Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی آقای حسن پور نباید با توهم اینکه فضا در ایران با آمدن روحانی عوض شده به ایران میرفت کماینکه برادر شما هم با این اندیشه بعد از عمری مبارزه به ایران بازگشت و اکنون معلوم نیست در چه شرایطی بسر میبرد و از آقای اسانلو ورسانه ها شنیدیم برای رفتن جلوی دوربین تحت فشار شدید و در حبس در خانه امن هستند آیا بهتر نیست اول در مورد امیرحسین موحدی خبری بدهید که چه بلایی پس از بازگشت به ایران به سرشان آمده بعدا به حسن پور بپردازید آقای عزیزان هم همینطور اول از دوست سابق خودتان بگوییید

نوشته شده توسط: Anonymous

اکنون پان ارمنی ها و تروریستهای داشناک بگند، اینهم کار پانترکهاست! متن فوق که جنایت هولناک و ضد انسانی تروریستهای داشناک را از زبان خودشان توصیف میکند، آنانیکه با گستاخی تمام، به وحشیگری و آدمشی خود اعتراف و افتخار میکنند، که گویا با اعمال غیرانسانی و جنایت کارانه شان کودکان معصوم " شهرخوجالی" را بطرز فجیعی بقل رسانده، و از مردم آزربایجان انتقام گرفته اند، نشان از یک نفرت و کینه توزی عمیق نسبت به نوع انسان را نشان میدهد. این اعترافات نشان میدهد که داشناکهای ارمنی که به کشتن کودکان بیدفاع و بی پناه خوجالی دست یازیده اند، به کمک ارتش تا دندان مسلح روس با بمباران و قتل عام مردم قاراباغ بیش ازهشت صد هزار نفر از ساکنان آنرا از سرزمین آبا و اجدادی خود بیرون رانده، بیش از یک چهارم سرزمین اذربایجان را اشغال کرده اند، نشان از وحشیگری تروریستهای داشناک که در منطقه نقش ستون پنجم روسیه را بازی

میکنند، دارد. اکنون جهانیان از زبان جنایتکاران داشناک که دد منشانه دستشان تا مرفق بخون مردم بیگنان قارا باغ آزربایجان آغشته است، خود شاهد چنین اعترافات تکان دهنده هستند، جنایات هولناکی که با گستاخی و بیشرمی تمام از زبان خود تروریستهای ارمنی نقل و قول میشود. آری این است چهره جنایتکاران داشناک ارمنی! کسانیکه که با مظلوم نمائی درصدد فریب افکار جهانیان هستند. اکنون زمان آن فرا رسیده که مردم جهان با ماهیت جنایتکانه داشناکهای ارمنی آشنا شوند.
در این فرصت ازمحضرجناب امین موحدی، که به انتشار چنین اسناد زنده و تکان دهند اهتمام ورزیدند جای تشکردارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

میگویم ماهها اخباری در رابطه ارتباط تورکیه با داعش « منبع خبر روسها و روزنامه تابناک رژیم ایران و امثالهم » را آقای اقبالی و کاوه جویا در این سایت پخش کردند و عکس کباب فروش را بعنوان تماس رهبر داعش و پسر اردوغان پخش کردند همچنین کامیونهای کردهای عراق را به عنوان حامل نفت داعش به ترکیه پخش کردند ولی الان حدود ٢ ماه است که تقریبا هر روز میان داعش و ارتش و پلیس ترکیه درگیری است و ٢٧ نفر ساکن بی گناه در داخل خاک ترکیه « کیلوس » توسط توپهای داعش جان سپرده و کلی از منازل مردم توسط داعش خراب شده و بیش از ٣٠٠٠ داعشی فراری از سوریه توسط ارتش و پلیس تورکیه دستگیر شده ، ولی هیچ خبری حتی بای یکبار هم که شده توسط این آقایان پخش خبر انتشار داده نشده .اینجا این سوال را باید کرد پس چه شد ؟ شما که داشتید اطلاع رسانی میکردید ؟ حنای تان رنگش را از دست داده ؟

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، آیا شما یادداشت های مرا درباره هرزنامه های آقای کیانوش رشیدی قادی می خوانید یا نه؟ گمان بر این است که نمی خوانید چون اگر می خواندید ایشان تارنمای ایران گلوبال و دستمایه های آن را به بازی نمی گرفت! شاهکار نوین ایشان این است که ایشان در ساعت دو و دوازده دقیقه پس از نیمروز در تاریخ جمعه ۳۱ ارديبهشت ماه ۱۳۹۵ برای نوشتن یک جمله یک لینک و یک صفحه از تارنمای ایران گلوبال را به کار گرفته است! این جمله این است: ( تورکیه، تورکیه، دقایقی پیش یک صد و هشتاد نماینده در مجلس تورکیه صلب مصونیت شدند، تورکیه، تورکیه، شرم ) من از شما می پرسم آیا نوشتن یک جمله الکی برابر است با نوشتن نوشتاری که دیدگاه های یک نویسنده را بازتاب می دهد و یا ریشخند کردن کسانی است که در ایران گلوبال نویسندگی می کنند؟ با این روال که همه تارنمای ایران گلوبال و دستمایه های آن بازیچه .....

..... دست ایشان شده است نویسندگان ایران گلوبال از کار کردن برای این تارنما پشیمان خواهند شد! به این لینک و شاهکار نوین ایشان نگاه کنید

http://www.iranglobal.info/node/54809
نوشته شده توسط: Anonymous

آغاز اعتصاب غذای عباس لسانی و ۱۱ زندانی دیگر
عباس لسانی فعال ترک (آذری) تبعیدی به زندان عادل‌آباد شیراز از صبح روز جاری در اعتراض به عدم آزادی در موعد مقرر و پرونده‌سازی جدید دست به اعتصاب غذا زده است. همزمان دست کم ۱۱ زندانی عقیدتی دیگر در حمایت و همراهی با این زندانی در اعتصاب غذا به سر می برند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مدت محکومیت عباس لسانی فعال ترک (آذری) که بصورت تبعیدی در زندان عادل‌آباد شیراز نگهداری می شود بایستی روز گذشته ۲۹ اردیبهشت‌ماه پایان می‌پذیرفت و ایشان آزاد می شد اما با پرونده‌سازی های جدید از آزادی این زندانی ممانعت بعمل آمده. او در اعتراض به این اقدامات از صبح امروز دست به اعتصاب غذا زده است.

آیت مهرعلی بیگلو، رسول رضوی، حسین علی محمدی و مرتضی مرادپور در زندان مرکزی تبریز، میثم جولانی، مرتضی پروین، مصطفی پروین،

توحید امیرامینی، صالح پیچقانلو و محسن محسن زاده در زندان اردبیل، دکتر لطیف حسنی در زندان رجایی‌شهر کرج، ۱۱ زندانی عقیدتی هستند که در اعتراض به پرونده سازی و عدم آزادی عباس لسانی در موعد مقرر به نشانه حمایت و همراهی با وی از امروز دست به اعتصاب غذا زده اند.

این زندانیان خواهان توقف پرونده سازی بر علیه عباس لسانی و بالطبع آزادی فوری و بی قید و شرط او شده اند.

لازم به یادآوری است روز ۲۶ اردیبهشت‌ماه هرانا گزارش کرده بود، خانواده عباس لسانی زندانی محبوس در زندان شیراز هنگام تودیع وثیقه ۱۵ میلیون تومانی در شعبه دوم دادیاری که پیش‌تر برایش صادر شده بود، متوجه شدند پرونده وی به شعبه اول دادگاه انقلاب اردبیل منتقل شده و قاضی این شعبه ضمن عدم قبول وثیقه برای وی احضاریه نیز صادر کرده است.

قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب اردبیل آقای خدادادی از قبول قرار وثیقه خودداری کرد و به خانواده این زندانی اعلام کرد پرونده در دست بررسی است واحضاریه‌ای را مبنی بر حضور آقای لسانی در روز ۱۲ خرداد به آن‌ها ابلاغ و گفت هنوز گذاشتن قرار وثیقه در این شعبه امکان‌پذیر نیست.

شایان ذکر است، صبح روز ۲۱ اردیبهشت‌ماه، مسئولین قضایی ابلاغیه ای به روئیت عباس لسانی در زندان عادل آباد شیراز رساندند که بر اساس این ابلاغیه، تودیع وثیقه ۱۵ میلیون تومانی برای آزادی وی لازم الاجرا ذکر شده بود. تودیع این وثیقه بایستی به شعبه ۶ دادیاری دادگاه انقلاب شیراز و یا به شعبه ۲ دادیاری دادگاه اردبیل صورت می‌پذیرفت.

عباس لسانی فعال ترک (آذری) که در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان عادل آباد شیراز است صبح روز ۲۱ فروردین ماه در پرونده‌ای جدید در شعبه ۶ بازپرسی دادگاه عمومی و انقلاب شیراز به ریاست قاضی زارع محاکمه شد.

اتهام وی که به نیابت از دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان اردبیل توسط آقای زارع به ایشان تفهیم گردید از این قرار است :”فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام و مغایر با تمامیت ارضی کشور به منظور تجزیه طلبی و استقلال آذربایجان از طریق تهیه و در اختیار قرار دادن فایل و بیان صوتی خود جهت تحریک قومگرایان افراطی یا پان ترکیست در راستای ایجاد اغتشاشات و تظاهرات غیر قانونی.”

عباس لسانی که به دلیل عدم رعایت اصل ۱۶۸ قانون اساسی دایر بر تشکیل جلسات دادگاه بصورت علنی، در هیچ یک از ۳ جلسه دادگاه شرکت نکرده بود، در پنجم اردیبهشت ماه ۹۴ طی دادنامه ای از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب شهر اردبیل به ریاست قاضی اسدپور، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

آقای لسانی سابقه بازداشت و زندانی شدن های متعددی دارد، آخرین بار روز هیجدهم شهریور سال ۱۳۹۰، در پی مشارکت در اعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور، در شهر اردبیل بازداشت شد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش رشیدی قادی، در ادبیات فارسی دو عبارت مترقی و ارتجاعی در مغایرت با یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. نویسنده ، پژوهشگر، منتقد و مفسر سیاسی که حامل نظریات ترقی خواهانه می باشد در نقطه مقابل نویسنده، پژوهشگر، منتقد و مفسر سیاسی مرتجع قرار دارد. شما وقتی از دولت اسرائیل اینهمه تعریف و ستایش می کنید و ظلم و ستمی را که رژیم اسرائیل بر مردم ستمدیده فلسطین روا میدارد نادیده میگیرید، از دید من نویسنده ای دارای افکار ارتجاعی هستید . ببخشید اینطور صریح حرف میزنم. در زیر نوشته تان در باره اسرائیل مطلبی نوشتم اما تا حال از شما جوابی در یافت نداشته ام. در دنیای کنونی، حوادت سیاسی زیادی به وقوع می پیوندد.همه جا باد نامساعد در حال وزیدن است. در خاورمیانه کمتر کشوری وجود دارد که در آن نایره جنگ مشتعل نباشد. در آفریقا فقر و بی خانمانی بیداد می کند .

در ایران رژیم خودکامه تاریک اندیشی مرتکب انواع تباهی ها و جنایات میگردد. در قلب اروپا در برخی از کشور ها بیش از 25 در صد کارگران بیکارند و بحران اقتصادی سرتاسر دنیای سرمایه داری را تهدید می کند . آقای کیانوش رشیدی تا حال فکر کرده اید سبب اینهمه بحرانهای خانمانسوز اقتصادی، جنگ ها و آدم کشی ها و جنایات عدیده ای که رژیم های استبدادی مرتکب میشوند، چیست؟ آقای کیانوش رشیدی مشکل شما این است که مسبب این همه سیه روزی را که میلیاردها انسان اسیر و در بند در دنیای پر مخاطره کنونی متحمل میشوند ، در نوشته های خود برای کسانی که مطالب شما را می خوانند، معرفی نمی کنید! در حال حاضر نه مارکس زنده است و نه لنین و از انقلاب فرهنگی چین به رهبری مائو ، نیم قرن سپری میشود. بیش ازشصت سال هم از مرگ استالین می گذرد . آقای رشیدی قادی مایه سیه روزی و ستمدیدگی انسانها را در دنیای امروز باید در نظام های ظالمانه سرمایه داری جستجو کرد و نه در آتار و نوشته های پر ارزش مارکس و انقلاب فرهنگی چین. کمترین آگاهی در باره تاریخ معاصر جهان، به روشنی آشکار میسازد که این قدرت های سلطه گر امپریالیستی بودند که در رقابت برای کسب مناطق نفوذ و تقسیم مجدد جهان،آتش هر دو جنگ جهانی را مشتعل ساختند و سبب قتل میلیون ها انسان بی پناه و خرابی های بیشمار شدند. به قدرت رسیدن رژیمهای فاشیستی در قرن بیستم در ایتالیا، آلمان و برخی دیگر از کشور های اروپا بلا تردید محصول و زائیده نظام سرمایه داری بود. امپریالیسم آمریکا در لشکر کشی به ویتنام و کشتار بیش از یک میلیون و نیم از اهالی این کشور بهیچوجه هدف و آرمانی والا دنبال نمی کرد . هدف آمریکا تنها و تنها گسترش مناطق نفوذ و چنگ انداختن به منابع اولیه و ثروت های طبیعی کشور های اسیر و دربند جهان بود. همین رژیم آزادیکش و قرون وسطائی جمهوری اسلامی که سال هاست ایران را به زندان مخوفی برای ساکنین آن مبدل ساخته است ، یک رژیم سرمایه داری است که سردمداران جنایت کار آن در طول 37 سال سلطه جابرانه، میلیاردها به جیب زده و ثروت های باد آورده به دست آورده اند. اینهمه کودتا ها در کشورهای " دنیای سوم" همه و همه نتیجه توطئه گریهای قدرتهای امپریالیستی میباشد. مارکسیست های انقلابی علیه چنین نظام غیر عادلانه، بیش از 150 سال است مبارزه میکنند. هدف آنها ایجاد جوامعی است که در آن، توده های زحمتکش در معرض ستمدیدگی و استثمار قرار نگیرند. مارکسیست های انقلابی همه جا ازآرمان برابری انسانها و استقرار عدالت اجتماعی در جوامع بشری دفاع میکنند . کارل مارکس ( 1883-1818) متفکری انقلابی بود که در جهت رهائی انسانها از چنگال فقر و استثمار و ستمدیدگی در طول عمر پر بار خود ، متحمل سخت ترین مشقات و دشواریها شد اما هرگز از کوشش در جهت رهائی کارگران از زنجیر سرمایه داری و خدمت به توده های زحمتکش و محروم، دست نکشید. چراغی که مارکس در سال 1848 با نوشتن مانیفست حزب کمونیست روشن کرد، هنوز مشعلی فراراه پویندگان راه زحمتکشان است . آقای کیانوش رشیدی قادی، یک نویسنده اگر دلش با توده های محروم و زحمتکش است خوب درک میکند چه شخصیت هائی را به ستاید و چه افرادی را مورد حمله قرار دهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

