Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

زمانی که خصلت پان ترکیسم بجنبد فقط زندانی هایی که برای تحریک مردم جهت موج سواری مهم هستند مورد بحث قرار میگیرند. چون هیچکونه صداقت و نیت نیک در افراد نژاد پرست نیست بنابراین پشتیبانی جعلی از زندانیان هم مثل زبان مادری بهانه ای بیش نیست آقایان از پشت میز های کامپیوتر بلند شده و بیایید در گرمای ۴۰ درجه آجر مدرسه زبان مادری را بچینیم.هروقت کشورهای ترکیه و عراق و سوریه همزمان رفراندوم بگذارند و تکلیف خود را با اقوام روشن کنند شما هم هر ادعای تاریخی و غیره داری در مجامع بین المللی مطرح کنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

وقتی خصلت "ضد حقوق بشری" بجنبد خصلت تفکر وتحقیق هم از کار میافتد:
این شخص که ، حکم زندان 13 ساله ی یک جوان بیگناه را رها کرده و به نویسنده ی معترض به حکم چسبیده ، چرا که نویسنده را " پان ترکیست" می بیند، حتی معنی لغات را هم گم کرده است.
1- به فرض حسن راشدی پان ترکیست است، باشد، مگر حق ندارد به یک حکم ظالمانه اعتراض کند؟ و نوشته اش منتشر شود.
این شخص خوشحال از 13 سال زندان یک جوان، ناراحت است که نوشته حسن راشدی منتشر شده و از این جوان دفاع شده است. میخواهد آزادی بیان نباشد. او به پان ترکیست آزادی بیان نمی دهد ولی در مقابل"پان ایرانیست"سکوت میکند.

2- چون خصلت ضد حقوق بشری گل کرده حتی از مشاهده ی معنی یک لغت راحت و ساده هم فرار میکند، و
فرق بین« شاگرد şagird» و «شایئرد şayırd » را نمی بیند و زحمت مراجعه به لغت نامه را هم بخود نمی دهد. آنچه نمی گویند şayırd است نه شاگرد.

darğa/darqa şagird کسی که شاگرد داروغه است، میخواهد چیزی بیاموزذ.
darğa/darqa şayırd کسی که شغل مشخصی ندارد.
این دو را نباید یکی گرفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

نگارنده این متن هیچگونه مخالفتی با هیچ ستاره ای ندارد ولی با صاحب ستاره
و طرزتفکرو پنهان شده در پشت هر ستاره ای با هررنگی سیاه و سفید ، سرخ و ابی
حرفها دارد . یک نمونه اش فجایع ای که چین با آن پنچ ستاره سرخش در باره ملل خود انجام میدهد مورداعتراض دنیا است
گویند در دادگاهی قلم قاضی بزمین افتاد ! متهم گفت :قاضی کلنگت افتاد
قاضی گقت :ابله ! این قلم است نه کلنگ . متهم گفت : ولی شما باهمین "قلم" خانه مرا ویران کردی !! حال ستاره غصبی ما با همین کلنگ و ستاره غصبی و اسم غصبی
برای خاطر یک لقمه بقول خودش نان بربری و سنگک درباره زبان با حدادعدل ها
درتهمت زدن و پرونده ساختن هم دست با علوی ها و نوشته هایش هم ردیف "سایت آزری ها" مشغول ویران کردن خانه اتحاد مردم است . ایمان راسخ دارم بجایی نخواهد رسید.حتی اگر " از خدایش طلب کمک کند ویا از همفکرانش . "

نوشته شده توسط: تبریزی

خبر تازه: خانم مریم محمدی خواهر خانم پروین محمدی بازداشت و به زندان اوین فرستاده شد

https://www.kampain.info/archive/34976.htm

عموم اقوام و گروه های جمعیتی ایرانی دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند
نوشته شده توسط: Anonymous

نگاهی به نوشته دکتر مازیار اشرفیان بناب در ایران گلوبال دوشنبه, ژوئن 27, 2016 - 19:47
https://iranglobal.info/node/55458

در پایان و بطور خلاصه اعتقاد بنده اینست که عموم ما ایرانیان از اعقاب آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است.
بهره برداری پان ترک ها از هر حرفی که ایرانیان را زیر سوال ببرد چیز تازه ای نیست

معنی دیگر آریائی یعنی بیضه...
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـــلار...
آقا و یاخانم و کاربر گرامی نژاد آریایی....
آیا شما واقعآ به این برنامه خوب تماشا کردید و بحث علمی این افراد را دنبال کردید؟. اجازه بدهید این بحث را برایتان خلاصه بکنم.
1- ما نژادی به نام آریائی نداریم.
2- تمام انسان ها از نظر ژنتیکی 99.9 درصد باهم مشترک هستند.
3- کلمه آریا که اول در کتاب های هندو ها ظاهر شده معنی زبانی داشت و نه معنی نژادی. این کلمه در طول تاریخ تغیر کرده است.
3- واژه آریا که معنی ( نجیب و نجیب زاده) را از زبان سانسکریت گرفته شده بود بوسیله ویلیام جونز طرح ریزی شد و بعد به وسیله (( یانگ )) از زبان های هند اروپای گرفته میشود.
4- در زمان های قدیم گروه مردمی که « زبان » مشترک داشتند به خود آریائی می گفتند.
5- در اوستا کلمه آریا به معنی (( بیـــــــضـــه )) هم تفسیر شده است.. دقیقه 21:34 ( رضا ضیا ابراهیمی )..
6- اوستا شناس فرانسوی به این

کلمه یک بار (( اروپائی )) داد که بعد وارد زبان انگلیسی شد. اولین ایرانی کلمه آریائی را از زبان اروپائی ها استفاده کرد.
7-این کلمه « آریا » در نیمه آخر قرن 19 از مفهوم زبانی به مفهوم نژادی تبدیل میشود.
8-مفهوم جدید « نژاد آریائی » بوسیله غرب ساخته میشود و در متون های ناسیونالیستی استفاده میگردد.
9- اولین مهاجمان و مهاجرین مردمانی که بعدآ گفته میشود که با زبان های هند اروپائی صحبت میکردند 10-11 هزار سال پیش از شمال شرق روسیه ( خراسان بزرگ )) و اکرائین وارد فلات ایران میشوند.
10- قبل از ورود این مهاجرین , مردمان بومی, ایلامی ها و سایر قبایل در شمال شرق, در این سرزمین زندگی میکردند. تبصره... (( زبان این گروه مردم اکثرآ از نوع زبان التصاقی )) بود...
-- ایلامیان
۲ کاششوها
۳ لولوبیان
۴ گوتی‌ها
۵ ماناییان
۶ کاسپی‌ها
۷ اورارتو
11- تمام مهاجرین و مردمان بومی از نظر فرهنگی و از نظر بیولوژی باهم هیچ شباهتی نداشتند.
نتیــــــجــــه...... زبان به اصطلاح (( فارسی باستان )) و پهلوی هیج ربطی به زبان فارسی ( دری ) امروزی ندارد.
کسانی که خود را تنها بخاطر رسمی بودن زبان فارسی دری در جغرافیای سیاسی ایران امروزی خود را (( صاحب خانه )) می دانند و بقیه را میزبان, لطفآ به این برنامه نگاه بکنند .
سعید یوسف
نوشته شده توسط: Anonymous

عجب اینکه این اقای سعید یوسف خود در دانشگاه استاد ادبیات زبان پارسی است ولی افتخار ایشان مخالفت با مجسمه فردوسی در شهر ایرانی ترک نشین است .به این نتیجه رسیدم که در درون استادان دانشگاه جریان نژاد پرستی تشویق وتبلیغ میشود .
بگذریم که مجسمه کارل مارکس در پارکی در لندن است و در خانه ای که لنین در زوریخ زندگی میکرد مرکزی برای سیاحان است ودر ایران خیابانی بنام اتانول فرانس وجود دارد و میدانی بنام دانته ووووو
ادبیات هر کشوری میتواند جهانی شود اما اگر از منطق استاد دانشگاه حرکت کنیم باید نه مجسمه بلکه هیچ اثر ادبی به زبان دیگری ترجمه نشود .
ایا اتانول فرانس ویا گوته وشکسپیر خود نیازی به داشتن مجسمه وترجمه اثار به زبان دیگری دارند ؟
نه نیاز ی ندارند بلکه این فهم ودرک ونیاز ما از ادبیات است که به انها احترام میگذاریم وبهره می‌بریم.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، کسانی که ترک زبان نیستند و از زبان ترکی سر درنمی آورند که هیچ اما کسانی که ترک زبان هستند می دانند که یکی از دشنام های ترکی "دارگا شاید" است! یکی از کسانی که نمونه اخلاق و ادب و احترام است چون نخواسته است این دشنام را به زبان ترکی به تبریزی بدهد تا کارش به دردسر نکشد به زبان فارسی این دشنام را به تبریزی داده است:

(..... با بهانه کردن نام نویسنده شاگرد داروغه (دارگا شاید) شده حقوق بشری زندانی و نویسنده را پایمال می کند! .....)

