Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اطهرانلی شما مثل اینکه فرق نقاشی را تا نقشه تشخیص نمیدهی

http://s9.picofile.com/file/8267981626/Tabriz.jpg

این نقشه متاخر که توسط چاپخانه ارتش منتشر شده و سال انتشار آن 1327 می باشد به روشنی نشان می دهد که تبریز بیرون آمده از آن چهار دیواری مرکزی و کوچک، باز هم چیزی فراتر از باغات و کرت های کشاورزی چیزی نبوده است زیرا دور تا دور این شهر و در فاصله های نسبتا نزدیک، روستاهایی بوده اند و مردم این روستاها حتی امروز نیز در برخی مناطق هنوز در درون فضای شهری به کشاورزی می پردازند. آنهایی که ساکن منطقه حکم آباد (ححم آوار) و جمشیدآباد (جامیش آوان) هستندبه درستی این مطلب را تایید می کنند.

در درون حصار شهر بزرگترین سازه ای که به مرور ساخته شده و به شکل امروزی رسیده است، بازار تبریز می باشد. بازاری که نه بنای سنتی و قدیم، بلکه سازه حجیم و طویلی است که عمر آن فراتر از حدود 100 نیست

و چنانچه در نقشه ترسیمی و توضیحات مربوط به آن توسط روس ها توضیح داده خواهد شد شده، از دو بخش بازار کفش دوزها و راسته بازار تشکیل شده است! اما اکنون چنین گسترش یافته

http://s8.picofile.com/file/8267979950/DSCN0088.JPG

نقشه بالا مربوط به رسامی روس ها از شهر تبریز به سال 1827 میلادی است. چندی است که قومگرایان تورک گاه و بیگاه به نوشته قبلی بنده به ظن خود ایراد می گیرند و به تمسخر آن می پردازند. در این سند مهم و ارزشمند نیز می توان به گفته های قبلی تاکید کرد و هویت واقعی شهر تبریز را کمتر از 200 سال معرفی نمود. ده شامقاذی که اکنون آن را شام غازان معرفی می کنند بی ارتباط با شهر تبریز به تصویر کشیده شده است و به دلیل فقدان آثار تاریخی در خود، از طرف رسامان مورد بی اعتنایی واقع شده است.
در این چهار دیواری کوچک که قرار بود شهر تبریز را در آن علم کنند و پای پادشاهان سلسله های پوشالی و غیر مستندی را به آن بکشانند و به استراحت در کاخ ها و کوشک های آن وادار نمایند
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسلم تورکی :
شما که نه زبان بلوچی بلدی و نه بلوچستان را دیدی ولی شناسنامه صادره از عاظربایجان برایتان گرفته اند زیاد نباید این چیز ها را درک کنید (الته اگر بقیه پدران تا 50 تا شناسنامه با نام های دیگر برای پسرشان نگرفته باشند)
این بلوچ ها با شناسنامه یا بی شناسنامه در اینده همگی به اذربایجان فرستاده خواهند شد

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرمدین از آذربایجان : جناب لوایی مشکله شما مجمع الجزایر بی نام و نشان بی هویت ترکان مهاجم به ایران و آذربایجان اینکه اصلا زبان ...
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن بشری بدور باش از دروغ و دروغ گویان

نوشته شده توسط: Anonymous

فرصت های بسیاری در دوران ریاست جمهوری اوباما داشتیم که از حکومت ولایت فقیه خلاص شویم. ولی تمامی این فرصت ها را در زمان بی عرضه ترین ریس جمهور امریکا از دست دادیم. جنبش سبز, بحران اقتصادی جهانی, بهار عربی, سوریه همه میتوانست به سقوط رژیم بی انجامد ولی بی عرضه گی اوباما و یک مشت دون کیشوت که خود را اپوزیسیون مینامند همه این فرصت های طلایی را از دست دادند.

پیروزی رژیم در حلب پیغامی بود به ملت ایران. برای بقایمان اگر لازم باشد اصفهان و شیراز و تبریز و ... را تبدیل به حلب میکنیم. اگر لازم باشد سرورمان پوتین هر روز کیلوتون ها بمب سرتان می ریزد. اگر لازم باشد فاطمیون و زینبییون و ... می اندازیم جانتان. امریکا کاغذ پاره برجام را گرفته و هیچ غلطی نمی تواند به کند.

این روز ها همه دارند راجع به لگاسی اوباما حرف میزنند. برای ایرانیان این لگاسی ادامه جمهوری اسلامی است. شاید ۳۹ سال دیگر

همانگونه که قبلا در این سایت نوشتم سقوط رژیم در چنین شرایطی فقط از درون رژیم میتواند صورت به گیرد و تنها نهادی که توان این کار را دارد ارتش است.

در خاتمه انتظار نداشته باشید که این تئوکراسی خود را اصلاح به کند و تبدیل به یک دموکراسی شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعیت در آور ولی انکار ناپذیر و انسان در بهت و حیرت بسر میبرد .اکثر کشورهای اورپائی بعد از ٤ سال اقامت به داوطلبان حق تبعیت و پاسپورت آن کشور را میدهند و هر فردی که حق اقامت بگیرد از همان روز دارای شناسنامه و یا برگ شناسائی میشود ولی رژیم منفور و نژادپرست ایران به بچه ای که در آنجا بدنیا آمده حتی شناسنامه هم نمیدهد

نوشته شده توسط: جمال

بە آقای کیانوش توکلی ،، جناب توکلی جان کردی بیشتر از ٢ هفتە دیگر وزیر خارجەی آمریکا نیست و دو هفتە دیگر این پست را بە کسی دیگر وا گزار میکند منظور اینکە در این وقت و زمان سخنان شما و دیگران بیشتر از وزیر خارجەای کە بە زودی با این پست خدا حافظی میکند برد دارد ،، در ضمن کسانی کە با تحریم موافقند مردم در ایران هیچ نفعی از برداشتن تحریم ها ندارند و تحریمها اتفاقأ بە نابودی و فروپاشی جمهوری اسلامی و تسریع آن کمک میکند ما خوب میدانیم تمام کسانی کە مخالف تحریم هستند خوب میدانند کە با گسترش تحریمها نظام جمهوری اسلامی ساقط میشود و ساقط شدن جمهوری اسلامی مساوی است با فروپاشی جغرافیای ایران و تمامی اپزسیون مخالف ایران ازاین منظر مخالفند

نوشته شده توسط: peerooz

جناب lachin,
چون چند بار تکرار شد پس اشتباه تایپی نیست. آثار جمع اثر به معنی نشان بازمانده و آثارها نادرست است. من آدمی Agnostic میباشم و معلوماتم در حدی نیست که بدانم خدا وجود دارد و یا ندارد بنابراین وقتم را صرف چیزی که عملا نتیجه ای ندارد نمیکنم؛ یعنی سعی در تغییر باور سه چهارم مردم دنیا ندارم. دیگر آنکه دین و مذهب به خودی خود موجب عقب ماندگی نمیشود. شوروی یکی از بی دین ترین رژیم های دنیا و آمریکا یکی از مذهبی ترین کشور های پیشرفته میباشد و مقایسه آنها در مورد تاثیر دین بر پیشرفت, از آفتاب روشن تر است. بنابر این دین را مسئول عقب ماندگی دانستن Barking up the wrong tree میباشد ( با عرض معذرت که مثال گویا تری نمیدانم ). و تعجب آور اینکه بسیاری از افرادی که بر اسلام و خدا میتازند از ظلم رفته بر اقلیت های مذهبی مانند بهائی و سنی و علی الهی و درویشان فریادشان به آسمان بلند است.

گویی که این ادیان و مذهب ها خوب و فقط اسلام است که بد است. به گمانم جناب مرادی و شما توجهی به سکولاریسم و لائیسیته ندارید. موفق باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سرنگون باد رژیم ضد بشری و سرمایه داری جمهوری اسلامی، ....

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقای لاچین سپاسگزار از اطلاعات جالب علمی- فیزیکی در باره فضا و کائنات.
در مورد فرضیه شماره ۲- " در فضای قابل رویت بیش از ۲۰۰ میلیارد کهکشان و هر کهکشان بیش از ۱۰۰ میلیارد ستاره وجود دارد. وزن فضا را ۷۰ درصد انرژی سیاه و ۳۰ درصد ماده سیاه تشکیل میدهد".
این فرضیه به تصور من ناقص میباشد، چگونه میشود که طول و ارتفاع ( مکان- زمان) فضا را که انتها ندارد محاسبه و وزن کرد. بطور مثال من و یا شما تصور کنیم که انتهای ( طول- ارتفاع) فضا را در ذهن خودمان مشخص کنیم، آیا این امکان دارد!؟
حتی با تجربه ترین و بهترین دانشمندان فضا- فیزیک قادر نیستند با پیشرفته ترین تکنولوژی های " اندازه گیری و محاسبه " انتها و وزن فضا را تخمین بزنند. و این ارقام و اعداد که هر از گاه " گویا" به شیوه علمی در اختیار ما و شما قرار میگیرد تقریبی است.
شما سرچشمه و یا منبع " خیر و شر "؛ " امید و آرزو " ؛

" وجدان و احساسات " را آیا از انفجار ستاره ها میدانید و یا از خرد و اندیشه نهفته در آن و یا بالعکس!؟؟.
از قبل سپاسگزار م.
نوشته شده توسط: Anonymous

[ادامه‌ی کامنت]

در ایران استبدادزده آندسته از نظریه پردازان فارس که از سیاست یکسان‌سازی ملتها در ایران حمایت می کنند برای ملل غیر فارس هویت ساختگی تراشیده‌اند و تقریبا ٨٥ سال است این هویت ساختگی برای نفی موجودیت ملل غیر فارس در ایران تبلیغ می شود. متاسفانه در آوریل سال ١٩٢٦ رضا میرپنج در نتیجه کوتادی نظامی خود را پادشاه ایران خواند. او به چندگانگی ارزشهای انسانی اعتقاد نداشت از اینرو سیاست اصلی حاکمیت وی یکسان‌سازی ملل ایران بود. برای رسیدن به این منظور ملل ساکن غیر فارس از جمله آذربایجانیها، بطور سیستماتیک از طریق رسانه‌های گروهی، تعلیم وتربیت مورد شستشوی مغزی واقع شدند ...

