پان ارمنی گرامی جناب ارشین نظریان! شما که بقول خودتان به ترجمه مطلب " تف سربالای آنگلا مرکل" دست زدید، اولا در ترجمه یک متن بطور کلی رسم بر این است اول اسم نویسنده مقاله، همچنین محل درج مطلب در بالای مقاله به استماع خوانندگان میرسد. بعد ترجمه آن از نظر خوانندگان میگذرد. 2. در مطلب فوق که شما آنرا بعنوان متن ترجمه معرفی میکنی، نشانی از نام نویسنده نیست. انگار مطلب فوق از طریق امداد های غیبی از آسمان نازل شده است. 3. جنابعالی در ادامه ترجمه مطلب فوق میفرمائید: " تعاملات صدر اعظم مرکل با ترکیه بر پایه فرضیات کاذبی بود. کرنش مرکل دربرابر اردوغان تف سربالایی برای او شده است که شبح آن ممکن است تا پایان کار سیاسی اش وی را دنبال کند." پایان نقل قول. ارشین خان! ممکن است بفرمائید، انگلا مرکل و بطور کلی اروپا چه تعاملاتی با اردوغان کرده است؟ و چه سودی از این طریق نصیب ترکیه شده است؟ آیا
منظورتان ارسال سلاح به پ.ک.ک، و یا تصویب لایحه قلابی برای ارمنیان منظورتان است؟ 4. در ادامه مطلب میفرمائید:" آنگلا مرکل اروپا را دست تنها رهبری کرده است. موقعیت آلمان، رفتار مقتدرانه به مثابه یک امپراتور را، به ویژه در تعاملاتش با اردوغان رییس جمهور ترکیه، به وی ارزانی داشته است؛ توافق او با پرزیدنت اردوغان برای سد کردن جریان پناهندگان از خاورمیانه به اروپا.. مورد تحسین قرار گرفت، زیرا گزینه ی دیگر آن درحکم فروپاشی اروپای Schenegen بود. " پایان نقل قول. جناب ارشین! آیا ممکن است برای خوانندگان بفرمائید منظورتان از تلقی کردن مرکل به عنوان امپراتور چیست. در تعریف سیاسی، امپراتور به شاهان قدیم؛ که کشور را بصورت دیکتاتوری اداره میکردند، تلقی میشد. آیا به نظر شما کشور آلمان از طریق دیکتاتوری مرکل اداره میشود؟ 5. در ادامه مطلب میفرمائید: " مرکل در راستای مصلحت اندیشی سیاسی خود، امتیازات زیادی به ترکیه داد. اولین آن، تغییر موضع درمورد پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا و به دنبال آن کمک شش میلیارد یورویی برای نگهداری پناهندگان در ترکیه بود." پایان نقل قول. ارشین خان! ممکن است برای خوانندگان بفرمائید، مرکل چه امتیازاتی به ترکیه داد، که مردم ترکیه از آن بی خبرند؟ از نظر شما آیا ترکیه به اتحادیه اروپا پذیرفته شد؟ که شما آن را ادعا میکند؟ و آیا از کمک شش میلیارد دلاری چیز به ترکیه پراخت شد؟ ممکن است میزان وجه پرداخت شده را برای اطلاع خوانندگان ذکر کنید؟ یا فقط شعار میدهید! 6. در ادامه بقول ترجمه خودتان میفرمائید: "جریان وقفه ناپذیر پناهندگان به اروپا را جنگ سوریه به وجود آورده است، جنگی که عامل اصلی آن کسی جز ترکیه ی اردوغان نیست." پایان نقل قول. آیا برای این کار سند و مدرک دارید؟ اگر دارید، رو کنید تا خوانندگان نیز مطلع شوند. اگر دروغ میگویئد، این دیگر چیز قابل قبولی نیست. 7. در جای دیگر میفرمائید: " اروپا به جای حساب خواستن از آنکارا، وی را با دادن امتیازات پاداش می دهد." پایان نقل و قول. پان داشناک گرامی جناب ارشین نظریان! ممکن به بزرگی خودتان بفرمائید؛ اروپا چه پاداشهائی به ترکیه میدهد؟ آیا منظورتان علم کردن قتل عام قلابی ارمنی ها در قرن پیش است؟ 8. در جای دیگر میگوئید:" جم اُزدمیر پیشتاز طرح قطعنامه شناسایی نسل کشی ارمنیان است." جناب ارشین خان! آیا میدانستی که شخص جم ازدمیر اصلا تورک نیست. و به گروه اتنیکی لاز تعلق دارد؟ بعضی ها نیز میگویند از داشناکهای فراری ارمنی است که از ترکیه فراری شده است.
9. در پایان ترجمه تان میگوئید: "مارتین شولتز، خواستار توافق به اجرا در آوردن قانون ضد تروریسم، است." پایان نقل قول. جناب ارشین خان! آیا بنا برادعایتان، دولت آلمان نیز باید قانون ضد تروریستی خود را تغییر دهد، تا تروریستها هر کاری که دلشان بخواهند در آلمان بکنند؟ آیا منظورتان این است که دولت ترکیه تروریستهای داشناک و همچنین تروریستهای پ.ک.ک را آزاد بگذارد، تا با سلاح به کشتار مردم ترکیه بپردازند، و هرچه دلشان خواست بکنند؟
آقای نظریان اولا عین همین فیلم در یوتوپ بزبان ارمنی است که میتوانی خوب گوش کنی دوما در خود فیلم نیز با زبان ارمنی گفته میشود که چرا برادر من به خاطر خاکی که متعلق بما نیست کشته شده و این فیلم جریان آورده شدن جسد جوان ارمنی کشته شده در خاک اشغالی آذربایجان است و پلیس ارمنستان از حمل جنازه و اعتراض مردم ممانعت میکند . اما وقتی مینویسی که عین نوشته ات « در ضمن مردم ارمنستان اين چهل پنجاه نفر نيستند » خوب مچت باز میشود آقای محترم جنگ طلب و اشغال گر نشستی در جای گرم میگوئی ازکشته شدن بچه مردم در مانده بمن چه .! طرفدار سر کسیان و خو چاریان تروریست و آدم کش بوذن عاقبتش چنین میشود که به باز ماندگان سر باز کشته شده میگوید که مردم ارمنستان که این چهل و پنجاه نفر نیستند پس کی ها هستند نکند منظورت همان جانیان و آدم کشان مثل زور بالایان و خو چاریان و سر کسیان هستند ؟
خواندن چنین خبر هائی برای انسان خیلی درد آور است و نفرت انسان از رژیم ددمنش ایران بیشتر و بیشتر میشود .انسان وقتی به خانواده این جوان و بازمانده هایش فکر میکند آنوقت دیگر تمام کلمات و حرف ها به پایان میرسد یعنی مغز انسان به بن بست میرسد .
محمد امین رسول زاده را برخی با عنوان رهبر فکری انقلاب مشروطیت و تجدد مینامند او با انتشار روزنامه ایران نو که اولین روزنامه مدرن در ایران محسوب میشود بزرگترین خدمت را به ملل ساکن ایران کرده او راه تجدد و ترقی در تفکر را باز کرد .وی در سپتامبر سال ۱۹۱۰بر اثر اشنایی با روشنفکران تحصیل کرده اروپا در ان زمان، مانند: سید حسن تقی زاده، حسین قلی خان نواب، سلیمان میرزا، سید محمد رضا و تنی چند اقدام به پایه گذاری حزب” ایران دموکرات” نمود.
محمد امین رسولزاده، در سال ۱۹۰۹ میلادی سردبیر روزنامه هایی مثل “ایران نو” و “احاد” بود، روزنامه “ایران نو” در ان سالها با تیراژ سه هزار نسخه چاپ می شد و یکی از بزرگترین و تاثیر گذارترین روزنامه های ان دوران بود.
در بهار سال ۱۹۱۰، روزنامه ایران نو به علت درج مقالات انتقادی و روشنگرانه بسته شد ولی به عنوان ارگان درون حزبی به کار خود ادامه داد، رسولزاده با
رسولزاده با نوشتن ده ها مقاله متعدد در زمینه ی سیاسی واجتماعی در این روزنامه، پایه گذار روزنامه نگاری مدرن یا اروپایی در ایران بود.
بعدها، سید حسن تقی زاده در کتاب خاطرات خود از رسولزاده به عنوان اولین شخصی که روزنامه نگاری به شیوه اروپایی و مدرن را را به ایران، اورد نام می برد.و در تعریف محمدامین رسول زاده چنین میگوید اگر بگویم که در تمام مدت عمرم تنها شخصیت فوق العاده ای است که با او روبرو شدم اعراق نکرده ام محمد امین رسول زاده انسانی درست با تربیه و با قدرت تفکر بی همتاست که به راهش ایمان دارد .
سلام-این روش ازکارهای پیش پاافتاده درسیستم آموزشی ایران اززمان روی کارآمدن رضاه شاه برای آموزش است.من یادم می آیدازسالهای 1338درمدارس ایران کتک باچوب به کف دست ویامدادبرای لای انگشتان ودرصورت مقاومت به سروکله دانش آموزمی کوبیدند،تابچه هافارسی یادگیرند.
چوب های ترانتخابی ازچوب ازگیل ویا آلوچه ویاازچوب به که دارای انعطاف ومقاوم بودبرگزیده میشد.درتولد ولیعهد ویادرسالروزهای تاجگذاری.وتولدشاه ویاروی کارآمدن پهلوی ها دانش آموزان رامعلمان ساواکی وپان ایرانیست شئونیست فارسی درگروه های پیش آهنگ وسازمان جوانان بالباس های فرم مخصوص وباپول خودشان اسیر وآواره خیابانها میکردند.
تمردازثبت نام دراین گروه ها بعنوان مخالف نظام تلقی گشته وروزگاردانش آموزراسیاه می کردند.دراین سی هشت سال گذشته نیز امورتربیتی های حکومتی وبابهتربگویم داعشی فارسی مذهبی همان کارساواکی وحکومتی پان فارسی داعشی شاه راانجام میدهند.
در اطراف شهر سوسنگرد از دو سال پیش نزاعی بین ایل دو شیخ عرب روی یک چشمه نفت بین مزرعه دو طرف شروع شده و تاکنون 4 نفر از هر دو جناح کشته شده اند . جناب خبرگزار عربستان و الاحوازو الیاسین ! چرا در این موارد خیر را سانسور میکنی و فقط اخباری با بوی راسیستی اینجا پخش میکنی ؟ ! در ایران روزانه صدها نفر خودکشی میکنند و قتل انجام میدهند ، علت اجتماعی فرهنگی روانی سیاسی چیست ؟ تقصیر فارس و ایرانی است ؟ شما تجزیه طلبان چقدر از طرح موضوعات نژاد گرایانه ضد فارس و ضد ایرانی لذت میبرید ! به نظر من این نوعی اعتیاد است . البته پان ترکهای آذری چند برابر شما روزانه نیاز به این داروی لذت بخش دارند . ولی آینده ای ندارید چون مشت انسانی بشریت شما را افشا و متفرق خواهد نمود و باید در غرب بمانید تا مهدی عجل الله الفرجه ظهور کند .
تورتا شاپالاخ به صورت خانم سارا واگن کنشت
سارا واگن کنشت سیاستمدار گروه کومونیستهای آلمان که موضع سیاسی اش در خیلی موارد و مخصوصا در مورد پناهندگان شبیه به حزب نئونازی های آلمان ,Afd, است, از طرف یک جوان آلمانی( از گروه انسان گرا و ضد فاشیستی) با تورتا شاپالاخ( کوبیدن شیرینی) به صورتش مواجه شد.
سارا واگن کنشت مانند سخنگوان حزب نئونازیها معتقد است, در آلمان جای بیشتری برای پناهندگان وجود ندارد. این نوع موضع سیاسی کومونیستهای آلمان از طرف جوانهای طرفدار حقوق بشر و انسانگرا ی آلمان با انتقاد شدید روبرو شده است که کومونیستهارا همطراز نئونازیها قلمداد میکنند. این اتفاق در 28 ماه می 2016 در شهر ماگدبورگ آلمان رخ داد که کومونیستها در یک گرد هم آئی حزبی شرکت کرده بودند.