همین الان دیدم که قبل از سایتی که در بالا لینکش را دادم این مطلب عینا در تاریخ 21 مهر 1390 در وبلاگ روایتهای متفاوت چاپ شده است:

http://www.veneme.blogfa.com/post-10.aspx

نوشته شده توسط: Anonymous

این مزخرفات تهوع آور بخشی از جنگ روانی باکو توسط عمال "ایرانی" اش در صفحات ایران- گلوبال است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب امین موحدی این نوشته شماست یا آقای سیامک حاتمی؟
یکی از شما از روی دست آن یکی رونویسی کرده است!!!
این نوشته در تاریخ 8 اسفند 1390 در سایت مرجع متخصصین ایران (irexpert.ir) منتشر شده است.

http://www.irexpert.ir/webforms/forum/Question.aspx?QID=71002

نوشته شده توسط: Anonymous

الان مسئله پیدا کردن این کتاب است حتما اگر واقعا این کتاب چاپ شده باشد نسخه ای از این کتاب در ترکیه یا آزربایجان شمالی یا روسیه وجود دارد البته از کسانی که لینکهایی در خود ارمنستان هم دارم خواهش دارم این کتاب را تهیه و اسکن نمایند تا قدرت مانور آرسن ها را بتوانیم بگیریم زیرا این آرسن خان ما سیاست انکار و تکذیب را از وزارت خارجه جمهوری اسلامی یاد گرفته.
"زوری بالایان - از کتاب احیا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۲ نشریه وانادزور بتاریخ ۱۹۹۶"
این کتاب را من در اینترنت پیدا نکردم

نوشته شده توسط: Anonymous

تمام کمنت ها و نوشته ها و کلمات ات راسیستی و پیشداورانه و دروغ و داستانسرایی ترکی هستند . فارس و ایرانی این رفتار شما را میشناسند و به حرفهایت می خندند . در اروپا و امریکا هزاران خارجی هستند که بتدریج زبان مادری و ایلی خودرا فراموش کرده و زبان کشور و میهن دوم را خوب یاد میگیرند ولی کسی نتیجه راسیستی و یا نتیجه ضد ایرانی و ضد فارسی از آنها نمی گیرد . به این دلیل چون سطع فرهنگ و سواد و قضاوت .... شما پان ترک تجزیه طلب نازل است در خاتمه بصورت .... تراژدی در ذهن کاربران خواهی ماند . حیف از این سایت فارسی زبان ایرانی که مورد سوء استفاده شما 3-2 نفر ضد ایرانی قرار گرفته. در حالیکه باید پاتق مبارزه برای عشق و آزادی و عدالت و زبایی و همبستگی و امید باشد .

نوشته شده توسط: Anonymous

لاچین عزیز ، تاریخ ایران و کشور های مشرق زمین را از دوران سلطنت مطلقه کوروش تا سلسله پهلوی ورق بزنیم خواهیم دید که همه جا در همه زمانها، شاهان، حاکمان و سلاطین مستبد و خودکامه زمام قدرت را در دست داشته اند. نمونه یک حکمفرمای مستبد را ما در دوران سلطنت شاهان پهلوی می بینیم . در زمان سلطنت رضا شاه البته هیات وزرا و مجلس شورای ملی وجود داشتند، اما همه کارها زیر نظر شاه شاهان بود و وزرا و وکلا همه عروسک هائی در دست ذات ملوکانه بودند. در سال 1933 انگلیسی ها به دست رضا شاه ، قرارداد نفت را به ایران تحمیل کردند که صد در صد به ضرر صاحبان اصلی نفت و به سود امپراطوری بریتانیا بود. در آن زمان سید حسن تقی زاده سمت وزیر دارائی را بر عهده داشت و به همین سبب نیز قرارداد ننگین نفت به امضای وی رسیده بود .البته این تنها یک فرمالیته بود و وزیر دارائی وقت،

در انعقاد قرارداد، آلت دستی پیش نبود پس از وقایع شهریور سال 1320 و سقوط سلطنت استبدادی رضا شاه، تقی زاده اقرار کرد که درامضای قرارداد، اختیاری نداشته و مامور بوده و معذور! تحمیل قرار داد نفت توسط انگلیسی ها در سال1933، تنها یکی از ضرر های حاصله از دوران سیاه حکومت استبدادی رضا شاه بود. محمد رضا شاه نیز نظیز پدر ش، پادشاهی مستبد و خودکامه بود و وزرا و دیگر مامورین کشوری و نظامی، چاره ای جز اجرای فرامین شاه " آریا مهر" نداشتند. از این خود کامگی نیز چیزی جز سیاه روزی و ضرر نصیب اهالی کشور نگردید. وقتی در اواخر مرداد ماه سال 1332، امپریالیست های آمریکا و انگلیس تصمیم به سرنگون ساختن حکومت مصدق از طریق کودنا گرفتند ، شاه با کودتاگران خارجی همراهی و همسوئی کرده و آشکارا منافع توده های محروم و زحمتکش ایران را فدای بقای سلطنت استبدادی خود کرد. اگر در آن برخه از تاریخ ایران ، پادشاهی خودکامه و آلت دست بیگانگان در ایران حاکم نبود ، قدرت های سلطه گر امپریالیستی به آن اسانی نمی توانستند حکومت ملی دکتر مصدق را سرنگون سازند.
نوشته شده توسط: Anonymous

(به مناسبت هفتادمین سالگرد جنبش ملی 21 آذر

رفقای گرامی!

کمیته مرکزی حزب توده ایران هفتادمین سالگرد جنبش 21 آذر را به شما تبریک می گوید.

در چنین روزی خلق آذربایجان به رهبری رفیق پیشه وری و فرقه دمکرات آذربایجان به پیروزی بزرگی دست یافتند و برای اداره سرزمین خود اولین جکومت خود مختار را در ایران به وجود آوردند .

خلقهای کشور چند ملیتی ما ایران همچون سایر آزادی ها و حقوق دمکراتیک از حقوق ملی نیز محروم هستند. در برنامه حزب توده ایران حق تعیین سرنوشت خلق ها در چارچوب ایران همواره جای ویژه خود را دارد . در تاریخ هفتاد و چهار ساله حزبمان ، توده ای ها همواره مروج حق تعیین سرنوشت خلق ها بوده ، از آن دفاع نموده و به هنگام عمل در چنین حرکاتی شرکت کرده اند. بنابراین از همان آغاز جنبش 21 آذر ، حزب توده ایران نه تنها در حرف بلکه در عمل و با تمام نیرو عمیقا از آن پشتیبانی نمود وو)