جملات شرطی در زبان ترکی
نوشته شده توسط: lachin

ســـالام دوســـلار...
کاربر گرامی امــــید...
من متاسفانه نمی دانم اطلاعات شما در باره زبان ترکی چقدر است. ولی بخاطر تحصیل با یک زبان دیگر, من مجبور شدم با زبان مادریم بیشتر آشنا بشوم.. نوشته بودید که در زبان ترکی جملات شرطی وجود ندارد.. درســـــت بـــــر عـــــکس ...
نه تنها در زبان ترکی جملات شرطی و جود دارد بلکه اگر جملات شرطی از نوع سوم انگلیسی را بکار ببریم تنها با زبان (( تــــورکی )) می توان فهمید. متاسفانه زبان فارسی توانای ترجمه این جملات را ندارد...
1- وجه شرطی... فعلی است که برای انجام یک فعل دیگر شرط و قرار بگیرد..
مثال.. قــــار یـــاغســــــا یــــول باغـــلار... اگر برف ببارد راه می بندد.
استفاده از جملات شرطی انگلیسی...
1-جملات شرطی نوع اول (first conditional)...
ما وقتی از این نوع از جملات شرطی استفاده می کنیم که بخواهیم در مورد چیز هایی که ممکن است در آینده

در آینده اتفاق بیفتند صحبت کنیم.
-If it rains, I won’t go out.... یاغیش یاغسا , چیخ مایا جاغام.........
2-جملات شرطی نوع دوم (second conditional)
از این نوع از جملات شرطی که مربوط به زمان حال می شوند برای چیز هایی که تا حد زیادی غیر ممکن هستند استفاده می کنیم. در این جملات زمان (tense) افعال گذشته است (اگر فعل ما یک فعل بی قاعده باشد از شکل دوم آن یعنی past tense استفاده می کنیم) و در بند نتیجه از would استفاده می کنیم.
--If I knew his name, I would tell you....اونون آدین بیلسئیدیم, سیزه دیَردیم...
3- جملات شرطی نوع سوم (third conditional)
زمان در این نوع از جملات مربوط به گذشته است که برای تصور کردن نتیجه چیزی که در گذشته روی نداده است به کار می رود.
-If I had been you, I would have gone.....یئرینده اولسایدیم, گئتمیش اولاردیم..
آقای امیــــد ... لطفآ این جمله را If I had been you, I would have gone. به فارسی ترجمه بکنید...
دوستان... جا دارد از زنده یاد آقای (( دمن آبی )) دبیر زبان انگلیسی من در دبیرستان امیرخیزی تبریز , بخاطر یاد دادن جملات شرطی انگلیسی که می بایستی با زبان تورکی ترجمه میکرد تا قابل فهم باشد تشکر بکنم..
به غیر از جملات شرطی, ما در زبان تورکی زمان آینده و مضارع شرطی هم داریم..
----مضارع شرطی::::: بیلسم...بیلسن..بیلسه..بیلسک..بیلسز.. بیلسه لر..........
----آینده شرطی:::::::بیله جکسم..بیله جکسن..بیله جکسه..بیله جکسک..بیله جکسز..بیله جکسه لر...
بهترین ها را برایتان آرزومندم . چــــــــوغ ســــــاغ اول....
-
جامعه شناس انقلابی داروینیستی , طبقاتی و تکاملی..
نوشته شده توسط: lachin

ســـلام دوســـلار...
کاربر لاشین و کمونیسم...
درس فارسی چهارم بقرار زیر است...
مـــا مــــا آش داد...
بــابــا آش داد....
آن مــــرد در سبــــد شبــــدر دارد....
شــ (( ش کوچک ))....ش (( ش بزرگ ))..
مشق های امشب را چهار بار تکرار کنید. امتحانات ثلث اول هفته آینده شروع خواهد شد...

وای دده ام , وای ننه ام , اصل 15 قانون اساسی...
نوشته شده توسط: lachin

ســالام دوســـلار...
همانطور که متوجه هستیم این ستاره سرخ تنها با اصل 15 قانون اساسی این همه به لرزه در آمده است. وای به روزی که ملت های ایران سرنوشت خویش را به دست بگیرند...آن وقت وای دده ام وای ننه ام خواهد شد.....

تبریزی و مقابله با آیدیهای موتلفه
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی حالا که مورد خشم و هجوم لشگر آیدی های موتلفه واقع شده اید بشما بگویم که ضعف کارتان دراین است که فقط به یک آیدی کفایت کرده و یکتنه به میدان آمده اید. راه کامروایی این است که مانند حریف لشگری از آیدی های قلابی و دست ساز عدیده فراهم نمایید و انگاه آیدی های موتلفه را با کامنت های جاندار و کوبنده بطور دسته جمعی به مصاف دشمن بفرستید. به این منظور پیشنهاد میکنم از آیدی های با اسامی تاثیرگذار مانند «کازاخ» _ «ماشچی» _ «آقا جیک جیک» و امثالهم استفاده و عملیات شلیک متقابل کامنت را اغاز نمایید.

نوشته شده توسط: تبریزی

با سپاس از دوست گرامی، کاوه جویا که این نوشتار ارزنده را که خانم لیلی حسین زاده نوشته اند به ایران گلوبال فرستاده اند، آری هجدهم تیر و هجدم تیرها را نباید فراموش کرد!

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... نگاه کنید: (..... با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی و تصویب اصل پانزدهم قانون اساسی ما هنوز در انتظار اجرای آن و تحصیل به زبان مادری در کنار زبان رسمی هستیم! .....) پس از گذشت بیش از چهل سال از انتحار اسلامی که نه بلکه انقلاب شکوهمند اسلامی، نظام مطلقه ولایت فقیه هیچ کار بدی نکرده است و سرزمین ایران سرزمین گل و بلبل است و ما تنها در انتظار اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم! (بنازم به این فهم! بنازم به این شعور!)

ای کاش روزی برسد که حرکت ملی آذربایجان، آریاپرستی، پان فارسیسم، پان ترکیسم، پان کردیسم، پان عربیسم و همه پان های رنگارنگ ناسیونالیستی در سرتاسر کره زمین چنان ریشه سوز شوند که هیچ پسماندی از آنها بر جای نماند! (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/57922

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... نوشته است، مانند: "بحران هویت، زبان ترکی و موقعیت گذشته و کنونی آن در ایران" ، "دیلیمیزین ساده قرامری" (گرامر ساده زبان ما) ، "ترکان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آنها در ایران" ، "آیدینلیق" (روشنائی) ، "دیلیمیز، وارلیقیمیز" (زبان ما، هستی ما)

بخشی از نوشته های حسن راشدی در ایران گلوبال: "آذربایجانی ها و انتخابات ریاست جمهوری" حسن راشدی در این نوشتار همه چیز رژیم ولایت فقیه را رها کرده و چسبیده است از اصل پانزدهم قانون اساسی رژیم و آموزش به زبان مادری و این که چرا قومیت های ساكن ایران حق تحصیل به زبان مادری را ندارند!

"فردوسی و تفکر زن ستیزانه و نژادپرستانه او در شاهنامه" حسن راشدی در این نوشتار از فردوسی بدگوئی کرده است، البته با روش پان ترکی!

"آذربایجان تاریخی و محدوده آن از نظر مورخین" حسن راشدی در این نوشتار مانند پان ترک هائی که از جمهوری .....

..... آذربایجان خط می گیرند استان آذربایجان شرقی، استان آذربایجان غربی، استان اردبیل، استان زنجان، استان گیلان، استان همدان، اراک و ..... را بخشی از آذربایجان دانسته است! (البته پس از فلسفه بافی ها و تاریخ تراشی های پان ترکی!)

"فارسی دری، زبان مهاجر یا بومی در ایران؟" حسن راشدی در این نوشتار از زبان فارسی بدگوئی کرده و به ستایش از زبان ترکی پرداخته است، (البته با روش پان ترکی!)

"زبان و فرهنگ در دوره امپراتوری ترکان در ایران" حسن راشدی در این نوشتار سخنان پان ترک های سومرنامه نویس را رونویسی کرده است!

"سکوت رضایت در تأیید نژادپرستی" حسن راشدی در این نوشتار درباره برنامه تلویزیونی: "فتیله" که در آن به ترک ها توهین شد و نشانه های روشنی در دست هستند که خود رژیم آخوندی خط الم شنگه به پا کردن در این باره را به پان ترک ها داد پان نامه نوشته است!

"ترک تحقیر شده یا ترک سرفراز تاریخ" حسن راشدی در این نوشتار نفرت پراکنی ناسیونالیستی، ترک پرستی و فارس ستیزی را تبلیغ می کند!

دوستان گرامی، همچنان که می بینید در سرتاسر گفته ها و نوشته های جناب آقای حسن راشدی پان ترک و پان نامه نویس از هزاران درد و رنجی که مردم گرفتار در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران گرفتار آنها هستند چیزی دیده نمی شود! در نوشته های حسن راشدی حتی یک سطر بدگوئی از رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه دیده نمی شود! در نوشته های حسن راشدی شکنجه و کشتار هزاران تن در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی جائی ندارند!

در نوشته های حسن راشدی پارچه پیچ شدن و به زنجیر کشیده شدن زنان ایرانی با حجاب سیاهی و تباهی جائی ندارند! در نوشته های حسن راشدی تورم تازنده، گرانی های جهشی، کارتن خوابی مردم گرسنه در خیابان ها، زباله گردی، کودکان کار، بازار سیاه، کمبود دارو، کمبود کالا، رسیدن انبوه میلیونی مردم گرسنه ایران به زیر خط فقر، دزدی های بی حساب و کتاب گردانندگان رژیم دوزخی ولایت فقیه با ارقامی نجومی و باورنکردنی جائی ندارند!