در واقع نقد دکتر علی فراستی عمدتا در معرفی دیدگاه مسلم ابراهیمی بود و تنها یک نکته مهم در این نوشته و همانا بمباران نیروگاه بوشهر توسط اسراییل است، بهر حال اوضاع منطقه بشدت بحرانی است و متاسفانه تحلیل های بسیار ابتدایی و فقیر است، کاش جناب فراستی در این باره بیشتر می نوشت
سلام عرض ادب،اذربایجان چه شمالی چه جنوبی وچه مناطق شمالشرقی ترکیه وچه مناطق اذری موجود در فدارتیو روسیه ،درقسمت شمالی اذ بایجان شمالی،همیشه تاریخ وحرکاتی افتخار امیز داشته ودر حرکات تاریخی همیشه در حقوق وبرابری زنان پیش قدم بوده،ودر تمام حرکات اعتراضات ودر تشکیل دولتها در درون خود دمکراتیک عمل کرده،ودر تمام حرکات واعتراضات خود ودر تشکیل دولتها واحزاب گروهها ،هیچ وقت قصد تعرض به همسایگان خودش روسها کرجیها اناطولی کردها لرها فارسها ترکمنها وقزاقها را نداشته ،وترکهای اذربایجانی کمتر به کشتار دیگر اقلیتها زده،وهمیشه ارامنه کردها اشوریها ودیگر اقلیتهای دینی زبانی فرهنگی درامنیت کامل بودند،وترکهای اذری در طول تاریخ مرتکب جنایات بشری نشداند،وهیچ هرزه گیی فرهنگی در تاریخشان ثبت نشده ،وهزاران افتخار دیگر وباتوجه به افتخارات تاریخی،سرزمینی ،زبانی،فرهنگی،..از ته دل فریاد میزنم یاشاسین اذربایجان وی
همسایگان ابدیش ویاشاسین صلح دوستی با همسایگان ابدی ویاشاسین اتحاد ویک پارچگی از نوع فدرالیش،
پان اتراک و تورکها بە اندازەی یک میلیمتر مرز مشترک نە با عربها دارند و نە در همسایگی عربها زندگی میکنند در تمام سرزمینهائی کە عربها زندگی میکنند و عربستان نام دارد در همان ایرانش بین عربها با تورکها لورها ، فارسها و کوردها زندگی میکنند در تورکیە فاصلەی بین سرزمینی کە تورکها زندگی میکنند با عربهای سوریە کوردها زندگی میکنند یعنی در هیچ کجای این کرەی خاکی عربها و تورکها نە همسایە هستند و نە یک میلیمتر سرزمین مشترک با هم دارند ولی چگونە است پان اتراک آذری در تمام معادلات و بحثهای سیاسی و و با انرژی از عربها دفاع میکنند ؟؟ اینجاست باید یخەی پان اتراک را گرفت کە دلیل این امر چیست ؟ پان اتراکی کە با تمام همسایگان خود مشکل و سر ستیز دارند اینگونە سینە چاک آعراب شدند
ملت کورد هم در عراق هم در سوریە همسایە عربهاست و مرز طولانی با اعراب این 2 کشور دارد در همان حال برای آزادی و رسیدن بە حقوق برابر و تعین سرنوشت سرزمینهای کورد نشین در هر 2 کشور سوریە و عراق بە درازای تاریخ سایکس پیکو 100 سال گذشتە مشکل داشتە ولی ملت کورد همیشە بر برادری و روابط حس همجواری و همسایگی و دوستی با اعراب تأکید داشتە و امیدوارم ملت عرب حقو زیستن آزاد ملت کورد بر سرزمینهای خود را بە رسمیت بشناسد و بر دوستی و همکاری با ملت کورد تأکید کنند چون همان سرنوشتی کە اعراب فلسطینی و اعراب اهوازی با اشغالگران سرزمینشان دارند ملت کورد نیز دارد ولی دفاع پان اتراک با اعراب دوستی خالە خرسە است دوستی و دفاعی است کە مبنای آن ضدیت و دشمنی با ملت کورد قرار دارد پان اتراک بە این دلیل از عربها دفاع میکنند کە عربها را همپیمان خودشان کنند بر ضد منافع ملت کورد و دشمنی با خواستەهای کورد تورکها و اتراک بخصوص تورکهای سلجوقی و عثمانی همیشە بە شدت ترین وجە ممکن سرزمینهای ملت عرب را اشغال کردند و کشتارهای بی رحمانەای در طول تاریخ از ملت عرب کردند و در نهایت پان اتراک باید خوب شیر فهم شوند کە ملت عرب زرنگ تر از آن است کە بە این دوستی خالە خرسەی پان اتراک باور کنند و در کنار بربریت آنها قرار بگیرند چون همین عراق را اگر نگاه کنید نزدیک بە 2 میلون آوارەی عرب را کە از وحشی گریهای شیعەی صفوی پان اتراک بە کوردستان پناهندە شدند در خود جای دادە همین اقلیم کوردستان عراق کوردهای ایران کە بە آنجا مسافرت کنند بە ویزای مسافرتی احتیاج دارند در حالی کە عربهای انبار تکریت و فلوجە و موصل را در خود جای دادە
سلام وعرض ادب برخوانندگان ونویسنده مقاله،اروپا با ترکیه وترکیه با اروپا بازی میکند،ترکیه میخواهد وارد اروپا شود واز مزایای اقتصادی وسرمایه گذاری واز تاثیر گذاری بران استفاده کند ومردم انطولی در طول تاریخ همواره نگاهشون به طرف غرب بوده واین نهادینه شده است،ولی اروپا از ورود هشتاد ملیون مسلمان وترک به اتحادیه مسیحی خودشان میترصد واز وجود نمایندگان ترک درمجلس شورای ا وپا که ان موقع بیشترین نمایندگا . ا خواهند داشت میترسد،وهر قانونی را که به ضرر ترکها ومسلمانان جهان باشد میتوانند عوض کنند،واروپا از این قدرت ترکیه میترسد،وازاینکه ده ملیون ترک ساکن اروپا متحد شوند میترسد، واینکه اروپا درکنار بوسنی هرزگوین قرار گیرد وترکیه پایگاه ابدی در قلب اروپا داشته باشد میترسند،واینکه ترکیه بتواند بیست ملیون مسلمان ساکن اتحادیه اروپا را متحد ورهبری مند میترسند،واینکه ترکیه بزرگترین کشور اروپا از نظر جمعیت و
از نظر سرزمینی بشود میترسند،.....ولی از طرفی تک تک اروپاییان به موقعیت بسیار قوی واستراژیک ترکیه بر دریای مدیترانه ودریای سیاه را میدانند واز طرفی به مقعیت فوق استرا تژیک تنگه داردانل وبسفر واقف هستند ومیخواهند انرا داشته باشند واز طرفی به نیروی کار وبه وسعت سرزمینی ترکیه نیاز شدید دارند،واز طرفی میخواهند ترکیه را از پیکره جهان اسلام جداکنند ،وهزاران ترس ونیاز دیگر،والا تمام استانداردهای اروپا در سطح متوسط به بالا در ترکیه وجود دارد،ووضع ترکیه خیلی خیلی بهتر از کشورهای تازه پیوسته به اروپاست،ودارمد سرانه وتولید سرانه ملی از متوسط اروپا بیشتر است،،واروپا ،در پذیرفتن ونپذیرفتن ترکیه گیر کرده وکاملا سیاسی است ،وهردو پذیرش ونپذیرفتن ترکیه برای اروپا گران تمام میشود وترکیه سرمست از این موقعیت سیاسی اجتمای سرزمینی وفرهنگی ودینی وتاریخی واستراتژیک خودش.وترکیه میتواند برای همیشه از هر دولبه شمشیرش بازی کند
نه جناب بامسی رژیم تورکان قزلباش اجازه چنین رانت خواری هایی را به فارس ها نمی دهد این جور چور و چپاول تنها از یک تورک بر میاید و بس که حق صغیر و کبیر ایران را غارت و برای تورکان کارخانه اهن بسازد
سلام وعرض ادب،ما تجزیه تجزیه چند کشور را در پیش رو داریم،که کشور ها کوچک وواکثرا همراه جنگ داخلی وویرانی همراه بوده واز قدرت ملی کلان انها کاسته شده است،واز طرفی توانسته اند مدیرت زبانی اقتصادی سرزمینی فرهنگی خودشان را بدست گیرند،ولی در مدیریت واتحاد فدرالی علاوه بر اینگه مردم متحد حول محور زبان ،دین،نژاد،یا منطقه جغرافیایی،میتوانند مدیرت سرزمینی اقتصادی فرهنگی زبانی وغیره خودشان را بدست گیرند از معایب جنگ داخلی واز کاسته شدن قدرت کلان ملیشان بدور میمانند،ودر واقع از مزایای اتحاد بزرگ واز مزایای استقلال هر دو بهره میبرند.واتحاد حول قانون اساسی ملی تضمین کننده وزارت دفاع واحد وزارت خارجه واحد وزبان ملی واحد خیلی بهتر از تجزیه خواهد بود
سلام وعرض ادبی دوباره،بله درست است،در هیچ کجای دنیا از تغییر اصیل ومعنا دار ووزین نامهای اصلی وبومی مکانهای طبیعی وشهرها وروستاها ،خیابانها......از طرف مردم بومی استقبال نمیشود هیچ بلکه همون کلمات همیشه ورد صحبتهای مردم بومی شده وباعث اگاهی بیشتر وکشیده شدن حرفها به بقیه مسایل میشود ورفته رفته صحبتها توسعه وبست پیدا میکند،وهمین تعویض اسامی برای اسمیلاسیون باعث بیداری بیشتر ونفرت غضب بیشتر میگرردد،وهمین تعویض اسامی چقدر مردم عرب ویا اذربایجان ودیگر مردم کرد بلوچ ترکمن قشقایی را عصبانی ومعترض کرده است،واز طرفی باعث اگاهی اتحاد بیداری وحساسیت انها شده است
همان طور که، مخصمه کش داده جنگ 8 ساله، عوارش تاکنون بجا مانده، باتلاق خودساخته نظام در قضیه غنی سازی هسته نیز، سالها زخمهایش بر پیکر نحیف ایران، باقی خواهد ماند.
امریکا از مان تاسیسش همچو اسلاف اروپایی اش، نشان داده رحم بر دشمنانش نمیکند!
تحریمهای فلج کننده، هر چند ضرباتی بر نظام ایران زد، ولی اثرات فاجعه باری بر اقتصاد و معیشت و زندگی اجتماعی مردم زده.
مصائب که مردم ایران از سر جاه طلبی هسته ای نظام و تحریمهای امریکایی و دیگران به بهانه ان جاه طلبی نظام، نشان داد چقدر مردم ایران تنها هستند. مردم ایران امروزه تنها هستند در جهان و در معادلات سیاسی جهانی، خرد میشوند. نه نظام و نه حاکمان قدرمند در جهان اهمیتی به مردم ایران نمیدهند.
در ضمن من سالها سایت شمارا میشناسم.باسانسور دلبخواهی تان آشنا هستم و هم فحاشی قوم گرایان ضد ایرانی تان. من ریسک کردم و در سایت شما که عملا شخصیه نظردادم
دست کاری نام های تاریخی از مشکلات تنش آفرین است. همان طور که کاربرد نام رایج و تاریخی خلیج فارس به نام کمتر تاریخی و کتر مستندتر خلیج عربی اشتباه است و موجب تنش قوم گراینه احمقانه و نزاع جاهلانه میان مردمان منطقه شده تغییر نام های جغرافیایی محلی مردم هم اشتباه است. محمره و عبادان را مردم اکثرا عرب زبان آن شهرها دوست دارند و باید به این خواستشان احترام گذاشت. راه حل پیشنهادی هم شده که نام شهرستان خرمشهر و ابادان بگویند و نام شهرها محمره و عبادان یا برعکس. اینگونه نظر طرفین تامین میشود.
امیدوارم مدیریت سایت در نشر کامنتها ملاحظه احترام نگارنده بکند! چون طبق معمول افراد معلوم حال شروع به توهین خواهند کرد!
این نقشه اگر واقعا حقیقی باشد و خواست کردها، واویلاست. همین نقشه بسیاری از اتنکها(قومیت)ی منطقه را به تعارض با کردها وادار میکند. ایکاش کردها واقع گرایی پیشه کنند و دنبال چنین نقشه هایی نروند.
رژیم سکولاردیکتاور اسد و اقلیت علوی و شیعه طرفدارش، منتظر اختلاف و چند دستگی درمیان دموکراسی خواهان سوریایی هستند.
هرچند بارها در این باره بحث شده، ولی واقعیت اینست، در پی وقایع تارخی، انسجام ارضی-قومی د رمنطقه آسیای غربی، بهم ریخته است. هرچند مناطق تمرکز اتنیک و قومی هست، ولی پراکندگی و حضور اقلیتها در میان مناطق قومی است. تقسیمات استعماری و تاریخی کشورها مزید بر علل فوق است که منطقه آبستن فجایع بیشتر ناشی از درگیری قومی و مذهبی میکند. راه حل چیست؟
میان دو نوع حاکمیت دیکتاتوری و تجزیه کشورها، راه سومی است و آن استقرار نظام دموکراسی فدرالی است.
صداقت و همکاری مراجع قومی و مذهبی و پذیرفتن واقعیت موارد فوق الذکر، منطقه از باتلاق طولانی درگیری و نزاع رهایی خواهد بخشید.
