بازی های تزریق کردن کاغذ باطله بجای پول و خالی کردن جیب مردم یک روزی ته خواهد کشید، رژیم سالهاست که با بازی با ارقام جیب مرم را بدون اینکه بدانند خالی می کند، دلار بالا می رود در آمد ها ثابت می ماند، مواد غذائی مسکن حمل و نقل قیمتش دوبرابر می شود، در آمده ها جزئی افزایش می یابد، این سیاستی است فرزندان حزب الهی رستاخیزی سالهاست که ادامه می دهند، و نوادگان سکولار دمکرات رستاخیزی حزب الله هم می خواهند در آینده ادامه دهند، شبیه جریان آخوندی که الاغی خریده بود بر خلاف نصایح فروشنده روز اول جوش را قطع کرد هفته دوم یونجه اش را دید هیچ اتفاقی نمی افتد و جز کاه کاه هیچ غذائی به الاغش نمی داد تا اینکه شبی با الاغ از مرثیه خوانی بر می گشت پاهای الاغ از ضعف خم شد و نقش زمین شد ، در این اثنی گرگها حمله کردند و ملا برای نجات خود الاغ را پیش کش گرگها کرد، و خودش پا بفرار گذاشت، ایران کنونی که
بدست مدیریت جامعه فارسی اداره می شود، سرنوشتی بهتر از این نمی تواند داشته باشد.
ارتجاع اسلامی، هنر را هم وادار به ابتذال نموده.
در غرب ، در کدام هنر رقص، هنرمند با نشان دادن ناف و شکم لخت اش ، فقط و مدام، سینه و باسن و شکم لخت اش را بشکل رقص عربی می جنباند ؟ !
تقلید بر باد داد خلق را .
فعلا وقت آن نیست که شما کاسه داغتر آش شوید
مناطق مسکونی تورکها از اویغور گرفته تا ساحل مدیرانه بوده وهنوز هم هست .
عنایت اله رضا می نویسد در زمان انویشروان وهرمزچهارم
ترکان دوش به دوش خزران با شاهنشاهان ساسانی می جنگیدند تاخت وتاز ازآزربایجان گذشته به موصل رسید
مگرشاهپور ذوالکتاب را ترکان واعراب ازشام ونینوا بیرون کردند
ویا درجنگ خسروپرویز با بهرام جوبین حامی بهرام ترکان بودند وحامی خسروپرویز رومیان بودند وعاقبت هم خسروپرویر فراری شد به روم پناه برد.
زبان ترکی با زبان سومری واعیلامی یکی وهم ریشه وهم واشتراک فراوان دارند سابقه 7000ساله درایران دارد.
رجوع شود به نظر حسن پیرنیا مورخ ایرانی که چنین نظری دارد: زبان سومری به زبان تورانی آلتایی
رجوع شود به نظر حسن پیرنیا مورخ ایرانی که چنین نظری دارد: زبان سومری به زبان تورانی آلتایی ویا اورالی وآلتایی نزیدک است . ز- یامپولسکی درنوشته های خود بربومی بودن ترک زبانان درآزربایجان از 14 قرن قبل از میلاد تاکید کرده او در منابع آشوری وسنگ نوشتهای اورارتویی براین موضوع تاًکید دارد
موضوع را با شعر از فردوسی به پایان می بریم
همی تاخت تامرز توران رسید /// هرآنکس که درراه تنها بدید
زبان را به ترکی به بیاراستی /// زکیخسرو از وی نشان خواستی
روزی اِز زاگرس پرسیدوم ای بی زِبون تو که هی آرومی و هی گوش دهی، راسِشو بم بگو تا ایسه (تا کنون) یه ترکی بخود دیدی؟ زاگرس بخندید و گفت: نه برارم مو هیچ تورکی به عمروم نیدمه سوای ائلیار که روزی اومد و رخصت خواست ایلش به مو بجسبونه. بهش گفتوم بهتره خودوش به لوایی و افتخارش بودن مغل بجسبونه.
اولا هم زمان شاه هم این نظام زبان عربی از اول راهنمائی عربی بصورت رسمی تدریس میشود.ثانیا از اول ابتدائی قرآن کریم تا دانشگاه تدریس میشود .ثالثا خط ایران عربی است (منها ی گ ژ پ چ ).رابعا هفتاد در صد کلمات تکلم به زبان عربی است.رهبر به زبان عربی صحبت میکند.مسولین مانند شمخانی به عربی تکلم میکنند . شبکه تلویزیونی و رادیو عربی و....کلا اعتنایی که به عربی در ایران داده شده به هیچ زبان دیگر داده نشده.
اگر نواقص یا ظلمهایی صورت گرفته از کوتاهی و عدم اتحاد و مطالبه و انسجام ماست.مثلا آب آبادان تحرکاتی صورت گرفت و در مدت کوتاهی حل شد.بچه هم گریه نکند مادرش هم بهش شیر نمی دهد.
منصف باشید و مطالبی را برای حل مشکل پیشنهاد کنید گلگی بدر نمی خورد .باید اهل عمل و اتحاد باشید.و نسخه بپیچید.
فعلا وقت مقایسه عثمانی ها با صفویان نیست. اقای محمدتقی زهتابی بر پایه ی گمانه زنی و آرزوی خود نوشته اند که تاریخ ترکان ایران تا هشت هزار سال قدمت دارد! چونکه بنظر آقای زهتابی ازعیلامیان و سومریان گرفته تا اورارتو و ماد ها وهوریان همه و همه تُرک و يا با ترك ها خويشاوند بوده اند. شما چه در منابع و ماخذ دانشگاهی اروپائی، آمریکائی و روسی نگاه کنید و چه محققین جدی و دانشگاهی ترکیه را بخوانید خواهید دید که در باره اقوام ترک زبان و کوچ آنها از آسیای مرکزی به ایران، ترکیه و شمال عراق کنونی اتفاق نظرکامل بر آن است که (1) مسکن اصلی و اولیه اقوام ترک زبان در آسیای مرکزی یعنی شمال شرق ایران تا مرز های چین و مغولستان و حتی رو به شمال یعنی سیبری بوده و (2) این اقوام که تقریبا همگی بصورت کوچنده و عمدتا از طریق گله داری زندگی میکرده اند .لینک مربوط http://www.iranglobal.info/node/49727
عمدتا از طریق گله داری زندگی میکرده اند پیوسته و بخاطر شرایط طبیعی و یا سیاسی (یعنی زدو خورد و پیروزی و مغلوبیت هر قوم در مقابل قوم دیگر) در حال حرکت و کوچ از یک منطقه به منطقه دیگر بوده اند. بخش بزرگی از آنها یعنی اوغوز ها که سلجوقیان و افشاریان شاخه های مهمی از آنها بودند از قرن دهم م. به بعد از آسیای مرکزی به طرف افغانستان و خراسان کنونی و از آنجا به تمام ایران، قفقاز، شمال عراق و ترکیه کنونی کوچ کرده و در عرض چندین صد سال بعد در این مناطق سکنی گزیده اند. در نتیجه این جابجائی قومی 500 ساله، ترکیب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تمام این کشور ها یعنی افغانستان، ایران، قفقاز و ترکیه رنگ و جهت دیگری گرفته و در عین حال زبان بخشی از افغانستان و خراسان، تقریبا تمام آذربایجان، تکه هائی از شمال عراق و بخش بزرگی از ترکیه کنونی تبدیل به ترکی شده است.
"" ژئوپلتیک ایران شهر فارسی و انزوای چاه جمکرانی "" عربستان، متحدی چون پاکستان دارد، بندر گوادر، پاکستان و عربستان را به هم نزدیک خواهد کرد، پاکستان نیاز به دولار‌های نفتی عربستان دارد، و عربستان نیاز به ارتش پاکستان برای کنترل ایران شهر فارسی، این پایان داستان برای ایران شهر فارسی نیست، بقا و گسترش بندر گوادر، در به استیصال کشاندن بندر چابهار است که اتحاد مثلث "" پاکستان، عربستان و چین "" در تمام ابعاد ژئوپلتیکی، لجستیکی، راهبردی، اقتصادی از آن سود خواهند برد. ترکیه متحدی چون آزربایجان دارد و آسیای مرکزی، قفقاز، ترکیه شرق و غرب را به هم پیوند خواهند داد. ایران شهر فارسی، پ ک ک ، حزبلاه، سپاه بدر، سپاه فاتمیون و طالبان افقانستانی را به عنوان متحد برگزیده است. و کدام ابلهی است که نداند " محور حاکمیت ملی، منافع و مصالح مردم است و آن با پ ک ک و هزبللاه تامین نمی‌‌شود "". البته حزب توده
و طیف‌های مختلف چپ / کمونیست جهان سومی طور دیگری می‌‌اندیشند و اینان در آزربایجان جنوبی، حتی اندازهٔ دایناسور‌ها نیز، جایگاهی ندارند.
ترکیبا و هیئتا بسیار به شاه مرحوم شبیه است. سوار اسب ابدأ نمی تواند بشود. یک اسب عربی سفید دارد که بیست و هشت سال دارد. عادت به آن اسب دارد، غیر از آن اسب، اسبِ دیگری هم ابدا نمی تواند سوار بشود، بسیار جبون و ترسو است، ابدا شکار نمی رود، تفنگ ابداً دست نگرفته است تا به انداختن چه رسد. با این همه صفات حسنه حالا کار دولت را از دست وزرا گرفته، خودش و زنها و غیره مداخله می کنند. هر ساعت مردم را از مناصب عزل و نصب میکند، هیچکس اطمینان به بقای خودش ندارد. حالت این است...
صدراعظم به میرزا سروش شاعر مرحوم اندکی شبیه است، اما به طبق كش و خمیرگیر بیشتر شباهت دارد، ضاحک بلا تعجب است، متصل می خندد، سلطان با آن همه اخم و تخم گاهی که می خندد خنده غریبی میکند. تماشا دارد. صداهای عجیب در می آورد.
يوسف افندی پسر سلطان آنقدر بی معنی و بی قابلیت و ابله و خر است که نمی توان نوشت. بدگل، بدصفت، احمق، و حال آنکه سلطان چقدر اعتقاد به او دارد و می خواهد او را ولیعهد بکند، ...
منبع؛ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان، به کوشش: فاطمه قاضیها، تهران
روایتِ طنز ناصرالدین شاه قاجار از سلطان وقت عثمانی
۲٫۵۵۰ کلیک ۷۸٫۷۱۱ نمایش بالابلاگ
در روز ۲۸جمادی الثانی ۱۲۹۰ قمری (۱۲۵۲ خورشیدی) ناصرالدین شاه قاجار با سلطان عبد العزيز (از ۱۸۶۱ الی ۱۸۷۶ میلادی سلطانِ عثمانی بود) ـ در استانبول دیدار کرده و ایشان می نگارند که:
...، سلطان آمد، رفتیم پایین. ما و سلطان سوار اسب شده از در باغ بالای عمارت بیگلربیگی سوار کالسکه شدیم. ما و سلطان، صدراعظمين در کالسکه نشستیم، روی باز، چتر هم نداشتیم، آفتاب بسیار تند زننده هم از پیش رو بود. راندیم برای باغ والده سلطان که ناهار را آنجا بخوریم..
سلطان شخصی است فربه، چاق، شکم گنده، گردو قندلی، سودایی مزاج، دیوانه. به هوای گرم به هیچوجه طاقت ندارد. همیشه باید سر برهنه بنشیند، موی سرش را همیشه قیچی می کند. مثل آدمهای کچل، بی مو، برای این است که سرش گرم نشود، موی سرش سفید است، ریشش در گونه ها کم است
. سبيلها کم است اما سیاه، قد کوتاه، پشت گردن پر گوشت چین چین، دندانها زرد و خراب، دستهای خوب دارد، گوشتی، پر پشم، نجیب، انگشتها و ناخنهای خوب پاکیزه دارد. دور کمر و شکمش خیلی گنده است، کمتر از نجار باشی تهران نیست. بینی دراز زینی، چشمان شهلایی باحال.
اما یک سرخی و جنونی در سفیدی و سیاهی چشم هست، ابرو کم است، اما گوشت ابرو زیاد است. پاها کوتاه. دانه های سودا و حرارت از گردن و رو بیرون زده است. رنگ گندمگون مایل به زردی، بد کلاه، بدرخت، بدترکیب، بدریخت، بجز زبان خودش که ترکی عثمانلو باشد، هیچ زبان دیگر نمی داند.
گره ابرو همیشه حاضر، ابدأ از علوم دیگر مثل جغرافیا و هندسه و غیره به هیچ وجه بهره ندارد. بطوریکه نمیداند و نمی فهمد شهر ارزنة الروم که مال خودش است در چه نقطه و در کجا واقع است. در مشرق است، مغرب است و همچنین از یک ده دو فرسنگی خودش خبر ندارد. زن زیادی دارد اما (...) است، به زن میلی ندارد... در کوچه هم که میرفتیم از زن و مرد احدی تعظیم یا سلام به هیچ وجه نمی کردند. به سلطان مات مات نگاه می کردند.
جناب ایلیار
بهترنیست شما از ادبیات شیخ شاهی رایج استفاده نکنید.
آیا برای شما به عنوان نویسنده عملکرد ونتیجه پادشاه تورک صفوی وپادشاه تورک عثمانی امروزه قابل لمس نیست ؟
آیا پادشاه تورک صفوی امروز زنده بود وضع تاسف بار تورک ها را درایران می دید ومقایسه می کرد با تورکها آن سوی اراز وتورکیه به نظرشما اجازه می داد ما تف کنیم به صورتش ویا خود تف سربالا می کردند.
امروزه درتورکیه پادشاهان تورک عثمانی در نزد جوانان تورکیه دارای احترام هستند آیا پادشاهان صفوی نیزچنین احترامی درنزد جوانان آزربایحان برخوردارهستند؟
بس جواب سوال شما ازاینکه 20سال تبریز دراشغال عثمانی بوده جوانان آزربایحان دادند.
درمقایسه میراث دوپادشاه صفوی وعثمانی می شود نتیجه گرفت پادشاهان عثمانی آینده نگربودند واین فلاکت آزربایجان را آن روزمی دیدند ولی پادشاهان صفوی فاقد دوراندیشی بودند .
شماخود برتر بینی را لحظه ای از پان ایرانیست ها ربودید با اینکه درایران حق چاپ ونوشتن وخواندن به تورکی را قدغن است ولی شما خود را ازدانشگاههای ترکیه و آزربایحان برتر می دانید !
فکر کنم به خاطر شما است که گفته می شود هنر نزد ایران است وبس
درنوشته وسایت های شیخ شاهی پان ایرانیست ها کوروش هخامنشی تنها کاری که نکرده این مادرش را برای معالجه نزد دکتر حدال عادل نبرده است .
حال با این همه امکانات لشگری وکشوری که دراختیار پان ایرانیست است از دیگران چه انتظاری دارید باید ازابزار پان ایرانیست عین خودش استفاده کرد.
ببینید کلمه تورکی "خوروز" تبدیل به خوروس ومصادره می شود ویا معادل کلمه قیچی را برشکار به کارمی بردند برای شما چندش آورنیست ولی حداقل نوشته تورکی فعالین مدنی که بابت چاپ هراثری به زندان می آفتند وهیچگونه حمایت مالی ندارند چندش آوراست ! .
