما راه مي افتدند؟.
ببينم اگر مستقل شديد ميليونها ترک زبان غير ساکن در آذربايجان (تهران، قم،‌اصفهان، شيراز، مشهد،‌ ...) چه کار کنند؟ در فرهنگ فارس مستحيل بشند و تمام؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

یاشا بابک بی بگذار این چند یادگار ریش سفید با تکرار آرزوهای بر باد رفته در دنیای خیالاتی خودشان بعد از مسلح کردن پاسداران به سلاحهای سنگین و لو دادن اقلیت وپیکار ورزمندگان و ... و بخون کشیدن خلق مسلمانیها با اخبار نفوزیهایشان و خفیه نویسیشان در .... نسل ما را بیشر با ترفندهای کهنه آسوده خیال کنند تا باب تفنن چند سطری بنویسیم تاا ایکی جوت بیر تک کمونیست کلنی باخود کلنجار روند وحرفی برای هم داشته باشند وهر روز با نامهای جعلی دموکراتتر شوند شفایشان داده باد

نوشته شده توسط: Anonymous

منتظر اقدام شما هستم منتظر تعهد همکارم به حرفه خود ببینیم و تعریف کنیم