Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

تا شکست رو چی وبرای کی تعریف کنید؟ اگر منظور تعویض نظام جمهوری اسلامی که اساسا نه کروبی ونه موسوی نه خاتمی ونه کلا جنبش سبز چنین هدفی نداشت اما از نظر مردم قیام اون روز باعث شد رای مردم در مورد روحانی وخبرگان ومجلس به رسمیت شناخته بشه و روحانی ریس جمهور باشه نه جلیلی یا حداد وکل لیستش و یزدی ها حذف بشوند اون جنبش پیغام خودش به حکومت رسوند حکومت هم خیلی خوب درک کرد وگرنه الان با یک سری تند رو نه تنها توافق هسته ای نبود بلکه با سرعت جت کشور می رفت به سمت جنگ هم مردم درک کردند کجا باید تموم کنند که به جنگ داخلی منجر نشه هم حکومت فهمید تاب وتحمل مردم در مورد تقلب وندیده گرفتن نظرشون چقدره به نظرم اگر ایران به سرنوشت سوریه دچار نشد دقیقا به خاطر هوش ووحدت مردم ایران واجتناب اونها از درگیری و جنگ داخلی است چون نه دنبال تجزیه نه دنبال حضور نیروهای خارجی

نوشته شده توسط: Anonymous

در قیام سال 88 مردم کلیت این رژیم اهریمنی را مورد حمله خود قرار داده بودند وتقلب در انتخابات وموسوی وکروبی بهانه ای برای شروع قیام بود. مردم به پاخاسته در خیابانها فریاد می زدند "تقلب بهانه است قلب نظام نشانه است" در برهۀ قیام سال 88 هر کسی که سکوت کرد وقیام کنندگان را یاری نکرد خیانتکار محسوب می شود چه در داخل ایران وچه در خارج از میهن.
جنابعالی هم که با پوشش هویت طلبی آذری وفدرال خواهی آمده ای طرفدار جمهوری اسلامی هستی وطبیعی است که اینگونه تفرقه افکنی کنی، دم خروس طرفداری از رژیم از زیر عبایت بیرون زده ویک قبضه ریش از پشت کامنتهایت نمایان است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مردم ایران از تجزیه طلب آذری ، از سلطنت طلب ، از فاشیسم فوم گرای ترک ، از مدافعان داعش و اردوغان ، از عوامل مزدور اسرائیل و ترکیه در ایران بیزارند و اینها را در انقلاب 57 و دفاع جنگ میهنی علیه عراق نشان دادند .... . مردم ایران حامی ارامنه در حفظ ابدی قره باغ و استقلال آن هستند . مردم ایران در آینده ای نه چندان دور با کمک مجاهد و فدایی و کمونیست و ملی گرا ، حکومتی مرکزی و مقتدر و آزاد و سوسیال و منوگام علیه توحش قوم گرایی و مغول پرستی تشکیل خواهند داد و اسامی مغولی را در ایران محو و نابود خواهند کرد .ترک به ترکستان ! ایران فقط میهن ایرانیان و مهمانان مطیع آن است .زبان و فرهنگ غالب مردم ایران پارسی است . استانها و اقوام اجازه نمایش فرهنگ فولکلوریک خودرا در جشنها دارند .

نوشته شده توسط: Anonymous

شما مشغول میل کردن ساندیس خود باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلم،جامع امروز ایران ،از هرملتی که باشند،از مجاهدین وگروههای سوسیالیستهای ایدلوژیکی که موقع به دست گرفتن قدرت تبدیل به خون اشام ترین دیکتاتوری وخفقان میشند بیزارند

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام،خدمت تمام فعالان داخلی وخدمت تمام اپوزیسیونهای یک نفره وچند نفره خارج نشین عرض شود،کروبی وموسوی وجنبش سبز جای خود،دهها مورد ازاین حرکات،شروع شود،محکوم به شکست است ،چون تمام ملتهای ترک کرد عرب بلوچ ترکمن قشقایی لر..همه این تحرکات را مربوط به قوم فارس استعمارگر واستحاله کننده دانستند،چون جنبش سبز حق وحقوق ملی پنجاه پنج میلیون بقیه مردم را به رسمیت ن
نشناخت،ومردم اذربایجان وبقیه ،فقط با سکوتشان انرا به شکست کشاندند،

نوشته شده توسط: Anonymous

خطاب به عبدالربه زاهدانی یا( اسامه مجددی، شاکر حارثی) !
1- فکر کردی خیلی باهوش هستی خودت را بجای سه نفر جازدی.
2-لااقل میرفتی یک کم در مورد اسامی سنیهای فارس تحقیق میکردی ، که فقط در بیرجند زندگی میکنند.
3-اگر راست میگی فتوکپی شناسنامه ات را اسکن کن و در سایت در معرض دید همگان قرار بده.
4- هدف تو و امثال تو فقط تفرقه، تحقیر و توهین به ملتهای تحت ستم ایران میباشد، بخصوص از ملتهای تورک و بلوچ بیش از حد تنفر داری.
5- تو اصلا از منطقه بلوچستان نیستی .... با این حرکات بچه گانه ات با حصیت زاهدانیها و فارسهای سنی بازی نکن. یک کم به خودت شخصیت بده.
6-

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله دیرنج عزیز، اوخو تار در دفاع از این وسیله ی موسیقی ست.
دیکتاتوری به خاطر حفظ خود انجام هر کاری را واجب میداند و عمل میکند. این اصول آن است. و جهانی ست.
تنها هم مخصوص استالینها نیست، غیر استالینها هم از همین قماش اند.
از قیچی کردن سبیل افراد تا شکستن ساز و تار. از کندن موی سر دختران تا در تابوت چپاندن متفکران.
از کشتارهای جمعی تا دزدیدن شاعر به هنگام عقد و تیربارانش. ...
از تجاوز جنسی به پسر و دختر، زن و مرد، تا روانی کردن بهترین جوانان جامعه ...
همه و همه را لازمه ی حفظ دیکتاتوری میدانند و عمل میکنند.
این کارها را با کلمات به اصطلاح « زیبا و مقدس » مانند
ایده لوژی، اسلام، ملی، وطن، حقوق، امنیت ووو رنگ میکنند.
جامعه ی استبدادی دیکتاتور میزاید و برای حفظ دیکتاتوری خود به بهر کاری دست میزند،
این کار چنان برایش طبیعی ست که میتوان گفت طبیعی تر از زایس انسان.


نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من ریشه گشتار و قتل عام مخالفان از دین و تاریخ اسلام بر میخیزد و به دروغ این گشتار ها را بنام مبارزه طبقاتی و مبارزه با امپریالیسم و دین برتر بما معرفی کرده اند . قتل و گشتن خوب و بد ندارد و باید انرا محکوم کرد. اعدام انقلابی شیادانه ترین سخن روزگار است که تا بحال مردم ر ا به ان سرگرم کرده اند . هدف قدرت است و ازاغاز اسلام تا امروز جنگ بر سر همین قدرت است . گشتار در سازمان مجاهدان سابق و کنونی یک سنت اسلامی است .. جنگ مجاهد با اخوند بر سر تفسیر دین است ونه حقوق بانوان و یا حقوق مردم . به نمونه عربی و شیعی ان توجه کننید. .

