Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

مرثیه ای تلخ در سوگ چابهار, عبدالستار دوشوكی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" مرثیه‌ای که فرصت می‌‌آفریند "" در شمال غرب بلوچستان شما، کشور سوریه، رژیم اسد تصور کرد با بیرون کشیدن نیروهای سوریه از شمال، پ ک ک شمال سوریه را تصاحب خواهد کرد و بدین صورت، ترکیه را تهدید خواهد کرد، اینک ترکیه حق خود میداند تمام آن اراضی‌ را از وجود پ ک ک و ی پ گ پاک کند، در آزربایجان جنوبی، رژیم فارسستان در آزربایجان جنوبی، افراد غیر بومی و طرفدار پ ک ک را، مانند آنچه در بلوچستان شما انجام داده است، در راس استانداری آزربایجان غربی چپانده، کشور‌های ترکیه و آزربایجان شمالی‌، در فردای حمل آمریکا به فارسستان، حق خود میدانند این اراضی‌ را، از وجود پ ک ک پاک کنند، شما بهتر نیست بجای مرثیه، ابتدا از افکار پان ایرانیتان دست بردارید؟

شیخ و شاه، برابر راه فردا
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

دوستان گرامی پیگیر این مقاله سلام؛

همانگونه که در مقاله بروشنی گفته ام، اینجا دعوا و گفتمان ما بر سر داشتن و نداشتن توانائی مدیریت "رضا پهلوی" نیست که دوست مان " لاچین" به آن اشاره کرده است؛ اگر چه همین را نیز ندارد. مخالفت ما سرنگونیخواهان بیشتر بر سر ساختار تبهکار، غارتگر و ضداراده مردمی ـ کارگری، و همزمان بر سر چهارچوب سنت کهنه و بیمار و انگلی هم هست که با زمانه ی ما که در "پی یافتن راه ها و داشتن چاره های خرد و اداره جمعی" می باشد هم هست، که رضای دوم و بساط لنجبار پدرانش هیچگونه همراستائی و سازگاری با خواست ما نداشته و ندارد. و البته در کوتاه ترین زمان سرنگونی رژیم مذهبی، مجلس موسسان فردا می باید کارنامه ی سیاه و خونین "خاندان پهلوی را نیز بسان ولائی" بگشاید و بدست دادخواهی در دادگاه عدالتجوی مردمی بسپارد.

ما قربانیان این دو شیوه زمامداری غارتگر، ستمکار، جدا از مردمی، ضدکارگری،

کشور داری خودسرانه، خودفریبی قلدرمآبانه، حکومت ریاکار فردی مذهبی، یا آن پادشاهی مفتخر به 2500 سال شاهنشاهی مسخره، پوچ و اتنیک ستیز، که از دل گندیده ی آن همان خمینی مکار، و جانیان پاسدار و غارتگران رنگین مذهبی و جاهطلبی زمینی ملایان و مکلایان جماعت اینچنین هولناک بیرون ریخت، که زندگی و هستی همه ی ما را ویران کرده است. آری ما دیگر و هرگز تن به این دو ساختار " بالا بلند الدنگ و نادان" نمی دهیم و اجازه به تکرار تاریخ را دهن کجی به دانش و تجربه ی خود دانسته و این مسخرگی را نمی خواهیم.

باید جسورانه و جستجوگر بر دل فردای تازه و دیگر زد؛ و داد بیداد شده ی شاهی و شیخی سرکوبشده را از کام تلاش های خودمدیریتی و طبقاتی خویش و برای همیشه بسود انسانیت بازپس ستاند؛ و به استقلال زبان دردِ نوع انسانی، اجتماعی و رنگین کمانی تن سپرد تا آنرا آموخت و بیاری اش زندگی بهتر را ساخت. همین!
جاسوسی دولت یهود یا جاسوسی برای اسراییل
نوشته شده توسط: Anonymous

مخالفت نیروهای مخالف نظام اساسن دلیلی برای جاسوسی علیه منافع ملی ایران نیست.ملیونها ایرانی مخالف نظام هستند ولی تن به جاسوسی نمی‌دهند .کسانیکه علیه منافع ملی ایران جاسوسی میکنند را باید به دادگاه صحرایی سپرد .یادمان باشد که این خوشرقصی برای بیگانه نخست از سوی سازمان رجوی با جاسوسی برای صدام اغاز شد و به چابلوسی و چکمه لیسی غربی ها ادامه یافت .هر دولتی در اینده موظف به دادگاهی کردن این عناصر ضد ملی است .جریاناتی که فکر میکنند با جاسوسی برای بیگانه به نان وابی ویا تکه زمینی یرسند باید این ارزو را بگور ببرند .

نوشته شده توسط: تبریزی

پرسش: سرمایه داری چیست؟

پاسخ: بهره برداری گروه انگشت شماری از مردم یک سرزمین که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند از دارائی های آن سرزمین و تهیدست ماندن و گرسنه ماندن انبوه میلیونی مردم آن سرزمین سرمایه داری است!

دوستان گرامی، برای فهم چگونگی تاراج دارائی یک سرزمین و بهره کشی از کارگران و رنجبران و دهقانان از سوی زرسالاران و سرمایه دارانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند و گرسنه ماندن انبوه میلیونی مردم آن سرزمین نمونه ای می آوریم:

میوه ای داریم که بهای هر کیلوگرم آن یک دلار است، پس از آن که از آن میوه کمپوت درست می شود هر کیلو کمپوت به پنج دلار فروخته می شود، از این پنج دلار یک دلار بهای میوه است، یک دلار هم بهای بسته بندی و شکر و سوخت و ترابری و هزینه های دیگری است که برای درست شدن کمپوت از آن میوه پرداخته شده اند که فرمول آن .....

..... این چنین است:

میوه یک دلاری + هزینه یک دلاری = کمپوت پنج دلاری

همچنان که دیده می شود از پنج دلار اگر دو دلار را کم کنیم آن چه بر جای می ماند سه دلار است و سه دلار بر ارزش میوه یک دلاری افزوده شده است، اکنون پرسش این است که این ارزش افزوده و این سه دلار بهای چیست؟

این ارزش افزوده و این سه دلار بهای کاری است که انجام شده است تا از میوه ای که هر کیلوگرم آن یک دلار است پس از افزودن هزینه های فراوری مانند سوخت و شکر و بسته بندی و برق و آب کمپوت پنج دلاری درست شود.

کار را چه کسی انجام داده است تا از میوه ای که هر کیلوگرم آن یک دلار است کمپوت پنج دلاری درست شود؟ روشن است که کار را کارگرانی انجام داده اند که در کارخانه کمپوت سازی کار می کنند، از این روی سه دلار ارزش افزوده هم بهای کاری است که کارگران انجام داده اند اما سرمایه داری که گرداننده کارخانه کمپوت سازی است چون دارنده ابزار کار (سرمایه) هست نیم دلار به کارگران می دهد و دو و نیم دلار را به جیب خودش می ریزد بی آن که کار کرده باشد!

در رژیم های سرمایه داری نادولتی (مانند جمهوری اسلامی ایران) ارزش افزوده ای که فراورده کار کارگران و رنجبران و دهقانان است به جیب سرمایه داران و زرسالارن بخش خصوصی ریخته می شود و در رژیم های سرمایه داری دولتی (مانند شوروی) آن ارزش افزوده به جیب گردانندگان رژیم سرمایه داری دولتی ریخته می شود.

در اقتصاد همگانی (سوسیالیستی) ابزار کار یا سرمایه از آن همه مردم است و ارزش افزوده کالاهای ساخته شده نیز از آن کارگران و رنجبران و دهقانانی است که کار می کنند و کار نکردن و مفت خوردن جائی در اقتصاد همگانی (سوسیالیستی) ندارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و تشکر از ادمین گرامی به خاطر نشر یک حقیقت ناگفته که بنا به نظرات عده ایی زیاد هم مهم نبود که کاملا در اشتباهن گفتن حقایق تاریخی برای شناساندن تاریخ ملت به مردم باعث ایجاد اتحاد خواهد شد و با اتحاد یک ملت هست که هیچ احدی نمیتونه ان ملتو شکست بده امروزم که این ملت به این روز افتادن نتیجه نداشتن اتحادشونه که عده ایی سعی میکنن با تزریق خود برتر بینی باعث نفاق بین ملت شوند نمونه های زیادی هم هستند مثل وحید بهمن و حداد عادل و طباطبایی و غیره . در مورد این مطلب بنده نظرم اینه که رضا شاه برای اینکه به حکومتش هویت بده باید برا خودش یه تاریخی میساخت و زبانی انتخاب میکرد که چند مسئله رو با هم قاطی کردند . رضا شاه فردوسی رو با شاهنامش که به زبان فارسی دری بود رو از افغانستان اورد ایران و نام ایرانی که بارها در شاهنامه اومده بودو چسبوند بهش که خیلی از ماجراها از اینجا شروع شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از نامه مادر نسرین٬ خطاب به فرزندان شاهرودی
زمانی که پدر شما زنده بود و درباره مرگ و زندگی انسانها تصمیم میگرفت٬ هزاران انسان را٬ که اکثریت قریب به اتفاق آنها بیگناه بودند٬ به جوخه های مرگ سپرد و هزاران−هزار مادر و پدر و فرزند را برای همیشه عزادار کرد.
هرچند که شما مسئول قتل و جنایتی که پدر شما مرتکب شده است نیستید. ولی اگر این جنایات عظیم را محکوم نکنید از این اعمال فجیع پدرتان فاصله نگیرید٬ من شما را شریک جرم پدر جلادتان محسوب میکنم.
و وای بحال شما٬ اگر از پس امروز فردایی باشد. که نان شبتان و ثروت بیکرانتان در سایه مرگ بهترین فرزندان وطن٬ مهیا شده است.

جزئیات جدیدی از عملیات دستگیری صدام حسین فاش شد
نوشته شده توسط: آشچی

یک کپی - پیست آبرومندانه ای هم نتوانسته اید انجام بدهید جناب اختر! اگر این قدر گرفتار یا کم حوصله یا بی حالید که حوصله مرور سطحی آنچه که نوشته اید را هم ندارید، خوب مطلب منتشر نکنید برادر من! سال 2033! جملات بی سر و ته جسته گریخته که بیشتر توهین به خواننده است تا اطلاع رسانی. خوبه که آدم هر کاری رو عهده دار میشه، با عرضه و لیاقت انجامش بده و یا اصلا کاری رو بر عهده نگیره.

