جناب جداری
در یک جامعه طبقاتی فرهنگ مشترک و عمومی میتواند وجود داشته باشد و دارد. جامعه‌ای بی طبقه در دنیا نداریم ولی با اینحال کشورها و ملل دنیا با فرهنگ و خصوصیات عمومی خاص خود شناخته میشوند. در ایران دارا و ندار ، سرمایه دار و کارگر، مرد و زن قرمه سبزی و نان سنگک و مرضیه و داریوش و گوگوش و حافظ و شاملو را دوست دارند و در آمریکا همه همبرگر میخورند و در اسکاتلند ویسکی می نوشند.
پس شما چطور "ملت" را تعریف ميکنيد؟
در آنجا روان شناس و روان درمان هم هست ، یا برای توهم و خیالپردازی و راسیسم ضد بشری هنوز دارو و دوایی کشف نشده ؟لابد در نماز جمعه ملا حسنی هم شرکت میکنی تا دست فارسها را از سرت کوتاه کند و نه دست آخوند را. حیف که جایی دیگر غیر از این سایت ایرانی فارسی زبان در حوالی ات پیدا نکردی . برو سراغ سایتهای کردی در ارومیه !
جناب بولان بلوچ یا بهتر بگویم اوغلان بلوچ همین متنی را که بالا نوشتی به بلوچی بنویس که مردم بلوچ بدانند شما بلوچی بلدی و وکیل خودخواسته از نوع ترکی برایشان نشدی
به نظر من در هیچ جامعه طبقاتی، فرهنگ مشترک و عمومی وجود نمی تواند داشته باشد. فرهنگ طبقه کارگر و توده های زحمتکش با فرهنگ سرمایه داران حاکم که ادامه زندگی شان منوط به استثمار کارگران و زحمتکشان میباشد، هرگز یکی نیست . در حقیقت امر، این دو فرهنگ دارای رنگ طبقاتی، در مقابله با هم قرار دارند. در همین ادبیات معاصرفارسی، هم فرهنگ ارتجاعی وجود دارد و هم شعرا و نویسندگانی که در آثار هنری خود، سمت و سوی انقلابی و ترقی خواهانه داشته اند. بهمین جهت نیز صحبت کلی کردن در باره فرهنگ این یا آن ملت مشخص، اصلا درست نیست. اگر منظور این است که انحصار فرهنگی و زبانی یک ملت مشخص از بین رفته و فرهنگ ها و زبانهای غیر زبان فارسی امکان رشد و باروری داشته باشند، در چنین صورتی ضروری است راه عملی از بین بردن سلطه یکزبان و یک فرهنگ و یک ادبیات خاص بطور ملموس و آشکار نشان داده شود .
گرچه شوونیست های ملت حاکم - پان ایرانیست ها ، پان فارسیست ها- این واقعیت را قبول ندارند ، ایران کنونی سرزمینی است چندین ملتی با زبانها ، ادبیات و آداب و رسوم مخنتلف. در این کشور کثیر المله، طی ده ها سال، زبان، فرهنگ و ادبیات یکی از ملت ها - ملت فارس- تسلط پیدا کرده و زبانها و فرهنگ های دیگر ملت های ایران را بیرحمانه سرکوب کرده است . این تسلط فرهنگی و زبانی سبب شده است که زبانها و فرهنگ های ملت های دیگر ایران صدمات جبران ناپذیری را متحمل شوند. برای اینکه ملتهای غیر فارس ایران که بدون تردید بیش از نصف اهالی کشور را تشکیل میدهند، از زندان ستم ملی آزاد گردند . برای اینکه تسلط یک فرهنگ و یک زبان و یک ادبیات بر ملتهای غیر فارس از بین برود ، تنها یک راه وجود دارد. آنهم مبارزه بی امان ملت های تحت ستم علیه ستم ملی میباشد. انسان هائی که حق شان از بین رفته است، برای کسب حقوق از دست رفته، راهی جز توسل به زور ندارند . برای اینکه ستم ملی از بین برود، برای اینکه فرزتدان خلقهای آذربایجان و کرد و بلوچ و .... در مدارس به زبان مادری خود تحصیل کنند ، برای اینکه فرهنگ و ادبیات ملت های غیر فارس امکان شکوفائی داشته باشند، لازم است که خلق های تحت ستم دلیرانه به پا خاسته و علیه رژیمی که سیاست شوونیستی چیرگی یک فرهنگ و یک ادبیات بر فرهنگ ها و زبانهای دیگر ملت ها را با زور و قلدری تحمیل می کند ، مبارزه کنند. تا زمانی که رژیمهای ارتجاعی و شونیستی نظیر رژیم جمهوری اسلامی درایران حکومت میکنند، از بین رفتن ستم ملی و اجحافات و تبعیضات ملت غالب بر ملت های دیگر، بهیچوجه از بین نمی رود . مساله ملی در ایران ، نظیر دیگر مسائل مهم لاینخل در این کشور ، یک مساله کاملا سیاسی است . این مشکل بزرگ را با تدابیر غیر سیاسی و با تکیه صرف به حسن نیت و مسالمت جوئی و مصلحت اندیشی افراد و شخصیت ها، نمی توان حل کرد . همانطوری که طبقه کارگر برای رهائی از چنگ استثمار و ستم طبقاتی چاره ای جز توسل به مبارزه قهر آمیز و آشتی ناپذیر ندارد. از دید من، حل عادلانه ستم ملی در ایران، در گرو سرنگونی رژِیم جمهوری اسلامی توسط توده ها ی زحمتکش می باشد .
.... الیار هنوز نشستی مقالات پانترکیستی مینویسی و میخوای مثلا وحدت ملی رو تقلیل بدی؟ اوکی ادامه بده فقط لطف کن راجع به فرهنگ ترکیه و جمهوری آذربایجان هم همین مساله رو به شکل تطبیقی بررسی کن که چطور گروه های اتنیکی دیگه رو از تمام حقوقشون محرو م کردن ....
جناب اردبیل قلابی پانفارس لازم نیست مرا در بیرون جستجو کنی من اهل اردبیل شهرک باکری خ قلسطین ک جیحون هستم
چون امروز عباس لسانی ازاد شد باز 20 ثانیه 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 از وقتم را صرف تشکر از خدا نمودم که همشهریم سالم و با اقتدار به میهن عزیزم ازربایجان جنوبی از زندان آپارتاید فارس برمیگردد مطمئنا تشریف بیاورید همدیگر را خواهیم دید به امید ازادی ازربایجان جنوبی
یاشاسین تورک ائلیم و تورک دیلیم تهران البرز قزوین همدان زنجان اردبیل تبریز اورمو آستارا و ...
این امتیازهای مثبت و منفی اینطوری که پیش می رود فشار خون بعضی ها را بالا خواهد آورد. شاید هم به اقای توکلی فشار بیاورند تا این سیستم را حذف کند.ولی در کل بودن این سیستم یک چیز منطقی است انها که به عنوانی کامنت نمی گذارند
از این طریق می توانند ابراز وجود و اظهار نظر کنند.
عقب نشینی رژیم در مقابل اعتراضات اجتماعی ملت آذربایجان و آزادی عباس لسانی فعال ملی. عباس لسانی فعال ملی و مدنی شناخته شده حرکت ملی آزربایجان امروز از زندان عادل آباد شیراز با تودیع وثیقه 15 میلیون تومانی آزاد شد.ماموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از آزادی عباس لسانی ایشان را زیر یک پل در شیراز رها کرده اند. لازم به ذکر است عباس لسانی طی تماسی با دوستان خود شرایط را با آنان در میان گذاشته و تنی چند از تورکان قشقایی به یاری وی شتافته اند. عباس لسانی که به دلیل عدم رعایت اصل 168 قانون اساسی دایر بر تشکیل جلسات دادگاه بصورت علنی، در هیچ یک از ۳ جلسه دادگاه شرکت نکرده بود، در پنجم اردیبهشت ماه 1394 طی دادنامه ای از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب شهر اردبیل به ریاست قاضی اسدپور، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
همنشین بهار گرامی ! واقعا که در انتخاب موزیک سلیقه ای عالی داری . مطالب مطرح شده شما نه علم تاریخ بلکه وقایع نگاری تاریخی یا بقول خودتان کرونولوگی است . شما حتما کتابهای تاریخی که در زمان شوروی سابق به فارسی ترجمه شده اند را ملاحظه کرده ای . اینگونه کتب ارزش تاریخی و علمی نامیدن دارند . شما چه عجله ای دارید که فقط وقایع را اینقدر کوتاه از زمانهای گوناگون و از نقاط گوناگون و دورهها و فرهنگها ی مختلف فقط نام ببرید ؟ من فکر میکنم منبع مورد استفاده شما نیز منبع جامع و مانع و درستی نیست و شما شاید فقط شیفته عکس و تصاویر و نامها و ساده گرایی مطالب این کتاب شده اید که قبلا در جایی نام بردید ومعرفی کرده ای .در هر صورت اینکار شما بهتر از هیچ است و خسته نباشید .
تركيه با اردوغان يا بدون اردوغان عضو گروهG20باشه يا نباشه آويزان كلوب مسيحيت اروپاست ودوام چندانى نخواهد آورد وبدون ترديد از هم ميپاشد جغرافياى منطقه دچار تغييات زيادى خواهد شد وگريزى از فروپاشى نيست.
با این مقالعه به اصطلاح تحلیلی آقای آرسن نظریان باید جای مظلوم را با ظالم عووض بکنیم.مرد حسابی شما در این به اصطاح تحقیقتان حتما در خواب شیرین ورویائی بودیدد که مثل انبیا برایتان وحی نازل شد که به این تحقیق پرداختید؟شما ااز چی صحبت میکنید؟عمق یازده کیلومتر منطقه تحت نفوذ آذربایجان را از کجا اخترا کردید؟متجاوزین داشناکیسیون ارمنی بیست در صدد از خاک آذربایجان را اشغال کرده،نزدیک یک میلیون آذربایجانی را از خانه وکاشانه آواره کرده اند.حدود سی هزار کشته در منطقه ازهر طرف به انسانها تحمیل کرده.سازمان ملل متحد چهار قطنامه بر علیه اشغال گری ارمنستان صادر کرده اتحادیه اروپا تجاوز ارمنستان را محکوم کرده اکثر سازمان های حقوق بشری تجاوز ارمنستان به خاک اذربایجان را محکوم کرده.حالا شما با این مغالطات وتوجیه گریها می خواهی ظالم را به جای مظلوم بگیرید؟واقعا وجدان انسانی تان را قربانی تماییلات
اولترا ناسیونالیستی خود میکنید؟خوجالی اسم ویا واژه ارمنیست یا ترکی؟نیروهای ارمنتستان در آن منطقه چه کار میکردند حتما به زعم شما برای نوع دوستی برای خدمت به خلق الئه آمده بودند؟ که این فجایع را بوجود آوردند.آقای نظریان از انهایکه برای تحققیقاتت سند می آوری اکثرشان مانند ایاز مطلب اف جاسوسان هم پیمان شما روسیه هستند وهم اکنون هم در روسیه زندگی میکنند.شما به عوض استناد به این افرادلطفا به اسناد سازمانن ملل ودیگر مراجع حقوق بشری بینالمللی مراجعه کنید آنموقع حقییقت را به درستی دریافت خواهید کرد.
جناب لاچین
قطعاً زبان ایرانیان آنموقع " ترکی اویغوری سومری" نبوده.شاید به لطف دوستان هویت ساز" ضدایرانی" و" نه ضد ناسیونالیسم " در آینده شاهد این باشیم که در ویکی پیدیای ترکی نوشته شود که «خلیل ابن احمد فراهیدی...و بوبشر عمرو بن عثمان بن قنبر سیبویه یکی زاده ی باکو و دیگری زاده شده سرحدادسین کیانگ یا سواحل آنتالیا» دو ترک اویغور اصل بودند که زبان- دستور و خط عربی را احیا (وشایداختراع) کردند و بنابر این ((( به این ترتیب، این ترکان بودند که برای ایرانیان ننه مرده و اعراب دستور زبان (صرف و نحو) نوشتند..)..