آن چه که حسن راشدی می گوید و می نویسد فارس ستیزی، ترک پرستی و نفرت پراکنی ناسیونالیستی بدون حتی یک سطر بدگوئی از رژیم ولایت فقیه است!

و امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا !

و اما اکنون که کسی از سوی رژیم به زندان محکوم شده است حسن راشدی در نوشتاری به نام: "سیزده سال حبس تعزیری برای فعال مدنی - ورزشی" بهانه ای به دست آورده است تا پان نامه ای بنویسد و باز هم در آن به تبلیغ پان ترکیسم و نفرت پراکنی ناسیونالیستی بپردازد!

همان حسن راشدی که درباره محکوم شدن نسرین ستوده به سی و سه سال زندان چیزی نگفت و چیزی ننوشت، همان حسن راشدی که درباره مرگ جگرسوز و دیوانه کننده زهرا نویدپور ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان لال ماند و چیزی نگفت و چیزی ننوشت، همان حسن راشدی که درباره تجاوز و کشته شدن الناز بابازاده ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان چیزی نگفت و چیزی ننوشت، همان حسن راشدی که درباره تجاوز گروهی و تیرباران شدن روح انگیز دهقانی ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان چیزی نگفت و چیزی ننوشت، همان حسن راشدی که درباره زندانی شدن نرگس محمدی ترک نژاد و ترک تبار و ترک زبان چیزی نگفت و چیزی ننوشت، همان حسن راشدی که درباره افشین اسانلوی ترک، شاهرخ زمانی ترک، محمد جراحی ترک ترک چیزی نگفت و چیزی ننوشت ناگهان خبردار شده است که کسی زندانی شده است و با این بهانه آغاز به نفرت پراکنی ناسیونالیستی کرده است!

حسن راشدی دلش برای آن زندانی نسوخته است بلکه آن زندانی بهانه ای برای نفرت پراکنی ناسیونالیستی بدون بدگوئی از هزاران بیدادگری و ددمنشی بی مانند رژیم دوزخی ولایت فقیه است! به این جمله .....
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، نخست سخنان مهرآمیزی را که در این بخش درباره من نوشته شده اند ببینید: (..... موجود راسیست که پشت ستاره سرخ پنهان شده! .....) ، (.....فاشیست دورو! .....) ، (..... موجود بی ارزش استحاله شده و بی هویت! .....) ، (..... چپ قلابی! .....) ، (..... مدعی سیاسی قلابی! .....) ، (..... فنومن حکومتی و فاشیستی! .....) ، (..... همزاد راسیسم و آخوندیسم! .....) ، (..... چشم و گوش حکومت! .....) ، (..... بی سواد! .....) ، (..... اتهام زن! .....) ، (..... دو به هم زن! .....) ، (..... تفرقه افکن! .....) ، (..... شلوغ کار! .....) ، (..... بیرحم! .....) ، (..... یاری کننده به دوام حکومت فاشیستی! .....) ، (..... آدمی دستپاچه که در خدمت حکومت راسیست قرار گرفته! .....) ، (..... غاصب عکس ستاره! .....) ، (..... غاصب نام تبریز! .....) ، (..... بیهوده گو! .....) و .....

این سخنان سرشار از .....

..... مهر و دوستی و ادب و احترام و بزرگواری و منطق و استدلال و متانت و وقار و نجابت مرا به یاد سخن زنده یاد احمد کسروی تبریزی انداخت که گفته بود: (بخوانید و داوری کنید!)

دوستان گرامی، روشن شد که تبریزی آدم بسیار بدی است که اعدام باید گردد! (مرگ بر تبریزی!)

اکنون بیائید باهم به پیشینه درخشان آدم خوبی به نام جناب آقای حسن راشدی نگاه کنیم، حسن راشدی در سال ۱۳۳۳ در روستای زهراکندی در بخش موران در شهرستان گرمی استان اردبیل زاده شد، دبستان را در آنجا به پایان برد و در دبیرستان خواجه نصیر گرمی تا کلاس نهم ماند و سپس به تهران رفت و پس از پایان دبیرستان دانشجوی رشته الکترونیک در دانشگاه های تهران و سپس آمریکا شده و سرانجام مهندس الکترونیک شد، البته هیچ کوششی برای پیکار با رژیم پهلوی حتی به اندازه نوک سوزن در کارنامه حسن راشدی دیده نمی شود و این که حسن راشدی با کدام پول به آمریکا رفته و در آنجا مهندس الکترونیک شده است نیز روشن نیست!

حسن راشدی با آن که مهندس الکترونیک بود اما رشته الکترونیک را رها کرد و در زمینه فرهنگ و ادبیات ترکی آذربایجانی به کار پرداخت، (البته فرهنگ و ادبیات ترکی از گونه پان ترکی!)

پس از انتحار اسلامی و جایگزین شدن دوزخ آخوندی به جای زندان آریامهری حسن راشدی در تهران و در خیابان دمشق به یک گروه پان ترک به نام: "انجمن آذربایجان" پیوست، یکی از گردانندگان این گروه پان ترک پزشکی بود که هم پدرش و هم خودش از هواداران دوآتشه اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بودند و این پزشک رئیس بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی بود که در آنجا مبارزانی را که گلوله می خوردند درمان می کرد تا ساواکی ها با شکنجه از آنها بازجوئی کنند! پس از انتحار اسلامی این پزشک آریاپرست و شاهدوست دوآتشه ناگهان پان ترک از آب درآمد و نشریه ای به نام: "وارلیق" را منتشر کرد! (به این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/38199

کاری که حسن راشدی پس از انتحار اسلامی تا سال ۱۳۷۲ انجام داد نوشتن نوشته های پان ترکی در نشریه وارلیق و نشریه های پان ترک دیگر و نوشتن نوشته های آخوندپسند در نشریه های هوادار رژیم ولایت فقیه مانند فروغ آزادی، امید زنجان، نوید آذربایجان و ..... بوده است! در همان سال هائی که رژیم ولایت فقیه هزاران تن را دستگیر کرد و به زنجیر کشید و تیرباران کرد و کشت و کوبید و له کرد حسن راشدی لام تا کام خاموش ماند و حتی یک سطر نیز درباره این ددمنشی ها و بیدادگری ها ننوشت و با زبان بی زبانی گفت: "من چه کنم؟ به من چه!"

حسن راشدی در سال ۱۳۷۲ به گروه پان ترک دیگری به نام: "چیچکلر قورولوشو" (سازمان شکوفه ها) پیوست و تا سال ۱۳۸۵ کار حسن راشدی تبلیغ پان ترکیسم در شهرهای گوناگون بود، این که حسن راشدی هزینه کارهایش را چگونه به دست می آورد هنوز روشن نیست! آیا از رژیم باکو پول می گرفت؟ آیا از رژیم ترکیه پول می گرفت؟ آیا از رژیم دوزخی ولایت فقیه پول می گرفت تا با تبلیغ پان ترکیسم ددمنشی های رژیم آخوندی در میان ترک های ایران کمرنگ شوند؟ این چیزها هنوز روشن نیستند اما یک چیز بی چون و چراست و آن این است که در همه این سال ها حسن راشدی هرگز بر ضد رژیم دوزخی ولایت فقیه نه چیزی گفت و نه چیزی نوشت!

حسن راشدی در تیرماه سال ۱۳۸۵ پس از اعتراض ترک زبان ها به توهین روزنامه ایران به ترک ها سه ماه در زندان اوین زندانی شد، یک بار نیز حسن راشدی در بیستم شهریورماه سال ۱۳۸۷ در یک مهمانی افطار به همراه هجده تن بازداشت شد و دو ماه در زندان اوین زندانی شد، البته این که این زندانی شدن ها را خود رژیم برنامه ریزی می کرد تا حسن راشدی پیشینه درخشان مبارزاتی برای خودش بتراشد روشن نیست!

حسن راشدی به جز نوشته های پان ترکی چند کتاب پان ترکی نیز .....
طالبان ها , داعشی ها حرکت اصلی مشروطه در ایران بودند...
نوشته شده توسط: lachin

ســـلام دوســــلار...
آقا و یا خانم Anonymous..
عجب سفره آماده ای از طرف « لر ها » در زمان مشروطیّت بود که ملت تبریز بعد از یک سال تحریم از طرف دولت مرکزی , رو به دشت و بیابان می گذاشتند تا علف هرزه بخورند ولی آتش انقلاب مشروطیّت خاموش نشود...یکی از کاربران بازنشسته ایران گلوبال به اسم اقای کرمی , ادعا میکرد که حرکت اصلی مشروطه را (( بختیاری ها )) ایجاد کردند...خلاصه ما منتظریم که داعشی ها, طالبان ها , چچن ها, و ....از این ادعا ها بکنند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پدیده ی " چپ قلابی" به مانند دیگر مدعیان سیاسی قلابی، در سایتها و فضای سیاسی ، فنومنی "حکومتی و فاشیستی" ست، که همزاد راسیسم است. و آخوندیسم.
حکومت افرادی را به سایتها و فضای سیاسی فرستاده که همواره نقش "چشم و گوش" او را بازی میکنند. مشخصه ی اینان " بیسوادی، اتهام زنی، توهین، دوبهمزنی و تفرقه افکنی و شلوغ کاری و قساوت و بیرحمی ست، تا بین ستمکشان " و معترضان به حکومت، دوستی و همرایی و همبستگی" بوجود نیاید.، و بدین طریق به دوام حکومت فاشیستی یاری میکنند.
پدیده ی تازه ای نیست، از وقتی که انترنت راه افتاده این افراد نیز مشغول خدمتگزاری و تفرقه افکنی هستند.