دموکراسی فدرالی راه حل میانی و کم هزینه تر است. دگرگونی این مرزهای مصنوعی و نابخردانه فعلی شاید در قالب ایده الیسم، بهترین گزینه باشد ولی در عمل بسیار دشوار و پرخطر است و ناچار وقع جنگ و نسل کشی و پاک سازی قومی وسیعی منجر خواهد شد. توزیع جغرافیایی نامناسب منابع ثروت طبیعی و دسترسی به ابهای آزاد، همواره محرومان تحریک به دست درازی به مناطق برخودارتر خواهد کرد.
همین نقشه تخیلی کردستان بزرگ، حاکی از از وجود نیاز به دسترسی به آبهای آزاد بین المللی است و در واقع پان کردیسم خود را در تنگنای ژئوپولتیک میبیند!
ولی ای برادران و خواهران انسانی در منطقه مشترک ما، نبرد برای کسب حقوق قومی و اتنیک ما و شما تا زمانی موجه است که در چاچوب اخلاق و بدیهات حقوق بشری باشد و آن هم در بازه زمانی کوتاه منتج به نتیجه. اما اکنون این نبردها و کارزاها وارد دوران مزن و فرسایشی میان نسلی شده و موجب اتلاف منابع مادی و انسانی و از دست دادن فرصتهای زیست نسل بشری شده است.
بایست به معضلات هر چه سریعتر پایان اده شود.
اولین گام سازگار شدن با واقیات و انعطاف است. هر چند ایده ال های خواست های قومی و مذهبی قابل احترام است، ولی دیگر درگیریها از حد تحمل نسل بشری گذشته، درد مزمن را با تکانه های خارت بار تجزیه و دست درازی به محدوده های قومی و مذهبی دیگران قابل درمان نیست.
راه حل معقول تر و سهل وصول تر همین دموکراسی فدرالی است البته با صداقت و خواست واقعی و نه ترفندی و حقه ای برای گذار به تجزیه یا دیکتاتوری!
میشود به مدلهای بومی سازی شده شبیه به مدل سوئیسی فکر کرد و در کنار ایجاد اتحادیه منطقه مثل اتحادیه اروپا.
شهرستانها/کانتونهای خودمختار در قالب هماهنگ کننده شوراهای استانی و در چارچوب مرزهای فعلی.
ایجاد اتحادیه منطقه ای و رفتن به سمت برچیدن مرزهای مصنوعی و دست ساخت استعمارگران خارج منطقه و ایجاد ارتباط میام مردمان دو سوی مرزها.
دموکراسی فدرالی که البته چاشنی سکولار هم بشود بهتر است، تا مداخلات قومی و مذهبی کم شود و مردمان به چند دستگی و نزاع احمقانه نکشاند.
دموکراسی فدرالی ترجیحا مدل شهرستانی/کانتونی با حفظ هماهنگ کننده استان و در چارچوب مرزهای فعلی کشورها در کنار مکمل اتحادیه منطقه ای فراگیر پیشنهاد راه حل نهایی معضلات فعلی منطقه است.
این کارگران از جان گذشته و در بندِ جور و جبر ساختار الهی ِ ولایتِ شیعی " اسماعیل عبدی و جعفر علیزاده و... " بیش از آنچه که باورش رود بی دادرس و بی پناه می باشند و مانده اند. جای گمان ندارد که هریک از ما باهر دیدگاهی در برابر آنان و اهداف انسانی ـ اجتماعی ـ کارگری شان مسئول هستیم و بنا بر این شایسته است به هر رو، ابزار و اهرمی که در توان مان وجوددارد، آنها را بی مضایقه مورد پشتیبانی هرچه زودتر قراردهیم.
دوستان! شاید در میان ما فعالین سیاسی بیگانگی های دیدگاهی، آرمانیِ و طبقاتی کم و بیشی وجودداشته باشد و ای بسا ناسازگار در راستای چنین درخواست همکاری هائی، و البته مه در میان ما تعارض هائی هست.
اما در نوع دوستی همه ی افراد مستقل و جریان های سیاسی، اجتماعی مان نمی بایست هیچگاه تردیدِ ناروا داشت؛ لااقلمن ندارم. و بویژه در چنین بزنگاه های آشکار جور و ظلم و اسیرکشی رژیم فاسد و چپاولگر از این کارگران فداکار که جز تلاش برای دریافت حقوق صنفی و اقتصادی، و همزمان حق آزادی تشکل مستقل کارگری، هرگز هیچ کار ناسزا و گناهی ناشایست نداشته و ندارد، تا که اینگونه سازش ناپذیر به زور و زهر کشنده ی نظام دزدان، بی شرمانه و بی رحمانه گرفتارشوند. نه این به هیچوجه عادلانه نیست.
هم اکنون بسیاری از کارگران پیشرو و خود آقای جعفر عظیم زاده به ناحق و با توطئه نظام ضدگارگر به بندکشیده شده اند تا صدای دادخواهی آنها خفه گشته و دیگر شنیده نشوند و در بهترین حالت بسان بسیاری از کارگران در بند، در فرصتی مناسب زنده بگورشان کنند و شوند.
بیائید با هم فریاد رسای همه ی کارگران و دیگر اسرای سیاسی بی دادرس در زندان ها باشیم و انسانیت شریف و مظلوم را در این دشت بلازده ی اسلامی پاس بداریم. لازم می دانم یادآورشوم که: در ذات پلید کاست حاکمیت رژیم خوکامه، دوستی و رأفت جائی ندارد. (( در این بیدادگاه ها، بدنیست احکام ضدبشری شلاق برای کارگران طلای آق دره به یادآوریم و در پشتیبانی از این کارگران و دیگر زندانیان سیاسی کوتاهی نکنیم))
باسپاس پیشاپیش از همدردی و همنوائی تان با این کارگران اسیر!
اینها خوش خیالی است. وقتی یک کنسرت قانونی مجوزدار در تهران اجرا و در خراسان رضوی، ممنوع میشود! دیگر چه توقعی از این نظام دارید؟! مگر قانون برای اینها ارزشی دارد. این قانونها بخشی برای تبلیغ و گمراه کردن دیگرانست، که بگویند ما کشوری قانون مند و دموکراتیک هستیم! و بخشی هم برای دستاویز سرکوب و جرم تراشیدن برای مردم عادی. وگرنه اینها در برابر خود جز منافعشان چیزی را قبول ندارند.
داستان بهائیت هم جدا موارد بالا، رقابت ایدئولوژی دینی است، چرا که بهائیت فاتحه مهدویت و ولایت فقیه خوانده! مشکلی که حتی مسیحیت و یهودیت و زرتشتی ندارد، چون آنها متقدم بر شیعه ولایی در حالی بهائیت متاخر . بقیه عقاید متقدم همچینین. حتی شیطان پرستی و بی دینی هم چون امری متقدم بر اسلام و شیعه ولایی است میتواند تنفسی بکند ولی بهایئت به دلیل متاخر بودنش، درگیری مستقیم دارد، متقدم موجه از دید شیعه تلقی شده و متاخر ناپذیر
راه حلی میانی البته میشود مثل همین مورد قانون لااقل دستاویزی برای نظام گه خودش از شر اتهام نقض حقوق بشر راحت کند و هزینه سیاسی و حقوق و ابروریزی ندهد و چهره اش بهبود دهد.
همه چیز به این بستگی دارد آیا نظام ترجیح میدهد بهائیان را تحمل کند و چهره اش را بهبود دهد و یا نه!
موضع فایده و هزینه پذیرش بهائیت است. دقیقا نکته همین جاست، چنین نظام هایی که بنایش بر اساس منافع قدرت حاکمه است، اگر پذیرش بهایئت در معادله هزینه-فایده توجیهی نداشته باشد، نظام بهائیت را تحمل نخواهد کردو بقیه قضایا فرمالیته است برایش.
آقای و یا خانم م. روشنگر...زنده یاد مهاتما گاندی برای استقلال هند هم با هیتلر مذاکره میکرد..معادلات سیاسی خیلی بغرنج تر از آن است که فکر میکنیم.. هیچ وقت یادتان نرود که بعد از حمله برق آسای هیتلر به شوروی که باعث شد تاواریش استالین به تشنج اعصاب به مدت یک هفته گرفتار شود, حاضر شده بود که سرزمین های تسخیر شده را به هیتلر ببخشد تا او را به سر میز صلح دعوت بکند و با این کار بتواند از شکست (( قطعی)) شوروی جلو گیر بکند. هر چند که مامور این مذاکره, مثل رهبران اصلی بلشویک در اوایل انقلاب , بدست استالین کشته شد و این ننگ تاریخی را به گردن دیگران انداخت.
به نظر من راه حل نجات در اشنایی مردم با بهاییت است.چرا از بهاییت میترسند؟حتما رازی در این مذهب نهفتس که اگر مردم بفهمند.باعث براندازی حکومت میشود.سعی کنید بهاییت رو به مردم معرفی کنید.
این حرفایی که زدی واقعا به دلم نشست داداش ولی همین حکومتی که میگی بده و از این حرفا یهویی که ظاهر نشده بابا ها و پدر بزرگای ما انتخابش کردن که اونا هم گول حرفای اینارو خوردن ولی فکر نمیکردن که اینقدر اینا نمک به حروم و حرومزاده باشن
نریمان نریمانف در تاریخ جنبش کمونیستی آذربایجان و مشرق زمین ، نام پر افتخاری است . مقاله ای عمیقا ضد کمونیستی که با وارونه کردن حقایق تاریخی میکوشد برای حکومتی که موجودیتش بستگی به حمایت مستقیم امپریالیسم انگلیس و قشونهای ترکیه عثمانی داشت، وجه و اعتبار بخرد. نویسنده مقاله چه خوب بود اگر به همکاری محمد امین رسول زاده با فاشیسم هیتلری هم اشاره ای میکرد . رسول زاده در زمان حکومت فرقه دموکرات آذربایجان به سرکردگی پیشه وری، هنوز زنده بود. نویسنده مقاله سندی دارد که نشان دهنده حمایت و پشتیبانی وی از فرقه دموکرات باشد؟
آقای husen..فرق آزری و ترکی در هویّت است..« آزری» هویّت جغرافی است .به جای اینکه من بگویم من از اهل (( آزربایجان )) هستم.. من می گویم من (( آزری )) هستم. ولی موقعی که از هویّت فرهننگی صحبت به میان کشیده می شود , من می گویم (( ترک )) هستم...کسانی که می خواهند در رابطه با هویّت فرهنگی ترکی ما بیشتر اطلاع کسب بکنند , آنان را به ویکی پیدیا های مختلف جهان دعوت نمی کنم. تنها کافی است که به کاست های جوک سید کریم اصفهانی گوش کنند که با این جمله معروف (( روزی یک ترکه ......)) شروع میشود....بهترین ها را برایتان آرزومندم....
جناب کیانوش توکلی خدا بگم چکارت کند آخر سرتون درد نمی کرد چرا دستمال سرتون بستی دوبارە این آچار فرانسەی همە فن حریف پان تورک چە بود بە جان ما انداختی مثل پزشک تجربی هر دردی را دوا میکنە و مثل آجار فرانسە بە هر پیچی میخورد در هر موردی نظر میدهد و خود نخبە خوان و قلم زن
اين فيلم كه همش تركى بود وتركها به ميل خود صحبت ميكردن اجازه نميدادند ببينيم طرف واقعاً جى ميگه در ضمن مردم ارمنستان اين چهل پنجاه نفر نيستند با اين فيلمهاى و ترجمه جعلى كه تاريخ عوض نميشه. راست گفتند تركها خيلى ساده هستند وحكومتشان دراحتى آنها را فريب ميده. دوره دوره اينترنته يه ذره از منابع غير تركى وبيطرف اطلاعات بگيريد چشماتونو باز كنيد تاريخ آذربايجان رو از بدو تاسيس تا به حال كه كمتر از صد ساله مطالعه كنيد منابع غير تركى وغير ارمنى مطالعه كنيد بجاى ديدن اين پرت وپلا هائى كه دولت باكو به خوردتون ميده.
چون شما فاقد الفبا و خط و فرهنگ لغت و تولیدات فرهنکی هستید ، به این دلیل حتی موقع حاکمیت ترکان هم ، زبان و خط تان فارسی ماند . بنابراین الان موضوع را راسیستی و ضد ایرانی و ضد فارس نکنید وگرنه شما جنایتکار میشوید و سازمان ملل می آید سراغتان . ایکاش زمان شاه بجای خواستگاری از 3 دختر شایسته ایرانی ، قدری در باره زبان و هویت آذری حرف میزدی تا روح و ماهیت پهلوی را نشان میدادی و بجای پست و مقام و پول ، آب سرد میخوردی یا تبعید و مهاجر . شاعر میگیوید .--- ورنه هر گبری به پیری مسلمان میشود ------------- یعنی الان هم هویت طلب گردیده اند .هماکاران سابق شاه و شیخ و خان و بورژوازی .
