سلام-تفکرپان ایرانیستی وتوهم شئونیسم آنچنان دروجوداین خانم آسیملاسیون شده درباری شاهنشاهی رخنه کرده که بایدگفت موهای خودراباکوبیدن آب درهاون سفیدکرده است.
بورسیه گرفتن ازدانشگاه فرانسه رابایددلیل درباری بودنش دانست.ودعوت ازاودربزرگ داشت فردوسی این بنانگذارنفرت وتفرقه درایران راعاملی برای مانقورد(بی هویت)بودنش میباشد.این خانم که متولدشهرخوی رایدک میکشد دیگران رانادان فرض کرده ویاخودرابه نادانی زده تا هزینه های میلیاردی درچاپ مفتکی ازپول نفت وبیت المال را نادیده انگارد.
دلیل نابخردانه ایی ازمصرمی آورد،انگارکه برای محصلان دبستانی حرف میزندومیگویدمصری عرب شده اندچون فردوسی نداشته اند.ولی نمی داندکه مصریکی ازسرزمین های اصلی عرب ها وزبانشان نیزعربی (پدرزبان فارسی) بوده است.
این خانم ازبس کتاب های درباری وپان ایرانیست هاراخوانده درعالم توهم ورویابه داستانسرایی برای مردم عصراینترنت می پردازد
توهین واهانت وخیانت وتفرقه ونفرت پراکنی فردوسی به عرب وتورک وزن ها که نیمی ازجمعیت جهان راتشکیل میدهدرافاکتورگرفته وتنها به جنبه های توهمی وافسانه ایی آن نگاه میکند.
ممنوع شدن زبان های دیگر دراین بیش ازصدسال توسط حکومت های شاه وشیخ راکه خودش وهمفکرانش درسایه آنها به سرکوب دیگران پرداخته اشاره نمی کندوازکنارآن ها باچراغ خاموش ردمیشود.
اگرخوداین خانم به توهم دچارنبودهیچ وقت به این گونه مجالس دعوت نمیشد،تاتشرعات ذهنی خودرابخورددیگران دهد.
اگرشاهنامه راحتی یک نظاره کوچک کنیم وبه داستانهای آن توجه کنکاشی داشته باشیم، براحتی به تفکر زشت این داستان افسانه ودلیل اشاعه این کتاب راخواهیم فهمید.
کتابی که شاعر ویاهرکسی باپول دولت ونفت وبیت المال چاپ وبه زورسرنیزه وزندان وقتل ونسل کشی پخش شود.نه آن کتاب ارزش خواندن وتعریف دارد،ونه تعریف کنندگان آن عقل ومنطق دارند.
در حوزه اجتماعی و سیاسی، کلمات گاها تعریف لغوی خاص خود را دارند و اگر در عمل هماهنگی لازم با تعاریف مربوطه به هر دلیلی دنبال نشوند آنگاه پیشبرد کاری در دنیای واقعی دشوار می شود بعنوان مثال کلماتی چون " جبهه " و یا کلمه ی " ملی " در سپهر سیاسی دارای تعریف خاص خود هستند که تقریبا در تمام جهان اینگونه می باشد.
در حوزه سیاست معمولا گروه و یا دسته ای سیاسی که از چندین سازمان یا احزاب مختلف العقیده که در یک موضوع سیاسی خاص اتفاق کلمه داشته باشند و گرد هم جمع شوند را " جبهه " می گویند. معمولا هر یک از این سازمانها یا احزاب سیاسی عضو این " جبهه " دارای مرامنامه، برنامه و اساسنامه سیاسی خود هستند که نظام سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی در راستای پایه ریزی دمکراسی اجتماعی و آزادی حقوقمدار را در کشور تبیین می دارند. و یا کاملتر اینکه عموما افراد خوشنام با بینشی باثبات و سوابق سیاسی شناخته شده و احزاب یا سازمانهای سیاسی که در یک " جبههء سیاسی" یا یک " ائتلاف سیاسی " شرکت میکنند، متعهد هستند که اختلافات سیاسی خود را موقتاً در مرحله ٔ دوم قرار داده و موضوع مورد اتفاق را مد نظر و پیشبرد قرار دهند.
در مورد کلمه " ملی " در واقع یعنی " ملت ایران " که شامل تمام ایرانیان و تمام مردمان ایران (همه زبانها، مذاهب، فرهنگهای متنوع ایران و اقوام و ملیتهای ایران و ...) می باشد، که هم بطور شفاهی و هم بطور عملی و بعبارت دیگر هم در گفتار و هم درعمل بایستی چنین باشد، و کلمه ملی به نوعی نمودی از تمامی مردمان ایران رنگارنگ با حفظ هویت شان باشد و خود این مردمان نیز بتوانند خود را در آن ببینند و لمس کنند. مثلا اگر روزنامه، وبسایت یا تارنمای اینترنتی دارند بایستی به زبان تمامی اقوام و ملیتهای ایران و تمامی مردم ایران رنگارنگ/ ملت متنوع ایران باشد.
حال با توجه به تعریف فوق از دو کلمه " جبهه " و " ملی " که تقریبا در تمام دنیا نیز چنین است، در آن هنگام ارگان " جبهه ملی" در ایران با این تعریف به نظر من جور در نمی آید و به روز نیست، بعبارت دیگر " جبهه ملی " در واقع نه "جبهه" است و نه " ملی" است، و شاید در مورد "جبهه ملی مذهبی"ها نیز همینطور باشد. البته پر واضح است که تشکیل چنین ارگانهایی در زمان خود شاید بسیار مثبت و لازم بوده اند و چه بسا حرکتهای مثبتی هم برای کشورمان انجام داده باشند، اما در دنیای مدرن امروزی و در عصر تکنولوژی انفورماتیک پرسرعت و پرقدرت امروزی، احزاب سیاسی و ائتلاف های سیاسی نیز همگام با آن به روز شده اند که دارای نظم سازمانی با اصول مدیریتی مدرن و انظباط کاری با استفاده از دانش حرفه ای امروزی و با شرکت فعال شهروندان جامعه مدنی (با زبان و فرهنگ و هویت خاص خود) در تلاش برای ایجاد فضایی دمکراتیک در راستای برآورده کردن مطالبات و خواسته های بحق مردم در عدالت و برابری و رفاه برای همه مردم و آحاد جامعه می باشند.
در پایان اینکه جبهه ملی ایران در دنیای امروزی فاقد معنی است چون از ملیتهای مختلف ایران با حفظ زبان و هویت های آنان تشکیل نشده است.
فردوسي ضد زن و ضد عرب و ضد ترك و ضد گيلك و ضد بلوچ و ضد اسلام يك شخص متعصب نژادپرست فارس كه زنان را پست تر از سگ ميدانست فردي بود كه مداح شاه ترك محمود غزنوي بود ولي بعلت كم رسيدن مواجيب شروع به فحاشي كردن نمود البته در لاف زني يد بالايي دارد
از عجايب روزگار اين است كه اين شخص را حكيم خطاب ميكنند !!!!!!!!!!!!!
و عجيب تر از اينكه او را بعنوان شاعر ملي به خورد مردم ميدهند !!!!!!!!!!!
جواب سوألتان سادە است آقای
بهمن موحدی(بامدادان در این سایت یا کودتای پان تورکی انجام گرفتە یا جناب کیانوش توکلی در مقابل مقداری پول مثل سابق دوبارە مسئولیت سایت را با پان اتراک وا گزار کردە ،، كاـنتهای شما پخش نمیشود خوشحال باش در عوضش پان اتراک بە جای من و شما رگباری کامنت میگذارند
رسانه ایران ؛ دکانی دو نبش برای سرکار گذاشتن عده ای روزنامه نگار بیکار است وگرنه شکاف مردم _ ولایت فقیه بقدری عمیق است که در صورت ترکیدن خدا می داند که بر سرکشورچه خواهد امد.
هیج معلوم نیست که مخاطب <سایت رسانه ایران > کیست؟ هدف اش از نقد <محترمانه >اپوزیسیون چیست؟ قبلا با خطاب کردن این و آن به صهیونیسم ، استتکبار جهانی و جیزخوارفلان دولت خارجی و... به خیال خود،در پی بی اعتبار کردن سایت ها و اشخاص مخالف رزیم بود .... اکنون مشخص نیست که جناب <رسانه ایران > هدفش از گیر دادن به کیانوش توکلی و سایت ایران گلوبال_ که در خط مشی ازادیخواهانه اش بی نظیر است _چیست؟
سردمداران رژیم، آقا زاده ها ، سرداران سپاه و دیگر غارتگران هستی توده های زحمتکش، همه ساله از بابت دزدی و اختلاس و استثمار، میلیاردها بر ثروت باد آورده می افزایند و در ناز و تنعم، زندگی میکنند، در حالی که کارگران بیکار از فرط فقر و بی خانمانی و نومیدی، در نقاط مختلف کشور ، دست به خود کشی می زنند . کارگران مبارزی را هم که برای خواست های حقه خود اعتراض می کنند، شلاق میزنند . این، نتیجه 37 سال سلطه ستمگرانه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی است به قول شاعر: سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران گر میشد از شکستن دل ها، صدا بلند!
سلام-گل سرخ عزیزشما بایدنوشته خودرابااشاره به آقاحسن مشخص میکردی.دوما اسم شمارابرای اولین باردراین سایت می بینم .
ازاینکه به جمع موافق ومخالف پیوسته ایی خوشبختم.
فکرکنم نام خودراازشهیدمرحوم وآزادیخواه انسانگراخسروگلسرخی گرفته ایی.
احترام ونگه داشتن حرمت بزرگواران برای همه ما ازواجبات است.گلسرخی درزمانی زندگی ومبارزه کردکه تمام ایران را نامردان آزادی ورشد گرفته وجهالت رابجای آن کاشته بودند.
من مطمعنم اگرآن بزرگواراکنون زنده بود حتما نام آزادگی راهیچ وقت باخاکپرستی ونژادپرستی.جهالت وجمودفکری عوض نمی کرد.تغییر ودگرگونی فکرکردن تنها هنرافراد تیزهوش وآزاده وصادق است.که ایشان نیزازاین نام دورنبود.
امیدوارم که شماهم بتوانید ازرهروان آن زنده یادباشید.
سلام وعرض ادب،برای تضمین هر گونه ازادی وحق حقوق زبانی سرزمینی اقتصادی فرهنگی اجتمایی،ودرعین حال برای تضمین اتحاد وصلح دوستی وتبادل،.....فدارالیسم اری،وتجزیه نه.....اتحاد حول قانون اساسی ملی تضمین کننده وزارت دفاع مشترک وزارت خارجه مشترک،زبان ملی مشترک که مال هیچکدامش نباشد،پول ملی مشترک ،تضمین عدم تجزیه از طرف هر فدرال،وتضمین کننده استقلال فدرالهل در بقیه موارد،وتضمین کننده برابری فدرالها نسبت به یکدیگر
آن سبو بشکست و آن باده بریخت .این چهار - پنج نفر که در مقابل اراده جهانی قدم علم کرده اند و جمهوری مستقل آذربایجان را که تمام دنیا و حتی اربابان اینها یعنی دولت ایران نیز با نام جمهوری آذربایجان برسمیت شناخته ولی این حضرات جمهوری باکو میگویند و حتما دلشان را خوش میکنند ولی اینها از بازی استقلال تهران و تراختور آذربایجان با خبرند و از شعار های داده شده جوانان آذربایجان نیز خبر دارند و باز حتما از بسیج عمومی دور دوم انتخابات اورمیه خبر دارند که چطوری سیاست دولت مرکزی را حرکت ملی آذربایجان بهم زد که با عجله دست به چنین کار مضحکی زده اند . و این حضرات و اربابانشان در سفر دو روز پیش روحانی به اورمیه باز هم جواب خود را از ملت تورک آذربایجان گرفتند و حرکت ملی آذربایجان برنامه استقبال از روحانی را تبدیل به اعتراض دستگیر شده گان و خواستهای ملی ملت آذربایجان کرد . حالا دنیا میداند که حرکت جوانان
جوانان آذربایجان یک حرکت اجتماعی و بدون اتکا به زور و سلاح است که نامیدن حرکت مردمی بهترین و مناسبترین نام است و دستگیری ها و شکنجه و شلاق زدن رژیم ایران در دنیا وندالیسم و وحشی گری خوانده میشود .
ادامه
ما در ایران درست و حسابی فضای باز سیاسی نداشته ایم. من نمیدانم این جامعه ی 80 میلیونی چه چیزها میخواهد. فضا را باز کنید ، دید ها را باز کنید - بگذارید از این حالت بسته دربیاییم ، شاید مردمان ایران باز خمینی یا شاه یا کمونیسم یا اسلام مثلا دموکراتیک مجاهد یا فدرالیسم یا جدایی را دوست دارند. اجازه بدهید هرکس توانست رأی لازم را بیاورد راه خود را انتخاب کند.
چرا سلطه طلبی میکنید و جامعه را به سوی دریای خون و آتش می برید.
با فرهنگ سطح پایین تنها می توان به دیکتاتوری و دریای خون رسید. این سرنوشت مختوم صاحبان آن است. نباید غرق رؤیای دموکراسی استاندارد جهانی شد. راه حل «کسب فرهنگ لازم» برای «زندگی دموکراتیک و صلح آمیز» است.
کمنت گلسرخ من در رابطه با کمنت ضد چپ " حسن " نوشته شده که شبح کمونیسم او را هنوز در امریکا وغرب تعقیب میکند . نمیدانم چپها چه بلایی سر ایشان آورده اند که از هر موقعیتی استفاده میکند تا به مدافعان انسانیت ، اینحا مدام توهین بکند که حق خودش است ؟ ماموران سابق رژیم شاه که موجب قتل آزادیخواهان شده اند باید در روز مناسب محاکمه شوند اگر هنوز زنده بمانند ، چون قتل و جنایت آنان ، مشمول عفو زمان نمی شود .
سکوت در باره فاشیسم تجزیه طلب خیانت به ملت ایران است . انچه در گوبلرنامه بالا امده ناشی از تفکر چپ و شکست سنگین ان برای کسب قدرت و تجزیه در ایران بود. روح حاکم بر این کشور دین اسلام و تشیع علوی است و این دو متاسفانه فصل مشترک مردم ایران هستند. دین استبدادی اسلام همزاد هیچ زبانی نیست اگر این گونه باشد همین حکم در باره زبان ترکی ویا کردی صادق است .. این کشور نیست که سلاخی میکند این روشنفکران و مروجان دینی و پیروان مکتب های گوناگون هستند که بیل برکمرشان خورده بود و ابلهانه همه دست اوردهای تاریخ را در سبد اخلاص نهاده به خمینی دادند.نویسنده ای که در زمان شاه در روزنامه کیهان قلم میزد چه چیزی کم داشت که انقلابی شد ؟
نه . مردم ایران یک بار فریب چپ و سید اولاد پیغمبر ر ا خوردند و هرگز فریب سراب فروشان را نخواهند خورد .