جناب ابلیار خسته نباشید
من هم به زبان سومری مطالبی خوانده ام که هر کجا فرصتی پیش میاید ترکها سعی در تاریخ سازی به نفع خود دارند خب بنده خداها در تاریخ هزار ساله نشده اند مجبورند تا حکومت اسلامی مشغول غارت است این ها هم درکنار فرصت طلبی های منطقه ای خود را به زور به تمدن های باستانی بچسبانند. اگر باز هم احتیاج بود ما تمدن قرض میدهیم. کی به کی هست اینترنت مفت بنوسید شاید باستانی شدید.
جناب قهرمانلو چون ایران فرصت ندارد که چهل سال هم ملی گرا ها و مجاهدین و کمو نیست ها را تجربه کند. شاه هر چه کرد وطنپرست بود و برای ایران کرد ما وقت نداریم هر ننه قمر بخواهد با هزینه ملت ایران حرف خود را ثابت کند . مقاله و تهمت و کامنت هر کس مینویسد بزودی تکلیف روشن میشود.
آ الیار عزیز زنده باشید که در باره تاریخ تورکها و آرشیو ماری مطلبی نوشته اید. من هم در این باره بزبان آلمانی مطالعه میکنم. اگر خواستید من لینکهائی بزبان آلمانی در این باره پست میکنم. تنها از توروک ها در این یافته های آرشیو نوشته نشده است بلکه از سایر ملتها که هم فرهنگی و قرابت نزدیک با توروکها داشته اند از جمله سوبارها, للوبیها, قوتیها ....که میشود گفت ساکنین قدیمی منطقه زاگرس و پلاتو دریاچه اورمی و کلا شرق و شمال مزوپوتن اینها بوده اند در دوره ایکه فارسها هنوز به فلات ایران قدم نگذاشته بوده اند
سالام _ اول ازهمه بایدبازهم ازآقای توکلی تشکورمیکنم.که این امکان بزرگترازذهنیت ماایرانی ها راایجادکرده است.
دوستان،کاربران عزیز،،میخواهم درموردچندمطلب که آکثردوستان برآنهاواقفند،نکاتی رامطرح کنم.
هرچندگاهی تعدادی کاربرجدیدوارداین سایت میشوند،برای آنها گفتگوهااکثراتازگی دارد،این یک امرطبیعیاست،که نظرات مختلفی دهند،حتی توهین واهانت نیزازآنهاقابل بخشش میباشد.
ولی افرادی که چندین سال است ،دراین سایت بوده ،ازآنهاهیچ عذروبهانه ایی قابل بخشش نیست.
اینها دوست دارند،باسئوالات بی موردویابانیت مغلطه سعی میکنند،نگذارند،گفتگوهاراهکاری برای برون رفت ازبحران سیاسی پیداشود.
آنهاسخت دراشتباه هستند،آنهاسعی دارند،مثل مرغ روی یک پاایستاده ودرهرموردی نطریک بام ودوهواراپیش مببرند.
عزیزان جفرافیای کنونی ایران جدایی از کره زمین نیست،حکومت ایران نیزدریک نظرعلمی وعقلانی
نمی تواند،خارج ازقاعده وقانون دنیا
زندگی کند.
دراین جغرافیاهیچ کسی بردیگری ارجعیت نداشته وازلحاظ حقوق شهروندی ومدنی برابرند.
هیچ کسی نمیتواند، وبگویندبگوید،حق مانسبت به دیگری بشتراست.
یکی درخرمشهریکی درزابل،یکی یکی درمرند،یکی دربانه،یادرانزلی بدنیاآمده است.
همه این هابسرزمین وزادگاه خود،بخاک خود،به شهروروستای خودیک اندازه وابستگی داشته ازکسانیکه جاسوس وخاین است ،آنهاحسابشان جداست.
وآنهانطراتشان بیشترنظرات کشورهای استعماری است،که کارشان مغلطه کاری ونادانی است.
ونبایدوارداین معقولات شوند.
وقتی فردی میبند،منطقه زندگی آنهاچپاول میشود،
ملک وزادگاهش رانابودمیکنند،چکاربایدبکند؟وقتی خیانت های حاکمان برایش آشکارشود، چیکاربایدبکند؟
ملت هارانمی توان بهم قفل وزنجیرکرد،ویاآنهابخواست تعدادی زنجیرشوند.
دوستان،برادران این چه منطقی است که باایران ایران گفتن میخواهید،همه مثل غول های بی مغزوبی فکرعمل کنند؟
یکی باتحریف یکی باتخریب،یکی باتوهین،یکی بابیان تفکرغلط انداز،یکی باشجره نامه نویسی،برای دیگران ،یکی بامتهم کردن سعی درخاموش کردن دیگران بوده ومیخواهندنظرات خودراغالب کنند.
دوستی بنام راه درست،فرموده تحریف تاریخ می کنید.
کی تحریف تاریخ میکند؟کسانیکه ازهمه چیزمحرومند؟آیا این شدنی است؟
کشوری که ازخودش تاقرن نهم ودهم ،تاریخ نویس نداشته است،تمام تاریخ اش رامیسیونرهای غربی نوشته ومدتی نیزعرب هانوشته اند،ودرجغرافیای کنونی کل حاکمان سلسله های تورک بوده ،
این جعلیات درصدسال اخیرکه همه چیزدردست نژادحاکم بوده ،چطوراین ملت دست وزبان وچشم بسته تحریف تاریخ کرده است؟
درپس انقلاب صنعتی غربیان استعماری باکمک میسیونرهابرایش تاریخ وهویت نوشته وساخته ،کی تحریف وجعل تاریخ میتواندبکند؟
کی دراین مدت تمام تاریخ رابدم هخامنشیان وساسانیان مجهول بسته است؟
کی حتی سکه وکوزه های شکسته دویست سال پیش تورک وعرب وسلوکی راباکمک دلارهای نفتی وزندان واسلحه غربی برای خودمصادره کرده است؟
کی درصدسال اخیرازملل تورک وعرب ولروبلوچ وغیرباآسیمله کردن ملل برای خودش نسل سازی میکند؟
کی باکمک دلارهای نفتی وباکمک انگلیس وغرب واسراییل وروس وچین وآمریکاوبااسلحه وزندان ملل
رابازورآسیمله میکند؟وبه دیگران زورمیگوید؟
آقای بی نام ،درموردهمبستگی وهمزیستی سخن گفته است.این بسیارعالی است،
باچه منشورواصول وقاعده وقانون؟به فرمایش شمابایدعمل کرد؟
آیابازبان فارسی که زبان غالب یافته استعماری است،و67 درصدش عربی و20 درصدش تورکی و5_10 درصدش غربی است،که من شخصن آنراجوابگوی علم امروزی نمیدانم ،نه زبان منطقه ایی است ونه زبان غالب ایران ،آیا بازهم باید بادیدن دورنمای آینده باید عقب ماندگی راناظرباشیم؟
آیابااین زبان به همبستگی وهمزیستی میتوان رسید؟
وقتی میگوییم بیش از50 درصدمردم ایران تورک هستند،که زبان آنهاموردتاییدسازمان یونسکونیزاست،بایدزبان ملی باشد،چراآشفته میشوید؟
اصلابیایید،زبان انگلیسی که زبان علمی روز،جهانی است،راملی وزبان هرملت رادرکنارآن زبان پیشنهاد تدریس دهیم،تاهم علم راواردایران کرده وهم بطورعادلانه با ملل درون ایران برخوردکنیم.آیااین حرف بی ربط است؟
یکی ازدوستان درموردستارخان ودیگربزرگان آذربایجان صحبت کرده است.آیاواگرآنهابرای آزربایجان وبرای خاک خودقیام میکردند،آیا بازهم مردم آزربایجان زیرذلالت فرهنگی زندگی میکردند؟وبافارس وروس وارمنی مشکل داشتند؟
آقای ورزین درموردآمریکادرست میفرمایند،این کشورهانیروهای ترورست رادرمنطقه پرورش ودچار کشورهای منطقه میکنند،نمونه اش ،سوریه،عراق،افغانستان،تورکیه میباشد،
ولی اگراین کشورهاهمین کاررابکنند،میشوندتروریست پرور.
جناب ائلیارمثل همیشه با شلوغ کردن و نوشته های طولانی مثل آخوندها که هر چه به ذهن میر سد بالا منبر میگویند سعی در اثبات جعلیات مانندمحمدتقی زهتابی دارد. توروک کوم چه ربطی به ترکها دارد.شما و خانم ترابی در آلمان میخواهید به زور تاریخ را عوض کنید . آخوند ها هم در چشم مردم نگاه کرده دروغ میگویند و تاریخ را وارونه میکنند. با چند جمله انگلیسی انگار که شما اسناد تاریخی در اختیار دارید.
آقای ایرج قهرمانلو...خیلی ممنون از این مقاله با ارزش...سالی که من از کنکور مردود شدم 530000 ( پانصد و سی هزار ) نفر در کنکور سراسری شرکت کرده بودند .تنها گنجایش دانشگاه ها, انیستیتو تکنولوژی ها, مدارس عالی پرستاران و معلمان و سایر مراکز تحصیلا عالی کشور جمعآ در حدود 32000 واحد بود . این در زمانی بود که تعداد مساجد در آن زمان بین 45000 تا 50000 تا بود و هر دانشگاه هم یک مسجد داشت. بدین جهت است که « حزب الله » تفاله و پس مانده های « حزب رستاخیز» است. تاریخ نشان میدهد که حکومت های ( تک حزبی ) همچون حزب کمونیستی , حزب رستاخیزی, حزب اللهی , و .....همیشه به فروپاشی می انجامد. در عصر روشنگری در اروپا اکثر مراکز دینی به « دانشگاه ها و مراکز علمی » تبدیل شد مثل دانشگاه سوربن پاریس , ولی در ایران و در دوره ورود به ( تمدن بزرگ ) , مرکز علمی و دانشگاه ها تبدیل (( به حوزه های دینی )) گشت تا به این
حد که مردم عکس یک آخوند مرتجع را در کره ماه جستجو میکرد. اولین شخصی که به ( فرضیّه نسبی و انفجار بزرگ ) قبل از انیشتن پی برد , یک کشیش بلژیکی ( ژرژ لومتر ) بود. در صورتی که خیلی از آخوندها در قرن بیست و یک , هنوز باور دارند که علی خامنه ای در هنگام تولد ( یا علی ... یا علی ) داد میزد....
ادامه:وارد شدن اتصالی زبانها به منطقه دو دوره مهم را شامل است:
- دوره ی اول« سومر و عیلام و ماننا و اورارتو و ... اقوام زیاد نزدیک به آنها»را در بر میگیرد.
- دوره ی دوم از زمان سلجوق ها آغاز میشود.که راه خویشاوندان زبانی قدیمی و دوره اول را ادامه میدهند.
پر واضح است که در این منطقه اتصالی زبانها با غیر اتصالی زبانها( مخصوصاً سامی ها و پارسها)بعلت همسایگی وحتی زندگی در میان همدیگر،از زاویه جسمی و فرهنگی آمیخته اند.
روایت شوونیستی تاریخ با حذف دوره ی نخست،تنها سلجوق ها را مطرح میکند.
حکومت 900 ساله ی ترکها در ایران-دوره دوم-برپایه حکومت چند هزار ساله ی اقوام دوره ی اول-که هر دو دوره کم و بیش، خویشاوندی زبانی با همدیگر داشتند- ممکن شده است.
سلجوق ها مسیر هزاران ساله ی کوبیده شده توسط اقوام خویشاوند دوره اول را طی کرده و ساکن شدند.
این کار- یعنی طی مسیر کوبیده شده و در آمیختن یا در کنار هم زیستن با خویشان دور و نزدیک یا اقوام مسالمت جو- در دوران های دور گذشته تنها راه ادامه ی حیات و امید و اقدام به بهزیستی بود. هر چند که نیرومندان گاهاً عمدتاً راه کشتار هم برمیگزیدند. اما بودن «نزدیک زبانان و فرهنگان» یا به نوعی «ریشه»در جایی دیدن، امید حرکت میداد و تکیه گاهی بود برای همزیستی. سلجوق ها از این « امید و ریشه» بهره گرفتند. منطقه پیش از سلجوق، طی هزاره ها پراز اتصالی زبانهای کم و بیش خویشاوند بود.
سنگ نوشته های تاریخی اورارتوها در آذربایجان و نقشها و نوشته های آنو بانی شاه لولوبی و مدارک باستان شناسی بسیار دیگر در مناطق مختلف موجوداند.
-ترکیست ها در باکو و آنکارا، برای نام « ترک» معانی مختلف و « من درآوره»ی زیادی ساخته اند که اینجا ارزش نقل ندارند.
نام «ترک» هیچ معنی عجیب و غریبی ندارد، نه مثبت و نه منفی. کلمه ی ساده ای ست که با توضیحات قبلی میتوان آنرا چنین خلاصه کرد:
معنی تحت اللفظی:
ترک : تکثیر یافته
معنی مرادی:
ترک: اولاد، طایفه
معنی اجتماعی:
ترک: اسمی ست برای یک یا چند « جمع اجتماعی ictimai topluluq » ، که کم و بیش و تا حدی، از زاویه فرهنگی( مثلا زبان و آداب و رسوم و...) شبیه بهم یا متجانس اند. و فرد kimsə منتسب به آن اجتماع topluluq یا yığıncaq .
این معنی هیچ ربطی به « جسم» آدمها ندارد ، که همه با یکدیگر، جسماً کم و بیش آمیخته اند.
عبارت « ترک اصیل» یک ایده و سخن راسیستی ست. و همین طور است استعمال نام « ترک» با معنی و منظوری که در ایده لوژی ترکیسم از آن مستفاد میشود. و عمیقاً دارای بار « نژاد باوری»ست.
چرا که نگاه خود را متوجه « خون و ژن و تبار جسمی » آدمها کرده و «ترک اصیل » میجوید، مثل هیتلر. در فرهنگ نیز « همه ی شاخه های زبانی و فرهنگی خلقها و ملتهای خویشاوند ترکی زبان » را در « عثمانیزم و ترکی ترکیه» ذوب میکند.
یعنی همت گمارده به « ذوب کردن فرهنگهای خویشاوند» در ترکی ترکیه، و « جوستن و ساختن ترک اصیل» در کوره ترک ترکیه!
« ترک ترکیه و ترکی ترکیه » آن دو کوره ای ست که ترکیستها برای حاکمیت نئو عثمانیزم در ایده لوژی نئو ترکیسم روشن کرده اند. با شعار « من ترکم . همه ترکیم ». با این معنا و منظور که: « من ترکیست ام . همه ترکیست ایم».
تعلق به شاخه ای از زبان و فرهنگ ترکی، هیچ ربطی به « ترک ترکیه و ایده لوژی ترکیسم ندارد.»
نه زبان ترکی واحدی و جود دارد و نه فرهنگ ترکی واحدی. و نه ترک اصیل و واحد. واحد کردن گوناگونیها کوره سازی ست. و آدم سوزی. و جنایت علیه بشریت.
ما که خود قربانی « واحد سازی » و « حذف تکثر» از سوی غیریم، معنی این کار را باید خوب فهمیده باشیم که چه جهنمی ست. گیرم که این بار هم برنامه دارند از سوی یکی از خویشان زبانی-فرهنگی مان( ترکیه) این بلا را بر سرما بیاورند. که نمی توانند.
نه نژادی وجود دارد و نه چیزی به نام « نژاد ترک». همه انسانها در روی زمین کم و بیش با هم آمیخته اند. حتی انسان ماقبل نئاندرتالها( غار تمتمه- نازلو ، در اورمیه)* نیز در جسم ما حضور دارد.