این جمهوری را بدون پول قاچاق مواد مخدر بدون حمایت شرق و غرب و بدون ترور و چشمداشت به خاک دیگران در حالی که از سوی روسها در شمال و آندرانیک های داشناک در غرب ( آن روزها نوکری فرانسه و انگلیس را می کردند)تهدید می شد تشکیل دادند . همین جمهوری را دو سال بعد همفکرهای بولشویک ها که امروز در این سایت دم از دموکراسی حقوق بشر و ... میزنند به خاک و خون کشیده شد. آن پرچم را آن روز کمونیست ها با زور سرنیزه به پایین کشیدند ولی به قول محمد امین رسول زاده پرچمی که افراشته شود دیگر پایین نمی آید . 70 سال بعد این پرچم به دست توانمند فرزند دیگرش ابوالفضل الچی بی برافراشته شد. درست است امروز آزربایجان شمالی دست افراد ناپاک و تفاله های کمونیست ها افتاده ولی مطمئنا این موقتی است و دوباره حاکمیت ملت در آنجا حاکم خواهد شد.
ضعف نیروهای دموکرات
------------------------
آیا ما در ایران « نیرو یا نیروهای دموکرات» داریم؟ سخن از «افراد» در میان نیست، سئوال متوجه نیرو ها ست.
آیا اسلام گرایان حکومتی-غیر حکومتی، سلطنت طلبان، جبهه ملی ، مجاهدین، چپ ، سازمانهای سیاسی محلی ، و غیره سیاستهای دموکراتیک دارند و نیروهای دموکرات اند؟
رگه های دموکراتیک در برخی وجود ندارد و یا در برخیها به قدری ضعیف است که میتوان گفت نه، متاسفانه ما در ایران نیروهای دموکرات به مهفوم اروپایی آن نداریم. از همه لحاظ فاقد این خصوصیت اند.
اما ایده ی « آزادی و برابری و دموکراسی و عدالت خواهی » به عنوان گفتمان در جامعه ی ما مطرح است و ضروریست که آن را عمیق تر سازیم. افزون بر این افراد دموکرات نیز کم و بیش وجود دارند.
دوست عیزیز دیرنج مین ائللی.....خیلی ممنون از این مقاله...چندی پیش بخاطر یاد بود محمد امین رسول زاده یک نشستی بود در لوس آنجلس .. برای شناخت بیشتر ایشان می توانیم با لینک پائینی استفاده بکنیم.... https://www.youtube.com/watch?v=dmuqC94Re8M
سلام وعرض ادب،چین سیاسی را کاری نداریم،ولی کدام فرد معقول وباانصاف،اقتصاد ومدیریت چین را تحسین نمکند در طول دو یا سه دهه چین به اجاها که نرسیده،در امور فضایی ونظامی جزو پنج کشور ابر قدرت نیست مگه،اقصاد چین مگر در حال بلعیدن اقتصاد امریکا واروپا نیست مگه،ودر اسیا هم اول نیست مگه،ودر ایران هم اگر یکطرفه قضاوت نکنیم،اگر کالاهی چینی ومحصولات صنعتی چینی نبود،الان میتونید تصور کنید قیمتها چند برابر میشد،واگر بعضی محصورات چینی بیکیفیت است،این تجار ایرانی هستند که محصولات درجه چهار وپنج وارد میکنند،گویا در چین محصولات در پنچ درجه استاندار میشند،ومگر نمیبینیم در بازار اروپا وامریکا رقابت کاملا ازاد است کالای چینی برنده است ،ومثل اینکه تامین اجتمای وبیمه های چینی خیلی قوی هستند،ودوات چین هم با فساد اقتصادی بسیار قوی ومحکم برخورد میکند،درحالی که این.ر اهها. اا وپا وامریگا بیش . از سیصد چهار صد سال ط
طول کشیده طی کرده اند،واز طرفی حداقل کاسه یک ونیم ملیون نفر را روزی سه بار غذا ر میکنند .کلی هم صاد ات غ
ذای دارند،وهزاران امار وا قام دیگر در طول سی سال،واز نظر ازادی بیان وحقوق بشری هم قدم به قدم وبصورت ا ام همراه با احتیاط پیش میبرند،وهمیشه والخصوص در صد سال اخیر همیشه تبلیغات دست غربیها بو ده،وکمتر در ایران نیز کمتمر تمدن وقد رت وفرهنگ چین کره ژاپن هند وروس به چشم امده
آینده ی ایران
---------------
در مقاله و کامنتهای خود « وضع و سیاست» نیروها را در فضای سیاسی توضیح دادم و در ادامه به «حرکت حکومت و مردم» می پردازم. سئوال اینه که جامعه ی سیاسی به کجا میرود و آینده چگونه میتواند باشد.
عمدتا وضع و حرکت و چگونگی آینده را حرکت « گذشته و حال» تعیین میکند.
-حرکت گذشته وحال، گفتیم در فضای سیاسی مخالف حکومت « تفرقه و ستیز با همدیگر» است.
- حرکت « مردم و لایه ای از حکومت » در جامعه « اصلاحات اسلامی» بود که به « اعتدال اسلامی» عقب نشینی کرد و میرود که در سیاست حکومت کاملا « حل» شود. یعنی حکومت « قدرت » خود را مستحکم میکند. و کرده است. و فاتحه ی اصلاحات مطرح را خوانده است. میتوان گفت جریان اصلاحات مذکور عملا « مرده» است. علت این مرگ « حکومتی بودن حرکت بود» که پاسخ درستی به مشکلات مردم نمی داد و مورد حمایت اکثریت مردمان جامعه قرار نگرفت.
هر چند مردم کوشیدند حرکت را از دست حکومت خارج کنند و در خدمت تحقق اهدافشان به کار گیرند؛ اما موفق نشدند. موفقیت با قشر حاکم و پرقدرت بود.
پس میتوان گفت در داخل جامعه حرکت اصلاحی شکست خورده و در فضای سیاسی نیز « همگامی مخالفان حکومت» باز به شکست انجامیده است. و پیروز این روند عمر 37 ساله ی حکومت است و این جریان ادامه خواهد یافت. اما تا کی؟
کسی نمیداند تا کی ، اما برای ابد نمی تواند باشد. « تغییر ناگهانی» بهر شکلی که باشد خواهد آمد و از این گریزی نیست.
ولی مهم خود « تغییر ناگهانی» نیست بل « نتیجه ی آن مهم است.
با توجه به وضع عدم آمادگی نیروها در داخل جامعه و در فضای سیاسی به احتمال قریب به یقین آینده ی ما را باز « آلترناتیو سازی خارجی-داخلی» رقم خواهد زد. مانند زمان مشروطیت- رضا شاه- مصدق- خمینی . علت این مسئله عدم آمادگی نیروی سیاسی دموکراتیک جامعه است.
طرح مسئله ی« شکوفایی فرهنگ فدراتیو و مشترک » در خدمت آمادگی « نیروی های دموکراتیک جامعه» برای حل مسایل
درست اجتماعی-سیاسی ست. که شاید سرنوشت ما را باز آلترناتیو سازی ها رقم نزند.
سلام-واضح است که اگردرایران دموکراسی وآزادی های اجتماعی اعمال میشد،اکنون ایران هم شده بودسویئس وبلژیک وو..غیر.
دیکتاتوری بقایش دراعمال سرکوب وجمودفکری است.اگرچه درجوامع عقب مانده دیکتاتورها زیرامرکشورهای خارجی زندگی خودراادامه میدهند،سرکوب هانیزازهمین نقطه شروع میشود.
اگرآن چیزی شمادوست عزیزآرزویش رادارید،بیش ازصدسال پیش مشروطه خواهان خواهانش بودند.واگرمطابق خواست شما ومبارزان آزادیخواه مشروطه عمل میشد،اکنون ایران جهان سومی نبود ،این همه مردم نیزتاوان نداده بود،مشکل همه درست همین است که دموکراسی نبوده وتمرین نشده است.اگرتمرین میشد،تابحال کلی ازمشکلات ماحل شده بود.
بقای دیکتاتوران دربنوددموکراسی بوده وهست.تعدادی بخاطرحاکمیت اتینیک سیاسی وفرهنگی خوددوست دارند،مردم با قانون دموکراسی غریب باشند.
اگردموکراسی بودحال کورد،تورک،عرب،ترکمن،وو..مشکلی نداشت،اگردموکراسی بود،درطی این صدسال بخاطر
اجرای عدالت بهترین بچه های ایران دنبال چپ وکمونیسم که اکنون ذات آن برای همه روشن شده ،نمی رفت وکشته نمی شد.
بزرگترین جنایت رادرایران سرکوبگران مشروطه خواهان که خودرامدرنیسم غربگرابود،کردند.آنهابامهندسی انگلیس وچپ روی جناح چپ مشروطه خواهان وفراماسیون های غربگراباآوردن خانواده پهلوی بزرگترین جنایت رابه دموکراسی وایران کردند.
"اقلیتی ملی در شمال غرب فرانسه."
قاعدتا آلزاس باید در شمال شرق فرانسه واقع باشد. به نقشه نگاه کنید.
جالب است که سلطان قابوس توانست تمام نیروهای چپ را جثب کند اما شاه ما نتوانست
مردم ارمنستان گفتند: سرزمینی که مال ما نیست، ما در آن چکار می کنیم؟؟؟ این فیلم جوابگوی همه یاوه گو های جنگ طلب است که زندگی مردم را از هم میپاشند و دنبال اشغال سرزمین آذربایجان - قره باغ هستند این فیلم را خوب نگاه کن آقا نظریان .
برجام :
1- پیروز شده برای رژیم تورکان قزلباش برای اینکه از این پس بهتر نفت بفروشند و خرج کارهای احمقانه کنند
2- شکست خورده برای 80 ملیون مردم ایران که 12 سال فدای 8 تن ارانیوم شدنند و چیزی هم گیرشان نخواهد امد جز همینی که هست
اقای براهنی واندیشه او متاسفانه تحت تاثیر فرقه دمکرات پیشه وری قرار دارد و اساسن فرقه دمکرات تجزیه طلب و جریانی وابسته به سیاست خارجی روس است. نفرت قومی همه زوایای زندگی اقای براهنی را فرا گرفته است و این تنفر را در دو رمان وی که بزبان پارسی نوشته است میتوان مشاهده کرد. واقعیت این است که جریان چپ پس از ناکامی در سال 57 به نژاد گرائی قومیگرائی روی اورد . افرادی مانند اقای براهنی در اروپای شرقی فراوان هستند که از جریان سوسیالیسم سرخوده بودند و هستند و اکنون به قوم و تبار گرائی رسیده اند . جریانات ترک تبار سلطه نظامی و زبانی دولت روس بر اران را فراموش و در این باره سکوت میکنند. خاورمیانه از هر نگاه ملی و قومی از غرب عقب افتاد و سلسله قاجا ر در ایران و امپراطوری عثمانی همه فرصت های تاریخی را ازدست دادند .اقای براهنی
متاسفانه پیام اور سخن تازه ای برای مردم ایران نیستند و بیشتر به دنبال رویای جوانی هستند. جان گلام ایشان فقط جدائی ازربایجان از ایران است و این شعار هفتاد ساله حزب توده در ایران است . جای تعجب است که اقای براهنی به عنوان یک نویسنده ترک کوششی در تاریخ 500 ساله تشیع صفووی و اجباری کردن فرق شیعه در ایران و ازربایجان نگرده اند .نگاه این نویسنده نه به تاریخ تسلط ترکان و نقش قاجار ها بلکه به 57 سال حکومت پهلوی است .. چرا باید تشیع و اسلام دین رسمی مردم باشد ؟ مردم باکو و توابع پارسی سخن نمیگویند ولی همواره کاروان پشت کاروان به دیدار مردگان و اموات میروند.