ممنون از نظرات عزیزان.
واقعیت این است که راه حل های خرمندانه ، عملی، برای جامعه ی ما وجود دارد.
مثلاً فدرالیسم. مثلاً استقلال و جدایی مانند چک ها و لاواکی ها. با مسالمت و دوستی. که انتخاب هر کدام از این راهها کار مردم و مردمان است.
آنچه مشکل آفرین است « سلطه طلبی» ست. و عدم « فرهنگ لازم».
برای فدرالیسم یا جدایی مسالمت آمیز با رأی مردمان مختلف، فرهنگ بالا ضروری ست. این فرهنگ در جامعه ی ما متأسفانه وجود ندارد.
جامعه ی ما به فرهنگ بالا نیاز دارد. آنچه ما را گرفتار « سلطه طلبی و استبداد و دیکتاتوری و فاشیسم » نموده عدم فرهنگ لازم است.
جدایی طاعون نیست. فدرالیسم طاعون نیست. راههایی برای زندگی در صلح و دوستی و مسالمت است. و ساختن « اتحادیه» های منطقه ای . مانند اروپا. باید به جامعه امکان داد راه زندگی جمعی خود را خودش انتخاب کند. دموکراسی از این طریق وارد میشود.
جهت بهزیستی و انتخاب راه زندگی جمعی، لازم نیست تابو درست کنیم.
بجای تابو سازی، نیاز هست « انتخاب خود انسانها» را جهت بهزیستی شان ارجح بدانیم.
« ایران فدرال» داشته باشیم یا « اتحادیه ی کشورهای مستقل ایران» یا « خاورمیانه» چه اشکال و عیبی دارند؟
عیب و مشکل « سلطه طلبی یک قوم» است. که در تاریخ به جز دوره های کوتاهی نتوانسته سلطه طلبی کند.
ترکهای ایران هزار سال حکومت کرده اند اکنون نیازی به سلطه طلبی ندارند. و سلطه طلبی را نادرست میدانند.
اگر قرار است جمعی زندگی کنیم قدرت به همه تعلق دارد و لازم است همه با شرایط برابر در آن شرکت کنند.
اکنون دیگر کسی نمی خواهد زیر سلطه ی قوم فارس برود. این را ضروریست درک کنیم. این فرهنگ را لازم است بیاموزیم.
تابوسازی، سلطه طلبی، برابر است با یوگسلاوی شدن ایران .
اگر تنها صاحب فرهنگ ویرانی هستید ، بفرمایید، شما را از ویگرانی رهایی نیست. پس این شتر دم در خانه ی ما نیز خوابیده است که خبر نداریم.
هیچ فارسی حاضر نیست با یک تورک ازدواج کنه چون با مذهب ما مخالف و این کار حرام هست و جایز نیست تنها کاری که با شما تورکالن قزلباش رافضی باید کرد این است که ....
در ایران تنها جناحهای مختلف سیاه وسبز وبنفش جمهوری کهریزکی نیستند که علنا از قبول مبانی حقوق بشرمندرج در قطعنامه های سازمان ملل سر باز می زنند بلکه حکمتیستها, جبهه ملی, حزب توده, سلطنت طلبان, اتحاد جمهوریخواهان, فدائیان اکثریت, مجاهدین و دیگر گروههای با دغدغه تمامیت ارضی را نیز درکنار خود دارند. برخورد گزینشی و فریبکارانه اینان با مقوله هائی همچون دموکراسی, کرامت انسانی, حقوق بشر و ملت دارای مرزهای خودی وغیر خودیست. اگر ترک آزربایجانی از آنکپسوله شدن در فرهنگ نژاد پرستانه و رسمی ایرانی- فارسی امتناع کرده و برهویت ذاتی خود تاکید ورزد دیگر خودی محسوب نمی شود و باید به یاری کهریزکیان آنها را سرکوب کرد!!! جالب اینکه اینان از صفاتی همجون دموکرات, اومانیست, مترقی, مردمی و غیره در توضیح اندیشه و منش خود مثل نقل و نبات استفاده می کنند و حتی معتقدند که حقیقتا اینگونه هستند!!!
طبیعیست که نتیجه مبارزه چنین گروه هائی با شاه به برقراری سیستم حکومتی بدتر از شاهنشاهی بیانجامد و اینک نیز با تبدیل شدن به چماق کهریزکیان کاتالیزور روی کار امدن دولتی بدتر از خمینی خواهند شد. اینها خود واقف نیستند که شاه, خمینی و بدتر از خمینی را در آموزه ها و رفتار سیاسی خود دارند.
آقای بابک آزاد من با شما در مورد جبهه ملی ایران اختلاف دارم چرا که اولا جبهه ملی ایران حزب شونیست و ناسیونالیستی است که یکی از پایه گذاران تفکر ضد ملل غیر فارس محسوب میشود و حتی بیماری شونیستی اکثر سیاسی ها بالخص فارس زبان ریشه در جبهه ملی ایران دارد حتی به چپ ایران نیز سرایت کرده .برای مثال نامه مشهور ورجاوند به خاتمی که در آن نامه خواهان سرکوب و خواهان جلو گیری از تدریس زبان ملل غیر فارس بالخص ترکی است آدرس نامه پرویز ورجاوند به رئیس جمهور حاتمی http://iranchehr.com/?p=4315
در شکنجه گاه و قتلگاه داعش شیعی: (( فریاد دادخواهی بیدادرسان اسیر و در بند باشیم ))
با سلام به همگی؛
درخواست یاری و پشتیبانی از جعفر عظیم زاده، که جانش در پی اعتصاب غذای طولانی بشدت در خطر مرگ است!
او و دیگر کارگران و معلمان و زندانیان سیاسی از جان گذشته و در بندِ زور و جور و جبر ساختار الهی ِ ولایتِ شیعی ” اسماعیل عبدی، رسول بداقی و بهنام ابراهیم زاده و…” همگی آنان بیش از آنچه که باورش رود بی دادرس و بی پناه می باشند و بی یاور مانده اند. جای هیچ گمانی ندارد که هریک از ما باهر دیدگاهی در برابر آنان و اهداف انسانی ـ اجتماعی ـ کارگری شان مسئول هستیم و بنا بر این شایسته است به هر رو، ابزار و اهرمی که در توان مان وجوددارد، آنها را بی مضایقه مورد پشتیبانی هرچه زودتر خویش قراردهیم.
دوستان! شاید در میان ما فعالین سیاسی رنگین بیگانگی های دیدگاهی، آرمانیِ و طبقاتی کم و بیشی وجودداشته باشد و ای بسا ناسازگار در راستای چنین درخواست یاری و همکاری هائی باشد، و البته که در بین ما تعارض هائی جدی موجود هست.
اما در نوع دوستی همه ی افراد مستقل و جریان های سیاسی، اجتماعی مان نمی بایست هیچگاه تردیدِ ناروا داشت؛ لااقل من ندارم. و بویژه در یکچنین بزنگاه های آشکار جور و ظلم و اسیرکشی که رژیم فاسد و چپاولگر علیه این کارگران فداکار رواداشته و می دارد؛ کارگرانی که جز تلاش برای دریافت حقوق صنفی و اقتصادی، و همزمان حق آزاد ایجاد تشکل های مستقل کارگری، هرگز هیچ کار ناسزا و به اصطلاح این مذهبی های پلید گناهی ناشایست نداشته و ندارد، تا که اینگونه سازش ناپذیر به مکافات زور و زهر کشنده ی نظام دزدان، بی شرمانه و بی رحمانه و بدین سان گرفتار بی عدالتی شوند. نه این حق کشی ها و کارگر ستیزی ها به هیچوجه عادلانه و انسانی نیست.
هم اکنون بسیاری از کارگران و معلمان پیشرو و خود آقای جعفر عظیم زاده به ناحق و با توطئه نظام ضدگارگر به بندکشیده شده اند تا صدای دادخواهی آنها خفه گشته و دیگر شنیده نشوند و در بهترین حالت بسان بسیاری (زمانی ها و افشین اسانلوها) از کارگران در بند، در فرصتی مناسب زنده بگورشان کنند.
بیائید با هم فریاد رسای همه ی کارگران و دیگر اسرای سیاسی بی دادرس در زندان های رژیم بیدادگر باشیم و به سهم خود با پشتیبانی خود از این مبارزان پاکباخته انسانیت شریف و مظلوم آنانرا در این دشت بلازده ی داعش اسلامی ـ شیعی یاری کرده و پاس بداریم. لازم می دانم یادآورشوم که: در ذات پلید کاست حاکمیت رژیم خوکامه، دوستی و رأفت جائی ندارد.
((در این بیدادگاه های پیاپی ولایت، بدنیست احکام ضدبشری شلاق برای کارگران طلای آق دره را به یادآوریم و در پشتیبانی از این کارگران و دیگر زندانیان سیاسی کوتاهی نکنیم.))
باسپاس پیشاپیش از همدردی و همنوائی تان با این کارگران اسیر!
جناب اقای بابک ازاد محترم! زمانی که سخن از حقوق ملل ایران و رفع ستم و تبعض از ملتهای ایران میرود، هیچکدام از احزاب و سازمانهای سراسری و حتی دمکرات و مترقی اپوزیسیون (داخلی- خارجی) در عمل حاضر نیستند که مسئله ملل ایران بصورت اساسی و طبق قوانین و منشورهای بین المللی و حقوق بشری حل و فصل شود ،و چنانکه خود شما در بالا به ان اشاره (جبهه فاشیستهای ایران) فرمودید. دلیل واهی و پوچ انان ترس از «تجزیه ایران» میباشد. یکی از علتهای استقرار و استحکام ژریم قرون وسطایی و جهنمی جمهوری اسلامی ، مگر همین احزاب و سازمانهای سراسری (حزب توده و فدائیان اکثریت و..) نبودند. تا زمانیکه مردم ، احزاب و سازمانهای محلی ازربایجان، کردستان، بلوچستان و .....خود خواستار و پیگیر حقوق انسانی- ملی خویش نباشند ، هیچکس انان را در این امر مهم یاری نمی کند.
موفق باشید.
آن سبو بشکست و آن باده بریخت .این چهار - پنج نفر که در مقابل اراده جهانی قدم علم کرده اند و جمهوری مستقل آذربایجان را که تمام دنیا و حتی اربابان اینها یعنی دولت ایران نیز با نام جمهوری آذربایجان برسمیت شناخته ولی این حضرات جمهوری باکو میگویند و حتما دلشان را خوش میکنند ولی اینها از بازی استقلال تهران و تراختور آذربایجان با خبرند و از شعار های داده شده جوانان آذربایجان نیز خبر دارند و باز حتما از بسیج عمومی دور دوم انتخابات اورمیه خبر دارند که چطوری سیاست دولت مرکزی را حرکت ملی آذربایجان بهم زد که با عجله دست به چنین کار مضحکی زده اند . و این حضرات و اربابانشان در سفر دو روز پیش روحانی به اورمیه باز هم جواب خود را از ملت تورک آذربایجان گرفتند و حرکت ملی آذربایجان برنامه استقبال از روحانی را تبدیل به اعتراض دستگیر شده گان و خواستهای ملی ملت آذربایجان کرد . حالا دنیا میداند که حرکت جوانان
جوانان آذربایجان یک حرکت اجتماعی و بدون اتکا به زور و سلاح است که نامیدن حرکت مردمی بهترین و مناسبترین نام است و دستگیری ها و شکنجه و شلاق زدن رژیم ایران در دنیا وندالیسم و وحشی گری خوانده میشود .
تقدس تنها از ان جان و مال و خواست مشروع انسانها در چهارچوب منشور حقوق بشر سازمان ملل است وبس. با مستمسک قرار دادن دین, تاریخ ساختگی, نژاد , ایدئولوژی و تمامیت ارضی نمی توان مانع از حق تعیین سرنوشت ملل شد. اگر آزربایجانیها تصمیم به خروج از اتحاد زورکی بگیرند قانونا هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند مانع شود. لکن اگر در برابر حق مشروع مردم مقاومت شود, تردیدی ندارم که جنگی خانمانسوز در خواهد گرفت که رفتار وحشیانه صربهای یوگسلاوی در مقایسه با رفتار مزدوران سومکائی -کهریزکی خاور میانه هیچ خواهد بود. یوگسلاویزه کردن یا برخورد متمدنانه از نوع چکسلواکی, انتخاب پیش روی صاحبان قدرت وسلاح و ادوات کشتار است. نتیجه نهائی در هر دو صورت یکی خواهد بود اما جنگ طلبان بدانند که هیچ جنگی برنده ای نداشته لکن تنها آنها که در سنگر انسان و انسانیت جنگیده اند قادر به باز سازی اقتصادی و روحی جامعه خود بوده اند.