تقریبا در طول ٨٥ سال یعنی از بدو پیدایش رژیم پهلوی تاکنون که جمهوری اسلامی بر سر کار است در ایران سیاست یکسان‌سازی ملل دنبال شده است و در نتیجه این سیاست، تعدادی از آذربایجانیها با هویت ملی خود بیگانه شده اند وگاهی تا آنجا پیش می روند که بر علیه منافع ملی آذربایجان عمل می کنند... فردی که مورد شستشوی مغزی واقع شده است دو هویت متضاد را با خود حمل می کند. برای مثال یک مانقورت آذربایجانی بجای نژاد ترک، خود را از نژاد آریائی می‌داند و زبان ترکی آذربایجانی را زبان آذری می شمارد. در واقع در تبیین هویت ملی خود فرق اساسی با فارس‌ها ندارد... چنگیز آیتماتف در رمان "روزی برابر یک قرن" به زیبائی عمق سقوط مانقورت‌ها را با کلمات به تصویر می کشد. او به ما به خوبی نشان می دهد که چگونه فرد مانقورت ممکن است تا آنجا پیش رود حتی مادر خود را نشناسد و تیری به قصد کشتن او از کمانش رها کند و او را بکشد.... ایران از نقطه نظر اطلاعات پروسه ای بالنده را طی میکند و سیاست یکسان سازی ملتها در ایران دیر یا زود محکوم به شکست می باشد ... بابک آذری حقوقدان

همان طور که گفته شد در پایان رمان (یک روز به اندازه یک قرن) مانقورت مادر خود را نشناخته و او را کشت در این رمان کسانی که فرزندانشان به مانقورت تبدیل شده بود به ناچار فرزند خود را به کل فراموش میکردند و بنا را بر این می‌گذاشتند که فرزندشان مرده است اما از میان این خانواده ها مادری پیدا شد که نتوانست فرزند خود را فراموش کند و برای پیدا کردن او خود را به بیابان زد و در نهایت وقتی که فرزند دلبند خود را پس از هزاران مشقت پیدا کرد و با وجود تمام تلاشش برای اینکه فرزندش او را به خاطر آورد اما او مادرش را نشناخت و با انداختن تیری به طرف مادرش او را کشت بنابرین ما هم اگر سعی کنیم مانقورت‌های جامعه خود را به اصلیتش بازگردانیم تنها نتیجه آن آسیب دیدن خودمان خواهد بود آنها هرگر به اصلیت خود باز نخواهند گشت هر گونه بحث کردن در نهایت باعث آسیب روحی و روانی به خودمان خواهد شد تنها راه این هست که انها را فراموش کنیم و به حال خودشان رها سازیم آنها جر بردگی هیچ کاری از دستشان بر نمی‌آید و تا ابد نیز در همین وضعیت خواهند بود آنها تمام گذشته و پدر و مادر خود را فراموش کرده‌اند و دشمن منیت آنها را از آنها گرفته است و از خود اختیاری ندارند.

منبع: http://figures-azerbaijan.blogfa.com/tag/افسانه-مانقورت
نوشته شده توسط: Anonymous

[ادامه‌ی کامنت]

افسانه در مورد چگونگی مان‌قورت سازی ژوان ژوان ها می‌گوید: ژوان ژوان ها وقتی کسانی را اسیر می گرفتند آنها را به صحرا برده موهای سرشان را از ته می‌تراشیدند، بعد شتری را سر بریده و از پوست گردن شتر که از سفت‌ترین قسمت پوست شتراست قطعاتی را جدا کرده و بلافاصله به سر اسیر چسبانیده، آنرا محکم می بستند. بعد از این کار دستبند و پابند اسیران را محکم کرده آنها را در زیر آفتاب سوزان رها می کردند.

بعد از مدتی موی سر آنها رشد کرده و چون جایی برای رشد خود نمی یافتند برگشته بتدریج داخل مغز اسیر می شدند. در این موقع بیشتر جوانان تاب تحمل این غذاب را نیاورده فوت می کردند ولی آنهایی که می ماندند در اثر برخورد موها با سلولهای حافظه تمام خاطرات گذشته خود را از دست داده و تنها مهارت‌های آنان در تیراندازی می‌ماند. آنها به دستور ارباب خود هر کس را که دستور میداد بلافاصله تیرباران می‌کردند.

چون از بین ده اسیر یک اسیر مان قورت شده و بقیه می‌مردند لذا ارزش یک مان‌قورت ده برابر یک غلام بود و اگر کسی مان‌قورت کسی را می کشت مجبور به پرداخت جریمه سنگین می شد.

خلاصه افسانه مانقورد:

روزی پسر جوانی بنام "ژول آمان" (یول آمان) فرزند پیرزنی بنام "نایمان آنا" برای گرفتن انتقام خون پدر خود از ژوان ژوان‌ها که در جنگ با آنان کشته شده بود به اتفاق سایر جوانان قبیله نایمان به ژوان ژوان ها حمله کرده و بعد از جنگی قهرمانانه اسیر می شود. ژوان ژوان‌ها او را مان‌قورت کرده و به چوپانی گله های خود می گمارند. "نایمان آنا" برای نجات پسرش به منطقه ژوان ژوان ها رفته و پسر خود را می بیند که چوپان گله شده است. مادر به فرزند نزدیک شده و اسمش را می پرسد. پسر جواب می دهد که نامش مان‌قورت است. مادر در میان حسرت و ناامیدی از پدر و مادر و ایل و تبارش می‌پرسد. پسر جوان تنها یک جواب دارد آنهم: من مان‌قورت هستم. مادر سعی می کند حافظه ی پسر جوانش را به کار بیاندازد. "چنگیز آیتماتف" - نویسنده معروف قرقیزی - در همان رمان "روزی به درازی یک قرن" بقیه ماجرا را چنین به رشته قلم می کشد که مادر خطاب به پسرش می گوید: اسم تو ژول آمان است می شنوی؟ تو ژول آمان هستی. اسم پدرت هم دونن بای (Donan bay) است پدرت بادت نیست؟ آخر او در زمان کودکیت به تو تیراندازی یاد می داد. من هم مادر تو هستم، تو پسر من هستی، تو از قبیله نایمان هستی متوجه شدی؟ تو نایمان هستی

او (مان‌قورت) با بی اعتنایی کامل به سخنان مادرش گوش می داد. گویی اصلا این حرفها ربطی به او ندارد

نایمان آنا باز دوباره تلاش کرد که حافظه پسرش را بکار بیاندازد لذا با التماس گفت:

اسمت را بیاد بیاور... ببین اسمت چیست مگر نمی دانی که پدرت دونن بای است؟ اسم تو مان‌قورت نیست ژول آمان است. برای این اسمت را ژول آمان گذاشته ایم که تو در زمان کوچ بزرگ نایمان ها بدنیا آمدی. وقتی تو بدنیا آمدی ما سه روز تمام کوچ خود را متوقف کردیم.

"نایمان آنا" برای اینکه احساسات پسرش را تحریک کند و او را به یاد کودکی خود بیاندازد برایش ترانه و لالایی و بایاتی می خواند ولی هیچ تاثیری در پسر جوان نمی کند. در این موقع ارباب ژول آمان پیدا شده و نایمان آنا از ترس او پنهان می شود. ارباب ژول آمان از او می پرسد آن پیرزن به تو چی می گفت؟ ژول آمان می گوید او به من گفت که من مادرت هستم. ارباب ژل آمان می گوید تو مادر نداری تو اصلا هیچ کس را نداری فهمیدی، وقتی آن پیرزن دوباره پیشت آمد او را با تیر بزن و بکش. او بعد از دادن "حکم تیر" به دنبال کار خود می رود. نایمان آنا وقتی می بیند او رفت از مخفیگاه خویش خارج شده می‌خواهد که دوباره حافظه تاریخی و قومی و خانوادگی پسر جوان را بکار بیاندازد لذا به او نزدیک می شود. اما ژول آمان با دیدن نایمان‌آنا بدون هیچ ترحمی در اطاعت کورکورانه از دستورات اربابش قلب مادرش را نشانه گرفته و او را از پشت شتری که سوارش شده بود سرنگون می سازد. قبل از اینکه پیکر بی‌جان نایمان‌آنا به زمین بیفتد روسری او به شکل پرنده‌ای بنام دونن‌‌بای درآمده و پرواز می کند. گویی این پرنده روح نایمان آنا را در جسم خود دارد. از آن زمان پرنده ای در صحرای ساری اؤزیه پیدا شده و به مسافرین نزدیک گردیده و دایماً تکرار می کند:

"به یاد آر از چه قبیله ای هستی، اسمت چیست؟ اسم پدرت دونن بای است، دونن بای، دونن بای"

پیکر بی جان نایمان آنا در محلی که بعدها بنام او به قبرستان "آنا بیت" معروف گردیده به خاک سپرده می شود. پسر مان‌قورت او حتی برای گرامی داشت خاطره مادر بر سر قبر او نیز حاضر نمی شود چراکه او خود را بی‌پدر و مادر و بی‌اصل و نسب می دانست.

[ادامه در کامنت بعدی ...]
نوشته شده توسط: Anonymous

چنگیز آیتماتوف نویسنده‌ی نامدار قرقیزی در رمان "روزی به درازای یک قرن" حال و روز هویت‌باختگانی مانند {عباسعلی جوادی} را با زیبایی خارق‌العاده‌ای به تصویر می‌کشد:

"چنگیز آیتماتوف نویسنده‌ی نامدار قیرقیزستان در رمان (روزی برابر یک قرن) بر اساس یک افسانه، آدمهائی را به تصویر می‌کشد که مبدل به مانقورت شده‌اند. منظور از مانقورت، انسانهائی هستند که با هویت ملی خود بیگانه شده و بمثابه ستون پنجم دشمن بر علیه منافع ملی خود عمل می نمایند. (او مانقوت را این گونه توصیف می‌کند: مانقورت ازخود بی خبر بود. نمی‌دانست ازکدام قبیله وازچه تباری است. نام پدر و مادر خودرا نمی‌دانست. دوران کودکیش را بخاطر نمی‌آورد. چیزی ازگذشته نمی‌دانست واز شکنجه و بلایی که بر سرش آورده بودند خبر نداشت. نمی دانست که از"من" خود دور شده است چنین برده‌ای برای ارباب خود امتیازات فراوان داشت انسانی بود مطیع و بی‌آزار.