پان ارمنی گرامی جناب ارشین نظریان! شما که بقول خودتان به ترجمه مطلب " تف سربالای آنگلا مرکل" دست زدید، اولا در ترجمه یک متن بطور کلی رسم بر این است اول اسم نویسنده مقاله، همچنین محل درج مطلب در بالای مقاله به استماع خوانندگان میرسد. بعد ترجمه آن از نظر خوانندگان میگذرد. 2. در مطلب فوق که شما آنرا بعنوان متن ترجمه معرفی میکنی، نشانی از نام نویسنده نیست. انگار مطلب فوق از طریق امداد های غیبی از آسمان نازل شده است. 3. جنابعالی در ادامه ترجمه مطلب فوق میفرمائید: " تعاملات صدر اعظم مرکل با ترکیه بر پایه فرضیات کاذبی بود. کرنش مرکل دربرابر اردوغان تف سربالایی برای او شده است که شبح آن ممکن است تا پایان کار سیاسی اش وی را دنبال کند." پایان نقل قول. ارشین خان! ممکن است بفرمائید، انگلا مرکل و بطور کلی اروپا چه تعاملاتی با اردوغان کرده است؟ و چه سودی از این طریق نصیب ترکیه شده است؟ آیا
منظورتان ارسال سلاح به پ.ک.ک، و یا تصویب لایحه قلابی برای ارمنیان منظورتان است؟ 4. در ادامه مطلب میفرمائید:" آنگلا مرکل اروپا را دست تنها رهبری کرده است. موقعیت آلمان، رفتار مقتدرانه به مثابه یک امپراتور را، به ویژه در تعاملاتش با اردوغان رییس جمهور ترکیه، به وی ارزانی داشته است؛ توافق او با پرزیدنت اردوغان برای سد کردن جریان پناهندگان از خاورمیانه به اروپا.. مورد تحسین قرار گرفت، زیرا گزینه ی دیگر آن درحکم فروپاشی اروپای Schenegen بود. " پایان نقل قول. جناب ارشین! آیا ممکن است برای خوانندگان بفرمائید منظورتان از تلقی کردن مرکل به عنوان امپراتور چیست. در تعریف سیاسی، امپراتور به شاهان قدیم؛ که کشور را بصورت دیکتاتوری اداره میکردند، تلقی میشد. آیا به نظر شما کشور آلمان از طریق دیکتاتوری مرکل اداره میشود؟ 5. در ادامه مطلب میفرمائید: " مرکل در راستای مصلحت اندیشی سیاسی خود، امتیازات زیادی به ترکیه داد. اولین آن، تغییر موضع درمورد پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا و به دنبال آن کمک شش میلیارد یورویی برای نگهداری پناهندگان در ترکیه بود." پایان نقل قول. ارشین خان! ممکن است برای خوانندگان بفرمائید، مرکل چه امتیازاتی به ترکیه داد، که مردم ترکیه از آن بی خبرند؟ از نظر شما آیا ترکیه به اتحادیه اروپا پذیرفته شد؟ که شما آن را ادعا میکند؟ و آیا از کمک شش میلیارد دلاری چیز به ترکیه پراخت شد؟ ممکن است میزان وجه پرداخت شده را برای اطلاع خوانندگان ذکر کنید؟ یا فقط شعار میدهید! 6. در ادامه بقول ترجمه خودتان میفرمائید: "جریان وقفه ناپذیر پناهندگان به اروپا را جنگ سوریه به وجود آورده است، جنگی که عامل اصلی آن کسی جز ترکیه ی اردوغان نیست." پایان نقل قول. آیا برای این کار سند و مدرک دارید؟ اگر دارید، رو کنید تا خوانندگان نیز مطلع شوند. اگر دروغ میگویئد، این دیگر چیز قابل قبولی نیست. 7. در جای دیگر میفرمائید: " اروپا به جای حساب خواستن از آنکارا، وی را با دادن امتیازات پاداش می دهد." پایان نقل و قول. پان داشناک گرامی جناب ارشین نظریان! ممکن به بزرگی خودتان بفرمائید؛ اروپا چه پاداشهائی به ترکیه میدهد؟ آیا منظورتان علم کردن قتل عام قلابی ارمنی ها در قرن پیش است؟ 8. در جای دیگر میگوئید:" جم اُزدمیر پیشتاز طرح قطعنامه شناسایی نسل کشی ارمنیان است." جناب ارشین خان! آیا میدانستی که شخص جم ازدمیر اصلا تورک نیست. و به گروه اتنیکی لاز تعلق دارد؟ بعضی ها نیز میگویند از داشناکهای فراری ارمنی است که از ترکیه فراری شده است.9. در پایان ترجمه تان میگوئید: "مارتین شولتز، خواستار توافق به اجرا در آوردن قانون ضد تروریسم، است." پایان نقل قول. جناب ارشین خان! آیا بنا برادعایتان، دولت آلمان نیز باید قانون ضد تروریستی خود را تغییر دهد، تا تروریستها هر کاری که دلشان بخواهند در آلمان بکنند؟ آیا منظورتان این است که دولت ترکیه تروریستهای داشناک و همچنین تروریستهای پ.ک.ک را آزاد بگذارد، تا با سلاح به کشتار مردم ترکیه بپردازند، و هرچه دلشان خواست بکنند؟
اگر جلوی هر مصراع معنی همان مصراع را مینوشتی ما هم میتوانتین چند جمله تورکی یاد بگیریم
جناب جمال نارویی،اسلم ریگی بولان بلوچ چرا دو پاراگراف به بلوچی نمینویسید تا بلوچ بودن خود را اثبات کرده باشید تورکان عزیز
جالب است از وقتی کە آ الیار دوبارە برگشتن و مسئولیت پذیر شدن کامنتهای پان اتراک رگباری پخش میشود و ما برای پخش یک کامنتمان باید ساعتها منتظر باشیم
آقای نظریان اولا عین همین فیلم در یوتوپ بزبان ارمنی است که میتوانی خوب گوش کنی دوما در خود فیلم نیز با زبان ارمنی گفته میشود که چرا برادر من به خاطر خاکی که متعلق بما نیست کشته شده و این فیلم جریان آورده شدن جسد جوان ارمنی کشته شده در خاک اشغالی آذربایجان است و پلیس ارمنستان از حمل جنازه و اعتراض مردم ممانعت میکند . اما وقتی مینویسی که عین نوشته ات « در ضمن مردم ارمنستان اين چهل پنجاه نفر نيستند » خوب مچت باز میشود آقای محترم جنگ طلب و اشغال گر نشستی در جای گرم میگوئی ازکشته شدن بچه مردم در مانده بمن چه .! طرفدار سر کسیان و خو چاریان تروریست و آدم کش بوذن عاقبتش چنین میشود که به باز ماندگان سر باز کشته شده میگوید که مردم ارمنستان که این چهل و پنجاه نفر نیستند پس کی ها هستند نکند منظورت همان جانیان و آدم کشان مثل زور بالایان و خو چاریان و سر کسیان هستند ؟
خواندن چنین خبر هائی برای انسان خیلی درد آور است و نفرت انسان از رژیم ددمنش ایران بیشتر و بیشتر میشود .انسان وقتی به خانواده این جوان و بازمانده هایش فکر میکند آنوقت دیگر تمام کلمات و حرف ها به پایان میرسد یعنی مغز انسان به بن بست میرسد .
محمد امین رسول زاده را برخی با عنوان رهبر فکری انقلاب مشروطیت و تجدد مینامند او با انتشار روزنامه ایران نو که اولین روزنامه مدرن در ایران محسوب میشود بزرگترین خدمت را به ملل ساکن ایران کرده او راه تجدد و ترقی در تفکر را باز کرد .وی در سپتامبر سال ۱۹۱۰بر اثر اشنایی با روشنفکران تحصیل کرده اروپا در ان زمان، مانند: سید حسن تقی زاده، حسین قلی خان نواب، سلیمان میرزا، سید محمد رضا و تنی چند اقدام به پایه گذاری حزب” ایران دموکرات” نمود.
محمد امین رسولزاده، در سال ۱۹۰۹ میلادی سردبیر روزنامه هایی مثل “ایران نو” و “احاد” بود، روزنامه “ایران نو” در ان سالها با تیراژ سه هزار نسخه چاپ می شد و یکی از بزرگترین و تاثیر گذارترین روزنامه های ان دوران بود.
در بهار سال ۱۹۱۰، روزنامه ایران نو به علت درج مقالات انتقادی و روشنگرانه بسته شد ولی به عنوان ارگان درون حزبی به کار خود ادامه داد، رسولزاده با
رسولزاده با نوشتن ده ها مقاله متعدد در زمینه ی سیاسی واجتماعی در این روزنامه، پایه گذار روزنامه نگاری مدرن یا اروپایی در ایران بود.بعدها، سید حسن تقی زاده در کتاب خاطرات خود از رسولزاده به عنوان اولین شخصی که روزنامه نگاری به شیوه اروپایی و مدرن را را به ایران، اورد نام می برد.و در تعریف محمدامین رسول زاده چنین میگوید اگر بگویم که در تمام مدت عمرم تنها شخصیت فوق العاده ای است که با او روبرو شدم اعراق نکرده ام محمد امین رسول زاده انسانی درست با تربیه و با قدرت تفکر بی همتاست که به راهش ایمان دارد .
سلام-این روش ازکارهای پیش پاافتاده درسیستم آموزشی ایران اززمان روی کارآمدن رضاه شاه برای آموزش است.من یادم می آیدازسالهای 1338درمدارس ایران کتک باچوب به کف دست ویامدادبرای لای انگشتان ودرصورت مقاومت به سروکله دانش آموزمی کوبیدند،تابچه هافارسی یادگیرند.
چوب های ترانتخابی ازچوب ازگیل ویا آلوچه ویاازچوب به که دارای انعطاف ومقاوم بودبرگزیده میشد.درتولد ولیعهد ویادرسالروزهای تاجگذاری.وتولدشاه ویاروی کارآمدن پهلوی ها دانش آموزان رامعلمان ساواکی وپان ایرانیست شئونیست فارسی درگروه های پیش آهنگ وسازمان جوانان بالباس های فرم مخصوص وباپول خودشان اسیر وآواره خیابانها میکردند.
تمردازثبت نام دراین گروه ها بعنوان مخالف نظام تلقی گشته وروزگاردانش آموزراسیاه می کردند.دراین سی هشت سال گذشته نیز امورتربیتی های حکومتی وبابهتربگویم داعشی فارسی مذهبی همان کارساواکی وحکومتی پان فارسی داعشی شاه راانجام میدهند.
در اطراف شهر سوسنگرد از دو سال پیش نزاعی بین ایل دو شیخ عرب روی یک چشمه نفت بین مزرعه دو طرف شروع شده و تاکنون 4 نفر از هر دو جناح کشته شده اند . جناب خبرگزار عربستان و الاحوازو الیاسین ! چرا در این موارد خیر را سانسور میکنی و فقط اخباری با بوی راسیستی اینجا پخش میکنی ؟ ! در ایران روزانه صدها نفر خودکشی میکنند و قتل انجام میدهند ، علت اجتماعی فرهنگی روانی سیاسی چیست ؟ تقصیر فارس و ایرانی است ؟ شما تجزیه طلبان چقدر از طرح موضوعات نژاد گرایانه ضد فارس و ضد ایرانی لذت میبرید ! به نظر من این نوعی اعتیاد است . البته پان ترکهای آذری چند برابر شما روزانه نیاز به این داروی لذت بخش دارند . ولی آینده ای ندارید چون مشت انسانی بشریت شما را افشا و متفرق خواهد نمود و باید در غرب بمانید تا مهدی عجل الله الفرجه ظهور کند .
بنی طرف چراگپ الکی میزنی مالرا شمال شرقوتودستداریم ازبهبهان تاشوش اون وقت جمعیت شیش درصدی ازکنااومد نمیدونم
تورتا شاپالاخ به صورت خانم سارا واگن کنشت
http://www.t-online.de/nachrichten/deutschland/parteien/id_77962642/sahra-wagenknecht-bekommt-torte-ins-gesicht-das-ist-asozial-.htmlسارا واگن کنشت سیاستمدار گروه کومونیستهای آلمان که موضع سیاسی اش در خیلی موارد و مخصوصا در مورد پناهندگان شبیه به حزب نئونازی های آلمان ,Afd, است, از طرف یک جوان آلمانی( از گروه انسان گرا و ضد فاشیستی) با تورتا شاپالاخ( کوبیدن شیرینی) به صورتش مواجه شد.
سارا واگن کنشت مانند سخنگوان حزب نئونازیها معتقد است, در آلمان جای بیشتری برای پناهندگان وجود ندارد. این نوع موضع سیاسی کومونیستهای آلمان از طرف جوانهای طرفدار حقوق بشر و انسانگرا ی آلمان با انتقاد شدید روبرو شده است که کومونیستهارا همطراز نئونازیها قلمداد میکنند. این اتفاق در 28 ماه می 2016 در شهر ماگدبورگ آلمان رخ داد که کومونیستها در یک گرد هم آئی حزبی شرکت کرده بودند.
سلام دوستان مقاله بسیار جالب وپرمحتوا درنوع خود بود
نویسنده آگاهانه به مسائل پرداخته باهوشیاری کامل ممنون از دوستان گلم
با تشکر از شما لاچین عزیز و ارسال لینک مناظره تلویزیونی. پیروز باشید.