به نظر شما یک مقاله باید چگونه مستندات و منابعی داشته باشد که یکبار و فقط یکبار از نظر شما چند نفر در این سایت رنگ ایرانی نداشته باشد و بوی ناسینالیستی ندهد؟
پاسخ منطقی به سوالات امثال شماها دیگر تهوع آورشده وغیراز به طنز گرفتن راهی دیگر ندیدم .
از مقررات کامنتها در ایران گلوبال : « کلیه کامنتهایی که بدون ارتباط مستقیم با مطلب نباشند، به صفحه شما منتقل خواهند شد.» http://www.iranglobal.info/node/95
بر این اساس از تأییدگر کامنتها میخواهم مقررات را اجرا کند.
آقای کیانوش توکلی اهل مازندران است ولی تا حالا من ندیدم در مورد مسائل و مشکلات مردم منطقه خود اظهار نظر کند ولی مثلا در هر مسئله ریز و درشت ترکیه و آزربایجان شمالی اظهار نظر می کند. امروز اتاق فکر فارسها که در تهران نشسته اند هر روز برای دریای خزر که منبع هستی گیلان مازندران و گلستان و شاید شمال کشور به اصطلاح ایران است ، نقشه می کشند. یک روز آبش را می خواهند به رفسنجان ببرند یک روز به سمنان و یک روز برای ماسمالی کردن گند کاریهایشان در آزربایجان به اورمیه. یک روز می خواهند خلیج عرب را به دریای خزر وصل کنند ولی صدای یک مازندرانی در نمی آید که شما با هستی ما چه کار دارید که برایش نقشه می کشید. در عوض جوانهای آن خطه را دسته دسته به قتل گاه سوریه می فرستند تا امپراطوری فارسها را به بهای خون اهالی بابل و آمل و سواد کوه ایجاد کنند و به پاس این خوش خدمتی اهالی ساده لوح مازندران دریای
بخدمت ائلیار عزیز از نوشتۀ بسیار مختصر تحلیلی وخیلی زیبای مکملتان لذت بردم ، خیلی خوشحالم که در این نوشتۀ کوتاه گره لاینحل ایران را تشریح کرده ومفصل بیان نموده ای. بدون تعصب باید گفت مشکل ما دقیقا از آن نقطه شروع می شود.دقیقا این تحلیل نوش داروییست برای ایرانی که مبتلا به مریضی مزمن شده است ، بدون شک و بی پرده باید گفت منادیان این ایدولوژی ملل ایران را گروگان گرفته و این مرز بوم را با این همه تنوع به بلاد فتنه تبدیل کرده اند . بی تردید تا این گره باز نشده است این مریض مداوا نخواهد شد. بدرستی اشاره کرده ای از چپ چپ تا راست راست ایرانی جماعت مبتلا به این بت پرستی و نژادپرستی شده اند.خود این عمل سیاستهای ایران را رفرم ناپذیر کرده و تحولات ممکن را در آچماز نگاه خواهد داشت. موفق باشید.
سلام وعرض ادب،ایران کشوری کثیرالملل،شامل ترکها فارسها کردها عربها بلوچها ترکمنها میباشد،وهرکدام زبان تاریخ سرزمین وفرهنگ خودشان را دارند،ای کاش برای حس برابری وایجاد رقابت سازنده وبرای جلو گیری از نفوذ رقیبان وبد خواهان داخلی وخارجی،وبرای افزایش امنیت ملی کشور بصورت فدرالی،یعنی دارای قانون اساسی ملی شامل وزارت دفاع وارتش ملی،وزارت خارجه واحد ملی،زبان واحد ملی،وهول دین مشترک واحد اسلامی،ودربقیه موارد بااستقلال فدرالها اداره میشد،وباعث اتحاد واقعی وهمیشگی شده ودر میان مدت کشورهای ازربایجان وترکمنستان نیز وارد این اتحایه ایران میشد،وبرابهمیشه این رقابتهای تخریبی ریشه کن میشد.
چرا در سال میلیونها ترک قصد ورود به اروپا دارند تا از اداره سوسیال تقاضای کمک مالی کنند یا کاری و شغلی بیابند ؟ چرا اروپا شرط ویزا برای ترکها را دارد ؟ حال شما مثل یلینیک سابق ، حی از فرودگاه توریستها و ماهوارههای امریکا و اسرائیل بالای ترکیه و کشتی های توریستی اروپایی در دریای مدیترانه و دریای داردانل بنویس و لاف و گزاف در کن ! فهم موضوعات سیاسی جهان و خاورمیانه برای فرهنگ مغولی کار بسیار دشواریست . اگر اروپا و ناتو و امریکا کمکهای مالی نظامی توریستی خود به ترکیه را قطع کنند ، طی 3 ماه چیزی از ترک و ترکبه در آسیای صغیر سابق باقی نمی ماند . و جمهوری های کرد و ارمنی و گرجی و یونانی و عربی و بلغاری و آسوری در آنجا تشکیل خواهد شد .
کمنت گذار رابطه را تعیین میکند و نه تو . تو نوشته ات را تقدیم هایده قشقایی کردی ، عباس هم موضع هایده را مطرح کرده و گفته ایشان نمیداند اسطوره یعنی چه و فرهنگ شفاهی زمان اسطوره 7 هزار سال تاریخ اقوام آریایی یعنی چه . خانم ترابی هم مثل تو با بقول خودت مثل شما ، هر سه هفته یکبار موضع سیاسی اش را در رابطه با تجزیه طلبی و تمامیت ارضی ایران در رسانه ها عوض میکند . پس شما هر دو صلاحیت درک مسائل علوم اجتماعی و سیاسی را ندارید . برو خدا را شکر کن که در این سایت ایرانی فارسی زبان ، اجازه تمرین نویسندگی داری و برای کمنت گذاران وطیفه تعیین نکن . چند بار این کارت قبلا با شکست روبرو شده . ایرانیان و فارسها از شما .... فرسنگها سال نوری جلوتر هستند .
تا به حال کسی نشنیده بود که آب شور دریاچه اورمیه، اشک چشم اهورامزدا است . درنوشته خود، تحت عنوان" نگذارید اشک اهورا مزدا خشک شود"، کاظم آذری سخت کوشیده، آذربایجان کنونی را به دوران باستانی، دورانی " طلائی" که در آن، آتروپاتکان ( ایران ویجه) در پرتو نگهبانی اهورامزدا ظاهرا در امن و امان می زیست وغرق فر و شکوه آریائی بود، وصل کند. در این نوشته ، منظور اصلی آذری سیسی، خشک شدن دریاچه اورمیه نیست .اگر ایشان چنین قصدی داشت، لازم بود مسئول اصلی خشک شدن این دریاچه قدیمی را برای خوانندگان نوشته خود،معرفی کند..اما ، درمقاله خود، آذری سیسی از دیدی شوونیستی، برای آذربایجان یک تاریخ افسانه ای درست می کند ، روح اهورامزدا و دیگر ایزدان دوران باستانی را به یاری می طلبد تا با این ترفندهای پان ایرانیستی، پرده ساتری بر وجود ستم ملی دیر پا در آذربایجان بکشد. خشک شدن دریاچه اورمیه تنها یکی
از مشکلات بیشماری است که خلق ستمدیده آذربایجان درحال حاضر با آنها روبرو می باشد . آقای آذری سیسی تا مغز استخوان شوونیست، مشکل خلق آذربایجان این نیست که زردشت در این خطه زائیده شده یا در سرزمین دیگری به دنیا آمده است .اگر از لحاظ تاریخی برخورد کنیم زردشت، یک شخصیت تاریخی نیست .همانگونه که موسی و عیسی شخصیت های تاریخی نمیباشند. برای میلیونها آذربایجانی محروم و ستمدیده که اینک در چنگ انواع و اقسام محرومیت ها اسیر میباشند ، گذشته افسانه ای اختراعی ذهن امثال شما شوونیست ها در باره گذشته این خطه، کوچک ترین سودی در بر ندارد. این افسانه بافی های شوونیستی و ارتجاعی ،نه تنها دردی از دردهای بیشمار خلق آذربایجانرا درمان نمی کند بلکه زنجیر اسارت را بر دست و پای این خلق ستمدیده،، محکم تر می سازد. این تبلیغات شوونیستی که بر پایه برتری طلبی قومی و نژاد پرستی ساخته شده است، به خلق آذربایجان می گوید بدان و آگاه باش که زبان اصلی تو زبان تر کی که امروز تو با آن تکلم میکنی، نیست این، یک زبان بیگانه ای است که یا زور و قلدری توسط اقوام مهاجم ترک بر تو تحمیل شده است ! تو به نژاد خالص آریائی تعلق داری و سرزمین ایران ویجه در حقیقت همان آذربایجان، مهد زردشت است! . با این افسانه ها 90 سال تمام است زبان فارسی را بر خلق آذربایجان تحمیل کرده و انواع ستم ها و تخقیر های ملی را بر اهالی ترک زبان آذربایجان، روا داشته اند. در مقاله آذری " نگذارید اشک اهورامزدا خشک شود" نه تنها مسبب اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه معرفی نمی شود، نه تنها کوچک ترین صحبتی در باره تبه کاریها و خیانت های رژیم ارتجاعی و شونیست جمهوری اسلامی به میان نمی آید، بلکه نویسنده از مسئولین رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی که مسبب اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه و علت اصلی تیره روزی و فقر و فلاکنت کلیه اهالی کشور و از آنجمله خلق آذربایجان میباشند، برای نجات دریاچه خشک شده، طلب استمداد می کند! آذری سیسی در مقاله خود، چنین می نویسد:" حال مردم ایران از مسئولین انتظار دارند که نگذارند اشک اهورا مزدا خشک شود."(!!!) قابل تصور نیست که آقای آذری سیسی، پس از 37 سال سلطه جنایت کارانه و عوام فریبانه رژیم جمهوری اسلامی، هنوز ماهیت ضد مردمی این رژیم را نه شناسد! بی جهت نیست که مقاله " اشک اهورا مزدا!" بدون کسر و کاست در سایت " آذری ها" که سایتی کاملا وابسته به رژیم می باشد، درج شده است. به نظر من، صمیمیت و صداقت هر صاحب نظری که در باره مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران مطلب می نویسد، زمانی آشکار میشوذ که وی نسبت به رژیم مرتجع و دروغ پردازی که در این کشور حاکم است ، موضع قاطع داشته باشد. یک نویسنده مردمی هرگز از مسئولین رژیم که دست همه شان تا مرفق به خون توده های ستمدیده آغشته است، عناصر شیاد و تبه کاری که مسبب اصلی همه مشکلات و تیره روزیهای خلق ستمدیده آذربایجان و دیگر خلق های ایران هستند، برای حل مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی، طلب یاری نمی کند. تا رژیم جمهوری اسلامی به دست توده ها سرنگون نشده است ، نه خشکی دریاچه اورمیه از بین خواهد رفت و نه دروضع وخیم معیشتی توده ها ی محروم و زخمتکش ایران،کوچک ترین بهبودی حاصل خواهد گردید . چاره توده ها تنها و تنها، مبارزه بی امان در جهت سرنگونی سلطه پوشالی این رژِیم غارتگر و ارتجاعی میباشد.
کامنتهای « حال-پرویز-عباس» در مورد « تک فرهنگی-و فرهنگ مشترک» نیست. و خارج از موضوع و مسئله ی مطرح شده در مقاله است. انتشارهنده ی آنها لازم است طبق مقررات کامنت به این موضوع توجه کند. که هرگز توجه نمیکند. لفطا نظر خود را در مورد موضوع اصلی بنویسید.
در بلوچستان نگاه متفاوت تر و خشونت دولتی شدیدتر است و میزان مرگ و میر و کشتار دولتی از حد و حدودش خارج شده و قوانین در بلوچستان نانوشته و ناخوانا است.
بلوچستان ملکی است ناپرسان وهیچ ارگان و نهاد قضایی پاسخگوی جنایات دولتی و شکایات مردمی نیست.