جبهه ملی ایران یا جبهه فاشیستهای ایران؟
حکومت حقوقی متضاد حکومت پلیسی است در حکومت حقوقی حاکمیت قانون وجود دارد و یکی از پرنسیپ های حکومت حقوقی "آزادی بیان" می باشد به این معنا که هر فردی بدون ترس از خطرات جانی و تهمت از جانب رسانه بتواند آزادانه نظرات سیاسی خود را بر زبان آورد وینستون چرچیل جمله مشهوری دارد «منظور از دموکراسی کشوری است که در آنجا تبادل آرا و عقاید با مراسم دفن یکی از طرفین خاتمه نمی یابد» به این دلیل است که دفاع از حاکمیت قانون و اصل آزادی بیان یکی از پرنسیپ های اساسی جریانات سیاسی دموکراتیک محسوب می شود
حکومت های پلیسی اغلب جلساتی را با شرکت افراد مورد تائید خود تشکیل می دهند و گزارش این نوع جلسات فرمایشی را بطور گسترده در رسانه های حکومتی انعکاس می دهند منظور از این کار فریب افکار عمومی و تحکیم پایه های حکومت پلیسی می باشد به این دلیل است که جریانات سیاسی دموکراتیک در واکنش به این نوع جلسات آنرا محکوم کرده و خواستار رعایت اصل آزادی بیان و برگزاری جلسات در شرایط آزاد می شوند اخیرا در تهران نشستی در دانشگاه تهران تحت عنوان"وطنخواهان آذری" برگزار شد همانطور که انتظار می رفت گزارش این نشست بطور وسیع در رسانه های حکومتی بازتاب یافت در بیانیه پایانی، قید شده است «خلاء قانونی در راستای جرم انگاری برای جرایم مرتبط با بقای کشور از جمله اقدامات سازماندهی شده «علیه تمامیت ارضی، کیان ملی و نفرت پراکنی قومی» در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد.» بدیهی است که حکومت پلیسی ایران برای تشدید سرکوب و اختناق در آزربایجان نیاز به دستآویز قانونی دارد و با تشکیل دادن نشست یاده شده برای رسیدن به اهداف استبدادی خود زمینه چینی می کند از اینرو جا داشت جبهه ملی این نشست فرمایشی را محکوم می کرد چون جبهه ملی ایران خود را وارث سیاسی محمد مصدق می داند و ظاهرا از پرنسیپ های دموکراتیک دفاع می کند اما به جای اینکار جبهه ملی ایران زوق زده گزارش این نشست را به نقل از سایت های حکومتی عینا در سایت اینترنتی خود انتشار داده و با اینکار در سرکوب آزادیخواهان آزربایجانی با حکومت پلیسی ایران همصدا شده است نهایتا برای من این سوال پیش آمد" جبهه ملی ایران یا جبهه فاشیستهای ایران؟ کدامین اصطلاح در مورد این جریان سیاسی مناسبتر است حافظ می گوید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هرکه دروغش باشد
گرگ خاکستری (بؤزقورد) در افسانه های ترکان
برای آشنائی با تاریخ قدیم پاره ای از خلقها داستانها تنها منبع شناخت بحساب میایند. داستانها بخاطر منعکس کردن عادات و رسوم، جهانبینی، شیوه زندگی، باورها و پسیخولوژی گذشته انسانها ازاهمیت بسیار با ارزشی برخوردار هستند.
بنا بر روایات تاریخی حضرت نوح سه پسر داشت بنامهای سام، حام و یافث. نوادگان سام اقوام سامی، بازماندگان حام اروپائیان و نوادگان یافث اقوام ترک را تشکیل داده اند. اوغوز خان که نوه حضرت نوح بود، دارای شش پسر بوده که هر کدام از آنها 4 فرزند داشته اند که مجموعا این 24 نفر منشا قبایل و طوایف 24 گانه ترکان بوده اند. نام این قبائل و طوایف عبارتند از: 1- قنق (قینیق)، 2- قیغ (قایی) 3- بایندر 4- ییوا (ییفا) 5- سلغر (سنقر، سالور) 6- بکدوز 7- افشار(اؤؤشار) 8- بیگدلی (بؤیوک دیللی) 9- یزغر (یازار) 10- بیات (بایات) 11- ایمور
12- قره بؤلوک (قره ائولی) 13- آلقا بؤلوک (آلا بؤلوک) 14 – ایگدیر 15- اوره گیر 16- توتورغا (دودورغا) 17- قیزیق 18- قارقین19-اولا یونتولوق(آلایونتولی) 20 – توکر 21- بجنک (بجنه) 22- جوالدوز 23- جبنی 24- جروقلوق. مورخین این قبایل 24 گانه را که در حقیقت نوادگان اوغوزخان میباشند، اوغوزها نامیده اند. (1)
درباورهای قدیمی ترکان بعضی موتیف ها و سمبل ها وجود دارند که تقریبا در بیشتر داستانها و افسانه ها بچشم میخورند. ریش سفیدان پند گوسمبل عقل و خرد، روشنائی سمبل پاکیزگی معنوی ، درخت سمبل فرهنگ و تمدن، کوه و صخره سمبل مکان وپناهگاه امن، گرگ خاکستری سمبل آزادی و رهائی ... از جمله این موتیف ها میباشند.
در بعضی ازاساطیر چین و همچنین درافسانه های ترکهای بلغار، هونها و کیمانلار گرگ بعنوان حامی، نگهبان و پرورش دهنده قبایل ترک نشان داده میشود. ترکان گرگ را سمبل آزادی میشمارند. زیرا:
گرگ در کوه ها و صحراها تنها و آزاد میگردد و آزادی را از همه چیز برتر میداند. گرگ خاکستری همچنین بمثابه سمبل همبستگی واتحاد بین خلقهای ترک تلقی میشود. در افسانه 9 اؤغوزها تانری (خداوند) حتی در جلد گرگ با دختران خاقان هون ازدواج میکند و بدینترتیب 9 اؤغوزها آفریده میشوند. (2)
در دوران گذشته تصویر گرگ بر روی پرچم بیشتر قبایل ترک بچشم میخورد . این تصویر حتی به روی سکه هائی که زمان آتا تورک در ترکیه حک شده بود دیده میشود.
برای آشنائی با جایگاه گرگ خاکستری در افسانه های ترکان داستانهای زیادی (اؤغوزخان داستانی، ارگه نه قون داستانی، کؤچ داستانی ...) موجود میباشد. در اینجا ترجمه داستان ذیل که در منابع چین نیز با ذکر نامهای جغرافیائی موجود میباشد در اختیار خوانندگان این نوشته گذاشته میشود.
آشینا و دیشی قورد افسانه لری (افسانه های آشینا و گرگ ماده)
اجداد تورکوت ها (گؤی تورکلر) در نواحی ساحل غرب دریاچه ای که از طرف چینی ها سی-هایی نامیده میشد زندگی میکردند. حاکم کشور همسایه (لینها) به آنجا لشگرکشی کرده و همه را قتل-عام میکند. تنها یک پسر بچه ده ساله ای زنده میماند. دستها و پاهای او را بریده به باتلاقی میاندازند. یک گرگ خاکستری نزد او آمده، او را پرورش داده و سالمش میکند. گرگ بعدها از همین پسر بچه حامله میشود. دشمنان میفهمند که پسر بچه هنوز زنده است. برای کشتن او نفراتی را میفرستند. (ارواح مقدس گرگ خاکستری را خبردار میکنند). گرگ بچه را به پشت خویش انداخته بسوی ساحل شرقی دریاچه غرب فرار میکند و (درشمال شرق تورفان) در غاری پناه میگیرد. گرگ از پسر صاحب 10 فرزند میگردد. آنها بزرگ شده و ازمحیط اطراف خویش 10 دختررا فراری داده به غار آورده و ازدواج میکنند. کم – کم به تعدادشان افزوده شده زیاد میشوند. از هر خانواده طایفه ای بوجود میاید. خانواده آشینا که مبدا طایفه گوی تورکلر میباشد جزو این خانواده هاست. بعد از چندین نسل همه اینها از غارها بیرون میایند. تابع دولت جووان – جووان میشوند و در دامنه های آلتای مکان میگیرند. بر روی پرچمهایشان تصویر سر گرگ هست. (3)
1- اسدالله مردانی رحیمی : قاشقائی سؤزلوگو (فرهنگ لغات و اصطلاحات ترکی قشقائی به فارسی) صفحه 15-16 نگاهی مختصر به قوم قشقائی. دفتر انتشارات انصاری، قم 1386
2- کامیل ولی یف : ائلین یادداشی ، دیلین یادداشی . باکی ، گنجلیک 1988، صفحه 13، انساندان تؤره مه میش انسانلار.
3- بؤزقورد، باکی آزادلیق نشریاتی، 1992، رافیق اسماعیل اوف. صفحه 39
حرف کوتاه و سریع و با منطق بود .اما اگر با خونسردی و در ارامش نوشته شود به وزن منطقش می افزاید.
اقای ائلیار ومسئولان محترم ایران گلوبال اگر ممکن است مقاله های علمی و اموزشی هم در این سایت منتشر کنید.
متلان در سایت شهروند کانادا یکی دو تا دکتر ایرانی هر هفته مقاله های بهداشتی و پیش گیری از انواع مریضیها انتشار می دهند. و یک بخش سایت در اختیار اینهاست
سلام وعرض ادب خدمت اقای الیار وخدمت خوانندگان عزیز،الان نزدیک دویست کشور در سطح کره زمین موجود است وتقریبا هر نوع حکومتی که در کتابها موجوداست واهل فن وعلاقه مندان مطالعه میکنند،از هر کدامش چندین مورد نمونه را در کشورهای موجود میبینیم ویا در صد سال اخیر در گشورها داشتیم واسناد وفیلمها ی انها در همه جا موجود وقابل مطالعه است.انواع دیکتاتوری از نوع دیکتاتوری ایدولوژیکی،مانند کومونیسم ،ناسیونالیسم فاشیستی،دیکتاتوری دینی ،طالبانی داعشی ،دیکتاتوری ملی گرای ارضی ..که همه اینها عمر کوتاهی داشته اند وهمشون از هم پاشیده چند تای مونده که در حال فروپاشی ویا در حال تضعیف است،وجوامع ازاد وتعدادی نیمه ازاد وجود داردند که پایداری کامل یا نسبی در انها حاکم است،وتعداد انگشت شماری کشور وجود دارد که دران ملت یک دست از لحاظ زبانی دینی نژادی فرهنگی وجود داشته باشد ،واکثر کشورهای موجود کثیر الملل،یا کثیراادین
یا کثیرالزبان ...هستند،ودراین میان اگر دیکتاتوری از هر نوعش در این کشورها بوده ،همه میدانیم همه انها یا فرو پاشیداند مثل شوروی یوکسلاوی .....ویا در حال فرو پاشی مثل سوریه عراق،ویا ناپایدار مثل افغانستان ایران ترکیه روسیه اکراین،اسپانیا سری لانکا چین ...ودها کشورنا پایدار دیگر،واز طرفی کشورهای بزرگ داریم که درعین تنوع زیادش پایدار بوده وهمه احساس ارامش وازادی وبرابری میکنند،مثل هندوستان کانادا اطریش سویس ...،ودر این میان ایران همه ان کثرتها را دارد،یعنی کثرت زبانی فارسها ،ترکها،کردها،عربها،بلوچها،ترکمنها،لرها،گیلکها،....وکثرت دینی شیعیان،سنیها ارمنیها کلیمیها .....ودیگر تنوعها.وهمه میدانیم هر موقع حکومت مرکزی ضیف میشده همه اعلام استقلال وبعد اختلافات از هر نوعش شروع میشده،وهمیشه این اختلافات حداقل در حد کشمکش بوده،وادامه دار تا حالا.ولی در حال حاضر،اگر اختلافها شروع شود،با توجه به امکانات جنگی متنوع وویرانگر وبا توجه به دخالت خارجیها به حق یا ناحق،بسیار واز طرفی به حق یا ناحق همه پر کینه تاریخی اقتصادی فرهنگی زبانی سرزمینی هستندوخیلی ویرانگر ویرانگر خواهد بود وتمام نشدنی.ودر شرایط فعلی هم سوریه عراق جلو چشمانمان است،میتوانیم پیشگیری کنیم،ودر طول یکی دوسال میشودت جلو این انفجار اتمی انسانی را گرفت،ونه تنها،پیش نیاید هیچ مثل هند سویس کانادا پایدار بود،اجرای قوانین فدرالی حول اتحاد،بر محورهای وزارت دفاع واحد،وزارت خارجه واحد،زبان واحد ،پول ملی واحد،ودر بقیه امورات استقلال برای فدرالها.ومن حدس میزنم در میان مدت و دراز مدت دیگر کشورها مثل اذربایجان ترکمنستان شیعیان عراق به این کونفدرالیسم خواهند پیوست
دوستان گرامی، پاسخ علی کانادائی پان هیتلر که می گوید: ( ..... تورک های آزربایجان نباید با فارس ها و کردها از این به بعد ازدواج کنند! ..... ) پیش از این در کامنت های لینک زیر داده شده است و نیازی به چندباره نویسی نیست
بله جناب انسان، « نام وندالیسم قومی» را قطعنامه نویسان به « تلاش حقوقی» که از سوی فعالان ملل تحت ستم انجام میگیرد داده اند. « وندالیستهای قومی» یعنی تبعیض دیدگان . شونیستها حق طلبی تبعیض دیدگان را وندالیسم قومی نام نهاده اند. و کوشندگان را (ویرانگر و وحشی) خوانده اند. قطعنامه را به دقت بخوانید. نام گذاری «وندالیسم قومی» واکنش شونیستهاست. تیترگذاری دقیق است. این نام در تیتر در پارانتز آمده است یعنی که سخن قطعنامه نویسان است.
جدا از مشکل گفته شما در این مطلب شما، نکات زبانشناختی وجود دراد.
زبان ابزار مهم و کلیدی در ارتباط انسانهاست. توانایی استفاده از یک زبان،شرایط و لوازمی میطلبد.
مردم از دو طریق توفیق به آموختند زبان میشوند که نیاز بنیادست.
1- کاربرد اولیه، یعنی زبان مادری، که محیط خانواده محلی التزام به آموختن زبانی در همان اوان کودکی میشود
2- کاربرد رسمی، مثل زبان رسمی در هر کشوری که از پایه تحصیلی و در اغلب کتاب و کلاسها بکار رود. این فضای احجباری (بدون قضاوت درستی یا نادرسی)، انسان را ناچارمیکند به یادگیری. البته شرایط کلاس و محیط کاربردی مدرسه خودش کمک میکند به یادیگری زبان رسمی. چرا ساسا بهترین شیوه یادیگری زبان از راه شنیداری و گفتاری است. گفت و شنود معلم و دانش آموز موجب میشود زبان راحت تر فراگرفته شود.
آموزش زبان عربی و همچنین انگلیسی فاقد دو مورد گفته است.این اموزش تنها فشار و افت تحصیلی میشود
از آنهایی که کرامت دانشیان را بقتل رساندند انتظار بیشتری نیست . شما سلطنت طلبان ساواکی و مامور سرکوب، باعث شدید که آخوندها روی کار بیایند چون تمام آزادیخواهان و روشنفکران و لیبرال و دمکرات را بقتل رساندید یا زندان کردید . شما نیروهای ارتجاعی و بیسواد و شونیست قومگرا طی چند صد سال گذشته بیش از کمونیست ها و چپها و توده ای ها و مائوئیست ها مملکت را در اختیار امریکا و انگلیس و اسرائیل قرار دادید ، تا روزیکه آنها گوش شما و سگ زنجیری شان را گرفتند و بیرون انداختند و حتی اجازه ندادند پدر تاجدار تان برای معالجه وارد امریکا و اروپا شود و باید به مصر و مراکش و افریقای جنوبی پناه میبرد . مردم ایران این بار به رهبری روشنفکران چپ و طبقه کارگر و کشاورز شما عاشقان بورژوازی و عوامل تجزیه طلب فتودالی را برای همیشه سرکوب و محو خواهند کرد چون جهان بسوی وحدت و سوسیالیسم میرود و نه بسوی قوم گرایی مغولی یا نظام
منحط سلطنتی . عوامل باقیمانده ساواک که به کمونیست ستیزی ادامه داده باید پاسخگوی خونهای ریخته ای مثل دانشیان ها و گلسرخیها باشند .
