جناب لوایی، جامعه ایران متشکل از این ملل است که زبان، فرهنگ و روابط اجتماعی گوناگونی دارند. این گوناگونی ها به شکل و شیوه های مختلف باید از سوی هنرمندان دیده و مطرح شود، به نظر می رسد که به شدت گرفتار توهم توطئه هستید، قلم روان و شیوایی دارید، کاربرد آن در هر موردی، از ظرافت و زیبایی آن می کاهد و آن را کند و ناکارآمد می کند. به نظرم برداشت نادرستی از فیلم های کیارستمی دارید، مطالعه عمیق می طلبد و شما در کار نوشتار حیلی پرکارید، در نتیجه شاید وقت و فرصت مطالعه پیدا نمی کنید. نقد ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی به رشد فکری و عملی جامعه کمک می کند و با نقد شما مخالفتی ندارم ولی با دید و تفسیر شما هم موافق نیستم که در آن توهم، ترس، نفرت و کژ فهمی موج می زند... یحیایی
آقای موحدی! شما اگرچه از نظر تباری ترکی هستی! اما از نظر عملکلرد سیاسی صد در صد در خدمت سیستم پانفارسیسم و شونیسم فارس هستی! احتیاجی به گفتن نیست! شما خودت این را بخوبی میدانی! خوانندگان نیز این را میدانند! مردم آزربایجان نیز این را میدانند. تمام نوشته ها و کامنت هایت در ذهن اینترنت دردسترس مردم است. احتیاجی به تفسیر آن نیست! فردا در محضر مردم آزربایجان، خود مسئول رفتار خود خواهی بود.
اقای "یکنفر" در فارسی ظرب المثلی هست " خود گویی و خود خندی" لابد از این با نام دیگران کامنت نوشتن احساس شادی و پیروزی هم میکنی که توانستم سر بقیه را شیره بمالم
نه تورک مثلا زرنگ بقیه دراز گوش نیستند
اگر جما نارویی . اسلم ریگی خدابخش بلوچ و بقیه نام هایی که که با انها کامنت میگذاری توانستند کامنت خودشان را به بلوچی بنویسند این نام ات با نام چادی هم تورکی برای دیگران مینویسد چون قرار نیست بنویسد چون همه این ها "یکنفر" هستند و خود شما هستی
به فاشیست تجزیه طلب پان ترک آتا زنگانلی
بنده نه عضو مجاهدین هستم ونه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم، من مارکسیست هستم و درتفکر من خدا ودین واز این دست مزخرفات هیچ گونه جایی ندارند. آرزوی من اتحاد تمامی نیروهای جمهوریخواه سرنگون طلب است. من آرزو دارم لائیک ها وکمونیستها ولیبرال ها وملی گراها ومجاهدین وسکولار دمکراتها وسوسیالیستها که خواهان سرنگونی تام وتمام رژیم جمهوری اسلامی هستند با یکدیگر متحد شوند. وبدون ترس ونگرانی از انگ چسباندن می گویم به دلیل چپ گرا بودن سازمان مجاهدین خلق ایران وبا توجه به اینکه جمعیت قابل توجه ای از ایرانیان متاسفانه هنوز مسلمان هستند سازمان مجاهدین خلق ایران می تواند یکی از گزینه های مناسب برای آینده ایران باشند وبخشی کوچک از مطالبات ما مارکسیستها وسوسیالیستها را بر آورده کنند البته با رای مردم و بدیهی است اگر مردم عملکرد مجاهدین را نپسدیدند دوباره با رای خود
در یک سیستم دموکراتیک آزاد، مجاهدین را از قدرت کنار می زنند. مریم رجوی وشورای ملی مقاومت بارها بر جمهوری سکولار دمکرات و لائیسیته تاکید کرده اند ولی اگر مجاهدین مثل سابق اعلام کنند بعد از سرنگونی رژیم می خواهند جمهوری دموکراتیک اسلامی! را بنیان نهند من اولین کسی هستم که به مجاهدین فحش می دهم، البته مجاهدین دیگر از جمهوری دموکراتیک اسلامی گذر کرده اند وبه سکولار دموکراسی ولائیسیته اعتقاد دارند وصد البته از لحاظ شخصی مسلمانان معتقدی هستند.
به امید سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی و آزادی خلق شریف ومظلوم ایران******
جناب اقای "یکنفر":
کسی که زیر کامنت های اقای زاهدانی با نام" عبدل داشاغ زابلی امنت میگذاره خود شما هستی
کسی که زیر کامنت های اقای "کیانوش قادی " با نام "چادی " کامنت میگذاشت هم خود شما هستی
بارها به تو گفتم هوش لازم برای زرنگ بازی دراوردن را نداری
روشی که ما استفاده میکردیم معروف به" تله خر گیر" با همان جمله " به زبان بلوچی بنویس هست
نه جناب تورک مثلا زرنگ ما در تله ای که خودمان ساختیم نمیافتیم
قبلا هم گفتم که حنای مجاهدین رنگی ندارد! آقای بهمن موحدی، بیخودی خود را خسته نکن و تریبون مجاهدین نشو! بعد از سقوط جمهوری اسلامی، مجاهدین هیچ نقشی در حکومت آینده ایران ندارند و منفور مردم هستند. جنبش چپ هیچ جایگاهی در آینده ایران ندارد. زنده باد سکولار دموکراسی، پاینده ایران
بله! آقای وکیل! اگر شما دستور بفرمائید، ترکیه این کار را میکند. و از پوتین عذر میخواهد. بشرطی فقط شما دستور بفرمائید! اردوغان منتظر شماست که دستور بفرمائید!
خبر کاملا درست است. من داشتم پخش زنده اینترنتی را میدیدم حتی مترجم هم عین عبارت را در بخش اول کلمه "مرحوم رجوی" را ترجمه کرد ولی بدنبال آن در جمله " همسر مرحوم مسعود رجوی " که فیصل بیان داشت و عربی آن بسیار قابل فهم است ، کلمه مرحوم را ترجمه نکرد.
مردمومن، کدام فارسی کلمه پان‌فارس، کدام کردی کلمه پان‌کرد، کدام بلوچی کلمه پان‌بلوچ...... را در نوشته‌جاتشان بکار برده‌اند؟ فقط یک عده ترکهای به اصطلاح روشنفکر همردیف با عقب‌مانده‌های وطنی هستند که ابایی از بکارگیری کلمه پان‌ترک ندارند.
دوستان... سوال مرگ مسعود رجوی را یک بار از یکی از طرفداران مجاهدین را در برنامه آقای سربی را پرسیدم ولی ایشان مثل همیشه جواب منفی داد. به این خاطر که روزنامه های « اورنج کانتی» کالیفرنیا به مرگ وی اشاره کرده بودند.
This is not the first time a rumor goes around that Rajavi is dead or detained, wrote Arash Bahmani in Roozonline. Those rumors, Bahmani added, are usually circulated by pro-government media outlets.
According to Bahmani, the most famous rumor was in 2003 when Rajavi was reported dead after his house in Iraq had been bombed during the U.S. invasion of the country.
The last time Rajavi was heard of was in 2003 when he issued a statement on Ashura Day, the commemoration of the death of al-Hussein. Since then, no video or sound clip of him has appeared.
Last year, several media outlets in Iraqi Kurdistan reported that Rajavi was in the intensive care unit for a serious illness and that the hospital in which he stayed was under very tight security.
A Canadian journalist residing in France, where Rajavi fled in 1981, reported that Rajavi held a meeting with the advisor of U.S. president Barrack Obama in a yacht. There have also been reports that Obama has repeatedly refused meeting with Rajavi.
Amid all rumors about Rajavi's fate after the 2003 invasion of Iraq, statements from the People's Mujahedin of Iran reiterated that the organization's leader is alive and hiding in a safe place.
اولین تلاشها برای ورود بلوچها به جغرافیای ایران برمی گردد به دوره قاجار که با شجاعت تورکان قاجار جلوی آنها گرفته شد و تنها خلا قدرت بین قاجار و پهلوی بود که پای تعدادی بلوچ به نواحی دورافتاده ایران باز شد و همینطور خلا قدرت سال 57 . بلوچها به شیعه ها می گویند قاجار! و این را لفظی توهین آمیز می دانند این بخاطر زخم شمشیری است که از تورکان قاجار خورده اند
تورکان نیازی به اتحادبا بلوچ و ملوچ و کرد و عرب و ... ندارند. تورک در طول تاریخ خود اختیاردار سرنوشت خود بوده .برای حل موضوع ملی تورکها اتحاد با بلوچ و عرب و کرد مهاجر که خیلی هایشان همین الان هم بی شناسنامه هستند و دولت دارد به آنها قاچاقی شناسنامه می دهد در شان تورکها نیست. بلوچها الان مسئول بیشتر قاچاق مواد مخدر و ورود مهاجر افغانی و پاکستانی هستند همین چند روز پیش مگر یکی از رهبران طالبان افغانستان در سیستان بلوچسان دستگیر نشد؟
درضمن خیلی از کسانیکه اینجا به اسم تورک با اسامی تورکی کامنت می کزارند اصلا تورک و تبعه ایرانی نیستند بلکه وهابی و مزدوران خارجی وهابیها هستند و پشت نام تورک بدنبال راه انداختن جنگ شیعه سنی هستند و با فارس و ایران بخاطر کینه مذهبی دشمنی می کنند و ما تورکها را می خواهند هیزم این آتش کنند.
دوستان... همانطور که متوجه هستید آقای آرنیک ناصر کرمی , این ژورنالیست مدرن که ایران را می خواهد به جهنم تبدیل کند و ساکن کشوری است که اسقرارش تا حدی مدیون آزربایجان و ترک هاست و کسی که بر این باور دارد که شکست آلمان هیتلری چیزی برایشان به ارمغان نیاورده است , لغت جدیدی را در ادبیّات سیاسی ایرانیان به این عنوان (( بهداشت فکری)) افزود. از کسی که (( بهداشت فکری )) را به دیگران ارائه میدهد می خوانیم .....«مردم تُرک اذربایجان هم به همین سبک و روش در دوران سلسلهء پهلوی 1 و 2 با خدمتگزاری و نوکری و با ایراندوستی دروغین در دستگاه حکومتی رخنه کردند ».. کسی که ملتی را به عنوان (( نوکر)) خطاب بکند ,و بعد کسی را دعوت به داشتن (( بهداشت فکری )) بکند, درست به این می ماند که بگوئیم که کوروش اولین بنیانگذار حقوق بشر است. آقای کرمی....
شما هر چه قدر ملت ترک را تحقیر بکنید (همیشه مقاله شما در همین محور میگردد),هیچ اثر منفی به حرکت ملی و هویّت طلبی
ما ترک های ایران نخواهد زد . درست برعکس , این نوشته های شما ست که به این حرکت صیقل میدهد. خوشبختانه ملت ترک ایران با این نوع برخورد نژاد پرستانه تجربه بیش از 80 ساله را دارند. اگر ترک ها در طول تاریخ به خدمت ارتش دولت وقت استخدام میشدند نه مزدور بودند و نه (( نوکر)) . اگر میهن پرستی ترک ها را قبول نمی دارید حتم بدارید که استخدام ترک ها در ارتش به این دلیل بود که (( شونیست فارس)) نه عرضه مملکت داری را دارد و نه غیرتی دارد که از ناموسش دفاع بکند و نه توانائی آن را دارد که مملکت را اداره بکند. با شمع و گل و پروانه می و ساقی و گوشه نشینی هیج مملکتی را نمی شود اداره کرد...و بدینسان این آریا پرستان, ازکسانی را که از خود کمتر احساس میکردند و حتی از کسانی که آدم هم حساب نمی کردند , تقاضا میکردند که از ناموس و شرفشان دفاع بکنند. . پس در افکار شونیست فارس گنجانده شده است که دفاع از ناموس و شرف بایستی به وسیله دیگرا ن انجام داده شود. , حتی این دیگری (( ادم )) هم نباشد..
آقای کرمی ... هیچ وقت بی غیرتی و بی عرضه گی و ناتوانی آریا پرستان را در ارتش شاهنشاهی به حساب (( نوکری و مزدوری)) ترک ها نگذارید. این شونیست فارس است که منِ ترک می خواهد از ناموسش دفاع بکنم. چونکه دفاع از ناموس در فرهنگ شونیست فارس نیست. بدین جهت است که در رژیم پهلویان در دوره خیلی سرنوشت ساز , سران مملکت اولین اشخاصی بودند که از ایران فرار کردند. .امیدوارم مسئول کامنت ها هیج قسمت از این کامنت مرا سانسور نکنند بدین جهت که طرف مقابل من یک شخص مورد نظر نیست.این یک چکیده جمع بندی است...
عزیز قارداشیم آ.ائلیار بی اللریز آغریماسین بو گوزل یازی چون بو داغنیخ موقعیتده . گون او گون اولسون که بیرلشاخ هم اوز ملتیمیزین حق لرینن دفاع الیاخ همی ایری مضلوم لارین حقینن. چوخ تشکر انزابی
عزیز دست شما درد نکند. امید است متحد شویم هم از حقوق خود و هم از حقوق دیگر ستمدیدگان دفاع کنیم. با تشکر.