-----
* منبع: درتاریکی هزاره ها- ا. اسکندری - ص 12 . انسان دوران مقدم سنگ کهن - 70 هزار سال ق.م.
"" مهمترین پیام انتخابات ۲۴ ژوئن ترکیه >> محور حاکمیت ملی، منافع و مصالح مردم است "" مهمترین "" پیامد این انتخابات >> نزدیکی بیشتر ترکیه و جمهوری آزربایجان "" خواهد بود. ژئوپلتیک ، لجستیک با محوریت تمرکز بر " قلب سرزمین " آسیای مرکزی به عنوان پیوند دهندهٔ شیفت‌های جدید قطب‌های قدرت، موقعیت دو کشور ترکیه و آزربایجان را، چنان در سکوی ژئوپلتیک دنیا ارتقا خواهند داد که در طول تاریخ، نمونه‌ای برای آن نمیتوان یافت. در یک دهه گذشته، "" اقتصاد توسعه گرا "" ، جامعه شناسی را به کنج بازنشستگی حول داده است، این اقتصاد با رویکردی توسعه گرا، بزودی در مرکز ثقل ژئوپلتیک دنیا، دریای سیاه و آسیای مرکزی، با نزدیکی بیشتر ترکیه و آذربایجان، تسریع و تشدید خواهد شد. بدون شک پ ک ک ، پژاک ، رژاوا و حامیان آنان، بزرگترین بازندگان دنیای جدید هستند.
به دلیل گرمای 50-40 درجه خاورمیانه ، قوم ترک در طول 9 هزار سال گذشته فقط در آسیای شرقی یعنی در ترکستان مغولستان اویغورستان سیبریه و غرب چین زندگی می نموده ، چون در آسیای صفیر و قفقاز و ایران و خاورمیان و سایر بلاد شرق الوسط ، دچار یرقان و خونریزی دماغ میشده و توانایی ژنتیک همسازی با طبیعت و محیط این مناطق را نداشته و نخواهد داشت و تا چند سال دیگر منقرض خواهد شد. حتی قهرمان ملی ترکها یعنی چنگیزهان فاثد قبر و مزار و آرامگاه است چون حین حمله به بین النهرین دچار پشه زدگی مالاریا شد و برای ممانعت از اشاغه این بیماری جسد او را آتش زدند تا اطرافیانش دچار گرمازدگی و این بیماری نشوند.
دزذی فرهنگی و تاریخ سازی جعلی پان ترک در رسانه های مجازی، اکنون بعد از سقوط شوروی، کاری بس ناپسند و فریب کارانه است که حتی مرغهای سومر و کلده و ماد و بابل را به خنده خواهد انداخت.و خواننده را بیاد داعش و حزب الله
در معنی نام « Türk»:
---
تاریخچه ی نام طایفه و قوم ترک:
1- نخستین و قدیمی ترین منبع، سند، نوشته ای ست از شهر ماریMari - سوریه امروز. زمان حمورابی شاه « سومر-اکد»
«گل- نوشته» از طایفه یا ایل و قوم « تورو ککو Turukkum , Turukku» نام برده است. این قوم با قوم هوری(خوری)
HU-ur-ri , Hari, Khurrites, Hourri, Churri, Hurri oder Hurriter
پیوند طایفه ای خیلی نزدیک داشتند.
شهر ماری باستانی توسط حکومت « سومر-اکد» بنا شده است.
در گل-نوشته ی شهرماری( زبان اکدی) :کلمه ترک به شکل Turukkum آمده: و به این اشکال هم ذکر میکنند: Turukkaeans , Turukku
37. The year in which, with the help of the god Marduk, he overcame the armies from Turukkum, Kakmum, and the land of Subartu
5. The year in which, at the behest of Anum and Enlil, he destroyed the walls round Mari and Malgia
بندهای بالا از سند شهر ماریMari نقل شده است:
منبع جملات و کلمات:
http://www.aina.org/books/poaa/poaa.htm#c9
2-« طايفة ترک بايد همان باشد که هرودوت در تأليفات خود تارژتااوس/ترگيتاوس ذکر کرده و در تورات توقارمه/توغارمه آمده است.(ج ١ص ٣.(توگرماه / توجرمه نوادة يافث بن نوح بوده است و«بيت توجرمه اسم شهر يا بلادي مي باشد که اهل آنجا با صور تجارت اسب و استر داشتند» و ظاهرا بلاد توجرمه در طرف شمال شرقي آسياي صغير بوده است (سفر تکوين ١٠:٣ کتاب حزقيال نبي٢٧:١٤ ٣٨ :٥ـ٦ هاکس ذيل«توجرمه»)- مقاله ترک- ترکها اثر رحیم رییس نیا.
3- « کلمة ترک بارها به عنوان نام جمعي از مردمان به کار رفته:سنگنبشته هاي اورخون است که شامل چند سنگ قبر از جمله سنگ قبر کول تگين (١١٣ /٧٣١ (و بيلگه قاغان / خاقان (١١٦/٧٣٤ )بوده است.» رییس نیا منبع قبلی.
4- « به نوشته او (ز- یامپولسکی) آنها را( تورکان را) در منابع آشوری توروک نامیده اند.در سنگ نوشته های میخی اورارتویی هم سخن از ایالتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی،در اوایل هزاره اول ق.م در انها زندگی کرده اند.همین مولف براساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 ق.م با ایرکی ها رانده است.وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از تورک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان تورکان هستند.»
به نقل از آذربایجان در سیر تاریخ ایران ،رحیم رئیس نیا،جلد2ص 876
5-معنی لغوی نام ترک:
«ترک» به معنای«تؤروکtörük یا törüh یا تؤ روخtörüx تؤره مه törəmə» یا törümə است:اینجا معنای پیدایش، زاده شده،تکثیر یافتن، نسل، اولاد دارد. با کلمات تؤره مک، تؤره نجک، تؤره نمک، تؤره نیش،تؤروک törükنیز هم خانواده است. اسم «ترک» شکلی از همان کلمه تؤروک törük یا تؤرومه می باشد.
به معنای امروزی همان «بالا ، بالاسی» و «اولاد»و«نسل» است.«توجرمه» در واقع شکل تغییر یافته و سامی شده ی « تؤره مه» می باشد.
اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند.
کلمهtörük به اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.
در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.
6- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است. اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.
سومر،«خوری-تورک کوم-اورار تو ...»،« لولوبی-قوتی- توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند-و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی. شخصاً هم این
موضوع را تحقیق کرده ام.
اقوام مذکور بعدها در دولت ماننا متحد میشوند.(احتمال میدهند زبان دولتی اش عیلامی بوده) و قسمتی هم در دولت اورارتو. دولت ماننا هم بعد ها به دولت ماد تبدیل میشود.با اتحاد قبایل دیگر .
قوم قوتی حدود 90 سال بر بابل حکومت میکند که بعد بیرونشان میکنند.این نمونه ایست از قدرت این اقوام.
کاوشهای باستانشناسی تاکنونی نشان داده طبقه ی زیرین گوی تپه اورمیه-مربوط به 4 هزارسال ق.م- منطقه ای مسکونی بوده است(منبع پیش .رئیس نیا ص.142 جلد اول ).
قوم پارس در ده طایفه اوایل هزاره اول ق.م.درقلمرو عیلام و با موافقت آنها ساکن میشوند.
حرفهای«چووالی» و عوامانه بهاری«بیر تلیس داری یوکو دور تویوقلارا» -گونی ارزنی ست برای مرغها (عوام).
دیده شده کسانی که دیر زیسته و حوادث زیادی تجربه کرده اند، « ائلجه بیلن» میشوند، اما جناب بهاری کهن سال- منهای عکس آن مانیکن جوان و خوشگل بیچاره،که از او دزدیده بود- با تأسف فراوان، به زحمت « یئلجه بیلن» شده است. چنین است که گفته میشود، این جور آدمها زمانی میرسد که « آفتافایا، لاف-لافا دییرلر». و « چووالین آغزین آچار لار»...
بهاری در «قازان» خود « هزار و یک موضوع» را سربریده« قاینادیب دیر»، و برای شکم خالی عوام«گئن-بول آش پیشیریب دیر».
آش شله قلم کار، که امروزه خیلی مد است.
آدمی که هنوز معنی واژه ی « ترک Türk» را نتوانسته دریابد، آمده « از "ترک" ایده لوژی عثمانی و نژاد گرایی و خون و ژن پرستی» بافته و تحویل دیگران میدهد. و از چالدران و « خطایی ، شاه و شاعر آذربایجان» هم خجالت نمی کشد.
سواد سیاسی-تاریخی او تا این حد است که « انقلاب مشروطیت» را ساخته انگلیس می بیند. و در آرزوی چسباندن آذربایجان به آنکارای پاشاها و افندی ها می سوزد. که آذربایجان محو شود. آدمی که عقل و سوادش اش بیش از تبدیل « ذ» به « ز» و محو آذربایجان- با تز « نئو عثمانیزم داود اوغلو»- قد نمی دهد .
هر زمان گوسفندانی هستند که به دنبال سلاخ خود روان شوند. و فکر کنند که به چراگاه و « کؤوشن» میروند. اما نه همه.بهاری خیال میکند «همه» گوسفندند و او چوپان شان.
از « ارمنستان بزرگ» و « آسورستان» حرف میزند، « و ارتش عثمانی». این ها را « امپراتوری عثمانی در حال متلاشی شدن» به آذربایجان و غرب آذربایجان « هدیه» کرد. که « دعوای خانگی» خود را روی سرما خراب کردند و «دهها هزار» آذربایجانی بیگناه نابود شدند. تبریز در تاریخ خود حدود بیست سال در اشغال عثمانی ها بود. بیش از یک میلیون « آذربایجانی با خاک و مال خود در ارضروم و مناطق آذری نشین دیگر» نسل به نسل است که هنوز در اشغال و استعمار « افندی ها» گرفتاراند.
اگر راست میگویند، همه « ترک هستیم»، حساب -حساب، کاکا برادر. چرا تبریز را 20 سال اشغال کردند؟ چرا سرزمین های آذربایجان را که در تاریخ اشغال و تصرف کردند به آذربایجان بر نمی گردانند؟ چرا خسارات این گند کاریهای خود را نمی پردازند؟ و میکوشند توسط افرادی مثل بهاری این آذربایجان باقی مانده را هم محو کنند. با نام و زبان و فرهنگ اش؟ آدم باید خیلی « یئلجه بیلن» و خوخول باشد که اینها را نبیند. تغییر در املاء نام تاریخی« آذربایجان»، بدون انتخاب خود مردم آذربایجان، توهین به ملت آذربایجان است.
حرفهای این آدم آنقدر تهی از خرد و دانش است که ارزش توجه ندارد.
جناب محمد آزادگر
چند سوال مهم برای خواندگان در رابطه با ماهیت پیشمرگهای کورد مطرح می کنم که درنزد تورک ها نیز مطرح است بخصوص آزربایجان غربی تا کمکی کرده باشم برای افشا بهتر سیستم شیخ شاهی .
1- اگر کوردها با جمهوری اسلامی جنگ مسلحانه دارند چرا فقط عملیات نظامی کوردها درآزربایحان غربی است ؟
یعنی جمهوری اسلامی درکردستان وکرمانشاه حق وحقوق کوردها را کاملا رعایت می کند ؟
2-چرا درعملیات کوردها فقط سربازان تورک کشته می شوند و درگذشته هم قاسملوفقط 10000نفر سرباز تورک را سربریدند ؟
3-چرا ازمناطق دیگرایران سربازبه مرزایران وعراق به آزربایجان فرستاده نمی شودفقط سربازان تورک درمقابل پکک هستند؟
4- آیا توافق پنهانی بین کورد وفارس وجود دارد؟
برای نمونه دردوره خاتمی و احمدی نژاد (عطا ءالله مهاجرانی واسفندیار رحیم مشایحی) ازنهادها کورد حمایت می کردند حتی رحیم مشایحی به مدت ۲۰ سال،
مدیر مسئول ماهنامه «سروه بود که به زبان کوردی چاپ می شد
درخالی که تورکها نصف جمیعت ایران تشکیل می دهند و متاسفانه برای نصف جمیعت ایران اجازه چاپ کتاب و روزنامه و مجله نمی دهند وتورکها درایران حق دفاع ازخود را ندارند
آقای آزادگر ازگذشته چپ یادی کردید اکنون از چپ تورک کمتر کسی را پیدا می کنید که از گذشته ننگین خود بخوبی یادکند .
امثال موسوی تبریزی و... نام بردید اینها نوکر سیستم شیخ شاهی می باشند اگر روزی ازخدماتشان کوتاهی کنند کنارگذاشته می شوند دوستان بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی درخدمت همین سیستم هستند واین موضوع را شما نمی توانید به دانید ؟
اگر شما بررسی کنید خواهید دید تاکنون امثال موسوی تبریزی و.... بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی مستقیما هیچ اعتراضی به ظلم وستم مردم تورک نکردند .
برای من فرقی نمی کندخلخالی ویا بهزادکریمی هر دو در جبهه حداقل غیر آزربایحان هستند.
آقای آزادگر برای شما مثالی بزنم .
درچندسال گذشته 2 زلزله درشمال غربی رخ داد یکی در ورزقان ودیگر کرمانشاه
درزلزله ورزقان مرحوم حسن دمیرچی هنرمند گرامی با جمع آوری کمک های مردمی به یاری زلزله زدگان شتافت ولی دستگیرکردند 6 ماه بعد از زلزله آزادکردند.
ولی درزلزله کرمانشاه علی دایی ورزشکار گرامی با جمع آوری کمک های مردمی به یاری زلزله زدگان شتاقتند وهنوزهم پیگیر ساخت خانه های روستایی هستند و مورد حمایت همگان نیز هستند.
هر دوهم درتورک بودند مشترک هستند ولی راه های که انتخاب کردند باهم فرق دارند یکی خدمت به تورک ودیگری به غیرتورک هر هدف غیر آزربایجان مورد حمایت فارس وچپ وراست است
اطمینان داشته باشید اگر دوستان چپ شما بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی درخدمت غیر آزربایجان هستند که نزد شما هم هستند .
هر راهی به آزربایحان ختم شود محکوم به نابودی است .
سیستم شیخ شاهی ازآزربایجانی خدمت بی مزد می خواهد.
خانم مسیح علینژاد عزیز، فعالیت شما بر علیه قلدری مردان و رژیم بی نظیر است، فقط مواظب باشید که عده ائی فرصت طلب، شهرت شما را بعنوان مدل شو برای بنمایش گذاشتن جراحی زیبائی دماغ و لب قرار ندهند و در ضمن با تکرار کلماتی مثل مسیح جان من الان دارم، از شما بتی نسازند، که البته در وحله اول برای شما خطرناک است چون فواره گر بلند شود سرنگون شود، لطفا در مقابل ولایت فقیه سازی ایستادگی کنید، و در ضمن از زبان مادری خود و در دفاع از زبان مادری دیگر ملیتها و زندانیان اخیر آزربایجان دفاع کنید، و بزبان مازی به ملت خود پیام بفرستید که خیلی موثر است،
آگاه بودن به موضوع و برنامه گروه برای اعضا و طرفداران یک گروه سیاسی اصل مسلم و مهمیست. من بارها از طرفداران بعضی گروه های معروف که خیلی هم سرسخت هستند سوال کرده ام شما هدف و برنامه تان چیست. هیچ کدام نتوانستند جواب گویایی بدهند. من نمیدانم اینها برای چه عضو یا طرفدار میشوند وقتی نمیدانند برنامه گروهشان چیست. برای همین است که این گروه ها یکی یکی تکه تکه میشوند و هرکدام گروه جدیدی میشوند تا میشوند گروه یک نفره و در واقع از بین میروند. چونکه از اول نمیدانستند بر سر چی باهم گروه تشکیل داده اند.