بیگانه ای که به گور رفت
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مرگ این جنایتکار متولد نجف برای اسلام باز گشت بسوی الله باشد باید برای جریان چپ عاملی باشد تا پرونده سیاه این مهاجر جانی را برای افکار عمومی باز کند . متاسفانه نه سازمان فداییان ونه حزب طبقه کار گر ونه جریانات دینی درون کشور در باره مرگ این قاتل حرفه ای مطلبی منتشر نکرده اند .
این پلید اجنبی با ایمان به محمد و خمینی و همکاری با ادمکشان نظام مانند مرتضوی مرتکب صدها اعدام وقتل مردم ایران شده است .چگونه میتوان چشم از این همه جنایت فرو بست و در باره این درنده خون اشام سکوت کرد ؟ ترور های برون مرزی و درون بدون امضا این ابلیس ممکن نبود .
همانگونه که روح پلید این جنایتکار بیگانه بسوی سرزمین وحی پرواز میکند باید جسم ناپاک او هم به نجف باز گردانده شود که خاک ایران را الوده به میکروب اسلامی نکند .

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... همانطور که چندین بار اشاره کرده ام, کارنامه سیاسی رضا پهلوی فقط در اسمی که به یدک میکشد هست. ایشان هیج تجربه ای نه در امور سیاسی دارند نه در شورا های شهری دارند و ونه تا بحال یک مسئولیت عمومی را هم به عهده گرفته اند. متاسفانه ایشان حتی مدیریّت کردن یک کارگاه ماشین شوئی با پنج کارگر را ندارد چه برسد به مسئولیت گرفتن یک مملکت 80 میلیونی....

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، امروز چهارشنبه پنجم دی ماه سال ۱۳۹۷ است، پانزده سال پیش در چنین روزی در تاریخ آدینه پنجم دی ماه سال ۱۳۸۲ زمین لرزه ای در شهر بم در استان کرمان رخ داد و پنجاه هزار تن کشته شدند و ده ها هزار تن نیز زخمی و بی خانمان شدند.

از سوی دیگر رسانه های رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه هرگز و در هیچ سالی از این رویداد یاد نمی کنند و به آن می پردازند که فلان حضرت آیت الله در فلان سال آیا پس از سرفه کردن عطسه کرد و یا پس از عطسه کردن سرفه کرد؟

امروز نیز رسانه های رژیم آخوندی چسبیده اند از این که حضرت آیت الله شاهرودی پس از رفتن به بهشت آیا چلوبرگ خورده است یا باقلاپلو با مرغ و یا در کنار رفسنجانی فسنجان خورده است با پسته رفسنجان؟

این ویژگی رژیم دوزخی ولایت فقیه است که جز عمامه داران هوادار رژیم هیچکس را آدم حساب نمی کند و از سرزمین ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است!

اسماعیل بخشی به مردم ایران: فدایی شما هستم!
نوشته شده توسط: Anonymous

ما هم فدایی تو ؛ای شیر دل مهربان سایه ات از سر خانواده ات و از سر ایران کم مباد.
ما هم فدایی تو ؛ای شیر دل مهربان سایه ات از سر خانواده ات و از سر ایران کم مباد.فقط کسانی که در ان قانون وحش ؛ در رعب و وحشت و خشکسالی این سرزمین زرخیز زندگی میکنند ~ میفهمند اسماعیل بخشی بودن چه شهامتی است .

نوشته شده توسط: سازاخ

روزی که بشر کاملاً به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست.
موریس مترلینگ
ولی متاسفانه نادانی در ابن جامعه تبدیل به سنت لایتغیر تبدیل شده.

آدم گنهکارهمه چیزوحرف هارابخودمیگیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ جناب به من.
من کجا خدای ناکرده با فارس ،کورد،روس،ائرمنی،یا باایران دشمنی کرده ام؟
شما چرا همه چیزراباتفکرخود وزن میکنی؟
اگر جناب من هم، درمتن من را درنظرداشته دلیل اش قانع کننده نیست.
قبلن نیزبعرض دوستان رسانده بودم،که تفکرپان ایرانیست بانگرش پان فارسی دربین مردم قلم بدست،چندکتاب خوان و
روشنفکرنماها به یک ائدئولوژی تبدیل گشته است
درصورتیکه همین افراد سیستم های ائدئولوژی ومکتبی که آن نیزائدئولوژی است ،رادرهمه جاتقبیح وناسازا میگویند.
یعنی وقتی بصرفشان نباشد فورابدان پیله میکنند،درصورتیکه خودشان گرفتارائدئولوژی تفکرپان ایرانیستی بانگرش پان فارس گشته اند،
صحبت در نوع نگرش وبت سازی ازاین نگرش میباشد.
من به فارس یادری زبانها باهمان نگاه عرب ویا تورک یا اسلاو
نگاه میکنم.
برای من ارزش همه این ملل یکی است
آنهاییکه تفاوت نگاهشان به ملل وزبان ملل متفاوت است ،آنها بایدشرمنده

افکارونگاه خودباشند.
این نگاه غلط که همه بایدمثل آنها فکرکنند،یاهمه باید زبان فارسی رامقدس بدانند.صحبت اینجاست،
تعدادی اصول وقواعد حقوقی وانسانی رازیرپاگذاشته ،وقتی
ازبرابری وازحقوق انسانی حرفی باشد،فورادادشان به آسمان بلندشده وشروع بفرافکنی میکنند.
این افرادایرانی بودن رابافارس بودن میدانند.درصورتیکه فارس یکی ازگروه های اتینیکی است نه همه آن.
در یک نگاه بالاتر ،حق خواهی،هویت طلبی،انتقادازسیاست واقتصادوفرهنگ حق هرشهرونداست.
این نگاه یک نگاه تمامیت خواهی توام بازیاده خواهی قانون نانوشته برای خوداست.
خوب سیستمی که نداسته دنبالش باشیم،وبافحش وتوهین به خمینی وحکومت سرکارآوریم،آیامثل بیرون کردن،شاه وآوردن خمینی باچشمان بسته نمیشود؟
چه فرقی درآینده باحال خواهیم داشت؟آیا نقدکردن وتحلیل نظرات این گونه سیستم هاگناه است؟
آقای من وبه من ودیگردانشمندان، به دنیا درست نگاه کنید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

gaba-gi4 را به معنی « مقابل» آورده اند که اکنون در ترکی هم qaba-ğı مقابل اش یا مقابل است
اینجا منظور « محوطه ی مقابل یا روبرو»ست. ولی فکر میکنم چیزی که به عنوان « محوطه مقابل » ترجمه کرده اند معنی جالبی دارد که لازم است به آن توجه کنیم.

گفتیم ga شیر، abدریا، gi4 گشت زدن و بر گشتن معنی میدهند. زبان سومری فکر و ایده، یا به عبارت دیگر « معنی و منظور» را توسط خط خود ترسیم میکرد و نه تلفظ را. تلفظ را خودشان بلد بودند، تنها معنی و مقصودشان را می نگاشتند.

اگر در همین لغت توجه کنیم که ترسیم شده: «شیر +دریا گشتن و برگشتن» چه معنی و منظوری را میتواند برساند؟ می خواهم دریای شیر را گشت زنم. یعنی جاهایی را که حکم شیر مادر برایم دارند و چون دریا گسترده اند، گشت زنم. به عبارت دیگر « آن جایی را». که در مقابلم قرار دارد.

.şaq-get, görü-nə, on ta(n), qabağı
دل به پایین برو، تا آن بالا ، دریای شیر را گشتی زنم و برگردم( جایی را که دلم میخواهد).
دل به پایین برو، تا آن بالا ، جای مقابل را گشتی زنم.
یعنی به عبارت دیگر میتوان نوشت:
[ بگذار ] به جایی بروم، که دلم میخواهد . یا به جایی که دلم میخواهد بروم.
اما دقیق تر و با نگاه حسی سومری معنی جمله آن است که:
دل به[ آن] پایین، تا بالا، برو، دریای شیر را [ محوطه دلخواه مقابل ، جایی را که دوست دارم] گشتی زنم ( و برگردم) .
---
دلم [بگذار] پایین روم، تا آن بالا، دریای شیر را [ جایی را که دلم میخواهد] گشتی زنم.
.Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, süt dənizin qıylanım
Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, sevdigim yeri qıylanım

-------- با این جملات هم میتوان نوشت که نوشته اند. اما نگاه حسی و زیبایی شناسی گوینده جمله سومری را کور کرده اند.
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار به جایی که قلبم اجازه میدهد بروم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

* جمله:
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار به جایی که قلبم اجازه میدهد بروم.
.Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, süt dənizin qıylanım

.(šà(-ge)...guru7: all that one wants ('heart, stomach' ( + 'to the') + 'a large silo
همه چیز، هایی که آدم میخواهد( دل میخواهد)؛ قلب، معده + به طرف جایگاه بزرگ.
.anta [UPPER] wr. an-ta "upper"
.(gaba-gi4: opponent; opposition ('rival' + 'to besiege

gir…gen» : get´mək/gir´mək» * سومری
در واقع ge کوتاه gen است. gen همان gin در کلمه ی gir-gin می باشد. gedən . girən.
girib-gedən یعنی gir-gin . با gir…gen » سومری، هم پدیده و هم معنی و هم املاء و هم آوا ست. و برابر.
--
* Deimel, A. „Sumerische …“ , s. 52

برای اینکه به « نگاه حسی سومری، و بیان روحی آن، توسط کلمات، نزدیک شویم» لازم است از ترجمه انگلیسی و معادلهای آن فاصله گیریم. یعنی آنها را کنار بگذاریم. اگر این « تز»، که زبان ترکی با زبان سومری «پیوند دارد»، و میتواند از «طریق خود» به « ایده و حس و بیان کلمات» و جملات سومری نزدیک شود، و « درک حداقلی و نسبی» و در حد معین « درستی» از آنها بدهد، لازم است، در عمل این متد مشکل گشایی خود را نشان دهد.
آیا متد نامبرده میتواند در گشودن راز جمله پایین ما را یاری کند؟
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
این جمله سومری را با کلمات ترکی، که در « معنی و صدا»، با آن نزدیک یا یکی هستند، میتوان بمانند جمله پایین نوشت. هر چند که « صدا و کلمات کنونی» معنی امروزی دارند، اما می توانند یاری کنند به معنی قدیم سومری نزدیک شویم:
.şaq-get, görü-nə, on ta(n), qabağı
این جمله را داشته باشیم ، که بعداً به آن بر می گردیم.
šag4 سومری، یعنی قلب. منظور، هم قلب، عضوی از بدن ürək، هم قلب به معنی دل یا در ترکی könül و göyül ، دنیای روحی درون انسان. به اصطلاح « قلب و دل روحی» . در سومری اسامی مرکب زیادی با šag4 وجود دارد که مانند نظایر آن در ترکی به « دل درونی انسان» مربوط میشوند. رجوع به فرهنگ ePSD.
در جمله سومری بالا šag4 به دل روحی اشاره دارد.

