بیانات اعضای شورای امنیت در باره رژیم روضه خوان ها آدم را به یاد مثال "دیگ به دیگ میگه روت سیا" میاندازد که پس از سال ها فروش اسلحه و حمله مستقیم به خاور میانه و آفریقا و دیگر نقاط آسیا و دنیا و سیل خون راه انداختن, بخاطر چند موشک فکسنی, ایران رابرای کباب, به سیخ کشیده اند که قسمت هایی از پنج موشک پرتاب شده از طرف حوثی ها در یمن, ساخت ایران بوده است. بیش از سه سال است که عربستان سعودی و امارات و سودان, یمن یعنی فقیر ترین کشور جهان با بیست و دو میلیون جمعیت را به خاک و خون کشیده اند و سیل اسلحه و کمک های نظامی امریکا و انگلستان و فرانسه به این کشور ها سرسام آور بوده است. احتیاجی به ذکر فجایع انجام شده در یمن و قحطی و وبا و مرگ و مصیبت در آنجا نیست ولی باید یاد آور شد که به عنوان نمونه فروش اسلحه توسط انگلستان به عربستان سعودی در این سه سال ۵۰۰ در صد افزایش یافته است, امریکا که
دولت را میخواهند استیضاح کنند .استیضاح واژه عربی است که نباید استفاده کرد . انگلیسی آن هم میشود اینپیچ که نباید استفاده کرد . واژه معادل فارسی آن هم میشود "اونپیچ " یا "... پیچ " که معرف حضور همگان میباشد و واژه بجایی است .
دوستان... فقط در ایران , کارتن خوابها ی شب در خیابان ها , دسترسی به (( اینترنت )) و کامپیوتر دارند... کارتن خواب های خیابان 6 لوس آنجلس از این مزایا های (( بورژوازی )) نه تنها استفاده نمی کنند بلکه اصلآ دسترسی به این مزایا ها ندارند. صد رحمت به جمهوری اسلامی که حتی کارتون خواب ها هم در این مملکت هم کامپیوتر دارند و هم آی فون و اینترنت.
من در کجا باید مرغداری راه اندازی کنم؟ من کارگری بی پول و کارتن خواب هستم که شب ها در خیابان ها کارتن خوابی می کنم و روزها هم کارگری می کنم! ********** از سوی دیگر پرسشی از پانستانی ها دارم و آن این است که اگر شفیعی و نوری برای گفتن این سخن و آن سخن باید تیرباران شوند پس کسانی که هزاران تن از ترک ها را شکنجه کرده و یا کشته اند چه باید بشوند؟ آیا باید آنها را ناز کرد؟ چرا پانستانی ها به ویژه پانستانی های ایران گلوبال درباره چنین کسانی حتی یک سطر هم نمی نویسند و اگر هم کسی نوشته ای در این باره ها به ایران گلوبال بفرستد می گویند: ( ..... هر چیز منفی در مورد آزربایجان را زیر ذره بین می گذاری! ..... ) به این لینک نگاه کنید
لوایی جان، حرفم این نیست که نبایستی سخنان جناب نوری علا را نقد نکرد ، حرفم این است که نبایستی نتیجه گرفت که "نجس "خواندن مخالف سیاسی ، نشان از نوفاشیسم"دارد. متاسفانه در فرهنگ سیاسی خاورمیانه ، اغراق گویی جا افتاده است.
سازاخ افندیم....من دوسال پیش به این آقای ستاره سرخ که هی از بی پولی و از نداشتن پول برای خرید نان ,کامنت میگذاشت و هنوز هم میگذارد , یک طرح ( امپریالیستی سرمایه داری ) برایشان ریختم که اگر این طرح را پیاده میکرد هم الان خیلی پول داشت و هم شکمش پر بود و هم اینکه بجای داس و چکش و بیل و کلنگ استفاده بکند , لااقل از روبات ها استفاده میکرد. طرح من هم خیلی ساده بود . برایشان پیشنهاد کردم که کامپیوترشان را بفروشند و با پول آنها تنها ( یک مرغ و یک خروس زنده ) بخرند.بعد از این همه سرمایه گذاری و بعد از سه ماه شکمشان از خوردن یک ویا دو تا تخم مرغ های اضافی در هر روز سیر میشد و با تخم مرغ ها دیگر تعداد جوجه ها بیشتر میشد. و آقا خروسه هم با دیدن مرغ های زیاد , در عرض شش ماه, این آلونک مرغ و خروس را به یک (( مرغداری بزرگ )) تبدیل میکرد. و الان هم که از طرح امپریالیستی من به مدت دوسال و اندی می
گذرد, با این طرح ,شکم خالی دیگران را هم پر میکرد. ولی متاسفانه بعضی ها خیال میکنند که اول بایستی (( جهان تک میهنی )) باشد و بعد بروند دنبال مرغداری.....
آقای توکلی عزیز
نوری علا می گوید: معلوم نیست از زیر کدوم بته در اومده... همنشینی با همچین آدم سراپا نجسی، خب ، نجاست داره برا آدمیزاد.
اولا باید عرض کنم در توهین و فحاشی زبان سخن با زبان بدن فرق دارد. یک جایی است مثلا کسی به جای استفاده از زبان با دستش علایمی نشان می دهد که بدتر از زبان سخن است. در این ویدئو توهین زبان بدن از جانب هر دو به مراتب شدیدتر از زبان سخن است. از منظر من استفاده از کلمه ی نجس و نجاست از طرف یک مدعی فکر بیشتر از فحاشی است. همه می دانیم که منظور گوینده از نجاست << پوخ >> است. یعنی درک و نتیجه گیری یک تورک زبان از سخن نوری علا با درک و نتیجه گیری یک فارس زبان فرق می کند. با اینحال حتی با تایید سخنان شما و تبدیل فحاشی به توهین باز هم مانور اصلی جنابعالی و روشنفکران باید این باشد که چرا اپوزیسیون به این سطح از دیالوگ وهن آلود رسیده است؟ چرا به جای پرداختن به
اصل موضوع به حاشیه های آن می پردازیم؟ در مورد دیگر منظور من این است که این نوع از دیالوگ اسماعیل نمونه ای از ظهور نوفاشیسم است. یعنی دیگی می جوشد و ما فقط نمونه هایی از سرریز آن را می بینیم. در این خصوص خواهم نوشت. نوری علا به تنهایی علامت ظهور نوفاشیسم نیست. باقی بقا.
دوستان... همانطور که میدانیم یکی از قوانین کامنت گذاری در این سایت با ارزش این است که اسم کامنت گذار همانطوری که است بایستی درج شود. این یک احترام به این سایت است دیگری هم احترام متقابل به کامنت گذار و دیگری هم احترام به ( قلم ) . کامنت گذارانی که اسم دیگران را عمدآ و به غیر از اسمی که آنها با کمال میل و رغبت برای خود شان انتخاب کرده اند , استفاده بکنند , این سه نقطه را در نظر نمی گیرند. نکته مضحک و خنده دار اینجا ست که این آقایان (( درس اخلاق و درس اجتماعی )) هم میخواهند یاد بدهند.......
خانمها و آقایان انقلابی مسلمان و چپ گرا
بسیاری از هم وطن های ما که روزگاری عضو این سازمان ویا آن حزب بوده اند امروز دچار بیماری های روحی روانی شده اند .
بسیاری مجبور به جمع آوری شیشه های آبجو و کوکاکولا ووو شده اند.
دیدن این تصاویر زجر دهنده و مایه شرمساری جامعه ایرانی و بویژه سازمان های مدعی است.
وظیفه اسلامی و انقلابی و ملی حکم میکند با تشکیل گروهای امداد به یاری آین گروه از قربانیان انقلاب برخیزیم. پیروز باشید.
خیر، تجزیه ایران یعنی وضعیت کنونی عراق و حکومت مافیای احزاب قومی ـ مذهبی و اوج بی عدالتیها و ظلم در حق اقشار مختلف مردم...
بعنوان یک کُرد ایرانی مخالف جدی و صریح تجزیه طلبی بوده و این ایده را ناشی از ناتوانی در شکل دهی مبارزات به سوی پیروزی و عدم همکاری در یک پروژه نجات عمومی ملیتهای ایران می دانم.
تنها با یک جمهوری دمکراتیک و سکولار و یک حکومت متمرکز می توان اوضاع کشور را سر و سامان بخشید.
آقای تبریزی اولویت هر انسان عاقلی در وحله اول نان شبش می باشد، شما می توانید کامپیوترتان را بفروشید و هزینه اینترنتتان حذف کنید و بجایش نان بخرید تا خدای نکرده تلف نشوید، ، تبریزی جان، مظلوم نمائی دیگر تاریخ مصرفش به پایان رسیده، لطفا این کار را ادامه ندهید.
در ضمن ما چندین نوع مارکسیست شناخته شده داریم، شامل خط اول، مثل حزب توده و فدائیان اکثریت، خط دو، مثل فدائیان، اقلیت، اشرفچی و راه کار گر خط سه مثل پیکار، رزمندگان و اتحادیه کمونیستها و حزب رنجبران و الا آخر، شما جزو کدامشان هستید، به تصور من، البته بر حسب مقالات و کامنت هایتان جزو چپهای فارسی سره نویس و پایبند به مرزهای پر گهر هستید، و شدیدا ضد ترک، شما هر چیز منفی در مورد آزربایجان را زیر زره بین می گذارید و لینکش را هم پخش می کنید، البته من ترک بودن شما و تبریزی بودن شما را باور نمی کنم، با آرزوی خوردن نان کافی برای حضرتعالی
جناب لوایی گرامی، در اینجا آقای نوری علا تنها از یک کلمه" نجس" برای عبدیآن استفاده کرد که نبایستی چنین می کرد، طبیعتا باید نقد شود ولی بکار گیری یک کلمه نا صحیح را " نشان از نوفاشیسم جدیدی دارد"تعبیر کرده آید که بنظرم تند روی و نادرست است . اولا فاشیسم محصول یک دوران تاریخی بوده و این روز ها هر کسی از ناسیونالیسمی دفاع کرد، نباید به او چنین لقبی داد ، دوما ،شما هم از ترک ها و ترکیه دفاع می کنید و علیه پ پ ک می نویسید ، آیا دیگران باید بشما بگویند ، سخنان، لوایی " نشان از نوفاشیسم جدیدی دارد"؟
در این نوشتار چندین بار واژه های (چپ) و یا (چپ ها) به کار برده شده اند اما روشن نیست نویسنده از کدام چپ سخن می گوید؟ ما یک گروه چپ ایرانی نداریم و گروه های چپ ایرانی دیدگاه های ناهمسان دارند اما نویسنده بدون نام بردن از یک گروه ویژه همه چپ ها را با یک چوب رانده است! برای نمونه نویسنده نوشته است: ( ..... چپ در ایران به خاطر تاریخی که دارد یک چپ با رگه های کم و بیش ناسیونالیستی است! ..... ) اما روشن نشده است که کدام چپ دارای رگه های کم و بیش ناسیونالیستی است؟ چرا که چپ گرا بودن کوچکترین پیوندی با ناسیونالیسم ندارد، مگر آن که کسی ناسیونالیست چپ نما باشد! (به این لینک نگاه کنید)
آیا دیدگاه های سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت که از کمونیسم دست کشیده و راه رویزیونیسم را در پیش گرفته است با دیگاه های سازمان هائی که باورمند به مارکسیسم .....