واقای حسن جداری در همان روال سیاسی امروز مینویسد که (
اصل حق تعیین سرنوشت همانا به معنای جدا شدن یک ملت معینی از یک کشور چند ملیتی و تشکیل دولت خودی نیز میباشد.)
حزب توده عامل سرسپرده دولت شوروی و روسیه کنونی هدفی جز بکار گیری اهداف سیاسی دولت روسیه در ایران ندارد . حرب توده به عنوان دشمن شماره یک ازادی و استقلال و تمامیت ارضی باید هدف افشا و پیکا رهمه میهن پرستان ایرانی باشد .
حزب تبه کا رتوده با دفاع از ارتجاع سیاه عامل تیره روزی و بدبختی و اواره گی و قتل عام دها هزار ایرانی است .
حزب توده در کمال ناجوانمردی و رزالت سیاسی تا نابودی هم کیشان چپ و اعضا خود با نظام اسلامی همکاری کرد و هدف این بود که سلطه سیاسی روس بر ایران چیره شود . تجزیه ایران در قالب شعار دروغین خلقهای تحت ستم فقط در خدمت اهداف دولت روس و غرب میباشد . اگر ذره ای شرافت و وجدان و اخلاق در اعضا حزب توده وجود دارد باید که برعلیه تسلیم و انقیاد طلبی حزب خود قیام کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب افشار، ما ایرانیها از مهر و انتقادات سازنده شما و همکیشانتان بسیار و بی اندازه سپاسگذاریم. این لطف شما در حق ما فراموش نخواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ای شستشوی مغزی داده شده هایی که در آتش کینه و نفرت نسبت به ارمنیان می سوزید و فکر و ذکرتان چیزی جز سیاه کردن آنها و آب پاک ریختن بر جنایات جلادانشان نیست، هیچ فکر کرده اید که چیزی از نازیان یهودی ستیز که میلیونها انسان بی گناه را به کوره های آدم سوزی فرستادند، کم ندارید؟. با این وضع، هیچ دولت و حکومتی، خواه اسلامی باشد یا سوسیالیستی یا غیر آن امثال شما را بر نمی تابد. شما حتی در یک حکومت ملی و مردمی هم جایی ندارید، برای اینکه کاملا معلوم است که اگر زمانی قدرت دست شما بیفتد به مثال جلادان عثمانی و داعشی های عصرجدید جنگ قومی و مذهبی راه می اندازید و حمام خون و قتل عام و تجزیه و فجایع بزرگی از این دست که در سوریه شاهدش هستیم. مردم ایران باید تکلیفشان را با امثال شما روشن کنند.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان ضمایر 12 گانه عربی اشتباهی 14 عدد نوشته شده است...

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... اگر متوجه هستید کاربری بنام" رامین " نوشته است که (( . اگر ایرانیان زبان تازی را سر و سامان نمی دادند و برایش خط و دستور زبان نمی ساختند اکنون چیزی به نام زبان تازی نیز در جهان نبود)). قبل از اینکه این جمله را موشکافی بکنیم باز هم تکرار می کنیم که ما با هیج فرد ایرانی اعم از کمونیست, انتیر ناسیونالیست, سلطنت طلب و.... , با هیج فرد فارسی زبان , کورد زبان, عربی زبان , بلوچی زبان , تورک زبان , ارمنی زبان و...... نه دشمنی داریم و نه قصد دشمنی...مبارزه ما با افکار های ( غیر منطقی.. پان فارسیسم, شونیست فارس , ایدولوژی های سیاسی ایده آلیستی , مغلطه سازی و غلو سازی بیش از حد تاریخ ایران باستان از طرف شونیست های رنگارنگ است..دوستان یکی از دلایل اینکه ما زنده هستیم بخاطر این است که یک عمل کرد طبیعی بنام (( دیفیوژن)) در شش های ما انجام میگیرد. در عمل دیفیوژن حرکت مولکول های محیط

.غلیظ همیشه به جهت محیط رقیق است. در هنگام تنفس ( دم) موقعی که اکسیژن به کوچکترین کیسه های هوای رسید مولکول های غلیظ اکسیژن وارد خون می شود و در آن واحد مولکولهای غلیط کربن دای اوکساید هم از خون وارد کیسه های هوای شده و با عمل ( بازدم) به بیرون رانده می شود. قبل از اینکه از آقای رامین سوال کنم بایستی اعتراف بکنم که ما هیج وقت قصد تحقیر هیچ زبانی منجمله فارسی را نداریم و میدانیم که زبان فارسی یکی از زبان چهارده گانه زبان شعری است. ولی سوالی که از آقای رامین بایستی پرسیده میشود این است که با کدام منطق شما تنها با داشتن 288 افعال بسیط (( خیلی رقیق)) در زبان فارسی در مقابل با 8000 افعال بسیط (( خیلی غلیط)) در زبان عربی , به این زبان سر و سامان دادید؟ زبان فارسی با داشتن 6 ضمیر ( رقیقی) در مقابل به 14 ضمیر ( غلیظ) چطوری شما دستور زبان عربی را ساختید؟ آن خط فارسی که شما می گوئید به زبان عربی سر و سامان داد , لطفآ چند تا از آن الفبا برایمان درج کنید که ما هم یاد بگیریم..فعلآ 70 درصد زبان فارسی متشکل از لغات عربی است و این از قانون دیفیوژن یعنی(( حرکت ازفرهنگ غنی و غلیظ عربی بسوی فرهنگ رقیق فارسی)) است. اگر این حرف های شما را باور بکنیم عین این می ماند که عمل کرد دیفیوژن معکوس شده است. یعنی این فرهنگ رقیق فارسی, فرهنگ عربی را غلیظ کرده است.و بخاطر اینکه به حرف های شما ایمان آورم یک آزمایش کوچک هم انجام میدهم به این طریق که سرپا ایستاده یک سیب را در دستم میگیرم و دستم را دراز می کنم و سیب را ول میکنم . اگر سیب به جای اینکه به زمین بخورد , مستقیمآ به (( هوا)) شوت شد, آنوقت با حرف های شما ایمان خواهم آورد.....بهترین ها را برایتان آرزومندم
نوشته شده توسط: Anonymous

شخصی‌ به نام یارادیجیلیق به شکلی‌ شیوا نتایج آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ را در زیر این مقاله گنجانده است، امیدوارم دوستان ترک آزربایجانی، ما را هر چه بیشتر، با پیشرفت‌های دنیای ترک، آشنا کنند، من یک پزشک هستم و خواستم یک ترک را که نه تنها در آمریکا، بلکه در کلّ دنیا، صاحب نامی‌ شده، به همه بشناسانم، عکس این دانشمند ترک، در روی جلد مجله فربز، مختص ماه اپریل، گذاشته شده، این دانشمند ترک، که لقب تولید کنندهٔ قرص خدا را گرفته، نه تنها قادر به کند کردن پروسهٔ پیر شدن شده، بلکه ادعا می‌کند توان معکوس کردن پروسهٔ پیر شدن را دارد. این مقاله را بخوانید. http://www.forbes.com/sites/matthewherper/2016/04/13/the-god-pill/#1395…

If you Google GOOGL -0.83% Osman Kibar’s name you’ll find pictures of him playing poker. It’s not that he was ever a serious player–just that in 2006 he won the first poker tournament he ever played in and then, a year later, came in second out of 3,000 players at a tournament run by the World Series of Poker in Vegas.

“I don’t get this,” he told a friend. “I’m going to enter another tournament just to check this assumption.” So he played one more tournament, won it and then quit. “While I’m playing, it’s you and the other players,” says Kibar, 45. “The cards are irrelevant. [But] when you just stare at cards 12 to 14 hours a day, you get this hangover effect.” He couldn’t think straight for days, he says, so he gave it up. Instead, for fun, he now reads higher-math textbooks and meditates.

Kibar, an engineering Ph.D. who emigrated from Turkey to the U.S. for college, doesn’t need to bet on cards for money. Samumed, the San Diego firm he has been stealthily building for a decade, is the most valuable biotechnology startup on the planet.

