شونیست ها و راسیست ها تا کنون نشان داده اند که از نظر زبان و عقل و منطق و جانیداری و قضاوت، همچون کودکان نابالغ باید ابتدا الفبای سیاست را یاد بگیرند و نه پشت میکروسکوپ و جلو روباط عکس یادگاری بگیرند و مهره و زنجیر به سبیل و ریش و گوش شان آویزان کنند و بجای سفر به ترکستان به قطب شمال نزد اسکیموها و یا به آمازون نزد خویشان سرخپوست خود یروند و ژستهای امریکایی بگیرند، و با تکنیک و بیگانه پرستی ، به ایرانی و فارس و کرد و ارمنی و روس توهین نمایند. و شکایت کنند که چرا فردوسی خلاف چنگیز و تیمور، مدافع حقوق زنان و فمنیست نبودند و چرا کورش استوانه گلی را در اینترنت قرار نداد؛ پس جعلیست یا کار سومرهای ترک عرب زبان است.
دوستان گرامی، سخن کسی که واژه (تنها) را در تیتر (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند) به کار می برد برابر با چیست؟ این سخن برابر با آن است که چون (تنها) کمونیست ها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند پس سرمایه داران، زرسالاران و ناسیونالیست هائی مانند هیتلر و موسولینی و پهلوی و صدام خائن نیستند و خدمت گزار بشریت هستند! اگر بدون به کار بردن واژه (تنها) نوشته می شد (کمونیست ها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند) شاید می شد آن تیتر را ماله کشی و ماست مالی کرد اما هنگامی که نویسنده واژه (تنها) را به کار می برد کارش برابر با خدمت گزار نامیدن هیتلر و موسولینی و پهلوی و صدام و خمینی و خامنه ای و پینوشه و فرانکو و لاجوردی و ..... است! چون کمونیست ها (تنها) خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند پس دیگرانی مانند آن جنایتکاران خدمت گزارانند!!!
دوستان گرامی، در زمان مزدک مرزبندی های ناسیونالیستی میان انسان ها صد درصد بر جهان چیره بودند اما هم اکنون مرزهای به جا مانده از زمان برده داری میان انسان ها و میان کشورهای گوناگون مانند تکه یخی که در آب جوش افتاده باشد دارند از میان می روند، از سوی دیگر اگر انترناسیونالیسم در زمان مزدک صفر درصد بر جهان چیره بود هم اکنون همه جهان به سوی تک میهنی (انترناسیونالیسم) می رود و مرزهای ناسیونالیستی میان بسیاری از کشورها تنها بر روی کاغذ دیده می شوند، پس نتیجه می گیریم که آن حرفی که وینستون تبریزی گفته است (( کسی که در بیست سالگی ناسیونالیست باشد گمراه است و کسی که در چهل سالگی ناسیونالیست باشد فسیل است )) کاملا صحت دارد! ..... بهترین ها را برایتان آرزومندم!
دوستان... همانطور که اشاره شد مکتب و اندیشه های کمونیستی تقریبآ 1500 سال است ( بعد از مرگ مزدک در سال 524 میلادی ) که بشر به این نوع اندیشه پی برده است ولی متاسفانه هیج کشوری در عرض این هزار و پانصد سال تا بحال نتوانسته است این سیستم حکومتی را پیاده بکند. پس نتیجه میگیریم که آن حرفی که وینستون چرچیل گفته است (( کسی که در بیست سالگی کمونیست نباشد قلب ندارد و کسی که در چهل سالگی کمونیست باشد عقل ندارد )) کاملآ صحت دارد...بهترین ها را برایتان آرزومندم...
نخست آن که برای نخستین بار در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ بنیانگزار اندیشه ای به نام کمونیسم یک ایرانی به نام مزدک بود نه کارل مارکس یا پرودن یا سن سیمون یا لنین و .....
دیگر آن که همه مارکسیست ها کمونیست هستند اما همه کمونیست ها صد درصد پیرو مارکس نیستند چون در سخنان کارل مارکس کاستی های فراوانی یافت می شوند که نیاز به ویرایش دارند.
اما در پاسخ به این پرسش که پنج کشور را نام ببرید که کمونیسم در آنها پیاده شده است، پاسخ این است که در هیچ کشوری تا کنون کمونیسم به گونه صد درصدی پیاده نشده است اما همه جهان به سوی کمونیسم پیش می رود که درباره چگونگی سوسیالیزه شدن جهان و رفتن جهان به سوی کمونیسم و تک میهنی (انترناسیونالیسم) در نوشتاری در لینک زیر بررسی شده است
اگر ما بپذیریم که خدائی جهان را آفریده است هیچ دینی با آن خدا در پیوند نیست و همه دین ها ساخته ذهن انسان ها هستند، دین یهودی ساخته ذهن تورات نویسان، دین مسیحی ساخته ذهن انجیل نویسان و دین اسلام ساخته ذهن پیغمبر اسلام است، اما در پاسخ به این پرسش که دین چیست؟ باید گفت که دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده اند، این چنین که انسان ها از چهار زمان تاریخی گذشته اند تا به زمان پنجم برسند: یک – زمان ددمنشی، دو – زمان برده داری، سه – زمان دهداری، چهار – زمان سرمایه داری، زمان پنجم هم که انسان ها در فرجام تاریخ به آن خواهند رسید کمونیسم و تک میهنی (انترناسیونالیسم) است که در این باره نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است
آقای تبریزی...همانطور که بار ها نوشته اید , زبان چیزی نیست به جزء یک ((وسیله ارتباطی بین انسان ها)). در کامنت قبلی من از شما یک سوالی داشتم که این سوال را هم با زبانی نوشته بودم که ارتباط بطور ساده برقرار شده بود. وسوال من هم این است .. بعد از گذشت 178سال از پیدایش مارکس و مارکسیسم , لطفآ برای ما 5 تا کشور نام ببرید که حکومت شان بنا به (( تعریف و برداشتی )) که شما و یا هم « رفیقانتان » از مارکس و مارکسیسم دارند, اداره میشوند. همین و بس. فقط اسم 5 کشور...مشتاقانه منتظر اسم این پنج کشور هستیم. خدا همه را به (( کوچه علی چپ )) هدایت نکند. آمین یا ربّ العالمین
افکار یک ناسیونالیست مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و دیوارکشی میان انسان ها و جنگ افروزی و کشورگشائی و پاکسازی قومی و راه انداختن کشت و کشتار و ..... کشک نیستند بلکه زهر هستند! اما سخن گفتن یک ناسیونالیست از مردم سالاری و انتخابات آزاد و پارلمان و فضای باز سیاسی و آزادانه فکر کردن و ..... برابر است با کشک!
درباره مارکسیسم و سوسیالیسم و کمونیسم و سرمایه داری و زرسالاری و چگونگی سوسیالیزه شدن جهان و ..... من تا کنون نوشتار جداگانه ای ننوشته ام اما در کامنت های لینک زیر در این باره ها سخنان فراوانی را نوشته ام که نیازی به چندباره نویسی همان کامنت ها نیست (به لینک زیر نگاه کنید)
آقای بابک بیژنی. و مازیار شکوری..
من به باور های شخصی و باورهای مذهبی شما و دیگران از هر نوعی باشد همیشه احترام گذاشته و خواهم گذاشت. ولی برایم خیلی مشکل است که به وجود خدا باور بکنم. کسی که که وجود نداشته باشد, چطوری می تواند « پسری » هم داشته باشد. اجازه بدهید به مشاوره ( کریستوفر هیچینز و ولیام الین کریک ) را مشاهده بکنیم. متاسفانه کریستوفر هیچینز چندی پیش به خاطر سرطان از دنیا رقت.. https://www.youtube.com/watch?v=0tYm41hb48o
بهترین ها را برایتان آرزومندم.
پس سرت را بینداز پایین و مثل آدم دمکرات زندگی کن ، و به دیگران توهین نکن ، و مبلغ تنفر راسیتسی ضد فارس و ضد ایرانی نباش ، و سنگ آذری ها... را به سینه نزن ، و از سیاست برای خودت یک تفریح و سرگرمی مرگ آور و غیرانسانی نساز ،و پایت را از گلیمت فراتر نگذار !
آزادی ات تا آن مرزیست که وارد حریم دیگران نشوی ! اینو از آبراهام لینکلن؛ پدر و پسر بپرس.
آقا و یا خانم ترک-و ناسیونالیسم..
من به آزادی های فردی خودم بیشتر احترام میگذارم. در نتیجه محل جغرافی زندگی من به (( خــــــــــودم مـــــــربــــو ط اســــت)).
جناب پرچم سرخ ستاره دار...از اینکه مرا و یا افکار مرا به عنوان (( کشک )) حساب کردید نه تنها از شما تشکر میکنم بلکه به آزادی فکری شما را در چهارچوب قوانین حقوق بشر که آزادی بیان را شامل میشود احترام , میگذارم. اجازه بدهید در این ایام شروع سال میلادی جدید بجای کشک , یک سوال من از شما را به عنوان تحفه بابا نوئل را در افکار عمومی بیاندازیم..
از انتشار کتاب (( مانیفست کمونیست )) که محتوای عقاید و فلسفه مارکس و مارکسیسم است ,178 سال گذشت. در حال حاضر 193 کشور به عنوان کشورهای ثبت شده در سازمان ملل متحد وجود دارد. لطف بفرمائید برای ما 5 تا که از این 193 کشور نام ببرید که حکومت شان بنا به (( تعریف و برداشتی )) که شما و یا هم « رفیقانتان » از مارکس و مارکسیسم دارند, اداره میشوند.. هدایت شدن به راه چپ از طرف خدا هم پیشکشتان......
جناب تبریزی!
اگر این تجزیه طلبان آذری، ناسیونالیست بودند، میرفتند و در یک کشور ترکزبان زندگی میکردند،
و نه اینکه در امریکا و اروپا، در ماوراءالبجر و ماوراء النهر، در جا و مکان، نرم و گرم، می نشستند و به فارس و زبان فارسی و ایرانی و ارمنی و کرد و شاهنامه فردوسی و استوانه کورش و ژن آریایی، توهین میکردند و دشنام میدادند.
از اینجا میتوان ادعا و صداقت و فرصت طلبی و لاف و گزاف این ... تازه سیاسی شدهها را قضاوت کرد.
"" تاسیس آژانس فضا ئی ترکیه "" خاورمیانه اولین گام را در راه تسلط بر فضا بر داشت، کمونیست‌های پ ک ک و حامیان آنان، برای نابودی بنیه علمی تنها کشور توسعه یافته خاورمیانه با اقتصاد بدون نفتی، به سرنوشت همان ببرهای تامیل دچار خواهند شد، کمونیست‌های فقط میتوانند به پشتوانهٔ اقتصاد نفتی، اقتصاد یک کشور را اداره کنند، نفت بزودی در اقتصاد در حال دگرگون منطقه، ارزش خود را از دست خواهد داد، آیا ترکیه در قبال ارسال آب به عراق، نفت دریافت خواهد کرد؟ عراق به آب نیاز دارد پا به پناه گاه‌های کمونیست‌های پ ک ک ؟ https://spacewatch.global/2018/12/turkeys-president-erdogan-establishes…
حیف از آقای شریعتمداری که وقتش را با مناظره با چنین آدمی که ثبات ندارد و بسیار خود خواه است، به هدر می دهد. ببینید در همین مناظره در برابر منطق شریعتمداری چندین بار معلق می زند و دیدگاهش را عوض می کند. گفته هایش بی سر و ته وبی منطق است. مشخصه درویش پور خودخواهی بیمارگونه و"منم، منم" کردن است. وای به روزی که این تیپ آدم ها در ایران آینده به جایی برسند. این ها هم امروزش نیز خطرناکند و با اجازه شما، تو خالی ولی پُر ادعا! این آقا و گروهش همین تازگی با نُه گروه دیگر از تچزیه ایران(تحت تأثیر دو گروه کوچک تجزیه طلب) سخن گفته اند ولی اینجا از تمامیت ارضی ایران حرف می زند! چه باید گفت؟
"" پاکستان وام ۷.۵ بیلیون دولاری از بانک توسعه آسیا دریافت میکند، رژیم فارسستان، به دلیل حمایت از پ ک ک در آزربایجان غربی، گماردن افراد غیر بومی در راس استانداری و طرفدار پ ک ک، بیشتر منزوی میشود "" قبلان گفتم که هیچ لوله نفت و گازی، از سوی فارسستان، به سوی شرق، پاکستان، و به سوی غرب، عراق، کشیده نخواهد شد، در حالیکه ایرانیان از هر ملت و زبانی، فقط در ازمیر، بیشتر از ۸ هزار املاک خصوصی خریده اند، حکومت فارسستانیان در ایران، با نه امن کردن آزربایجان جنوبی، مرکز کار آفرینی ایران، به بدبختی و نکبت ایران، دامن میزند، وام پرداختی به پاکستان، صرف پرژهٔ لوله گاز """ تاپی """ خواهد شد. https://www.moneycontrol.com/news/world/adb-proposes-7-5-billion-lendin…
بله بسیار زیبا و متعهدانه و فراملی ست و این همان چشم انداز امیدبخشی ست که ما نیاز جمعی به آن داریم و می تواند پشتیبان همبستگی فراملی و طبقاتی ما ایرانیان در سراسر کشور باشد.
باسپاس
رفیق همرزم،
در تاییدت بخشی از نامه منصوب به شهید احمد خرم آبادی را که درد مشترک و شاه را سروده ولی انگار روزگار شیخ را نگاشته تقدیم میکنم
مادر
به تو سوگند که از بهر تسلای تو نیست
نه فقط خانه‌ی ما غم‌بار است
و نه تنها پدرم بیمار است
چه بروجرد و لرستان
و چه گیلان و سپاهان
و چه شیراز و چه کرمان
و چه اهواز و خراسان
و چه تبریز و چه تهران
و به هر خطه در این مدخل زندان بزرگی که بود کشور ایران
صبح غم‌بارتر از تنگ غروب است
غروب از شب تاریک
دل‌آزارتر و کوه و در و دشت
همه تیره و تارند
و چه بسیارند پدرها
زکرد و لر و گیلک
زترک و عرب و فارس زبانی
که زبی‌داد و ستم‌کاری ضحاک زمانه
که به خون‌خواری و خونریزی به ضحاک زده نارو
و بسته‌ست زچنگیز مغول دست
و در صحنه‌ی سفاکی و در قتل و جنایت
پاک رکورد همه تاریخ شکسته است
و در عرصه‌ی بدنامی و بی‌شرمی و نامردی و نامردمی از شرح گذشته است
تبریزلی افندی! شما سالهاست یک مطلب نوشته ای، صدها بار آنرا بصورت پراکنده درسایت قرار میدهی. خواننده از خود میپرسد؛ آیا شما مطلب دیگری در اختیار نداری سالهاست یک موضوع را تکرار میکنی؟ شما که به زبان مردم غیر فارس به دیده تحقیرمینگری، با تمسخر، زبان آنان را؛ زبان عمه ای، زبان خاله ای، زبان دایه ئی، زبان پسرخاله ای، زبان پسرعمه ای.. الا آخر مینامی، زبان مادری خودت را با تاسف به بدترین شکلی تحقیرمیکنی؛ آیا شما آدم دموکراتی هستی؟ شما که به زبان مادری خودت ارزش قائل نیستی؛ به دیگران چه ارزشی قائل میشوی؟! شما از طرفی از آزادی بیان و آزادیهای سیاسی دم میزنی! از طرفی مثل دیکتاتورها با آزادی زبان مادری مردم غیرفارس مخالفی! آیا شما با چنین ضد و نقیض گوئی، آدم دمکراتی هستی؟ تبریزی افندی! آیا کسی که زبانش در جهنم ایران قدغن است؟ میتواند آزاد باشد؟ کسی مثل شما که با آزادی زبان مردم آزربایجان
مخالفت میکند، میتواند آزادیخواه باشد؟ تبریزی جان! اؤزووه گل! جانیم! به خود آی! به آغوش مردم خود بر گرد! فردا دیر است! غیرتلی ستارخان بالاسی!