از سوی دیگر بخشی از اینان
خیلی شسته و رفته و مودبانه کار خود را پیش می برند و مشغول شناسایی فعالین و نویسندگان معترض اند و آگاهی های شخصی از آنان جمع آوری کرده و به اربابان خود میدهند. شیوه اینان نزدیک کردن خود به فعالین است. و کسب اطلاعات از فعالیت آنها به طرق غیر مستقیم . اینان هم چشم وگوش سایت ها هستند و مرتباً حرکات را زیر نظر دارند.
معمولاً فعالیت فاشستی این افراد برای مسئولین سایتها شناخته شده است.
---
و اما به این آدمی که از 13 سال زندان و تباهی عمر یک جوان بیگناه ، که در واقع جرمی مرتکب نشده، و نهایتاً دوتا شعار داده ، خم به ابرو نمیاورد و با اتهام " پان و پان نامه نویسی" به نویسنده ایکه تنها از حقوق بشری آن جوان دفاع کرده، شادی میکند، و "ستاره ی غصبی" را بالای سرش گذاشته، و با غصب نام " تبریز" مدام در سایت به این و آن توهین کرده و اتهام میزند، و به ریش همه می خندد، چه باید گفت، که چنین دستپاچه عملاً در خدمت حکومت راسیست قرار گرفته است، و با بهانه کردن نام نویسنده، شاگرد داروغه شده، حقوق بشری زندانی و نویسنده را پایمال میکند؟

میگویم: برو بنشین حقوق بشر را درک کن، از عکس ستاره غصبی ، نام غصبی شهر، چیزی گیرت نمیاید.
13 سال حبس تعزیری برای فعال مدنی - ورزشی ؟!
نوشته شده توسط: آشچی

جوان مردم را گرفته اند و به خاطر چند شعار 13 سال قرار است زندان برود و جوانی اش تباه شود، آن وقت این موجود راسیست که پشت آن ستاره سرخ پنهان شده به اسم نویسنده مقاله گیر داده! من به جای این موجود از مادر این جوان خجالت کشیدم. فاشیست دورویی که از فرط تعصب کارش سره نویسی شده ولی ادعای چپ گرایی می کند... در صورت انقلاب دموکراتیک در ایران، برای شکنجه گر بسیجی و پاسدار عفو وجود دارد ولی یرای امثال این موجودات وجود ندارد. مردم آذربایجان با هر درجه ای از موافقت یا مخالفت با ناسیونالیستهای آذربایجان هرگز چنین رفتاری با یکی از فرزندانشان را تصویب نمی کنند. ...

نوشته شده توسط: تبریزی

لینک زیر نشانی تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران است

http://www.etehad-e.com

نوشتار خانم پروین محمدی که دوست گرامی ما کاوه جویا آن را به ایران گلوبال فرستاده اند در لینک زیر است

http://www.etehad-e.com/1398/04/14/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D9%8…

نوشته شده توسط: Anonymous

از لاشین ضد کمونیست، باید پرسید چه سابقه مبارزاتی، میان سنین 70-20 سالگی، علیه نظام شاه و شیخ و خلخالی و ملاحسنی و خامنه ای و آخوندها، داشته ؟ !
کسیکه دولت آرمانی آینده اش ،برای آذری ها، ممالک محروسه و ملوک الطوایفی قاجار و فئودالیسم قرون وسطایی است، چه شناختی از سوسیالیسم و سکولاریسم و دمکراسی و فدرالیسم میتواند داشته باشد؟
کسیکه مبلغ نظام سرمایه داری و لیبرالیسم چپاولگر امریکاست، و قهرمانان سیاسی اش، اردغان و چنگیز و علی اووف و نظربایف و .. باشند، چه سواد اجتماعی سیاسی انسانی میتواند داشته باشد ؟ !
سوسیالیست ها همیشه تاکید کرده اند که افرد ضد کمونیست، از ارتجاعی ترین بی سواد ترین، و نادان ترین دهن چاک ترین ، شخصیتهای ضد بشری هستند ، که به استثمارگران جوامع طبقاتی ، سواری میدهند و خدمت میکنند، و یا با کمونیستها برخورد شخصی می نمایند، تا ترور شخصیت از نوع ترکی مغولی آن بکنند.

سالام دوسلار
نوشته شده توسط: Anonymous

آنان که ره پان گزیدند همه
در آخر راه جمله ... همه
از هر چه دروغ و جعل و حرف تکراری
این کاربران ما بریدند همه

نوشته شده توسط: Anonymous

سکوت تجزیه طلبان آذری، در مورد میزگرد و بحث ،رسانه "بی بی سی" در باره نژاد آریایی در این سایت ، قابل توجه است. پان ترک که جتی نام ایران و کشور ایران و مردم ایران و زبان پارسی ایرانیان و نژاد آریا و تمدن و فرهنگ ایرانی را غرض ورزانه و موذیانه ... در این سایت مدام انکار میکرد، و تاریخ ایران را ساخته انگلیس و اسرائیل و رضا شاه تبلیغ می نماید ،اکنون سکوت مرگ آور نموده، و هیچ عکس العملی در مورد این ویدیو و بحث علمی ، نشان نمیدهد. البته هدف تجزیه طلبان پان ترک ضد ایرانی از این دروغ و انکار، زمینه چینی برای شعار جدایی است ، چون بقول نیچه، کسی که خودش فاقد تاریخ و فرهنگ و تمدن و الفبا باشد، به انکار فرهنگ و تمدن و تاریخ دیگران می پردازد ، چون دچار عقده و حسادت و کینه و بی هویتی و بی وطنی است؛ مثلا در این سایت بزبان پارسی مینویسد ولی به آن و مردم ایران توهین میکند و حسادت می ورزد

کمونست ها, کدخدای دهات جهل و جهالت
نوشته شده توسط: lachin

ســـلام دوســـــلار...
در پاسخ به سروده حکیم عمر خیام تبریزی...
آنـــان کـــه بـــا درفـــــش قــــرمــــز ره ســوسیـــا لیــــسم شـــدنــــد...
عجــــبـا !! زیـــن هــــمه از عــــقل و شعـــــــور جــــدا شـــدنـــد....
هـــی بگفتـــــــند از کمــــونیســـم و از عــــالــــم تـــک میـــهنی ....
گـــــر چـــه خوانــــــدنـــد در حـــــــمام , هـــمه خــوش صــــــدا شــــدنــــد....
چــــون نــــوشتند لینـــــک هـــای مـــکـــرر از انــــگلس و مـــارکــــس...
در دهـــات جهـــــل و جهـــــالت , کمــــونیست هـــا کــــد خــــــدا شــــدنـــد......
خدایا هیچ بشری را به هیچ راهی هدایت نفرما !چون بشر هم عقل دارد و هم شعور و را ه خودش بهتر از تو پیدا خواهد کرد و به تو هم احتیاجی نیست...

نوشته شده توسط: Anonymous

4) و شاید مهمترین نکته اینه که مگر می شود به زبانی ایراد گرفت که پیشینه درخشانی در ادبیات جهان دارد و برخی از مهمترین آثار ادبی کلاسیک جهان به فارسی است. شاید شما پانترک ها نمی دانید که سلطان طغرل، در پیش لشکرش بیت هایی از شاهنامه را می خوانده (به نقل از تاریخ جهانگشای جوینی) یا شاهنامه تهماسبی و بایسنقری که از میراث های کتابت جهان هستند در دوران پادشاهان تیموری و صفوی نگاشته شده اند، یا که فراموش کرده اید که گفتن شعر به زبان فارسی، یکی از افتخارات پادشاهان عثمانی بوده، و یا سلسله های ترکنژاد، بیش از همه در گسترش زبان فارسی کوشیده اند و همواره بدین امر بالیده اند... از تاثیر زبان فارسی در خاورمیانه و کشورهای مسلمان که نیازی به گفتن بیشتر ندارد، بگذریم، بازتاب ادبیات فارسی بر ادبیات و اندیشمندان جهان مانند گوته، نیچه، ژوکوفسکی، ویکتور هوگو، هاینریش هاینه، فرانسوا کوپه نیز برکسی پوشیده نیست