خبر درگذشت استاد كيارستمي در هفته گذشته هنردوستان و همه مردم ايران را در اندوه فرو برد. عمق اين اندوه به حدي بود كه در كنار تمام متنهاي زيباي يادبود آن بزرگوار عكس العملهايي گاهاً دور از انصاف در شبكه هاي اجتماعي دست به دست ميشد اما خواندن مطلبي به نقل از يكي از پزشكان كه مشخص بود در اوج بي اطلاعي نوشته شده كارد به استخوان رساند و بر آن شدم كه در اين باره بيشتر تحقيق كنم.اين نامه خطاب به يك همكار(متاسفانه) است:
دكتر اميد رباني فر تبريك ميگويم اين بار از آب گل آلود ماهي كه نه ، شاه ماهي گرفتيد. اسمتان شده نقل فضاي مجازي و روزنامه و ماهواره و كاشف بزرگ قرن شديد .همه اهل فن در معماي درگذشت استاد مرحوم كيارستمي درمانده بودند كه به يمن درايت شما پرده از اين راز برداشته شد.به عنوان يك پزشك متخصص سؤالاتي در اين زمينه برايم مطرح شد كه بازگو ميكنم. جناب دكتر رباني فر شما كه به يكباره درخشيديد
و استاد استادان شديد آيا تا به حال گزارش پاتولوژي استاد را مطالعه نموده ايد.آيا ميدانيد كه پوليپ بدون پايه با high grade dysplasia دقیقا همان carcinoma insitu به معناي سرطان درجاست ،تكرار ميكنم سرطان شما هم تكرار كنيد شايد تست امتحان دستياري امسال باشد.آقاي دكتر رباني فر لطفا كمي سطح مطالعات علمي خود را افزايش دهيد و اگر اين كار برايتان مقدور نيست دست به قلم نشويد.چشم مردم به قلم تواناي شماست .درمان اين ضايعه بدون شك جراحي است كه براي استاد به بهترين صورت و با دقت و توجه فراوان انجام شد.جناب دكتر ! قطعا شما هم اگر پزشک استاد بوديد ، اين ظلم را نميكرديد كه بدون درمان جراحي رهايش كنيد. آقاي دكتر شما در طي دوره پزشكي اگر كار درماني كرده باشيد حتما بيماراني داشته ايد كه تحت درمان با داروي ضد انعقاد باشند و اي كاش اين تيغ دو لبه را بهتر ميشناختيد، بيماري كه نه ميتوان ضد انعقادش را به مدت طولاني قطع كرد و نه ميتوان از جراحي صرف نظر كرد كابوس هر جراحي است . و اما در مورد جناب آقاي دكتر مير كه از جراحان زبردست كشورمان هستند، ايشان تا چندي پيش به عنوان استاد جراحي در دانشگاه علوم پزشكي ايران مشغول خدمت به بيماران و آموزش دانشجويان بودند.بر خلاف تصورات ذهنی شما ، آقاي دكتر مير ،جناب استاد را به خوبي ميشناختند و حتي قبل از توصيه هر مقام مسئول يا هنرمندي پزشكان آن بيمارستان تمام تلاش خود را براي بهبود حال ايشان انجام داده بودند وتيم درماني دكتر مير در تمام ايام عيد به صورت تمام وقت در خدمت استاد بودند .اين كه شما انتظار داشتيد پدر ايشان عمل جراحي استاد را انجام دهند فقط به اين دليل است كه نه جناب دكتر مير پدر را ميشناسيد نه پسر را ويا اينكه با وجود تمام درايتتان نميدانيد كه يك پزشك نود ساله هر قدر هم حاذق و زبردست بوده باشند قادر به انجام چنين عمل پرخطري دراين سن نيستند.آقاي دكتر شما را نميدانم ولي تمام پزشكاني كه ميشناسم جان وسلامت بيمار اولين مساله اي است كه به آن فكر ميكنند .
آقاي دكتر شما در برابر هرچه نوشته ايد مسئوليد .... شما به عنوان یک پزشک عمومی با استناد به كدام مطلب علمي و کدام تجربه جراحی ، تراوشات ذهنيتان را منتشر كرديد.از حد آگاهي شما از پرونده همين بس كه شما حتي ترتيب زماني وقايع را نيز به درستي عنوان نكرده ايد چه برسد به موشكافي علل و اعلام نتيجه.ايكاش از همان اينترنتي كه جهت نشر اكاذيب استفاده كرديد كمي هم استفاده علمي ميكرديد . نيازي نيست متخصص باشيد ، كمي حوصله ميخواست و عدالت تا بفهميد سرطان چيست.آقاي دكتر رباني فر عرايض يا بهتر بگويم اكاذيب شما صرفا باعث بدبيني مردم نسبت به جامعه پزشكي شده و متعاقبا اين مساله دلسردي پزشكان متعهد را به دنبال خواهد داشت.اما تجربه نشان داده است كه افراد مغرضي چون شما در تحقق اهداف خود كه همان بدبيني مردم شريف ايران به جامعه متعهد پزشكي است شكست خورده اند و هميشه طبيبان و حكيمان اين مرز و بوم همراه و همدل با مردم بوده و مورد تاييد و احترام و تكريم ملت شريف ايران بوده اند. شما با استناد به كدام منبع خبري دست به قلم شديد؟ به هر حال آقاي دكتر رباني فر ، هرچقدر هم كه وجدانتان بيدار شود و عذر خواهي كنيد آب رفته به جوي باز نميگردد. در پایان هدايت شما را از خداوند متعال مسألت دارم و ان شاالله در پيشگاه حضرت احديت بتوانيد پاسخگو باشيد.
ومن الله توفيق
اسماعیل گرامی نوشته« تشکیل جبهه متحد ، ایده خوب ..میباشد ...اما فعلا شرایط و زمینه تشکیل آن آماده نیست... شاید در آینده اوضاع نغییر کند و زمینه تشکیل جبهه مساعد بشود»
من با این بر داشت کلی ایشان موافقم. ولی علت نامناسب بودن وضعیت چیست؟
ایشان علت را چنین مینویسد:
1 - در آذربایجان مبارزه زنده، روزمره و جدی جریان ندارد.
آ.ائلیار : تبعیض، و دیگر ستمها ، و درگیری کودکان و جوانان و سالخوردگان با آنها همیشه جریان دارد، هر چند پنهان باشد.
2- جنبش های سیاسی و اجتماعی فاقد رهبر و روشنفکر هستند.
آ.ائلیار: دوره ی « رهبرها» پایان یافته است. و همین طور « روشنفکران»، به معنای قدیم کلمه. اکنون دوره ی « رهبری عمومی و روشن بینی و مشکل گشایی عمومی ست». لازم است همه آستینها را بالا بزنند؛ اگر می خواهند گرهی گشوده شود.
3 - اندک فعال سیاسی موجود هم تشکیلات گریز هستند.
آ.ائلیار: بله تشکیلات گریزند ؛ چون تجربه های تلخ دارند. لازم است علت شکستها به درستی روشن شود.
4- بخشی از این فعالین منفعل هستند و تحت تاثیر افت خیز جنبش هستند.
آ.ائلیار: انفعال و تحت تأثیر افت و خیزها بودن پدیده ایست که همیشه بوده و مختص این دوره نیست. تنها در شرایط خیزشهای عمومی ست که اکثریت مردم به مبارزه جذب میشوند. و انفعال عمدتا محو میشود.
5 - فعالین سیاسی آذربایجان شدیدا منفعت طلب، قدرت پرست ، فرد گرا ، محفل گرا و دیکتاتور هستند و قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران خود را هم ندارند.
آ.ائلیار: بله این مشکل بیشتر به چشم میخورد . و « اخلاق سیاسی و مبارزاتی» را ندیده میگیرد. بدون اخلاق متعهدانه ی سیاسی نمیشود با کسی کار مبارزاتی انجام داد.
6 - انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی در فعالین سیاسی تورک بسیار ضعیف است.
آ.ائلیار: این هم در بخشی از فعالان وجود دارد. چون نسل بعد از 57 آرمانگرا نیست. سنجشگر است. و امکان گرا. نمیخواهد برای مسایل سیاسی از « جان و زندگی» مایه بگذارد. از نظر من ایرادی نیست. و این حق اوست.
---------
در این چند نکته، مشکل اساسی برای نامناسب بودن شرایط « عدم تولرانس، تأثیر منفی شکستها- نبود اخلاق متعهدانه ی سیاسی، قدرت طلبی ، سطح آگاهی ناکافی » ست. که میتوان آنها را در نبود « اخلاق و آگاهی و تجربه ی» لازم برای کار جمعی سیاسی خلاصه کرد. یا به عبارت من در « ضعف نظری و عملی» . که ضعف اخلاق سیاسی را نیز اضافه میکنم.
اما راه حل چیست؟ از دید من این مشکل و ضعف شامل « همه» نمی شود. هستند افرادی که شرایط لازم یعنی « قوت اخلاقی و نظری و عملی» کافی برای نمایندگی یک جمع سیاسی را دارا هستند. هر چند تعدادشان اندک باشد. اینان می توانند پیش قدم باشند و راه را بگشایند.
------
بنابرین امید میماند به دوستانی که در خود « قوت اخلاقی و نظری و عملی» لازم را می بینند که نمایندگی گروههای سیاسی خودشان را به عهده گیرند و راه گشا باشند. و عملا نشان دهند که مردم میتوانند به « کار و اندیشه و اخلاقشان» اعتماد کنند.
این هم روشن است که هرکس یا گروهی نتواند در عمل اعتماد ایجاد کند و آنرا حفظ نماید از دید مردم ناپدید میشود.
توجه کنیم به این نکته که چرا صمد بهرنگی همواره زنده است؟ چون از نظر اخلاقی و نظری و عملی اعتماد آفرید. از اینرو نمی توان او را فراموش کرد. همینطور برخیهای دیگر که چون او زیستند.
""" ابعاد جانبی که باید لحاظ شوند """ خواست اکثریت مردم آزربایجان جنوبی، رسمی شدن زبان قدرتمند ترکی است. طرفداران امنیت ( سیاسی، اقتصادی و هکذا ) به طرفداران استقلال در هر بعدی برتری دارند. مسائلی که جامعه شناس‌های ساده لوح ما، قدرت بیانش را ندارند. اگر "" پروسهٔ صنعتی شدن "" شالوده و اساس تشکیل طبقه متوسط در غرب بود با "" روباتیزه شدن غرب "" و "" ورود به عصر دوم ماشین "" مرحلهٔ "" Radical inshoring "" شروع خواهد شد، در این مرحله، جوامع غربی، هزینهٔ تولید کالا را، چنان کاهش خواهند داد که یک صاحب کارخانه، ترجیح خواهد داد که به جای بنگلادش، کارخانه را، در آمریکا یا آلمان، احداث کند.برای همین، برای دور نماندن از پروسهٔ رشد، ما ترکان آزربایجان، نیاز به یک ترکیه و جمهوری آزربایجان پیشرفته داریم تا قادر به تطبیق خود، با تحوّلات برق آسا شویم. عدم امنیت و بی ثباتی، بوسهٔ مرگ است، با
برجسته کردن مشکل بی آبی در منطقه، توهم و تخیلات کمونیستی و انقلابی، پشیزی نمی‌‌ارزند حتی اگر یک عدّهٔ کمونیست، جامعه شناسی را نیز، کفن پوش خود کرده باشند. یک ترکیه و آزربایجان پیشرفته، از بعدی دیگر نیز، اهمیت می‌‌یابد، ایران را شاهنامه خوانانی اداره میکنند که عملکردشان، قابل پیشبینی نیست، در صورت قحطی در ایران ، ترکان آزربایجانی ساکن آزربایجان جنوبی، به شکل موقت، دست کم میتوانند به ترکیه یا جمهوری آزربایجان بروند. " همین بنگلادش ۱.۵ میلیون کارگر را راهی مالزی " میکند.
بعد از انقلاب یک سنگ قبر فروشی در شهر ما شروع به فعالیت کرد که جوانی بود خام. حال خودش طرفدار سازمان مجاهدین شده بود یا یکی از آنها از این فرد خواسته بود که آرم سازمان را بر روی یک تکّه سنگ مرمر حکّ کند نمی‌‌دانم. یکی دو هفته آرم سازمان مجاهدین حکّ شده و با رنگ قرمز پشت ویترین این مغازه بود. یک روز حزب الهی‌ها ریختند به این مغازه و بعد از شکستن شیشه‌ها و سنگ قبر ها، سنگ قبر مجاهدین خلق را نیز شکستند و سنگ فروش را هم کتک مفصلی زدند. آن روز به طعنه با خودم گفتم که باید از سنگ فروش تقدیر میکردند که سنگ قبر مجاهدین را از حالا کنده است. سالها بعد فهمیدم که این مذهبیون فاشیست به سنگ قبر دشمنشان چه قبل و چه بعد از مرگ نیز رحم نمیکنند و اینرا می‌بایست به هنگام تخریب آرامگاه رضا شاه میفهمیدم.
استاد لوایی دست روی نقاط حساس جامعۀ ایران می گذارد. واقعا" یک نابغه است. برای همین حسودان چشم دیدنش را ندارند. تحلیل ایشان از فیلم کیارستمی خیلی زیبا بود. ایشان فقط تحلیل نمی کند بلکه نوع نگاه ما را نیز تازه می کند. من تا به حال از این زاویه به فیلم نگاه نکرده بودم. دوباره فیلم را دیدم. دقیقا" همان است که اندیشمند بزرگ آزربایجان می گوید. ما چه خوشبختیم که استادی چون لوایی بزرگوار داریم.
وقتی سرکوب و فشار بر مردمی افزایش یابد انان را نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه فرهنگی و اجتماعی به حاشیه برنانند و سرکوب کنند، در دنیای انترنت امروز از هر فرصتی استفاده میکنند که فریاد هویت خود را سر زنند، دیگر هیچ کس توانا و قدرت رودرویی ملیتها در ایران را ندارد، سرکوب اقوام و ملیتها بدست سپاه پاسداران و فقط تبلیغ برای یک زبان و فرهنگ، خود نشانه همین ترس و یاس انان است.
با درود خدمت جناب بهمن موحدی(بامدادان) گرامی؛
واقعت اینست که بسیاری خبرگزاری ها این خبر را منتشر کرده و سازمان مجاهدین و مریم رجوی نسبت به شایعه بودن خبر اظهار نظر نکرده اند.
احتمالی که شما طرح می کنید؛ "خبر صحت ندارد"؛ می تواند درست باشد. اما بنظر میرسد که طرح « همسر مرحوم» از طرف رئیس سابق استخبارات عربستان سعودی، سهوی نبود.
در مورد تاکید بر همپیمانی ایرانیان؛ همانطور که نوشتید جمهوری سکولار دموکرات هدف مشترک ما می باشد. البته جمهوری شکل حکومت است و نظام نمی تواند بر بنیاد "اسلام دمکراتیک" بنا گردد. دروی و نزدیکی سیاسی به الترناتیو نظام سکولار (لائیک) دمکراتیک و سوسیال می تواند معیار دقیقی برای تشخیص جایگاه دوستان و دشمنان دمکراسی باشد. در یک نظام سکولار دمکراتیک برامده از مجلس موسسان نظام نوین، شکل نظام تعیین خواهد شد که من هم در کنار شما به جمهوری رای خواهم داد.