من شما را نمی شناسم ولی در بینش و پویش "زندگی نوع انسانی" چرا! خوب می شناسم و با مسرت و خوشبختی همراستا، همراه و همنوای دلگرم تان می باشم و این برایم زیبا و پشتگرمی برجسته ای ست.
بله، همچنانکه شما گفته اید من هم باوردارم که راه فردا جز با گذر از فرهنگ های فردی و فرقه ای و فراانسانی شاه و شیخ و بدون کنارزدن هرگونه برتریجوئی ها و دیدگاه های راسیستی و ناسیونالیستی و پانیستی و فناتیستی و... چالش کمرشکن بسیار دشوار است.
همچنین من رنج می برم که می بینم افراد و جریان هائی بدون توجه به درد مشترک کارگران و ملیت های آنان، تکنواز ساز ناسیونالیستی خویش اند. البته من از آن طیف افکار و چشم اندازها نیستم که منکر تبعیض ها و نابرابری ها و ستمزدگی های موجود میان ملت های ایران باشم.
من آگاهانه و با مسئولیت روشن، بر وجود دردناک این نابرابری ها پای کوبیده و می کوبم ـ
و با همه ی وجودم مخالف این تبعیض ها و بقای این بی عدالتی ها، تشدید سرکوب های اتنیکی و تنبیه و تحدید دلبستگی های فرهنگ ملی هستم، زور و ستم و سرزنشی که قرن ها و بویژه پس از انقلاب مشروطیت همچنان در ژرفای کشور رنگین کمانی ما جاخوش کرده وبمیل سروری مرتجعان کهنه پرست شاه و شیخی هنوز مزاحم همبستگی نوع انسانی می باشد.
دوست گرامیم من لر هستم! و هرگز فراموش نمی کنم که فاشیسم و راسیسم آریائی فارسی تاریخی و کورشی یک مشت بی سواد خودبزرگ بین نادان چه ساده و بی شرمانه بمن که در خرم آباد لرستان زاده شده ام " لر خر" می گفتند؛ همانگونه که به ترک آذری و ... اشکال دیگر توهین آمیز. اما چرا! چون قدرت و فرهنگ فردی متمرکر مادر و پشتوانه این جهالت دیگری ستیز بوده اند.
بهررو ما هیچ چاره ای جز یافتن خرد و چالش و همراهی جمعی طبقاتی در برابر این فرهنگ " شاهی و شیخی" فرسوده و کودن نسل های پیشین نداریم.
من با همه ی وجودم مخالف دیدگاه های مأیوس جدائی طلبان و تجزیه گرایان ایران می باشم. آنها عجولانه و ناسیونالیستی درد همه ی ملیت ها را برای درمان معضل ستم ستیزی فرقه ای و خصوصی کرده و نقاط ضعف خودشیفتگی قومی را درمان خویش می داند و بسیار اشتباه می کنند.
چرا؟ چون تاکنون و هیچ جریانی چه از راست، میانی تا چپ و کمونیست تجربه ای ورای ساختارهای یکه سوار سیاسی شاهی و شیخی عملا نداشته و ندارند و نمی شناسند. اما در فاصله ی اقلاب ها و جنبش های رهائی بخش، ما از دانشِ نوع بشری، آموخته های گرانباری داریم که می تواند ما را در رسیدن به برابری اتنیکی، حقوق و سهم یکسان شهروندی یاری دهد و فرصت برابر و انسانی به همگان ارزانی دارد.
آن نیز جز با زدودن اراده و امیال فردی، مذهبی و فرانسانی خودبزرگ بینان متصور نیست. بیائید با هم یادمان بیاوریم که شعار : ( خدا شاه میهن) را که جایگاه " شاه " آنروزگار کمتر از خدائی امروز " ولایت فقیه مطلق" نبود. ما باید با این دو سنت دشمن و ستیزگر اراده و اداره اجتماعی مبارزه ی روشنگرانه و گسست ناپذیر داشته باشیم. و بویژه برای هر دگرگونی کوچک و بزرگِ اجتماعی و خصوصا تأمین و تضمین منافع طبقاتی، به خواست کلان مردمی و تأکید بر حضور کارگران و توده ها در همه امور گستره ی مبارزه اجتماعی پای بکوبیم تا خرد و کار جمعی فراگرفته و در روند دگرگونی و ساختن بهتر فردا بکارگیریم.
با سپاس
..... ایدئولوژی و احزاب و دولت های تک حزبی که تفکر آزادانه انسانی را محدود و یا قدغن بکنند خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدنند و می زنند ..... انسان فقط و فقط در فضای باز سیاسی با آزادانه فکر کردن می تواند پیشرفت بکند ***** دوستان گرامی، کسی این سخنان را می گوید که یک ناسیونالیست است! همه می دانند که در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ سیاهترین رژیم های دیکتاتوری رژیم های ناسیونالیست بوده اند! مانند رژیم های ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان صرب! اگر کسی ناسیونالیست باشد سخن گفتن چنین کسی از مردم سالاری و انتخابات آزاد و پارلمان و فضای باز سیاسی و آزادانه فکر کردن و ..... برابر است با کشک!
صد بار زهر یاس مرا می‌کشت
اگر که پاد زهر من نمی شدی امید
مقاله شما قبل از هر چیز ، درک صحیح ضرورت لحظه توسط حداقل بخشی از چپ سوسیالیستی را به نمایش میگذارد. همان بن مایه ای که میتواند و باید با عبور از سایر دگمهای فردی و سازمانی و ورود به یک پروسه همگرایی، جبهه ای فراگیر و توانمند را در سطح ملی با دیگر آزادیخواهان و برابری طلبان این مرز و بوم، از هر ملیت و مرامی، در چهارچوب حفظ منافع زحمتکشان و توده های میلیونی مردم ایران، ایجاد نماید و جنبش ازادی خواهی و حق طلبی زحمتکشان این مرز و بوم را در سراسر کشور رهنما باشد، تا در نبردی مشترک با دشمنی مشترک مسیر تاریخ کشورمان را از دور باطل شاه _ شیخ _ .... خارج و به مسیر ازادی و برابری برای تمامی ملل ایرانی، که همان خواستگاه انقلاب ملا خور شده ۵۷ بود برگرداند.
دوستان...بلاخره آقای رضا پهلوی در اواخر عمر به یک حقیقت سیاسی پی برد که حکومت های تک حزبی مانند حزب کمونیستی , حزب رستاخیزی و حزب االهی هیچ وقت (( اصلاح پذیر )) نبوده و نمی توانند باشند و همیشه متلاشی خواهند شد.. و چقدر خوب می شد که آقای پهلوی کمی هم در باره حکومت غیر قانونی بابا و بابا بزرگش که حکومت را بوسیله (( کودتا )) بدست گرفتند سخنرانی میکرد. چون هر وقت دولت (( اگستو پینوشه )) که حکومت کشور شیلی را با کودتا بدست گرفته بود از نظر قوانین بین المللی « قانونی » حساب شود, آنوقت هم حکومت های پهلویان هم قانونی حساب خواهند شد.
با سلام..به نظر من اعتصاب غذا چیزی جز خود آزاری و درد وارد کردن به خود شخص زندانی نیست.و هیچ ثمره ای هم برای پیش برد اهداف شخص زندانی درپی نداره...در یک جمع بندی بخواهم این اعتصاب غذا را معنایی بهش بدم .فقط مفهوم کاری بسیار اشتباه و غیر عقلانی را میشه بهش نسبت داد..فرض بر این میکنیم شخصی برای بهبود زندگی خود و حالا خیلی پا را فراتر گذاشته و برای دیگران هم شروع کرده قدم گذاشتن به راهی که صد البته نیاز به شجاعت داره.و صد البته در بین این راه مشکلات سخت هم وجود داره .آیا شمایی که برای بهبود اوضاع خاصی شروع کردی تلاش.و در راه یه یکی از مشکلات هم برخورد کردی حالا وقت این رسیده که به خودت گرسنگی بدی و اعتصاب طولانی مدت بکنی که اون مشکل پیش رو را حل کنی؟؟؟عقل سالم در بدن سالم..مگه میشه انسان بدون خوراکی هرچند ناچیز در مواقع ضروری بتونه به اهدافش دست پیدا کنه؟..اگر قصد از اعتصاب غذا ترحم
خریدن هستش که واقعا معلومه پس اهداف شخص زندانی حتی برای خودش هم معلوم نبوده چه رسد به دیگران..اگه برای پیشرفت هدف اعنصاب غذا میکنه زندانی که باید اصلا شک کرد به عقل چنین آدمی..مثال فرضی میزنم الان که فرض میکنیم 100نفربا یک هذف مشترک چندین روز یا هفته یا ماه در گرسنگی کامل به سر میبردن و فقط با آبرسانی به بدن تونستن زوری جسمشون را زنده نگه دارن.و در مقابل یک نفر با هدف خیلی مشکلتر از هدف اون صد نفر با بدنی سالم و خوراک معمولی قدم بردارن به مقاصد.کدوم این دو طرف میتونن به اون چیزی که میخوان برسن؟صد نفر گرسنه به قیمت اینکه شاید ترحم بتونه باعث رسیدنبه مقصد بشه...یا طرف دیگه کسی که به حد معمول بدنش را سالم نگه میداره تا بتونه از عقلش استفاده کنه ؟؟ولی شاید جهل و نادانی به سراغ اون یک نفر هم بیاد.و در بین راه با خودش بگه خوبه منم گرسنگی ممتد را به جون بخرم.تا شاید ترحم یا هرچیز دیگه ای زودتر به مقصد برسونتم..وگرنه ن خبری از ترحم هست.ن نشان شجاعت از شخص زندانی اعتصاب کرده...حالا یکجایی گوشه ای از تاریخ افرادی اعتصاب غذا کردن و به خواسته هاشئن رسیدن اونم به خاطر وجود شرایط آن روزها بوده.وگرنه مطمئن باشید اگه همون اشخاص تاریخ که اعتصاب غذا کرده بودن اگه در برهه زمانی فعلی بودن یا این حرکتو نمیزدن.یا اگه میزدن به دار فانی پیوست میشدن..
در کلام آخر اعتصاب غذا نشانه شجاعت و مبارزه نیست..
اعتصاب غذا نشانه ی این هست که شخص به دلیل ترس از شرایط پیش آمده به مرگ تدریجی قانع شده.از طرفی در اعتصاب غذا شخص زندانی داره این کارا در حق خودش میکنه که هم زمان شانس و آزادی میخره.هم زمان مرگ خودش را..واضحتر بگم یعنی در افکار خودش شاید اتفاق خاصی بیفته و جوری بشه که از شرایط خلاصی پیدا کنه...باز در مقابل این افکار از عاقبت کار خود خبر نداره و ترسی فراگیر همه ی وجودش را گرفته پس شاید در مدت اعتصاب معجزه رهایی و در غیر اینصورت بمیرم بهتر از عاقبت نامعلوم که طناب اعدام یا شکنجه های ممتد در انتظار باشه...ولی اگه انسان پا به راهی میگذاره باید بدونه چی میخاد و قراره چیکار کنه..وگرنه این حرگت ها دیگه الانه نشان از جهل و ترس هستش.ن شجاعت.یا حق
ایدولوژی و احزاب و دولت های تک حزبی که « تفکر آزادانه انسانی » را محدود و یا قدغن بکنند خائن های هستند که به بشریّت از پشت خنجر زدنند و می زنند. این ها عبارتند از دولت های کمونیستی , احزابی همچون حزب رستاخیز و حزب الله که تفاله و پس مانده همان حزب رستاخیز است, و یا سایر ایده لوژی ( واحدی ) های دیگر.اگر در شوروی و چین و ونزئولا و کوبا رژیم کمونیستی نبوده است , پس نتیجه میگیرم که بشر هنوز ( رژیم کمونیستی ) را که واقعآ به یک افسانه می ماند, هنوز تجربه نکرده است. ولی سوال منطقی اینجاست که چرا بشر به دنبال (( سیستم جکومتی )) برود که هنوز تجربه نشده ولی سیستم های دموکراتیک پارلمانی که بشر هم تجربه کرده است و هم با (( منافعش )) آشناست , به دنبال آن ها نرود. انسان فقط و فقط در فضای باز سیاسی با آزادانه فکر کردن می تواند پیشرفت بکند.پایان داستان.
آقا و یا خانم Anonymous..
قبل از شما هم یک کاربری بود که همان گفته های شما را می نوشت. ولی خودمانی باشیم اگر حرف «ر» در زبان ترکی باشد و یا نباشد و یا مارکر های پدری ما ( عرب ) باشند و یا نباشند, این چه تغیری بر حال زندانی های تجاوز شده کهریزکی خواهد گذاشت. اگر واقعآ به علم ژنتیک علاقه دارید شما را دعوت میکنم به این فیلم مستند از دکتر « اسپنسر ولز» که رد و پای اجداد ما را از افریقا به اروپا و آسیا و از آسیا تا آلسکا و از امریکا تا برزیل دنبال میکند. از دقیقه 106 به بعد شاید حقایقی را ببنید که برایتان و خیلی از افراد مثل شما باور کردنی نباشد. https://www.youtube.com/watch?v=W_xTG6VXlIQ
همانطور که در آخر فیلم خواهید دید داشتن ( مارکر عربی ) نه گناه است و نه افتخار. ولی منبع این مارکر های اثبات شده را برایمان بفرستید. در ضمن بشریت برای ( ژن آریائی ) بیشتر از 50 میلیون قربانی داد.
پس از آن که فهمیدیم سرمایه داران، زرسالاران و ناسیونالیست ها فرشته هائی نازنین و خدمت گزار بشریت هستند سرگذشت یک کمونیست خائن که به بشریت از پشت خنجر زده است را می توانید در لینک زیر ببینید
نخست آن که در شوروی رژیمی کمونیستی بر سر کار نبود و رژیم شوروی رژیمی بر پایه سرمایه داری دولتی بود و این که کسی بیاید و بگوید چون در شوروی چنین و چنان شد پس: (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند!) و همه کمونیست های جهان را یک کاسه کرده و با یک چوب براند مانند سخن کسی است که می گوید: (در باز است، باز نوعی پرنده است، پس در پرنده است!) که برابر است با سفسطه!