آقای رفیق محمد آزادگر در شرایط بحرانی امروز خاورمیانه، بعد از سالها سکوت با مقاله ائی به مراتب طولانی که من از خواندنش ترمزم برید، و یک آن فکر کردم کتاب کائوتسکی مرتد لنین را دوباره دارم می خوانم، که نتیجه اش روسیه کنونی و کره شمالی کنونی می باشد، که متاسفانه شما در بیت اول آن گیر کردید در شرایطی که فوج فوج آزربایجانی، از عباس لسانی قهرمان گرفته تا دیگر مبارزین ملی آزربایجان رهسپار زندان و شکنجه گاه ها می شوند،، آیا نیازی بود که به بهانه مهران بهاری حیثیت ملت ترک آزربایجان را هم در پیش پانفارسیسم بایچه قرار دهید؟ لطفا بجای نوشتن قبلا فکر کنید، در کجا؟ و بر علیه چه کسی دارید می نویسید، پئچاخ او دسته سبن کسمز!!!!!!!
بخاطر علاقه شدید به تاریخ صد سال گذشته از آقا محمد خان قاجار شروع میکنیم به عذرخواهی .... تا نوبت به تاریک فکران افتضاح ۵۷ برسد بعد خودکفا شدن از عذرخواهی به ترکیه صادر میکنیم که عثمانی ها هم بخاطر خداپرستی شان از غافله عذرخواهی عقب نمانند و از جنایاتشان در ایران و دیگر کشور ها عذرخواهی کنند.بعد باید همچنان به تلاش برای انتشار جعلیات ادامه دهیم تا آب گل آلود بماند و ما همیشه طلبکار باشیم و دروغ را چنان بگوییم که خودمان باورمان شود.
رضا پهلوی را نمی شود بخاطر جنایات پدر و پدر بزگش مقصر شناخت، در دنیای دمکراسی بر خلاف روایط عشیرتی، هیچ انسانی را بجرم جنایات والدین نمی شود زیر سئوال برد، ولی اگر رضا پهلوی خود را وارث تخت و تاج والدین خود معرفی کند، در واقع خود را زیر بار گناهان ناکرده اش می برد، تنها راه رضا پهلوی این است که خود را مبری از تخت و تاج، بعوان یک فرد آزاده معرفی کند، و از مردم، از بابت جنایات پدر و پدر بزرگش عذر خواهی کند، مخصوصا از ملت ترک آزربایجان در رابطه باجنایات ۲۱ آذر و علت اینکه با وجود داشتن مادری ترکزبان، و با توجه به اینکه اکثریت ساکنان ایران را ترکزبانان تشکیل می دهد، چرا نمی تواند ترکی حرف بزند؟
دوستان......راستی راستی رضا پهلوی چه کاره است که موضع خود را در برابر استقلال طلبان روشن بکند؟ کسی که نه پاسپورت « ایرانی » دارد و نه کارت ملی و شناسنامه اش هم عهد عتیق و باطل است,و در ضمن , خودش , خانواده و جدِّش هم یک ریالی به عنوان عوارض به این مملکت پرداخت نکرده است (موضع خود را در برابر استقلال طلبان روشن بکند) دیگر چه صیغه ای است؟
آقای کاوه جویا و مسئول قبلی کامنت ها.....موقعی که آقایان ( کرمی ها.... اسامه ها.....و .. منم بابک خرمدین ها ) ترک ستیزی و ( تبار ) ستیزی را به حدّ مستهجن نویسی و نژاد گرائی در قسمت کامنت گذاری پیش بردند, حفظ کرامت انسانی شما در کجا تشریف داشت؟
یکی دیگر از خرابکاری های کیانوش توکلی در انتشار کامنت ها در ایران گلوبال، انتشار هرزنویسی هایی به عنوان کامنت های فیسبوکی در تارنماست. این کامنت ها از آنجا که مستقیماً در تارنما گذاشته می شوند و مسؤول کامنت هم امکان کنترل بر آنها را ندارد، محل خوبی برای جولان دادن ادبیات توهین آمیز است. برای نمونه این جمله در کامنت دوم آقای سعید عماری در زیر همین نوشتار: " اگر یاد بگيرند که قبل از استفراغ خشونت و خصومت درونی خود، موضوع را بررسی کنند..." توهین زشتی به نویسنده است،که در سایه ی سیاست کیانوش توکلی امکان نشر بی مانع را به دست آورده است. در کنار دخالت ها و لابیگری های گوناگونی که برای سانسور مطالب ایران گرایانه، مستهجن نویسی، نزادگرایی آشکار و توهین های تباری و ایران ستیزی لجنبار در تارنمای ایران گلوبال اعمال می شود، این شیوه ی فیسبوکی کامنت گذاری نیز نشان دیگری از امتیاز دادن به هرز نویسان
است، که پیش از این هم سابقه داشته و رو به افزایش است. رسانه ای که اصول آزادی بیان و حفظ کرامت انسان را فدای پیشکش های مالی این و آن کند، نمی تواند در خدمت آرمان های اجتماعی گام بردارد.
آقای بهنام منصوری به این نتیجه رسیده که باعث سروری و مباهات اپوزیسیون است اگر تجزیه طلبان زیر بغلش را بگیرند. حتی ممکن است بزودی روی این سایت مقاله هائی بخوانیم که باعث آبروی شماست اگر تجزیه طلبان را در خانه خود ساکن و خودتان از آن خارج شوید. جناب بهنام منصوری در ذهن خود از اپوزیسیون تصویر تیمور لنگ را دارند که برای با خاک یکسان کردن ایران به چوب زیر بغل نیاز دارد از نوع تجزیه طلب آن. البته نه بخاطر آنکه تجزیه طلب خاصیتی، استعدادی، تجربه ای دارد که بتواند نقش چوب زیر بغل را بازی کند، بلکه بخاطر روابطی که دارد با از ما بهتران، با کسانی که بجای دو پا، چهار پا که سهل است هزار پا دارند
هیچ، حتی میتوانند با کلیت اندامشان مثل مار روی زمین بخزند. بهنام جان، تغییر حکومت، باز کردن مغازه ارتوپدی آنهم از جیب خلیفه نیست.
یکی از شگرد های جمهوری اسلامی همواره همین بدیل سازی بدتر از بد برای خوداش بوده است که بارها و بارها هم جواب داده در همین سوریه زمانی که ارتش ازاد که گروهی لیبرال و ملی گرا بود به عنوان الترناتیو رژیم اسد به وجود امد دولت اسلامی عراق یا همون داعش مشغول پاتک زدن به پاسگاه های مرزی سوریه بود که ارتش به دستور رژیم ایران تمام این پایگاه ها و پادگان ها را به همراه وسایل برای داعش رها کرد به تدریج داعش مجهز شده شروع به جنگ با ارتش ازاد و پیشروی به درون سوریه کرد با هر بار درگیری ارتش ازاد با داعش از طرف ارتش اسدبارانی از بمب بر سر ارتش ازاد فرود میامد تا به تدریج داعش وحشی ، شد بزرگترین گروه رقیب دولت سوریه که همه فهمیدند با سقوط اسد حکومت داعش برقرار خواهد شد
امروز هم بزرگ شدن مجاهدین خلق و پهلویچی از همان قماش است اولی منفور ترین گروه در ایران و دومی ... سیاسی به معنی واقعی کلمه ...
احتمالا جمهوری اسلامی خوداش بیشترین استفاده را از این مخالفین بدتر از خوداش خواهد برد
به نظر من گاهی ضرب المثل های قدیمی به اندازه یک کتاب خانه و چند نسل تجربه موضوعی را روشن میکنند.مانند
با چیز مردم کسی داماد نمی شود.منظور من از چیز مردم آن ابزار آمریکایی است که میخواهند با کمک آن مجاهدین به قدرت برسند.
چیز آمریکایی همان جان بولتون و جولیانی وصدام وصدها لرد و شهردار بیگانه هستند که با دلارهای نفتی میخواهند سازمان رجوی را بر ایران حاکم کنند.دفاع از جریان رجوی دفاع از آن چیز خارجی است ...
خانم ها و آقایان ضد استبداد دینی .توجه داشته باشید که سازمان مجاهدین جریانی دینی وبمراتب بدتر از نظام اسلامی است.
فریب این هیاهو رابطه سازمان سیا را با مجاهدین نخورید.ازادی و استقلال تنها از راه انتخابات آزاد بدست میاید.
مدافعان سازمان رجوی برای خود در تاریخ ننگ و نفرت نخرید .جریان چپ و غرب در سال ۵۷ یکبار مردم ایران را به سوی سراب بردند .
آمدن رجوی به ایران یعنی قتل عام هر ازادی خواه و ایجاد حکومت سرخ شیعیان رجوی .سازمان مجاهدین جریانی برخاسته از دین اسلام و فرقه شیعه است و نه میهن پرست هستند ونه انسان دوست بلکه مالک جهنم در ایران خواهند بود.
آخوندهای حاکم بر ایران باسیاست خود مروج هر گونه فساد سیاسی و بیوطنی ورشد گسترش سازمان رجوی شدند.
نویسنده در این نوشتار زمان خودکشی پروین گلی آبکناری را سال ۱۳۶٤ و در زندان قزلحصار نوشته است، از سوی دیگر نویسنده دیگری زمان خودکشی پروین را در سال ۱۳۶۶ و در زندان اوین نوشته است، به این لینک نگاه کنید
آقای علی امیری...نوشته بودید که ( این جنبش دور از هرگونه تبیعضات جنسیتی است )..لطفآ ازدواج « انقلابی» خانم مریم رجوی را با مرحوم مسعود رجوی را بیشتر توضیح دهید.....
در مورد متن این مقاله عجیب و غریب، با معیارهای مدرن، دوستان دیگر نوشته اند. من اشاره میکنم به تیتر مقاله که خود گویای سرگشتگی الهه خانم است. ایشان قصد داشتند با زدن یک مثل و تغییر آن تیتر را کوبنده کرده و مخالفان را از میدان بدر کنند. ...
اولا وقتی کشتی غرق میشود باید فرار کرد والا، خوب بمانید که مثل تایتانیک بروید ته اقيانوس؟ پس موشها کار درستی میکنند.
دوما وسط دریا گرگ کجا بود که حمله کند؟! لابد در حال شنا کردن به غریقها!
فلک را سقف بشکافیم و طرحى نو در اندازیم.
اولویت هر دولتی که پس از تحکیم موقعیت روی کار می آید رسیدن به بخشهای محرومتر کشور است. با بستن بار مالیاتی سنگین بر آنها که درآمد بالا دارند، بعلاوه سرمایه گذاری برای ایجاد بازار کار و نیز کمک مالی به آنها که توانایی کار ندارند یا بیکار هستند میتواند راههایی برای بیرون کشیدن این بخش از هم میهنان از زیر بار مشکلات باشد. بخش بزرگی از ثروت کشور توسط دلالان حیف و میل میشود که میتوان آنها را از چرخه گردش اقتصاد خارج کرد و در صورت مقاومت شان با مجازاتهای سنگین آنها را ترساند.
این وعده ها هیچکدام در عمل به ثمر نخواهد رسید. هرقدر سوریه فکسنی اجازه دادد استانهاش جدا بشه مردم ایران هم چنین اجازه ای خواهند داد. اما آنچه که لازم است انجام شود این است که در استانها انتخاب برای انتخاب استاندار انجام شود و از مرکز استاندار و فرماندار ارسال نشود درست مثل آمریکا. و هر استان بودجه اش را بگیرد و خرج مردمش بکند و نیز از جانب دولت مرکزی حمایت های لازم بعمل آید. ثروت ایران متعلق به همه ایرانیان. این چیزی از خودمختاری کم ندارد. خودمختاری یک طرفش این است که ما میخواهیم کارهایمان را خودمان بگردانیم. اما یک طرف دیگرش هم این است که شماها در مرکز حق دخالت ندارید و این بخش هست که مشکل دار است. حکومت مرکزی هرگز زیر بار این نخواهد رفت که نتواند در امور یکی از استانها به نفع کلیت کشور دخالت کند.
به نظر من این برنامه برای اولین بار است که توسط یک اپوزیسیون آن هم علیه یک دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی که به قول آقای طالقانی استبداد زیر پرده دین که خطرناکترین نوع استبداد است ارایه میشود. عملکرد شورای ملی مقاومت آن هم به مدت ۳۷ سال در نبرد با چنین حاکمیتی و ایستادگی بر مواضع اصولی و وارد کردن زنان در رهبری سیاسی بالاترین تضمین دمکراسی و عمل به همین برنامه در آینده ایران است. گرچه از جانب مسولان این مقاومت و مجاهدین تاکید شده که رقیب کسی برای کسب قدرت نیستند اما در مقابل این برنامه هنوز کسی نتوانسته یک ائتلاف مشابه تشکیل بدهد. هم چنانکه میدانیم این یک جنبش مقاومت فراگیر و سراسری و بدور از هرگونه تبعیضات قومی و نژادی، مذهبی و یا جنسیتی است.
هیچ ایرانی وطن پرستی خواهان حمله نظامی امریکا و غیره به ایران نیست مردم ایران خواهان عدم حمایت و مماشت با رژیم اخوندی حاکم بر ایران هستند که قبلا از طرف اوباما می‌شد و ما گفتیم اوباما با مایی یا آنها دیدید که با آنها بود .خوب حالا با موقعیتی روبرو شدیم که ترامپ طرف ماست خوب پس چرا دست روی دست گذاشتید و از این فرصت برای راهایی از این رژیم فاسد و حکومت ننگین استفاده نمی کنید . لطفا حساب ملت ایران را از بعضی از اپوزیسیون وابسته به امریکا و عربستان و اسراییل و اصلاح طلبان که فقط مشکلشان ولایت فقیه نه کل نظام و وعده دوران طلایی امامشان را میدهند جدا کنید و با بهانه تراشی مثل چهل سال گذشته از زیر با ر مسئولیت شانه خالی نکنید.
سیاستهای مخرب نظام اسلامی و حمایت چپ از نظام کشور ما ایران را در جهان تنها گذاشته است.
جاسوسی سازمان مجاهدین برای غربی ها در حقیقت سرپوشی برای موشک های اتمی دولت اسراییل شد.
جمهوری اسلامی باید از سیاست دشمنی با غرب دست بردارد و موشک های اتمی اسراییل را در متن مذاکرات خود با غرب قرار دهد.