مجاهد عزیز اگه ایرادی به مقاله داری بگو. فیلم را ببینید بعد اظهار فضل کنید.راستی شنیدم مرگ رجوی را هم که پنهان کرده اید. برو برا سایت های منافقین بنویس. جای تو اینجا نیست
تو که آدم بزرگی هستی به منبگو ببینم کجای این مطلب اشکال دارد؟ من با خواندن این مقاله یک بار دیگر فیلم را دیدم. واقعا" عین واقعیت را نوشته است. علو بزرگه برو فیلم را ببین
آدمک های کوچک و حقیر و صدالبته با فهم و درک و شعوری همسنگ یک حشره ، برای کتمان فقر شعور و درک خود ، شناخته شده ترین و بزرگترین افراد را انتخاب کرده و با چرندیات خود ، به آنشخص انواع تهمت و افترا را زده و با ناسزا گویی ، بگمان خود ، میخواهند جلب توجه کرده و فکر حشره ای شان گمان میبرد که اینگونه مطرح میشوند . همیشه همینطور بوده و خواهد بود که آدمکهای کوچک راه مطرح شدن خود را در حمله به انسانهای بزرگ میبینند ، به جناب لوایی ایرادی وارد نیسن . اقتضای طبیعی ایشان اینگونه هست و واقعا دست خودش نیست .
اقای تورک اغلو:
البته خطاب شما به بزرگانی مانند"آقایان مجددی.حارثی.کرمی.موحدی بامدادان .ایستا.استخانلو.جمال واقبالی وجویا .خانم آموزگار.آقایان فردوسی پرست" بود ولی من به جای همه اینها پاسخ شما را نوشتم
حالا هم انتظار دارم بر اساس قول تان به عنوان یک تورک شرف خود را به نمایش گذاشته هرچه سریع تر سایت را ترک کنید
اقای تورک اغلو نوشته بودید"من این سایت راترک خواهم کردولی اگرجواب نداید،اگریک سطرسواد وفرهنگ وادب داشتید.من جای شمابودم ....حرف نمی زدم" حالا پاسخ شما چیست ایا به قول خود عمل میکنید و غیرت یک تورک را نشان داده و سایت را ترک میکنید
اقای تورک اغلو نوشته بودید "پس اگرجواب نداشتید یک جوغیرت لازم است که دست از.... گوی"
حالا ما هم که پاسخ شما را دادیم انتظار داریم شما هم یک جو غیرت داشته باشید دست از ....گویی بردارید و. بر بر پایه قولتان این سایت را ترک کنید
جناب تورک اغلو:
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای پنجره وجود ندارد چگونه خانه میساختند
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای نردبان وجود ندارد
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای سقف وجود ندارد
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای هیچ کدام از شگردها و ابزارهای اهنگری نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای نجاری و درودگری نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای چرم سازی و کفاشی نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برایفرهنگ و کتاب و نوشتن نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای اهنگ و سرود و شعر نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برایفرهنگ نیست
وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو هزار ایای دیگر
حالا یک سوال چگونه تورک ها میتوانند ادعا کنند که یک تمدن داشته اند و تمدن ترکی هم هست و وجود داشته است
جناب تورک اغلو:
این یک واقعیت هست که"زبان ترکی مطلقا واژگان انتزاعی وجود ندارد(حالا هر اندازه که این واقعیت تلخ باشد)
واژگان انتزاعی واژگان تمدنی هستند
در اینک هایی که در ادامه مطلب میگذارام از سایت یک تبریزی که با فازس ها هم مشکل دارد درباره نبود واژگان انتزاعی در زبان تورکی هم شما و هم سایر خوانندگان بیشتر اشنا میشویم:
لینک در ادامه
جناب تورک اغلو :
قبل از اینکه شما واژه های (اتاق = او + طاق(عربی دهخدا ان را از وثاق میداند )و پیشکاب( تلفظ افغانستانی که به تورکی به صورت بشقاب درامده یا حتی ( بش + قاب) این قاب عربی از فارسی کاب گرفته شده )
زبان من نیازی به بشقاب ندارد چون در زبان من :
برای نمونه:
بشقاب=تابک٬ لب‌تخت٬ ترکیه هم واژه تابک فارسی را بکار میبرند
در فرهنگ حسابی:
بشقاب: دوری-تابکتابک (در ترکیه جالب است بدانید که واژه‌ی تابک که از تابه‌ی پارسی است را بکار میبرند)
بشقاب ماهواره: بازتاب‌گر
ظرف پهن: تبرک، گرباک
ظرف کشیده: دیس بشقاب بزرگ: زکنج
ظرف سفالی: سُکره
ظرف سفالی بزرگ: زُکَند
ظرف چوبی: چپین
ظرف ژرف: گردنا (gerdana)
ظرف گندم‌کوبی: گندم‌با، فروشک
بقیه در ادامه
اما درباره قاشق:
قاشق را در کرمانشاه چمچه میگویند. در پارسی میانه نیز کپچک میگویند که در فارسی امروزی کفچه شده‌است.
در لغتنامه دهخدا نیز کپچپک پهلوی آمده است که فارسی کنونی آن کفچه است. در کردی کرمانجی (در ترکیه) همین واژه به گونه kevchi آمده است.
کفچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) چمچه . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). کفگیر. کمچه . چمچه . (انجمن آرا). چمچه ٔ کلان . (غیاث ). ملعقه . (دهار). کفچ . کپچ . کپچه . کبچه . پهلوی کپچک ۞ ، طبری کچه ۞ (قاشق ). گیلکی نیز کچه ۞ (قاشق بزرگ ).(از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
............................
اما درباره اجاق:
اجاق
آتشدان، دیگدان
مولوی هم بارها دل را به آتشدان (اجاق) تشبیه کرده است:
چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من
(مولوی
..........................
درباره اتاق:
اتاق= این واژه از وثاق عربی می آید و از انجا به ترکی عثمانی رافته است. در فارسی برای این واژه معادل زیاد است مانند ژور، سرای، خان (در پهلوی به اتاق خان میگفتند) و به خانه میگفتند مان. برای همین اصطلاح خان و مان
..........................
درباره قابلمه:
قابلمه=کماجدان، آونگ، تاس
(این واژه قابلمه از عثمانیها که با اروپایی ها برخورد کردند به ایران رسید احتمالا ترکی شده یک واژه یونانی هست
..................................
درباره تشک:
هیچ اغت نامه ای ما پیدا نکردیم که این واژه را تورکی بداند
در ازائ ان در فارسی: فرش گلیم رختخواب چادرشب که حتی شبکلاه که در کتاب جعلی دده قورقود هم امده جزو ابزارهای خواب است )
"" ابعاد ژئوپلوتیکی که باید لحاظ شوند "" پروسهٔ نزدیکی و عادی سازی روابط "" ترکیه با اسرائیل، ترکیه با روسیه، ترکیه با مصر و ترکیه با سایر همسایگان "" فقط یک بازنده خواهد داشت و آن "" توهم تاسیس کردستان بزرگ است که به کّل آزربایجان جنوبی، ادعای مالکیت ارضی دارند ""، این گرایش جدید در سیاست خارجی ترکیه، به تامین امنیت در آزربایجان جنوبی کمک شایانی خواهد کرد. همانطور که قبلان این واقعیت را برجسته کردم، تورکها دارای "" روحیه بالای کار آفرینی "" هستند، واقعیتی که جامعه شناس‌های ساده لوح فارغ التحصیل خارج کشور، هیچ اشاره‌ای به آن نکردند، خاورمیانه "" پست داعش، با بحران آب گریبانگیر شده ویرانی را به ارث خواهد برد، دیگر کسی نه انقلاب کمونیستی نیازی دارد و نه به تفنگ و تروریست‌های پ ک ک ، در اینجاست که نیاز به ترکان و روحیه کار آفرینی آنان، بیش از پیش، گسترش خواهد یافت. و اهورامزدا را سپاس
می‌‌گویم که عمرم را با خواندن جامعه شناسی، این رشتهٔ مورد علاقه ساده لوحان، به هدر ندادم.
جناب توکلی عزیز حتی اگر ترکی الفیصل این عبارت « همسر مرحوم» را بر زبان جاری کرده باشد باز نمی شود قبول کرد که مسعود رجوی در گذشته است ، اصلا چه اطمینانی به منابع اطلاعاتی ترکی الفیصل است وبرای چه باید حرف او را باور کرد.
به نظر من این خبرها وشایعاتی که هرزچندگاهی در باره مرگ مسعود رجوی پخش می شود یک تاکتیک وجنگ روانی از سوی خود مجاهدین است برای گمراه کردن وسردرگمی دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی . اگر واقعا رجوی در گذشته بود این خبر به طور قطع از سازمانهای اطلاعاتی منطقه ودیگر کشورها درز پیدا می کرد و وزارت اطلاعات رژیم با خبر می شد ودنیا را روی سرش می گذاشت وهزاران بار این خبر از رادیو وتلویزیون رژیم اعلام می شد.
کیارستمی مبتلا به بیماری نژادپرستی بود
- چرا سرطان او را برد؟
-او تنها داراییش که نژادپرستی بود و به سختی به دست آورده بود چرا باخود نبرد؟
- آیا وقت نداشت نژادپرستی را با خود ببرد یا عمداً بجا گذاشت ؟
- ای کاش نژادپرستی را با خود می برد آن وقت باعث می گردید تا نور برابری آزادی به زمین خشک بی حاصل ازلای به لای این درخت نژادپرستی بتابد که درزنده بودنش این امکان میسرنشد.
- ولی اکنون که این دارایی را (نژادپرستی )را نبرده کیارستمی بازجزء شاخ وبرگ هر چند کوچک درخت نژادپرستی بعد از مرگ خود نیزخواهد بود واز تابیدن نور آزادی وبرابر برای جوانان ترک ، ترکمن ،عرب جلوگیری خواهد کرد.
البته درک این موضوع برای افرادی که اعتقادی به آزادی وبرابری همه انسان ندارند مشکل خواهدبود.
چنانچه درک آزادی وبرابری برای کیارستمی هم سخت بود.
آقاى موحدى ، هم رجوى و هم عليرضا نورى ، هر دو جيره خوار عربستان هستند . و عليرضا نورى هم سعى كرده مثل گذشته ها كه جيره خوار إصلاح طلبان بود. و از مجاهدين فحش و ناسزا بسيار نشيده است . نيشي هم بزند .اما كيست كه نداند نورى زاده از ارباب مشترك دستور دارد كه اگر عليه ديگر نوكراش سخنى بگويد جيره اش قطع خواهد شد. به همين علت هم چندى است كه كارى به كار رجوى ندارد . ....
........اگر رجوى دمكراسي خواه است . حد أقل بايد مثل اين سايت ايران گلوبال ناشر أفكار و عقائد دمكراسي خواهانه باشد . نه اينكه تلويزيون كذايي ملى اش را تبديل به لانه زنبورى كند كه ، فقط خود و جيره خوارانش وز وز كنند .چرا تشريف نمى برى همانجا به أفكار بلند و دمكراسي؟! خواهانه ات ادامه بدهى و مأموريت يافتى كه با حفظ صدا و سيماى رجوى ، ايران گلوبال را هم به عقائد فاشيستى رجوى آلوده كنى . شخص من بيش از خروج و ترك سازمان از طرف اين تشكيلات ، به جرم سر كشى به ايران گلوبال بار ها و بار ها توبيخ شدم . پيش قاضى ملق بازى ؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب علی
اگر قرار بود با پشم و کشک و صادرات ان بتوان ادعای منابع داشت سومالی کلی صادرات از این نوع و حتی بیشتر شتر و گاو و گوسفند داره داره ولی داری وضعیتشان را میبینی
درضمن 4 تن صلا به ارزش هر گرم طلا 30 دلار(با دست بالا) به عبارتی برای 4 تن که میشود چهار هزارکیلوطلا که ارزش ان میشود صد ملیون دلار که حتی ان اندازه پول نیست که خرج شهرداری های اذربایجان داده بشود که ملت در اشغال نگنند
برای یک میلیارد دلار ان نیاز به بیشتر ازسی و سه تن طلا هست که حداقل بتوانید بودجه ببندید که میشود یک ششم بودجه افغانستان
البته صادرات سنگ قبر که اشاره کردید هم درامد اش در همان یک میلیارد در نظر گرفته شد بعلاوه پشم و کشک
شاهزاده ترکی الفیصل رییس سابق سازمان امنیت عربستان سعودی سخنران مراسم مریم رجوی! به به از این مراسم! به به از مسعود و مریم!
مرگ سیاسی مسعود رجوی مهم تر از مرگ فیزیکی اوست.
الان اقای خدا بخش بلوچ که همان "یکنفر" بلوچ تورک باشند همین کامنت پیشین خوداش را به بلوچی هم برای خوانندگان مینویسد که یک موقع خوانندگان فکر نکنند ایشان خدایی نکرده بلوچی بلد نیست و بقیه را درازگوش فرض کرده
بخشی از سخنان رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان که در آن به مسعود رجوی اشاره شده بود، در رسانه‌های داخل ایران بازتاب داشت
.
جایی که ترکی الفیصل خطاب به مریم رجوی، و در تقدیر از مبارزه‌های او و مسعود رجوی، از مسعود رجوی به عنوان «همسر مرحوم» او یاد میکند.
برخی رسانه‌های داخل ایران این خطاب را به اعلام مرگ مسعود رجوی از زبان ترکی الفیصل تعبیر کرده‌اند.
اما سایت سازمان مجاهدین عبارت «همسر مرحوم» را از سخنان ترکی الفیصل حذف کرده و از قول او آورده است که «خانم رجوی، مبارزات شما و مسعود رجوی همچون حماسه‌های شاهنامه، اسطوره خواهد شد»
خیلی جالب است، چند روز پیش "امید دانا" عنصر مشکوکی که با ادعای سلطنت طلبی وارد گود شده است وهمه هم می دانند که وابسته به کجاست در برنامۀ رودست خود به زنده یاد عباس کیا رستمی حمله کرد و پس از کلی توهین گفت که کیارستمی در زمان رژیم گذشته به حزب توده گرایش داشته است وبعد از انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران دست بوس خمینی بوده است!!!