هرگز زبان به اعتراض نمی‌گشود هرگز به فکر فرار نمی افتاد. برای برده‌داران خطری بالاتر از عصیان بردگان وجود نداشت. روح هر برده از اندیشه عصیان لبریز است حال آنکه مانقورت موجودی استثنایی بود وخیال شورش و نافرمانی نداشت...)

چنگیز آیتماتوف برای نشان دادن عمق تراژدی، مردی را به تصویر می کشد که قادر به شناختن مادرش نمی باشد حتی او را دشمن پنداشته و به قصد کشتن او تیری از کمانش رها می کند و او را می کشد.

در واقع مان‌قورت کسی است که ازخویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمی کند. او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای جای گفتارش به تحقیر و تمسخر می گیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوق‌العاده می‌نگرد و در این کار آنقدر پیش می رود که حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانه‌ی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد یا متأثر گردد. بدین جهت مان‌قورت یک بی‌اصل و نسب کامل است که بیشتر به کوبیدن مظاهر و منافع ملی خود می پردازد.

واژه "مان" در ترکی غیر از معنی مثل و مانند در ترکیب ترکمان (ترک مانند) و ائلمان (ائل مانند) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و مان‌قورت در حقیقت مفهوم "گرگ ناقص" یا به بیان واضحتر "انسان ناقص" را در قاموس ترکان افاده می‌کند. با توجه با اینکه در این قاموس بوز‌قورت بعنوان انسان کامل و اصیل است لذا مان‌قورت بعنوان انسان ناقص تلقی می گردد. به عبارت دیگر مان قورت به معنی "گرگ ننگین" یا "انسان ننگین" است. این ننگ بیشتر گریبان‌گیر همان بوزقورتهاست که اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی به ننگ ایل و تبار و جامعه و ایدئولوژی خود بدل می شوند. [در شکل جدید مان‌قورتها در رسانه های گروهی وادار به مصاحبه بر علیه ایدئولوژی قبلی خویش می گردند.]

افسانه مان‌قورت در مورد منشا و چگونگی مان قورت شدن بوز قورتها سیر مسخ آنان از گرگ کامل (انسان کامل) به گرگ ناقص (انسان ناقص) را به تفصیل چنین بیان می کند:

روز و روزگاری در صحرای "ساری اؤزیه" آسیای مرکزی اقوام مختلف زندگی می کردند. یکی از این اقوام قوم ترک نایمان بود. نایمان‌ها دشمنانی به نام " ژوان ژوان"ها داشتند. ژوان ژوان ها مبتکر مان‌قورت گردانیدن اسرای خود بودند. آنها اسیران جوان قبیله نایمان را گرفته و طی شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسا حافظه‌ی تاریخی آنان را مختل کرده و از آنها فردی بی‌بند و بار نسبت به قوم و قبیله خود می‌ساختند.

مان‌قورتها طوری تربیت می شدند که تنها دستورات ارباب خود را مثل روبوت و آدم آهنی‌ها بکار می بستند اگر ارباب مان‌قورت می گفت پدر و مادرت را بکش در چشم به هم‌زدنی بدون هیچگونه ترحمی آنان را به قتل می رساندند.

افسانه می‌گوید: در منطقه ساری اؤزیه چاههای زیادی وجود داشت و همه جا سرسبز و خرم بود ولی ناگهان قحطی بزرگی اتفاق افتاد و اقوام ساکن در آن صحرا به جاهای دیگر کوچ کردند. قوم ژوان ژوان‌ها نیز که مبتکر شستشوی مغزی جوانان بودند مجبور به کوچ گردیده بسوی رود ادیل (اتیل)- که همان ولگا باشد- رفتند. آنها چون به لعنت و نفرین الهی به جزای مان‌قورت کردن جوانان دچار شده بودند موقع گذر از روی آبهای یخ بسته ولگا همگی از کوچک و بزرگ و انسان و حیوان با شکسته شدن یخها به عمق آبها مثل فرعون- فرورفته و از روی زمین محو و نابود شده به جزای خود می رسند.

[ادامه در کامنت بعدی ...]
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام چنگائی در این شکی نیست که رژیم شونیست ایران ظرفیت احترام به حق و حقوق ملل تحت ستم را ندارد ولی آیا وظیفه روشنفکر متحد و انقلابی هم نیست که تابو شکن باشد ببینید حدود ١٠-١٢ سال قبل در تورکیه چند نفر انسان روشنفکر که نویسنده و هنرمند بودند حرکتی بنام برابری حق و حقوق و برادری و دوستی کورد و تورک را شروع کردند و با نوشتن طومار بیش از ١٠٠٠ نویسنده ، شاعر ، روزنامه نگار ، هنرمند مثل خانم سزن آک سو و تاریق آکان این طومار را امضا کردند و جو تورکیه را عوض کردند و باور کنید اگر پ ک ک نبود « اکثریت روشنفکران کورد مخالف عملیات ترویستی هستند » وضع کورد خیلی بهتر میشد.کوتاه سخن وعده سر خرمن معنی اجتماعی اش گریز از وظیفه است و در ضمن اگر چنین حرکتی شروع شود ماهیت خیلی ها روشن میشود که در کدام صف قرار میگیرند و تمامی اما و اگر و چنین و چنانها رو میشود که چه کسانی پشت این کلمات ماهیت اصلی شان

ماهیت اصلی شان را مخفی کرده اند
نوشته شده توسط: Anonymous

برای آخرین بار، من دیگر هرگز به این سایت که اشخاصی براحتی توهین می کنند و این سایت متشر می کند.احتمال قریب به یقین هتاکی مثل p.. که شبالنه و روز در این سایت هتاکی و مسخره می کند، پیمان کار سایت ایران گلوبال و دیگران است که با تمسخر و نیش زبان اهانت میکند. هرچی گفتی لایق خودت است. موجود چاک دهن و بی تربیت.
شما سایت ایارن گلوبال بیمارید. مریض هستید و از اذیت کردن دیگران لذت می برید.
مطالبتان خودتان بخوانید. هر ادم عاقلی چندبار سر بزند به این سایت می فهمد که ارزش وقت تلف کردن ندارد. خب دیگران بیاند اینجا و نظر بدهند و توهین بشوند و روانشان خراب و موجبات تفریح دست اندرکارن این سایت بی ارزش بشوند

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز در سایت ایران امروز این مقاله رااز اقای ارسی خواندم که بسیار وحشتناک بود. خواندن این مقاله را به میهن دوستان ایرانی پیشنها د میکنم . هر گونه تفسیر با خود شماست. بخشی کوتاه از اغاز مقاله ..)...

در جدال با مدعی

محمد ارسی


iran-emrooz.net | Mon, 02.01.2017, 18:00






Mohammadarasi@gmail.com

هف هش دقیقه‌ای می‌شه که کنار پنجره هواپیما نشستم و کمربند امنیتی را هم سفت و سخت بستم. صندلی‌های سمت راستم خالی‌اند و مسافرها هنوز نیامده‌اند. دو خانم چشم و ابرو سیاه چاق و چله، پیچیده در حجاب اسلامی که بلند بلند عربی حرف می‌زنند از راه می‌رسند، معلومه که مادر و دخترند. سرو صورت خوشگلی دارند. مادر لباس قشنگ و گشاد عربی بر تن داره. دختره اما مثل زن اردوغان سرش را باندپیچی کرده، بلوز شلوار چسبانی هم پوشیده که با حجاب اسلامیش اصلا جور در نمی‌آد. آقای قد بلند و شیکی که به عربهای سودانی می‌مانه، همراشونه. اسباب‌هاشون را می‌گذاره تو کابین هواپیما، یک صندلی دورتر می‌شینه طرف راست من. مادر و دختره هم که بعد معلوم می‌شه زن و فرزند این آقای شیک‌پوش‌اند؛ آنطرف‌تر ردیف ما می‌نشینند. دقایقی بعد، درها بسته می‌شوند و هواپیما آرام آرام راه می‌افته، اوج می‌گیره...
نوشته شده توسط: Anonymous

اینگونه مطالب سفارشی در راستای قوت بخشیدن به استبداد زبانی در عیران نوشته شده و هدفشان حفظ هژمونی زبان استعماری ف-ا-ر-س-ی بر ملت‌های غیر ف-ا-ر-س می‌باشد و هدف نهایی‌شان حفظ حکومت فاشیسم ف-ا-ر-س می‌باشد اما هویت‌باختگان عاشق پانفارسیسم مانند 'عباسعلی جوادی' بدانند «نام‌تراشی»، «زبان‌تراشی» و «تاریخ‌تراشی» برای ملت تورک آزربایجان، به قیمت بسیار گزافی برای فاشیسم ف-ا-ر-س به سر آمده و سبب اضمحلال عیران ف-ا-ر-س-ی به بدترین شکل ممکن خواهد شد.