تاسف برای سایت شماف مشخصا در تیتر، مردم فارسی زبان ایران را متهم به وحشی گری کرده اند. این انساب توحش به صورت عام بر یگ گروه مردم، نشان بارزتر این که شخص نگارنده این مطلب، نژادپرست و نفرت افکن نزادپرستانه است.
براستی این شخص در اروپا و امریکا باشد و همین اصطلاح بکار ببرد مورد تعقب قضایی به جرم نفرت افکنی نژادپرستانه نمیشود؟
گویا شدت تنفر و غلبه احساسات نژادرپستانه او را از حالت سلامت عقلی به درآورده است. این بیمار روحی ، که هم اکنون وجودش موجب آسیب به ابنای بشر است در مقام اجرایی قرار گیرد قطع به بقین چیزی در حد هیتلر و بلکه بدتر میشود!
وبدون تردید چنین خواهد شد.
سال هاست که فرزندان راستین و سلحشور ایران در (ا.و.گ.ا) حرکت بدون توقف پالایش فرهنگ اصیل ایرانی را از آلودگی آغازوشاهد به ثمر رسیدن و شکوفا شدن آثار پرقدرت آن در بطن جامعه هستیم.حرکتی که می رود تا بر اساس ناسیونالیسم ایرانی یکی از مخرب ترین تهاجمات فرهنگی بر فرهنگ غنی ایرانی که همان فرهنگ تازیست، کنار بزند.
درهمین راستا آنچه که به باور فرزندان راستین ایران (ا.و.گ.ا) در حال معرفی و آموزش در بین اقشار جامعه است عبارت است از :
پالایش زبان ایرانی از کلمات بیگانه
تقویت گویش های اقوام ایرانی که ریشه در زبان ایرانی دارند و پالایش آن ها از کلمات بیگانه
تدوین آموزش رسمی کشوردر آینده از سطح مهدکودک تا سطح دانشگاه بر اساس زبان مادری که ریشه در زبان ایرانی دارند.
کنار زدن خط فارسی – عربی و جایگزین نمودن آن با خط تدوین شده (لاایر) که با زبان ایرانی و گویش های اقوام ایرانی تراز شده است.
انتخاب زبان بین المللی انگلیسی بعنوان زبان رسمی ایران به جهت اینکه زبان بروز علم است که در مدارس آموزش داده خواهد شد.
تدوین و تنظیم تقویم ملی بر اساس مستندات بزرگان فرهنگ گاهشماری ایران به سال 12785 آریایی
jāvdān niāyesh hāye niākānemān negahbāne farzandāne irān bād
فاشیسم چپ عامل اصلی تفرقه و دشمن وحدت ملی ما ایرانیان است . . وضع اسف بار کنونی و خان خان بازی عده ای تروریست ناشی از حاکمیت فکری لنین و استالین خونین چپ و وعد های دروغ عوامل دولت بیگانه میباشد . چپ ایران هر گز جریانی وحدت خواه و دمکرات و هر گز میهن پرست نبوده و نخواهد شد. تروریسم چپ و دینی با ترور و اغتشاش و ادم سوزی و کشف مقاومت های ملی و اندیشه کودتا هدفی جز دیکتاتوری حرب و تجزیه ایران در سر ندارد. مردم ایران نه با گروهای میهن پرست بلکه با عوامل مزدور دولت روس روبرو هستند. تاریخ ننگین چپ مملواز جنایت و دروغ و خیانت به ملت ایران است . به چند شاهکار سیاه تاریخی توجه کنیم.
جناب مرادی بیشتر حرفاتون درهم برهمه آخرش از مطالبتون نفهمیدم چی می خواید بفرمائید...
بعدش چرا منابع حرفاتونو ذکر نمی کنید؟
چون اکثر مطالب شما از کتاب نهج الفصاحه است، انگار کتابی دیگه تو دستتون نیست یا حوصله ندارید دنبال منبع بگردین...
سلام-قطعنامه این گروه دولتی از بنیان گذاران رژیم پهلوی وفاشیست هیتلری سبقت گرفته ودراین عصرخشم وکینه خودرابه عصرمدنیت درتمام ابعاد نشان داده اند.
روشنگری توسط اینترنت وبابرهم ریختن مهندسی فاشیسم توسط تلگرام دراین یک سال واندی آنچنان ضربه ایی برپیکر سرتاپای خونین شئونیسم واردکرده که صاحبان این تفکرچهره کریه خودرادردامن مرتجعین دینی درلفافه اسلامی بخوبی نشان دادند.
این ها دراین یکصدسال واندی به هردر وامازاده ایی باهرگونه کرنش متوسل گشته تا ازاسب مرادپیاده نشوند.
این شئونیست هاورهبران پایه گذارفکری آنهادرآوردن استعمارگرپیرهرچه درتوان داشتندبکاربرده واکنون نیزازتمام روش ها برای پیشبرداهداف خودبهره می جویند.
اینها ازاسراییل وانگلیس درکورش پروری وزردتشیگری وازروس برای حمایت ازداشناک وپ کاکا وازفرانسه برای ساپورت سیاسی بخاطرجادادن خمینی .ازجمهوری اسلامی بخاطراقتدارگرایی وسرکوب درلفافه
اسلامی .ازمانقورد وخودفروش هادرپست ومقام دهی.ازبیسوادان سیاسی بخاطرنفرت ازجمهوری اسلامی وازهرطریقی میخواهند اقتدارفرهنگی وفارسی ازحاکمیت دورنگردد.
ایران ایرانی گویی این هانیزتنهابخاطرحاکمیت فارس هادرقدرت میباشد.درصورتی که ازاینها....
جناب شیر نر منقرض شده ایران ! خیلی خوشحالم که شما به میدان آمده و تئوری انقراض نوعی تان را بر ملا میسازید .ولی سلطان ! باور بفرمایید اجماع شما زیرچتر آخونهای بیار و مفتخور شعوبیه ، به احتمال زیاد به حراج پوست شما تنها بازمانده ی شیرهای ایران خواهد آنجامید . من هم بعنوان فردی از جنگلی های از بند آخوند رسته ای که خبر نابدی موطنش را فقط در انترنت میشنود ، از شما خواهش میکنم که حد اقل کاری بکنید که پوست با ارزشتان در یکی ازموزه های تاریخی تکه پاره ی ایران بیاد گار بماند . والا ! دم ویال و پشمتان بین پاسدار وآخون از فرط ابلهی چنان غارت خواه دشد که قابل نگهداری درموزه ی تاریخ هم نباشد. امید وارم که پیشنهاد این هموطن جنگلی تان را جدی بگبرید .
سلام وعرض ادب،برگزاری چنین برنامه هایی،نتیجه عکس خواهد داشت.وباعث حساسیت بیشتر دربین ترکها خواهد شد،چون طرفداران این چنینی محدود وبیشتر نخواهد شد ولی از توده مردم ودیگر اقشار غیر حکومتی بیشتر کنجکاو وجر وبحث در جامعه بیشتر شده واگر یک نفر طرفداران این چنینی بیشترشود صدها نفر از توده مردم اگاه شده وبه حرکت مردمی خواهند پیوست،فکر کنم نود سال تحقیر وتوهین واسمیلاسیون وحوادث منطقه کار خودشه کرده،دریا درحال موج بر داشتنه،ولی ای کاش هممون با گفتگو وقبول شرایط برابر بتوانیم بر مشکلات پیروز بشیم،وتمام ماها باید از عراق سوریه صربستان،یمن ....درس بگیریم وبسوی ان شرایط خانمانسوز دچارنشویم،یاشاسین اتحاد در شرایط برابر
هر گاه که یک زن چیزی منتشر میکند با می نویسد ، این جناب فوری اظهار وجود میکند و خودش را قاتی می نماید . از نظر روانی چرا یک شخص نمی تواند مثل بقیه کاربران متنی را بخواند و بگذرد و حتما باید اسم خودرا در زیر نوشته زنان مهر و حک کند ؟ !
ژست های روشنفکربازی پان ترک شونیسم، ایستگاه آخرش اینجاست که همکاران جمهوری اسلامی را مردم فارس بنامد پس هزاران آذری که در ارگانهای جمهوری اسلامی به سرکوب روزانه مردم می پردازند نیز بخشی از فاشیسم حاکم هستند .
فرزندان دلاور ازربایجان برای گرفتن حقوق پایمال شده خویش و پاره کردن زنجیرهای اسارت و تحقیر با پاهای استوار همچنان
به پیش خواهند رفت.تورکهای ازربایجان نباید با فارسها و کردها از این به بعد ازدواج کنند.
زنده یاد مکائیل مشق از شاعران بزرگ آذربایجان است که در جوانی، در بهترین دوران آفراینش خود، قربانی دیکتاتوری استالین شد و تیرباران گردید. خاطره اش جاودانه باد.
شعر رسام -نقاش- از سروده های زیبای اوست که میخوانیم:
رسام سئوگیلیمین رسمینی چک
سئوگیلیم گؤزل دی سن ده گؤزل چک
نازینا چاتاندا فیرچادان ال چک
چک اونون قارادان قارا تئلینی
چک اونون اینجه بئلینی
گؤزونه چاتاندا ساخلا الینی
قوی اونون نازینی من اؤزوم چکیم
جان آلان گؤزونو من اؤزوم چکیم
چک تانرینین وئردیی گؤزل قادینی
چک دؤرد یانینی سولو - ساغینی
چک اونون کئچدیی عؤمور یولونو
حیات یولونو
قوی آیاق ایزینی من اؤزوم چکیم
جان آلان گؤزونو من اؤزوم چکیم.
----------
برگران فارسی : آ.ائلیار
نقاش! تصویر یارم بنگار
دلداده ام زیباست،
تو هم زیبا بنگار
آنجا که نازش را می نگاری
دست از قلم بردار
گیسویش را سیاه
کمرش را باریک بنگار
آنجا که به چشم اش میرسی
دست نگهدار
بگذار خودم نازش را بکشم
چشمان کشنده اش را
خودم بنگارم
بنگار !
زن زیبای خداآفرین را
تصویر کن
چپ و راست و
چهار سویش را
بنگار گذرگه عمر و
حیاتش را
بگذار
رد پاهایش را
خودم تصویر کنم
چشمان کشنده اش را
خودم بنگارم.
سلام-تفکرپان ایرانیستی وتوهم شئونیسم آنچنان دروجوداین خانم آسیملاسیون شده درباری شاهنشاهی رخنه کرده که بایدگفت موهای خودراباکوبیدن آب درهاون سفیدکرده است.
توهین واهانت وخیانت وتفرقه ونفرت پراکنی فردوسی به عرب وتورک وزن ها که نیمی ازجمعیت جهان راتشکیل میدهدرافاکتورگرفته وتنها به جنبه های توهمی وافسانه ایی آن نگاه میکند.بورسیه گرفتن ازدانشگاه فرانسه رابایددلیل درباری بودنش دانست.ودعوت ازاودربزرگ داشت فردوسی این بنانگذارنفرت وتفرقه درایران راعاملی برای مانقورد(بی هویت)بودنش میباشد.این خانم که متولدشهرخوی رایدک میکشد دیگران رانادان فرض کرده ویاخودرابه نادانی زده تا هزینه های میلیاردی درچاپ مفتکی ازپول نفت وبیت المال را نادیده انگارد.
دلیل نابخردانه ایی ازمصرمی آورد،انگارکه برای محصلان دبستانی حرف میزندومیگویدمصری عرب شده اندچون فردوسی نداشته اند.ولی نمی داندکه مصریکی ازسرزمین های اصلی عرب ها وزبانشان نیزعربی (پدرزبان فارسی) بوده است.
این خانم ازبس کتاب های درباری وپان ایرانیست هاراخوانده درعالم توهم ورویابه داستانسرایی برای مردم عصراینترنت می پردازد
ممنوع شدن زبان های دیگر دراین بیش ازصدسال توسط حکومت های شاه وشیخ راکه خودش وهمفکرانش درسایه آنها به سرکوب دیگران پرداخته اشاره نمی کندوازکنارآن ها باچراغ خاموش ردمیشود.
اگرخوداین خانم به توهم دچارنبودهیچ وقت به این گونه مجالس دعوت نمیشد،تاتشرعات ذهنی خودرابخورددیگران دهد.
اگرشاهنامه راحتی یک نظاره کوچک کنیم وبه داستانهای آن توجه کنکاشی داشته باشیم، براحتی به تفکر زشت این داستان افسانه ودلیل اشاعه این کتاب راخواهیم فهمید.
کتابی که شاعر ویاهرکسی باپول دولت ونفت وبیت المال چاپ وبه زورسرنیزه وزندان وقتل ونسل کشی پخش شود.نه آن کتاب ارزش خواندن وتعریف دارد،ونه تعریف کنندگان آن عقل ومنطق دارند.
با درود بر همه هموطنان گرامی
در حوزه اجتماعی و سیاسی، کلمات گاها تعریف لغوی خاص خود را دارند و اگر در عمل هماهنگی لازم با تعاریف مربوطه به هر دلیلی دنبال نشوند آنگاه پیشبرد کاری در دنیای واقعی دشوار می شود بعنوان مثال کلماتی چون " جبهه " و یا کلمه ی " ملی " در سپهر سیاسی دارای تعریف خاص خود هستند که تقریبا در تمام جهان اینگونه می باشد.
در حوزه سیاست معمولا گروه و یا دسته ای سیاسی که از چندین سازمان یا احزاب مختلف العقیده که در یک موضوع سیاسی خاص اتفاق کلمه داشته باشند و گرد هم جمع شوند را " جبهه " می گویند. معمولا هر یک از این سازمانها یا احزاب سیاسی عضو این " جبهه " دارای مرامنامه، برنامه و اساسنامه سیاسی خود هستند که نظام سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی در راستای پایه ریزی دمکراسی اجتماعی و آزادی حقوقمدار را در کشور تبیین می دارند. و یا کاملتر اینکه عموما افراد خوشنام با بینشی باثبات و سوابق سیاسی شناخته شده و احزاب یا سازمانهای سیاسی که در یک " جبههء سیاسی" یا یک " ائتلاف سیاسی " شرکت میکنند، متعهد هستند که اختلافات سیاسی خود را موقتاً در مرحله ٔ دوم قرار داده و موضوع مورد اتفاق را مد نظر و پیشبرد قرار دهند.