و در این سایت نیز تجزیه طلب پان ترک " محمد رضا لوایی" برای اینکه از امید دانا عقب نماند به زنده یاد عباس کیا رستمی حمله میکند وقصد تخریب این مرحوم را دارد.
تجزیه طلب سلطنت طلب حزب اللهی پیوندتان مبارک. پیوندتان مبارک ای دشمنان میهن وخلق
دوست عزیز من اقبالی گرامی، به هیچ وجه این خبر صحت ندارد، در ضمن نباید به سخن پراکنی های این عنصر مشکوک علیرضا نوری زاده استناد کرد این فرد نسبت به مجاهدین غرض ورز است وضدیت هیستریک نسبت به آنها دارد، این خبر فقط از طرف نوری زاده اعلام شده است وهیچ کدام از منابع خبری اشاره ای کوچک نیز به این خبر نداشته اند.
امیر ترکی الفیصل خطاب به مریم رجوی گفته است: «" وشما خانم مریم رجوی ، شما ومسعود رجوی، نبرد ومبارزه تان با سرطان خمینی در تاریخ ایران برای نسل های بعدی هم چون حماسه های شاهنامۀ فردوسی، اسطوره خواهد شد"»
امیر ترکی الفیصل در سخنانش از کلمۀ مرحوم برای مسعود رجوی استفاده نکرده است.
اقبالی عزیز، ما مخالفین رژیم جمهوری اسلامی که به جمهوری سکولار دموکرات به عنوان تنها آلترناتیو پس از سرنگونی رژیم اعتقاد داریم باید به سمت اتحاد پیش برویم ونه تفرقه. مریم رجوی وشورای ملی مقاومت نیز
به جمهوری سکولار دموکرات به عنوان تنها آلترناتیو اعتقاد دارند. ما لائیک ها و کمونیستها وسکولار دموکراتها ولیبرال ها ومجاهدین وسوسیالیستها وملی گراها باید در یک صف قرار بگیریم ودست در دست هم بگذاریم وهمچنین مرزبندی روشنی با مرتجعین سلطنت طلب ورضا پهلوی چی ها و فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان عرب داشته باشیم واین مزاحمین را که خاری در چشم اپوزیسیون هستند از خود برانیم.
به امید پرپایی جمهوری نوین ایران که بر اساس اصول لائیسیته وسوسیال وسکولار دموکراسی باشد.
سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی به دست خلق شریف ایران نزدیک است
با ایمان به پیروزی راهمان.
آيا غير از اين است كه در جامعه ايران ، فارس و كرد و ترك و بلوچ و لرو ...همه و همه زير فشار و استثمار اين رژيم نژاد پرست و ارتجاعي فارس آخوند هستند . سوْال إينجاست كه چرا امثال كيا رستمى ها قهرمانان داستان خود را از ميان فارس ها هم بر نمى گزينند كه از زبان آنها سخن حكيمانه اش را بگوش جهانيان برساند . چرا مسواك را با فرچه توالت و .... را از زبان و شخصيت هاى غير فارس انتخاب مى كنند . تا درس اخلاق در جامعه بدهند . يك هنرمندان و فقط يك هنرمند ؟! فارس نشان دهيد كه خالى از عقده هاى حقير نژاد پرستى بوده باشد .
بله سخن حق درد آور است . خصوصا برأى جامعه مرده و نژاد پرستى كه غير از خود هيچ ملتى را نمى بيند .
در ضمن ما ترك هستيم و آذري هاى كيا رستمى از جنس نوكران خود بأخته در خدمت أفكار نژاد پرستانه فارس هاست .
تسليت روحانى را هم در مرگ كيا رستمى داشتيم ؟!
L'obs یکی از معتبرترین مجله های فرانسه که هر پنجشنبه منتشر می شود، حتی خبر درگذشت کیارستمی را نیز درج نکرده است. در حالی که چهل صفحه به میشل روکار، یکی از متفکران سوسیالیست و نخست وزیر پیشین، و دو صفحه به الی ویزل، نویسنده یهودی آمریکایی اختصاص داده است.
توهم خود برتر بینی , توهم نژادی , و بردگی فکری از تاریخ ساخت بیگانگان , بلاحتی بی نظر است که ملتی را به سراشیب بدبختی میراند. جنابان میسونر های نژاد پرستی ان چنان شستشوی مغزی شده اند که برای تسکین کینه های خود ساخته اشان , مملکت و ملتی را به باد دهند . آخر این کینه ها قبل از همه , نشانگر دنیای جهنمی است که صاحب ش در ان غوطه ور است . چنان که روباتها و کامپیوتر ها را برنامه ریزی میکنند , انسان های فرق از خرد و عقل نیز بدین گونه برنامه ریزی فرهنگی و تاریخی میشوند . در ناخود آگاه شان , از ملتی , قومی , زبانی , کینه و نفرت دارند , بدون ان که خود وقف باشند .
ممنون از بیان نظر عزیزان ،
لازم است بگویم : اگر میخواهیم قدمی پیشرفت کنیم توجه شود که این کار با « تولرا نس» ممکن است.
همه ی ما نظریات گوناگون داریم و به جای خود محترم اند. هر چند فکر یکدیگر را قبول نداشته باشیم.
ولی اجازه دهید هیچ فکری را به عنوان « خارج از مسیر آذربایجان - داخل آذربایجان» تخطئه نکنیم.
فکری که از نظر من خارج از مسیر آذربایجان نام دارد، پیش صاحبش دقیقا در مسیر رهایی آذربایجان که چه عرض کنم، حتی در مسیر رهایی انسان قرار دارد.
ما در فضای فکری آذربایجان از « راست راست- تا چپ چپ» صاحب نظر داریم.
محترمانه نظرات یکدیگر را میتوانیم نقد کنیم ، ولی اجازه دهید « تنها خود را صاحب حقیقت و صاحب آذربایجان» ندانیم. حقیقت پیش همه ی ماست و آذربایجان هم وطن همه ما.
قفل مشکلات نیز با مشورت همه ما باز میشود. چرا که همه در یافتن حقیقت لازم است شرکت کنند. چون «هرکس می تواند گوشه ای از حقیقت را نشان دهد».
نه بتی هست و نه جادوگری. که مشکل ما گشایند. و ما هم بت پرست و خرافی نیستیم.
تنها « دیالوگ- تولرانس- بر خورد علمی و آزمایشی به مسایل- کنار نهادن عقاید و پیشداوری خود» در یافتن کلید مشکلات، میتوانند یاری کنند. مجبوریم به « دانش و خرد و تجربه و متد علمی خود متکی باشیم.»
------
هدف از مقاله ی بالا و دیالوگها همانطور که اشاره شده جلب نظر علاقمندان به « نیاز آذربایجان برای یک جبهه ی فراگیر» است. این نیاز را همه میدانند و پوشیده نیست.
کار، اینجا « کشیدن موضوع به یک دیالوگ» است.
میخواهیم ببینیم:
« آیا دوستان میل دارند در مورد منشور اصولی پیشنهاد کنند یا نه؟»
------
امر نوشتن منشور جمعی و تشکیل جبهه، کار « گروههای زیاد آذربایجانی» ست که برای خود« اساسنامه و خط و مشی» دارند و فعالیت میکنند. من نویسنده ی منفرد تنها میتوانم موضوع را به «دیالوگ» بگذارم. و بیش از این کاری از دستم بر نمیاید. شاید اینهم کمک کوچکی باشد برای این امر ضروری.
کردستان دیگر توهم سنگر آزادی ایران را به دوش نمی کشد. شما و همفکران شما اگر به فکر ایرانتان هستید و دلی در گروه یکپارچگی ایران دارید باید اندکی واقعبینانه تر بیندیشید و بنویسید. نیازی نیست که نسخه برای رهبران کرد بنویسید و دل برای مردم کردستان بسوزانید.گوشی در کردستان منتظر شنیدن این موعظه های تکراری نیست. توصیه من به شما این است که مخاطب منبر خود را آخوند های حاکم در تهران قرار دهید و به آنها بفهمانید که تا دیر نشده اگر دلسوز ایران با این شکل و قواره کنونی هستند چاره ای بیندیشند وبا اعلام آشتی ملی از همه ملیت های ایران برای مشارکت در سرنوشت خود و کشور دعوت کرده تا بتوان ایرانی نوین را از نو بنیان نهاد و به حاکمیت دوهزارو پانصد ساله فارس بر دیگر ملیت های ایران پایان داد، در غیر اینصورت تحولات منطقه راه اصلی خود را بدون اراده مرکز نشینان خواهد پیمود و این حقیقت را با کمی واقع بینی می تو
- جمهوری جهمنی جنایتکاران _ مفسد فی الارض اسلامی_ دزدان و آدمکشان_ جانوران درنده شیعی تازی آخوندی، هنوز و همچنان برده همیشه گوش به فرمان و دست بوس دستورات اربابان نفتی -
- همه آن دهن گشادی داستان پوچ و هوچ ساختن انرژی هسته ای " بمب اتمی " از سوی رژیم آدمکشان آخوندی، با نشان دادن سالیانی دراز از نمایش بازیهای گفتگو و مذاکرات با اربابان آمریکایی و روسی و اروپایی.... سرانجامش همان به زانو خمیدن و دست بوسیدن در برابر ارباب امریکا و دیگر کشورهای جهان سرمایه داری خواهد بود و دوباره و دوباره ننگ و بی شرمی و بد نامی بیشتر و بیشتر، بر پیشانی خون آلود همه آن خمینی پرستان بجای خواهد ماند و دوباره و دوباره آن اهریمنان اسلامی با فریبکاری و دروغ پردازی قرآنی و آخوندی، هنوز و همچنان بر مردم همیشه تماشاگر و بی رگ و جان، سوار خواهند بود و سوار - باز هم سوار و سوار - با جیب های پر از دلار و دلار،،،،،
-
- جمهوری جهمنی جنایتکاران _ مفسد فی الارض اسلامی_ دزدان و آدمکشان_ جانوران درنده شیعی تازی آخوندی، هنوز و همچنان برده همیشه گوش به فرمان و دست بوس دستورات اربابان نفتی -
- همه آن دهن گشادی داستان پوچ و هوچ ساختن انرژی هسته ای " بمب اتمی " از سوی رژیم آدمکشان آخوندی، با نشان دادن سالیانی دراز از نمایش بازیهای گفتگو و مذاکرات با اربابان آمریکایی و روسی و اروپایی.... سرانجامش همان به زانو خمیدن و دست بوسیدن در برابر ارباب امریکا و دیگر کشورهای جهان سرمایه داری خواهد بود و دوباره و دوباره ننگ و بی شرمی و بد نامی بیشتر و بیشتر، بر پیشانی خون آلود همه آن خمینی پرستان بجای خواهد ماند و دوباره و دوباره آن اهریمنان اسلامی با فریبکاری و دروغ پردازی قرآنی و آخوندی، هنوز و همچنان بر مردم همیشه تماشاگر و بی رگ و جان، سوار خواهند بود و
- همه آن خمینی پرستان_ باند دزدان و آدمکشان رژیم آخوندی، دستهای ناپاک آنان به کشتارگری و خون ریزی و شکنجه گری فرزندان ایران آلوده است و یکی از یکی پست تر و فریبکارتر و خونخوار تر از دیگری ، هنوز و همچنان بنام دشمن ایران و ایرانی....
- به امید آگاهی و بیداری مردم همیشه بخواب رفته و تماشاگر ایرانی. ( بابک پرسا )
دير يا زود مجاهدين خلق فارس رجوى مجبور خواهد شد واقعيت را إعلام كند. مرده و زنده بودن رجوى هم برأى اعضا و هواداران شايد مهم باشد . اما رجوى از سالها پيش مرده است . و با مرگ أفكار و عقائد و روش اداره سازمان ، رجوى يك جنبش نسبتا قوى را به نابودى كشاند. در مرام اين سازمان و مسئولين حلقه بگوش رجوى ، مردم ايران و حتى اعضا و هوادارانش غريبه هستند . و الى كيست كه نداند عربستان و اسرائيل و قدرت هاى غربى ، قبل از همه از مرگ فيزيكى او با خبر شده أند. رجوى خمينى و خامنه اى مرده و خواهند مرد . و پشت سر خود لعن و نفرين جان باختگان بي گناه و خانواده هايشان را خواهند داشت .
أفكار نژاد پرستانه و فاشيستى رجوى و خمينى خيلى وقت پيش مرده است . و تن منفور شان هم دير و زود خواهد مرد.
اما در تاريخ ياد و خاطره ناپاكشان همواره زنده خواهد ماند .رجوى شخصا قاتل ٥٢ نَفَر از سران سازمان است كه آنها را بدون سلاح و بى
حفاظ در اشرف رها نمود . تا تعمه گرگ هاى مالكى و خامنه اى شوند .
به جمال. جغرافی در تورکی میشود خریطه_ شمال در تورکی میشود قوزی_ جنوب در تورکی میشود گونی_ شرق در تورکی میشود گوندوغان ( تام فوتبالیست معروف در تیم ملی آلمان)_ غرب میشود باتی.
....