البته وقتی از اضمحلال عیرانِ ف-ا-ر-س-ی سخن می‌گوییم برخی افراد ساده‌اندیش تصور می‌نمایند که «آزربایجان جنوبی از عیران جدا می‌شود» و یا «عیران از آزربایجان جنوبی جدا می‌شود» و فاشیسم ف-ا-ر-س استعمار ف-ا-ر-س-ی را بر باقیمانده‌ی عیران تداوم می‌بخشد اما اینگونه ساده‌اندیشان بدانند در آینده با استقلال ملت‌های غیر ف-ا-ر-س نام و نشانی از عیران باقی نخواهد ماند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جان کری امروز درباره تحریم چنین گف:

...... که تحریم به تنهایی نمی‌توانست مانع از ادامه برنامه هسته‌ای ایران شود و ایالات متحده هم در نظر نداشت با تشدید هرچه بیشتر تحریم به چنین هدفی برسد. به گفته جان کری، هدف آمریکا ارزیابی این بود که آیا با تشدید تحریم می‌توان ایران را وادار به مذاکره کرد و این مساله را بدون توسل به جنگ فیصله داد؟ به گفته او، ایالات متحده پس از ارتباط با ایران در بالاترین سطوح و در پی دو سال و نیم مذاکرات چند جانبه با مشارکت بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه، چین و اتحادیه اروپا سرانجام ایران را قانع کرد با برجام موافقت کند، "یعنی توافقنامه‌ای که به شکلی قابل راستی آزمایی تمامی مسیرهای ایران به سوی تولید اسلحه اتمی را مسدود می‌کند.
نوشته شده توسط: lachin

کاربر گرامی اسلم ریگی...من به باورهای شخصی و اعتقادات شما احترام میگذارم.نوشته بودید که ((تمام هستی و دنیا هم هرگز تصادفی بوجود نیامده......نظم و ترتیب کائنات خود بیانگر این خرد و اندیشه بی نهایت است))... ولی انچه ما از این جهان هستی میدانیم 1- آفرینش جهان تصادفی نیست و نمی تواند باشد. قوانین کوانتمی این اجازه نمی دهد. در دنیای کوانتمی ( نیستی و یا هیچ چیز ) موّلد هستی است. تمام هستی این کائنات از (( هیچ چیز )) متولد شده است. همانطور که در هندسه اقلیدسی گفته میشود که از برخورد دو خطّ ( نکته ) بوجود می آید در دنیای کوانتمی از ( هیچ چیز ) ( همه چیز ) متولد میشود بدون اینکه وابستگی داشته باشد به عقل و خرد. سنگین ترین بخش یک اتم درست در فضای خالی بین پرتون ها و الکترون ها ست. 2- در فضای قابل رویت تقریبآ بیش از 200 میلیارد کهکشان و هر کهکشان بیش از 100 میلیارد ستاره وجود دارد. وزن فضا

را 70 درصد انرژی سیاه و 30 در صد ماده سیاه تشکیل میدهد. اگر این همه ستارگان و کهکشان ها که کمتر از1 درصد وزن فضا را دارا می باشند در یک ثانیه محو شود , هیچ احتلالی در فضا بوجود نخواهد آمد. سنگین ترین بخش فضا در سیارات و کهکشان ها نیست بلکه در فضای خالی بین ستارگان و کهکشان هاست.3- این گفته خدا باوران است که جهان هستی بایک ( نظم و ترتیب عین یک ساعت ) درست شده است که اگر یک حرکت بی نظمی انجام بگیرد تمام و یا کل ( سیستم ) به هم میخورد. متاسفانه این یک مغلطه است که با شواهد علمی مغایرت دارد. در همین لحظه که من کامنت مینویسم چندین هزار ستاره در حال منفجر شدن است و در عین حال چندین هزار ستاره جدید در حال شکل و متولد شدن است. اگر این انفجار ها که به مرگ ستارگان منتهی مشود , صورت نمی گرفت نه من در این دنیا بودم و نه شما. تمام اتمهای بدنمان بخاطر انفجار و مرگ ستارگان بوده که اتم هایشان در فضا پخش گردیده است. خیلی احتمال دارد اتمهای دست چپ شما از مرگ یک ستاره و اتم های دست راست شما از مرگ یک ستاره دیگر تشکیل شده باشد. پس این عیسی مسیح نیست که مرد تا ما زنده باشیم, این ( خدا ) نیست که به ما زندگی داد. این مرگ ستارگان است که اتمهایشان را به ما داده اند که ما زنده باشیم. آنچه که نتیجه گیری میشود این است که زندگی ما , من و تو در همین لحظه از تاریخ به این (( بی نظمی )) وابسته است. متاسفانه خبر بدی هم به این خدا باوران که در جهان نظم و ترتیب زندگی می کنند دارم به این جهت که کهکشان راه شیری که منظومه شمسی یک قسمت حیلی کوچک آن است در مسیر ( تصادمی ) با کهکشان ( M31 ویا آندرومدا ) فرار گرفته است که این دو کهکشان در عرض 5 بیلیون سال باهم تصادف و ادغام خواهد شد که نه از کره زمین اثری خواهد ماند و نه از خورشید. اگر خدا باوران این نطم و ترتیب را ( خرد, اندیشه و سطح بالا ) میدانند , لااقل در کره زمین ما شاهد خیلی از بی نظمی ها ازجمله زلزله, سونامی آتشفشان , برخورد سنگهای آسمانی که دایناسور ها را از بین برد , خشکسالی , قحطی, طوفان های شنی و از همه بالاتر امراض ها گوناگون ژنتیکی و سزطان های مختلف که چندین میلیون انسانها را هرسال به هلاکت میرساند را شدیم و می شویم..نمی دانم در این بی نظمی ها چه خرد و اندیشه از سطح بالا نهفته است. ...
دوستان... یکی از نظریه های جالب این دهه که توسط تحیقیق گران و بعضی از دانشمندان ارائه میشود مربوط به همین ادیان است..همانطور که ما شاهد هستیم در بعضی از نقاط جهان آثار های باستانی وجود دارد که طرز ساختن این آثار های باستانی مثلآ اهرام مصر ویا (( خطوط نازکا )) در کشور پرو و خیلی از مقبره های یادبودی که در دوران باستان ساخته شده است , ما را به اندیشه وا میدارد که چطور انسان های قدیمی با محدوترین ( تکنولوژی ) این آثار ها را ساختند. و بخاطراینکه به این سوال ها جواب های قانع کننده نداریم تا خود را قانع بکنیم, ساختن این آثار های باستانی را به گردن ( انسانهای ماورای آسمانی ) که از سیاره های دیگر از کره زمین دیدن کردند, می اندازیم. در صورتی که این تحقیق گران میگویند همچون چیزی اتفاق نیافتاده است چون دانش و تکتولوژی انسان های باستانی ( ( قبل از ظهور ادیان )) خیلی پیشرفته تر از آنکه ما فکر میکنیم بود. این ( ادیان ) بودند که جلو این پیشرفت را گرفتند و انسان های قدیمی را دوباره به یک دوره ( جاهلیّت ) سوق دادند. ولی چون بشر باز هم در این چند قرن اخیر, از دین و خدا دوری جست تا دوباره پیشرفت علم و صنعت را توسعه بدهد, توانائی آن را نداریم که تکنولوژی های انسان های قدیمی به اصطلاح ( جاهل ) را با معیارهای کنونی را بسنجیم, پس ناچار هستیم که سازنده گان آن آثار ها را به گردن ET ها و باز دیده گان از کرات دیگر آسمانی بدانیم...
نوشته شده توسط: Anonymous

شما حق داريد ..بحق بيش ازهمه نمره ردي ميگيرد ونظرات فوق ارتجاعي داريوش همايون ورهبرش احمدي نژاد را درمورد تك مليتي وزبان مشترك !!!درواقع تحميلي فارسي وتماميتخواهي شونيستي ايران تكرار ميكند وجالب اينكه با آن نظرات شونيستي پان فارسيستي دلقك وار خود راچپ ميخواهد نشان دهد كه خوشبختانه اكثريت كاربران ايشان را پان فارس وطرفدار رژيم ميدانند وشعارهاي توخالي اورا كه جهت رد گم كردن است را نديده ميگيرند

نوشته شده توسط: peerooz

جناب خودتحریمی، چرا؟,
به گمانم شما " نخفته ای به خیالی که پخته ای شبها " و درمان خماری شما شرابخانه ایست که " در حالت بجا آرد ". برادر کدام دولت آمریکا و انگلیس و روسیه و چین تا کنون منافع خود را فدای " سمن های ایرانی را تقویت و از آنها حمایت " کرده است ؟ بعد از آنکه انشالله از خماری بیرون آمدید به " در نهایت قیام و همره با حمایت نظامی خارجی." در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه, همسایه های ما نظری بیاندازید, و برای " اتحاد همه اپوزیسیون، رهبری مشترک، قانون اساسی موقت دمکراتیک، ایجاد دولت موقت در تبعید" به تاریخچه مجاهدین خلق توجه فرمائید. امید که در خیالات شبانه خود موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اشغالگری به شیوه نوین
از پاکستان و افغانستان و عراق و باکو و ترکستانِ چین و جدیدا حتی بنگلادش غیر قانونی به ایران می آیند و با سرود ای ایران و مظلوم نمایی درخواست شناسنامه می کنند! بعد هم شعبه جیشالعدل و جنداله را در هر جا که ساکن هستند تاسیس می کنند.
یک بچه را اینگونه نمی توان راحت فریب داد
اینها بلوچ پاکستانی و تبعه خارجی هستند که در اروپا هم همه را دستگیر کرده دیپورت می کنند.
متاسفم برای این اوضاع مملکت
منطقه گرگان و دشت ما هم مدتهاست با اشغالگری این بلوچها مواجه شده است و کسی هم عین خیالش نیست
برای این بلوچها روضه نخوان اینها دشمنان تاریخی ملت ایران هستند که همراه با تهاجم محمود افغان به ایران وارد شدند. امروز برای اینها سینه می زنی فردا باید با پانهای رنگارنگ آنها مبارزه کنی هر کدام ایها یک ریگی هستند.
باید مثل اروپا طرح های ضربتی اخراج مهاجران غیر قانونی اجرا شود

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

جناب کیانوش توکلی گرامی ، بنده به فردی که اسم کاربران کامنت نویس را جعل می کند و با نام آنها کامنت می نویسد "ساندیس خور" می گویم و مطمئن هم هستم این فرد از مزدوران سایبری رژیم می باشد، به این دلیل که قصد ایجاد تنش و دوبهم زنی دارد و تمام کاربران کامنت نویس را از چپ و راست و تجزیه طلب و سلطنت طلب کلافه و عاصی کرده است و همه را چزانده و به همه حمله کرده است.
بنده کی به نویسنده و یا کامنت نویسی گفته ام :"تو یک مامور کثیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی هستی" ، "بمعنای دقیق کلمه زر میزنی؟" ،"مردک! بی شرم! " ،"بی هویه، فرومایه!"... جناب توکلی گرامی، شما به پهلوی چی ها و تجزیه طلبها، عنایت ویژه و خاصی دارید و به شدت بین کاربران تبعیض قائل می شوید. خب البته سایت خودتان است و فضولی آن به بنده که مخالف سرسخت پهلوی چی ها و تجزیه طلبان هستم نیامده است.
سرنگون باد رژیم ضدبشری و سرمایه داری جمهوری اسلامی

نوشته شده توسط: Anonymous

از بابت اطلاع و شناخت همه جانبه تر افراد؛ من نظر زیر رو چند بار در سایت اسماعیل یغمایی نوشتم:
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=594…
ولی نه تنها سانسور شد؟! بلکه بدون انتشار نظر من با دروغگویی به
"در مواردی که من برخوردم توی تشکیلات هوادارای سازمان، خبر مرگ رهبر خاص الخاص رو بعنوان تاکتیک حفاظت از رجوی باشرف دارن توجیه می کنند!