Sultan Abdulaziz
https://steemit.com/history/@manyasli/sultan-abdulaziz
بازی های تزریق کردن کاغذ باطله بجای پول و خالی کردن جیب مردم یک روزی ته خواهد کشید، رژیم سالهاست که با بازی با ارقام جیب مرم را بدون اینکه بدانند خالی می کند، دلار بالا می رود در آمد ها ثابت می ماند، مواد غذائی مسکن حمل و نقل قیمتش دوبرابر می شود، در آمده ها جزئی افزایش می یابد، این سیاستی است فرزندان حزب الهی رستاخیزی سالهاست که ادامه می دهند، و نوادگان سکولار دمکرات رستاخیزی حزب الله هم می خواهند در آینده ادامه دهند، شبیه جریان آخوندی که الاغی خریده بود بر خلاف نصایح فروشنده روز اول جوش را قطع کرد هفته دوم یونجه اش را دید هیچ اتفاقی نمی افتد و جز کاه کاه هیچ غذائی به الاغش نمی داد تا اینکه شبی با الاغ از مرثیه خوانی بر می گشت پاهای الاغ از ضعف خم شد و نقش زمین شد ، در این اثنی گرگها حمله کردند و ملا برای نجات خود الاغ را پیش کش گرگها کرد، و خودش پا بفرار گذاشت، ایران کنونی که
بدست مدیریت جامعه فارسی اداره می شود، سرنوشتی بهتر از این نمی تواند داشته باشد.ارتجاع اسلامی، هنر را هم وادار به ابتذال نموده.
در غرب ، در کدام هنر رقص، هنرمند با نشان دادن ناف و شکم لخت اش ، فقط و مدام، سینه و باسن و شکم لخت اش را بشکل رقص عربی می جنباند ؟ !
تقلید بر باد داد خلق را .
جناب رازیانه اظهار نظر در تاریخ چوپان واری یا دیمی که نیست. اگر نوشته و سند تاریخی دارید بفرمائید اگر ندارید بروید کنار
فعلا وقت آن نیست که شما کاسه داغتر آش شوید
رجوع شود به نظر حسن پیرنیا مورخ ایرانی که چنین نظری دارد: زبان سومری به زبان تورانی آلتایی ویا اورالی وآلتایی نزیدک است . ز- یامپولسکی درنوشته های خود بربومی بودن ترک زبانان درآزربایجان از 14 قرن قبل از میلاد تاکید کرده او در منابع آشوری وسنگ نوشتهای اورارتویی براین موضوع تاًکید داردمناطق مسکونی تورکها از اویغور گرفته تا ساحل مدیرانه بوده وهنوز هم هست .
عنایت اله رضا می نویسد در زمان انویشروان وهرمزچهارم
ترکان دوش به دوش خزران با شاهنشاهان ساسانی می جنگیدند تاخت وتاز ازآزربایجان گذشته به موصل رسید
مگرشاهپور ذوالکتاب را ترکان واعراب ازشام ونینوا بیرون کردند
ویا درجنگ خسروپرویز با بهرام جوبین حامی بهرام ترکان بودند وحامی خسروپرویز رومیان بودند وعاقبت هم خسروپرویر فراری شد به روم پناه برد.
زبان ترکی با زبان سومری واعیلامی یکی وهم ریشه وهم واشتراک فراوان دارند سابقه 7000ساله درایران دارد.
رجوع شود به نظر حسن پیرنیا مورخ ایرانی که چنین نظری دارد: زبان سومری به زبان تورانی آلتایی
موضوع را با شعر از فردوسی به پایان می بریم
همی تاخت تامرز توران رسید /// هرآنکس که درراه تنها بدید
زبان را به ترکی به بیاراستی /// زکیخسرو از وی نشان خواستی
روزی اِز زاگرس پرسیدوم ای بی زِبون تو که هی آرومی و هی گوش دهی، راسِشو بم بگو تا ایسه (تا کنون) یه ترکی بخود دیدی؟ زاگرس بخندید و گفت: نه برارم مو هیچ تورکی به عمروم نیدمه سوای ائلیار که روزی اومد و رخصت خواست ایلش به مو بجسبونه. بهش گفتوم بهتره خودوش به لوایی و افتخارش بودن مغل بجسبونه.
اولا هم زمان شاه هم این نظام زبان عربی از اول راهنمائی عربی بصورت رسمی تدریس میشود.ثانیا از اول ابتدائی قرآن کریم تا دانشگاه تدریس میشود .ثالثا خط ایران عربی است (منها ی گ ژ پ چ ).رابعا هفتاد در صد کلمات تکلم به زبان عربی است.رهبر به زبان عربی صحبت میکند.مسولین مانند شمخانی به عربی تکلم میکنند . شبکه تلویزیونی و رادیو عربی و....کلا اعتنایی که به عربی در ایران داده شده به هیچ زبان دیگر داده نشده.
اگر نواقص یا ظلمهایی صورت گرفته از کوتاهی و عدم اتحاد و مطالبه و انسجام ماست.مثلا آب آبادان تحرکاتی صورت گرفت و در مدت کوتاهی حل شد.بچه هم گریه نکند مادرش هم بهش شیر نمی دهد.
منصف باشید و مطالبی را برای حل مشکل پیشنهاد کنید گلگی بدر نمی خورد .باید اهل عمل و اتحاد باشید.و نسخه بپیچید.
فعلا وقت مقایسه عثمانی ها با صفویان نیست. اقای محمدتقی زهتابی بر پایه ی گمانه زنی و آرزوی خود نوشته اند که تاریخ ترکان ایران تا هشت هزار سال قدمت دارد! چونکه بنظر آقای زهتابی ازعیلامیان و سومریان گرفته تا اورارتو و ماد ها وهوریان همه و همه تُرک و يا با ترك ها خويشاوند بوده اند. شما چه در منابع و ماخذ دانشگاهی اروپائی، آمریکائی و روسی نگاه کنید و چه محققین جدی و دانشگاهی ترکیه را بخوانید خواهید دید که در باره اقوام ترک زبان و کوچ آنها از آسیای مرکزی به ایران، ترکیه و شمال عراق کنونی اتفاق نظرکامل بر آن است که (1) مسکن اصلی و اولیه اقوام ترک زبان در آسیای مرکزی یعنی شمال شرق ایران تا مرز های چین و مغولستان و حتی رو به شمال یعنی سیبری بوده و (2) این اقوام که تقریبا همگی بصورت کوچنده و عمدتا از طریق گله داری زندگی میکرده اند .لینک مربوط
عمدتا از طریق گله داری زندگی میکرده اند پیوسته و بخاطر شرایط طبیعی و یا سیاسی (یعنی زدو خورد و پیروزی و مغلوبیت هر قوم در مقابل قوم دیگر) در حال حرکت و کوچ از یک منطقه به منطقه دیگر بوده اند. بخش بزرگی از آنها یعنی اوغوز ها که سلجوقیان و افشاریان شاخه های مهمی از آنها بودند از قرن دهم م. به بعد از آسیای مرکزی به طرف افغانستان و خراسان کنونی و از آنجا به تمام ایران، قفقاز، شمال عراق و ترکیه کنونی کوچ کرده و در عرض چندین صد سال بعد در این مناطق سکنی گزیده اند. در نتیجه این جابجائی قومی 500 ساله، ترکیب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تمام این کشور ها یعنی افغانستان، ایران، قفقاز و ترکیه رنگ و جهت دیگری گرفته و در عین حال زبان بخشی از افغانستان و خراسان، تقریبا تمام آذربایجان، تکه هائی از شمال عراق و بخش بزرگی از ترکیه کنونی تبدیل به ترکی شده است.http://www.iranglobal.info/node/49727
"" ژئوپلتیک ایران شهر فارسی و انزوای چاه جمکرانی "" عربستان، متحدی چون پاکستان دارد، بندر گوادر، پاکستان و عربستان را به هم نزدیک خواهد کرد، پاکستان نیاز به دولار‌های نفتی عربستان دارد، و عربستان نیاز به ارتش پاکستان برای کنترل ایران شهر فارسی، این پایان داستان برای ایران شهر فارسی نیست، بقا و گسترش بندر گوادر، در به استیصال کشاندن بندر چابهار است که اتحاد مثلث "" پاکستان، عربستان و چین "" در تمام ابعاد ژئوپلتیکی، لجستیکی، راهبردی، اقتصادی از آن سود خواهند برد. ترکیه متحدی چون آزربایجان دارد و آسیای مرکزی، قفقاز، ترکیه شرق و غرب را به هم پیوند خواهند داد. ایران شهر فارسی، پ ک ک ، حزبلاه، سپاه بدر، سپاه فاتمیون و طالبان افقانستانی را به عنوان متحد برگزیده است. و کدام ابلهی است که نداند " محور حاکمیت ملی، منافع و مصالح مردم است و آن با پ ک ک و هزبللاه تامین نمی‌‌شود "". البته حزب توده
و طیف‌های مختلف چپ / کمونیست جهان سومی طور دیگری می‌‌اندیشند و اینان در آزربایجان جنوبی، حتی اندازهٔ دایناسور‌ها نیز، جایگاهی ندارند.ترکیبا و هیئتا بسیار به شاه مرحوم شبیه است. سوار اسب ابدأ نمی تواند بشود. یک اسب عربی سفید دارد که بیست و هشت سال دارد. عادت به آن اسب دارد، غیر از آن اسب، اسبِ دیگری هم ابدا نمی تواند سوار بشود، بسیار جبون و ترسو است، ابدا شکار نمی رود، تفنگ ابداً دست نگرفته است تا به انداختن چه رسد. با این همه صفات حسنه حالا کار دولت را از دست وزرا گرفته، خودش و زنها و غیره مداخله می کنند. هر ساعت مردم را از مناصب عزل و نصب میکند، هیچکس اطمینان به بقای خودش ندارد. حالت این است...
صدراعظم به میرزا سروش شاعر مرحوم اندکی شبیه است، اما به طبق كش و خمیرگیر بیشتر شباهت دارد، ضاحک بلا تعجب است، متصل می خندد، سلطان با آن همه اخم و تخم گاهی که می خندد خنده غریبی میکند. تماشا دارد. صداهای عجیب در می آورد.يوسف افندی پسر سلطان آنقدر بی معنی و بی قابلیت و ابله و خر است که نمی توان نوشت. بدگل، بدصفت، احمق، و حال آنکه سلطان چقدر اعتقاد به او دارد و می خواهد او را ولیعهد بکند، ...
منبع؛ روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان، به کوشش: فاطمه قاضیها، تهران
روایتِ طنز ناصرالدین شاه قاجار از سلطان وقت عثمانی
۲٫۵۵۰ کلیک ۷۸٫۷۱۱ نمایش بالابلاگ
در روز ۲۸جمادی الثانی ۱۲۹۰ قمری (۱۲۵۲ خورشیدی) ناصرالدین شاه قاجار با سلطان عبد العزيز (از ۱۸۶۱ الی ۱۸۷۶ میلادی سلطانِ عثمانی بود) ـ در استانبول دیدار کرده و ایشان می نگارند که:
...، سلطان آمد، رفتیم پایین. ما و سلطان سوار اسب شده از در باغ بالای عمارت بیگلربیگی سوار کالسکه شدیم. ما و سلطان، صدراعظمين در کالسکه نشستیم، روی باز، چتر هم نداشتیم، آفتاب بسیار تند زننده هم از پیش رو بود. راندیم برای باغ والده سلطان که ناهار را آنجا بخوریم..
. سبيلها کم است اما سیاه، قد کوتاه، پشت گردن پر گوشت چین چین، دندانها زرد و خراب، دستهای خوب دارد، گوشتی، پر پشم، نجیب، انگشتها و ناخنهای خوب پاکیزه دارد. دور کمر و شکمش خیلی گنده است، کمتر از نجار باشی تهران نیست. بینی دراز زینی، چشمان شهلایی باحال.سلطان شخصی است فربه، چاق، شکم گنده، گردو قندلی، سودایی مزاج، دیوانه. به هوای گرم به هیچوجه طاقت ندارد. همیشه باید سر برهنه بنشیند، موی سرش را همیشه قیچی می کند. مثل آدمهای کچل، بی مو، برای این است که سرش گرم نشود، موی سرش سفید است، ریشش در گونه ها کم است
اما یک سرخی و جنونی در سفیدی و سیاهی چشم هست، ابرو کم است، اما گوشت ابرو زیاد است. پاها کوتاه. دانه های سودا و حرارت از گردن و رو بیرون زده است. رنگ گندمگون مایل به زردی، بد کلاه، بدرخت، بدترکیب، بدریخت، بجز زبان خودش که ترکی عثمانلو باشد، هیچ زبان دیگر نمی داند.
گره ابرو همیشه حاضر، ابدأ از علوم دیگر مثل جغرافیا و هندسه و غیره به هیچ وجه بهره ندارد. بطوریکه نمیداند و نمی فهمد شهر ارزنة الروم که مال خودش است در چه نقطه و در کجا واقع است. در مشرق است، مغرب است و همچنین از یک ده دو فرسنگی خودش خبر ندارد. زن زیادی دارد اما (...) است، به زن میلی ندارد... در کوچه هم که میرفتیم از زن و مرد احدی تعظیم یا سلام به هیچ وجه نمی کردند. به سلطان مات مات نگاه می کردند.
جناب ایلیار
شماخود برتر بینی را لحظه ای از پان ایرانیست ها ربودید با اینکه درایران حق چاپ ونوشتن وخواندن به تورکی را قدغن است ولی شما خود را ازدانشگاههای ترکیه و آزربایحان برتر می دانید !بهترنیست شما از ادبیات شیخ شاهی رایج استفاده نکنید.
آیا برای شما به عنوان نویسنده عملکرد ونتیجه پادشاه تورک صفوی وپادشاه تورک عثمانی امروزه قابل لمس نیست ؟
آیا پادشاه تورک صفوی امروز زنده بود وضع تاسف بار تورک ها را درایران می دید ومقایسه می کرد با تورکها آن سوی اراز وتورکیه به نظرشما اجازه می داد ما تف کنیم به صورتش ویا خود تف سربالا می کردند.
امروزه درتورکیه پادشاهان تورک عثمانی در نزد جوانان تورکیه دارای احترام هستند آیا پادشاهان صفوی نیزچنین احترامی درنزد جوانان آزربایحان برخوردارهستند؟
بس جواب سوال شما ازاینکه 20سال تبریز دراشغال عثمانی بوده جوانان آزربایحان دادند.
درمقایسه میراث دوپادشاه صفوی وعثمانی می شود نتیجه گرفت پادشاهان عثمانی آینده نگربودند واین فلاکت آزربایجان را آن روزمی دیدند ولی پادشاهان صفوی فاقد دوراندیشی بودند .
فکر کنم به خاطر شما است که گفته می شود هنر نزد ایران است وبس
درنوشته وسایت های شیخ شاهی پان ایرانیست ها کوروش هخامنشی تنها کاری که نکرده این مادرش را برای معالجه نزد دکتر حدال عادل نبرده است .
حال با این همه امکانات لشگری وکشوری که دراختیار پان ایرانیست است از دیگران چه انتظاری دارید باید ازابزار پان ایرانیست عین خودش استفاده کرد.
ببینید کلمه تورکی "خوروز" تبدیل به خوروس ومصادره می شود ویا معادل کلمه قیچی را برشکار به کارمی بردند برای شما چندش آورنیست ولی حداقل نوشته تورکی فعالین مدنی که بابت چاپ هراثری به زندان می آفتند وهیچگونه حمایت مالی ندارند چندش آوراست ! .
جناب ابلیار خسته نباشید
من هم به زبان سومری مطالبی خوانده ام که هر کجا فرصتی پیش میاید ترکها سعی در تاریخ سازی به نفع خود دارند خب بنده خداها در تاریخ هزار ساله نشده اند مجبورند تا حکومت اسلامی مشغول غارت است این ها هم درکنار فرصت طلبی های منطقه ای خود را به زور به تمدن های باستانی بچسبانند. اگر باز هم احتیاج بود ما تمدن قرض میدهیم. کی به کی هست اینترنت مفت بنوسید شاید باستانی شدید.