(
۱ - ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ
۲-ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ
۳ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ
۴ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮏ ﻣﺮﻭﺍﻥ
و ﺗﻮﺿﯿﺢ اینکه :
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻧﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ نه القاعده ﻭ ﻧﻪ ﺩﺍﻋﺶ
"فقط اسلام بود و قلمرو مسلمانان"
کلا این سر بریدن رسم بوده فرقی هم نمی کرده مظلوم باشی یا ظالم اگر شکست می خوردی سرت بالا نیزه بود...
جالب است که بدانیم همه گشندگان و گشته شده گان ماند علی و حسن و شمر و ابن زیاد و هرمله و یزید و معاویه ووو با همه پسر عمو و فامیل بودند. .
نوشته شده توسط: Anonymous

از اظهار لطف ومحبت مشوقانه ى شما سپاسگزارم واز اينكه مطلب مورد توجهتان واقع شده مسرورم . تن درست وبهروز ومانا باشيد

نوشته شده توسط: Anonymous

1-جناب جداری یعنی شما باور نمیکنی در این کشور فارس سنی مذهب هم هست که نه تنها یک شهروند درجه دو محسوب میشود بلکه از رییس جمهور شدن تا حتی استخدام در یک اداره دولتی هم محروم هست این نام ها مستعار نیست من از این ها خواستم در این سایت حضور داشته باشند چون ظاهرا فارس های شیعه نمیتوانند یا نمیخواهند پاسخ یاوه بافی های پانترکان را درست و حسابی بدهند
2- من نمیدانم چرا ما فقط با خلق پانترک مشکل داریم بقیه خلق ها با ما مشکلی ندارند و ما هم با ایشان

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه
آنچه در بالا آمد چیزی ست که به نظر من میرسد. تا نظر دیگران چه باشد.
--------
- دیگر اینکه « تراژی مشفق» ، و انسانهایی نظیر او در محیط ما، بین همه ی مردمان منطقه و حتی جهان، چنان گسترده ، و برایم به قدری درد آور است که راستش « جرئت نزدیک شدن» به این تراژدیها را ندارم.
از رنجی که می برم وحشت میکنم. اینه که به اشاره ی کوتاهی بسنده کرده ام.
و گرنه می توان کتابها نوشت .
این تراژیها را پایانی نیست.
در ترجمه ی شعر نقاش،شاید باور کردنی نباشد، من بارها گریستم. از درد.

وقتی به مشفق شاعر، میاندیشم یاد« لورکای» اسپانیا میافتم. یا در تراژدی «نوردای» شیلی گیر میکنم و... همه سرنوشت مسفق را دارند
و درد تمام وجودم را میلرزاند.آخر چطور ممکن است انسان، انسان دیگری را به خاطر « عیقده اش» نابود کند! و تراژیهای بی پایانی بیافریند!
اما واقعیت تلخی ست که به عینه شاهدش هستیم.

وقتی آثار مشفق را میخوانم یک چیز بیشتر نظرم را جلب میکند. آن اینه که : این روح عصاره ی «عشق» است.
عشق به انسان و بهزیستی او. عشق به زیبایی انسان. و حیاتش.
چطور ممکن است این شعله را خاموش کرد؛ برایم باورنکردنی و تحمل ناپذیر است.
این است که از وارد شدن به این تراژدیها براستی وحشت میکنم.
همسرش-دلبر- کتابی نوشته تحت عنوان « روز های من با مشفق»، که توان مرا برید!

امیدوارم در فرصت مناسب جرئت بیابم شعر « بخوان تار» را ترجمه کنم و توضیحات بیشتری در این و آن رابطه بدهم.
او نه تنها در شعر تار ، بل در نوشته های دیگرش نیز دارای روحی ست « آزاد» . چنین روحی در محیط « رهبر گرا»، دیکتاتور پرور، پاک غریب و بیکس است؛ و محکوم به نابودی. و عمق درد اینجاست.
من با عقیده ی او کاری ندارم. عقیقده ی همه آمیخته ای از درست و خطاست. از روحش سخن میکنیم.
این روح عصاره ی عشق است. خاموشی آن خاموشی عشق و زیبایی ست.
او تنها یکی از این عشقهاست. چه فراوان عشقهایی که خاموش نشده اند...
نوشته شده توسط: Anonymous

احتمالا وزارت ارشاد به اقای توکلی زنگ زده که اگر اینطور خبرهای تحریک کننده ای در قسمت منتخب ایران گلوبال باشد سهمیه کاغذ ایشان را کم خواهد کرد!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته ام، مشفق « قربانی دیکتاتوری» شد.
یعنی «استبداد و دیکتاتوری» مشکل اصلی در جهان عقب نگهداشته شده است.
استبداد، فرق نمی کند چه لباسی به تن کند. و مکانش کجا باشد. یا عمل کننده اش چه کسی باشد.
- استبداد عملی ست که دیده ایم، شاه، خمینی، پینوشه، موگابو، استالین، پول پوت، هیتلر، و .... انجام داده اند و میدهند. علیه افراد و مردم.
- از سوی دیگر روشن استکه یک نفر یا چند نفر نمی توانند به افراد میلیونی «زور» بگویند و هرچه دلشان خواست انجام دهند. چه چیزی باعث میشود که یک نفر یا عده ای، به دیکتاتور تبدیل شوند؟
علت اساسی ، اینه که در درون خود افراد یک « دیکتاتور» کوچک وجود دارد . که نامش «زور» است.
وقتی همه را جمع میکنند و به یک نفر یا به یک گروه منتقل میکنندد، آن یا آنها به دیکتاتور تبدیل میشوند.

فرق نمی کند نام و مکتب دیکتاتور چه باشد. با بهترین نام و بهترین مکتب می توان دیکتاتور بود.
صدام خود را سوسیالیست و حتی ملی مینامید. ولی دیکتاتور بود. هیتلر خود را سوسیالست و ملی گرا می نامید. شاه خود را ایرانی، مسلمان، ملی، و دموکرات، می نامید ؛ ولی دیکتاتور بود.
استالین خود را سوسیالیست و رهبر زحمتکشان مینامید ولی دیکتاتور بود. و دیگران و دیگران. با کلمات زیبا.

افراد عادی مثل من و شما خود را دور از دیکتاتوری میدانیم و میگوییم مخالف دیکتاتوری و استبداد هستیم.
اما به زن و مرد و بچه و دیگران ، در محیط زندگی خود « زور» میگوییم.
و نمیدانیم زور گفته ایم.
چون « زور نگفتن» را بلد نیستیم.
ما « در جامعه ی زور گویان، بزرگ شده ایم» و آنچه خوب بلدیم «زور گویی» ست.
نمی دانیم چطور میتوان « زور نگفت».
وقتی در جامعه تقریبا « همه» زور گو هستند، بدیهی ست که وقتی کسی رهبری و گروه و حزب و دولت و غیره دارد « طبیعتا و اتوماتیک» به ماشین زور گویی تبدیل میشود.

علت « زور گویی» فرد چیست؟
یک، فرد فکر میکند « صاحب حقیقت تنها خود اوست» و دیگران « خطا کار اند». دیگران باید و باید به حرف او عمل کنند.
دو، تنها منفعت فرد من، یا گروه من، باید تامین شود. دیگری یا دیگران، لازم است خدمه ی من و ما باشند.
یعنی رابطه ی «ارباب-نوکری» باید خفظ شود. نام این کار هم برابری ست.

این خصلتها فرد را به « زور گو» یا دیکتاتور کوچک تبدیل میکند. چون راه زور نگفتن را بلد نیست و تربیت نشده.
بنابرین در کارخانه ی جامعه « دیکتاتور» تولید شده است. با مارک « مد- in- دیکتاتور».
--------
مشکل اساسی دیکتاتور بودن خود افراد است. و همه قربانی این خصلت هستیم که خودمان تولید میکنیم.
فرد و گروهی هم که بالا سر ما قرار میگیرد شروع میکند به « نابودی ما».
ما کسانی هستیم که قاتلان خود را تولید میکنیم.
ما کسانی هستیم که دیکتاتور های خود را تولید میکنیم تا گردنمان را زیر گیوتین ببرند.

راه چاره آن است که :
عمل کارخانه ی خود را تغییر دهیم.
چگونه؟
- حقیقت تنها پیش یک فرد و یک گروه نیست.
- لازم است منفعت همه تأمین شود.

- بالا سری لازم نیست. کارها به همه متعلق است. ضروریست، عمومی انجام پذیرد.
با مشورت و تصمیم عمومی در جامعه. اشکالات هم لازم است عمومی رفع شود. هر فرذ در تصمیم و اجرا و تصحیح کار، لازمه شرکت داشته باشد. داوطلبانه، با شرایط آزادی، و برابری با دیگران.
لازم است عموم مردم قوانین مدرن و انسانی تدوین کنند و خود نیز به اجرا و تصیح و تکمیل آن بکوشند.