از سوی دیگر اگر: (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند!) پس حتما ناسیونالیست ها هم تنها فرشتگانی هستند که به بشریت خدمت کردند! در لینک زیر سخنان یکی از فرشته های نازنین ناسیونالیست را که به بشریت بهترین و بیشترین خدمت ها را کرده است می توانید بشنوید
این... اردبیللی سلابق گویا فراموش کرده 70 درصد مارکر های پدری مردم اذربایجان به صورت کاملا اثبات شده از مردان عرب هست و بی خود خوداش را به ریش ازبک می بندد
لازم به یاداوری هم نیست که اصولا حرف "ر" در زبان به اصطلاح تورکی نیست هیچ لغت نامه ای توکی هم مخرج حرف "ر"ندارد و اصل ان به صورت توکی هست که پروفسور لمب ان را در کتاب تیمور لنگ ...معرفی کرده
2
سلام
با قدردانی از سرور گرامی Nina Yevsky که امکان برگزاری ی کنفرانس را فراهم کرد،
سنگ بنای اتحاد در بین 81 میلیون هموطن رو گذاشت و به قول معروف چراغ اول رو روشن کرد،
امیدوارم این ابتکارش ادامه داشته باشه،
امکان برگزاری چنین کنفرانسهایی را برای صاحب نظران دیگر اندیشه ها مهیا کنه و وظیفه ای رو که واسه نجات وطن احساس می کنه ادا کنه،
براش آرزوی موفقیت دارم،
3
روشی که واسه ارائه ی کنفرانس به کار می برم به این صورته که مجموع نظراتم رو راجع به موضوع کنفرانس در چند پست ک
3
روشی که واسه ارائه ی کنفرانس به کار می برم به این صورته که مجموع نظراتم رو راجع به موضوع کنفرانس در چند پست که از قبل آماده کردم فوروارد می کنم،
هر کس نظری یا پرسشی داره رو همون پست برام ریپلای می کنه و من به ترتیب ریپلایهایی که ادب رو رعایت کرده باشن پاسخ می دم،
بحث و گفتگو می کنیم تا به نظر مشترک که هدف اصلی مونه برسیم و با میمنت و مبارکی پایه های اتحاد رو یکی پس از دیگری محکم و استوار کنیم،
4
اتحاد، همبستگی Solidarität:
هیچ تغییر اساسی و بنیادی در کشور رخ نخواهد داد مگر اینکه همه ی ملت حول یک خواست یا مطالبه یا شعار مشترک با هم متحد بشیم،
وظیفه ی ایجاد اتحاد به عهده ی ما فعالین سیاسی مدنی است که پیشتاز مبارزه هستیم،
5
آزادی بیان Redefreiheit:
آزادی بیان یعنی هرچی دلت می خواد با رعایت ادب و احترام و نزاکت بگو،
تنها خواست و مطالبه و شعار مشترک که در بین ملت وجود داره آزادی بیانه زیرا همه مایلن فکر و نظر و عقیده شونو با ادب و احترام و نزاکت بیان و تبلیغ و ترویج کنن،
بر اساس تمام قوانین و مقررات ملی و مذهبی و بین المللی این حق همه است،
6
جامعه Gemeinschaft:
جامعه از چهار بخش تشکیل شده:
1- اصولگرا Konservativ:
که خواهان بقای نظام جمهوری اسلامی هستن،
2- اصلاح طلب refolution:
که تغییر روبنایی نظام جمهوری اسلامی رو می خوان،
3- تحول طلب Reformism:
که خواهان برکناری ی نظام جمهوری اسلامی هستن،
4- سرنگونی طلب یا انقلابی Revolution:
که هدف شون براندازی ی نظام جمهوری اسلامی است،
7
به نظر من،
مهمترین علت عقب ماندگی ی فرهنگی و ویرانی ی کشور ما،
عدم وجود رابطه ی منطقی و عملی و متعادل در بین این چهار بخش جامعه است،
و تا زمانی که نتونیم این نقص رو برطرف کنیم هیچگونه تحول و تغییری در جامعه رخ نخواهد داد،
من که مدافع بخش سوم این تقسیم بندی یعنی تحول طلب هستم از طرفداران هر یک از این بخشها دعوت می کنم کنفرانسها و مناظرات و گفتگوهایی به همین سبکی که امشب شاهدش هستیم برگزار کنن تا بتونیم با نظریات و راهکارهاشون بیشتر آشنا بشیم،
و به هدف اصلی مون که اتحاد است برسیم،
8
تحول طلبی Reformism:
هدف Zweck:
برکنار کردن جمهوری اسلامی با روش مسالمت آمیز بدون خشونت و خونریزی و
جاگزین کردن حکومتی که بتونه آزادی بیان 81 میلیون هموطن رو تأمین و تضمین کنه،
درست مثل روشی که مرحوم مهاتما گاندی در هندوستان به کار برد،
9
روش فعالیت Aktivitätsmethode:
شیوه ی مبارزاتی ی تحول طلبی بر دو رکن استواره:
1- علنی، یعنی فعالین تحول طلب با نام و نشان اصلی فعالیت می کنند نه با اسامی ی مستعار،
2- قانونی، یعنی تمام فعالیتهایشان بر اساس قانون اساسی است،
10
برنامه ی اجرایی Executive:
1- گرفتن حق آزادیهای سیاسی Politische Freiheit
مصوب قانون اساسی از جمهوری اسلامی که شامل: بیان، جراید، احزاب، تجمعات، تظاهرات و غیره می گردد،
2- تشکیل حزب سیاسی Politische Partei
3- درخواست برگزاری انتخابات Wahl
جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تغییر قانون اساسی،
4- معرفی ی کاندیدا Kandidat
جهت مجلس مؤسسان،
11
راهکار Lösung:
1- نوشتن نامه به مسؤلین جمهوری اسلامی و تشویق آنان در به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی،
2- گسترش بحث و گفتگو و مناظره در فضای مجازی و ایجاد همفکری و همکاری و دوستی و اتحاد با فعالان سیاسی مدنی و جذب آنان به شیوه ی مبارزه ی تحول طلبی،
3- پس از رسیدن تعداد فعالان تحول طلب به حد نصاب،
مراجعه به فرمانداری و تقدیم تقاضای کتبی که فعالان تحول طلب با نام و نشان واقعی آن را امضا کرده اند به فرماندار محل اقامت،
4- پیگیری ی نامه ها،
پایان، منتظر نقد و نظر و پیشنهاد و پرسشهایتان هستم،
در زمان ادولف هیتلر مخالفان بر اساس همان قوانین تصویب شده نازی ها اعدام می شدند .در ایران هم بر اساس قوانین اسلامی حکم داده میشود .از قتل عام سال 67تا قتل های برون مرزی همه وهمه بر اساس فقه اسلامی است .بنا براین با اسلام که اساس قتل وجنایت در ایران است شوخی نداریم واین دین از بنیاد غیر انسانی است .خون هر ایرانی که بدستور اسلام ریخته شده مقدس تر از خون حسین در کربلا است .خون حسین برای من ایرانی ارزشی ندارد .هر ایرانی که برای ازادی کشور گشته میشود بالاتر از همه اسلام است .
گردهمایی و یاداوری همه جان باختگان یک وظیفه ملی واخلاقی است .تقویمی باید درست کرد که یاداور قتل ایرانیان بدستور اسلام باشد.
بجای تکیه درست کردن و هیت های خرافی باید گروهای دفاع ملی بنیاد کرد .
در مقاله ای خواندم که اقای براهنی 83 ساله شدند تولد ایشان خجسته باد .
اقای براهنی یکی از نویسنده گان توانای کشور ما هستند .جا دارد که کانون نویسنده گان به نقد و معرفی وبرزگداشت این نویسنده بزرگ اقدام کند .
طبیعیست که نمیشود در قضیه ی تحریم ها مو را از ماست جدا کرد. چون عوامل رژیم هم بسیار موسسه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بنیان کرده اند. آن کارمند بانک چرا باید خود را بزحمت انداخته و سوابق شما را که شاید یک ماه بررسی آن طول بکشد,مورد مطالعه قرار بدهد تا با مسئولیت خود شما را معاف کند. مگر حساب شما چقدر منافع دارد که چنین زحمتی بخود بدهند؟
پس پیشنهاد من به موارد مشابه شما اینستکه خود را باشرایط وفق دهید و در فکر مبارزه و اصلاح مورد نباشید. همانگونه که عوامل رژیم هم بسرعت دارند چنین میکنند.
در این فاصله شروع کنید به اقدامات لازم برای مجوزهای لازم تا در لیست سفید ثبت نام شوید.
"" محور هر ۳ ایدئولوژی بزرگ قرن ۲۰ بیستم، انسان بود، با ورود روبات ها، انقلاب جدیدی شروع خواهد شد "" هر ۳ ایدئولوژی کمونیزم، فاشیزم و دمکراسی‌های سرمایداری، انسان را در مرکز ایدئولوژی قرار دادند و آینده‌ای درخشان را برای وی، بشارت دادند، "" با ورود روبات ها، چند انسان فوق هوشمند، سرنوشت کل بشریت را رقم خواهند زد، خاورمیانه فرصت زیادی ندارد و دوران انتقال از اقتصاد وابسته به سوخت‌های فسیلی، به اقتصاد دانش محور، خاورمیانه و آمریکای لاتین کمونیست زده را، به خاک سیاه خواهد نشاند، بزودی عملیات ترکیه بر علیه پ ک ک شروع خواهد شد، موفقیت ترکیه، موفقیت خاورمیانه، آزربایجان جنوبی، و فروپاشی طرفداران پ ک ک و مافیای سپاه، در آذربایجان جنوبی و مخصوصا آذربایجان غربی است که تازگیها موج حمله به تورک‌ها را توسط حامیان پ ک ک در آزربایجان غربی شاهدیم، آخوند روحانی نیز، مثل ادبیات پ ک ک ، از استان اورمیه نام
شرم بر من،
و شرم بر مایی که در هجرت اجباری خود و در این روزگار تلخ تر از زهر برای زحمتکشان کشورمان، بجای کوبیدن بر طبل همگرایی و همنوایی، شیپور تفرقه در دست گرفته ایم و بی مهابا بر آن میدمیم.
شعر ذیل با نام "هجرت" را تقدیم میکنم به انانی که در هجرت، هنوز انقدر شرافت دارند، تا از مرگ قهرمانانه یک دگر اندیش در دست جلاد، حتی با عقایدی کاملا متفاوت با اندیشه هایشان، سکوت نکرده و فریادشان گوش جلادان را کر کند.
هجرت
تو سفر کردی از آن موطن آغشته به خون
پر پرواز تو از رنج سفر بشکسته
میدانم،
شوق دیدار رفیقان و عزیزان هر شب
قطره اشکی است که در چشم تر ات بنشسته
با تو همدردم من،
آشیان باز نمودی به درختی که از آن
بهر آزادی ما داس و تبر میسازند
منزل تازه مبارک بادت
هجرتت پاینده،
شرم اگر رنگی داشت
تو چه خوش رنگ بودی ای عاشق
در جهانی بی رنگ، خالی از انسانها
خون دل عطری داشت
تو دهانت خوش بو
چینه دانت پر آواز پر چلچله ها،
تو اگر باز به پرواز درایی بی شک
از بلندای زمان می گذری
با درفشی بر کف با سرودی بر لب،
هدف از هجرت خاموشی نیست
باز پرها به گشای
اوج را تجربه کن
تجزیه طلبان شونیست ترک- و ساواکی های شاه اللهی سابق- اکنون با عمده کردن چپ و سرخ و استالین و توده و شوروی و غیره- قصد دارند آخوندها را از زیر تیغ اپوزیسیون سکولار دمکرات ،بیرون کشیده و مبارزه گلوبال را منحرف نموده و در این سایت حاشیه سازی کنند.
دوستان به هوش باشند.
شونیسم ترک ،متحد استراتژیک آخوندیسم، داعش و فراریان شاه اللهی، بوده و خواهد بود.
نه شاه. نه شیخ. نه چنگیز ! پیش بسوی ایرانی متحد و واحد! ؛ سکولار دمکرات سوسیال و منوگام !
این وجشی ضد ایرانی که از کلمه "عیران" استفاده میکند، دوباره در این صفحه ظاهر شده .
این نشانه آنست که فشار در چند روز اخیر به "شونیسم تجزیه طلب ترک" زیاد بوده و تیر آرش به هدف سبیل چنگیز اصابت کرده .
درود بر فرزندان کورش که این عناصر راسیست را از لانه های دروغین سرخ پوستی شان بیرون کشیدند.
ترک به ترکستان !
ایران فقط میهن اقوام اصیل ایرانی با زبان و فرهنگ پارسی است !
با سلام خدمت شما اقای ناصر کرمی، من هر چه در صفحه فیس بوک اقای شریعتمداری نگاه کردم ندیدم چنین تقسیم بندی ای ارائه داده باشند اگر ممکن است لطف کرده و بفرمایید اقای شریعتمداری در کجا چنین طرح و تقسیم بندی کشوری را ارائه داده اند؟ با تشکر.
در آینده اگر عیرانی وجود داشته باشد باید زبان انگلیسی زبان رسمی و سرتاسری ایران شود تا از تبعیض سایر ملل در عیران جلوگیری گردد. زبان انگلیسی حتی زبان سراسری جهان باید بشود.
مسئله ساده را پیچیده نکنید!
-----
بعضی ها مسئله ی ساده را تبدیل میکنند به یک « کلاف سر در گم»، و نمی توانند از آن بیرون بیایند.
1- تحریم عملی ست « دو قطبی، منفی-مثبت». منفی ست چون «جامعه» را تحت فشار قرار میدهد. مثبت است چون «حکومت» را تحت فشار قرار میدهد.
مشکل را هم دو طرف « ایران-آمریکا» درست کرده اند.
مشکل ساز اول « طرف ایران» است. دوم آمریکا.
ایران سیاست « خارجی-داخلی» خود را درست کند، مشکل تحریم یک طرف می یابد. از قراز معلوم آمریکا هم آنرا « رفع» میکند.
که تصورش مشکل است.
2- تحت « فشار بودن جامعه» نیز دو قطبی ست. منفی-مثبت.
مثبت است ، چون جامعه ی تحت فشار، «متوجه» میشود، این «فشار» را « سیاست خارجی-داخلی» نادرست حکومت ایجاد کرده است. که نمی تواند مملکت را اداره کند و موجب آزار است.
منفی ست، چون « دست رسی مردم به حداقل امکانات زیست را باز هم کاهش میدهد».
«مخالفین» حکومت در « بود و نبود» تحریم نقشی ندارند. عامل، دوطرف مذکور است.
حکومت، فشار وارده بر خود را تحمل میکند. چون «زیاد خورده».
جامعه هم فشار وارده را تحمل میکند، چون « عادت به فرورفتن در فشار دارد».
3- عملاً ، چیزی که اینجا باقی میماند همان « متوجه شدن جامعه به این امر است که عامل اول مشکل، «حکومت بی لیاقت»است، و باید « برچیده» شود. یا باید طبق معمول «تسلیم حکومت» گردد. و نابود شود.