با سلام، چرا سخنگوی سازمان فرافکنی کرده!! بالاخره جوابش خیلی ساده است، مرده یا زنده؟ کدومش؟
پاسخ این سوال سخته؟؟
جناب لوایی، جامعه ایران متشکل از این ملل است که زبان، فرهنگ و روابط اجتماعی گوناگونی دارند. این گوناگونی ها به شکل و شیوه های مختلف باید از سوی هنرمندان دیده و مطرح شود، به نظر می رسد که به شدت گرفتار توهم توطئه هستید، قلم روان و شیوایی دارید، کاربرد آن در هر موردی، از ظرافت و زیبایی آن می کاهد و آن را کند و ناکارآمد می کند. به نظرم برداشت نادرستی از فیلم های کیارستمی دارید، مطالعه عمیق می طلبد و شما در کار نوشتار حیلی پرکارید، در نتیجه شاید وقت و فرصت مطالعه پیدا نمی کنید. نقد ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی به رشد فکری و عملی جامعه کمک می کند و با نقد شما مخالفتی ندارم ولی با دید و تفسیر شما هم موافق نیستم که در آن توهم، ترس، نفرت و کژ فهمی موج می زند... یحیایی
آقای موحدی! شما اگرچه از نظر تباری ترکی هستی! اما از نظر عملکلرد سیاسی صد در صد در خدمت سیستم پانفارسیسم و شونیسم فارس هستی! احتیاجی به گفتن نیست! شما خودت این را بخوبی میدانی! خوانندگان نیز این را میدانند! مردم آزربایجان نیز این را میدانند. تمام نوشته ها و کامنت هایت در ذهن اینترنت دردسترس مردم است. احتیاجی به تفسیر آن نیست! فردا در محضر مردم آزربایجان، خود مسئول رفتار خود خواهی بود.
اقای "یکنفر" در فارسی ظرب المثلی هست " خود گویی و خود خندی" لابد از این با نام دیگران کامنت نوشتن احساس شادی و پیروزی هم میکنی که توانستم سر بقیه را شیره بمالم
نه تورک مثلا زرنگ بقیه دراز گوش نیستند
اگر جما نارویی . اسلم ریگی خدابخش بلوچ و بقیه نام هایی که که با انها کامنت میگذاری توانستند کامنت خودشان را به بلوچی بنویسند این نام ات با نام چادی هم تورکی برای دیگران مینویسد چون قرار نیست بنویسد چون همه این ها "یکنفر" هستند و خود شما هستی
به فاشیست تجزیه طلب پان ترک آتا زنگانلی
در یک سیستم دموکراتیک آزاد، مجاهدین را از قدرت کنار می زنند. مریم رجوی وشورای ملی مقاومت بارها بر جمهوری سکولار دمکرات و لائیسیته تاکید کرده اند ولی اگر مجاهدین مثل سابق اعلام کنند بعد از سرنگونی رژیم می خواهند جمهوری دموکراتیک اسلامی! را بنیان نهند من اولین کسی هستم که به مجاهدین فحش می دهم، البته مجاهدین دیگر از جمهوری دموکراتیک اسلامی گذر کرده اند وبه سکولار دموکراسی ولائیسیته اعتقاد دارند وصد البته از لحاظ شخصی مسلمانان معتقدی هستند.بنده نه عضو مجاهدین هستم ونه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم، من مارکسیست هستم و درتفکر من خدا ودین واز این دست مزخرفات هیچ گونه جایی ندارند. آرزوی من اتحاد تمامی نیروهای جمهوریخواه سرنگون طلب است. من آرزو دارم لائیک ها وکمونیستها ولیبرال ها وملی گراها ومجاهدین وسکولار دمکراتها وسوسیالیستها که خواهان سرنگونی تام وتمام رژیم جمهوری اسلامی هستند با یکدیگر متحد شوند. وبدون ترس ونگرانی از انگ چسباندن می گویم به دلیل چپ گرا بودن سازمان مجاهدین خلق ایران وبا توجه به اینکه جمعیت قابل توجه ای از ایرانیان متاسفانه هنوز مسلمان هستند سازمان مجاهدین خلق ایران می تواند یکی از گزینه های مناسب برای آینده ایران باشند وبخشی کوچک از مطالبات ما مارکسیستها وسوسیالیستها را بر آورده کنند البته با رای مردم و بدیهی است اگر مردم عملکرد مجاهدین را نپسدیدند دوباره با رای خود
به امید سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی و آزادی خلق شریف ومظلوم ایران******
جناب اقای "یکنفر":
کسی که زیر کامنت های اقای زاهدانی با نام" عبدل داشاغ زابلی امنت میگذاره خود شما هستی
کسی که زیر کامنت های اقای "کیانوش قادی " با نام "چادی " کامنت میگذاشت هم خود شما هستی
بارها به تو گفتم هوش لازم برای زرنگ بازی دراوردن را نداری
روشی که ما استفاده میکردیم معروف به" تله خر گیر" با همان جمله " به زبان بلوچی بنویس هست
نه جناب تورک مثلا زرنگ ما در تله ای که خودمان ساختیم نمیافتیم
قبلا هم گفتم که حنای مجاهدین رنگی ندارد! آقای بهمن موحدی، بیخودی خود را خسته نکن و تریبون مجاهدین نشو! بعد از سقوط جمهوری اسلامی، مجاهدین هیچ نقشی در حکومت آینده ایران ندارند و منفور مردم هستند. جنبش چپ هیچ جایگاهی در آینده ایران ندارد. زنده باد سکولار دموکراسی، پاینده ایران
بله! آقای وکیل! اگر شما دستور بفرمائید، ترکیه این کار را میکند. و از پوتین عذر میخواهد. بشرطی فقط شما دستور بفرمائید! اردوغان منتظر شماست که دستور بفرمائید!
خبر کاملا درست است. من داشتم پخش زنده اینترنتی را میدیدم حتی مترجم هم عین عبارت را در بخش اول کلمه "مرحوم رجوی" را ترجمه کرد ولی بدنبال آن در جمله " همسر مرحوم مسعود رجوی " که فیصل بیان داشت و عربی آن بسیار قابل فهم است ، کلمه مرحوم را ترجمه نکرد.
دشمن ترک و عرب ام من آمو
نیک ندانم زکه ام من آمو
جدّۀ من با عرب آمیخته ست
راستی؟ با که نیامیخته است؟
در رگ من خون مغول جاری است
در وجناتم مغولی ساری است
لیک دم از کوروش و دارا زنم
چونکه قراری است مرا با زنم
مردمومن، کدام فارسی کلمه پان‌فارس، کدام کردی کلمه پان‌کرد، کدام بلوچی کلمه پان‌بلوچ...... را در نوشته‌جاتشان بکار برده‌اند؟ فقط یک عده ترکهای به اصطلاح روشنفکر همردیف با عقب‌مانده‌های وطنی هستند که ابایی از بکارگیری کلمه پان‌ترک ندارند.
دوستان... سوال مرگ مسعود رجوی را یک بار از یکی از طرفداران مجاهدین را در برنامه آقای سربی را پرسیدم ولی ایشان مثل همیشه جواب منفی داد. به این خاطر که روزنامه های « اورنج کانتی» کالیفرنیا به مرگ وی اشاره کرده بودند.
This is not the first time a rumor goes around that Rajavi is dead or detained, wrote Arash Bahmani in Roozonline. Those rumors, Bahmani added, are usually circulated by pro-government media outlets.
According to Bahmani, the most famous rumor was in 2003 when Rajavi was reported dead after his house in Iraq had been bombed during the U.S. invasion of the country.
The last time Rajavi was heard of was in 2003 when he issued a statement on Ashura Day, the commemoration of the death of al-Hussein. Since then, no video or sound clip of him has appeared.
Last year, several media outlets in Iraqi Kurdistan reported that Rajavi was in the intensive care unit for a serious illness and that the hospital in which he stayed was under very tight security.
A Canadian journalist residing in France, where Rajavi fled in 1981, reported that Rajavi held a meeting with the advisor of U.S. president Barrack Obama in a yacht. There have also been reports that Obama has repeatedly refused meeting with Rajavi.
Amid all rumors about Rajavi's fate after the 2003 invasion of Iraq, statements from the People's Mujahedin of Iran reiterated that the organization's leader is alive and hiding in a safe place.
اولین تلاشها برای ورود بلوچها به جغرافیای ایران برمی گردد به دوره قاجار که با شجاعت تورکان قاجار جلوی آنها گرفته شد و تنها خلا قدرت بین قاجار و پهلوی بود که پای تعدادی بلوچ به نواحی دورافتاده ایران باز شد و همینطور خلا قدرت سال 57 . بلوچها به شیعه ها می گویند قاجار! و این را لفظی توهین آمیز می دانند این بخاطر زخم شمشیری است که از تورکان قاجار خورده اند
درضمن خیلی از کسانیکه اینجا به اسم تورک با اسامی تورکی کامنت می کزارند اصلا تورک و تبعه ایرانی نیستند بلکه وهابی و مزدوران خارجی وهابیها هستند و پشت نام تورک بدنبال راه انداختن جنگ شیعه سنی هستند و با فارس و ایران بخاطر کینه مذهبی دشمنی می کنند و ما تورکها را می خواهند هیزم این آتش کنند.تورکان نیازی به اتحادبا بلوچ و ملوچ و کرد و عرب و ... ندارند. تورک در طول تاریخ خود اختیاردار سرنوشت خود بوده .برای حل موضوع ملی تورکها اتحاد با بلوچ و عرب و کرد مهاجر که خیلی هایشان همین الان هم بی شناسنامه هستند و دولت دارد به آنها قاچاقی شناسنامه می دهد در شان تورکها نیست. بلوچها الان مسئول بیشتر قاچاق مواد مخدر و ورود مهاجر افغانی و پاکستانی هستند همین چند روز پیش مگر یکی از رهبران طالبان افغانستان در سیستان بلوچسان دستگیر نشد؟
دوستان... همانطور که متوجه هستید آقای آرنیک ناصر کرمی , این ژورنالیست مدرن که ایران را می خواهد به جهنم تبدیل کند و ساکن کشوری است که اسقرارش تا حدی مدیون آزربایجان و ترک هاست و کسی که بر این باور دارد که شکست آلمان هیتلری چیزی برایشان به ارمغان نیاورده است , لغت جدیدی را در ادبیّات سیاسی ایرانیان به این عنوان (( بهداشت فکری)) افزود. از کسی که (( بهداشت فکری )) را به دیگران ارائه میدهد می خوانیم .....«مردم تُرک اذربایجان هم به همین سبک و روش در دوران سلسلهء پهلوی 1 و 2 با خدمتگزاری و نوکری و با ایراندوستی دروغین در دستگاه حکومتی رخنه کردند ».. کسی که ملتی را به عنوان (( نوکر)) خطاب بکند ,و بعد کسی را دعوت به داشتن (( بهداشت فکری )) بکند, درست به این می ماند که بگوئیم که کوروش اولین بنیانگذار حقوق بشر است. آقای کرمی....
شما هر چه قدر ملت ترک را تحقیر بکنید (همیشه مقاله شما در همین محور میگردد),هیچ اثر منفی به حرکت ملی و هویّت طلبیما ترک های ایران نخواهد زد . درست برعکس , این نوشته های شما ست که به این حرکت صیقل میدهد. خوشبختانه ملت ترک ایران با این نوع برخورد نژاد پرستانه تجربه بیش از 80 ساله را دارند. اگر ترک ها در طول تاریخ به خدمت ارتش دولت وقت استخدام میشدند نه مزدور بودند و نه (( نوکر)) . اگر میهن پرستی ترک ها را قبول نمی دارید حتم بدارید که استخدام ترک ها در ارتش به این دلیل بود که (( شونیست فارس)) نه عرضه مملکت داری را دارد و نه غیرتی دارد که از ناموسش دفاع بکند و نه توانائی آن را دارد که مملکت را اداره بکند. با شمع و گل و پروانه می و ساقی و گوشه نشینی هیج مملکتی را نمی شود اداره کرد...و بدینسان این آریا پرستان, ازکسانی را که از خود کمتر احساس میکردند و حتی از کسانی که آدم هم حساب نمی کردند , تقاضا میکردند که از ناموس و شرفشان دفاع بکنند. . پس در افکار شونیست فارس گنجانده شده است که دفاع از ناموس و شرف بایستی به وسیله دیگرا ن انجام داده شود. , حتی این دیگری (( ادم )) هم نباشد..
آقای کرمی ... هیچ وقت بی غیرتی و بی عرضه گی و ناتوانی آریا پرستان را در ارتش شاهنشاهی به حساب (( نوکری و مزدوری)) ترک ها نگذارید. این شونیست فارس است که منِ ترک می خواهد از ناموسش دفاع بکنم. چونکه دفاع از ناموس در فرهنگ شونیست فارس نیست. بدین جهت است که در رژیم پهلویان در دوره خیلی سرنوشت ساز , سران مملکت اولین اشخاصی بودند که از ایران فرار کردند. .امیدوارم مسئول کامنت ها هیج قسمت از این کامنت مرا سانسور نکنند بدین جهت که طرف مقابل من یک شخص مورد نظر نیست.این یک چکیده جمع بندی است...
نظر دکتر انزابی گرامی،
عزیز قارداشیم آ.ائلیار بی اللریز آغریماسین بو گوزل یازی چون بو داغنیخ موقعیتده . گون او گون اولسون که بیرلشاخ هم اوز ملتیمیزین حق لرینن دفاع الیاخ همی ایری مضلوم لارین حقینن. چوخ تشکر انزابی
عزیز دست شما درد نکند. امید است متحد شویم هم از حقوق خود و هم از حقوق دیگر ستمدیدگان دفاع کنیم. با تشکر.