اگر خواستید بگویید تا ساعت ها در آن باره بنویسم... همه این ها به کنار، شما چجور رویتان می شه در مورد زبان فارسی اندک اتهامی بزنید، در حالی که اگر نمونه ماندگار و ارزشمندی به ترکی از شما بخواهیم، جز "دده قورقود" که آن هم در سده 15 میلادی نوشته شده است (در کهن ترین حالت، روایت هایش از سده 13 هستند!)، حرفی برای گفتن ندارید! بجای قمپز در کردن، فرافکنی و زدن طبل توخالی، از هم اکنون دست به کار پژوهش و کار جانفرسای شبانه روزی شوید تا شاید برای نوه هایتان، یک اثر در اندازه یکی از صدها اثر ادبی فارسی به یادگار بگذارید و آن گاه تازه آغاز به شاخ و شانه کشیدن، خودنمایی و قیافه گرفتن برای فرهنگ های تازه به دوران رسیده تر کنید! کاری که البته پسندیده نیست (و ما با شما و دیگران نکرده ایم)، ولی شما هنوز آغاز نکرده، به آن لاف ها و گزافه ها می زنید! البته اگر تا آن زمان، شمع خودنمایی های شما با نسیم روزگار خاموش نشود. باز هم تاکید می کنم که مهمان نوازی، احترام به دیگر اقوام و فرهنگ ها و آرزوی بهره مندی آنها، بخشی از فرهنگ ایرانی هایی مانند ما و شماست، ولی توهین های سخیف و بی پایه، تنش آفرین و خودزنانه را نمی توان بی پاسخ گذاشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

2) اگر کاستی بخواهید برای زبانی بیابید باید آن را در دستور زبان بجویید، برای نمونه زبان ترکی بخاطر ماهیت "آگلوتینیتیو"ی که دارد، توانایی ساخت شرطی جملات را ندارد و ناچار است از قیدهای فارسی مانند "چونکه، هرچند، هرگاه، نه اینکه .... "بهره ببرد و همچنین برای ساخت ترکیبات هم ناچار از به کار بردن حروف ربط و اضافه فارسی مانند "یا"، "و"، "اگر"... است.
3) این 75% ریشه عربی رو دیگه از کجاتون در آوردید؟؟! پژوهشگران که برخلاف شما از روی برافروختگی احساسات، اظهار نظر نمی کنند با بررسی دقیق آماری، درصد واژگان عربی واژه نامه دهخدا را 40% ارزیابی کرده اند. حتما می دانید که دهخدا در دوران قاجار و اوایل پهلوی می زیسته و در آن دوره (اواخر قاجار) زبان فارسی به بیشترین حد تکلف و عربی زدگی در تاریخ خود رسیده بوده و هنوز پالایش ها، واژه سازی ها و ساده سازی های دوران بعدی و فرهنگستان زبان فارسی تاثیرش را بر

واژه نامه دهخدا نگذاشته بود. ایکاش در مقام مقایسه، اندکی هم به واژه سازی و تاثیر فرهنگستان زبان ترکی در زمان آتاتورک مراجعه کنید. در همان دوران همزمان با دهخدا، زبان ترکی هنوز آکنده از واژه های فارسی بوده و نه تنها بسیاری لغات عربی را از فارسی به خود گرفته، بلکه واژگان فارسی فراوانی هم داشته که هنوز هم ردپای آن باقیست. یک جستجوی ساده درباره زبان فارسی نزد امپراتوری عثمانی بکنید تا به عمق ماجرا پی ببرید. شما دیگه چرا با این وضعتون؟!! گرچه باز هم تاکید می کنم که این عیبی برای ترکی یا فارسی نیست و درصد وام واژه ها در همه ی زبان های جهان وجود دارد و برای نمونه، در زبان انگلیسی تنها 30 % واژه ها ریشه ژرمن (انگلیسی) دارند. برای دانستن بیشتر (چون می دونم کلا اهل پژوهش و مطالعه نیستید! :) درصد ریشه واژه ها در زبان انگلیسی: فرانسوی 29%، لاتین 29%، ژرمن 26%، یونانی 6%، دیگر 10%.
نکته ی دیگر 3آ) درباره واژه نامه و ارجاعات دهخدا این که ریشه یابی ایشان و دیگر بزرگانی مانند دکتر معین در زمانی انجام شده است که هنوز زبان های باستانی ایرانی چندان شناخته نشده بودند و خواندن متون ایرانی پیش از اسلام، هنوز فراگیر نشده بود و ایشان از ریشه شناسی مدرن بی خبر بوده اند (چون هنوز به وجود نیامده بود!) و در نتیجه ایشان به ریشه شناسی سنتی مراجعه می کردند که در زمینه ریشه شناسی، سوگیری داشته است (یا در بهترین حالت ناکافی بوده است). برای نمونه امروزه می دانیم که تاثیر واژگانی عربی بر فارسی در سه گروه واژگانی دسته بندی می شود 1) واژه های عربی 2) معرب 3) مستعرب. دسته نخست که مشخص است و بحثی در آن نیست و ما هم می پذیریم. ولی دسته ی دوم واژه هایی هستند که از ریشه فارسی و پهلوی وارد عربی شده اند و به فارسی بازگشته اند، ولی از آن جا که زبان عربی (بر خلاف فارسی) ساختار و ظاهر واژه های بیگانه را تغییر می دهد و با جانشین کردن واکه ها، حروف و صداها، واژه اصلی را به ساخت زبانی خودش در می آورد، کمتر کسی به ریشه عربی آن ها شک می کند و اصولا پیگیری و تشخیص چنین ریشه هایی نیز دشوار است. مگر اینکه بتوان به اسناد تاریخی مراجعه کرد. امروزه به کمک متون پهلوی بسیاری از این واژه ها شناسایی شده و ریشه ایرانی آن ها بدست آمده است. برای نمونه "رواگ" پهلوی، به شکل رواج وارد عربی شده و از آن رایج، ترویج و ... ساخته شده و وارد فارسی شده است. از "خراگ" پهلوی، خراج ساخته شده و بر اساس آن، خرج، مخرج... ساخته شده است. از اندازه فارسی، هندسه، مهندس ... ساخته شده است.... کلا یکی از قاعده ها اینست که حرف "ج" یا "ق" در پایان بسیاری از واژه های عربی، باقی مانده "گ" پهلوی است مانند برنامج (برنامک)، نامج (نامگ)، طازج (تازگ)، خندق (کندک).... که در فارسی به "ه" تبدیل شده اند: برنامه، نامه، تازه، خواننده، بنده.... که شما در یک جهش عجیب آن ها را ترکی دانستید!! )، جدا از این ها، بسیاری واژگان ساده ی عربی هم (که در احکام دینی، وقفهی و حقوق به کار می روند) در واقع فارسی هستند و در آن ها قلب صورت گرفته است: نور، دین، ازل، جنحه (از گناه)، برقه (از پرده)، بیعانه (از بیانه).... که برخی از آن ها (3 هزار واژه) در کتاب «الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه» گردآوری شده است. حتی قرآن هم که آن را عربی صریح می دانند خالص نیست (همچون هر اثر زبانی دیگری) و بیش از صد واژه فارسی در آن یافت می شود. پس در کل، درصد واژه های غیر ایرانی زبان فارسی کنونی، بسیار کمتر از 40% است (که بر اساس کاربرد می تواند اندکی بالاتر (حقوق یا فقه اسلامی...) یا بسیار پایین تر (گفتگوهای روزانه یا ترجمه های دانش های نوین و ...) باشد). که پژوهش های آماری و میدانی نیز آن را تصدیق می کند..... بگذریم......
نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ به yenilik که بدون داشتن کمترین پیش نیازهای زبان شناسی، واژه های فارسی رو یکسره مصادره کردند، رفت...! باید چند اشتباه اساسی شان را گوشزد کرد: 1 بسیاری از واژه های فارسی که آن ها را ترکی دانسته اید، هم، ریشه آشکار فارسی دارند و هم در متن های کهن فارسی و پهلوی نگاشته شده اند (خوشبختانه اسناد ادبی فارسی راه را بر هرگونه جعل زبانی می بندد): شماری از دستبردهای شما: "خانه" که آشکارا فارسی است و واژه های همریشه آن مانند خاندان، خانواده ... همه فارسی هستند. این واژه در نوشته های پهلوی پیش از اسلام با دیسه ی "خانگ" ثبت شده است. برای افزایش آگاهی تان بگویم که هر واژه ی فارسی که آخر آن "ه" دارد، در زبان پهلوی با حرف "گ" وجود داشته است و نشانه ی آشکار آن نیز اینست که در هنگام افزودن حروف صدادار مانند "ی ناشناس" و یا "ی صفت ساز"، دوباره واک "گ" نمایان می شود. مانند خانگی، بندگی، دیرینگی،