به امید انکه مردم بلوچ به حق تعیین سرنوشت رسند تا بلوچ و بلوچستان از این مظالم رهایی پیدا کند.
آقا یا خانم گدایان آیا میدانی که ترکیه جزو 5 کشور در حال توسعه و عضو 20 کشور توسعه یافته یعنی عضو G20 است .حالا فکر میکنم یواش یواش مشخص میشود که درد شما از کجاست کشوری که نه نفت دارد و نه عضو کلوب مسیحیت اورپاست ولی جزو G20 است کافی است نیم ساعت در فرودگاه استانبول باشی همه چیز دستت میاید هر 5 ثانیه یک هواپیما از فردوگاه استانبول پرواز میکند و هر 3 ثانیه مینشیند و الان بزرگترین فردوگاه دنیا در حال اتمام است و شرکت هواپیمائی ترکیه امروز بزرگترین شرکت مسافر بری است و با باز شدن فردوگاه سوم استانبول شرکت هواپیمائی ترکیه میخواهد بزرگترین شرکت حمل و نقل دنیا را بدست آورد یعنی آنهائی را که جنابعالی گدا مینامی چنین کار هائی را میکنند ولی فرزندان اهورا و کوروش و داریوش دنبال چاه چمکران هستند
آقا یا خانم گدایان دیروز اجلاس کمک و یاری سازمان ملل در استانبول با شرکت ٧٥ کشور و سران برخی کشور ها از جمله خانم مرکل از آلمان پایان یافت به گزارش پایانی اجلاس ترکیه با شش و نیم میلیار ائرو مقام اول کمک و یاری به انسانهای درمانده « حوادث طبیعی مثل زلزله و سیل و یا خشکی و فراریان از جنگ را داشته ».و ترکیه در عرض ٥ سال گذشته بزرگترین کمک رسان سومالی بوده .این ها میتوانید از آمار سازمان ملل و خبر گزاری ها بخوانید و متاسفانه نام ایران را در هیچ کدام آمار کمک رسانی نمیتوانی پیدا کنی .قضاوت با دیگران .
سلام وعرض ادب،خدمت تک تک فارس زبانان عرض میکنم،تک تک ملت تورک کورد عرب بلوچ ترکمن میدانند،خودشان زبان مستقل دارند،تاریخ مستقل دارند،سرزمین مسقل دارندکوچکترین اهانت وزورگوی شما برق اسا باعث اتحاد ویک دلی میشود وهر گونه بحث وگفتگوی روشنگری را زنده نگه میدارد،وسریعا باعث مقبله به مثل میگردد،اگر میگویید ،سی ملیون تورک ازری مهاجرند یا زبانشون عوض شده ،میگویند شما بیستوپنج ملیون نفر مهاجر افغان ،تاجیک وپارسیان پاکستانی هندی هستید،وبه درستی هم یاقیافه افغانی دارید یا شبیه پاکستانیا هستید،وپیوستگی سرزمینی که نهپیوستگی کویری با افغانها دارید،وتورکها هم مثل شما شبیه مردمان تورکیه وپیوستگی سرزمینی وزبانی دارند ،وبا هزاران افتخار میگویند ما تورکیم،،کورده هم همینطور عربها هم همینطور بلوچها وترکمنها هم همینطور،وکوچکترین اشتباه شما ،باعث ضرر بزرگتان میشود،
بر خلاف ترکیه که به دو ملیون سوری کرد و عرب و ترکمن و آسوری و ارمنی و نستوری ومارونی و غیره پناه داده ارمنستان از بین دهها ملیون سوری که جانشان در خطر است تنها ارامنه را پذیرفته و آنها را نه در خاک کشور خود بلکه در قاراباغ بعنوان گوشت دم توپ در خط اول جبهه اسکان داده است.
١٧٠٠٠ خانواده ارمنى سورى را در ارمنستان پناه داده اند عجب جرمى مرتكب شدند. خانواده هائى كه زندگى آنها بدنبال يورش تروريستهاى مورد حمايت اردوغان به كشورشان غير ممكن شده به آنها پناه آورده اند در ارمنستان پناهشان داده اند چه گناه كبيره اى مرتكب شده اند. لابد كار خوب را هم اردوغان انجام داده كه جنايتكاران داعش را مورد حمايت قرار داده اسلحه برايشان آماده كرده نفت دزديشان را خريده تا بودجه كافى براى به آتش كشيدن عراق وسوريه داشته باشند وهزار ويك خيانت عليه ملت هاى منطقه انجام داده بجاى خجالت وشرمندگى پانتركها تازه طلبكار هم شده اند ظاهراً ارمنستان بايد از آنها اجازه بگيره به چه كسى پناهندگى بده يا نده وقاحت در نزد پانتركها حد واندازه اى ندارد
سلام-همانطورکه میدانید،طبق اعلان های قبلی درایران زندگی میکنم،بعدازظهرها هرروزبادوستان پیاده رویی به پارک میرویم.
درتهران ودرپارکها وسرچهارراه ها وبخصوص درشمال شهر،به انواع واقسام جوانان وزنان وکودکان ومخصوصا کودکان اجیرشده افغانی وپاکستانی بنوعی مشغول گیتار وآکاردیون وطبل زنی ویابه گل فروشی و دستمال کاغذی وپارچه ایی وآفتابگیر.شیشه پاک کن فروشی ووو..غیرمشغولند.
دراین کارازپیرمرد وپیرزن ویاجوان وبچه ها توسط دولت عدالت گستراسلامی وحافظ سرزمین ولایات وبلاد وامت اسلامی
که پس ازچهل سال عدالت گستری کرده همکاری شایانی دراشتغالزایی ،تولیدفکرکرده است.
یک روزهنگام رفتن به پیاده روی سرچهارراه چراغ قرمزشد ومن هم ایستادم تاچراغ سبزشود.جوان خوش تیپ وآکاردیون زنی که بدن ورنگ سیاهی داشت کنارم ایستاد تاچراغ سواری هاقرمزگشته واوبرودهنرنمایی کرده وپول جمع کند.
پرسیدم جوان بچه بوشهرهستی یاخوزستان؟
گفت هیچ کدام من بچه گرگان هستم .گفتم پس چراسیاه شده ایی ؟گفت والا ماهفت هشت برادروخواهریم ولی همه آنهاسفیدپوست هستندومن یکی سیاه شده ام.گفتم عجب .
بالاخره تااینکه بعدازدوماهی همین اتفاق سرهمان چهارراه افتاد ومن اودرکنارهم قرارگرفتیم .پس ازاحوالپرسی گفتم ،پس تویکی
سیاه شده ایی ؟آیادراین موردفکرکرده ایی ؟که چطورشده است؟تامن بخواهم درمورد این نوع زاد ولدهاحرفی بزنم گفت ،میگویند نسل مادویست سال پیش ازهندوستان به گرگان مهاجرت کرده است.گفتم درست است ماهم بچه بودیم میگفتندانسان میتواندبه هفت نسل پیش خودشباهت داشته باشد.
وسپس برایش توضیح دادم که هندوستان قدیم بنگلادش.پاکستان.کشمیروقسمتی ازافغانستان بوده وانگلیس برای اینکه بتواندایران رازیرسلطه خودآورد،پارسیان هندی رابه ایران امروزی مهاجرت داد وبرایشان هویت وتاریخ ساخت.
حال آقای اردبیل قلابی شمازیادتندنروید ،برادرم مابخوبی میدانیم که داعش فرهنگی یعنی چی.ماازاین تهدیدهای شماکه دوستان راتهدیدمیکنید،زیاددیده ایم .ماحتی ازاعدام های خیابانی وبیابانی شما چه دولتی وچه شئونیستی زیاد به جان نوش کرده ایم. ستارخان ها.صمدبهرنگ ها.پیشوری ها.زهتابی ها.امانی ها.لسانی ها.وهزاران نفررااتینیک شما بافرهنگ استعماری این کارراکرده اند.ولی ماهامانده وهمچون ققنوس ازآتش برافراشته ودوباره سربلندکرده ایم.
تویک فلانژاسلامی ازنوع شاهی پان فارس ویاداعشی حزب الله ویابشاری والبغدادی بیش نیستی .برای ماشماها همتان یکی هستید.
شمااگراسم ونام داعش راتازه شنیده باشید،ولی مابیش ازیکصدسال است آنرا دیده وشنیده ایم .داعش رضاشاهی.داعش فرهنگی.داعش استالینی>داعش محمدعلی فروغی.داعش فردوسی گری.داعش حزب اللهی.داعش اسلامی ایرانی.داعش وطن دوستی.داعش حدادعادلی.ووو...ولی بدان که اینترنت همه این هارایکی یکی پس میزند.
خداپدراستیوجابز.ومسئولان گوگل .اپل.ایستاگرام.فیسبوک.بیامرزد.
اگراردبیلی راکشتید هزاران نفرمثل اردبیل ومن وغیررامیخواهیدچیکارکنید.مااکنون یکی دونفرنیستیم ،باورکن میلیونی هستیم.
شایدهزاران نفرمثل من درمیانسالی هستیم ولی میلیونی جوان مبارزداریم.
شمااگرعاقل باشیددنبال راهکاربرای بشریت وانسان امروزی ایران پیدامیکنی .باتهدیددیگرنمیتوانیدکاری کنید.برایت قانون خوانی ومدنیت وفرهنگ انسانیت آرزودارم.
عين اله فتح اليف خبرنگار آذربايجانى اياذ مطلبف رئيس جمهور وقت آذربايجان هم آريائى هستند كه حقيقت اين جنايت را برملا كردند؟ اينكه كشته شده هاى خوجالى در عمق ١١ كيلومترى منطقه تحت نفوذ آذربايجان به خاك وخون كشيده شده اند هم امثال شما را بيدار نميكند و كماكان مزخرفات ساخته وپرداخته سرويسهاى اطلاعاتى تركيه وآذربايجان را طوطى وار تكرار ميكنيد حاكى از اين است كه در واقع شما خواب نيستيد بلكه دستور داريد خود را به خواب بزنيد وبا پرت وپلا گوئى وادعا هاى بى سند ومدرك وساختگى براى پنهان ماندن چهره واقعى جنايت پيشگان آذربايجانى كه مردم خوجالى را به خاك وخون كشيدند تلاش كنيد
هايده ترابى به جز نقل تعريف ى مجمل از انترنت در مورد اسطوره ى آرش ، آرش را مدافع "منوچهر" ساسانى ميداند كه در جنگ با تورانيان به محاصره افتاده . پس در آن تاريخِ بى تاريخ هر حرفى از آرش زدن "ناسيوناليستى" ست و به ما ربطى ندارد !
٣- اسطوره بازسازى شده ى "آرش" بوسيله ى سياوش كسرايى
هايده ترابى چون از بُن با اسطوره ى آرش مشكل دارد به اسطوره ى بازسازى شده ى سياوش كسرايى هم عناد ميورزد و چون از ديرباز آنرا خوش نميداشته احتمالا درست هم آنرا نخوانده! چون متوجه نيست كه اسطوره ى آرش سمبل مبارزه جويى در خفقان و هنگامه اى ست كه "گرمرو آزادگان در بند " اند ! و در فضاى بعد از كودتا، ديكتاتورى راه نفس ها را بسته و انديشه و انسان در محاصره است و حتى توجه نكرده كه آرش در رجزخوانى هايش خودش را "آزاده" و "فرزند رنج و كار" مينامد ! وجالِب است كه اخوانِ مورد استناد او باز آفرينىِ آنرا "قصه اى
هايده ترابى به جز نقل تعريف ى مجمل از انترنت در مورد اسطوره ى آرش ، آرش را مدافع "منوچهر" ساسانى ميداند كه در جنگ با تورانيان به محاصره افتاده . پس در آن تاريخِ بى تاريخ هر حرفى از آرش زدن "ناسيوناليستى" ست و به ما ربطى ندارد !