در ترکی واژه « şaq یا şəx » داریم که در فارسی هم به عنوان « شق» ، به معنی « راست»، مخالف با کج یا شکسته استعمال میشود. آدم شق و رق؛ اتو کشیده شده.
یا در ترکی şəx dur, şəx get, şəx ol , و غیره داریم که به همان معنی « راست» بودنِ « فرم» و «محتوای ، درونِ»، چیز یا شخص است.
!Şəx ol, sınma یعنی چه؟ یعنی دل قوی دار. şəx یا şəq یا şaqq "راست" اینجا به معنی « راست بودن درون، قلب، دل روحی» ست. šag4 سومری به معنی « قلب و دل» ، مفهوم « وسط، کمر، میانه» را نیز میرساند. قلب در درون انسان نقطه مرکزی حیات محسوب میشود. şaq یا şaqq یا şəx ترکی به همین معانی نیز استعمال میشود: havanın şaqqı sindi یعنی « قلب و دل و کمر هوای سرد» شکست. منظور « سردی هوای یخبندان شکست». کاهش یافت. « راست ایستادگی هوا شکست». دل و مقاومت هوا شکست.

šag4-ge ی سومری را میتوان به معنی «دل روحی خود» با این عبارت ترکی گفت: « (şəx -ge(t»
ge مخفف get
şaq-ge یا şaq get یعنی şaq gələn, şaq gedən, şaq olan
به اصطلاح روزمره ی امروزی« şəx get »
اکنون šag4 سومری را در ترکی به معنی قلب، عضوی از بدن، استعمال نمی کنیم ولی معنی « قوت قلب و راستی قامت» را با کلمه şəx که شکل کمی تغییر یافته آن است میرسانیم.

guru7 سومری را به شکل gor یا goru داریم. معنی « جایگاه پایین» را دارد. اما مفهوم امروزی معنی« گور» یا قبر میدهد. که باز به معنی جایگاه پایین است. در سومری معنی اولیه آن که همان « جایگاه پایین یا در ترکی aşağı yer باشد ، حفظ شده است. در اصطلاح gora get به گور برو ، یا goru çatlasın قبراش ترک بردارد، کلمه gor را حفظ شده است. همانطور که گفتیم در زبان سومری به معنی « جایگاه پایین یا در ترکی aşağı yer استعمال شده است.

guru7-ĝa2 سومری ، تلفظ اش goru-na ست. یعنی به سوی پایین. و an-ta اینجا تا بالا، معنی میدهد. an-ta اکنون تبدیل شده به ona tək , ona dək , ona can , که an-a tək , an tək و همه این تغییرات نیز قانمند و مجاز و طبیعی ست.
gi4 قبلاً گفته ایم همان qıy-lanmaq یا اطراف را گشت زدن و بر گشتن معنی میدهد. اکنون در مورد پرندگان استعمال میکنیم. مجازی در مورد انسان هم میشود به کار برد.
ga شیر خوردنی و ab به معنی دریا ست. کلمه ga را به صورت جمع یعنی ga-ga داریم ( خوردنی کودک، البته امروز غیر از شیر). ab مخصوص خود زبان سومری ست.
ادامه دارد
کودنی شیخ و شاه ...
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب محسن کردی سلام؛
نوشته اید:
مشکل شماها اینه که هنوز تو سال 57 بسر میبرید!
پیش از همه از شما می خواهم نام مرا درست بنویسید. اما اینکه بگفته ی شما من و ما و... در گذشته ها مانده و شناخت درست تاریخی و جامعه شناسانه از ((ضرورت زمانه به الزام قلدری)) " رضامیرپنج " ندارم، " نداریم" خوب چکارش می شود کرد؛ اینهم در نوع خود دیدگاهی ست.

اما پیرامون پیاده نکردن دمکراسی مورد نظر شما، که جامعه ی آنروزگاران و فرهنگ رضاقلدر استعداد هضم اش را در مردم با زبان خوش نمی دید، مگر به وسیله ی زور! آری می توان به نکاتی اشاره کرد که مهمترین محور دمکراسی چیست، و پیش از همه معنی عینی و بازتاب عملی آن در روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی چگونه می بایست باشد که وجودنداشته است.

دمکراسی ابزار و اهرم اراده و اداره سیاسی ـ اقتصادی کلان، فراگروهی، فرامذهبی، فراسازمانی و فراایدئولوژیک، اجتماعی و

در یک واژه مردمسالاری می باشد.
و دلیل بکارگرفتن و دستآویز دمکراسی! جز در راستای تامین و تضمین منافع یکسان و همگانی نیست که آن نیز برای پیشبرد درستش می بایست مستقیما زیر نظر و عمل دخالتگری سرراست مردم قرارداشته باشد وگرنه چنین که آشکار است توسط ریاکاران مذهبی کنونی و یا بسان قلدران پهلوی و باندهای شان در گذشته ربوده می شود که شده است.

اما من گفتم دمکراسی دو چهره دارد: دمکراسی سیاسی و دمکراسی اقتصادی!

اگر دمکراسی سیاسی به معنی مردمسالاری پذیرفته شود، که شده و عمری چندهزارساله دارد! آنگاه الزام و ضرورت روی دیگر آن یعنی دمکراسی اقتصادی ست تا بشود مردمان بیاری آن حق و فرصت زندگی سالم و مفید، و داشتن و یافتن کاراکتر و شخصیت کارا را برابرانه و تبعیض ستیزانه بیابند و میان خود مردم تفاهم و مسالمتجوئی " نوع انسانی" را شکوفا سازند. یا بگفته ی ما چپ ها و کمونیست ها طبقات اجتماعی می توانند با تقسیم بایسته و شایسته امکان مدیریت سیاسی اقتصادی زندگی و چگونگی کارکرد ساختار آنرا خود روشن و بمیل بهترشدنش آنرا برحسب نیاز پیوسته دگرگون کرده و کاراتر و مدرن تر سازند.
تقسیمی که: هرگز نباید بگذارد مشتی دارای بیمار و انگل بیکار، و گروهی نسل در نسل دم کلفت کرده ی مقتدر، بشکل بیمارگونه همیشه بتوانند خود را برتر از دیگران دیده و دست دزدیدن و غارتگری شان از محصول کارگران بازباشد و هی ببرند و مفت بخورند و به انباشت ثروت های نجومی و تسخیر دارائی های اجتماعی بیکران و بی هوده دست یازند! و براستی چرا؟ و سرآخرش هم می شود همین جوامع جهانی آشوبزده و نابرابر امروزی که در آن هرثانیه دو کودک تنها بخاطر گرسنگی می میرد. و نابرابری هولناک حوامع در ایران و جهان را چنین ضدانسانی و اخلاق گریز رقم زنند.
من با فرهنگ نوع انسانی همراهی و همگامی دارم و با خرد جمعی طبقاتی خوانائی دارم و برایش می نویسم.

در این راستای فرداساز، شاه و شیخ کاهل و دشمن ما می باشند. همین! باسپاس
کودنی شیخ و شاه، برابر راه فردا
نوشته شده توسط: سعیدرضا

با سلام،
اگر رضا خان را محصول و فرزند دوران و زمانه خود و ماحصل و برآیند نیروهای درون جامعه ایران بدانیم که امدنش اصولا ربطی به بیرون از ایران نداشته، با همین تحلیل باید بپذیریم که خمینی هم حاصل و برآیند همان پتانسیل درونی و خواستگاه جامعه ایران بوده است.
اینکه جامعه عقب مانده و آخوند زده قجری، برای رشد و تعالی خود رضا قلدر را می افریند، شاید بتوان به زور کمی عسل و شکر بخورد مردم داد، اما تحلیل اینکه جامعه نوین، مدرن و رو به ترقی که به پشت دروازه های تمدن بزرگ رسیده بود، داوطلبانه خود را به چاه خمینی میاندازد و به عقب برمیگردد، مشکل آفرین میشود. فکر نمیکنید یک جایی از صغرا و کبرایتان می لنگد.
مطمئن هستم که دوستان قصد ندارند بگویند که چند خانه تیمی فدایی که بنا به دستور درون تشکیلاتی حتی در تظاهرات هم شرکت نمیکردند و تعدادی مجاهد در زندان، انقلاب کرده و خمینی را به ایران آوردند.

نوشته شده توسط: محسن کردی

میگم این آقای احمد هاشمی با این نقطه نظرات و انتقادات دیگه چیزی برای فرشگرد باقی نگذاشتند. یعنی اعضای فرشگرد تا این حد از هویت خود بی اطلاع هستند؟ اگر نظرات آقای احمد هاشمی را معیار بگیریم که اعضای فرشگرد بهتر است بروند پیتزایی باز کنند!
مشکل در آقای هاشمی نیست، مشکل در فرهنگ ایرانی جماعت است که در مخالفت و انتقاد (چه برسد به دشمنی) حد و اندازه در نظر نمیگیرد. این که بگوید فرشگرد خواستار بازگرداندن تاج و تخت کیانی است معنای خودش را دارد. تاج و تخت کیانی را حتا محمدرضاشاه برای خود در نظر نمیگرفت این چه سخن است؟ کسی که تاج و تخت کیان دارد بر جان و مال و ناموس مردمش حکومت میکند که پس از اواخر ناصرالدین شاه نداشتیم. یا میگوید شوونیست و افراطی هستند! خب این هم غلو است! یعنی اعضای فرشگرد درکی از شوونیزم و مضار آن ندارند؟ اگر ندارند که آن پیتزا فروشی را حتما باید افتتاح کنند. واقعیت این است که

انتقادات آقای هاشمی همه بیش از حد و غلو شده بود. بهترین معیار سنجش اعتبار سیاسی یک فرد مردم هستند. اگر مردم به کسی رای بدهند مشخص است که سخنانش را مناسب حال و روزگار ایران می بینند. حال آقای هاشمی خود قضاوت کنند پس از این مباحثه چنانچه برای مجلس شورای ملی ایران بخواهند رای گیری کنند آیا شانسی برای راه یافتن به مجلس خواهند داشت؟
نوشته شده توسط: محسن کردی

مشکل شماها اینه که هنوز تو سال 57 بسر میبرید و هنوز هیچ بر آن دوتا جزوه ای که خواندید و کمونیست و مجاهد و ضد شاه شدید اضافه نکرده اید. نه برگی از