مادینگی،... واژه ی "پایاپای" که دیگر نیازی به توضیح ندارد و معنای لغوی آن چنین است: پا به پا! با این توضیح که واژه ی پا در متون اولیه فارسی، و نیز نوشتار پارسیگ ساسانی به دیسه "پای" و در متن های پهلوی اشکانی به دیسه "پاد" نوشته و ثبت شده اند. واژه چنگال رو نمی دونم چجوری ترکی کردید! چنگال برگرفته از چنگ است و واژه چنگ، هم به تنهایی و هم در ترکیباتی مانند "چنگ و دندان" و ... بارها در شاهنامه و دیگر آثار فارسی اولیه به کار رفته است. (یعنی پیش از ورود عناصر مهاجم ترکی به فلات ایران و چند سده پیش از ثبت و نگاشته شدن اولین واژه های زبان ترکی). بالش هم که فارسی است و بزرگترین نشانه ی آن هم اینست که با "بالشت" برابر است. این دو، دو کاربرد "بن مضارع+ش / بن مضارع+ ِشت" است که از ساختار "بن+ یشن" پهلوی به یادگار مانده و هنوز یکی از ساختارهای زایای زبان فارسی است و نمونه های آن را در واژه های خورش/ خورشت، گوارش، آمرزش، پوزش ... هم می بینیم. تشک هم فارسی است. برای اندک واژه های ترکی که در فارسی امروز تهران به کار می رود هم برابر هایی فارسی زیادی وجود داشته و دارد. کافیست پایتان را از تهران بیرون بگذارید و به شهرهای دیگر بروید. مردم لر هنوز هم به قاشق می گویند "کمچه"، اجاق را می گویند تنور، برای بشقاب هم در زبان فارسی واژه گرده وجود داشته و هنوز هم برخی جاها به کار می رود، همچنین دیس، دری (برای بشقاب بزرگ)، دیگ، تنگیره و پاتیل هم برای قابلمه، دیگر واژه های فارسی هستند که ویژه ی آشپرخانه بوده اند. شما که فکر نمی کنید که مردمی که صاحب شهر و تمدن بوده اند، واژه هایی برای آنچه به کار می بردند نداشته اند! تا مهاجمانی صحرانشین از مغولستان بیایند و آداب شهری گیری را به آن ها بیاموزانند؟!! نهایت حرف شما اینست که شاید ده ها واژه ترکی در فارسی باشد مانند قاچاق، اتو، قاشق و بشقاب... خوب شما با شش هزار واژه فارسی در ترکی استانبولی چه می کنید؟!! شما دیگه چرا؟! گرچه به نظر زبان شناسان وام واژه ها تنها نشان دهنده مبادلات زبانی میان فرهنگ هاست نه چیز دیگر و در همه زبان های جهان وجود دارد....
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، نویسنده این پان نامه آقای حسن راشدی است که نام ایشان در کادر نام نویسنده نوشته نشده است! فهرست نوشته های جناب آقای حسن راشدی پان نامه نویس در تارنمای ایران گلوبال

http://iranglobal.info/taxonomy/term/1613

نوشته شده توسط: تبریزی

سازمان جهانی عفو بین الملل خواستار آزادی نویسندگان نشریه سوسیالیستی "گام" شد

https://www.hra-news.org/statements/a-400

نوشته شده توسط: تبریزی

صدها تن خواستار آزادی دو تن از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر شدند + نام ها

https://www.hra-news.org/letters/a-731

کیوان
نوشته شده توسط: Anonymous

شما حتما درست میگوئید پس بشینید تا اقا بگویند
من اشتباه کرده ام وتشریف بیاورید تا همه امور را تقدیم شما بکنیم .شما فقط قصدتان این بوده که به کردها بگویید تجزیه طلب.اخر چه چیزی را شما میبینید
که بقیه کور یا کر هستند..این رژیم برای کوچکترین کاری که حتی رنگ وبوی سیاسی ندارد مخالف است.
سران سپاه انچنان تشنه ولایت وحتی جنگ هستند که
اصلا هیچ چیزی رانمیبینند.رژیمی که با قهرنمیرودمگر
مغز خر خورده با انتخابات برود.خود انتخابات هم میسر نیست.چگونه باید این انتخابات کلید بخورد؟
شمااگر انتخابات هم میسر شودمیگوئید بیمه وکار وحضور زنان بیشتر در مجلس وکاهش گرانی کافی است.وبقیه امور وبدبختی ها خطرناک هستند وفعلا
مصلحت نیست حقوق زیاد شود وهمین کاهش گرانی
کافی است.همه دوست دارند ویرانی نشود واسیبی به
چیزی وارد شود .ولی امکان ان نیست.

دسته گل فرستادن برای خود از طریق آیدی سازی!
نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه کسی چون همزبان ندارد باخودش درد دل کند چیز خیلی عجیبی نیست و ضرری هم برای دیگران ندارد. اما اینکه کسی با آیدی های مختلف به صفحه کامنت یک وبسایت می اید و باخودش حرف میزند و برای خودش کارت افرین و دسته گل هم میفرستد و خودش را بخاطر نوشتجاتش تحسین میکند! نه فقط عجیب است بلکه خبر از معضلات ناهنجار روحی میدهد! از نظر فردی شاید این گفت و گوی آیدی های محتلف یک شخص موجب خنده و حتا دلسوزی برای این شخص تنهای محتاج تحسین و تایید باشد اما از نظر جمعی چون وقت و انرژی خوانندگان را بخاطر ارضاء عقده خودشیفتگی یک نفر ضایع میکند عملی زشت و نفرت انگیز است.

كسي از تظاهرات در تبرير خبري دارد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سال ۸۸ تبریز ساکت بود و میبینیم که هنوز در ایرانگلوبال هستند نژادپرستانی که زخم کهریزک را مرتب نمک میپاشند و اما تظاهرات که اسم بردید عده ای مثل ورزشگاه تبریز مسابقه فوتبال دارند شعار میدهند به هرحال این شعارها در جهت رهایی از رژیم اسلامی نیست بلکه عده ای تحریک شده و تحریک کنندگان فکر میکنند که الان وقتش رسیده که از بهانه زبان مادری استفاده و یواش یواش اوضاع را به نفع خود پیش ببرند. مشروطه را هم لرها حرکت اصلی را کردند بعد دیگران سر سفره آماده نشستند. بهرحال وضع کنونی با سال ۵۷ فرق میکند و هر تظاهراتی به معنی نجات ایران نیست. از سفره آماده هم خبری نیست . مظلوم نمایی هم دیگر جواب گو نخواهد بود و تر و خشک با هم خواهند سوخت چون کینه و انتقام و عدم آگاهی و غرور عقل و هوش را برده.

کسب اعتماد سیاسی
نوشته شده توسط: Anonymous

کسب اعتماد سیاسی از سوی رهبران از نان شب و دین داری واجب تر است .این نه مردم بلکه رهبران بودند که اعتماد مردم را به لجن به سخره و فاجعه کشاندند . اعتماد به شعار های دروغ حکومت اسلامی به ارزانی اب وبرق به رفاه اجتماعی وبه ازادی های مدنی پایانی جز وحشت امروز نداشت . بااین همه مصیبت چرا باید به رهبران حاکم ومحکوم اعتماد کرد ؟ به چه کسانی؟ به مسعود رجوی به فرخ نگهدار. به سید خندان به گروهای تجزیه طلب ؟
ایا این اعتماد کورکورانه هزاران خانواده ایرانی نبود که فرزندان خود را در اختیار دستگاه مخوف منابع رجوی گذاشتند؟
این اعتماد ابلهانه نبود که جوانان این کشور هستی خود را برای ایده ال های موهوم در اختیار سازمانهای چپ قرار دادن و عاقبت از ان جوانان مردانی شکسته وسالخورده و فریب خورده بوجود آوردند ؟
نه اعتماد ، بلکه انچه به ان نیاز است حقیقت گویی است که در این رهبران یافت نمیشود .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تهرانلی عزیز سلاملار . ... نگرانش نباشید سنگگ و بربری خدایش برای ایشان میرساند.

کسی از تظاهرات در تبریز خبری دارد؟ منظر جاوید !
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریز کجا است !؟ شما از زندانیان انجا خبری دارید ؟! عباس لسانی به هشت سال زندان و دوسال تبعید خبری دارید ؟! نه کند همان منطقه ای است که هر از گاهی سر ایران نامیده می شود ؟! شگفت انگیز دنیائی است !

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

yaradiciliq عزیز و سازاخ گرامی

ممنون از بیان نظر شما.
در مورد اعتراض آذربایجان به توهین ها، فکر میکنم کار مثبتی بود.
اینکه ملیت ها در برخی حرکات سراسری چرا حضور چشم گیر نداشتند علت های مختلفی داشته است. و نه یکی دو تا.
ولی مهم این است که چه کار باید کرد تا « سراسر جامعه» به حرکت دربیاید و بساط فاشیسم مذهبی را برچیند؟
پاسخ من شرکت فعال در « تغییرات بنیادین جامعه » یا " انقلاب دموکراتیک" پیش روست. و دنبال کردن " خواسته های عمومی و منطقه ای".
ببینیم عملاً چه پیش خواهد آمد.