..... کهن و کلاسیک هستند مانند راه کارگر و فدائیان اقلیت و حزب توده یکی است؟ آیا دیدگاه های حزب کمونیست کارگری با دیدگاه های حزب کمونیست کومله یکی است؟ آیا دیدگاه حزب دیگری که مائوئیست است و نام آن حزب هم حزب کمونیست است با دیدگاه های گروه های دیگری که آنها هم خودشان را چپ گرا یا کمونیست یا سوسیالیست می دانند یکی است؟ آیا چند گروه ریز و درشتی که همگی هم نامشان را مانند زمان شاه (سازمان چریک های فدائی خلق ایران) گذاشته اند و همگی هم آرم این سازمان را در زمان رژیم پادشاهی به کار می برند دیدگاه های یکسانی دارند؟ در این نوشتار بهتر بود که نویسنده نام گروه و یا گروه های چپ گرائی را که درباره آنها سخن می گوید می نوشت تا روشن می شد که سخن از کدام چپ است؟
نوری علاء یکی از بی مایه ترین، دروغ گوترین، مزورترین و تهوع آورترین نمایندگان اپوزیسیون راست ارتجاعی است. رسانه ها و تریبونهائی که اینان درش ظاهر می شوند، رسالتی جز نجاست پراکنی در خصوص مسائل ایران ندارند. کسی که مردم عرب را با کانیبالیسم (آدمخواری) از سوی فارسها تهدید می کرد، چندی بعد شد، مدافع سرسخت فدرالیسم و امروز هم که می بینید ادبیات مستراحی زردشتی - شیعی آخوندی را علیه این مردمان آزاده بکار می گیرد. بوی تعفن گفتارهای اینان از حد بیرون است.
آقای کریم عبدیان هیچ کلمه درباره ی استقلال عربهای ایران و نابودی زبان فارسی نگفت. خواستهائی که آقای عبدیان در آن جلسه مطرح کرد، چیزی جز بدیهیاتی در راستای تأمین حقوق بشر برای عربهای خوزستان نبود. اما جای تأسف بسیار است که این خواستها در جلساتی مطرح می شود که مرتجع ترین و فاسدترین نیروهای اپوزیسیون آن را گردانندگی می کنند. این سیاست بسیار مخرب است و به مبارزات ملیتها در ایران ضربه می زند. خاتمه بدهید به این نوع همکاریها و بیش از این مردمان آزاده ی خود را در معرض توهین و تحقیر قرار ندهید. آقای لوائی هم باید بداند که با کردستیزی و هواداری از فاشیسم آتاتورکی و دولت اردوغان نمی تواند اعتباری برای سخنان خود به دست بیاورد و اگر هم سخن برحقی بگوید، در سایه مواضع ارتجاعی اش، لوث می شود.
این عصبانیت ها و پرخاشگری ها و توهین های چاله میدانی و چاواداری، نماینگر رشد تصاعدی آگاهی ملتهای غیر فارس به منافع ملی و منطقه ائی خود می باشد، طبیعا وقتی پرده فرهنگ تعارف و تقیه دریده می شود، کلمه نجس و نجاسات از پشت پرده عفاف بیرون می آید، و سیمای واقعی افرادی که سالها فیلم جنتلمن را بازی می کنند بنمایش می گذارد، این طبیعی است، که ملت حاکم احساس می کند، که در اثر رشد آگاهی ملتهای غیر فارس، آقا بالاسری سیاسی و اقتصادی و زبانی و فرهنگیشان را دارند از دست می دهند، با تلاشهای مذبوحانه سعی میکند سیادت خود را حفظ کنند، آنها باید بیاد داشته باشند کودکان ما دیگر به سو آب نخواهند گفت، و زیر بار شمشیر زبان ملی نخواهند رفت، تا الباقی موجودیتشان نابود شود، در دنیای مدرن امروز، عناد و مقاومت در برابر خواست ملتی جرم محسوب می شود و با قوانین حقوق بشر با آنها برخورد می شود.
روشنفکر دارای "قشر " است و نه "طبقه " ! . فقط کارگر و برزگر دارای طبقه هستند.
خمینی به همه اقشار و طبقات و سازمانها میگفت "طابفه ".
شما که اینجا در باره هر مورد کمنت و فیلم و مقاله و سخن ، نظر های شونیستی قومگرایانه راسیستی نابالغ خود را مینویسی، هنوز بعذ از اینهمه سالهای سیاسی شدن یعد از بازنشستگی، هنوز فاثد زبان" اجتماعی" فارسی هستی و آموقت میخواهی سرنوشت چندین میلیون انسان را تغیین کنی ؟ بهتر است در اینجا فقط بیاموزی و اینقدر آسمان-ریسمان نفرمایی !
غالب امثال شما غناصر ضد ایرانی ، فاقد کمترین سواد سیاسی اجتماعی هستید ، و کوششتان ره به ترکستان است بقول شاعر.
دیگ به دیگ میگه روت سیاه. این حرفهای گنده گنده را نقل دهان کردن مال آدمهای تازه به دوران رسیده است. نئو فاشیسم، پپسیکولژی و سبلانیسم! قربانت تو هوای پوپولیسم خودت را داشته باشد که تو دامن ترامپ سُر نخوری. نوری علا هر چی هست، پوپولیست نیست
واقعیت این است که فرار ودشمنی از حکومت قانون از سوی دولتها وبویژه مخالفان یعنی چپ و گروهای دینی وضع ننگین امروز را برای ما بوجود آورده است.
دو جریان ضد ملی وضد بشری یعنی چپ کومونیستی و دین گرایان غالب و مغلوب مردم ایران را به جهنم واقعی اسلام دربدری و گشتار های استالینیستی کشاندند.
تنها راه سعادت مردم ایران دور شدن از هر گونه تنش های خونین و فشار آوردن برای انتخابات آزاد و جدایی دین از دولت است.
ایجاد حکومت کارگری اسلام نوین انقلابی ویا دولت های خود مختار همه و همه راه به جایی نخواهند برد.
پا فشاری برای ایجاد کشور ترک وعرب و یا کرد نامی جز جنگ داخلی و فرار از ایران و سرنوشتی همانند پناهجویان کنونی نخواهد داشت.
امنیت مردم ایران و دوری از هرج و مرج قدمی بزرگ در راه پیروزی همگانی است.
انانگه هزاران سال ساكن اين مناطق هستند نان بخور نمير دارند
و اصلا از تاريخ و جغرافيا و يا پان عربي و پان تركي را نمي دانند و اصلا در صد سال اخير اين اصطلاحات اختراع شده انسانها در طول تاريخ دنبال سرزمين وأب و كشاورزي بودنند و هستند و اما حكم رانان كارشان تصرف زمين ها و إيجاد اختلاف
بين مردم بوده و هست و امروز هم حاكمان سعي دارند اقوام و مردمان بو مي را به مهاجر و يا مهمان و غيره اختلاف بندازند
اين مردم چه فارس و چه عرب و يا لر و كرد و ترك بعد از هزاران سال زندگي يك ملت بحساب مي ايند و از همه سالمتر ان كسي است كه براي او هيچ فرقي ندارد عرب بودن يا فارس بودن و يا بختياري بودن اگر رودخانه ها خشك شوند براي همه مردم و اگر أباد شود براي مردم مردم ايران هم ديگر را مي شناسند سياسي نيستند كه نقشه سياسي را توضيح دهند اب سالم هواي سالم
مردم را متحد مي كند
آقای لوائی گرامی....آقای اسماعیل نوری علا از طبقه به (( اصطلاح روشنفکر)) فارس و یک نمونه از (( فرهنگ و ادبیّات شکسپیری )) از نوع ایرانی است. تازه اگر این شخص از طبقه (( کارگر گرسنه و بی پول که نان برای خوردن ندارد )) مثل آقای تبریزی اینتر ناسیونال بالائی باشد ادبیّات انتها ازنوع ادبیّات (( شعبان بی مخی )) میشد...
دوستان ....آیا تا بحال فکر کردید که این ستاره سرخ فقیر لااقل بمدت دو سال است که مینویسد پول برای نان خوردن ندارد, ولی ماشالله زنده و سر و حال و اکثر وقتها هم با کامپیوتر در دنیای مجازی اینترنت (( سیر )) میکند. کسی که پول نداشته باشد چطوری پول کامپیوتر و اینتزنت و برق را ماهیانه پرداخت میکند؟...در هر حال استالین پشت و پناه هر انتر ناسیونالیست شکم خالی باشد....
من کارگری گرسنه و بیکار و بی پولی هستم که نان برای خوردن ندارم، خواهشمندم پانستانی ها برای من روشن کنند که اگر محمدرضا شفیعی و اسماعیل نوری علا تیرباران شوند و لاشه هایشان در کوره های آدم سوزی سوزانده شوند سودی که به من خواهد رسید چیست؟ و این پان نامه ها برای مردم گرسنه و بی نان مانده ایران چه سودی دارند؟ (به این لینک نگاه کنید)
جبهه ملی ایران تنها سازمان ملی ومیهن پرست ایرانی است که سوی ارتجاع اسلام و فاشیسم سرخ توده ای فدایی مورد حمله قرار گرفته است.یادمان نرود که سازمان فدایی وحزب توده به رهبری کرملین چه بر سر جبهه های آقای بازرگان واقای امیر انتظام آوردند .
سازمان فدایی این پادوی حزب توده پس از سی سال از اقای آمیر انتظام بخاطر رزالت های خود عذر خواهی کرد.
سازمان فدایی توده ای باید روزی در دادگاه ملت ایران برای خیانت و جنایت های خود محاکمه شوند.
جبهه باصطلاح ملی هیچوقت در این مدت ۳۹ سال حکومت ننگین ج ا در مسیر خواسته مردم ایران نبوده و همیشه سکوت اختیا ر کرده و حافظ منافع ملی نبوده است حالا هماهنگ با باصطلاح اصلاح طلبان قلابی یا استمرار طلبان برای حفظ نظام منفور و نجات اقتصاد ورشکسته ان چاره جویی میکنند .غافل از این که کار ازین حرف‌ها گذشته این رژیم پایبند هیچ اصولی نیست و به سرعت در سراشیبی سرنگونی و سقوط است.
شايد فلاكت امروز ناشي از اعتماد به قشر روشنفكر نماي سال 57 باشد افراد بيسوادي كه خود را ماركسيسم ميپنداشتند اما هيچكدام كاپيتال ماركس را نخوانده بود يا افرادي كه نژادگرايي را با ملي گرايي عوضي ميگرفتند يا شيعه گرايي نهضت ميپنداشتند ، اين كه حشمت رييسي كسيت و چگونه فكر ميكند مهم نيست مهم اينست شهرام همايوان ... ميكروفوني را در اختيار او ميگذارد كه نفرت پراكني كند انهم در اين برهه حساس كساني كه با پرويي زماني كميته چي زماني چريك و زماني شوينزم دو اتشه هر سال برنگي در ميايند و خودشان حتي گذشته خود را بياد نمي اورد مصداق لمپن و لمپنيسم هستند كه جامعه ايراني را مداوما تهديد ميكنند
http://mihantv.com/%d8%a2%d8%b1%d8%b4%db%8c%d9%88/
محمد امینی ،در تلویزیون میهن، به دعوت حزب مهستای دمکرات سکولار نوری علا، نظرات بکری در باره فدرالیسم ملی ایرانی مطرح نمود در لیتک فوق.
وی موافق" فدرالیسم فرهنگی در چهارچوب ایران" است و نه "فدرالیسم سیاسی قومی" بشکل تشکیل کشورهای همجوار درون ایران.
حناب آقای لوایی
انشاالله که همیشه سالم باشید وبرای ما بنویسید امروز نویسندگان وفعلان مدنی افرادسرشناس که ازتهران قصدشرکت درمراسم ختم مرحوم حسن آزربایجانی را در تبریز داشتند درمسیر تهران ، تبریز محور قزوین - زنجان 15 ساعت درباز داشت بسر بردند .
اداره اطلاعات میسر را درکنترل داشتند طبق اطلاعاتی که از تهران به دست شان می رسید جلوی حرکت فعالان مدنی به سوی تبریز را می گرفتند.
آقایان آکبرزاده، حسن راشدی ، بهنام شیخی وخانم خدیجه توران وهمسرش گرفتار اطلاعات بودند.