خبر درگذشت استاد كيارستمي در هفته گذشته هنردوستان و همه مردم ايران را در اندوه فرو برد. عمق اين اندوه به حدي بود كه در كنار تمام متنهاي زيباي يادبود آن بزرگوار عكس العملهايي گاهاً دور از انصاف در شبكه هاي اجتماعي دست به دست ميشد اما خواندن مطلبي به نقل از يكي از پزشكان كه مشخص بود در اوج بي اطلاعي نوشته شده كارد به استخوان رساند و بر آن شدم كه در اين باره بيشتر تحقيق كنم.اين نامه خطاب به يك همكار(متاسفانه) است:
و استاد استادان شديد آيا تا به حال گزارش پاتولوژي استاد را مطالعه نموده ايد.آيا ميدانيد كه پوليپ بدون پايه با high grade dysplasia دقیقا همان carcinoma insitu به معناي سرطان درجاست ،تكرار ميكنم سرطان شما هم تكرار كنيد شايد تست امتحان دستياري امسال باشد.آقاي دكتر رباني فر لطفا كمي سطح مطالعات علمي خود را افزايش دهيد و اگر اين كار برايتان مقدور نيست دست به قلم نشويد.چشم مردم به قلم تواناي شماست .درمان اين ضايعه بدون شك جراحي است كه براي استاد به بهترين صورت و با دقت و توجه فراوان انجام شد.جناب دكتر ! قطعا شما هم اگر پزشک استاد بوديد ، اين ظلم را نميكرديد كه بدون درمان جراحي رهايش كنيد. آقاي دكتر شما در طي دوره پزشكي اگر كار درماني كرده باشيد حتما بيماراني داشته ايد كه تحت درمان با داروي ضد انعقاد باشند و اي كاش اين تيغ دو لبه را بهتر ميشناختيد، بيماري كه نه ميتوان ضد انعقادش را به مدت طولاني قطع كرد و نه ميتوان از جراحي صرف نظر كرد كابوس هر جراحي است . و اما در مورد جناب آقاي دكتر مير كه از جراحان زبردست كشورمان هستند، ايشان تا چندي پيش به عنوان استاد جراحي در دانشگاه علوم پزشكي ايران مشغول خدمت به بيماران و آموزش دانشجويان بودند.بر خلاف تصورات ذهنی شما ، آقاي دكتر مير ،جناب استاد را به خوبي ميشناختند و حتي قبل از توصيه هر مقام مسئول يا هنرمندي پزشكان آن بيمارستان تمام تلاش خود را براي بهبود حال ايشان انجام داده بودند وتيم درماني دكتر مير در تمام ايام عيد به صورت تمام وقت در خدمت استاد بودند .اين كه شما انتظار داشتيد پدر ايشان عمل جراحي استاد را انجام دهند فقط به اين دليل است كه نه جناب دكتر مير پدر را ميشناسيد نه پسر را ويا اينكه با وجود تمام درايتتان نميدانيد كه يك پزشك نود ساله هر قدر هم حاذق و زبردست بوده باشند قادر به انجام چنين عمل پرخطري دراين سن نيستند.آقاي دكتر شما را نميدانم ولي تمام پزشكاني كه ميشناسم جان وسلامت بيمار اولين مساله اي است كه به آن فكر ميكنند .دكتر اميد رباني فر تبريك ميگويم اين بار از آب گل آلود ماهي كه نه ، شاه ماهي گرفتيد. اسمتان شده نقل فضاي مجازي و روزنامه و ماهواره و كاشف بزرگ قرن شديد .همه اهل فن در معماي درگذشت استاد مرحوم كيارستمي درمانده بودند كه به يمن درايت شما پرده از اين راز برداشته شد.به عنوان يك پزشك متخصص سؤالاتي در اين زمينه برايم مطرح شد كه بازگو ميكنم. جناب دكتر رباني فر شما كه به يكباره درخشيديد
آقاي دكتر شما در برابر هرچه نوشته ايد مسئوليد .... شما به عنوان یک پزشک عمومی با استناد به كدام مطلب علمي و کدام تجربه جراحی ، تراوشات ذهنيتان را منتشر كرديد.از حد آگاهي شما از پرونده همين بس كه شما حتي ترتيب زماني وقايع را نيز به درستي عنوان نكرده ايد چه برسد به موشكافي علل و اعلام نتيجه.ايكاش از همان اينترنتي كه جهت نشر اكاذيب استفاده كرديد كمي هم استفاده علمي ميكرديد . نيازي نيست متخصص باشيد ، كمي حوصله ميخواست و عدالت تا بفهميد سرطان چيست.آقاي دكتر رباني فر عرايض يا بهتر بگويم اكاذيب شما صرفا باعث بدبيني مردم نسبت به جامعه پزشكي شده و متعاقبا اين مساله دلسردي پزشكان متعهد را به دنبال خواهد داشت.اما تجربه نشان داده است كه افراد مغرضي چون شما در تحقق اهداف خود كه همان بدبيني مردم شريف ايران به جامعه متعهد پزشكي است شكست خورده اند و هميشه طبيبان و حكيمان اين مرز و بوم همراه و همدل با مردم بوده و مورد تاييد و احترام و تكريم ملت شريف ايران بوده اند. شما با استناد به كدام منبع خبري دست به قلم شديد؟ به هر حال آقاي دكتر رباني فر ، هرچقدر هم كه وجدانتان بيدار شود و عذر خواهي كنيد آب رفته به جوي باز نميگردد. در پایان هدايت شما را از خداوند متعال مسألت دارم و ان شاالله در پيشگاه حضرت احديت بتوانيد پاسخگو باشيد.
ومن الله توفيق
اسماعیل گرامی نوشته« تشکیل جبهه متحد ، ایده خوب ..میباشد ...اما فعلا شرایط و زمینه تشکیل آن آماده نیست... شاید در آینده اوضاع نغییر کند و زمینه تشکیل جبهه مساعد بشود»
من با این بر داشت کلی ایشان موافقم. ولی علت نامناسب بودن وضعیت چیست؟
ایشان علت را چنین مینویسد:
1 - در آذربایجان مبارزه زنده، روزمره و جدی جریان ندارد.
آ.ائلیار : تبعیض، و دیگر ستمها ، و درگیری کودکان و جوانان و سالخوردگان با آنها همیشه جریان دارد، هر چند پنهان باشد.
2- جنبش های سیاسی و اجتماعی فاقد رهبر و روشنفکر هستند.
3 - اندک فعال سیاسی موجود هم تشکیلات گریز هستند.آ.ائلیار: دوره ی « رهبرها» پایان یافته است. و همین طور « روشنفکران»، به معنای قدیم کلمه. اکنون دوره ی « رهبری عمومی و روشن بینی و مشکل گشایی عمومی ست». لازم است همه آستینها را بالا بزنند؛ اگر می خواهند گرهی گشوده شود.
آ.ائلیار: بله تشکیلات گریزند ؛ چون تجربه های تلخ دارند. لازم است علت شکستها به درستی روشن شود.
4- بخشی از این فعالین منفعل هستند و تحت تاثیر افت خیز جنبش هستند.
آ.ائلیار: انفعال و تحت تأثیر افت و خیزها بودن پدیده ایست که همیشه بوده و مختص این دوره نیست. تنها در شرایط خیزشهای عمومی ست که اکثریت مردم به مبارزه جذب میشوند. و انفعال عمدتا محو میشود.
5 - فعالین سیاسی آذربایجان شدیدا منفعت طلب، قدرت پرست ، فرد گرا ، محفل گرا و دیکتاتور هستند و قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران خود را هم ندارند.
آ.ائلیار: بله این مشکل بیشتر به چشم میخورد . و « اخلاق سیاسی و مبارزاتی» را ندیده میگیرد. بدون اخلاق متعهدانه ی سیاسی نمیشود با کسی کار مبارزاتی انجام داد.
6 - انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی در فعالین سیاسی تورک بسیار ضعیف است.
آ.ائلیار: این هم در بخشی از فعالان وجود دارد. چون نسل بعد از 57 آرمانگرا نیست. سنجشگر است. و امکان گرا. نمیخواهد برای مسایل سیاسی از « جان و زندگی» مایه بگذارد. از نظر من ایرادی نیست. و این حق اوست.
---------
در این چند نکته، مشکل اساسی برای نامناسب بودن شرایط « عدم تولرانس، تأثیر منفی شکستها- نبود اخلاق متعهدانه ی سیاسی، قدرت طلبی ، سطح آگاهی ناکافی » ست. که میتوان آنها را در نبود « اخلاق و آگاهی و تجربه ی» لازم برای کار جمعی سیاسی خلاصه کرد. یا به عبارت من در « ضعف نظری و عملی» . که ضعف اخلاق سیاسی را نیز اضافه میکنم.
اما راه حل چیست؟ از دید من این مشکل و ضعف شامل « همه» نمی شود. هستند افرادی که شرایط لازم یعنی « قوت اخلاقی و نظری و عملی» کافی برای نمایندگی یک جمع سیاسی را دارا هستند. هر چند تعدادشان اندک باشد. اینان می توانند پیش قدم باشند و راه را بگشایند.
------
بنابرین امید میماند به دوستانی که در خود « قوت اخلاقی و نظری و عملی» لازم را می بینند که نمایندگی گروههای سیاسی خودشان را به عهده گیرند و راه گشا باشند. و عملا نشان دهند که مردم میتوانند به « کار و اندیشه و اخلاقشان» اعتماد کنند.
این هم روشن است که هرکس یا گروهی نتواند در عمل اعتماد ایجاد کند و آنرا حفظ نماید از دید مردم ناپدید میشود.
توجه کنیم به این نکته که چرا صمد بهرنگی همواره زنده است؟ چون از نظر اخلاقی و نظری و عملی اعتماد آفرید. از اینرو نمی توان او را فراموش کرد. همینطور برخیهای دیگر که چون او زیستند.
""" ابعاد جانبی که باید لحاظ شوند """ خواست اکثریت مردم آزربایجان جنوبی، رسمی شدن زبان قدرتمند ترکی است. طرفداران امنیت ( سیاسی، اقتصادی و هکذا ) به طرفداران استقلال در هر بعدی برتری دارند. مسائلی که جامعه شناس‌های ساده لوح ما، قدرت بیانش را ندارند. اگر "" پروسهٔ صنعتی شدن "" شالوده و اساس تشکیل طبقه متوسط در غرب بود با "" روباتیزه شدن غرب "" و "" ورود به عصر دوم ماشین "" مرحلهٔ "" Radical inshoring "" شروع خواهد شد، در این مرحله، جوامع غربی، هزینهٔ تولید کالا را، چنان کاهش خواهند داد که یک صاحب کارخانه، ترجیح خواهد داد که به جای بنگلادش، کارخانه را، در آمریکا یا آلمان، احداث کند.برای همین، برای دور نماندن از پروسهٔ رشد، ما ترکان آزربایجان، نیاز به یک ترکیه و جمهوری آزربایجان پیشرفته داریم تا قادر به تطبیق خود، با تحوّلات برق آسا شویم. عدم امنیت و بی ثباتی، بوسهٔ مرگ است، با
برجسته کردن مشکل بی آبی در منطقه، توهم و تخیلات کمونیستی و انقلابی، پشیزی نمی‌‌ارزند حتی اگر یک عدّهٔ کمونیست، جامعه شناسی را نیز، کفن پوش خود کرده باشند. یک ترکیه و آزربایجان پیشرفته، از بعدی دیگر نیز، اهمیت می‌‌یابد، ایران را شاهنامه خوانانی اداره میکنند که عملکردشان، قابل پیشبینی نیست، در صورت قحطی در ایران ، ترکان آزربایجانی ساکن آزربایجان جنوبی، به شکل موقت، دست کم میتوانند به ترکیه یا جمهوری آزربایجان بروند. " همین بنگلادش ۱.۵ میلیون کارگر را راهی مالزی " میکند.بعد از انقلاب یک سنگ قبر فروشی در شهر ما شروع به فعالیت کرد که جوانی بود خام. حال خودش طرفدار سازمان مجاهدین شده بود یا یکی از آنها از این فرد خواسته بود که آرم سازمان را بر روی یک تکّه سنگ مرمر حکّ کند نمی‌‌دانم. یکی دو هفته آرم سازمان مجاهدین حکّ شده و با رنگ قرمز پشت ویترین این مغازه بود. یک روز حزب الهی‌ها ریختند به این مغازه و بعد از شکستن شیشه‌ها و سنگ قبر ها، سنگ قبر مجاهدین خلق را نیز شکستند و سنگ فروش را هم کتک مفصلی زدند. آن روز به طعنه با خودم گفتم که باید از سنگ فروش تقدیر میکردند که سنگ قبر مجاهدین را از حالا کنده است. سالها بعد فهمیدم که این مذهبیون فاشیست به سنگ قبر دشمنشان چه قبل و چه بعد از مرگ نیز رحم نمیکنند و اینرا می‌بایست به هنگام تخریب آرامگاه رضا شاه میفهمیدم.
استاد لوایی دست روی نقاط حساس جامعۀ ایران می گذارد. واقعا" یک نابغه است. برای همین حسودان چشم دیدنش را ندارند. تحلیل ایشان از فیلم کیارستمی خیلی زیبا بود. ایشان فقط تحلیل نمی کند بلکه نوع نگاه ما را نیز تازه می کند. من تا به حال از این زاویه به فیلم نگاه نکرده بودم. دوباره فیلم را دیدم. دقیقا" همان است که اندیشمند بزرگ آزربایجان می گوید. ما چه خوشبختیم که استادی چون لوایی بزرگوار داریم.
وقتی سرکوب و فشار بر مردمی افزایش یابد انان را نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه فرهنگی و اجتماعی به حاشیه برنانند و سرکوب کنند، در دنیای انترنت امروز از هر فرصتی استفاده میکنند که فریاد هویت خود را سر زنند، دیگر هیچ کس توانا و قدرت رودرویی ملیتها در ایران را ندارد، سرکوب اقوام و ملیتها بدست سپاه پاسداران و فقط تبلیغ برای یک زبان و فرهنگ، خود نشانه همین ترس و یاس انان است.
با درود خدمت جناب بهمن موحدی(بامدادان) گرامی؛
واقعت اینست که بسیاری خبرگزاری ها این خبر را منتشر کرده و سازمان مجاهدین و مریم رجوی نسبت به شایعه بودن خبر اظهار نظر نکرده اند.
احتمالی که شما طرح می کنید؛ "خبر صحت ندارد"؛ می تواند درست باشد. اما بنظر میرسد که طرح « همسر مرحوم» از طرف رئیس سابق استخبارات عربستان سعودی، سهوی نبود.
در مورد تاکید بر همپیمانی ایرانیان؛ همانطور که نوشتید جمهوری سکولار دموکرات هدف مشترک ما می باشد. البته جمهوری شکل حکومت است و نظام نمی تواند بر بنیاد "اسلام دمکراتیک" بنا گردد. دروی و نزدیکی سیاسی به الترناتیو نظام سکولار (لائیک) دمکراتیک و سوسیال می تواند معیار دقیقی برای تشخیص جایگاه دوستان و دشمنان دمکراسی باشد. در یک نظام سکولار دمکراتیک برامده از مجلس موسسان نظام نوین، شکل نظام تعیین خواهد شد که من هم در کنار شما به جمهوری رای خواهم داد.