جناب قهرمانلو چون ایران فرصت ندارد که چهل سال هم ملی گرا ها و مجاهدین و کمو نیست ها را تجربه کند. شاه هر چه کرد وطنپرست بود و برای ایران کرد ما وقت نداریم هر ننه قمر بخواهد با هزینه ملت ایران حرف خود را ثابت کند . مقاله و تهمت و کامنت هر کس مینویسد بزودی تکلیف روشن میشود.
آ الیار عزیز زنده باشید که در باره تاریخ تورکها و آرشیو ماری مطلبی نوشته اید. من هم در این باره بزبان آلمانی مطالعه میکنم. اگر خواستید من لینکهائی بزبان آلمانی در این باره پست میکنم. تنها از توروک ها در این یافته های آرشیو نوشته نشده است بلکه از سایر ملتها که هم فرهنگی و قرابت نزدیک با توروکها داشته اند از جمله سوبارها, للوبیها, قوتیها ....که میشود گفت ساکنین قدیمی منطقه زاگرس و پلاتو دریاچه اورمی و کلا شرق و شمال مزوپوتن اینها بوده اند در دوره ایکه فارسها هنوز به فلات ایران قدم نگذاشته بوده اند
سالام _ اول ازهمه بایدبازهم ازآقای توکلی تشکورمیکنم.که این امکان بزرگترازذهنیت ماایرانی ها راایجادکرده است.
زندگی کند.دوستان،کاربران عزیز،،میخواهم درموردچندمطلب که آکثردوستان برآنهاواقفند،نکاتی رامطرح کنم.
هرچندگاهی تعدادی کاربرجدیدوارداین سایت میشوند،برای آنها گفتگوهااکثراتازگی دارد،این یک امرطبیعیاست،که نظرات مختلفی دهند،حتی توهین واهانت نیزازآنهاقابل بخشش میباشد.
ولی افرادی که چندین سال است ،دراین سایت بوده ،ازآنهاهیچ عذروبهانه ایی قابل بخشش نیست.
اینها دوست دارند،باسئوالات بی موردویابانیت مغلطه سعی میکنند،نگذارند،گفتگوهاراهکاری برای برون رفت ازبحران سیاسی پیداشود.
آنهاسخت دراشتباه هستند،آنهاسعی دارند،مثل مرغ روی یک پاایستاده ودرهرموردی نطریک بام ودوهواراپیش مببرند.
عزیزان جفرافیای کنونی ایران جدایی از کره زمین نیست،حکومت ایران نیزدریک نظرعلمی وعقلانی
نمی تواند،خارج ازقاعده وقانون دنیا
دراین جغرافیاهیچ کسی بردیگری ارجعیت نداشته وازلحاظ حقوق شهروندی ومدنی برابرند.
هیچ کسی نمیتواند، وبگویندبگوید،حق مانسبت به دیگری بشتراست.
یکی درخرمشهریکی درزابل،یکی یکی درمرند،یکی دربانه،یادرانزلی بدنیاآمده است.
همه این هابسرزمین وزادگاه خود،بخاک خود،به شهروروستای خودیک اندازه وابستگی داشته ازکسانیکه جاسوس وخاین است ،آنهاحسابشان جداست.
وآنهانطراتشان بیشترنظرات کشورهای استعماری است،که کارشان مغلطه کاری ونادانی است.
ونبایدوارداین معقولات شوند.
وقتی فردی میبند،منطقه زندگی آنهاچپاول میشود،
ملک وزادگاهش رانابودمیکنند،چکاربایدبکند؟وقتی خیانت های حاکمان برایش آشکارشود، چیکاربایدبکند؟
ملت هارانمی توان بهم قفل وزنجیرکرد،ویاآنهابخواست تعدادی زنجیرشوند.
دوستان،برادران این چه منطقی است که باایران ایران گفتن میخواهید،همه مثل غول های بی مغزوبی فکرعمل کنند؟
یکی باتحریف یکی باتخریب،یکی باتوهین،یکی بابیان تفکرغلط انداز،یکی باشجره نامه نویسی،برای دیگران ،یکی بامتهم کردن سعی درخاموش کردن دیگران بوده ومیخواهندنظرات خودراغالب کنند.
دوستی بنام راه درست،فرموده تحریف تاریخ می کنید.
کی تحریف تاریخ میکند؟کسانیکه ازهمه چیزمحرومند؟آیا این شدنی است؟
کشوری که ازخودش تاقرن نهم ودهم ،تاریخ نویس نداشته است،تمام تاریخ اش رامیسیونرهای غربی نوشته ومدتی نیزعرب هانوشته اند،ودرجغرافیای کنونی کل حاکمان سلسله های تورک بوده ،
این جعلیات درصدسال اخیرکه همه چیزدردست نژادحاکم بوده ،چطوراین ملت دست وزبان وچشم بسته تحریف تاریخ کرده است؟
درپس انقلاب صنعتی غربیان استعماری باکمک میسیونرهابرایش تاریخ وهویت نوشته وساخته ،کی تحریف وجعل تاریخ میتواندبکند؟
کی دراین مدت تمام تاریخ رابدم هخامنشیان وساسانیان مجهول بسته است؟
کی حتی سکه وکوزه های شکسته دویست سال پیش تورک وعرب وسلوکی راباکمک دلارهای نفتی وزندان واسلحه غربی برای خودمصادره کرده است؟
کی درصدسال اخیرازملل تورک وعرب ولروبلوچ وغیرباآسیمله کردن ملل برای خودش نسل سازی میکند؟
کی باکمک دلارهای نفتی وباکمک انگلیس وغرب واسراییل وروس وچین وآمریکاوبااسلحه وزندان ملل
رابازورآسیمله میکند؟وبه دیگران زورمیگوید؟
آقای بی نام ،درموردهمبستگی وهمزیستی سخن گفته است.این بسیارعالی است،
باچه منشورواصول وقاعده وقانون؟به فرمایش شمابایدعمل کرد؟
آیابازبان فارسی که زبان غالب یافته استعماری است،و67 درصدش عربی و20 درصدش تورکی و5_10 درصدش غربی است،که من شخصن آنراجوابگوی علم امروزی نمیدانم ،نه زبان منطقه ایی است ونه زبان غالب ایران ،آیا بازهم باید بادیدن دورنمای آینده باید عقب ماندگی راناظرباشیم؟
آیابااین زبان به همبستگی وهمزیستی میتوان رسید؟
وقتی میگوییم بیش از50 درصدمردم ایران تورک هستند،که زبان آنهاموردتاییدسازمان یونسکونیزاست،بایدزبان ملی باشد،چراآشفته میشوید؟
اصلابیایید،زبان انگلیسی که زبان علمی روز،جهانی است،راملی وزبان هرملت رادرکنارآن زبان پیشنهاد تدریس دهیم،تاهم علم راواردایران کرده وهم بطورعادلانه با ملل درون ایران برخوردکنیم.آیااین حرف بی ربط است؟
یکی ازدوستان درموردستارخان ودیگربزرگان آذربایجان صحبت کرده است.آیاواگرآنهابرای آزربایجان وبرای خاک خودقیام میکردند،آیا بازهم مردم آزربایجان زیرذلالت فرهنگی زندگی میکردند؟وبافارس وروس وارمنی مشکل داشتند؟
آقای ورزین درموردآمریکادرست میفرمایند،این کشورهانیروهای ترورست رادرمنطقه پرورش ودچار کشورهای منطقه میکنند،نمونه اش ،سوریه،عراق،افغانستان،تورکیه میباشد،
ولی اگراین کشورهاهمین کاررابکنند،میشوندتروریست پرور.
سوال من از آقای آزادگر اینست که اگر شما جای دکتر جواد هیئت بودید در مورد نابدل به چه صورت عمل می کردید؟
کیانوش عزیز اگر در اینستگرام خانم مسیح علینژاد را در لیستتان داشته باشید، اکثر کلیپ های ارسالی خطاب به خانم علینژاد است،
کیانوش عزیز در ویکیپدیا
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/مسیح_علینژاد
جناب ائلیارمثل همیشه با شلوغ کردن و نوشته های طولانی مثل آخوندها که هر چه به ذهن میر سد بالا منبر میگویند سعی در اثبات جعلیات مانندمحمدتقی زهتابی دارد. توروک کوم چه ربطی به ترکها دارد.شما و خانم ترابی در آلمان میخواهید به زور تاریخ را عوض کنید . آخوند ها هم در چشم مردم نگاه کرده دروغ میگویند و تاریخ را وارونه میکنند. با چند جمله انگلیسی انگار که شما اسناد تاریخی در اختیار دارید.
آقای ایرج قهرمانلو...خیلی ممنون از این مقاله با ارزش...سالی که من از کنکور مردود شدم 530000 ( پانصد و سی هزار ) نفر در کنکور سراسری شرکت کرده بودند .تنها گنجایش دانشگاه ها, انیستیتو تکنولوژی ها, مدارس عالی پرستاران و معلمان و سایر مراکز تحصیلا عالی کشور جمعآ در حدود 32000 واحد بود . این در زمانی بود که تعداد مساجد در آن زمان بین 45000 تا 50000 تا بود و هر دانشگاه هم یک مسجد داشت. بدین جهت است که « حزب الله » تفاله و پس مانده های « حزب رستاخیز» است. تاریخ نشان میدهد که حکومت های ( تک حزبی ) همچون حزب کمونیستی , حزب رستاخیزی, حزب اللهی , و .....همیشه به فروپاشی می انجامد. در عصر روشنگری در اروپا اکثر مراکز دینی به « دانشگاه ها و مراکز علمی » تبدیل شد مثل دانشگاه سوربن پاریس , ولی در ایران و در دوره ورود به ( تمدن بزرگ ) , مرکز علمی و دانشگاه ها تبدیل (( به حوزه های دینی )) گشت تا به این
حد که مردم عکس یک آخوند مرتجع را در کره ماه جستجو میکرد. اولین شخصی که به ( فرضیّه نسبی و انفجار بزرگ ) قبل از انیشتن پی برد , یک کشیش بلژیکی ( ژرژ لومتر ) بود. در صورتی که خیلی از آخوندها در قرن بیست و یک , هنوز باور دارند که علی خامنه ای در هنگام تولد ( یا علی ... یا علی ) داد میزد....گیجا مازندرانی، موثرترین زن در جنبش مبارزه علیه حجاب اجباری
ادامه:وارد شدن اتصالی زبانها به منطقه دو دوره مهم را شامل است:
- دوره ی اول« سومر و عیلام و ماننا و اورارتو و ... اقوام زیاد نزدیک به آنها»را در بر میگیرد.
- دوره ی دوم از زمان سلجوق ها آغاز میشود.که راه خویشاوندان زبانی قدیمی و دوره اول را ادامه میدهند.
پر واضح است که در این منطقه اتصالی زبانها با غیر اتصالی زبانها( مخصوصاً سامی ها و پارسها)بعلت همسایگی وحتی زندگی در میان همدیگر،از زاویه جسمی و فرهنگی آمیخته اند.
روایت شوونیستی تاریخ با حذف دوره ی نخست،تنها سلجوق ها را مطرح میکند.
این کار- یعنی طی مسیر کوبیده شده و در آمیختن یا در کنار هم زیستن با خویشان دور و نزدیک یا اقوام مسالمت جو- در دوران های دور گذشته تنها راه ادامه ی حیات و امید و اقدام به بهزیستی بود. هر چند که نیرومندان گاهاً عمدتاً راه کشتار هم برمیگزیدند. اما بودن «نزدیک زبانان و فرهنگان» یا به نوعی «ریشه»در جایی دیدن، امید حرکت میداد و تکیه گاهی بود برای همزیستی. سلجوق ها از این « امید و ریشه» بهره گرفتند. منطقه پیش از سلجوق، طی هزاره ها پراز اتصالی زبانهای کم و بیش خویشاوند بود.حکومت 900 ساله ی ترکها در ایران-دوره دوم-برپایه حکومت چند هزار ساله ی اقوام دوره ی اول-که هر دو دوره کم و بیش، خویشاوندی زبانی با همدیگر داشتند- ممکن شده است.
سلجوق ها مسیر هزاران ساله ی کوبیده شده توسط اقوام خویشاوند دوره اول را طی کرده و ساکن شدند.
سنگ نوشته های تاریخی اورارتوها در آذربایجان و نقشها و نوشته های آنو بانی شاه لولوبی و مدارک باستان شناسی بسیار دیگر در مناطق مختلف موجوداند.
-ترکیست ها در باکو و آنکارا، برای نام « ترک» معانی مختلف و « من درآوره»ی زیادی ساخته اند که اینجا ارزش نقل ندارند.
نام «ترک» هیچ معنی عجیب و غریبی ندارد، نه مثبت و نه منفی. کلمه ی ساده ای ست که با توضیحات قبلی میتوان آنرا چنین خلاصه کرد:
معنی تحت اللفظی:
ترک : تکثیر یافته
معنی مرادی:
ترک: اولاد، طایفه
معنی اجتماعی:
ترک: اسمی ست برای یک یا چند « جمع اجتماعی ictimai topluluq » ، که کم و بیش و تا حدی، از زاویه فرهنگی( مثلا زبان و آداب و رسوم و...) شبیه بهم یا متجانس اند. و فرد kimsə منتسب به آن اجتماع topluluq یا yığıncaq .
این معنی هیچ ربطی به « جسم» آدمها ندارد ، که همه با یکدیگر، جسماً کم و بیش آمیخته اند.
عبارت « ترک اصیل» یک ایده و سخن راسیستی ست. و همین طور است استعمال نام « ترک» با معنی و منظوری که در ایده لوژی ترکیسم از آن مستفاد میشود. و عمیقاً دارای بار « نژاد باوری»ست.
چرا که نگاه خود را متوجه « خون و ژن و تبار جسمی » آدمها کرده و «ترک اصیل » میجوید، مثل هیتلر. در فرهنگ نیز « همه ی شاخه های زبانی و فرهنگی خلقها و ملتهای خویشاوند ترکی زبان » را در « عثمانیزم و ترکی ترکیه» ذوب میکند.
یعنی همت گمارده به « ذوب کردن فرهنگهای خویشاوند» در ترکی ترکیه، و « جوستن و ساختن ترک اصیل» در کوره ترک ترکیه!
« ترک ترکیه و ترکی ترکیه » آن دو کوره ای ست که ترکیستها برای حاکمیت نئو عثمانیزم در ایده لوژی نئو ترکیسم روشن کرده اند. با شعار « من ترکم . همه ترکیم ». با این معنا و منظور که: « من ترکیست ام . همه ترکیست ایم».
تعلق به شاخه ای از زبان و فرهنگ ترکی، هیچ ربطی به « ترک ترکیه و ایده لوژی ترکیسم ندارد.»
نه زبان ترکی واحدی و جود دارد و نه فرهنگ ترکی واحدی. و نه ترک اصیل و واحد. واحد کردن گوناگونیها کوره سازی ست. و آدم سوزی. و جنایت علیه بشریت.
ما که خود قربانی « واحد سازی » و « حذف تکثر» از سوی غیریم، معنی این کار را باید خوب فهمیده باشیم که چه جهنمی ست. گیرم که این بار هم برنامه دارند از سوی یکی از خویشان زبانی-فرهنگی مان( ترکیه) این بلا را بر سرما بیاورند. که نمی توانند.