سرکار و یا جناب رازیانه,
من جز یکی دو بار انهم مدتها پیش مقالات جناب لوایی را نخوانده ام و آخرین آن مقاله ای بود که در آن بعضی اشعار مولانا مورد تمسخر قرار گرفته بود و من بخاطر کنجکاوی یکی دو بار پرسیدم که دلیل این تمسخر چیست و جوابی نیامد. سر انجام دوست خیرخواهی بر من منت گذارده و متذکر شد که منشاء این تمسخر گفته های یک روضه خوانی اصفهانی بوده و جناب لوایی ظاهرا جهت تحقیر, این کلمات را منتشر کرده و لابد انتظار داشتند امثال منی که حتی به اراجیف روضه خوان خامنه ای هم توجهی نداریم بدانیم که "آیت الله"!! های شهرستانی چه میگویند. بنده هم از آن پس به افاضات کسی که فاقد اصول ادب و نزاکت (dececy) میباشد و به زبان ساده "بی معرفت" است توجهی نکرده ام و گمان ندارم چیزی از دست داده باشم.
من چند لحظه پیش پپام زیر را از طریق واتس آپ دریافت کردم، صحت و سقم آن هنوز در رسانه های رسمی منتشر نشده، در صورت صحت این خبر، احتمالا نمایندگان مجلس با بالا رفتن نرخ دلار تا مرز ۸۷۰۰ تومان به وحشت افتاده اند، و برای بقا خود، برکناری خامنه ائی را پیشنهاد کرده اند، لطفا اگر در این مورد اطلاعاتی بدستتان رسید، اطلاع رسانی کنید،
فـوری
#مجلس_تعطیل_شد.
دو ساعت مانده بپایان ساعت اداری مجلس #تعطیل شد، کارمندان تحت تدابیر شدید امنیتی از مجلس خارج شدند.
جناب لاکین شما مطمن هستید که آن شخص لمپن یک فارس و یا شاید یک مشهدی و یا شمالی و باز هم شاید یک ترک ساکن تهران نبوده؟ و تازه این اتفاقات در آنکارا و استانبول هر ساعته روی میدهد. آیا همه قاضیهای این دادگاه فارس بودند ویا آیا از این ۲۰ و یا ۳۰ درصد ترکها که شما از شب تا سحر داددش را میزنید، در هیچ جنایتی و درهیچ زدوخوردی و درهیچ دزدی ودر هیچ مال بالاکشیدنی ودر هیچ قتلی و درهیچ تصادفی دخیل نیستند؟ شما و یا جناب فیروز چه نظری در مورد مقاله چهار رده آقای لوایی دارید؟ مقاله چه عرض کنم .عکسش از این چهار رچ هم بزرگتر است.
اوضاع سخت شده. مردم ناراضی تر شده اند و حکومت دارد تهدید میشود. وقت از این ستون به اون ستون فرج است آمده است. مردم ایران یک زمانی میگفتند نور به قبر آن مرحوم بباره. امروز کم کم زمزمه «خدا پدر احمدی نژاد رو بیامرزه» شنیده میشه. حقا که این ضرب المثل که «به مرگ بگیر... به تب راضی میشن» داره به واقعیت می پیونده.
آقای پیروز در تشخیص شما همان دشمن دانا بجا تر است. وقتی جناب لاچین پیشنهاد دادند که بهتر است زبان رسمی انگلیسی باشد، شما دیگر باید حساب کار دستتان آمده باشد. دوستان کورد هم که نرفتن به مدرسه به زبان مادری آتش به دلشان زده بود و رساله ها در مورد لزوم آموزش و پرورش به زبان مادری در اروپا تدوین کرده و جایزه ها دریافت کرده بودند، بمحض انکه استقلال کردستان منجر به رواج دلار بعنوان پول رسمی شد و تابلو مغازه ها ابه زبان نگلیسی شد، در حمایت از ان سینه سپر کردند!! نوحه خوانی بخاطر حرف نزدن زبان مادری در مدرسه، تا زمانیست که زبان رسمی امریکائی نشده ، بعد مشکلی نیست و نوحه هایش هم فرو می خوابد
باید در این سایت یک شرطی برای گذاشتن مقاله و نوشته و نام باشد که این لوایی نتواند هر روز سوء استفاده کند و با 4 جمله بشکل "مقاله " توهین آمیر ، تصویر و نام خود را به روز کند.
در دانشگاه و در رشته ژورنالیسم هم مانند زنگ انشاء ، هر نوشته ای باید حداقل ححم و تعداد لغت را داشته باشد.
ولی این شخص فقط هدفش توهین به مزدم دیگر است و هر بار با چند جمله خود را در این سایت ایرانی فارسی زبان ، به نمایش میگذارد.
امید است مسئول سایت اقدامی کند.
آقای Peerooz....از اینکه احساس مرا درک میکنید خیلی ممنون . بایستی اضافه بکنم که چون ما حاصل و نتیجه یک جامعه استبدادی هستیم, متاسفانه هنوز قدم های اول دموکراسی را یاد میگیریم. کاش ما از کشوری می آمدیم بدون اینکه برخورد فیزیکی داشته باشیم تبادل اندیشه های مختلف و داشتن عقاید مختلف را در چهار چوب Civilized Discussion انجام میدادیم. نوشته بودید که ((من به دلیلی که برای شما قابل قبول و احتمالا قابل درک نیست طرفدار یک پارچگی مملکتم )) .. این جمله شما نه تنها برایم قابل قبول است تازه اگر عقاید من با شما مخالف باشد این وظیفه حقوقی من است که به عقاید شما احترام بگذارم. و اما در باره یک پارچگی ایران...
شاید باور نکنید که من از خانواده ای میایم که نه تنها ( یک پارچگی ایران ) عقیده و ستون اصلی عقیدتی خانواده ام بوده است, حتی برای اثبات این اصل, در مجموع با پدرم و سه برادرم بمدت 53 سال برای این
این مملکت در ارتش و برای ملت ایران خدمت کرده ایم.یک حادثه ناگوار و یک واقعیت تاریخی که تقریبا 45 سال پیش بوقوع پیوست زندگی خانواده ام و عقاید مرا عوض کرد. در بهبوبه های تنش زدائی ایران و عراق در زمان شاه یکی از بردار هایم افسر ارتش در توپخانه رضا پاد مراغه خدمت میکرد ولی بیشتر وقت ها بخاطر آماده باش اضطراری چندین ماه در مرز ایران و عراق در مهاباد مستقر میشد. این زمانی است که یکی از خواهر هایم در دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود. یک روز در موقع برگشت از دانشگاه , خواهرم مثل همیشه از دکّه روزنامه فروشی در سر راه , دولا شده روزنامه « فردوسی » را برمیداشت که یک جوان از پشت با انگشتانش باسن خواهرم را گرفته و فشار میداد. خواهرم با این مرد جوان گلاویز میشود. در موقع گلاویزی , این جوان چنان مشت محکمی بر صورت خواهرم میزند که بینی اش شکسته و راهی بیمارستان میشود. بعد از صورت پرونده و کلانتری رفتن ها , دادگاهی برای جرم این آقا تشکیل میشود. در روز حکم اجرا, برادرم نه با لباس ارتشی بلکه با لباس شخصی در دادگاه با خواهرم حاضر بود . متاسفانه رای دادگاه این جوان را بیگناه و تبرئه کرد. تنها به این خاطر که پدر این جوان با اشخاصی که با دربار رفت و آمد داشت دوست بود. در هنگام تبرئه , برادرم به قاضی اعتراض میکند و می گوید که (( من به عنوان یک افسر ارتش از مرز و بوم این مملکت و از ناموس شما در مرزهای این کشور دفاع کرده و میکنم, ولی شما نتوانستید از ناموس و حرمت خانواده گی من در داخل مملکت دفاع بکنید)). این باعث شد که برادرم از ارتش استعفا بدهد که که بعد از دوسال دونده گی و چندین بار حاضر شدن در دادگاهای ارتش, و بلاخره در حضور و بوسیله امضاء ارتشید اویسی از ارتش بدون بازخرید استعفا داد. این برادرم بعد به کشور فرانسه رفته و تحصیلات عالی را تا دکترای دانشگاهی در رشته حقوق و جامعه شناسی سیاسی ادامه داد. نقطه مهم این است که چند ماه قبل از ترور اویسی در پاریس, برادم او را در یکی از ساختمان های پاریس دیده بودو این دیدار تقریبآ به یک ساعت طول کشیده بود. برادرم در کتابی که بعدآ به چاپ خواهد رسید در باره این دیدار و دیدار با کیانوری در آلمان شرقی را از نظر جامعه شناسی سیاسی به چالش کشیده است.
مسئله دوم که عقاید مرا عوض کرد , همین استقلال بحرین بود. بعد از استقلال بحرین, چندین افسران و درجه داران میهن پرست در پادگان رضا پاد مراغه با چندی از ارتشیان در جنوب کشور وپرسنل هوائی در تهران و چندین پرسنل دریائی در جنوب , طرحی برای پیاده کردن واحد های رزمی در بحرین و بازگرداندن این سرزمین به ایران میشوند. ولی رکن 2 ارتش که مثل اداره ساواک عمل میکند از این موضوع باخبر میشود و طراحان این اقدام به اشدترین مجازات محکوم میشوند. و این یک نقطه از تاریخ کشور است که نسلهای آینده حتمآ بایستی اطلاع داشته باشند.
کاربرانی که انگ میهن پرستی میزندد و مرا و اشخاصی مثل من را می خواهند از سرزمین مادریشان به مغولستان , ترکمنستان , ایغورستان و هر ستانی دیگر بکوچانند لطف بفرمایند و بگویند که چند سال برای دفاع از این مرز و بوم در ارتش بودند. در هر حال, از اینکه توانستم با شما بیشتر آشنا بشوم خیلی خوشحالم و بهترین ها را برای شما و خانواده آرزومندم...
سرانجام شیر این تارنما آقای کیانوش توکلی با غرش کوبنده، کارساز و قاطع خود، رعب در دل نام آوران این سایت، سازاخ، ممد لوا، مین ایللی، لاچین و بقیه نام آوران که قهرمانانه از ذکر نام اصلی خود خود داری میکنند، افکنده و همه تجزیه طلبان آذزی کرد اهوازی و بلوچ را به لرزه افکندند. پروفسور ائلیار صاحب شرکت مسافربری سومر ارومیه، از زیر نقاب غیب بیرون آمده و با فتوای جانانه ای فرمودند که "حالا وقتش نیست". و همه پروفسور ها انگشت به دهن ماندند ازینهمه بلاغت و فصاحت در امر ولایت. پروفسور ائلیار که در زمینه تشخیص و مداوای حق بیان رسانه ها شهرت جهانی دارند و میدانند کی و چی و از کدام دهان باید گفت و آزادی از محصولات تنور شخصی خودشان است که در طی سالها غربت و دور ماندن از مردم، خمیرش را با دستهای مبارک سومری فطیر کرده ولی هرگز حاضر نشده اند نقاب از چهره برافکنده و در کمال قناعت به چسباندن عکس یرگردانی
از گل شقایق پای نوشته های حیرت آورشان بسنده کردند، به میدان شتافته تکلیف همه رسانه ها و آزادی بیان را با دو کلمه از دهان مبارک آن وجود پنهان مانده در غبار غیب معلوم کردند. کاربران از شوق خون گریستند و ازینهمه آزادی بیان و پروفسور های آزادی شناس غایب به وجد آمده در خدمت سرور صوفیان عالم آن هادی راهنما به سماع پرداختند.
کاندیدای من مردم که نیست رفیق شماست .
تنها فردشجاع این مملکت در امور حقوقی نیست .
ایشون راحت به رشته حقوق پرداخت و بی دغدغه هم درس خواند و هر زمان قشقرقی بود با کمک تبلیغات شما بزرگ و پررنگ .