٣- اسطوره بازسازى شده ى "آرش" بوسيله ى سياوش كسرايى
"قصه اى زيبا "... "بكر" "جذاب" و "موفق" و پُر اقبال " دانسته است و نيز اعتراف ميكند كه شاهكارى ست ! منتها از نظر او "لَنگِ " شِ وزنى و تكنيكى دارد ! رقابتهاى حرفه اى ، سبك شعرى و سياق گروهبندى هاى شعرى - خراسانى هاى اخوانى و بقيه - و دشمنى هاى ايدئولوژيك را هم نبايد فراموش كرد زيرا شعر آرش در زمان خودش چنان مورد استقبال قرار گرفت كه منطقا نبايد اخوان بويژه و اخوان ى هاى خراسان را خوش آمده باشد ! با اين وجود عموما اقبالِ اين شعر را از زيبايى آن دانسته و بدان اعتراف كرده اند !
هايده ترابى در قسمت پايانى مقاله اش ديدگاه مرا نسبت به كارهاى فرهنگىِ حزب توده موردِ سوال قرار ميدهد كه من از [كدام "ما" ] در گذشته سخن گفته ام ؟ اگراين "ما" برايش "مبهم" است ميتواند به تاريخ سى ساله ى بيژن جزنى رجوع كند و در عين حال من در اينجا با اشاره به اينكه ما "ما"يى يكدست نبوده ايم و نيستيم، او را به روشنى از ابهام در مى آورم و همان جوابى را به او ميدهم كه قبلا بخودش داده ام :
["آنموقع لابد بخشى از "چپ هاى انقلابىِ مثلِ ما " مثل امروز شما فكر ميكردند در حاليكه منِ ديروز هم حتى مثلِ امروزِ شما فكر نميكردم !" ]
بخشی از نوشته هاشمی در مورد مقاله هایده ترابی بصورت زیر از سایت عصر نو است - - -
عباس هاشمی
هايده ى ترابى با خواندنِ مطلبى از من ، كه خاطره اى ست كوتاه از زندان و یادآوری شعرى از سياوش كسرایی و تعريف از شاعرانگى او و "آرشِ كمانگير"اش ابتدا به خودم نوشت و خرده گرفت ، كه در جواب علاقه اى به چانه زدن نشان ندادم ، اما از قرار ايشان همچنان به ارشادِ ما و من اصرار دارد و صد البته كه با نيات حسنه ! ولى او ضمن اظهار مرحمت به من و نقدِ نوشته ام با شمشیری چوبين به مصافِ "آرش" آمده!
بهر حال او بحثى را گشوده كه ميتواند با مداخله ى اهل فن مباحثه ای آموزنده و مفید از آب در آيد كه من به سهم خود از آن استقبال ميكنم و به عنوان فردی علاقمند به شعر و هنر ملاحظات خودم را درباره ى ايرادات ايشان به " آرش" و شعر كسرايى به اختصار مينويسم :
هايده ترابى از موضع چپ حرف ميزند اما عجيب است كه در نقد "آرش كمانگير" اساسا به كسانى استناد جُسته كه خودش آنها را "ناسيوناليست " خطاب مى كند يعنى اخوان و شفيعى كدكنى ! اما نميگويد كه همان "اخوان" آرش كمانگير را "زيبا "، "موفق " ،"بكر"و " با جاذبه" ميداند كه تنها به لحاظ فنى كمى "لنگ" ميزند ! تازه نبايد فراموش كنيم كه چند سال پيش از "آرش کمانگیر" اخوان شاهكارى به نام "زمستان" سروده كه سراپا ياس و ناميدى ست و حالا شاعرى پيدا شده كه در همان حال و هوا وسبك و سياق شعرى سروده (گيريم نه به استواری "زمستان" ) اما در زمستانی که " برف می بارد به روی خار و خاراسنگ ... در کنار شعله آتش قصه میگوید برای بچه های خود عمو نوروز ... زندگانی شعله مى خواهد... شعله ها را هيمه بايد روشنى افروز" . قهرمانِ داستان همان زمستان اينبار اما جاى باده و بنگ ، تيروكمان بر ميدارد، خواننده مى بيند كه تاريخِ سرايشِ زمستان به سالِ كودتا و سرماى بس گزنده اش بر ميگردد و آرش به ٦ سال بعد از آن ، هر دو اما زيبا و دلنشين سروده شده اند وهر کدام در جاىِ خويش نيكو. البته " آرش كمانگير" به لحاظ شخصى ميتواند برای اخوان نامطبوع بوده باشد چرا كه زمستانِ اخوان برغم شيوايى و صلابت و زيبائى كلام اما بخاطرِ مضمونِ نا اميدانه اش مورد انتقاد واقع شده بود و حالا او بچشم خود ميبيند كه ميشود از حال و هواى "زمستان" گفت اما شورانگیز و شرربار كه با استقبالِ بى سابقه مواجه شود و زمزمه ى گُردانِ جوان و سرودِ رهنوردان گردد ! خرده اى هم كه اخوان به آرش ميگيرد تنها در چهارچوبِ سبكِ اخوانى( نيمه كلاسيك - نيمه نو ) قابلِ توجيه است چرا كه بعدتر سيمينِ بهبهانى نشان داد كه اين ايرادات پايه و اساسى قابلِ دفاع در "شعر امروز "ما ندارند. براى منِ خواننده هم تكنيك و فن وعروض و بديع و قافيه امری ثانوى ست . به اين واقعيت اخوان خود اِشراف دارد اما به لحاظ موقعيت و نگاه متفاوتش با شيطنت ميگويد ؛ "شاهكارِ لنگانى ست و چون مردم ايرادات شعر را نميفهمند" شعر آرش را مقبول ميدانند ! افزون بر اين در شعر و هر هنردیگرى صِرفِ استادى و تسلط بر فن و البته تعلقات ايدئولوژيك نيز امرى ثانوى ست ( اين نكته را اما برخى اساتيد ما به سختى ميپذيرند ، شايد اخوان هم از زمره آنان باشد! ) . كسرايى را مقايسه نميكنم به اشعارِ زنده ياد "سعيد سلطانپور" و سلف اش "عشقى" اشاره ميكنم كه اينان به لحاظ فنِ سرايش شعر در طراز شعراى درجه ى يك و يا استادِ شعر به حساب نمى آيند و در اشعار هر دوىِ آنان ضعف فنى يا "لنگِ"شى كه اخوان ميگويد كم نيست اما اين دو شاعر هم خودشان برجسته اند و هم شعرهايشان اشعارِ بي همتاى انقلاب به حساب مى آيند . يك نمونه ى ديگر شعرِ "حميد مصدق" است : "من اگر بر خيزم تو اگر برخيزى همه بر ميخيزند " که به لحاظ فنى شعرى ست سّست و متوسط اما به زمزمه ى زير لَب جوانان معترض بدل گشت . پس ايرادات فنى حتى اگر واقعی هم باشند وقتى شعرى حرفى درست و پيامى بموقع
مسئله چیزی جز سلطه بی رحمانه و ضد ملی دین اسلام و تشیع علوی از یکسو و حاکمیت تاریخی و نازای ترکان د زایران در سوی دیگر نیست.در صد سا ل گذشته جریان چپ با شعار و فریب کوشش کرد که برای رسیدن به قدرت از شعار خلقها ی تحت ستم سئو استفاده کند ودر سا ل 57 با خیانت تاریخی خود به ارمانها و اهدا ف به حمایت ارتجاع سیاه پرداخت ودر حقیقت به جنگ ازادی خواهی و میهن دوستی و پیشرفت اجتماعی رفت . فرهنگ مسلط نه فرهنگ قومی ویا ملتی ویژه بلکه فرهنگ چپ و دینی سرنوشت کنونی مردم ایران را رقم زده اند . مردم ایران راهی جز گذر از دین و چپ گرائی ندارند و تا زمانیکه میهن دوستی جایگزین دین و ایده لوژی نشود این وضع نابسامان ادامه خواهد یافت .
دوست داشتم مقالات مذکور-از خانم ترابی- اینجا نیز منتشر شود.
-از آنجاییکه نویسنده خود امکان دارد منتشر کند و نکرده - از سوی دیگر حفظ حرمت نویسنده ی مقاله در ایران گلوبال - در برابر کامنتهای توهین دار و بی ربط ، ممکن نیست، تنها به ذکر لینک مقالات بسنده کردم.
- اخبار روز کامنتهای موافق دیدگاه نویسنده را کمتر و تا 120 کلمه گاهاً منتشر میکند. بر عکس، کامنتهای مخالف دیدگاه نویسنده که بیش از 600 کلمه را شامل اند انتشار میدهد.
در حقیقت سانسور اخبار روز در مورد کامنتهای موافق دیدگاه نویسنده-خانم ترابی- جاری ست. من نمی دانم موضع تابان گرامی مدیر اخبار روز در این مورد چیست. ولی به تجربه میگویم که در کامنتها سانسور جریان دارد و این بسیار تأسف انگیز است.
در گذشته چنین چیزی نبود.
حقیقت امر این است ادیان از ناتوانیهای انسان در برابر پدیده های طبیعی بوجود آمده اند ، اساس همۀ ادیان خرافات است. اما ملتهای هستند ازعادت،سنن،ودین خود برای خود و برای دیگران دنیای زیبای را می آفرینند.متاسفانه در مسلک نژادپرستان ضد این مهم صادق هست.یعنی اگر ما بتوانیم دین خودمان را رفرم بکنم ،اولا ما از دین خود لذت می بریم روح خود را جلا می بخشیم ، دوما با میلیونها مسلمان در سراسر جهان به وسیلۀ همین دین رابطۀ خوب برقرار می کنیم.واز توانایی های آنها استفاده می کنیم. اما مشکل در فرهنگ غقب ماندۀ ماست یعنی بجای دین اسلام هر دینی را برای خود فاجعه خواهیم کرد، برای ثبوت این ادعا کافیست به نوشته های آقای .... دقت کرد، این فرهنگ هر دینی را به گند می کشد چون نژادپرستی،بت پرستی چیز گندی هست.
اقای ائلیار ای کاش ان مقاله خانم ترابی را منتقل می کردی اینجا . خیلی از موافقان ان مقاله در اخبار روز کامنت می گذارن ولی اخبار روز منتشر نمی کند اما کامنت های تمام مخالفان را منتشر کرده است.
حال شما در اران شمال و ترکیه و دهها کشور مغولی تاتاری ازبکی ترکزبان دیگر ،چه دسته گلی به آب داده اید و توانسته اید شاهکارهایی به بشریت عرضه کنید ؟ منظور اینکه علت عقب افتادگی را باید در جاهای دیگری جست . حداقل در فرهنگ فارسی ایرانی ،دهها نویسنده و اندیشمند آذری تبار در طی قرون گذشته شکوفا شده اند . در حالیکه در ترکبه آتاتورکی آثاری مثل " ما لاغها " ی عزیز نسین و ملا نصرالدین و استانبول ارهان پاموک ، بزرگترین محصول فرهنگ غربزده آناتولی بوده اند . فرهنگ ایرانی فارسی نیز در طی قرون گذشته زیر سلطه زبان و یا خط عربی بوده . با اینجود توانسته در علوم مختلف افکاری را برای عرب و عجم عرضه کند .
جناب جداری
در یک جامعه طبقاتی فرهنگ مشترک و عمومی میتواند وجود داشته باشد و دارد. جامعه‌ای بی طبقه در دنیا نداریم ولی با اینحال کشورها و ملل دنیا با فرهنگ و خصوصیات عمومی خاص خود شناخته میشوند. در ایران دارا و ندار ، سرمایه دار و کارگر، مرد و زن قرمه سبزی و نان سنگک و مرضیه و داریوش و گوگوش و حافظ و شاملو را دوست دارند و در آمریکا همه همبرگر میخورند و در اسکاتلند ویسکی می نوشند.
پس شما چطور "ملت" را تعریف ميکنيد؟
در آنجا روان شناس و روان درمان هم هست ، یا برای توهم و خیالپردازی و راسیسم ضد بشری هنوز دارو و دوایی کشف نشده ؟لابد در نماز جمعه ملا حسنی هم شرکت میکنی تا دست فارسها را از سرت کوتاه کند و نه دست آخوند را. حیف که جایی دیگر غیر از این سایت ایرانی فارسی زبان در حوالی ات پیدا نکردی . برو سراغ سایتهای کردی در ارومیه !