در واقع نقد دکتر علی فراستی عمدتا در معرفی دیدگاه مسلم ابراهیمی بود و تنها یک نکته مهم در این نوشته و همانا بمباران نیروگاه بوشهر توسط اسراییل است، بهر حال اوضاع منطقه بشدت بحرانی است و متاسفانه تحلیل های بسیار ابتدایی و فقیر است، کاش جناب فراستی در این باره بیشتر می نوشت
سلام عرض ادب،اذربایجان چه شمالی چه جنوبی وچه مناطق شمالشرقی ترکیه وچه مناطق اذری موجود در فدارتیو روسیه ،درقسمت شمالی اذ بایجان شمالی،همیشه تاریخ وحرکاتی افتخار امیز داشته ودر حرکات تاریخی همیشه در حقوق وبرابری زنان پیش قدم بوده،ودر تمام حرکات اعتراضات ودر تشکیل دولتها در درون خود دمکراتیک عمل کرده،ودر تمام حرکات واعتراضات خود ودر تشکیل دولتها واحزاب گروهها ،هیچ وقت قصد تعرض به همسایگان خودش روسها کرجیها اناطولی کردها لرها فارسها ترکمنها وقزاقها را نداشته ،وترکهای اذربایجانی کمتر به کشتار دیگر اقلیتها زده،وهمیشه ارامنه کردها اشوریها ودیگر اقلیتهای دینی زبانی فرهنگی درامنیت کامل بودند،وترکهای اذری در طول تاریخ مرتکب جنایات بشری نشداند،وهیچ هرزه گیی فرهنگی در تاریخشان ثبت نشده ،وهزاران افتخار دیگر وباتوجه به افتخارات تاریخی،سرزمینی ،زبانی،فرهنگی،..از ته دل فریاد میزنم یاشاسین اذربایجان وی
همسایگان ابدیش ویاشاسین صلح دوستی با همسایگان ابدی ویاشاسین اتحاد ویک پارچگی از نوع فدرالیش،پان اتراک و تورکها بە اندازەی یک میلیمتر مرز مشترک نە با عربها دارند و نە در همسایگی عربها زندگی میکنند در تمام سرزمینهائی کە عربها زندگی میکنند و عربستان نام دارد در همان ایرانش بین عربها با تورکها لورها ، فارسها و کوردها زندگی میکنند در تورکیە فاصلەی بین سرزمینی کە تورکها زندگی میکنند با عربهای سوریە کوردها زندگی میکنند یعنی در هیچ کجای این کرەی خاکی عربها و تورکها نە همسایە هستند و نە یک میلیمتر سرزمین مشترک با هم دارند ولی چگونە است پان اتراک آذری در تمام معادلات و بحثهای سیاسی و و با انرژی از عربها دفاع میکنند ؟؟ اینجاست باید یخەی پان اتراک را گرفت کە دلیل این امر چیست ؟ پان اتراکی کە با تمام همسایگان خود مشکل و سر ستیز دارند اینگونە سینە چاک آعراب شدند
ملت کورد هم در عراق هم در سوریە همسایە عربهاست و مرز طولانی با اعراب این 2 کشور دارد در همان حال برای آزادی و رسیدن بە حقوق برابر و تعین سرنوشت سرزمینهای کورد نشین در هر 2 کشور سوریە و عراق بە درازای تاریخ سایکس پیکو 100 سال گذشتە مشکل داشتە ولی ملت کورد همیشە بر برادری و روابط حس همجواری و همسایگی و دوستی با اعراب تأکید داشتە و امیدوارم ملت عرب حقو زیستن آزاد ملت کورد بر سرزمینهای خود را بە رسمیت بشناسد و بر دوستی و همکاری با ملت کورد تأکید کنند چون همان سرنوشتی کە اعراب فلسطینی و اعراب اهوازی با اشغالگران سرزمینشان دارند ملت کورد نیز دارد ولی دفاع پان اتراک با اعراب دوستی خالە خرسە است دوستی و دفاعی است کە مبنای آن ضدیت و دشمنی با ملت کورد قرار دارد پان اتراک بە این دلیل از عربها دفاع میکنند کە عربها را همپیمان خودشان کنند بر ضد منافع ملت کورد و دشمنی با خواستەهای کورد تورکها و اتراک بخصوص تورکهای سلجوقی و عثمانی همیشە بە شدت ترین وجە ممکن سرزمینهای ملت عرب را اشغال کردند و کشتارهای بی رحمانەای در طول تاریخ از ملت عرب کردند و در نهایت پان اتراک باید خوب شیر فهم شوند کە ملت عرب زرنگ تر از آن است کە بە این دوستی خالە خرسەی پان اتراک باور کنند و در کنار بربریت آنها قرار بگیرند چون همین عراق را اگر نگاه کنید نزدیک بە 2 میلون آوارەی عرب را کە از وحشی گریهای شیعەی صفوی پان اتراک بە کوردستان پناهندە شدند در خود جای دادە همین اقلیم کوردستان عراق کوردهای ایران کە بە آنجا مسافرت کنند بە ویزای مسافرتی احتیاج دارند در حالی کە عربهای انبار تکریت و فلوجە و موصل را در خود جای دادەسلام وعرض ادب برخوانندگان ونویسنده مقاله،اروپا با ترکیه وترکیه با اروپا بازی میکند،ترکیه میخواهد وارد اروپا شود واز مزایای اقتصادی وسرمایه گذاری واز تاثیر گذاری بران استفاده کند ومردم انطولی در طول تاریخ همواره نگاهشون به طرف غرب بوده واین نهادینه شده است،ولی اروپا از ورود هشتاد ملیون مسلمان وترک به اتحادیه مسیحی خودشان میترصد واز وجود نمایندگان ترک درمجلس شورای ا وپا که ان موقع بیشترین نمایندگا . ا خواهند داشت میترسد،وهر قانونی را که به ضرر ترکها ومسلمانان جهان باشد میتوانند عوض کنند،واروپا از این قدرت ترکیه میترسد،وازاینکه ده ملیون ترک ساکن اروپا متحد شوند میترسد، واینکه اروپا درکنار بوسنی هرزگوین قرار گیرد وترکیه پایگاه ابدی در قلب اروپا داشته باشد میترسند،واینکه ترکیه بتواند بیست ملیون مسلمان ساکن اتحادیه اروپا را متحد ورهبری مند میترسند،واینکه ترکیه بزرگترین کشور اروپا از نظر جمعیت و
از نظر سرزمینی بشود میترسند،.....ولی از طرفی تک تک اروپاییان به موقعیت بسیار قوی واستراژیک ترکیه بر دریای مدیترانه ودریای سیاه را میدانند واز طرفی به مقعیت فوق استرا تژیک تنگه داردانل وبسفر واقف هستند ومیخواهند انرا داشته باشند واز طرفی به نیروی کار وبه وسعت سرزمینی ترکیه نیاز شدید دارند،واز طرفی میخواهند ترکیه را از پیکره جهان اسلام جداکنند ،وهزاران ترس ونیاز دیگر،والا تمام استانداردهای اروپا در سطح متوسط به بالا در ترکیه وجود دارد،ووضع ترکیه خیلی خیلی بهتر از کشورهای تازه پیوسته به اروپاست،ودارمد سرانه وتولید سرانه ملی از متوسط اروپا بیشتر است،،واروپا ،در پذیرفتن ونپذیرفتن ترکیه گیر کرده وکاملا سیاسی است ،وهردو پذیرش ونپذیرفتن ترکیه برای اروپا گران تمام میشود وترکیه سرمست از این موقعیت سیاسی اجتمای سرزمینی وفرهنگی ودینی وتاریخی واستراتژیک خودش.وترکیه میتواند برای همیشه از هر دولبه شمشیرش بازی کندجناب اقای جمال نارویی ریگی یا بولان بلوچ همین هایی را که بلغور فرمودید را به زبان بلوچی بنویس تورک زرنگ
نه جناب بامسی رژیم تورکان قزلباش اجازه چنین رانت خواری هایی را به فارس ها نمی دهد این جور چور و چپاول تنها از یک تورک بر میاید و بس که حق صغیر و کبیر ایران را غارت و برای تورکان کارخانه اهن بسازد
سلام وعرض ادب،ما تجزیه تجزیه چند کشور را در پیش رو داریم،که کشور ها کوچک وواکثرا همراه جنگ داخلی وویرانی همراه بوده واز قدرت ملی کلان انها کاسته شده است،واز طرفی توانسته اند مدیرت زبانی اقتصادی سرزمینی فرهنگی خودشان را بدست گیرند،ولی در مدیریت واتحاد فدرالی علاوه بر اینگه مردم متحد حول محور زبان ،دین،نژاد،یا منطقه جغرافیایی،میتوانند مدیرت سرزمینی اقتصادی فرهنگی زبانی وغیره خودشان را بدست گیرند از معایب جنگ داخلی واز کاسته شدن قدرت کلان ملیشان بدور میمانند،ودر واقع از مزایای اتحاد بزرگ واز مزایای استقلال هر دو بهره میبرند.واتحاد حول قانون اساسی ملی تضمین کننده وزارت دفاع واحد وزارت خارجه واحد وزبان ملی واحد خیلی بهتر از تجزیه خواهد بود
سلام وعرض ادبی دوباره،بله درست است،در هیچ کجای دنیا از تغییر اصیل ومعنا دار ووزین نامهای اصلی وبومی مکانهای طبیعی وشهرها وروستاها ،خیابانها......از طرف مردم بومی استقبال نمیشود هیچ بلکه همون کلمات همیشه ورد صحبتهای مردم بومی شده وباعث اگاهی بیشتر وکشیده شدن حرفها به بقیه مسایل میشود ورفته رفته صحبتها توسعه وبست پیدا میکند،وهمین تعویض اسامی برای اسمیلاسیون باعث بیداری بیشتر ونفرت غضب بیشتر میگرردد،وهمین تعویض اسامی چقدر مردم عرب ویا اذربایجان ودیگر مردم کرد بلوچ ترکمن قشقایی را عصبانی ومعترض کرده است،واز طرفی باعث اگاهی اتحاد بیداری وحساسیت انها شده است
همان طور که، مخصمه کش داده جنگ 8 ساله، عوارش تاکنون بجا مانده، باتلاق خودساخته نظام در قضیه غنی سازی هسته نیز، سالها زخمهایش بر پیکر نحیف ایران، باقی خواهد ماند.
امریکا از مان تاسیسش همچو اسلاف اروپایی اش، نشان داده رحم بر دشمنانش نمیکند!
تحریمهای فلج کننده، هر چند ضرباتی بر نظام ایران زد، ولی اثرات فاجعه باری بر اقتصاد و معیشت و زندگی اجتماعی مردم زده.
مصائب که مردم ایران از سر جاه طلبی هسته ای نظام و تحریمهای امریکایی و دیگران به بهانه ان جاه طلبی نظام، نشان داد چقدر مردم ایران تنها هستند. مردم ایران امروزه تنها هستند در جهان و در معادلات سیاسی جهانی، خرد میشوند. نه نظام و نه حاکمان قدرمند در جهان اهمیتی به مردم ایران نمیدهند.
در ضمن من سالها سایت شمارا میشناسم.باسانسور دلبخواهی تان آشنا هستم و هم فحاشی قوم گرایان ضد ایرانی تان. من ریسک کردم و در سایت شما که عملا شخصیه نظردادم
دست کاری نام های تاریخی از مشکلات تنش آفرین است. همان طور که کاربرد نام رایج و تاریخی خلیج فارس به نام کمتر تاریخی و کتر مستندتر خلیج عربی اشتباه است و موجب تنش قوم گراینه احمقانه و نزاع جاهلانه میان مردمان منطقه شده تغییر نام های جغرافیایی محلی مردم هم اشتباه است. محمره و عبادان را مردم اکثرا عرب زبان آن شهرها دوست دارند و باید به این خواستشان احترام گذاشت. راه حل پیشنهادی هم شده که نام شهرستان خرمشهر و ابادان بگویند و نام شهرها محمره و عبادان یا برعکس. اینگونه نظر طرفین تامین میشود.
امیدوارم مدیریت سایت در نشر کامنتها ملاحظه احترام نگارنده بکند! چون طبق معمول افراد معلوم حال شروع به توهین خواهند کرد!
میان دو نوع حاکمیت دیکتاتوری و تجزیه کشورها، راه سومی است و آن استقرار نظام دموکراسی فدرالی است.این نقشه اگر واقعا حقیقی باشد و خواست کردها، واویلاست. همین نقشه بسیاری از اتنکها(قومیت)ی منطقه را به تعارض با کردها وادار میکند. ایکاش کردها واقع گرایی پیشه کنند و دنبال چنین نقشه هایی نروند.
رژیم سکولاردیکتاور اسد و اقلیت علوی و شیعه طرفدارش، منتظر اختلاف و چند دستگی درمیان دموکراسی خواهان سوریایی هستند.
هرچند بارها در این باره بحث شده، ولی واقعیت اینست، در پی وقایع تارخی، انسجام ارضی-قومی د رمنطقه آسیای غربی، بهم ریخته است. هرچند مناطق تمرکز اتنیک و قومی هست، ولی پراکندگی و حضور اقلیتها در میان مناطق قومی است. تقسیمات استعماری و تاریخی کشورها مزید بر علل فوق است که منطقه آبستن فجایع بیشتر ناشی از درگیری قومی و مذهبی میکند. راه حل چیست؟
صداقت و همکاری مراجع قومی و مذهبی و پذیرفتن واقعیت موارد فوق الذکر، منطقه از باتلاق طولانی درگیری و نزاع رهایی خواهد بخشید.