تاریخ، جامعه شناسی، هیچ! چرا به این موضوع بارها اشاره کرده ام؟ دلیلش این است که شما و امثال شما درک کنید که رضاقلدر حاصل قلدری خودش نبوده بلکه زمانه او را طلب میکرده. پدران مشروطه وقتی قانون اساسی بلژیک و فرانسه را تقلید کردند و یک ملغمه ای بنام قانون اساسی مشروطه در آوردند پس از 15 سال که 30 نخست وزیر عوض کردند فهمیدند آقا این قانون یک بخش دارد بنام دمکراسی که کسی چیزی از آن سر در نمی آورد. برویم دنبال یک قلدر که با پس گردنی ملت را وارد عصر جدید کند، باسواد شان کند کشورشان را بسوی مدرنیته ببرد آنگاه آرام آرام قدرت را به جامعه واگذار کند. نه تنها ایران که حتا منطقه نیز شپش از سر و کله اش بالا میرفت. مگر با دمکراسی میشد خزینه را از میان برداشت و دوش اورد وقتی آخوند میگه دوش حرامه و خزینه را برداشتند که شما غسل نکنید؟ مگر با دمکراسی میشد زن را از میان آن گونی سیاهرنگ بیرون کشید و وارد جامعه کرد؟ شاید بگویید این حق آن زن بود که انتخاب کند با حجاب باشد یا بی حجاب. این حرف برای امروز قابل درک است اما آنروز زن چنین اختیاری را از جانب خانواده اش نداشت لذا زور رضاخان لازم بود. جراحی درد هم دارد. امروز اگر عیال شما بی حجاب میگردد و مثل عربها روسری به سر ندارد این را مدیون رضاشاه است بد نیست هردوی تان فاتحه ای بیاد آن مرحوم بخوانید. رضاشاه در هر قدمی برای بردن ایران به سمت مدرنیته با مشکل آخوند و امثال جناب چگایی روبرو بود. مگر میشد بدون قلدری مکتب را منحل کرد و شاگردان را به مدرسه برد؟ مگر میشد بدون قلدری دادگاه را از دست آخوند بیرون کشید و سپرد دست قوه قضائیه مدرن؟ مگر میشد بدون استفاده از قلدری سفر به عتبات و عراق و سوریه را که چیزی بجز تلف کردن وقت و ثروت و گسترش بلاهت بود ممنوع کرد؟ زور قلدرخان به ممنوعیت سفر به مکه نرسید آنهم بخاطر واپسماندگی حاج آقا پدر بزرگ شما بود. حرف زیاد است آقای چگایی چیزی که هست شما عقده پدرکشتگی با پهلوی ها دارید. با آنها مبارزه کرده اید و این گند انقلاب را بالا آوورده اید شجاعت پذریش اشتباه تان را ندارید و هنوز هم دست بر نمیدارید. آقای چنگایی بهتر نیست که شما و امثال شما کناری بروید و کار را بسپرید دست ما با سواد ها تا کار شاهان پهلوی را ادامه بدهیم؟ نه.. دیگه شکنجه بکار نمیبریم و شما هرچقدر میخواهید آزاد هستید که حرف بزنید دوران اینترنت است.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، در رژیم های سرمایه داری که هست و نیست یک سرزمین را سرمایه داران و زرسالاران در دست گرفته اند بیمارستان ها نیز در دست سرمایه داران و زرسالاران هستند، در رژیم های سرمایه داری بیمارستان ها دو گروه هستند، یک گروه که به آنها بیمارستان های خصوصی گفته می شود و گروه دیگر که به آنها بیمارستان های دولتی گفته می شود، بیمارستان های خصوصی که دست کمی از هتل های پنج ستاره ندارند دارای بهترین ویژگی ها و بهترین دستمایه ها برای درمان بیماران با داروها و ابزارهای پزشکی گرانبها هستند و هزینه های درمانی نیز در آن بیمارستان ها بسیار بالا هستند، روشن است که تنها زرسالاران و سرمایه داران و پولدارها می توانند از درمان های آن بیمارستان های خصوصی برخوردار شوند و کارگران و رنجبرانی که از بام تا شام کار می کنند یا باید از رفتن به آن بیمارستان ها خودداری کنند و یا باید هست و نیست خودشان .....

..... را بفروشند تا در آن بیمارستان ها با هزینه هائی بسیار سنگین و با پرداختن پول های هنگفت درمان شوند! (اگر پول آورده ای بیا، اگر پول نیاورده ای برو بمیر!)

رژیم های سرمایه داری برای آن که کارگران و رنجبران و دهقانانی که مانند جانوران کار می کنند تا جیب های کارخانه داران و سرمایه داران و زرسالاران پر شوند اگر بیمار شدند درمان شوند تا از نو مانند جانوران برای آنها کار کنند بیمارستان هائی را نیز می سازند که گرداننده آنها رژیم سرمایه داران و زرسالاران است!

بیمارستان های دولتی رژیم های سرمایه داری که دست کمی از یک دامپزشکی ندارند و حتی می توان گفت دامپزشکی ها نیز از آنها بهتر و پاکیزه تر هستند کمترین دستمایه ها را دارند! دستشوئی های این بیمارستان ها سرشار از آلودگی هستند، سوسک ها و پشه ها و شپش ها و مگس ها در این بیمارستان ها رژه می روند و به جای کمیاب ترین داروها کمیاب ترین میکرب ها را در این بیمارستان ها می توان یافت و چیزی به نام پاکیزگی در این بیمارستان ها یافت نمی شود! شام و ناهاری هم که در این بیمارستان ها به بیماران داده می شود خوراک های ارزانی مانند سیب زمینی و تخم مرغ و نان است!

پزشکانی که در این بیمارستان ها کار می کنند چه کسانی هستند؟ در این بیمارستان ها پزشکان متخصص و فوق تخصص کار نمی کنند و در این بیمارستان ها دانشجویان پزشکی که فرزندان زرسالاران و سرمایه داران هستند و می خواهند دکترا بگیرند و یا به تازگی دکترایشان را گرفته اند کار می کنند، برای این دانشجویان رشته پزشکی که فرزندان زرسالاران و سرمایه داران هستند بیماران جانورانی مانند موش های آزمایشگاهی هستند که با درمان درست و نادرست آنها ورزیده تر می شوند تا در آینده مدرک تخصص و فوق تخصص دریافت کنند و سپس در بیمارستان های خصوصی کار کنند!

ناگفته نماند که در ایران و در سایه خصوصی سازی های ایران بر باد ده رژیم دوزخی ولایت فقیه حتی بیمارستان های دولتی نیز به بخش خصوصی واگذار شده اند و اگر کسی بیمار شد یا باید پول داشته باشد تا در آن بیمارستان های خصوصی درمان شود و یا از بی پولی بمیرد!

در شوروی که ساختار آن سرمایه داری دولتی بود و در آن رژیم سرمایه داری دولتی به نام کمونیسم به خورد مردم بخت برگشته شوروی داده می شد بهترین بیمارستان ها برای گردانندگان دولت شوروی کار می کردند و بدترین بیمارستان ها برای کارگران و رنجبران و دهقانانی بودند که از بام تا شام کار می کردند و در کلبه های کاهگلی روزگار می گذراندند!

اما اگر در یک سرزمین دولتی همگانی (سوسیالیستی) بر سر کار بیاید و بهداشت و درمان از دست زرسالاران و سرمایه داران گرفته شوند و بهداشت و درمان همگانی (سوسیالیستی) باشند همه مردم به یکسان از دارو و درمان و بهداشت بهره مند خواهند شد و دولتی که همگانی (سوسیالیستی) است همگان را از درمان و دارو و بهداشت با بهترین ویژگی ها برخوردار خواهد کرد!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مسئله « صداها» در زبان سومری:
گفته میشود زبان سومری 8 حرف صدادار(مصوت) داشته است.
چهار کوتاه، چهار بلند (short and long):
a e i u مصوتهای کوتاه اند.
ولی در برگردان خط سومری، سنتاً وجود مصوتهای بلند را ندیده می گیرند .
حروف بی صدا عبارت اند از : b , d , g , (ng )ĝ , ḫ , k , l , m , n , p , r , s ,(sh )š , t , z .
همینطور وجود صدای h( ها) و y نیز مطرح است ولی در برگردان خط معمولاً منتقل نمی شود.
ḫ : خ ؛ š ش؛ ĝ : انُگ ng ( مثل صدای i-ng در انگلیسی). گاهاً نیز صدای n میدهد.
(š (as in ship ؛ (ĝ (wie in si ng ( معروف به نون عُنه) ؛ (ḫ (wie in lo ch
---

سنتاً 4 حرف صدا دار، و 15 حرف بی صدا در برگردان سومری به خط لاتین به حساب میایند.
چهار مصوت بلند و h (ها) و y (ی) را خواننده خودش میتواند هنگام خواندن کلمات در نظر داشته باشد.
الفبای کنونی (لاتین) برای زبان سومری حدا اقل تعدادی صدا کم دارد. همینطور است ماجرای صدای q (ق)، که عملاً آنرا در g ادغام میکنند. یا o را در u . و غیره.
اما در کنار اینها، فرهنگ استاندارد ePSD حروف y , w را برای نشان دادن صدای تعدادی از واژه ها قید کرده است.
صدایz را برابر z در انگلیسی یا ترکی در نظر می گیرند. به نظر برخی پژوهشگران در واقع صدایی بوده بین ts مانند صدای z در آلمانی. ولی عملاً ز یا س تلفظ میکنند. از نظر من، ترکی زبانان می توانند آنرا نسبت به کلماتی که هست ز یا س تلفظ کنند: مانند ze سومری به معنی «تو»، که در ترکی( نسبت به صداهای زبان خود) میتوان آنرا se یا sə یا ze و zə تلفظ کرد.
za-e (older zé) , zu : you
با توجه به دیگر ضمایر میتوان گفت ze سومری به نوعی مخفف همان sen یا sən یا san ( تو) ترکی ست.

تا جایی که دیده ام علت مشکل « کمبود صدا ها یا تُن ها» آن است که ظاهراً « اسناد کافی» برای اثبات وجود این «صداهای از قلم افتاده» در دسترس نیست؛ و همینطور، «جامعه علمی زبانهای باستانی»، به نتیجه مشترکی در این موارد نرسیده است.
---
منبع:
1-
ETCSL : Sumerian language
2-
ePSD

نوشته شده توسط: تبریزی

پرسش: (..... مگر نگفتید که جهان به سوی تک میهنی می رود؟ پس صادارات و واردات به کشورهای دیگر چه مغلطه ای است؟ .....)

پاسخ: من در این صفحه درباره رفتن جهان به سوی تک میهنی (انترناسیونالیسم) چیزی نگفته ام و در نوشتاری در لینک زیر در آن باره سخن گفته ام

http://iranglobal.info/node/28638

از سوی دیگر سخن درباره جهان کنونی است نه درباره جهان آینده! در جهان کنونی که مرز میان کشورهای گوناگون از میان نرفته است و کشوری به نام کره زمین برپا نشده است سود صادرات و واردات کالاهای گوناگون در سیستم های سرمایه داری به جیب زرسالاران بخش خصوصی ریخته می شود که آن سودها و پول های مفت و باد آورده فراورده کار رنجبران و کارگران و دهقانانی است که به آنها از آن سودها چیزی نمی رسد و اگر اقتصاد در یک کشور همگانی (سوسیالیستی) باشد همه مردم از واردات و صادرات سود خواهند برد نه زرسالان مفت خور بخش خصوصی!