نه نژادی وجود دارد و نه چیزی به نام « نژاد ترک». همه انسانها در روی زمین کم و بیش با هم آمیخته اند. حتی انسان ماقبل نئاندرتالها( غار تمتمه- نازلو ، در اورمیه)* نیز در جسم ما حضور دارد.
-----
* منبع: درتاریکی هزاره ها- ا. اسکندری - ص 12 . انسان دوران مقدم سنگ کهن - 70 هزار سال ق.م.
"" مهمترین پیام انتخابات ۲۴ ژوئن ترکیه >> محور حاکمیت ملی، منافع و مصالح مردم است "" مهمترین "" پیامد این انتخابات >> نزدیکی بیشتر ترکیه و جمهوری آزربایجان "" خواهد بود. ژئوپلتیک ، لجستیک با محوریت تمرکز بر " قلب سرزمین " آسیای مرکزی به عنوان پیوند دهندهٔ شیفت‌های جدید قطب‌های قدرت، موقعیت دو کشور ترکیه و آزربایجان را، چنان در سکوی ژئوپلتیک دنیا ارتقا خواهند داد که در طول تاریخ، نمونه‌ای برای آن نمیتوان یافت. در یک دهه گذشته، "" اقتصاد توسعه گرا "" ، جامعه شناسی را به کنج بازنشستگی حول داده است، این اقتصاد با رویکردی توسعه گرا، بزودی در مرکز ثقل ژئوپلتیک دنیا، دریای سیاه و آسیای مرکزی، با نزدیکی بیشتر ترکیه و آذربایجان، تسریع و تشدید خواهد شد. بدون شک پ ک ک ، پژاک ، رژاوا و حامیان آنان، بزرگترین بازندگان دنیای جدید هستند.
به دلیل گرمای 50-40 درجه خاورمیانه ، قوم ترک در طول 9 هزار سال گذشته فقط در آسیای شرقی یعنی در ترکستان مغولستان اویغورستان سیبریه و غرب چین زندگی می نموده ، چون در آسیای صفیر و قفقاز و ایران و خاورمیان و سایر بلاد شرق الوسط ، دچار یرقان و خونریزی دماغ میشده و توانایی ژنتیک همسازی با طبیعت و محیط این مناطق را نداشته و نخواهد داشت و تا چند سال دیگر منقرض خواهد شد. حتی قهرمان ملی ترکها یعنی چنگیزهان فاثد قبر و مزار و آرامگاه است چون حین حمله به بین النهرین دچار پشه زدگی مالاریا شد و برای ممانعت از اشاغه این بیماری جسد او را آتش زدند تا اطرافیانش دچار گرمازدگی و این بیماری نشوند.
دزذی فرهنگی و تاریخ سازی جعلی پان ترک در رسانه های مجازی، اکنون بعد از سقوط شوروی، کاری بس ناپسند و فریب کارانه است که حتی مرغهای سومر و کلده و ماد و بابل را به خنده خواهد انداخت.و خواننده را بیاد داعش و حزب الله
در معنی نام « Türk»:
---
تاریخچه ی نام طایفه و قوم ترک:
1- نخستین و قدیمی ترین منبع، سند، نوشته ای ست از شهر ماریMari - سوریه امروز. زمان حمورابی شاه « سومر-اکد»
«گل- نوشته» از طایفه یا ایل و قوم « تورو ککو Turukkum , Turukku» نام برده است. این قوم با قوم هوری(خوری)
HU-ur-ri , Hari, Khurrites, Hourri, Churri, Hurri oder Hurriter
پیوند طایفه ای خیلی نزدیک داشتند.
شهر ماری باستانی توسط حکومت « سومر-اکد» بنا شده است.
در گل-نوشته ی شهرماری( زبان اکدی) :کلمه ترک به شکل Turukkum آمده: و به این اشکال هم ذکر میکنند: Turukkaeans , Turukku
37. The year in which, with the help of the god Marduk, he overcame the armies from Turukkum, Kakmum, and the land of Subartu
5. The year in which, at the behest of Anum and Enlil, he destroyed the walls round Mari and Malgia
بندهای بالا از سند شهر ماریMari نقل شده است:منبع جملات و کلمات:
http://www.aina.org/books/poaa/poaa.htm#c9
2-« طايفة ترک بايد همان باشد که هرودوت در تأليفات خود تارژتااوس/ترگيتاوس ذکر کرده و در تورات توقارمه/توغارمه آمده است.(ج ١ص ٣.(توگرماه / توجرمه نوادة يافث بن نوح بوده است و«بيت توجرمه اسم شهر يا بلادي مي باشد که اهل آنجا با صور تجارت اسب و استر داشتند» و ظاهرا بلاد توجرمه در طرف شمال شرقي آسياي صغير بوده است (سفر تکوين ١٠:٣ کتاب حزقيال نبي٢٧:١٤ ٣٨ :٥ـ٦ هاکس ذيل«توجرمه»)- مقاله ترک- ترکها اثر رحیم رییس نیا.
3- « کلمة ترک بارها به عنوان نام جمعي از مردمان به کار رفته:سنگنبشته هاي اورخون است که شامل چند سنگ قبر از جمله سنگ قبر کول تگين (١١٣ /٧٣١ (و بيلگه قاغان / خاقان (١١٦/٧٣٤ )بوده است.» رییس نیا منبع قبلی.
4- « به نوشته او (ز- یامپولسکی) آنها را( تورکان را) در منابع آشوری توروک نامیده اند.در سنگ نوشته های میخی اورارتویی هم سخن از ایالتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی،در اوایل هزاره اول ق.م در انها زندگی کرده اند.همین مولف براساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 ق.م با ایرکی ها رانده است.وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از تورک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان تورکان هستند.»
به نقل از آذربایجان در سیر تاریخ ایران ،رحیم رئیس نیا،جلد2ص 876
5-معنی لغوی نام ترک:
«ترک» به معنای«تؤروکtörük یا törüh یا تؤ روخtörüx تؤره مه törəmə» یا törümə است:اینجا معنای پیدایش، زاده شده،تکثیر یافتن، نسل، اولاد دارد. با کلمات تؤره مک، تؤره نجک، تؤره نمک، تؤره نیش،تؤروک törükنیز هم خانواده است. اسم «ترک» شکلی از همان کلمه تؤروک törük یا تؤرومه می باشد.
به معنای امروزی همان «بالا ، بالاسی» و «اولاد»و«نسل» است.«توجرمه» در واقع شکل تغییر یافته و سامی شده ی « تؤره مه» می باشد.
اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند.
کلمهtörük به اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.
در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.
6- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است. اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.
سومر،«خوری-تورک کوم-اورار تو ...»،« لولوبی-قوتی- توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند-و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی. شخصاً هم این
موضوع را تحقیق کرده ام.
اقوام مذکور بعدها در دولت ماننا متحد میشوند.(احتمال میدهند زبان دولتی اش عیلامی بوده) و قسمتی هم در دولت اورارتو. دولت ماننا هم بعد ها به دولت ماد تبدیل میشود.با اتحاد قبایل دیگر .
قوم قوتی حدود 90 سال بر بابل حکومت میکند که بعد بیرونشان میکنند.این نمونه ایست از قدرت این اقوام.
کاوشهای باستانشناسی تاکنونی نشان داده طبقه ی زیرین گوی تپه اورمیه-مربوط به 4 هزارسال ق.م- منطقه ای مسکونی بوده است(منبع پیش .رئیس نیا ص.142 جلد اول ).
قوم پارس در ده طایفه اوایل هزاره اول ق.م.درقلمرو عیلام و با موافقت آنها ساکن میشوند.
حرفهای«چووالی» و عوامانه بهاری«بیر تلیس داری یوکو دور تویوقلارا» -گونی ارزنی ست برای مرغها (عوام).
سواد سیاسی-تاریخی او تا این حد است که « انقلاب مشروطیت» را ساخته انگلیس می بیند. و در آرزوی چسباندن آذربایجان به آنکارای پاشاها و افندی ها می سوزد. که آذربایجان محو شود. آدمی که عقل و سوادش اش بیش از تبدیل « ذ» به « ز» و محو آذربایجان- با تز « نئو عثمانیزم داود اوغلو»- قد نمی دهد .دیده شده کسانی که دیر زیسته و حوادث زیادی تجربه کرده اند، « ائلجه بیلن» میشوند، اما جناب بهاری کهن سال- منهای عکس آن مانیکن جوان و خوشگل بیچاره،که از او دزدیده بود- با تأسف فراوان، به زحمت « یئلجه بیلن» شده است. چنین است که گفته میشود، این جور آدمها زمانی میرسد که « آفتافایا، لاف-لافا دییرلر». و « چووالین آغزین آچار لار»...
بهاری در «قازان» خود « هزار و یک موضوع» را سربریده« قاینادیب دیر»، و برای شکم خالی عوام«گئن-بول آش پیشیریب دیر».
آش شله قلم کار، که امروزه خیلی مد است.
آدمی که هنوز معنی واژه ی « ترک Türk» را نتوانسته دریابد، آمده « از "ترک" ایده لوژی عثمانی و نژاد گرایی و خون و ژن پرستی» بافته و تحویل دیگران میدهد. و از چالدران و « خطایی ، شاه و شاعر آذربایجان» هم خجالت نمی کشد.
هر زمان گوسفندانی هستند که به دنبال سلاخ خود روان شوند. و فکر کنند که به چراگاه و « کؤوشن» میروند. اما نه همه.بهاری خیال میکند «همه» گوسفندند و او چوپان شان.
از « ارمنستان بزرگ» و « آسورستان» حرف میزند، « و ارتش عثمانی». این ها را « امپراتوری عثمانی در حال متلاشی شدن» به آذربایجان و غرب آذربایجان « هدیه» کرد. که « دعوای خانگی» خود را روی سرما خراب کردند و «دهها هزار» آذربایجانی بیگناه نابود شدند. تبریز در تاریخ خود حدود بیست سال در اشغال عثمانی ها بود. بیش از یک میلیون « آذربایجانی با خاک و مال خود در ارضروم و مناطق آذری نشین دیگر» نسل به نسل است که هنوز در اشغال و استعمار « افندی ها» گرفتاراند.
اگر راست میگویند، همه « ترک هستیم»، حساب -حساب، کاکا برادر. چرا تبریز را 20 سال اشغال کردند؟ چرا سرزمین های آذربایجان را که در تاریخ اشغال و تصرف کردند به آذربایجان بر نمی گردانند؟ چرا خسارات این گند کاریهای خود را نمی پردازند؟ و میکوشند توسط افرادی مثل بهاری این آذربایجان باقی مانده را هم محو کنند. با نام و زبان و فرهنگ اش؟ آدم باید خیلی « یئلجه بیلن» و خوخول باشد که اینها را نبیند. تغییر در املاء نام تاریخی« آذربایجان»، بدون انتخاب خود مردم آذربایجان، توهین به ملت آذربایجان است.
حرفهای این آدم آنقدر تهی از خرد و دانش است که ارزش توجه ندارد.
جناب محمد آزادگر
چند سوال مهم برای خواندگان در رابطه با ماهیت پیشمرگهای کورد مطرح می کنم که درنزد تورک ها نیز مطرح است بخصوص آزربایجان غربی تا کمکی کرده باشم برای افشا بهتر سیستم شیخ شاهی .
1- اگر کوردها با جمهوری اسلامی جنگ مسلحانه دارند چرا فقط عملیات نظامی کوردها درآزربایحان غربی است ؟
مدیر مسئول ماهنامه «سروه بود که به زبان کوردی چاپ می شدیعنی جمهوری اسلامی درکردستان وکرمانشاه حق وحقوق کوردها را کاملا رعایت می کند ؟
2-چرا درعملیات کوردها فقط سربازان تورک کشته می شوند و درگذشته هم قاسملوفقط 10000نفر سرباز تورک را سربریدند ؟
3-چرا ازمناطق دیگرایران سربازبه مرزایران وعراق به آزربایجان فرستاده نمی شودفقط سربازان تورک درمقابل پکک هستند؟
4- آیا توافق پنهانی بین کورد وفارس وجود دارد؟
برای نمونه دردوره خاتمی و احمدی نژاد (عطا ءالله مهاجرانی واسفندیار رحیم مشایحی) ازنهادها کورد حمایت می کردند حتی رحیم مشایحی به مدت ۲۰ سال،
درخالی که تورکها نصف جمیعت ایران تشکیل می دهند و متاسفانه برای نصف جمیعت ایران اجازه چاپ کتاب و روزنامه و مجله نمی دهند وتورکها درایران حق دفاع ازخود را ندارند
آقای آزادگر ازگذشته چپ یادی کردید اکنون از چپ تورک کمتر کسی را پیدا می کنید که از گذشته ننگین خود بخوبی یادکند .
امثال موسوی تبریزی و... نام بردید اینها نوکر سیستم شیخ شاهی می باشند اگر روزی ازخدماتشان کوتاهی کنند کنارگذاشته می شوند دوستان بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی درخدمت همین سیستم هستند واین موضوع را شما نمی توانید به دانید ؟
اگر شما بررسی کنید خواهید دید تاکنون امثال موسوی تبریزی و.... بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی مستقیما هیچ اعتراضی به ظلم وستم مردم تورک نکردند .
برای من فرقی نمی کندخلخالی ویا بهزادکریمی هر دو در جبهه حداقل غیر آزربایحان هستند.
آقای آزادگر برای شما مثالی بزنم .
درچندسال گذشته 2 زلزله درشمال غربی رخ داد یکی در ورزقان ودیگر کرمانشاه
درزلزله ورزقان مرحوم حسن دمیرچی هنرمند گرامی با جمع آوری کمک های مردمی به یاری زلزله زدگان شتافت ولی دستگیرکردند 6 ماه بعد از زلزله آزادکردند.
ولی درزلزله کرمانشاه علی دایی ورزشکار گرامی با جمع آوری کمک های مردمی به یاری زلزله زدگان شتاقتند وهنوزهم پیگیر ساخت خانه های روستایی هستند و مورد حمایت همگان نیز هستند.
هر دوهم درتورک بودند مشترک هستند ولی راه های که انتخاب کردند باهم فرق دارند یکی خدمت به تورک ودیگری به غیرتورک هر هدف غیر آزربایجان مورد حمایت فارس وچپ وراست است
اطمینان داشته باشید اگر دوستان چپ شما بهزادی کریمی – رضا شالگونی – رضادقتی درخدمت غیر آزربایجان هستند که نزد شما هم هستند .
هر راهی به آزربایحان ختم شود محکوم به نابودی است .
سیستم شیخ شاهی ازآزربایجانی خدمت بی مزد می خواهد.
خانم مسیح علینژاد عزیز، فعالیت شما بر علیه قلدری مردان و رژیم بی نظیر است، فقط مواظب باشید که عده ائی فرصت طلب، شهرت شما را بعنوان مدل شو برای بنمایش گذاشتن جراحی زیبائی دماغ و لب قرار ندهند و در ضمن با تکرار کلماتی مثل مسیح جان من الان دارم، از شما بتی نسازند، که البته در وحله اول برای شما خطرناک است چون فواره گر بلند شود سرنگون شود، لطفا در مقابل ولایت فقیه سازی ایستادگی کنید، و در ضمن از زبان مادری خود و در دفاع از زبان مادری دیگر ملیتها و زندانیان اخیر آزربایجان دفاع کنید، و بزبان مازی به ملت خود پیام بفرستید که خیلی موثر است،
آگاه بودن به موضوع و برنامه گروه برای اعضا و طرفداران یک گروه سیاسی اصل مسلم و مهمیست. من بارها از طرفداران بعضی گروه های معروف که خیلی هم سرسخت هستند سوال کرده ام شما هدف و برنامه تان چیست. هیچ کدام نتوانستند جواب گویایی بدهند. من نمیدانم اینها برای چه عضو یا طرفدار میشوند وقتی نمیدانند برنامه گروهشان چیست. برای همین است که این گروه ها یکی یکی تکه تکه میشوند و هرکدام گروه جدیدی میشوند تا میشوند گروه یک نفره و در واقع از بین میروند. چونکه از اول نمیدانستند بر سر چی باهم گروه تشکیل داده اند.