جامعه دو راه دارد: تسلیم برای نابودی. قیام برای آزادی.
حالا به آزادی خواهد رسید یا نه؟ قصه دیگری ست. به احتمال زیاد «یک حکومت راست» برایش قابل دسترس تر از هر نوع حکومت دیگری ست. مگر اینکه شانس بیاورد به یک حکومت « نیمه راست» برسد. اما حکومت دموکراتیک چی؟ اصلاً حرف اش را هم نزنیم ، که به رؤیا میماند.
4- حرکت درست« نیروی مترقی» چه میتواند باشد؟
- ناله از دست « دو طرف تحریم»، لازم نیست.
- مشاور حکومت شدن و بودن، لازم نیست.
- شرایطی را که دو طرف تضاد، ایجاد کرده اند باید «درک» کرد.
ضرورت دارد جامعه را به «قیام عمومی» آماده نمود. تنها سیاست درست در لحظه حاضر آماده کردن جامعه به قیام همگانی ست. چگونه؟
- با «حمایت عملی اعتراضات از هم دیگر » در سطح جامعه، و پشتیبانی خارج از آنها، جنبش همگانی میشود. و میتواند حکومت را کنار بگذارد. البته با « اعمال اجبار».
سیاست های دیگری که ناقض این حرکت اند، عملا «در خدمت بقای حکومت» قرار دارند.
5- قیام و آینده آن نیز « دو قطب منفی-مثبت» دارد. ولی به هزینه اش میارزد.
جامعه بطور « طبیعی-آگاهانه» در این جهت حرکت میکند. احتمال « پیروزی یا شکست» هم وجود دارد. اما امکان پیروزی قوی تر است.
باید به اقای سازاخ برای این عریان گویی تاریخ ترور وحشت چپ تبریک گفت البته شادروان خلیل ملکی نیز در همان سالهای هرج ومرج نه تنها با حزب توده درافتاد بلکه با شجاعت بینظری دستگاه مخوف وتروریستی استالین را به چالش گرفت . اکنون صدها جلد کتاب در باره یک قرن ترور سرخ با صدها سند معتبر وجود دارد که نسل کنونی را از انچه بر بشریت رفته است هشدار میدهند .نقش چپ در کشور ما تا کنون نقشی مخرب و تجزیه طلبانه و ضد اقتصاد ملی بوده است . نتیجه همراهی و همگامی وپشتیبانی چپ از نظام سیاه اسلامی سرنوشت نسل امروز و فردای کشور مارا رقم زده است .هزاران انسان شریف ایرانی با توانمندی های فراوان وعشق به ایران وازادی وپیشرفت به دام عنکبوتی چپ افتادند و سرنوشت انها تبعید و اعدام و در بدری شد .اجازه ندهیم فرزندان این سرزمین قربانی توهمات سرخ وسیاه شوند .
شاعر دردمند و میهن پرست ایرانی سراینده شعر میهنی ارش کمانگیر سیاوش کسرایی در اخرین سخنان خود در مسکو به اقای شجریان میگوید :برو به انها بگو ....سرما کلاه گذاشتند وهمه چیز دروغ بود .این اعتراف تاریخی نشان میدهد تا چه اندازه نسل روشنفکر کشور ما قربانی هیولای چپ و مارکس ولنین شده است . اکنون بسیاری از همان جریان چپ با نگاهی حسرت بار به جوانی از دست رفته پشیمان از راه رفته هستند .
اخیرا از جمله کلمات مورد علاقه این نواده مغول، استفاده مداوم از صفت "خائن" ، مانند نقل و نبات ، در این سایت است.
وی باید بداند خائن کسی است که "عقاب"فاشیسم" را بجای "شاهین" مغولی به هم تیپ های خود بفروشد.
خائن کسی است که در یانکی آباد بنشیند و شعار نقشه کشور دیگران را بدهد چون خودش هیچ رابطه و وابستگی عاطفی فرزندی با مادر مام وطن ندارد.
خائن کسی است که بجای عدالت خواهی جهانبینی چپ، برای سرمایه داری استثمارگر و امپریالیسم مهاجم ترامپی، در این سایت مدام تبلیغ کند و توهین نماید.
خائن کسی است که "نارستگار" چون سواد و حرف و شعور اجتماعی دیگر و لازم را ندارد، مدام ابزارش در این سایت ، توهین به دیگرانی؛ مانند چپ و فارس و ایرانی و روس و روشنفکر و غیره باشد.
امید است "مسئول سایت" با وجود کمک مالی 50 دلاری سالانه این فرد به گلوبال، متوجه توهین و تنفر ضد ایرانی و ضد مبارز این شخص بشود و
... را قدری کوتاه نماید، چون گذشته این" متخصص رباط" و میکروسکوپ، نشان داده که در هفته چند بار ،نیازی مبرم به قدری تنفر قومی و توهین به اهل قلم غیرترک، را دارد.
با دوست سالخورده ای که در جریان حمله سال 67 رجوی به ایران فرزند 16ساله خود را از دست داده است ،بر سر اینکه مقصر کیست ،گفتگو میکردم .ایشان می‌گفت مردم مقصر هستند ومن اصرار براینکه نه دین اسلام بنیاد فساد و بی عدالتی و ترویج خرافات است .
می‌گفت تا زمانیکه مردم اگاه نشوند وضع همین است ومن بر این باور هستم که اگاهی درست ولی عملی نیست بلکه مقصر واقعی باور به دین وارداتی عرب ومروجان بی اخلاق دین اسلام هستند.از مرد سالخورده پرسیدم :اگر در سال 57 خود محمد وارد تهران میشد چه اتفاقی روی میداد؟ سکوت .براین باور هستم که اگر محمد وارد میگشت ما با قتل عام مردم روبرو بودیم و محمد وعلی و حسین دمار از مردم در میاوردند
از او پرسیدم یهودان و بت پرستان مکه کجا رفتند ؟ ایامحمد همه را قتل عام نکرد ؟.به او گفتم پسر تو هم به دستور قران وسنت ان عرب شتر چران گشته شد .دین اسلام تا کنون جز نکبت چیزی
برای مردم ایران نداشته است .مرگ وحید در واقع سیلی محکمی به گونه ان شیادی است که به دروغ خود را فرستاده الله میداند و وحیدها با مرگ خود خود را از شر این سرطان بشری رها میسازند.
مرد سالخورده با نگاهی به تصویر پسر گفت امروز روز تولد او بود .واشگ در چشمانش جاری شد .
ترجمه منبع:
1. d mes-lam-ta-e3-a
en: To Meslamtaea,
2. dingir-a-ni
en: his god,
3. lu2-nimgir-ke4
en: Lunimgira,
4. nam-ti
en: for the life
5. szul-gi-sze3
en: of Šulgi,
6. a mu-na-ru
(en dedicated (this
ترجمه آذربایجانی(ترکی) و فارسی:
----
sz=ش=Š
1. d mes-lam-ta-e3-a
To Mesamta-ea
Dangır Meslam-ta-ea -ya
برای خدای اوجاق «مس لام» : خدای دمیده از معبد مس لام.
2. dingir-a-ni
his god,
dangır-ı-na
به آقای اش
3. lu2-nimgir-ke4**
Lunimgira
« لو نیم گرا»
Lunimgira
4. nam-ti
for the life
برای زندگی اش
yaşamına
( حیاتا؛ حیات اوچون) yaşayışa
nam سرنوشت، طالع، اراده. ti یا til حیات، زندگی.)
5. Šul-gi-še3
of shulgi
Šul-gi-dən
از(طرف) شولگی
6. a mu-na-ru
(dedicated (this
اهدا میشود.
ayrı(-ldı onun) adı-na
( حصر اولدو)، به نام او اختصاص داده شد
a ru حصر اتمک ، اختصاص ورمک، bir şeyi birisi üçün ayırmaq
a ru : به نوعی کوتاه : ayrı است: (a -0-r-u(i
از Ayır-maq
mu اینجا: اسم ad : ( معنی "منMU )ĝu) هم دارد. HDO ص 30)
ĝu تلفظ MU :nu
mu [NAME] wr. mu "name; line of text; son" Akk. šumu
(mu-...-a(k)-šè: because (in a nominalized sentence); for somebody's sake ('name' + genitive + terminative
na برابر na در ترکی ( به)
---
*
Lugal-irra and Meslamta-ea
[Lugal-irra and Meslamta-ea are the "Great Twins" of the constellation Gemini.[1
دوقلوی های نگهبان در های دنیای زیر زمین ( جهان بعد از مرگ) : دو قلوها در آسمان دو تا ستاره اند.
Meslam-ta-ea نام یکی از دوقو ها.
e3; i; e "to leave, to go out; to thread, hang on a string; to remove, take away; to bring out; to enter; to bring in; to raise, rear (a child); to sow; to rave; to winnow; to measure (grain) roughly (with a stick); to rent" Akk. aşû; erēbu; mahû; rubbû; zarû; šakāku
( a (e4, ea
a [WATER] wr. a "water; semen; progeny" Akk. mû; rihûtu
e3-a : اینجا به معنی : çıxan; gələn; axan در ترکی ست. ( در فارسی میتوان دمیده یا ظهور کرده ، آمده ، گفت). یعنی :
d mes-lam-ta-e3-a
خدا در ترکمنی d: dangır
dingir سومری
tan-ri ; tarı آذربایجانی
d meslam-dan e-nə-nə
خدای دمیده( ظهور کرده؛ آمده) از معبد مس لام.
aşağı gələ: ənə=enə=yenə : پایین بیاید.
" e3-a" : در ترکی کوتاه enə:
e-0-a
a=ə
Mešlam اوجاق آدیmeš 3 -lam
meš 3 -lam یا meslam
**
(2)
ad : Lunimgira
(3)
-ke4: often occurs at the end of a genitival compound which functions as the actor or agent of the sentence
(ak, genitival suffix 'of', + e, ergative agent marker)
lu2-nimgir-ke4
lu-nimgir-a- nın-kı
متعلق به (حیات "yaşayış="ti) «لو نیم گرا».
ki یا kı = کسره مضاف است: حیاتِ
* di : ti از di-r-lik زندگی til هم همینطور با این واژه پیوند دارد.
وندهای مختلف لغات نیز برابر وندهای ترکی ست. و قابل توجه.
* "nam"طالع؛ سرنوشت. نوشته پیشانی. پیشانی در ترکی :کتبی alın : کوتاه : an : یا با تشدید ann :n در زبان شفاهی.
جمله:
ann-nı şişib
an-nı şişib
( پیشانی اش ورم کرده ( یا باد کرده). هر دو جمله در زبان محاوره مصطلح است.
n=m ( از صداهای قابل تغییر بهم. در سومری هم به جای همدیگر استعمال شده)
تبدیل nam به an یا ann
خوانش از چپ به راست:
nam ; nan; 0-an ; an-n
an;ann اکنون به معنی پیشانی ست . "nam" به معنی سرنوشت در گذشته. (یا طالع، نوشته ای بر پیشانی).
اشاره ای ست به سر و همینطور « اراده» انسان. یا کلاً خود انسان. که گرفتار آن است. به قول سومریها:« سرنوشت مانند سگی ست که همیشه به دنبال آدم میدود.»
سرنوشت را« an-nın yazısı» گوییم. ( کتبی alın yazısı) .
آقای توکلی با سلام
تحریمهای امریکا هوشمندانه نبوده و درک بنگاه های مالی و اقتصادی نیز از این تحریمها الوده به ترس و ریسک ناپذیری است. انها از انطرف بام به زمین افتاده اند. شما در رابطه با ترس بانکهای اروپایی از نام ایران در حسابها بیان کردید، بگذارید من هم مثالی واقعی بزنم تا متوجه شویم این ترس و دلهره تا کجا پیش رفته و خواهد رفت.
بیش از سه سال است که یک شرکت مواد غذایی ایرانی برای انتقال تکنولوژیک در رابطه با بهبود کیفیت محصول خود با شرکتی اروپایی در حال مذاکره است. امسال قرار بود شرکت ایرانی بازدیدی یک روزه از این طرح در کارخانه ای در یک کشور آسیایی داشته باشد تا بتوانند صحیحتر تصمیم خود را بگیرند.
شرکت اروپایی مادر درست یک هفته به بازدید مانده از ترس تحریم ها قرار بازدید را کنسل کرد، چون نمی دانست!!!! در صورت اطلاع آمریکا از این بازدید!!!! چه بر سر روابط تجاریش با امریکا میاید.
خانم سطوت گرامی من نوشته کوتاه شما را خواندم .به دو موضوع باید توجه کرد .
نقش سازمان شما در دفاع از شخص خمینی و نظام اسلامی ودیگری اکنون چه باید کرد ؟سازمان شما به همراه حزب توده بدون اما واگر به دفاع از یکی از جنایت کار ترین اخوند ها برخاستند و بانی سپاه پاسداران و دشمنی با ازادی وازادی خواهان است .بی زحمت نگاهی به روزنامه های کار ومردم در ان سالها کنید تا به پرسش خود در همان سطر سوم برسید.
خانم سطوت در تمام این سالها سازمان شما مدافع نظام اسلامی بوده است و همین اقای نگهدار به انتخابات قلابی رای داده است . شما برای مبارزه با امپریالیسم ازادی وشرافت واینده این کشور را به سخره گرفتید و سازمان فداییان را به انشعاب کشاندید.
ایراد به مردم نمیتوان گرفت بلکه رهبران سیاسی این سرنوشت را برای مردم رقم زدند .
خانم سطوت هدف ازادی بیان بود و نه همکاری با حزب توده ودفاع از جمهوری اسلامی .
مزدور آن کسی است که شاه جانی را دمکرات، و چپ مردمی را خائن مینامد. مزدور آن است که هنوز خود را به نفهمی میزند و شاه را غسل تمهید میدهد ؛ شاهی که خود و اطرافیانش و بیگانگان، همه به فساد و جنون و مزدوری او اعتراف نموده اند.
شونیست ها و راسیست ها تا کنون نشان داده اند که از نظر زبان و عقل و منطق و جانیداری و قضاوت، همچون کودکان نابالغ باید ابتدا الفبای سیاست را یاد بگیرند و نه پشت میکروسکوپ و جلو روباط عکس یادگاری بگیرند و مهره و زنجیر به سبیل و ریش و گوش شان آویزان کنند و بجای سفر به ترکستان به قطب شمال نزد اسکیموها و یا به آمازون نزد خویشان سرخپوست خود یروند و ژستهای امریکایی بگیرند، و با تکنیک و بیگانه پرستی ، به ایرانی و فارس و کرد و ارمنی و روس توهین نمایند. و شکایت کنند که چرا فردوسی خلاف چنگیز و تیمور، مدافع حقوق زنان و فمنیست نبودند و چرا کورش استوانه گلی را در اینترنت قرار نداد؛ پس جعلیست یا کار سومرهای ترک عرب زبان است.