- بر پایه ی گسترش چنین فرهنگی ست که میتوانیم « دیکتاتور درون» خود را کنترول کنیم.
تا شرایط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در جامعه به تدریج تغییر یابد و دیگر، کارخانه ی اجتماع به جای دیکتاتور، آدمهای نسبتا دموکراتی تولید کند.
در چنین شرایطی ست که می توانیم لباس فریبنده ی دیکتاتورها را از تن شان بکنیم . و دنبالشان راه نیافتیم. و گول شعارهای
به دروغ رهایی بخش و خوشبختی آفرین شان را نخوریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شما و تقی شهرام در دوطرف زمین فوتبال بودید ، ما داوطلبان بازی ، باید به کدام یک از شما می پیوستیم ؟ به شما که دعا و نماز شب و کمیل و مرده می خوانید و بخشی از ساواک را وطن پرست معرفی میکنید ؟ یا به تقی شهرام که ادعای ماتریالیستی و دیالکتیکی همراه با لاف و گزاف میکرد ؟ ! شما بعد از اینهمه سال علاقه به مبارزه اجتماعی و مسائل روشنفکر بازی و هم زندانی بودن با افراد مشهور از طیف گوناگون ، اکنون در غرب در قرن 21 بعد از اینهمه جنایت مذهبی اسلامی ارتجاعی ، هنوز به دعای شب و دعای مرده و احتمالا به دستورات توضیح المسائل باور دارید ، چه انتظاری از دیگران داشتید که اشتباه نکنند و موجب آسیب به خود و دیگران و جنبش و مبارزه و انقلاب و عدل علی و صدر اسلام و سوسیالیسم واقعا موجود نگردند ؟ ! مواضع مذهبی اسلامی فعلی شما همانقدر تعجب آور و غم انگیز است که امثال تقی شهرام و مسعود رجوی ها دارا بودند .

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از آقای ائلیار. ایکاش اشاره میکردید به فتوای استالین در خصوص تار. استالین تار و مقام را ممنوع ساخت و مشفق در جواب این فتوائیه در شعر "اوخو تار" با بیان اینکه حامل نغمه عشق یعنی تار را فراموش شدنی نیست آشکارا به آیت الله استالین دهن کجی کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار اموزنده و جالب بود .با سپاس از شما برای این همه زحمت و کاوش بخاطر باز یابی کار نامه فرهنگی ایرانیان .
این بازیابی و باز بینی فرهنگی افقی روشن برای ما پدیدار میکند که ما را با گذشته فرهنگی خود و فرهنگ دوستان این کشور بیشتر اشنا میکند. پیروز و سرافراز باشید.

نوشته شده توسط: کاوه جویا

آقای کیانوش توکلی گرامی، این ویدئو ( همایش های جوانان تهران و مزاحمت پلیس رژیم) چه مشکلی داشت که آن را خارج از نوبت از بخش منتخب برداشتید؟! تازه عکس ویدئو هم ناپدید شده بود! که دوباره به آن افزودم. به دید من خبرهای مستند تصویری از رویدادهای اجتماعی درون ایران ارزش آن را دارد که به عنوان مطلب منتخب در تارنما قرار گیرد، نه اینکه بدون دلیل از این بخش حذف شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جداری امیدوارم تفاوت شعر را از.... بدانید.

نوشته شده توسط: حسن جداری

مسئول محترم کامنت ها، شعر ترکی " قانلی بیر میدان" با ترجمه اش به فارسی، به جای یک بار چندین بار و بطور مکرر درج شده . چون راه رفع این نقیصه را نمی دانم ، از شما طلب یاری می کنم . از توجه تان بسیار ممنون خواهم بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

مدافعين سلاطين عثمانى آذربايجانى و تركيه اى هستند يا ايرانى جزوشان هستند.يا بهتره بپرسيم خود را ايرانى ميدانند يا تركيه اى وآذربايجانى كه با هر انتقادى از اين دو كشور بيگانه فورى از كوره در ميروند؟

مدافعين سلاطين عثمانى آذربايجانى و تركيه اى هستند يا ايرانى جزوشان هستند.يا بهتره بپرسيم خود را ايرانى ميدانند يا تركيه اى وآذربايجانى كه با هر انتقادى از اين دو كشور بيگانه فورى از كوره در ميروند
نوشته شده توسط: Anonymous

ای احسنت .....
اوغلان شاید تا کنون از این داستان ها شنیده باشی که یک نفر که بوی .... اش دنیا را برداشته وارد یک منطقه میشود که صرفا یک اقلیت دینی بر ان حاکم است و به همین دلیل خود را به شکل انها دراورده و سوار گردن بقیه میشود اگر شما تورکان قزلباش این لطف را در حق ما کرده ما اینجوری از شر خامنه ای ها و شریعتمداری ها و خلخالیها و ووو و و و و و و و و و دیگر جک و جانوران .... شیعه صفوی راحت شده نفسی به راحتی خواهیم کشید اصلا چه دلیلی دارد نفت و گاز ما و درامد ان صرف تغذیه یک مشت مفتخور شود که نه با ایران علاقه ای دارند و نه فایده ای برای ایرانی صرفا به دلیل شیعه بودن در کشور ما سروری میکنند
و دیگر اینکه مگر تورک ها در کشور های دیگر که زیر حکومت شونیست فارس نیست چه .... کردنند که حالا شما میخواهید بکنید مثلا در همین جمهوری اذربایجان انفجار دانش رخ داده

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم به درستی دریافته است که در قیام بعدی وسرنوشت ساز خلق ایران ، کارگران نقش اساسی وتعیین کننده دارند به همین علت حکم وحشیانه شلاق کارگران مظلوم معدن آق دره را جاری کرد وبلافاصله بعد از آن از صدور حکم شلاق برای کارگران معدن بافق خبر داد. این کارگران مظلوم فقط به جرم اینکه خواستار پرداخت حقوق عقب افتاده خود هستند شلاق می خورند. کارگران مظلوم میهن ما، ماه ها همان حقوق ناچیز خود را دریافت نمی کنند در حالی که کارگزاران بی شرف ودزد رژیم حقوق های 180 میلیونی وپاداش های میلیاردی می گیرند، شرم وننگ باد بر این رژیم. جمهوری اسلامی پاسخی جز شلاق ودر واقع ایجاد رعب و وحشت در برابر مطالبات انباشته شده کارگران، این محروم ترین قشر جامعه ندارد. سرکردگان رژیم ، مخصوصا فرماندهان سپاه ضدخلقی بعد از سرکوب قیام 88 وبعد از اجرای طرح ضدمردمی هدفمند کردن یارانه ها مرتب به یکدیگر هشدار می دهند فتنه (قیام) بعدی

فتنه(قیام) اقتصادی خواهد بود واینبار با فقرا وپابرهنگان وکارگران طرف هستیم. سرکردگان ومزدوران رژیم واقعا به درستی پیش بینی کرده اند که پابرهنگان آتش قیام بعدی را برافروخته خواهند کرد. منشاء ومحرک قیام واعتراض های بعدی این بار محروم ترین بخشهای جامعه اعم از کارگران ، بیکاران وحاشیه نشینان هستند که روی هم بیش از 60 درصد جمعیت فعال کشور را تشکیل می دهند.
واما در مورد این شجریان، به نظر من نباید این فرد را در محافل خبری اپوزیسیون بزرگ کرد وروی او مانور داد. شجریان تنها خواننده قبل از انقلاب بود که در سالهای آغازین حکومت اسلامی به او اجازه فعالیت داده شد در حالی که تمام خوانندگان قبل از انقلاب ممنوع الفعالیت بودند، در روزهای آغازین انقلاب، صادق قطب زاده اعلام کرد در بین خوانندگان قبل از انقلاب فقط فرهاد وداریوش وفریدون فروغی اجازه فعالیت دارند اما دو سه سال بعد اعلام شد فقط شجریان اجازه فعالیت دارد وتمامی خوانندگان قبل از انقلاب از سنتی خوان وپاپ وجاز خوان ممنوع الکار شدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر منظور از کودک همینه که عکسش را با کلاشنیکف انداخته اید باید بگم که نقض حقوق تروریستهای مزدور ایران مانند این بچه حق مسلم دولت قانونی یمن و عربستان است

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقایاشارفکرکنم آقاپرویزراباآقایوسف اشتباه گرفته اید.دوم استقلال طلبی حق هرملت است لطفا به قانون وحقوق ملت هااحترام گذاشته کمترازشعارتجزیه استفاده نمایید.استقلال طلبی رامحترم شمارید.
ازنظرات مثبت شماوازدیدگاه کلی شما استفاده میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب بی نام .ولی همیشه درصحنه .باید ازشریکان خودازارباب بزرگ وپدرخوانده انگلیس وروس وازپول های بادآورده مفتی نفتی وحکومت های زندان وگلوله ورسانه وو..این سئوال کنید.هرچندکه خودبدان واقفید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب جداری عزیزدست ات دردنکند.واقعا گل کاشتی.بنویس ازاین شاهکارهای هنریت تادل هربینده رابه طغیان درآورد.اکنون هزاران جوان ونونهال درنوشتن شعرهای زیبا هنرنمایی میکنند.ایکاش شماهادرایران بودید،به آموزش زبان مادری وسرودن شعررابه نونهالان وجوانان آموزش میدادید.بازهم تشکر.یک یادآوری کوچک که بایدآنرااضلاح کنید.شعرشماپشت سرهم ومکررشایدچهاربارچاپ شده است.آنراحذف کنید.