نه به وفاداری
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام _ جناب کریمی آقای وفاداری رانبایدمیگذاشتی به خاکی بزند،
هرچندکه خودشماهم دراین مباحث کمترازایشان نیستی .
بلی ،بحث خوبی میتوانست باشد،اگروفاداری انحرافی نمی رفت.
آزربایجان معلوم است که مغول نیست،خودآقای وفادرای شباهت بیشتری به مغول هادارد،تا آزربایجانی ها.
آزربایجانی هاازاول هم تورک بوده اند،ولی ازگروه تورک جغرافیای آزربایجانی.
همانطورکه تورکمن هاازگروهای تورکمن تورک هاهستند.یاقزاق وازبک وغیر.
برای همه مردم دنیا معلوم است که پایتخت های ایلخانان کرمان ،نیشابور،اصفهان ،ری بوده است واگربعدا هندوهای دری زبان به ایران آمده است دلیل نمیشود،که شماها ازدری زبانهاباشید.
درثانی 65 درصدزبان فارسی عربی است وحدود20 درصداززبان دری نیز تورکی مختلف میباشد.
اگرچنانچه کلماتی یا اعدادی درزبان اروپایی ها شبه دری هست ،این براثراستفاده گروه های مردمی اززبان همدیگراست.
حتی زبان انگلیسی ازلحاظ

قواعد شبیه قواعددستوری تورکی است.
ویادرزبان انگلیسی ازکلمات تورکی ویابرعکس استفاده میشود.
بایدبه آقای وفاداری گفت که جام حسنلو درسولدوز.ومجسمه های شهریئری خیاو همه فرضیه های جعلی استعمارگران ومیسونرهای استعماری غربی راکه بنفع فارس سازی نوشته شده رابرباد داده است.
جناب وفاداری ،مارکوپولو رامیتوان نمایندگان فرهنگسازی استعماری درعصرجدید بود ودانسته اند.
جناب وفاداری ،اکنون محققین، زرشت واوستا وفردوسی وهخامنشی وساسانی رازیرسئوال برده اند.
شمادرگرداب جعلیات فرهنگسازان غربی غوطه ورمیباشید.
یک نگاهی به آیینه انداخته اگر شبه چنگیزرادرآنجاندید،من رامیتوانیدناسزاگویید.
هرچندکه من چنگیزرامردبزرگ میدانم واولین قانون جاری درکشوروجغرافیای ایران یادرجغرافیای مغولی رااز ایشان را میدانم .
زبان فارسی کنونی را زبان انگلیس تحمیل کن دانسته ،و یکی ازعلل عقب ماندگی درعصرمدرنیسم وایران این زبان علیل وعقیم بوده ومیدانم.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی افندی! شما چطور کمونیستی هستی، در مطالبتان به خدا پناه می بری. یا رب العالمین میگوئی؟ میگوئی خدایا همه را به راه چپ هدایت فرما. بعد میگوئی، آمین. یا رب العالمین! آیا از یک کمونیست واقعی این حرفها بعید نیست؟ مارکس کی به خدا اعتقاد داشت؟ مارکس فیلسوف و اندیشمند آلمانی همیشه گفته است مذهب مادر خرافات به مثابه زهر است برای عقل و منطق بشر، و اندیشه انسانرا به پوچی و قهقرا و فالانژیسم هدایت میکند.
مارکس در تمام طول زندگیش علیه دین و مذهب و چاخانهای مذهبی که مملکت را به آن روز انداخته است، مبارزه کرد. مارکس مذهب را به مثابه افیون جامعه میدید. افیونی که با تبلیغات امپریالیستی قرنهاست جهان را اسیر خود ساخته است. او در تمام طول عمرش علیه توهم خدا گرائی، خورافات مذهبی و چاخانهای "پستولاتگرانه" مبارزه کرد.
شما که خود را کمونیست تلقی میکنی به یقین این چیز ها را لازم است بدانی. شما از طرفی

خود را کمونیست معرفی میکنی، از طرف دیگر به خدا پناه برده یا رب العالمین گفته استغاثه میکنید؟ تبریزی افندی، آیا دم خروس را باور کنیم، یا قسم حضرت عباس را؟ نکند حرفهای شما نشئت گرفته از آموزه های گهر بار حضرت خدا بیامرز "ژوبین ارمنی" معروف به منصور حکمت خان است؟
انتخابات ازاد
نوشته شده توسط: Anonymous

با هر نوع انقلاب وجنگ خارجی علیه ایران ،ایران به ازادی ودمکراسی و پیشرفت نخواهد رسید .هرگونه انقلاب و قدرت گیری خارج از انتخابات ازاد باز هم ایران به نوعی استبداد گرفتار خواهد شد .یک نمونه وان سازمان مجاهدین است که بیش از 50 سال است که میکشد و گشته میدهد .اگر این سازمان با زور خارجی به قدرت برسد چه خواهد شد؟ایا سازمان مجاهدین به ازادی حکومت قانون وانتخابات ازاد باور دارد ؟ سازمانهای کرد نیز هدفی جز تجزیه وایجاد دولتی نژادی ودیکتاتوری مانند کردستان عراق ندارند .
با این زمینه های خطرناک فقط باور به انتخابات ازاد تنها گزینه سالم وبی خطر گذر از نظام اسلامی به حکومت انتخابی مردم است.

نوشته شده توسط: سازاخ

عزیز ائلیار، دید افراد از عدالت متفاوت است، مثلا اولویت عدالتخواهی اکثر خانمها در حیطه برابری حقوق زن و مرد می باشد، و یا اولویت چپها، رفاه قشر زحمتکش جامعه می باشد، و در مورد ملتهای ساکن ایران اولویت عدالتخواهی در چهارچوب آموزش بزبان مادری می باشد، و دیگر گروهها هر کدام بدنبال عدالتخواهی خاص خود هستند و حالا سئوال من از شما اینست که با توجه به اینکه آزربایجانیها در تمام مبارازات در ایران پیشتاز حرکت بودند، از مشروطه گرفته تا انقلاب ۵۷ جنگ ایران و عراق، چرا بعد از تظاهرات خرداد ماه ۱۳۸۵ در آزربایجان در اعتراض به کاریکاتور سوسک ( نمنه ) در هیچیک از تظاهرات سرتاسری شما شاهد حضور آزربایجانی ها نیستید، آیا این سکوت نماینگر آمار خاموش آزربایجانی ها نیست؟ که به چه فکر می کنند و چگونه از بازیچه شدن خود را کنار می کشند، ولی اگر اجحافی در حق آزربایجانی ها صورت بگیرد، بلافاصله در صحنه حاظر می شوند.

هر کسی ادامه منحنی آمار ذهنی ملت خاموش آزربایجان را در ذهن خود، بر اساس آرزوهای قلبی خود ترسیم می کند، ولی این واقعیتی است انکار ناپذیر که امروز اولویت آزربایجانی ها منافع ملی آزربایجان و حفظ زبان مادری می باشد، البته در کنار آن مدافع حقوق زحمتکشان و برابری حقوق زن و مرد می باشند، البته در آینده این ملت ترک آزربایجان است که با رای خود نوع سیستم آینده را معین خواهند کرد،
ما همیشه دو سه شاخه ناچیز زودتر روئیده شده بر روی زمین را می بینیم، ولی وقتی بهار فرا رسد تخمهای نشکفته پنهان زیر خاک شکل و رنگ زمین را عوض خواهند کرد.
راه گذر از حاکمیت فاشیسم مذهبی، از انقلاب دموکراتیک میگذرد
نوشته شده توسط: Anonymous

ماهها از اسیدپاشی گذشته الان نویسنده یاد تبعیض افتاده در اصفهان اول بار چند اسیدپاشی شده بود و تجاوز جمعی در عروسی که اقایان پان ترک میگفتند به ما چه در شهر ما تبریز که امن است. یاد شاه عباس صفوی افتادم که از دست عثمانی ها به اصفهان پناه برده بود و برای ازادی تبریز از همین منطقه سپاه جمع اوری کرد و تبریز را از دست ترک های عثمانی ها نجات داد. نویسنده چون صداقت در کارش نیست نوشته هایش همه آلوده هستند و از دل برنمیاید.برای گرم کردن سایت و پر کردن صفحه کامنت ها مناسب است ولی هیچ دردی دوا نمیشود جناب پان ترک . تبعیض را در تبریز خواهی دید.

نوشته شده توسط: تبریزی

آنان که مرید پان و پان نامه شدند / از کرده خود ذلیل و بیچاره شدند / ره زین عمل خویش نبردند به جای / گفتند فسانه ای و دیوانه شدند! (سروده حکیم عمرخیام تبریزی) ***** خدایا همه را به راه چپ هدایت بفرما ! آمین، یا رب العالمین!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Fari Darba
ائلیار عزیز نظرتان درمورد فراخوان جنبش اتحادی پارک لاله طبرزدی ودوستانش چیست؟

- عزیز، طبرزدی و دوستانش، و اخیراً 14 نفر ی که خواهان قانون اساسی جدید اند، و حتی کسان دیگری از این نوع که ممکن است در آینده مطرح بشوند عملاً نشان میدهند که " فعالیت سیاسی" انجام میدهند. حق شان است. بکنند. در عین حال میگویند خواهان حکومت سکولار دموکراتیک هستند. بگویند. « آزادی فعالیت سیاسی و بیان نظر و برنامه» حق همگان است. از این حقوق همگانی لازم است دفاع کرد. اما اینکه یک گروه سیاسی عملاً چه ماهیتی دارد؟ آنرا " پروسه عمل آن گروه" در آینده مشخص میکند. خمینی میگفت یک جمهوری مانند فرانسه میخواهد و کمونیستها هم آزادند، حجاب اجباری نیست و حرفهای خوب خوب دیگر. ولی در طی عمل نشان داد که دروغ گفته است.
باید "عمل تاریخی" را قضاوت کرد و نه سخن را.