Based on investments made by private investors that include IKEA’s private venture firm, anonymous high-net-worth individuals and a single venture capital firm, Samumed has raised $220 million, and the most recent round of financing valued it at $6 billion. It is halfway through raising another $100 million at a $12 billion valuation. Kibar owns a third of the company, which would give him a net worth of $4 billion.

Samumed is finding it easy to raise huge amounts of cash because it believes it has invented medicines that can reverse aging. Its first drugs are targeted at specific organ systems. One aims to regrow hair in bald men. The same drug may also turn gray hair back to its original color, and a cosmetic version could erase wrinkles. A second drug seeks to regenerate cartilage in arthritic knees. Additional medicines in early human studies aim to repair degenerated discs in the spine, remove scarring in the lungs and treat cancer. After that Samumed will attempt to cure a leading cause of blindness and go after Alzheimer’s. The firm’s focus, disease by disease, symptom by symptom, is to make the cells of aging people regenerate as powerfully as those of a developing fetus.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، بر پایه آئین نامه تارنمای ایران گلوبال: ( ..... وقتی نویسنده ای مقاله ای در صفحه اول داشته باشد اگر مقاله جدیدی از وی درج شود مطلب قبلی هر چند هم که مهم باشد از صفحه اول بیرون می رود و فقط در بخش مربوطه قابل رؤیت و دسترسی است ..... ) اما هم اکنون در صفحه نخست ایران گلوبال پنج نوشتار از آقای کیانوش رشیدی قادی دیده می شوند! نوشته هائی با تیترهای: شصت و هشتمین سالگرد استقلال اسرائیل، پنجاهمین سالگرد یک انقلاب فرهنگی جنایتبار، همه چی آرومه و کیانوش رشیدی قادی! از اینها گذشته نوشتار برابر است با نوشته ای که در آن دیدگاه های یک نویسنده بازتاب داده می شود اما نوشته ای که ای که ایشان با نام: (همه چی آرومه) به ایران گلوبال فرستاده است تنها یک جمله است: ( همه چی آرومه! نرگس محمدی برای تحمل شانزده سال اسارت به زندان رفت. همه چی آرومه! ) من از شما و .....

..... همگان می پرسم در کجای جهان نوشتن یک جمله برابر است با نوشتاری که برای آن یک صفحه و یک لینک باید به کار گرفته شود؟ اگر این چنین است پس من هم حق دارم یک جمله بنویسم و در آن بگویم: (مرگ بر آخوندیسم) و نام آن را نوشته بگذارم و یک لینک و یک صفحه از تارنمای ایران گلوبال را در بخش دیدگاه ها برای این جمله هزینه کنم! آیا این کارهای ایشان برابر با نویسنده بودن است و یا هرزنامه نویس بودن؟ و آیا نوشته های یک سطری و دو سطری و چند سطری ایشان هرزنامه نام دارند یا نوشتار؟ همگان می توانند ببینند که روال کار آقای کیانوش رشیدی قادی گذشته از آن که زیر پا گذاشتن آئین نامه است برابر است با بردن یکی دو کیلو سیب زمینی با یک تریلی هجده چرخ! و اگر این روال دنباله داشته باشد گذشته از آن که تارنمای ایران گلوبال در میان تارنماهای سیاسی ارزش خودش را از دست خواهد داد همه تارنمای ایران گلوبال نیز از کار خواهد افتاد!
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-روزی درکوه به یک گروه بزرگ کوهنوردی برخوردم که اکثرسرودهای چپ دوران انقلاب 57 وسرودهای کنفدراسیون رامیخواندند من هم باپیوستن به آنها تا آخرمسیررفتم .اکثراسرودوترانه های تورکی میخواندند.البته تک وتوکی ازسرودهای فارسی راهم چندنفری خوانده ودیگران باآنهاهم دهن میشدند.
درمسیرمتوجه شدم که خوانده اصلی که تورکی میخواندوصدای زیبایی داشته وبدرستی ترانه های تورکی راسرمیداد بچه انزلی بود.
درجمع سی وسی وپنج نفری تعدادی تورکان تبریز ودیگرنقاط آزربایجانی ساکن تهران دراکثریت مطلق بودند.
یکی ازاین تورکان باپسرحدودبیست ساله آمده بوداسم پسرش سهندبود وسهند تورکی نمیتوانست حرف بزندولی متوجه میشد.
بنظرشمابه این تورکی که خودچپ بود وپسرش تورکی بلدنبود ،چه بایدنام بگذاریم ،باسود ،روشنفکر،انقلابی،مبارز،آسیملاسیون شده.بی هویت،متوهم ،مانقورد،خودزن،خودفروش،کم سواد،پان ایرانیست؛پان تورک،پان فارس، شمابفرمایید

به پسرگل اش که عین پنجه آفتاب وقوی هیکل وزیبا بودچه بایدنام بگذاریم؟ سهند بدون هویت.سهندمسخ شده دریک فرهنگ ودیکتاوری،سهند والدین بی سواد،سهند ول شده درعالم هپروت ،
حال شده جریان فرزندان روشنفکرنماها ویا کم سواد چپ .وهرچه شمانام می نهید.دراینجا هم ماازاین افرادزیادداریم که یکی بنام تبریزی می آیدویکی بنام زنجانی وچندتایی بنام بابک وچندتایی بنام های مختلف که صاحبان این نام ها برای تقلا برای انسانیت مبارزه کرده ولی حال تعدادی با گذاردن این نام برفرزندان وخودفکرمیکنند،واقعا کوراوغلی هستند.ازنظرما این ها کوراوغلی هستند.ولی ازنوع کوراوغلی که چشم پدران خودراکورکرده اندتا به آنهاکوراوغلی بگویند.
ما به اسم شماایرادی نداریم ولی به ماهیت اسم شما بانگاه خودمینگریم.
بابک خرمدین باشی یابابک ناظریان ویا پویان ویا ستار ولی وقتی کم سواد ویا فرافکن باشی ویامغلطه کار ما شمارا ازنگاه خود آنالیزمیکنیم.
نوشته شده توسط: lachin

آقای بابک خرمدین....بدبختی جامعه ایران هم درست در همین دو کلمه ( پادشاه و سلطنت ) است . اگر پادشاهان به جای « حکومت » کردن مثل پادشاهان انگلستان و یا سوئد ( سلطنت) میکردند , شاید جامعه ایران وضع بهتری داشت و دست آورد های انقلاب مشروطیّت به نتایج خوبی میرسید. این همان خواسته های زنده یاد دکتر محمد مصدّق بود که می گفت (( شاه بایستی سلطنت بکند نه حکومت)). ولی طبیعتآ پادشاهان برگزیده شده از طرف بیگانگان, هیچ وقت , تن به این کار نمی توانستند بدهند. در ضمن نوشته بودید که که پادشاهان ترک ایران در طول نهصد سال بر سر ملت ایران بدبختی آورده اند . خوب شما که ادعا می کنید تاریخ ایران و آریائی , تاریخ دوازده هزار ساله را دارید , لطفآ بفرمائید و بگوئید که شما در عرض این یازده هزار و صد سال در کجا تشریف داشتید؟ اون ملت و دولت نوینی که کوروش برپا کرده بود راستی به کجا رفت؟.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- ویدئوی اول در مقاله کار نمیکند. امکان تصحیح هم نیست. میتوان آن را در نشانی زیر دید:
https://youtu.be/RLy4efNlQAY?list=RDRLy4efNlQAY

2- از ترانه ی 1944 دو ترجمه به ترکی آذربایجان هست از Emre M و Jamilaishere
با اشکالات اندکی. در لینک زیر:
http://lyricstranslate.com/en/1944-1944.html-43#songtranslation

3- بارفع اشکالات متن سومی بر اساس آنها ترتیب دادم که در زیر میتوان ملاحظه کرد:

Özgələr gələr ikən
Evlərinizə girərlər
Hamınızı qırıb deyərlər:
Biz müqəssir deyilik
Müqəssir deyilik.