نوشته شده توسط: حسن جداری

54 سال پیش که تازه برای ادامه تحصیل به خارج آمده بودم ، شعری بخاطر مبارزات توده های زحمتکش ایران در سال های بیاد ماندنی ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق که خود سهمی در آن داشتم ، تحت عنوان " شهر آفتاب " سرودم که عینا اینجا آورده میشود.

" شهر آفتاب"

آن روزها بیاد که در آن زمین گرم
هر بامداد، روشنی آفتاب بود
صحرا ودشت خرم و دل ها پر از امید
در کام خلق ، لذت عشق و شراب بود
+++++
آن روزها بیاد که شاهین تیز چنگ
گسترده بود سایه در آن سرزمین نور
در آن دیار،روشنی جاودانه بود
نور امید بود در آن آسمان دور
+++++
هرکس به دل، نشاط و سروری عمیق داشت
این درد بیکرانه درمان شکن نبود
بلبل به باغ، نغمه امید میسرود
آوای بوم و ناله شوم زغن، نبود
+++++
تا آشیان شور و محبت بهم زند
دیو پلید، روی بدان سرزمین نهاد

یزدان به جنگ رفت و در این جنگ خانه سور
عفریت بد سرشت، به یزدان شکست داد!
+++++
خورشید نا پدید شد اندر ستیغ ابر
تاریک گشت شهر و زمین های دور دست
بر دشت های خرم آن سرزمین نور
خاکستر سیاهی و اندوه وغم، نشست
+++++
سرمای سخت بود در آن جلگه های گرم
عفریت، دست جور و تطاول، گشوده بود
یزدان پاکباز به زندان اهرمن
با فکر انتقام مقدس، غنوده بود
+++++
بس سال های سال که با درد و غم گذشت
اینک بهار میرسد از راههای دور
دراین بهار تازه، بیاد آرم آن دیار
وآن خاطرات دلکش و آن روزهای شور!
+++++
آن روزهای شور که در آن زمین گرم
هر بامداد، روشنی آفتاب بود
صحرا و دشت خرم و دل ها پر از امید
در کام خلق، لذت عشق و شراب بود
+++++
ای آفتاب روشن امید و آرزو
بر دشتهای مرده آن سرزمین، بتاب!
ای جلوه امید، تو هم روشنی به بخش
بر آسمان تیره آن شهر آفتاب!
نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی وقت پیش روزنامه نیویورک تایمز با دو نفر از مامورین سیا که برای مذاکره با شاه بعد از فرار از ایران در ایتالیا بود رفته بودند مساحبه کرد. ماورین سیا گفتند ما به شاه گفتیم که می توانیم دوباره او را به ایران بر گردانیم و شاه ایران باشد و همچنین به او گفتیم که در مقابل اینکار با یک سری قرارداد ها که از طرف واشنگتن است باید شاه انها را امضاء کند. شاه هم برگشت به ما گفت
اقایان من دیگر خسته شده ام بروید یک نفر دیگر را پیدا کنید. اما بلافاصله اشرف خواهر شاه گفت این بیخود می کند شما هر قراردادی بخواهید من امضاء می کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

آن اتفاقی که در سال 54 نباید رخ می داد اتفاق افتاد وتغییر ایدئولوژی بسیار زود هنگام در آن سال صورت گرفت. دیگر امروز کوبیدن وبدوبیراه گفتن به تقی شهرام فایده ای ندارد. هر چند شهرام با تصمیم بسیار غلط خود که از سر بی تجربگی وخام بودن بود ونه از سر خیانت ، ضربه مهلکی به جنبش خلقی ایران وارد نمود وبه قول مسعود رجوی باعث شد جریان راست ارتجاعی (دارودسته خمینی) جان بگیرد ورهبری جنبش اعتراضی مردم به دست خمینی بیفتد اما ایستادگی تقی شهرام در مقطع بعد از انقلاب ضدسلطنتی در مقابل رژیم خمینی خون آشام تحسین برانگیز است. او با فدا کردن جان خود در راه خلق ومبارزه با خمینی تا حد زیادی گذشته منفی خود را جبران نمود.
در رابطه با واکنش سازمانهای مارکسیستی ایران به تغییر ایدئولوژی مجاهدین در سال 54 ذکر این نکته ضروری است که اکثر مارکسیستها از حزب توده گرفته تا بخش عمده ای از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

با تفییر ایدئولوژی مجاهدین مخالفت کردند وجانب مجاهدینی را گرفتند که معتقد به تفکرات بنیانگذاران سازمان بودند مانند
مسعودرجوی وموسی خیابانی ومحمد حیاتی
نوشته شده توسط: Anonymous

انتشار این مقاله را باید به فال نیک گرفت و یادی از هزاران ایرانی قربانی فاشیسم چپ کرد که در اردوگاهای سیبری برای اهداف ضد ملی و ضد ایرانی جان باختند. مردم ما از جنایات دولت شورروی بی خبر بودند و این بی خبری با سکوت سنگین چپها در ایران و جهان تا اغاز گرباچف ادامه یافت. جنایت فرهنگی دولت شوروی در باره مردم قفقاز و ایران تحت عنوان مبارزه با دشمنان سوسیالسیم بزرگترین ضربه تاریخی به ملت ما و دشمنی با ازادی و دمکراسی بود. با اشغال ایران بزرگترین ضربه را به ملت ایران و استان ازربایجان عامل سرسپره دولت روس پیشه وری زد. پژوهش در باره سرکوب فرهنگی در دوران تسلط سیاه سوسیالیسم وظیفه اصلی بزرگ ازادی خواهان ایران است . در ان دوران سیاه کسی در شوروی بدون اجازه نمیتوانست حتا کتاب ویا رومانی را نسخه برداری و یا فتو کوپی کند. در دوران

سوسیالسم در شوروی بسیاری از نویسندگان ایرانی متحد د رحزب توده به کاروان دروغ و فریب سوسیالسیم پیوستند و با این کار خود راه اندیشه و جستجو و ازادیخواهی را سد کردند . چند دهه پس از جنگ دوم باز هم گروه نویسندگان چپ به دفاع از ارتجاع سیاه برخاستند که این بار رهبر ارتجاع سیاه همه را روانه زندان و چوبه های دار دار کرد. جا دارد که در این جا از همه نویسنگان ایرانی یاد کرد که دور از وطن از جهان رفتند و یا دست به خود کشی زدند . کتاب در ماگادان کسی پیر نمیشود . نمونه روشن جنایت بلشویسم علیه یک ایرانی فریب خورده است . . یاد همه انها گرامی باد .
نوشته شده توسط: حسن جداری