یه نکته قابل تامل دیگه هم اینکه بخصوص حالا که بروبچه ها پاشون به حاشیه دنیای دمکراتیک تر رسیده، هر لحظه میتونن در دادگاه برعلیه رجوی و دارودسته ش اقامه دعوا کنند، این فرقه هم با هوا کردن فیل مرگ رجوی ... یه لایه حفاظتی دیگه دور اون مردک باشرف کشیده و الخ.... فرقه رجوی واسه عملی کردن منویاتشون، در هزار اشرف/اردوگاه های آلبانی و ... هم همونطویکه قبلاً گفته بودم بااین فیل جدیدی

همونطویکه قبلاً گفته بودم بااین فیل جدیدی که هوا کردن دوباره مثل انقلاب ایدئولوژیک و طلاق بازی و ... همه رو دارن بدهکار رجوی ... می کنند و با

فرقه رجوی واسه عملی کردن منویاتشون، در هزار اشرف/اردوگاه های آلبانی و ... هم همونطویکه قبلاً گفته بودم بااین فیل جدیدی که هوا کردن دوباره مثل انقلاب ایدئولوژیک و طلاق بازی و ... همه رو دارن بدهکار رجوی ... می کنند و با بروبچه های طلبکار هم "صفر-صفر" کردن و اینجور بازیها ... راه انداختند.

متاسفانه برخلاف آرزوهای ما رجوی باشرف و دارودسته او بخوبی میدونن که هیچ راه بازگشتی واسه خودشون باقی نگذاشته اند و شوربختانه جاده سنگلاخ لعنت تاریخ رو سوار بر خر وقاطر شیطان و در رکاب رجوی ... تا به آخر خواهند رفت!

اما تا اونجاییکه به وظیفه انسانی ما بر می گرده، اگه واقعاً دلمون واسه اون جانهای شیفته آزادی و برابری که رجوی باشرف در حیات و ممات در قل و زنجیر تحمیق و ناآگاهی حالا دوباره پشت دیوارها و پنجره های تاریک و آهنی اردوگاهای هزار اشرف و آلبانی اسیر کرده و قصد سربه نیست کردن اون برگهای زنده حافظه تاریخی معاصر سرزمینمون رو داره، می سوزه؛ دوستان و رفقای شفیق، من فکر می کنم از همین امروز باید واسه نجات رفقامون از حصارهای اردوگاه های جدید هزاراشرف/آلبانی و ... کاری بکنیم. لطفاً تا دوباره به قیمت جون چند صد نفری دیگه دیر نشده، کاری کنیم!

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های آلبانی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب بهمن موحدي گرامی، آزادی بیان بی قید و شرط است، بنابر این آزادی بیان در ایران گلوبال شامل حال آنچه تو "ساندیس خور" می نامی هم می شود

نوشته شده توسط: Anonymous

1-تحریم موثر است برای تغییر رفتار یک حکومت و نه براندازی.
2- تحریم بایست رژیم را هدف قرار دهد و نه مردم عادی را.
3- تحریم اقتصادی، عملا مردم عادی را بیشت رمتضرر می کند و بنیان های مردمی تضعیف. از جمله طبقه متوسط که موتور تحول و انقلاب را نابود می کند.
4- تحریم موثر، شامل تسلیحات، منزوی کردن سیاسی، بی اعتبار کردن رژیم، مانند تحریم عناصر تبلیغاتچی که در مراسم و جشنواره ها بار رزیم تبلیغ می کنند. تحریم ابزارهای رسانه ای رژیم مثل ماهواره واینترنت.
5- برعکس مورد 4، بایدست از مشارکت مردم در مجامع بین اللمی حمایت کرد. سمن های ایرانی را تقویت و از آنها حمایت کرد.
6- اتحاد همه اپوزیسیون، رهبری مشترک، قانون اساسی موقت دمکراتیک، ایجاد دولت موقت در تبعید که ساختار و کادرسازی برای بعد از رژیم مهیا کند.
7- در نهایت قیام و همره با حمایت نظامی خارجی.
در غیر این صورت، جز اتلاف منابع چیزی نخواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین ازآذربایجان :جناب هیمن سیدی این سید ترک تبریز حجت اسلام خامنه ای دورغ گوی قهاری است آز ارتقاء درجه دوهفته ای آن جناب به آیت الله انهم بد از دوهفته تا پریدن از قطار درحال حرکت برای خواندن نماز و گریه های آنچنانی که من علیل هستم و و و تازه گی ندارد. در روز کوتای جای گزینی رهبر بعد ازدروغ گوی بزرگ خمینی گجستک اگر رفسنجانی زواره ای لقب سید را با خود داشت یدک میکشید داستان دیگری میشد خودش می شد رهبر هر چند که از میان بد و بد تر نمی بایستی انتخابی صورت گیرد.آیا شما مو من راست گویی را میشناسید من که تابحال مؤمنی از این ادیان ابراهیمی "سامی" یهودیت,مسیحیت ,اسلام ندیده ام راستی و حقیقت تازه یک رگ اوهم ترک است توخود بخوان ازاین مجمعل.قسم به خدای ایران که من ندیده ام .خود خود الله میگه من خودم ماکرال ما کرین هستم دیگه ازاین واضح تر.
پاینده و جاوید باش ای ایرانبدورباش ازدروغ ودروغگو.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب طهرانلی سلام؛

در پایان پانویس تان نوشته اید:
(( بهر حال ما به زیر و زبر همه تان واقف هستیم. ))

دوست گرامی! من این پیشداوری بی پایه ی شما را مناسب ندیده و نمی پسندم. زیرا با این روش کنایه آمیز و برچسب زنانه حداقل، اگر من بردباری تجربی نمی داشتم، و همچون شما تندی بخرج می دادم، بی گمان شما هم واکنش تندتری می توانستید داشته باشید؛ و پس از آن ممکن بود دوستی و همسوئی ما بسرعت فرصت تفاهم و همراهی های نظری خود را در زمان مناسب از دست بدهد.

در حالیکه، حق آموزش زبانی ملت ها بویژه، برای خودم بیش از خواست شما، دست یابی به آن اهمیت دارد و اساسی ست. حقی که با رنجیده شدن از کسی نمی توان آنرا به بازی گرفت. البته من ناراحت نشده ام و بخوبی می دانم که زخم دیرینه ی تبعیض های بر تن و جان شما گران رفته و ناگزیر محرک چنین بی اعتمادی ها و آشفتگی هاست.

در کنار آن البته فراموش نبایدکرد، هستند بسیارانی که آنها نیز بسان من، اصولا دیدگاه های همسان و همگام دارند و نسبت به آموزش زبان مادری ملت های مان آماده ی هرگونه پشتیبانی و تلاش می باشند. بنا بر این لازم نیست که در همین آغاز ما خود را دچار گفتمانِ برخوردزا، شکننده، ناسازگار و بدبینانه کنیم.

برگردیم به موضوع!
شما نوشته اید:
آقای چنگائی شما بوظیفه انسانی تان عمل کنید وحالا رژیم قبول کند یا نکند موضوع دیگری است.

بسیار خوب دوست من! شما همینک اینچنین که می بینید من بوظیفه وجدانی، انسانی و آرمانی ام پیرامون، آموزش به زبان مادری دیدگاهم را سرراست و شفاف برای همگان و خوانندگانِ مقاله و در همین پانویس روشن کردم. اما دادن فراخوان، جناب طهرانی مسئله ی کاملا دیگری ست.

به دوست مشترک مان جناب یوسف آذربایجان بارپیش نوشتم که چنان فراخوانی بسادگی نمی تواند پاسخ لازم و کافی خود را بیابد و در نتیجه مضمون کار بیشتر صوری و فرمالیته خواهدبود و یا خواهدشد.

چرا؟ زیرا ساده نیست؛ و برای انجام و پیشبرد چنان مقوله ی چالش برانگیزی، بیش از همه و در همین آغاز بایسته و ناگزیر، ما نیازمند به ایجاد کمیته های مشترک کار داخلی و بیش از همه همکاری های جهانی مشترک با ایرانی های موافق و همراهان خارجی هستیم؛ تا که فراخوان بتواند سازمانگر اراده ی حامی یافته و گسترش تدریجی و استوار جهانی بیابد؛ تامگر در آنصورت مورد پشتیبانی های موافقان خودی و نوعدوستان خارجی قرارگیرد و برای خود در میان آنان ریشه بدواند. و این یک کار بسیار سخت و سازمانگرانه، با مدیریت دوستداران این راه پرفراز و فرود میسراست.

و به همین خاطر لازمه ی موفقیت اش بیش از همه ساختن و برپائی و سازماندهی نیروی ابتدائی، آزاد، کارا و توام با اهرم های رسانه ای مقتدر می باشد؛ تا بتواند با قدرت، بازتاب رژیم به خواسته را ناچارا تحمیل کرده و او را به نرمش وادارد.

همانگونه که رژیم در برابر پشتیبانی گسترده ی داخلی و جهانی از اعتصاب غذای آرش صادقی ناچار، مجبور به نرمش و عقب نشینی شد و خواست آزادی همسرش را فعلا پذیرفت. تا ببینیم در روزهای آتی رژیم، این ساختار اسیرکش با آرش بیدادرس چه خواهدکرد؟! بگذریم.