Ağılınız harada?
İnsanlıq ağlayır
Tanrı olduğunuzu sanırsınız
Amma hər kəs bir gün ölür
Canımı almayın
Canımızı.

Cavanlığıma doymadım
Mən bu yerdə yaşamadım
Cavanlığıma doymadim
Mən bu yerdə yaşamadim.

Biz gələcəyimizi qura bilərik
İnsanlar azad olan yerdə
Yaşamaq, sevmək üçün
Ən gözəl çağlarda.

Ürəyiniz harada?
İnsanlıq ayağa qalx!
Tanrı olduğunuzu sanırsınız
Amma hər kəs bir gün ölür
Canımı almayın
Canımızı.

Cavanlığıma doymadim
Mən bu yerdə yaşamadım

Vətənimə doymadım
نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

نه فرمانبُردار هستم و نه حق دارم فرمان دهم.
هیج کس مرا بهتر از من نمی شناسد.
در میهنم نیستم.
اما:
با "نرگس" هستم!
و به "او" احترام می گذارم.
این است همۀ توانایی من!

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

Barev Baron

نوشته شده توسط: Anonymous

منم با بک خرمدین ازآذربایجان: جناب جداری چرا وقت مارو میگیری ای خدا ای امان .با کمال احترام به جناب عالی نظام سلطنتی را دیدم در تاپیک نوشتار خواستم چند خطی از این بد بختی که ترکان در طوله این نهصد اندی سال بر سر ما ملت ایران آورده اند نکته ای را عرض کنم ما ملت تشکیل شده از چندین اقوام ملت یک پارچه تاریخی دارای شناسنامه اولین دولت مدون جهان که تا به امروز ادامه دارد. ما در فرهنگ پر افتخار ایران لغت پادشاه را داریم اما لغت سلطنت واژه ای است
ترکی که تلفیق ان با خلیفه گری اسلامی و خان و خان بازی ترکی مغو لی پدیده شومی بعنوان سلطنت پدید آورده .نخستین بار واژه سلطان از غزنویان شروع شده محمود غزنوی نخستین سلطان ترک تبار است که به ایران حکومت کرده به عبارتی آغاز سیاه بختی ما ایرانیان .بهر حال تا قبل از ترکان ما سا مانیان ,آل بویه ,صفاریان را داریم اما با آغاز غز نویان با واژه سلطان رو

اما با آغاز غز نویان با واژه سلطان روبرو میشویم سلطان محمود غزنوی ,سلجوقیان ,سلطان سنجر سلطان های خوارزم شاه یان تا به صفوی دوباره واژه شاه ظاهر میشود خود شاه اسما عیل گو جستک خود داستان طول و درازی دارد .خود لغت سلطان از سلطه میاید و میشود سلطنت .این همان فرهنگ منحد ترکان است البته کاملآ اطلاع دارید که بعلت اینکه این مجمع الجزایر ترک بی نام و نشان که هیچ گاه یکجا نشین نبوده اند همیشه در کوچ و ویرانگری بوده اند. فرهنگ حاصل شهر نشینی و مدنیت که گام بعدی هویت است به همین خاطر ترکان هویت ندارند.برای همین از تصویر گرگ برای ویرانگری و درندگی استفاده میکنند اما ملت با فرهنگ ایران از تصویر گاو برای مدنیت و جان مقدس استفاده می کند که ما آذربایجانیان آتشکده آذرگشسب که سمبل جان مقدس یا آتش جان را پدافند میکردیم .امیدوارم شما از گرگ برای حیوان خانگی استفاده نکنید. با وجود دارا بودن حکام ترک و نیمه عرب بی لیا قت این فرهنگ ایران است که در طول تار یخ سر پا نگاه داشته است نه همجنس بازی های سلطان محمود غزنوی با ایاز .این زبان دیوانی فارسی است که حتی در عثمانی , هندوستان و و و از ان استفاده میشد بعکس پروپاگاندای ترکیه از شهر وندان ترکیه بپرسید کجای است میگه کرد ,ترابزون ,دیاربکیر با اکراه میگه ترکیه مگر اینکه زی نفع باشند مثله شیعه و شیعه گری در ایران.
چند مورد بی ما یگانی چند خطی را برای من نوشته اند در کامنتی ترک اوغلی اظهار فضل کرده بود در مورد دمکراسی البته خیلی ها هستند که کور کورانه مقلد چند تا نژاد پرست ترک و عرب هستند ای کاش کمی اطلا ع عمومی داشت که پایه اولیه دمکراسی فردیت است با قومیت نمی شود دمکراسی درست کرد. برای مثال همه هم ولایتی ها برن به همشهری یا هم زبانشان رأی بدن یا برای مثال فلان آیت بگه بعد کلی مقلد آقا برن به برگزیده آقا رای بدن میشه جا معه گوسفندی یا توده ای توده وار برن رای بدن .همانند جمهوری اسلامی آری یا خیر همانطور که با زبان نمیشود ملت ساخت آنچه در اروپا ی دوک نشین اتفاق افتاد فرق بسیار دارد .بلاخره به علت اینکه نمی خواهم کمنتارها شخصی بشود از دادن جواب به هجویات بعضی اجتناب میکنم ملت با ا صالت با هویت ایران رو ببینید قومیت را پشت سر گذاشته ملیت خود را حفظ کرده در مقطعی فریب خورد و امت شد اما خیلی زود به این اشتباه پی برد.
افسوس که در چنگال ایدولوژی اسیر هستید شاید خبر هم ندارید که در عصر پایان ایدولوژی بسر میبریم . امیدوارم از داده های صحیح استفادو کنید و در پایان نتیجه صحیح و درست بگیرید .
نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

جناب جداری !

جناب جداری !
در زبان فارسی" دید ارتجاعی" تقریبا جایی ندارد و حداکثر می تواند دیدگاه ارتجاعی باشد.."دید ارتجاعی" در بهترین حالت یک غلط مصطلح تازه در زبان فارسی است.
در زبان فارسی"مطالب ارتجاعی" ، آنچه شما پیشتر بکار بردید ، وجود خارجی ندارد، همین "مطالب ارتجاعی"، "کلمۀ مرکب" هم نیست و "صفت و موصوف" را به خواننده نمی رساند، چه:
برای نمونه:
یک دیدگاه،
می تواند ارتجاعی باشد!
اما مطالب(جمع عربی مطلب و به معنای گفته شده) نمی تواند ارتجاعی باشد.
مطلب به معنای نوشته نیست.
مطلب جهشی نیست، خواستنی است، به جایی نمی رود و به جایگاه خویش باز نمی گردد و بدین خاطر ارتجاعی نیست..
بدینگونه "مطالب ارتجاعی"، آنگونه که شما تلاش کردید به نوشتۀ من "صفت" دهید، در زبان فارسی "وجود خارجی" ندارد..