جناب بولان بلوچ یا بهتر بگویم اوغلان بلوچ همین متنی را که بالا نوشتی به بلوچی بنویس که مردم بلوچ بدانند شما بلوچی بلدی و وکیل خودخواسته از نوع ترکی برایشان نشدی
جناب PJ K نفرت شما غرور ما است.
به نظر من در هیچ جامعه طبقاتی، فرهنگ مشترک و عمومی وجود نمی تواند داشته باشد. فرهنگ طبقه کارگر و توده های زحمتکش با فرهنگ سرمایه داران حاکم که ادامه زندگی شان منوط به استثمار کارگران و زحمتکشان میباشد، هرگز یکی نیست . در حقیقت امر، این دو فرهنگ دارای رنگ طبقاتی، در مقابله با هم قرار دارند. در همین ادبیات معاصرفارسی، هم فرهنگ ارتجاعی وجود دارد و هم شعرا و نویسندگانی که در آثار هنری خود، سمت و سوی انقلابی و ترقی خواهانه داشته اند. بهمین جهت نیز صحبت کلی کردن در باره فرهنگ این یا آن ملت مشخص، اصلا درست نیست. اگر منظور این است که انحصار فرهنگی و زبانی یک ملت مشخص از بین رفته و فرهنگ ها و زبانهای غیر زبان فارسی امکان رشد و باروری داشته باشند، در چنین صورتی ضروری است راه عملی از بین بردن سلطه یکزبان و یک فرهنگ و یک ادبیات خاص بطور ملموس و آشکار نشان داده شود .
گرچه شوونیست های ملت حاکم - پان ایرانیست ها ، پان فارسیست ها- این واقعیت را قبول ندارند ، ایران کنونی سرزمینی است چندین ملتی با زبانها ، ادبیات و آداب و رسوم مخنتلف. در این کشور کثیر المله، طی ده ها سال، زبان، فرهنگ و ادبیات یکی از ملت ها - ملت فارس- تسلط پیدا کرده و زبانها و فرهنگ های دیگر ملت های ایران را بیرحمانه سرکوب کرده است . این تسلط فرهنگی و زبانی سبب شده است که زبانها و فرهنگ های ملت های دیگر ایران صدمات جبران ناپذیری را متحمل شوند. برای اینکه ملتهای غیر فارس ایران که بدون تردید بیش از نصف اهالی کشور را تشکیل میدهند، از زندان ستم ملی آزاد گردند . برای اینکه تسلط یک فرهنگ و یک زبان و یک ادبیات بر ملتهای غیر فارس از بین برود ، تنها یک راه وجود دارد. آنهم مبارزه بی امان ملت های تحت ستم علیه ستم ملی میباشد. انسان هائی که حق شان از بین رفته است، برای کسب حقوق از دست رفته، راهی جز توسل به زور ندارند . برای اینکه ستم ملی از بین برود، برای اینکه فرزتدان خلقهای آذربایجان و کرد و بلوچ و .... در مدارس به زبان مادری خود تحصیل کنند ، برای اینکه فرهنگ و ادبیات ملت های غیر فارس امکان شکوفائی داشته باشند، لازم است که خلق های تحت ستم دلیرانه به پا خاسته و علیه رژیمی که سیاست شوونیستی چیرگی یک فرهنگ و یک ادبیات بر فرهنگ ها و زبانهای دیگر ملت ها را با زور و قلدری تحمیل می کند ، مبارزه کنند. تا زمانی که رژیمهای ارتجاعی و شونیستی نظیر رژیم جمهوری اسلامی درایران حکومت میکنند، از بین رفتن ستم ملی و اجحافات و تبعیضات ملت غالب بر ملت های دیگر، بهیچوجه از بین نمی رود . مساله ملی در ایران ، نظیر دیگر مسائل مهم لاینخل در این کشور ، یک مساله کاملا سیاسی است . این مشکل بزرگ را با تدابیر غیر سیاسی و با تکیه صرف به حسن نیت و مسالمت جوئی و مصلحت اندیشی افراد و شخصیت ها، نمی توان حل کرد . همانطوری که طبقه کارگر برای رهائی از چنگ استثمار و ستم طبقاتی چاره ای جز توسل به مبارزه قهر آمیز و آشتی ناپذیر ندارد. از دید من، حل عادلانه ستم ملی در ایران، در گرو سرنگونی رژِیم جمهوری اسلامی توسط توده ها ی زحمتکش می باشد .نگفتی بعد دوماه اون جوونکو دوباره سرهمون چار راه دیدی! بازم زیرچراق قرمز بود یا ایندفه سبز ؟
.... الیار هنوز نشستی مقالات پانترکیستی مینویسی و میخوای مثلا وحدت ملی رو تقلیل بدی؟ اوکی ادامه بده فقط لطف کن راجع به فرهنگ ترکیه و جمهوری آذربایجان هم همین مساله رو به شکل تطبیقی بررسی کن که چطور گروه های اتنیکی دیگه رو از تمام حقوقشون محرو م کردن ....
جناب اردبیل قلابی پانفارس لازم نیست مرا در بیرون جستجو کنی من اهل اردبیل شهرک باکری خ قلسطین ک جیحون هستم
چون امروز عباس لسانی ازاد شد باز 20 ثانیه 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 از وقتم را صرف تشکر از خدا نمودم که همشهریم سالم و با اقتدار به میهن عزیزم ازربایجان جنوبی از زندان آپارتاید فارس برمیگردد مطمئنا تشریف بیاورید همدیگر را خواهیم دید به امید ازادی ازربایجان جنوبی
یاشاسین تورک ائلیم و تورک دیلیم تهران البرز قزوین همدان زنجان اردبیل تبریز اورمو آستارا و ...
این امتیازهای مثبت و منفی اینطوری که پیش می رود فشار خون بعضی ها را بالا خواهد آورد. شاید هم به اقای توکلی فشار بیاورند تا این سیستم را حذف کند.ولی در کل بودن این سیستم یک چیز منطقی است انها که به عنوانی کامنت نمی گذارند
از این طریق می توانند ابراز وجود و اظهار نظر کنند.
عقب نشینی رژیم در مقابل اعتراضات اجتماعی ملت آذربایجان و آزادی عباس لسانی فعال ملی. عباس لسانی فعال ملی و مدنی شناخته شده حرکت ملی آزربایجان امروز از زندان عادل آباد شیراز با تودیع وثیقه 15 میلیون تومانی آزاد شد.ماموران امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از آزادی عباس لسانی ایشان را زیر یک پل در شیراز رها کرده اند. لازم به ذکر است عباس لسانی طی تماسی با دوستان خود شرایط را با آنان در میان گذاشته و تنی چند از تورکان قشقایی به یاری وی شتافته اند. عباس لسانی که به دلیل عدم رعایت اصل 168 قانون اساسی دایر بر تشکیل جلسات دادگاه بصورت علنی، در هیچ یک از ۳ جلسه دادگاه شرکت نکرده بود، در پنجم اردیبهشت ماه 1394 طی دادنامه ای از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب شهر اردبیل به ریاست قاضی اسدپور، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
تو یه ایرانی نیستی بلکه یه پانترک یا حزب الهی .... هستی که در صدد تحریک دیگرانی.
وجالب اینجاست ما ایرانیان از تمامی پانها بخصوص پان ترک ها و تازی زاده ها و تازیپرست ها بینهایت متنفریم.
تو مغزت فرو کن "" جمهوری اسلامی کثیف حاکم بر ایران"" نماینده ی ایران و ملت ایران نیست.
همنشین بهار گرامی ! واقعا که در انتخاب موزیک سلیقه ای عالی داری . مطالب مطرح شده شما نه علم تاریخ بلکه وقایع نگاری تاریخی یا بقول خودتان کرونولوگی است . شما حتما کتابهای تاریخی که در زمان شوروی سابق به فارسی ترجمه شده اند را ملاحظه کرده ای . اینگونه کتب ارزش تاریخی و علمی نامیدن دارند . شما چه عجله ای دارید که فقط وقایع را اینقدر کوتاه از زمانهای گوناگون و از نقاط گوناگون و دورهها و فرهنگها ی مختلف فقط نام ببرید ؟ من فکر میکنم منبع مورد استفاده شما نیز منبع جامع و مانع و درستی نیست و شما شاید فقط شیفته عکس و تصاویر و نامها و ساده گرایی مطالب این کتاب شده اید که قبلا در جایی نام بردید ومعرفی کرده ای .در هر صورت اینکار شما بهتر از هیچ است و خسته نباشید .
تركيه با اردوغان يا بدون اردوغان عضو گروهG20باشه يا نباشه آويزان كلوب مسيحيت اروپاست ودوام چندانى نخواهد آورد وبدون ترديد از هم ميپاشد جغرافياى منطقه دچار تغييات زيادى خواهد شد وگريزى از فروپاشى نيست.
با این مقالعه به اصطلاح تحلیلی آقای آرسن نظریان باید جای مظلوم را با ظالم عووض بکنیم.مرد حسابی شما در این به اصطاح تحقیقتان حتما در خواب شیرین ورویائی بودیدد که مثل انبیا برایتان وحی نازل شد که به این تحقیق پرداختید؟شما ااز چی صحبت میکنید؟عمق یازده کیلومتر منطقه تحت نفوذ آذربایجان را از کجا اخترا کردید؟متجاوزین داشناکیسیون ارمنی بیست در صدد از خاک آذربایجان را اشغال کرده،نزدیک یک میلیون آذربایجانی را از خانه وکاشانه آواره کرده اند.حدود سی هزار کشته در منطقه ازهر طرف به انسانها تحمیل کرده.سازمان ملل متحد چهار قطنامه بر علیه اشغال گری ارمنستان صادر کرده اتحادیه اروپا تجاوز ارمنستان را محکوم کرده اکثر سازمان های حقوق بشری تجاوز ارمنستان به خاک اذربایجان را محکوم کرده.حالا شما با این مغالطات وتوجیه گریها می خواهی ظالم را به جای مظلوم بگیرید؟واقعا وجدان انسانی تان را قربانی تماییلات
اولترا ناسیونالیستی خود میکنید؟خوجالی اسم ویا واژه ارمنیست یا ترکی؟نیروهای ارمنتستان در آن منطقه چه کار میکردند حتما به زعم شما برای نوع دوستی برای خدمت به خلق الئه آمده بودند؟ که این فجایع را بوجود آوردند.آقای نظریان از انهایکه برای تحققیقاتت سند می آوری اکثرشان مانند ایاز مطلب اف جاسوسان هم پیمان شما روسیه هستند وهم اکنون هم در روسیه زندگی میکنند.شما به عوض استناد به این افرادلطفا به اسناد سازمانن ملل ودیگر مراجع حقوق بشری بینالمللی مراجعه کنید آنموقع حقییقت را به درستی دریافت خواهید کرد.جناب لاچین
قطعاً زبان ایرانیان آنموقع " ترکی اویغوری سومری" نبوده.شاید به لطف دوستان هویت ساز" ضدایرانی" و" نه ضد ناسیونالیسم " در آینده شاهد این باشیم که در ویکی پیدیای ترکی نوشته شود که «خلیل ابن احمد فراهیدی...و بوبشر عمرو بن عثمان بن قنبر سیبویه یکی زاده ی باکو و دیگری زاده شده سرحدادسین کیانگ یا سواحل آنتالیا» دو ترک اویغور اصل بودند که زبان- دستور و خط عربی را احیا (وشایداختراع) کردند و بنابر این ((( به این ترتیب، این ترکان بودند که برای ایرانیان ننه مرده و اعراب دستور زبان (صرف و نحو) نوشتند..)..
به نظر شما یک مقاله باید چگونه مستندات و منابعی داشته باشد که یکبار و فقط یکبار از نظر شما چند نفر در این سایت رنگ ایرانی نداشته باشد و بوی ناسینالیستی ندهد؟
پاسخ منطقی به سوالات امثال شماها دیگر تهوع آورشده وغیراز به طنز گرفتن راهی دیگر ندیدم .