در دوران ملی شدن صنایع نفت در ایران ،شور و شوق مبارزه علیه شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت استعماری بریتانیا، سرتاسر کشور را فرا گرفته بود. دکتر مصدق که در راس این مبارزات رهائی بخش قرار داشت، به خاطر پایداری و مقاومتش در مقابله با قدرت های غارتگر استعماری از محبوبیت بسزائی در بین توده های محروم و زحمتکش ، برخوردار بود. این شخصیت ملی، در دوران پر تلاطم 28 ماه نخست وزیریش، با شرکت در دادگاه های بین المللی ، فجایع و غارتگریهای دولت بریتانیا را در ایران فاش و برملا ساخته و از حقانیت توده های زحمتکش این کشور اسیر و دربند در ملی ساختن صنایع نفت، دفاع جانانه به عمل آورد. دولت انگلیس که از ملی شدن نفت در ایران سخت به وحشت افتاده بود، با توسل به انواع دسایس و توطئه گریها زمینه را برای ساقط کردن دولت ملی مصدق، فراهم ساخت. در این توطئه گریهای استعماری

علیه ملی شدن نفت و حکومت دکتر مصدق، دربار پهلوی که با هزار رشته به انگلستان وابستگی داشت، نقش فعالی بر عهده داشت. وقتی در اواخر تیر ماه 1331، شاه ، به دستور امپریالیست های امریکا و انگلیس، احمد قوام را به جای مصدق به نخست وزیری بر گماشت و مجلس دست نشانده که لانه جاسوسان شرکت نفت سابق بود، به نخست وزیری این نوکر پیر استعمار و قاتل کلنل پسیان رای داد، مردم در تهران و شهرستانها یکسره بپا خاسته و خواستار برگشت دکتر مصدق به نخست وزیری شدند . مبارزات خونین توده ها که منجر به کشته شدن ده ها تن در تهران گردید، قوام خائن را مجبور به استعفا کرده و توطئه دربار پهلوی را در خلع مصدق از نخست وزیری ، نقش بر آب ساخت . دربار پهلوی که در نتیجه قیام دلیرانه توده های زحمتکش در 30 تیر، شکست سختی را متحمل شده بود، دست از دشمنی با جنبش ملی شدن نفت و رهبر مبارزات ضد استعماری بر نداشته و با حادثه آفرینی در روز 9 اسفند 1331، تظاهرات ارتجاعی را ظاهرا به منظور جلوگیری از مسافرت شاه به خارج و در حقیقت امر جهت کشتن دکتر مصدق، به راه انداخت . گرچه این توطئه هم با شکست مواجه شد اما توطئه های شاه و دربار پهلوی علیه حکومت مصدق همچنان ادامه داشت . وقتی دولتهای امریکا و انگلیس فهمیدند که مصدق اهل سازش نیست و دست از مبارزه و مقاومت بر نمیدارد، برای سرنگونی حکومت وی در صدد انجام کودتا بر آمدند. در توطئه ننگین سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس برای سرنگون ساختن دولت مصدق، دربار پهلوی سخت فعال بود . اشرف پهلوی که از ایران رانده شده بود ، پنهانی به تهران آمد و شاه ضعیف النفس را برای شرکت فعال در کودتا تشویق کرد . کودتای 28 مرداد، یک اقدام ارتجاعی امپریالیستی بود که با دولار های امریکا، با شرکت فعال سازمانهای جاسوسی سیا و انگلیس و به دست اراذل و اوباش از قبیل شعبان بی مخ و دربار تبه کار پهلوی و دیگر عمال و دست نشانده های استعمار ، انجام یافته و منجر به سرنگونی حکومت ملی مصدق گردید. شاه فراری که با شرکت در کودتا خشم عمومسی را متوجه خود ساخته بود ، به دنبال کودتا به ایران بر گشته و به دست قدرتهای توسعه طلب امپریالیستی، تاج و تخت از دست رفته را دوباره به دست آورد! از سال 1332 تا انقلاب بهمن 1357، شاه به مثابه یک دیکتاتور دست نشانده بیگانه در نهایت استبداد و خود کامگی حکومت کرد و آزادیهای دموکراتیک را زیر پا لگدکوب ساخت. در کودتای 28 مرداد، آیت اله کاشانی که در آغاز ملی شدن نفت به منظور برقراری حکومتی اسلامی خود را طرفدار نهضت مل نشان میداد، در دوران حساس پس از حوادث سی تیر 1331 به مخالفت با دولت دکتر مصدق بر خاسته و علیه حکومت ملی، وارد عمل گردید. در تضعیف حکومت مصدق، اقدامات خائنانه کاشانی و دیگر دشمنان رهائی توده های زحمتکش از قبیل حسین ملی ، دکر بقائی و حائری زاده، بی تاثیر نبودند. کاشانی در کودتای ننگین 28 مرداد 1332 عملا در طرف امپریالیست ها و در صف دربار پهلوی قرار داشت. اینک از حوادث تاریخی ملی شدن نفت،بیش از 60 سال میگذرد ، پس از گذشت این مدت نسیته طولانی، هنوز هم خاطره مبارزات توده های زحمتکش در جهت رهائی از چنگ استعمار و فداکاریهای شخصیت های ترقی خواه نظیر دکتر مصدق و دکتر حسین فاطمی از خاطر ها زدوده نشده است. مرتجعین نمی توانند با تلاش های ارتجاعی، تاریخ واقعی را وارونه نشان دهند. تاریخ واقعی معاصر ایران نشان میدهد که شاه و دربار پهلوی دست در دست ارتجاع مذهبی در شکست جنبش رهائی بخش توده های زحمتکش در شصت و اندی سال پیش، نقشی کاملا ارتجاعی داشتند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اسامه، مطمئن باشید به محض اینکه فارسها فارسی را فقط برای خودشان خواستند و از تحمیل آن به ملتهای دیگر ایران دست برداشتند، همه ملتهای غیر فارس ایران هم، فارسی را برای فارسها رها خواهند کرد و به زبان ملی خود خواهند نوشت

نوشته شده توسط: Anonymous

اردوغان شونیست اسلامیست ترکیسم ، امروز در باره خون ترکی عربده کشی کرد و گفت کسانی که در اروپا به جنوساید قتل ارامنه رای مثبت داده اند ، ترک نیستند چون خونشان کثیف و غیر ترکی است ! حالا تجزیه طلبان آذری دائم از تئوری آریایی و فارسی و ایرانی و فردوسی و کورش ایراد میگیرند که در چتد هزار سال پیش بوده ، ولی اردوغان مدعی اروپا بودن در زمان حال از خون پاک ترکی و راسیسم نژادی دفاع میکند . دولت آلمان امروز این رفتار اردوغان را شدیدا مورد حمله قرار داد و گفت ترک و ترکیه تا ابدالدهر ، و بعد از افغانستان و بنگلادش و ایران صلاحیت کاندید اروپا شدن دارند چون اتحادیه اروپا جای خالی برای فاشیسم مغولزاده گرگ و شغال نسب ندارد . گویا 5 نماینده مجلس آلمان اجدادشان از ترکیه بوده . رسانه های آلمان سخنرانی های اخیر اردوغان در باره این افراد را دعوت به ترور آنان در آلمان و در ترکیه نیز تفسیر کرده اند چون ترک های

داعشی منتظر این فتوای قتل بوده اند . نتیجه اینکه اردوغان بیش از پ.ک.ک مبلغ تروریسم است . و اگر به این نمایندگان سوء قصد شود ، اردوغان مسئول است .
نوشته شده توسط: Anonymous

هر زمان توکی ها به خاستگاه اولشان در جنگل اتوکین و کوههای التای و کویر گوبی برگشتند ماهم به هندوستان میرویم

نوشته شده توسط: Anonymous

1-دفعه دیگر که خواستی با نام کردها کامنت بگذاری و کرد و فارس را دشمن کنی یادت باشد نام ات را هم عوض کنی و اینجور صوتی ندهی
2- تاریخ و گذشته را حتی خدا هم نمیتواند تغییر دهد حالا هر اندازه که میخواهی گریه کن

نوشته شده توسط: Anonymous

گفته میشود که اگر یک ملت را میخواهی اسیر و به بند بکشی سعی کن اول از همه روشنفکران و اهل علم و هنر آن ملت را از بین ببر بعد زبان عوض کن در طی سالهای ١٩٣٥ تا ١٩٣٩ حدود ٣٥ هزار روشنفکر ، عالم و اهل هنر از آذربایجان شمالی یا اعدام شدند یا به زندانهای دراز مدت محکوم شدند و یا اینکه اکثرا به مناطق بد آب و هوا مثل سیبری تبعید شدند و در جنوب آذربایجان نیز همین حوداث بعد از حکومت ملی آذربایجان توسط دولت و ارتش فاشیست ایران عملی شد بقول حبیب ساهر شاعر نامدار آذربایجان هر آن کسی که دستش قلم میگرفت را سر به نیست کردند