اگر خواستید، فارسی بنویسید!
اگر نمی خواهید ننویسید!
اما اگر گمان می کنید به فارسی می نویسید، پس:
فارسی بنویسید آقای جداری!
نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

آقای جداری !
نظر شما در بارۀ کشتن یک نفر، دو نفر، سه نفر ،9 نفر، 99 نفر، 999 نفر، 999999، یک میلون نفر، 2000000 نفر و به هر بهانه ای که باشد، چیست؟
آقای جداری!
آیا شما با کشتن انسان ها در گذشته و حال موافقید؟
آیا شما تا کنون کسی را کشتید؟
اگر نکشتید، چرا دیگران را به کشتن دیگران دعوت می کنید؟
آیا می خواهید کسی را بکشید؟
در پاسخ ها:
فراموش نکنید،
شما نمایندگان طبقۀ کارگر هستید،
اخلاق کمونیستی!!!! خودتان را هم رعایت کنید،
تا غیر کمونیست ها هم یاد بگیرند..

نوشته شده توسط: Anonymous

مایه تاسف است که کامنت گذاران به بن مایه نوشتار آقای لوایی نمی پردازند و به ناسزا گویی مشغول هستند؛ بروید شکرگذار باشید که یک تورک پیدا شده و آینه ای در مقابل شمایان نهاده تا به قامت خود بنگرید و خود را اصلاح کنید. اینجا میدان دیالوگ است اما انگار کسانی این میدان مدنی را با چاله میدان طهران عوضی گرفته اند ؛ با آرزوی تمدن مدنی برای برای آنان که مدعی تمدنی 2500 ساله هستند .

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

ای وای و وای اگر انسان و یا انسانی حتی یک ثانیه اندیشه های شما آقای جداری آنچه که در سدۀ بیست و یکم از سوی شما و در بالا آمد و نوشتید را بخواند و با آن موافق باشد!
در این صورت شک نکیند، همۀ روانشناسان مُرده و زنده گرد هم خواهندآمد، تا تنها اندکی به شما بنگرند و اندیشه های شما را بخوانند که کیستید؟
همین و بس!

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

آقای جداری!
حال چه بخواهید و چه نخواهید نزدیک به یک و نیم میلیون نفر انسان چینی در طول انقلاب فرهنگی در چین کشته شدند.
مبارکتان باد!
خمینی و خامنه ای بدینگونه و بدین بهانه ها که شما در بالا از آنها نام بردید، انسان کشتند و انسان می کشند؛
مبارکتارن باد آقای جداری!
درود بر شما آقای جداری!
درود بر صدر مائو!
درود بر پیشوا استالین!
درود بر لنین!
درود بر خمینی!
درود بر خامنه ای!
درود بر کمونیسم!
درود بر جداری!

پرسش:
کسی از رهبران خلق و مردم مانده است که من به او درود نفرستادم؟
اگر آری،
یادآوری کنید!
زنده باد جداری!

زانو زده در برابر جداری
گردن نهاده در برابر جداری
کشتۀ جداری
مُردۀ جان داده برای بزرگ جداری:

مُرده کیانوش رشیدی قادی

تاریخ هم ندارد.

نوشته شده توسط: حسن جداری

سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست حافظ شیرازی این آقای کیانوش قادی واقعا خیلی نویسنده و اهل قلم مرتحغی است . هر مقاله ای مینویسد از دید ارتجاعی است. انقلاب فرهنگی که تحت رهبری مائو تسه تونگ در سال 1966 در چین به وقوع پیوست کوچک ترین شباهتی با انقلاب فرهنگی عمیقا ارتجاعی رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی ندارد. در سال 1966 ، چین یک کشور سوسیالیستی بود و با چین امروز که به اردوی سرمایه داری پیوسته است، از زمین تا آسمان فرق داشت. مائو رهبر حزب کمونیست چین که به مدت 22 سال تمام ( 1949- 1927) مبارزات مسلحانه زحمتکشان این کشور را علیه امپریالیسم و ارتجاع رهبری کرد، به مثابه یک اندیشمند مارکسیست، همچون لنین (1924-1870)، بر این نظریه پا میفشرد که در دوران سوسیالیسم که به قول مارکس، فاز نخست کمونیسم می باشد،

هنوز طبقات وجود دارند و تضاد طبقاتی بین پرولتاریای حاکم و بورژوازی شکست خورده همچنان وجود دارد. لنین متذکر میشد که در دوران سوسیالیسم ، بورژوازی که دستش از قدرت سیاسی کوتاه شده است با نیروئی صد چندان علیه پرولتاریای در قدرت مبارزه کرده و در جهت بد ست آوردن مجدد بهشت از دست رفته از هیچ کوششی باز نمی ایستد. مائو (1976 - 1893) این نظریات لنین را نکامل داده و بر آن بود که برای جلوگیری از احیای سرمایه داری ، کارگران باید در دوران استقرار سوسیالیسم به انقلاب در زمینه های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی دست زده و قاطعانه علیه اندیشه های کهنه که جلو رشد اقتصادی و احتماعی جامعه را میگیرند دست به مبارزه بزنند. لنین میگفت پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه در اکتبر 1917 سلطه بورژوازی را سرنگون ساخته و پرولتاریا را به مقام طبقه حاکم رساند . اما بورژوازی گرچه شکستی سخت متحمل شد و قدرت سیاسی را از دست داد، اما از بین نرفت و به متابه طبقه ای شکست خورده اما هنوز قدرتمند، درجامعه سوسیالیستی باقی ماند. مائو با یاد گرفتن از نوشته های مارکس و لنین و مطالعه و تجزیه و تحلیل حوادث سیاسی که در کشورهای سوسیالیستی اتفاق می افتاد، این نظریه را مطرح ساخت که بورژوازی در چین همواره در صدد احیای نظام سرمایه داری است . مبارزه سیاسی بین پرولتاریا و بورژوازی ته تنها در سظح جامعه ، حتی در درون حزب کمونیست چین نیز جریان دارد.انقلاب فرهنگی که مائو تسه تونگ مبتکر و رهبرش بود ، از دید مائو کوششی بود همه جانبه از جانب پرولتاریا در ساحه های سیاسی ، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به منظور جلوگیری از باز گشت سرمایه داری. . این بود مختصری در باره علت واقعی انقلاب فرهنگی در چین به رهبری مائو در سال 1966. به این امید که روزی بحث و گفتگوی سالم و دموکراتیک در رابطه با انقلاب های سوسیالیستی و دیگر مطالب مربوط به مبارزه طبقاتی در سایت ایران گلوبال آغاز گزدد. نکته مهمی که در باره چین مطرح است مقایسه چین دوران مائو با چین کنونی است.درزمان مائو چین دارای نظامی سوسیالیستی بود . در حال حاضر این کشور، به یک کشور سرمایه داری غول پیکری تبدیل شده است . در زمان مائو کمونهای دهقانی بر قرار بودند و زندگی کمونی و اقتصاد اشتراکی از استثمار دهقانان جلو گیری میکرد . در شهرها نیز اقتصاد سوسیالیستی جای اقتصاد بورژوازی را گرفته بود. در چین کنونی در حالی که صد ها میلیون تن کارگر و دهقان و توده زحممت کش به بیرحمانه ترین وجهی از جانب سرمایه داران اسثمار میشوند، مشتی سرمایه دار، صاحب میلیاردها ثروت باد آورده شده و در کاخ های سر به فلک کشیده در ناز و تنعم زندگی می کنند . جالب این است که برخی از " چپ ها" این رژیم سرمایه داری را که در آن کوچک ترین نشانه ای از عدالت اجتماعی نیست، کشوری سوسیالیستی قلمداد می کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

داداش مرگ من یواش، تو بدین نمد قران خوانی ببری هبت مسلمانی ، فبل از جنابعالی خیلی ها از اینها بهترش را گفتند اگر بهترش را داری بقرما یعنی ایران یک کشور کثیرللماه هست زبان رسمی یعنی چه ?