کاری برای ما انجام نداده بقیه رو که نمی دونم اما مشکل من یکی رو حل نکرده
از شمایل های پیشنهادی شما استفاده نمی کنیم
به هر حال سابقه پیشنهادات ویژه 57 شما را که داریم
تمام شب برای کسی قصه لیلی و مجنون گفتند, آخر شب پرسید که لیلی مرد بود یا زن؟ تمام گفتگوی من با جناب lachin در باره جلوگیری از کامنت های توهین آمیزی بود که نه تنها کمکی به حل مسائل نمیکند بلکه موجب نفرت و تفرقه میگردد, یعنی چیزی که دشمنان ما آرزوی آن دارند. اکنون پس از این همه گفتگو با نظری به آخرین کامنت ها, انگار نه انگار که چیزی گفته شده یا نشده !!!
روزی که در یک رستورانی در لوس آنجلس همراه دوست دخترم چای مینوشیدیم و نا امید از شکست برپایی یک لباسشویی با پنچ کارگر در لوس آنجلس شده بودم براش تعریف میکردم که هرچه ایرانیها دارند از ما ترکها دارند. مثلا قاشق، قابلمه، قاریشمیش و اچمز. و اگر ما ترکها نبودیم، فارسها به قاشق میگفتند پنجشو، به قابلمه میگفتند تاس و زبه قاریشمیش میگفتند درهم برهم.به آچمز میگفتند مات. چشماش یه فلمبه شده بود. فارسها چندین ت و ذ دارند ط ت و ظ ز ذ س ص. فارسها ۲۰۰ فعل دارند و ما ترکها ۲۰۰۰۰۰. ما ترکها زبانمان آشوری-ایلامی-مغلی است اما پارسها زبانشان ۳۰ درصد پارس سگی و ۷۰ درصد عربی و ۵۵ درصد ترک است.بهش گفتم که هر لغتی که سو و یا سه درش وجود داشته باشه و مرطوب باشه از ترکی نشات گرفته. گفت مثلا چی؟ گفتم مثلا: رودخانه سن ، سمنو، سبزی، سنبل، سینما( در حال دادن فیلمهای آبکی ترکی)،سوتک،سماور، ساز دهنی.
ساز دهنی. چشمای دوست دخترم به بزرگی گردو شده بود. گفتم که ما بهترین شاه ها را داشته ایم مثل آقا محمد خان ، احمد شاه و مظفردین شاه. از قضا دوتا مهمان در کنار میزی و در نزدیکی ما داشتند جک میگفتند و میخندیدند. لغتی آشنا بگوشم خورد که عصبانی شدم و بدون اینکه بپرسم چی گفتند، قوری داغ چایی را برداشتم و روی سر یکیشان خالی کردم. حالا خر بیار و باقلا ببر. پلیس آمد. رفتیم به کلانتری. پلیس پرسید تو چکار میکنی اینجا توی لوس آنجلس؟ گفتم میخواستم یک کارگاه لباسشویی با پنچ کارگر راه بندازم که نگرفت.
اتل متل توتوله گاو حسن نه شیر داره نه پستون. اینطور شد که دوست دخترم دید که من ای با با! جدا شد. از جانش که سیر نشده بود!
جناب lachin,
با تشکر از پاسخ و بیان صریح موضع خود در جای دیگر که "....هرچند که من یک استقلال طلب از آزربایجان هستم..." و در اینجا که "....چای داغ را برسر یکی از (( جوکر )) ریختم ...", من مدت ها ست که کامنتی در جائی ننوشته ام زیرا پس از سالها کامنت نویسی, کسی را همراه خود نیافته و این مشغولیت بی حاصل را کنار گذارده بودم. سال ها کامنت های شما دیده و احتمالا هرگز با شما گفتگویی نداشته ام جز اخیرا که شما ۷۰ در صد کلمات فارسی را بیگانه دانستید و بنده عزض کردم که انگلیسی محبوب شما هم چیزی در همین حدود است. و دیگر آنکه شما ناجوانمردانه با Ad hominem و یا Character assassination و ترور شخصیت رازیانه, بهانه را به Colonoscopy وصل فرمودید. و اینها موجب پاسخ های من گردید.
من همیشه سعی کرده ام که با افراد متعصب وارد گفتگو نشوم. متعصب نام دیگری برای عاشق است و مرام عاشق همیشه این بوده و هست که
"منظور ما شنیدن نام تو بوده است, گاهی ز ناصح ار سخنی گوش کرده ایم". و گفتگو بجایی نمیرسد.
من به دلیلی که برای شما قابل قبول و احتمالا قابل درک نیست طرفدار یک پارچگی مملکتم نه به خاطر آنکه آریا پرستم, بلکه بخاطر آنکه سرانجام اگر بناست که با هم زیست کنیم چرا این جریان را از همین اکنون شروع ننمائیم که قرن ها یکی بوده ایم و زد و خورد هایی که در این کامنت ها دیده میشود یا از مامورین آتش افروزیست که به شعله نفاق میدمند و یا از کسانی که نمیدانند "کز کشیدن سخت تر گردد کمند".
در مورد جوک ها من بارها و بارها در این سایت و سایت های دیگر گفته ام که این جوک ها اکثرا ناشی از بی تربیتی ماست و گرنه حتی در آمریکائی که در نژاد پرستی گروه های سفید پوست شکی نیست اگر کسی جوکی در باره سیاه ها بگوید و یا اگر حتی آنها را Negro بخواند موج اعتراض سفید و سیاه به آسمان میرسد و اقلا حفظ ظاهر مینمایند. با این تفاصیل گمان نمیکنم ادامه گفتگوی ما بجایی برسد و از توجه شما ممنونم.
من کاملا مطمئن هستم اگر روزی در ایرلن شورشی و یا انقلابی تا مرز نابودی دولت اسلامی انجامد، این ترکها هستند که روی مردم اسلح خواهند کشید و این ترکها هستند که با از جمحوری اسلامی حمایت خواهند کرد .
اینقدر لاف نرو ! شما یکی از پزخاش گوی ترین ترکان این سایت هستید که مدام به ایران و ایرانی و پارس و فارس و تاریخ و فرهنگ و تمدن و مشاهیرش دروغ می بندید و تهمتهای راسیستی مغولی میزنید . آرشیو این سایت را میشوذ شاهد آورد و شما را افشا نمود. یقینا شما در عمرتان با حتی 2 ایرانی یا فارس تماس نداشته اید که این چنین پر از پیشداوریهای تهوع آور راسیستی نسبت به مردم یک کشور میزبان خود هستید. امثال شما را باید با روش خودتان پاسخ گفت. میان ایران و شما یک دره ای هست که بفول هوشی مین فقط با کمک افرادی مانند خلخالی و ملاحسنی پاسخ گفت.
اپوزیسیون های سرتاسری و جامعه ایرانی فارس محور شیعی, مقدسات دیگری جز خواست و رای مردم دارند همانند تمامیت ارصی, اسلام, اعتقادات و غیره. تچزیه ایران تنها راه خنثی سازی انرژیهای مخرب منفی و حرکت نه سوی پیشرفت و دموکراسیست. اگر مرکز گرایان دوراندیش باشند رفراندوم در آزربایجان تاریخی و دیگر مناطق غیر فارس برگزار می کنند و گرنه مشروعیت حکومت بر این مناطق را نخواهند داشت.
آقای Peerooz..
از بدو افتتاح این سایت با ارزش, تا انجا که توانستم عفت قلم را حفظ کرده و مخالفت هر سانسوری هم هستم. ما تنها در فضای باز و آزادی می توانیم رشد بکنیم. دو بار در عرض این سال ها کامنت من سانسور شده است که اولی را بعد از درج کردن از کارکنان محترم ایران گلوبال خواهش کردم که کامنت مرا بردارند که خوشبختانه این کار را انجام دادند و دومی را هم چندین روز پیش.
کاربر گرامی.... در موقعی که در زندان های کهریزکی حتی به مردان هم تجاوز جنسی میشود , خیلی ها هنوز در افکار و در فرهنگ بیمار گونه تقلا میکنند. ما ترک ها بیش از 90 سال است که از این تحقیرها که شخصی ( احساس میکند که پزشک جانوران میشود ) راشنیده ایم. ولی من ( احساسات شخصی من است ) متاسفانه بیشتر از این را نمی توانم تحمل بکنم. شاید این یک نقطه ضعف من باشد , نمی دانم. بدان جهت است که اگر کسی مرا تنها بخاطر ( ترک ) بودن تحقیر بکند نه
تنها در مقابلش ایستادگی میکنم بلکه عکس العمل شدیدی هم نشان میدهم. همانطوری که در یکی از رستوران های ایرانی در وست وود لوس آنجلس چندین سال پیش مشتریان میز بغلی که غذا میخوردند و هم جوک های ترکی میگفتند و می خندیدند بعد از مدتی من کنترل را از دست داده و چای داغ را برسر یکی از (( جوکر )) ریختم که با پا در میانی پلیس به سرانجام رسید ولی دوست دخترم بخاطر این عکس العمل از من جدا شد. و فکر میکنم کار این دختر (( عاقلانه تر )) از من بود...در هر حال بهترین ها را برایتان آرزومندم.
"" پیشرفت اجتناب ناپذیر علم و علم اجتمائی ، دو پدیدهٔ متفاوت هستند "" از آنجائیکه هر چه ابله و ساده لوح داشتیم در خارج جامعه شناسی خوانده اند، و ما هیچ رویکرد جدیدی را پیرامون جامعه و کارکرد آن، از این اینها نخواهیم شنید یا خواند، به چند فاکتور اشاره میکنم. >> آیا ایران شهر فارسی،که در جایگاه "" paralyzed by history "" قرار گرفته بود و در صد سال گذشته با پول مفت نفت و گاز به مرحله "" weaponization of culture "" با زبان محدود فارسی رسید اینک به دوره وخامت """ Vascular dementia""" وارد شده است؟
دوستان..اگر بخاطر داشته باشیم در اوایل جنگ امریکا با عراق, خیلی از به اصطلاح (میهن پرستان دو آتشه) فریاد میزدند ((اول بغداد ..بعد تهران ))...تجربه تاریخ به ما یا میدهد که آزادی و دموکراسی که با پوتین های سربازان بیگانه وارد کشور بشود, نه آزادی خواهیم داشت و نه دموکراسی و آن استقلال لرزشی هم که هست, ازبین خواهد رفت. مشکل حکومتی ایران و جامعه استبداد زده ایرانی تنها و تهنا با خود مردمان بایستی حل شود.حل این مشکلات میتواند یا به سیستم فدرالی ختم شود و یابه چند کشور مستقل هم جوار .رفراندم و مجموع آراء ( بدون تقلبی ) برای استقلال این کشور ها هم بایستی زیر نظر ناظران بین المللی تائید شده باشد و نتیجه این آراء هم بوسیله مردم قبول و همچنین با احترام نگهداری شود.هرچند که من یک یک استقلال طلب از آزربایجان هستم, ولی اگر ملت آزربایجان رای به فدرالیسم بدهند, همیشه به راٌی انها احترام خواهم گذاشت.