دوستان گرامی، سخن کسی که واژه (تنها) را در تیتر (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند) به کار می برد برابر با چیست؟ این سخن برابر با آن است که چون (تنها) کمونیست ها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند پس سرمایه داران، زرسالاران و ناسیونالیست هائی مانند هیتلر و موسولینی و پهلوی و صدام خائن نیستند و خدمت گزار بشریت هستند! اگر بدون به کار بردن واژه (تنها) نوشته می شد (کمونیست ها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند) شاید می شد آن تیتر را ماله کشی و ماست مالی کرد اما هنگامی که نویسنده واژه (تنها) را به کار می برد کارش برابر با خدمت گزار نامیدن هیتلر و موسولینی و پهلوی و صدام و خمینی و خامنه ای و پینوشه و فرانکو و لاجوردی و ..... است! چون کمونیست ها (تنها) خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند پس دیگرانی مانند آن جنایتکاران خدمت گزارانند!!!
دوستان گرامی، در زمان مزدک مرزبندی های ناسیونالیستی میان انسان ها صد درصد بر جهان چیره بودند اما هم اکنون مرزهای به جا مانده از زمان برده داری میان انسان ها و میان کشورهای گوناگون مانند تکه یخی که در آب جوش افتاده باشد دارند از میان می روند، از سوی دیگر اگر انترناسیونالیسم در زمان مزدک صفر درصد بر جهان چیره بود هم اکنون همه جهان به سوی تک میهنی (انترناسیونالیسم) می رود و مرزهای ناسیونالیستی میان بسیاری از کشورها تنها بر روی کاغذ دیده می شوند، پس نتیجه می گیریم که آن حرفی که وینستون تبریزی گفته است (( کسی که در بیست سالگی ناسیونالیست باشد گمراه است و کسی که در چهل سالگی ناسیونالیست باشد فسیل است )) کاملا صحت دارد! ..... بهترین ها را برایتان آرزومندم!
دوستان... همانطور که اشاره شد مکتب و اندیشه های کمونیستی تقریبآ 1500 سال است ( بعد از مرگ مزدک در سال 524 میلادی ) که بشر به این نوع اندیشه پی برده است ولی متاسفانه هیج کشوری در عرض این هزار و پانصد سال تا بحال نتوانسته است این سیستم حکومتی را پیاده بکند. پس نتیجه میگیریم که آن حرفی که وینستون چرچیل گفته است (( کسی که در بیست سالگی کمونیست نباشد قلب ندارد و کسی که در چهل سالگی کمونیست باشد عقل ندارد )) کاملآ صحت دارد...بهترین ها را برایتان آرزومندم...
نخست آن که برای نخستین بار در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ بنیانگزار اندیشه ای به نام کمونیسم یک ایرانی به نام مزدک بود نه کارل مارکس یا پرودن یا سن سیمون یا لنین و .....
دیگر آن که همه مارکسیست ها کمونیست هستند اما همه کمونیست ها صد درصد پیرو مارکس نیستند چون در سخنان کارل مارکس کاستی های فراوانی یافت می شوند که نیاز به ویرایش دارند.
اما در پاسخ به این پرسش که پنج کشور را نام ببرید که کمونیسم در آنها پیاده شده است، پاسخ این است که در هیچ کشوری تا کنون کمونیسم به گونه صد درصدی پیاده نشده است اما همه جهان به سوی کمونیسم پیش می رود که درباره چگونگی سوسیالیزه شدن جهان و رفتن جهان به سوی کمونیسم و تک میهنی (انترناسیونالیسم) در نوشتاری در لینک زیر بررسی شده است
http://iranglobal.info/node/28638
اگر ما بپذیریم که خدائی جهان را آفریده است هیچ دینی با آن خدا در پیوند نیست و همه دین ها ساخته ذهن انسان ها هستند، دین یهودی ساخته ذهن تورات نویسان، دین مسیحی ساخته ذهن انجیل نویسان و دین اسلام ساخته ذهن پیغمبر اسلام است، اما در پاسخ به این پرسش که دین چیست؟ باید گفت که دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و همه دین ها در زمان برده داری پیدا شده اند، این چنین که انسان ها از چهار زمان تاریخی گذشته اند تا به زمان پنجم برسند: یک – زمان ددمنشی، دو – زمان برده داری، سه – زمان دهداری، چهار – زمان سرمایه داری، زمان پنجم هم که انسان ها در فرجام تاریخ به آن خواهند رسید کمونیسم و تک میهنی (انترناسیونالیسم) است که در این باره نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است
http://iranglobal.info/node/28638
آقای تبریزی...همانطور که بار ها نوشته اید , زبان چیزی نیست به جزء یک ((وسیله ارتباطی بین انسان ها)). در کامنت قبلی من از شما یک سوالی داشتم که این سوال را هم با زبانی نوشته بودم که ارتباط بطور ساده برقرار شده بود. وسوال من هم این است .. بعد از گذشت 178سال از پیدایش مارکس و مارکسیسم , لطفآ برای ما 5 تا کشور نام ببرید که حکومت شان بنا به (( تعریف و برداشتی )) که شما و یا هم « رفیقانتان » از مارکس و مارکسیسم دارند, اداره میشوند. همین و بس. فقط اسم 5 کشور...مشتاقانه منتظر اسم این پنج کشور هستیم. خدا همه را به (( کوچه علی چپ )) هدایت نکند. آمین یا ربّ العالمین
افکار یک ناسیونالیست مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی و دیوارکشی میان انسان ها و جنگ افروزی و کشورگشائی و پاکسازی قومی و راه انداختن کشت و کشتار و ..... کشک نیستند بلکه زهر هستند! اما سخن گفتن یک ناسیونالیست از مردم سالاری و انتخابات آزاد و پارلمان و فضای باز سیاسی و آزادانه فکر کردن و ..... برابر است با کشک!
درباره مارکسیسم و سوسیالیسم و کمونیسم و سرمایه داری و زرسالاری و چگونگی سوسیالیزه شدن جهان و ..... من تا کنون نوشتار جداگانه ای ننوشته ام اما در کامنت های لینک زیر در این باره ها سخنان فراوانی را نوشته ام که نیازی به چندباره نویسی همان کامنت ها نیست (به لینک زیر نگاه کنید)
http://iranglobal.info/node/63220
آقای بابک بیژنی. و مازیار شکوری..
من به باور های شخصی و باورهای مذهبی شما و دیگران از هر نوعی باشد همیشه احترام گذاشته و خواهم گذاشت. ولی برایم خیلی مشکل است که به وجود خدا باور بکنم. کسی که که وجود نداشته باشد, چطوری می تواند « پسری » هم داشته باشد. اجازه بدهید به مشاوره ( کریستوفر هیچینز و ولیام الین کریک ) را مشاهده بکنیم. متاسفانه کریستوفر هیچینز چندی پیش به خاطر سرطان از دنیا رقت..
https://www.youtube.com/watch?v=0tYm41hb48o
بهترین ها را برایتان آرزومندم.
"" جمهوری آزربایجان خود را از غل و زنجیر کمونیزم آزاد میکند "" به آخرین تصاویر از جمهوری آزربایجان شاد ، سربلند، مقتدر نگاه کنید. این مقاله را یکی از دوستان من فقط ۴ ساعت پیش درج کرد.
https://www.stuff.co.nz/travel/destinations/asia/108751135/baku-azerbaijan-is-shaking-off-its-soviet-shackleshttps://www.stuff.co.nz/travel/destinations/asia/108751135/baku-azerbai…
پس سرت را بینداز پایین و مثل آدم دمکرات زندگی کن ، و به دیگران توهین نکن ، و مبلغ تنفر راسیتسی ضد فارس و ضد ایرانی نباش ، و سنگ آذری ها... را به سینه نزن ، و از سیاست برای خودت یک تفریح و سرگرمی مرگ آور و غیرانسانی نساز ،و پایت را از گلیمت فراتر نگذار !
آزادی ات تا آن مرزیست که وارد حریم دیگران نشوی ! اینو از آبراهام لینکلن؛ پدر و پسر بپرس.
آقا و یا خانم ترک-و ناسیونالیسم..
من به آزادی های فردی خودم بیشتر احترام میگذارم. در نتیجه محل جغرافی زندگی من به (( خــــــــــودم مـــــــربــــو ط اســــت)).
جناب پرچم سرخ ستاره دار...از اینکه مرا و یا افکار مرا به عنوان (( کشک )) حساب کردید نه تنها از شما تشکر میکنم بلکه به آزادی فکری شما را در چهارچوب قوانین حقوق بشر که آزادی بیان را شامل میشود احترام , میگذارم. اجازه بدهید در این ایام شروع سال میلادی جدید بجای کشک , یک سوال من از شما را به عنوان تحفه بابا نوئل را در افکار عمومی بیاندازیم..
از انتشار کتاب (( مانیفست کمونیست )) که محتوای عقاید و فلسفه مارکس و مارکسیسم است ,178 سال گذشت. در حال حاضر 193 کشور به عنوان کشورهای ثبت شده در سازمان ملل متحد وجود دارد. لطف بفرمائید برای ما 5 تا که از این 193 کشور نام ببرید که حکومت شان بنا به (( تعریف و برداشتی )) که شما و یا هم « رفیقانتان » از مارکس و مارکسیسم دارند, اداره میشوند.. هدایت شدن به راه چپ از طرف خدا هم پیشکشتان......
جناب تبریزی!
اگر این تجزیه طلبان آذری، ناسیونالیست بودند، میرفتند و در یک کشور ترکزبان زندگی میکردند،
و نه اینکه در امریکا و اروپا، در ماوراءالبجر و ماوراء النهر، در جا و مکان، نرم و گرم، می نشستند و به فارس و زبان فارسی و ایرانی و ارمنی و کرد و شاهنامه فردوسی و استوانه کورش و ژن آریایی، توهین میکردند و دشنام میدادند.
از اینجا میتوان ادعا و صداقت و فرصت طلبی و لاف و گزاف این ... تازه سیاسی شدهها را قضاوت کرد.
"" تاسیس آژانس فضا ئی ترکیه "" خاورمیانه اولین گام را در راه تسلط بر فضا بر داشت، کمونیست‌های پ ک ک و حامیان آنان، برای نابودی بنیه علمی تنها کشور توسعه یافته خاورمیانه با اقتصاد بدون نفتی، به سرنوشت همان ببرهای تامیل دچار خواهند شد، کمونیست‌های فقط میتوانند به پشتوانهٔ اقتصاد نفتی، اقتصاد یک کشور را اداره کنند، نفت بزودی در اقتصاد در حال دگرگون منطقه، ارزش خود را از دست خواهد داد، آیا ترکیه در قبال ارسال آب به عراق، نفت دریافت خواهد کرد؟ عراق به آب نیاز دارد پا به پناه گاه‌های کمونیست‌های پ ک ک ؟
https://spacewatch.global/2018/12/turkeys-president-erdogan-establishes…
حیف از آقای شریعتمداری که وقتش را با مناظره با چنین آدمی که ثبات ندارد و بسیار خود خواه است، به هدر می دهد. ببینید در همین مناظره در برابر منطق شریعتمداری چندین بار معلق می زند و دیدگاهش را عوض می کند. گفته هایش بی سر و ته وبی منطق است. مشخصه درویش پور خودخواهی بیمارگونه و"منم، منم" کردن است. وای به روزی که این تیپ آدم ها در ایران آینده به جایی برسند. این ها هم امروزش نیز خطرناکند و با اجازه شما، تو خالی ولی پُر ادعا! این آقا و گروهش همین تازگی با نُه گروه دیگر از تچزیه ایران(تحت تأثیر دو گروه کوچک تجزیه طلب) سخن گفته اند ولی اینجا از تمامیت ارضی ایران حرف می زند! چه باید گفت؟
"" پاکستان وام ۷.۵ بیلیون دولاری از بانک توسعه آسیا دریافت میکند، رژیم فارسستان، به دلیل حمایت از پ ک ک در آزربایجان غربی، گماردن افراد غیر بومی در راس استانداری و طرفدار پ ک ک، بیشتر منزوی میشود "" قبلان گفتم که هیچ لوله نفت و گازی، از سوی فارسستان، به سوی شرق، پاکستان، و به سوی غرب، عراق، کشیده نخواهد شد، در حالیکه ایرانیان از هر ملت و زبانی، فقط در ازمیر، بیشتر از ۸ هزار املاک خصوصی خریده اند، حکومت فارسستانیان در ایران، با نه امن کردن آزربایجان جنوبی، مرکز کار آفرینی ایران، به بدبختی و نکبت ایران، دامن میزند، وام پرداختی به پاکستان، صرف پرژهٔ لوله گاز """ تاپی """ خواهد شد.
https://www.moneycontrol.com/news/world/adb-proposes-7-5-billion-lendin…
سلام جناب سعیدرضا،
بله بسیار زیبا و متعهدانه و فراملی ست و این همان چشم انداز امیدبخشی ست که ما نیاز جمعی به آن داریم و می تواند پشتیبان همبستگی فراملی و طبقاتی ما ایرانیان در سراسر کشور باشد.باسپاس
رفیق همرزم،
در تاییدت بخشی از نامه منصوب به شهید احمد خرم آبادی را که درد مشترک و شاه را سروده ولی انگار روزگار شیخ را نگاشته تقدیم میکنم
مادر
به تو سوگند که از بهر تسلای تو نیست
نه فقط خانه‌ی ما غم‌بار است
و نه تنها پدرم بیمار است
چه بروجرد و لرستان
و چه گیلان و سپاهان
و چه شیراز و چه کرمان
و چه اهواز و خراسان
و چه تبریز و چه تهران
و به هر خطه در این مدخل زندان بزرگی که بود کشور ایران
صبح غم‌بارتر از تنگ غروب است
غروب از شب تاریک
دل‌آزارتر و کوه و در و دشت
همه تیره و تارند
و چه بسیارند پدرها
زکرد و لر و گیلک
زترک و عرب و فارس زبانی
که زبی‌داد و ستم‌کاری ضحاک زمانه
که به خون‌خواری و خونریزی به ضحاک زده نارو
و بسته‌ست زچنگیز مغول دست
و در صحنه‌ی سفاکی و در قتل و جنایت
پاک رکورد همه تاریخ شکسته است
و در عرصه‌ی بدنامی و بی‌شرمی و نامردی و نامردمی از شرح گذشته است
تبریزلی افندی! شما سالهاست یک مطلب نوشته ای، صدها بار آنرا بصورت پراکنده درسایت قرار میدهی. خواننده از خود میپرسد؛ آیا شما مطلب دیگری در اختیار نداری سالهاست یک موضوع را تکرار میکنی؟ شما که به زبان مردم غیر فارس به دیده تحقیرمینگری، با تمسخر، زبان آنان را؛ زبان عمه ای، زبان خاله ای، زبان دایه ئی، زبان پسرخاله ای، زبان پسرعمه ای.. الا آخر مینامی، زبان مادری خودت را با تاسف به بدترین شکلی تحقیرمیکنی؛ آیا شما آدم دموکراتی هستی؟ شما که به زبان مادری خودت ارزش قائل نیستی؛ به دیگران چه ارزشی قائل میشوی؟! شما از طرفی از آزادی بیان و آزادیهای سیاسی دم میزنی! از طرفی مثل دیکتاتورها با آزادی زبان مادری مردم غیرفارس مخالفی! آیا شما با چنین ضد و نقیض گوئی، آدم دمکراتی هستی؟ تبریزی افندی! آیا کسی که زبانش در جهنم ایران قدغن است؟ میتواند آزاد باشد؟ کسی مثل شما که با آزادی زبان مردم آزربایجان
مخالفت میکند، میتواند آزادیخواه باشد؟ تبریزی جان! اؤزووه گل! جانیم! به خود آی! به آغوش مردم خود بر گرد! فردا دیر است! غیرتلی ستارخان بالاسی!رفیق گرانقدرم جناب سعیدرضا سلام؛
من شما را نمی شناسم ولی در بینش و پویش "زندگی نوع انسانی" چرا! خوب می شناسم و با مسرت و خوشبختی همراستا، همراه و همنوای دلگرم تان می باشم و این برایم زیبا و پشتگرمی برجسته ای ست.