نوشته شده توسط: Anonymous

صد آفرین به آقای جداری ،دیکتاتورها هزار بار دمکرات تر از این آفایان به اصطاح سکولار دمکرات ها هستند .

نوشته شده توسط: حسن جداری

ننگ و نفرت بر رژیم جنایتکار و آزادیکش جمهوری اسلامی . قاطعانه از زندانیان سیاسی دفاع کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

قهرمان از کوبانی اینطوری فرار نمیکند
https://www.dropbox.com/s/a8bphv9omd32f1n/kubani.JPG?dl=0

نوشته شده توسط: Anonymous

حسن آقا جداری من نیز به همان شکلی که شما مراجعه کرده اید مراجعه کردم و با اسامی ضد ملل غیر فارس روبرو شدم در تبریز ما مثلی داریم که میگویند عینالی نجه زیارتگاه دیر جواب وئررلر باخ زوارینا یعنی عینالی چگونه زیارتگاهی است جوا ب میدهند نگاه کن به زوارش

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولین محترم سایت, به آدمهائی ... ارمنی چون بابک نظریان اجازه چنین توهین را ندهید. اینهم کامنت او:
تاریخ مطلب:
پنجشنبه, می 19, 2016 - 10:11
نام:
بابك ناظريان
نظر:
حتى اگر دروغ ساختگى پسر بچه ميخ شده بديوار را واقعى فرض كنيم مگر زورى بالايان ديوانه بود كه آنرا در كتاب خود مكتوب وجنايت جنگى همكيشان خود را گواهى دهد. يكى به اين پانتركها بايد بگه دنيا را مثل خودتان فرض كرده ايد ولى خ. خودتان هستيد.
نوشته شده در:
در خوجالی چه گذشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله آقاى نظريان بسيار روشنگر و منطقى بود اى كاش در بين مخالفين ايشان هم كسى پيدا شود كه بدور از سبك رايج پانتركها جوابيه اى منطقى وبا استناد به فاكتهائى كه توسط اشخاصى غير از خود پانتركيستها ساخته وپرداخته شده باشد تحرير ميكردند تا روشنگر وقابل باور باشد. اكثر فاكتهاى ارائه شده آقاى نظريان از روزنامه نگاران وروشنفكران خود جمهورى باكو ميباشند به همين دليل پذيرش آنرا آسانتر ميكند.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... این قطعه را به آقایانی همچون کیانوش قادی رشیدی ها تقیم میکنیم و هم از آن دسته از کاربرانی که گفتند (( فرهنگ ایرانی , یک فرهنگ ادب و معرفت است )) . موضوع بحث در باره پوریم است و نوع و گفتگوی بحث هم در باره اهل ادب و معرفت بعضی از کاربران است... در ضمن یکی از گوینده گان ( دکتر) است و این زبان لمپنی را در جلو یک زن حرف میزند.
https://www.youtube.com/watch?v=u_hmfu3dPSo
در ده دقیقه اول متوجه حرف من خواهید شد. ...

نوشته شده توسط: Anonymous

این عکس بالا شبیه چوب یا ریشه های درخت هست نه استخوان انسان .

نوشته شده توسط: lachin

آقای و یا خانم فرزندان مغول....لطفآ بفرمائید که چه کسی به شما حکم کرده است که دستور بدهید (( بروید این شعر را ترجمه و یا بخوانید )) ... کسی که کاری را انجلم میدهد بایستی از شما اجازه بگیرد.؟ شما چطور بخود اجازه می دهید که به دیگران «دستور» صادر بکنید؟ اگر لااقل می گفتید که ( به نظر من ترجمه و یا خواندن این اشعار هم مفید بخش است) آن وقت حرف شما ارزشی پیدا میکرد. در ثانی , کسانی که به ترجمه شعر می پردازند و یا کار های دیگری را می کنند (( به آزادی فردی خودشان خیلی احترام میگذارند))...

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بزک نمیربهاربیاد.خربزه باچوال میاد.
رضا نمیر که انقلاب است.دلارهای دزدی درراه است.
چپ بی سوادشاهپرست شده.حالاهم شاعرشده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

میتوانید توضیح دهید چرا نوشته من نیامده؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اقا این کامنت بالایی زنهای تورک مال من است یادم رفت اسمم را بنویسم

نوشته شده توسط: Anonymous

داشناک معروف آقای بابك ناظريان! شما با حرفهای بی محتوا و خنده دارتان، کینه و نفرت را نسبت به مردم مظلوم آزربایجان به حدی رساندید، حتا در فردای سرزمین موسوم به ایران، خود را بدست خود تهجیر خواهید کرد. جائی میان مردم ایران نخواهید داشت. مگردر بیابانهای یزد و کرمان. ....

نوشته شده توسط: Anonymous

من حیرت میکنم از تنگنظری یکعده که میخواهند همه چیز را در جیب مبارک بریزند اگر بابک زنده بود خودش جواب شما را میداد بابک قهرمان ملی تمامی مردم ایران است خیالتان راحت بماند ایران تجزیه شدنی نیست ایران یک پیکر واحد سه هزار ساله است پاینده ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

بهمن آقا! چپ و کمونیستی که تحت شعارهمه باهم خمینی معدوم، به بهانه تمامیت ارضی، تمرکز گرائی پانفارسیسم و شونیسم فارس را تبلیغ میکند، و هیچگونه حقوق ملی مدنی، زبانی فرهنگی، اجتماعی اقتصادی، و حق تعیین سرنوشت به ملل غیر فارس جغرافیای موسوم به ایران قائل نیست، با درندگی و وحشیگری تمام، زبانهای ملل غیر فارس جغرافیای موسم به ایران را قتل عام میکند، به جنایت فرهنگی زبانی، اجتماعی سیاسی، ملی مدنی، علیه بشریت دست می یازد، ....

نوشته شده توسط: Anonymous

زنهای تورک با رژیم وحشی مبارزه می کنند در خارج هم .... مثل رضا پهلوی منتظرند همه چیز اماده شود تا اینها برای تاج گذاری تشریف فرما شوند. و یک سری نادان برای دستبوسی صف بکشند

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

"شهر سکوت"

https://www.youtube.com/watch?v=Bq6I-Zibp3U

نوشته شده توسط: کیانوش رشیدی قادی

آقای آقبالی!

آقای اقبالی!
با درودی دوباره.
آمار آمده است که "ما" هشتاد میلیون شدیم.
چهل در صد از گذشته
شصت درصد کنونی!
درد دل شما را همه می دانند.
چهل در صد از گذشته
شصت در صد کنونی!
اما:
ما در شهری هستیم که نامش "شهر سکوت" است.
شهری که تنها پیرزنان و پیرمردانش سخن می گویند.
"حرف" هم که بزنی، اگر حاکمان"شهر سکوت" بر تو پوزه نمی زنند،آورندگانش اما حتی امروز این کار را می کنند.
"اتوبوس در راه بود
همه در خواب بودند
بجز یک مسافر!
نزده راننده رفت و پرسید:
"همه در خوابند،
برای که می رانی؟"

با احترام
کیانوش
-----------------------