نوشته شده توسط: Anonymous

از اینکه این شاعر ازری را که قربانی توحش و ترور مکتب لنین و استالین شد معرفی کردید بسیار سپاسگزار . تعجب اور اینکه تا کنون نامی از این شاعر ازری در نشریات چپ و بویژه حزب توده عملدار فاشسم سرخ در یران نمیبینیم . بسیاری از روشن فکران ازری تاجیک و غیره قربانی استالین شدند. ماشین گشتار استالین با مرگ وی پایان نیافت و پیروان این جنایتکار کومونیست دست در دست ارتجاع سیاه در سا ل پس از 57 مرتکب بزرکترین جنایت در تاریخ ایران شدند . حزب توده با نیرنگ جامعه روشنفکری ایران را به دره مرگ انداخت.
بسیاری از نویسندگان کشور ما در سال سالهای پس از 57 زادگاه خود را ترک کردندو در غربت تلخ جان باختند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای جداری گویا شما بچه که بودید به جای اینکه بگویند "لولو میخورد ات"بهت گفتن "پان فارس شونیست میزند ات" خوب اگر از تورکی این کر و فر بر میاید شروع کن به نوشتن یک دیوان شعر به تورکی این شونیسم فارس شونیسم فارس گفتن دیگه یعنی چی
مگر جلوی نوشتن تو را همین الان شونیست فارس گرفته البته شما دیگه الان باید فکر نوشتن وصیت نامه باشید نه دیوان شعر چون این روزگار تمام شد ....

نوشته شده توسط: Anonymous

تورکان تنها یک جایگاه اولیه دارند با نام کویر گوبی و گوههای التای و جنگل اتوکین که در هیچ کدام از انها هم نشانی از تمدن نیست
اگر تورکان سازنده تمدن بودنند باید در همه این مناطق سازنده بوده باشند نه اینکه یک روز اویزون سومر و یک روز اویزون مناطق اشغال و نابود شده توسط خودشان باشند
هرچند که میدانم گفتگو با یک پانترک دقیقا مانند میخ به سنگ کوبیدن هست ولی چون حوصله داشتم نوشتم

نوشته شده توسط: Anonymous

ای بیچاره ! نه افتخار خون شغال و روباه و گرگ در رگهایت ، و نه دنبال قبر اجدادت رفتن ، و نه شک به وچود داریوش و کورش ، شما تجزیه طلبان بی وطن ساکن فرنگ و یانکی آباد ، را نجات خواهد داد و نیچه میگفت - بی فرهنگ و بی تمدن بودن موجب حسادت و عقده و کینه نسبت به دیگران میگردد . برو فکر نان کن که خربزه آب است . برو قره باغ را آزاد کن . حکومت اکنون در دست فارس ها و ایرانیان است و در 5 هزار سال آینده شما در فرهنگ ایران حل و آسیمیله و نابود شده اید و دیگر افتخار گرگ و سگ و شغال و کفتار را باید در خرافات اینترنتی برای نوههای تان بلغور کنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.ایا هیچ متوجه شدایم ،شکل قبر کوروش کاملا استثنایی ومانند ان در هیچ کجای ایران یافت نمشود،ایا متوجه شدایم کل پسارگاد در ایران تک بوده ومانند ان در هیچ کجای ایران ودر فلات ایران هم پیدا نمیشود،وایا متوجه شدایم قبر وساختمان ان کاملا وعین وصدرصد شبیه قبرها واثار یونانی است،ودر تمام امپراتوری یونانی وحتی شمال افریقا مثل لیبی الجزایر ودر کشورهای بالکان ،صدها مثل ان وجود دارد،واز طرفی هم ما وهم یونانیها ومقدنیها وجهان میداند اسکندر مقدونی بعد از فتح هند موقع برگشتن به یونان در بین راه هند ومداین فوت کرد،وباز همان منطقه پاسارگاد بین هند ومداین است وقبر وساختمان صدرصد شبیه اثار یونانی است،وهچ قبری وساختمانی نه قبل از ان ونه بعد از ان در ایران وجود ندارد،وایا متوجه شدایم اسامی کوروش ،داریوش،پرسپولیس،سیروس.....صد در صد اسامی یونانی است،حالا عزیز من جای که تو میپرستی وجایی که

را که تمدن مینامی،ان قبر قبر اسکندر است یعنی قبر فاتح تو،وان ساختمان ساختمان یونانی وساخته شده بتوسط وارثان اسکندر است،،حالا هی جعل تاریخ کن،وحالا سیاست استعماری واسیمیلاسیون پیاده کن،وحالا هی تمدن کردها را به نام خود کن،همیشه ودر همه جا تمدن اول در کنار رودخانه ها ودرمناطق کوهستانی بوده،یعنی در کردستان در اذربایجان در خوزستان ودر شمال ودر بینالنهرین ودر کنار سیحون جیهون،ودرکنار سند بوده ونه در مناطق شدیدا کویری ،بی اب علف وسوزان سوزان،وتو ادعا کننده حداقل پانصد الی چهار هزار گیلومتر از ان فاصله داری،وتازه انجا هم سرزمین تورکان قشقایی است ونه دیگران،
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام خدمت خوانندگان،،افرین براین پدر وپسر،که بااتخاذ سیاست اعتدال وبیطرفی وسیاست مواز نه در خارج،واتخاذ سیاست ساخت ساز عمران ورفاه،وباز دوری ازهر گونه افراط گرای در داخل،موفق شداند چنان پیشرفت اقصادی وچنان نفوذ سیاسی در جهان داشته باشند،که هم ملتشان الگوی ملتها وهم دولتشان الگوی دولتها،و صد البته حرص خوردن دشمنان ملت چهل میلیونی تورک ازری شوند،واشغالگری ارامنه تجمیع شدگان بتوسط روسیه باعث اتحاد واقعی جهان تورک بخصوص جهان چهل میلیون گرگ خاکستری در دوسوی ارس شده است.الان هر سی میلیون تورک ازری کوچکترین اخبار مربوط به خودش وسرزمین ومردم خودش را پیگیری میکند،وروحیه استعماری واسمیلاسیون فارس نسبت به بقیه ملتها باعث شده به تمام حرکات فارس زبانها مانند جنبش سبزشان نیش خند بزند وتمام ملتها همه یک صدا گفتند این جنبش مربوط به فارسهاست نه مربوط به ماها.یعنی هر حرکتی در ایران اگر حق حقوق

بقیه سی میلیون ترک،هشت میلیون کرد ،سه میلیون عرب ،دو میلیون بلوچ دو میلیون قشقایی دو میلیون ترکمن،...را به رسمیت نشناسد .هیچ وقت پیروز نخواهد شد،واگر تمام بیست وپنج میلیون فارس یک صدا برخیزند ،چون بقیه پنجا پنج میلیون همراهی نخواهد کرد،صدر صد محکوم به شکست است،وکل مردم ایران فهمیداند اپوزیسیون خارج از ایران فقط زر ذر ظر ضر میزنند حکومت داخلی خیلی بهتر از انان هستند.مردم خوب فهمیداند رادیو بی بی سی ورادیو امریکا رادیو فردا ودیگر تشکیلات بیرونی فارس زبانها یعنی استعمارگر واسمیلا سیون بقیه پنجاه پنج میلیون،
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عجبا فارس ها قوی هستند دلیلش هم اخراج سفیر ایران آریایی از کشور چهارصد هزار نفری مالدیو حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای اقبالی واقعا نابغه است. اگر نبود ایران به دوران بربریت رجوع میکرد.این اخبار را از کجا میارن من در حیرتم.آقای اقبالی مگر زندانیان گاز سوز هستند یا ماهی هستند که از پلانگتون تغذیه کنند. در زندان زندانیان مجبورند روزه باشند چون فقط افطاری و سحری میدهند و خودشان آشپزخانه ندارند که غذا بپزند .اگر از زندانیان حمایت میکنید درست دفاع کنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تار
مکائیل مشفق
مترجم کاظم نظری بقا


بخوان، تار! بخوان، تار!