در مورد کلمه " ملی " در واقع یعنی " ملت ایران " که شامل تمام ایرانیان و تمام مردمان ایران (همه زبانها، مذاهب، فرهنگهای متنوع ایران و اقوام و ملیتهای ایران و ...) می باشد، که هم بطور شفاهی و هم بطور عملی و بعبارت دیگر هم در گفتار و هم درعمل بایستی چنین باشد، و کلمه ملی به نوعی نمودی از تمامی مردمان ایران رنگارنگ با حفظ هویت شان باشد و خود این مردمان نیز بتوانند خود را در آن ببینند و لمس کنند. مثلا اگر روزنامه، وبسایت یا تارنمای اینترنتی دارند بایستی به زبان تمامی اقوام و ملیتهای ایران و تمامی مردم ایران رنگارنگ/ ملت متنوع ایران باشد.
حال با توجه به تعریف فوق از دو کلمه " جبهه " و " ملی " که تقریبا در تمام دنیا نیز چنین است، در آن هنگام ارگان " جبهه ملی" در ایران با این تعریف به نظر من جور در نمی آید و به روز نیست، بعبارت دیگر " جبهه ملی " در واقع نه "جبهه" است و نه " ملی" است، و شاید در مورد "جبهه ملی مذهبی"ها نیز همینطور باشد. البته پر واضح است که تشکیل چنین ارگانهایی در زمان خود شاید بسیار مثبت و لازم بوده اند و چه بسا حرکتهای مثبتی هم برای کشورمان انجام داده باشند، اما در دنیای مدرن امروزی و در عصر تکنولوژی انفورماتیک پرسرعت و پرقدرت امروزی، احزاب سیاسی و ائتلاف های سیاسی نیز همگام با آن به روز شده اند که دارای نظم سازمانی با اصول مدیریتی مدرن و انظباط کاری با استفاده از دانش حرفه ای امروزی و با شرکت فعال شهروندان جامعه مدنی (با زبان و فرهنگ و هویت خاص خود) در تلاش برای ایجاد فضایی دمکراتیک در راستای برآورده کردن مطالبات و خواسته های بحق مردم در عدالت و برابری و رفاه برای همه مردم و آحاد جامعه می باشند.
در پایان اینکه جبهه ملی ایران در دنیای امروزی فاقد معنی است چون از ملیتهای مختلف ایران با حفظ زبان و هویت های آنان تشکیل نشده است.
فردوسي ضد زن و ضد عرب و ضد ترك و ضد گيلك و ضد بلوچ و ضد اسلام يك شخص متعصب نژادپرست فارس كه زنان را پست تر از سگ ميدانست فردي بود كه مداح شاه ترك محمود غزنوي بود ولي بعلت كم رسيدن مواجيب شروع به فحاشي كردن نمود البته در لاف زني يد بالايي دارد
از عجايب روزگار اين است كه اين شخص را حكيم خطاب ميكنند !!!!!!!!!!!!!
و عجيب تر از اينكه او را بعنوان شاعر ملي به خورد مردم ميدهند !!!!!!!!!!!
جواب سوألتان سادە است آقای
بهمن موحدی(بامدادان در این سایت یا کودتای پان تورکی انجام گرفتە یا جناب کیانوش توکلی در مقابل مقداری پول مثل سابق دوبارە مسئولیت سایت را با پان اتراک وا گزار کردە ،، كاـنتهای شما پخش نمیشود خوشحال باش در عوضش پان اتراک بە جای من و شما رگباری کامنت میگذارند
چرا کامنتهای من منتشر نمیشود؟! لطفا جواب بدهید
رسانه ایران ؛ دکانی دو نبش برای سرکار گذاشتن عده ای روزنامه نگار بیکار است وگرنه شکاف مردم _ ولایت فقیه بقدری عمیق است که در صورت ترکیدن خدا می داند که بر سرکشورچه خواهد امد.
روحانی در آزربایجانغربی شوکه شد. روحانی از پتانسیل ترکها در ایران آگاه است وبترسد از آن روزیکه آزربایجان به غلیان بیاید
http://www.guneynews1.com/fa/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A…
http://www.guneynews1.com/fa/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%B4%D9%88%DA%A9-%D8%B4%D8%AF-%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C/#.V0x5v1XnVTY.facebookهیج معلوم نیست که مخاطب <سایت رسانه ایران > کیست؟ هدف اش از نقد <محترمانه >اپوزیسیون چیست؟ قبلا با خطاب کردن این و آن به صهیونیسم ، استتکبار جهانی و جیزخوارفلان دولت خارجی و... به خیال خود،در پی بی اعتبار کردن سایت ها و اشخاص مخالف رزیم بود .... اکنون مشخص نیست که جناب <رسانه ایران > هدفش از گیر دادن به کیانوش توکلی و سایت ایران گلوبال_ که در خط مشی ازادیخواهانه اش بی نظیر است _چیست؟
روحانی در آزربایجانغربی شوکه شد. روحانی از پتانسیل ترکها در ایران آگاه است وبترسد از آن روزیکه آزربایجان به غلیان بیاید
http://www.guneynews1.com/fa/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A…
http://www.guneynews1.com/fa/%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%B4%D9%88%DA%A9-%D8%B4%D8%AF-%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C/#.V0x5v1XnVTY.facebookسردمداران رژیم، آقا زاده ها ، سرداران سپاه و دیگر غارتگران هستی توده های زحمتکش، همه ساله از بابت دزدی و اختلاس و استثمار، میلیاردها بر ثروت باد آورده می افزایند و در ناز و تنعم، زندگی میکنند، در حالی که کارگران بیکار از فرط فقر و بی خانمانی و نومیدی، در نقاط مختلف کشور ، دست به خود کشی می زنند . کارگران مبارزی را هم که برای خواست های حقه خود اعتراض می کنند، شلاق میزنند . این، نتیجه 37 سال سلطه ستمگرانه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی است به قول شاعر: سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران گر میشد از شکستن دل ها، صدا بلند!
سلام-گل سرخ عزیزشما بایدنوشته خودرابااشاره به آقاحسن مشخص میکردی.دوما اسم شمارابرای اولین باردراین سایت می بینم .
ازاینکه به جمع موافق ومخالف پیوسته ایی خوشبختم.
فکرکنم نام خودراازشهیدمرحوم وآزادیخواه انسانگراخسروگلسرخی گرفته ایی.
احترام ونگه داشتن حرمت بزرگواران برای همه ما ازواجبات است.گلسرخی درزمانی زندگی ومبارزه کردکه تمام ایران را نامردان آزادی ورشد گرفته وجهالت رابجای آن کاشته بودند.
من مطمعنم اگرآن بزرگواراکنون زنده بود حتما نام آزادگی راهیچ وقت باخاکپرستی ونژادپرستی.جهالت وجمودفکری عوض نمی کرد.تغییر ودگرگونی فکرکردن تنها هنرافراد تیزهوش وآزاده وصادق است.که ایشان نیزازاین نام دورنبود.
امیدوارم که شماهم بتوانید ازرهروان آن زنده یادباشید.
سلام وعرض ادب،برای تضمین هر گونه ازادی وحق حقوق زبانی سرزمینی اقتصادی فرهنگی اجتمایی،ودرعین حال برای تضمین اتحاد وصلح دوستی وتبادل،.....فدارالیسم اری،وتجزیه نه.....اتحاد حول قانون اساسی ملی تضمین کننده وزارت دفاع مشترک وزارت خارجه مشترک،زبان ملی مشترک که مال هیچکدامش نباشد،پول ملی مشترک ،تضمین عدم تجزیه از طرف هر فدرال،وتضمین کننده استقلال فدرالهل در بقیه موارد،وتضمین کننده برابری فدرالها نسبت به یکدیگر
آن سبو بشکست و آن باده بریخت .این چهار - پنج نفر که در مقابل اراده جهانی قدم علم کرده اند و جمهوری مستقل آذربایجان را که تمام دنیا و حتی اربابان اینها یعنی دولت ایران نیز با نام جمهوری آذربایجان برسمیت شناخته ولی این حضرات جمهوری باکو میگویند و حتما دلشان را خوش میکنند ولی اینها از بازی استقلال تهران و تراختور آذربایجان با خبرند و از شعار های داده شده جوانان آذربایجان نیز خبر دارند و باز حتما از بسیج عمومی دور دوم انتخابات اورمیه خبر دارند که چطوری سیاست دولت مرکزی را حرکت ملی آذربایجان بهم زد که با عجله دست به چنین کار مضحکی زده اند . و این حضرات و اربابانشان در سفر دو روز پیش روحانی به اورمیه باز هم جواب خود را از ملت تورک آذربایجان گرفتند و حرکت ملی آذربایجان برنامه استقبال از روحانی را تبدیل به اعتراض دستگیر شده گان و خواستهای ملی ملت آذربایجان کرد . حالا دنیا میداند که حرکت جوانان
جوانان آذربایجان یک حرکت اجتماعی و بدون اتکا به زور و سلاح است که نامیدن حرکت مردمی بهترین و مناسبترین نام است و دستگیری ها و شکنجه و شلاق زدن رژیم ایران در دنیا وندالیسم و وحشی گری خوانده میشود .ادامه
ما در ایران درست و حسابی فضای باز سیاسی نداشته ایم. من نمیدانم این جامعه ی 80 میلیونی چه چیزها میخواهد. فضا را باز کنید ، دید ها را باز کنید - بگذارید از این حالت بسته دربیاییم ، شاید مردمان ایران باز خمینی یا شاه یا کمونیسم یا اسلام مثلا دموکراتیک مجاهد یا فدرالیسم یا جدایی را دوست دارند. اجازه بدهید هرکس توانست رأی لازم را بیاورد راه خود را انتخاب کند.
چرا سلطه طلبی میکنید و جامعه را به سوی دریای خون و آتش می برید.
با فرهنگ سطح پایین تنها می توان به دیکتاتوری و دریای خون رسید. این سرنوشت مختوم صاحبان آن است. نباید غرق رؤیای دموکراسی استاندارد جهانی شد. راه حل «کسب فرهنگ لازم» برای «زندگی دموکراتیک و صلح آمیز» است.
کمنت گلسرخ من در رابطه با کمنت ضد چپ " حسن " نوشته شده که شبح کمونیسم او را هنوز در امریکا وغرب تعقیب میکند . نمیدانم چپها چه بلایی سر ایشان آورده اند که از هر موقعیتی استفاده میکند تا به مدافعان انسانیت ، اینحا مدام توهین بکند که حق خودش است ؟ ماموران سابق رژیم شاه که موجب قتل آزادیخواهان شده اند باید در روز مناسب محاکمه شوند اگر هنوز زنده بمانند ، چون قتل و جنایت آنان ، مشمول عفو زمان نمی شود .
سکوت در باره فاشیسم تجزیه طلب خیانت به ملت ایران است . انچه در گوبلرنامه بالا امده ناشی از تفکر چپ و شکست سنگین ان برای کسب قدرت و تجزیه در ایران بود. روح حاکم بر این کشور دین اسلام و تشیع علوی است و این دو متاسفانه فصل مشترک مردم ایران هستند. دین استبدادی اسلام همزاد هیچ زبانی نیست اگر این گونه باشد همین حکم در باره زبان ترکی ویا کردی صادق است .. این کشور نیست که سلاخی میکند این روشنفکران و مروجان دینی و پیروان مکتب های گوناگون هستند که بیل برکمرشان خورده بود و ابلهانه همه دست اوردهای تاریخ را در سبد اخلاص نهاده به خمینی دادند.نویسنده ای که در زمان شاه در روزنامه کیهان قلم میزد چه چیزی کم داشت که انقلابی شد ؟
نه . مردم ایران یک بار فریب چپ و سید اولاد پیغمبر ر ا خوردند و هرگز فریب سراب فروشان را نخواهند خورد .
اقبالی جان آقای احسان فتاحی حساب کاربری دارد و جزو نویسندگان سایت است.
لطفا موقع انتشار مطالب ایشان نام او را از لیست نویسندگان انتخاب کنید
ممنون از نظرات عزیزان.
جهت بهزیستی و انتخاب راه زندگی جمعی، لازم نیست تابو درست کنیم.واقعیت این است که راه حل های خرمندانه ، عملی، برای جامعه ی ما وجود دارد.
مثلاً فدرالیسم. مثلاً استقلال و جدایی مانند چک ها و لاواکی ها. با مسالمت و دوستی. که انتخاب هر کدام از این راهها کار مردم و مردمان است.
آنچه مشکل آفرین است « سلطه طلبی» ست. و عدم « فرهنگ لازم».
برای فدرالیسم یا جدایی مسالمت آمیز با رأی مردمان مختلف، فرهنگ بالا ضروری ست. این فرهنگ در جامعه ی ما متأسفانه وجود ندارد.
جامعه ی ما به فرهنگ بالا نیاز دارد. آنچه ما را گرفتار « سلطه طلبی و استبداد و دیکتاتوری و فاشیسم » نموده عدم فرهنگ لازم است.
جدایی طاعون نیست. فدرالیسم طاعون نیست. راههایی برای زندگی در صلح و دوستی و مسالمت است. و ساختن « اتحادیه» های منطقه ای . مانند اروپا. باید به جامعه امکان داد راه زندگی جمعی خود را خودش انتخاب کند. دموکراسی از این طریق وارد میشود.
بجای تابو سازی، نیاز هست « انتخاب خود انسانها» را جهت بهزیستی شان ارجح بدانیم.
« ایران فدرال» داشته باشیم یا « اتحادیه ی کشورهای مستقل ایران» یا « خاورمیانه» چه اشکال و عیبی دارند؟
عیب و مشکل « سلطه طلبی یک قوم» است. که در تاریخ به جز دوره های کوتاهی نتوانسته سلطه طلبی کند.
ترکهای ایران هزار سال حکومت کرده اند اکنون نیازی به سلطه طلبی ندارند. و سلطه طلبی را نادرست میدانند.
اگر قرار است جمعی زندگی کنیم قدرت به همه تعلق دارد و لازم است همه با شرایط برابر در آن شرکت کنند.
اکنون دیگر کسی نمی خواهد زیر سلطه ی قوم فارس برود. این را ضروریست درک کنیم. این فرهنگ را لازم است بیاموزیم.
تابوسازی، سلطه طلبی، برابر است با یوگسلاوی شدن ایران .
اگر تنها صاحب فرهنگ ویرانی هستید ، بفرمایید، شما را از ویگرانی رهایی نیست. پس این شتر دم در خانه ی ما نیز خوابیده است که خبر نداریم.