بله، همچنانکه شما گفته اید من هم باوردارم که راه فردا جز با گذر از فرهنگ های فردی و فرقه ای و فراانسانی شاه و شیخ و بدون کنارزدن هرگونه برتریجوئی ها و دیدگاه های راسیستی و ناسیونالیستی و پانیستی و فناتیستی و... چالش کمرشکن بسیار دشوار است.
و با همه ی وجودم مخالف این تبعیض ها و بقای این بی عدالتی ها، تشدید سرکوب های اتنیکی و تنبیه و تحدید دلبستگی های فرهنگ ملی هستم، زور و ستم و سرزنشی که قرن ها و بویژه پس از انقلاب مشروطیت همچنان در ژرفای کشور رنگین کمانی ما جاخوش کرده وبمیل سروری مرتجعان کهنه پرست شاه و شیخی هنوز مزاحم همبستگی نوع انسانی می باشد.همچنین من رنج می برم که می بینم افراد و جریان هائی بدون توجه به درد مشترک کارگران و ملیت های آنان، تکنواز ساز ناسیونالیستی خویش اند. البته من از آن طیف افکار و چشم اندازها نیستم که منکر تبعیض ها و نابرابری ها و ستمزدگی های موجود میان ملت های ایران باشم.
من آگاهانه و با مسئولیت روشن، بر وجود دردناک این نابرابری ها پای کوبیده و می کوبم ـ
دوست گرامیم من لر هستم! و هرگز فراموش نمی کنم که فاشیسم و راسیسم آریائی فارسی تاریخی و کورشی یک مشت بی سواد خودبزرگ بین نادان چه ساده و بی شرمانه بمن که در خرم آباد لرستان زاده شده ام " لر خر" می گفتند؛ همانگونه که به ترک آذری و ... اشکال دیگر توهین آمیز. اما چرا! چون قدرت و فرهنگ فردی متمرکر مادر و پشتوانه این جهالت دیگری ستیز بوده اند.
بهررو ما هیچ چاره ای جز یافتن خرد و چالش و همراهی جمعی طبقاتی در برابر این فرهنگ " شاهی و شیخی" فرسوده و کودن نسل های پیشین نداریم.
من با همه ی وجودم مخالف دیدگاه های مأیوس جدائی طلبان و تجزیه گرایان ایران می باشم. آنها عجولانه و ناسیونالیستی درد همه ی ملیت ها را برای درمان معضل ستم ستیزی فرقه ای و خصوصی کرده و نقاط ضعف خودشیفتگی قومی را درمان خویش می داند و بسیار اشتباه می کنند.
چرا؟ چون تاکنون و هیچ جریانی چه از راست، میانی تا چپ و کمونیست تجربه ای ورای ساختارهای یکه سوار سیاسی شاهی و شیخی عملا نداشته و ندارند و نمی شناسند. اما در فاصله ی اقلاب ها و جنبش های رهائی بخش، ما از دانشِ نوع بشری، آموخته های گرانباری داریم که می تواند ما را در رسیدن به برابری اتنیکی، حقوق و سهم یکسان شهروندی یاری دهد و فرصت برابر و انسانی به همگان ارزانی دارد.
آن نیز جز با زدودن اراده و امیال فردی، مذهبی و فرانسانی خودبزرگ بینان متصور نیست. بیائید با هم یادمان بیاوریم که شعار : ( خدا شاه میهن) را که جایگاه " شاه " آنروزگار کمتر از خدائی امروز " ولایت فقیه مطلق" نبود. ما باید با این دو سنت دشمن و ستیزگر اراده و اداره اجتماعی مبارزه ی روشنگرانه و گسست ناپذیر داشته باشیم. و بویژه برای هر دگرگونی کوچک و بزرگِ اجتماعی و خصوصا تأمین و تضمین منافع طبقاتی، به خواست کلان مردمی و تأکید بر حضور کارگران و توده ها در همه امور گستره ی مبارزه اجتماعی پای بکوبیم تا خرد و کار جمعی فراگرفته و در روند دگرگونی و ساختن بهتر فردا بکارگیریم.
با سپاس
..... ایدئولوژی و احزاب و دولت های تک حزبی که تفکر آزادانه انسانی را محدود و یا قدغن بکنند خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدنند و می زنند ..... انسان فقط و فقط در فضای باز سیاسی با آزادانه فکر کردن می تواند پیشرفت بکند ***** دوستان گرامی، کسی این سخنان را می گوید که یک ناسیونالیست است! همه می دانند که در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ سیاهترین رژیم های دیکتاتوری رژیم های ناسیونالیست بوده اند! مانند رژیم های ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان صرب! اگر کسی ناسیونالیست باشد سخن گفتن چنین کسی از مردم سالاری و انتخابات آزاد و پارلمان و فضای باز سیاسی و آزادانه فکر کردن و ..... برابر است با کشک!
رفیق گرامی آقای چنگایی با سلام،
صد بار زهر یاس مرا می‌کشت
اگر که پاد زهر من نمی شدی امید
مقاله شما قبل از هر چیز ، درک صحیح ضرورت لحظه توسط حداقل بخشی از چپ سوسیالیستی را به نمایش میگذارد. همان بن مایه ای که میتواند و باید با عبور از سایر دگمهای فردی و سازمانی و ورود به یک پروسه همگرایی، جبهه ای فراگیر و توانمند را در سطح ملی با دیگر آزادیخواهان و برابری طلبان این مرز و بوم، از هر ملیت و مرامی، در چهارچوب حفظ منافع زحمتکشان و توده های میلیونی مردم ایران، ایجاد نماید و جنبش ازادی خواهی و حق طلبی زحمتکشان این مرز و بوم را در سراسر کشور رهنما باشد، تا در نبردی مشترک با دشمنی مشترک مسیر تاریخ کشورمان را از دور باطل شاه _ شیخ _ .... خارج و به مسیر ازادی و برابری برای تمامی ملل ایرانی، که همان خواستگاه انقلاب ملا خور شده ۵۷ بود برگرداند.
باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست
دوستان...بلاخره آقای رضا پهلوی در اواخر عمر به یک حقیقت سیاسی پی برد که حکومت های تک حزبی مانند حزب کمونیستی , حزب رستاخیزی و حزب االهی هیچ وقت (( اصلاح پذیر )) نبوده و نمی توانند باشند و همیشه متلاشی خواهند شد.. و چقدر خوب می شد که آقای پهلوی کمی هم در باره حکومت غیر قانونی بابا و بابا بزرگش که حکومت را بوسیله (( کودتا )) بدست گرفتند سخنرانی میکرد. چون هر وقت دولت (( اگستو پینوشه )) که حکومت کشور شیلی را با کودتا بدست گرفته بود از نظر قوانین بین المللی « قانونی » حساب شود, آنوقت هم حکومت های پهلویان هم قانونی حساب خواهند شد.
با سلام..به نظر من اعتصاب غذا چیزی جز خود آزاری و درد وارد کردن به خود شخص زندانی نیست.و هیچ ثمره ای هم برای پیش برد اهداف شخص زندانی درپی نداره...در یک جمع بندی بخواهم این اعتصاب غذا را معنایی بهش بدم .فقط مفهوم کاری بسیار اشتباه و غیر عقلانی را میشه بهش نسبت داد..فرض بر این میکنیم شخصی برای بهبود زندگی خود و حالا خیلی پا را فراتر گذاشته و برای دیگران هم شروع کرده قدم گذاشتن به راهی که صد البته نیاز به شجاعت داره.و صد البته در بین این راه مشکلات سخت هم وجود داره .آیا شمایی که برای بهبود اوضاع خاصی شروع کردی تلاش.و در راه یه یکی از مشکلات هم برخورد کردی حالا وقت این رسیده که به خودت گرسنگی بدی و اعتصاب طولانی مدت بکنی که اون مشکل پیش رو را حل کنی؟؟؟عقل سالم در بدن سالم..مگه میشه انسان بدون خوراکی هرچند ناچیز در مواقع ضروری بتونه به اهدافش دست پیدا کنه؟..اگر قصد از اعتصاب غذا ترحم
خریدن هستش که واقعا معلومه پس اهداف شخص زندانی حتی برای خودش هم معلوم نبوده چه رسد به دیگران..اگه برای پیشرفت هدف اعنصاب غذا میکنه زندانی که باید اصلا شک کرد به عقل چنین آدمی..مثال فرضی میزنم الان که فرض میکنیم 100نفربا یک هذف مشترک چندین روز یا هفته یا ماه در گرسنگی کامل به سر میبردن و فقط با آبرسانی به بدن تونستن زوری جسمشون را زنده نگه دارن.و در مقابل یک نفر با هدف خیلی مشکلتر از هدف اون صد نفر با بدنی سالم و خوراک معمولی قدم بردارن به مقاصد.کدوم این دو طرف میتونن به اون چیزی که میخوان برسن؟صد نفر گرسنه به قیمت اینکه شاید ترحم بتونه باعث رسیدنبه مقصد بشه...یا طرف دیگه کسی که به حد معمول بدنش را سالم نگه میداره تا بتونه از عقلش استفاده کنه ؟؟ولی شاید جهل و نادانی به سراغ اون یک نفر هم بیاد.و در بین راه با خودش بگه خوبه منم گرسنگی ممتد را به جون بخرم.تا شاید ترحم یا هرچیز دیگه ای زودتر به مقصد برسونتم..وگرنه ن خبری از ترحم هست.ن نشان شجاعت از شخص زندانی اعتصاب کرده...حالا یکجایی گوشه ای از تاریخ افرادی اعتصاب غذا کردن و به خواسته هاشئن رسیدن اونم به خاطر وجود شرایط آن روزها بوده.وگرنه مطمئن باشید اگه همون اشخاص تاریخ که اعتصاب غذا کرده بودن اگه در برهه زمانی فعلی بودن یا این حرکتو نمیزدن.یا اگه میزدن به دار فانی پیوست میشدن..در کلام آخر اعتصاب غذا نشانه شجاعت و مبارزه نیست..
اعتصاب غذا نشانه ی این هست که شخص به دلیل ترس از شرایط پیش آمده به مرگ تدریجی قانع شده.از طرفی در اعتصاب غذا شخص زندانی داره این کارا در حق خودش میکنه که هم زمان شانس و آزادی میخره.هم زمان مرگ خودش را..واضحتر بگم یعنی در افکار خودش شاید اتفاق خاصی بیفته و جوری بشه که از شرایط خلاصی پیدا کنه...باز در مقابل این افکار از عاقبت کار خود خبر نداره و ترسی فراگیر همه ی وجودش را گرفته پس شاید در مدت اعتصاب معجزه رهایی و در غیر اینصورت بمیرم بهتر از عاقبت نامعلوم که طناب اعدام یا شکنجه های ممتد در انتظار باشه...ولی اگه انسان پا به راهی میگذاره باید بدونه چی میخاد و قراره چیکار کنه..وگرنه این حرگت ها دیگه الانه نشان از جهل و ترس هستش.ن شجاعت.یا حق
ایدولوژی و احزاب و دولت های تک حزبی که « تفکر آزادانه انسانی » را محدود و یا قدغن بکنند خائن های هستند که به بشریّت از پشت خنجر زدنند و می زنند. این ها عبارتند از دولت های کمونیستی , احزابی همچون حزب رستاخیز و حزب الله که تفاله و پس مانده همان حزب رستاخیز است, و یا سایر ایده لوژی ( واحدی ) های دیگر.اگر در شوروی و چین و ونزئولا و کوبا رژیم کمونیستی نبوده است , پس نتیجه میگیرم که بشر هنوز ( رژیم کمونیستی ) را که واقعآ به یک افسانه می ماند, هنوز تجربه نکرده است. ولی سوال منطقی اینجاست که چرا بشر به دنبال (( سیستم جکومتی )) برود که هنوز تجربه نشده ولی سیستم های دموکراتیک پارلمانی که بشر هم تجربه کرده است و هم با (( منافعش )) آشناست , به دنبال آن ها نرود. انسان فقط و فقط در فضای باز سیاسی با آزادانه فکر کردن می تواند پیشرفت بکند.پایان داستان.
آقا و یا خانم Anonymous..
قبل از شما هم یک کاربری بود که همان گفته های شما را می نوشت. ولی خودمانی باشیم اگر حرف «ر» در زبان ترکی باشد و یا نباشد و یا مارکر های پدری ما ( عرب ) باشند و یا نباشند, این چه تغیری بر حال زندانی های تجاوز شده کهریزکی خواهد گذاشت. اگر واقعآ به علم ژنتیک علاقه دارید شما را دعوت میکنم به این فیلم مستند از دکتر « اسپنسر ولز» که رد و پای اجداد ما را از افریقا به اروپا و آسیا و از آسیا تا آلسکا و از امریکا تا برزیل دنبال میکند. از دقیقه 106 به بعد شاید حقایقی را ببنید که برایتان و خیلی از افراد مثل شما باور کردنی نباشد.
https://www.youtube.com/watch?v=W_xTG6VXlIQ
همانطور که در آخر فیلم خواهید دید داشتن ( مارکر عربی ) نه گناه است و نه افتخار. ولی منبع این مارکر های اثبات شده را برایمان بفرستید. در ضمن بشریت برای ( ژن آریائی ) بیشتر از 50 میلیون قربانی داد.
جناب بهار گرامی، یوتوب را درست نگذاشته بودید ولی حالا درست شد
پس از آن که فهمیدیم سرمایه داران، زرسالاران و ناسیونالیست ها فرشته هائی نازنین و خدمت گزار بشریت هستند سرگذشت یک کمونیست خائن که به بشریت از پشت خنجر زده است را می توانید در لینک زیر ببینید
http://iranglobal.info/node/35798
نخست آن که در شوروی رژیمی کمونیستی بر سر کار نبود و رژیم شوروی رژیمی بر پایه سرمایه داری دولتی بود و این که کسی بیاید و بگوید چون در شوروی چنین و چنان شد پس: (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند!) و همه کمونیست های جهان را یک کاسه کرده و با یک چوب براند مانند سخن کسی است که می گوید: (در باز است، باز نوعی پرنده است، پس در پرنده است!) که برابر است با سفسطه!