دوغ و دوغاب را یکی نکنیم
نوشته شده توسط: Anonymous

سترون ماندن جریان روشنفکری درایران میدان را برای گروهای چپی و تجزیه طلب فراهم کرده است . یکی از صفات روشن این روشنفکران که با امپول روسی بلشویک پا به حیات سیاسی در ایران گذاشته اند دشمنی با ایران و فرهنگ ان است .
شاه و شیخ را یکی به مردم معرفی کردن هر چند یک دروغ شاخدار است اما در حقیقت فرار جریان چپ از دفاع از شیخ است.بنا به شهادت صدها کومونیست برخورد شاه با زندانیان قابل مقایسه با شیخ نیست.ایا این چپ نبود که از خمینی دفاع کرد ?؟؟؟؟؟؟
دروغ دیگر چپها که اکنون تجزیه طلب شده اند یکی کردن دین اسلام و شیعه با مردم پارسی زبان است .حقیقت این است که ترکان مروج دین اسلام و شیعه در ایران بودند و هستند و خواهند بود .ترک هویت خود را در دین اسلام میبیند ودشمنی با تاریخ ایران و زبان پارسی بهانه‌ای بیش نیست .
این روشنفکران که نماینده روس در ایران هستند هر گز با نظام دینی که ایران را نابود

کرده اند مخالفتی ندارند مطلبی در مخالف با نظام نمی‌نویسند .البته این دشمنی بسود نظام است و .یادمان نرود که ادمی هم نیازمند است به سود جریانی سخن میگوید که اب ونانی داشته باشد .
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

موضوع مهمی در این مقاله طرح شد و اینکه نویسنده ،اپوزیسیون را به دو بخش پیر و جوان تقسیم کرد ولی او نتوانست و یا نخواست این تقسیم بندی را در تمامی ابعاد آن به نمایش بگذارد واین گفتمان جدید را تنها به فرشگرد و وزن کشی آن در 7 دی محدود کرد .در حالی که اپوزیسیون نسل انقلابی که همچنان همه ی تریبونهای سنتی در خارج از کشور را در دست دارد اما مخاطبین اندکی داشت با نسل افسار گسیخته ای مواجه شد که با گفتمان اندک مخاطبان میلیونی دارد.موتور اصلی آن ،مقایسه دیروز و امروز (پهلوی و اخوند ) و با تکیه با افکار پانیرانیستی خطرناک روز به روز قدرت می گیرد

این نسل میلوسویچ های آینده را تربیت می کند و ایران را به جنگ های نزاد ی خواهند کشاند.در مقابل آن ملیت گرایی و ناسیونالیست های کرد ، ترک ، عرب رو به افزایش است .آری با تعییر نسل ، گفتمان جنگ مردم با حکومت آخوندی، مبدل به جنگ "ملیت ها"خواهد شد.نسل ما با گفتمان هایش کنار زده خواهد شد،اگر راه حل سوم شکل نگیرد.در این بار ه بیشتر خواهم گفت .
نوشته شده توسط: lachin

در سیستم اقتصادی همگانی (سوسیالیستی) سود به دست آمده از فروش کالاهای یک سرزمین به همه مردم می رسد چون دولت همگانی (سوسیالیستی) به نمایندگی از مردم آن کالاها را به کشورهای دیگر می فروشد.
دوستان...بعضی وقت آدم نمی داند قسم این سوسیالیست های نو راقبول بکند و یا دم خروس را.
آقای تبریزی..مگر نگفتید که ( جهان بسوی تک میهنی ) میرود؟ پس ( صادارات و واردات به کشور های دیگر ) چه مغلطه ای است؟ این جهان تک میهنی شما شامل (( چند کشور )) خواهد شد که اقتصاد واردات و صادرات کالا های که به دست کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه که از بام تا شام کار می کنند ساخته میشود , وارد معادله بشود؟ جهان تک میهنی با ( فروختن کالا ها به کشور های دیگر) چه رابطه ای دارد؟ آیا مطمئن هستید که در باره چه موضوعی صحبت میکنید؟ جهان تک میهنی همراه با صادرات کالا ها به کشور های دیگر.فکر میکنم این کشور ها در کره مریخ باشند.

زنده باد سوسیالیسم
نوشته شده توسط: Anonymous

فرمایشات یک صاحب نظر وطنی (دخو به قول دهخدا) که " من سوسیالیزم بیلمیرم.. اما افغانستان، ترکیه، کره جنوبی و شوروی سابق و آلمان شرقی سابق جلوی چشمم هست. اگر به شماها همین امروز بگن یک قطار آماده رفتن به کشور سوسیالیستی [مثلا ونزوئلا و یا کوبا] هست که خود شماها هم شورای مرکزی اون رو تشکیل میدید.. خداییش حاضرید زن و بچه تونو سوار این قطار کنید؟ تن تون نمیلرزه از شنیدن اسم کشور سوسیالیستی؟" , آدم را بیاد داستانی میاندازد که

شخصی از ظلم حاکم پسر ناصر الدین شاه به شاه شکایت برد. سلطان صاحبقران فرمود که به شهری دیگر برود و با ذکر نام هر شهر, شاکی عرض کرد که پسر دیگر در آنجا تشریف دارند. سر انجام صاحبقران فرمودند که خب به جهنم برو, که شاکی عرض کرد قربان آنجا هم که ابوی مبارک ساکن اند.

بنا بر این فراریان خاور میانه و آفریقا و آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا و نقاط دیگر با ۱۰۰۰ پایگاه نظامی,

به کجا پناه ببرند که از حملات رکن رکین' دموکراسی وحقوق بشر' در امان باشند جز آنکه "زندگی شونو تو غرب ادامه بدن و حال بکنند"؟ جل الخالق.
قمار ترامپ در سوریه؛ برنده و بازنده خروج آمریکا چه کسانی هستند؟ کیوان حسینی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" قمار و باخت بزرگ پ ک ک در سوریه "" کانتون‌های ئفرین، کرکوک ، کوبانی و "" کانتون اورمیه یا استان اورمیه "" که کادر پ ک ک به دلیل ساده لوهی مشتی جامعه شناس ابله ساده لوح تحصیل کرده خارج و تعدادی توده‌ای با پرژهٔ و پالیسی الحاق گرائی خاک مثل برف در اولین روز زمستان آب شد، اینک باید چنان جو "" کمبود نفت بدلیل حذف نفت فارسستان و ونزولا "" را در مدیا گنده کرد که کشور‌های نفتی‌، بازار را با نفت لبریز کنند و نفت به بشکه‌ای ۲۰ دولار برسد و در نبود عایدات مفت نفت، کلاس‌های شاهنامه خوانی را برای جامعه شناس‌های ساده لوح تحصیل کرده خارج، توده ای‌ها و هخا پرستان دایر کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب "من" . گویا حرف شما خطاب به جناب "تورک اوغلی" است . ببینید چگونه این فرد، مدام مانند سایر تجزیه طلبان مغول تبار ، کمنت هایش را با برخورد خصوصی به افراد، بجای طرح مسائل سیاسی اجتماعی در اینجا مطزخ میکند.
این پان ترک از خدا بی خبر، است که مدام مثل چند "لس آنجلسی " مفسد فی الازض طاغوتی ، در فکر کلمه "آریا و ایرانشهر و استوانه کورش و اشعار جعلی منتسب به فردوسی" است.
این 4-2 نفر ترک تبار هستند که بحث های جانبی و منحرف نژادی تاریخی زبانی را ، بجای مبارزه سیاسی طبقاتی فرهنگی ضد دینی ضد ارتجاعی، بین کاربران این سایت عمده میکنند، و هیچ گاه به دولت شاه و شیخ و آخوند و اسلام و ولایت فقیه نمی پردازند. چون یک دشمن جعلی مجازی غیرشخصی ؛ مانند زبان فارسی را به هم ولایتی هایشان قالب میکنند تا آنان را دنبال نخود سیاه بفرستند و عمر حکومت اسلامی را به حد دولت ترک صفوی برسانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

... "ایرانیانِ" نسل گذشته اعم از ترک و فارس و ... که نتوانستند شما را مثل آدم بار بیاورند. بیچاره ها این بحث ها را رها کنید. شما دارید در قرن بیست و یکم هنوز بر سر هویت خودتون بحث و مجادله می کنید. نگاهی به شهر و روستای خودتون بکنید. در خاک و فلاکت و فقر و گرسنگی غوطه می خورید فقط به خاطر ترک و فارس گفتنتون. اینقدر نادانید که نمی دانید در زبان و محل تولد و ملیت افتخاری نیست. اگر بابا و مامان شما مثلا در آلمان ...بودند الان شما المانی بودید. به همین طریق شما اصفهانی و یا تبریزی و یا سنندجی شدید. کجای این فخر و یا حقارت داره؟

فقط آدم های تهی مغز مستعد تعصب های قومی و قبیله ای هستند. ای ایرانیان از خواب برخیزید. تا از خواب برنخیزید صبح و روشنی را نخواهید دید.

مخلص همه ایرانیان باشعور اعم از ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ و .....

توهم پشت توهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ اول ازهمه مثل اینکه کونتورلچی ایران گلوبال عوض شده است.
چون یک متن ازمن رابه عزراییل قبرستان لنینگراد،یا به قبرجعلی کوروش ،یعنی قبرمادرحضرت سلیمان سپردند.
اگرکلمه ایی غیرقابل قبول کونتورلچی بود،میتوانست آن کلمه را
حذف تامتنی که بامشکلات فیلترشکن نوشته بود،هدرنرود.
موضوع دوم،،این گردوخاک کمونیست هابایدمورد توجه قرارداده ،وعوامفریبی آنانرابفکرم نبایدازساده انگاشت .
تناقض گویی این سره نویس که وجودش راپان فارسیسم فراگرفته براحتی میتوان رسواکرد.
درنوشته های ایشان تفکرات پان فارسی وشئونیستم موج میزند.
اقتصادراتنخواه وهرروزیک کلمه سازی میکند،دست حدادعادل و
فرهنگستان فارسی صدوبیست میلیاردخورازبودجه ملی راازپشت
بسته است،
ازطرف دیگربرای ماجامعه بی طبقه توحیدی دریک کشورتوسعه
نیافته میخواهدپیاده کند.
کمونیستی که درکشورهای تولیدفکرش ،،درآلمان وانگلیس باتمام امکاناتی دارد،اجرا

وپیاده نشده رادرایرانی میخواهدتبلیغ واجرا کند،که یکی ازکشورهای عقب مانده پیاده کند.
دوستان،افرادی ساده وکمسوادباصداقت برابری وعدالت رادر
سیستم کمونیستی می بینند،به این افرادکاری ندارم،ولی وآیا
آقای تبریزی بااین تفکری که دارد،میتواند یک کمونیست باشد؟
آیااین تفکرکمونیستی ایشان باتفکری دارد،آیامیتواند عدالت خواهی وبرابری رادربطن خودداشته باشد؟
من علاوه براینکه اینفرد راکمونیست نمیدانم،بلکه یک فردی خطرناکترازسردمداران جمهوری اسلامی،وسلطنتی پالانی میدانم.
درنهایت این افراد بیشتربخاطرانحراف درمبارزات ظاهرگشته
ومامورت آنان رابیشتربرای انحراف مبارزات ملل تحت ستم دانسته وجلب توجه افرادصادق مبارزان رابه نیات پلید شان یادآوری میکنم.
بیگانه ای که کشت رفت
نوشته شده توسط: Anonymous

در گزارش بامداد امروز امده بود که یکی از ادم کشان محمد ابن عبدالله بنام شاهرودی به درک رفت .شاهرودی عنصری بیگانه بود ک با ترویج خرافات وگشتار بسیاری از ایرانیان به سنت ادم کشی محمد وفادار بود .در کارنامه این عنصر ضد ایرانی امده است
2369اعدام ایرانیان
10سنکسار
1مورد کردن زدن
87اعدام سیاسی.
بااین کارنامه سیاه اسلامی میتوان به ناتوانایی این دین بیابانی که در ان هیچ عاطفه ومحبت و انسانیتی وجود ندارد پی برد.