هیچ فارسی حاضر نیست با یک تورک ازدواج کنه چون با مذهب ما مخالف و این کار حرام هست و جایز نیست تنها کاری که با شما تورکالن قزلباش رافضی باید کرد این است که ....
در ایران تنها جناحهای مختلف سیاه وسبز وبنفش جمهوری کهریزکی نیستند که علنا از قبول مبانی حقوق بشرمندرج در قطعنامه های سازمان ملل سر باز می زنند بلکه حکمتیستها, جبهه ملی, حزب توده, سلطنت طلبان, اتحاد جمهوریخواهان, فدائیان اکثریت, مجاهدین و دیگر گروههای با دغدغه تمامیت ارضی را نیز درکنار خود دارند. برخورد گزینشی و فریبکارانه اینان با مقوله هائی همچون دموکراسی, کرامت انسانی, حقوق بشر و ملت دارای مرزهای خودی وغیر خودیست. اگر ترک آزربایجانی از آنکپسوله شدن در فرهنگ نژاد پرستانه و رسمی ایرانی- فارسی امتناع کرده و برهویت ذاتی خود تاکید ورزد دیگر خودی محسوب نمی شود و باید به یاری کهریزکیان آنها را سرکوب کرد!!! جالب اینکه اینان از صفاتی همجون دموکرات, اومانیست, مترقی, مردمی و غیره در توضیح اندیشه و منش خود مثل نقل و نبات استفاده می کنند و حتی معتقدند که حقیقتا اینگونه هستند!!!
طبیعیست که نتیجه مبارزه چنین گروه هائی با شاه به برقراری سیستم حکومتی بدتر از شاهنشاهی بیانجامد و اینک نیز با تبدیل شدن به چماق کهریزکیان کاتالیزور روی کار امدن دولتی بدتر از خمینی خواهند شد. اینها خود واقف نیستند که شاه, خمینی و بدتر از خمینی را در آموزه ها و رفتار سیاسی خود دارند.آقای بابک آزاد من با شما در مورد جبهه ملی ایران اختلاف دارم چرا که اولا جبهه ملی ایران حزب شونیست و ناسیونالیستی است که یکی از پایه گذاران تفکر ضد ملل غیر فارس محسوب میشود و حتی بیماری شونیستی اکثر سیاسی ها بالخص فارس زبان ریشه در جبهه ملی ایران دارد حتی به چپ ایران نیز سرایت کرده .برای مثال نامه مشهور ورجاوند به خاتمی که در آن نامه خواهان سرکوب و خواهان جلو گیری از تدریس زبان ملل غیر فارس بالخص ترکی است آدرس نامه پرویز ورجاوند به رئیس جمهور حاتمی http://iranchehr.com/?p=4315
در شکنجه گاه و قتلگاه داعش شیعی: (( فریاد دادخواهی بیدادرسان اسیر و در بند باشیم ))
با سلام به همگی؛درخواست یاری و پشتیبانی از جعفر عظیم زاده، که جانش در پی اعتصاب غذای طولانی بشدت در خطر مرگ است!
او و دیگر کارگران و معلمان و زندانیان سیاسی از جان گذشته و در بندِ زور و جور و جبر ساختار الهی ِ ولایتِ شیعی ” اسماعیل عبدی، رسول بداقی و بهنام ابراهیم زاده و…” همگی آنان بیش از آنچه که باورش رود بی دادرس و بی پناه می باشند و بی یاور مانده اند. جای هیچ گمانی ندارد که هریک از ما باهر دیدگاهی در برابر آنان و اهداف انسانی ـ اجتماعی ـ کارگری شان مسئول هستیم و بنا بر این شایسته است به هر رو، ابزار و اهرمی که در توان مان وجوددارد، آنها را بی مضایقه مورد پشتیبانی هرچه زودتر خویش قراردهیم.
دوستان! شاید در میان ما فعالین سیاسی رنگین بیگانگی های دیدگاهی، آرمانیِ و طبقاتی کم و بیشی وجودداشته باشد و ای بسا ناسازگار در راستای چنین درخواست یاری و همکاری هائی باشد، و البته که در بین ما تعارض هائی جدی موجود هست.
اما در نوع دوستی همه ی افراد مستقل و جریان های سیاسی، اجتماعی مان نمی بایست هیچگاه تردیدِ ناروا داشت؛ لااقل من ندارم. و بویژه در یکچنین بزنگاه های آشکار جور و ظلم و اسیرکشی که رژیم فاسد و چپاولگر علیه این کارگران فداکار رواداشته و می دارد؛ کارگرانی که جز تلاش برای دریافت حقوق صنفی و اقتصادی، و همزمان حق آزاد ایجاد تشکل های مستقل کارگری، هرگز هیچ کار ناسزا و به اصطلاح این مذهبی های پلید گناهی ناشایست نداشته و ندارد، تا که اینگونه سازش ناپذیر به مکافات زور و زهر کشنده ی نظام دزدان، بی شرمانه و بی رحمانه و بدین سان گرفتار بی عدالتی شوند. نه این حق کشی ها و کارگر ستیزی ها به هیچوجه عادلانه و انسانی نیست.
هم اکنون بسیاری از کارگران و معلمان پیشرو و خود آقای جعفر عظیم زاده به ناحق و با توطئه نظام ضدگارگر به بندکشیده شده اند تا صدای دادخواهی آنها خفه گشته و دیگر شنیده نشوند و در بهترین حالت بسان بسیاری (زمانی ها و افشین اسانلوها) از کارگران در بند، در فرصتی مناسب زنده بگورشان کنند.
بیائید با هم فریاد رسای همه ی کارگران و دیگر اسرای سیاسی بی دادرس در زندان های رژیم بیدادگر باشیم و به سهم خود با پشتیبانی خود از این مبارزان پاکباخته انسانیت شریف و مظلوم آنانرا در این دشت بلازده ی داعش اسلامی ـ شیعی یاری کرده و پاس بداریم. لازم می دانم یادآورشوم که: در ذات پلید کاست حاکمیت رژیم خوکامه، دوستی و رأفت جائی ندارد.
((در این بیدادگاه های پیاپی ولایت، بدنیست احکام ضدبشری شلاق برای کارگران طلای آق دره را به یادآوریم و در پشتیبانی از این کارگران و دیگر زندانیان سیاسی کوتاهی نکنیم.))
باسپاس پیشاپیش از همدردی و همنوائی تان با این کارگران اسیر!
جناب اقای بابک ازاد محترم! زمانی که سخن از حقوق ملل ایران و رفع ستم و تبعض از ملتهای ایران میرود، هیچکدام از احزاب و سازمانهای سراسری و حتی دمکرات و مترقی اپوزیسیون (داخلی- خارجی) در عمل حاضر نیستند که مسئله ملل ایران بصورت اساسی و طبق قوانین و منشورهای بین المللی و حقوق بشری حل و فصل شود ،و چنانکه خود شما در بالا به ان اشاره (جبهه فاشیستهای ایران) فرمودید. دلیل واهی و پوچ انان ترس از «تجزیه ایران» میباشد. یکی از علتهای استقرار و استحکام ژریم قرون وسطایی و جهنمی جمهوری اسلامی ، مگر همین احزاب و سازمانهای سراسری (حزب توده و فدائیان اکثریت و..) نبودند. تا زمانیکه مردم ، احزاب و سازمانهای محلی ازربایجان، کردستان، بلوچستان و .....خود خواستار و پیگیر حقوق انسانی- ملی خویش نباشند ، هیچکس انان را در این امر مهم یاری نمی کند.
موفق باشید.
آن سبو بشکست و آن باده بریخت .این چهار - پنج نفر که در مقابل اراده جهانی قدم علم کرده اند و جمهوری مستقل آذربایجان را که تمام دنیا و حتی اربابان اینها یعنی دولت ایران نیز با نام جمهوری آذربایجان برسمیت شناخته ولی این حضرات جمهوری باکو میگویند و حتما دلشان را خوش میکنند ولی اینها از بازی استقلال تهران و تراختور آذربایجان با خبرند و از شعار های داده شده جوانان آذربایجان نیز خبر دارند و باز حتما از بسیج عمومی دور دوم انتخابات اورمیه خبر دارند که چطوری سیاست دولت مرکزی را حرکت ملی آذربایجان بهم زد که با عجله دست به چنین کار مضحکی زده اند . و این حضرات و اربابانشان در سفر دو روز پیش روحانی به اورمیه باز هم جواب خود را از ملت تورک آذربایجان گرفتند و حرکت ملی آذربایجان برنامه استقبال از روحانی را تبدیل به اعتراض دستگیر شده گان و خواستهای ملی ملت آذربایجان کرد . حالا دنیا میداند که حرکت جوانان
جوانان آذربایجان یک حرکت اجتماعی و بدون اتکا به زور و سلاح است که نامیدن حرکت مردمی بهترین و مناسبترین نام است و دستگیری ها و شکنجه و شلاق زدن رژیم ایران در دنیا وندالیسم و وحشی گری خوانده میشود .تقدس تنها از ان جان و مال و خواست مشروع انسانها در چهارچوب منشور حقوق بشر سازمان ملل است وبس. با مستمسک قرار دادن دین, تاریخ ساختگی, نژاد , ایدئولوژی و تمامیت ارضی نمی توان مانع از حق تعیین سرنوشت ملل شد. اگر آزربایجانیها تصمیم به خروج از اتحاد زورکی بگیرند قانونا هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند مانع شود. لکن اگر در برابر حق مشروع مردم مقاومت شود, تردیدی ندارم که جنگی خانمانسوز در خواهد گرفت که رفتار وحشیانه صربهای یوگسلاوی در مقایسه با رفتار مزدوران سومکائی -کهریزکی خاور میانه هیچ خواهد بود. یوگسلاویزه کردن یا برخورد متمدنانه از نوع چکسلواکی, انتخاب پیش روی صاحبان قدرت وسلاح و ادوات کشتار است. نتیجه نهائی در هر دو صورت یکی خواهد بود اما جنگ طلبان بدانند که هیچ جنگی برنده ای نداشته لکن تنها آنها که در سنگر انسان و انسانیت جنگیده اند قادر به باز سازی اقتصادی و روحی جامعه خود بوده اند.
جبهه ملی ایران یا جبهه فاشیستهای ایران؟
حکومت های پلیسی اغلب جلساتی را با شرکت افراد مورد تائید خود تشکیل می دهند و گزارش این نوع جلسات فرمایشی را بطور گسترده در رسانه های حکومتی انعکاس می دهند منظور از این کار فریب افکار عمومی و تحکیم پایه های حکومت پلیسی می باشد به این دلیل است که جریانات سیاسی دموکراتیک در واکنش به این نوع جلسات آنرا محکوم کرده و خواستار رعایت اصل آزادی بیان و برگزاری جلسات در شرایط آزاد می شوند اخیرا در تهران نشستی در دانشگاه تهران تحت عنوان"وطنخواهان آذری" برگزار شد همانطور که انتظار می رفت گزارش این نشست بطور وسیع در رسانه های حکومتی بازتاب یافت در بیانیه پایانی، قید شده است «خلاء قانونی در راستای جرم انگاری برای جرایم مرتبط با بقای کشور از جمله اقدامات سازماندهی شده «علیه تمامیت ارضی، کیان ملی و نفرت پراکنی قومی» در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد.» بدیهی است که حکومت پلیسی ایران برای تشدید سرکوب و اختناق در آزربایجان نیاز به دستآویز قانونی دارد و با تشکیل دادن نشست یاده شده برای رسیدن به اهداف استبدادی خود زمینه چینی می کند از اینرو جا داشت جبهه ملی این نشست فرمایشی را محکوم می کرد چون جبهه ملی ایران خود را وارث سیاسی محمد مصدق می داند و ظاهرا از پرنسیپ های دموکراتیک دفاع می کند اما به جای اینکار جبهه ملی ایران زوق زده گزارش این نشست را به نقل از سایت های حکومتی عینا در سایت اینترنتی خود انتشار داده و با اینکار در سرکوب آزادیخواهان آزربایجانی با حکومت پلیسی ایران همصدا شده است نهایتا برای من این سوال پیش آمد" جبهه ملی ایران یا جبهه فاشیستهای ایران؟ کدامین اصطلاح در مورد این جریان سیاسی مناسبتر است حافظ می گوید:حکومت حقوقی متضاد حکومت پلیسی است در حکومت حقوقی حاکمیت قانون وجود دارد و یکی از پرنسیپ های حکومت حقوقی "آزادی بیان" می باشد به این معنا که هر فردی بدون ترس از خطرات جانی و تهمت از جانب رسانه بتواند آزادانه نظرات سیاسی خود را بر زبان آورد وینستون چرچیل جمله مشهوری دارد «منظور از دموکراسی کشوری است که در آنجا تبادل آرا و عقاید با مراسم دفن یکی از طرفین خاتمه نمی یابد» به این دلیل است که دفاع از حاکمیت قانون و اصل آزادی بیان یکی از پرنسیپ های اساسی جریانات سیاسی دموکراتیک محسوب می شود
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هرکه دروغش باشد
گرگ خاکستری (بؤزقورد) در افسانه های ترکان
12- قره بؤلوک (قره ائولی) 13- آلقا بؤلوک (آلا بؤلوک) 14 – ایگدیر 15- اوره گیر 16- توتورغا (دودورغا) 17- قیزیق 18- قارقین19-اولا یونتولوق(آلایونتولی) 20 – توکر 21- بجنک (بجنه) 22- جوالدوز 23- جبنی 24- جروقلوق. مورخین این قبایل 24 گانه را که در حقیقت نوادگان اوغوزخان میباشند، اوغوزها نامیده اند. (1)برای آشنائی با تاریخ قدیم پاره ای از خلقها داستانها تنها منبع شناخت بحساب میایند. داستانها بخاطر منعکس کردن عادات و رسوم، جهانبینی، شیوه زندگی، باورها و پسیخولوژی گذشته انسانها ازاهمیت بسیار با ارزشی برخوردار هستند.