دموکراسی فدرالی راه حل میانی و کم هزینه تر است. دگرگونی این مرزهای مصنوعی و نابخردانه فعلی شاید در قالب ایده الیسم، بهترین گزینه باشد ولی در عمل بسیار دشوار و پرخطر است و ناچار وقع جنگ و نسل کشی و پاک سازی قومی وسیعی منجر خواهد شد. توزیع جغرافیایی نامناسب منابع ثروت طبیعی و دسترسی به ابهای آزاد، همواره محرومان تحریک به دست درازی به مناطق برخودارتر خواهد کرد.
همین نقشه تخیلی کردستان بزرگ، حاکی از از وجود نیاز به دسترسی به آبهای آزاد بین المللی است و در واقع پان کردیسم خود را در تنگنای ژئوپولتیک میبیند!
ولی ای برادران و خواهران انسانی در منطقه مشترک ما، نبرد برای کسب حقوق قومی و اتنیک ما و شما تا زمانی موجه است که در چاچوب اخلاق و بدیهات حقوق بشری باشد و آن هم در بازه زمانی کوتاه منتج به نتیجه. اما اکنون این نبردها و کارزاها وارد دوران مزن و فرسایشی میان نسلی شده و موجب اتلاف منابع مادی و انسانی و از دست دادن فرصتهای زیست نسل بشری شده است.
بایست به معضلات هر چه سریعتر پایان اده شود.
اولین گام سازگار شدن با واقیات و انعطاف است. هر چند ایده ال های خواست های قومی و مذهبی قابل احترام است، ولی دیگر درگیریها از حد تحمل نسل بشری گذشته، درد مزمن را با تکانه های خارت بار تجزیه و دست درازی به محدوده های قومی و مذهبی دیگران قابل درمان نیست.
راه حل معقول تر و سهل وصول تر همین دموکراسی فدرالی است البته با صداقت و خواست واقعی و نه ترفندی و حقه ای برای گذار به تجزیه یا دیکتاتوری!
میشود به مدلهای بومی سازی شده شبیه به مدل سوئیسی فکر کرد و در کنار ایجاد اتحادیه منطقه مثل اتحادیه اروپا.
شهرستانها/کانتونهای خودمختار در قالب هماهنگ کننده شوراهای استانی و در چارچوب مرزهای فعلی.
ایجاد اتحادیه منطقه ای و رفتن به سمت برچیدن مرزهای مصنوعی و دست ساخت استعمارگران خارج منطقه و ایجاد ارتباط میام مردمان دو سوی مرزها.
دموکراسی فدرالی که البته چاشنی سکولار هم بشود بهتر است، تا مداخلات قومی و مذهبی کم شود و مردمان به چند دستگی و نزاع احمقانه نکشاند.
دموکراسی فدرالی ترجیحا مدل شهرستانی/کانتونی با حفظ هماهنگ کننده استان و در چارچوب مرزهای فعلی کشورها در کنار مکمل اتحادیه منطقه ای فراگیر پیشنهاد راه حل نهایی معضلات فعلی منطقه است.
این کارگران از جان گذشته و در بندِ جور و جبر ساختار الهی ِ ولایتِ شیعی " اسماعیل عبدی و جعفر علیزاده و... " بیش از آنچه که باورش رود بی دادرس و بی پناه می باشند و مانده اند. جای گمان ندارد که هریک از ما باهر دیدگاهی در برابر آنان و اهداف انسانی ـ اجتماعی ـ کارگری شان مسئول هستیم و بنا بر این شایسته است به هر رو، ابزار و اهرمی که در توان مان وجوددارد، آنها را بی مضایقه مورد پشتیبانی هرچه زودتر قراردهیم.
دوستان! شاید در میان ما فعالین سیاسی بیگانگی های دیدگاهی، آرمانیِ و طبقاتی کم و بیشی وجودداشته باشد و ای بسا ناسازگار در راستای چنین درخواست همکاری هائی، و البته مه در میان ما تعارض هائی هست.اما در نوع دوستی همه ی افراد مستقل و جریان های سیاسی، اجتماعی مان نمی بایست هیچگاه تردیدِ ناروا داشت؛ لااقلمن ندارم. و بویژه در چنین بزنگاه های آشکار جور و ظلم و اسیرکشی رژیم فاسد و چپاولگر از این کارگران فداکار که جز تلاش برای دریافت حقوق صنفی و اقتصادی، و همزمان حق آزادی تشکل مستقل کارگری، هرگز هیچ کار ناسزا و گناهی ناشایست نداشته و ندارد، تا که اینگونه سازش ناپذیر به زور و زهر کشنده ی نظام دزدان، بی شرمانه و بی رحمانه گرفتارشوند. نه این به هیچوجه عادلانه نیست.
هم اکنون بسیاری از کارگران پیشرو و خود آقای جعفر عظیم زاده به ناحق و با توطئه نظام ضدگارگر به بندکشیده شده اند تا صدای دادخواهی آنها خفه گشته و دیگر شنیده نشوند و در بهترین حالت بسان بسیاری از کارگران در بند، در فرصتی مناسب زنده بگورشان کنند و شوند.
بیائید با هم فریاد رسای همه ی کارگران و دیگر اسرای سیاسی بی دادرس در زندان ها باشیم و انسانیت شریف و مظلوم را در این دشت بلازده ی اسلامی پاس بداریم. لازم می دانم یادآورشوم که: در ذات پلید کاست حاکمیت رژیم خوکامه، دوستی و رأفت جائی ندارد. (( در این بیدادگاه ها، بدنیست احکام ضدبشری شلاق برای کارگران طلای آق دره به یادآوریم و در پشتیبانی از این کارگران و دیگر زندانیان سیاسی کوتاهی نکنیم))
باسپاس پیشاپیش از همدردی و همنوائی تان با این کارگران اسیر!
اینها خوش خیالی است. وقتی یک کنسرت قانونی مجوزدار در تهران اجرا و در خراسان رضوی، ممنوع میشود! دیگر چه توقعی از این نظام دارید؟! مگر قانون برای اینها ارزشی دارد. این قانونها بخشی برای تبلیغ و گمراه کردن دیگرانست، که بگویند ما کشوری قانون مند و دموکراتیک هستیم! و بخشی هم برای دستاویز سرکوب و جرم تراشیدن برای مردم عادی. وگرنه اینها در برابر خود جز منافعشان چیزی را قبول ندارند.
راه حلی میانی البته میشود مثل همین مورد قانون لااقل دستاویزی برای نظام گه خودش از شر اتهام نقض حقوق بشر راحت کند و هزینه سیاسی و حقوق و ابروریزی ندهد و چهره اش بهبود دهد.داستان بهائیت هم جدا موارد بالا، رقابت ایدئولوژی دینی است، چرا که بهائیت فاتحه مهدویت و ولایت فقیه خوانده! مشکلی که حتی مسیحیت و یهودیت و زرتشتی ندارد، چون آنها متقدم بر شیعه ولایی در حالی بهائیت متاخر . بقیه عقاید متقدم همچینین. حتی شیطان پرستی و بی دینی هم چون امری متقدم بر اسلام و شیعه ولایی است میتواند تنفسی بکند ولی بهایئت به دلیل متاخر بودنش، درگیری مستقیم دارد، متقدم موجه از دید شیعه تلقی شده و متاخر ناپذیر
همه چیز به این بستگی دارد آیا نظام ترجیح میدهد بهائیان را تحمل کند و چهره اش را بهبود دهد و یا نه!
موضع فایده و هزینه پذیرش بهائیت است. دقیقا نکته همین جاست، چنین نظام هایی که بنایش بر اساس منافع قدرت حاکمه است، اگر پذیرش بهایئت در معادله هزینه-فایده توجیهی نداشته باشد، نظام بهائیت را تحمل نخواهد کردو بقیه قضایا فرمالیته است برایش.
آقای و یا خانم م. روشنگر...زنده یاد مهاتما گاندی برای استقلال هند هم با هیتلر مذاکره میکرد..معادلات سیاسی خیلی بغرنج تر از آن است که فکر میکنیم.. هیچ وقت یادتان نرود که بعد از حمله برق آسای هیتلر به شوروی که باعث شد تاواریش استالین به تشنج اعصاب به مدت یک هفته گرفتار شود, حاضر شده بود که سرزمین های تسخیر شده را به هیتلر ببخشد تا او را به سر میز صلح دعوت بکند و با این کار بتواند از شکست (( قطعی)) شوروی جلو گیر بکند. هر چند که مامور این مذاکره, مثل رهبران اصلی بلشویک در اوایل انقلاب , بدست استالین کشته شد و این ننگ تاریخی را به گردن دیگران انداخت.
به نظر من راه حل نجات در اشنایی مردم با بهاییت است.چرا از بهاییت میترسند؟حتما رازی در این مذهب نهفتس که اگر مردم بفهمند.باعث براندازی حکومت میشود.سعی کنید بهاییت رو به مردم معرفی کنید.
این حرفایی که زدی واقعا به دلم نشست داداش ولی همین حکومتی که میگی بده و از این حرفا یهویی که ظاهر نشده بابا ها و پدر بزرگای ما انتخابش کردن که اونا هم گول حرفای اینارو خوردن ولی فکر نمیکردن که اینقدر اینا نمک به حروم و حرومزاده باشن
نریمان نریمانف در تاریخ جنبش کمونیستی آذربایجان و مشرق زمین ، نام پر افتخاری است . مقاله ای عمیقا ضد کمونیستی که با وارونه کردن حقایق تاریخی میکوشد برای حکومتی که موجودیتش بستگی به حمایت مستقیم امپریالیسم انگلیس و قشونهای ترکیه عثمانی داشت، وجه و اعتبار بخرد. نویسنده مقاله چه خوب بود اگر به همکاری محمد امین رسول زاده با فاشیسم هیتلری هم اشاره ای میکرد . رسول زاده در زمان حکومت فرقه دموکرات آذربایجان به سرکردگی پیشه وری، هنوز زنده بود. نویسنده مقاله سندی دارد که نشان دهنده حمایت و پشتیبانی وی از فرقه دموکرات باشد؟
آقای husen..فرق آزری و ترکی در هویّت است..« آزری» هویّت جغرافی است .به جای اینکه من بگویم من از اهل (( آزربایجان )) هستم.. من می گویم من (( آزری )) هستم. ولی موقعی که از هویّت فرهننگی صحبت به میان کشیده می شود , من می گویم (( ترک )) هستم...کسانی که می خواهند در رابطه با هویّت فرهنگی ترکی ما بیشتر اطلاع کسب بکنند , آنان را به ویکی پیدیا های مختلف جهان دعوت نمی کنم. تنها کافی است که به کاست های جوک سید کریم اصفهانی گوش کنند که با این جمله معروف (( روزی یک ترکه ......)) شروع میشود....بهترین ها را برایتان آرزومندم....
Anonymous
ممنون از تذکر شما
Anonymous
تعزیف از خود کردن ....
جناب کیانوش توکلی خدا بگم چکارت کند آخر سرتون درد نمی کرد چرا دستمال سرتون بستی دوبارە این آچار فرانسەی همە فن حریف پان تورک چە بود بە جان ما انداختی مثل پزشک تجربی هر دردی را دوا میکنە و مثل آجار فرانسە بە هر پیچی میخورد در هر موردی نظر میدهد و خود نخبە خوان و قلم زن
هنوز روسیه قدم مثبتی برای حل مشگلات در گرجستان، کریمه، اکرایین، سوریه و در خود روسیه بر نداشته است.
اين فيلم كه همش تركى بود وتركها به ميل خود صحبت ميكردن اجازه نميدادند ببينيم طرف واقعاً جى ميگه در ضمن مردم ارمنستان اين چهل پنجاه نفر نيستند با اين فيلمهاى و ترجمه جعلى كه تاريخ عوض نميشه. راست گفتند تركها خيلى ساده هستند وحكومتشان دراحتى آنها را فريب ميده. دوره دوره اينترنته يه ذره از منابع غير تركى وبيطرف اطلاعات بگيريد چشماتونو باز كنيد تاريخ آذربايجان رو از بدو تاسيس تا به حال كه كمتر از صد ساله مطالعه كنيد منابع غير تركى وغير ارمنى مطالعه كنيد بجاى ديدن اين پرت وپلا هائى كه دولت باكو به خوردتون ميده.