اسماعیل بخشی به مردم ایران: فدایی شما هستم!
نوشته شده توسط: سعیدرضا

اسماعیل بخشی های این روزگار با فدای خود و خانواده خود، تمام قد در برابر بی عدالتی و استبداد رژیمی به لحاظ اقتصادی سرمایه داری، که خود را به خوبی پشت پوششی از مذهب و باورهای توده های مردم پنهان نموده است، ایستاده اند. انان بدون درگیر شدن در تار و پود این پوشش و با شکافتن آن توانسته اند، چهره کریه سرمایه داران و صاحبان زر و زور و تزویر را عریان به نمایش بگذارند.
آنها به وظیفه تاریخی خود واقف اند و مبارزه ای شفاف و درخشان را در برابر چشمان ما و توده های محروم و تهیدست، به پیش میبرند و با شعار "کارگر معلم اتحاد اتحاد" و "کارگر دانشجو اتحاد اتحاد" پیامی روش به اپوزیسیون ازادیخواه و برابری طلب ارسال مینماید. این ما هستیم که با خود بزرگ بینی و خود محوری از وظیفه تاریخی خود که همانا اقدام عاجل برای مبارزه ای مشترک با دشمنی مشترک میباشد، سر باز میزنیم .
باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، سنجش پدیده ای اقتصادی به نام صادرات و واردات در دو سیستم اقتصادی خصوصی و همگانی (سوسیالیستی) می تواند ما را به فهم ناهمسانی های این دو سیستم و سودبخشی اقتصاد همگانی (سوسیالیستی) برای مردم یک سرزمین برساند.

در ساختار اقتصادی سرمایه داری واردات و صادرات در دست زرسالاران بخش خصوصی است، در این ساختار اقتصادی کالاهای گوناگون یک سرزمین که ساخته شدن و فراوری آنها به دست کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای است که از بام تا شام کار می کنند تا جیب های کارخانه داران رژیم سرمایه داری پر شوند به دست گروهی از بازرگانان بخش خصوصی به کشورهای دیگر فروخته می شوند که سود به دست آمده از فروش آن کالاها نیز به جیب بازرگانان زرسالار بخش خصوصی ریخته می شود و به کارگران و رنجبران و دهقانان از این سودها چیزی نمی رسد!

هنگام واردات کالا از کشورهای دیگر باز هم زرسالاران بخش خصوصی .....

..... سیستم سرمایه داری کالاهائی را از کشوری خریده و به کشوری دیگر می برند و سود به دست آمده از فروش آن کالاها باز هم به جیب بازرگانان زرسالار بخش خصوصی ریخته می شود!

همچنان که آشکارا دیده می شود هنگام فروش کالاهای یک کشور به کشوری دیگر به دست زرسالاران بخش خصوصی سودی که می توانست از آن کارگران و رنجبران و دهقانان باشد به جیب مفت خورهای بخش خصوصی ریخته می شود و هنگام خرید کالاهای یک کشور و فروش آنها باز هم درآمد کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای که از بام تا شام کار می کنند برای خریدن کالاهای کشورهای دیگر هزینه می شوند و باز هم سود به دست آمده از فروش آن کالاها به جیب مفت خورهای بخش خصوصی ریخته می شود!

در سیستم اقتصادی همگانی (سوسیالیستی) سود به دست آمده از فروش کالاهای یک سرزمین به همه مردم می رسد چون دولت همگانی (سوسیالیستی) به نمایندگی از مردم آن کالاها را به کشورهای دیگر می فروشد و سود فروش نیز به همه مردم می رسد و هنگام خرید کالا از کشورهای دیگر تنها هزینه خرید آن کالا بدون سود از مردم دریافت می شود و هیچکس نیز در این میان پول های هنگفت و باد آورده را از راه واردات و صادرات کالاهای گوناگون به جیب نمی زند!

روشن است که زرسالاران و سرمایه داران بخش خصوصی سیستم اقتصادی سرمایه داری پس از ساختن داستان های گوناگونی مانند ما کارشناس بازاریابی هستیم، ما کارشناس حمل و نقل هستیم، ما کارشناس انبارداری هستیم، ما بازارهای جهانی را بهتر از همه می شناسیم و ..... با واردات و صادرات کالا به روش سیستم اقتصادی همگانی (سوسیالیستی) دشمنی خواهند کرد چون سودهای مفت و باد آورده را در سیستم اقتصادی همگانی (سوسیالیستی) از دست خواهند داد!
نوشته شده توسط: lachin

استراتژی سوسیالیسم...
دوستان... همانطور که متوجه هستیم تنها سوسیالیست ها و کمونیست های ایرانی هستند که به « قران » واصل میشوند و از سوره و آیه ذکر و بیان میکنند. این نوع سوسیالیسم و کمونیسم دینی و قرانی , انسان را به یاد داستان حقیقی در شوروی می اندازد .
سوال- در بین مرحله تکاملی سوسیالیسم به مرحله کمونیسم در شوروی چه مرحله ای بنیانگذاری شده است؟
جواب- در بین سوسیالیسم و کمونیسم , الــــکل ایـســـــم هست.

نوشته شده توسط: lachin

(( سخن کوتاه، در سیستم بانکداری عمومی (سوسیالیستی) ما چیزی به نام بهره بانکی نداریم!....)).
دوستان... بنا به تعریف جدید سوسیالیسم نــــو ,خوشبختانه بعد از 1500 سال از پیدایش کمونیسم و سوسیالیزم , اولین کشور سوسیالیستی را می توان باقاطع و با 100 درصد اطمینان نام برد . اسم این کشور سوسیالیستی « عربستان » است بدین جهت که در سیستم بانکی این کشور سوسیالیستی چیزی نه تنها بنام (( بهره بانکی )) نیست, بلکه حتی اگر 75 درصد یک وام تجاری را پرداخت کرده باشید, بانک 25 درصد بقیه را پرداخت خواهد کرد. درنتیجه در عربستان 75% سوسیالیسم هست و 25% کمونیسم...
دوستان... باور بکنید حدس میزدم که لااقل یک کشور سوسیالیستی در این دنیای 193 کشور, بایستی پیدا میشد , ولی حدس نمی زدم که این کشور در هم جواری ماست....در هر حال , ما بایستی سیستم بانکی عربستان را الگو گرفته و به سوی جهان تک میهنی بشتابیم....

نوشته شده توسط: تبریزی

سخنان اسماعیل بخشی در تاریخ بیست و دوم آذرماه ۱۳۹۶

https://www.youtube.com/watch?v=tr9QTKK2mKs

سخنان اسماعیل بخشی در تاریخ هفدهم آبان ماه ۱۳۹۷

https://www.youtube.com/watch?v=8P9pGUxBV0E

نوشته شده توسط: Anonymous

1- حفظ و دفاع از تمامیت ارضی ایران و کوشش در راه وحدت پرولتاریا و خلقهای ایران.
2- بعد از عبور از جمهوری دمکراتیک خلق با هژمونی(نه دیکتاتوری) طبقه کارگر، و عبور از مرجله سوسیالیسم ،و رسیدن به کمونیسم، حذف دولت ، و اداره ایرانزمین از طریق شوراهای انقلابی و فدرال های خلقی.
3. در مرحله سوسیالیستی با شعار- از هرکس به اندازه توانایی و به هرکس به اندازه کارش، و در مرحله کمونیسم، از هرکس به اندازه توانایی و به هر کس به اندازه نیازش.
4. کوشش در راه انقلاب و سوسیالیسم جهانی، و کمک به جنبش های دیگر و همبستگی انترناسیونالیستی با تمام کشورهای دور و نزدیک.
توضیح اینکه-بعضی از این اهداف استراتژیک را، اکنون قلم بدستان بورژوازی و لیبرال، اتوپی و خواسته های غیرعملی میدانند. ولی چپها حتی اتوپی و آرمان را، هدفی غیرممکن نمیدانند و تاکید میکنند که انسان نوین کمونیست، بعد از شکوفا شدن سایر استعدادها و

توانایی هایش، میتواند حتی به اتوپی و آرمانهای خود نیز برسد.
در پایان-
قال رسول الله- الانسان الاشرف الخالقین.(اینهم سیتاتی باشد برای مسلمین).
پیامی به رضا پهلوی
نوشته شده توسط: Anonymous

در شرایظی که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در زیر ضربه های پی در پی مبارزات توده های بپا خاسته هر روز ناتوان تر و ضربه پذیر تر گردیده و روز حتمی سرنگونی سلطه جابرانه اش نزدیک تر میشود، دار و دسته های ارتجاعی هوادار احیای سلطنت خاندان پهلوی، به تلاش و تکاپو افتاده و در جهت برگشت نظام سلطنتی، از هیچ کوششی فرو گزاری نمی کنند . در طول چهل سال سلطه جنایتکارانه، رژیم جمهوری اسلامی آنچنان بر توده ها سخت گرفته، بیدادگری و استثثمارش آنچنان بی حد و اندازه بوده است که برخی ها میخواهند از دام شیخ خلاص نشده، به تور خاندان پهلوی و سلطنت طلبان بیفتند. این، یک اشتباه بزرگ و نابخشودنی خواهد بود . 40 سال پیش، انبوه عظیمی مردم به تنگ آمده از استبداد و استثمار رژیم شاه، طرفدار و مرید خمینی مزور و مرتجع شدند . نتیجه این اشتباه تاریخی توده های ستمدیده و محروم ، همانا چیزی