بنا بر روایات تاریخی حضرت نوح سه پسر داشت بنامهای سام، حام و یافث. نوادگان سام اقوام سامی، بازماندگان حام اروپائیان و نوادگان یافث اقوام ترک را تشکیل داده اند. اوغوز خان که نوه حضرت نوح بود، دارای شش پسر بوده که هر کدام از آنها 4 فرزند داشته اند که مجموعا این 24 نفر منشا قبایل و طوایف 24 گانه ترکان بوده اند. نام این قبائل و طوایف عبارتند از: 1- قنق (قینیق)، 2- قیغ (قایی) 3- بایندر 4- ییوا (ییفا) 5- سلغر (سنقر، سالور) 6- بکدوز 7- افشار(اؤؤشار) 8- بیگدلی (بؤیوک دیللی) 9- یزغر (یازار) 10- بیات (بایات) 11- ایمور
درباورهای قدیمی ترکان بعضی موتیف ها و سمبل ها وجود دارند که تقریبا در بیشتر داستانها و افسانه ها بچشم میخورند. ریش سفیدان پند گوسمبل عقل و خرد، روشنائی سمبل پاکیزگی معنوی ، درخت سمبل فرهنگ و تمدن، کوه و صخره سمبل مکان وپناهگاه امن، گرگ خاکستری سمبل آزادی و رهائی ... از جمله این موتیف ها میباشند.
در بعضی ازاساطیر چین و همچنین درافسانه های ترکهای بلغار، هونها و کیمانلار گرگ بعنوان حامی، نگهبان و پرورش دهنده قبایل ترک نشان داده میشود. ترکان گرگ را سمبل آزادی میشمارند. زیرا:
گرگ در کوه ها و صحراها تنها و آزاد میگردد و آزادی را از همه چیز برتر میداند. گرگ خاکستری همچنین بمثابه سمبل همبستگی واتحاد بین خلقهای ترک تلقی میشود. در افسانه 9 اؤغوزها تانری (خداوند) حتی در جلد گرگ با دختران خاقان هون ازدواج میکند و بدینترتیب 9 اؤغوزها آفریده میشوند. (2)
در دوران گذشته تصویر گرگ بر روی پرچم بیشتر قبایل ترک بچشم میخورد . این تصویر حتی به روی سکه هائی که زمان آتا تورک در ترکیه حک شده بود دیده میشود.
برای آشنائی با جایگاه گرگ خاکستری در افسانه های ترکان داستانهای زیادی (اؤغوزخان داستانی، ارگه نه قون داستانی، کؤچ داستانی ...) موجود میباشد. در اینجا ترجمه داستان ذیل که در منابع چین نیز با ذکر نامهای جغرافیائی موجود میباشد در اختیار خوانندگان این نوشته گذاشته میشود.
آشینا و دیشی قورد افسانه لری (افسانه های آشینا و گرگ ماده)
اجداد تورکوت ها (گؤی تورکلر) در نواحی ساحل غرب دریاچه ای که از طرف چینی ها سی-هایی نامیده میشد زندگی میکردند. حاکم کشور همسایه (لینها) به آنجا لشگرکشی کرده و همه را قتل-عام میکند. تنها یک پسر بچه ده ساله ای زنده میماند. دستها و پاهای او را بریده به باتلاقی میاندازند. یک گرگ خاکستری نزد او آمده، او را پرورش داده و سالمش میکند. گرگ بعدها از همین پسر بچه حامله میشود. دشمنان میفهمند که پسر بچه هنوز زنده است. برای کشتن او نفراتی را میفرستند. (ارواح مقدس گرگ خاکستری را خبردار میکنند). گرگ بچه را به پشت خویش انداخته بسوی ساحل شرقی دریاچه غرب فرار میکند و (درشمال شرق تورفان) در غاری پناه میگیرد. گرگ از پسر صاحب 10 فرزند میگردد. آنها بزرگ شده و ازمحیط اطراف خویش 10 دختررا فراری داده به غار آورده و ازدواج میکنند. کم – کم به تعدادشان افزوده شده زیاد میشوند. از هر خانواده طایفه ای بوجود میاید. خانواده آشینا که مبدا طایفه گوی تورکلر میباشد جزو این خانواده هاست. بعد از چندین نسل همه اینها از غارها بیرون میایند. تابع دولت جووان – جووان میشوند و در دامنه های آلتای مکان میگیرند. بر روی پرچمهایشان تصویر سر گرگ هست. (3)
1- اسدالله مردانی رحیمی : قاشقائی سؤزلوگو (فرهنگ لغات و اصطلاحات ترکی قشقائی به فارسی) صفحه 15-16 نگاهی مختصر به قوم قشقائی. دفتر انتشارات انصاری، قم 1386
2- کامیل ولی یف : ائلین یادداشی ، دیلین یادداشی . باکی ، گنجلیک 1988، صفحه 13، انساندان تؤره مه میش انسانلار.
3- بؤزقورد، باکی آزادلیق نشریاتی، 1992، رافیق اسماعیل اوف. صفحه 39
حرف کوتاه و سریع و با منطق بود .اما اگر با خونسردی و در ارامش نوشته شود به وزن منطقش می افزاید.
اقای ائلیار ومسئولان محترم ایران گلوبال اگر ممکن است مقاله های علمی و اموزشی هم در این سایت منتشر کنید.
متلان در سایت شهروند کانادا یکی دو تا دکتر ایرانی هر هفته مقاله های بهداشتی و پیش گیری از انواع مریضیها انتشار می دهند. و یک بخش سایت در اختیار اینهاست
سلام وعرض ادب خدمت اقای الیار وخدمت خوانندگان عزیز،الان نزدیک دویست کشور در سطح کره زمین موجود است وتقریبا هر نوع حکومتی که در کتابها موجوداست واهل فن وعلاقه مندان مطالعه میکنند،از هر کدامش چندین مورد نمونه را در کشورهای موجود میبینیم ویا در صد سال اخیر در گشورها داشتیم واسناد وفیلمها ی انها در همه جا موجود وقابل مطالعه است.انواع دیکتاتوری از نوع دیکتاتوری ایدولوژیکی،مانند کومونیسم ،ناسیونالیسم فاشیستی،دیکتاتوری دینی ،طالبانی داعشی ،دیکتاتوری ملی گرای ارضی ..که همه اینها عمر کوتاهی داشته اند وهمشون از هم پاشیده چند تای مونده که در حال فروپاشی ویا در حال تضعیف است،وجوامع ازاد وتعدادی نیمه ازاد وجود داردند که پایداری کامل یا نسبی در انها حاکم است،وتعداد انگشت شماری کشور وجود دارد که دران ملت یک دست از لحاظ زبانی دینی نژادی فرهنگی وجود داشته باشد ،واکثر کشورهای موجود کثیر الملل،یا کثیراادین
یا کثیرالزبان ...هستند،ودراین میان اگر دیکتاتوری از هر نوعش در این کشورها بوده ،همه میدانیم همه انها یا فرو پاشیداند مثل شوروی یوکسلاوی .....ویا در حال فرو پاشی مثل سوریه عراق،ویا ناپایدار مثل افغانستان ایران ترکیه روسیه اکراین،اسپانیا سری لانکا چین ...ودها کشورنا پایدار دیگر،واز طرفی کشورهای بزرگ داریم که درعین تنوع زیادش پایدار بوده وهمه احساس ارامش وازادی وبرابری میکنند،مثل هندوستان کانادا اطریش سویس ...،ودر این میان ایران همه ان کثرتها را دارد،یعنی کثرت زبانی فارسها ،ترکها،کردها،عربها،بلوچها،ترکمنها،لرها،گیلکها،....وکثرت دینی شیعیان،سنیها ارمنیها کلیمیها .....ودیگر تنوعها.وهمه میدانیم هر موقع حکومت مرکزی ضیف میشده همه اعلام استقلال وبعد اختلافات از هر نوعش شروع میشده،وهمیشه این اختلافات حداقل در حد کشمکش بوده،وادامه دار تا حالا.ولی در حال حاضر،اگر اختلافها شروع شود،با توجه به امکانات جنگی متنوع وویرانگر وبا توجه به دخالت خارجیها به حق یا ناحق،بسیار واز طرفی به حق یا ناحق همه پر کینه تاریخی اقتصادی فرهنگی زبانی سرزمینی هستندوخیلی ویرانگر ویرانگر خواهد بود وتمام نشدنی.ودر شرایط فعلی هم سوریه عراق جلو چشمانمان است،میتوانیم پیشگیری کنیم،ودر طول یکی دوسال میشودت جلو این انفجار اتمی انسانی را گرفت،ونه تنها،پیش نیاید هیچ مثل هند سویس کانادا پایدار بود،اجرای قوانین فدرالی حول اتحاد،بر محورهای وزارت دفاع واحد،وزارت خارجه واحد،زبان واحد ،پول ملی واحد،ودر بقیه امورات استقلال برای فدرالها.ومن حدس میزنم در میان مدت و دراز مدت دیگر کشورها مثل اذربایجان ترکمنستان شیعیان عراق به این کونفدرالیسم خواهند پیوستدوستان گرامی، پاسخ علی کانادائی پان هیتلر که می گوید: ( ..... تورک های آزربایجان نباید با فارس ها و کردها از این به بعد ازدواج کنند! ..... ) پیش از این در کامنت های لینک زیر داده شده است و نیازی به چندباره نویسی نیست
http://www.iranglobal.info/node/54493
نرگس محمدی با آن که یک دختر ترک زنجانی است اما در این فهرست نامی از پان ترک ها دیده نمی شود! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)
http://iranglobal.info/node/42737
بله جناب انسان، « نام وندالیسم قومی» را قطعنامه نویسان به « تلاش حقوقی» که از سوی فعالان ملل تحت ستم انجام میگیرد داده اند. « وندالیستهای قومی» یعنی تبعیض دیدگان . شونیستها حق طلبی تبعیض دیدگان را وندالیسم قومی نام نهاده اند. و کوشندگان را (ویرانگر و وحشی) خوانده اند. قطعنامه را به دقت بخوانید. نام گذاری «وندالیسم قومی» واکنش شونیستهاست. تیترگذاری دقیق است. این نام در تیتر در پارانتز آمده است یعنی که سخن قطعنامه نویسان است.
جدا از مشکل گفته شما در این مطلب شما، نکات زبانشناختی وجود دراد.
زبان ابزار مهم و کلیدی در ارتباط انسانهاست. توانایی استفاده از یک زبان،شرایط و لوازمی میطلبد.
مردم از دو طریق توفیق به آموختند زبان میشوند که نیاز بنیادست.
1- کاربرد اولیه، یعنی زبان مادری، که محیط خانواده محلی التزام به آموختن زبانی در همان اوان کودکی میشود
2- کاربرد رسمی، مثل زبان رسمی در هر کشوری که از پایه تحصیلی و در اغلب کتاب و کلاسها بکار رود. این فضای احجباری (بدون قضاوت درستی یا نادرسی)، انسان را ناچارمیکند به یادگیری. البته شرایط کلاس و محیط کاربردی مدرسه خودش کمک میکند به یادیگری زبان رسمی. چرا ساسا بهترین شیوه یادیگری زبان از راه شنیداری و گفتاری است. گفت و شنود معلم و دانش آموز موجب میشود زبان راحت تر فراگرفته شود.
آموزش زبان عربی و همچنین انگلیسی فاقد دو مورد گفته است.این اموزش تنها فشار و افت تحصیلی میشود
از آنهایی که کرامت دانشیان را بقتل رساندند انتظار بیشتری نیست . شما سلطنت طلبان ساواکی و مامور سرکوب، باعث شدید که آخوندها روی کار بیایند چون تمام آزادیخواهان و روشنفکران و لیبرال و دمکرات را بقتل رساندید یا زندان کردید . شما نیروهای ارتجاعی و بیسواد و شونیست قومگرا طی چند صد سال گذشته بیش از کمونیست ها و چپها و توده ای ها و مائوئیست ها مملکت را در اختیار امریکا و انگلیس و اسرائیل قرار دادید ، تا روزیکه آنها گوش شما و سگ زنجیری شان را گرفتند و بیرون انداختند و حتی اجازه ندادند پدر تاجدار تان برای معالجه وارد امریکا و اروپا شود و باید به مصر و مراکش و افریقای جنوبی پناه میبرد . مردم ایران این بار به رهبری روشنفکران چپ و طبقه کارگر و کشاورز شما عاشقان بورژوازی و عوامل تجزیه طلب فتودالی را برای همیشه سرکوب و محو خواهند کرد چون جهان بسوی وحدت و سوسیالیسم میرود و نه بسوی قوم گرایی مغولی یا نظام
منحط سلطنتی . عوامل باقیمانده ساواک که به کمونیست ستیزی ادامه داده باید پاسخگوی خونهای ریخته ای مثل دانشیان ها و گلسرخیها باشند .تاسف برای سایت شماف مشخصا در تیتر، مردم فارسی زبان ایران را متهم به وحشی گری کرده اند. این انساب توحش به صورت عام بر یگ گروه مردم، نشان بارزتر این که شخص نگارنده این مطلب، نژادپرست و نفرت افکن نزادپرستانه است.
براستی این شخص در اروپا و امریکا باشد و همین اصطلاح بکار ببرد مورد تعقب قضایی به جرم نفرت افکنی نژادپرستانه نمیشود؟
گویا شدت تنفر و غلبه احساسات نژادرپستانه او را از حالت سلامت عقلی به درآورده است. این بیمار روحی ، که هم اکنون وجودش موجب آسیب به ابنای بشر است در مقام اجرایی قرار گیرد قطع به بقین چیزی در حد هیتلر و بلکه بدتر میشود!
وبدون تردید چنین خواهد شد.
پالایش زبان ایرانی از کلمات بیگانهسال هاست که فرزندان راستین و سلحشور ایران در (ا.و.گ.ا) حرکت بدون توقف پالایش فرهنگ اصیل ایرانی را از آلودگی آغازوشاهد به ثمر رسیدن و شکوفا شدن آثار پرقدرت آن در بطن جامعه هستیم.حرکتی که می رود تا بر اساس ناسیونالیسم ایرانی یکی از مخرب ترین تهاجمات فرهنگی بر فرهنگ غنی ایرانی که همان فرهنگ تازیست، کنار بزند.
درهمین راستا آنچه که به باور فرزندان راستین ایران (ا.و.گ.ا) در حال معرفی و آموزش در بین اقشار جامعه است عبارت است از :
تقویت گویش های اقوام ایرانی که ریشه در زبان ایرانی دارند و پالایش آن ها از کلمات بیگانه
تدوین آموزش رسمی کشوردر آینده از سطح مهدکودک تا سطح دانشگاه بر اساس زبان مادری که ریشه در زبان ایرانی دارند.
کنار زدن خط فارسی – عربی و جایگزین نمودن آن با خط تدوین شده (لاایر) که با زبان ایرانی و گویش های اقوام ایرانی تراز شده است.
انتخاب زبان بین المللی انگلیسی بعنوان زبان رسمی ایران به جهت اینکه زبان بروز علم است که در مدارس آموزش داده خواهد شد.