از سوی دیگر اگر: (کمونیست ها تنها خائن هائی هستند که به بشریت از پشت خنجر زدند!) پس حتما ناسیونالیست ها هم تنها فرشتگانی هستند که به بشریت خدمت کردند! در لینک زیر سخنان یکی از فرشته های نازنین ناسیونالیست را که به بشریت بهترین و بیشترین خدمت ها را کرده است می توانید بشنوید
https://www.youtube.com/watch?v=2nliGOuJL5A
این... اردبیللی سلابق گویا فراموش کرده 70 درصد مارکر های پدری مردم اذربایجان به صورت کاملا اثبات شده از مردان عرب هست و بی خود خوداش را به ریش ازبک می بندد
لازم به یاداوری هم نیست که اصولا حرف "ر" در زبان به اصطلاح تورکی نیست هیچ لغت نامه ای توکی هم مخرج حرف "ر"ندارد و اصل ان به صورت توکی هست که پروفسور لمب ان را در کتاب تیمور لنگ ...معرفی کرده
1
گروه دیدگاه از کلیه دوستان دعوت به عمل میاورد .
موضوع کنفرانس: تحول طلبی (رفرمیسم)
توسط: محمدرضا کیانفر
پنج شنبه : ۲۲ آذر ماه
ساعت : ۰۰: ۲۲
با حضور سبزتان ما را همراهی فرمایید .
Nina Yevsky
لینک سوپر گروه دیدگاه در تلگرام
https://t.me/joinchat/EjFVx0OLQDbI13d2pRHzlg
2
سلام
با قدردانی از سرور گرامی Nina Yevsky که امکان برگزاری ی کنفرانس را فراهم کرد،
سنگ بنای اتحاد در بین 81 میلیون هموطن رو گذاشت و به قول معروف چراغ اول رو روشن کرد،
امیدوارم این ابتکارش ادامه داشته باشه،
امکان برگزاری چنین کنفرانسهایی را برای صاحب نظران دیگر اندیشه ها مهیا کنه و وظیفه ای رو که واسه نجات وطن احساس می کنه ادا کنه،
براش آرزوی موفقیت دارم،
3
3روشی که واسه ارائه ی کنفرانس به کار می برم به این صورته که مجموع نظراتم رو راجع به موضوع کنفرانس در چند پست ک
روشی که واسه ارائه ی کنفرانس به کار می برم به این صورته که مجموع نظراتم رو راجع به موضوع کنفرانس در چند پست که از قبل آماده کردم فوروارد می کنم،
هر کس نظری یا پرسشی داره رو همون پست برام ریپلای می کنه و من به ترتیب ریپلایهایی که ادب رو رعایت کرده باشن پاسخ می دم،
بحث و گفتگو می کنیم تا به نظر مشترک که هدف اصلی مونه برسیم و با میمنت و مبارکی پایه های اتحاد رو یکی پس از دیگری محکم و استوار کنیم،
4
اتحاد، همبستگی Solidarität:
هیچ تغییر اساسی و بنیادی در کشور رخ نخواهد داد مگر اینکه همه ی ملت حول یک خواست یا مطالبه یا شعار مشترک با هم متحد بشیم،
وظیفه ی ایجاد اتحاد به عهده ی ما فعالین سیاسی مدنی است که پیشتاز مبارزه هستیم،
5
آزادی بیان Redefreiheit:
آزادی بیان یعنی هرچی دلت می خواد با رعایت ادب و احترام و نزاکت بگو،
تنها خواست و مطالبه و شعار مشترک که در بین ملت وجود داره آزادی بیانه زیرا همه مایلن فکر و نظر و عقیده شونو با ادب و احترام و نزاکت بیان و تبلیغ و ترویج کنن،
بر اساس تمام قوانین و مقررات ملی و مذهبی و بین المللی این حق همه است،
6
جامعه Gemeinschaft:
جامعه از چهار بخش تشکیل شده:
1- اصولگرا Konservativ:
که خواهان بقای نظام جمهوری اسلامی هستن،
2- اصلاح طلب refolution:
که تغییر روبنایی نظام جمهوری اسلامی رو می خوان،
3- تحول طلب Reformism:
که خواهان برکناری ی نظام جمهوری اسلامی هستن،
4- سرنگونی طلب یا انقلابی Revolution:
که هدف شون براندازی ی نظام جمهوری اسلامی است،
7
به نظر من،
مهمترین علت عقب ماندگی ی فرهنگی و ویرانی ی کشور ما،
عدم وجود رابطه ی منطقی و عملی و متعادل در بین این چهار بخش جامعه است،
و تا زمانی که نتونیم این نقص رو برطرف کنیم هیچگونه تحول و تغییری در جامعه رخ نخواهد داد،
من که مدافع بخش سوم این تقسیم بندی یعنی تحول طلب هستم از طرفداران هر یک از این بخشها دعوت می کنم کنفرانسها و مناظرات و گفتگوهایی به همین سبکی که امشب شاهدش هستیم برگزار کنن تا بتونیم با نظریات و راهکارهاشون بیشتر آشنا بشیم،
و به هدف اصلی مون که اتحاد است برسیم،
8
تحول طلبی Reformism:
هدف Zweck:
برکنار کردن جمهوری اسلامی با روش مسالمت آمیز بدون خشونت و خونریزی و
جاگزین کردن حکومتی که بتونه آزادی بیان 81 میلیون هموطن رو تأمین و تضمین کنه،
درست مثل روشی که مرحوم مهاتما گاندی در هندوستان به کار برد،
9
روش فعالیت Aktivitätsmethode:
شیوه ی مبارزاتی ی تحول طلبی بر دو رکن استواره:
1- علنی، یعنی فعالین تحول طلب با نام و نشان اصلی فعالیت می کنند نه با اسامی ی مستعار،
2- قانونی، یعنی تمام فعالیتهایشان بر اساس قانون اساسی است،
10
برنامه ی اجرایی Executive:
1- گرفتن حق آزادیهای سیاسی Politische Freiheit
مصوب قانون اساسی از جمهوری اسلامی که شامل: بیان، جراید، احزاب، تجمعات، تظاهرات و غیره می گردد،
2- تشکیل حزب سیاسی Politische Partei
3- درخواست برگزاری انتخابات Wahl
جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تغییر قانون اساسی،
4- معرفی ی کاندیدا Kandidat
جهت مجلس مؤسسان،
11
راهکار Lösung:
1- نوشتن نامه به مسؤلین جمهوری اسلامی و تشویق آنان در به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی،
2- گسترش بحث و گفتگو و مناظره در فضای مجازی و ایجاد همفکری و همکاری و دوستی و اتحاد با فعالان سیاسی مدنی و جذب آنان به شیوه ی مبارزه ی تحول طلبی،
3- پس از رسیدن تعداد فعالان تحول طلب به حد نصاب،
مراجعه به فرمانداری و تقدیم تقاضای کتبی که فعالان تحول طلب با نام و نشان واقعی آن را امضا کرده اند به فرماندار محل اقامت،
4- پیگیری ی نامه ها،
پایان، منتظر نقد و نظر و پیشنهاد و پرسشهایتان هستم،
در زمان ادولف هیتلر مخالفان بر اساس همان قوانین تصویب شده نازی ها اعدام می شدند .در ایران هم بر اساس قوانین اسلامی حکم داده میشود .از قتل عام سال 67تا قتل های برون مرزی همه وهمه بر اساس فقه اسلامی است .بنا براین با اسلام که اساس قتل وجنایت در ایران است شوخی نداریم واین دین از بنیاد غیر انسانی است .خون هر ایرانی که بدستور اسلام ریخته شده مقدس تر از خون حسین در کربلا است .خون حسین برای من ایرانی ارزشی ندارد .هر ایرانی که برای ازادی کشور گشته میشود بالاتر از همه اسلام است .
گردهمایی و یاداوری همه جان باختگان یک وظیفه ملی واخلاقی است .تقویمی باید درست کرد که یاداور قتل ایرانیان بدستور اسلام باشد.
بجای تکیه درست کردن و هیت های خرافی باید گروهای دفاع ملی بنیاد کرد .
در مقاله ای خواندم که اقای براهنی 83 ساله شدند تولد ایشان خجسته باد .
اقای براهنی یکی از نویسنده گان توانای کشور ما هستند .جا دارد که کانون نویسنده گان به نقد و معرفی وبرزگداشت این نویسنده بزرگ اقدام کند .
طبیعیست که نمیشود در قضیه ی تحریم ها مو را از ماست جدا کرد. چون عوامل رژیم هم بسیار موسسه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بنیان کرده اند. آن کارمند بانک چرا باید خود را بزحمت انداخته و سوابق شما را که شاید یک ماه بررسی آن طول بکشد,مورد مطالعه قرار بدهد تا با مسئولیت خود شما را معاف کند. مگر حساب شما چقدر منافع دارد که چنین زحمتی بخود بدهند؟
پس پیشنهاد من به موارد مشابه شما اینستکه خود را باشرایط وفق دهید و در فکر مبارزه و اصلاح مورد نباشید. همانگونه که عوامل رژیم هم بسرعت دارند چنین میکنند.
در این فاصله شروع کنید به اقدامات لازم برای مجوزهای لازم تا در لیست سفید ثبت نام شوید.
"" محور هر ۳ ایدئولوژی بزرگ قرن ۲۰ بیستم، انسان بود، با ورود روبات ها، انقلاب جدیدی شروع خواهد شد "" هر ۳ ایدئولوژی کمونیزم، فاشیزم و دمکراسی‌های سرمایداری، انسان را در مرکز ایدئولوژی قرار دادند و آینده‌ای درخشان را برای وی، بشارت دادند، "" با ورود روبات ها، چند انسان فوق هوشمند، سرنوشت کل بشریت را رقم خواهند زد، خاورمیانه فرصت زیادی ندارد و دوران انتقال از اقتصاد وابسته به سوخت‌های فسیلی، به اقتصاد دانش محور، خاورمیانه و آمریکای لاتین کمونیست زده را، به خاک سیاه خواهد نشاند، بزودی عملیات ترکیه بر علیه پ ک ک شروع خواهد شد، موفقیت ترکیه، موفقیت خاورمیانه، آزربایجان جنوبی، و فروپاشی طرفداران پ ک ک و مافیای سپاه، در آذربایجان جنوبی و مخصوصا آذربایجان غربی است که تازگیها موج حمله به تورک‌ها را توسط حامیان پ ک ک در آزربایجان غربی شاهدیم، آخوند روحانی نیز، مثل ادبیات پ ک ک ، از استان اورمیه نام
برد.شرم بر من،
هجرتو شرم بر مایی که در هجرت اجباری خود و در این روزگار تلخ تر از زهر برای زحمتکشان کشورمان، بجای کوبیدن بر طبل همگرایی و همنوایی، شیپور تفرقه در دست گرفته ایم و بی مهابا بر آن میدمیم.
شعر ذیل با نام "هجرت" را تقدیم میکنم به انانی که در هجرت، هنوز انقدر شرافت دارند، تا از مرگ قهرمانانه یک دگر اندیش در دست جلاد، حتی با عقایدی کاملا متفاوت با اندیشه هایشان، سکوت نکرده و فریادشان گوش جلادان را کر کند.
تو سفر کردی از آن موطن آغشته به خون
پر پرواز تو از رنج سفر بشکسته
میدانم،
شوق دیدار رفیقان و عزیزان هر شب
قطره اشکی است که در چشم تر ات بنشسته
با تو همدردم من،
آشیان باز نمودی به درختی که از آن
بهر آزادی ما داس و تبر میسازند
منزل تازه مبارک بادت
هجرتت پاینده،
شرم اگر رنگی داشت
تو چه خوش رنگ بودی ای عاشق
در جهانی بی رنگ، خالی از انسانها
خون دل عطری داشت
تو دهانت خوش بو
چینه دانت پر آواز پر چلچله ها،
تو اگر باز به پرواز درایی بی شک
از بلندای زمان می گذری
با درفشی بر کف با سرودی بر لب،
هدف از هجرت خاموشی نیست
باز پرها به گشای
اوج را تجربه کن
سعید رضا
تجزیه طلبان شونیست ترک- و ساواکی های شاه اللهی سابق- اکنون با عمده کردن چپ و سرخ و استالین و توده و شوروی و غیره- قصد دارند آخوندها را از زیر تیغ اپوزیسیون سکولار دمکرات ،بیرون کشیده و مبارزه گلوبال را منحرف نموده و در این سایت حاشیه سازی کنند.
دوستان به هوش باشند.
شونیسم ترک ،متحد استراتژیک آخوندیسم، داعش و فراریان شاه اللهی، بوده و خواهد بود.
نه شاه. نه شیخ. نه چنگیز ! پیش بسوی ایرانی متحد و واحد! ؛ سکولار دمکرات سوسیال و منوگام !
این وجشی ضد ایرانی که از کلمه "عیران" استفاده میکند، دوباره در این صفحه ظاهر شده .
این نشانه آنست که فشار در چند روز اخیر به "شونیسم تجزیه طلب ترک" زیاد بوده و تیر آرش به هدف سبیل چنگیز اصابت کرده .
درود بر فرزندان کورش که این عناصر راسیست را از لانه های دروغین سرخ پوستی شان بیرون کشیدند.
ترک به ترکستان !
ایران فقط میهن اقوام اصیل ایرانی با زبان و فرهنگ پارسی است !
با سلام خدمت شما اقای ناصر کرمی، من هر چه در صفحه فیس بوک اقای شریعتمداری نگاه کردم ندیدم چنین تقسیم بندی ای ارائه داده باشند اگر ممکن است لطف کرده و بفرمایید اقای شریعتمداری در کجا چنین طرح و تقسیم بندی کشوری را ارائه داده اند؟ با تشکر.
در آینده اگر عیرانی وجود داشته باشد باید زبان انگلیسی زبان رسمی و سرتاسری ایران شود تا از تبعیض سایر ملل در عیران جلوگیری گردد. زبان انگلیسی حتی زبان سراسری جهان باید بشود.
مطلبی بسیار ارزنده، دست مریزاد بانوی محترم و درود بر شما
مسئله ساده را پیچیده نکنید!
-----
بعضی ها مسئله ی ساده را تبدیل میکنند به یک « کلاف سر در گم»، و نمی توانند از آن بیرون بیایند.
1- تحریم عملی ست « دو قطبی، منفی-مثبت». منفی ست چون «جامعه» را تحت فشار قرار میدهد. مثبت است چون «حکومت» را تحت فشار قرار میدهد.
مشکل را هم دو طرف « ایران-آمریکا» درست کرده اند.
مشکل ساز اول « طرف ایران» است. دوم آمریکا.
ایران سیاست « خارجی-داخلی» خود را درست کند، مشکل تحریم یک طرف می یابد. از قراز معلوم آمریکا هم آنرا « رفع» میکند.
که تصورش مشکل است.
2- تحت « فشار بودن جامعه» نیز دو قطبی ست. منفی-مثبت.
«مخالفین» حکومت در « بود و نبود» تحریم نقشی ندارند. عامل، دوطرف مذکور است.مثبت است ، چون جامعه ی تحت فشار، «متوجه» میشود، این «فشار» را « سیاست خارجی-داخلی» نادرست حکومت ایجاد کرده است. که نمی تواند مملکت را اداره کند و موجب آزار است.
منفی ست، چون « دست رسی مردم به حداقل امکانات زیست را باز هم کاهش میدهد».