جز سرکوب و کشتار و استثمار و بیکاری و عقب گرائی هزار درد بی درمان دیگر، نبود. اگر اشتباه و ندانم کاری چهل سال پیش که دمار از روزگار مردم در آورده، تکرار شود، بدون تردید، استبداد سلطنتی جای استبداد مذهبی را گرفته و دردی از ذرد های بیشمار توده های محردم و زخمت کش، حل نخواهد شد. زحمتکشان ایران در مبارزه علیه استثمار و ستمی که در جمهوری اسلامی در معرضش قرار دارند، هرگز نباید به عقب نگاه کرده و به طرفداران احیای سلطنت در ایران ، چشم امید بدوزند. آنها باید برای رهائی خود از چنگال ظلم و استثمار و ستمدیدگی، به آینده نگریسته و خواهان استقرار آزادی و دموکراسی واقعی در ایران باشند. گرچه هوداران احیای رژیم سرنگون شده شاه به خاطر پیشبرد اهداف استثمارگرانه خود وعده های توخالی به مردم داده و آنها را به مراحم خود، امیدوار میسازند ، اما اگر بار دگر قدرت سیاسی را در این کشور در دست بگیرند، تمام وعده و وعیدها را فراموش کرده و برای سرکوب مبارزات کارگران و توده های زخمتکش ، به استبداد و زور و قلدری، روی خواهند آورد . تاریخ حکومت استبدادی شاهان پهلوی که به مدت 57 سال دوام داشته ،گواه صادقی بر تایید این واقعیت تلخ و دردناک می باشد . رصا خان که به دست انگلیسی ها در 3 اسفند سال 1299 به قدرت رسید ، در طول 20 سال سلطه ستمگرانه ، آزادی های دموکراتیک را به زنجیر کشیده و در سرکوب مبارزات حق طلبانه مردم از هیج بیذداگری و جنایتی خود داری نکرد. از فردای کودتای 28 مرداد سال 1332که شاه فراری توسط قدرت های امپریالیستی آمریکا و انگلیس، زمام حکومت را بار دیگر در دست گرفت، به مدت بیست و پنج سال تمام، در نهایت استبداد و خود کامگی فرمانروائی کرده و مثل پدرس، با زندان و شکنجه و اعدام،به فریاد های آزاد یخواهانه و حف طلبانه توده های محروم و زحمتکش پاسخ داد . در تمام این مدت در ایران از آزادی و دموکراسی خبری نبود و رژیم شاه توسط ساواک و دیگر ارگانهای سرکوب، حلو آزادی عقیده و فعالیت های سیاسی را میگرفت . در عین حال هستی توده های زحمتکش را رژیم شاه به یغما برده . و شکاف طبقاتی بین اکثریت عظیم اهالی کشور و خاندان پهلوی و سرمایه داران مورد حمایت رژیم، هر روز عمیقترمیشد. آقای رضا پهلوی فزرند شاه سابق اگر واقعا به آزادی و دموکراسی احترام میگذارد ، در نطق های بیشماری که ایراد می کند و طی مصاحبه ها با خبرنگاران خارجی و ایرانی ، لطف کرده به استبداد و خودکامگی مرگ باری که در زمان جکومت شاهان پهلوی در ایران حاکم بود ، مختصر اشاره ای بکند.
نوشته شده توسط: تبریزی

پرسش: (..... آقایان سوسیالیست ها، شما چطور می توانید نهاد اقتصادی بانک را بدون بهره بانکی بچرخانید؟ .....)

پاسخ: نخست آن که سوسیالیست ها و کمونیست ها تنها آقا نیستند و خانم های سوسیالیست و خانم های کمونیست را هم ما در میان سوسیالیست ها و کمونیست ها داریم!

دیگر آن که برپا کردن بانک برای به دست آوردن سود بانکی و به راه انداختن دستگاهی برای رباخواری و به دست آوردن پول های مفت و باد آورده یک چیز است و برپا کردن بانک برای گشودن گره از کار مردم و خدمت رسانی به مردم چیزی دیگر!

در سایه بانکداری عمومی (سوسیالیستی) بانک ها از آن همه مردم هستند و دولت برگزیده شده از سوی مردم به نمایندگی از مردم بانک ها را می گرداند و هیچکس نیز از راه وام دادن به مردم و راه اندازی دستگاه رباخواری به دارائی هائی با ارقام نجومی و باور نکردنی دست نخواهد یافت! و اگر به مردم یا بنگاه های .....

..... اقتصادی و کارخانه ها (که آنها نیز در سایه سوسیالیسم از آن همه مردم هستند) وام داده شود از وام گیرندگان تنها کارمزد دریافت خواهد شد نه بهره بانکی!

کارمزد و بهره بانکی دو پدیده ناهمسان هستند، کارمزد برابر است با هزینه آب و برق و تلفن و مزد کارمندان و ..... برای گرداندن یک بانک اما بهره بانکی برابر است با به دست آوردن پول های مفت و باد آورده از راه رباخواری! که در سیستم سرمایه داری دولتی (مانند شوروی) آن پول های مفت و باد آورده به جیب گردانندگان دولت ریخته می شوند و در سیستم سرمایه داری نادولتی آن پول های مفت و باد آورده به جیب رباخواران بانک خصوصی ریخته می شوند (مانند جمهوری اسلامی ایران)

سخن کوتاه، در سیستم بانکداری عمومی (سوسیالیستی) ما چیزی به نام بهره بانکی نداریم!
از ارا مردم نهراسیم
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر ریگی به کفش جریان چپ نباشد و اگر خواهان برقراری سوسیالیسم در ایران می‌باشند بهترین راه نه کودتا ونه ترور ونه قیام مسلحانه بلکه باور به پذیرش سوسیالیسم از طریق انتخابات ازاد از سوی مردم است.
من بر این باور هستم که چپ تا کنون جز خود زنی و چون لای چرخ اقتصاد ملی گذاشتن و خون اندیشمندان این مرزوبوم را ریختن کاری انجام نداده است . چپ دو فرصت تاریخی را که می‌توانست به مردم ایران کمک کند اگاهانه از دست داد .دوشمنی با دولت مصدق ووبختیار ودوران پس از انقلاب .بدون شک در دولتهای بختیار بازرگان و بنی صدر چپ بهتر می‌توانست به اهداف اجتماعی خود برسد و هیچ عضوی از چپ نه اعدام میگشت ونه گروه گروه در بدر خارج از کشور میشدند .هنوز فرصت است و چپ باید به دفاع از دمکراسی و انتخابات ازاد بپردازد.کارگران خوزستان در درجه نخست حقوق میخواهند و چپ نباید مهر روند سوسیالیسم بر این جریانات بزند ..

نوشته شده توسط: Anonymous

سوسیالیسم چیست؟

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای
چند گنجد قسمت یک روزه‌ای

کوزهٔ چشم حریصان پر نشد
تا صدف قانع نشد پر در نشد. مولانا.

از زمان افلاتون پیشنهاداتی در باره آنچه امروز سوسیالسم نامیده میشود وجود داشت تا آنکه در حدود ۱۵۰ سال پیش "فیلسوفی" آنها را تنظیم کرده و فرضیه ای را پیشنهاد کرد که از ۷۰ سال پیش تا امروز اوضاع جهان را تغییر داده است. در زمان حیات او تا به امروز این فرضیه بارها و بارها و بارها مورد تفسیر و تعبیر و تغییر قرار گرفته و هر روزه حتی امروز اگر نه هزاران بلکه هزار مقاله و گفتگو و سمینار در فضای حقیقی و مجازی متشر شده و صورت میگیرد. یعنی امروزه جز در نظر طرفداران سر سخت مارکس, سوسیالیسم صد ها بلکه هزاران نوع دارد و از این هزاران نوع فرضی تنها تعداد معدودی به بوته آزمایش گذارده شده اند. بعضی از این آزمایش ها ناموفق بوده و عاملین آن ها معدوم

گردیده اند و بعضی از آنها مانند چین کمونیست در عرض هفتاد سال به دومین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل شده است . آیا چین یک کشور کومونیستی ست؟ خود آنها خود را کمونیست میدانند و کشور توسط این حزب اداره میگردد. کشور های کوبا و لائوس و ویتنام و کره شمالی نیز انواعی کمونیسم اند. کشورهای بسیاری نیز خود را اسما و یا رسما سوسیالیست میدانند: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_socialist_states.

کسی میتواند سوسیالیسم را دقیقا تعریف و بررسی کند که به تمام این جریانات احاطه کامل داشته و بحر را در کوزه ای ریخته و آنرا در یک مقاله دو پراگرافی ۴۰-۳۰ کلمه بگنجاند. راه ساده تر برای کسی که نه در محیطی سوسیالیست زیده و نه هوای آنرا استنشاق نموده و نه منافع و مضرات آن شخصا آزموده است, جمله کوتاهی ست که "سوسیالیسم چیزی مخالف کاپیتالیسم است" و کاپیتالیسم به معنی "کوزهٔ چشم حریصان" میباشد, با علم به اینکه همین کاپیتالیسم نیز در بسیاری از نقاط دنیا - حتی در امریکا و فامیل انگلوساکسون آن هم - با ایجاد برنامه های رفاهی, در برابر سوسیالیسم عقب نشسته است.

مساله اینست که آیا حرص کور و سیر نشدنی کاپیتالیسم, با تخریب محیط زیست و یا جنگ اتمی, بشریت را نابود خواهد کرد و یا "چشم تنگ دنيا دار او را, خاک گور پرخواهد نمود". مساله این ست.
پشت پرده اعلام عقب نشینی نیروهای آمریکا از سوریه چیست؟ مصطفی نجفی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" تا سال ۲۰۲۵، میزان تولید نفت آمریکا، از میزان تولید نفت مشترک عربستان و روسیه، فراتر خواهد رفت "" اینک که تکنولوژی / تکنیک فرکینگ آمریکا را در تولید نفت، به رقیب کشور‌های نفتی‌ خاورمیانه تبدیل کرده، اتاق‌های فکر در واشینگتن به این نتیجه رسیده ا‌ند برای تبدیل شدن به تنها قدرت نفتی‌، با وابسته کردن قیمت نفت به ژئوپلوتیکس، میتوانند خاورمیانه را با سیاست تنزل قیمت هر بشکه نفت به ۲۰ دولار، وارد چنان بحرانی‌ بکنند که خاورمیانه دیگر توان بر خواستن نداشته باشد، سیاست حمایت از رژاوا و پ ک ک و وادار کردن کشور‌های نفتی‌ عربستان و فارسستان به حمایت از پ ک ک ، با وجود اردغان در قدرت، شکست خورد، با اورپای ناا به سامان در سال ۲۰۱۹، سرمایه و کاپیتال فقط یک خروجی خواهد داشت و آن آمریکاست. آیا ترکیه مانع این سیاست ترامپ خواهد شد، آیا واقعا خروج آمریکا از سوریه، خون بهای قتل قاشقچی است؟
>>>>

https://aawsat.com/english/home/article/1516596/turkey-attracts-81-bn-foreign-investment-nine-months
نوشته شده توسط: سازاخ

آقای محسن کردی عزیز، من منظور ادبیات شما را در مورد متن( بقول آقای قاطبه لطفا شکر نخورید ) را دقیقا متوجه نشدم، می شود آنرا طبق موزاین سکولار دمکراسی برای خوانندگانی مثل من بشکافید و دقیقا منظورتان را توضیح دهید، تا خدای نکرده از نوشته شما برداشتی توهین آمیز استنباط نشود، و اگر هم منضور توهین آمیزی دارید، لطفا خجالت نکشید دقیقا مکنون قلبیتان را بنویسید تا این فرهنگ والای هواداران آقای رضاپهلوی که روشنفکرش شما باشید برای همگان آشکار گردد، در هر حال خیلی مفید خواهد بود که خوانندگان سایت ایران گلوبال فرق بین دمکراسی چاله میدانی و عشرتکده ائی را با دمکراسی فکری و عقیدتی را بهتر بشناسند.