چون شما فاقد الفبا و خط و فرهنگ لغت و تولیدات فرهنکی هستید ، به این دلیل حتی موقع حاکمیت ترکان هم ، زبان و خط تان فارسی ماند . بنابراین الان موضوع را راسیستی و ضد ایرانی و ضد فارس نکنید وگرنه شما جنایتکار میشوید و سازمان ملل می آید سراغتان . ایکاش زمان شاه بجای خواستگاری از 3 دختر شایسته ایرانی ، قدری در باره زبان و هویت آذری حرف میزدی تا روح و ماهیت پهلوی را نشان میدادی و بجای پست و مقام و پول ، آب سرد میخوردی یا تبعید و مهاجر . شاعر میگیوید .--- ورنه هر گبری به پیری مسلمان میشود ------------- یعنی الان هم هویت طلب گردیده اند .هماکاران سابق شاه و شیخ و خان و بورژوازی .
این جمهوری را بدون پول قاچاق مواد مخدر بدون حمایت شرق و غرب و بدون ترور و چشمداشت به خاک دیگران در حالی که از سوی روسها در شمال و آندرانیک های داشناک در غرب ( آن روزها نوکری فرانسه و انگلیس را می کردند)تهدید می شد تشکیل دادند . همین جمهوری را دو سال بعد همفکرهای بولشویک ها که امروز در این سایت دم از دموکراسی حقوق بشر و ... میزنند به خاک و خون کشیده شد. آن پرچم را آن روز کمونیست ها با زور سرنیزه به پایین کشیدند ولی به قول محمد امین رسول زاده پرچمی که افراشته شود دیگر پایین نمی آید . 70 سال بعد این پرچم به دست توانمند فرزند دیگرش ابوالفضل الچی بی برافراشته شد. درست است امروز آزربایجان شمالی دست افراد ناپاک و تفاله های کمونیست ها افتاده ولی مطمئنا این موقتی است و دوباره حاکمیت ملت در آنجا حاکم خواهد شد.
ضعف نیروهای دموکرات
------------------------
آیا ما در ایران « نیرو یا نیروهای دموکرات» داریم؟ سخن از «افراد» در میان نیست، سئوال متوجه نیرو ها ست.
آیا اسلام گرایان حکومتی-غیر حکومتی، سلطنت طلبان، جبهه ملی ، مجاهدین، چپ ، سازمانهای سیاسی محلی ، و غیره سیاستهای دموکراتیک دارند و نیروهای دموکرات اند؟
رگه های دموکراتیک در برخی وجود ندارد و یا در برخیها به قدری ضعیف است که میتوان گفت نه، متاسفانه ما در ایران نیروهای دموکرات به مهفوم اروپایی آن نداریم. از همه لحاظ فاقد این خصوصیت اند.
اما ایده ی « آزادی و برابری و دموکراسی و عدالت خواهی » به عنوان گفتمان در جامعه ی ما مطرح است و ضروریست که آن را عمیق تر سازیم. افزون بر این افراد دموکرات نیز کم و بیش وجود دارند.
دوست عیزیز دیرنج مین ائللی.....خیلی ممنون از این مقاله...چندی پیش بخاطر یاد بود محمد امین رسول زاده یک نشستی بود در لوس آنجلس .. برای شناخت بیشتر ایشان می توانیم با لینک پائینی استفاده بکنیم....
https://www.youtube.com/watch?v=dmuqC94Re8M
سلام وعرض ادب،چین سیاسی را کاری نداریم،ولی کدام فرد معقول وباانصاف،اقتصاد ومدیریت چین را تحسین نمکند در طول دو یا سه دهه چین به اجاها که نرسیده،در امور فضایی ونظامی جزو پنج کشور ابر قدرت نیست مگه،اقصاد چین مگر در حال بلعیدن اقتصاد امریکا واروپا نیست مگه،ودر اسیا هم اول نیست مگه،ودر ایران هم اگر یکطرفه قضاوت نکنیم،اگر کالاهی چینی ومحصولات صنعتی چینی نبود،الان میتونید تصور کنید قیمتها چند برابر میشد،واگر بعضی محصورات چینی بیکیفیت است،این تجار ایرانی هستند که محصولات درجه چهار وپنج وارد میکنند،گویا در چین محصولات در پنچ درجه استاندار میشند،ومگر نمیبینیم در بازار اروپا وامریکا رقابت کاملا ازاد است کالای چینی برنده است ،ومثل اینکه تامین اجتمای وبیمه های چینی خیلی قوی هستند،ودوات چین هم با فساد اقتصادی بسیار قوی ومحکم برخورد میکند،درحالی که این.ر اهها. اا وپا وامریگا بیش . از سیصد چهار صد سال ط
طول کشیده طی کرده اند،واز طرفی حداقل کاسه یک ونیم ملیون نفر را روزی سه بار غذا ر میکنند .کلی هم صاد ات غذای دارند،وهزاران امار وا قام دیگر در طول سی سال،واز نظر ازادی بیان وحقوق بشری هم قدم به قدم وبصورت ا ام همراه با احتیاط پیش میبرند،وهمیشه والخصوص در صد سال اخیر همیشه تبلیغات دست غربیها بو ده،وکمتر در ایران نیز کمتمر تمدن وقد رت وفرهنگ چین کره ژاپن هند وروس به چشم امده
آینده ی ایران
هر چند مردم کوشیدند حرکت را از دست حکومت خارج کنند و در خدمت تحقق اهدافشان به کار گیرند؛ اما موفق نشدند. موفقیت با قشر حاکم و پرقدرت بود.---------------
در مقاله و کامنتهای خود « وضع و سیاست» نیروها را در فضای سیاسی توضیح دادم و در ادامه به «حرکت حکومت و مردم» می پردازم. سئوال اینه که جامعه ی سیاسی به کجا میرود و آینده چگونه میتواند باشد.
عمدتا وضع و حرکت و چگونگی آینده را حرکت « گذشته و حال» تعیین میکند.
-حرکت گذشته وحال، گفتیم در فضای سیاسی مخالف حکومت « تفرقه و ستیز با همدیگر» است.
- حرکت « مردم و لایه ای از حکومت » در جامعه « اصلاحات اسلامی» بود که به « اعتدال اسلامی» عقب نشینی کرد و میرود که در سیاست حکومت کاملا « حل» شود. یعنی حکومت « قدرت » خود را مستحکم میکند. و کرده است. و فاتحه ی اصلاحات مطرح را خوانده است. میتوان گفت جریان اصلاحات مذکور عملا « مرده» است. علت این مرگ « حکومتی بودن حرکت بود» که پاسخ درستی به مشکلات مردم نمی داد و مورد حمایت اکثریت مردمان جامعه قرار نگرفت.
پس میتوان گفت در داخل جامعه حرکت اصلاحی شکست خورده و در فضای سیاسی نیز « همگامی مخالفان حکومت» باز به شکست انجامیده است. و پیروز این روند عمر 37 ساله ی حکومت است و این جریان ادامه خواهد یافت. اما تا کی؟
کسی نمیداند تا کی ، اما برای ابد نمی تواند باشد. « تغییر ناگهانی» بهر شکلی که باشد خواهد آمد و از این گریزی نیست.
ولی مهم خود « تغییر ناگهانی» نیست بل « نتیجه ی آن مهم است.
با توجه به وضع عدم آمادگی نیروها در داخل جامعه و در فضای سیاسی به احتمال قریب به یقین آینده ی ما را باز « آلترناتیو سازی خارجی-داخلی» رقم خواهد زد. مانند زمان مشروطیت- رضا شاه- مصدق- خمینی . علت این مسئله عدم آمادگی نیروی سیاسی دموکراتیک جامعه است.
طرح مسئله ی« شکوفایی فرهنگ فدراتیو و مشترک » در خدمت آمادگی « نیروی های دموکراتیک جامعه» برای حل مسایل
درست اجتماعی-سیاسی ست. که شاید سرنوشت ما را باز آلترناتیو سازی ها رقم نزند.
ببخشید استاد اذری با ترکی چه فرقی داره توضیح بدین ممنون میشم
سلام-واضح است که اگردرایران دموکراسی وآزادی های اجتماعی اعمال میشد،اکنون ایران هم شده بودسویئس وبلژیک وو..غیر.
اجرای عدالت بهترین بچه های ایران دنبال چپ وکمونیسم که اکنون ذات آن برای همه روشن شده ،نمی رفت وکشته نمی شد.دیکتاتوری بقایش دراعمال سرکوب وجمودفکری است.اگرچه درجوامع عقب مانده دیکتاتورها زیرامرکشورهای خارجی زندگی خودراادامه میدهند،سرکوب هانیزازهمین نقطه شروع میشود.
اگرآن چیزی شمادوست عزیزآرزویش رادارید،بیش ازصدسال پیش مشروطه خواهان خواهانش بودند.واگرمطابق خواست شما ومبارزان آزادیخواه مشروطه عمل میشد،اکنون ایران جهان سومی نبود ،این همه مردم نیزتاوان نداده بود،مشکل همه درست همین است که دموکراسی نبوده وتمرین نشده است.اگرتمرین میشد،تابحال کلی ازمشکلات ماحل شده بود.
بقای دیکتاتوران دربنوددموکراسی بوده وهست.تعدادی بخاطرحاکمیت اتینیک سیاسی وفرهنگی خوددوست دارند،مردم با قانون دموکراسی غریب باشند.
اگردموکراسی بودحال کورد،تورک،عرب،ترکمن،وو..مشکلی نداشت،اگردموکراسی بود،درطی این صدسال بخاطر
بزرگترین جنایت رادرایران سرکوبگران مشروطه خواهان که خودرامدرنیسم غربگرابود،کردند.آنهابامهندسی انگلیس وچپ روی جناح چپ مشروطه خواهان وفراماسیون های غربگراباآوردن خانواده پهلوی بزرگترین جنایت رابه دموکراسی وایران کردند.
"اقلیتی ملی در شمال غرب فرانسه."
قاعدتا آلزاس باید در شمال شرق فرانسه واقع باشد. به نقشه نگاه کنید.
جالب است که سلطان قابوس توانست تمام نیروهای چپ را جثب کند اما شاه ما نتوانست
مردم ارمنستان گفتند: سرزمینی که مال ما نیست، ما در آن چکار می کنیم؟؟؟ این فیلم جوابگوی همه یاوه گو های جنگ طلب است که زندگی مردم را از هم میپاشند و دنبال اشغال سرزمین آذربایجان - قره باغ هستند این فیلم را خوب نگاه کن آقا نظریان .
https://www.facebook.com/950693308339285/videos/1025327827542499/?permP…
لابد تورکستونی ها میخواهند این کار را بکنند
امنیت ایران و منافع ان با خون ما تضمین شده میشود و خواهد شد
برجام :
1- پیروز شده برای رژیم تورکان قزلباش برای اینکه از این پس بهتر نفت بفروشند و خرج کارهای احمقانه کنند
2- شکست خورده برای 80 ملیون مردم ایران که 12 سال فدای 8 تن ارانیوم شدنند و چیزی هم گیرشان نخواهد امد جز همینی که هست
پیشنهاد میشود نام سایت به ترک گلوبال تغیر یابد چرا تنها یکی از کامنت های من را گذاشتید و بقیه سانسور شد
اقای براهنی واندیشه او متاسفانه تحت تاثیر فرقه دمکرات پیشه وری قرار دارد و اساسن فرقه دمکرات تجزیه طلب و جریانی وابسته به سیاست خارجی روس است. نفرت قومی همه زوایای زندگی اقای براهنی را فرا گرفته است و این تنفر را در دو رمان وی که بزبان پارسی نوشته است میتوان مشاهده کرد. واقعیت این است که جریان چپ پس از ناکامی در سال 57 به نژاد گرائی قومیگرائی روی اورد . افرادی مانند اقای براهنی در اروپای شرقی فراوان هستند که از جریان سوسیالیسم سرخوده بودند و هستند و اکنون به قوم و تبار گرائی رسیده اند . جریانات ترک تبار سلطه نظامی و زبانی دولت روس بر اران را فراموش و در این باره سکوت میکنند. خاورمیانه از هر نگاه ملی و قومی از غرب عقب افتاد و سلسله قاجا ر در ایران و امپراطوری عثمانی همه فرصت های تاریخی را ازدست دادند .اقای براهنی
متاسفانه پیام اور سخن تازه ای برای مردم ایران نیستند و بیشتر به دنبال رویای جوانی هستند. جان گلام ایشان فقط جدائی ازربایجان از ایران است و این شعار هفتاد ساله حزب توده در ایران است . جای تعجب است که اقای براهنی به عنوان یک نویسنده ترک کوششی در تاریخ 500 ساله تشیع صفووی و اجباری کردن فرق شیعه در ایران و ازربایجان نگرده اند .نگاه این نویسنده نه به تاریخ تسلط ترکان و نقش قاجار ها بلکه به 57 سال حکومت پهلوی است .. چرا باید تشیع و اسلام دین رسمی مردم باشد ؟ مردم باکو و توابع پارسی سخن نمیگویند ولی همواره کاروان پشت کاروان به دیدار مردگان و اموات میروند.