بیانات اعضای شورای امنیت در باره رژیم روضه خوان ها آدم را به یاد مثال "دیگ به دیگ میگه روت سیا" میاندازد که پس از سال ها فروش اسلحه و حمله مستقیم به خاور میانه و آفریقا و دیگر نقاط آسیا و دنیا و سیل خون راه انداختن, بخاطر چند موشک فکسنی, ایران رابرای کباب, به سیخ کشیده اند که قسمت هایی از پنج موشک پرتاب شده از طرف حوثی ها در یمن, ساخت ایران بوده است. بیش از سه سال است که عربستان سعودی و امارات و سودان, یمن یعنی فقیر ترین کشور جهان با بیست و دو میلیون جمعیت را به خاک و خون کشیده اند و سیل اسلحه و کمک های نظامی امریکا و انگلستان و فرانسه به این کشور ها سرسام آور بوده است. احتیاجی به ذکر فجایع انجام شده در یمن و قحطی و وبا و مرگ و مصیبت در آنجا نیست ولی باید یاد آور شد که به عنوان نمونه فروش اسلحه توسط انگلستان به عربستان سعودی در این سه سال ۵۰۰ در صد افزایش یافته است, امریکا که
جای خود دارد.https://www.counterpunch.org/2018/06/27/yemeni-suffering-made-easy/
https://www.independent.co.uk/news/uk/home-news/uk-british-weapons-arms-sales-saudi-arabia-yemen-war-increase-500-civilians-war-crimes-export-a8042871.html
دولت را میخواهند استیضاح کنند .استیضاح واژه عربی است که نباید استفاده کرد . انگلیسی آن هم میشود اینپیچ که نباید استفاده کرد . واژه معادل فارسی آن هم میشود "اونپیچ " یا "... پیچ " که معرف حضور همگان میباشد و واژه بجایی است .
دوستان... فقط در ایران , کارتن خوابها ی شب در خیابان ها , دسترسی به (( اینترنت )) و کامپیوتر دارند... کارتن خواب های خیابان 6 لوس آنجلس از این مزایا های (( بورژوازی )) نه تنها استفاده نمی کنند بلکه اصلآ دسترسی به این مزایا ها ندارند. صد رحمت به جمهوری اسلامی که حتی کارتون خواب ها هم در این مملکت هم کامپیوتر دارند و هم آی فون و اینترنت.
من در کجا باید مرغداری راه اندازی کنم؟ من کارگری بی پول و کارتن خواب هستم که شب ها در خیابان ها کارتن خوابی می کنم و روزها هم کارگری می کنم! ********** از سوی دیگر پرسشی از پانستانی ها دارم و آن این است که اگر شفیعی و نوری برای گفتن این سخن و آن سخن باید تیرباران شوند پس کسانی که هزاران تن از ترک ها را شکنجه کرده و یا کشته اند چه باید بشوند؟ آیا باید آنها را ناز کرد؟ چرا پانستانی ها به ویژه پانستانی های ایران گلوبال درباره چنین کسانی حتی یک سطر هم نمی نویسند و اگر هم کسی نوشته ای در این باره ها به ایران گلوبال بفرستد می گویند: ( ..... هر چیز منفی در مورد آزربایجان را زیر ذره بین می گذاری! ..... ) به این لینک نگاه کنید
http://iranglobal.info/node/62157
لوایی جان، حرفم این نیست که نبایستی سخنان جناب نوری علا را نقد نکرد ، حرفم این است که نبایستی نتیجه گرفت که "نجس "خواندن مخالف سیاسی ، نشان از نوفاشیسم"دارد. متاسفانه در فرهنگ سیاسی خاورمیانه ، اغراق گویی جا افتاده است.
سازاخ افندیم....من دوسال پیش به این آقای ستاره سرخ که هی از بی پولی و از نداشتن پول برای خرید نان ,کامنت میگذاشت و هنوز هم میگذارد , یک طرح ( امپریالیستی سرمایه داری ) برایشان ریختم که اگر این طرح را پیاده میکرد هم الان خیلی پول داشت و هم شکمش پر بود و هم اینکه بجای داس و چکش و بیل و کلنگ استفاده بکند , لااقل از روبات ها استفاده میکرد. طرح من هم خیلی ساده بود . برایشان پیشنهاد کردم که کامپیوترشان را بفروشند و با پول آنها تنها ( یک مرغ و یک خروس زنده ) بخرند.بعد از این همه سرمایه گذاری و بعد از سه ماه شکمشان از خوردن یک ویا دو تا تخم مرغ های اضافی در هر روز سیر میشد و با تخم مرغ ها دیگر تعداد جوجه ها بیشتر میشد. و آقا خروسه هم با دیدن مرغ های زیاد , در عرض شش ماه, این آلونک مرغ و خروس را به یک (( مرغداری بزرگ )) تبدیل میکرد. و الان هم که از طرح امپریالیستی من به مدت دوسال و اندی می
گذرد, با این طرح ,شکم خالی دیگران را هم پر میکرد. ولی متاسفانه بعضی ها خیال میکنند که اول بایستی (( جهان تک میهنی )) باشد و بعد بروند دنبال مرغداری.....آقای توکلی عزیز
اصل موضوع به حاشیه های آن می پردازیم؟ در مورد دیگر منظور من این است که این نوع از دیالوگ اسماعیل نمونه ای از ظهور نوفاشیسم است. یعنی دیگی می جوشد و ما فقط نمونه هایی از سرریز آن را می بینیم. در این خصوص خواهم نوشت. نوری علا به تنهایی علامت ظهور نوفاشیسم نیست. باقی بقا.نوری علا می گوید: معلوم نیست از زیر کدوم بته در اومده... همنشینی با همچین آدم سراپا نجسی، خب ، نجاست داره برا آدمیزاد.
اولا باید عرض کنم در توهین و فحاشی زبان سخن با زبان بدن فرق دارد. یک جایی است مثلا کسی به جای استفاده از زبان با دستش علایمی نشان می دهد که بدتر از زبان سخن است. در این ویدئو توهین زبان بدن از جانب هر دو به مراتب شدیدتر از زبان سخن است. از منظر من استفاده از کلمه ی نجس و نجاست از طرف یک مدعی فکر بیشتر از فحاشی است. همه می دانیم که منظور گوینده از نجاست << پوخ >> است. یعنی درک و نتیجه گیری یک تورک زبان از سخن نوری علا با درک و نتیجه گیری یک فارس زبان فرق می کند. با اینحال حتی با تایید سخنان شما و تبدیل فحاشی به توهین باز هم مانور اصلی جنابعالی و روشنفکران باید این باشد که چرا اپوزیسیون به این سطح از دیالوگ وهن آلود رسیده است؟ چرا به جای پرداختن به
در ضمن ، به یک کلمه "نجس" نمی شود گفت" فحاشی" چراکه فحاشی جمع فحش است ، همچنین شایان ذکر است کلمه "نجس" اتهام است ،نه "فحش" و یا فحاشی!!
دوستان... همانطور که میدانیم یکی از قوانین کامنت گذاری در این سایت با ارزش این است که اسم کامنت گذار همانطوری که است بایستی درج شود. این یک احترام به این سایت است دیگری هم احترام متقابل به کامنت گذار و دیگری هم احترام به ( قلم ) . کامنت گذارانی که اسم دیگران را عمدآ و به غیر از اسمی که آنها با کمال میل و رغبت برای خود شان انتخاب کرده اند , استفاده بکنند , این سه نقطه را در نظر نمی گیرند. نکته مضحک و خنده دار اینجا ست که این آقایان (( درس اخلاق و درس اجتماعی )) هم میخواهند یاد بدهند.......
ادامه,
گویند کسان, بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن, از دور خوش است
خیام
بجای مثال زدن از بوریس جانسون ها و ترامپ ها یه نیگاه به مملکت خودت بنداز
خانمها و آقایان انقلابی مسلمان و چپ گرا
بسیاری از هم وطن های ما که روزگاری عضو این سازمان ویا آن حزب بوده اند امروز دچار بیماری های روحی روانی شده اند .
بسیاری مجبور به جمع آوری شیشه های آبجو و کوکاکولا ووو شده اند.
دیدن این تصاویر زجر دهنده و مایه شرمساری جامعه ایرانی و بویژه سازمان های مدعی است.
وظیفه اسلامی و انقلابی و ملی حکم میکند با تشکیل گروهای امداد به یاری آین گروه از قربانیان انقلاب برخیزیم. پیروز باشید.
خیر، تجزیه ایران یعنی وضعیت کنونی عراق و حکومت مافیای احزاب قومی ـ مذهبی و اوج بی عدالتیها و ظلم در حق اقشار مختلف مردم...
بعنوان یک کُرد ایرانی مخالف جدی و صریح تجزیه طلبی بوده و این ایده را ناشی از ناتوانی در شکل دهی مبارزات به سوی پیروزی و عدم همکاری در یک پروژه نجات عمومی ملیتهای ایران می دانم.
تنها با یک جمهوری دمکراتیک و سکولار و یک حکومت متمرکز می توان اوضاع کشور را سر و سامان بخشید.
آقای تبریزی اولویت هر انسان عاقلی در وحله اول نان شبش می باشد، شما می توانید کامپیوترتان را بفروشید و هزینه اینترنتتان حذف کنید و بجایش نان بخرید تا خدای نکرده تلف نشوید، ، تبریزی جان، مظلوم نمائی دیگر تاریخ مصرفش به پایان رسیده، لطفا این کار را ادامه ندهید.
در ضمن ما چندین نوع مارکسیست شناخته شده داریم، شامل خط اول، مثل حزب توده و فدائیان اکثریت، خط دو، مثل فدائیان، اقلیت، اشرفچی و راه کار گر خط سه مثل پیکار، رزمندگان و اتحادیه کمونیستها و حزب رنجبران و الا آخر، شما جزو کدامشان هستید، به تصور من، البته بر حسب مقالات و کامنت هایتان جزو چپهای فارسی سره نویس و پایبند به مرزهای پر گهر هستید، و شدیدا ضد ترک، شما هر چیز منفی در مورد آزربایجان را زیر زره بین می گذارید و لینکش را هم پخش می کنید، البته من ترک بودن شما و تبریزی بودن شما را باور نمی کنم، با آرزوی خوردن نان کافی برای حضرتعالی
جناب لوایی گرامی، در اینجا آقای نوری علا تنها از یک کلمه" نجس" برای عبدیآن استفاده کرد که نبایستی چنین می کرد، طبیعتا باید نقد شود ولی بکار گیری یک کلمه نا صحیح را " نشان از نوفاشیسم جدیدی دارد"تعبیر کرده آید که بنظرم تند روی و نادرست است . اولا فاشیسم محصول یک دوران تاریخی بوده و این روز ها هر کسی از ناسیونالیسمی دفاع کرد، نباید به او چنین لقبی داد ، دوما ،شما هم از ترک ها و ترکیه دفاع می کنید و علیه پ پ ک می نویسید ، آیا دیگران باید بشما بگویند ، سخنان، لوایی " نشان از نوفاشیسم جدیدی دارد"؟
در این نوشتار چندین بار واژه های (چپ) و یا (چپ ها) به کار برده شده اند اما روشن نیست نویسنده از کدام چپ سخن می گوید؟ ما یک گروه چپ ایرانی نداریم و گروه های چپ ایرانی دیدگاه های ناهمسان دارند اما نویسنده بدون نام بردن از یک گروه ویژه همه چپ ها را با یک چوب رانده است! برای نمونه نویسنده نوشته است: ( ..... چپ در ایران به خاطر تاریخی که دارد یک چپ با رگه های کم و بیش ناسیونالیستی است! ..... ) اما روشن نشده است که کدام چپ دارای رگه های کم و بیش ناسیونالیستی است؟ چرا که چپ گرا بودن کوچکترین پیوندی با ناسیونالیسم ندارد، مگر آن که کسی ناسیونالیست چپ نما باشد! (به این لینک نگاه کنید)
http://iranglobal.info/node/51666
آیا دیدگاه های سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت که از کمونیسم دست کشیده و راه رویزیونیسم را در پیش گرفته است با دیگاه های سازمان هائی که باورمند به مارکسیسم .....