زنده باد سوسیالیسم, دنیز ایشچی
نوشته شده توسط: Anonymous

"" درک آبدوق خیاری از اقتصاد "" در ستایش روحیه کار آفرینی "" کشور کمونیستی ونزولا، اینک تنها امیدش بعد از ویرانی "" اقتصاد نفتی‌ آاش ""، معادن " طلا " است. بطور سنتی، طلای ونزولا، جهت تصفیه، راهی‌ کشور سویس می‌‌شد، اردوغان با کلاشی تمام، این بازار را از دست اوروپا ئیها دراورد و اینک "" طلای ونزولا "" جهت تصفیه، به ترکیه فرستاده می‌‌شود، پیغمبر آشچی در یکی‌ از بالای منبر رفتنشان، شاکی‌ بود کارخانجات سیگار سازی در ترکیه بسته شده ا‌ند، ولی‌ نمیدانند جنگ کشور‌های اوروپا ئی با ترکیه از همین " تصاحب بازار طلا "" شروع شد. "" چند قانون کلی‌ اقتصادی که باید روی آن تفاهم حاصل شود "". ۱- اقتصاد نفتی‌ کمونیستی ( سیستم کمونیستی فقط میتواند با نفت بقای خود را تضمین کند ) نیاز به یک اقتصاد غیر نفتی‌ ( سرمایداری دارد ). ۲- با تشدید جنگ تجاری چین - آمریکا ، احتمال نزول قیمت هر بشکه نفت، به ۳۰ یا حتی ۲۰ دول

دولار می‌‌رسد، کمونیست‌ها و رضا پهلوی بدین سبب هیچ شانسی‌ برای بقا اقتصادی در فارسستان آینده ندارند. " قوانین زیست محیطی‌ با سیستم کمونیستی در تضاد هستند. کندوی زنبور عسل، با اکثریت زنبور کارگر - فهله، انسجام درونی‌ خود را، به طبیعتی وابسته است که به طور رایگان، ٔگل و شیره آن را، در اختیار جامعه زنبور‌ها قرار میدهد. مثالی دیگر، دانشمندان محیط زیست، روی قانونی‌ کار میکنند که طبق آن، جعبه‌ها و قوتی‌های پر از دانه‌های پرندگان در شهر ها، ممنوع خواهد شد، طبق تحقیقات دانشمندان محیط زیست، مردم با جا دادن جعبه‌های دانه‌های پرندگان در حیات، بالکونی هسان، به مرگ و میر پرندگان، دامن میزنند، پرندگان نه تنها قدرت جهت یابی‌ خود را ( به دلیل نور مصنوی ئی ساختمان‌ها و خیابان‌ها " از دست می‌‌دهند بلکه توان غذا یابی‌ را به کلی‌ از دست می‌‌دهند و دیگر نمیتوانند مانند پرندگان جنگل ها، بقای خود را تضمین کنند، همچنین گربه‌های خانگی در شرها، سالیانه میلیون پرنده را در شهر ها، شکار میکنند. در خاورمیانه، نوک حمله کمونیست‌ها و پ ک ک و رژاوا، جوامع تورک را نشانه گرفته که بیشترین "" میزان روحیه کار آفرینی "" در خاورمیانه را دارند، همین رژیم فارسستان، در آزربایجان غربی، با چپاندن افراد غیر بومی و طرفدار پ ک ک در استانداری، در حال ترویج فرهنگ کولبری، به بهائ نابودی فرهنگ کار آفرینی تورکان است.
نوشته شده توسط: lachin

دوستان....همانطور که ( فساد اخلاقی ) از نظر پتانسیلی در وجود هر انسان هست, وجود ( فساد اقتصادی ) هم در وجود هر نهاد اقتصادی است. ولی بحث بر سر ربا- دزدی- زرسالاری- چپاول گری نیست. بحث بر سر یک سیستم اقتصادی است. این دو کاملآ موضوعات متفاوتی هستند که بر روی هر یکی می توان بحث کرد.عین این می ماند که در یک جامعه (( دزدی )) قابل قبول نیست و نتایج بدی و قانونی دارد ولی اگر کسی بخاطر (( گرسنگی )) نانی را از نانوائی دزدید, این یک بحث دیگری است..
شاید بهتر باشد اولین درس اقتصاد به این سوسیالیست ها داده شود. فرض کنید شما یک بانک خصوصی را با سرمایه شخصی 1000 تومان با دو کارمند باز کردید. تنها و بخاطر اینکه این بانک و یا نهاد اقتصادی فقط باز باشد , مخارج های دارد ( پول آب و برق- تعمیرات-حقوق کارمندان- عوارض شهری و دولتی- بیمه درمانی کارمندان- بیمه کار- بیمه درمانی ناشی از حوادث کار- و اگر در

کالیفرنیا باشید, بیمه زلزله- بیمه آتش سوزی و حتی بیمه ناشی از تروریست ها و خیلی از مخارج دیگر...). آقای سوسیالیست ها... شما چطور می توانید این نهاد اقتصادی را بچرخانید بدون اینکه از (( بهره بانکی )) که اسم اسلامی (( ربا ---بخاطر شارلاتانیزم سیاسی )) بکار میبرید, بچرخانید؟. مگر اینکه شما در عربستان باشید و وامی های شهروندان عربستان که تا 75% آمور تایز شدند, بانک از 25% بقیه چشم پوشی میکند و دولت بقیه این وام را به بانک می پردازد. البته این سیستمی بود که من در سال 1992 در عربستان تجربه کردم. ولی در کشور های دیگر بانک ها برای چرخش ( بیزینس ) حتمآ و بایستی از جند درصد بهره بانکی استفاده بکنند...تنها فکر من این است که موقعی که نفت عربستان تمام شد, آیا دولت عربستان قادر به این کار خواهد شد , یا نه..آینده هم به این سوال پاسخ خواهد داد...
نوشته شده توسط: تبریزی

پرسش: تنخواه چیست؟

پاسخ: تنخواه دانش به دست آوردن دارائی، نگهداری از دارائی و به کارگیری دارائی است.

(تنخواه واژه ای پارسی و برابر واژه عربی اقتصاد است.)

نوشته شده توسط: محسن کردی

من سوسیالیزم بیلمیرم.. اما افغانستان، ترکیه، کره جنوبی و شوروی سابق و آلمان شرقی سابق جلوی چشمم هست. اگر به شماها همین امروز بگن یک قطار آماده رفتن به کشور سوسیالیستی هست که خود شماها هم شورای مرکزی اون رو تشکیل میدید.. خداییش حاضرید زن و بچه تونو سوار این قطار کنید؟ تن تون نمیلرزه از شنیدن اسم کشور سوسیالیستی؟ آقا چرا لجبازی میکنید؟ یک اشتباهی کردید سال 57 دیگه این همه پافشاری مثل بوکسورهایی هست که داور بخاطر کتک خوردن و حال وخیم شون بازی رو قطع کرده و اونها رو ناک اوت اعلام کرده اما بوکسوره روش نمیشه بره پایین شاخ و شونه میکشه که نه... من هنوز میخوام وایسم بجنگم! خلاصه مربی و رفقا میان میگن شوما حالا کوتاه بیا.. ! حالا داداشا.. رفقا.. دیگه بیخیال.. عین این شیعیان پاکستانی شماها متعصب هستید رو عقیده تون. بدون منطق عملی اما پافشاری. بیخیال.. زندگی تونو تو غرب ادامه بدید و حالتونو بکنید.

ازادی بجای سوسیالیسم
نوشته شده توسط: Anonymous

یادم هست که پیش از امدن خمینی جانی به ایران در گفتگو با پیروان این شیعه روانی پرسش میشد اقتصاد اسلامی چیست؟
پاسخ فقط وعده دادن واجرا عدالت در صورت پیروزی بود .اکنون ما با کشوری ورشکسته ومردمانی فقیر و گروهی دزد روبرو هستیم .عدالت اسلامی تبدیل به دزدی ها ی نجومی شده و انچنان بوی گند از اسلام بلند است که مجبور به اعدام سلطان قیر میشوند .
اکنون نیز مدعیان سوسیالیسم با همین پرسش تاریخی روبرو هستند :سوسیالیسم چیست؟
تا کنون فقط کتاب سرمایه مورد استناد پیروان مکتب مارکس است و خواندن ان فقط برای اهل اقتصاد با کوشش فراوان ممکن است .
کتابی ویا جزوه ای که اقتصاد سوسیالیستی را به کارگران و دهقانان وهمه مردم توضیح دهد وجود ندارد .
ترور ویا تصرف کارخانه های فردی وسپردن انها بدست چند جوان چپی سرنوشت روسیه را خواهد داشت .در خاطرات یک چپی امده بود در انباری در باکو بیش از صدها هزار گوشت کوب

بی مصرف وجود داشت وهدف از تولید بی رویه وانبوه انها ایجاد کار مصنوعی بوده است .تنها در فضای ازاد اندیشه است که ادمی خلاق میشود ونه در نظام اجباری .
نوشته شده توسط: محسن کردی

چین هم به آمریکا در دریای چین هشدار میده و در وزارتخارجه آمرییکا همه میریزن بهم. قایق سپاه هم به ناو آمریکایی نزدیک میشه ولی تو قایق سپاه همه اسهال میگیرن.

نوشته شده توسط: تبریزی

منبع این گزارش که سرکار خانم رزا روشن بزرگواری کرده و آن را در کامنتی به ایران گلوبال فرستاده اند همچنان که در این نوشتار نیز آمده است تارنمای ایران وایر و نویسنده آن شیما شهرابی است

https://iranwire.com/fa/features/28954

از سوی دیگر ددمنشی های رژیم دوزخی ولایت فقیه یکی دو تا نیستند و بسیار بیش از اینها هستند! چاره نیز آن است که نخست شکنجه گران، بازجویان، پرونده سازان و دیگر سرکوبگران را با چاپ عکس های آنها در اندازه های بزرگ و چسباندن آن عکس ها در گذرگاه ها و فرستادن آن عکس ها به همراه گزارش های ددمنشی های آن مزدوران به تارنماهای اینترنتی به همه بشناسانیم تا برای پنهان شدن دنبال سوراخ موش باشند! سپس سخنرانی و حق خواهی و دادخواهی و اعتصاب و .....

چرا که مزدوران آخوندیسم مانند سگ هستند! اگر از جلویشان بگریزید شما را دنبال خواهند کرد اما اگر به آنها بتازید از شما خواهند گریخت!