با سپاس فراوان از دکترایجادی
بی صبرانه منتظرچاپ ادامه نوشتار خواهیم ماند.
چە خبر نا گواری دبارە یک پان تورک خزندە با ماسک و مخفی مسئولئت بخشی از ایران گلو بال را بعهدە گرفت
لعنت ونفرین بر هر دزد واز هر نوعش وبه هر مقدارش
جاسوس مملکت هیچ وقت بخشیدنی نیست ودر هیچ کشوری انرا نمیبخشند.
اشکال نداره عوضش حال حال را با 26 تا منفی گرفتیم
از مقررات کامنتها در ایران گلوبال : « کلیه کامنتهایی که بدون ارتباط مستقیم با مطلب نباشند، به صفحه شما منتقل خواهند شد.»
http://www.iranglobal.info/node/95
بر این اساس از تأییدگر کامنتها میخواهم مقررات را اجرا کند.
آقای کیانوش توکلی اهل مازندران است ولی تا حالا من ندیدم در مورد مسائل و مشکلات مردم منطقه خود اظهار نظر کند ولی مثلا در هر مسئله ریز و درشت ترکیه و آزربایجان شمالی اظهار نظر می کند. امروز اتاق فکر فارسها که در تهران نشسته اند هر روز برای دریای خزر که منبع هستی گیلان مازندران و گلستان و شاید شمال کشور به اصطلاح ایران است ، نقشه می کشند. یک روز آبش را می خواهند به رفسنجان ببرند یک روز به سمنان و یک روز برای ماسمالی کردن گند کاریهایشان در آزربایجان به اورمیه. یک روز می خواهند خلیج عرب را به دریای خزر وصل کنند ولی صدای یک مازندرانی در نمی آید که شما با هستی ما چه کار دارید که برایش نقشه می کشید. در عوض جوانهای آن خطه را دسته دسته به قتل گاه سوریه می فرستند تا امپراطوری فارسها را به بهای خون اهالی بابل و آمل و سواد کوه ایجاد کنند و به پاس این خوش خدمتی اهالی ساده لوح مازندران دریای
عزیزشان را بخشکانند.بخدمت ائلیار عزیز از نوشتۀ بسیار مختصر تحلیلی وخیلی زیبای مکملتان لذت بردم ، خیلی خوشحالم که در این نوشتۀ کوتاه گره لاینحل ایران را تشریح کرده ومفصل بیان نموده ای. بدون تعصب باید گفت مشکل ما دقیقا از آن نقطه شروع می شود.دقیقا این تحلیل نوش داروییست برای ایرانی که مبتلا به مریضی مزمن شده است ، بدون شک و بی پرده باید گفت منادیان این ایدولوژی ملل ایران را گروگان گرفته و این مرز بوم را با این همه تنوع به بلاد فتنه تبدیل کرده اند . بی تردید تا این گره باز نشده است این مریض مداوا نخواهد شد. بدرستی اشاره کرده ای از چپ چپ تا راست راست ایرانی جماعت مبتلا به این بت پرستی و نژادپرستی شده اند.خود این عمل سیاستهای ایران را رفرم ناپذیر کرده و تحولات ممکن را در آچماز نگاه خواهد داشت. موفق باشید.
سلام وعرض ادب،ایران کشوری کثیرالملل،شامل ترکها فارسها کردها عربها بلوچها ترکمنها میباشد،وهرکدام زبان تاریخ سرزمین وفرهنگ خودشان را دارند،ای کاش برای حس برابری وایجاد رقابت سازنده وبرای جلو گیری از نفوذ رقیبان وبد خواهان داخلی وخارجی،وبرای افزایش امنیت ملی کشور بصورت فدرالی،یعنی دارای قانون اساسی ملی شامل وزارت دفاع وارتش ملی،وزارت خارجه واحد ملی،زبان واحد ملی،وهول دین مشترک واحد اسلامی،ودربقیه موارد بااستقلال فدرالها اداره میشد،وباعث اتحاد واقعی وهمیشگی شده ودر میان مدت کشورهای ازربایجان وترکمنستان نیز وارد این اتحایه ایران میشد،وبرابهمیشه این رقابتهای تخریبی ریشه کن میشد.
چرا در سال میلیونها ترک قصد ورود به اروپا دارند تا از اداره سوسیال تقاضای کمک مالی کنند یا کاری و شغلی بیابند ؟ چرا اروپا شرط ویزا برای ترکها را دارد ؟ حال شما مثل یلینیک سابق ، حی از فرودگاه توریستها و ماهوارههای امریکا و اسرائیل بالای ترکیه و کشتی های توریستی اروپایی در دریای مدیترانه و دریای داردانل بنویس و لاف و گزاف در کن ! فهم موضوعات سیاسی جهان و خاورمیانه برای فرهنگ مغولی کار بسیار دشواریست . اگر اروپا و ناتو و امریکا کمکهای مالی نظامی توریستی خود به ترکیه را قطع کنند ، طی 3 ماه چیزی از ترک و ترکبه در آسیای صغیر سابق باقی نمی ماند . و جمهوری های کرد و ارمنی و گرجی و یونانی و عربی و بلغاری و آسوری در آنجا تشکیل خواهد شد .
کمنت گذار رابطه را تعیین میکند و نه تو . تو نوشته ات را تقدیم هایده قشقایی کردی ، عباس هم موضع هایده را مطرح کرده و گفته ایشان نمیداند اسطوره یعنی چه و فرهنگ شفاهی زمان اسطوره 7 هزار سال تاریخ اقوام آریایی یعنی چه . خانم ترابی هم مثل تو با بقول خودت مثل شما ، هر سه هفته یکبار موضع سیاسی اش را در رابطه با تجزیه طلبی و تمامیت ارضی ایران در رسانه ها عوض میکند . پس شما هر دو صلاحیت درک مسائل علوم اجتماعی و سیاسی را ندارید . برو خدا را شکر کن که در این سایت ایرانی فارسی زبان ، اجازه تمرین نویسندگی داری و برای کمنت گذاران وطیفه تعیین نکن . چند بار این کارت قبلا با شکست روبرو شده . ایرانیان و فارسها از شما .... فرسنگها سال نوری جلوتر هستند .
درود بر شما خانم هدایتی
تا به حال کسی نشنیده بود که آب شور دریاچه اورمیه، اشک چشم اهورامزدا است . درنوشته خود، تحت عنوان" نگذارید اشک اهورا مزدا خشک شود"، کاظم آذری سخت کوشیده، آذربایجان کنونی را به دوران باستانی، دورانی " طلائی" که در آن، آتروپاتکان ( ایران ویجه) در پرتو نگهبانی اهورامزدا ظاهرا در امن و امان می زیست وغرق فر و شکوه آریائی بود، وصل کند. در این نوشته ، منظور اصلی آذری سیسی، خشک شدن دریاچه اورمیه نیست .اگر ایشان چنین قصدی داشت، لازم بود مسئول اصلی خشک شدن این دریاچه قدیمی را برای خوانندگان نوشته خود،معرفی کند..اما ، درمقاله خود، آذری سیسی از دیدی شوونیستی، برای آذربایجان یک تاریخ افسانه ای درست می کند ، روح اهورامزدا و دیگر ایزدان دوران باستانی را به یاری می طلبد تا با این ترفندهای پان ایرانیستی، پرده ساتری بر وجود ستم ملی دیر پا در آذربایجان بکشد. خشک شدن دریاچه اورمیه تنها یکی
از مشکلات بیشماری است که خلق ستمدیده آذربایجان درحال حاضر با آنها روبرو می باشد . آقای آذری سیسی تا مغز استخوان شوونیست، مشکل خلق آذربایجان این نیست که زردشت در این خطه زائیده شده یا در سرزمین دیگری به دنیا آمده است .اگر از لحاظ تاریخی برخورد کنیم زردشت، یک شخصیت تاریخی نیست .همانگونه که موسی و عیسی شخصیت های تاریخی نمیباشند. برای میلیونها آذربایجانی محروم و ستمدیده که اینک در چنگ انواع و اقسام محرومیت ها اسیر میباشند ، گذشته افسانه ای اختراعی ذهن امثال شما شوونیست ها در باره گذشته این خطه، کوچک ترین سودی در بر ندارد. این افسانه بافی های شوونیستی و ارتجاعی ،نه تنها دردی از دردهای بیشمار خلق آذربایجانرا درمان نمی کند بلکه زنجیر اسارت را بر دست و پای این خلق ستمدیده،، محکم تر می سازد. این تبلیغات شوونیستی که بر پایه برتری طلبی قومی و نژاد پرستی ساخته شده است، به خلق آذربایجان می گوید بدان و آگاه باش که زبان اصلی تو زبان تر کی که امروز تو با آن تکلم میکنی، نیست این، یک زبان بیگانه ای است که یا زور و قلدری توسط اقوام مهاجم ترک بر تو تحمیل شده است ! تو به نژاد خالص آریائی تعلق داری و سرزمین ایران ویجه در حقیقت همان آذربایجان، مهد زردشت است! . با این افسانه ها 90 سال تمام است زبان فارسی را بر خلق آذربایجان تحمیل کرده و انواع ستم ها و تخقیر های ملی را بر اهالی ترک زبان آذربایجان، روا داشته اند. در مقاله آذری " نگذارید اشک اهورامزدا خشک شود" نه تنها مسبب اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه معرفی نمی شود، نه تنها کوچک ترین صحبتی در باره تبه کاریها و خیانت های رژیم ارتجاعی و شونیست جمهوری اسلامی به میان نمی آید، بلکه نویسنده از مسئولین رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی که مسبب اصلی خشک شدن دریاچه اورمیه و علت اصلی تیره روزی و فقر و فلاکنت کلیه اهالی کشور و از آنجمله خلق آذربایجان میباشند، برای نجات دریاچه خشک شده، طلب استمداد می کند! آذری سیسی در مقاله خود، چنین می نویسد:" حال مردم ایران از مسئولین انتظار دارند که نگذارند اشک اهورا مزدا خشک شود."(!!!) قابل تصور نیست که آقای آذری سیسی، پس از 37 سال سلطه جنایت کارانه و عوام فریبانه رژیم جمهوری اسلامی، هنوز ماهیت ضد مردمی این رژیم را نه شناسد! بی جهت نیست که مقاله " اشک اهورا مزدا!" بدون کسر و کاست در سایت " آذری ها" که سایتی کاملا وابسته به رژیم می باشد، درج شده است. به نظر من، صمیمیت و صداقت هر صاحب نظری که در باره مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران مطلب می نویسد، زمانی آشکار میشوذ که وی نسبت به رژیم مرتجع و دروغ پردازی که در این کشور حاکم است ، موضع قاطع داشته باشد. یک نویسنده مردمی هرگز از مسئولین رژیم که دست همه شان تا مرفق به خون توده های ستمدیده آغشته است، عناصر شیاد و تبه کاری که مسبب اصلی همه مشکلات و تیره روزیهای خلق ستمدیده آذربایجان و دیگر خلق های ایران هستند، برای حل مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی، طلب یاری نمی کند. تا رژیم جمهوری اسلامی به دست توده ها سرنگون نشده است ، نه خشکی دریاچه اورمیه از بین خواهد رفت و نه دروضع وخیم معیشتی توده ها ی محروم و زخمتکش ایران،کوچک ترین بهبودی حاصل خواهد گردید . چاره توده ها تنها و تنها، مبارزه بی امان در جهت سرنگونی سلطه پوشالی این رژِیم غارتگر و ارتجاعی میباشد.کامنتهای « حال-پرویز-عباس» در مورد « تک فرهنگی-و فرهنگ مشترک» نیست. و خارج از موضوع و مسئله ی مطرح شده در مقاله است. انتشارهنده ی آنها لازم است طبق مقررات کامنت به این موضوع توجه کند. که هرگز توجه نمیکند. لفطا نظر خود را در مورد موضوع اصلی بنویسید.