..... کهن و کلاسیک هستند مانند راه کارگر و فدائیان اقلیت و حزب توده یکی است؟ آیا دیدگاه های حزب کمونیست کارگری با دیدگاه های حزب کمونیست کومله یکی است؟ آیا دیدگاه حزب دیگری که مائوئیست است و نام آن حزب هم حزب کمونیست است با دیدگاه های گروه های دیگری که آنها هم خودشان را چپ گرا یا کمونیست یا سوسیالیست می دانند یکی است؟ آیا چند گروه ریز و درشتی که همگی هم نامشان را مانند زمان شاه (سازمان چریک های فدائی خلق ایران) گذاشته اند و همگی هم آرم این سازمان را در زمان رژیم پادشاهی به کار می برند دیدگاه های یکسانی دارند؟ در این نوشتار بهتر بود که نویسنده نام گروه و یا گروه های چپ گرائی را که درباره آنها سخن می گوید می نوشت تا روشن می شد که سخن از کدام چپ است؟نوری علاء یکی از بی مایه ترین، دروغ گوترین، مزورترین و تهوع آورترین نمایندگان اپوزیسیون راست ارتجاعی است. رسانه ها و تریبونهائی که اینان درش ظاهر می شوند، رسالتی جز نجاست پراکنی در خصوص مسائل ایران ندارند. کسی که مردم عرب را با کانیبالیسم (آدمخواری) از سوی فارسها تهدید می کرد، چندی بعد شد، مدافع سرسخت فدرالیسم و امروز هم که می بینید ادبیات مستراحی زردشتی - شیعی آخوندی را علیه این مردمان آزاده بکار می گیرد. بوی تعفن گفتارهای اینان از حد بیرون است.
آقای کریم عبدیان هیچ کلمه درباره ی استقلال عربهای ایران و نابودی زبان فارسی نگفت. خواستهائی که آقای عبدیان در آن جلسه مطرح کرد، چیزی جز بدیهیاتی در راستای تأمین حقوق بشر برای عربهای خوزستان نبود. اما جای تأسف بسیار است که این خواستها در جلساتی مطرح می شود که مرتجع ترین و فاسدترین نیروهای اپوزیسیون آن را گردانندگی می کنند. این سیاست بسیار مخرب است و به مبارزات ملیتها در ایران ضربه می زند. خاتمه بدهید به این نوع همکاریها و بیش از این مردمان آزاده ی خود را در معرض توهین و تحقیر قرار ندهید. آقای لوائی هم باید بداند که با کردستیزی و هواداری از فاشیسم آتاتورکی و دولت اردوغان نمی تواند اعتباری برای سخنان خود به دست بیاورد و اگر هم سخن برحقی بگوید، در سایه مواضع ارتجاعی اش، لوث می شود.این عصبانیت ها و پرخاشگری ها و توهین های چاله میدانی و چاواداری، نماینگر رشد تصاعدی آگاهی ملتهای غیر فارس به منافع ملی و منطقه ائی خود می باشد، طبیعا وقتی پرده فرهنگ تعارف و تقیه دریده می شود، کلمه نجس و نجاسات از پشت پرده عفاف بیرون می آید، و سیمای واقعی افرادی که سالها فیلم جنتلمن را بازی می کنند بنمایش می گذارد، این طبیعی است، که ملت حاکم احساس می کند، که در اثر رشد آگاهی ملتهای غیر فارس، آقا بالاسری سیاسی و اقتصادی و زبانی و فرهنگیشان را دارند از دست می دهند، با تلاشهای مذبوحانه سعی میکند سیادت خود را حفظ کنند، آنها باید بیاد داشته باشند کودکان ما دیگر به سو آب نخواهند گفت، و زیر بار شمشیر زبان ملی نخواهند رفت، تا الباقی موجودیتشان نابود شود، در دنیای مدرن امروز، عناد و مقاومت در برابر خواست ملتی جرم محسوب می شود و با قوانین حقوق بشر با آنها برخورد می شود.
روشنفکر دارای "قشر " است و نه "طبقه " ! . فقط کارگر و برزگر دارای طبقه هستند.
خمینی به همه اقشار و طبقات و سازمانها میگفت "طابفه ".
شما که اینجا در باره هر مورد کمنت و فیلم و مقاله و سخن ، نظر های شونیستی قومگرایانه راسیستی نابالغ خود را مینویسی، هنوز بعذ از اینهمه سالهای سیاسی شدن یعد از بازنشستگی، هنوز فاثد زبان" اجتماعی" فارسی هستی و آموقت میخواهی سرنوشت چندین میلیون انسان را تغیین کنی ؟ بهتر است در اینجا فقط بیاموزی و اینقدر آسمان-ریسمان نفرمایی !
غالب امثال شما غناصر ضد ایرانی ، فاقد کمترین سواد سیاسی اجتماعی هستید ، و کوششتان ره به ترکستان است بقول شاعر.
دیگ به دیگ میگه روت سیاه. این حرفهای گنده گنده را نقل دهان کردن مال آدمهای تازه به دوران رسیده است. نئو فاشیسم، پپسیکولژی و سبلانیسم! قربانت تو هوای پوپولیسم خودت را داشته باشد که تو دامن ترامپ سُر نخوری. نوری علا هر چی هست، پوپولیست نیست
واقعیت این است که فرار ودشمنی از حکومت قانون از سوی دولتها وبویژه مخالفان یعنی چپ و گروهای دینی وضع ننگین امروز را برای ما بوجود آورده است.
دو جریان ضد ملی وضد بشری یعنی چپ کومونیستی و دین گرایان غالب و مغلوب مردم ایران را به جهنم واقعی اسلام دربدری و گشتار های استالینیستی کشاندند.
تنها راه سعادت مردم ایران دور شدن از هر گونه تنش های خونین و فشار آوردن برای انتخابات آزاد و جدایی دین از دولت است.
ایجاد حکومت کارگری اسلام نوین انقلابی ویا دولت های خود مختار همه و همه راه به جایی نخواهند برد.
پا فشاری برای ایجاد کشور ترک وعرب و یا کرد نامی جز جنگ داخلی و فرار از ایران و سرنوشتی همانند پناهجویان کنونی نخواهد داشت.
امنیت مردم ایران و دوری از هرج و مرج قدمی بزرگ در راه پیروزی همگانی است.
انانگه هزاران سال ساكن اين مناطق هستند نان بخور نمير دارند
و اصلا از تاريخ و جغرافيا و يا پان عربي و پان تركي را نمي دانند و اصلا در صد سال اخير اين اصطلاحات اختراع شده انسانها در طول تاريخ دنبال سرزمين وأب و كشاورزي بودنند و هستند و اما حكم رانان كارشان تصرف زمين ها و إيجاد اختلاف
بين مردم بوده و هست و امروز هم حاكمان سعي دارند اقوام و مردمان بو مي را به مهاجر و يا مهمان و غيره اختلاف بندازند
اين مردم چه فارس و چه عرب و يا لر و كرد و ترك بعد از هزاران سال زندگي يك ملت بحساب مي ايند و از همه سالمتر ان كسي است كه براي او هيچ فرقي ندارد عرب بودن يا فارس بودن و يا بختياري بودن اگر رودخانه ها خشك شوند براي همه مردم و اگر أباد شود براي مردم مردم ايران هم ديگر را مي شناسند سياسي نيستند كه نقشه سياسي را توضيح دهند اب سالم هواي سالم
مردم را متحد مي كند
آقای لوائی گرامی....آقای اسماعیل نوری علا از طبقه به (( اصطلاح روشنفکر)) فارس و یک نمونه از (( فرهنگ و ادبیّات شکسپیری )) از نوع ایرانی است. تازه اگر این شخص از طبقه (( کارگر گرسنه و بی پول که نان برای خوردن ندارد )) مثل آقای تبریزی اینتر ناسیونال بالائی باشد ادبیّات انتها ازنوع ادبیّات (( شعبان بی مخی )) میشد...
دوستان ....آیا تا بحال فکر کردید که این ستاره سرخ فقیر لااقل بمدت دو سال است که مینویسد پول برای نان خوردن ندارد, ولی ماشالله زنده و سر و حال و اکثر وقتها هم با کامپیوتر در دنیای مجازی اینترنت (( سیر )) میکند. کسی که پول نداشته باشد چطوری پول کامپیوتر و اینتزنت و برق را ماهیانه پرداخت میکند؟...در هر حال استالین پشت و پناه هر انتر ناسیونالیست شکم خالی باشد....
من کارگری گرسنه و بیکار و بی پولی هستم که نان برای خوردن ندارم، خواهشمندم پانستانی ها برای من روشن کنند که اگر محمدرضا شفیعی و اسماعیل نوری علا تیرباران شوند و لاشه هایشان در کوره های آدم سوزی سوزانده شوند سودی که به من خواهد رسید چیست؟ و این پان نامه ها برای مردم گرسنه و بی نان مانده ایران چه سودی دارند؟ (به این لینک نگاه کنید)
http://www.iranglobal.info/node/27006
جبهه ملی ایران تنها سازمان ملی ومیهن پرست ایرانی است که سوی ارتجاع اسلام و فاشیسم سرخ توده ای فدایی مورد حمله قرار گرفته است.یادمان نرود که سازمان فدایی وحزب توده به رهبری کرملین چه بر سر جبهه های آقای بازرگان واقای امیر انتظام آوردند .
سازمان فدایی این پادوی حزب توده پس از سی سال از اقای آمیر انتظام بخاطر رزالت های خود عذر خواهی کرد.
سازمان فدایی توده ای باید روزی در دادگاه ملت ایران برای خیانت و جنایت های خود محاکمه شوند.
حقیقتا صحبت ما بر سر فیفا سر یه موضوع دیگه است نه سر تکرار آن مسائلی است که می خوای باهاش تبلیغ کنی
fifa u unused for me .. so cancel
جبهه باصطلاح ملی هیچوقت در این مدت ۳۹ سال حکومت ننگین ج ا در مسیر خواسته مردم ایران نبوده و همیشه سکوت اختیا ر کرده و حافظ منافع ملی نبوده است حالا هماهنگ با باصطلاح اصلاح طلبان قلابی یا استمرار طلبان برای حفظ نظام منفور و نجات اقتصاد ورشکسته ان چاره جویی میکنند .غافل از این که کار ازین حرف‌ها گذشته این رژیم پایبند هیچ اصولی نیست و به سرعت در سراشیبی سرنگونی و سقوط است.
شايد فلاكت امروز ناشي از اعتماد به قشر روشنفكر نماي سال 57 باشد افراد بيسوادي كه خود را ماركسيسم ميپنداشتند اما هيچكدام كاپيتال ماركس را نخوانده بود يا افرادي كه نژادگرايي را با ملي گرايي عوضي ميگرفتند يا شيعه گرايي نهضت ميپنداشتند ، اين كه حشمت رييسي كسيت و چگونه فكر ميكند مهم نيست مهم اينست شهرام همايوان ... ميكروفوني را در اختيار او ميگذارد كه نفرت پراكني كند انهم در اين برهه حساس كساني كه با پرويي زماني كميته چي زماني چريك و زماني شوينزم دو اتشه هر سال برنگي در ميايند و خودشان حتي گذشته خود را بياد نمي اورد مصداق لمپن و لمپنيسم هستند كه جامعه ايراني را مداوما تهديد ميكنند
http://mihantv.com/%d8%a2%d8%b1%d8%b4%db%8c%d9%88/
محمد امینی ،در تلویزیون میهن، به دعوت حزب مهستای دمکرات سکولار نوری علا، نظرات بکری در باره فدرالیسم ملی ایرانی مطرح نمود در لیتک فوق.
وی موافق" فدرالیسم فرهنگی در چهارچوب ایران" است و نه "فدرالیسم سیاسی قومی" بشکل تشکیل کشورهای همجوار درون ایران.
حناب آقای لوایی
انشاالله که همیشه سالم باشید وبرای ما بنویسید امروز نویسندگان وفعلان مدنی افرادسرشناس که ازتهران قصدشرکت درمراسم ختم مرحوم حسن آزربایجانی را در تبریز داشتند درمسیر تهران ، تبریز محور قزوین - زنجان 15 ساعت درباز داشت بسر بردند .