لازم است از « آزادی فعالیت سیاسی» برای همگان دفاع کرد، که شاید کمکی شود برای شکسته شدن جو اختناق. تا گروههای سیاسی بتوانند ماهیت خود را عملاً نشان دهند و خود را در معرض قضاوت مردم قرار دهند.
اضافه کنم که طبرزدی در یکی از صحبتهای منتشر شده اش گفته: حاضر است با اسلحه علیه تجزیه طلبی بجنگد.
من با این فکر او مخالفم. این تفکر همان اندیشه شاه و حکومت کنونی ست. و نتیجه اش را اکنون می بینیم. مشکل تبعیض ملیتها نتیجه این طرز تفکر است.
انتخاب طرف ائتلاف و اتحاد، کار گروه سیاسی ست و نه تحلیل گر.
اما در کل اتحادها و ائتلافات برای دموکراسی مثبت است.
امیدوارم جواب سئوال شما را داده باشم.
https://iranglobal.info/node/73037, بار خردکننده گرانی بر دوش کارگران و مزدبگیران, پروین محمدی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" در حالیکه در مکزیک با دولت سوسیالیستی، روزی ۹۶ نفر در جنگ مافیا، جان می‌‌بازند، بانک دویچه ئلام کرد تا سال ۲۰۲۲، ۱۸۰۰۰ هیجده هزار کار را از بین خواهد برد "" جوامع‌ای که موفق شدند "" کارافرینی "" را به عنوان بعدی حیاتی‌ از ابعاد جامعه، در بطن جامعه نهادینه کنند، کارگر و مزدبگیرش، به سرنوشت شوم کارگر ونزوئلا ئی و کره شمالی‌، گرفتار نخواهد شد، به تازگی، با سایه شوم تغییرات جوی، وظیفه دیگری بر "" سازمان‌های مالی‌ "" نهادینه شده، چگونگی‌ " مدیریت گردش کاپیتال " از منابع فسیلی بسوی انرژی‌های جایگزین، بدون شک کشور‌های کاپیتالیستی با کمترین هزینه، مزدبگیران و کارگران را از این مرحله از تاریخ انسان نیز، عبور خواهند داد، ولی‌ جوامع کمونیستی، همین ونزولا که تخمین زده می‌‌شود تا آخر امسان، بیشتر از ۵ میلیون انسان از ونزولا خواهند گریخت، هیچ برنامه‌ای برای سرنوشت مردمان کشور خود ندارند، چپول‌ها و

و کمونیست‌ها و جامعه شناس‌های ابله ما هم، سعی‌ دارند تنها کشور خاورمیانه با اقتصاد غیر نفتی‌، تورکیه را نابود کنند تا مردم خاورمیانه در فردای شکست اقتصاد‌های نفتی‌ خاورمیانه، جأ ئی برای فرار نداشته باشند. بزودی در آمریکا، برای روبات‌های کارگر، مالیات خواهند بست تا با این مالیات ها، به کارگران بیکار، عایدی ماهیانه پرداخت شود.
خاطرات یک ایرانی از این انقلاب
نوشته شده توسط: Anonymous

این از تخم همون پدر هست تمام جنون اعدام داشت برای همین صدام به ایران حمله کرد بعد خیلی فرماندهان تو زندان بودن بردن گفتن برید بجنگید البته خلخالی دست گرمی بود برای کنار گذاشتن تمام رقیب ها بازرگان و..... برای رفسنجانی و بقیه آخوندهای اون دوره زمان خریدن بعد هر کاری انجام دادن گفتن تو اسلام اومده یا تو قرآن هست هر کسی هم که تاریخ مصرف تموم میشد دیگه جونش در خطر بود مثل مرحوم امیر انتظام قطب زاده یزدی و.....اینها به مردم ایران خیانت کردن بعد جنگ بهترین فرصت برای در گیر کردن کردم بود تواین زمان بنی صدر هم که نبود بختیار هم که کشته شده بود حرف اول و آخر رو هم که خمینی میزد بچه‌های مردم رو فرستادن جلوی گلوله یک حرف هست خمینی گفت اگر جنگ هر چقدر هم طول بکشد احمد جبهه نمی‌رود من متولد 52هستم جنگ رو یادم هست وقتی دایی منو از جبهه آوردن سر نداشت از روی لباس شناسایی شد اینها همه مثل سگ می‌میرند تمام

تمام
زندگی در بالای ابرها..
نوشته شده توسط: lachin

سالام دوسلار...
آقای ستاره سرخ...
کانی های گاز= معادن گاز..
کانی های نفت= معادن نفت...
بقول انگلیسی ها Short and Sweet شما مجبور نیستید که کلمات خارجی و یا عربی را به فارسی دری ترجمه بکنید چون همه معنی کلمه (( معدن )) را می فهمند..نوشته بودید که ..
پرسش: چاره کار چیست و چه باید کرد؟
پاسخ: چاره کار عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) است!
البته پاسخ شما خیلی خوش آیند و جلوه گر و ایده آلیست است ولی متاسفانه نه منطقی و نه شدنی است. بهترین پاسخ این است که ..
ایجاد موقعیت ها اجتماعی یکسان برای همه که یک شخص بتواند تنها بخاطر استفاده از خلاقیّت, شعور و درک اقتصادی و (( میل و رغبت ) به کار و......در یک سیستم کنترل شده , از این موقعیّت , برای بهتر زندگی کردن برای خود و خانواده استفاده بکند.
چون بعضی ها میخواهند روزی 16 ساعت کار بکنند ولی بعضی ها میل دارند یا اصلآ کار نکنند و

و یا روزی 2 ساعت کاربکنند و از دولت (( یارانه )) بگیرند...متاسفانه تجربه شخصی من با دوستان کمونیست دو آتشه در اروپا این بوده است که این آقایان تا سر ظهر می خوابیدند, از مزایای دولت های سرمایه داری استفاده میکردند و مزد هفتگی و سایر مزایاهای سوسیالی را دریافت میکردند و اگر هم شبی در بار و یا یک میخانه ای به همدیگر میرسیدند, با لیوان آبجو در دست, صحبت از حقوق زن ایرانی هم میکردند. ... فکر میکنم دوران زندگی در بالای ابر های خیلی وقت است که به سر آمده است...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قسمت های " راه ملیت های تحت تبعیض در انقلاب دموکراتیک"، و " شناخت فاشیسم مذهب سیاسی"
به مقاله افزوده شد.

https://iranglobal.info/node/72934 آیا ممکن است که روزی ایران عضو جی۲۰ شود؟ , کیوان حسینی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" چرا آزربایجان و قزاقستان به جی ۲۰ دعوت شدند و فارسستان، ارمنستان و زیمبابوه دعوت نشدند؟ "" صاحبان و دارندگان پاسپورت جمهوری آزربایجان، اینک بدون نیاز به اخذ ویزا، میتوانند به ۶۶ کشور دنیا مسافرت کنند، این در حالی‌ است که صاحبان پاسپورت فارسستان، بزودی به افغانستان و تاجیکستان نیز، اجازه ورود نخواهند داشت.
https://caspiannews.com/news-detail/azerbaijan-moves-up-in-rankings-of-…

Azerbaijan ranked 78 in the Henley and Partners updated 2019 Passport Index of visa-free travel rankings, as the Caspian region country’s overall score has improved significantly over the 10 years since rankings began in 2009.

The number of destinations where holders of Azerbaijan passport can travel to without a pre-arranged visa increased by 22 new destinations, to

to reach 66 by 2019, according to the international residence and citizenship planning firm Henley and Partners.
https://iranglobal.info/node/73044 , راه گذر از حاکمیت فاشیسم مذهبی، از انقلاب دموکراتیک میگذرد, آ.
نوشته شده توسط: Anonymous

" سخنی صمیمانه با ائلیار عزیز و گرامی‌,
ع.ب.تورک اوغلی و دیگر دوستان "" مشکلات ژورنالیستی در غرب مخصوصا آمریکای شمالی‌، در دو ۲ حیطه است. ۱- گفتن واقعیت ۲- بیطرف بودن، زورنالیست غربی امروز به دلیل چند دستگی جامعه، با لشگر مخا طبانی طرف است که واقعیت را تایید نمیکنند. فعلن فرصت پرداختن به این را ندارم، در جامعه فارس، بر خلاف جامعه غرب، ما با مردمی طرفیم که جامعه شناس، ژورنالیست و فرد نوع ئی آن، نه تنها به واقعیت کاری ندارد، بلکه دو دستی‌ به توهمات شاهنامه ، فارس به مثابه مالک ایران و فارسستان به مثابه مرکز ایران شهری که هیچ، تمدن دنیا چسبیده است، از آنجا ئیکه بین جامعه‌ای که به آن اطلاعات غلط داد ا‌ند با جامعه‌ای که از توهم تغذیه می‌کند، فرق فاحش وجود دارد، تنها پتکی که توان شکستن این صد و دیوار را خواهد داشت گلوبلایزشن و جهانی‌ شدن است. جوامع غیر فارس، با جهانی‌ شدن، به مرحلهٔ " توانمن

" توانمندی خود جوش " رسیده ا‌ند، در حالیکه جامعه فارس و جامعه شاهنامه خوان ما را، با آب شدن توهم هخا ئی، ناا توان خواهد کرد، من هیچ شانسی‌ بین اتحاد مرکز، با جوامع پیرامونی نمیبینم، ولی‌ قطار نیروی گریز از مرکز، با تمام توان، به راه افتاده است. اولین ضربه به توهم هخا ئی، عایدات مفت نفت است که ستون فقرات ناسیونالیزم فارسی‌ را تشکیل میدهد و دوران نفت برای فارسستان، به سر آمده