آیا شما هنوز فکرمی کنید که دادن فراخوانِ بدون پشتوانه ی کاری و ابزاری می تواند به نتیجه ی مطلوب برسد؟ تا دید و دریافت شما نسبت به سوژه چه باشد!؟
باسپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خرم دین ازآذربایجان :جناب جوادی دستان درد نکندتحقیق هرمنوتیک جالبی است بسیا ر به حقا یق یافت شده آثار باستانی وقایع ثبت شده نزدیک است.البته باب طبع پاچه خواران ترک روسی نیست که مهاجم به سرزمین ایران هستند و آمده از آسیای مرکزی و همان جنایت پیشه گان دیروز وامروز. بی تربیتی بی فرهنگی نداشتن اصالت و فرهنگ یکجا نشینی هرگز این تکامل ورشد فکری را به آنان نداده .همانند اسلافشان قانون گریز نیاپرست فقط در مقابل خدای دروغین "اسلام "خونریز است که به طبعشان نزدیک است سرخم می کنند تهاجم اشان به منطقه که بادولت ساسانیان آغاز شد خود نشان از این حقیقت است. تجربه از درور زمان تا به امروز ترکان دلالت دارد برجاسوسی و وطن فروشی بوده وهست هر چقدر ما آذریان وطن دوست هستیم به عکس آنان جاسوس و وطن فروش آفتاب آمد دلیل آفتاب .دانایان دانند که فرق فاحش وانکار ناپذیر است میان آذریان و ترکان مهاجم.

جهت اطلاع مجمع الجزایر بی نام و نشان ترک دولت مسكو یکم ژانويه 1925 و درست سه سال پس از اعلام تبديل نام «روسيه شوروي» به «اتحاد جماهير شوروي» و تقسیمات دست ساخت بر پایه معتقداتِ جهان وطنی و رسیدن به هدفِ وجود یک کنفدراسیون جهانی با یک دولت (نوعی جامعه مشترک المنافع) بخارا، سمرقند، مَرو (مری) و ساير مناطق شمالی خراسان بزرگتر را كه مَهد و پاسدار زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ و تمدن ايراني بوده اند از هم جدا كرد و بخشی از مردم تاجيك (پارسي زبانان، ایرانی تباران، غیرعربان و غیر آلتائیک ها و غُزها) مناطق شمال شرقی خراسان بزرگتر را به نام منطقه خود مختار بدخشان از مرزهاي ايران دورساخت تا به انديشه يكپارچه شدن با ايران و افغانستان و احياء «ايرانزمين» نيافتند. با همين سياست كه 65 سال بعد ثابت شد كه اشتباه بود، دولت مسكو در همان دهه مناطقي از قفقاز جنوبي (اَران ARAN) را كه قبلا وطن فروشان ترک تبار طبق قراردادهای گلستان و تركمن چاي از ايران جدا ساخته بود «جمهوري آذربايجان» ناميد. مقاماتِ ـ قبلا کمونیست ـ اين جمهوريهای ساختگی و اسمی، پس از اعلام انحلال جماهیریه شوروي در دسامبر 1991 ـ به دست 3 مقام روس، بلاروس و اوکراینی، نه رفراندم سراسری ـ اعلام استقلال کردند. يعني همان اشتباه دولت مسكو در دهه 1920 مبني بر تقسيم امپراتوري روسيه (بر پايه انترناسيوناليسم کمونيستي و خیال کنفدراسیون کردن جهان) عامل اين تجزيه قرار گرفت که در آن دهه (71 سال پیش از فروپاشی) قابل پيش بيني نبود. اين وضعيت براي دولت فعلي روسيه توليد درد سر كرده است زيرا كه برخي از گردانندگان اين جمهوري ها با رقيبان قديمي دولت مسكو (غرب) وارد سازش شده اند و يك كانون جهانی بحران به وجود آورده اند.از آنجا که اکثریت سمرقندی ها و بخارایی ها ایرانی تبار و پارسی زبان هستند مایلند که از ازبکستان جدا شوند و به جمهوری تاجیکستان به پیوندند. این دو شهر و منطقه مَرو ـ مری و اَشک آباد (عِشق آباد!) به فاصله ای نه چندان دور از مرز ایران قرار گرفته اند. بخارا پایتخت سامانیان که در هزاره اول پیش از میلاد به دست سیاوش پسر کیکاووس و پدر کیخسرو ساخته شده است از زمان داریوش بزرگ یک ساتراپی ایران بود و در زمان ساسانیان 300 هزار جمعیت داشت (سومین شهر بزرگ جهان وقت) و یک مرکز جهانی تجارت بود. بزرگترین کتابخانه عمومی جهان وقت که الگوی کتابخانه های امروز قرارگرفته است در زمان سامانیان در مَرو قرار داشت که این شهر بمانند سایر شهرهای خراسان به دست چنگیزخان مغول ویران شد. ارتباطِ خان نشین های بخارا، خیوه و ... در دهه 1880 با ایران قطع و ضمیمه روسیه شدند که با دولت لندن بر سر متصرفات دو کشور در ایرانزمین به سازش دست یافته بود و قرار بود که از آمودریا (جیحون) فراتر نباشد، تا هندوستان به مخاطره افتد. روسیه نخست افسران قفقازی ارتش خودرا در لباس تاجر به آن دیار فرستاده بود و پس از جمع آوری اطلاعات، دست به لشکرکشی زده بود. فرماندهان دو واحد نظامی ـ دو شاهزاده قاجار ـ که از تهران برای کمک به خان نشین ها روانه این منطقه شده بودند در میان راه با هم بر سر موضوعات جزئی و عمدتا خودمانی مشاجره کردند و متوقف شدند و مأموریت انجام نشد!. بعدا یک پادشاه قاجار بخشی از ناحیه سرخس را به تزار وقت روسیه بخشید! که اینک ناحیه ای از ترکمنستان است. به رغم ایجاد شهر اَشک آباد به دست یک پادشاه اشکانی ایران، این نام در ایران ـ و تنها در ایران ـ عِشق آباد تلفظ می شود تا ایرانیان هوای مالکیّت آن را در سر نپرورانند. عِشق آباد خواندن اَشک آباد خواست تزارهای روسیه بود.همانند دریای مازندران که روسها میخواهند خزر گفته شود یا دریای پارس که عمان گو یندش.عمان خودش چی هست که دریابه نامش باشه.
پاینده و جاوید باش ای ایران بدور از دروغ ودروغگو یان
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توکلی گرامی.این انانوم باور کننید ادم نظام است.این ادم کاری جز تخریب و دو بهم زنی ندارد.نگاهی به کامنت های این فرد نشان میدهد که نان چه جریانی را میخورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهار.
دقت و توجه کن که در معرفی دین زردشت به جنبه فرهنگی ملی تاریخی علمی اجتماعی آن بیشتر اهمیت بدهی و نه جنبه خرافی عامیانه ایده آلیستی آن .
ممکن است بشکل ناخودآگاه شما بخواهی آنرا با دین اسلام مقایسه کنی که درست نیست چون برای ما در قرن 21 جنبه های فرهنگی ملی تاریخی آن مهم است .
ما نمی خواهیم از یک خرافات وارد خرافات دیگر شویم.
اگر ممکن است همیشه منابع خودرا قید کنید چون میدانیم در کشورهای جهان سوم ادعاهای غیرعلمی روایتی عامیانه تعصب آمیز زیاد میشود .
با سپاس .

نوشته شده توسط: Anonymous

من مقالات تکراری در مورد نژاد ترک ها و اینها رو عموما نمیخونم چون نویسنده یا نویسندگان برای لاپوشانی نژادپرستی موجود در جامعه ایرانی روش غلطی رو انتخاب کرده که بیشتر بدتر میکنه ماجرا میکنه در جهت تعصب افزایی و ایجاد نسل جدید پانترکها.
به نظر راجع به تجزیه طلبی اکراد در سوریه و عراق و ترکیه و تاثیر اون در ایران مقاله بنویسید بهتره و ملت رو گیر نیارید لطفا

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به کیانوش رشیدی قادی
تو خودت هم قبول داری که شاه اللهی هستی! پس دیگر اعتراضت برای چیست؟!
بنده خود اصالت گیلکی دارم، پدرم اهل گیلان است و رشتی و مادرم ترک خلخال. بعد مگر بکار بردن عبارت " به قول رشتی ها" توهین به هموطنان شریف رشتی به حساب می آید؟! همانگونه که گفتم پدر خودم نیز رشتی است.
کیانوش رشیدی قادی ! تو با این توهینهای شنیع و اتهامات سخیف و بی پایه فقط شخصیت خود را به خوانندگان ایران گلوبال بیشتر شناساندی.
اتهاماتی که به بنده زدی مانند «"مامور کثیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی"» من را به شدت خنداند و یاد روزهای انقلاب ضدسلطنتی افتادم، در آن روزهای پرشور و حال ساواکی ها در میان جمعیت می آمدند و برای برهم زدن تظاهرات و ایجاد درگیری بین مردم، یکی از تظاهرکنندگان را نشان می کردند و یکدفعه با صدای بلند به آن بیچاره می گفتند : تو ساواکی هستی ! تو ساواکی هستی! و آهای مردم این یارو ساواکیه!

و یکدفعه مردم از همه جا بیخبر به جان آن فرد بیچاره می افتادند و تا می توانستند آن فرد را کتک می زدند!
کیانوش رشیدی قادی ! خجالت نکش و دوست داشتی فحش خواهر و مادر هم بده تا شخصیت خود را بهتر نشان بدهی.
این اتهام «"مامور کثیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی"» که به بنده زدی همانگونه که گفتم به شدت باعث خنده من شد و اصلاً ککم هم نگزید.
کیانوش رشیدی قادی ! هنوز جای داغ و درفش شکنجه گران و بازجویان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران ضد خلقی بر تنم مانده ولی من تا آخرین نفس به مبارزه برای آزادی میهن و خلقم ادامه می دهم.
سرنگون باد رژیم ضدبشری و سرمایه داری جمهوری اسلامی
نا بود باد بقایای سلطنت پهلوی
نابود تفکرات و توطئه های فاشیستهای تجزیه طلب
نوشته شده توسط: Anonymous

اعضای پژاک با این سوال مواجهند:
چرا در ایران بیشترین گروهک تروریستی متعلق به پان کرد هاست؟در ترکیه و سوریه و عراق بهانه فاشیست دولت های ترکی و عربی را دارید در ایران که اکراد آریایی بودند پس چرا از دوره رضاشاه زیر هر سنگ و کوهی نشانه آشوب طلبی کردها نمایان بوده و هست؟

کردها در ایران دنبال چه حقوقی هستن از زمان رضاشاه با سربری و کشتار و خیانت؟

آبروی کرد بودن و آریایی بودن رو بردید به خدا شما پان کردها

نوشته شده توسط: Anonymous

دیدی کمونیست نبودی . فقط دروغ و لاف بودی !
از نوشته هایت در اینجا معلوم شد که سواد و سبک و اخلاق و شخصیت کمونیستی را هیچگاه صاحب نبوده ای.
فشار که وارد شد ، مهر مامور و آخوند میزنی.
دیوانگان اجازه ورود به سیاست را ندارند .
حتی سلطنت طلب بودن!
چون مثل اذهاری دیوانه در میدان ژاله
مردم را به رگبار می بندند.
من ، رشتی انفجاری تاکنون ندیده بودم .
یک داعشی به تمام معنی !.
قول هولاه احد. الله صمد .