دیروز در بازی تراختور و النصر امارات، شعارهای ملی و اعتراض به بازداشت عباس لسانی .
http://oyrenci-sesi.info/yeni/23461 عکسهای مربوطه
در بلوچستان نگاه متفاوت تر و خشونت دولتی شدیدتر است و میزان مرگ و میر و کشتار دولتی از حد و حدودش خارج شده و قوانین در بلوچستان نانوشته و ناخوانا است.
بلوچستان ملکی است ناپرسان وهیچ ارگان و نهاد قضایی پاسخگوی جنایات دولتی و شکایات مردمی نیست.
به امید انکه مردم بلوچ به حق تعیین سرنوشت رسند تا بلوچ و بلوچستان از این مظالم رهایی پیدا کند.
آقا یا خانم گدایان آیا میدانی که ترکیه جزو 5 کشور در حال توسعه و عضو 20 کشور توسعه یافته یعنی عضو G20 است .حالا فکر میکنم یواش یواش مشخص میشود که درد شما از کجاست کشوری که نه نفت دارد و نه عضو کلوب مسیحیت اورپاست ولی جزو G20 است کافی است نیم ساعت در فرودگاه استانبول باشی همه چیز دستت میاید هر 5 ثانیه یک هواپیما از فردوگاه استانبول پرواز میکند و هر 3 ثانیه مینشیند و الان بزرگترین فردوگاه دنیا در حال اتمام است و شرکت هواپیمائی ترکیه امروز بزرگترین شرکت مسافر بری است و با باز شدن فردوگاه سوم استانبول شرکت هواپیمائی ترکیه میخواهد بزرگترین شرکت حمل و نقل دنیا را بدست آورد یعنی آنهائی را که جنابعالی گدا مینامی چنین کار هائی را میکنند ولی فرزندان اهورا و کوروش و داریوش دنبال چاه چمکران هستند
آقا یا خانم گدایان دیروز اجلاس کمک و یاری سازمان ملل در استانبول با شرکت ٧٥ کشور و سران برخی کشور ها از جمله خانم مرکل از آلمان پایان یافت به گزارش پایانی اجلاس ترکیه با شش و نیم میلیار ائرو مقام اول کمک و یاری به انسانهای درمانده « حوادث طبیعی مثل زلزله و سیل و یا خشکی و فراریان از جنگ را داشته ».و ترکیه در عرض ٥ سال گذشته بزرگترین کمک رسان سومالی بوده .این ها میتوانید از آمار سازمان ملل و خبر گزاری ها بخوانید و متاسفانه نام ایران را در هیچ کدام آمار کمک رسانی نمیتوانی پیدا کنی .قضاوت با دیگران .
خالى نبند يك نفرشان هم در قراباغ نيست قراباق هم بسيار امنيتش بيشتر از تركيه وآذربايجانه
سلام وعرض ادب،خدمت تک تک فارس زبانان عرض میکنم،تک تک ملت تورک کورد عرب بلوچ ترکمن میدانند،خودشان زبان مستقل دارند،تاریخ مستقل دارند،سرزمین مسقل دارندکوچکترین اهانت وزورگوی شما برق اسا باعث اتحاد ویک دلی میشود وهر گونه بحث وگفتگوی روشنگری را زنده نگه میدارد،وسریعا باعث مقبله به مثل میگردد،اگر میگویید ،سی ملیون تورک ازری مهاجرند یا زبانشون عوض شده ،میگویند شما بیستوپنج ملیون نفر مهاجر افغان ،تاجیک وپارسیان پاکستانی هندی هستید،وبه درستی هم یاقیافه افغانی دارید یا شبیه پاکستانیا هستید،وپیوستگی سرزمینی که نهپیوستگی کویری با افغانها دارید،وتورکها هم مثل شما شبیه مردمان تورکیه وپیوستگی سرزمینی وزبانی دارند ،وبا هزاران افتخار میگویند ما تورکیم،،کورده هم همینطور عربها هم همینطور بلوچها وترکمنها هم همینطور،وکوچکترین اشتباه شما ،باعث ضرر بزرگتان میشود،
چرا کامنتهای من منتشر نمیشود؟!
بر خلاف ترکیه که به دو ملیون سوری کرد و عرب و ترکمن و آسوری و ارمنی و نستوری ومارونی و غیره پناه داده ارمنستان از بین دهها ملیون سوری که جانشان در خطر است تنها ارامنه را پذیرفته و آنها را نه در خاک کشور خود بلکه در قاراباغ بعنوان گوشت دم توپ در خط اول جبهه اسکان داده است.
١٧٠٠٠ خانواده ارمنى سورى را در ارمنستان پناه داده اند عجب جرمى مرتكب شدند. خانواده هائى كه زندگى آنها بدنبال يورش تروريستهاى مورد حمايت اردوغان به كشورشان غير ممكن شده به آنها پناه آورده اند در ارمنستان پناهشان داده اند چه گناه كبيره اى مرتكب شده اند. لابد كار خوب را هم اردوغان انجام داده كه جنايتكاران داعش را مورد حمايت قرار داده اسلحه برايشان آماده كرده نفت دزديشان را خريده تا بودجه كافى براى به آتش كشيدن عراق وسوريه داشته باشند وهزار ويك خيانت عليه ملت هاى منطقه انجام داده بجاى خجالت وشرمندگى پانتركها تازه طلبكار هم شده اند ظاهراً ارمنستان بايد از آنها اجازه بگيره به چه كسى پناهندگى بده يا نده وقاحت در نزد پانتركها حد واندازه اى ندارد
سلام-همانطورکه میدانید،طبق اعلان های قبلی درایران زندگی میکنم،بعدازظهرها هرروزبادوستان پیاده رویی به پارک میرویم.
گفت هیچ کدام من بچه گرگان هستم .گفتم پس چراسیاه شده ایی ؟گفت والا ماهفت هشت برادروخواهریم ولی همه آنهاسفیدپوست هستندومن یکی سیاه شده ام.گفتم عجب .درتهران ودرپارکها وسرچهارراه ها وبخصوص درشمال شهر،به انواع واقسام جوانان وزنان وکودکان ومخصوصا کودکان اجیرشده افغانی وپاکستانی بنوعی مشغول گیتار وآکاردیون وطبل زنی ویابه گل فروشی و دستمال کاغذی وپارچه ایی وآفتابگیر.شیشه پاک کن فروشی ووو..غیرمشغولند.
دراین کارازپیرمرد وپیرزن ویاجوان وبچه ها توسط دولت عدالت گستراسلامی وحافظ سرزمین ولایات وبلاد وامت اسلامی
که پس ازچهل سال عدالت گستری کرده همکاری شایانی دراشتغالزایی ،تولیدفکرکرده است.
یک روزهنگام رفتن به پیاده روی سرچهارراه چراغ قرمزشد ومن هم ایستادم تاچراغ سبزشود.جوان خوش تیپ وآکاردیون زنی که بدن ورنگ سیاهی داشت کنارم ایستاد تاچراغ سواری هاقرمزگشته واوبرودهنرنمایی کرده وپول جمع کند.
پرسیدم جوان بچه بوشهرهستی یاخوزستان؟
بالاخره تااینکه بعدازدوماهی همین اتفاق سرهمان چهارراه افتاد ومن اودرکنارهم قرارگرفتیم .پس ازاحوالپرسی گفتم ،پس تویکی
سیاه شده ایی ؟آیادراین موردفکرکرده ایی ؟که چطورشده است؟تامن بخواهم درمورد این نوع زاد ولدهاحرفی بزنم گفت ،میگویند نسل مادویست سال پیش ازهندوستان به گرگان مهاجرت کرده است.گفتم درست است ماهم بچه بودیم میگفتندانسان میتواندبه هفت نسل پیش خودشباهت داشته باشد.
وسپس برایش توضیح دادم که هندوستان قدیم بنگلادش.پاکستان.کشمیروقسمتی ازافغانستان بوده وانگلیس برای اینکه بتواندایران رازیرسلطه خودآورد،پارسیان هندی رابه ایران امروزی مهاجرت داد وبرایشان هویت وتاریخ ساخت.
حال آقای اردبیل قلابی شمازیادتندنروید ،برادرم مابخوبی میدانیم که داعش فرهنگی یعنی چی.ماازاین تهدیدهای شماکه دوستان راتهدیدمیکنید،زیاددیده ایم .ماحتی ازاعدام های خیابانی وبیابانی شما چه دولتی وچه شئونیستی زیاد به جان نوش کرده ایم. ستارخان ها.صمدبهرنگ ها.پیشوری ها.زهتابی ها.امانی ها.لسانی ها.وهزاران نفررااتینیک شما بافرهنگ استعماری این کارراکرده اند.ولی ماهامانده وهمچون ققنوس ازآتش برافراشته ودوباره سربلندکرده ایم.
تویک فلانژاسلامی ازنوع شاهی پان فارس ویاداعشی حزب الله ویابشاری والبغدادی بیش نیستی .برای ماشماها همتان یکی هستید.
شمااگراسم ونام داعش راتازه شنیده باشید،ولی مابیش ازیکصدسال است آنرا دیده وشنیده ایم .داعش رضاشاهی.داعش فرهنگی.داعش استالینی>داعش محمدعلی فروغی.داعش فردوسی گری.داعش حزب اللهی.داعش اسلامی ایرانی.داعش وطن دوستی.داعش حدادعادلی.ووو...ولی بدان که اینترنت همه این هارایکی یکی پس میزند.
خداپدراستیوجابز.ومسئولان گوگل .اپل.ایستاگرام.فیسبوک.بیامرزد.
اگراردبیلی راکشتید هزاران نفرمثل اردبیل ومن وغیررامیخواهیدچیکارکنید.مااکنون یکی دونفرنیستیم ،باورکن میلیونی هستیم.
شایدهزاران نفرمثل من درمیانسالی هستیم ولی میلیونی جوان مبارزداریم.
شمااگرعاقل باشیددنبال راهکاربرای بشریت وانسان امروزی ایران پیدامیکنی .باتهدیددیگرنمیتوانیدکاری کنید.برایت قانون خوانی ومدنیت وفرهنگ انسانیت آرزودارم.
عين اله فتح اليف خبرنگار آذربايجانى اياذ مطلبف رئيس جمهور وقت آذربايجان هم آريائى هستند كه حقيقت اين جنايت را برملا كردند؟ اينكه كشته شده هاى خوجالى در عمق ١١ كيلومترى منطقه تحت نفوذ آذربايجان به خاك وخون كشيده شده اند هم امثال شما را بيدار نميكند و كماكان مزخرفات ساخته وپرداخته سرويسهاى اطلاعاتى تركيه وآذربايجان را طوطى وار تكرار ميكنيد حاكى از اين است كه در واقع شما خواب نيستيد بلكه دستور داريد خود را به خواب بزنيد وبا پرت وپلا گوئى وادعا هاى بى سند ومدرك وساختگى براى پنهان ماندن چهره واقعى جنايت پيشگان آذربايجانى كه مردم خوجالى را به خاك وخون كشيدند تلاش كنيد
هايده ترابى به جز نقل تعريف ى مجمل از انترنت در مورد اسطوره ى آرش ، آرش را مدافع "منوچهر" ساسانى ميداند كه در جنگ با تورانيان به محاصره افتاده . پس در آن تاريخِ بى تاريخ هر حرفى از آرش زدن "ناسيوناليستى" ست و به ما ربطى ندارد !