با مهر و احترام
اقبال
مجاهد عزیز اگه ایرادی به مقاله داری بگو. فیلم را ببینید بعد اظهار فضل کنید.راستی شنیدم مرگ رجوی را هم که پنهان کرده اید. برو برا سایت های منافقین بنویس. جای تو اینجا نیست
تو که آدم بزرگی هستی به منبگو ببینم کجای این مطلب اشکال دارد؟ من با خواندن این مقاله یک بار دیگر فیلم را دیدم. واقعا" عین واقعیت را نوشته است. علو بزرگه برو فیلم را ببین
آدمک های کوچک و حقیر و صدالبته با فهم و درک و شعوری همسنگ یک حشره ، برای کتمان فقر شعور و درک خود ، شناخته شده ترین و بزرگترین افراد را انتخاب کرده و با چرندیات خود ، به آنشخص انواع تهمت و افترا را زده و با ناسزا گویی ، بگمان خود ، میخواهند جلب توجه کرده و فکر حشره ای شان گمان میبرد که اینگونه مطرح میشوند . همیشه همینطور بوده و خواهد بود که آدمکهای کوچک راه مطرح شدن خود را در حمله به انسانهای بزرگ میبینند ، به جناب لوایی ایرادی وارد نیسن . اقتضای طبیعی ایشان اینگونه هست و واقعا دست خودش نیست .
اقای تورک اغلو:
البته خطاب شما به بزرگانی مانند"آقایان مجددی.حارثی.کرمی.موحدی بامدادان .ایستا.استخانلو.جمال واقبالی وجویا .خانم آموزگار.آقایان فردوسی پرست" بود ولی من به جای همه اینها پاسخ شما را نوشتم
حالا هم انتظار دارم بر اساس قول تان به عنوان یک تورک شرف خود را به نمایش گذاشته هرچه سریع تر سایت را ترک کنید
اقای تورک اغلو نوشته بودید"من این سایت راترک خواهم کردولی اگرجواب نداید،اگریک سطرسواد وفرهنگ وادب داشتید.من جای شمابودم ....حرف نمی زدم" حالا پاسخ شما چیست ایا به قول خود عمل میکنید و غیرت یک تورک را نشان داده و سایت را ترک میکنید
اقای تورک اغلو نوشته بودید "پس اگرجواب نداشتید یک جوغیرت لازم است که دست از.... گوی"
حالا ما هم که پاسخ شما را دادیم انتظار داریم شما هم یک جو غیرت داشته باشید دست از ....گویی بردارید و. بر بر پایه قولتان این سایت را ترک کنید
جناب تورک اغلو:
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای پنجره وجود ندارد چگونه خانه میساختند
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای نردبان وجود ندارد
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای سقف وجود ندارد
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای هیچ کدام از شگردها و ابزارهای اهنگری نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای نجاری و درودگری نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای چرم سازی و کفاشی نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برایفرهنگ و کتاب و نوشتن نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برای اهنگ و سرود و شعر نیست
زمانی که تورک ها لغتی در زبانشان برایفرهنگ نیست
وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو هزار ایای دیگر
حالا یک سوال چگونه تورک ها میتوانند ادعا کنند که یک تمدن داشته اند و تمدن ترکی هم هست و وجود داشته است
جناب تورک اغلو:
این یک واقعیت هست که"زبان ترکی مطلقا واژگان انتزاعی وجود ندارد(حالا هر اندازه که این واقعیت تلخ باشد)
واژگان انتزاعی واژگان تمدنی هستند
در اینک هایی که در ادامه مطلب میگذارام از سایت یک تبریزی که با فازس ها هم مشکل دارد درباره نبود واژگان انتزاعی در زبان تورکی هم شما و هم سایر خوانندگان بیشتر اشنا میشویم:
لینک در ادامه
http://biryol-az.blogsky.com/1394/01/29/post-139/
http://biryol-az.blogsky.com/1394/02/07/post-140/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AD%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D9%84%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B2%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%B1%DA%A9%DB%8C-2-
جناب تورک اغلو :
قبل از اینکه شما واژه های (اتاق = او + طاق(عربی دهخدا ان را از وثاق میداند )و پیشکاب( تلفظ افغانستانی که به تورکی به صورت بشقاب درامده یا حتی ( بش + قاب) این قاب عربی از فارسی کاب گرفته شده )
زبان من نیازی به بشقاب ندارد چون در زبان من :
برای نمونه:
بشقاب=تابک٬ لب‌تخت٬ ترکیه هم واژه تابک فارسی را بکار میبرند
در فرهنگ حسابی:
بشقاب: دوری-تابکتابک (در ترکیه جالب است بدانید که واژه‌ی تابک که از تابه‌ی پارسی است را بکار میبرند)
بشقاب ماهواره: بازتاب‌گر
ظرف پهن: تبرک، گرباک
ظرف کشیده: دیس بشقاب بزرگ: زکنج
ظرف سفالی: سُکره
ظرف سفالی بزرگ: زُکَند
ظرف چوبی: چپین
ظرف ژرف: گردنا (gerdana)
ظرف گندم‌کوبی: گندم‌با، فروشک
اما درباره قاشق:بقیه در ادامه
قاشق را در کرمانشاه چمچه میگویند. در پارسی میانه نیز کپچک میگویند که در فارسی امروزی کفچه شده‌است.
در لغتنامه دهخدا نیز کپچپک پهلوی آمده است که فارسی کنونی آن کفچه است. در کردی کرمانجی (در ترکیه) همین واژه به گونه kevchi آمده است.
بنابر لغتنامه دهخدا:
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-d29106a91f3a43c196e1545d50b7d285-fa.html
کفچه . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ) چمچه . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). کفگیر. کمچه . چمچه . (انجمن آرا). چمچه ٔ کلان . (غیاث ). ملعقه . (دهار). کفچ . کپچ . کپچه . کبچه . پهلوی کپچک ۞ ، طبری کچه ۞ (قاشق ). گیلکی نیز کچه ۞ (قاشق بزرگ ).(از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
............................
اما درباره اجاق:
اجاق
آتشدان، دیگدان
مولوی هم بارها دل را به آتشدان (اجاق) تشبیه کرده است:
چرخ را بر هم نسوزد دود آتشدان من
(مولوی
..........................
درباره اتاق:
اتاق= این واژه از وثاق عربی می آید و از انجا به ترکی عثمانی رافته است. در فارسی برای این واژه معادل زیاد است مانند ژور، سرای، خان (در پهلوی به اتاق خان میگفتند) و به خانه میگفتند مان. برای همین اصطلاح خان و مان
..........................
درباره قابلمه:
قابلمه=کماجدان، آونگ، تاس
(این واژه قابلمه از عثمانیها که با اروپایی ها برخورد کردند به ایران رسید احتمالا ترکی شده یک واژه یونانی هست
..................................
درباره تشک:
هیچ اغت نامه ای ما پیدا نکردیم که این واژه را تورکی بداند
در ازائ ان در فارسی: فرش گلیم رختخواب چادرشب که حتی شبکلاه که در کتاب جعلی دده قورقود هم امده جزو ابزارهای خواب است )
پروفسور شاپور رواسانی: نژادی به نام آریایی نداریم
http://www.entekhab.ir/fa/news/58367/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D8%A7%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85http://www.entekhab.ir/fa/news/58367/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%…
"" ابعاد ژئوپلوتیکی که باید لحاظ شوند "" پروسهٔ نزدیکی و عادی سازی روابط "" ترکیه با اسرائیل، ترکیه با روسیه، ترکیه با مصر و ترکیه با سایر همسایگان "" فقط یک بازنده خواهد داشت و آن "" توهم تاسیس کردستان بزرگ است که به کّل آزربایجان جنوبی، ادعای مالکیت ارضی دارند ""، این گرایش جدید در سیاست خارجی ترکیه، به تامین امنیت در آزربایجان جنوبی کمک شایانی خواهد کرد. همانطور که قبلان این واقعیت را برجسته کردم، تورکها دارای "" روحیه بالای کار آفرینی "" هستند، واقعیتی که جامعه شناس‌های ساده لوح فارغ التحصیل خارج کشور، هیچ اشاره‌ای به آن نکردند، خاورمیانه "" پست داعش، با بحران آب گریبانگیر شده ویرانی را به ارث خواهد برد، دیگر کسی نه انقلاب کمونیستی نیازی دارد و نه به تفنگ و تروریست‌های پ ک ک ، در اینجاست که نیاز به ترکان و روحیه کار آفرینی آنان، بیش از پیش، گسترش خواهد یافت. و اهورامزدا را سپاس
می‌‌گویم که عمرم را با خواندن جامعه شناسی، این رشتهٔ مورد علاقه ساده لوحان، به هدر ندادم.جناب توکلی عزیز حتی اگر ترکی الفیصل این عبارت « همسر مرحوم» را بر زبان جاری کرده باشد باز نمی شود قبول کرد که مسعود رجوی در گذشته است ، اصلا چه اطمینانی به منابع اطلاعاتی ترکی الفیصل است وبرای چه باید حرف او را باور کرد.
به نظر من این خبرها وشایعاتی که هرزچندگاهی در باره مرگ مسعود رجوی پخش می شود یک تاکتیک وجنگ روانی از سوی خود مجاهدین است برای گمراه کردن وسردرگمی دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی . اگر واقعا رجوی در گذشته بود این خبر به طور قطع از سازمانهای اطلاعاتی منطقه ودیگر کشورها درز پیدا می کرد و وزارت اطلاعات رژیم با خبر می شد ودنیا را روی سرش می گذاشت وهزاران بار این خبر از رادیو وتلویزیون رژیم اعلام می شد.
کیارستمی مبتلا به بیماری نژادپرستی بود
- چرا سرطان او را برد؟
-او تنها داراییش که نژادپرستی بود و به سختی به دست آورده بود چرا باخود نبرد؟
- آیا وقت نداشت نژادپرستی را با خود ببرد یا عمداً بجا گذاشت ؟
- ای کاش نژادپرستی را با خود می برد آن وقت باعث می گردید تا نور برابری آزادی به زمین خشک بی حاصل ازلای به لای این درخت نژادپرستی بتابد که درزنده بودنش این امکان میسرنشد.
- ولی اکنون که این دارایی را (نژادپرستی )را نبرده کیارستمی بازجزء شاخ وبرگ هر چند کوچک درخت نژادپرستی بعد از مرگ خود نیزخواهد بود واز تابیدن نور آزادی وبرابر برای جوانان ترک ، ترکمن ،عرب جلوگیری خواهد کرد.
البته درک این موضوع برای افرادی که اعتقادی به آزادی وبرابری همه انسان ندارند مشکل خواهدبود.
چنانچه درک آزادی وبرابری برای کیارستمی هم سخت بود.
آقاى موحدى ، هم رجوى و هم عليرضا نورى ، هر دو جيره خوار عربستان هستند . و عليرضا نورى هم سعى كرده مثل گذشته ها كه جيره خوار إصلاح طلبان بود. و از مجاهدين فحش و ناسزا بسيار نشيده است . نيشي هم بزند .اما كيست كه نداند نورى زاده از ارباب مشترك دستور دارد كه اگر عليه ديگر نوكراش سخنى بگويد جيره اش قطع خواهد شد. به همين علت هم چندى است كه كارى به كار رجوى ندارد . ....
........اگر رجوى دمكراسي خواه است . حد أقل بايد مثل اين سايت ايران گلوبال ناشر أفكار و عقائد دمكراسي خواهانه باشد . نه اينكه تلويزيون كذايي ملى اش را تبديل به لانه زنبورى كند كه ، فقط خود و جيره خوارانش وز وز كنند .چرا تشريف نمى برى همانجا به أفكار بلند و دمكراسي؟! خواهانه ات ادامه بدهى و مأموريت يافتى كه با حفظ صدا و سيماى رجوى ، ايران گلوبال را هم به عقائد فاشيستى رجوى آلوده كنى . شخص من بيش از خروج و ترك سازمان از طرف اين تشكيلات ، به جرم سر كشى به ايران گلوبال بار ها و بار ها توبيخ شدم . پيش قاضى ملق بازى ؟؟؟؟؟؟؟؟جناب علی
اگر قرار بود با پشم و کشک و صادرات ان بتوان ادعای منابع داشت سومالی کلی صادرات از این نوع و حتی بیشتر شتر و گاو و گوسفند داره داره ولی داری وضعیتشان را میبینی
درضمن 4 تن صلا به ارزش هر گرم طلا 30 دلار(با دست بالا) به عبارتی برای 4 تن که میشود چهار هزارکیلوطلا که ارزش ان میشود صد ملیون دلار که حتی ان اندازه پول نیست که خرج شهرداری های اذربایجان داده بشود که ملت در اشغال نگنند
برای یک میلیارد دلار ان نیاز به بیشتر ازسی و سه تن طلا هست که حداقل بتوانید بودجه ببندید که میشود یک ششم بودجه افغانستان
البته صادرات سنگ قبر که اشاره کردید هم درامد اش در همان یک میلیارد در نظر گرفته شد بعلاوه پشم و کشک
شاهزاده ترکی الفیصل رییس سابق سازمان امنیت عربستان سعودی سخنران مراسم مریم رجوی! به به از این مراسم! به به از مسعود و مریم!
مرگ سیاسی مسعود رجوی مهم تر از مرگ فیزیکی اوست.
الان اقای خدا بخش بلوچ که همان "یکنفر" بلوچ تورک باشند همین کامنت پیشین خوداش را به بلوچی هم برای خوانندگان مینویسد که یک موقع خوانندگان فکر نکنند ایشان خدایی نکرده بلوچی بلد نیست و بقیه را درازگوش فرض کرده
بخشی از سخنان رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان که در آن به مسعود رجوی اشاره شده بود، در رسانه‌های داخل ایران بازتاب داشت
.جایی که ترکی الفیصل خطاب به مریم رجوی، و در تقدیر از مبارزه‌های او و مسعود رجوی، از مسعود رجوی به عنوان «همسر مرحوم» او یاد میکند.