اداره اطلاعات میسر را درکنترل داشتند طبق اطلاعاتی که از تهران به دست شان می رسید جلوی حرکت فعالان مدنی به سوی تبریز را می گرفتند.
آقایان آکبرزاده، حسن راشدی ، بهنام شیخی وخانم خدیجه توران وهمسرش گرفتار اطلاعات بودند.
گرفتار اولمیسن
ساغو سلامت اولاسان
سرکار و یا جناب رازیانه,
من جز یکی دو بار انهم مدتها پیش مقالات جناب لوایی را نخوانده ام و آخرین آن مقاله ای بود که در آن بعضی اشعار مولانا مورد تمسخر قرار گرفته بود و من بخاطر کنجکاوی یکی دو بار پرسیدم که دلیل این تمسخر چیست و جوابی نیامد. سر انجام دوست خیرخواهی بر من منت گذارده و متذکر شد که منشاء این تمسخر گفته های یک روضه خوانی اصفهانی بوده و جناب لوایی ظاهرا جهت تحقیر, این کلمات را منتشر کرده و لابد انتظار داشتند امثال منی که حتی به اراجیف روضه خوان خامنه ای هم توجهی نداریم بدانیم که "آیت الله"!! های شهرستانی چه میگویند. بنده هم از آن پس به افاضات کسی که فاقد اصول ادب و نزاکت (dececy) میباشد و به زبان ساده "بی معرفت" است توجهی نکرده ام و گمان ندارم چیزی از دست داده باشم.
من چند لحظه پیش پپام زیر را از طریق واتس آپ دریافت کردم، صحت و سقم آن هنوز در رسانه های رسمی منتشر نشده، در صورت صحت این خبر، احتمالا نمایندگان مجلس با بالا رفتن نرخ دلار تا مرز ۸۷۰۰ تومان به وحشت افتاده اند، و برای بقا خود، برکناری خامنه ائی را پیشنهاد کرده اند، لطفا اگر در این مورد اطلاعاتی بدستتان رسید، اطلاع رسانی کنید،
فـوری
#مجلس_تعطیل_شد.
دو ساعت مانده بپایان ساعت اداری مجلس #تعطیل شد، کارمندان تحت تدابیر شدید امنیتی از مجلس خارج شدند.
اقای کیانوش تهران در اعتصاب و اعتراض موج میزنه چرا اخبار و عکس تظاهرات را پخش نمی کنید
جناب لاکین شما مطمن هستید که آن شخص لمپن یک فارس و یا شاید یک مشهدی و یا شمالی و باز هم شاید یک ترک ساکن تهران نبوده؟ و تازه این اتفاقات در آنکارا و استانبول هر ساعته روی میدهد. آیا همه قاضیهای این دادگاه فارس بودند ویا آیا از این ۲۰ و یا ۳۰ درصد ترکها که شما از شب تا سحر داددش را میزنید، در هیچ جنایتی و درهیچ زدوخوردی و درهیچ دزدی ودر هیچ مال بالاکشیدنی ودر هیچ قتلی و درهیچ تصادفی دخیل نیستند؟ شما و یا جناب فیروز چه نظری در مورد مقاله چهار رده آقای لوایی دارید؟ مقاله چه عرض کنم .عکسش از این چهار رچ هم بزرگتر است.
اوضاع سخت شده. مردم ناراضی تر شده اند و حکومت دارد تهدید میشود. وقت از این ستون به اون ستون فرج است آمده است. مردم ایران یک زمانی میگفتند نور به قبر آن مرحوم بباره. امروز کم کم زمزمه «خدا پدر احمدی نژاد رو بیامرزه» شنیده میشه. حقا که این ضرب المثل که «به مرگ بگیر... به تب راضی میشن» داره به واقعیت می پیونده.
آقای پیروز در تشخیص شما همان دشمن دانا بجا تر است. وقتی جناب لاچین پیشنهاد دادند که بهتر است زبان رسمی انگلیسی باشد، شما دیگر باید حساب کار دستتان آمده باشد. دوستان کورد هم که نرفتن به مدرسه به زبان مادری آتش به دلشان زده بود و رساله ها در مورد لزوم آموزش و پرورش به زبان مادری در اروپا تدوین کرده و جایزه ها دریافت کرده بودند، بمحض انکه استقلال کردستان منجر به رواج دلار بعنوان پول رسمی شد و تابلو مغازه ها ابه زبان نگلیسی شد، در حمایت از ان سینه سپر کردند!! نوحه خوانی بخاطر حرف نزدن زبان مادری در مدرسه، تا زمانیست که زبان رسمی امریکائی نشده ، بعد مشکلی نیست و نوحه هایش هم فرو می خوابد
باید در این سایت یک شرطی برای گذاشتن مقاله و نوشته و نام باشد که این لوایی نتواند هر روز سوء استفاده کند و با 4 جمله بشکل "مقاله " توهین آمیر ، تصویر و نام خود را به روز کند.
در دانشگاه و در رشته ژورنالیسم هم مانند زنگ انشاء ، هر نوشته ای باید حداقل ححم و تعداد لغت را داشته باشد.
ولی این شخص فقط هدفش توهین به مزدم دیگر است و هر بار با چند جمله خود را در این سایت ایرانی فارسی زبان ، به نمایش میگذارد.
امید است مسئول سایت اقدامی کند.
آقای Peerooz....از اینکه احساس مرا درک میکنید خیلی ممنون . بایستی اضافه بکنم که چون ما حاصل و نتیجه یک جامعه استبدادی هستیم, متاسفانه هنوز قدم های اول دموکراسی را یاد میگیریم. کاش ما از کشوری می آمدیم بدون اینکه برخورد فیزیکی داشته باشیم تبادل اندیشه های مختلف و داشتن عقاید مختلف را در چهار چوب Civilized Discussion انجام میدادیم. نوشته بودید که ((من به دلیلی که برای شما قابل قبول و احتمالا قابل درک نیست طرفدار یک پارچگی مملکتم )) .. این جمله شما نه تنها برایم قابل قبول است تازه اگر عقاید من با شما مخالف باشد این وظیفه حقوقی من است که به عقاید شما احترام بگذارم. و اما در باره یک پارچگی ایران...
این مملکت در ارتش و برای ملت ایران خدمت کرده ایم.یک حادثه ناگوار و یک واقعیت تاریخی که تقریبا 45 سال پیش بوقوع پیوست زندگی خانواده ام و عقاید مرا عوض کرد. در بهبوبه های تنش زدائی ایران و عراق در زمان شاه یکی از بردار هایم افسر ارتش در توپخانه رضا پاد مراغه خدمت میکرد ولی بیشتر وقت ها بخاطر آماده باش اضطراری چندین ماه در مرز ایران و عراق در مهاباد مستقر میشد. این زمانی است که یکی از خواهر هایم در دانشگاه تهران مشغول تحصیل بود. یک روز در موقع برگشت از دانشگاه , خواهرم مثل همیشه از دکّه روزنامه فروشی در سر راه , دولا شده روزنامه « فردوسی » را برمیداشت که یک جوان از پشت با انگشتانش باسن خواهرم را گرفته و فشار میداد. خواهرم با این مرد جوان گلاویز میشود. در موقع گلاویزی , این جوان چنان مشت محکمی بر صورت خواهرم میزند که بینی اش شکسته و راهی بیمارستان میشود. بعد از صورت پرونده و کلانتری رفتن ها , دادگاهی برای جرم این آقا تشکیل میشود. در روز حکم اجرا, برادرم نه با لباس ارتشی بلکه با لباس شخصی در دادگاه با خواهرم حاضر بود . متاسفانه رای دادگاه این جوان را بیگناه و تبرئه کرد. تنها به این خاطر که پدر این جوان با اشخاصی که با دربار رفت و آمد داشت دوست بود. در هنگام تبرئه , برادرم به قاضی اعتراض میکند و می گوید که (( من به عنوان یک افسر ارتش از مرز و بوم این مملکت و از ناموس شما در مرزهای این کشور دفاع کرده و میکنم, ولی شما نتوانستید از ناموس و حرمت خانواده گی من در داخل مملکت دفاع بکنید)). این باعث شد که برادرم از ارتش استعفا بدهد که که بعد از دوسال دونده گی و چندین بار حاضر شدن در دادگاهای ارتش, و بلاخره در حضور و بوسیله امضاء ارتشید اویسی از ارتش بدون بازخرید استعفا داد. این برادرم بعد به کشور فرانسه رفته و تحصیلات عالی را تا دکترای دانشگاهی در رشته حقوق و جامعه شناسی سیاسی ادامه داد. نقطه مهم این است که چند ماه قبل از ترور اویسی در پاریس, برادم او را در یکی از ساختمان های پاریس دیده بودو این دیدار تقریبآ به یک ساعت طول کشیده بود. برادرم در کتابی که بعدآ به چاپ خواهد رسید در باره این دیدار و دیدار با کیانوری در آلمان شرقی را از نظر جامعه شناسی سیاسی به چالش کشیده است.شاید باور نکنید که من از خانواده ای میایم که نه تنها ( یک پارچگی ایران ) عقیده و ستون اصلی عقیدتی خانواده ام بوده است, حتی برای اثبات این اصل, در مجموع با پدرم و سه برادرم بمدت 53 سال برای این
مسئله دوم که عقاید مرا عوض کرد , همین استقلال بحرین بود. بعد از استقلال بحرین, چندین افسران و درجه داران میهن پرست در پادگان رضا پاد مراغه با چندی از ارتشیان در جنوب کشور وپرسنل هوائی در تهران و چندین پرسنل دریائی در جنوب , طرحی برای پیاده کردن واحد های رزمی در بحرین و بازگرداندن این سرزمین به ایران میشوند. ولی رکن 2 ارتش که مثل اداره ساواک عمل میکند از این موضوع باخبر میشود و طراحان این اقدام به اشدترین مجازات محکوم میشوند. و این یک نقطه از تاریخ کشور است که نسلهای آینده حتمآ بایستی اطلاع داشته باشند.
کاربرانی که انگ میهن پرستی میزندد و مرا و اشخاصی مثل من را می خواهند از سرزمین مادریشان به مغولستان , ترکمنستان , ایغورستان و هر ستانی دیگر بکوچانند لطف بفرمایند و بگویند که چند سال برای دفاع از این مرز و بوم در ارتش بودند. در هر حال, از اینکه توانستم با شما بیشتر آشنا بشوم خیلی خوشحالم و بهترین ها را برای شما و خانواده آرزومندم...
سرانجام شیر این تارنما آقای کیانوش توکلی با غرش کوبنده، کارساز و قاطع خود، رعب در دل نام آوران این سایت، سازاخ، ممد لوا، مین ایللی، لاچین و بقیه نام آوران که قهرمانانه از ذکر نام اصلی خود خود داری میکنند، افکنده و همه تجزیه طلبان آذزی کرد اهوازی و بلوچ را به لرزه افکندند. پروفسور ائلیار صاحب شرکت مسافربری سومر ارومیه، از زیر نقاب غیب بیرون آمده و با فتوای جانانه ای فرمودند که "حالا وقتش نیست". و همه پروفسور ها انگشت به دهن ماندند ازینهمه بلاغت و فصاحت در امر ولایت. پروفسور ائلیار که در زمینه تشخیص و مداوای حق بیان رسانه ها شهرت جهانی دارند و میدانند کی و چی و از کدام دهان باید گفت و آزادی از محصولات تنور شخصی خودشان است که در طی سالها غربت و دور ماندن از مردم، خمیرش را با دستهای مبارک سومری فطیر کرده ولی هرگز حاضر نشده اند نقاب از چهره برافکنده و در کمال قناعت به چسباندن عکس یرگردانی
از گل شقایق پای نوشته های حیرت آورشان بسنده کردند، به میدان شتافته تکلیف همه رسانه ها و آزادی بیان را با دو کلمه از دهان مبارک آن وجود پنهان مانده در غبار غیب معلوم کردند. کاربران از شوق خون گریستند و ازینهمه آزادی بیان و پروفسور های آزادی شناس غایب به وجد آمده در خدمت سرور صوفیان عالم آن هادی راهنما به سماع پرداختند.کاندیدای من مردم که نیست رفیق شماست .