نوشته شده توسط: کاوه جویا

جمله هایی از کامنت های منتشر شده در بالا توسط آقای کیانوش توکلی: "شما و امثال شما غلط میکنید راجع به آزربایجان چیزی بگید"، " به چیزی که در حوضه سوادش نیست چرا نظر میدهد؟" ، "ایشان آنقدر ساده لوح است نمی داند گفته هایش ارزش علمی ندارد". آیا این ادبیات شایسته ی یک گفتگوی علمی و منطقی است؟ آیا خطاب کردن اشخاص با گفتارهایی چون"غلط می کنید..." و نسبت "ساده لوح" دادن به یک نویسنده گفتگوی سالمی است؟ یکی از دشواری های بزرگ در رسیدگی به کامنت ها همین شیوه ی کار کیانوش توکلی است. آقای توکلی همین شیوه را در نشر مطالب، که از اختیار من خارج است، نیز دنبال می کند و به توهین و تهمت بی مدرک به اشخاص اجازه ی انتشار می دهد. دو نمونه ی اخیر مطالب حاوی توهین و تهمت بی مدرک به اشخاص معین، که در ایران گلوبال منتشر شده و کیانوش توکلی اعتنایی به اعتراض من نکرده است: 1ـ http://www.iranglobal.info/node/58223

2 ـ http://iranglobal.info/node/58243
این روش کیانوش توکلی در نشر توهین و تهمت بی مدرک به اشخاص، مورد اعتراض من است و بارها در این باره با ایشان گفتگو کرده ام، که شوربختانه نتیجه ی عملی نداشته است. جالب اینجاست که آقای توکلی به من توصیه می کند که در بازرسی کامنت ها سختگیری کنم! اما خود، کامنت ها و مطالب ناشایست را نشر می دهد. من با سختگیری در بیان اندیشه ی نهفته در کامنت یا هر مطلب دیگرمخالفم. سختگیری، تنها برای جلوگیری از توهین و تهمت شخصی یا گروهی است که حقانیت می یابد.
در انتشار مطالب و کامنت ها باید آزادی کامل بیان هر گونه اندیشه و گرایش سیاسی و عقیدتی رعایت شود. استثنای این آزادی، تنها توهین و تهمت بی مدرک به اشخاص و گروه های اجتماعی معین است که باید با جدیت اعمال گردد.
گفتنی است که شمار کامنت گذاران هرز نویس دائمی بسیار اندک است( احتمالاً بیش از 2 تن نیستند) که البته با آیدی های گوناگون کامنت های توهین آمیزمی فرستند. بارها از آقای توکلی خواسته ام این شمار اندک را از راه بستن آیدی آنها برای مدتی از کامنت گذاشتن محروم کند تا کم کم این شیوه ی بد دهنی و دیگر تخلفات، چون گذاشتن کامنت به نام دیگران، متروک شود. بازهم پاسخی نگرفته ام. به دید من اگر مدیر تارنما بخواهد، سطح کیفیت و اخلاق رسانه ای ایران گلوبال را می توان از تراز کنونی بسیار بالاتر برد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جوادی
سلام با توجه به اینکه شما متخصص زبا ن وتاریخ هستید چندتا سوال دارم امیدوارم جنابعالی ودیگردوستان جواب دهند.
چرا ازهخامنشیان هیچی اثری وهیچ نوشته ای نداریم ؟
چرا از دانشگاه جندی شاهپور هیچ نوشته نداریم
چرا نمی دانیم دردانشگاه جندی شاهپور به چه زبانی تدریس میکردند؟
چرا هیچ نوشته ای تازمان ترکان غزنوی در ایران نداریم ؟
آیا جنابعالی می دانید تا قبل از غزنویان دراستانهای فارس ،اصفهان ، یزدوکرمان به چه زبانی صحبت می کردند؟
چرا از زمان حضور اعراب درایران هیچ نوشته ای به فارسی نداریم؟ ولی لغتنامه ترکی عربی داریم ؟
آیا درست که تمام مکتب ونوشته های که اکنون به فارسی داریم تماما تحت حمایت پادشاهان ترکها به وجود آمدند ؟
چرا ترکان از زبان فارسی حمایت کردند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دیدی منفجر شدی.
دیدی دینامیت هستی.
نیچه میگفت . من دینامیت ام .
چه خوب که تروریست نشدی.
همه آن ژست های سیویل بودنت لاف و گزاف .
امید ایست مسئول کمنت معنی سیویل را بداند .
چه موجودیست انسان !
از کمنیسم والا - تا سلطنت دولا
از انفجار رشتی تا فلفل مشتی
هنرمند .. . بی مکتب . بشکه تی . ان . تی
بیچاره ما . بیچاره شما . بیچاره ایران
تی قربان
کربلایی قربان .
عموی فیلسوف بهایی ایرانی در کلن

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

به این .. باید بگویم:
گویی این چنین باشد، من از خودم سپاسگزارم، حالا اینجا هم باید شاه اللهی را بکار ببری؟
مردک! بی شرم!
اندکی اگر در مخیله ات مانده است، بیاندیش و بنویس!
مردک!
بی شرم!
مگر تو کی هستی که در بارۀ هر آنچه که در ایران گلوبال نوشته می شود بمعنای دقیق کلمه زر میزنی؟
مردک! معلوم نیست کی هستی و کدام مامور رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،
از بامداد در حال اعدام و تیرباران در حال حاضر و در آینده همۀ ایرانیان هستی!
مردک!
اندکی شرم کن!
مردک بی شرم، بی هویه، فرومایه!
بخوان!
من کیانوش رشیدی قادی هستم!
من یک انسان حقوقی و حقیقی هستم.
....
تو یک مامور رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی هستی!
تو یک مامور کثیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی هستی

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

جناب "موحدی" !!!!!!!
بقول"رشتی ها"!!!!
آفرین بر تو قهرمان جمهوری خواهی !
آفرین بر تو که نشسته ای که داری همه را می کُشی!
آفرین بر تو که مدافع خلق ها بقول خودت هستی!
آفرین بر تو کمونیست بزرگ،
بقول "رشتی ها" را بکار بردی!
دیدی؟
ضد خلق هستی؟

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

پاسخ به موچودی بنام: "مکتب هنری"!!!

پاسخ به موجودی بنام:"مکتب هنری"!!!
یک:
ما و من هزاره هاست که آدم هستیم.
این را بدان و به گوش های بسیار دراز خود بسپار!
من و ما را جمع خودت به شمار نیاور و نپرس:
"ما" کی می خواهیم آدم بشیم ؟
توی بی شرم کی می خواهی آدم شوی از خود بپرس!
--------------------------------------------
من و ما همواره آدم بوده ایم و آدم هستیم!
به دست راست خود، به دست چپ خود، به روبرو، به پشت سر خود نگاه کن ، جناب "مصلح اجتماعی"!
یک بار برای همیشه در زندگی ات تلاش کن آدم شوی و انسان شو و بیهوده تلاش نکن که "پیرووز" شوی!

این "جناب قادی"که خود را "نابغۀ رشتی"خواند و به "مکتب هنری" رسید و گمان می کند "مصلح اجتماعی" و "پیییروز" است،بابد بداند با چنین پرسش هایی دال بر:
"آیا شما آموزش و تحصیل نقاشی داشته اید ؟ چون آثارستان قدری غیرحرفه ای یا کودکانه یا نحیف به نظر می آیند.
در چه مکتبی میتوان آنان را تشبیه کرد یا قرار داد ؟ کوبیسم . گروتسک . مینیاتور ایرانی. آسیایی . من درآوردی .....؟" را مطرح می کند همان است که پرسید چطور پیش از شانزده سالگی می توان زبان روسی آموخت؟
این "جناب پییییییییییروز"، مصلح اجتماعی، "نابغۀ رشتی" باید بداند، در جهان و اکنون دیگر نزدیک به هشت میلیارد انسان زندگی می کنند، اگر من برای هفت میلیارد و 999 میلیون و 999 هزار و 999 نفر انسان در جهان نقاشی کردم، برای ایشان نقاشی نمی کنم، چون این "عنصر" هیچ نمی داند، هیچ نمی فهمد، هیچ نخواهد دانست و هیچ نخواهد فهمید.
فرومایگان در جهان بسیارند، اما، این "مصلح اجتماعی"، که به زبان دانستم، به کارهای هنری ام به معنای دقیق کلمه "گیر" می دهد، بی اندازه فرومایه است.
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به "حسن"
نظرات جنابعالی تماماً به نفع آخوندهای پلید است. کامنتهای شما سمت و سوی مبارزاتی ندارد و رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی را هدف قرار نمی دهد. شما فقط در کامنتهای خود با ماسک سلطنت طلبی به سازمانهای پرافتخار چریکهای فدائی خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و دیگر سازمانهای چپ حمله می کنید!
انقلاب ضدسلطنتی خلق ایران در سال 57 ، ماهیتی دمکراتیک داشت اما به دلیل جنایتها و خیانتها و استبداد شاه خائن و سرکوب نیروهای چپ و مترقی و ملی توسط او، زمینۀ پذیرش خمینی خون آشام در سال 57 فراهم شد.
آخوندها ولاتها انقلاب خلق ايران را با امدادهای غیبی امپریالیستهای غربی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بالا کشيدند و پيشکسوتان را اعدام و يا وادار به ترک ميهن نمودند.
سرنگون باد رژیم ضدبشری و سرمایه داری جمهوری اسلامی
نابود باد بقایای سلطنت پهلوی

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

این کیانوش رشیدی قادی شاه اللهی از خودش خیلی متشکر است و به قول رشتی ها "من مرا قربان است".