برخی رسانه‌های داخل ایران این خطاب را به اعلام مرگ مسعود رجوی از زبان ترکی الفیصل تعبیر کرده‌اند.
اما سایت سازمان مجاهدین عبارت «همسر مرحوم» را از سخنان ترکی الفیصل حذف کرده و از قول او آورده است که «خانم رجوی، مبارزات شما و مسعود رجوی همچون حماسه‌های شاهنامه، اسطوره خواهد شد»
خیلی جالب است، چند روز پیش "امید دانا" عنصر مشکوکی که با ادعای سلطنت طلبی وارد گود شده است وهمه هم می دانند که وابسته به کجاست در برنامۀ رودست خود به زنده یاد عباس کیا رستمی حمله کرد و پس از کلی توهین گفت که کیارستمی در زمان رژیم گذشته به حزب توده گرایش داشته است وبعد از انقلاب ضد سلطنتی خلق ایران دست بوس خمینی بوده است!!!
و در این سایت نیز تجزیه طلب پان ترک " محمد رضا لوایی" برای اینکه از امید دانا عقب نماند به زنده یاد عباس کیا رستمی حمله میکند وقصد تخریب این مرحوم را دارد.
تجزیه طلب سلطنت طلب حزب اللهی پیوندتان مبارک. پیوندتان مبارک ای دشمنان میهن وخلق
دوست عزیز من اقبالی گرامی، به هیچ وجه این خبر صحت ندارد، در ضمن نباید به سخن پراکنی های این عنصر مشکوک علیرضا نوری زاده استناد کرد این فرد نسبت به مجاهدین غرض ورز است وضدیت هیستریک نسبت به آنها دارد، این خبر فقط از طرف نوری زاده اعلام شده است وهیچ کدام از منابع خبری اشاره ای کوچک نیز به این خبر نداشته اند.
به جمهوری سکولار دموکرات به عنوان تنها آلترناتیو اعتقاد دارند. ما لائیک ها و کمونیستها وسکولار دموکراتها ولیبرال ها ومجاهدین وسوسیالیستها وملی گراها باید در یک صف قرار بگیریم ودست در دست هم بگذاریم وهمچنین مرزبندی روشنی با مرتجعین سلطنت طلب ورضا پهلوی چی ها و فاشیستهای تجزیه طلب پان ترک وپان عرب داشته باشیم واین مزاحمین را که خاری در چشم اپوزیسیون هستند از خود برانیم.امیر ترکی الفیصل خطاب به مریم رجوی گفته است: «" وشما خانم مریم رجوی ، شما ومسعود رجوی، نبرد ومبارزه تان با سرطان خمینی در تاریخ ایران برای نسل های بعدی هم چون حماسه های شاهنامۀ فردوسی، اسطوره خواهد شد"»
امیر ترکی الفیصل در سخنانش از کلمۀ مرحوم برای مسعود رجوی استفاده نکرده است.
اقبالی عزیز، ما مخالفین رژیم جمهوری اسلامی که به جمهوری سکولار دموکرات به عنوان تنها آلترناتیو پس از سرنگونی رژیم اعتقاد داریم باید به سمت اتحاد پیش برویم ونه تفرقه. مریم رجوی وشورای ملی مقاومت نیز
به امید پرپایی جمهوری نوین ایران که بر اساس اصول لائیسیته وسوسیال وسکولار دموکراسی باشد.
سرنگونی رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی به دست خلق شریف ایران نزدیک است
با ایمان به پیروزی راهمان.
آيا غير از اين است كه در جامعه ايران ، فارس و كرد و ترك و بلوچ و لرو ...همه و همه زير فشار و استثمار اين رژيم نژاد پرست و ارتجاعي فارس آخوند هستند . سوْال إينجاست كه چرا امثال كيا رستمى ها قهرمانان داستان خود را از ميان فارس ها هم بر نمى گزينند كه از زبان آنها سخن حكيمانه اش را بگوش جهانيان برساند . چرا مسواك را با فرچه توالت و .... را از زبان و شخصيت هاى غير فارس انتخاب مى كنند . تا درس اخلاق در جامعه بدهند . يك هنرمندان و فقط يك هنرمند ؟! فارس نشان دهيد كه خالى از عقده هاى حقير نژاد پرستى بوده باشد .
بله سخن حق درد آور است . خصوصا برأى جامعه مرده و نژاد پرستى كه غير از خود هيچ ملتى را نمى بيند .
در ضمن ما ترك هستيم و آذري هاى كيا رستمى از جنس نوكران خود بأخته در خدمت أفكار نژاد پرستانه فارس هاست .
تسليت روحانى را هم در مرگ كيا رستمى داشتيم ؟!
L'obs یکی از معتبرترین مجله های فرانسه که هر پنجشنبه منتشر می شود، حتی خبر درگذشت کیارستمی را نیز درج نکرده است. در حالی که چهل صفحه به میشل روکار، یکی از متفکران سوسیالیست و نخست وزیر پیشین، و دو صفحه به الی ویزل، نویسنده یهودی آمریکایی اختصاص داده است.
توهم خود برتر بینی , توهم نژادی , و بردگی فکری از تاریخ ساخت بیگانگان , بلاحتی بی نظر است که ملتی را به سراشیب بدبختی میراند. جنابان میسونر های نژاد پرستی ان چنان شستشوی مغزی شده اند که برای تسکین کینه های خود ساخته اشان , مملکت و ملتی را به باد دهند . آخر این کینه ها قبل از همه , نشانگر دنیای جهنمی است که صاحب ش در ان غوطه ور است . چنان که روباتها و کامپیوتر ها را برنامه ریزی میکنند , انسان های فرق از خرد و عقل نیز بدین گونه برنامه ریزی فرهنگی و تاریخی میشوند . در ناخود آگاه شان , از ملتی , قومی , زبانی , کینه و نفرت دارند , بدون ان که خود وقف باشند .
ممنون از بیان نظر عزیزان ،
قفل مشکلات نیز با مشورت همه ما باز میشود. چرا که همه در یافتن حقیقت لازم است شرکت کنند. چون «هرکس می تواند گوشه ای از حقیقت را نشان دهد».لازم است بگویم : اگر میخواهیم قدمی پیشرفت کنیم توجه شود که این کار با « تولرا نس» ممکن است.
همه ی ما نظریات گوناگون داریم و به جای خود محترم اند. هر چند فکر یکدیگر را قبول نداشته باشیم.
ولی اجازه دهید هیچ فکری را به عنوان « خارج از مسیر آذربایجان - داخل آذربایجان» تخطئه نکنیم.
فکری که از نظر من خارج از مسیر آذربایجان نام دارد، پیش صاحبش دقیقا در مسیر رهایی آذربایجان که چه عرض کنم، حتی در مسیر رهایی انسان قرار دارد.
ما در فضای فکری آذربایجان از « راست راست- تا چپ چپ» صاحب نظر داریم.
محترمانه نظرات یکدیگر را میتوانیم نقد کنیم ، ولی اجازه دهید « تنها خود را صاحب حقیقت و صاحب آذربایجان» ندانیم. حقیقت پیش همه ی ماست و آذربایجان هم وطن همه ما.
نه بتی هست و نه جادوگری. که مشکل ما گشایند. و ما هم بت پرست و خرافی نیستیم.
تنها « دیالوگ- تولرانس- بر خورد علمی و آزمایشی به مسایل- کنار نهادن عقاید و پیشداوری خود» در یافتن کلید مشکلات، میتوانند یاری کنند. مجبوریم به « دانش و خرد و تجربه و متد علمی خود متکی باشیم.»
------
هدف از مقاله ی بالا و دیالوگها همانطور که اشاره شده جلب نظر علاقمندان به « نیاز آذربایجان برای یک جبهه ی فراگیر» است. این نیاز را همه میدانند و پوشیده نیست.
کار، اینجا « کشیدن موضوع به یک دیالوگ» است.
میخواهیم ببینیم:
« آیا دوستان میل دارند در مورد منشور اصولی پیشنهاد کنند یا نه؟»
------
امر نوشتن منشور جمعی و تشکیل جبهه، کار « گروههای زیاد آذربایجانی» ست که برای خود« اساسنامه و خط و مشی» دارند و فعالیت میکنند. من نویسنده ی منفرد تنها میتوانم موضوع را به «دیالوگ» بگذارم. و بیش از این کاری از دستم بر نمیاید. شاید اینهم کمک کوچکی باشد برای این امر ضروری.
آیا باید دید ، این خبر از منابع دیگر هم تایید شده!
کردستان دیگر توهم سنگر آزادی ایران را به دوش نمی کشد. شما و همفکران شما اگر به فکر ایرانتان هستید و دلی در گروه یکپارچگی ایران دارید باید اندکی واقعبینانه تر بیندیشید و بنویسید. نیازی نیست که نسخه برای رهبران کرد بنویسید و دل برای مردم کردستان بسوزانید.گوشی در کردستان منتظر شنیدن این موعظه های تکراری نیست. توصیه من به شما این است که مخاطب منبر خود را آخوند های حاکم در تهران قرار دهید و به آنها بفهمانید که تا دیر نشده اگر دلسوز ایران با این شکل و قواره کنونی هستند چاره ای بیندیشند وبا اعلام آشتی ملی از همه ملیت های ایران برای مشارکت در سرنوشت خود و کشور دعوت کرده تا بتوان ایرانی نوین را از نو بنیان نهاد و به حاکمیت دوهزارو پانصد ساله فارس بر دیگر ملیت های ایران پایان داد، در غیر اینصورت تحولات منطقه راه اصلی خود را بدون اراده مرکز نشینان خواهد پیمود و این حقیقت را با کمی واقع بینی می تو
می توان دید.- جمهوری جهمنی جنایتکاران _ مفسد فی الارض اسلامی_ دزدان و آدمکشان_ جانوران درنده شیعی تازی آخوندی، هنوز و همچنان برده همیشه گوش به فرمان و دست بوس دستورات اربابان نفتی -
- همه آن دهن گشادی داستان پوچ و هوچ ساختن انرژی هسته ای " بمب اتمی " از سوی رژیم آدمکشان آخوندی، با نشان دادن سالیانی دراز از نمایش بازیهای گفتگو و مذاکرات با اربابان آمریکایی و روسی و اروپایی.... سرانجامش همان به زانو خمیدن و دست بوسیدن در برابر ارباب امریکا و دیگر کشورهای جهان سرمایه داری خواهد بود و دوباره و دوباره ننگ و بی شرمی و بد نامی بیشتر و بیشتر، بر پیشانی خون آلود همه آن خمینی پرستان بجای خواهد ماند و دوباره و دوباره آن اهریمنان اسلامی با فریبکاری و دروغ پردازی قرآنی و آخوندی، هنوز و همچنان بر مردم همیشه تماشاگر و بی رگ و جان، سوار خواهند بود و سوار - باز هم سوار و سوار - با جیب های پر از دلار و دلار،،،،،
-
- جمهوری جهمنی جنایتکاران _ مفسد فی الارض اسلامی_ دزدان و آدمکشان_ جانوران درنده شیعی تازی آخوندی، هنوز و همچنان برده همیشه گوش به فرمان و دست بوس دستورات اربابان نفتی -
- همه آن دهن گشادی داستان پوچ و هوچ ساختن انرژی هسته ای " بمب اتمی " از سوی رژیم آدمکشان آخوندی، با نشان دادن سالیانی دراز از نمایش بازیهای گفتگو و مذاکرات با اربابان آمریکایی و روسی و اروپایی.... سرانجامش همان به زانو خمیدن و دست بوسیدن در برابر ارباب امریکا و دیگر کشورهای جهان سرمایه داری خواهد بود و دوباره و دوباره ننگ و بی شرمی و بد نامی بیشتر و بیشتر، بر پیشانی خون آلود همه آن خمینی پرستان بجای خواهد ماند و دوباره و دوباره آن اهریمنان اسلامی با فریبکاری و دروغ پردازی قرآنی و آخوندی، هنوز و همچنان بر مردم همیشه تماشاگر و بی رگ و جان، سوار خواهند بود و
- همه آن خمینی پرستان_ باند دزدان و آدمکشان رژیم آخوندی، دستهای ناپاک آنان به کشتارگری و خون ریزی و شکنجه گری فرزندان ایران آلوده است و یکی از یکی پست تر و فریبکارتر و خونخوار تر از دیگری ، هنوز و همچنان بنام دشمن ایران و ایرانی....
- به امید آگاهی و بیداری مردم همیشه بخواب رفته و تماشاگر ایرانی. ( بابک پرسا )
دير يا زود مجاهدين خلق فارس رجوى مجبور خواهد شد واقعيت را إعلام كند. مرده و زنده بودن رجوى هم برأى اعضا و هواداران شايد مهم باشد . اما رجوى از سالها پيش مرده است . و با مرگ أفكار و عقائد و روش اداره سازمان ، رجوى يك جنبش نسبتا قوى را به نابودى كشاند. در مرام اين سازمان و مسئولين حلقه بگوش رجوى ، مردم ايران و حتى اعضا و هوادارانش غريبه هستند . و الى كيست كه نداند عربستان و اسرائيل و قدرت هاى غربى ، قبل از همه از مرگ فيزيكى او با خبر شده أند. رجوى خمينى و خامنه اى مرده و خواهند مرد . و پشت سر خود لعن و نفرين جان باختگان بي گناه و خانواده هايشان را خواهند داشت .
حفاظ در اشرف رها نمود . تا تعمه گرگ هاى مالكى و خامنه اى شوند .أفكار نژاد پرستانه و فاشيستى رجوى و خمينى خيلى وقت پيش مرده است . و تن منفور شان هم دير و زود خواهد مرد.
اما در تاريخ ياد و خاطره ناپاكشان همواره زنده خواهد ماند .رجوى شخصا قاتل ٥٢ نَفَر از سران سازمان است كه آنها را بدون سلاح و بى
به جمال. جغرافی در تورکی میشود خریطه_ شمال در تورکی میشود قوزی_ جنوب در تورکی میشود گونی_ شرق در تورکی میشود گوندوغان ( تام فوتبالیست معروف در تیم ملی آلمان)_ غرب میشود باتی.
....