تنها فردشجاع این مملکت در امور حقوقی نیست .
ایشون راحت به رشته حقوق پرداخت و بی دغدغه هم درس خواند و هر زمان قشقرقی بود با کمک تبلیغات شما بزرگ و پررنگ .
کاری برای ما انجام نداده بقیه رو که نمی دونم اما مشکل من یکی رو حل نکرده
از شمایل های پیشنهادی شما استفاده نمی کنیم
به هر حال سابقه پیشنهادات ویژه 57 شما را که داریم
ادامه,
و آدم واقعا نمیداند که با دشمن دانا طرف است یا دوست نادان, و باز هم نتیجتا فرقی نمیکند.
تمام شب برای کسی قصه لیلی و مجنون گفتند, آخر شب پرسید که لیلی مرد بود یا زن؟ تمام گفتگوی من با جناب lachin در باره جلوگیری از کامنت های توهین آمیزی بود که نه تنها کمکی به حل مسائل نمیکند بلکه موجب نفرت و تفرقه میگردد, یعنی چیزی که دشمنان ما آرزوی آن دارند. اکنون پس از این همه گفتگو با نظری به آخرین کامنت ها, انگار نه انگار که چیزی گفته شده یا نشده !!!
روزی که در یک رستورانی در لوس آنجلس همراه دوست دخترم چای مینوشیدیم و نا امید از شکست برپایی یک لباسشویی با پنچ کارگر در لوس آنجلس شده بودم براش تعریف میکردم که هرچه ایرانیها دارند از ما ترکها دارند. مثلا قاشق، قابلمه، قاریشمیش و اچمز. و اگر ما ترکها نبودیم، فارسها به قاشق میگفتند پنجشو، به قابلمه میگفتند تاس و زبه قاریشمیش میگفتند درهم برهم.به آچمز میگفتند مات. چشماش یه فلمبه شده بود. فارسها چندین ت و ذ دارند ط ت و ظ ز ذ س ص. فارسها ۲۰۰ فعل دارند و ما ترکها ۲۰۰۰۰۰. ما ترکها زبانمان آشوری-ایلامی-مغلی است اما پارسها زبانشان ۳۰ درصد پارس سگی و ۷۰ درصد عربی و ۵۵ درصد ترک است.بهش گفتم که هر لغتی که سو و یا سه درش وجود داشته باشه و مرطوب باشه از ترکی نشات گرفته. گفت مثلا چی؟ گفتم مثلا: رودخانه سن ، سمنو، سبزی، سنبل، سینما( در حال دادن فیلمهای آبکی ترکی)،سوتک،سماور، ساز دهنی.
ساز دهنی. چشمای دوست دخترم به بزرگی گردو شده بود. گفتم که ما بهترین شاه ها را داشته ایم مثل آقا محمد خان ، احمد شاه و مظفردین شاه. از قضا دوتا مهمان در کنار میزی و در نزدیکی ما داشتند جک میگفتند و میخندیدند. لغتی آشنا بگوشم خورد که عصبانی شدم و بدون اینکه بپرسم چی گفتند، قوری داغ چایی را برداشتم و روی سر یکیشان خالی کردم. حالا خر بیار و باقلا ببر. پلیس آمد. رفتیم به کلانتری. پلیس پرسید تو چکار میکنی اینجا توی لوس آنجلس؟ گفتم میخواستم یک کارگاه لباسشویی با پنچ کارگر راه بندازم که نگرفت.اتل متل توتوله گاو حسن نه شیر داره نه پستون. اینطور شد که دوست دخترم دید که من ای با با! جدا شد. از جانش که سیر نشده بود!
جناب lachin,
با تشکر از پاسخ و بیان صریح موضع خود در جای دیگر که "....هرچند که من یک استقلال طلب از آزربایجان هستم..." و در اینجا که "....چای داغ را برسر یکی از (( جوکر )) ریختم ...", من مدت ها ست که کامنتی در جائی ننوشته ام زیرا پس از سالها کامنت نویسی, کسی را همراه خود نیافته و این مشغولیت بی حاصل را کنار گذارده بودم. سال ها کامنت های شما دیده و احتمالا هرگز با شما گفتگویی نداشته ام جز اخیرا که شما ۷۰ در صد کلمات فارسی را بیگانه دانستید و بنده عزض کردم که انگلیسی محبوب شما هم چیزی در همین حدود است. و دیگر آنکه شما ناجوانمردانه با Ad hominem و یا Character assassination و ترور شخصیت رازیانه, بهانه را به Colonoscopy وصل فرمودید. و اینها موجب پاسخ های من گردید.
من همیشه سعی کرده ام که با افراد متعصب وارد گفتگو نشوم. متعصب نام دیگری برای عاشق است و مرام عاشق همیشه این بوده و هست که
"منظور ما شنیدن نام تو بوده است, گاهی ز ناصح ار سخنی گوش کرده ایم". و گفتگو بجایی نمیرسد.من به دلیلی که برای شما قابل قبول و احتمالا قابل درک نیست طرفدار یک پارچگی مملکتم نه به خاطر آنکه آریا پرستم, بلکه بخاطر آنکه سرانجام اگر بناست که با هم زیست کنیم چرا این جریان را از همین اکنون شروع ننمائیم که قرن ها یکی بوده ایم و زد و خورد هایی که در این کامنت ها دیده میشود یا از مامورین آتش افروزیست که به شعله نفاق میدمند و یا از کسانی که نمیدانند "کز کشیدن سخت تر گردد کمند".
در مورد جوک ها من بارها و بارها در این سایت و سایت های دیگر گفته ام که این جوک ها اکثرا ناشی از بی تربیتی ماست و گرنه حتی در آمریکائی که در نژاد پرستی گروه های سفید پوست شکی نیست اگر کسی جوکی در باره سیاه ها بگوید و یا اگر حتی آنها را Negro بخواند موج اعتراض سفید و سیاه به آسمان میرسد و اقلا حفظ ظاهر مینمایند. با این تفاصیل گمان نمیکنم ادامه گفتگوی ما بجایی برسد و از توجه شما ممنونم.
من کاملا مطمئن هستم اگر روزی در ایرلن شورشی و یا انقلابی تا مرز نابودی دولت اسلامی انجامد، این ترکها هستند که روی مردم اسلح خواهند کشید و این ترکها هستند که با از جمحوری اسلامی حمایت خواهند کرد .
اینقدر لاف نرو ! شما یکی از پزخاش گوی ترین ترکان این سایت هستید که مدام به ایران و ایرانی و پارس و فارس و تاریخ و فرهنگ و تمدن و مشاهیرش دروغ می بندید و تهمتهای راسیستی مغولی میزنید . آرشیو این سایت را میشوذ شاهد آورد و شما را افشا نمود. یقینا شما در عمرتان با حتی 2 ایرانی یا فارس تماس نداشته اید که این چنین پر از پیشداوریهای تهوع آور راسیستی نسبت به مردم یک کشور میزبان خود هستید. امثال شما را باید با روش خودتان پاسخ گفت. میان ایران و شما یک دره ای هست که بفول هوشی مین فقط با کمک افرادی مانند خلخالی و ملاحسنی پاسخ گفت.
اپوزیسیون های سرتاسری و جامعه ایرانی فارس محور شیعی, مقدسات دیگری جز خواست و رای مردم دارند همانند تمامیت ارصی, اسلام, اعتقادات و غیره. تچزیه ایران تنها راه خنثی سازی انرژیهای مخرب منفی و حرکت نه سوی پیشرفت و دموکراسیست. اگر مرکز گرایان دوراندیش باشند رفراندوم در آزربایجان تاریخی و دیگر مناطق غیر فارس برگزار می کنند و گرنه مشروعیت حکومت بر این مناطق را نخواهند داشت.
آقای Peerooz..
تنها در مقابلش ایستادگی میکنم بلکه عکس العمل شدیدی هم نشان میدهم. همانطوری که در یکی از رستوران های ایرانی در وست وود لوس آنجلس چندین سال پیش مشتریان میز بغلی که غذا میخوردند و هم جوک های ترکی میگفتند و می خندیدند بعد از مدتی من کنترل را از دست داده و چای داغ را برسر یکی از (( جوکر )) ریختم که با پا در میانی پلیس به سرانجام رسید ولی دوست دخترم بخاطر این عکس العمل از من جدا شد. و فکر میکنم کار این دختر (( عاقلانه تر )) از من بود...در هر حال بهترین ها را برایتان آرزومندم.از بدو افتتاح این سایت با ارزش, تا انجا که توانستم عفت قلم را حفظ کرده و مخالفت هر سانسوری هم هستم. ما تنها در فضای باز و آزادی می توانیم رشد بکنیم. دو بار در عرض این سال ها کامنت من سانسور شده است که اولی را بعد از درج کردن از کارکنان محترم ایران گلوبال خواهش کردم که کامنت مرا بردارند که خوشبختانه این کار را انجام دادند و دومی را هم چندین روز پیش.
کاربر گرامی.... در موقعی که در زندان های کهریزکی حتی به مردان هم تجاوز جنسی میشود , خیلی ها هنوز در افکار و در فرهنگ بیمار گونه تقلا میکنند. ما ترک ها بیش از 90 سال است که از این تحقیرها که شخصی ( احساس میکند که پزشک جانوران میشود ) راشنیده ایم. ولی من ( احساسات شخصی من است ) متاسفانه بیشتر از این را نمی توانم تحمل بکنم. شاید این یک نقطه ضعف من باشد , نمی دانم. بدان جهت است که اگر کسی مرا تنها بخاطر ( ترک ) بودن تحقیر بکند نه
"" پیشرفت اجتناب ناپذیر علم و علم اجتمائی ، دو پدیدهٔ متفاوت هستند "" از آنجائیکه هر چه ابله و ساده لوح داشتیم در خارج جامعه شناسی خوانده اند، و ما هیچ رویکرد جدیدی را پیرامون جامعه و کارکرد آن، از این اینها نخواهیم شنید یا خواند، به چند فاکتور اشاره میکنم. >> آیا ایران شهر فارسی،که در جایگاه "" paralyzed by history "" قرار گرفته بود و در صد سال گذشته با پول مفت نفت و گاز به مرحله "" weaponization of culture "" با زبان محدود فارسی رسید اینک به دوره وخامت """ Vascular dementia""" وارد شده است؟
دوستان..اگر بخاطر داشته باشیم در اوایل جنگ امریکا با عراق, خیلی از به اصطلاح (میهن پرستان دو آتشه) فریاد میزدند ((اول بغداد ..بعد تهران ))...تجربه تاریخ به ما یا میدهد که آزادی و دموکراسی که با پوتین های سربازان بیگانه وارد کشور بشود, نه آزادی خواهیم داشت و نه دموکراسی و آن استقلال لرزشی هم که هست, ازبین خواهد رفت. مشکل حکومتی ایران و جامعه استبداد زده ایرانی تنها و تهنا با خود مردمان بایستی حل شود.حل این مشکلات میتواند یا به سیستم فدرالی ختم شود و یابه چند کشور مستقل هم جوار .رفراندم و مجموع آراء ( بدون تقلبی ) برای استقلال این کشور ها هم بایستی زیر نظر ناظران بین المللی تائید شده باشد و نتیجه این آراء هم بوسیله مردم قبول و همچنین با احترام نگهداری شود.هرچند که من یک یک استقلال طلب از آزربایجان هستم, ولی اگر ملت آزربایجان رای به فدرالیسم بدهند, همیشه به راٌی انها احترام خواهم گذاشت.