تا از صدایت شعرهای لطیف بشنوم

بخوان، تار، اندکی

تا نغمه‌ات را چون آب به روح آتشین‌ام ببارانم

بخوان، تار!

تو را چه کسی از یاد می‌برد؟

ای تلخی و شیرینی گستره‌ی خلق

و هنر آتشین‌اش.

بناهای محصوری که چشمشان به قبله بازشده

صدایت را از آغاز شنیده‌اند

پدران کلاه بر سر، مادران چادری

دلهاشان را در سایه‌ات رها کرده‌اند

گاه به دام تلخی و گاه به دام شیرینی‌ات افتاده‌اند

شادمانه، محافظه‌کارانه.

چارگاه‌ات در حالی که از دیواری به دیواری می‌کوباند

رهرو را از رفتن باز می‌دارد

دره‌ها و تپه‌ها به تلاطم درآمده

موج‌ها صدا به صدایت داده‌اند

بخوان، تار، تا در فکرم بیدار شود

غزل‌های بهار و سید{سید عظیم شیروانی}

بخوان، تار تا روح بگیرد

زیباروی مهربان شیروان و گنجه

بی‌حس و حال‌ها

دل ورم کرده‌ها

به گلگشت بهار نخستین نرفته‌گان

داغداران

گرفتاران گیسوی پریشان یک عشق بی‌وفا.

دخیلت شده‌اند

آن‌ها که بر درت تسلی دیده‌اند.

زیر و وسط و بم داری

تو هم از نفس پرندگان مهاجر

دیگرگونه نفس داری

تو را هم سرگردان کرده

زلف آشفته‌ای "زرفشان"

سه‌گاه‌ات برای او حرف می‌زند

پریشان، پریشان



صدایت را شنیده‌اند

قصرهای شاهان و خان‌ها

همراه تو نالیده‌اند

جماعت اسیران

گاهی که سیم‌هایت غم‌ها را فراموش می‌کرد

همراز آن‌ها می شدی

تو ای تار!...

قالیچه‌هایی که گل‌هایشان

از خون انگشتان کارگران رنگ گرفته‌اند

روی قالیچه دراز کشیده

غنچه لب‌ها

شاعران حراف گوینده‌ی

" هی، ساقی، یاری رسان شرابت سرد شد

دل این خانه‌خراب را میازار!"

شاعران روشن بینی که از آرزو سیر نمی‌شوند

نادم‌ها، واقف‌ها

آگاهان به راز زیبایی

همه تو را شنیده‌اند

خوانده‌اند، نالیده‌اند

اکنون نیز برای ما بخوان تار!

تو را که فراموش می‌کند؟

تو اینجا و آنجا سرسپرده‌ی کسی نشدی

در زندگی در راه عشق کوشیدی

خیلی‌ها در برابرت ایستادند

دلت را شکستند

چه بگویم برای آن کله گنده‌ها؟!

روح‌ات را به سنگ‌ها کوبیدند

از رویت چون بادی سیاه وزیدند

صدایت را بُریدند

نوازشگرانت سنگباران شدند

این گونه شکستند ساز عاشق را

تو به خلق "گل" گفتی

"ای غصه، بمیر" گفتی

غصه‌ها نمرد

خلق‌مان نخندید

گریه کردیم، همیشه، گریه کردیم

ای آشنای قدیمی گریه کردیم

بخوان، تار، زمانه دگر شد

نگاه کن اینک، رادیو صدایت را

برای جهان پخش می‌کند.

ای تارزن، بنواز، بخوان!

دل‌ام را تسخیر کن، بخوان!

ساز را به سینه برگیر، ای عاشق!

نه قبایی مانده، نه دستاری.

بخوان، تار، اثرات آتشین‌ات

عجبا، رخسار یاسمن‌گون دلبران شوخ را

چون فلس ماهیان، سرخ کرده

آن زبان سیم‌های زرد

آیا انسان را به حیرت وانمی‌دارد؟

بخوان، تار! من در تو

آهنگ خواسته شده را می‌توانم بنوازم

من از تو ذوق امروز را

می‌توانم بگیرم

تو امروز در دستان‌ام سلاحی

من تو را برای هر هدفی که بخواهم

می‌توانم به کار برم

گذشته‌ی پنهان در قلب‌ها را

به دست نغمه‌ای تازه

می‌توانم زیر و رو کنم!

بخوان، تار!

در کارخانه‌ها

بالای تراکتور.

اکنون در برابرت

چقدر آدم هست!

خجالت نکش، بخوان، تار!

برای باکوی متمدن

گنجه‌ی پنبه‌خیز

شکی‌ی ابریشم‌خیز

تلخی و شیرینی هستی

هنر آتشینی!

بخوان، تار!

بخوان، تار!

تا از صدایت اشعار لطیف بشنوم

بخوان، تار، اندکی!

تا نغمه‌ات را چون آب به روح آتشین‌ام ببارانم

بخوان، تار!

تو را چه کسی فراموش می‌کند؟

ای شیرینی و شربت گستره‌ی خلق

و هنر آتشین‌اش!...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سروده ی «اوخو تار» از مکائیل مشفق را با ترجمه ی کاظم نظری بقا
اینجا میاورم. امیدوارم در فرصت مناسب ، برگردان آ.ائلیار را هم ببینیم:

تار



اوخو، تار، اوخو، تار!...

سسیندن ان لطیف شعرلر دینله‌ییم

اوخو، تار، بیر قادار!...

نغمه‌نی سو کیمی آلیشان روحومه چیله‌ییم.

اوخو، تار!

سنی کیم اونوتار؟

ای گئنیش کوتله‌نین آجیسی، شربتی-

آلوولو صنعتی!



گؤزلری قیبله‌یه آچیلان حاصارلی بینالار

دینله‌میش ازلدن سسینی.

پاپاقلی آتالار، چادرالی آنالار

اؤتورموش سایه‌نده کؤکسونو.

دوشموشلر گاه شیرین، گاه آجی تورونا

سئوینه- سئوینه، قورونا- قورونا.



چارپاراق چارگاهین دیواردان- دیوارا

یولچونو یولوندان ائیله‌میش آوارا.

چالخانمیش دره‌لر، تپه‌لر،

سس وئرمیش سسینه لپه‌لر.

اوخو، تار، فیکریمده اویانسین

باهارین، سیدین غزلی؛

اوخو، تار، روحلانسین

شیروانین، گنجه‌نین مهریبان گؤزه‌لی!

داماغدان دوشنلر،

اوره‌یی شیشنلر،

ایلک باهار سئیرینه چیخمایان،

اؤزونو داغلارین دؤشونه ییخمایان

سینه‌سی داغلیلار،

وفاسیز بیر عشقین داغینیق زولفونه باغلیلار

دخیلین اولموشلار،

قاپیندا تسلی بولموشلار.

زیلین وار، وسطین، بمین وار؛

سنینده قوشلارین دمیندن آیریلان

بیر اؤزگه دمین وار.

سنی‌ده آوارا ائیله‌میش

داغینیق تئللی بیر "زرفشان"

اونونچون سئگاهین دانیشیر

پریشان، پریشان.



سسینی دینله‌میش

شاهلارین، خانلارین سارایی؛

سنینله بیرلیکده اینله‌میش



اسیرلر آلایی

بعضاً ده سیم‌لرین غملری اووتار؛

اولاردین اونلارین سیرداشی

سن ای تار!...

گوللری امکچی بارماقلار قانیندان

رنگ آلان خلچه‌لر

خلچه‌لر اوستونده اوزانمیش-

دواغی قونچه‌لر

"- هی، ساقی، مدد قیل سویودو شرابین،

اینجیتمه کؤنلونو بو خانه‌خرابین!"-

سؤیله‌ین توخ سؤزلو شاعیرلر

هوسدن دویمایان آچ گؤزلو شاعیرلر:

نادیم‌لر، واقیف‌لر،

گؤزللیک سیررینه واقیف‌لر

هپ سنی دینله میش

اوخوموش اینله میش.