حکومت، فشار وارده بر خود را تحمل میکند. چون «زیاد خورده».
جامعه هم فشار وارده را تحمل میکند، چون « عادت به فرورفتن در فشار دارد».
3- عملاً ، چیزی که اینجا باقی میماند همان « متوجه شدن جامعه به این امر است که عامل اول مشکل، «حکومت بی لیاقت»است، و باید « برچیده» شود. یا باید طبق معمول «تسلیم حکومت» گردد. و نابود شود.
جامعه دو راه دارد: تسلیم برای نابودی. قیام برای آزادی.
حالا به آزادی خواهد رسید یا نه؟ قصه دیگری ست. به احتمال زیاد «یک حکومت راست» برایش قابل دسترس تر از هر نوع حکومت دیگری ست. مگر اینکه شانس بیاورد به یک حکومت « نیمه راست» برسد. اما حکومت دموکراتیک چی؟ اصلاً حرف اش را هم نزنیم ، که به رؤیا میماند.
4- حرکت درست« نیروی مترقی» چه میتواند باشد؟
- ناله از دست « دو طرف تحریم»، لازم نیست.
- مشاور حکومت شدن و بودن، لازم نیست.
- شرایطی را که دو طرف تضاد، ایجاد کرده اند باید «درک» کرد.
ضرورت دارد جامعه را به «قیام عمومی» آماده نمود. تنها سیاست درست در لحظه حاضر آماده کردن جامعه به قیام همگانی ست. چگونه؟
- با «حمایت عملی اعتراضات از هم دیگر » در سطح جامعه، و پشتیبانی خارج از آنها، جنبش همگانی میشود. و میتواند حکومت را کنار بگذارد. البته با « اعمال اجبار».
سیاست های دیگری که ناقض این حرکت اند، عملا «در خدمت بقای حکومت» قرار دارند.
5- قیام و آینده آن نیز « دو قطب منفی-مثبت» دارد. ولی به هزینه اش میارزد.
جامعه بطور « طبیعی-آگاهانه» در این جهت حرکت میکند. احتمال « پیروزی یا شکست» هم وجود دارد. اما امکان پیروزی قوی تر است.
باید به اقای سازاخ برای این عریان گویی تاریخ ترور وحشت چپ تبریک گفت البته شادروان خلیل ملکی نیز در همان سالهای هرج ومرج نه تنها با حزب توده درافتاد بلکه با شجاعت بینظری دستگاه مخوف وتروریستی استالین را به چالش گرفت . اکنون صدها جلد کتاب در باره یک قرن ترور سرخ با صدها سند معتبر وجود دارد که نسل کنونی را از انچه بر بشریت رفته است هشدار میدهند .نقش چپ در کشور ما تا کنون نقشی مخرب و تجزیه طلبانه و ضد اقتصاد ملی بوده است . نتیجه همراهی و همگامی وپشتیبانی چپ از نظام سیاه اسلامی سرنوشت نسل امروز و فردای کشور مارا رقم زده است .هزاران انسان شریف ایرانی با توانمندی های فراوان وعشق به ایران وازادی وپیشرفت به دام عنکبوتی چپ افتادند و سرنوشت انها تبعید و اعدام و در بدری شد .اجازه ندهیم فرزندان این سرزمین قربانی توهمات سرخ وسیاه شوند .
شاعر دردمند و میهن پرست ایرانی سراینده شعر میهنی ارش کمانگیر سیاوش کسرایی در اخرین سخنان خود در مسکو به اقای شجریان میگوید :برو به انها بگو ....سرما کلاه گذاشتند وهمه چیز دروغ بود .این اعتراف تاریخی نشان میدهد تا چه اندازه نسل روشنفکر کشور ما قربانی هیولای چپ و مارکس ولنین شده است . اکنون بسیاری از همان جریان چپ با نگاهی حسرت بار به جوانی از دست رفته پشیمان از راه رفته هستند .اخیرا از جمله کلمات مورد علاقه این نواده مغول، استفاده مداوم از صفت "خائن" ، مانند نقل و نبات ، در این سایت است.
... را قدری کوتاه نماید، چون گذشته این" متخصص رباط" و میکروسکوپ، نشان داده که در هفته چند بار ،نیازی مبرم به قدری تنفر قومی و توهین به اهل قلم غیرترک، را دارد.وی باید بداند خائن کسی است که "عقاب"فاشیسم" را بجای "شاهین" مغولی به هم تیپ های خود بفروشد.
خائن کسی است که در یانکی آباد بنشیند و شعار نقشه کشور دیگران را بدهد چون خودش هیچ رابطه و وابستگی عاطفی فرزندی با مادر مام وطن ندارد.
خائن کسی است که بجای عدالت خواهی جهانبینی چپ، برای سرمایه داری استثمارگر و امپریالیسم مهاجم ترامپی، در این سایت مدام تبلیغ کند و توهین نماید.
خائن کسی است که "نارستگار" چون سواد و حرف و شعور اجتماعی دیگر و لازم را ندارد، مدام ابزارش در این سایت ، توهین به دیگرانی؛ مانند چپ و فارس و ایرانی و روس و روشنفکر و غیره باشد.
امید است "مسئول سایت" با وجود کمک مالی 50 دلاری سالانه این فرد به گلوبال، متوجه توهین و تنفر ضد ایرانی و ضد مبارز این شخص بشود و
با دوست سالخورده ای که در جریان حمله سال 67 رجوی به ایران فرزند 16ساله خود را از دست داده است ،بر سر اینکه مقصر کیست ،گفتگو میکردم .ایشان می‌گفت مردم مقصر هستند ومن اصرار براینکه نه دین اسلام بنیاد فساد و بی عدالتی و ترویج خرافات است .
برای مردم ایران نداشته است .مرگ وحید در واقع سیلی محکمی به گونه ان شیادی است که به دروغ خود را فرستاده الله میداند و وحیدها با مرگ خود خود را از شر این سرطان بشری رها میسازند.می‌گفت تا زمانیکه مردم اگاه نشوند وضع همین است ومن بر این باور هستم که اگاهی درست ولی عملی نیست بلکه مقصر واقعی باور به دین وارداتی عرب ومروجان بی اخلاق دین اسلام هستند.از مرد سالخورده پرسیدم :اگر در سال 57 خود محمد وارد تهران میشد چه اتفاقی روی میداد؟ سکوت .براین باور هستم که اگر محمد وارد میگشت ما با قتل عام مردم روبرو بودیم و محمد وعلی و حسین دمار از مردم در میاوردند
از او پرسیدم یهودان و بت پرستان مکه کجا رفتند ؟ ایامحمد همه را قتل عام نکرد ؟.به او گفتم پسر تو هم به دستور قران وسنت ان عرب شتر چران گشته شد .دین اسلام تا کنون جز نکبت چیزی
مرد سالخورده با نگاهی به تصویر پسر گفت امروز روز تولد او بود .واشگ در چشمانش جاری شد .
of Shulgi to the god Meslamtaea
نوشته ی Šul-gi بر روی ظرفی که به خدای معبد d mes-lam-ta-e3-a * هدیه کرده است:
منبع:
https://cdli.ucla.edu/search/archival_view.php?ObjectID=P226716
متن:
1. {d}mes-lam-ta-e3-a
2. dingir-a-ni
3. lu2-nimgir-ke4
4. nam-ti
5. szul-gi-sze3
6. a mu-na-ru
ترجمه منبع:
1. d mes-lam-ta-e3-a
en: To Meslamtaea,
2. dingir-a-ni
en: his god,
3. lu2-nimgir-ke4
en: Lunimgira,
4. nam-ti
en: for the life
5. szul-gi-sze3
en: of Šulgi,
6. a mu-na-ru
(en dedicated (this
ترجمه آذربایجانی(ترکی) و فارسی:
----
sz=ش=Š
1. d mes-lam-ta-e3-a
To Mesamta-ea
Dangır Meslam-ta-ea -ya
2. dingir-a-niبرای خدای اوجاق «مس لام» : خدای دمیده از معبد مس لام.
his god,
dangır-ı-na
به آقای اش
3. lu2-nimgir-ke4**
Lunimgira
« لو نیم گرا»
Lunimgira
4. nam-ti
for the life
برای زندگی اش
yaşamına
( حیاتا؛ حیات اوچون) yaşayışa
nam سرنوشت، طالع، اراده. ti یا til حیات، زندگی.)
5. Šul-gi-še3
of shulgi
Šul-gi-dən
از(طرف) شولگی
6. a mu-na-ru
(dedicated (this
اهدا میشود.
ayrı(-ldı onun) adı-na
( حصر اولدو)، به نام او اختصاص داده شد
a ru حصر اتمک ، اختصاص ورمک، bir şeyi birisi üçün ayırmaq
a ru : به نوعی کوتاه : ayrı است: (a -0-r-u(i
از Ayır-maq
mu اینجا: اسم ad : ( معنی "منMU )ĝu) هم دارد. HDO ص 30)
ĝu تلفظ MU :nu
mu [NAME] wr. mu "name; line of text; son" Akk. šumu
(mu-...-a(k)-šè: because (in a nominalized sentence); for somebody's sake ('name' + genitive + terminative
na برابر na در ترکی ( به)
---
*
Lugal-irra and Meslamta-ea
[Lugal-irra and Meslamta-ea are the "Great Twins" of the constellation Gemini.[1
دوقلوی های نگهبان در های دنیای زیر زمین ( جهان بعد از مرگ) : دو قلوها در آسمان دو تا ستاره اند.
Meslam-ta-ea نام یکی از دوقو ها.
e3; i; e "to leave, to go out; to thread, hang on a string; to remove, take away; to bring out; to enter; to bring in; to raise, rear (a child); to sow; to rave; to winnow; to measure (grain) roughly (with a stick); to rent" Akk. aşû; erēbu; mahû; rubbû; zarû; šakāku
( a (e4, ea
a [WATER] wr. a "water; semen; progeny" Akk. mû; rihûtu
e3-a : اینجا به معنی : çıxan; gələn; axan در ترکی ست. ( در فارسی میتوان دمیده یا ظهور کرده ، آمده ، گفت). یعنی :
d mes-lam-ta-e3-a
خدا در ترکمنی d: dangır
dingir سومری
tan-ri ; tarı آذربایجانی
d meslam-dan e-nə-nə
خدای دمیده( ظهور کرده؛ آمده) از معبد مس لام.
aşağı gələ: ənə=enə=yenə : پایین بیاید.
" e3-a" : در ترکی کوتاه enə:
e-0-a
a=ə
Mešlam اوجاق آدیmeš 3 -lam
meš 3 -lam یا meslam
**
(2)
ad : Lunimgira
(3)
-ke4: often occurs at the end of a genitival compound which functions as the actor or agent of the sentence
(ak, genitival suffix 'of', + e, ergative agent marker)
lu2-nimgir-ke4
lu-nimgir-a- nın-kı
متعلق به (حیات "yaşayış="ti) «لو نیم گرا».
ki یا kı = کسره مضاف است: حیاتِ
* di : ti از di-r-lik زندگی til هم همینطور با این واژه پیوند دارد.
وندهای مختلف لغات نیز برابر وندهای ترکی ست. و قابل توجه.
* "nam"طالع؛ سرنوشت. نوشته پیشانی. پیشانی در ترکی :کتبی alın : کوتاه : an : یا با تشدید ann :n در زبان شفاهی.
جمله:
ann-nı şişib
an-nı şişib
( پیشانی اش ورم کرده ( یا باد کرده). هر دو جمله در زبان محاوره مصطلح است.
n=m ( از صداهای قابل تغییر بهم. در سومری هم به جای همدیگر استعمال شده)
تبدیل nam به an یا ann
خوانش از چپ به راست:
nam ; nan; 0-an ; an-n
an;ann اکنون به معنی پیشانی ست . "nam" به معنی سرنوشت در گذشته. (یا طالع، نوشته ای بر پیشانی).
اشاره ای ست به سر و همینطور « اراده» انسان. یا کلاً خود انسان. که گرفتار آن است. به قول سومریها:« سرنوشت مانند سگی ست که همیشه به دنبال آدم میدود.»
سرنوشت را« an-nın yazısı» گوییم. ( کتبی alın yazısı) .
--uşaq کودک،ترکی
ušga [YOUTH] wr. uš-ga "attendant; youth" Akk. gerseqqû; uškû
در سومری، نوجوان
--
منبع:
1- ePSD
2- Sumerian Lexicon
by John A. Halloran
3- HDO SUMERİAN GRAMMAR
OTTO EDZARD
آقای توکلی با سلام
تحریمهای امریکا هوشمندانه نبوده و درک بنگاه های مالی و اقتصادی نیز از این تحریمها الوده به ترس و ریسک ناپذیری است. انها از انطرف بام به زمین افتاده اند. شما در رابطه با ترس بانکهای اروپایی از نام ایران در حسابها بیان کردید، بگذارید من هم مثالی واقعی بزنم تا متوجه شویم این ترس و دلهره تا کجا پیش رفته و خواهد رفت.
بیش از سه سال است که یک شرکت مواد غذایی ایرانی برای انتقال تکنولوژیک در رابطه با بهبود کیفیت محصول خود با شرکتی اروپایی در حال مذاکره است. امسال قرار بود شرکت ایرانی بازدیدی یک روزه از این طرح در کارخانه ای در یک کشور آسیایی داشته باشد تا بتوانند صحیحتر تصمیم خود را بگیرند.
شرکت اروپایی مادر درست یک هفته به بازدید مانده از ترس تحریم ها قرار بازدید را کنسل کرد، چون نمی دانست!!!! در صورت اطلاع آمریکا از این بازدید!!!! چه بر سر روابط تجاریش با امریکا میاید.
خانم سطوت گرامی من نوشته کوتاه شما را خواندم .به دو موضوع باید توجه کرد .
نقش سازمان شما در دفاع از شخص خمینی و نظام اسلامی ودیگری اکنون چه باید کرد ؟سازمان شما به همراه حزب توده بدون اما واگر به دفاع از یکی از جنایت کار ترین اخوند ها برخاستند و بانی سپاه پاسداران و دشمنی با ازادی وازادی خواهان است .بی زحمت نگاهی به روزنامه های کار ومردم در ان سالها کنید تا به پرسش خود در همان سطر سوم برسید.
خانم سطوت در تمام این سالها سازمان شما مدافع نظام اسلامی بوده است و همین اقای نگهدار به انتخابات قلابی رای داده است . شما برای مبارزه با امپریالیسم ازادی وشرافت واینده این کشور را به سخره گرفتید و سازمان فداییان را به انشعاب کشاندید.
ایراد به مردم نمیتوان گرفت بلکه رهبران سیاسی این سرنوشت را برای مردم رقم زدند .
خانم سطوت هدف ازادی بیان بود و نه همکاری با حزب توده ودفاع از جمهوری اسلامی .
مزدور آن کسی است که شاه جانی را دمکرات، و چپ مردمی را خائن مینامد. مزدور آن است که هنوز خود را به نفهمی میزند و شاه را غسل تمهید میدهد ؛ شاهی که خود و اطرافیانش و بیگانگان، همه به فساد و جنون و مزدوری او اعتراف نموده اند.