تدوین و تنظیم تقویم ملی بر اساس مستندات بزرگان فرهنگ گاهشماری ایران به سال 12785 آریایی
jāvdān niāyesh hāye niākānemān negahbāne farzandāne irān bād
فاشیسم چپ عامل اصلی تفرقه و دشمن وحدت ملی ما ایرانیان است . . وضع اسف بار کنونی و خان خان بازی عده ای تروریست ناشی از حاکمیت فکری لنین و استالین خونین چپ و وعد های دروغ عوامل دولت بیگانه میباشد . چپ ایران هر گز جریانی وحدت خواه و دمکرات و هر گز میهن پرست نبوده و نخواهد شد. تروریسم چپ و دینی با ترور و اغتشاش و ادم سوزی و کشف مقاومت های ملی و اندیشه کودتا هدفی جز دیکتاتوری حرب و تجزیه ایران در سر ندارد. مردم ایران نه با گروهای میهن پرست بلکه با عوامل مزدور دولت روس روبرو هستند. تاریخ ننگین چپ مملواز جنایت و دروغ و خیانت به ملت ایران است . به چند شاهکار سیاه تاریخی توجه کنیم.
ﻣﻘﺪم ﻣﺮاﻏﻪ اﯼ ﺑﺮاﯼ اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ ﻣﻴﮑﺮد ﻣ ١١٢ ﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ﺁذر ١٨ ﺷﻨﺒﻪ ، ١٣۵٨ ﻣﺎﻩ ارﺗﺒﺎط ﺣ اﺧﻴﺮدرﺗﺒﺮﻳﺰ ﺴﻦ ﻧﺰﻳﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺿﺪ اﻧﻘﻼﺑﯽ » ﻣﻘﺪم ﻣﺮاﻏﻪ اﯼ ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎ ﮐﻪ زﻳﺮ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻮد « ﺁزادﯼ ﭘﻨﻬﺎن ﺷﺪﻩ ! ﺳﺮﮐﻮب ﺿﺪ اﻧﻘﻼب درﺗﺒﺮﻳﺰ ﭘﻴﺮوزﯼ ﺑﺰرگ اﻧﻘﻼب اﺳﺖ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرﯼ ﺧﻠﻖ ﻣﺴﻠﻤﺎن درﮐﺪام ﺟﺒﻬﻪ ﻗﺮاردارد؟ ﺁﻳﺎت ﻋﻈﺎم ﺧﻮاﺳﺘﺎر اﻧﺤﻼل ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرﯼ ﺧﻠﻖ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮدم ١١٣ ﺷﻤﺎرﻩ، دم ١٩ دوﺷﻨﺒﻪ، ١٣۵٨ ﺁذر ﻣﺎﻩ ﺑﺎزار ﺷﻬﺮ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺑﺮاﯼ ﺗﺎﮐﻴﺪ ﺑﺮﺧﻮاﺳﺖ اﻧﺤﻼل ﺣﺰب ﺧﻠﻖ ﻣﺴﻠﻤﺎ ن، دوروز ﺗﻌﻄﻴﻞ اﺳﺖ ﺑﺎهﻤﮑﺎرﯼ ﺁﺷﮑﺎر ﺣﺰب اﻳﺮان ﺑﺎ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرﯼ ﺧﻠﻖ ﻣﺴﻠﻤﺎن دروﻗﺎﻳﻊ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﻣﻮﻗﻊ ﺁن رﺳﻴﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﻳﻦ ﺳﺌﻮال ﻧﻴﺰ ﭘﺎﺳﺦ دادﻩ ﺷﻮد ﮐﻪ :ﺟﺒﻬ ﺣﺰب اﻳﺮان درﮐﺪام ؟ ﻪ ﻗﺮار دارد ﺣﺰب اﻳﺮان ﻣﺒﻠﻎ وﻣﺮوج اﻓﮑﺎر ﺷﺎﭘﻮر ﺑﺨﺘﻴﺎر هﺮﮐﻪ درﻣﺒﺎرزﻩ ﺑﺎ اﻣﺮﻳﮑﺎ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺑﻴﺎﻓﮑﻨﺪ، ﺟﺎﺳﻮس اﻣﺮﻳﮑﺎﺳﺖ / ﺳﺨﻨﺎن ﺣﺠﺖ اﻻﺳﻼم ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺧﻮﺋﻴﻨﯽ ﻣ ١١٨ ﺮدم ﺷﻤﺎرﻩ ﻳﮑ، ﺁذر ٢۵ﺸﻨﺒﻪ1358.ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ وزارت ارﺷﺎد اﺳﻼﻣﯽ: ﺿﺪاﻧﻘﻼب ورق ﭘﺎرﻩ دﻳﮕﺮﯼ ﻣﻨﺘﺸﺮﮐﺮد «رﻧﺠﺒﺮ » ﻣﺎﺋﻮﺋﻴﺴﺖ هﺎﯼ اﻣﺮﻳﮑﺎﺋﯽ «اﺳﻼم » ﮐﻪ زﻳﺮﻧﺎم » ورق ﭘﺎرﻩ اﯼ ﺑﻨﺎم « ﭘﻴﺎم ﺟﻤﻌﻪ راﮐﻪ اﻣﺘﻴﺎزهﻢ ﻧﺪارد، ﻣﺠﺎﻧﺎ درﺗﻬﺮان ﺗﻮزﻳﻊ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ، دﺳﺖ ﺑﻪ اﻧﺘﺸﺎرورق ﭘﺎرﻩ » ﺑﺪون اﻣﺘﻴﺎزدﻳﮕﺮﯼ ﺑﻨﺎم « اﺣﺰاب زدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﻳﻦ ﻳﮑﯽ هﻢ ﻣﺠﺎﻧﺎ ﺗﻮزﻳﻊ ﻣﻴﺸﻮد . . . . . ﻣﺎﺑﺎردﻳﮕﺮازوزارت ارﺷﺎد اﺳﻼﻣﯽ ودﻳﮕﺮﻣﻘﺎﻣﺎت ﮐﺸﻮرﻣﻴﺨﻮاهﻴﻢ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ اﻧﺘﺸﺎراﻳﻦ ورق ﭘﺎرﻩ ﺿﺪاﻧﻘﻼﺑﯽ ﺷﻮﻧﺪ واﺟﺎزﻩ ﻧﺪهﻨﺪ ورق ﭘﺎرﻩ اﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻼف ﻗﺎﻧﻮن وﻋﻠﻴﻪ ﻣﺼﺎﻟﺢ اﻧﻘﻼ ب وﺟﻤﻬﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ اﻳﺮ ﻣﻨﺘﺸﺮﻣﻴ ان ﺸﻮ دهﺪ د ﺑﻪ اﻧﺠﺎم وﻇﻴﻔﻪ ﺿﺪاﻧﻘﻼﺑﯽ ﺧﻮد اداﻣﻪ . ١٣۵٩ دﻳﻤﺎﻩ ٢۵ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ،۴٢٠ ﻣﺮدم، ﺷﻤﺎرﻩ .
ایکاش دوستان ایرانپرست قبل از فحاشی و تهدید به قتل و کشتار، با دقت صداقت و حسن نیت مصاحبه را گوش می کردند.
واقعا قیافۀ زوربالاریان بکاری که انجام داد می خورد .عین قیافۀ قاتلان بی رحم ، نامرد آدمکش می ماند.
یوسف عزیز، باز آفرینی شد به زبان اجباری؛ با فرم نوین، و تا حد ممکن وفادار به متن.
تا چه قبل افتد و چه در نظر آید.
چه انتظاری از منورالفکر ملغمه فارسی-شیعی دارید؟ اینها با جذب صد در صدی متعفن ترین ایدئولوژی پیرامون خود, بخشی از گنداب جمهوری کهریزکی هستند.
جناب مرادی بیشتر حرفاتون درهم برهمه آخرش از مطالبتون نفهمیدم چی می خواید بفرمائید...
بعدش چرا منابع حرفاتونو ذکر نمی کنید؟
چون اکثر مطالب شما از کتاب نهج الفصاحه است، انگار کتابی دیگه تو دستتون نیست یا حوصله ندارید دنبال منبع بگردین...
سلام-قطعنامه این گروه دولتی از بنیان گذاران رژیم پهلوی وفاشیست هیتلری سبقت گرفته ودراین عصرخشم وکینه خودرابه عصرمدنیت درتمام ابعاد نشان داده اند.
اسلامی .ازمانقورد وخودفروش هادرپست ومقام دهی.ازبیسوادان سیاسی بخاطرنفرت ازجمهوری اسلامی وازهرطریقی میخواهند اقتدارفرهنگی وفارسی ازحاکمیت دورنگردد.روشنگری توسط اینترنت وبابرهم ریختن مهندسی فاشیسم توسط تلگرام دراین یک سال واندی آنچنان ضربه ایی برپیکر سرتاپای خونین شئونیسم واردکرده که صاحبان این تفکرچهره کریه خودرادردامن مرتجعین دینی درلفافه اسلامی بخوبی نشان دادند.
این ها دراین یکصدسال واندی به هردر وامازاده ایی باهرگونه کرنش متوسل گشته تا ازاسب مرادپیاده نشوند.
این شئونیست هاورهبران پایه گذارفکری آنهادرآوردن استعمارگرپیرهرچه درتوان داشتندبکاربرده واکنون نیزازتمام روش ها برای پیشبرداهداف خودبهره می جویند.
اینها ازاسراییل وانگلیس درکورش پروری وزردتشیگری وازروس برای حمایت ازداشناک وپ کاکا وازفرانسه برای ساپورت سیاسی بخاطرجادادن خمینی .ازجمهوری اسلامی بخاطراقتدارگرایی وسرکوب درلفافه
ایران ایرانی گویی این هانیزتنهابخاطرحاکمیت فارس هادرقدرت میباشد.درصورتی که ازاینها....
جناب شیر نر منقرض شده ایران ! خیلی خوشحالم که شما به میدان آمده و تئوری انقراض نوعی تان را بر ملا میسازید .ولی سلطان ! باور بفرمایید اجماع شما زیرچتر آخونهای بیار و مفتخور شعوبیه ، به احتمال زیاد به حراج پوست شما تنها بازمانده ی شیرهای ایران خواهد آنجامید . من هم بعنوان فردی از جنگلی های از بند آخوند رسته ای که خبر نابدی موطنش را فقط در انترنت میشنود ، از شما خواهش میکنم که حد اقل کاری بکنید که پوست با ارزشتان در یکی ازموزه های تاریخی تکه پاره ی ایران بیاد گار بماند . والا ! دم ویال و پشمتان بین پاسدار وآخون از فرط ابلهی چنان غارت خواه دشد که قابل نگهداری درموزه ی تاریخ هم نباشد. امید وارم که پیشنهاد این هموطن جنگلی تان را جدی بگبرید .
سلام وعرض ادب،برگزاری چنین برنامه هایی،نتیجه عکس خواهد داشت.وباعث حساسیت بیشتر دربین ترکها خواهد شد،چون طرفداران این چنینی محدود وبیشتر نخواهد شد ولی از توده مردم ودیگر اقشار غیر حکومتی بیشتر کنجکاو وجر وبحث در جامعه بیشتر شده واگر یک نفر طرفداران این چنینی بیشترشود صدها نفر از توده مردم اگاه شده وبه حرکت مردمی خواهند پیوست،فکر کنم نود سال تحقیر وتوهین واسمیلاسیون وحوادث منطقه کار خودشه کرده،دریا درحال موج بر داشتنه،ولی ای کاش هممون با گفتگو وقبول شرایط برابر بتوانیم بر مشکلات پیروز بشیم،وتمام ماها باید از عراق سوریه صربستان،یمن ....درس بگیریم وبسوی ان شرایط خانمانسوز دچارنشویم،یاشاسین اتحاد در شرایط برابر
هر گاه که یک زن چیزی منتشر میکند با می نویسد ، این جناب فوری اظهار وجود میکند و خودش را قاتی می نماید . از نظر روانی چرا یک شخص نمی تواند مثل بقیه کاربران متنی را بخواند و بگذرد و حتما باید اسم خودرا در زیر نوشته زنان مهر و حک کند ؟ !
ژست های روشنفکربازی پان ترک شونیسم، ایستگاه آخرش اینجاست که همکاران جمهوری اسلامی را مردم فارس بنامد پس هزاران آذری که در ارگانهای جمهوری اسلامی به سرکوب روزانه مردم می پردازند نیز بخشی از فاشیسم حاکم هستند .
فرزندان دلاور ازربایجان برای گرفتن حقوق پایمال شده خویش و پاره کردن زنجیرهای اسارت و تحقیر با پاهای استوار همچنان
به پیش خواهند رفت.تورکهای ازربایجان نباید با فارسها و کردها از این به بعد ازدواج کنند.
خیلی پر محتواست دست مریزاد! کم پیدا هستید آقای اصفهانی
تندرست و شاداب و پرکار و بیشتر پیدا باشید!
زنده یاد مکائیل مشق از شاعران بزرگ آذربایجان است که در جوانی، در بهترین دوران آفراینش خود، قربانی دیکتاتوری استالین شد و تیرباران گردید. خاطره اش جاودانه باد.
رسام سئوگیلیمین رسمینی چکشعر رسام -نقاش- از سروده های زیبای اوست که میخوانیم:
سئوگیلیم گؤزل دی سن ده گؤزل چک
نازینا چاتاندا فیرچادان ال چک
چک اونون قارادان قارا تئلینی
چک اونون اینجه بئلینی
گؤزونه چاتاندا ساخلا الینی
قوی اونون نازینی من اؤزوم چکیم
جان آلان گؤزونو من اؤزوم چکیم
چک تانرینین وئردیی گؤزل قادینی
چک دؤرد یانینی سولو - ساغینی
چک اونون کئچدیی عؤمور یولونو
حیات یولونو
قوی آیاق ایزینی من اؤزوم چکیم
جان آلان گؤزونو من اؤزوم چکیم.
----------
برگران فارسی : آ.ائلیار
نقاش! تصویر یارم بنگار
دلداده ام زیباست،
تو هم زیبا بنگار
آنجا که نازش را می نگاری
دست از قلم بردار
گیسویش را سیاه
کمرش را باریک بنگار
آنجا که به چشم اش میرسی
دست نگهدار
بگذار خودم نازش را بکشم
چشمان کشنده اش را
خودم بنگارم
بنگار !
زن زیبای خداآفرین را
تصویر کن
چپ و راست و
چهار سویش را
بنگار گذرگه عمر و
حیاتش را
بگذار
رد پاهایش را
خودم تصویر کنم
چشمان کشنده اش را
خودم بنگارم.