ایندی ده بیزیمچین اوخو تار!

سنی کیم اونوتار؟



سن قوللوق ائتمه‌دین نه اوردا- بوردا،

چالیشدین حیاتی سئوگین اوغروندا.

چوخلاری اوزونه دوردولار،

کؤنلونو قیردیلار.

نه دئییم او یئکه باشلارا؟!

چالدیلار روحونو داشلارا.

اوستوندن بیر قارا یئل کیمی اسدیلر،

سسینی کسدیلر.

داشلاندی چکنلر نازینی،

بؤیله‌جه قیردیلار عاشیغین سازینی.

سن خالقا "گول!" دئدین،

"ای غوصصه، اؤل!" دئدین.



غوصصه‌میز اؤلمه‌دی،

خالقیمیز گولمه‌دی.

آغلادیق دایما، آغلادیق،

ای قدیم آشینا، آغلادیق.

اوخو، تار! دییشدی زامانا،

باخ، ایندی رادیو سسینی

داغیدیر جاهانا.

ای تارچی، چال، اوخو!

کؤنلومو آل، اوخو!

وور سازی دؤشونه، ای عاشیق!

قالمامیش نه قبا، نه‌ده کی ساریق.

اوخو، تار! آلوولو ایزلرین

عجبا، نئچه شوخ دیلبرین

یاسمن اوزونو پول کیمی قیزارتمیش؟

او ساری سیملرین لسانی

سالمازمی حیرته انسانی؟

اوخو، تار! من سنده

ایسته‌نن هاوانی چالا دا بیلرم.

من سندن بوگون ذؤو قونو

آلادا بیلرم.

سن بوگون سیلاحسان الیمده،

سنی من هانسی بیر هدفه

ایسته‌سم چئویره بیلرم.

قلبلرده گیزلنن کئچمیشی

بیر یئنی نغمه‌نین الی ایله

دئویره بیلرم!

اوخو، تار!

فابریکده، زاووددا،

تراکتور باشیندا.

بو ساعات قارشیندا

نه قدر آدام وار!

اوتانما، اوخو، تار!

مدنلی باکیمین،

پامبیقلی گنجه‌مین

ایپکلی شکی‌مین

آجیسی، شربتی.

آلوولو صنعتی!



اوخو، تار، اوخو، تار!

سسیندن ان لطیف شعرلر دینله‌ییم.

اوخو، تار، بیر قادار!

نغمه‌نی سو کیمی آلیشان روحوما چیله‌ییم.

اوخو، تار!

سنی کیم اونوتار؟

ای گئنیش کوتله‌مین شیرینی، شربتی

آلوولو صنعتی!...
نوشته شده توسط: Anonymous

قران را با رها نه تنها با ترجمه بلکه با تفسیر ان خواندم بهش ایمان دارم وهرگز ان را به نهان خانه نخواهم برد و دقیقا همین توهین های شما به این کتاب وبه این مذهب شیعه است که ضامن موندن حکومت فاسد خامنه ای و دیگران شده کاری کردید حمایت شما از حمله نظامی به قصد نابود کردن باور مردم به دین ومذهبشون کاری کرده که اونا به حکومت باج بدند در قبال جنایت هاش سکوت کنند تا ضامن هویت ایرانی وشیعه اشون در قبال شما باشه نمی تونید به اعتقاد میلیونها ایرانی که در مراسم مذهبی شرکت میکنند وقران رو درو میکنند وقف میکنند و...احترام بذارید به جهنم توهین نکنید تهدید نکنید اونا رو به تغییر باورهاشون اگه همین یک کار رو تو این 37 سال میکردید خود خمینی هم سرنگون میشد چه برسه به خامنه ای واقعا که دوشمن نادانی هستید که با توهین وخرافه دونستن اعتقاد میلیونها ایرانی در واقع اونا رو به خرفت ونااگاه بودن متهم میکنید

شما به گونه ای حرف میزنید که مثلا چون این ایرانی ها در عزاداری شرکت میکنند یا خواهان قصاص و حجاب و...کلا احکام قران هستند انسان هایی وحشی ونفهم هستند که حالا شما باید فرهنگ متمدن غرب رو به اونا یاد بدید در این حالت در چشم ملت ایران همچون متجاوزان متکبری هستید که اندیشه خودتون رو برتر می دونید می خواهید اون به ایران زمین تحمیل کنید طبیعی ار ترس شما به حکومت پناه ببرند توهین های شما به مقدسات مردم به نحوه تفکر میلیونها ایرانی بهترین هدیه است به خامنه ای برای بقای حکومتش چون اون دزد ظالم فاسد اما لا اقل به مردم به چشم یک مشت احمق خرفت عقب مونده نگاه نمیکنه که بخواد دین مذهب ملیت شون رو از شون بگیره
نوشته شده توسط: Anonymous

اکنون باید به فکر تشگیل امپراطوری ترک بود و همه چیز از زبان و تمدن و تاریخ و جنگ افزار سرزمین های بسیار اماده هستند. دولت اتی ترک با داشتن نخست وزیری مانند باش لوائی و نظریه پردازی مانند جداری و رهبری مانند پیشه وری زمینه ساز جامعه ترک برای ساختمان سوسیالیسم و پیروزی طبقه کار گر ترکان جهان است. در زیر شعار و پرچم ترکان جهان متحد شوید میتوان دو باره تا دروازهای وین پیش رفت و شکست خفت بار از روسها و جنگ اول را فراموش کرد. با تشکیل دولت ترک منازعات کنونی خاورمیانه که ناشی از شکست عثمانی هابود به دوران طلائی و بیداری سلطان سلیم باز خواهد گشت .

نوشته شده توسط: Anonymous

یک درخواست از مدیران سایت بیایید یک قسمت رو به ایرانی های داخل اختصاص بدید که واقعا از مشکلاتشون بگند ودنبال راه کار باشند مشکلات واقعی روزمره که تو ایران هست اگر فکر میکنبد تو این چند سال انواع اقسام پان ها به اندازه کافی تو این سایت تو سروکله هم نزدند اشکال نداره بذارید اونا ادامه بدند یا اپوزیسون ها هم همون حرف های 37 ساله رو تکرار کنند تو دوران بعد سرنگونی ولی فعلا برای نسل حاضر که فکر نکنم سقوط حکومت رو ببینه یا به خاطرش اعتصاب کنه و..یک محیط امن ایجاد کنید که واقعا مشکلات واقعی رو با یک راه حل های واقعی به بحث بزارند شاید کمک بشه به بهتر شدن کیفیت زندگی در ایران چون اپوزیسیون اگر مشکلی رو هم بگه صرفا یک سری فحش نثار حکومت میکنه وهیچ راهکار عملی به دور از جنگ وخونریزی و...کاری که مردم بتونند بکنند تو همین شرایط پیش پاشون نمیذاره بذارید تو یک قسمت خود ایرانی ها داخل کشور با هم

بحث وگفتگو بکنند به دور از سانسورهای حکومتی چون در نهایت این ایرانی های داخل هستند که باید تصمیمیم بگیرند ایران رو چه طوری بسازند یا اداره کنند تمام گروه های داخل ایران باید با هم صحبت کنند از مذهبی تا سکولار از بسیجی که بهرحال یک ایرانی تا مخالف حکومت از تند روهای همه گروه ها خارج نشینان 37 سال تو تلویزیون ورادیو های مختلف دارند با هم بحث میکنند به نظر میاد مخاطبشون هم بیشتر خودشون باشند تا 70 میلیون ایرانی داخل کشور چون نحوه تفکر ونحوه زندگی شون با اونا متفاوت باید بذارید راه کار رو خودمون پیدا کنیم براساس شرایط ودیدگاه متفاوت اما ساکن این سرزمین باید فضایی بسازید که اون ایرانی که رفته راه پیمایی 22 بهمن با اونی که 15 خرداد پایکوبی کرده هردو ایرانی بودن هم رو به رسمیت بشناسند و بتونند به دور از توهین وافترا با هم بحث وگفتگو کنند تا به راه کارهایی واسه رشد بهتر کیفیت زندگی تو ایران برسند