آقای رفیق محمد آزادگر در شرایط بحرانی امروز خاورمیانه، بعد از سالها سکوت با مقاله ائی به مراتب طولانی که من از خواندنش ترمزم برید، و یک آن فکر کردم کتاب کائوتسکی مرتد لنین را دوباره دارم می خوانم، که نتیجه اش روسیه کنونی و کره شمالی کنونی می باشد، که متاسفانه شما در بیت اول آن گیر کردید در شرایطی که فوج فوج آزربایجانی، از عباس لسانی قهرمان گرفته تا دیگر مبارزین ملی آزربایجان رهسپار زندان و شکنجه گاه ها می شوند،، آیا نیازی بود که به بهانه مهران بهاری حیثیت ملت ترک آزربایجان را هم در پیش پانفارسیسم بایچه قرار دهید؟ لطفا بجای نوشتن قبلا فکر کنید، در کجا؟ و بر علیه چه کسی دارید می نویسید، پئچاخ او دسته سبن کسمز!!!!!!!
بخاطر علاقه شدید به تاریخ صد سال گذشته از آقا محمد خان قاجار شروع میکنیم به عذرخواهی .... تا نوبت به تاریک فکران افتضاح ۵۷ برسد بعد خودکفا شدن از عذرخواهی به ترکیه صادر میکنیم که عثمانی ها هم بخاطر خداپرستی شان از غافله عذرخواهی عقب نمانند و از جنایاتشان در ایران و دیگر کشور ها عذرخواهی کنند.بعد باید همچنان به تلاش برای انتشار جعلیات ادامه دهیم تا آب گل آلود بماند و ما همیشه طلبکار باشیم و دروغ را چنان بگوییم که خودمان باورمان شود.
رضا پهلوی را نمی شود بخاطر جنایات پدر و پدر بزگش مقصر شناخت، در دنیای دمکراسی بر خلاف روایط عشیرتی، هیچ انسانی را بجرم جنایات والدین نمی شود زیر سئوال برد، ولی اگر رضا پهلوی خود را وارث تخت و تاج والدین خود معرفی کند، در واقع خود را زیر بار گناهان ناکرده اش می برد، تنها راه رضا پهلوی این است که خود را مبری از تخت و تاج، بعوان یک فرد آزاده معرفی کند، و از مردم، از بابت جنایات پدر و پدر بزرگش عذر خواهی کند، مخصوصا از ملت ترک آزربایجان در رابطه باجنایات ۲۱ آذر و علت اینکه با وجود داشتن مادری ترکزبان، و با توجه به اینکه اکثریت ساکنان ایران را ترکزبانان تشکیل می دهد، چرا نمی تواند ترکی حرف بزند؟
دقیقا "خیزش ها می آیند و می روند." متاسفانه برای بسیاری فقط جنبش مهم است ولی اینکه چگونه می شود،پیروز شد، چندان اهمیتی ندارد
دوستان......راستی راستی رضا پهلوی چه کاره است که موضع خود را در برابر استقلال طلبان روشن بکند؟ کسی که نه پاسپورت « ایرانی » دارد و نه کارت ملی و شناسنامه اش هم عهد عتیق و باطل است,و در ضمن , خودش , خانواده و جدِّش هم یک ریالی به عنوان عوارض به این مملکت پرداخت نکرده است (موضع خود را در برابر استقلال طلبان روشن بکند) دیگر چه صیغه ای است؟
آقای کاوه جویا و مسئول قبلی کامنت ها.....موقعی که آقایان ( کرمی ها.... اسامه ها.....و .. منم بابک خرمدین ها ) ترک ستیزی و ( تبار ) ستیزی را به حدّ مستهجن نویسی و نژاد گرائی در قسمت کامنت گذاری پیش بردند, حفظ کرامت انسانی شما در کجا تشریف داشت؟
یکی دیگر از خرابکاری های کیانوش توکلی در انتشار کامنت ها در ایران گلوبال، انتشار هرزنویسی هایی به عنوان کامنت های فیسبوکی در تارنماست. این کامنت ها از آنجا که مستقیماً در تارنما گذاشته می شوند و مسؤول کامنت هم امکان کنترل بر آنها را ندارد، محل خوبی برای جولان دادن ادبیات توهین آمیز است. برای نمونه این جمله در کامنت دوم آقای سعید عماری در زیر همین نوشتار: " اگر یاد بگيرند که قبل از استفراغ خشونت و خصومت درونی خود، موضوع را بررسی کنند..." توهین زشتی به نویسنده است،که در سایه ی سیاست کیانوش توکلی امکان نشر بی مانع را به دست آورده است. در کنار دخالت ها و لابیگری های گوناگونی که برای سانسور مطالب ایران گرایانه، مستهجن نویسی، نزادگرایی آشکار و توهین های تباری و ایران ستیزی لجنبار در تارنمای ایران گلوبال اعمال می شود، این شیوه ی فیسبوکی کامنت گذاری نیز نشان دیگری از امتیاز دادن به هرز نویسان
است، که پیش از این هم سابقه داشته و رو به افزایش است. رسانه ای که اصول آزادی بیان و حفظ کرامت انسان را فدای پیشکش های مالی این و آن کند، نمی تواند در خدمت آرمان های اجتماعی گام بردارد.آقای بهنام منصوری به این نتیجه رسیده که باعث سروری و مباهات اپوزیسیون است اگر تجزیه طلبان زیر بغلش را بگیرند. حتی ممکن است بزودی روی این سایت مقاله هائی بخوانیم که باعث آبروی شماست اگر تجزیه طلبان را در خانه خود ساکن و خودتان از آن خارج شوید. جناب بهنام منصوری در ذهن خود از اپوزیسیون تصویر تیمور لنگ را دارند که برای با خاک یکسان کردن ایران به چوب زیر بغل نیاز دارد از نوع تجزیه طلب آن. البته نه بخاطر آنکه تجزیه طلب خاصیتی، استعدادی، تجربه ای دارد که بتواند نقش چوب زیر بغل را بازی کند، بلکه بخاطر روابطی که دارد با از ما بهتران، با کسانی که بجای دو پا، چهار پا که سهل است هزار پا دارند
هیچ، حتی میتوانند با کلیت اندامشان مثل مار روی زمین بخزند. بهنام جان، تغییر حکومت، باز کردن مغازه ارتوپدی آنهم از جیب خلیفه نیست.یکی از شگرد های جمهوری اسلامی همواره همین بدیل سازی بدتر از بد برای خوداش بوده است که بارها و بارها هم جواب داده در همین سوریه زمانی که ارتش ازاد که گروهی لیبرال و ملی گرا بود به عنوان الترناتیو رژیم اسد به وجود امد دولت اسلامی عراق یا همون داعش مشغول پاتک زدن به پاسگاه های مرزی سوریه بود که ارتش به دستور رژیم ایران تمام این پایگاه ها و پادگان ها را به همراه وسایل برای داعش رها کرد به تدریج داعش مجهز شده شروع به جنگ با ارتش ازاد و پیشروی به درون سوریه کرد با هر بار درگیری ارتش ازاد با داعش از طرف ارتش اسدبارانی از بمب بر سر ارتش ازاد فرود میامد تا به تدریج داعش وحشی ، شد بزرگترین گروه رقیب دولت سوریه که همه فهمیدند با سقوط اسد حکومت داعش برقرار خواهد شد
احتمالا جمهوری اسلامی خوداش بیشترین استفاده را از این مخالفین بدتر از خوداش خواهد بردامروز هم بزرگ شدن مجاهدین خلق و پهلویچی از همان قماش است اولی منفور ترین گروه در ایران و دومی ... سیاسی به معنی واقعی کلمه ...
به نظر من گاهی ضرب المثل های قدیمی به اندازه یک کتاب خانه و چند نسل تجربه موضوعی را روشن میکنند.مانند
با چیز مردم کسی داماد نمی شود.منظور من از چیز مردم آن ابزار آمریکایی است که میخواهند با کمک آن مجاهدین به قدرت برسند.
چیز آمریکایی همان جان بولتون و جولیانی وصدام وصدها لرد و شهردار بیگانه هستند که با دلارهای نفتی میخواهند سازمان رجوی را بر ایران حاکم کنند.دفاع از جریان رجوی دفاع از آن چیز خارجی است ...
خانم ها و آقایان ضد استبداد دینی .توجه داشته باشید که سازمان مجاهدین جریانی دینی وبمراتب بدتر از نظام اسلامی است.
فریب این هیاهو رابطه سازمان سیا را با مجاهدین نخورید.ازادی و استقلال تنها از راه انتخابات آزاد بدست میاید.
مدافعان سازمان رجوی برای خود در تاریخ ننگ و نفرت نخرید .جریان چپ و غرب در سال ۵۷ یکبار مردم ایران را به سوی سراب بردند .
آمدن رجوی به ایران یعنی قتل عام هر ازادی خواه و ایجاد حکومت سرخ شیعیان رجوی .سازمان مجاهدین جریانی برخاسته از دین اسلام و فرقه شیعه است و نه میهن پرست هستند ونه انسان دوست بلکه مالک جهنم در ایران خواهند بود.
آخوندهای حاکم بر ایران باسیاست خود مروج هر گونه فساد سیاسی و بیوطنی ورشد گسترش سازمان رجوی شدند.
نویسنده در این نوشتار زمان خودکشی پروین گلی آبکناری را سال ۱۳۶٤ و در زندان قزلحصار نوشته است، از سوی دیگر نویسنده دیگری زمان خودکشی پروین را در سال ۱۳۶۶ و در زندان اوین نوشته است، به این لینک نگاه کنید
http://iranglobal.info/node/61597
آقای علی امیری...نوشته بودید که ( این جنبش دور از هرگونه تبیعضات جنسیتی است )..لطفآ ازدواج « انقلابی» خانم مریم رجوی را با مرحوم مسعود رجوی را بیشتر توضیح دهید.....
در مورد متن این مقاله عجیب و غریب، با معیارهای مدرن، دوستان دیگر نوشته اند. من اشاره میکنم به تیتر مقاله که خود گویای سرگشتگی الهه خانم است. ایشان قصد داشتند با زدن یک مثل و تغییر آن تیتر را کوبنده کرده و مخالفان را از میدان بدر کنند. ...
اولا وقتی کشتی غرق میشود باید فرار کرد والا، خوب بمانید که مثل تایتانیک بروید ته اقيانوس؟ پس موشها کار درستی میکنند.
دوما وسط دریا گرگ کجا بود که حمله کند؟! لابد در حال شنا کردن به غریقها!
فلک را سقف بشکافیم و طرحى نو در اندازیم.
اولویت هر دولتی که پس از تحکیم موقعیت روی کار می آید رسیدن به بخشهای محرومتر کشور است. با بستن بار مالیاتی سنگین بر آنها که درآمد بالا دارند، بعلاوه سرمایه گذاری برای ایجاد بازار کار و نیز کمک مالی به آنها که توانایی کار ندارند یا بیکار هستند میتواند راههایی برای بیرون کشیدن این بخش از هم میهنان از زیر بار مشکلات باشد. بخش بزرگی از ثروت کشور توسط دلالان حیف و میل میشود که میتوان آنها را از چرخه گردش اقتصاد خارج کرد و در صورت مقاومت شان با مجازاتهای سنگین آنها را ترساند.
این وعده ها هیچکدام در عمل به ثمر نخواهد رسید. هرقدر سوریه فکسنی اجازه دادد استانهاش جدا بشه مردم ایران هم چنین اجازه ای خواهند داد. اما آنچه که لازم است انجام شود این است که در استانها انتخاب برای انتخاب استاندار انجام شود و از مرکز استاندار و فرماندار ارسال نشود درست مثل آمریکا. و هر استان بودجه اش را بگیرد و خرج مردمش بکند و نیز از جانب دولت مرکزی حمایت های لازم بعمل آید. ثروت ایران متعلق به همه ایرانیان. این چیزی از خودمختاری کم ندارد. خودمختاری یک طرفش این است که ما میخواهیم کارهایمان را خودمان بگردانیم. اما یک طرف دیگرش هم این است که شماها در مرکز حق دخالت ندارید و این بخش هست که مشکل دار است. حکومت مرکزی هرگز زیر بار این نخواهد رفت که نتواند در امور یکی از استانها به نفع کلیت کشور دخالت کند.
پرستش مرگ، قداست «شهید»... هیچ نیازی به این پرپر شدن ها نبود. افسوس که آگاهی نبود.
به نظر من این برنامه برای اولین بار است که توسط یک اپوزیسیون آن هم علیه یک دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی که به قول آقای طالقانی استبداد زیر پرده دین که خطرناکترین نوع استبداد است ارایه میشود. عملکرد شورای ملی مقاومت آن هم به مدت ۳۷ سال در نبرد با چنین حاکمیتی و ایستادگی بر مواضع اصولی و وارد کردن زنان در رهبری سیاسی بالاترین تضمین دمکراسی و عمل به همین برنامه در آینده ایران است. گرچه از جانب مسولان این مقاومت و مجاهدین تاکید شده که رقیب کسی برای کسب قدرت نیستند اما در مقابل این برنامه هنوز کسی نتوانسته یک ائتلاف مشابه تشکیل بدهد. هم چنانکه میدانیم این یک جنبش مقاومت فراگیر و سراسری و بدور از هرگونه تبعیضات قومی و نژادی، مذهبی و یا جنسیتی است.
هیچ ایرانی وطن پرستی خواهان حمله نظامی امریکا و غیره به ایران نیست مردم ایران خواهان عدم حمایت و مماشت با رژیم اخوندی حاکم بر ایران هستند که قبلا از طرف اوباما می‌شد و ما گفتیم اوباما با مایی یا آنها دیدید که با آنها بود .خوب حالا با موقعیتی روبرو شدیم که ترامپ طرف ماست خوب پس چرا دست روی دست گذاشتید و از این فرصت برای راهایی از این رژیم فاسد و حکومت ننگین استفاده نمی کنید . لطفا حساب ملت ایران را از بعضی از اپوزیسیون وابسته به امریکا و عربستان و اسراییل و اصلاح طلبان که فقط مشکلشان ولایت فقیه نه کل نظام و وعده دوران طلایی امامشان را میدهند جدا کنید و با بهانه تراشی مثل چهل سال گذشته از زیر با ر مسئولیت شانه خالی نکنید.
سیاستهای مخرب نظام اسلامی و حمایت چپ از نظام کشور ما ایران را در جهان تنها گذاشته است.
جاسوسی سازمان مجاهدین برای غربی ها در حقیقت سرپوشی برای موشک های اتمی دولت اسراییل شد.
جمهوری اسلامی باید از سیاست دشمنی با غرب دست بردارد و موشک های اتمی اسراییل را در متن مذاکرات خود با غرب قرار دهد.