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

تنها جرم هموطنان شریف بلوچ ما اینست که سنی مذهب هستند !!! و از سوی حاکمیت پلید این آخوندهای کثیف، تحت "ستم مضاعف مذهبی" و انواع تبعیضات سیستماتیک و وحشتناک قرار دارند. آخوند خامنه ای جلاد و آخوند مرتجع مکارم شیرازی با بیشرمی و وقاحت چندش آور آخوندی، از مهاجرات برادران و خواهران بلوچ ما به حاشیۀ شهرهای بزرگ ابراز نگرانی می کنند و به ارگانهای مختلف خود هشدار می دهند. لابد ترس این آخوندهای پلید اینست که مهاجرت بلوچ ها، ترکیب شیعی ایران را بهم خواهد زد! این هموطنان بلوچ از سر فقر و بیکاری و خشکسالی، که همۀ این فجایع محصول عملکرد آخوندهاست مجبور به مهاجرت به حاشیۀ شهرهای بزرگ می شوند.
بسیاری از هموطنان بلوچ يا در نبرد و يا در سياهچالهای آخوندها جان باخته اند. شرم بر رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی.
واقعاً اين رژيم را بايد یک رژيم ضد بشری ناميد كه همه مردم ايران بايد دست به دست هم بدهند تا -

تا اين كابوس را از روی ملت اصيل ومتمدن ايران وتمامي خلقهای خاورميانه بردارند.
سرنگون باد رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای چنگائی شما بوظیفه انسانی تان عمل کنید وحالا رژیم قبول کند یا نکند موضوع دیگری است. هر آدم ساده ای از این کامنت شما میفهمد که شما هم راضی به تدریس بزبان تورکی نیستید. بهر حال ما به زیر و زبر همه تان واقف هستیم.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

هموطنان شریف ترک آذربایجانی ما ایرانی هستند و در ایرانی بودن خود هیچ شکی هم ندارند. به طور قطع بعد از سرنگونی رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی، به آذربایجانی ها حق خودگردانی و حق تحصیل به زبان مادری داده خواهد شد.
یکی از زیبایی های ایران این است که اقوام مختلف با زبان ها و لهجه ها و گویش های گوناگون ، پوشش های مختلف و فرهنگ های خاص خود در این سرزمین زندگی می کنند. این پدیده ، یکی از سرچشمه های زیبایی ایران است. ما باید اینرا بدانیم که سعادت هنگامی نصیب تک تک ما خواهد شد که هر شهروند ایران ، خود را متعلق به خانوادۀ بزرگ ایران دانسته و اتفاق و اتحاد بین ما ایرانیان حاصل شود. ما همگی باید به مانند یک ملت واحد عمل کنیم. در گذشته ، احساس همبستگی ملی در سرزمین ما ، سه بار رخ داد : بار نخست در دوران انقلاب مشروطه ، بار دیگر به هنگام بیرون راندن امپریالیسم بریتانیا در جریان ملی شدن صنعت نفت -

و بار سوم در انقلاب ضدسلطنتی سال 57 قبل از اینکه خمینی خون آشام و حیله گر انقلاب ضدسلطنتی را به سرقت ببرد.
تجربۀ تاریخی به ما نشان می دهد که بعد از آنکه دیکتاتورها بر مسند قدرت تکیه می زنند، اصل حقوق شهروندی را زیرپا می گذراند، اصل حقوق شهروندی؛ همانا مشارکت مردم در امور کشور ، و حق ابراز عقیده در تعیین سرنوشت خویش است. با زیر پا گذاشتن اصل حقوق شهروندی، مردم به تدریج حس برابری و تعلق به جامعه ، و یکپارچه بودن را از دست می دهند ودر نتیجه هر قومی بیشتر و بیشتر در صدد بر آوردن نیازهای خویش گشته ، و فارغ از درد و رنج هموطنان دیگر خود عمل می کنند. این کار ، یعنی "اتمیزه" شدن مردم و متفرق شدن آنها ، و عدم احساس همدلی با دیگر هموطنانشان، این هدف نهایی دیکتاتورهاست. تا زمانی که ما بخواهیم خود را از بقیۀ جامعه جدا کنیم ، سعادتی نصیب ما نخواهد شد. اگر سعادتی هست ، در باهم بودن ، و دنبال کردن اهداف بزرگ به دست خواهد آمد. برای رهایی از چنگال این آخوندهای پلید و جنایتکار ، ما چاره ای بجز اتحاد ملی و دوست داشتن یکدیگر نداریم.
ما ایرانیان یک ملتیم و یک خلقیم و آرمانمان سرنگونی رژیم ضدبشری و ضد ایرانی جمهوری اسلامی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

شاید بتوان چند روزی عده ای جوان مشتاق را تحت عنوان اسلام انقلابی و سوسیالیسم فریب داد اما نسل اینده خط قرمزی بر این همه جنایت و بربریت که از سوی چپ و اسلام گرا یان روی داده است / خواهند کشید . در اینده تاریخ نگاران تاریخ را نه به نفع صدام ونه خمینی ویا رجوی نخواهند نوشت بلکه پرده از جنایتهای دو مکتب خونریز اسلام انقلابی و سوسیالیسم بر خواهند گرفت . بی تردید در اینده وجدانی های اگاهی نیز میپرسند که با جوانان ما چه کردید ؟
هنوز هم در کشور روسیه ارشیو جناتت کاران سازمان مخفی دولت شوراها بسته است و هیچ یک از اعضا ان سازمان جهنمی حق نوشتن مصاحبه و انتشار خاطرات ندارد . دولت کنونی روسیه میترسد و میدانند که با مردم روسیه و دیگر مردمان چه کرده اند . سازمان رجوی و حز ب توده در حقیقت مینیاتور ان جنایت کاران بلشویک هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

هر هنر و هنرمندی مورد احترام است و باید سئوال و نقد و کنجکاوی را بپذیرد .
آیا شما آموزش و تحصیل نقاشی داشته اید ؟ چون آثارستان قدری غیرحرفه ای یا کودکانه یا نحیف به نظر می آیند.
در چه مکتبی میتوان آنان را تشبیه کرد یا قرار داد ؟ کوبیسم . گروتسک . مینیاتور ایرانی. آسیایی . من درآوردی .....؟
سعی کن توضیح و پاسخ بده و اینقدر بدبین و دشمنانه و توطئه آمیز فکر نکن !
ما کی می خواهیم آدم بشیم ؟ تو که ساکن اروپا هستی . کمونیست و سلطنت طلب بودی. هنرمند هستی . چرا همیشه اینجا این چنبن .. منتقدین ات برخورد میکنی .
عالم شدن چه آسان . آخوند شدن چه آسان . ....

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم یکی از تبریز 1673 که بادتان کاملا خالی شود
https://www.dropbox.com/s/qx0iq0r6pwxq3bg/Tauriz.JPG?dl=0

https://www.dropbox.com/s/qx0iq0r6pwxq3bg/Tauriz.JPG?dl=0
نوشته شده توسط: Anonymous

به باور درصد بالایی از مردمان مذاهب توحیدی " اسلام، مسیحیت و یهودیت " خدا را پیرمردی با ریش سفید و بلند، دانا، حکیم و قدرتمند تصور می‌کنند.
اما اینگونه نیست ، تمام هستی و دنیا هم هرگز تصادفی بوجود نیامده. بلکه همراه با خرد و اندیشه سطح بالایی.
نظم و ترتیب کائنات خود بیانگر این خرد و اندیشه بی نهایت است. در اینجا ماتریالیسم دیالکتیک ( ماده) نسبت به خرد و اندیشه نقش بسیار ناچیز ی بازی می‌کند.
خدا یعنی ترکیبی از من و شما و تمام جانداران و هستی.
بنابراین خدا وجود دارد، و درک، فهم و تصور ما از خدا فرق می کند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب یوسف آذربایجان سلام؛
نوشته اید: شعار های شما درست و دلنشین است
و سپس پیشنهاد داده اید: طومار جهت تدریس بزبان مادری باز کنید

1 ـ دوست گرامی! من در این مقاله شعارنداده ام، بلکه تنها دیدگاه هایم را پیرامون سه محور حساس شفاف مطرح کرده ام. و این حق مسلم هرکسی و از جمله شماست که آنرا نقدکرده و در برابرش اگر خواست، مواضع خود را پیرامون آن سه مقوله ی بالا بازتاب دهد. و ایکاش شما و یا هرکسی، برای روشن تر شدن مضمون سوژه های مورد گفتمان، به تبادل همفکری های چندسویه یاری برسانید.

2 ـ پیشنهاد طرح فراخوان شما برای یاری رساندن به روند تدریس زبان مادری ملت ها، البته در نفس خود ایده ی درست و خوبی ست؛ من هم با آن همگامم. ولی با توجه به پذیرش این حق مسلم در همین قانون اساسی رژیم شیعی، بی گمان همه ی ما می دانیم که نظام تکقطبی آخوندها، نمی خواهد بسادگی به آن تن دردهد.

و بنا بر این می شود نتیجه گرفت: که فراخوان مورد نظر " فورمالیته شده " و پاسخ لازم خودرا که شما می خواهید، آنرا در این شرایط موجود نخواهدیافت.

اما چالش لازم برای کسب امکان تدریس و تحصیل به زبان ملت ها، همیشه توسط نیروهای نوعدوست مترقی، دمکرات، چپ و کمونیست تأیید شده و پشتوانه ی سترگی از سوی آنها دارد. زیرا: این حق ابتدائی، ضرورت مسلم حقوق برابری سازی همه ی ملت های ماست که در کوتاه ترین زمان فروریزی بساط ستمگری شیعی، ما بتوانیم و خواهیم توانست فرصت و اقدام آنرا در سراسر ایران میسرکرده و اهرم آموزش زبان ملت های را بیاری فرهیختگان زبان شناس خود آنها تدوین، و مهیاتر کرده و این خواسته را بازیافت واقعی ملت ها کنیم؛ تردیدنکنید.
باسپاس