٣- اسطوره بازسازى شده ى "آرش" بوسيله ى سياوش كسرايى
هايده ترابى چون از بُن با اسطوره ى آرش مشكل دارد به اسطوره ى بازسازى شده ى سياوش كسرايى هم عناد ميورزد و چون از ديرباز آنرا خوش نميداشته احتمالا درست هم آنرا نخوانده! چون متوجه نيست كه اسطوره ى آرش سمبل مبارزه جويى در خفقان و هنگامه اى ست كه "گرمرو آزادگان در بند " اند ! و در فضاى بعد از كودتا، ديكتاتورى راه نفس ها را بسته و انديشه و انسان در محاصره است و حتى توجه نكرده كه آرش در رجزخوانى هايش خودش را "آزاده" و "فرزند رنج و كار" مينامد ! وجالِب است كه اخوانِ مورد استناد او باز آفرينىِ آنرا "قصه اى
هايده ترابى به جز نقل تعريف ى مجمل از انترنت در مورد اسطوره ى آرش ، آرش را مدافع "منوچهر" ساسانى ميداند كه در جنگ با تورانيان به محاصره افتاده . پس در آن تاريخِ بى تاريخ هر حرفى از آرش زدن "ناسيوناليستى" ست و به ما ربطى ندارد !
٣- اسطوره بازسازى شده ى "آرش" بوسيله ى سياوش كسرايى
"قصه اى زيبا "... "بكر" "جذاب" و "موفق" و پُر اقبال " دانسته است و نيز اعتراف ميكند كه شاهكارى ست ! منتها از نظر او "لَنگِ " شِ وزنى و تكنيكى دارد ! رقابتهاى حرفه اى ، سبك شعرى و سياق گروهبندى هاى شعرى - خراسانى هاى اخوانى و بقيه - و دشمنى هاى ايدئولوژيك را هم نبايد فراموش كرد زيرا شعر آرش در زمان خودش چنان مورد استقبال قرار گرفت كه منطقا نبايد اخوان بويژه و اخوان ى هاى خراسان را خوش آمده باشد ! با اين وجود عموما اقبالِ اين شعر را از زيبايى آن دانسته و بدان اعتراف كرده اند !
هايده ترابى در قسمت پايانى مقاله اش ديدگاه مرا نسبت به كارهاى فرهنگىِ حزب توده موردِ سوال قرار ميدهد كه من از [كدام "ما" ] در گذشته سخن گفته ام ؟ اگراين "ما" برايش "مبهم" است ميتواند به تاريخ سى ساله ى بيژن جزنى رجوع كند و در عين حال من در اينجا با اشاره به اينكه ما "ما"يى يكدست نبوده ايم و نيستيم، او را به روشنى از ابهام در مى آورم و همان جوابى را به او ميدهم كه قبلا بخودش داده ام :
["آنموقع لابد بخشى از "چپ هاى انقلابىِ مثلِ ما " مثل امروز شما فكر ميكردند در حاليكه منِ ديروز هم حتى مثلِ امروزِ شما فكر نميكردم !" ]
عباس هاشمى
بخشی از نوشته هاشمی در مورد مقاله هایده ترابی بصورت زیر از سایت عصر نو است - - -
عباس هاشمی
هايده ى ترابى با خواندنِ مطلبى از من ، كه خاطره اى ست كوتاه از زندان و یادآوری شعرى از سياوش كسرایی و تعريف از شاعرانگى او و "آرشِ كمانگير"اش ابتدا به خودم نوشت و خرده گرفت ، كه در جواب علاقه اى به چانه زدن نشان ندادم ، اما از قرار ايشان همچنان به ارشادِ ما و من اصرار دارد و صد البته كه با نيات حسنه ! ولى او ضمن اظهار مرحمت به من و نقدِ نوشته ام با شمشیری چوبين به مصافِ "آرش" آمده!
بهر حال او بحثى را گشوده كه ميتواند با مداخله ى اهل فن مباحثه ای آموزنده و مفید از آب در آيد كه من به سهم خود از آن استقبال ميكنم و به عنوان فردی علاقمند به شعر و هنر ملاحظات خودم را درباره ى ايرادات ايشان به " آرش" و شعر كسرايى به اختصار مينويسم :
هايده ترابى از موضع چپ حرف ميزند اما عجيب است كه در نقد "آرش كمانگير" اساسا به كسانى استناد جُسته كه خودش آنها را "ناسيوناليست " خطاب مى كند يعنى اخوان و شفيعى كدكنى ! اما نميگويد كه همان "اخوان" آرش كمانگير را "زيبا "، "موفق " ،"بكر"و " با جاذبه" ميداند كه تنها به لحاظ فنى كمى "لنگ" ميزند ! تازه نبايد فراموش كنيم كه چند سال پيش از "آرش کمانگیر" اخوان شاهكارى به نام "زمستان" سروده كه سراپا ياس و ناميدى ست و حالا شاعرى پيدا شده كه در همان حال و هوا وسبك و سياق شعرى سروده (گيريم نه به استواری "زمستان" ) اما در زمستانی که " برف می بارد به روی خار و خاراسنگ ... در کنار شعله آتش قصه میگوید برای بچه های خود عمو نوروز ... زندگانی شعله مى خواهد... شعله ها را هيمه بايد روشنى افروز" . قهرمانِ داستان همان زمستان اينبار اما جاى باده و بنگ ، تيروكمان بر ميدارد، خواننده مى بيند كه تاريخِ سرايشِ زمستان به سالِ كودتا و سرماى بس گزنده اش بر ميگردد و آرش به ٦ سال بعد از آن ، هر دو اما زيبا و دلنشين سروده شده اند وهر کدام در جاىِ خويش نيكو. البته " آرش كمانگير" به لحاظ شخصى ميتواند برای اخوان نامطبوع بوده باشد چرا كه زمستانِ اخوان برغم شيوايى و صلابت و زيبائى كلام اما بخاطرِ مضمونِ نا اميدانه اش مورد انتقاد واقع شده بود و حالا او بچشم خود ميبيند كه ميشود از حال و هواى "زمستان" گفت اما شورانگیز و شرربار كه با استقبالِ بى سابقه مواجه شود و زمزمه ى گُردانِ جوان و سرودِ رهنوردان گردد ! خرده اى هم كه اخوان به آرش ميگيرد تنها در چهارچوبِ سبكِ اخوانى( نيمه كلاسيك - نيمه نو ) قابلِ توجيه است چرا كه بعدتر سيمينِ بهبهانى نشان داد كه اين ايرادات پايه و اساسى قابلِ دفاع در "شعر امروز "ما ندارند. براى منِ خواننده هم تكنيك و فن وعروض و بديع و قافيه امری ثانوى ست . به اين واقعيت اخوان خود اِشراف دارد اما به لحاظ موقعيت و نگاه متفاوتش با شيطنت ميگويد ؛ "شاهكارِ لنگانى ست و چون مردم ايرادات شعر را نميفهمند" شعر آرش را مقبول ميدانند ! افزون بر اين در شعر و هر هنردیگرى صِرفِ استادى و تسلط بر فن و البته تعلقات ايدئولوژيك نيز امرى ثانوى ست ( اين نكته را اما برخى اساتيد ما به سختى ميپذيرند ، شايد اخوان هم از زمره آنان باشد! ) . كسرايى را مقايسه نميكنم به اشعارِ زنده ياد "سعيد سلطانپور" و سلف اش "عشقى" اشاره ميكنم كه اينان به لحاظ فنِ سرايش شعر در طراز شعراى درجه ى يك و يا استادِ شعر به حساب نمى آيند و در اشعار هر دوىِ آنان ضعف فنى يا "لنگِ"شى كه اخوان ميگويد كم نيست اما اين دو شاعر هم خودشان برجسته اند و هم شعرهايشان اشعارِ بي همتاى انقلاب به حساب مى آيند . يك نمونه ى ديگر شعرِ "حميد مصدق" است : "من اگر بر خيزم تو اگر برخيزى همه بر ميخيزند " که به لحاظ فنى شعرى ست سّست و متوسط اما به زمزمه ى زير لَب جوانان معترض بدل گشت . پس ايرادات فنى حتى اگر واقعی هم باشند وقتى شعرى حرفى درست و پيامى بموقع
مسئله چیزی جز سلطه بی رحمانه و ضد ملی دین اسلام و تشیع علوی از یکسو و حاکمیت تاریخی و نازای ترکان د زایران در سوی دیگر نیست.در صد سا ل گذشته جریان چپ با شعار و فریب کوشش کرد که برای رسیدن به قدرت از شعار خلقها ی تحت ستم سئو استفاده کند ودر سا ل 57 با خیانت تاریخی خود به ارمانها و اهدا ف به حمایت ارتجاع سیاه پرداخت ودر حقیقت به جنگ ازادی خواهی و میهن دوستی و پیشرفت اجتماعی رفت . فرهنگ مسلط نه فرهنگ قومی ویا ملتی ویژه بلکه فرهنگ چپ و دینی سرنوشت کنونی مردم ایران را رقم زده اند . مردم ایران راهی جز گذر از دین و چپ گرائی ندارند و تا زمانیکه میهن دوستی جایگزین دین و ایده لوژی نشود این وضع نابسامان ادامه خواهد یافت .
دوست داشتم مقالات مذکور-از خانم ترابی- اینجا نیز منتشر شود.
-از آنجاییکه نویسنده خود امکان دارد منتشر کند و نکرده - از سوی دیگر حفظ حرمت نویسنده ی مقاله در ایران گلوبال - در برابر کامنتهای توهین دار و بی ربط ، ممکن نیست، تنها به ذکر لینک مقالات بسنده کردم.
- اخبار روز کامنتهای موافق دیدگاه نویسنده را کمتر و تا 120 کلمه گاهاً منتشر میکند. بر عکس، کامنتهای مخالف دیدگاه نویسنده که بیش از 600 کلمه را شامل اند انتشار میدهد.
در حقیقت سانسور اخبار روز در مورد کامنتهای موافق دیدگاه نویسنده-خانم ترابی- جاری ست. من نمی دانم موضع تابان گرامی مدیر اخبار روز در این مورد چیست. ولی به تجربه میگویم که در کامنتها سانسور جریان دارد و این بسیار تأسف انگیز است.
در گذشته چنین چیزی نبود.
حقیقت امر این است ادیان از ناتوانیهای انسان در برابر پدیده های طبیعی بوجود آمده اند ، اساس همۀ ادیان خرافات است. اما ملتهای هستند ازعادت،سنن،ودین خود برای خود و برای دیگران دنیای زیبای را می آفرینند.متاسفانه در مسلک نژادپرستان ضد این مهم صادق هست.یعنی اگر ما بتوانیم دین خودمان را رفرم بکنم ،اولا ما از دین خود لذت می بریم روح خود را جلا می بخشیم ، دوما با میلیونها مسلمان در سراسر جهان به وسیلۀ همین دین رابطۀ خوب برقرار می کنیم.واز توانایی های آنها استفاده می کنیم. اما مشکل در فرهنگ غقب ماندۀ ماست یعنی بجای دین اسلام هر دینی را برای خود فاجعه خواهیم کرد، برای ثبوت این ادعا کافیست به نوشته های آقای .... دقت کرد، این فرهنگ هر دینی را به گند می کشد چون نژادپرستی،بت پرستی چیز گندی هست.
اقای ائلیار ای کاش ان مقاله خانم ترابی را منتقل می کردی اینجا . خیلی از موافقان ان مقاله در اخبار روز کامنت می گذارن ولی اخبار روز منتشر نمی کند اما کامنت های تمام مخالفان را منتشر کرده است.
حال شما در اران شمال و ترکیه و دهها کشور مغولی تاتاری ازبکی ترکزبان دیگر ،چه دسته گلی به آب داده اید و توانسته اید شاهکارهایی به بشریت عرضه کنید ؟ منظور اینکه علت عقب افتادگی را باید در جاهای دیگری جست . حداقل در فرهنگ فارسی ایرانی ،دهها نویسنده و اندیشمند آذری تبار در طی قرون گذشته شکوفا شده اند . در حالیکه در ترکبه آتاتورکی آثاری مثل " ما لاغها " ی عزیز نسین و ملا نصرالدین و استانبول ارهان پاموک ، بزرگترین محصول فرهنگ غربزده آناتولی بوده اند . فرهنگ ایرانی فارسی نیز در طی قرون گذشته زیر سلطه زبان و یا خط عربی بوده . با اینجود توانسته در علوم مختلف افکاری را برای عرب و عجم عرضه کند .
آیا این عکس دلخراش کودکان مربوط به قربانیان کرد در عراق توسط جنایت گاز خردل صدام نیست ؟